سینماروزان: انبوه مسابقه های فصلی در رسانه ملی را کنار اسپانسرمحور بودن بیش از حد این برنامه ها که بگذاریم متوجه خواهیم شد که چقدر دست رسانه ملی در جلب مخاطب خالی است.
روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی انتقادی نسبت به اوضاع تلویزیون به صراحت برخی از مهمترین مشکلات این رسانه را فهرست کرده است.
متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:
این روزها چند برنامه شاخص داریم که کودکان و نوجوانان آن را دنبال میکنند؛ یکی «محله گل و بلبل» اصطلاحاً عمو پورنگ(داریوش فرضیایی) است و دومی «فیتیلهایهاست» که با نگاهی جدید و متفاوت کاری تحت عنوان «دوقلوها» را میسازند. اما اسپانسری اداره کردن برنامهها یا اصطلاحاً مشارکتی مدیریت کردن برنامهها، تلویزیون را درمانده کرده است.
نکتهای که فیتیلهایها خصوصا علی فروتن هم به آن اشاره کرده که همه کار ما را منوط به مشخص شدن سرنوشت اسپانسر مالی کردهاند و این کوچک انگاشتن جایگاه کودک در تلویزیون است. یا داریوش فرضیایی که در صفحه مجازی خودش به همین مشخص نبودن اسپانسر «محله گل و بلبل» اشاره میکند. اینها مصداقی از مشکلات تلویزیون با اسپانسرهاست. حالا بماند که اسپانسر امروز برای برنامهسازی و حتی سریالسازی در محتوا دخل و تصرف میکند و هرچه را که میپسندد در محتوای برنامهها و سریالها میگنجاند حال به نفع مخاطب باشد یا به ضرر مخاطب!
یکی از ضربه خوردنها علاوه بر بیاحترامی به نوستالژیهای مخاطب، خانهنشین شدن کاربلدهاست. چرا که اسپانسرها یک عده سرمایهگذار هستند که با نگاه تجاری به میدان فرهنگی میآیند تا بگویند برای فرهنگ این مرز و بوم هم کاری کردهاند و احتمالاً پلی بشود برای پولدار شدنشان! زیرا به کار فرهنگی، نگاه فرهنگی ندارند و این یکی دیگر از آسیب های دیگر استفاده از اسپانسرهاست. اسپانسرها اصرار دارند مثلاً گلزار «برنده باش» را اجرا کند چون از چشم و ابروی او خوششان میآید و اصلاً محتوای بیان و گفتار او اهمیتی ندارد. اینکه حمید گودرزی میتواند مجری یک مسابقه تلویزیونی در حد استاندارد باشد برای اسپانسر و سرمایهگذار برنامه «پنجستاره» هیچ اهمیتی ندارد. او فقط یک بازیگر مشهور است که احتمالاً در فضای مجازی هم فالوئر داشته باشد بقیه مطالب مهم نیست.
تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی میخورد چه از حیث هزینهدادن به خاطر یک عده مجری نابلد کار که فقط صرف روابط و تعاملات و تسلط تمام عیار اسپانسرها، روی آنتن میروند. نمونه بارز آن شاید علی انصاریان باشد که «ورزشگاه» در حالی به او واگذار میشود که قبلاً این بازیکن سابق که سر از بازیگری و اجرا درآورده، شوخیهای سخیف و مبتذلی را در ایام جام جهانی در تلویزیونی اینترنتی انجام داد و حالا به او آنتن رسانهملی دادهاند. چند روز از اجرای ضعیفش نگذشته بیاحترامی به ملت افغانستان رخ میدهد. حالا حالا چقدر از روی احساس و اراده شخصی بوده و چقدر تحت فشار، امیدواریم که خودخواسته این چنین اتفاقی افتاده باشد.
علی ضیاء هم که مثلاً یک مجری با سابقه تلویزیونی است با لحن ناشایستی وقتی گوشی تلفن همراه مهمان زنگ میخورد میگوید این تلفن را بیاورید یک فحش بدهم اما به یک باره بعد از صحبت کردن مهمان از او میپرسد چه کسی زنگ زده بود؟ او میگوید دخترم! اینجاست که آن نقش نظارت رسانه ملی احساس میشود که انگار در خواب قیلولهای به سر میبرد که آنقدر باید مخاطب شاهد بیحرمتیهای سریالی در صداوسیما باشد که این یک مصداق بارز آن همه رفتارهای غیراستاندارد و غیرمرسوم در تلویزیون است.
اینکه میگوییم اسپانسرها برخی از برنامههای تلویزیون را درمانده کردهاند بیراه نگفتهایم؛ چون رونق حضور سلبریتیها در مقام اجرا و حتی تهیهکنندگی این روزها به دانیال عبادی هم آنتن داده و حتی میخواست فضای حضور بنیامین بهادری به عنوان مجری برنامه «تبتاب» را هم فراهم کند.
شاید گوشهای از این مشکلات عدم مدیریت لازم و میداندادن به جوانهایی باشد که اصلاً از رسانه چیزی نمیدانند. فقط بنابر رابطه و سفارش به آنها فرصت داده میشود تا مدیریت شبکهای را برعهده بگیرند. آنها هم به خاطر ساختن یک عقبه اجتماعی برای خودشان، بر این باورند که میتوانند با نزدیک شدن به هنرمندان سینمایی که خیلی با مدیوم تلویزیون آشنا نیستند، این اتفاق میافتد.
وقتی هم با آنها صحبت میکنیم از این کار به عنوان آشتی با هنرمندان و نجات رسانه ملی از ریزش مخاطب، یاد میکنند. اما به راستی تلویزیون بایستی خودش را رقیب ماهواره بداند و برای این رقابت دست به هر کاری بزند؟ یا در جریان بازنشستگی و استفاده از مدیران جدید، هر نوع مدیری بنابر سفارش و توصیه افرادی که عموماً سیاسی هم هستند را به کار بگیرد؟ یا در جریان مشکلات اقتصادی صداوسیما برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره بگیرد؟ این سوالاتی است که امیدواریم هرچه زودتر مدیران به بطن آنها دست پیدا کنند.