1

همایون اسعدیان که بعد از شکست در سینما به تلویزیون رفته⇐معتمدآریا ممنوع‌التصویر نیست بلکه بر روی مواردی از فیلمنامه-پوشش چادر؟؟؟- با او به توافق نرسیدیم/به جز فاطمه گودرزی مابقی بازیگران سریال «لحظه گرگ و میش» جدید هستند/برای انتخاب بازیگر فراخوان دادیم و از میان ۳۵۰۰ نفر نزدیک به ۷۰۰ نفر را تست جداگانه گرفتیم

سینماروزان: همایون اسعدیان بعد از شکست آخرین ساخته سینمایی اش «یک روز بخصوص» به تلویزیون آمده و قصد دارد سریال تاریخی 60 قسمتی «لحظه گرگ و میش» را بسازد؛ سریالی که زمانی به واسطه حضور فاطمه معتمدآریا و سپس حذف این بازیگر بخاطر آنچه بی علاقگی به پوشش درنظرگرفته شده برایش در سریال-چادر؟؟؟- و جایگزینی با فاطمه گودرزی بود در کانون پرسشها قرار گرفت.

همایون اسعدیان در گفتگویی تفصیلی که با «ایسنا» درباره «لحظه گرگ و میش» داشته هم درباره دلایل حذف معتمدآریا حرف زده و هم درباره فراخوانی که برای بازیگران سریال انجام شده.

اسعدیان گفت: برخلاف علاقه مدیران تلویزیون که از دست ما هم دلخور هستند، ما بازیگر چهره در این سریال خیلی کم داریم. فراخوانی دادیم و از میان ۳۵۰۰ نفر، ۷۰۰ نفر را در دفتر تست جداگانه گرفتیم. عموم بازیگران این سریال یا جدید هستند و یا نیمه جدید که خیلی شناخته شده نیستند. به جز کاراکتر مادر و نقش اصلی سریال که فاطمه گودرزی آن را ایفا می‌کند، مابقی بازیگران جدید هستند؛ البته برخی بازیگران دیگر نیز در این سریال شناخته‌شده‌تر هستند. برای همین این چینش کمی کار ما را سخت‌ می‌کند چرا که شما با چهار بازیگر ستاره می‌توانید تماشاگر را سرگرم کنید و جلو بروید اما وقتی بازیگران شما اسم و رسم‌دار نباشند خصوصا بازیگران جوان کمی کار نگران‌کننده می‌شود به جهت اینکه قصه باید جذاب باشد که کار دیده شود.

این کارگردان درباره دلایل استفاده از بازیگران جدید در سریال تاریخی‌اش نیز توضیح داد: دلیل این قضیه این بود که اولا ما در این سن بازیگران شناخته شده زیاد نداشتیم از طرفی بسیاری از بازیگران شناخته شده ما یا علاقه به بازی در تلویزیون را ندارند و یا خیلی‌ها هم حاضر نیستند کار یک ساله در تلویزیون انجام دهند چرا که احساس می‌کنند در یک سال ممکن است موقعیت سینمایی‌شان را از دست بدهند و خود این‌ها باعث می‌شود که پاسخ‌هایشان محترمانه منفی باشد.

وی درباره عدم حضور فاطمه معتمدآریا در سریال خود گفت: با خانم فاطمه معتمدآریا توافقاتمان را کرده بودیم. ایشان قرار بود در سریال حضور داشته باشند اما برخلاف جوسازی‌هایی که انجام شد مبنی بر اینکه ایشان ظاهرا ممنوع‌التصویر هستند، ممنوع‌التصویر نیستند بلکه ما بر روی مواردی از فیلمنامه با ایشان به توافق نرسیدیم. از طرفی ایشان برنامه‌هایی برای سفرهای خارجی داشتند و ما احساس کردیم که امکان همکاری با هم را نداریم و این تصمیم ارتباطی به این نداشت که ایشان ممنوع‌التصویرند چرا که تلویزیون هم از این بازیگر استقبال کرده بود و هیچ مشکلی برای حضور ایشان نداشت. بنابراین پس از آنکه دیدیم با خانم معتمدآریا نمی‌توانیم همکاری کنیم از خانم فاطمه گودرزی برای کار دعوت کردیم.




انتقاد یک رسانه فرهنگی از محصولات مثلث اسعدیان-میری-عسکرپور⇐پول این فیلمهای شکست‌خورده از کجا تأمین شده؟/شرمنده نمی‌شوید؟/به این می‌گویند بیزنس ساخت فیلمهای شریف(!) اجتماعی؟؟

سینماروزان: بعد از شکست «یک روز بخصوص»همایون اسعدیان در گیشه، «سارا و آیدا»ی مازیار میری هم نتوانسته فروش چندانی در سینماها داشته و از آن سو «ماجان»به تهیه کنندگی محمدمهدی عسکرپور هم اوضاع فروش کاملا مأیوس کننده ای دارد.

به گزارش سینماروزان در همین روزها خبر هم رسیده هر سه سینماگر کم و بیش شکست خورده در سینما مجددا سر از تلویزیون درآورده اند و بناست سریالهایی مانند «لحظه گرگ و میش»(اسعدیان)، «هیأت مدیره»(میری) و «دستت را به من بده»(عسکرپور) را برای رسانه ملی بسازند!!

روزنامه «هفت صبح» که از جمله رسانه های تخصصی در دو حیطه فرهنگ و اجتماع است در یادداشتی به قلم آرش خوشخو مدیرمسئولش، کارنامه کاری مثلث اسعدیان-میری-عسکرپور در ماههای اخیر را مرور کرده و در خلال طرح پرسشهایی مبنی بر چگونگی تأمین بودجه فیلمهای شکست خورده ایشان از بیزنسی که این سه تن درگیر آن هستند با نام «بیزنس ساخت فیلمهای شریف(!) اجتماعی» یاد کرده است!!!

متن یادداشت «هفت صبح» را بخوانید:

کسب و کار فیلم اجتماعی ساختن

مازیار میری، همایون اسعدیان و محمدمهدی عسکرپور از محترمترین نامهای سینمای ایران بوده بوده اند. به یاد می‌آورید؟ «یک قطعه ناتمام»، «سعادت آباد» و «طلا و مس» و «اقلیما»  هر سه از کسانی که در این سالها در خانه سینما مسئولیتهای مهمی داشته اند و به نوعی از معتمدین جناح طرفدار دولت در بدنه سینما هستند. این سه نفر با بخشهایی مثل شهرداری تهران یا حوزه هنری و با وزارتخانه ها هم روابط خوبی داشته اند و از پرچمداران سینمای فاخر محسوب میشوند.

اما این جمع دوستان معتمد و خوشنام امسال چه فیلمهایی روی پرده آورده اند؟ بگذارید برایتان نقل کنیم.

همایون اسعدیان امسال فیلم «یک روز بخصوص» را کارگردانی کرده است؛ یک فیلم نومیدکننده و بی فایده درباره خرید و فروش نوبت قلب پیوندی و یا داستانی مثلا شریف اما به غایت افسرده کننده. جناب اسعدیان تهیه کننده فیلم بوده اند و مازیار میری مجری طرح. پول از کجا تأمین شده؟ اطلاعات خاصی نداریم!!! لابد شکست تجاری فیلم خیلی به اسعدیان و میری فشار وارد کرد ولی خداییش این دو امیدی به فروش فیلم داشته اند؟

برویم سر فیلم «سارا و آیدا»؛ مازیار میری فیلم را کارگردانی کرده و خودش هم تهیه کننده بوده و همایون اسعدیان مجری طرح! یعنی جایشان در این پروژه کاملا با هم عوض شده. در هر دو فیلم هم مصطفی زمانی بازی کرده. گروه کارگردانی دو فیلم هم تقریبا مشترک است. پگاه و غزل شاکری هستند و مقدار زیادی حامد همایون و خب یک شکست نصفه و نیمه تجاری.

مازیار میری به ساخت همین فیلمها راضی شده است؟ میدانم که مازیار میری مرد نجیب و خوش خلقی است(!) اما واقعا فکر کرده «سارا و آیدا» فیلم مهمی است؟ فروش میکند؟

برویم سراغ مرد سوم؛ محمدمهدی عسکرپور که به شکل رسمی تهیه کننده فیلم «ماجان» است. فیلمی که سرمایه اش را موسسه تصویرشهر تأمین کرده و رحمان سیفی آزاد از مدیران تلویزیونی آن را ساخته است. اسم همایون اسعدیان در اینجا به عنوان مشاور کارگردان آمده. در هر دو فیلم «یک روز بخصوص» و «ماجان» نام مجید کریمی به عنوان مدیر تولید آمده. فرهاد اصلانی هم در جفت شان بازی میکند. «ماجان» مثل «یک روز بخصوص» فیلمی از ژانر «شریف» است و به به اندازه «یک روز بخصوص» کلیشه ای، قابل پیش بینی و سیاه. فیلمی که تعهد اجتماعیش را از همان پوسترش به صورت تماشاگر پرتاب میکند.

لابد این سه فیلمساز شریف متنفذ ما الان میگویند که ما سه فیلم شریف ساخته ایم و درباره مشکلات اجتماعی و این حرفها…باشد؛ قبول اصلا درباره شیوه تأمین سرمایه این گونه فیلمها و هدر رفتنشان و تأثیرشان بر رخوت عمومی جامعه حرفی نمی زنیم.

اما آیا ساخت و تهیه این گونه فیلمها در حد و اندازه میری و اسعدیان و عسکرپور است؟ شرمنده نمی‌شوید؟

یک کسب و کار وجود دارد با نام «ساخت کمدیهای پرفروش تابستانی» خب بیزنسش بد نیست و در موردش به اندازه کافی نوشته ایم و انتقاد هم کرده ایم و غر هم زده ایم اما بیزنس(به معنای خوب کلمه) دیگری هم هست با نام ساخت فیلمهای «شریف» اجتماعی. آره دیگه!




جریان چیست؟⇐یک شکست‌خورده دیگر سینما برای تلویزیون سریال می‌سازد

سینماروزان: در روزهایی که رسانه ملی به دلیل سخت تر شدن رقابت با رسانه های مجازی، سامانه های ویدیوی درخواستی، شبکه خانگی و شبکه های ماهواره ای، می بایست به سمت تولید آثاری برود با حداقل ریسک در تولید تا جبران مافات شده و بتواند حداقل در هر فصل یک سریال ماندگار تولید کند اما در روالی عجیب و مسبوق به سابقه همچنان شکست خوردگان سینمای ایران هستند که از سریال سازی برای تلویزیون سردرمی‌آورند.

به گزارش سینماروزان بعد از محمدحسین لطیفی که به دنبال شکست سنگینی که با آخرین ساخته اش «اسب سفید پادشاه» در سینما داشت باز به تلویزیون رفته و سریالهایی مختلف از «زمانی برای عاشقی»، «تنهایی لیلا» و «پادری» را ساخت و چند ماهی هم هست با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج درگیر تولید سریال «سرّ دلبران» است، همایون اسعدیان دیگر کارگردانی بود که شکست در سینما را پلی کرد برای سریال سازی.

محمدمهدی عسکرپور که آخرین فیلم سینمایی اش «مهمان داریم» علیرغم تولید با حمایت حوزه و داشتن حمایت حوزه در اکران نتوانست چنان که باید جلب توجه کند هم بعد از آن به تلویزیون رفت و سریال میان مایه «نفس گرم» را تولید کرد. عسکرپور این روزها هم به دنبال تولید یک سریال تلویزیونی تازه با نام «دستت را به من بده» است.

همایون اسعدیان که آخرین ساخته سینمایی‌اش «یک روز بخصوص» نوروز امسال که بهترین موعد اکران است روی پرده رفت اما سرآخر تبدیل شد به قعرنشین گیشه‌ها، به دنبال تولید سریالی با نام «لحظه گرگ و میش/سوگند» برای شبکه سوم سیماست.

مازیار میری که این روزها «سارا و آیدا» را روی پرده دارد که با وجود دارا بودن بیش از 100 سالن بعد از 5 هفته تعداد مخاطبانش به 300 هزارنفر هم نرسیده است کارگردان دیگری است که قصد تولید سریال «هیأت مدیره» را برای شبکه 5 سیما دارد.

بیژن میرباقری دیگر کارگردان شکست‌خورده در سینماست که بناست برای تلویزیون سریال بسازد. میرباقری که سال گذشته «ربوده شده» را روی پرده داشت که جزو کم‌فروش‌ترین آثار سال بود بناست سریالی به نام «رنج پنهان» را برای پخش در دهه فجر بسازد.

اینکه رسانه‌ای که نام ملی به خود گرفته در دورانی که برخی از کارکشته های تلویزیون از داوود میرباقری تا سیدضیاءالدین دری بیکار هستند، به جای آن که ساخت سریالهایش را بسپارد به افراد امتحان پس داده، می‌رود به سراغ آنها که در سینما شکست خورده‌اند از کجا نشأت می‌گیرد؟ و آیا این روال به تولید محصولات ماندگار برای رسانه ملی منجر خواهد شد؟




افشاگری یک رسانه حیطه سلامت پیرامون گاف‌های بزرگ دو فیلم مرتبط با پیوند اعضاء علیرغم دریافت کمک⇐ ژن خوب کافی نیست تحقیق خوب می‌خواهد!

سینماروزان: رابطه میان پزشکان و اهالی سینما آنقدر پرسوءتفاهم بوده که بروز گافهای پزشکی متعدد در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی به روالی عادی بدل شده است اما مشکل وقتی دوچندان میشود که آثاری با حمایت ارگانهای متصدی حیطه بهداشت و سلامت تولید میشوند ولی باز هم همان گافها در آنها رخ میدهد.

رسانه «تریتانیوز» که از رسانه های تخصصی در حیطه سلامت و اقتصاد هست به تازگی در گزارشی متمرکز بر آثار جشنواره سلامت به مرور گافهای پزشکی دو فیلم «فصل نرگس» و «یک روز بخصوص» پرداخته است. فیلمهایی که حمایت مادی یا معنوی وزارت بهداشت برای تولید را داشته اند.

متن گزارش «تریتانیوز» را بخوانید:

کم پیش نمی‌آید که در آثار سینمایی یا تلویزیونی با گافهای پزشکی روبرو باشیم؛ گافهایی که تنها دقایقی گفتگو با یک پزشک عمومی و نه حتی متخصص امکان بروز آنها را به صفر می‌رساند اما گویا رابطه سینماگران با جامعه پزشکی آن قدر خوب نیست که پزشکان به عنوان مشاورانی که می‌توانند در این حیطه به آنها آگاهی دهند مورد توجه قرار گیرند.

جشنواره فیلم سلامت که مهمترین جشنواره تاریخ سینمای ایران با حیطه پزشکی است این روزها با تحلیل و مرور آثارش در شبکه های چهارم و مستند سیما می‌کوشد شرایطی را فراهم کند برای اقبال گسترده تر مخاطبان به جشنواره حین برپایی.

نگاهی به آثار حاضر در بخش مسابقه بلند این جشنواره که اتفاقا تحلیل و بررسی آنها در رسانه ملی هم ارائه شده گافهایی را پیش روی جامعه پزشکی می گذارد واقعا تعجب برانگیز.

از جمله این آثار «فصل نرگس» است که این روزها روی پرده سینماها هم هست. در این فیلم بدعتی غلط از سوی کارگردان تداعی میشود با این مضمون که با انتقال قلب از زنی به زن دیگر، عشق او به مردی خاص هم به فرد جدید منتقل میشود!!!

فقط کمی جستجو در منابع پزشکی میتوانست شک و شبهه انتقال امیال روحی بشری به واسطه انتقال اندام فیزیکی را از بین ببرد با این حال به نظر می‌رسد کمترین مطالعاتی در این باره صورت نگرفته.

درست همان طور که در تعبیر عامه وقتی از مهر به معشوق گفته میشود با عباراتی نظیر «قلب من» مورد پاسداشت قرار می‌گیرد در اینجا هم کارگردان پیش خود گمان کرده حالا که قلب پیوند می‌خورد معشوقی که با صنعت اغراق در حد قلب پاس داشته شده هم انتقال پیدا می‌کند!!!

البته در میان فیلمهای بخش مسابقه جشنواره سلامت با آثاری نظیر «شماره 17 سهیلا» و «خشکسالی و دروغ» روبرو هستیم که کوشیده اند در حد بضاعت خود از برخی معضلات روانی جوانان زیست کرده در جوامع معلق بین سنت و مدرنیته بگویند و انصافا با حداقل گافهای روانکاوانه این روایت را انجام داده اند.

در همین جشنواره فیلمی به نام «زیر سقف دودی» را هم داریم که درباره موضوعی سالها تابوبرانگیز به نام سکس-تراپی هرچند سربسته و با واهمه از ممیزی اطلاعات میدهد اما فضا را باز میکند که در سالهای آینده سینما و تلویزیون بیشتر و بیشتر در این باره ورود کنند.

یا فیلمی به نام «ماجان» را داریم که هرچند روایتی سانتی مانتال از مشکل نگهداری از فرزندان معلول می گوید اما هر چه هست رفتاری که از این افراد سر میزند را با حداقل گاف تصویرسازی میکند.

اینها امید به جشنواره سلامت را بهبود می بخشد اما به هر حال گافهایی آشکار نظیر آنچه در «فصل نرگس» رخ داده نیز پیش روی ماست به خصوص که پای نهادی در حوزه سلامت به عنوان حامی تولید فیلم در میان است.

چنین گافهایی البته متأثر از سینمای ایران است؛ نوروز امسال هم فیلمی به نام «یک روز بخصوص» روی پرده بود که با حمایت وزارت بهداشت در تخصیص لوکیشن مواجه بود اما در فیلم با زنده شدن بیمار مرگ مغزی روبرو بودیم؛ اشتباهی مسبوق به سابقه که سالها پیشتر هم در یک فیلم دولتی مانند «جعبه موسیقی» هم وجود داشت و در همان زمان پزشکان کم از آن گلایه نکردند.

امید که جشنواره فیلم سلامت در کنار برجسته کردن ویژگیهای مثبت آثار مرتبط با حیطه پزشکی، گافهای علمی آنها را هم از طریق همین برنامه های تلویزیونی خود رونمایی کند تا در سالهای آینده حضور این گافها در آثار سینمایی و تلویزیونی کمتر شود.




تسخیر تلویزیون توسط حلقه بالادستی صنف و رفقا؟⇔رسانه ملی در انتظار سریالهای تازه اسعدیان، میری، عسکرپور و…

سینماروزان: سران بالادستی خانه سینمای فعلی یا قبلی هرقدر هم که در سینما شکست بخورند و آثارشان مورد توجه قرار نگیرد باز هم آغوش باز تلویزیون در انتظار آنهاست.

به گزارش سینماروزان دو ماه قبل بود که خبر رسید همایون اسعدیان رییس هیأت مدیره خانه سینما بعد از شکست سختی که آخرین فیلمش «یک روز بخصوص» در اکران خورد بناست برای شبکه 3 تلویزیون سریال «سوگند» بسازد.(اینجا را بخوانید)

اسعدیان که با رأی حداقلی وارد هیأت مدیره خانه سینما شد اما توانست به ریاست هیأت مدیره برسد(!) «یک روز بخصوص» را در اکران نوروزی که بهترین فصل اکران است روی پرده فرستاد بدون آن که حضورش در ریاست شورای صنفی نمایش را مجالی کند برای این اکران نوروزی!!

با این حال فیلمش علیرغم انبوه تیزرهای تلویزیونی به شکست خورده مطلق اکران نوروزی بدل شد تا اسعدیان راهش را به سمت تلویزیون کج کند.

بعد از همایون اسعدیان، رفیق سالهای اخیرش مازیار میری که هم مجری طرح فیلم شکست خورده «یک روز بخصوص» بود و هم تدوینگر آن، به سراغ سریال سازی در تلویزیون آمده است.

  میری که فیلم آخر خود «سارا و آیدا» که اسعدیان مجری طرحش بود و در جشنواره توجهی برنینگیخت را احتمالا باز هم بی‌ربط به حضور اسعدیان در شورای نمایش(!؟)- در یکی از بهترین سرگروههای سینمایی یعنی آزادی آماده اکران دارد، به تأسی از اسعدیان بناست سریالی به نام «هیأت مدیره» را برای شبکه 5 تلویزیون بسازد.

به دنبال اینها محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل خانه سینما در زمان انحلال این نهاد نیز مجددا به سمت تلویزیون آمده و قصد دارد سریالی به نام «دستت را به من بده» را برای شبکه 3 بسازد.

عسکرپور آخرین ساخته سینمایی اش «مهمان داریم» را با حمایت حوزه هنری ساخت و البته در اکران هم بلحاظ تعدد سینما وضعیت خوبی را تجربه کرد ولی در نهایت فروشش به نیم میلیارد هم نرسید تا عسکرپور به سمت تلویزیون آمده و سریال «نفس گرم» را بسازد که محصولی کاملا میان مایه محسوب می شد.

بعد از آن سریال عسکرپور باز هم نتوانست مجال کار در سینما را پیدا کند تا حالا که مجددا میخواهد به سریال سازی برای تلویزیون بپردازد. سریالی 50 قسمتی(!) به نام «دستت را به من بده» که ملودرام است. جالب است عسکرپور در حالی همچنان سنت ساخت سریالهای روتین را ادامه میدهد که خودش چندی قبل در گفتگویی به گلایه از این پرداخته بود که چرا درباره همت و باکری محصول نمایشی تولید نمی‌شود؟؟!(اینجا را بخوانید)




مرور برخی از تازه‌ترین گفته‌های همایون اسعدیان که کم تناقض ندارد⇐متهم به رانت‌خواري هستيم و اين در حالي است كه هيچ حمايتي نداشتيم!/{با همراهی منوچهر محمدی}سه تله‌فيلم براي تلويزيون به سفارش مركز فرش ايران و شبكه سه، درباره فرش دستباف ايراني ساختم؛ یکی از این تله‌فیلمها شد «ده رقمی» و یکی دیگر «طلا و مس»!/پدر همسر حسن خمینی از من پرسيد تو روحانيت را از كجا شناختي؟ گفتم از تلويزيون!/«مارمولک» را نساختم و به منوچهر محمدی گفتم تو منوچهر محمدي هستي و كسي با تو كاري ندارد اما چوب در آستین من می‌کنند/{علیرغم ساختن دو فیلم در دوران احمدی‌نژاد}سال ٨٤ و بعد از انتخاب آقاي احمدي‌نژاد به‌شدت دچار افسردگي شدم و معتقد بودم بايد از ايران برويم!/ديگر هيچ اتفاقي بدتر از آن هشت سال{احمدی ‌نژاد} نمي‌افتد! شكر خدا همه به فاجعه بودن آن هشت سال معترفند/هر دو فيلم اول فرهادی يعني «رقص در غبار» و «شهر زيبا»، بدون حمايت بنياد فارابي اصلا ساخته نمي‌شد!/فرهادی حمايت شد و شناخته شد و در نهايت توانست با بخش خصوصي{بانک پاسارگاد؟ و شاهزاده قطری؟} ادامه مسير دهد/به واسطه رضاداد با روحاني‌اي به نام اصغري‌زاده در قم آشنا شدم كه انسان بسيار خوبي بود…/جمال شورجه گفت «بوسیدن روی ماه»{که با حمایت حوزه تولید شد} درباره دو مادر یهودی است!

سینماروزان: همایون اسعدیان کارگردانی است که به عنوان نفر ششم و با حداقل آرا وارد هیأت مدیره خانه سینما شده و بعدتر با تأخیر و با ذکر عبارت «تعاملی بسیار مطلوب» به عنوان رییس هیأت مدیره انتخاب شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان اسعدیان که به عنوان رییس شورای صنفی نمایش هم حضور دارد و آخرین فیلمش «یک روز بخصوص» را هم در میان ناباوری بسیاری از سینماگران پشت خط اکران، توانست در اکران نوروزی روی پرده بفرستد هرچند با عدم اقبال مخاطبان به فیلمش و یک شکست سنگین در گیشه روبرو شد اما حالا به سمت تلویزیون رفته و میخواهد سریالی به نام «سوگند» را برای رسانه ملی بسازد.

اسعدیان که فیلمهایی مانند «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» را با حمایت تصویرشهر و حوزه هنری و سریالهایی مانند «غول چراغ جادو»، «راه بی پایان» و «اگه بابام زنده بود» را برای تلویزیون ساخته در تازه ترین گفتگوی خود که با «اعتماد» انجام شده کوشیده با گفتن از استقلال و عدم وابستگی سخن را آغاز کند اما دیری نمی گذرد که خودش معترف میشود به اینکه حتی کمدی «ده رقمی» را هم به واسطه یک سفارش ساخته است!!!

البته که این روند متناقض آمیز موجب میشود اسعدیان سعی کند شاهد مثالهایی از دولتی بودن پروژه های دیگر فیلمسازان و از جمله اصغر فرهادی بیاورد.

درباره تناقضات آرای سیاسی شان هم همین بس که خداراشکر میکند که همه از هشت سال احمدی نژاد به عنوان فاجعه یاد میکنند ولی نکته آنجاست که خودشان در آن هشت سال فاجعه بار دو فیلم ارگانی ساختند.

متن کامل گفتگوی همایون اسعدیان را بخوانید:

به عكاسي علاقه داشتيد و فعاليت‌تان در سينما را با عكاسي فيلم شروع كرديد. چطور شد تصميم گرفتيد اين حرفه را كنار بگذاريد؟

من كارم را در سينماي حرفه‌اي با عكاسي آغاز كردم. اما از همان ابتدا هدفم فيلمسازي بود. سال ٥٣، ٥٤ زماني كه نوجوان بودم در كلاس‌هاي آموزش فيلمسازي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شركت كردم. بعد هم رفتم دانشكده هنرهاي دراماتيك كه سينما بخوانم. مي‌خواهم بگويم نيتم در واقع عكاسي نبود، اما براي اينكه وارد فضاي حرفه‌اي شوم نمي‌توانستم به دستياري رو بياورم. آدمي هم نبودم كه حمايت يا رانت دولتي داشته باشم.

در حال حاضر راه ورود خيلي از هنرجويان سينما به دنياي فيلمسازي دستياري است، چطور شما نمي‌توانستيد دستيار كارگرداني كنيد؟ سختگيري آن روزها بيشتر بود؟

دستياري يك تخصص پنهان است. نمي‌توانستم بگويم من را به يكباره دستيار كارگردان كنيد، اصلا روابطش را هم نداشتم. همان روزها حتي براي گرفتن عكاس فيلم هم سختگيري مي‌كردند. در سينماي امروز امكان بهتري براي كار كردن جوان‌ترها فراهم است. در گذشته آنهايي كه روابط داشتند راحت‌تر از ما وارد سينما شدند اما من هيچ حمايتي نداشتم. جالب است كه امروز ما در سينماي ايران متهم به رانت‌خواري هستيم و اين در حالي است كه به بدترين شكل وارد سينما شديم و هيچ حمايتي نداشتيم. حالا به ما برچسب دولتي بودن مي‌زنند. در هر حال من به عنوان دستيار كارگردان هم بعدها فعاليت كردم و اتفاقا دستيار خوبي بودم اما تمام اين كارها براي رسيدن به كارگرداني انجام شد.

و بالاخره نخستين بار كارگرداني را با «نيش» تجربه كرديد، فيلمي كه…

فيلمي كه به قول شما آخر فيلم فارسي بود. آقاي فرحبخش به واسطه اعتمادي كه به من داشت يك‌شب با آقاي عليخاني سراغم آمد و گفت مي‌خواهيم اين فيلم را تو بسازي.

براي‌تان مهم نبود نخستين فيلم‌تان در چه دسته‌بندي‌اي قرار مي‌گيرد؟

فيلمنامه «نيش» يك اكشن بسيار قوي بود. اما خطر ساخت فيلم اين بود كه بعد از اين فيلم ممكن بود نگاه‌ها به تو اين گونه باشد كه فقط اين نوع فيلمسازي را بلدي. وگرنه اگر نگاهي به فروش اين فيلم در همان سال‌ها بكنيم مي‌بينيم كه اين فيلم يكي از بالاترين فروش‌هاي سينماي ايران را داشت. يادم مي‌آيد با حميد جبلي رفته بوديم شيراز و ديدم سينماي اين شهر شش‌ماه بعد از اكران «نيش» باز هم همين فيلم را اكران كرده بود. مشكل اينجا بود كه تا سه سال همه پيشنهادهايم شبيه «نيش» بود و من همه را رد كردم، چون مي‌دانستم اگر دومي‌اش را بسازم ديگر نمي‌توانم از اين سبك فيلمسازي بيرون بيايم و بازي را مي‌بازم. كاري كه خيلي از دوستان آن زمان انجام دادند. در نهايت در يكي دو فيلمي كه به دنياي من كمترين ميزان ارتباط را داشت به عنوان مشاور و فيملنامه‌نويس حاضر شدم. يكي از اين فيلم‌ها «الو الو من جوجوام» خانم برومند بود و ديگري «كلاه قرمزي و پسرخاله».

ممكن بود اگر پيشنهاد ديگري داشتيد سراغ «كلاه قرمزي» و «الو الو من جوجوام» نرويد؟

اگر حتي خودم فيلمنامه‌اي داشتم كه مي‌دانستم من را از فضاي «نيش» دور مي‌كند، بله. نمي‌خواستم در آن فضا بمانم چون اگر اين اتفاق مي‌افتاد مهر آن نوع فيلمسازي روي من مي‌خورد، مثل خيلي از همكاران‌مان كه چنين مشكلي را دارند. بعد هم آدم شروع مي‌كند به توجيه كردن كه اصلا سينما همين است و ما براي مخاطب و مردم فيلم مي‌سازيم يا از همين تعابير عجيب و غريب كه اين روزها مي‌شنويم.

كدام تعابير؟

اينكه مردم فيلم ما را دوست دارند. اين شعارها اين روزها خيلي شنيده مي‌شود. وقتي هم فيلم‌مان نمي‌فروشد مي‌گوييم براي دل خودمان فيلم ساخته‌ايم.

يعني از همان سال‌ها به اين تعابير و برچسب‌ها فكر و از آن اجتناب مي‌كرديد؟ از همان سال‌هاي جواني؟!

بله، چون من از فضاي فرهنگي آمده بودم. ما آمده بوديم كه سينما را بتركانيم. اينكه چقدر موفق شديم يا نه بحث ديگري است. از همان زمان‌ها فيلم‌هاي مورد علاقه من آثار مهرجويي، كيميايي و «شازده احتجاب» بهمن فرمان‌آرا بود. ساعت‌ها در صف مي‌ايستادم كه با پول يك محصل بروم «راننده تاكسي» را ببينم. ما وقتي بليت مي‌خريديم ديگر پول غذا خوردن نداشتيم و با چنين فضايي در سينما جلو آمديم. اما براي ورود مجبور بودم «نيش» بسازم. البته هنوز هم معتقدم اين فيلم در ژانر خودش خيلي حرفه‌اي و درست بود اما سينماي مورد علاقه من نبود. به فيلم «نيش» آن روزها درجه كيفي ب دادند و بعدها مخالف سرسخت اين بودند كه من «مرد آفتابي» را بسازم. مي‌گفتند سبك فيلمسازي اسعديان «نيش» است و دليلي ندارد «مرد آفتابي» بسازد. بعد از ساخته شدن «مرد آفتابي» با بازي اكبر عبدي و حميد جبلي يكدفعه ورق برگشت و من توانستم نفس راحتي بكشم.

در همان روزهاي ورود شما به سينما بودند كساني كه پاي‌شان راحت به سينما باز شد و هنوز هم به راحتي گذشته در حال فعاليت باشند؟

بله، كساني كه آن زمان با رانت‌هاي دولتي پاي‌شان به سينما باز شد و امروز علم سينماي بخش خصوصي و عدم دخالت دولت را برداشتند. جالب است تمام كساني كه امروز ادعاي سينماي مستقل و بخش خصوصي دارند و مي‌گويند دولت در سينما چه كاره است، يك زماني خودشان از طريق روابط با بنياد فارابي و وام اين بنياد كارگردان و تهيه‌كننده و با فيلمنامه به ظاهر هنري وارد شده‌اند.

اين بحث كمك‌هاي دولتي و رانت دولتي از بعد انقلاب شكل گرفت يا در سينماي قبل از انقلاب هم به نوعي وجود داشت؟

آن موقع هم بود. ما سال‌هاي ٥٥ يا ٥٦ به ٩٠ فيلم در سال رسيديم، فيلم‌هايي كه واقعا دو هفته يك‌بار اكران مي‌شدند. خيلي از فيلم‌هاي آن زمان در گيشه شكست مي‌خوردند و طبيعي است كه فيلم بعدي كارگردان با حمايت‌هاي دولتي ساخته مي‌شد. فكر مي‌كنيد عباس كيارستمي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان فيلم «مسافر» را چطور ساخت؟! آن موقع هم به عده‌اي از فيلمسازان چنين كمك‌هايي مي‌شد اما بنياد فارابي‌اي كه به پروژه‌ها و فيلمسازان وام بدهد، نداشتيم.

معتقديد بنياد فارابي از زمان تاسيس بيشتر به سينماي ايران كمك كرده يا صدمه زده است؟

به‌شدت كمك‌كننده بوده است. سال ٦١، ٦٢، يك‌عده از جوانان قبل از انقلاب مثل عليرضا داوودنژاد، زنده‌ياد ميرلوحي، سيروس الوند و قدكچيان تصميم مي‌گيرند سينما را از نو راه بيندازند و كنارش يك جرياني هم در دولت وقت به سينما علاقه‌مند بودند، كساني چون محمد بهشتي و در بنياد فارابي متمركز مي‌شوند كه سينما را راه بيندازند. در نهايت هم به سينما كمك مي‌كنند. بسياري از فيلمسازان خوب امروز اگر از كمك‌هاي آن زمان بنياد فارابي بهره‌مند نمي‌شدند، امروز به فيلمسازي نمي‌رسيدند. اين خيلي بد است كه بخواهيم با نگاه امروز دهه ٦٠ و ٧٠ و بنياد سينمايي فارابي را تخطئه كنيم و آن را زير سوال ببريم. امروز ظاهرا پرافتخارترين كارگردان ما اصغر فرهادي است. هر دو فيلم اول او يعني «رقص در غبار» و «شهر زيبا»، بدون حمايت بنياد فارابي اصلا ساخته نمي‌شد. او اينطور حمايت شد و شناخته شد و در نهايت توانست با بخش خصوصي ادامه مسير دهد. اما واقعيت اين است كه اگر برگرديم به زماني كه آقاي فرهادي مي‌خواست وارد سينما شود هيچ‌كس در سينما به اين شيوه سرمايه‌گذاري نمي‌كرد. خيلي از فيلمسازان ما با وام بنياد فارابي تهيه‌كننده شدند. خيلي از فيلمسازان ما با وام بنياد فارابي كارگردان شدند. اصغر هاشمي يكي از آنها بود. عليرضا رييسيان وقتي «ريحانه» را مي‌ساخت بدون وام فارابي نمي‌توانست فيلمش را به ثمر برساند. قطعا به آن زمان ايراداتي هم وارد است. من هم با خيلي از اقدامات آقاي بهشتي در آن زمان مشكل داشتم.

اما بيشتر از هر دوره‌اي، عملكرد مديران سينمايي دهه ٦٠ مورد قضاوت قرار گرفتند. در سال‌هاي اخير نقاط منفي و تيره و تاريك آن سال‌هاي سينما بيشتر از نقاط مثبت آن بازگو مي‌شود.

حتما نقاط منفي هم بوده و كسي نمي‌تواند بگويد ما شاهد يك دوره درخشان بوديم، اما قضاوت منصفانه قضاوتي است كه نقاط مثبت آن دوران را هم ببينيم. اگر آن حمايت نبود سينماي ايران صرفا با تعاوني‌هايي كه آقاي جيراني، موسوي و صدرعاملي راه انداختند، نمي‌توانست ادامه حيات دهد. آن‌روزها بنياد مستضعفان هم از فيلم‌ها حمايت مي‌كرد و آقاي صباغ‌زاده بسياري از فيلم‌هايش را با حمايت اين بنياد ساخت. اگر اين حمايت‌ها نبود خيلي از تهيه‌كننده‌هاي امروز وجود نداشتند. اينها تهيه‌كننده‌هايي نبودند كه بعد از انقلاب با پول وارد شده باشند. امنيتي وجود نداشت كه بخواهند با سرمايه وارد شوند. تعاوني‌ها با حمايت دولت شكل گرفت و از اين تعاوني‌ها تهيه‌كننده‌ها بيرون آمدند و فيلم‌هاي قابل قبولي هم ساخته شد.

اما نگاه گلخانه‌اي به فيلمسازي از جمله نقاط منفي آن دهه بود. اينكه مي‌خواستند همه فيلمسازان را در يك مسير قرار بدهند و همه مثل هم فيلم بسازند. مثلا «همه آنسوي مه» بسازيد. بعد از آن بود كه سينما توانست روي پاي خودش بايستد و شروع كرديم به كم كردن قدرت دولت.

برگرديم به دنياي فيلمسازي، بعد از تجربه كارگرداني چند فيلم سينمايي، آمديد سراغ سريال‌سازي. همان تعداد تجربه در سينما راضي‌تان كرد كه سمت تلويزيون آمديد؟

حضور من در تلويزيون خيلي عجيب و غريب نبود. فيلمنامه‌اي سينمايي داشتم به نام «روز ولنتاين» و مي‌خواستم آن را بسازم. فيلمنامه را به ارشاد داديم و از نيروي انتظامي پيغام دادند كه اين فيلم را نسازيم.

چرا؟

تصورشان اين بود كه فيلم براي جامعه مضر است. ما با بازيگرها هم قرارداد بسته بوديم و دو روز قبل از فيلمبرداري اين پيغام را دادند. آن زمان آقاي محمد مهدي حيدريان در معاونت سينمايي حضور داشت و من به ايشان گفتم فقط به خاطر اينكه وضعيت سينما را آشفته نكنم، اين فيلم را نمي‌سازم. با اين همه گفتم اين شيوه درستي نيست، چون يا شما متولي سينما هستيد يا نيروي انتظامي. بعد از آن هم طرحي در تلويزيون داشتم به نام «بچه‌هاي خيابان» كه سراغ ساخت آن رفتم.

چرا در مورد فيلمنامه «روز ولنتاين» مقاوت نكرديد؟

چون مقطع خيلي بدي بود، مقطعي كه مقاومت كردن بي‌معني بود. به نظرم يك مدتي رها مي‌كردم بهتر بود. اوضاع جامعه و هنرمندان خيلي مناسب نبود و شرايط سياسي و اجتماعي هم پيچيده شده بود. رفتم سراغ «بچه‌هاي خيابان» اما همچنان دلم پيش سينما بود. وقتي در تلويزيون يك سريال كار مي‌كنيد، براي‌تان پيش مي‌آيد و سراغ كارهاي ديگر هم مي‌رويد. خودم نفهميدم چطور شش، هفت سال از سينما دور شدم. بعد از «راه بي‌پايان» اما آقاي منوچهر محمدي صدايم كرد و طرح فيلمنامه‌اي به من داد.

رابطه شما با منوچهر محمدي اصلا از كجا شكل گرفت؟

من قبل از اينكه فيلم سينمايي بسازم با منوچهر محمدي پنج فيلم مستند درباره خانواده شهدا ساخته بودم. يك‌بار هم آقاي محمدي طرح فيلم «مارمولك» را داد و گفت اين فيلم را تو بساز. خواندم و گفتم نمي‌سازم. گفت چرا؟ گفتم براي اينكه چوب در آستينم مي‌كنند. تو منوچهر محمدي هستي و كسي با تو كاري ندارد اما من را بيچاره مي‌كنند. گفت تو چي كار داري بيا و هرچه اصرار كرد نپذيرفتم. بعدها كه كمال تبريزي فيلم را ساخت و آن مسائل پيش آمد يك روز ديدمش و گفتم ديدي چقدر خوب شد من نساختم! كمال و تو كه بچه خودي هستيد، اين بلا سرتان آمد، اگر من كارگردان بودم... براي بار سوم كه محمدي من را صدا كرد سه تله‌فيلم براي تلويزيون به سفارش مركز فرش ايران و شبكه سه، درباره فرش دستباف ايراني ساختم. قرار شد يكي از اين تله‌فيلم‌ها را كمدي و دو فيلم ديگر را هم جدي بسازيم. اولي شد «ده رقمي» كه اصلا تله‌فيلم بود و محمدي گفت اين فيلم قابليت اكران شدن را هم دارد. گفتم خودت مي‌داني و بعد هم براي فيلم پروانه ساخت و نمايش گرفت. من هم هيچ كجا درباره «ده رقمي» حرفي نزدم چون اصلا اين فيلم را به عنوان يك اثر سينمايي نساخته بودم. از دل طرح‌هاي دو تله‌فيلم ديگر، طرح فيلمنامه
«طلا و مس» مطرح شد كه من به منوچهر گفتم اين براي تله‌فيلم حيف است.

پرداختن به زندگي بعضي از اقشار جامعه نياز به شناخت كامل دارد، شما به عنوان كارگردان «طلا و مس»، چقدر روحانيت را مي‌شناختيد كه تصميم گرفتيد فيلمي درباره آنها بسازيد؟

يك نمايش از «طلا و مس» گذاشته بوديم كه سيدحسن خميني به همراه خانواده براي ديدن فيلم آمده بودند. آيت‌الله بجنوردي پدر همسر ايشان در سالن از من پرسيد تو روحانيت را از كجا شناختي؟ گفتم از تلويزيون. جاي ديگر آنها را نديدم (مي خندد) واقعيت اين است كه من نه در خانواده‌ام روحاني ديده بودم و نه با آنها ارتباط نزديكي داشتم اما همه ما در اين فضا زندگي كرديم. براي اين فيلم هم من چند ماه به حوزه علميه قم و اصفهان رفت و آمد و با روحانيون گپ و گفت داشتم. اما براي اينكه به ظرايف زندگي‌شان برسيم نياز به نگاه دقيق‌تر داشتيم. به واسطه آقاي رضاداد با روحاني‌اي به نام آقاي اصغري‌زاده در قم آشنا شدم كه انسان بسيار خوبي بود و كمك بسزايي به فيلم كرد. حتي در چيدن خانه سيدرضا از ايشان خواهش كردم بيايد و گفتم بگو چه وسيله‌اي را بردارم و چه وسيله‌اي را بگذارم. در واقع با نظر ايشان اين خانه تبديل شد به خانه‌اي كه مي‌تواند متعلق به روحانيت باشد.

روحاني‌اي كه شما در «طلا و مس» نشان داديد چقدر ايده‌آل‌تان بود و چقدر با واقعيت مطابقت داشت؟

كاملا با واقعيت مطابقت داشت. تصور مردم از روحانيت كاملا تصور غلطي است. من نمي‌دانم امروز روحانيت در ايران چند نفر هستند. تا جايي كه مي‌دانم بيش از ٣٠٠ هزار نفرند، اما مساله اينجاست كه چند درصدشان در حاكميت حضور دارند؟ ما نگاه‌مان به روحانيت معمولا آنهايي است كه در حاكميت حضور دارند و اين در حالي است كه درصد بسيار بالايي از آنها نه سمت حكومتي دارند و نه قدرت اجرايي. ما دوست داشتيم به اين بخش از روحانيت نزديك شويم. اتفاقا ايراداتي كه كساني چون آقاي پناهيان به ما مي‌گرفتند در اين مورد بود. مي‌گفتند شما يك روحاني غيرسياسي در فيلم نشان داديد. اما آيا واقعا همه روحانيون ما سياسي هستند؟ مساله ما اين بود كه چقدر تئوري‌هاي‌مان در زندگي با مسائل روزمره‌مان مي‌خواند و براي رسيدن به چنين چيزي بهترين فرد براي‌مان يك روحاني بود. كسي كه دنبال اخلاق و عمل است اما خيلي چيزها را در زندگي خودش رعايت نمي‌كند و خب به مذاق عده‌اي هم خوش نيامد. وقتي در «طلا و مس» رفيق سيدرضا به او مي‌گويد تو چرا منبر نمي‌روي، پاسخ مي‌دهد براي منبر رفتن وقت زياد است! اين جمله خوشايند خيلي‌ها نبود! اما جذابيت ساخت فيلم برايم اين بود كه چه در داخل كشور و چه در خارج بعد از نمايش همه يادشان مي‌رفت يك فيلم درباره روحانيت ديده‌اند و تصور مي‌كردند يك فيلم عاشقانه ديده‌اند. اين دقيقا همان چيزي بود كه در ذهن من بود و كاري با روحانيت نداشتم.

يعني دنبال اين نبوديد چهره روحانيت را تغيير بدهيد؟

اصلا، فيلم دقيقا سال ٨٧ ساخته شد و كمتر از يك سال بعد از ساخت زماني كه در ونكوور كانادا فيلم را نمايش دادند، تن و بدنم مي‌لرزيد كه بعد از فيلم چقدر فحش مي‌خورم. اما در آنجا يك نفر چنين چيزي را نگفت. هيچ‌كس نگفت كه تو مي‌خواستي در اين فيلم روحانيت را تطهير كني. خيلي خوشحالم تماشاگر اين نگاه را داشت. مخاطبان با فيلم ارتباط عاطفي برقرار كردند و دوستش داشتند.

جالب است كه دو تا از بهترين فيلم‌هاي‌تان را در دولت نهم و دهم ساختيد. «طلا و مس» كه سال ٨٧ ساخته شد و «بوسيدن روي ماه» هم محصول سال ٩٠ است. شما در آن هشت سال دچار افسردگي نشديد؟

من سال ٨٤ و بعد از انتخاب آقاي احمدي‌نژاد به‌شدت دچار افسردگي شدم و معتقد بودم بايد از ايران برويم! اما در نهايت فيلمم را ساختم و خب سختي‌هايي هم وجود داشت. متاسفانه در كشور ما همه‌چيز سياسي شده است. خانه سينما را هم با استفاده از همين مسائل سياسي تعطيل كردند، اما بعد از تمام شدن آن هشت سال فاجعه كه شكر خدا همه هم به فاجعه بودن آن معترفند، ما به اين نتيجه رسيديم كه فيلمساز بايد در هر شرايطي كارش را بكند. ديگر هيچ اتفاقي بدتر از آن هشت سال نمي‌افتد! البته اين را هم بگويم كه سر فيلم «بوسيدن روي ماه» خيلي فشارها به ما وارد شد. مثلا آقاي شورجه كه همان سال داور جشنواره فيلم فجر بود، گفت اين فيلم درباره دو مادر يهودي است! بعد اين سوال براي من به وجود آمد كه اصلا اگر ما درباره دو مادر شهيد يهودي فيلم بسازيم چه اشكالي دارد؟ حتما يهودي‌ها هم در جنگ ايران و عراق از كشور دفاع كردند.

از «طلا و مس» به بعد نمايش مصاديق اخلاقي براي‌تان به نوعي جدي‌تر از قبل شد.

در «آخر بازي» هم اين مساله برايم اهميت داشت اما رنگ‌آميزي آن در فيلم «طلا و مس» تغيير كرد.

قبول داريد كه مخاطب امروز به‌راحتي زير بار پيام‌هاي اخلاقي نمي‌رود؟

من سر فيلم «يك روز بخصوص» فهميدم مخاطب دوست ندارد درباره اخلاق با او حرف بزنيد. از جايي اين مساله را فهميدم كه دو منتقد فيلم را كوبيدند و عنوان فيلم اخلاقي نخ‌نما به آن دادند. من احساس كردم خودشان آنقدر درگير اين مساله هستند كه ظاهرا مسائل مطرح شده در فيلم به خودشان هم بر مي‌گردد و مي‌خواهند درباره‌اش حرف نزنيم. وقتي رشوه گرفتن و دادن آنقدر رايج مي‌شود كه همه ما درگير آن مي‌شويم، كسي دوست ندارد به او نشان بدهند، رشوه گرفتن بد است. وقتي جامعه ما در حال سقوط است و همه هم در اين سقوط نقش داريم، دوست نداريم كسي خودمان را به روي‌مان بياورد. اتفاقا اين نشان‌دهنده اين است كه وضعيت‌مان خيلي بغرنج است. من احساس كردم يا بايد با شيوه ديگري حرف بزنم يا اينكه مخاطب را تاييد كنم.

چطور مخاطب مي‌تواند با مضامين اخلاقي فيلم‌هايي چون «طلا و مس» و حتي «بوسيدن روي ماه» ارتباط برقرار كند اما «يك روز بخصوص» را نمي‌پذيرد؟

چون شش، هفت سال از ساخت آن فيلم‌ها مي‌گذرد.

مي‌خواهيد بگوييد شرايط جامعه تغيير كرده است؟

واقعا جامعه ما روز به روز تغييرات عجيبي مي‌كند. شما به عنوان خبرنگار اين را خيلي بيشتر از من حس مي‌كنيد. ما روز به روز نزول مي‌كنيم. دهه هفتادي‌ها خيلي از مسائل اخلاقي را نمي‌فهمند. آنقدر سرعت جهاني شدن بالا رفته كه من واقعا نسل جديد را نمي‌فهمم. به عنوان خبرنگار ميزان فساد اخلاقي و اقتصادي اين روزها با ١٠ سال پيش قابل مقايسه است؟

نه، اما به نظرم در سال‌هاي اخير جامعه ما آگاه‌تر شده و اين آگاهي منجر مي‌شود بيشتر درباره خودش فكر كند. ما بيشتر از قبل با خودمان بر سر رعايت اخلاق كلنجار مي‌رويم.

اتفاقا من مي‌گويم وقتي به خيلي از كارها تن مي‌دهيم يعني كمتر درباره انجام آنها ترديد مي‌كنيم. من سر «يك روز بخصوص» خيلي اين جمله را شنيدم كه اگر شخصيت فيلم دست به بي‌اخلاقي نزند، بالاخره يكي پيدا مي‌شود كه به اين بي‌اخلاقي تن دهد.

اين نفي اخلاق است و در اين زمينه با شما موافقم.

خب ما راه توجيه كردن بي‌اخلاقي را بالاخره پيدا مي‌كنيم. در اداره‌اي كه يك آدم مي‌خواهد اخلاقي كار كند يا بايد مثل ما شود يا از آن اداره برود. ما ديگر حوصله نصيحت شنيدن و منبر و موعظه را نداريم. چون كساني كه موعظه كردند و منبر رفتند آنقدر خودشان خلاف كرده‌اند كه ما باورمان را نسبت به آنها از دست داديم. وقتي باور ما اين است كه كسي به فكر ما نيست و خودمان بايد گليم خودمان را از آب بيرون بكشيم، دنبال توجيه كردن مي‌گرديم.

متوجه منظورتان هستم، حرف من اين است كه يك زماني به بي‌اخلاقي تن مي‌دهم و تمام مسووليت آن هم متوجه خودم است اما يك زماني سيستم اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه شرايطي را برايم فراهم مي‌كند تا بتوانم به عمل غيراخلاقي دست بزنم و آن را توجيه كنم. اين توجيه براي خود من هم باورپذيرتر مي‌شود وقتي مساله اصلي مرگ و زندگي است.

چند نكته جذاب در سوالت وجود دارد. بله من موافقم كه ما مي‌توانيم با ايجاد شرايط خوب اجتماعي ويژگي خوب آدم‌ها را بروز دهيم كه عمل بي‌اخلاقي را خودخواسته انجام ندهند و آن را توهين بدانند. به اعتقاد من اين اتفاق در دوره رياست‌جمهوري آقاي خاتمي افتاد. همه احساس كردند شخصيت دارند چون راس مملكت مودب بود. اما اگر چنين شرايطي به هر دليلي فراهم نشد، عمل غيراخلاقي شكل و شمايل اخلاقي به خود نمي‌گيرد. با اين اتفاق تعريف ما از اخلاق و قوانين اجتماعي عوض نمي‌شود. زماني كه آقاي كيميايي «قيصر» را مي‌سازد دقيقا مي‌خواهد بگويد چون قانون از كسي دفاع نمي‌كند، آدم‌ها بايد از خودشان و خانواده‌شان دفاع كنند وگرنه منطقي نيست هر كسي كه به خواهرش تجاوز شد، راه بيفتد و آدم بكشد. اين اصلا قابل دفاع نيست. ما سنگيني اين مساله را مي‌فهميم اما اين كار به معني غيرت داشتن نيست. اگر اين گونه باشد كه قوه قضاييه و قانون معني ندارد و اينجا شبيه تگزاس مي‌شود. حرفم اين است كه ما به واسطه فراهم نبودن شرايط نبايد به تعاريف جديد رو بياوريم. اينها همان ناهنجاري‌هاي اجتماعي است.

يعني من به عنوان شهروند موظفم در هر شرايطي اخلاق فردي را رعايت كنم حتي اگر به مرگ عزيزانم منجر شود؟!

اگر رعايت نكردي بايد دلايل اين مساله بررسي شود. وظيفه جامعه‌شناسان همين است اما نبايد تعاريف تغيير كند. من در «يك روز بخصوص» درباره مرگ خواهر حرف زدم كه خيلي مساله بزرگي است. شايد من هم در موقعيتي قرار بگيرم كه بايد با زير پا گذاشتن اخلاق، جان خواهرم را نجات دهم و عمل پيوند قلب او را جابه‌جا كنم، اما اگر تا آخر عمر به خاطر اين اتفاق عذاب وجدان نداشته باشم، آن‌وقت ديگر فاجعه است. يك نفر مي‌ميرد كه خواهر تو زنده بماند! اگر اين عذاب وجدان با من نباشد من مرده‌ام. من مي‌فهمم روبه‌رو شدن با دزدي كه در خيابان كيف يك خانم را مي‌زند، ممكن است خطر جاني داشته باشد، اما اين را نمي‌فهمم چطور مي‌شود در چنين شرايطي مداخله نكرد و از اين صحنه‌ها فيلم گرفت! به نظرم ما مسووليت اجتماعي را فراموش كرده‌ايم. نمي‌خواهم از موضع يك مصلح اجتماعي حرف بزنم، اما به اعتقاد من بدترين چيز اين است كه شاخك‌هاي‌مان حساسيت‌هايش را از دست بدهد. بهتر است حساسيت‌هاي‌مان را حفظ كنيم و بگوييم كاري از دست‌مان برنمي‌آيد. پلاسكو و حادثه ميدان كاج نمونه اين اتفاق‌هاست و اين خيلي تلخ است. اصلا نمي‌گويم رابين‌هودبازي دربياوريم اما برايم سوال است كه مرز مسووليت اجتماعي و قانون كجاست؟ بله مملكت پليس و نيروهاي امنيتي و انتظامي دارد اما ما كجا قرار داريم؟

اما وقتي فساد آنقدر رشد كرده و ريشه دوانده باشد، آن وقت تكليف چيست؟ دقيقا همان اتفاقي كه در «يك روز بخصوص» افتاد و حتي رييس بيمارستان هم از خريد و فروش نوبت پيوند قلب باخبر بود.

در دوره آقاي احمدي‌نژاد، در چهار سال دوم آقاي ربيعي، وزير كار و رفاه كنوني مطلبي نوشت به نام زنده باد فسادكه در برخي موارد مطلبي فوق‌العاده بود. من اين مساله را در دوره آقاي روحاني به چشم خودم ديدم. وقتي وزير بهداشت زيرميزي‌هاي پزشكان را حذف كرد، فقط پزشك‌ها معترض نشدند. آنها چطور زيرميزي مي‌گرفتند؟ مثلا ٢٠ ميليون تومان براي يك عمل مي‌خواستند. من آن پول را بايد به حسابداري بيمارستان مي‌دادم. مثلا در ازاي هر يك ميليون پولي كه وارد حسابداري مي‌شد، ٥٠ هزار تومانش به كارمندان حسابداري بيمارستان مي‌رسيد. آن زيرميزي كه قطع شود من حسابدار هم شاكي مي‌شوم و زنجيره فساد اينطور شكل مي‌گيرد. واقعيت دردناك اين است كه همه ما اين گونه زندگي مي‌كنيم. حالا دولتي مي‌آيد كه روي اين فساد دست مي‌گذارد و من و تو هم اعتراض مي‌كنيم چون منفعت ما هم زير سوال مي‌رود! اصلا خاصيت جا انداختن فساد اين است كه تو همه را در آن به نسبت‌هاي مختلف سهيم كني. آن وقت شعار مي‌شود زنده باد فساد! كه در برخي موارد ما امروز شاهد آن هستيم. حالا درست كردن چنين شرايطي واقعا كار خيلي سختي است.

اين چرخه فساد سبب نااميد شدن افراد جامعه و فراموش كردن مسووليت اجتماعي نمي‌شود؟

دقيقا اين اتفاق مي‌افتد. وقتي تو در شرايطي زندگي مي‌كني كه مدام فكر مي‌كني كه كسي به فكرت نيست و بايد هر روز صبح زره فلزي بپوشي و به جنگ بروي تا عصر كه به خانه برمي‌گردي ميزاني از مواد زندگي را به خانه بياوري، ديگر با بقيه كاري نداري و در واقع يك فردگرايي مطلق اتفاق مي‌افتد. همه ما حافظ منافع خودمان هستيم. شعار همه ما هم اين است كه در قبال خانواده‌مان مسووليم. اما آيا مسووليت در مقابل خانواده، بدون مسووليت در قبال جمع معني دارد؟ اوج اين بي‌مسووليتي اين است كه براي دست زدن به اين كارها براي خودمان دستگاه فكري- منطقي درست مي‌كنيم و به اين واسطه كارمان را توجيه مي‌كنيم. ساده‌ترينش هم اين است كه اگر من اين كار را نكنم حتما ديگري به آن دست مي‌زند.

 




در تلویزیون چه می‌گذرد؟⇐سریال‌سازی کارگردان شکست‌خورده اکران نوروز برای شبکه ۳!!!

سینماروزان: در روزهایی که مدیران رسانه ملی در ظاهر امر هم که شده در گفتگوهایشان مدام بر استفاده از آدمهای امتحان پس داده و کارکشته برای کمک به ارتقای کیفی محصولات نمایشی تلویزیون و کنار زدن شبکه های فارسی زبان ماهواره ای می گویند اما در عمل اتفاق دیگری می افتد.

به گزارش سینماروزان همین چند روز قبل بود که خبر رسید یک سناریست کاملا شکست خورده در سینما به نام علی طالب آبادی مشغول نگارش سریال یک پروژه تاریخی الف ویژه با نام «هنگام بیداری» برای رسانه ملی است؛ سریالی که بودجه تولیدش را سازمان هنری-رسانه ای اوج می‌دهد.(اینجا را بخوانید)

به تازگی هم خبر رسیده همایون اسعدیان کارگردانی که آخرین فیلمش «یک روز بخصوص» قعرنشین اکران نوروز و شکست خورده اصلی گیشه ها بود به سراغ تلویزیون رفته و پیش تولید سریالی به نام «سوگند» را برای رسانه ملی پیش می برد؛ سریالی که تست گریم بازیگرانش هم انجام شده و تا چند روز دیگر هم کلید میخورد با مضمون زندگی خانواده ای از دهه 60 تا دهه 80.

اسعدیان البته پیشتر هم سابقه ساخت سریال برای تلویزیون را داشته و از جمله مجموعه هایی مانند «راه بی پایان» و «بچه های بی پایان» و «اگه بابام زنده بود» اما درست مانند کیفیت کاریش در سینما محصولات تلویزیونی اش هم هیچ گاه نه در ساختار و نه در متن آثاری پیشرو نبوده اند.

اینکه با چنین کارنامه ای و درست بعد از یک شکست مطلق در سینما با «یک روز بخصوص» آن هم در بهترین موعد اکران که نوروز است این کارگردان سر از تلویزیون درمی آورد و مشغول سریال سازی برای رسانه ملی میشود واقعا پرسش برانگیز است.




سعید سهیلی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐«گشت۲» امکان تبلیغی مناسبی نداشت /«ماجرای نیمروز» روزی صد تیزر داشت!/«یک روز بخصوص» تبلیغات داشت/اگر تیزر ماهواره‌ای داشتیم فروش «گشت۲» بالای ۲۵ میلیارد بود

سینماروزان: سعید سهیلی که تازه ترین فیلمش «گشت2» پیشتاز گیشه نوروزی سینماها بوده است و به نظر می رسد در نهایت بتواند به فروش 20 میلیاردی برسد در تازه ترین گفتگویش که با «شرق» انجام شده در کنار ابراز خرسندی از فروش بالای فیلمش، کمبود امکانات تبلیغی فیلمش و بخصوص تبعیضی که رسانه ملی در پخش تیزر آثار داشته را به نقد کشیده است؛ تبعیضی که باعث شده محصولی 3ارگانی به نام «ماجرای نیمروز» فراوان تیزر داشته باشد ولی پخش تیزرهای فیلمی مانند «سه بیگانه» کاملا ممنوع باشد و فیلمی مانند «گشت2» هم با حداقل تیزر به اکران ادامه دهد.

سعد سهیلی می گوید: فروش بالای «گشت٢» برای من مهم بود؛ به‌‌ دلیل‌ اینکه این فیلم مورد بی‌مهری بسیاری از مسئولان فرهنگی و هنری کشور قرار گرفت و به حقش نرسید. «گشت ٢» بدون داشتن تیزر تلویزیونی و تبلیغات ماهواره اکرانش را آغاز کرد؛ بنابراین مشخص است که این فیلم پتانسیل خوبی برای فروش داشته.

این کارگردان می افزاید: فیلم‌های دیگری که وارد عرصه رقابت نوروزی شدند، امتیازات ویژه‌ای داشتند؛ مثل فیلم «ماجرای نیمروز» که شاید روزی صد تیزر تلویزیونی داشت و مردم مدام نام این فیلم را از رسانه ملی می‌شنیدند یا فیلم «یک روز بخصوص» که تبلیغات داشت. حتی سال گذشته فیلم «٥٠ کیلو آلبالو» با پخش تیزرهای ماهواره‌ای توانست بسیاری را متوجه اکرانش کند و فروش خوبی داشت؛ اما «گشت ٢» امکان تبلیغی مناسبی نداشت و به نظر من رسیدن به چنین فروشی جای افتخار دارد.

سهیلی خاطرنشان می سازد: اگر فیلم ما به اندازه «٥٠ کیلو آلبالو» تیزر ماهواره‌ای داشت، قطعا با فروش بالای ٢٥‌ میلیارد تومان به اکرانش پایان می‌داد و این فیلم با تکیه بر پتانسیلش در اکران می‌درخشید. متأسفم که «گشت ٢» از شرایط مساوی تبلیغات برخوردار نبود و پیش‌بینی من ردکردن رقم ٢٠‌ میلیارد در پایان اکران است و رسیدن به همین رقم رکورد عظیمی در سینمای ایران خواهد بود.




انتقاد یک روزنامه اصولگرا از امتداد اکران فیلم کم‌فروش رییس شورای صنفی نمایش⇐بوی بی‌عدالتی به مشام می‌رسد

سینماروزان: در حالی که تصور می شد حداقل دو هفته زودتر از این فیلم «یک روز بخصوص» که قعرنشنین جدول فروش نوروزی بوده است جای خود را به فیلم تازه ای دهد تا هم تنوع اکران برای مخاطبان ایجاد شود و هم حمایتی شود از دیگر آثار پشت خط اکران مانده اما تصمیم شورای صنفی نمایش مبنی بر اکران این فیلم تا 20 اردیبهشت یعنی آستانه انتخابات این پرسش را ایجاد کرده که آیا جایگاه حقوقی کارگردان این فیلم یعنی ریاست شورای صنفی نمایش باعث این تصمیم شده است؟؟

روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی در این باره نوشته است: شوراي صنفي نمايش در تصميمي عجيب که بوي بي‌عدالتي از آن به مشام مي‌رسد، دستور به ادامه اکران فيلم کم‌فروش رئيس اين شورا داده است.

این روزنامه ادامه داده است: همزماني اکران فيلم «يک روز بخصوص» به کارگرداني همايون اسعديان با رياست وي بر شوراي صنفي نمايش ناخودآگاه اين نگراني را ايجاد کرد که اسعديان مي‌تواند از نفوذش براي اکران فيلم خود سوءاستفاده کند. اعلام ليست نهايي اکران‌هاي نوروزي و درج نام فيلم اسعديان نشان داد که اين نگراني خيلي هم بي‌مورد نبوده است. فيلم اسعديان جزو آثاري محسوب مي‌شود که در جريان جشنواره فجر نتوانست رضايت مردم و منتقدان را به خود جلب کند و قرارگيري اين فيلم در اکران نوروزي که يکي از بهترين فصل‌هاي اکران در سال محسوب مي‌شود، به اين نگراني رنگ واقعيت داد.
این رسانه اصولگرا خاطرنشان ساخته است: حالا اما تصميم تازه شوراي صنفي نمايش خبر از حمايت ويژه ديگري از فيلم اسعديان مي‌دهد. در حالي که انتظار مي‌رفت از اين هفته ديگر دو فيلم جديد به جاي دو فيلم قعرنشين جدول فروش يعني «يک روز بخصوص» ساخته همايون اسعديان و «آباجان» ساخته هاتف عليمرداني که مخاطب چنداني هم ندارند، روي پرده برود، اما شوراي صنفي نمايش که رياستش با کارگردان «يک روز بخصوص است» باز هم دستور به ادامه اکران آنها تا يک هفته ديگر داد.



پرسشهای کلیدی یک رسانه فرهنگی⇐چطور شد که فیلم مردمی جشنواره به قعر جدول فروش رفت؟/آیا این تناقض محصول نظارت خانه سینماست؟

سینماروزان: اکران نوروزی سینماها همچنان ادامه دارد و در کنار صدرنشینی «خوب بد جلف» و «گشت2» دو فیلم «آباجان» و «یک روز بخصوص» هم به قعرنشینان جدول فروش بدل شده اند.

به گزارش سینماروزان قرارگیری «آباجان» در انتهای جدول فروش با این پرسش رسانه فرهنگی «فرهنگ نیوز» مواجه شده است که به طرح این پرسش پرداخته که چطور میشود فیلمی در جشنواره و براساس آرای مردمی منتج از خانه سینما در زمره سه فیلم مردمی باشد اما در بهترین موعد سال که اکران نوروز است می رود جزو دو فیلم پایین جدول؟

«فرهنگ نیوز» نوشته است: فیلم «آباجان» هم بالاخره و بعد از یک ماهی که از اکرانش گذشته توانسته به کمک تیزرهای فراوانی که دارد فروش خود را از رقم یک میلیارد بگذراند که برای فیلمی که یکی از سه برگزیده آرای مردمی فجر بود کمی عجیب است.

این رسانه ادامه داده است: عجیب از این نظر که چطور می شود فیلمی مانند «خوب بد جلف» که همراه با «آباجان» در زمره سه فیلم مردمی جشنواره بود نزدیک به 13 برابر «آباجان» فروخته و فیلمی دیگر مانند «گشت2» که اصلا در فهرست آرای مردمی جشنواره نبود بیشتر از 11 برابر «آباجان» فروخته است اما «آباجان» در انتهای جدول فروش جا خوش کرده است؟

«فرهنگ نیوز» با اشاره به خانه سینما به عنوان مدیر محاسبه آرای مردمی جشنواره خاطرنشان ساخته است: این آمار فروش را کنار حرف و حدیثهایی که سینماگران درباره مدیریت آرای مردمی جشنواره توسط خانه سینما مطرح کرده بودند قرار دهیم احتمالا باید به این سمت برویم که آیا آرای مردمی خانه سینما منهای رأیهایی که مخاطبان به صندوق می‌ریزند نوعی نظارت هم دارد که به آرای برخی فیلمها جهت داده است؟ آیا همین باعث شده فیلمی که یکی از سه فیلم مردمی جشنواره است در قعر جدول فروش جای گیرد؟




روزنامه «کیهان» خطاب به آقای چندشغله سینما⇐فروش پایین فیلم شما بخاطر ساختار ضعیفش است و نه ندادن تبلیغ به GEM!

سینماروزان: ماجرای پخش تیزر تبلیغاتی یکی از فیلمهای کم فروش اکران نوروزی یعنی «آباجان» از شبکه ماهواره ای جم هرچند با واکنش کارگردان آن مبنی بر بی اطلاعی از این امر مواجه شد(اینجا و اینجا را بخوانید) اما روزنامه «کیهان» در گزارشی به بهانه ادامه پخش تیزرهای این چنینی از جم به انتقاد از بیانات اخیر همایون اسعدیان پرداخته که اظهار داشته به دلیل ریاست بر شورای صنفی نمایش نتوانسته تبلیغ فیلمش را به جم دهد.(اینجا را بخوانید)

«کیهان» نوشته است: به رغم تصریح قانون مبنی بر اینکه هرگونه همکاری با شبکه‌های ماهواره‌ای معاند، مصداق اقدام علیه امنیت ملی محسوب می‌شود، همچنان برخی از سازندگان محصولات به اصطلاح فرهنگی، برای تبلیغ آثار خود به یکی از شبکه‌های مبتذل و ضدایرانی مراجعه می‌کنند. حتی برخی از فیلم‌های روی پرده نیز تبلیغات خود را به این شبکه ارائه داده اند، اما فروش آنها در حد پایینی است. اما به جز فیلم، اخیرا تیزرهای تبلیغاتی یکی از نمایش‌های روی صحنه تئاتر نیز از شبکه جم پخش می‌شود.

این روزنامه با اشاره به گفته های همایون اسعدیان که از کارگردانی و تهیه کنندگی تا ریاست بر شورای صنفی نمایش و ریاست بر هیأت مدیره خانه سینما را تجربه میکند بیان داشته است:  نکته قابل تأمل، سخن رئیس‌شورای صنفی نمایش است. همایون اسعدیان در مصاحبه‌ای ضمن تبلیغ و ترویج شبکه جم، گفته که «به دلیل جایگاه شغلی و کاری که دارم نمی‌توانم تبلیغ فیلمم را به شبکه جم بدهم.» البته همایون اسعدیان خود به خوبی آگاه است که فروش پایین فیلم او، ربطی به عدم تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای ندارد و استقبال سرد از فیلم وی، به خاطر ساختار ضعیف فیلمش است.

«کیهان» ادامه داده است: به هر حال، به نظر می‌رسد با توجه به کم کاری سازمان سینمایی در زمینه مبارزه با ارائه تبلیغات به شبکه‌های ماهواره‌ای، مسئولان قضایی و امنیتی باید عرصه را بر افرادی که برای تبلیغ اثر خود، حاضر به همکاری با شبکه‌های ضدایرانی هستند تنگ کنند. شبکه جم با مدیریت یکی از اعضای سازمان منافقین فعالیت می‌کند. برخی از بازیگران پشیمان از همکاری با جم در برخی رسانه‌ها از پشت‌پرده کثیف این شبکه گفته‌اند. ارتباط جم با منافقین امر پنهانی نبوده و معلوم نیست که برخی عناصر با علم بر این موضوع، چرا خواهان دادن سفارش تبلیغ به این شبکه هستند!




اقرار آقای چندشغله سینما به نقش مهم GEM در رونق گیشه‌۹۵⇐امسال فرصت خوبی مانند «جم» را نداشتیم

سینماروزان: در شرایطی که بسیاری از آثار با پتانسیل فروش بالا در انتظار این بودند که نوروز روی پرده بروند قرارگیری نام «یک روز بخصوص» فیلم همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش در فهرست اکران نوروزی بسیاری را دچار این سوءظن کرد که ریاست بر شورا باعث شده فیلم در نوروز روی پرده برود.

به گزارش سینماروزان این اکران نوروزی اما مطابق با پیش بینی رسانه های مستقل برای «یک روز بخصوص» خوب نبود چون کیفیت مضمونی نه چندان قابل قبول فیلم که با انتقاد مخاطبان جشنواره هم روبرو بود باعث شد فیلم به قعرنشین جدول فروش نوروزی بدل شود آن هم در شرایطی که رسانه ملی برای پخش تیزرهای این فیلم سنگ تمام گذاشت.

در روزهای پایانی اکران «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان که علاوه بر کارگردانی و تهیه کنندگی و ریاست بر شورای صنفی نمایش اخیرا به عنوان نفر ششم وارد هیأت مدیره خانه سینما هم شده و به ریاست هیأت مدیره هم رسید و به این واسطه باید به شدت پرمشغله باشد، در گفتگویی با «ایلنا» شرکت داشته و در بخشی از آن با اشاره به پایین بودن فروش فیلمش بر این امر تأکید کرده که در فروش بالای فیلمها در نوروز95 این شبکه ماهواره ای جم بوده که فرصت خوبی را برای تبلیغات فراهم کرده است.

اسعدیان گفت: از فروش فیلمم راضی نیستم؛ تصور من از فروش 10 میلیاردی نبود اما انتظار یک فروش متوسط را داشتم اما واقعیت این است که به جز فیلم «گشت ارشاد2» بقیه فیلم‌ها فروش خوبی نداشته‌اند.

وی ادامه داد: هرچند ما امسال فرصت خوبی مانند شبکه جم را نداشتیم و سال گذشته تبلیغات بسیاری که این شبکه از فیلم‌های سینمایی پخش کرد باعث شد تا فیلم‌ها به فروش خوبی برسند. البته تلویزیون امسال بسیار بهتر از پارسال تیزرها را پخش کرد اما همین تعداد نیز بسیار ناچیز بود. با این وضعیت من نگران وضعیت آینده اکران فیلم‌ها هستم البته بعضی فیلم‌ها همچون «نهنگ عنبر2» و یا «ساعت 5 عصر» که آثار کمدی هستند قطعاً فروش خوبی خواهند داشت و نیازی به تبلیغ نیز ندارد.

این کارگردان خاطرنشان ساخت: قبل از این وقتی به من گفتند که قرار است فیلم «یک روز به خصوص» در عید اکران شود می‌دانستم که این اکران ریسک است. امروز وضعیت ما از لحاظ تبلیغات خیلی بد است و حتی به من گفتند که تبلیغ فیلمت را به جم بده و از طرف دیگر من به چوب دو سرطلا تبدیل شدم، ازطرفی می‌گویند که چون رئیس شورای صنفی نمایش است فیلمش را در عید اکران کرده و از طرفی دیگر به دلیل جایگاه شغلی و کاری که دارم نمی‌توانم تبلیغ فیلمم را به شبکه جم بدهم!!!

اسعدیان که رایت ویدیویی فیلمش پیش از رونمایی در جشنواره توسط حوزه هنری خریداری شده با گفتاری متناقض بیان داشت: متاسفانه ما در سینمای ایران تمام نگاهمان به گیشه است و هیچ کدام از راه‌های دیگری همچون اکران بین‌المللی، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون نمی‌تواند درآمدهای خوبی برای فیلم کسب کند و همین امروز اگر تلویزیون تیزرهای ما را رایگان پخش نکند ما اصلاً نمی‌توانیم هزینه تبلیغات تلویزیونی را بپردازیم.




شکایت انجمن اهدای عضو از فیلم قعرنشین جدول فروش⇔فیلمی که قائم‌مقام وزیر بهداشت هم در پشت صحنه آن حاضر شده بود!!!

سینماروزان: مدت زمان زيادي تا پايان اکران عمومي فيلم «يک روز بخصوص» به کارگرداني همايون اسعديان که در انتهای جدول فروش باقي نمانده که مديرعامل انجمن اهداي عضو ايرانيان از شکايت و اعتراض به وزارت ارشاد به دليل موضوع اين فيلم خبر داده است.

به گزارش سینماروزان کتايون نجفي‌زاده مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایران ادعا کرده، دلالي قلب پايه و اساس علمي ندارد و شکايت اين انجمن براي جلوگيري از نمايش اين فيلم از زمان جشنواره فيلم فجر در حال پيگيري بوده است.

قائم مقامی که خود پزشک نیست

طرح شکایت از این فیلم به خاطر بی اساس بودن منطق علمی اثر در حالی است که به هنگام تولید نه تنها قائم مقام وزیر بهداشت در پشت صحنه آن فراهم شده بود بلکه بخش عمده فیلمبرداری اثر در بیمارستانی انجام شده که با هماهنگی وزارت بهداشت در اختیار عوامل فیلم قرار داده شد. البته بر ایازی حرجی وارد نیست چون ایشان تحصیلاتش در زمینه پزشکی نیست ولی به هر حال بر وزارتخانه ای همچون بهداشت که بناست کمک سخت افزاری از تولید یک فیلم کند واجب است که قبلتر در جریان فیلمنامه کامل و گرفت و گیر علمی آن قرار گیرد!

 سوژه ای که یک دهه و نیم قبل در سینمای ایران بدان پرداخته شد
فيلم «يک روز بخصوص» به کارگرداني همايون اسعديان دوراهي يک روزنامه‌نگار در مواجهه با اهداي عضو بدون نوبت براي خانواده‌اش و پايمال کردن حق ديگران را به تصوير مي‌کشد. در اين فيلم که مصطفي زماني نقش اصلي آن را ايفا کرده، موضوع اصلي درباره پيوند قلب است، اما نحوه پرداختن به اين موضوع و اشاره به باندبازي در نوبت اهداي عضو با اعتراض انجمن اهداي عضو ايرانيان روبه‌رو شده است. نکته جالب اينجاست که مضمون اهدای قلب یک دهه و نیم پیش از این در فیلم «اُتانازی» رحمان رضایی که فیلمنامه آن توسط محمدهادی کریمی از معدود فارغ التحصیلان پزشکی فعال در سینما نگاشته شده بود هم با پرداختی علمی مطرح شده بود و بخاطر تحصیلات پزشکی نگارنده کمترین گرفت و گیر علمی به آن وارد نشد!
پایه و اساس علمی ندارد
مديرعامل انجمن اهداي عضو ايرانيان، موضوعات مطرح شده مربوط به اهدا و پيوند عضو در اين‌ فيلم را مغاير با واقعيت‌ دانسته و توليد چنين فيلم‌هايي را باعث ضربه به فرهنگ نوپاي اهداي عضو خوانده است. کتايون نجفي‌زاده همچنين از اعتراض و شکايت به وزارت ارشاد به خاطر اين موضوع خبر داده است.
نجفي‌زاده به تازگي در گفت‌وگو با «ايسنا» فيلمنامه «يک روز بخصوص» را برگرفته از نداشتن اطلاعات کافي نويسنده دانسته و در اين‌باره گفته است: «اين فيلم با اشاره به دلالي قلب هيچ‌‌گونه پايه و اساس علمي ندارد، زيرا قلب در شرايط خاص و تنها از فرد مرگ مغزي قابل اهداست. اهداي عضو از مرگ مغزي نيز کاملاً تحت نظر دولت و وزارت بهداشت در بيمارستان‌هاي دولتي- دانشگاهي انجام مي‌شود و تخصيص توسط وزارت بهداشت صورت مي‌گيرد و هيچ‌گونه باندبازي و پارتي‌بازي در اين بخش جاي ندارد.»
او با اشاره به اينکه انجمن اهداي عضو ايرانيان به عنوان نماينده جامعه پيوند و اهداي عضو کشور مراتب اعتراض و شکايت خود را به وزارت ارشاد اعلام کرده، ادامه داد: «در جشنواره فجر طي نامه‌اي خواستار توقف اکران اين فيلم از جناب آقاي ايوبي شديم و تا امروز هم پيگير اين مسئله بوديم که متأسفانه جوابي دريافت نکرديم.»
به گفته مديرعامل انجمن اهداي عضو ايرانيان، همانگونه که به وزارت ارشاد اعلام شده اين انجمن آماده هرگونه همکاري با فيلمنامه‌نويسان، تهيه‌کنندگان و کارگردانان جهت ارائه مشاوره رايگان و تصحيح فيلم و فيلمنامه‌هاي مرتبط در اسرع وقت و با کمترين تغيير ممکن است.
محمدهادی ایازی در بازدید از پشت صحنه «یک روز بخصوص»
محمدهادی ایازی در بازدید از پشت صحنه «یک روز بخصوص»/ایازی پزشک نیست اما تا قائم مقامی وزارت بهداشت پیش رفته!



پرسشهای رسانه اصولگرا از خانه سینما و شورای صنفی نمایش ⇐چرا فیلم مردمی جشنواره در قعر جدول فروش قرار گرفته؟/چرا فیلم  ضعیف و کم‌فروش رییس شورای صنفی نمایش به اکران نوروزی رسید؟

سینماروزان: اکران نوروزی سینماها امسال نسبت به سال قبل کاهش مخاطبی چشمگیر داشته است اما خروجی مهم این اکران فروش پایین تر از حد انتظار دو فیلم از سه فیلمی است که در جشنواره به عنوان برگزیده آرای مردمی انتخاب شدند.

به گزارش سینماروزان در جشنواره سی و پنجم سه فیلم «ماجرای نیمروز»، «خوب بد جلف» و «آباجان» به‌ عنوان محبوب مردمی معرفی شدند آن هم از سوی مدیرعامل خانه سینما یعنی نهادی که در همه این سالها مدیریت احتساب آرای مردمی را برعهده داشته است! با این حال به غیر از «خوب بد جلف» دو فیلم دیگر فروش مطلوبی نداشته اند. «ماجرای نیمروز» که در تولید آن از فارابی گرفته تا حوزه هنری و تصویرشهر بودجه گذاشته اند علیرغم حجم فراوان تیزرهایی که بدان تعلق گرفته فروشی متوسط داشته و از آن سو «آباجان» هم که حجم بالای تیزرهای تلویزیونی بهش تخصیص داده شده به همراه «یک روز بخصوص» در قعر جدول فروش جای گرفته است.

روزنامه اصولگرای «جوان» با مخاطب قرار دادن مدیرعامل خانه سینما به طرح این پرسش پرداخته که چطور می شود فیلم یا فیلمهایی جزو برگزیدگان مردمی جشنواره باشند اما قعرنشین اکران نوروزی شوند! «جوان» پرسشی را هم درباره قعرنشینی کامل «یک روز بخصوص» که سازنده اش رییس شورای صنفی نمایش است طرح کرده و از اعضای شورای صنفی نمایش پرسیده که چرا باید یک فیلم شکست خورده به اکران نوروزی برسد.

متن کامل گزارش «جوان» را بخوانید:

آمار فروش سینماها در همین یک هفته ابتدایی نوروز فارغ از افت محسوس فروش نسبت به سال قبل بیانگر دو نکته مهم است.

دو فیلم «ماجرای نیمروز» و «آباجان» که در اختتامیه جشنواره از سوی مدیرعامل خانه سینما به عنوان فیلم‌های مردمی انتخاب شده‌اند، نتوانسته اند فروشی را که از آنها انتظار می رفته داشته باشند. در همه این سال ها و از «سگ کشی» گرفته تا «اخراجی‌ها» همواره فیلم‌های برگزیده آرای مردمی جشنواره گیشه ای پررونق داشته اند ولی امسال مورد عجیبی رخ داده است.!
باز «ماجرای نیمروز» با تيزرهاي مکفی  توانسته فروشی متوسط داشته باشد اما «آباجان» در یک هفته ابتدایی نوروز به زحمت از رقم فروش 100 میلیون گذشته و در انتهای جدول فروش قرار گرفته است.
اینکه چطور می شود «آباجان» به عنوان یکی از آثار مردمی جشنواره معرفی شود ولی در بهترین موعد اکران که نوروز است قعرنشین باشد، پرسشی است که خانه سینما که این سال ها مدیریت آرای مردمی جشنواره را داشته باید بدان پاسخ دهد.
مگر می شود فیلمی مانند «گشت2» که در یک هفته 20 برابر «آباجان» فروخته جایی در آرای مردمی جشنواره نداشته باشد اما «آباجان» یکی از آثار مردمی باشد؟! جالب است که صدرنشین فروش نوروز امسال «خوب، بد، جلف» است که باز هم به سیمرغ مردمی جشنواره نمی‌رسد و صرفاً به دیپلم افتخار بسنده می کند!
نکته دوم قعرنشینی کامل «یک روز به‌خصوص» است؛ فیلمی که حتی در جشنواره هم مورد توجه قرار نگرفت اما احتمالا چون سازنده‌اش، رئیس شورای صنفی نمایش است به بهترین موعد اکران یعنی نوروز رسید.
شورای صنفی نمایش باید صراحتاً درباره انتخاب یک فیلم ضعیف برای اکران نوروز و هدر رفتن فرصتی که می توانست به رونق گیشه ها کمک کند توضیح دهد.
 این پرسش پیش روی شورای صنفی نمایش است که آیا منفعت رئیس را بر منفعت کلی سینماگران دیگر که تمایل داشته اند فیلمشان در این موعد روی پرده برود ترجیح داده‌اند؟ و آیا این مصداقی بر عدم کارشناسی در چیدمان اکران نوروزي نبوده است؟!




در حالیکه ۹۹٫۹۹ درصد سینماگران به‌دنبال اکران نوروزی هستند⇐رییس شورای صنفی نمایش، اکران نوروزی فیلمش را «ریسک» دانست!!!

سینماروزان: ترکیب بندی اکران نوروزی با 6 فیلم «خوب بد جلف»، «سه بیگانه»، «گشت2»، «ماجرای نیمروز»، «یک روز بخصوص» و «آباجان» در شرایطی تکمیل شد که قرارگیری نام فیلم آخر همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش در این ترکیب پرسش برانگیز به نظر می رسید.

به گزارش سینماروزان کمتر کسی گمان می کرد در شرایطی که همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش است فیلم خودش «یک روز بخصوص» یکی از فیلمهای اصلی اکران نوروزی باشد اما اسعدیان که اخیرا هم با آرایی شکننده به هیأت مدیره خانه سینما راه یافت ابایی نداشت از اینکه خروجی اکران نوروزی شورایی به ریاست خودش شامل فیلم خودش هم باشد.

عجیب‌تر از این خروجی اظهارات اخیر اسعدیان در گفتگو با «ایسنا» است؛ اسعدیان که در کارنامه اش تولید محصولاتی مانند «ده رقمی» را دارد در گفتگوی اخیر خود از یک طرف اکران فیلم خود در شرایط فعلی را «ریسک» دانسته و از طرف دیگر در توصیف چینش اکران نوروزی با عبارت «بد نیست» یاد کرده است!

بخشهای خواندنی گفته های اسعدیان را بخوانید:

اکران فیلم من یک ریسک است

به جز فیلم «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲»، دو فیلم دیگر اکران نوروزی یعنی «یک روز بخصوص» و «آباجان» شرایط چندان جالبی ندارند چون فضای اطلاع‌رسانی به شدت برای آنها ضعیف است و از آنجا که تبلیغ در ماهواره هم ممنوع است، امکان و فضای چندان مناسبی برای تبلیغات در اختیار نداریم. واقعیت این است که اگرچه تیزرهای داخلی داریم اما شبکه‌های ما خیلی بیننده ندارند و بدون رودربایستی باید گفت که تلویزیون چندان مخاطبی ندارد. با این حال در شبکه‌های مجازی کارهایی انجام شده و شیوه‌های جدیدی برای تبلیغات راه افتاده که اتفاق خوبی است. از جمله پخش سریالی چند تیزر تبلیغاتی درباره هر کدام از شخصیت‌های «یک روز بخصوص» که در پایان و همزمان با شروع اکران به یک قصه کلی تبدیل می‌شوند. در بخش تبلیغات این نکته را هم باید اشاره کرد که استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی و عرشه‌های پل اساسا به لحاظ اقتصادی به صرفه نیست چون در شهری مثل تهران چهار بیلبورد کافی نبوده و حداقل باید ۲۰۰ بیلبورد داشته باشیم، به همین دلیل با توجه به شرایط، اکران فیلم من و هاتف علیمردانی (آباجان) یک ریسک است.

ترکیب فعلی بد نیست

روال این است که مانند همیشه فیلم‌های متقاضی براساس فراخوان درخواست خود را ارائه می‌کنند و با وجود اینکه فیلم‌های دیگری هم متقاضی بودند، امکان زیاد بودن تعداد فیلم‌های کمدی خیلی فراهم نبود چون اگر چهار، پنج فیلم کمدی در یک موقعیت روانه سینماها شوند به شکلی حرام کردن آن‌ها بود که هم به خودشان ضرر می‌رسد و هم باقی ماه‌های سال خالی از فیلم کمدی می‌شود. سه فیلم جدی دیگر اکران نوروزی هم براساس تقاضاها انتخاب شدند، به همین دلیل به نظرم ترکیب فعلی بد نیست.




تعیین تکلیف دو فیلم باقیمانده اکران نوروزی به هفته آینده موکول شد/تعیین قیمت بلیت سینماها در سال۹۶ با توافق سینمادار-تهیه‌کننده-توزیع کننده/تعطیلی سینماها از چهارشنبه عصر تا جمعه صبح

سینماروزان: در حالی که در مسیر اکران نوروزی کمدی «خوب بد جلف» در گروه زندگی روی پرده است و قرارداد اکران کمدی-انتقادی «سه بیگانه» برای گروه ماندانا، «یک روز بخصوص» برای گروه کوروش و «ماجرای نیمروز» برای گروه  آزادی با کف فروش 4هفته ای بسته شده است شورای صنفی نمایش تعیین تکلیف درباره دو گروه باقیمانده اکران نوروز یعنی استقلال و آفریقا را به هفته آینده موکول کرد.

به گزارش سینماروزان به جز این شورای صنفی نمایش مقرر کرد که قیمت بلیت‌های سینما در سال 96 شناور است و  براساس توافق میان  سینمادار، تهیه‌کننده و یا توزیع کننده در قرارداد تعیین و قید می‌شود. به این ترتیب ممکن است در سینماهای نوروزی توافق شود که بلیت فیلم‌ها باکاهش یا افزایش قیمت روبرو باشد.

در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش همچنین مقرر شد سینماهای سراسر کشور  از  ساعت 18 چهارشنبه 11 اسفند ماه همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تعطیل است و روز پنجشنبه هم کامل تعطیل خواهد بود اما سینماها از روز جمعه دوباره باز خواهند بود.




انتقاد «کیهان» از بی‌توجهی رییس شورای صنفی نمایش به هم‌صنفی‌هایش و استفاده از امتیاز ریاست برای اکران نوروزی فیلمش

سینماروزان: همان طور که یک هفته قبل در سینماروزان پیش بینی کرده بودیم «یک روز بخصوص» ساخته همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش از سوی این شورا به عنوان یکی از فیلمهای اکران نوروزی معرفی شد.

به گزارش سینماروزان کیفیت نه چندان مطلوب این فیلم که نمایش آن در جشنواره هم انتقادات را موجب شد سبب ساز آن گشته است که روزنامه اصولگرای «کیهان» به انتقاد از رییس شورای صنفی نمایش بپردازد که چرا فیلم خودش را برای اکران نوروزی انتخاب کرده است و نه آثار هم صنفی هایی که کیفیتی مطلوبتر برای اکران در بهترین فصل سال دارند.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

فیلم‌های اکران نوروزی سینماهای کشور درحالی روز گذشته از سوی شورای صنفی نمایش اعلام شدند که فیلم رئیس ‌این شورا نیز برای نمایش در بهترین زمان اکران انتخاب شد.
فیلم «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان درحالی به عنوان یکی از فیلم‌های اکران نوروزی انتخاب شده است که از طرفی این فیلم قابلیت و کیفیت لازم برای اکران نوروزی را ندارد و در جشنواره فیلم فجر هم با استقبالی مواجه نشد، و از طرف دیگر کارگردان این فیلم خودش رئیس ‌شورای صنفی نمایش سینماست.

با توجه به اینکه این شورا عنوانی صنفی را یدک می‌کشد، آیا بهتر نبود کارگردان این فیلم هوای هم‌صنفی‌های مستحق‌تر خود را می‌داشت و از امتیاز ریاست برای نمایش فیلم خود در یکی از پرفروش‌ترین فصول اکران سینماها چشم‌پوشی می‌کرد؟




تحقق پیش‌بینی سینماروزان⇐اکران نوروزی در خدمت فیلم رییس شورای صنفی نمایش، فیلم «۳ارگانی» قتل موسی خیابانی و کمدی دیده نشده «سه بیگانه»+بازپس گیری سالن دوم سینما فرهنگ از گروه کم‌مخاطب هنروتجربه/حذف سینما آفریقا از سرگروهی و جایگزینی سینما قدس/اکران «هلن» از همین هفته/واگذاری سرگروه به «ماحی» و «افسونگر»

سینماروزان: همان طور که یک هفته قبل پیش بینی کردیم(اینجا را بخوانید) همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش تازه ترین فیلمش “یک روز بخصوص” را در نوروز روی پرده خواهد فرستاد ضمن اینکه فیلم “3ارگانی” قتل موسی خیابانی با عنوان “ماجرای نیمروز” و کمدی دیده نشده “سه بیگانه” هم قراردادهای اکران نوروزی شان فیکس شد.

به گزارش سینماروزان در جلسه امروز شورای صنفی نمایش قرارداد فیلم «سه بیگانه» در سرگروه سینما ماندانا، قرارداد فیلم «ماجرای نیمروز» در سرگروه پردیس کورش و قرارداد فیلم «یک روز بخصوص» در سرگروه سینما آزادی با کف فروش ۴ هفته ای برای اکران نوروزی ثبت شد.

فیلم «هلن» نیز از تاریخ ۴ اسفند در سرگروه کورش اکران می شود.

همچنین فیلمهای «شاباش» در گروه سینمایی آفریقا و«چهار اصفهانی در بغداد» در گروه سینمایی ماندانا به خاطر کف فروش پایین از این هفته به ترتیب با فیلمهای «ماحی» و «افسونگر» تعویض خواهند شد.

ضمن اینکه قرارداد فیلم «نقطه کور» هم با کف فروش ۴ هفته بعد از فیلم «خوب، بد، جلف» در سرگروه زندگی این هفتته در شورا ثبت شد.

در این جلسه درباره آیین نامه اکران سال 96 هم بحثهایی صورت گرفت وبا توجه به اعتراض شورای عالی تهیه کنندگان سینما آفریقا که به عنوان سینمای سرگروه فعالیت می کرد جای خود را به سینما قدس برای سرگروهی بعد از برنامه اکران نوروز ۹۶ داده است و سینما آفریقا فقط تا پایان برنامه اکران نوروزی سرگروه خواهد بود.

ضمن اینکه با توجه کمبود قابل توجه سالن‌های نمایش فیلم هر دو سالن سینما فرهنگ به چرخۀ اکران فیلم‌های عام افزوده شد و به این ترتیب اکران  فیلمهای”هنروتجربه” در این سینما هم پایان یافت.




شش گزینه نهایی اکران نوروزی کدامند؟⇐ از فیلم رییس شورای صنفی نمایش تا فیلم «۳ارگانی» قتل موسی خیابانی/از «گشت۲» تا «سه بیگانه»

سینماروزان: معرفی 12 گزینه اولیه برای اکران نوروزی و بیرون کشیده شدن 6 گزینه نهایی از میان این آثار برای اکران نوروزی گمانه زنیهای بسیاری را برای تعیین 6 فیلم نهایی طرح کرده است.

به گزارش سینماروزان با حضور «خوب بد جلف» از هدایت فیلم در گروه زندگی تکلیف این گروه که کاملا مشخص است. می ماند 5 فیلم دیگر.

وقتی در میان گزینه های 12گانه چشممان به «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش روشن می شود بدیهی است که فیلم ایشان را هم باید در فهرست گزینه های نهایی اکران قرار دهیم بخصوص که با سرنگرفتن تعامل با حوزه هنری، پخش این فیلم را احتمالا فیلمیران برعهده خواهد داشت.

از آن طرف تهیه کننده جوان «دلبری» و «پادری» که امسال فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» را که با حمایت مستقیم فارابی-حوزه هنری-تصویرشهر تولید شده بود در جشنواره داشت نیز رایزنی های خود را آغاز کرده تا فیلمش را با پخش خودش «سیمای مهر» به اکران نوروزی برساند. با حضور همه جانبه حوزه و شهرداری و فارابی پشت این فیلم، بدیهیست که این فیلم هم جزو امیدهای اکران نوروزی است.

کمدی-انتقادی «سه بیگانه» بعد از بیشتر از یک سال که از اکران آن می گذرد دیگر گزینه جدی اکران نوروزی است. این فیلم با توجه به دو بار وقفه ای که در اکرانش پیش آمده قطعا یکی از الویتها برای اکران نوروزی است که با پخش رسانه فیلمسازان اکران خواهد شد.

«گشت2» سعید سهیلی از دیگر گزینه های جدی اکران نوروزی است. سهیلی و پخش کننده اش هدایت فیلم بسیار مایلند که فیلمشان را در نوروز و پیش از انتخابات 96 روی پرده بفرستند بخصوص که برون فکنی های سیاسی(!) حمید فرخ نژاد در این فیلم می تواند عنصری مطمئن برای جلب مخاطب در تیزرهای پیش انتخاباتی باشد.

پخش حوزه هنری هم بیکار نخواهد نشست و احتمال اینکه «کارگر ساده نیازمندیم» را روی پرده نوروزی بفرستد بالاست مگر آن که واهمه از عدم اقبال به این فیلم تلخ در نوروز کار دست حوزه دهد و این نیمروزفیلم از شرکتهای نزدیک به فیلمیران باشد که «هاری» را اکران کند.




ادعای کارگردان فیلمی کم‌مایه با بازی مصطفی زمانی⇐از ماجرای جنایت در میدان کاج الهام گرفتم!!!+عکس

سینماروزان: همایون اسعدیان کارگردانی که آخرین فیلم اکران شده اش «بوسیدن روی ماه» را با حمایت حوزه هنری تولید کرده بود امسال با فیلمی به نام «یک روز بخصوص» در جشنواره فجر حاضر است.

به گزارش سینماروزان «یک روز بخصوص» که با حمایت وزارت بهداشت تولید شده است داستانی درباره قاچاق اعضای بدن انسان را پیوند می زند به نوعی تردید میان خیر و شر که کاملا برآمده از موج سینمای فرهادی است.

هیچ کجای فیلم تازه اسعدیان که چه در روایت و چه در ساختار اثری کم مایه به شمار می رود اشاره ای به ماجرای جنایت آبان 89 در میدان کاج نشده است اما همایون اسعدیان در نشست خبری فیلمش در کاخ جشنواره ادعا کرد: طرح اولیه به چند سال قبل متعلق است که ماجرای میدان کاج و آن قتل فجیع پیش آمد. آن زمان، وقتی عده زیادی با موبایل عکس و فیلم می‌گرفتند، این سوال برایم پیش آمد که مسئولیت اجتماعی چه جایگاهی دارد؟

آنچه اسعدیان درباره مسئولیت اجتماعی بیان کرده هم در فیلمش جایگاهی ندارد و ابتدا تا انتهای فیلم صرفا با درگیریهای بر سر انتخاب میان خیر و شر در کاراکتر اصلی روبرو هستیم؛ آن هم کاراکتری که روزنامه نگار است اما در تصویرسازی موقعیت زندگی و حتی تحریریه ای که در آن کار می کند کمترین ظرافت و واقعه نگاری صورت نپذیرفته است.

جنایت میدان کاج ماجرایی بود که در آن جوانی به نام محمدرضا توسط یعقوب علی جعفری در ۶ آبان ۱۳۸۹ در میدان کاج (محلهٔ سعادت‌آباد تهران) به قتل رسید. این جنایت به خاطر مسائل عشقی درباره زنی معروف به کیمیا بود و در آن قاتل با ضربات چاقو در برابر دیدگان مردم، محمدرضا را به قتل رسانید.

پریناز ایزدیار و مصطفی زمانی در نمایی از "یک روز بخصوص"
پریناز ایزدیار و مصطفی زمانی در نمایی از “یک روز بخصوص”