1

رضا عطاران در نقش صدّام!

سینماروزان: در ایران با وجود تلاش‌های ناکام امثال سیروس مقدم و علیرضا نادری، تا به حال کارگردانی نتوانسته فیلمی درباره صدام بسازد ولی نویسنده فیلمنامه‌هایی چون «شنای پروانه»، «یاغی»، “یادگار جنوب” و «جاندار» حالا قصد دارد فیلمی با عنوان «صدام» را جلوی دوربین ببرد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از همشهری، پدرام پورامیری یک فیلم اکران نشده به نام “یادگار جنوب” را همراه با حسین دوماری ساخته بود،  در نخستین فیلم مستقل خود با تهیه‌کنندگی مجتبی رشوند، در حالی پیش تولید این فیلم را شروع کرده که رضا عطاران در این فیلم، نقش مردی را بازی خواهد کرد که به‌دلیل شباهت به صدام از او می‌خواهند تا نقش بدل او را ایفا کند!

نکته قابل توجه حضور پریناز ایزدیار در این فیلم است که نقش مقابل عطاران است‌. با توجه به حضور رضا عطاران در این فیلم، «صدام» پورامیری طنز است و البته پریناز ایزدیار سابقه حضور در فیلم و سریال‌های طنز را ندارد و تنها به‌عنوان نقش فرعی در فیلم کمدی «ورود آقایان ممنوع» حضور داشت.

رضا عطاران و پریناز ایزدیار در فیلم صدام
رضا عطاران و پریناز ایزدیار در فیلم صدام

سال گذشته اعلام شد که کارگردان سریال «چرنوبیل» قرار است فیلمی درباره زندگی صدام بسازد. قرار بود یوهان رنک، فیلمی به نام «زندانی در کاخش» را درباره صدام حسین بسازد، فیلمی با اقتباس از کتاب پرفروش ویل باردنورپر با عنوان «زندانی در کاخش: صدام حسین، نگهبانان آمریکایی او و آنچه تاریخ ناگفته می‌گذارد». داستان درباره ۱۲ سرباز آمریکایی است که در ماه‌های آخر زندگی صدام حسین نگهبان وی بوده اند.

پیش‌تر نیز فیلمی با عنوان «بدل شیطان» در سال 2011ساخته شد؛ این فیلم براساس اظهارات لطیف یحیی ساخته شده و سوء استفاده‌هایی را که به‌عنوان بدل پسر بزرگ صدام حسین، عدی حسین در دهه 80 و 90 تجربه کرده به تصویر می‌کشد. دامینیک کوپر در این فیلم نقش یحیی و عدی صدام حسین را بازی می‌کند.

قرارگیری رضا عطاران بعنوان بدل صدام در این فیلم یادآور حضور محسن تنابنده در نقش هیتلر در فیلم در فیلم “جنگ جهاني سوم” ساخته هومن سیدی است.




یادگار جنوب(پدرام پورامیری-حسین دوماری/مجتبی رشوند)؛ قصه‌های تبیان ببینید

سینماروزان/محمد شاکری:

– ۵۰ دقیقه اتلاف وقت تا استارت! باز می‌گویند چرا مخاطب به سینما نمی‌رود؟

-سفارش در باب پیوند اعضاء! چرا ۵۰ دقیقه طول؟ چرا ربط بی دلیل به جنوب؟ چرا رقص با نی انبان؟

-عشق به زن بدنام چه می‌گوید آن وسط؟! چه بدنامی؟ در پنجاه سالگی باز نقش ۲۲ ساله قبول می‌کند

-تازه از دقیقه ۸۰ می‌خواهد بازی در بازی راه بیندازد؛  ایده اصلی؟ آن که خودش یادآور #تقاص مل گیبسون بود!

– سحر دولتشاهی با گریم مهوش افشارپناه! وقتی توانایی روایت تازه از داستان کلیشه را ندارید باید هم گریمور بیاورید تا سحر را بکند مشابه بازیگری دیگر و لحنی برایش بسازید شبیه زینو بندری! چقدر هم ساختگی…

-اسیر لاکچری بازی بیهوده یادآور تبلیغات سهل‌انگارانه هگزاهوم و داماک!

-چرخش مدام دوربین حول آدم‌ها؟ بیخیال هیچکاک شوید، قصه های تبیان ببینید! شاید برای شما اتفاق بیفتد هم بد نیست…

-موسیقی گل درشت و تصاویر اسلوی متعدد چه می‌کند جز سوهان بر روح؟

-خلاء تولید حرفه‌ای بد لطمه‌‌ای زده به کار! دست بردارید از حذف تهیه‌کننده های باسابقه‌ای که می‌توانند ایرادات را رفع کنند.

-صابر ابر را گریم کرده شبیه نقاش فیلم شبانه‌روز! آنجا حامد بهداد را گریم کرده بودند که بشود نقاش و اینجا شغل چیست؟ قواد؟

-پژمان جمشیدی که با علفزار امیدوارمان کرده بود اینجا چه می‌کند؟ نقش: قاچاقچی درینک یا عاشق بازی؟ شبح محمد برسوزیان در لنگرگاه چربش نداشت؟

پرسش:

-کارگردانی که به متن اش مطمئن است این قدر متشبث به بازیگر است که حتی برای نقش فرعی برود سراغ سحر دولتشاهی و صابر ابر آن هم با چهره‌پردازی‌های خاص؟ مخاطب فیلم می‌خواهد یا اینفوگرافی از سفر به کردان!؟

یادگار جنوب
یادگار جنوب




این دو جوان دهه هفتادی، ۳ ماه تمام شب و روز به‌دنبال‌معتمدآریا بودند!+فیلم

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا در سالهای اخیر به غیر از درگیری در فعالیتهای صنفی در انجمن بازیگران و حضور در هیات مدیره خانه سینما، تلاش داشته در دامنه‌ای متنوع از فیلمهای مختلف ایفای نقش کند.

معتمدآریا در تجربه‌های اخیر خود از کار با فیلمسازان جوان هم استقبال کرده و این روزها فیلم “جاندار” با بازی او روی پرده است.

حسین امیری و پدرام پورامیری دو جوان متولد ۱۳۷۳ نویسندگی و کارگردانی “جاندار” را برعهده داشته‌اند که اقبال مخاطبان به آن هم خوب بوده است.

این دو کارگردان جوان درباره سختیهای تولید “جاندار” گفته‌اند: تقریبا نصف آدمهایی که ما را می‌شناختند می‌گفتند این فیلم در تولید می‌خوابد و ناتمام می‌ماند و اغلب میخواستند ترمز ما را بکشند ولی از هر که میگفت نمیشود، بیشتر و بیشتر انرژی می‌گرفتیم.

این فیلمسازان ادامه دادند: سه سال دغدغه فکری داشتیم تا کار به نتیجه برسد و کلی دردسر کشیدیم تا فیلم به سرانجام برسد. شاید باورش سخت باشد ولی سه ماه تمام شب و روز به دنبال فاطمه معتمدآریا بودیم تا بازیگر فیلم شود.

این دو جوان افزودند: آن قدر شرایط تولید سخت بود که روزی از روزها حسین(امیری) پشت مانیتور غش کرد و این غش‌کردگی دقیقا مقارن سکانسی از بازی معتمدآریا به هنگام خروج از بیمارستان بود! “جاندار” دریچه‌ایست برای تماشای زندگی بحرانی خانواده‌ای که هیچ کدام از ما جرات قرارگیری به‌جایشان را نداریم.

برای تماشای گفته‌های این دو کارگردان اینجا را ببینید.




«جان‌دار» (حسین امیری دوماری-پدرام پورامیری)⇐پایان گشاد بر داستان بی‌نشاط!!

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: باز هم قصاص! امسال سال قصاص است انگار درست به مانند آخرین جشنواره دولت احمدی نژاد که از “روز روشن” تا “دهلیز” را چپانده بودند درش!

منفی: وقتی حرف تازه ای درباره قصاص نداریم چه اصراریست به فیلمسازی با این مضمون! هدف چیست؟ تسهیل شرایط حذف مجازات اعدام؟؟؟

مثبت: بازی تنی-ناتنی بودن برادران دختر، گره ایست برای درنغلتیدن در تسلسل خاله زنک وار آدمیان زیر سقف ولی

منفی: این بازی هم یکی دو دقیقه بیشتر دوام ندارد و باز به سبک مشاعره های بی وزن و آهنگ، نشستن دور هم یا ایستادن کنار هم و مجانی حرف زدن است که بناست حفره ها را بپوشاند

منفی: هرازگاه شیشه ای هم شکسته میشود و یکی دو عربده شنیده میشود!

منفی: تلاش برای تغییر مسیر داستان با حاملگی اینجا هم هست! هنوز یک هفته از ازدواج نگذشته که زن حامله میشود!! لابد تحت آموزه های پرویز شهبازی!

منفی: بازی تصنعی معتمدآریا که همه هنرش شده لرزاندن لب در سکانسهایی که بناست تنش روحی وارده به خود را نشان دهد؛ مثبت: این را بگذارید کنار بازی جاندار گیتی قاسمی در نقشی مکمل تا دریابید چقدر درگیری در سیاسی بازی برای بازیگران آفت زاست.

منفی: ورم باران کوثری و شباهت به دختری ترشیده چه سنخیتی دارد با خواستگاری که بخاطر او آدم اجیر کرده و کشته داده!!؟

*جوک
-جمال میرشکاری شده است نام متهم به قتل!

*دیالوگ
-این قدر منو نفرین میکنی من بچه کوچک دارم

-بدترین راه دنیا، شده تنها راهمون!

*گاف
-مادر خانواده بخاطر پاکدامنی حتی علیه آنها که به خانه اش ریخته و فرزندانش را مضروب کرده اند، شهادت دروغ نمیدهد ولی تلویحا از دخترش میخواهد بحاطر رهایی پسرش از اعدام، قید شوهرش را زده و با ولی دم ازدواج کند!!!

-همه خانواده با هم نشسته اند جلوی قاضی و هر کس هر زمانی که میخواهد حرف میزند! عین یک دورهمی! در ادامه هم یکی شروع میکند به عربده کشی در دادگاه و قاضی هم تماشا میکند…