1

حتی سیاستگزاران سینمای کودک هم فیلم خود را به جشنواره کودک نمی‌دهند!⇔فرشته طائرپور: «خاله قورباغه» به جشنواره کودک نمیرسد/اگر هم می‌رسید در ارائه آن تردید داشتم

سینماروزان: فرشته طائرپور که در دولت یازدهم فارغ از حضور به عنوان سخنران در اغلب دیدارهای میان سیاسیون-سینماگران در شورایی موسوم به سیاستگزاری سینمای کودک و نوجوان که در دوران رییس معزول سینما راه اندازی شد و هیچ گاه هم مشخص نشد دستاورد این شورا چه بوده، حضور داشت مدتی است که درگیر تولید فیلمی به نام «خاله قورباغه» است.

به گزارش سینماروزان «خاله قورباغه» که امتدادیست بر فیلمی عروسکی محصول دهه شصت به نام «گلنار» 80 درصد فیلمبرداری و 30درصد تدوینش انجام شده ولی طائرپور تهیه کننده این فیلم که خود عضو شورای سیاستگذاری سینمای کودک بوده علاقه ای به ارائه آن به جشنواره کودک ندارد!

 طائرپور درباره چرایی عدم ارائه فیلمش به جشنواره کودک به «ایسنا» گفت:  فیلم برای تیرماه آماده نمی‌شود؛ البته اگر آماده هم می‌شد یقینا برای شرکت دادن آن در جشنواره و رقابت با سایر فیلم‌هایی که امسال با حمایت فارابی و “شورای سیاستگزاری و راهبری سینمای کودک و نوجوان” ساخته شده و در جشنواره شرکت می‌کنند، تردید می‌کردم.  اگرچه من در بهمن ماه 95 از دبیری شورای مربوطه استعفا دادم، اما همچنان ترجیح می‌دهم برای دور ماندن از شائبه‌ها و شایعه‌ها از حق فیلم خود گذشته و احتیاط کنم. ضمن آنکه اصلا دلم نمی‌خواهد بخاطر رساندن فیلم به جشنواره، شتابی در کار همکارانم ایجاد کنم که به کیفیت فیلم لطمه بزند. به یاری خدا وقتی فیلم در اواخر تابستان و اوایل پاییز اکران شد، به من حق می‌دهید که آن را با ترجیح کیفیت بر هر مطلب دیگری ساخته باشم.

اسفناک است که حتی سیاستگذاران هم برای این جشنواره اهمیت قائل نمی شوند!

جالب است که طائرپور ابتدا از این گفته که فیلمشان به جشنواره نمی رسد و بعد بیان داشته حتی اگر می رسید هم در ارائه فیلم تردید داشته اند.

توجیه این سینماگر برای عدم ارائه فیلمش به جشنواره کودک هم آن است که نمی خواهد پیرامون فیلمش شائبه ایجاد شود!!

در حالی که رونق جشنواره کودک در گروی حضور آثاری مانند «خاله قورباغه» است که اتفاقا بنیاد سینمایی فارابی که برگزارکننده جشنواره کودک است در تولید آن با اعطای وام حضور داشته و از آن سو نهاد ریاست جمهوری هم سوله اش را برای تولید فیلم در اختیار عوامل گذاشته(اینجا را بخوانید) اما صاحبان چنین آثاری که باید کمک کنند به تقویت جشنواره هم ترجیح می دهند فیلمشان در محفلی دیگر که احتمالا جشنواره فجر است رونمایی شود.

این اتفاق در حالی افتاده که گویا کارگردان «خاله قورباغه» هم مسعود کرامتی یکی دیگر از اعضای شورای سیاستگزاری سینمای کودک بوده است!!!




امضای فرشته طائرپور زیر کارت صنفی تهیه‌کننده “شهرزاد” که اخیرا بازداشت شده+عکس و توضیحات طائرپور

سینماروزان: انتشار گفتگویی از حسین پارسایی مدیرکل شبکه خانگی ارشاد و ذکر این توضیحات که محمد امامی تهیه کننده بازداشتی «شهرزاد» عضو کانون تهیه کنندگی فیلم ایران بوده است(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شد که سینماروزان درباره صحت این عضویت ابتدا با حسین پارسایی تماس گیرد.

حسین پارسایی با اشاره به اینکه محمد امامی کارت عضویت در صنف تهیه کنندگان فیلم ایران را به دفتر شبکه خانگی ارشاد ارائه داده بود صحبتهای خود را ناظر به این کارت دانست.

در کارتی که پارسایی تصویر آن را برای سینماروزان ارسال کرد محمد امامی عضو کانون تهیه کنندگی فیلم ایران معرفی شده است و امضای فرشته طائرپور به عنوان رییس این صنف زیر کارت او دیده می شود.

فرشته طائرپور با تأیید عضویت نامبرده در کانون تهیه کنندگان فیلم ایران که او رییس اش است اظهار داشت: البته نام صنف به انجمن صنفی کارفرمایی تهیه کنندگان سینمای ایران تغییریافته است.

وی ادامه داد: محمد امامی هم عضو این صنف است و البته قطعا شرایط عضویت را داشته که به عضویت صنف درآمده است.

طائرپور درباره شرایط عضویت در این صنف و اینکه آیا صرفا سرمایه گذاری در چند پروژه مجوزی است بر عضویت اظهار داشت: چندین شرط مختلف برای عضویت وجود دارد همراه با سخت گیری هایی خاص تا شخصی بتواند به عضویت این صنف درآید.

طائرپور تشریح شرایط عضویت را به زمانی مناسب تر موکول کرد.

کارت صنفی محمد امامی
کارت صنفی محمد امامی



سوله نهاد ریاست جمهوری در اختیار “خاله قورباغه” و نوه‌ها+عکس

سینماژورنال: آذرماه سال قبل بود که سینماژورنال خبر از ساخت قسمت دوم “گلنار” با حضور “خاله قورباغه” و نوه هایش دارد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حالا 9 ماه بعد از گزارش سینماژورنال فرشته طائرپور تهیه کننده این پروژه عروسکی در گفتگو با “ایسنا” ضمن تأیید ماجرا خبر از این داده که این فیلم به  کارگردانی مسعود کرامتی نیمه دوم شهریورماه امسال وارد مرحله فیلمبرداری می شود؛ جالب است که طائرپور از فیلمبرداری بخشهایی از اثر در سوله ای متعلق به نهاد ریاست جمهوری سخن گفته است.

تنهایی خاله قورباغه

خاله قورباغه مهربان و معاشرتی که بزرگترین مشکلش تنهایی و دور افتادگی از 98 بچه‌اش است، در این فیلم در کنار شخصیت‌های جدیدی چون خواهر دوقلویش (آبجی باجی)، پزشک جنگل (حکیمه باجی)، همسایه طماع و خلافکارش (سمسارباشی)، یاور افسانه‌ای‌اش (نخودی) و نوه‌هایی که هرکدام از شهری یا کشوری به سراغش می آیند، برای بچه‌ها و بزرگترها، از مفاهیمی چون عواطف خانوادگی، دوستی، نشاط، همکاری، هوشمندی، میراث فرهنگی، مدیریت بحران و… قصه می‌گوید.

دکورها، عروسکها و ترانه‌های فیلم برای شروع فیلمبرداری آماده شده‌اند و طائرپور ابراز امیدواری کرد که جریان ساخت فیلم‌های مفرح و البته حاوی آموزه‌هایی ساده و قابل درک درمورد  مهارت زندگی و تنظیم روابط با دیگران، مجددا با همت فیلمسازان کودک رونق پیدا کند و باز به روزگاری برسیم که فیلمسازان و مسئولان بجای گفتن و خواندن مطالبی سرشار از کلی گویی‌های تکراری و بی‌خاصیت، گامی عملی برای بچه‌های این سرزمین بردارند. بی‌تردید والدین و مربیان هوشمند جامعه و بچه‌های مشتاق و کم بهره از تولیدات سینمای کودک، مانند گذشته بهترین حامیان این جریان و نتایج آن خواهند بود.

فارابی فقط وام داد

طائرپور در پاسخ به سئوالی درمورد منابع حمایتی و سرمایه‌گذاری این فیلم توضیح داد: این فیلم در دوره گذشته  مصوبه یک مشارکت سی درصدی از جانب بنیاد فارابی را دریافت کرده بود که با تصمیم “شورای سیاستگزاری فیلم‌های کودک و نوجوان” در کناره‌گیری فارابی از مشارکت در تولید فیلم‌های کودکان، به درخواست خود من این مشارکت ملغی شد و صرفا درچارچوب ضوابط شورا، وامی با رقمی معادل یک سوم رقم قبلی، به آن تعلق گرفت.  یک مشارکت ده درصدی نیز توسط یکی از همکارانم در بخش خصوصی به سرمایه این فیلم افزوده شده. غیر از این دو مورد هیچ سرمایه دیگری جز همدلی و مدارای کل گروه از کارگردان تا همه عوامل –که به نظر من ناب‌ترین نوع سرمایه گذاری است- نداشته‌ام؛ در واقع می‌توانم اعتراف کنم که همه همکارانم در این فیلم، شرکای واقعی و موثر من هستند و امیدوارم بخش کوچکی از این همه رفاقت و مشارکتشان را در آینده جبران کنم.

سوله ریاست جمهوری در اختیار تیم تولید

وی ادامه داد: در زمینه حمایت‌های غیر مالی نیز باید اشاره کنم که صرفا برای چند ماه، بخش غیرفعالی از سوله نهاد ریاست جمهوری را برای ساخت سی درصد از دکورها و تست‌های سی.جی.آی فیلم در اختیار داشتیم که قرارست بجای این مساعدت، در امور نمایشگاهی این نهاد، من و همکارانم خدماتی را به آنها ارائه کنیم. در فارابی نیز فضایی که در اختیار دکورهای این فیلم برای فیلمبرداری قرار گرفته بگونه‌ای آماده سازی شده که بعد از این فیلم، قابلیت ارائه خدمات به سایر فیلم‌های عروسکی را نیز داشته باشد.

خاله قورباغه
خاله قورباغه

“خاله قورباغه” به جشنواره کودک نمی رسد

او درمورد احتمال شرکت فیلم “خاله قورباغه” در جشنواره فیلمهای کودک اصفهان خاطرنشان کرد: بی تردید “خاله قورباغه” را  بعد از این همه معطلی و وسواس، وارد شرایط شتاب برای رسیدن به هیچ جشنواره‌ای نخواهم کرد بخصوص جشنواره اصفهان که هنوز هیچ تصور روشنی از زمان و شیوه برگزاری آن  وجود ندارد. باید دید طی هفته ها و لابد ماه‌های آینده، این جشنواره چه سرنوشتی پیدا می‌کند و چقدر برای حضور امثال من و فیلم هایمان رغبت برانگیز خواهد بود.

خاله قورباغه
خاله قورباغه

هنوز مشخص نیست فرمان جشنواره کودک دست کیست؟

طائرپور خاطرنشان ساخت: تا این لحظه که هنوز ما نمی‌دانیم فرمان این جشنواره در دست کیست؟ وزارت ارشاد؟ سازمان سینمایی؟ بنیاد فارابی؟ شهرداری اصفهان؟ شورای شهر اصفهان؟ استانداری اصفهان؟ ارشاد اصفهان؟ و یا…؟ فقط همین قدر برایمان مشخص است که با واگذاری کامل اختیارات جشنواره از سوی جناب وزیر ارشاد به مجموعه مدیریت‌های شهری و دولتی اصفهان، “شورای سیاستگزاری و راهبری سینماهای کودک و نوجوان” نقشی در تصمیمات و برگزاری این جشنواره نخواهد داشت و صرفا نظاره‌گر کیفیت و آرزومند موفقیت آن خواهد بود.امیدوارم دوستان اصفهانی از این استقلال تمام و کمال، با هوشیاری استقبال کنند و دیگر بجای تکرار بحث‌های کلی و کهنه درمورد صحت و سقم طرح تفکیک سینمای کودک از سینمای نوجوان، کار خود را هرچه سریعتر آغاز کرده و به نحو احسن انجام دهند.

انتشار موسیقی کار پیش از اکران

طائرپور خبر داد که خیال دارد ترانه‌های فیلم را قبل از اکران آن تکثیر و توزیع کند تا بچه‌ها در حین تماشای فیلم احساس آشنایی بیشتری با کاراکترهای آن داشته باشند.




توضیحات مسعود کرامتی درباره تولید قسمت دوم “گلنار”

سینماژورنال: حدودا هفت ماه قبل بود که درباره تولید قسمت دوم فیلم کودکانه دهه شصتی “گلنار” با عنوان “خاله قورباغه” گزارشی را در سینماژورنال منتشر کردیم.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال به هنگام انتشار آن گزارش تعریضی زدیم به متعلق بودن آثاری همچون “گلنار” به فضای محدود و بسته دهه شصت که در فقدان رسانه های سرگرمی ساز آثار عروسکی مورد توجه قرار می گرفته و البته عدم قرابت چنین آثاری با روزگار معاصر.

بچه ها همیشه قصه و قصه شنیدن را دوست دارند

حالا مسعود کرامتی که بناست کارگردانی “خاله قورباغه” را انجام دهد در گفتگو با “مهر” از این گفته که به نظرش “گلنار2” یا همان “خاله قورباغه” می تواند مورد توجه کودکان روزگار فعلی قرار گیرد چون جنس قصه طوری است که برای کودکان جذابیت دارد.

مسعود کرامتی در پاسخ به این پرسش که پروژه سینمایی «خاله قورباغه» که قرار است آن را به تولید برساند تا چه اندازه می تواند برای کودکان امروز جذابیت داشته باشد، گفت: در حال حاضر نمی خواهم پیش‌بینی‌ای در مورد فیلم «خاله قورباغه» داشته باشم اما این را می‌دانم که قصه هایی از این دست که در گذشته برای کودکان جذابیت داشته است، می تواند برای کودکان امروز نیز جذاب باشد.

وی ادامه داد: بچه ها همیشه قصه و قصه شنیدن را دوست دارند و اگر قصه خوب گفته شود حتما از آن استقبال می کنند به همین دلیل باید قصه های خوب برای آنها انتخاب کرد و من فکر می کنم «خاله قورباغه» نیز از آن دست قصه هایی باشد که بچه ها آن را دوست خواهند داشت.

کودکان همچنان از قصه گویی خوششان می آید

این کارگردان بیان کرد: من با این مسأله موافق نیستم که بچه های امروز که با بازی های کامپیوتری سر و کار دارند چندان به سینمای قصه گو علاقه ای ندارند. هرچند ممکن است سلیقه آنها در قصه عوض شده باشد، اما همچنان باز هم از سینمای قصه گو خوششان می آید.

کرامتی گفت: درست است که سلیقه بچه های امروز نسبت همه چیز تغییر کرده است به ریتمی که در تصاویر بازی های کامپیوتری که همان ریتم تند است عادت دارند، اما نباید شک کرد که قصه جایگاه خود را دارد و بچه ها همیشه دوست دارند که قصه بشنوند.

این کارگردان در پایان با اشاره به شخصیت «خاله قورباغه» که پیش از این در فیلم «گلنار» محبوب بچه های دهه ۵۰ و ۶۰ بوده است، تاکید کرد: سعی خواهیم کرد که در فیلمی که از «خاله قورباغه» می سازیم، این شخصیت دوست داشتنی نسبت به گذشته هیچ تغییری نکرده باشد تا همچنان برای مخاطبان خود آشنا باشد.

پیش از این اعلام شده بود که فیلمنامه «خاله قورباغه» در کارگاه فیلمنامه نویسی «خانه ادبیات و هنر کودکان» با همراهی گروهی از نویسندگان و شاعران کودک نوشته است. تهیه کنندگی “خاله قورباغه” را فرشتته طائرپور برعهده دارد.




۲۷ سال بعد از موفقیت “گلنار”⇐قسمت دوم “گلنار” وارد پیش تولید شد⇔داستان خاله قورباغه و نوه‌های چندملیتی‌اش!

سینماژورنال: 27 سال بعد از تولید و روی پرده رفتن “گلنار” به تازگی مقدمات تولید قسمت دوم این اثر با عنوان “خاله قورباغه” و به کارگردانی مسعود کرامتی و تهیه کنندگی فرشته طائرپور فراهم شده است.

به گزارش سینماژورنال “گلنار” در سالهایی تولید شد و اکران گردید که سینمای کودک و نوجوان از جمله ژانرهای پرمخاطب سینمای ایران بود و شهروندان درگیر در فشارهای اقتصادی برآمده از جنگ تحمیلی در خلأ رسانه های سرگرم کننده به سینما به چشم یک سرگرمی‎‌ساز درجه اول نگاه می کردند.

در آن روزگار آن دسته از آثاری که می‌توانستند به اندازه بزرگترها توجه کودکان را هم به خود جلب کنند بازار خوبی داشتند و “گلنار” یکی از این آثار بود.

کامبوزیا پرتوی “گلنار” را براساس فیلمنامه‌ای از خودش و با همکاری مستقیم فرشته طائرپور که تهیه‌کنندگی کار را برعهده داشت به سرانجام رساند.

نتیجه کار هم نسبتا خوب بود و فیلم توانست توجه مخاطبان کودک را به خود جلب نموده و یکی از آثار پرفروش زمان خود باشد.

حالا نزدیک به سه دهه پس از ساخت “گلنار” فرشته طائرپور تهیه کننده فیلم، پیش تولید قسمت دوم را آغاز نموده است.

در قسمت اول “گلنار” که بازیگرانی چون شهلا ریاحی، محرم بسیم، اکبر دودکار و غزل شاکری در آن حضور داشتند و فرشته صدرعرفایی و علیرضا توپچیان نیز بازیگران عروسکی بودند، ماجرای گم شدن گلنار در جنگل و اسارت او توسط خاله خرسه را می دیدیم و البته کمکهای خاله قورباغه به او برای رهایی از این اسارت.

داستان 12 نوه خاله قورباغه که در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند

حالا اما شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که در قسمت دوم “گلنار” این زندگی خاله قورباغه است که محور درام قرار گرفته است.

خاله قورباغه حالا سن و سالی ازش گذشته، به دوران سالخوردگی پای گذاشته و البته مادربزرگ شده است!

آن هم مادربزرگ 12 نوه با خصوصیات روحی مختلف که هر کدام از آنها نیز ساکن در یک نقطه دنیا هستند.

داستان “گلنار2” از آنجا آغاز می‌شود که این نوه ها برای دیدن مادربزرگشان عازم جنگل می‌شوند و حین این عزیمت و در نهایت حضور کنار مادربزرگ است که اتفاقات مختلفی را تجربه می‌کنند.

در نگارش “گلنار2” سعی شده است به برخی ویژگیهای شخصیتی کودکان امروزی توجه شود و طائرپور که نظارت مستقیم در پروسه نگارش داشته کوشیده در قالب شخصیت پردازی نوه های خاله قورباغه تعریضهای مختلفی را هم بزند به حال و هوای کودکان روزگار فعلی.

آخرین کار کودک طائرپور “نخودی” بود که شش سال قبل تولید شده و روی پرده رفت و بعد از آن طائرپور درامی کاملا مرتبط با دنیای بزرگسالان با نام “آینه های روبرو” را تولید کرد.

محصولی که منشأ تلویزیونی نداشته و صددرصد سینمایی است

به گزارش سینماژورنال “گلنار” محصول زمانی بود که وسایل تفریحی کودکان به شدت محدود بود و البته رسانه ملی هم روزی بیشتر از 2 ساعت برنامه کودک نشان نمی داد. در آن دوران “گلنار” می توانست به عنوان رقیبی قدرتمند برای سرگرم سازی کودکان خود را عرضه کند و مورد توجه قرار گیرد.

شاید اگر بخواهیم به بررسی محصولات کودکی از آن دوران بپردازیم که در دهه های بعد هم تولید شدند و موفقیتشان هم ادامه داشت ابتدا باید به “کلاه قرمزی” اشاره کنیم و بعد “شهر موشها” که البته هر دوی آنها یک تفاوت عمده با “گلنار” داشتند.

هم “کلاه قرمزی” و هم “شهر موشها” منشأ تلویزیونی داشتند اما “گلنار” محصولی کاملا سینمایی است.

“گلنار” در کنار نمونه هایی چون “دزد عروسکها” و “گربه آوازه خوان” جزو محصولات مستقل سینمای آن دوران بودند که در جلب مخاطب موفق عمل کردند.

حالا باید منتظر ماند و دید قسمت دوم “گلنار” که از ابتدا هم سینمایی بوده و منشأ تلویزیونی نداشته هم مانند “شهر موشها2” و فیلمهای مختلف “کلاه قرمزی” با توجه مخاطبان روبرو خواهد شد یا نه؟

این را هم باید درنظر داشت که با توجه به تولید و آماده سازی قسمتی تازه از “کلاه قرمزی” با عنوان “کلاه قرمزی و دوستان”، احتمالا “گلنار2” و “کلاه قرمزی و دوستان” دو رقیب اکران 95 خواهند بود.

گلنار
غرل شاکری در نقش “گلنار” در کنار “خاله قورباغه” در نمایی از “گلنار”




سناریست فیلم مجیدی: جشنواره کودک و نوجوان روی دست دولت‌ها مانده!

سینماژورنال:  چندسالی است سینمای کودک و نوجوان، به بیماری روبه‌احتضار تشبیه می‌شود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” برای این تشبیه دلایل زیادی آورده می‌شود؛ از جمله این  که دیگر پرده‌های سینما میانه خوبی با آثار سینمای کودک ندارند و معدود آثاری مربوط به کودکان و نوجوانان شانس اکران عمومی را می‌یابند یا اینکه تعداد زیادی از تولیدات سینمای کودک هنوز موفق به نمایش عمومی نشده‌اند.

سالانه بیش از یک یا دو فیلم اکران نمی‌شود و وضعیت اکران و فروش این آثار هم در اغلب موارد ناموفق‌ است و مهم‌تر از همه اینکه این آثار در ارتباط‌‌گیری با مخاطب در اغلب موارد ناکام‌اند.

جشنواره سینمای کودک و نوجوان هم به‌تبع این بیمار روبه‌موت، در وضعیت اسفباری به‌سر می‌برد. به گواه بسیاری از دست‌اندرکاران و سازندگانِ کارهای کودک و نوجوان، این جشنواره تأثیری بر ارتقای کیفیت آثار نداشته و در این سالیان با ١٠، ١٢ اثر داخلی و ١٠، ١٢ اثر خارجی برپا شده است.

اینها در حالی است که سینمای کودک و نوجوان ایران در دوره‌ای حیات پرباری داشت و کارگردانان برجسته‌ای چون کیارستمی، تقوایی، نادری، پرتوی، مجیدی و دیگران کارهای ماندگاری در این عرصه از خود به یادگار گذاشتند.

کامبوزیا پرتوی که در کارنامه‌اش ساخت فیلم‌هایی چون «ماهی» و «گلنار» به چشم می‌خورد و فیلم «محمد رسول ا..(ص)» را به عنوان سناریست روی پرده دارد، به بهانه برگزاری جشنواره فیلم نوجوان در همدان (٣ تا ٨ مهر) درباره سال‌های اوج سینمای کودک و نوجوان، و سپس افول این سینما حرف زده است.


‌سینمای کودک در سال‌های دهه ٦٠ اوج خودش را تجربه کرد. فکر می‌کنید اوج سینمای کودک در آن سال‌ها، ریشه در چه داشت؟ 

تجربه این اوج، به‌خاطر احساس نیازی بود که مسئولان و فیلم‌سازان داشتند. آن سال‌ها، سال‌های سخت جنگ بود و سینماگران و مسئولان در قبال بچه‌ها احساس مسئولیت می‌کردند و این باعث شده بود سینمای کودک فرصتی پیدا کند برای ابراز وجود. البته فعالیت‌های دهه ٥٠ کانون پرورش فکری در این تجربه بی‌تأثیر نبود، چون این اوج را همان دوستانی رقم زدند که در سال‌های دهه ٥٠ در کانون فیلم می‌ساختند.
‌در آن سال‌ها شاهد شکل‌گیری دو نوع جریان در سینمای کودک بودیم؛ یکی جریانی که فیلم‌های شاد و فانتزی می‌ساخت و دیگری، جریان سینمای اجتماعی و متفکر. خاستگاه هر یک از این جریان‌ها چه بود؟ 
هرکدام از این جریان‌ها وظیفه خودشان را داشتند. فیلم‌های فانتزی متأثر از جنگ بودند و سازندگانشان فکر می‌کردند به اینکه چرا بچه‌ها باید همچنان در جامعه سیاه جنگ، کودکی‌شان را ببازند و چون برنامه‌های تلویزیون هم خیلی محدود و تکراری بود، خودبه‌خود برای فیلم‌سازان این وظیفه ایجاد می‌شد که به شکلی دیگر این کاستی بچه‌ها را جبران کنند. آن جریان اجتماعی در سینمای کودک هم مختص کارگردان‌هایی بود که قبلا همان سینما را در کانون تجربه کرده بودند. به این جریان اجتماعی فیلم‌هایی درباره کودک اطلاق می‌شود اما من فکر می‌کنم کودکان هم می‌توانند آن فیلم‌ها را ببینند.
‌چه شد که فیلم‌سازهای متفکر و جریان‌سازی مثل بیضایی، تقوایی، مهرجویی، نادری، کیارستمی و… همه در دوره‌ای به سمت سینمای کودک گرایش پیدا کردند؟ 
نکته‌ای که در سال‌های دهه ٦٠ وجود داشت، این بود که فیلم‌سازی معمولی خیلی سخت شده بود. تصویب فیلم‌نامه برای بزرگسال با اما‌واگرهای بسیار مواجه بود. این اماواگرها برای سینمای کودک خیلی کمتر بود. بعد هم فضایی وجود داشت به اسم کانون پرورش فکری، که جای خوبی بود برای ساخت فیلم‌هایی مثل «دونده»، «باشو»، «خانه دوست کجاست؟» و «کلید». اینها فیلم‌هایی بودند که اگر قرار بود از کانال ارشاد ساخته شوند شاید هرگز از ارشاد مجوز نمی‌گرفتند اما کانون با اعتمادی که به این نوع تفکر داشت شرایط را برای ساخت چنین فیلم‌هایی ایجاد کرد.
‌تحلیلی هست که می‌گوید شرایط آن دهه و کم‌رنگ‌شدن نقش زن‌ها در سینما، یکی از عواملی بود که باعث شد فیلم‌سازان به سمت سینمای کودک بروند. این تحلیل را قبول دارید؟ 
این هم می‌تواند دلیلی باشد برای توجه بیشتر به سینمای کودک، اما صرفا این دلیل نمی‌تواند سبب اوج‌گیری این سینما باشد. همان محدودیتی که در فیلم‌های دیگر برای زن‌ها وجود داشت، در سینمای کودک هم حاکم بود، منتها به‌طورکلی سینمای کودک، سختگیری سینمای عام را نداشت.
‌در بین دو جریان نامبرده در سینمای کودک، فکر می‌کنید آن سال‌ها کدام موفق‌تر عمل کردند؟ 
هر دو به نوع خود موفق بودند. فیلم‌های شاد و فانتزی مورد استقبال بچه‌ها و خانواده‌هایشان قرار گرفت و آن جریان اجتماعی هم توانست عرض‌اندامی کند در همه جشنواره‌های مهم جهان. یکی حرف از کودکان می‌زد و یکی دیگر حرفی برای کودکان داشت و هر کدام به نوبه خود در زمانه‌ای که ساخته شدند موفق بودند، هم در گیشه و هم در فستیوال‌ها. درواقع حرفشان شنیده می‌شد.
‌چطور شد که به مرور این جریان پرقدرت، رو به افول رفت؟ 
ادامه حیات این سینما در دوره‌هایی، کار سختی بود. چون این سینما باید همچنان حمایت می‌شد تا جایگاه خودش را حفظ کند. در سال‌های دهه ٦٠ پرقدرت آمد و پرقدرت هم حمایت شد و وقتی حمایت قطع شد همه نگران شدند و اغلب دیگر ادامه ندادند.
‌حمایت‌ها چطور قطع شد؟ 
از جایی حمایت‌ها حذف شد که این فکر ایجاد شده بود فیلم‌هایی که با حمایت فارابی ساخته می‌شوند، حیات گلخانه‌ای دارند و تا دولت حمایتش را بردارد دیگر کسی نمی‌تواند ادامه دهد. کم‌کم تهیه‌کننده‌ها می‌ترسیدند از اینکه فیلم کودک تولید کنند چون فرصت نمایشش را نداشتند و مشکلاتی از این دست به‌مرور باعث شد این سینما کم‌جان شود.
‌انتقادات بسیار زیادی به جشنواره کودک و نوجوان وارد می‌شود. حتی خبرگزاری ایلنا اخیرا در گزارشی، وضعیت این جشنواره را «فاتحه‌ای برای قبر خالی» توصیف کرده. نظر شما چیست؟ 
تا آن‌وقت که فارابی قدرت داشت، این نوع سینما هم قدرت داشت و می‌توانست خودش را نشان دهد. از وقتی قدرت را از فارابی گرفتند، این سینما هم دیگر جایگاهی نداشت. باعث و بانی شکل‌گیری جشنواره کودک و نوجوان هم بنیاد فارابی بود و فارابی آن سال‌ها جایگاه سینمای کودک را چنان خوب می‌دید که می‌توانست برایش جشنواره‌ای برگزار کند که اتفاقا یک جشنواره بین‌المللی واقعی و موفق بود و سینماگرانی از سراسر دنیا برایش فیلم می‌ساختند، داوری‌اش را قبول می‌کردند و تقریبا از هر نوع حمایتی هم برخوردار بود. بعد که به‌مرور سینمای کودک موردحمایت قرار نگرفت، جشنواره کودک و نوجوان هم افول کرد و انگار آن جشنواره روی دست دولت‌ها ماند و تعطیلش هم نکردند، چون هیچ کدام نمی‌خواستند گناه تعطیل‌شدنش را بپذیرند. هر سال، وقتی جشنواره نزدیک می‌شد، عده‌ای شروع می‌کردند به ساختن فیلم و این‌چنین بود که به‌مرور این جشنواره تبدیل شد به یک جشنواره حمایتی بی‌پشتوانه. چون نیازش احساس نمی‌شد، سینمای کودکی هم دیگر وجود نداشت، تهیه‌کننده‌ها هم فیلم نمی‌ساختند و خودبه‌خود جشنواره کودک هم ضعیف می‌شد، چون دیگر جایگاهی نداشت. وقتی جشنواره ضعیف شد، دیگر فیلمی هم برای کودک و نوجوان نداشتیم. دولت‌های مختلف که بر سرکار آمدند، هدفشان نگه‌داشتن جشنواره به هر قیمت بود. پس باید هر سال چند فیلم هم می‌ساختند. پس فیلم‌ها فقط ساخته می‌شد که جشنواره خالی نباشد. این نوع برخورد، خودبه‌خود باعث افول هم جشنواره و هم سینمای کودک و نوجوان شد. فارابی در هشت سال دولت قبل، چند فیلم کودک و نوجوان ساخته که حتی نمایش داده نشده. چون آن‌قدر فیلم‌های بدی بوده که آن را حتی به دیگر جشنواره‌ها هم برای نمایش جشنواره‌ای نفرستادند. نه کارگردانش غم سینمای کودک داشته و نه تهیه‌کننده و دیگر عوامل. فقط خواسته‌اند دورهم فیلمی بسازند که جشنواره خالی نباشد! ‌
دورنمای سینمای کودک و نوجوان را چطور می‌بینید؟ 
این دورنما بستگی به همین جدایی دارد. باید دید ثمره این جدایی چه می‌شود تا بتوان راحت‌تر درباره این دورنما حرف زد. نگرانی‌ام همیشه این بود که اگر همچنان قرار باشد چند فیلم سفارشی برای جشنواره ساخته شود، باز هم سینمای کودک نجات پیدا نمی‌کند چون لزوم ساخته‌شدن فیلم برای کودک، فشارهای دولت است و نه خود کودکان.
‌خود شما هم باز فیلم کودک و نوجوان خواهید ساخت؟
حتما، چرا نسازم؟
‌در این سال‌هایی که نساختید، این تصور به وجود آمده بود که حتما این سینما دیگر دغدغه‌تان نیست… . 
وقتی در دورانی هیچ‌کس دغدغه‌اش نبوده من چرا باید دغدغه‌اش را داشته باشم؟ سه فیلم آخرم درباره کودکان همه شرایط بدی را سپری کردند. دوتایشان اکران خوب نداشتند و یکی هم چنان به‌سختی زمین زده شد که دیگر من نتوانم از جایم بلند شوم. تا وقتی شرایط چنین بود و ناامنی حاکم بود معلوم بود من فیلم کودک نخواهم ساخت! اما به محض اینکه اوضاع بهتر شود و احساس امنیت کنم، حتما فیلم کودک می‌سازم.