سینماروزان/میلاد جلیلزاده: ترکشهای اظهارات یکی دو نماینده مجلس علیه برخی آثار سینمایی ادامه دارد.
سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی در گفتگویی با روزنامه فرهیختگان انتقادات تندی را طرح کرده علیه جریانی که قصد دارد با دوقطبی سازی در کشور، کاسبی کند.
متن گفتگوی سجاد نوروزی با روزنامه فرهیختگان را بخوانید:
*در بیانیه اتحادیه تهیهکنندگان که واکنشی نسبت به اظهارات نماینده مجلس بود، آمده که «ما از این آقای نماینده مجلس توقع همدلی و رسیدگی به مسائل اقتصادی و معیشتی نداریم، تنها متاسفیم که بهعنوان نماینده مجلس بهجای حمایت و تشویق فیلمسازان، سینماگران و کارآفرینان بهدنبال تهدید و تخریب پیکره نجیب سینمای ایران هستند» ابتدا از اینجا شروع کنیم که آنچه باعث میشود از کمیسیون فرهنگی مجلس توقع رسیدگی به مشکلات معیشتی سینماگران نرود، چیست؟
ظاهرا کمیسیون فرهنگی مجلس طی این دوسال تعطیل بوده است؟؟؟ در این مدت که خاک مرگ بر سینمای ایران پاشیده شده بود و قریب به 30 هزار نفر از پرسنل و خانوادههای کارکنان سالنهای سینما در مضیقه وحشتناک بودند و خیلیها تغییر شغل دادند، حتی یکصدا از کمیسیون فرهنگی مجلس، چه از رئیس و چه اعضا نشنیدیم. چرا؟؟ خود من در یک برنامه رادیویی مستقیما رئیس کمیسیون را مورد خطاب قرار دادم و گفتم هیچطرحی برای مواجهه ما با شرایط فعلی ندارید و این زیرساختهای فرهنگی بر اثر کرونا تخریب میشود. وعده دادند جلسهای برگزار میکنیم و با هم صحبت خواهیم کرد که این جلسه هیچگاه برگزار نشد. تعجب میکنم یک جریان و تفکری در کشور وجود دارد که از ابتدای انقلاب تا الان، فقط برای نظام و مردم هزینه درست کرده و بدون هیچخروجی مشخصی در هر حوزهای بوده است. در حوزه فرهنگ هم که ایشان گشادهدستانه داد سخن سر داده و تمام نظامهای حاکم بر کشور و نظامهای حاکمیتی را که منجر به صدور پروانه نمایش میشوند، زیرسوال برده است، جالب است که از ایشان سوال شود نتیجه حضور دوساله شما در کمیسیون فرهنگی برای فرهنگ و هنر کشور چه بوده است؟ غیر از هزینه برای انقلاب و نظام چه کردهاید؟ غیر از اینکه اینجا را دوقطبی کاذب کنید و مردم و نخبگان را رودرروی هم قرار دهید، چه کردهاید؟
*بهطور مشخص درخصوص وظیفه کمیسیون فرهنگی در قبال معیشت این قشر بفرمایید که اقدامی انجام شده است؟
خیر، هیچکاری برای معیشت اهالی سینما انجام ندادهاند. از رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس تاکنون یک اظهارنظر فرهنگی شنیدهاید؟ این از عجایب روزگار است.
*اینکه قرار بود جلسهای برگزار کنند، یعنی متوجه بودند چنین معضلی وجود دارد؟
بله، روی آنتن رادیو بیان شد و آن برنامه سینمامعیار در آرشیو صداوسیما موجود است. من بهشدت تاختم و اعتراض کردم و شخص آقاتهرانی را بهعنوان یک شهروند مورد خطاب قرار دادم. سوال من این است که ایشان تنها وظیفه دارند بر صندلی جلوس کنند یا باید کنش فرهنگی هم داشته باشند؟ نقش ایشان در فضای فرهنگی کشور کجاست؟ در مجالس قبلی هم که این سمت را داشتند درباره کتاب، رمان، ادبیات، صنعت نشر و … اظهارنظری داشتهاند؟ نقش ایشان بهعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس چیست؟
*اعضای کمیسیون فرهنگی چقدر با اهالی فرهنگ و هنر در ارتباط هستند. آیا شده که شما با یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی بتوانید رابطه بهتری داشته باشید و از این طریق مسائل را پی بگیرید؟
خیر، در کمیسیون فرهنگی آمدهاند و هرازگاهی اظهارنظر شاذی میکنند و برای مملکت و مردم هزینه درست میکنند. هیچرابطهای با هیچکدام ندارم. من در این کشور مولف، سینمادار، مستندساز، مدیر فرهنگی در مدیریت شهری و … بودم و در هیچدورهای به یاد ندارم با این اعضا ارتباطی داشته بوده باشم.
*فکر میکنید کمیسیون فرهنگی از نظر ساختاری کمیسیون ضعیفی است؟
کمیسیون ضعیفی نیست ولی مجلس هم شأنی برای این کمیسیون قائل نیست. من از رئیس مجلس هم بهعنوان شهروند گله دارم. رئیس مجلس هم بر شأنیت کمیسیون فرهنگی تاکید نمیکند.
*اینطور که میفرمایید، ظاهرا کمیسیون فرهنگی در ساختار فرهنگی کشور نقش چندانی بازی نمیکند.
بله، نقش را افراد تعیین میکنند. وقتی رئیس کمیسیون و اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس قوی باشند و مجدانه نظارتهای خود را دنبال کنند و درپی اقدامات نمایشی نباشند، اتفاق دیگری میافتد. این را در کمیسیونهای دیگر شاهد هستیم، بهطور مثال آقای ذوالنور در کمیسیون امنیت ملی دارای نقش فعالی بود و این نقش دیده میشد. بههرحال اظهارات آقای نوباوه هم بهنوعی فعالیت یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی بهحساب میآید…ایشان باید اجازه دهد جوهر حکمی که وزیر ارشاد برای ایشان زده خشک شود و دو فیلم ببیند و بعد اظهارنظر کند. آقای نوباوه کجا فیلم دیده که اینچنین اظهارنظر کرده است؟
*البته این بهمعنای دفاع از کیفیت فیلمهای امروز سینمای ایران نیست…
بله، من در مصاحبههای مختلف به آسیبشناسی این موضوع پرداختهام. نظام تولید در ایران مشکلات اساسی دارد که بخشی به حاکمیت مرتبط است و بخشی به صنوف سینما مرتبط است.
*این مساله را تقریبا همه قبول دارند. حالا با توجه به این وضع، چیزهایی از قبیل اظهارات آقای نوباوه و بهطور کلیتر رفتارهای رادیکال به افزایش سطح کیفیت کمکی میکند؟
خیر، این افراد جنگ حیدری- نعمتی راه میاندازند و در این میان، اصلیترین قربانی، کیفیت آثار و استاندارد آنهاست. این وضع باعث میشود بحثهای کارشناسی کنار برود. دعوای دوقطبی و دعوای انگیزشی راه میافتد و همین راهی به مبتذل بودن آثار باز میکند. در یک مناظره با آقای نوباوه حاضر هستم هر زمانی درباره این مساله صحبت کنیم که این اظهارات به بالا بردن سطح کیفیت آثار فرهنگی در ایران کمک میکند یا خیر. نتیجه این اظهارات این است که همه یکقدم بهسمت کمدیهای سطحی و بیمایه میروند.
*تماشاگر را به این نوع آثار حریص میکند.
بله، درحالحاضر حتی فیلمسازهای حزباللهی و انقلابی با مساله ممیزی مشکل دارند. مساله ممیزی در کشور بهنوعی است که باید با عقل جمعی حل شود، منتها با این اظهارات، همه به این سمت سوق پیدا میکنند که کار بیدردسر بسازند تا به کسی برنخورد؛ کاری ارزان در جلوه اجتماعی یا کمدی سخیف درمیآید.
*ریسک کار را به این شکل بالا میبرند.
بله، برنامه این است که ریسک کار را بالا ببرند. آقایان یکبار برای همیشه براساس اقداماتی که شده یک تعریفی از سینما، تئاتر و هنر ارائه دهند تا بدانیم تعریف اینها از هنر چیست و چه کارکردی برای هنر قائل هستند. نه اینکه روخوانی صحبتهای رهبری و امام را داشته باشند. ما خودمان بهتر از این آقایان بلد هستیم به متن اصلی رجوع کنیم و لازم نیست اینها مفسر صحبتهای رهبری و امام باشند و ما خودمان این صحبتها را بهتر میدانیم. اینها فهم فردی خود از مقوله فرهنگ و هنر را بیان کنند. دیگر نمیتوان بعد از 40 سال از انقلاب، هزینه یکسری کجفهمیها را پرداخت.
*مرجع شکایات اهالی سینما کجاست؛ وزارت ارشاد، مجلس، قوه قضاییه یا نهادهای دیگر؟
غیر از رهبری در این مملکت هیچکسی شأنیتی برای فرهنگ قائل نیست.
*در مسائل خرد باید بهجایی رجوع کنید.
هیچجایی فعلا وجود ندارد. جلساتی که رهبری طی این سالها با اهالی فرهنگ و هنر تشکیل دادند یکهزارمش را نهادهای دیگر تشکیل ندادند.
*اگر مسالهای ایجاد شود برای شکایت به کجا میروید؟
هیچجا و هیچمسالهای وجود ندارد. ارشاد در گیرودار چینش نیروهای جدید است و آنقدر وظایف بروکراتیک بر سر آنها آوار شده که نمیتواند به وظایف محتوایی خود برسد برای بقیه نیز مهم نیست.
*یعنی عملا هیچمرجعی برای بازتاب مسائل ندارید؟
هیچجایی وجود ندارد، مگر اینکه مسائل را در عریضهای به رهبری انتقال دهیم. هیچکسی در این کشور دلسوز فرهنگ و هنر نیست غیر از رهبری! این را بهصراحت بیان میکنم که حتی در روسای قوا هم این دلسوزی وجود ندارد و در همه ادوار چنین بوده است. هیچکسی برای فرهنگ شأنیتی در این کشور قائل نیست.
*تجربهای از «اخراجیهای 3» و «جدایی نادر از سیمین» داشتیم که تصور میشد اگر مقابل هم قرار بگیرند و دوقطبی ایجاد شود، به رونق فضای سینما کمک میکند…
کار ابلهانهای بود.
*بله، میشود نتیجه گرفت که در درازمدت رونقی به کیفیت داده نشد…
فقدان تنوع ژانر در این سینما موجب آسیب است و از این فقدان رنج میبریم. کسی همچون آقای فرهادی با همه نقدهایی که من دارم، یک مدل فیلمسازی و دهنمکی هم یک مدل فیلمسازی دارد. این تنوع ژانر است و در مفاهیم کلان این تنوع موضوعیت پیدا میکند. مشکل اصلی این است که تنوع ژانر نداریم.
*این دوقطبیسازیها چه نتیجهای داشته است؟
بنده بهعنوان کسی که دیدگاه سیاسی دارم میگویم آقایان با این دوقطبیسازی مملکت را تحویل لیبرالها دادهاند و فکر میکنم این بار تصمیم دارند تحویل آمریکا دهند؟؟؟
*طیفی هست که ماهیت وجودی خود را در این میبیند.
هم در جریان لیبرال -که ابا دارم اسم اصلاحات روی آن بگذارم- و هم در جریان اینسو افرادی هستند که حیات آنها در نزاع و دوقطبی است. اگر نزاع نباشد محلی از اعراب در کشور ندارند و باید از کشور بروند. اگر قرار است موجودیت داشته باشند، هم در جریان اصولگرا و هم در جریان اصلاحطلب موجودیت خود را به نزاع وابسته کردهاند.
*طبق گفته شما، یک فرد کنارهگیر از مساله سیاسی نیستید و همزمان علیه دوقطبی صحبت میکنید. وقتی میگوییم دوقطبی نباشد، منظور چیست؟
ضمن تاکید بر مواضع اخلاقی، اصولی و انقلابی که اصول این انقلاب رحمت بود، چرا تلاش داریم چیز جدیدی ایجاد کنیم؟ انقلاب ما دنبالهروی انبیا و مکاتب اهلبیت(ع) بوده است. در کجای مکتب اهلبیت(ع) نزاع و دوقطبی سازی اجتماعی وجود داشت؟ فرمان حضرت امیر(ع) به مالک اشتر این است که رعیت متشکل از طبقات مختلف است و با هر طبقه باید با زبان خود آن صحبت کرد. در کجا مکتب و سیره اهلبیت دوقطبیسازی بود؟ کجای مکتب امام و رهبری این دوقطبی سازی وجود دارد؟ من میگویم اینها با اسلام و دین نسبتی ندارند.
*این دوقطبی چطور ساختار ما را به انحراف کشانده است؟
عین این تندرویها در جریانهای لیبرال هم هست. اتفاقات سال 88 و قبلتر در دهه 60 و تمام نزاعهای اجتماعی که از صدر مشروطه در کشور ما به راه افتاده و بهطور مشخص در دوران جدید از سال 76 فصل جدیدی را باز کرد، چه بود؟ یکسوی قضیه رویه روشنفکری و لیبرالی بود و سوی دیگر کارهای اینچنین که حالا میبینیم. اینها دو روی یک سکه هستند. افراط در این مملکت دو روی یک سکه است که شاهد هستیم چه بلایی بر سر این کشور آورده است. از سال 76 تا الان جریانی تلاش دارد کشور را با دو لبه تیغ متجددان و متحجران ذبح کند. تا چه زمانی قرار است مملکت بین این دو قشر و دعوای بین این دو باشد؟ اگر یکی از این دو قشر نباشند دیگری حیاتی ندارد. این دو حیات یکدیگر را تضمین میکنند و کشور را به گروگان گرفتهاند.