1

درگیری یغما گلرویی و یک رپر جوان بر سر ده‌نمکی!

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: یغما گلرویی ترانه‌سرا و سینا آبگون رپر جوان، درگیر مناظره‌ای مجازی شده‌اند بر سر مسعود ده‌نمکی.

به گزارش سینماروزان یغما گلرویی به تازگی ترانه‌ای با عنوان “ما” را در صفحه اجتماعیش قرار داده است که برای نقد تناقضات رفتاری ایرانیان، تعریضاتی زده به نصرت‌الله معین خواننده، مسعود ده‌نمکی کارگردان و مهران مدیری بازیگر اخیرا مبلغ یک فروشگاه زنجیره‌ای. 

در بخشی از ترانه یغما چنین آمده است: ملتِ نشئه از صدای معین، ملتِ مست توی آنتالیا، ملتِ باددوستِ پرچم‌پوش، ملتِ پرت مونده از دنیا!/تنقیه می‌کنه خودش رو مدام، با یه عالم گذشته‌ی الکی، ملتی که هنوز غمگینه، از خداحافظیِ ده‌نمکی!

تعریض یغما به ده‌نمکی با واکنش یک رپر جوان متولد ساری و رشدیافته در همدان، مواجه شده است.

سینا آبگون رپر جوانی که برادرزاده شهید ایرج ابگون است و در سریال “دادستان” هم بازی کرده، در واکنش به گلرویی، ترانه “خارروی” را سروده که در بخشی از آن چنین آمده: قلم پولکیت در اوج  برای نجفی میتازد/آنگونه میچرخد که در دبی  برج  بسازد/خودت را با ما یکی نکن تو از ما نیستی/در پوشش عدالتخواه  روز مزد ژورنالیستی/اخلاص ده‌نمکی از شلمچه تا دادستان ملموسه/ خار روی بر دستان عربها نزن بوسه!؟

⇓⇓⇓

متن ترانه “ما”ی یغما گلرویی را بخوانید:

آدمای مَلَنگِ بی‌رؤیا،
آدمک‌کوکیای سردرگم.
بس‌که به استوانه پز دادیم
شدیم آجرپزای جاده‌ی قُم.

آدمای همیشه در صحنه،
آدمای همیشه تو میدون.
همه‌ خوشحال و شاد و خندونیم،
پا می‌کوبیم تو برکه‌ای از خون.

درِ مغزامونو رو هر فکری
بوی آزادی می‌ده می بندیم.
بستنیِ عروسکی ماییم،
چوب توی پاچه‌مونه، می‌خندیم!

ملتِ نشئه از صدای معین،
ملتِ مست توی آنتالیا،
ملتِ باددوستِ پرچم‌پوش،
ملتِ پرت مونده از دنیا.

تنقیه می‌کنه خودش رو مدام
با یه عالم گذشته‌ی الکی.
ملتی که هنوز غمگینه
از خداحافظیِ ده‌نمکی.

ما از این دست آدما هستیم،
سلفی‌گیرای غالبأ قهار.
قطره‌های یه فاضلابِ بزرگ،
رمه‌های یه گله‌ی بیمار.

برای ماشینای قسطیمون
تخم‌مرغ می‌شکنیم و دلشادیم.
تو یه زندون گنده‌ایم عوضش
واسه تولیدِ مثل آزادیم.

انقلاباتِ فیس‌بوکانه
راه می‌ندازیم از رو بیکاری.
مشتِ محکم می شیم توی دهنِ
دشمنای همیشه تکراری.

تخت‌جمشید دخیل می‌بندیم،
عکسِ شاهو تو ماه می‌بینیم،
نقل قول از شریعتی می‌گیم،
پای طنزِ مدیری می‌شینیم.

تنِ فردوسی کُت می‌پوشونیم
با صلیبِ شکسته رو بازوش.
گم می‌شه هر صدای تازه توی
نعره‌ی اکثریتِ خاموش.

توی خواب غلت می‌زنیم دائم،
باورمون شده که بیداریم.
مٌهره‌ی دست این و اونیم و
از زمین و زمان طلب‌کاریم.

ما از این دست آدما هستیم،
لایک‌زن‌های غالبأ قهار
قطره‌های یه فاضلابِ بزرگ،
رمه‌های یه گله‌ی بیمار.

یغما گلرویی+ده‌نمکی+سینا آبگون
یغما گلرویی+ده‌نمکی+سینا آبگون

متن ترانه “خار روی”سینا آبگون چنین است:

یادت می آید کارت فعال بسیجت را؟
از کجا میاوری این شعر و حال عجیبت را؟

سربند اوج با نوای الله اکبر یادت است؟
روی این همه تناقض، چشم باید بست؟

یک روز انقلابی و امروز مست لایعقل
برای شعور مردم احترام قائل شو لا اقل

این مردم همه چیز را خوب یادشان هست
از دختران شل حجاب  و اکبران پونز به دست

شما هم از نسل همان شعبان بی مخ هایی
شکمت سیر شده از مردم چه می خواهی

قلم پولکیت در اوج  برای نجفی میتازد
آنگونه میچرخد که در دبی  برج  بسازد

خودت را با ما یکی نکن تو از ما نیستی
در پوشش عدالتخواه  روز مزد ژورنالیستی

اخلاص ده‌نمکی از شلمچه تا دادستان ملموسه
یغمای خار روی بر دستان عرب ها نزن بوسه

بیا و چهره ی واقعیت را به مردم نشان بده
لا اقل برای هضم این همه تناقض کمی زمان بده




تحلیل یک رسانه اصولگرا درباره ارتباط میان ترانه اخیر “ابی” با حذف نام شهید از برخی معابر شهری!

سینماروزان: مدتی کوتاه پس از آن که ابراهیم حامدی با ترانه ای از ترانه سرای همکار یک ارگان ارزشی متمول، قطعه ای ضدجنگ با نام “کوچه نسترن” را خواند، اخباری منتشر شد درباره حذف عنوان شهید از برخی معابر شهری.

رسانه اصولگرای “جوان” با کنار هم گذاشتن این دو رویداد ، به انتقاد از آنهایی پرداخته که تاب تحمل عنوان شهید بر کوچه و خیابان را هم ندارند.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

خواننده لس‌آنجلسی که موزیک‌ویدئوی «کوچه» را بیرون داد شاید کسی فکر نمی‌کرد موضوع قرار است تا این اندازه بیخ پیدا کرده و به کوچه‌های شهرهایمان هم سرایت کند. ما ساده بودیم و نمی‌دانستیم زیرپوست این شهر دقیقاً دارند از اسامی کوچه‌هایمان شهیدزدایی می‌کنند. حالا که یاد این جمله آن پسرچفیه به دوش کلیپ خواننده لس‌آنجلسی می‌افتیم که می‌خواند: «به نسترن بگو اسم منو روی کوچه‌مون نذارن» یواش یواش شصتمان خبردار شده که دارد چه اتفاقی می‌افتد. یک دفعه چه می‌شود که نام شهید روی کوچه‌ها موضوع شعر شاعر غرب‌زده‌ای می‌شود که سال‌هاست به لس‌آنجلس‌نشین‌ها خوراک می‌دهد و چه اتفاقی افتاده که این اسم من را روی کوچه نگذارید به طور کاملاً اتفاقی مصادف می‌شود با حذف واژه شهید از روی کوچه‌های شهر. حالا مخالفان نظریه تئوری توطئه هر چه دلشان می‌خواهد بگویند، اما وقتی صغرا کبرای مسئله خودش جلوی چشم‌های ما کنار یکدیگر می‌نشیند نباید کسی انتظار داشته باشد خودمان را به کوچه نفهم‌ها بزنیم و سوت بلبلی‌زنان از کنار این همه وقاحت عبور کنیم.

شهید و شهادت همان چیزی است که دست مدعیان دروغین آزادی از آن خالی است. وقتی شما در این وادی ابداً حرفی برای گفتن نداشته باشید احتمالاً یک راه نباختن قافیه این است که دست طرف مقابل را هم خالی کنید. حالا اگر با شهیدسازی در فتنه ۸۸ کاری از پیش نرفت و نقشه آقاسلطان‌سازی درنگرفت و حتی یک مرده را هم نشد زنده کرد، نهایت کار به جایی می‌رسد که باید از اساس شهید و شهادت را حذف کرد تا این نقطه‌ضعف دار و دسته و طبقه و قشر ما کمتر به چشم بیاید. چقدر هم این همنوایی داخل و خارج تصادفی و یهویی می‌شود. امروز ترانه کوچه خواننده لس‌آنجلسی با حذف واژه شهید از کوچه‌هایمان همزمان شده و دیروز حذف داستان شهید فهمیده از کتاب‌های درسی دبستان با مانور رسانه‌ای بی‌بی‌سی فارسی و من‌وتو در یک زمان رخ داد. اصلاً هم معلوم نیست ارتباط این‌ها با هم و ما هم مثلاً اصلاً نفهمیدیم این تقارن‌ها را با یکدیگر.

بنازم کلام آن امامی را که فرمود: «شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه‌شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»‌اند و از نفوس مطمئنه‌ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند» و باز هم فرمود: «شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می‌رسد، آن‌ها باید از مردن بترسند که بعد از مرگ، موت را فنا می‌دانند، ما که بعد از موت را حیات بالاتر از این حیات می‌دانیم چه باکی داریم» و نیز فرمود: «خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود» و بنازم کلام رهبر فرزانه‌ای را که درباره مقام شهید و شهادت عنوان کردند: «امروز، به فضل همین شهادت‌ها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملت‌ها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند» و باز فرمودند: «فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطان‌ها و طاغوت‌های عالم، ابهت پیدا کند.»

در خارج از ایران و در همین غرب که مدینه فاضله محافل غرب‌زده این مرز و بوم است برای کشته‌های جنگ‌هایشان بیشترین و بهترین یادمان‌ها را می‌سازند. برای کشته‌های واقعه مشکوک ۱۱ سپتامبر طی این سال‌ها در همه شهر‌های امریکا سازه‌های هنری پرشماری به عنوان یادمان ساخته شده است و مقام کشته‌های جنگ در همه کشور‌های پیشرفته جهان مقامی شامخ تلقی می‌شود. وای به حال آن مردمی که حتی نام چند کوچه را نیز از جان‌باختگان جنگشان دریغ کنند. واضح است که نام و یاد شهیدان از کوچه‌ها و گذر‌های شهر‌های این مرز پرگهر پاک‌شدنی نیست و نخواهد بود. ان‌شاءالله




فقط حدود یک ماه بعد از تحریم تلویزیون⇐پرویز پرستویی با پروژه ۳۶۵قسمتی سازمان ارزشی به تلویزیون می‌آید!!

سینماروزان: کمی بیشتر از یک ماه قبل بود که پرویز پرستویی در متنی اجتماعی و به بهانه تبریک تولد پوریا تابان مجری رسانه ملی انتقادات تند و تیزی را روانه رسانه ملی کرد و مدعی شد دیگر پایش را به تلویزیون نخواهد گذاشت و نباید حتی خبر مرگش را هم از تلویزیون اعلام کنند!!!

به گزارش سینماروزان حالا اما بنا شده مجموعه ای 365 قسمتی(!!) با نام «ستارگان راه» که از محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج است با صدای پرویز پرستویی از ابتدای تابستان از شبکه سوم سیما روی آنتن برود!!

«ستارگان راه» مجموعه ای مستند-ارزشی است و طبیعی است که با توجه به حجم بالای کار که در 4 فصل و بیشتر از 350 قسمت بوده است پروسه تولیدی طولانی هم داشته و قاعدتا پرستویی می بایست خیلی بیشتر از یک ماه قبل کار برای این مجموعه را انجام داده باشد.

بر این اساس پرستویی که قرارداد همکاری با چنین پروژه ای را امضاء کرده و لابد برای آن دریافتی هم داشته چگونه حدود یک ماه قبل از تحریم تلویزیون حرف زده است؟! این را بگذارید کنار پخش گفتگویی از پرستویی با فردوسی پور در هفته اخیر از رسانه ملی و توجیه پرستویی مبنی بر اینکه آن گفتگو پیش از ادعای تحریم تلویزیون توسط وی ضبط شده است.

آیا درباره پروژه «ستارگان راه» هم پرستویی همین توجیه قدیمی بودن پروژه را بیان خواهد کرد؟ یا این بار دلیلی تازه برای همراهی با یک سازمان متمول در تولید پروژه ای برای رسانه ملی مطرح خواهد شد؟

از اینکه بگذریم همراهی پرستویی با یک سازمان متمول ارزشی است که جلب نظر میکند. پرستویی که در دوران محمدباقر قالیباف فرزندش، تا مدیریت در روابط عمومی متروی پایتخت پیش رفت در ماههای اخیر همکاریهای مداومی را هم با ارزشیون داشته؛ از همراهی در تولید قطعاتی باکلام برای این سازمان و حضور در پروژه «بادیگارد» و حالا هم نریشن گویی مجموعه ای چهارفصلی به سفارش این سازمان! رمز و راز این همکاری چیست؟ آیا پرستویی که زمانی از علاقمندان جریان اصلاح طلبی بوده از آنها بریده و با جریان اصولگرای همذات پنداری میکند یا تمول ارگان ارزشی مذکور بوده که باعث شده پرستویی همکاری با آنها را بپذیرد؟




دعوای همکار سازمان ارزشی با مدیرمسئول «کیهان» بر سر «جمیله»!!!

سینماروزان: پرویز پرستویی که در ماههای اخیر به واسطه حضور فرزندش در یکی از مناصب شهرداری آن هم بعد از ستایشهایش بر قالیباف با پرسشهای فراوانی از سوی مخاطبان روبرو شده بود و شاید همین بود که مانع موضع گیری صریح او در انتخابات96 شد، در هفته های گذشته کوشیده صفحه اجتماعیش را با ادای احترام به برخی از چهره های فرهنگی-هنری از نیما یوشیج تا محمدعلی فردین، اداره کند.

به گزارش سینماروزان نوشتاری سمپاتیک از پرستویی در باب فاطمه صادقی یا همان «جمیله» از بازیگران و رقاصه‌های سابق یکی از تازه‌ترین محتواهای این چنینی است که فارغ از بحث‌برانگیز شدن به واسطه بی‌ربطی با اوج بحرانهای اقتصادی حاکم بر جامعه(؟!) با واکنش تند روزنامه «کیهان» مواجه شد؛ واکنشی که البته هیچ پاسخی را از سوی پرستویی به دنبال نداشت ولی به جایش یغما گلرویی را به پاسخ‌دهی واداشت.

یغما گلرویی از ترانه‌سرایان پاپ که اخیرا به همراه پرویز پرستویی قطعاتی را برای سازمان هنری-رسانه‌ای اوج تولید کرد در حمایت از پرستویی متنی تند و تیز را خطاب به مدیرمسئول «کیهان» نوشته؛ متنی که مشخص نیست در بحبوحه این همه اتفاق ریز و درشت در فضای اقتصادی جامعه، توجیه‌گر کدام وظیفه مغفول مانده هنرمندان است؟!

متن یادداشت گلرویی را بخوانید:

آقای شریعتمداری! این که شما  رقص را هنر ندانید چیز عجیبی نیست. شما احتمالن تنها مداحی و تعزیه و تواشیح را هنر به شمار میاورید و برای همین دفاع آقای پرویز پرستویی گرامی از بازیگران و هنرمندان ممنوع الفعالیت و به تبعید واداشته شده اسبابِ کلافگیتان شده. تلقی شما از گستره ی جهان هنر به تگنای یک تابوت است.

بعد از چهل سال هنوز از محبوبیت آن هنرمندان وحشت دارید و این جای تعجب ندارد اما هر از گاهی حرمت شخصیت محبوبی و صادقی مثل پرویز پرستویی را دستمایه انتشار هجویات خود می کنید و نباید مقابلتان سکوت کرد. تاریخ را تحریف نکنید. سینمای ایران در آن سالها نه تنها ورشکسته نبود بلکه در حال پوست اندازی و گذر از فیلمفارسیهای مرسوم به سمت جهانی شدن بود و آثار ماندگار تعدادی از کارگردانهای آن دوره گواه همین ادعاست.

امثال شما با آتش زدن چندین سینما در آن سالها سعی در فراری دادن مردم از سینماها داشتند. دیگر بگذریم از این که سینمای امثال زنده یاد فردین با همان ساختار بومی و گاهی قوام نیافته هم اثر بیشتری در انتشار و همگانی کردن منشهای انسانی فرهنگ ایرانی از قبیل معرفت و فتوت و دستگیری از افتادگان و غیره در بین عام جامعه داشت، تا فیلمهای باسمه ای دهه شصت با شخصیتهای شعاری و جعلی که فقط به تبلیغ حکومت مشغول بودند.

چطور به خود اجازه می‌دهید سر در حریم شخصی دیگران کنید تا برایتان «ها» کنند و ببینید چهل سال پیش کاباره می رفتند، یا نه؟ شاید این عادت از شغل سابقتان در شما مانده! جای گرفتن آمار کاباره‌روها بفرمایید آمار بگیرید چند درصد مردم این روزها توان آوردن نان به سفره هاشان را هم ندارند.

آن جامعه بی‌طبقه توحیدی که با سوزاندن سینماها و مراکز  فرهنگ و هنر و به کوچ وادار کردن بسیاری از هنرمندان و اندیشمندان سعی در ساختنش داشتید کجاست؟ شما که این همه درباره پولهای نامشروعی که در کاباره های آن روزگار خرج می شده حساسید چرا کمی درباره مشروع بودن، یا نبودن سرمایه میلیاردی اطرافیانتان روشنگری نمی کنید؟ اگر شناختن فلان خانم رقصنده دلیل کاباره رفتن است، چرا مثلن از آقای علم الهدی نمی پرسید سوفیا لورن را از کجا می شناسند؟ این ذهن زنگ زده را روغن کاری کنید.

حرمت پرویز پرستویی چیزی نیست که ملعبه ی هنرنشناسی مثل شما شود. برای سالها چاپ دروغنامه تان پیش از همه باید از هکتار هکتار درختِ کاغذ شده عذرخواهی کنید. به این فکر کنید که چرا بعد از چهل سال دیوار کشیدن دور آن هنرمندان و تکفیر کردنشان نتوانسته اید از خاطر مردم  پاکشان کنید. کمی فکر کردن جای دوری نمی رود.




حضور چهره‌های مختلف در اکران «مالاریا»ی داداش گلشیفته⇐از ستاره «در پناه تو» تا کارگردان «سلام بمبئی»/از آقازاده آهنگران که بدون پوشش متعارفش آمده بود تا ترانه‌سرای شماعی‌زاده+عکس

سینماروزان: اولین اکران مردمی فیلم «مالاریا» در حالی در پردیس چهارسو برگزار شد که حضور طیفهای مختلفی از فعالان هنری در این اکران جلب توجه می کرد.

به گزارش سینماروزان فارغ از مسعود ردایی تهیه کننده و پرویز شهبازی کارگردان فیلم و ساعد سهیلی، آذرخش فراهانی، آزاده نامداری و ساغر قناعت بازیگران فیلم چهره های دیگری هم در مراسم حضور داشتند.

از پارسا پیروزفر ستاره سریال «در پناه تو» تا قربان محمدپور کارگردان «سلام بمبئی» و از محمدعلی آهنگران آقازاده صادق آهنگران تا یغما گلرویی ترانه سرایی «گیتارو با خودت نبر» حسن شمااعی زاده از جمله حاضران در این اکران مردمی بودند.

سعید سهیلی، نازنین بیاتی، الهام پاوه نژاد، نیلوفر خوش‌خلق، روشنک گرامی، جواد نوروزبیگی، جواد یحیوی، ابراهیم ایرج‌زاد، منصور شهبازی، نفیسه روشن، اصغر هاشمی، مسعود حاتمی و وحید موسائیان از دیگر حاضران در این اکران مردمی بودند.

آزاده نامداری مجری حاشیه ساز تلویزیون به همراه همسرش سجاد عبادی در این مراسم حضور داشت و قابهایی که عکاسان از این زوج در کنار آقازاده آهنگران که بدون پوشش روحانیت آمده بود(!) ثبت میکردند جالب توجه بود.

یغما گلرویی و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
یغما گلرویی و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
ساعد سهیلی، ساغر قناعت و مسعود ردایی در اکران مردمی «مالاریا»
ساعد سهیلی، ساغر قناعت و مسعود ردایی در اکران مردمی «مالاریا»
پارسا پیروزفر و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
پارسا پیروزفر و محمد رحمانیان در اکران مردمی «مالاریا»
اکران مردمی «مالاریا»
سعید سهیلی در اکران مردمی «مالاریا»



یغما گلرویی با «بودار» و «هدایت شده» خواندن کمپین مقابله با توقیف نوشت⇐این کمپین بنفش در بوق ارشاد بی‌عمل فعلی خواهد دمید!!⇔ یغما اخیرا درگیر همکاری با یک سازمان ارزشی شده بود

سینماروزان: راه اندازی کمپینی مجازی از سوی برخی هنرمندان با کلیت “هنر توقیف شدنی نیست” که از مهناز افشار تا حمید فرخ نژاد به آن پیوسته اند با واکنش یک ترانه سرای اغلب معترض مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان یغما گلرویی ترانه سرایی که در ماههای اخیر به همراه پرویز پرستویی آثاری را به سفارش سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید کرد(!!!)(اینجا را بخوانید) با “بودار” و “هدایت شده” خواندن این کمپین، آن را تبلیغی دانسته برای رفع توقیف تعداد محدودی فیلم و در نهایت دهان بندی هنرمندانی که مطالبات ریشه ای را پیگیری می کنند.

متن یادداشت یغما در این باره را بخوانید:

«توقیف فرزند سانسور است»

راه اندازی کمپین در مخالفت با توقیف آثار شاخه ای از هنر در کل اتفاق مبارکی ست و باید با آن همراه شد اما کاش دوستان هنرمند یکبار هم که شده تعارفات را کنار می گذاشتند و همصدا کمپینی در مخالفت با ذات سانسور راه اندازی می کردند و آن هم نه در کانال رباتی که همین چند ماه پیش پوستر «کجا رای میدی» در حمایت از رییس دولت فعلی برای دیگران می فرستاد!

مخاطب کمپین حقیقی اعتراض به سانسور، خود وزارت ارشاد و دولت است که قانون متولی نظارت بر آثار هنری ست. دیگر این که آیا دستش در این مورد باز، یا بسته، یا نیمه باز است، یا خود را به دست بستگی می زند مشکل اوست که این مسئولیت را پذیرفته و وعده ی فضای بازتر داده. به شکل منطقی مطالبه هنرمند باید حذف یا تغییر نظارتی که باعث توقیف می شود باشد نه رفع توقیف مقطعی.

آنچه ماجرا را بودار می کند این است که وزیر ارشاد مدتی پیش خبر داد قرار است چند فیلم رفع توقیف شوند و به نظر می رسد این کمپین هدایت شده قرار است بیشتر تبلیغ پیشاپیش این رفع توقیف و دهان بندی برای هنرمندانی که مطالبات ریشه ای را پیگیری می کنند باشد.

رفع توقیف فیلمهایی که تنها مشتی نمونه از خروارها اثر توقیف شده اند و مثل رفع تعطیلی غیرقانونی خانه سینما، یا از سر گرفتن کار ارکستر ملی، شق القمری نیست که به خاطرش دولت بتواند ژست دلسوز هنر بودن با آن بگیرد.

رفتار وزارت ارشاد نمایشی ست و این پرسش همچنان بی جواب می ماند که هنرمند ایرانی تا کی باید درگیر موضوع متحجرانه ای مثل شوراهای نظارتی و به رفع توقیف فیلمهایی که حرف و بغضشان شامل مرور زمان شده دلخوش باشد؟ اسبی که به شل کردن افسار راضی شود روی رهایی از زین و مهمیز به خود نخواهد دید.

به شخصه دو نامه بی جواب درباره سانسور به رییس جمهور فعلی نوشته ام و بعد از گذشت نه سال، ممنوع الفعالیتی ام در نشر کتاب و آلبوم موسیقی همچنان ادامه دارد. تنها دو مجموعه شعرم این سالها مجوز گرفت که بعد از سه چاپ مجوز آنها هم توسط ارشاد همین دولت باطل شد. فرجام اعتراض به نفس سانسور این است!

کمپین بنفش فعلی – با احترام به کسانی که به آن پیوسته اند – بیشتر در بوق ارشاد بی عمل خواهد دمید تا این که اعتراضی باشد به سانسور و شوراهای بی صلاحیت ناظر بر فرهنگ که از مشروطه تا امروز به سرکوب هنر و ادبیات مترقی این سرزمین پرداخته اند.




انتشار قطعه ترانه‌سرای ابی و شماعی‌زاده برای سازمان ارزشی اوج+آهنگ⇐صدام را اعدام نکنید…

سینماروزان: تنها یک هفته بعد از خبر همکاری یغما گلرویی با سازمان هنری-رسانه ای اوج(اینجا را بخوانید) اولین خروجی این همکاری که قطعه ایست با نام “برادر” منتشر شد.

به گزارش سینماروزان خواننده این قطعه پرویز پرستویی است که پیشتر به عنوان دکلمه سرا هم صدایش را شنیده بودیم اما در “برادر” این آوازخوانی پرستویی است که به گوش می رسد؛ البته پرستویی در این قطعه دکلمه هم می خواند و از جمله در جایی میگوید: صدام را اعدام نکنید…

انتشار اول بار خبر همکاری گلرویی که سابقه ترانه سرایی با خوانندگان لس آنجلسی را دارد با سازمان ارزشی اوج بشدت حاشیه ساز شد و حتی “کیهان” نسبت به این همکاری هشدار داد(اینجا را بخوانید) با این حال مدیران اوج در جوابیه خود بر این حواشی، بر این همکاری اصرار ورزیدند.(اینجا را بخوانید)

برای شنیدن خروجی همکاری یغما با سازمانی ارزشی اینجا را کلیک کنید.




اصرار سازمان ارزشی اوج بر همکاری با ترانه‌سرای ابی و شماعی‌زاده علیرغم هشدار کیهان⇐با تمام توان مشغول خدمتیم!!!

سینماروزان: انتشار خبر همکاری یغما گلرویی با سازمان هنری-رسانه ای اوج با انتقاد رسانه های مختلف و از جمله «کیهان» مواجه شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان «کیهان» با اشاره به همکاری این ترانه سرا با خواننده ای مرتد از سازمان ارزشی اوج خواسته بود در همکاری با این ترانه سرا تجدیدنظر کند.

با این حال محمد ذوقی روابط عمومی سازمان متمول اوج در گفتگویی که گویا همکارانش با وی ترتیب داده اند بر همکاری سازمان متبوعش با این ترانه سرا تأکید کرده است؛ ترانه سرایی که با بسیاری از خوانندگان لس آنجلسی از ابراهیم حامدی و سیاوش قمیشی گرفته تا حسن شماعی زاده و امید سلطانی همکاری داشته داشت.

محمد ذوقی مدیر روابط عمومی سازمان اوج درباره کم و کیف این همکاری گفت: ابتدا باید از دوستانی که از باب دلسوزی و مشاوره درباره این موضوع انتقاداتی وارد کردند مراتب تشکر را به جا آوریم. چرا که اینگونه نقدها نشان از پویایی جریان انقلاب و دغدغه مندی دوستان ما دارند که البته تلاش ما بر این بوده که همواره در برابر این موضوعات با سعه صدر برخورد کرده و گوش شنوا باشیم. اما درباره این موضوع، مرکز مأوا و آقای پرویز پرستویی طی قراردادی برای تولید دو نماهنگ به توافق می رسند. دو قطعه موسیقی با موضوع سبک زندگی در تهران قدیم و مقام شهدا. آقای پرستویی هم شعر این دو نماهنگ را به یغما گلرویی پیشنهاد می کند و نسخه ابتدایی این دو قطعه مورد تأیید قرار می گیرد. البته برخی فضاسازی های رسانه ای خلاف این موضوع را انتشار داده بودند که آن مسائل چیزی به جز فضاسازی رسانه ای نبوده و بسیاری از آن مسائل بی اساس بوده است.

مدیر روابط عمومی سازمان هنری رسانه ای اوج در پاسخ به این سئوال که چرا پیش از این ساخت این دو اثر هنری اطلاع رسانی نشده بود، بیان داشت: کسانی که با فضای هنری آشنا هستند می دانند که ممکن است تولید اثر پیش از انتشار بارها مورد تجدید نظر قرار گیرد. چه بسا فیلمنامه یک فیلم سینمایی به طور کامل نوشته شود ولی مورد تایید قرار نگیرد. یا ترانه ی یک قطعه موسیقی سروده شده و حتی بر اساس ملودی و توسط خواننده، خوانده هم بشود ولی مورد تأیید تهیه کننده اثر قرار نگیرد و تجدید نظر های اساسی درباره آن صورت گیرد. از این جهت طبیعی است که درباره یک موضوع ابتدایی که هنوز به قطعیت نرسیده و مورد تأیید قرار نگرفته، اطلاع رسانی صورت نگیرد و انتشار خبر رسمی منوط به نهایی شدن آثار شود.

ذوقی افزود: ما در طول یک سال در تعامل با بیش از 2000 هنرمند بالغ بر 3000 اثر در قالب های مختلف هنری تولید می کنیم. آیا این حجم تولید آثار هنری با همکاری هنرمندان عزیز لزوماً به معنای تأیید تمام آثار و اقدامات گذشته و آینده آنان است؟ آیا از طرفی، کسی می تواند نیت و هدف هنرمندی که برای شهدا اثری تولید کرده را مورد خدشه قرار دهد؟ و آیا اساسا عاقبت برخی هنرمندان انقلابی نما در طول 37 ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی پیش چشم ما نیست؟ به نظر می رسد در مورد سخن گفتن، نیت خوانی و قضاوت در مورد افراد و مجموعه ها باید مبتنی بر منش اسلام راستین و انصاف رفتار کنیم.

مدیر روابط عمومی سازمان اوج ادامه داد: جای تعجب است که تولید بیش از 11 هزار اثر در مدت 5 سال -اعم از مستند، پویانمایی، فیلم سینمایی، سریال، طرح گرافیکی، نماهنگ، نمایش، سرود و …- با همکاری هنرمندان انقلابی از اقصا نقاط کشور از سوی برخی دیده نمی شود و اتفاقاتی از این دست که هنوز به مرحله انتشار نرسیده اند این چنین به قضاوت زودهنگام دچار می شوند. وظیفه سازمان اوج از ابتدا در دو حوزه «توانمندسازی هنرمندان انقلابی» و «تولید آثار فاخر انقلابی» متمرکز بوده است. چه بسیار بوده و هستند هنرمندان انقلابی که ظرف همین سال ها با حمایت سازمان اوج تولید آثار هنری را مشق کرده اند و اکنون جزو هنرمندان تراز اول کشور در حوزه های خود به حساب می آیند و این افتخاری برای سازمان اوج است. اما در کنار این، تولید آثاری فاخر و با کیفیت که در فضای عمومی نیز بتواند هنر انقلابی را مورد توجه قرار دهد همواره جزو رسالت های سازمان اوج بوده است. البته سابقه نقد این چنینی برای ما تازه نیست. حتی در زمان ساخت فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» و «بادیگارد» هم نقدهایی از این جنس متوجه سازمان اوج بود، ولی وقتی آثار به نمایش در آمد دیدیم که به نظر تمام طیف های فکری این آثار تراز هنر انقلابی را به طور محسوسی بالا بردند. اکنون نیز مانند گذشته امیدواریم کیفیت و محتوای آثار بعد از انتشار عمومی آنها به بوته نقد گذاشته شود.

محمد ذوقی تصریح کرد: یکی از مواردی که دغدغه جریان فرهنگی انقلاب اسلامی بوده، عدم برخورد حساب شده، هوشمندانه و منصفانه با هنرمندان بوده است. همین اتفاق باعث آن شده که برخی از کسانی که اساسا ژست ضد انقلاب یا ضد دینی نداشته اند به خاطر بی مهری هایی که دیده اند از نظام دلزده شوند و در حالی که می شد با مدیریتی صحیح، سوء تفاهم های به وجود آمده برای ایشان را حل و فصل کرد، این اتفاقات سبب خروج آن ها از کشور و پیوستن به جریانات ضد انقلاب شد. این نگاه اما مطمئناً منطبق با نگاه پیامبر اکرم(ص) نبوده و نیست. چه بسیار گره هایی که می شد با دست باز کرد ولی آنقدر سخت و پیچیده شدند که به انقطاع و قهر انجامید. صد البته ناگفته پیداست که این به معنای تأیید اقدامات هنرمندان مذکور و اقدامات و آثارشان نیست.

مدیر روابط عمومی سازمان اوج در پایان گفت: سازمان اوج با تمام توان در راستای تولید آثار فاخر با مضامین انقلابی و هم چنین توانمندسازی هنرمندان علاقمند به این جریان مشغول به خدمت است و امیدواریم آثار تولیدی پیش رو نیز بتوانند تراز هنر انقلابی را بهبود بخشد.




«کیهان» خواستار شد⇐سازمان ارزشی اوج هر چه زودتر در همکاری خود با این ترانه‌سرا تجدیدنظر کند/این ترانه‌سرا سابقه همکاری با خواننده مرتد و ضدّدین را داشته

سینماروزان: روز گذشته خبری منتشر شد درباره همکاری سازمان هنری-رسانه ای اوج با یغما گلرویی ترانه سرایی که اغلب سعی کرده خود را به عنوان چهره ای روشنفکر و منتقد نظام معرفی کند؛ جالب اینجاست که پل ارتباطی این همکاری هم پرویز پرستویی بوده که بناست از طریق اوج و با ترانه های یغما به خوانندگی بپردازد.(اینجا را بخوانید)

حالا روزنامه «کیهان» در گزارشی درباره این همکاری صراحتا از سازمان هنری-رسانه ای اوج خواسته در همکاری با این ترانه سرا تجدیدنظر کند چون وی سابقه همکاری با خواننده مرتد را داشته است.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

روز گذشته خبرگزاری‌ها از تولید یک اثر شعر و موسیقی با همکاری ترانه‌سرایی که سابقه همکاری با خواننده مرتد دارد توسط سازمان اوج خبر دادند!
در این خبرها آمده است: با حمایت سازمان هنری رسانه‌ای «اوج» دو موزیک ویدیو با دکلمه پرویز پرستویی بازیگر و با ترانه سرایی یغما گلرویی منتشر می‌شود.
این خبر درحالی منتشر شده که ترانه سرای مذکور، سابقه همکاری با خواننده‌های ضدانقلاب و همچنین یکی از خواننده‌های ضددین و مرتد را دارد. همچنین برخی از ترانه‌های وی هیچ بار ارزشی ندارد و مملو از ناسزا و کلمات رکیک است. جای سوال است که چرا به رغم درخشش شاعران متعهد و انقلابی درحالی که بسیاری از این طیف شاعران مهجور و مظلوم قرار دارند، سازمان اوج تصمیم به دادن بودجه خود به یک ترانه سرای ضدانقلاب را دارد؟
کیهان امیدوار است که اوج به عنوان نهادی ارزشی هر چه زودتر در همکاری خود با این ترانه‌سرا، تجدید نظر کند. گفتنی است، این قبیل هنرمندان هتاک، برعکس تصور عمومی، همواره مایل به همکاری با نهادهای انقلابی و ارزشی هستند. زیرا به این شیوه، هم از مزایای مادی آن بهره مند می‌شوند و هم در جهت تحریف مشی نهادهای یاد شده، جای پایی می‌یابند.



به‌اشتراک مخالف‌خوان دائمی فراستی⇐ترانه‌سرای اپوزیسیون‌نما همکار سازمان ارزشی شد!+عکس

سینماروزان: یغما گلرویی ترانه سرایی که تقریبا در تمام مدت فعالیتش در حیطه موسیقی سعی زیادی کرده است که خود را به عنوان چهره‌ای کاملا منتقد و اپوزیسیون معرفی کند به صورت رسمی همکار سازمان هنری-رسانه ای اوج شد.

به گزارش سینماروزان همکاری گلرویی با سازمان ارزشی اوج در قالب انتشار دو ویدیوکلیپ با صدای پرویز پرستویی است؛ بازیگری که در ماههای اخیر مدام به انتقاد از مسعود فراستی پرداخته است.

پرویز پرستویی پس از تجربه‌هایی که در سال‌های گذشته در حوزه موسیقی و دکلمه داشته، این بار با همکاری یغما گلرویی ترانه سرا اقدام به تولید آثاری در قالب تک آهنگ به همراه موزیک ویدیو در فضای اجتماعی کرده است.

اشکان دباغ نیز در بخش آهنگسازی و تنظیم موسیقی این پروژه حضور دارد و  نخستین قطعه آن به گفته خالقانش، پیش از عید نوروز منتشر خواهد شد و آن طور که «مهر» گزارش داده در آن به یکی از مهم ترین مباحث شهری و اجتماعی که دغدغه بسیاری از جامعه هنری نیز هست، پرداخته شده است.

 سازمان هنری-رسانه‌ای اوج که پیشتر تجربه همکاری با پرویز پرستویی در فیلم «بادیگارد» را داشته، تهیه کننده این دو موزیک ویدیو است.

پیش از این مردادماه امسال میثم محمدحسنی اخوی مدیرعامل سازمان ارزشی اوج که دبیر اصلی جشنواره مرگ بر آمریکاست در نشست خبری خود از اجرای ترانه ای از یغما گلرویی در اختتامیه جشنواره خود خبر داده بود با این حالا ساعاتی بعد از خبر اولیه سازمان ارزشی فضای مجازی سراج که اسپانسر برگزاری جشنواره است خبر را تکذیب کرد؛ البته نه تکذیب مطلق که تکذیبی «نسبی».(اینجا و اینجا را بخوانید)

پرویز پرستویی پیش از این با انتشار آثاری در قالب دکلمه همچون آلبوم «بی‌بی جان»، «عشق است» و «بابایی»، تجربیاتی را در حوزه موسیقی به دست آورد. او همچنین در آلبوم «دوستت دارم» زنده یاد ناصر عبداللهی در سال ۱۳۷۹ با این خواننده جنوبی همکاری و دکلمه داشت. پرستویی همچنین آلبوم «من یک بازیگرم» و «من پرویز پرستویی» را در سال ۱۳۹۳ منتشر کرد. این آلبوم زندگی نامه پرویز پرستویی است که به صورتی فایل صوتی منتشر شده است.

پرویز پرستویی و یغما گلرویی
پرویز پرستویی و یغما گلرویی




بعد از روزبه بمانی⇐یغما گلرویی هم بازیگر شد

سینماروزان: پس از ورود برخی از بازیگران سینما به وادی خوانندگی و ورود برخی خوانندگان به وادی بازیگری حالا تعدادی از ترانه سرایان هم وارد وادی بازیگری شده اند.

به گزارش سینماروزان این روزها فیلم “ربوده شده” به کارگردانی بیژن میرباقری با بازی روزبه بمانی ترانه‌سرای موسیقی پاپ در یکی از نقشهای اصلی فیلم روی پرده است و یغما گلرویی ترانه سرایی که بیشتر ژستهای مخالف خوانی از او دیده ایم نیز بناست در فیلمی به نام “سارا و آیدا” بازی کند.

“سارا و آیدا” را مازیار میری می سازد و پیش از این حضور غزل شاکری، پگاه آهنگرانی و مصطفی زمانی در این پروژه قطعی شده بود.

فیلمنامه «سارا و آیدا» توسط امیر عربی به نگارش در آمده و مجری طرح این پروژه همایون اسعدیان است.

«سارا و آیدا» سومین همکاری میری و عربی پس از مجموعه تلویزیونی «گاو صندوق» و «سعادت آباد» محسوب می‌شود.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا پای یکدیگر می‌ایستند؟»




تکذیب قریب‌الوقوع ترانه‌سرایی یغما گلرویی برای سازمان ارزشی سراج!

سینماژورنال: صبح پنجم مردادماه میثم محمدحسنی اخوی مدیرعامل سازمان ارزشی اوج که دبیر اصلی جشنواره مرگ بر آمریکاست در نشست خبری خود از اجرای ترانه ای از یغما گلرویی در اختتامیه جشنواره خود خبر داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال انتشار این خبر موجی از شگفتی را میان مخاطبان به دنبال داشت؛ چراکه گلرویی همواره جزو ترانه سرایانی بوده که طیف فکری ارزشی به اظهارنظرات و سبک کاریش خرده گرفته اند.

تکذیب نسبی اول را زیرمجموعه سراج داد

با این حالا ساعاتی بعد از خبر اولیه سازمان ارزشی فضای مجازی سراج که اسپانسر برگزاری جشنواره است خبر را تکذیب کرد؛ البته نه تکذیب مطلق که تکذیبی “نسبی”.
این نسبی گرایی از آن جهت بود که در تکذیبیه این سازمان در عین اینکه خبر استفاده از ترانه یغما برای اختتامیه رد شد اما سروده شدن یک قطعه شعر ضداستعماری توسط وی تایید شد.
جوابیه سازمان سراج را بخوانید:
خبری که امروز در نشست خبری جایزه بزرگ مرگ بر آمریکا مبنی بر ارائه سرود اصلی جشنواره توسط یکی از شعرای معلوم‌الحال و اجرای آن توسط یکی از خوانندگان توسط دبیر اجرایی جشنواره به اشتباه اعلام گردیده و  منتشر شده است، تکذیب می‌گردد و به اطلاع می‌رساند که یک قطعه شعر توسط این ترانه‌سرا با موضوع ضد استکباری سروده شده است ولی قرار نیست از این شعر بعنوان شعر نهایی ترانه اختتامیه جایزه بزرگ استفاده گردد.
دبیرخانه جایزه بزرگ مرگ بر آمریکا ضمن استقبال از کلیه آثار ضد آمریکایی و ضد استکباری از کلیه هنرمندان داخلی و خارجی و از طیف‌های مختلف به استحضار ملت استکبارستیز می‌رساند افرادی که درگذشته فعالیت‌های هنری غیر انقلابی و غیرارزشی داشته‌اند و بر آن پای می‌فشرند قطعا جایگاهی در جبهه استکبارستیزی انقلاب اسلامی نخواهند داشت.
قطعا شاعر و خواننده ترانه مراسم اختتامیه جایزه بزرگ مرگ بر آمریکا شاعر و خواننده‌ای در تراز انقلاب اسلامی و نظام استکبارستیز جمهوری اسلامی خواهند بود.

تکذیب نسبی دوم را یغما گلرویی داد
مدتی بعد از تکذیبیه سازمان سراج یغما گلرویی هم در متنی اجتماعی خبر اعلام شده در نشست این جشنواره را تکذیب کرد؛

این تکذیبیه هم “نسبی” بود چون یغما در عین اعلام بی خبری خود نسبت به وجود جشنواره ای با نام “مرگ بر آمریکا” از این گفت که تاکنون ترانه ضداستعماری ننوشته که کاوه آفاق اجرایش کرده باشد.




اخوی رییس سازمان ارزشی اوج بعد از “تتلو” به سراغ ترانه‌سرای قمیشی رفت!!!

سینماژورنال: چندی قبل  “نصرتیوی” از زیرمجموعه‌های سازمان هنری-رسانه ای اوج که ریاست آن برعهده میثم محمدحسنی(اخوی رییس اوج) است از حضور “امیر تتلو” برای ساخت قطعاتی درباره انرژی هسته ای و شهدا استفاده کرد و همین باعث شد که وجهه ای مجاز به این خواننده رپ همواره غیرمجاز بدهد.

به گزارش سینماژورنال حالا میثم محمدحسنی که دبیر اصلی جشنواره ای با نام “مرگ بر آمریکا”ست قصد دارد از یغما گلرویی برای ترانه سرایی اختتامیه این جشنواره استفاده کند.

سازمان فضای مجازی سراج که از سازمانهای ارزشی به موازات اوج است، چند سالی است حامی جشنواره‌ای با نام “مرگ بر آمریکا” است؛ جشنواره‌ای که در حیطه های عکس، کاریکاتور، پوستر،  کلیپ، مستند و سرود و ترانه برگزار می شود.

در نشست خبری سومین دوره جایزه “مرگ بر آمریکا” میثم محمدحسنی دبیر اصلی جشنواره با بیان اینکه می خواهد مخاطبان را با خبری عجیب غافلگیر کند اظهار داشته است: چنانچه می‌‌دانید هر ساله یک ترانه همزمان با اختتامیه جشنواره منتشر می‌شده که در دو سال گذشته این ترانه‌ها متعلق به حامد زمانی بوده و آهنگهای مرگ بر آمریکایی که در ذهن‌ها خاطره‌ساز شد. امسال اما این اثر از «کاوه آفاق» خواننده سبک راک و شعر آن از «یغما گلرویی» ترانه‌سرای شناخته شده کشور خواهد بود.

⇓⇓⇓

واکنش “کیهان” به این اتفاق چیست؟

به گزارش سینماژورنال اینکه اخوی رییس سازمان ارزشی اوج سفارش ترانه اختتامیه خود را به ترانه‌سرایی داده است که به خاطر همکاری با خوانندگان خارج نشین نظیر سیاوش قمیشی، ابراهیم حامدی، حسن شماعی‌زاده و  شاهین نجفی مورد انتقاد رسانه های نزدیک به جریانات ارزشی بوده است به شدت غیرمنتظره است.

به هر حال یغما گلرویی همان کسی است که اظهارنظرات اینستاگرامی اش همواره با انتقاد رسانه های اصولگرا و از جمله روزنامه “کیهان” مواجه شده است.

حالا باید منتظر ماند و دید واکنش “کیهان” به این اتفاق چه خواهد بود؟




بعد از مجادله پرستویی، فراستی و یک ترانه‌سرا⇐حالا مجادله دو رفیق سابقا شفیق بر سر عباس کیارستمی

سینماژورنال: هر قدر هم که در شرایط عادی هنرمندان ایرانی سعی داشته باشند ظاهری مثبت و کاملا مبادی آداب از خود نشان دهند در شرایط حاد است که به ناگاه خود واقعی هنرمندان عیان می شود.

به گزارش سینماژورنال یکی از این شرایط حاد مرگ عباس کیارستمی بوده است؛ بعد از یادداشتی که مسعود فراستی به بهانه پیام تسلیت نسبت به این مرگ نوشت پرویز پرستویی بازیگر و یغما گلرویی ترانه سرا به مجادله با وی پرداختند؛ مجادله ای بر سر اینکه پیام تسلیت فرستادن در این شرایط فقط از خودیها پذیرفتنی است و از غیرخودیها پذیرفتنی نیست!

بماند که پرستویی خودش در فیلمی به نام “آژانس شیشه ای” کاراکتری را آفریده بود در تقابل کامل با شخصیتی دیگر که کاریکاتوری از کیارستمی بود؛ اما حالا و به هنگام مرگ ایشان پیشقدم شده و نه فقط زودتر تسلیت گفت که کنترل کاملی را هم بر تسلیت گفتن بقیه انجام داد. (اینجا را بخوانید)

تقابل دوستان سابق

بعد از آن مجادله حالا بهاره رهنما بازیگر ایرانی هم به مجادله با نیکی کریمی پرداخته که چرا در بخشی از یادداشت تسلیتش برای عباس کیارستمی از آشفته بازاری پرداخته بود که بعد از مرگ کیارستمی برای پیام تسلیت فرستادن شکل گرفته است.(اینجا را بخوانید)

نیکی کریمی نوشته بود: آشفته بازار يادداشت نوشتن و تسلیت گفتن‌هاي رفتنت، صرفا سرشار از جمله‌سازی با نام و کارهای توست. آن هم براي تويي كه فرسنگ ها از ابتذال و ميان مايگي دور بودي…

امان از اين همه توهم و تكبر و حفيقي نبودن

بهاره رهنما که زمانی جزو دوستان صمیمی نیکی کریمی بود اما در واکنش به نیکی کریمی نوشته است: برايم عجيب بود كه كسي كه خودش با نام ايشان رشد كرده بود جايي نوشته بود، از خيل تسليت‌ها و يادداشت‌هاي آدم‌هاي حتي عادي در شگفت است و اينها كه در حد شما نيستند از كجا پيدايشان شده و.. امان از اين همه توهم و تكبر و حفيقي نبودن و روشنفكر‌نمايي!

وی ادامه داده است: كسي نيست بگويد، يك اسطوره به همه ملتش تعلق دارد‌، شما ببخشيد كه اعلام نشده بود عموم مردم حق تسليت گفتن و نوشتن از احساسشان در مورد اين ضايعه را نداشتند، خلاصه اينكه گرچه خيلي از مردم مثل شما شانس نجات پيدا كردن از ميان‌مايگي توسط بزرگان را نداشته‌اند اما تك تك مردم ايران حق تسليت و ابراز احساس شان براي چنين بزرگاني را دارند، كاش در محضر ايشان لااقل آموخته بوديد: درخت هرچه پربارتر افتاده‌تر.



ماجرای توصیه حبیب به یک ترانه‌سرای داخلی درباره سیاوش قمیشی…

سینماژورنال: سه هفته بعد از درگذشت حبیب همچنان اظهارنظرات مختلف پیرامون این خواننده است که جلب توجه می‌کند.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین اظهارنظر از آن یغما گلرویی ترانه سرای وطنی است که در گفتگو با “تجربه” خاطره ای جالب از اولین دیدار خود با حبیب بیان کرده است؛ دیداری که در آن حبیب توصیه‌ای کرده بود به یغما درباره یک خواننده لس‌آنجلسی.

یغما گلرویی گفت: اول بار زمانی او را دیدم که تازه چند ماه بود به ایران برگشته بود و خیلی امیدوارانه میگفت، قول داده اند تا چند ماه دیگر در استادیوم آزادی کنسرت برگزار کنم.

گلرویی ادامه داد: ما که اینجا زندگی کرده بودیم می دانستیم این وعده ها چقدر دروغین است…پس ترجیح دادم به جای اظهارنظر منفی سکوت کنم. تازه ایشان به من گفتند شما که مثلا با سیاوش قمیشی کار کردی، به او هم بگو بیاید!!!

این ترانه سرا خاطرنشان ساخت: من هم در پاسخ ایشان گفتم من هیچ وقت این کار را نمی کنم که به کسی بگویم برگردد چون به وعده متولیان فرهنگی نمی شود اعتماد کرد.

گلرویی درباره توصیه خودش به حبیب هم چنین گفت: به ایشان گفتم من در مورد کنسرت شک دارم اما امیدوارم لااقل برای انتشار آلبوم مجوز دهند. به هر حال سعی کردم در آن روزها زیاد انرژی منفی ندهم.




مجادله پرستويي، فراستي و یک ترانه‌سرا بر سر فوت كيارستمي+عکس

سینماژورنال: پرویز پرستویی که بعد از نقد مسعود فراستی بر بازی اش در “بادیگارد” در برنامه “هفت” مرتب از وضعیت این برنامه گلایه کرده در تازه ترین واکنش فوت کیارستمی را بهانه‌ای کرده برای تاختن به فراستی.

به گزارش سینماژورنال فراستی ساعاتی بعد از درگذشت کیارستمی یادداشتی نوشت و در آن از برخوردهای معدودش با کیارستمی حرف زد و سعی کرد با احترام از وی یاد کند اما این یادداشت تسلیت‌گونه با واکنش پرستویی مواجه شد که در صفحه اجتماعیش فراستی را به خودنمایی متهم کرد.

بعد از پرستویی هم این یغما گلرویی ترانه سرای موسیقی پاپ بود که با نگارش یک یادداشت اجتماعی تند و البته لحنی کاملا عصبی برای فراستی شاخ و شانه کشید.

سینماژورنال با ابراز امیدواری نسبت به اینکه اهالی هنر ایران که مرتب سعی کرده اند با تشکیل کمپینهای خیرخواهانه وجهی نیکوکارانه از خویش نشان دهند فوت یک سینماگر را مجالی نکنند برای تسویه حسابهای شخصی ابتدا متن یادداشت فراستی و سپس متن‌های اجتماعی پرستویی و گلرویی را ارائه می دهد:

زندگی اش و دیگر هیچ/مرثیه ای برای یک دوست: عباس کیارستمی(مسعود فراستی)

از وقتی عکس اش را در بستر بیماری دیدم دلم گرفت. هی این دست و آن دست کردم که چیزی برایش بنویسم و به او بگویم بمان رئیس. جا نزن. بمان باز فیلم بساز، تا نقد کنم. تو تنها فیلمساز جشنواره ای ما هستی که لیاقت نقد داری و برای جایزه جشنواره ها، وطن نمیفروشی، خودت را هم نمیفروشی؛ حداکثر از خودت دور میشوی. خودی که با فیلم هایت چیز مهمی از آن برایمان نگفتی _که کاش می گفتی_
آن وقت قطعا من نوعی دیگر درباره شان می نوشتم.
یاد خاطره ای میافتم مربوط به سالها قبل _شاید بیست سال پیش_ جلوی سینما شهر قصه با بهزاد رحیمیان ایستاده بودم که کیارستمی آمد. بسته ای به بهزاد داد یا از او گرفت. بهزاد معرفی کرد و او در نهایت متانت و مهربانی دست داد و گفت: «من همه نقدهایت را میخوانم بخصوص درباره خودم، و لذت می برم.» با لبخند گفتم امیدوارم. ادامه داد که «نقد کلوزآپ ات خیلی خوب است و میتوانم بگویم چیزهایی که گفته ای درست است و بدرد بخور.شاید از دوستانی که بیست سی سال من را می شناسند ، بیشتر مرا می شناسی. فقط با لحن نقد ات مشکل دارم.» گفتم حدس میزدم، ببخش.
مدتی است فکر میکنم آن تنها نقد من است که لحن اش درست نیست و از کار بیرون میزند. اساسا به جای فیلم به فیلمساز پرداخته و بسیار هم تند و بی محابا.
از آن پس هر وقت جایی همدیگر را مي ديديم بسیار دوستانه خوش و بش میکردیم. آخرین بار در یک دیزی فروشی در محله قبلی مان دارآباد بود که تعارف به غذا کرد و…
آری او ظرفیت نقد داشت ؛ آن هم نقدی به تندی «ترس در کلوزآپ» که یك صدم اش را دیگران تاب نمی‌آورند و خنجر میکشند. جز او، بیضایی هم و بهروز( افخمی) چنین روحیه ای دارند.
او را دوست ميداشتم بدون اینکه فیلم هایش را دوست بدارم. دلتنگ اش هستم. امیدوارم قبل از رفتن اش لبخند زده باشد و با آرامش کات داده باشد.
روحش شاد.

⇓⇓⇓

تأسف آوره(پرویز پرستویی)

واقعا تأسف‌آوره. آقای فراستی مرده زنده یاد عباس کیارستمی رو هم پله کرده برای خودنمایی و تیکه انداختن!

⇓⇓⇓

در تعریف کلمه ی کفتار(یغما گلرویی)

روی مرده ایستادن به قصد دیده شدن رسم تاسف آور کوتوله هاست که هر کسی را پله می کنند برای به چشم آمدن. ‌مثل همانانی که عمری به آدم فحش می دهند و بعد مرگ، برایش سینه ی دروغی می زنند. یک منتقد هم از همان دست موجودات است که می کوشد از برکه ی گل آلود مرگ برای خود و همکار مجری اش ماهی بگیرد.

«کیارستمی» را بدون فیلمهایش دوست دارد. یعنی کبوتر را بدون پریدن و به رسم مرغ های خانگی بر زمین دانه ی ناگزیر برچیدن. «کیارستمی» را دوست دارد برای این که در مقابل نقدهای پرت او ظرفیت بالایی داشته. مثل – به قول خودش – «بیضایی» و «افخمی»! (در پیام مثلن تسلیتش هم نتوانسته پاپ کورن را قاطی آجیل نکند!) یکی هم نیست به او بفهماند که «اهمیت ندادن» و «ظرفیت نشان دادن» دو داستان جدایند و برای بزرگانی چون «بیضایی» و «کیارستمی» کاغذ سیاه کردن عده ای عقده مند با نام «نقد» اهمیتی ندارد.
در فرهنگ لغت مقابل کلمه ی «کفتار» آمده است: «به موجودات زنده زخم می زند اما توان کشتنشان را ندارد. زخمش می زند تا ضعیفشان کند و وقتی مردند شکمش را با جسدشان سیر می کند.» این تعریف به خیلی آدم ها هم میاید!
اینطور نیست؟

تصویر یادداشت پرستویی
تصویر یادداشت پرستویی
تصویر یادداشت یغما گلرویی
تصویر یادداشت یغما گلرویی




ماجرای رضا کیانیان، سگ حبیب و یغما گلرویی+عکس

سینماژورنال: صفحات اجتماعی هنرمندان در سالهای اخیر پر از اتفاقات عجیب و غریب بوده است.

به گزارش سینماژورنال از آنجا که هنرمندان اغلب سعی می کنند لااقل روزی یک مطلب اجتماعی در صفحه خود داشته باشند تا خدای نکرده فالوئرهایشان افت نکند برای همین کم ندیده ایم موارد تناقض برانگیزی را که در این صفحات روی داده است.

در مثل مناقشه نیست و حتی اگر کنفوسیوس حکیم هم معاصر ما بود شاید آن قدر خلاقیت نداشت که روزی یک جمله حکیمانه در صفحه اجتماعی خود بگذارد.

 اینکه می بینیم شایعه ای مثل “مرگ سگ حبیب بخاطر دوری از حبیب” محصول دست شایعه پردازان شبکه های اجتماعی از صفحه اجتماعی بازیگری به نام رضا کیانیان سربرمی آورد که کارنامه پرباری داشته و اخیرا درگیر مدیریت در بین الملل فجر هم شده بود کاملا در همین مسیر است؛ یعنی هنرمند فکر می کند مرتب باید صفحه اش را آپدیت کند و در این آپدیت توجه به سطح کیفی متون مورد استفاده کاهش می یابد.

ترانه سرای روشنفکر به داد بازیگر روشنفکر رسید

رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون که شایعه مرگ سگ حبیب “بلکی” بخاطر دوری از صاحبش را باور کرده بود و از طریق صفحه اجتماعی خود به خبررسانی آن پرداخته بود، وقتی فهمید این خبر شایعه ای بیش نیست مجبور شد به این واسطه از مخاطبان عذرخواهی کند.

 رضا کیانیان در مطلب اجتماعی اولش از مرگ سگ حبیب بعد از فوت این هنرمند خبر داده بود و این خبر را بهانه ای کرده بود برای آن که از وفای سگها بگوید که تلنگریست به عمق جان!

با این حال این بازیگر سینما که اخیرا “کفشهایم کو؟” را روی پرده داشت بعد از دریافت اینکه ماجرای مرگ سگ حبیب هم شایعه ای مجازی است از انتشار مطلب قبلی عذر خواست و نوشت: با ببخشيد فراوان. ساعت يك آقاى يغما گلرويى اطلاع دادند كه ماجراى مردن سگ حبيب شايعه است! خانواده مرحوم حبيب اين خبر رو تكذيب كردند و گفتند آن سگ زنده است ولى چيزى نمى خوره. منو ببخشيد براى اين شايعه!

غلبه این حد از روزمرگي و عوام گرايي مطلق در رسانه هاي شخصي خواص هنري معنایی ندارد جز آن که خواص هنوز به قدرت رسانه شخصي كه به مدد شبكه هاي اجتماعي به دست آورده اند، واقف نيستند.

 

مطلب ابتدایی درباره سگ حبیب
مطلب ابتدایی درباره سگ حبیب
مطلب ثانوی درباره سگ حبیب
مطلب ثانوی درباره سگ حبیب



یغما گلرویی گزارش “کیهان” را تأیید کرد

سینماژورنال: حدودا یک هفته قبل روزنامه اصولگرای “کیهان” در گزارشی با اشاره به اینکه «فیصل تراد» نماینده موقت عربستان در شورای حقوق بشر سازمان ملل به عنوان رئیس یکی از پنل‌های کلیدی شورای حقوق بشر سازمان ملل منصوب شده است به انتقاد از این انتصاب پرداخته بود.

به گزارش سینماژورنال در بخشی از این گزارش آمده بود: حامیان واقعی حقوق بشر، ناقضان حقوق بشر معرفی می‌شوند و ناقضان، متولیان اجرای حقوق بشر. نمونه کوچکی از این قاعده تاسف برانگیز سعودی‌های کودک‌کش هستند که در روزهای گذشته با بمباران شیمیایی در استان‌های شمالی یمن، ده‌ها نفر را قتل عام کردند. اما سازمان ملل به جای محکومیت این رفتار، با سپردن مسئولیت آن هم در شورای حقوق بشر این سازمان از سعودی‌ها به خاطر جرائمشان تشکر و قدردانی کرد!

حالا و حدود یک هفته بعد از مطلب “کیهان” در یک اقدام مشابه یغما گلرویی ترانه سرایی که پیشتر انتقاداتی از سوی این روزنامه به وی صورت گرفته بود نیز فاجعه منا را بهانه ای کرده است به انتقاد از این انتصاب سازمان ملل و برای یک بار هم که شده این ترانه سرا، مطلبی از “کیهان” را ولو به صورت غیرمستقیم تأیید می کند.

سینماژورنال متن دلنوشته گلرویی را ارائه می دهد:

تأسف و خشم

وقتی کمتر از یک هفته پیش سازمان ملل متحد در اقدامی ابلهانه و متضاد با بیانیه حقوق بشر، عربستان را – که در آن همچنان دست و پا و گردن محکومان را در میدان شهرها پیش چشم مردم قطع می کنند و چیزی به اسم انتخابات حتا به شکل سمبلیک و نمایشی هم در آن وجود ندارد و زنانش از حقوق اولیه یک انسان مثل رانندگی و حق رأی نیز برخوردار نیستند – به عنوان رئیس پنل حقوق بشر انتخاب کرد، صدای کسی در این جهان گل و گشاد درنیامد.

شکارچی حرفه ای شده است رییس حمایت از حقوق حیوانات
انگار یک شکارچی حرفه ای را رییس حمایت از حقوق حیوانات کنند!  تمام دهان های معترض را با دلارهای نفتی مهر و موم کرده بودند. فاجعه ی دردناک «منا» اما باید به شکلی جهانی مورد اعتراض تمام کشورها قرار بگیرد تا شیخک های نفتی بفهمند با مردم سرزمین های دیگر نمی توانند مثل مردم سرزمین خود رفتار کنند.

از سازمان ملل قلابی نمی توان انتظار نشان دادن علائم حیاتی را داشت

از سازمان ملل قلابی و لالمانی گرفته انتظار نشان دادن علائم حیاتی نمی توان داشت چون در تمام این جهان نفت پرست، پول حرف اول را می زند اما مردم کشورهایی که تابعان خود را در این فاجعه از دست داده اند باید با اعتراضی جمعی به مقامات عربستان نشان بدهند که نمی تواند با مسافران کشورهای دیگر مانند احشام رفتار کند. این نخستین بار نیست که چنین فجایعی روی می دهد و آخرین بار هم نخواهد بود مگر آن که تمام کشورها در حرکتی گروهی عربستان را محکوم و با جلوگیری سفر زائران خود آن را تحریم کنند.

به شخصه تاسف و خشم خود را از این حادثه ابراز داشته و ضمن تسلیت به بازماندگان تمام کشته شدگان، شکیبایی برایشان آرزو می کنم.




پیشنهاد بی شرمانه به یک هنرمند ساکن در خانه اجاره ای+عکس

سینماژورنال: بازار خرید و فروش صفحات با تعداد بالای مخاطب در اینستاگرام داغ داغ است.

به گزارش سینماژورنال هستند بسیاری از فعالان حیطه های مختلف هنری و غیرهنری که برای کم نیاوردن در رقابت با همتایان پرمخاطب خود اقدام به خرید صفحات با مخاطب بالا می کنند و در این بین عده ای هم شده اند فروشنده چنین صفحاتی.

فروشندگان عموما با شناسایی صفحات پرفالوئر آنها را از دارنده خریداری کرده و سپس آن را برای فروش عرضه می کنند.

صفحه اجتماعی یغما گلرویی ترانه سرای از جمله هنرمندانی است که به دلیل تعداد بالای مخاطب با پیشنهاد خرید روبرو شده.

یکی از عجایب صفحات اجتماعی

این ترانه سرا با قرار دادن تصویر یکی از پیشنهادات خرید صفحه اش و قلمداد کردن این پیشنهاد با عنوان “پیشنهاد بی شرمانه” درباره آن نوشته است: یکی از عجایب فضای مجازی و صفحات اجتماعی در ایران، همانا دیدن پیشنهادهای بامزه و بی شرمانه ای از این دست در دایرکت پیج است! پیشنهاد خرید پیج!

اینستاگرام را با بازار برده داری اشتباه گرفته اند

وی سپس با اشاره به پیشنهادی که به خودش ارائه شده ادامه داده است: اینها، اینستاگرام را با بازار برده داری اشتباه گرفته اند… چهل میلیون تومان؟ یعنی اجاره ی تقریبا دو سال خانه ی هشتاد و پنج متری ای که در آن ساکنم اما به چه قیمتی؟ فروختن مختصر آبرویی که در این سال ها برای خود دست و پا کرده ام؟

بازار خودفروشی سمت دیگر است

گلرویی افزوده است:نه! دلال گرامی! بازار خودفروشی از سمت دیگر است. این نان گلوگیر ارزانی خودتان! برای خریدن این صفحه باید از تک تک دویست و پنجاه و چهار هزار و اندی نفری که دنبالش می کنند اجازه بگیرید. مخاطبان این صفحه خریده نشده اند که قابل فروختن باشند.

پیشنهاد بی شرمانه به یغما گلرویی
پیشنهاد بی شرمانه به یغما گلرویی



کپی برابر اصل هنرمند وطنی از اثر مشهور داوینچی!+عکس

سینماژورنال: اینکه آثار هنرمندان بزرگ در هر رشته ای زمینه ای باشد برای الگوبرداری و خلق آثار هنری تازه تر هیچ ایرادی ندارد.

به گزارش سینماژورنال این یک روال در تمامی هنرها بوده است که همواره تجربیات پیشینیان سنگ بنای آثار نسلهای بعد شده است.

با این حال تقلید است که گاهی توی ذوق می زند و این تقلید به آشکارترین شکل ممکن در بنری که یغما گلرویی برای یکی از آلبومهایش طراحی کرده به چشم می خورد.

این آلبوم “شام آخر” نام دارد که حاوی دکلمه هایی است که این ترانه سرای ایرانی از اشعار خودش ارائه کرده است.

کپی برداری از “شام آخر” داوینچی

تصویر کاور این آلبوم کاملا کپی برداری از نقاشی معروف “شام آخر” اثر لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است.

البته که این آلبوم چندین سال قبل منتشر شده بود و در همان زمان نیز این کپی برداری بعضا انتقاداتی را موجب شده بود با این حال در چاپهای بعدی آلبوم نیز طراحی عوض نشد و حتی برای عرضه اثر در شبکه های مجازی که اخیرا یغما نیز درباره آن اطلاع رسانی کرده، نیز همان کاور قبلی ارائه شد.

شام آخر
“شام آخر” ترانه سرای ایرانی

بنظر می رسد این ترانه سرا که اغلب سعی میکند آثاری در نوع خود متفاوت و بدیع را عرضه کند اگر برای آلبومش هم کاوری متفاوتتر درنظر می گرفت شاید کمکی بود به بدعتی که در کلامش وجود دارد.

شام آخر
“شام آخر” داوینچی