1

طعنه مهدی کرم‌پور به صدور مدام پیام تبریک از دست‌اندرکاران محفل هشت میلیارد و خرده‌ای جهانی فجر!+عکس

سینماروزان: صدور مدام پیام تبریک به بهانه جوایزی که نصیب سینمای ایران میشود از سوی دست اندرکاران جشنواره ای موسوم به جهانی فجر که اخیرا فاش شده نزدیک به 8میلیارد و خرده ای هم بودجه اش بوده به شدت در کانون انتقادات قرار گرفته است.

اینکه دست اندرکاران جشنواره ای که مدام بخاطر عدم حضور مهمانان مطرح و رونمایی از محصولات معتبر با طرح ایراد مواجه شده آن هم در شرایطی که بودجه ای پر و پیمان هم نصیب جشنواره شده، به طور پیوسته صدور پیام تبریک را در دستور کار قرار داده اند واقعا از کجا نشأت گرفته؟ از مطرح کردن نام جشنواره به بهانه این پیامهای تبریک؟ یا راه اندازی کارگروهی ویژه برای صدور پیام تبریک؟ شاید هم بناست با صدور این پیامهای تبریک از پرسشهای مبنی بر چگونگی هزینه‌کرد هشت میلیارد و خرده‌ای برای این جشنواره جلوگیری شود؟

مهدی کرم پور کارگردان شناخته شده سینمای ایران که پیشتر هم صرف بودجه میلیاردی برای این گونه محافل را نقد کرده بود با توئیتی طعنه‌آمیز خطاب به دست اندرکاران این جشنواره نوشته است: جشنواره جهانی فجر مانند یک ارگان رسمی یا سازمان دولتی بابت هر حضور و جایزه ای پیام تبریک صادر میکند! فقط یک لحظه فرض کنید یک جشنواره جهانی مثل کن، توکیو یا ساندنس برای هر موفقیت فیلمساز فرانسوی، ژاپنی یا آمریکایی در ایتالیا یا هندوستان بیانیه بدهند!

توئیت مهدی کرم پور
توئیت مهدی کرم پور




پرسش عجیب یک رسانه اصولگرا⇐چرا بعضی‌ها نباید به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک بگویند؟!‏

سینماژورنال: موفقیت “فروشنده” فرهادی در جشنواره کن سبب ساز شکل گیری یک سلسله پیامهای تبریک شد؛ پیامهایی که از شخصیتهای هنری تا سیاسی-اجتماعی را دربرمی گرفت.

به گزارش سینماژورنال این سلسله پیامهای تبریک وقتی از سوی برخی افرادی ابلاغ شد که در همه این سالها سعی می کردند اندیشه های فکری جریان همراه با فرهادی را نقد کنند، با مخالفت برخی مخاطبان مواجه شد که در فضای مجازی به صراحت این پیام تبریک را نوعی رنگ عوض کردن قلمداد می کردند.

این اتفاق سبب ساز آن شده است که یک رسانه اصولگرا به نام “حلقه وصل” در گزارشی با طرح این پرسش که “چرا بعضیها نباید به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک بگویند؟” به آسیب شناسی ماجرا بپردازد.

سینماژورنال متن کامل گزارش “حلقه وصل” را ارائه می دهد:

واکنشهای مختلف

اعلام نام اصغر فرهادی و شهاب حسینی به عنوان برگزیدگان جشنواره کن، واکنش‌های بسیار زیاد و بعضا متفاوتی را از سوی مسئولان، هنرمندان و اقشار مختلف مردم در پی داشت. برخی چون حسن فتحی از این اتفاق به عنوان پیروزی تاریخی برای مردم ایران یاد کردند و برخی دیگر مثل کیارستمی داغ دلشان تازه شد که چرا وقتی آنها «نخل طلا» گرفتند کسی تحویلشان نگرفت. بعضی‌ها هم مثل شمقدری اینگونه اظهار نظر کردند که :«اگر کسی فکر کند این جایزه‌ها صرفاً بر اساس شاخص‌های هنری داده می‌شود، عقب‌مانده است».

اما در میان همه این خوشحالی‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و بعضا دلواپسی‌ها نسبت به بذل و بخشش جشنواره «کن» به سینمای ایران، به نظر می‌رسد موضوعی از نظرها مغفول مانده است.

به خودمان اجازه می‌دهیم به جای دیگران فکر کنیم

حکایت مردمان امروز ما، حکایت عجیبی است. به خودمان اجازه می‌دهیم به جای دیگران فکر کنیم، به جای دیگران تصمیم بگیریم. به خودمان حق می‌دهیم درون فکر دیگری برویم و هرطور که ما دلمان می‌خداهد فکر او را تغییر دهیم! یک لحظه خود را جای دیگری نمی‌گذاریم که هیچ، تازه از آنجایی که خود را حق مطلق می‌دانیم، هر کسی که خلاف تفکر ما اندیشه کند را به باد تخطئه می‌گیریم. حکایت عجیبی است، حکایت این روزهای مردمان ما …

گویی حق، مفهوم مرده‌ای برای مردمان روزگار ما شده است. فضای مجازی هم که خود معضلی شده برای بیشتر آسیب‌دیدن حوزه‌ی خصوصی افراد. از هنرمندان گرفته تا ورزشکاران و از همه مهمتر سیاستمدران بایستی یا از این فضا دور باشند (که به هیچ عنوان نمی‌شود) و یا خود را بر مبنای سلیقه‌ی مخاطبان تغییر دهد، حتی بر خلاف عقیده واقعی خود.

نمی توانی پست بگذاری چون ممکن است برخی خوششان نیاید

نمی‌توان یک پست از فرد، موضوع و… مورد علاقه‌ات در صفحه شخصی خود (البته به ظاهر شخصی) گذاشت، چون احتمال دارد به مذاق عده‌ای خوش نیاید و تازه آنجاست که در کمال خودخواهی، آن عده به خود اجازه می‌دهند تو را آماج حملات بی‌رحمانه خود قرار دهند که چرا این طور فکر کردی، از شما بعید است!(محترمانه‌ترین شکلش)، با مطالعه بیشتری پست بگذارید! پست را پاک کن، به فلان آرمان خیانت کردی، به فلان شخص خیانت کردی و … تو گویی قالبی وجود دارد که هرکس باید درون آن قالب قرار گیرد، اگر فردی درون آن قالب جا نگیرد و از بعضی جاهای قالب سرریز کند و یا بعضی جاهای قالب را پر نکند، باید به او حمله کرد یا در بهترین حالت سعی در روشن نمودن او نمود. اگر هم خود را اصلاح نکرد حتما باید حذف شود!

نمی‌دانم کی قرار است جامعه‌ی احساساتی و جوزده‌ی ما به بلوغ برسد؟ نمی‌دانم کی یاد می‌گیریم درک کنیم کسی هم می‌تواند دوست ما باشد و هم صد در صد مثل ما فکر نکند؟ نمی‌دانم کی یاد می‌گیریم به حوزه‌ خصوصی و ذهن افراد احترام بگذاریم؟نمی‌دانم کی می‌فهمیم یک فرد هم می‌تواند پایبند به ارزش‌ها باشد و هم می‌تواند علایق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص خودش را داشته باشد و وظیفه‌ی ما این است که صرفا به آن علایق احترام بگذاریم و نه چیزی بیش از آن؟