1

پاسخ نومیدکننده وزیر ارشاد به اکران داخل «رستاخیز»⇐قراردادی با تهیه‌کننده بسته شده!/مبلغی به تهیه‌کننده پرداخت شده!/اما برای نمایش داخلی اقدامی انجام نمی‌شود!

سینماروزان: بعد از رونمایی «رستاخیز» در جشنواره سی و دوم فیلم فجر این فیلم هیچ گاه نتوانست در داخل اکران شود و یک بار هم که تا مرز اکران رفت فقط چند ساعتی روی پرده بود و محافظه کاری رییس معزول سینما در برابر برخی افراطیون موجب از پایین پرده کشیدن فیلم شد.

به گزارش سینماروزان با احتساب امسال، چهارمین محرمی است که پشت سر می گذاریم بدون اکران مهمترین فیلم عاشورایی این سالها که «رستاخیز» باشد. شاید همین مسأله بود که باعث شد عباس صالحی در اولین نشست خبری خود بعد از استقرار در وزارتخانه ارشاد در این باره تحت سوال قرار گیرد و البته پاسخش به سرانجام اکران «رستاخیز» چندان امیدوارانه نبود.

وزیر ارشاد درباره‌ آخرین وضعیت فیلم «رستاخیز» گفت: سازمان سینمایی گفت‌وگویی با تهیه کننده فیلم داشته و به جمع بندی رسیده‌اند. الان هم مثل هر قراردادی که امضا می‌کنند بر آن مبنا عمل می‌کنند. در واقع آنچه اتفاق می‌افتد براساس این گفتگو میان سازمان سینمایی و تهیه کننده در ماه‌های آخر دولت یازدهم است و این قرارداد در حال اجرا است.

وی افزود: به عنوان مشارکتی که از قبل داشتند، مبلغی به تهیه‌کننده فیلم پرداخت شده و الان هم نمایش خارجی‌اش را انجام می‌دهند ولی برای نمایش داخلی هنوز اقدامی انجام نمی‌شود، با این حال تفصیل ماجرا را سازمان سینمایی ارائه خواهد کرد.




علی جنتی ۱۱ ماه بعد از استعفای مناقشه‌برانگیز از ارشاد در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐هنر من در فرارکردن بود/هاشمی‌رفسنجانی، فردی را در ثبت‌‌احوال داشت که شناسنامه‌ها را کش می‌رفت/اصلا نمي‌دانم مزار برادرم کجا هست!!/انگیزه‌ای برای پیدا کردنش ندارم!!/مادر همسرم تا سال ۵۷ نمی‌دانست من چه کسی هستم/{نسبت به بانوان} هيچ نوع جزميت و نگاه دگماتيک نداشتم/در اواخر جنگ حتي نيروهاي بسيجي هم کمتر رغبت به جبهه نشان مي‌دادند /{به خاطر شورش حاشیه‌نشین‌های مشهد} استانداری خراسان را رها کردم

سینماروزان: حدودا 11 ماه بعد از استعفای مناقشه برانگیز و پرحرف و حدیث علی جنتی از وزارت ارشاد، این فرزند آیت الله احمد جنتی در گفتگویی تفصیلی شرکت کرده و کوشیده درباره مراحل مختلف زندگی خود از تولد تا انقلاب اسلامی و بعدتر صحبت کند.

به گزارش سینماروزان علی جنتی که طرف گفتگوی روزنامه اصلاح طلب «شرق» قرار گرفته درباره برخی اتفاقات مهم زندگی خود و از جمله برادری که به گروهک منافقین پیوست و همچنین چگونگی ازدواج خود سخن گوید.

متن کامل گفته های جنتی را بخوانید:

‌از محل تولد و خانواده‌تان شروع كنيم. شما متولد سال ١٣٢٨ در شهر قم هستيد. درست است؟
شناسنامه من در قم ثبت شده و متولدسال ١٣٢٨. اما در محله‌اي در حاشيه شهر اصفهان به‌دنيا آمدم كه البته اکنون کاملا در شهر واقع شده است. ولي در قم بزرگ شده‌ام.
‌سن شما اصلا به چهره‌تان نمي‌خورد. من فکر نمي‌کردم بيشتر از ٥٠ سال داشته باشيد!
حسن نظر شما است. (با خنده)
‌دليلش چيست؟ فعاليت خاصي مي‌كنيد يا خانوادگي اين‌طور هستيد؟
دليل خاصي ندارد. مقداري هم جنبه ژنتيك دارد!
‌شما هم ژن خوب داريد؟!
نه ما ژن خوب نداريم. (مي‌خندد) در بعضي از خانواده‌ها پدر يا مادر خانواده، استعداد بيماري دارند (مثلا استعداد سرطان)، استعداد يا ژن بيماري باعث مي‌شود افراد زود پير شوند يا از عمر آنان‌ کاسته شود. خوشبختانه در خانواده ما چنين مشكلي نداشته‌ايم. البته دليل طول عمر پدر شايد اين باشد كه ايشان خيلي حفظ‌الصحه را رعايت مي‌كنند. از جمله در غذاخوردن و در استفاده از دارو ملاحظه دارند. ايشان کمتر از داروهاي شيميايي استفاده مي‌كنند.
‌اصلا؟
خيلي كم. يک بار که عمل جراحي انجام دادند، در دوره نقاهت مدت کوتاهي دارو مصرف مي‌كردند. به‌هرحال علي‌رغم كبر سن، ايشان معمولا صبح و عصر پياده‌روي مي‌کنند. هفته‌اي يك بار، اگر شنا هم نكنند در استخر راه مي‌روند. ما هم به‌همين‌دليل عادت كرده‌ايم كه بعضي از مسائل را رعايت كنيم. نکته ديگر سحرخيزي ايشان است. درطول ٦٠ سال گذشته هرشب يکي، دوساعت قبل از اذان صبح براي نماز شب برمي‌خيزند و تا طلوع آفتاب بيدار هستند. اين هم در سلامتي و طول عمر ايشان بي‌تأثير نيست.
‌فضاي خانوادگي شما در دوران كودكي و نوجواني چطور بود؟ باتوجه به اينکه پدر هم فعاليت سياسي داشتند، شكل حضور ايشان در خانه چطور بود؟
ما عمدتا در قم زندگي مي‌کرديم. ممكن بود سالي، يكي دو ماه به اصفهان برويم، به‌اين‌خاطر كه تمام بستگان ما در اصفهان بودند. خب پدر هم مثل بسياري از طلاب حوزه علميه، به لحاظ اقتصادي زندگي سختي داشتند. به عنوان نمونه، ما در شهر قم سال‌ها اجاره‌نشين بوديم و هر سال از يك محله به محله ديگر مي‌رفتيم. فكر مي‌كنم تا سال‌هاي ٤٤ يا ٤٥ منزل شخصي نداشتيم. بعدها منزلي را كه زمين آن هم وقفي بود و الان به صورت كلنگي درآمده به صورت اقساطي خريداري کردند که هنوز وقتي به قم سفر مي‌کنند مورد استفاده ايشان است. زندگي سختي داشتيم. سال ٤١ كه قيام امام شروع شد، من جواني دبيرستاني بودم. پدر از آن موقع، همراه امام بودند. سال ٤٣ كه كلاس نهم را به پايان رساندم، وارد حوزه شدم، در مدرسه‌اي كه شهيد بهشتي بنيان‌گذار آن بود.
‌مدرسه حقاني؟
بله. از سال ٤٧ هم به‌دليل برخي از فعاليت‌هاي سياسي كه داشتم، تحت تعقيب بودم.
‌خيلي زود فعاليت سياسي را شروع کرديد.
بله ١٩ سالم بود. اطلاعيه‌ها و بيانيه‌هاي امام را تكثير و پخش مي‌كردم. از همان زمان هم تحت تعقيب قرار گرفتم. در ايام محرم يا رمضان هم براي تبليغ به شهرهاي مختلفي مي‌رفتم و در تبليغات از امام حمايت مي‌كردم. نام امام را مي‌آوردم، به‌همين‌دليل هم چندبار در شهرستان‌هاي مختلف دستگير شدم. ما به صورت خانوادگي دنبال راه امام بوديم. برادرم هم كه بعد از انقلاب كشته شد، از همان سال‌هاي نخست مبارزه، رساله‌هاي امام را توزيع مي‌كرد و به‌همين‌دليل شش ماه در زندان قصر، زنداني شد. از سال ٥٠ به بعد كم‌كم وارد جريان‌ مبارزه مسلحانه شد. پدرم را هم از سال ٤٥ مرتب بازداشت مي‌کردند. در دهه ٥٠، از آنجا که شديدا تحت تعقيب ساواک بودم و نتوانسته بودند من و برادرم را پيدا کنند، پدرم را به كميته ضدخرابكاري تهران بردند و مورد شكنجه روحي قرار دادند. به ايشان فشار مي‌آوردند، چون فكر مي‌كردند پدر از محل اقامت ما خبر دارد يا مي‌تواند به ما دسترسي پيدا کند.
‌دسترسي پيدا كردند؟
خير.
‌ فعاليت سياسي شما بيشتر تحت‌تأثير پدر بود يا برادر؟
قطعا اينكه در چنين خانواده‌اي بزرگ شده بوديم، پدرم کاملا تأثير داشت. ولي من شخصا بيشتر تحت‌تأثير شهيد بهشتي بودم. در دبيرستاني تحصيل مي‌كردم كه ايشان مؤسس‌ آن بودند، دبيرستان دين و دانش. به خاطر دارم، در سال ١٣٤٢ يك‌ روز صبح مرحوم شهيد بهشتي سر صف براي دانش‌آموزان صحبت كرد و اعلام کرد كه امام را دستگير كرده‌اند و شهر متشنج است و به ما توصيه کرد در شهر و خيابان كه تردد داريد، مراقب باشيد. قبل از دستگيري امام- در سال‌هاي ٤١ و ٤٢ – ما به منزل امام رفت‌‌وآمد داشتيم. از شهرهاي مختلف براي ديدن امام مي‌آمدند. من در هر دو سخنراني امام هم سخنراني محرم و هم سخنراني آخرشان درباره كاپيتولاسيون حضور داشتم و سخنان ايشان را از نزديک شنيدم. مجموعه اين‌ رخدادها بر فعاليت و جهت‌گيري سياسي من تأثيرگذار بود؛ نه اينكه به يك مورد مشخص محدود بشود.
‌شما، پدر و برادرتان فعاليت سياسي داشتيد، شرايط خانه براي مادر سخت نبود؟ گلايه يا شكايتي نداشتند؟
البته سخت بود، خيلي هم سخت بود. سال ٤٥ پدرم را به زندان قزل‌قلعه آورده بودند. ما مجبور بوديم با اتوبوس از قم به تهران حرکت کنيم. گاراژ اتوبوس‌ها در خيابان ناصرخسرو بود.
‌با مادر مي‌آمديد؟
گاهي با مادر مي‌آمدم، گاهي تنها مي‌آمدم. وقت زيادي مي‌گرفت از اتوبوس پياده مي‌شديم. بايد چند خط اتوبوس واحد سوار مي‌شديم و مدام تغيير مسير مي‌داديم تا به قزل‌قلعه برسيم و بعد هم منتظر بمانيم تا ايشان را ببينيم.
‌از طريق برادرتان حسين با مجاهدين خلق ارتباط پيدا كرديد. هيچ‌وقت خودتان جذب فعاليت‌هاي سازمان نشديد؟
خير. فداييان خلق از سال ٤٩ مبارزه مسلحانه را آغاز كردند. بعد هم در واقعه سياهكل به يك پاسگاه حمله كردند و آن را گرفتند. قبل از آن هم حزب ملل اسلامي فعاليت‌هاي مسلحانه را آغاز کرده بود كه متأسفانه به خاطر رعايت‌نکردن مسائل امنيتي، ٥٥ نفر آنها دستگير شدند. من معمولا در آن دوره به زندان قصر مي‌رفتم و آنها را مي‌ديدم.
‌از قبل با آنها ارتباط داشتيد؟
نه، بعضي‌ از آنها را از قبل مي‌شناختم؛ مثل آقاي حجتي‌كرماني و آقاي بجنوردي. من علاقه‌مند بودم كه هر كسي را كه عليه شاه فعاليت مي‌كرد، ببينم.
‌نگران نبوديد كه خود شما را هم دستگير کنند؟
نه آن زمان شرايط ملاقات کمي متفاوت بود. اين‌طور نبود که حتما بستگان تنها به ملاقات بروند. من هم با عناوين مختلف به ملاقات مي‌رفتم. هنگام ملاقات، معمولا زندانيان به صورت جمعي پشت ميله‌ها مي‌آمدند و من بارها به ديدن مرحوم بازرگان و جمعي كه با نهضت آزادي فعاليت مي‌کردند، مي‌رفتم. دوره‌اي هم كه بعضي از شخصيت‌هاي مؤتلفه دستگير شده بودند، در زندان قصر به ديدن آنها مي‌رفتم. به‌عنوان نمونه به ديدن آقاي عسگراولادي و آيت‌الله انواري مي‌رفتم. سنم خيلي كم‌ بود؛ ولي علاقه‌مند بودم و به ديدنشان مي‌رفتم. سال ٥٠ که حركت مجاهدين خلق شروع شد، ما با تعدادي از طلاب در قم يك هسته مسلحانه تشكيل داديم.
‌همه طلبه بوديد؟
بله، همه طلبه بودند. مدتي که گذشت، سعي كرديم كتاب‌هاي آموزشي‌ سازمان مجاهدين را پيدا کنيم و مطالعه کنيم.
‌چرا؟ شما طلبه‌اي بوديد در مدرسه حقاني، سطح مدرسه حقاني هم با حوزه خيلي فرق مي‌كرد و بسيار نظام‌‌مند بود. با توجه به آموزشي كه آنجا داشتيد، چرا به سراغ جزوات سياسي مجاهدين رفتيد؟
نوع آموزش‌هايي كه براي فعاليت‌هاي مسلحانه مورد نياز بود، در حوزه وجود نداشت. درست است که در مدرسه حقاني برخلاف سبك سنتيِ حوزه كه فقط فقه، اصول و منطق و فلسفه مي‌خواندند، ما كتاب‌هاي اجتماعي و اقتصادي مي‌خوانديم. حتي استاد رياضي و استاد زبان انگليسي داشتيم؛ يعني بنابر نيازهاي جامعه، سعي مي‌کرديم خودمان را مجهز بکنيم؛ ولي شرايط مبارزه آموزش‌هاي ديگري را مي‌طلبيد مجاهدين اوليه به‌هر‌حال تفسير خاصي از اسلام داشتند؛ ولي در آن زمان جاذبه ايجاد کرده بود. آنها درباره نهج‌البلاغه تفسير نوشته بودند؛ بخش‌هايی از نهج‌البلاغه را هم انتخاب کرده بودند که انسان را تحريک به مبارزه و جهاد مي‌کرد. خب اين بخش‌ها درخور‌توجه بود و ما علاقه‌مند بوديم بخوانيم. در حوزه اقتصادي هم مطالبي داشتند؛ مثلا «اقتصاد به زبان ساده» که البته اشکال داشت. اقتصاد مارکسيستي را آموزش مي‌دادند که ما هم مي‌خوانديم تا ببينيم حرف‌ آنها چيست؛ اما درباره مقابله با رژيم در زندان و نحوه بازجويي‌ها جزوات خوبي داشتند، از‌جمله اينکه روش‌هاي بازجويي چگونه است و نحوه مواجهه زنداني چگونه بايد باشد که مطلبي لو نرود. اين‌گونه جزوات براي ما خيلي مفيد بود و در همين حد از آنها استفاده مي‌کرديم؛ ولي من هيچ وقت به مجاهدين نپيوستم؛ چون ما يک گروه جدا تشکيل داده بوديم. در‌اين‌ميان به دليل ارتباطاتي که با برخي از اين عناصر از‌جمله آقاي عزت‌شاهي (عزت مطهري) داشتيم – که مي‌توان گفت اسطوره مقاومت در زندان بود – بعضي از جزوات را از ايشان مي‌گرفتيم و مطالعه مي‌کرديم.
‌درباره اينکه فاز فعاليت‌هاي خود را به مسلحانه تغيير بدهيد، با کسي مشورت کرديد؟ چون شما در آن زمان با چهره‌‌هاي انقلابي نيز همنشين بوديد.
با کسي نمي‌شد مشورت کنيم. ما پنج، شش نفر بوديم که… .
‌ کلا پنج، شش نفر بوديد؟
بله، خب نمي‌شد هسته مخفي بيشتر از اين باشد. آن‌قدر خفقان شديد بود که اگر يک نفر لو مي‌رفت، اين‌قدر او را شکنجه مي‌کردند تا دوستان خود را لو دهد. شرايط وحشتناکي بود. يکي از دوستان ما را در مقطعي دستگير کردند. هر کسي را که مي‌گرفتند، بلافاصله آن‌قدر شکنجه مي‌کردند تا قرارها و دوستان خود را لو بدهد… .
 ‌شما را هم لو دادند؟
بله. فشاري که بر من بود، به‌ اين ‌خاطر بود که لو رفته بودم. ما بعضي از جلسات را در اصفهان، در محله پدري‌مان برقرار مي‌کرديم. یکی از دوستان را که دستگیر کرده بودند، خیلی شکنجه کرده بودند که جای من را لو دهد. ایشان خانه من را در قم لو داد و چندباری به آنجا ریختند که من نبودم. بعد به ایشان بیشتر فشار آوردند تا جاهای دیگری را که از من می‌دانست لو بدهد و ایشان خانه ما در اصفهان را لو داده بود. او را به اصفهان آوردند. بعضی از دوستان که او را دیده بودند به من‌ گفتند که تمام پایش باندپیچی بود، از بس او را شلاق زده بودند و با عصای زیربغل او را آورده بودند تا خانه‌ای که من در آن هستم را نشان دهد. ایشان خانه را نشان داده بود و به آنجا ریختند که البته من در آنجا نبودم! شرایط ‌طوری بود که نمی‌شد با کسی صحبت کرد. حتی پدر من خبر نداشت که من چه‌کار می‌کنم. من در آن دوران کمتر به زندان رفتم. بیشتر به صورت موقت من را بازداشت  و آزاد می‌کردند.
‌با توجه به سابقه‌ای که داشتید، چرا شما را نگه نمی‌داشتند؟
سیستم اطلاعاتی رژیم آن زمان خیلی منسجم نبود. اولا عکسی از من نداشتند؛ ثانیا من جاهای مختلف با اسامی مختلفی می‌رفتم. به‌خاطر فشار فوق‌العاده‌ای که می‌آوردند، از اسفند ۵۲ به‌بعد تصمیم گرفتم از قم خارج شوم. بارها برای اینکه من را پیدا کنند، به مدرسه‌ای که در آنجا تحصیل می‌کردم هجوم آوردند. حتی یک‌بار نیمه‌شب بالای سر خود من هم آمدند، اما من را نشناختند! هنر من در فرارکردن بود! یک دلیل دیگر هم این بود که از سال ۵۲ به‌بعد مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی خیلی به من کمک کردند. ایشان یک شناسنامه جعلی برای من درست کردند، با نامی دیگر. این شناسنامه بارها من را نجات داد. هرجا بودم، این شناسنامه در جیبم بود. بارها ساواک من را بازداشت کرد، ولی وقتی تفتیش می‌کردند و به شناسنامه می‌رسیدند، با فرد دیگری مواجه می‌شدند! آقای هاشمی‌رفسنجانی، فردی را در ثبت‌‌احوال داشتند که شناسنامه‌ها را کش می‌رفت! در یکی از آن شناسنامه‌ها هم عکس من را زدند و مهر کردیم. البته اگر کسی شناسنامه را استعلام می‌کرد، متوجه می‌شد که این شناسنامه واقعی نیست. این امر باعث شد که من در دو، سه مرحله حساس نجات پیدا کنم.
‌بعد از این هم برای ادامه فعالیت‌های مسلحانه به خارج از کشور رفتید؟
بله. بعد از مشورت‌هایی که با دوستان کردم، از جمله آقای هاشمی‌رفسنجانی، به این نتیجه رسیدم که اگر در کشور بمانم، دیر یا زود دستگیر می‌شوم و نهایتا یا اعدام می‌شدم یا حبس ابد می‌گرفتم. توصیه آنها این بود که از کشور خارج شوم. از اواخر سال ۵۳ تلاش کردم که از مرز پاکستان خارج شوم و در نهایت فروردین سال ۵۴ وارد پاکستان شدم.
‌ آقای هاشمی یا بهشتی با فعالیت‌های مسلحانه شما موافق بودند؟
حتما موافق بودند. آنها هم به این نتیجه رسیده بودند که مجاهدین خلق اولیه گروهی مسلمان و معتقد هستند که بر اساس انگیزه‌های دینی، برای بیداری مردم، دست به مبارزه مسلحانه زده‌‌اند. عموم افرادی که می‌شناختم، از جمله شهید مفتح، شهید بهشتی مرحوم آیت‌الله رفسنجانی در آغاز از این حرکت حمایت می‌کردند، ولی زمانی که آیت‌الله هاشمی باخبر شد که درون سازمان عناصری هستند که گرایش مارکسیستی پیدا کرده و تلاش می‌کنند تا رابطه عناصر مسلمان را با سازمان قطع و سازمان را مارکسیستی اعلام کنند، ایشان دست‌به‌کار شد تا با آنها مقابله کند. برنامه ایشان این بود که عناصر منحرف را قانع کند که تغییر ایدئولوژیک را اعلام نکنند تا ایشان بتواند عناصر مسلمان را دور هم جمع کند و آنان اعلام کنند که درون سازمان عناصری با گرایش مارکسیستی هستند که آنها را اخراج کردیم، اما متأسفانه این‌طور نشد. ایشان در سفری که به خارج از کشور آمد، در تاریخ تیرماه ۵۴، با بعضی از عناصر مارکسیست‌شده در خارج از کشور ملاقات و خیلی تلاش كرد آنها را متقاعد کند تا اعلام نکنند که مارکسیست شده‌اند، ایشان می‌خواست از این طریق نقشه خود را پیش ببرد، اما متأسفانه آنها در شهریور این موضوع را اعلام کردند.
‌یعنی ترجیح ایشان این بود که مبارزه مسلحانه را گروه‌های مسلمان سازمان دهند؟
بله. تلاش داشت تا نیروهای مسلمانی که عضو مجاهدین خلق بودند و بعد از تغییر ایدئولوژیک، پراکنده شده بودند، کار را ادامه دهند، ولی چون مارکسیست‌ها بعضی از آنها را به ساواک لو داده بودند به‌شدت تحت تعقیب قرار گرفتند.
‌برادر شما را هم لو دادند؟
بله.
‌افراخته لو داد؟
نمی‌دانم چه کسی لو داد، ولی او هم لو رفت و دستگیر شد.
‌برادر شما گرایش مارکسیستی پیدا کرد یا همچنان مسلمان ماند؟
گرایش اسلامی داشت و با تخفیف، محکوم به حبس ابد شد که در آستانه انقلاب آزاد شد. من آن زمان خارج از کشور بودم، در سوریه و لبنان با شهید محمد منتظری کاری را شروع کردیم. تلاشمان این بود که نیروهای مسلمانی را که تحت تعقیب قرار گرفته و رابطه‌شان قطع شده بود را از کشور خارج کنیم تا به دست پلیس نیفتند. با توجه به ارتباطاتی که داشتیم، بعضی از دوستان این افراد را پیدا  و منتقل می‌کردند و بعضی‌ها هم خودشان به خارج از کشور می‌آمدند.
‌چند نفر را منتقل کردید؟ هیچ چهره آشنایی در میان آنها وجود داشت؟
آقای مهندس غرضی و خیلی‌های دیگر بودند. از سال ٥٤ تا سال ۵۷ نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ نفر به خارج آمدند و مقیم شدند. تعدادی هم بودند که از کشور خارج می‌شدند تا آموزش ببینند و بازگردند؛ حدودا، ٥٠ یا ۶۰ نفر بودند. بعضی‌ها به‌طور طبیعی به خارج می‌آمدند و در سوریه با ما ارتباط برقرار می‌کردند. بعضی‌ها هم به صورت قاچاق از مرز پاکستان می‌آمدند.
‌با دکتر چمران هم ارتباط داشتید؟ شما بیشتر سوریه بودید؟
در سوریه و لبنان، هردو اقامت داشتم. آقای هاشمی‌رفسنجانی تیرماه ۵۴ به خارج آمدند و من با مرحوم شهید محمد منتظری ایشان را در دمشق ملاقات کردیم. بعد با هم به لبنان رفتیم. ايشان دورادور مرحوم چمران را مي‌شناخت ولي از نزديک نديده بود. با هم به مجلس اعلاي شيعيان لبنان رفتيم که رئيس آن امام موسي صدر بود. با شهيد چمران هم ملاقات کرديم. من از آن زمان تا پيروزي انقلاب با شهيد چمران رفت‌وآمد داشتم؛ در جنگ‌هاي داخلي لبنان و ساير مسائل ايشان را همراهي مي‌کردم.
‌شما در جريان عمليات‌هاي چريکي‌اي که دكتر چمران انجام مي‌داد، همراهش بوديد؟
من در خط اول جبهه نبوديم. ايشان به خط اول هم ‌رفت‌و‌آمد مي‌کرد. نيرو‌هايي که براي آموزش به لبنان مي‌آمدند هم به خط مقدم مي‌رفتند. در جنگ داخلي لبنان هم شيعيان و هم اهل سنت و فلسطيني‌ها با مسيحيان درگير بودند. در واقع يک جنگ داخلي تمام‌عيار بود. مسيحيان يک ‌طرف بودند و مسلمانان يک‌ طرف.
‌با امام موسي صدر چقدر ارتباط داشتيد؟
خيلي. از زماني که به اتفاق آقاي هاشمي‌رفسنجاني نزد امام موسي صدر رفتيم، من مرتب با مجلس اعلاي شيعيان ارتباط داشتم.
امام موسي صدر براي من و تعدادي ديگر از مبارزان به عنوان عضو مجلس شيعيان لبنان اقامت گرفت و خيلي به ما کمک کرد. حداقل ٢٠ نفر از دوستان هم که در سوريه بودند، امام موسي صدر با مرحوم حافظ اسد درباره آنها صحبت کرد و حافظ اسد به وزارت کشور دستور داد و براي همه آنها اقامت گرفت. تا آخرين لحظه‌اي که امام موسي صدر در لبنان بودند- قبل از اينکه به ليبي بروند- ما مرتب به منزل، دفتر و مجلس اعلا رفت‌‌وآمد داشتيم. به ياد دارم ايشان نامه‌اي نوشتند و من را به دانشگاه مدينه معرفي کردند تا به آنجا بروم و وضعيت آن دانشگاه را بررسي کنم. در آن نامه من را به عنوان عضو مجلس اعلاي شيعيان معرفي کردند که با من همکاري کنند.
‌ نظر امام موسي صدر درباره فعاليت‌هايي که شما مي‌کرديد، چه بود؟
امام موسي صدر قطعا موافق بود و حمايت مي‌کرد.
‌نمي‌خواهم وارد بحث امام موسي صدر شوم. ولي قرائت متفاوتي وجود دارد؛ گفته مي‌شود ايشان چهره معتدلي بودند و ظاهرا در بعضي از مراوداتي که با شاه داشتند، باعث آزادي بعضي از زندانيان هم شدند. گويا ايشان به همين دليل هم چندان مقبول جريان انقلابي نبود؟
آن زمان جريان مبارزات به‌گونه‌اي بود که اگر کسي با شاه يا رژيم تماس مي‌گرفت، منفور مي‌شد، منتها ايشان به‌عنوان رئيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان، داراي يک شخصيت سياسي بود. يعني رهبر کل شيعيان لبنان بود. سال‌هاي ۵۰ يا ۵۱ که ايشان به ايران آمد. آن زمان تعدادي از سران مجاهدين خلق هم دستگير شده بودند و تحت شکنجه‌هاي بسيار شديدي قرار داشتند. قرار بود ايشان براي بحثِ کمک به شيعيان لبنان با شاه ديداري داشته باشد، تعدادي از شخصيت‌ها ازجمله شهيد بهشتي از ايشان خواستند مسئله مجاهدين خلق را هم در اين ديدار مطرح کند و از شاه بخواهد آنها را آزاد کند. يک بار که مرحوم شهيد بهشتي به منزل ما آمده بود از ايشان شنيدم که: «برادرم امام موسي صدر گفتند که من وقتي با شاه ملاقات داشتم، مسئله مجاهدين خلق را هم مطرح کردم و آرام‌آرام صحبت مي‌کردم و هر جمله‌اي که مي‌گفتم به چهره شاه نگاه مي‌کردم تا ببينم چه تأثيري بر شاه مي‌گذارد». غرض اينکه مرحوم بهشتي هم از امام موسي صدر خواسته بود آزادي مجاهدين خلق را با شاه مطرح کند، منتها در آن زمان انقلابيون به هرکسي که به شاه نزديک مي‌شد، معترض بودند. امام موسي واقعا يک شخصيت فوق‌العاده بود. ايشان براي مبارزه با اسرائيل، جنبش امل شاخه نظامي حرکة المحرومين را ايجاد کرد. آنچه ما در سال‌هاي بعد از جنبش امل و بعدا جنبش حزب‌الله مي‌بينيم، نتيجه تلاش‌هاي ايشان است. همين چند روز قبل يک اجتماع بزرگ که در بعلبک به مناسبت پيروزي بر داعش تشکيل شده بود، سخنراني سيد حسن نصرالله، با تاريخ ربوده‌شدن امام موسوي صدر مصادف بود. ايشان مفصل درباره امام موسي صدر صحبت و تأکيد کرد آنچه امروز به عنوان حزب‌الله داريم، ثمره بذري بود که امام موسي صدر در لبنان کاشت.
‌راجع به جنبش امل حرف و حديث زياد است… .
بله. ولي درحال‌حاضر امل همکاري خوبي با حزب‌الله دارد. در همين سخنراني سيدحسن نصرالله از نبيه‌ بري- رئيس مجلس لبنان – تجليل کرد که همواره با حزب‌الله همراهي داشته است. البته در برهه‌اي اختلافات شديد و درگيري داشتند. آيت‌الله جنتي هم مأمور رسيدگي به آن اختلافات شد. به لبنان رفت تا مشکلات آنها را حل‌وفصل کند.
‌توانست حل کند؟
نسبتا.
‌در سال‌هايي که برادر شما با مجاهدين در ارتباط بود و بازداشت شد، شما و پدر آيا مي‌توانستيد با او ارتباط بگيريد؟
ايشان سال ۵۳ دستگير شده بود و من از اواخر ۵۲ زندگي مخفي داشتم و از سال ۵۴ هم به خارج از کشور رفتم. او هم زندگي مخفي خودش را داشت. به اين ترتيب هيچ ارتباطي با هم نداشتيم. پدرم در اسدآباد همدان تبعيد بود و آنجا هم مأمور گذاشته بودند که اگر هر کدام از ما به ملاقات ايشان رفتيم، بازداشت شويم. حتي صاحبخانه ايشان را به عنوان منبع استخدام کرده بودند تا اگر زماني ما به ديدار پدر رفتيم، خبر بدهد تا دستگيرمان کنند. با وجود همه اين مشکلات من چند بار با تغيير چهره براي ديدن پدر و مادر به اسدآباد ‌رفتم.
‌نمي‌شناختند؟ چه‌ کار مي‌کرديد؟
نمي‌توانم بگويم (خنده). به هر قيمتي بود هر چند ماه يک ‌بار، سر مي‌زدم. بعضي وقت‌ها با تعدادي از دوستان در قالب يک جمع مي‌رفتم که آنها نمي‌دانستند اين جماعت چه کساني هستند. به هر حال به صور متفاوت سعي مي‌کردم ديدار داشته باشم.
‌ چرا ديگر برادرهاي شما، حسن و محمد وارد فعاليت سياسي نشدند؟
افراد متفاوت‌ هستند! برادر ناتني من، حسن آقا درحال‌حاضر در اصفهان زندگي مي‌کند و چندان علاقه‌اي به کار سياسي نداشت. ايشان يک سال از من کوچک‌تر است و از ابتدا در اصفهان نزد پدربزرگ‌مان رفت و همان‌جا ماند. خيلي علاقه‌اي به درس‌خواندن هم نشان نمي‌داد. به دنبال کار شخصي بود و هنوز هم به همان فعاليت مشغول است. برادر کوچک‌ترم محمدآقا هم در زمان رژيم گذشته چندان علاقه‌اي به ورود به جريانات مبارزاتي از خود نشان نمي‌داد.
‌آقاي جنتي، شنيدم و خوانده‌ام که پدر شما خيلي با حسين صحبت مي‌کرد. آيا شده است بعد از اين همه سال در قبال اتفاقي که براي او افتاد، ابراز ناراحتي کند؟
پدرم هيچ‌وقت ابراز ناراحتي نکردند ولي حتما از نظر عاطفي ناراحت هستند که چرا فرزندشان به اين سرنوشت دچار شد. متأسفانه او با مجاهدين خلق در فاز نظامي هم همراهي کرد و سرنوشت او اين‌گونه شد.
‌پدرتان در جايي گفته‌اند که خيلي هم با ايشان صحبت کردند، ولي موفق نشدند.
بله، من هم صحبت کردم. نه‌تنها با ايشان، بلکه با برخي ديگر از دوستان که قبل از انقلاب فعاليت مسلحانه مي‌کرديم و بعدا به مجاهدين خلق پيوستند، ساعت‌ها صحبت کردم. ولي عموما سبک‌شان اين بود که يک ساعت به حرف‌ها گوش مي‌دادند و بعد مي‌گفتند «ديگر فرمايشي نداريد»! و صحنه را ترک مي‌کردند اصلا وارد استدلال و بحث نمي‌شدند. ظاهرا يکي از آموزش‌هاي تشکيلاتي آنها بود که هيچ‌گاه بحث نکنيد. البته مادرم خيلي متأثر بود. تا آخر عمر هم همواره ناراحت بود، ولي پدرم چيزي ابراز نمي‌کرد.
‌ سر مزار ايشان مي‌رويد؟
مزار چه کسي؟
‌برادرتان حسين؟
اصلا نمي‌دانم کجا هست.
‌شما اطلاعي نداريد؟ ولي با ارتباطاتي که داشتيد، مي‌توانستيد پيدا کنيد.
نه اطلاعي ندارم. اگر جست‌وجو مي‌کردم، مي‌توانستم پيدا کنم. اما انگيزه‌اي براي اين‌کار نداشتم.
‌معمولا سر مزاررفتن آلام را کاهش مي‌دهد، به خاطر مادرتان هم که شده بود دنبال مزار برادرتان نگشتيد؟
خير. نه خودمان دنبال کرديم و نه کسي آدرس آن را داد که مادرمان را ببريم.
‌قبل از انقلاب به ايران برمي‌گرديد و ازدواج مي‌کنيد. مفصل درباره‌اش توضيح داديد، خانواده همسرتان سياسي بودند؟
نه اصلا سياسي نبودند.
‌ گفته بوديد حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي سيدموسي موسوي واسطه ازدواج مي‌شوند. به واسطه مطرح‌بودن ايشان، خانواده همسر شما هم موافقت مي‌کنند. درست است؟
بله. داستان به اين ترتيب بود که پس از خارج‌شدن از قم به منظور مخفي‌شدن به نقطه‌اي دوردست در سنقر کليايي (منطقه‌اي در استان کرمانشاه) رفتم، آن‌هم نزد فردي که خود يک تبعيدي بود که از چابهار فرار کرده بود و با اسم مستعار در آنجا زندگي مي‌کرد! حدود شش ماه در آن شهر زندگي کردم. براي اينکه کاري هم انجام دهم، درس تفسير مي‌دادم و خيلي از خانم‌ها شرکت مي‌کردند؛ از جمله خواهر همسر من که در آنجا معلم بود، پاي درس ‌من مي‌آمد. از آنجا با او آشنا شدم. سال ۵۵ که تصميم گرفتم ازدواج کنم با افراد مختلفي مشورت کردم؛ ازجمله خواهر همسرم.
‌خواهرشان را به شما پيشنهاد دادند؟!
خير. ابتدا شخص ديگري را پيشنهاد کردند. مجبور بودم واقعيت را به او بگويم که من تحت تعقيب هستم و نمي‌توانم به ايران برگردم و اگر با من ازدواج کند ممکن است تا آخر عمر نتواند به ايران بازگردد. به او گفتم به خانواده‌ات هم نبايد حقيقت را بگويي. خودش رضايت داشت، ولي خانواده‌اش گفتند اين جوان مشکوک است که مي‌خواهد با اين سرعت ازدواج کند و برود و احتمالا اين آقا بايد از جماعت مارکسيست‌هاي اسلامي باشد! بنابراين از خواهر همسرم خواستم که مورد ديگري را معرفي کند او هم خواهر کوچک‌ترش را معرفي کرد. با او هم همان حرف‌ها را زدم و از او خواستم که هيچ‌کس نبايد متوجه شود که من چه کسي هستم. بالاخره جناب آقاي موسوي که آن زمان در کرمانشاه امام جماعت و مورد احترام بودند، خواستگاري کرده و من را معرفي کردند و خانواده دختر هم به اعتبار آقاي موسوي قبول کردند. البته من مجبور بودم به خاطر مخفي‌ماندن هويتم يک‌سري حرف‌هاي خلاف واقع هم بزنم؛ سرانجام پذيرفتند. مراسم عقد جمع‌وجوري برگزار کرديم. من بايد سريعا از کشور خارج مي‌شدم و همسرم بعدا به من ملحق شد. جالب اين بود که مادر همسرم كه در آستانه انقلاب – پنج، شش ماه قبل از انقلاب – به سوريه آمده بود تا زمان پيروزي انقلاب در ۲۲ بهمن نمي‌دانست من چه کسي هستم. بعد از پيروزي خودم و پدر و مادرم را معرفي کردم.
‌پدر و مادرتان خبر داشتند که ازدواج کرده‌ايد؟
بله خبر داشتند.
‌قبل از ازدواج گفتيد؟
نه آن زمان نگفتم، بعدا خبر دادم. آنها يک سفر به دمشق آمده بودند و اطلاع يافتند.
‌حرف خاصي نداشتند؟
خير. شرايط من را مي‌دانستند.
‌شما در آستانه انقلاب، سفري به ليبي داريد. به اين منظور که اگر بعد از سه ماه دولت فرانسه امام را از کشورشان اخراج کردند، به آنجا بروند. اما گويا امام جواب جالبي به شما ندادند. نظر امام درخصوص قذافي چه بود؟
ما از نظر امام خبر نداشتيم، ولي بعدا فهميديم که نظر ايشان خيلي منفي است.
‌ احتمالا به خاطر امام موسي صدر منفي بود؟
کاملا روشن بود که امام موسي صدر را قذافي دستگير کرده و همه مشکلات زير سر قذافي است. از طرفي ما چاره‌اي نداشتيم و بايد جايي براي امام پيدا مي‌کرديم. نمي‌شد که از اين فرودگاه به آن فرودگاه بروند. قذافي شعارهاي انقلابي مي‌داد، از فلسطين حمايت مي‌کرد و ضد رژيم شاه بود. ما چندان او را قبول نداشتيم. در عين آنکه قذافي چهره‌اي ضدامپرياليستي بود که از فلسطين و از انقلاب ايران حمايت مي‌کرد.
‌چهار، پنج روز بعد از انقلاب به ايران برگشتيد… .
اسفند ۵۷ بود که به توصيه مرحوم شهيد بهشتي به کرمانشاه رفتم و دفتر حزب جمهوري اسلامي را آنجا تأسيس کردم. در ارديبهشت سال ٥٩ آقاي مهندس غرضي، استاندار خوزستان، از صداوسيما خواست تا من را به‌عنوان مدير صداوسيماي مرکز اهواز منصوب کنند. آن زمان شوراي سرپرستي صداوسيما جمع پنج‌نفره‌اي بود؛ ازجمله آقايان دکتر هادي، دکتر حدادعادل، موسوي‌خوئيني‌ها و دکتر غضنفرپور. با شناختي که بعضي از اعضا مثل دکتر هادي از من داشتند، خواستند که به اهواز بروم و من هم پذيرفتم. اين اولين مسئوليت دولتي من بود.
‌ بين چهره‌هايي که نام برديد، احساس مي‌کنم که رفاقت شما با آقاي غرضي بيشتر بود. درست است؟
با بقيه هم رفاقت داشتم، هنوز هم رفاقت داريم. در ماه مبارک رمضان در بعضي از افطاري‌ها، با دوستاني که در سوريه بودند، جلسه انس داريم. آقاي غرضي هم يکي از کساني بود که با ايشان آشنا شده بوديم. سن ايشان هم از ما بيشتر بود. مرحوم خانم مرضيه دباغ هم جزء اين گروه بود. مجموعه دوستان سوريه دائما با هم محشور بوديم. ابتداي سال ۵۹ به صداوسيماي استان خوزستان رفتم و تا دي آن سال آنجا بودم. بعد از اينکه قانون اداره صداوسيما تصويب شد، مرحوم شهيد بهشتي من را به‌عنوان نماينده قوه ‌قضائيه در شورا معرفي کرد.
‌ دوراني که در شوراي سرپرستي صدا‌و‌سيما حضور داشتيد، مسئوليت ديگري نداشتيد؟
خير. البته اواخر سال ۶۱ تا مرداد ٦٢، ضمن عضويت در شوراي سرپرستي مدير شبکه يک هم بودم.
‌ مقطعي هم که در خوزستان بوديد و در صداوسيما، به حجاب خانم‌ها اعتراض داشتيد؛ در واقع به شکل ظاهري که با آن سر کار حاضر مي‌شدند. هم‌زمان دستور پاکسازي هم مي‌دهيد که باعث جابه‌جايي بخشي از نيروها مي‌شود. اين متأثر از نگاه انقلابي آن موقع بود يا الان هم آن حساسيت را به پوشش خانم‌ها داريد؟ از اقدامتان در پاکسازي‌هايي که انجام داديد، رضايت داريد؟
من بنابر مطالعات اسلامي‌ای که داشتم و تجربه‌اي که در خارج کشور کسب کرده بودم، هيچ نوع جزميت و نگاه دگماتيک نداشتم که حتما افراد بايد چادر به سر داشته باشند. مدتي هم که در کرمانشاه مسئول حزب بودم و معمولا در جلسات سخنراني مي‌کردم، بعضي از ائمه مساجد عليه من موضع گرفتند که اين فرد مي‌گويد که حجاب فقط چادر نيست! خب اين اعتقاد من بود. بعد که مدير صداوسيما شدم، از لباس روحانيت بيرون آمدم؛ چون شهيد بهشتي تأکيد داشتند که حتما ملبس به كرمانشاه بروم.
‌چرا؟
چون روحانيت در آن زمان چهره محبوبي بود و بيشتر مي‌توانست تأثيرگذار باشد. بعد که در محيط صداوسيما آمدم، لباس روحانيت را کنار گذاشتم.
‌زمان مبارزه هم لباس روحانيت نمي‌پوشيديد؟
نه، زماني که تحت تعقيب بودم، لباس نمي‌پوشيدم. صداوسيما هنوز در فضاي قبل از انقلاب بود. آن زمان هم من شروع‌کننده بحث پاکسازي نبودم. بحث پاکسازي در کل کشور تصويب شد و اجبار کردند که خانم‌ها حتما بايد حجاب اسلامي داشته باشند يا از دستگاه‌هاي دولتي خارج شوند. ما هم آنچه را که دولت تصميم گرفته بود، اجرا کرديم؛ ولي ابدا اعتقاد نداشتم که پاکسازي‌ها اين‌طور انجام شود؛ مثلا برخي از کارکنان ارمني يا جزء ساير اقليت‌هاي ديني بودند. دليلي نداشت که آنها را مجبور به رعايت حجاب کنيم.
‌آقاي جنتي شما جبهه هم رفته‌ايد؟
خب من سه سال – از ۶۳ تا ۶۶ – استاندار خوزستان بودم و آنجا شبانه‌روز جنگ بود! سال ۵۹ هم که جنگ شروع شد من خوزستان بودم. روز ٣١ شهريور ۵۹ که جنگ شروع شد، من آبادان بودم و تمام حوادث جنگ را از اول شاهد بودم. آن زمان مقام معظم رهبري مشاور امام در ارتش بودند؛ آمدند و در مقر لشکر ٩٢ زرهي اهواز مستقر شدند. کنار ايشان آقاي غرضي بود. اطراف شهر را سنگربندي کردند و مواد منفجره کار گذاشتند. من از روز اول آنجا بودم. يک روز در دفترم در صداوسيما بودم که خمپاره‌اي کنار دفتر اصابت کرد و سقف روي سرمان خراب شد. در آن مقطع دائما در پناهگاه زندگي مي‌کرديم.
‌خانواده هم با شما در خوزستان بودند؟
اوايل حضورم خوزستان بودند؛ اما بعدا به تهران آمدند. در دوران استانداري هم دائما در خطر بوديم. بعضي از مسئولان از تهران مي‌آمدند، جلسه داشتيم، يکباره خمپاره از بالاي سرمان رد مي‌شد و صداي سوت آن مي‌آمد. مي‌گفتند چه بود؟ مي‌گفتم هيچ، يک خمپاره بود (مي‌خندد). در عمليات‌ها هم مرتب به قرارگاه‌ها سر مي‌زدم. زماني که مي‌خواستند فاو را آزاد کنند؛ تا نزديکي اروند ‌رفتيم و در قرارگاه‌ها حاضر مي‌شديم. بالاخره استان خوزستان شرايط بسيار سختي داشت؛ هم بايد مشکلات و معيشت مردم را حل و تأمين مي‌کرديم و هم بايد به رزمندگان کمک مي‌کرديم. گردان‌ها و لشکرهاي متعددي که آنجا بودند، مرتب مراجعه مي‌کردند و کمک مي‌خواستند و بايد کمک مي‌کرديم. استان دائما بمباران مي‌شد، هم مناطق مسکوني، مثل دزفول که بيش از ١٢٠ موشک اسکات به آن اصابت کرد. تعداد زيادي شهيد مي‌شدند و ما بايد سرکشي مي‌کرديم؛ مراکز صنعتي هم بمباران مي‌شد، مثل کاغذ‌سازي پارس، فرودگاه اهواز و… خودش جبهه جنگ بود ديگر!
‌ بعد از مدتي که جنگ فرسايشي شد، پيش آمد که با آقاي هاشمي‌رفسنجاني درباره جنگ صحبتي داشته باشيد؟
خير. من وارد اين حوزه نشدم. من اواخر سال ۶۶ تا پايان جنگ، يعني پذيرفتن قطع‌نامه و تا زمان رحلت امام، رئيس دفتر آقاي هاشمي به‌عنوان جانشين فرمانده کل قوا بودم. بيش از يک‌ سال مسئول دفترشان بودم و بيشتر بحث‌هاي نظامي آنجا طرح مي‌شد. ضمن اينکه در آن دوره فعاليت‌هاي نظامي براي پايان جنگ انجام مي‌شد، اعتقاد هم بر اين بود که کشور بيشتر از اين امکان ندارد که در ميدان بجنگد.
حتي نيروهاي بسيجي هم که هر وقت فراخوانده مي‌شدند، فوج‌فوج به جبهه‌ها مي‌آمدند، اين اواخر کمتر رغبت نشان مي‌دادند و فرماندهان براي پرکردن جبهه‌ها مشکل داشتند. قيمت نفت به بشكه‌اي پنج، شش دلار رسيده بود. اين بحث‌ها آن زمان مطرح بود، ولي من به طور خاص وارد اين بحث‌ها نمي‌شدم.
‌بعد از انتخاب آقاي هاشمي به رياست‌جمهوري به استانداري خراسان رفتيد اما کمتر در خصوص استانداري خود در خراسان صحبت کرده‌ايد. هيچ کدام از مسائلي که در دوران وزارت شما پيش آمد به آن دوران ربط داشت؟ مثل آقاي علم‌الهدي و… .
ايشان آن زمان در خراسان نبود. آن موقع دانشگاه امام صادق بود. آن زمان مرحوم آقاي طبسي به نمايندگي از امام در خراسان بودند و من هم به درخواست ايشان به آنجا رفتم. آقاي طبسي از مقام معظم رهبري خواستند که دستور دهند من را به عنوان استاندار خراسان به آنجا بفرستند.
‌چرا؟
از قبل من را مي‌شناخت.
‌به واسطه پدر يا خودتان؟
شخصا من را مي‌شناخت. ما در جريان مبارزات با ايشان آشنا شديم، در دهه ۵۰ که آيت‌الله حاج‌سيدحسن قمي از مشهد به کرج تبعيد شده بود. افرادي به ديدن ايشان مي‌رفتند و من هم رفته بودم. با آقاي طبسي آنجا آشنا شديم. ايشان پدرم را مي‌شناخت و من هم از آن زمان با ايشان آشنا شدم. در مقطعي که من در خوزستان بودم و دشمن عقب‌نشيني کرده بود، آستان قدس مسئول ساخت هويزه شد. به اين دليل آقاي طبسي به آن منطقه رفت‌وآمد داشتند و فعاليت‌هاي ما را مي‌ديدند. بنابراين ايشان از مقام معظم رهبري درخواست کردند که من به خراسان بروم.
‌آن زمان مثل امروز اين‌قدر راجع به فعاليت‌هاي جنبي آستان قدس حرف و حديث نبود؟
خير. آستان قدس در زمان ايشان جايگاه خود را داشت. مرحوم طبسي هم شخصيت برجسته‌اي بودند و ما هم در استانداري همکاري نزديکي با ايشان داشتيم.
‌احيانا پروژه مشترکي با آستان قدس دنبال کرديد؟
فعاليت‌هايي که آستان قدس براي گسترش حرم و صحن‌ها انجام داد، بايد مجوز شوراي عالي شهرسازي و کميسيون‌هاي مربوطه را مي‌گرفت و استانداري با آنها همکاري کرد تا اين کارها انجام شد.
‌احيانا نقد و انتقادات را نيز منتقل مي‌کرديد؟ البته آن موقع نقدها صراحت نداشت ولي آيا اين نقدها را منتقل مي‌کرديد؟
من هميشه اعتقاد داشته‌ام در کشور بايد از همه نيروها استفاده شود و اين عناويني که ما درست کرده‌ايم؛ ازجمله چپ و راست يا اصلاح‌طلب و اصولگرا و… چندان واقعيت خارجي ندارد. من هميشه نگاهم اين بوده افرادي که به نظام اعتقاد دارند و متدين هستند باوجود تفاوت نظرهايي که در شيوه اداره کشور دارند بايد با يکديگر کار کنند.
بنابراين همواره از اول انقلاب تا به‌حال از همه نيروهاي شايسته با گرايش‌هاي مختلف استفاده کرده‌ام.
‌يعني انتقاداتي که به آقاي طبسي وارد مي‌کرديد راجع‌به به‌کارگيري نيروها بود؟

من اعتقاد داشتم کساني که به نظام و ولايت ‌فقيه معتقد و متدين هستند و در کاري که به آنها محول مي‌شود تخصص و کارايي دارند، فارغ از گرايش سياسي آنها بايد از آنان در معاونت‌ها و فرمانداري‌ها و ادارات کل استفاده کنم. آن زمان مرحوم طبسي به‌شدت نسبت به بعضي از جريان‌ها حساسيت داشت. من بارها در جلسات به ايشان مي‌گفتم شما پدر استان هستيد، نماينده رهبري هستيد و بايد چتر حمايت‌تان را آن‌قدر باز کنيد که همه را تحت پوشش قرار دهيد نه اينکه خودتان يک‌طرف قضايا قرار بگيريد. بارها دراين‌باره صحبت کرديم و خب ايشان نظر خودشان را داشتند.
‌شورش‌هاي مشهد زمان حضور شما در استانداري خراسان شکل گرفت؟ منشأ آن چه بود؟
دليل آن هم حاشيه‌نشيني در مشهد است. مشهد بعد از تهران بزرگ‌ترين شهري است که درگير حاشيه‌نشيني است. افراد از روستاها و شهرهاي ديگر به آنجا کوچ مي‌کنند و بضاعت مالي براي خريد منزل ندارند، معمولا اطراف مشهد، زميني را تصرف و آب و برق آن را هم به طور غيرقانوني تأمين مي‌کرد. اين معضل بزرگي است؛ چه براي تهران، چه براي مشهد و چه براي شهرهاي ديگر. شهرداري مشهد براي مقابله با اين امر، معمولا گشت‌هاي شهرداري را به اطراف شهر مي‌فرستاد تا خانه‌هايي را که با تخلف ساخته شده خراب کنند. يک بار که ماشين شهرداري براي تخريب خانه‌ حاشيه‌نشين‌ها رفته بود تا جلو اين کار غيرقانوني را بگيرد، آنها تصميم ‌گرفته بودند که برخورد کنند، همين کار را هم انجام دادند و ماشين شهرداري را واژگون کرده و آن را آتش زدند. زمان رويداد اين اتفاق، مدارس تعطيل شد. دانش‌آموزان هم‌زمان دور ماشين جمع شدند و افرادي ديگر هم به آنها پيوستند. ما در استانداري از اين ماجرا بي‌خبر بوديم. نيروي انتظامي يک اتوبوس نيرو به محل وقوع حادثه فرستاد تا اين تجمع را متفرق کند. آنها براي اين کار از گاز اشک‌آور استفاده کردند. از آنجا که باد به جهت مخالف مي‌وزيد، گاز اشک‌آور به طرف نيروي انتظامي بازگشت. نيروها هم براي اينکه خودشان سالم بمانند به اتوبوس‌ها هجوم بردند و بچه‌هايي هم که آنجا جمع شده بودند، سربازها را «هو» کردند. نيروي انتظامي ابتدا شروع به تيراندازي هوايي کرد. در اين ميان يک سرباز يا درجه‌دار به سمت افراد تيراندازي کرده بود و دو نفر از دانش‌آموزان کشته شدند. همه اين اتفاقات در دو ساعت رخ داد. وقتي اين دو دانش‌آموز کشته مي‌شوند مردم پيکرهاي آنان را سر دست گرفته و به سمت مرکز شهر حرکت مي‌کنند. من زماني متوجه اين اتفاق شدم که مردم به سمت مرکز شهر راه افتاده بودند. در اين شرايط امکان اينکه جلسه شوراي تأمين استان را برگزار کنيم، نبود. مسئولان نظامي را هم پيدا نمي‌کرديم، فرمانده ارتش رفته بود دندان‌پزشکي، فرمانده سپاه جاي ديگري بود. بنابراين مردم همين‌طور به حرکت خود ادامه دادند و در مسير، برخي از اراذل و اوباش هم به آنان پيوستند، اين جمعيت در طول مسير مغازه‌هاي مردم را غارت کردند. بعد هم به يک پاسگاه نيروي انتظامي حمله کردند. مأموران نيروي انتظامي از فرط رعب و وحشت، تسليم شدند. جمعيت سپس به سمت مرکز شهر يعني ميدان شهدا آمدند و اداره کل دادگستري را هم به تسخير خود درآوردند. حتي يک قسمت اداره دادگستري را آتش زدند. ساعت حدودا هفت يا هفت و سي دقيقه شب بود، نيروي انتظامي هم خود را باخته بود، سپاه و ارتش هم در آن فاصله به اين‌ راحتي نمي‌توانستند نيرو جمع کند. نهايتا اوايل شب بود که به صداوسيما رفتم و اعلام کردم عده‌اي در حال تخريب شهر هستند، از نيروهاي بسيجي و حزب‌الله خواستم که وارد شوند و جلوي اين اوباش را بگيرند. بعد از اين اعلام، مردم به مرکز تجمع رفتند. حدود ٨٠٠ نفر از تجمع‌کنندگان را دستگير کردند و به استانداري آوردند. چشمان آنها را بستند و بعدا به زندان منتقل کردند. اگرچه مشخص شد که اين حادثه در اثر بي‌توجهي نيروي انتظامي و مأمورانشان اتفاق افتاده، اما چون من مسئول استان بودم، کل مسئوليت اين اتفاق را پذيرفتم و بعد هم استان را رها کردم.
‌يعني استعفا داديد؟
بله.
‌به اين فکر نکرديد که با آن حاشيه‌نشين‌ها صحبت کنيد؟
آن زمان، ديدگاه‌هاي مختلفي وجود داشت؛ عده‌اي مي‌گفتند اينها گروهک‌هاي چپ يا منافقين هستند. اتفاقا آقاي دکتر روحاني آن زمان دبير شوراي عالي امنيت ملي بود و آقاي سرتيپ سهرابي هم فرماندهي نيروي انتظامي را بر عهده داشت. اين‌ دو نفر، روز بعد از حادثه به مشهد آمدند. با همراهي هم به زندان‌ها سرکشي کرديم و شخص دکتر روحاني با خيلي از بازداشتي‌ها صحبت کرد. وزارت اطلاعات حدود دو ماه از اين‌ بازداشتي‌ها بازجويي مي‌کرد و نهايتا در گزارشي که آقاي فلاحيان از اين اتفاق تهيه کرد، تأکيد شده بود که هيچ‌کدام از بازداشتي‌ها وابستگي گروهي و گروهکي ندارند. حتي در بين آنها از خانواده شهيد و جانبازان هم بودند. بيشتر مشکلات اقتصادي و اجتماعي باعث اين اتفاق شد. من همان زمان هم پيش‌بيني مي‌کردم اين امر در ساير مناطق هم که مشکلات مشابهي دارد، تکرار شود که اتفاق هم افتاد؛ در اکبرآباد تهران و اراک هم چنين اتفاقي رخ داد. الان هم مشکل حاشيه‌نشيني مشکلي جدي‌ براي دولت است.

 




علیرضا رییسیان بیان کرد⇐ظاهرا برنامه‌های پیشنهادی عباس صالحی توسط زیرمجموعه‌های اداری تهیه شده و کاملا تکراری است!/باید منتظر باشیم صالحی به مجلس برود شاید کلام جدیدی از ایشان بشنویم/ دولت روحانی در چهار سال ۳ وزیر ارشاد معرفی کرد و به نوعی رکورددار انتخاب وزیر ارشاد بوده/امیدواریم عباس صالحی تا چهار سال آینده تغییر نکند!

سینماروزان: علیرضا رییسیان کارگردان سینمای ایران که اغلب می کوشد نظراتش پیرامون امور فرهنگی را با صراحت بیان کند به تازگی درباره معرفی عباس صالحی برای وزارت ارشاد دولت دوازدهم از این گفته که برنامه های او ظاهرا تکراری است و انگار توسط زیرمجموعه ها تهیه شده است.

به گزارش سینماروزان علیرضا رییسیان با اشاره به اینکه باید شخصیت و دانش شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را از وظایف او تفکیک کر به «ایسنا» گفت: سابقه و رزومه آقای صالحی نشان می‌دهد خوشبختانه ایشان در حوزه فرهنگ اهل تفکر بوده و فقط به کارهای اجرایی نپرداخته است؛ چون گاهی کسانی در بخش‌های فرهنگی مشغول به کار می‌شوند که چندان به جنبه‌های عمیق حوزه فرهنگ و هنر علاقه یا دغدغه ندارند و آن طور که باید نمی‌توانند هنر خوب را از بد شناسایی کنند، اما در سابقه وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده می‌شود که ایشان، هم فلسفه خوانده‌اند، هم معاون فرهنگی بوده‌ و هم شاگرد اساتید بزرگی بوده‌اند.

رئیسیان با ابراز خرسندی از اظهار نظر اخیر سید عباس صالحی مبنی بر اینکه اهل گفت‌وگو است، ادامه داد: با این حال نکته مهم که همیشه گرفتاری‌ها از آنجا شروع می‌شود، این است که تعاریف خیلی کارآمد، به روز و قابل دفاع نیستند. من به عنوان کسی که ۳۰ سال در سینما بوده‌ام به یاد دارم همیشه برنامه‌ای که به مجلس ارائه شده در همین شکل و شمایل بوده و هیچ کس راجع به چگونگی خوب اجرا شدن آن‌ها صحبت نکرده است. برنامه‌های پیشنهادی آقای صالحی هم ظاهرا توسط زیرمجموعه‌های اداری تهیه شده و کاملا تکراری است.

وی درباره برنامه وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: در این برنامه بخش‌های مختلفی به صورت تیتروار مطرح شده که ابطال ناپذیر است. نه می‌شود گفت خوب است و نه بد اما نکته مهم در دولت آقای روحانی این است که ایشان به‌نوعی، رکورددار انتخاب وزیر فرهنگ بودند (در چهار سال، سه وزیر) و الان سومین وزیر را برای این حوزه معرفی کرده‌اند که امیدواریم آقای صالحی تا چهار سال آینده تغییر نکند؛ چون ما در زمینه فرهنگ و هنر از رئیس جمهور محترم زیاد حمایت کرده‌ایم اما انتخاب‌های خوبی انجام نشده و مرتب مجبور به تصحیح می‌شوند.

او با اشاره به اینکه «باید منتظر باشیم آقای صالحی به مجلس برود و شاید کلام جدیدی از ایشان بشنویم»، گفت: واقعیت این است که در سینما فضای خوبی حاکم نیست و حجم پرفشاری از فیلم‌های غیراستاندارد، فضا را برای هر نوع اندیشه و تفکر تنگ‌تر کرده است و ظاهرا امیدی به تغییر نیست. در تئاتر هم تا جایی که دنبال می‌کنم به لحاظ کمّی اتفاقات خوبی رخ داده اما به لحاظ کیفی آن طور که باید خوب نیست. موسیقی و تجسمی از این‌ها هم بدتر هستند و این یعنی بخش مهم وزارت ارشاد که مجموعه معاونت سینمایی و هنری را دربرمی‌گیرد، عملکرد قابل توجهی نداشته است.

رئیسیان خاطر نشان کرد: دولت باید توسعه فرهنگی را جدی تلقی کند؛ چون در آینده نزدیک از آن آسیب جدی می‌بیند و حیف است که آقای روحانی با این رأی بالایی که دارند از جایی که توقع ندارند سروصدایی بیرون بیاید، انتقاد بشنود. البته ما نقطه نظرات خود را پس از رأی اعتماد مطرح خواهیم کرد ولی خوب است که در زمینه‌های هنری اندیشه‌ها و حرف‌های مختلف شنیده شود.




عباس صالحی که برای وزارت ارشاد دولت دوازدهم معرفی شده اظهار داشت⇐مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ ما بسیار بالاست/ازبچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ سوم زندگی‌شان هستند، به سینما و تئاتر علاقه دارند/از سن ۱۳-۱۴ سالگی کمتر فیلم ایرانی بوده که آن را ندیده باشم!/ مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام/مشکل توقیف فیلمها و لغو کنسرتها را با گفتگو حل خواهیم کرد/تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران باشد یا با تغییر آنان!

سینماروزان: عباس صالحی معاون فرهنگی ارشاد دولت یازدهم به عنوان وزیر ارشاد دولت دوازدهم به مجلس معرفی شده است.

به گزارش سینماروزان صالحی که بعد از علی جنتی و رضا صالحی امیری سومین وزیر ارشاد اعتدالیون خواهد بود در گفتگویی تفصیلی که با «ایسنا» داشته کوشیده از یک طرف درباره علاقه خود و خانواده به فیلم بینی بگوید و از آن طرف در گفتمانی تکراری از حل مشکل توقیف فیلم و لغو کنسرت با کمک گفتگو حرف بزند.

صالحی البته با هوشمندی تمام نه حفظ مدیران زیردستی خود در ارشاد و نه تغییر آنان را تأیید نکرده است.

بخشهایی از گفته های عباس صالحی را بخوانید:

*آیا اساسا ممکن است بخشی‌از سلایق و علایق شما در حوزه‌های هنری نمود پیدا نکرده باشد؟ مثلا چون شما دانش‌آموخته و مدرس فلسفه هستید، قاعدتا باید با سینما قرابت داشته باشید ولی این کمتر دیده و بیان شده است. آیا چنین لایه‌هایی هم وجود دارد؟

بله. حتما وجود دارد. در حوزه‌های تئاتر و سینما، هم از لحاظ  نظری و هم از لحاظ انس فردی ارتباطی وجود داشته است. از سن ۱۳-۱۴ سالگی شاید کمتر فیلم ایرانی باشد که آن را ندیده باشم. مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام. در حوزه‌ی تئاتر هم همین‌طور. ما گاهی راه‌های طولانی طی می‌کردیم تا تئاتر یا فیلمی را که عرضه شده است، ببینیم. مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ی ما بسیار بالاست. شاید یکی از چیزهایی که جمع خانوادگی ما را دور هم جمع می‌کند، همین دیدن فیلم و تئاتر باشد. در بچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ی سوم زندگی‌شان هستند، این علاقه وجود دارد. مجموعا یک خانواده‌ی حرفه‌ای سینمارو – تئاتربین و علاقه‌مند به حوزه‌ی هنر هستیم.

*اگر قرار باشد شما در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد قرار بگیرید، حتما در حوزه‌ی سینما با چالش‌هایی مواجه خواهید شد؛ از توقیف فیلم‌ها گرفته تا مساله‌ی موفقیت‌های جهانی برخی آثار. همچنین در حوزه‌ی موسیقی و کنسرت‌ها اختلاف‌های شدیدی وجود دارد. همین‌طور در زمینه‌ی تئاتر و برخی شاخه‌های هنرهای تجسمی. در بحث رسانه‌ نیز مساله‌ی تعطیلی صنف روزنامه‌نگاران همچنان پابرجاست. با این‌ها می‌خواهید چه‌کار کنید؟

یکی از چیزهایی که در این چهار سال حضور در وزارت ارشاد شیوه‌ی من بوده، این است که اگر بتوانیم از مسیر گفت‌وگو بین کنشگران حوزه‌ی فرهنگ حرکت کنیم، اگر نگوییم همه‌ی مشکلات ما حل می شود، دست‌کم بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد. گفت‌وگوی فعال، مستمر و سازنده بین اصحاب فرهنگ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منافعشان را تعقیب می‌کند، با کسانی که در حیطه‌های فرهنگی از دیگر حوزه‌ها ورود دارند؛ چه کنشگران سیاست، چه کنشگران دین و امنیت. این گفت‌وگوها در مرحله‌ی اول، پاره‌ای از سوء‌تفاهم‌ها را می‌تواند حل کند و در مراحل بعدی، به نزدیکی ذهنیت‌ها منجر شود؛ برای اینکه برخی از اتفاقات به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و تفاهمی بین طرفین به وجود بیاورد. با این گفت‌وگو همانگونه‌ که در حوزه‌ی نشر  مسئله‌هایی را رو به جلو برده است، در حوزه‌ی سینما، ‌تئاتر و موسیقی هم معتقدم که می‌توان رو به جلو حرکت کرد. با کمک تجربه‌ی چهارساله در مدیریت معاونت فرهنگی و دوستان خوبی که در وزارت ارشاد داریم، امیدواریم با یک گفت‌وگوی پیوسته بتوانیم ذهن‌ها را به هم نزدیک کنیم.

* درباره‌ی حوزه‌هایی که مسئله‌دار و حاشیه‌ساز بوده‌اند، بفرمایید مشخصا استراتژی شما چیست. در این چهار سال کلیدواژه‌ی شما گفت‌وگو بوده است. قطعا یکی از شعارهای دولت هم گفت‌وگو بوده، ولی درنهایت برخی مسائل حل نشده است. به نظر شما آیا مثلا مساله‌ی کنسرت‌ها صرفا با گفت‌وگو حل می‌شود؟

 به نظر می‌آید هر یک از این موضوعات را باید در مرحله‌ی عمل پیش برد. اجازه بدهید به وقت خودش به آن بپردازیم. احساس خود من این است که گفت‌وگو حتی در سخت‌ترین مسئله‌ها می‌تواند راه‌هایی بگشاید، اما باید وارد مرحله‌ی عمل شد و به این مسئله توجه کرد تا مسیرهای خودش  را نشان بدهد. چون این مسئله شاید یک پاسخ یکنواخت و سراسری نداشته باشد. ممکن است در فضاهای مختلف این گفت‌وگو سناریوهای متفاوت خودش را پیدا کند.

* یکی از بحث‌های دیگری که درباره‌ی شما شایع شده، این است که اهل تغییرات اتوبوسی نیستید و این یعنی تغییراتی در لایه‌های مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام نخواهد شد. در عین حال برخی هم نظر عکس دارند. آیا استراتژی شما ابقای مدیران و معاونت‌ها است یا تغییر آنها؟ یا اینکه ممکن است مدیری را ابقا کنید، اما عمکرد دیگری از او انتظار داشته باشید؟

نه ثبات مدیران اصل است و نه تغییر مدیران. چیزی که مهم است، برنامه و اقداماتی است که ذیل آنها انجام  و پیگیری می‌شود. یعنی باید از برنامه‌ها و اقدامات عقب‌نشینی نکنیم. ثبات یا تغییر را نمی‌شود اصل دانست. شعار تغییر می‌تواند التهاب‌زا باشد و فضا را برای کارهای اصلاحی ببندد. از آن طرف هم اصل ثبات نباید به این معنا باشد که تکامل و پیشرفت در برنامه‌ها دیده نشود. همانطور که اشاره کردید، تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران صورت بگیرد، اما تغییر رویکرد داشته باشیم؛ که در برخی از حوزه‌ها می‌تواند با حفظ مدیران هم نباشد. درواقع تغییراتی که التهاب‌آفرین نباشد؛ به‌گونه‌ای که التهاب تغییرات عملا رویکردها را زیر سوال ببرد و مسئله‌ی تغییر خودش اصالت پیدا کند و مانع ایجاد شود.




وزیر ارشاد: چیزی به اسم توقیف در ادبیات نمایشی غلط است!/در فرآیند صدور مجوز نه وزیر دخالت دارد و نه رییس سازمان سینمایی!/اعضای شوراهای نظارتی از بهترین‌ها هستند بخصوص که یک روحانی هم کنارشان است

سینماروزان: بیشتر از یک ماه از شروع به کار کمیته بازبینی فیلمهای توقیفی می‌گذرد و هنوز خروجی خاصی از این کمیته بیرون نیامده است و همین باعث شده که وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی مدام در این باره طرف پرسش قرار گیرند.

به گزارش سینماروزان رضا صالحی امیری وزیر ارشاد در تازه ترین حضورش پیش روی اهالی رسانه که به بهانه یک نشست تئاتری با عنوان «چشم انداز تئاتر استانها» بوده نیز باز مجبور شده در این باره توضیح دهد و البته این بار عبارت تازه ای را هم بیان کرده و آن هم اینکه کاربرد واژه توققیف در ادبیات نمایشی غلط است!

صالحی امیری درخصوص یکی دو فیلمی که اخیرا حواشی برای اکران آنها بوجود آمده افزود: نظام پروانه ساخت و نمایش و اکران، یک نظام قانون‌مندی است که روال جاری دارد هیچ‌کس در آن مداخله‌ای ندارد. اعضایی که برای شورای ساخت و نمایش انتخاب شده‌اند از بهترین‌های حوزه فرهنگ هستند و صاحب صلاحیت هستند و هیچ‌کس در صلاحیت حرفه‌ای و اخلاقی آنها شبهه‌ای ندارد. بخصوص که یک روحانی هم در این جمع برای نظارت‌های دینی و فقهی حضور دارد، در مجموع سالیانه درسازمان سینمایی صدها مورد فیلم کوتاه و بلند را مجوز می‌دهیم و بعضی از این فیلم‌ها نیز از طرف سازمان مجوز نمی‌گیرند. سیاست سازمان سینمایی ما این است که اصلاحات را اعلام می‌کند و در صورت انجام اصلاحات دوباره برای پروانه نمایش بررسی می‌شود و در نهایت تایید خواهد شد.

وی ادامه داد: ما می‌خواستیم یک بار برای همیشه این مفهوم توقیف را از اذهان پاک کنیم. فیلم یا مجوز می‌گیرد یا نمی‌گیرد. چیزی به اسم توقیف در ادبیات نمایشی غلط است. اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌ها مجوز می‌گیرند و بقیه نیز که نمی‌گیرند باید اصلاحات را اجرا کنند. مثلا یکی از فیلم‌ها تهیه‌کننده و کارگردان تمایلی به اصلاح ندارد به همین دلیل به نظر ما این فیلم قابلیت اکران نیز نخواهد داشت.

وزیر ارشاد با اشاره به برخی حواشی فیلم‌ها ادامه داد: به جای قضاوت عجولانه این کار را به نظام‌های تخصصی بسپارید. حوزه سینمایی از یک نظام استاندارد برخوردار است و مطابق آن عمل می‌کند و همه ملاحظات اقتصادی و اجتماعی فرهنگی و هنجارهای لازم را توجه می‌کند و چنان چه چالشی در این خصوص باشد باید گزارش کنند و بر اساس آن در همان شورا باید مجددا به تصمیم برسد.

صالحی امیری در پایان گفت: در فرایند مجوز فیلم‌ها نه وزیر و نه رئیس سازمان سینمایی و نه هیچ سازمان دیگر مداخله ندارد بلکه در روند قانونی خودش بررسی می‌شود. ما در دولت آقای روحانی گفتیم که گوش شنوایی داریم و معتقد هستیم که حتما باید نقد را بشنویم و به آن پاسخ دهیم و همچنین باید حساسیت لازم نسبت به حساسیت‌های دینی داشته باشیم و فیلم ها حتما باید ارزش‌های دینی و اخلاقی را تبلیغ کنند.




بعد از طرح گزینه‌هایی همچون عباس صالحی و حسام‌الدین آشنا برای جایگزینی⇐«کیهان» هم خبر از تغییر وزیر ارشاد داد

سینماروزان: چند هفته‌ای می‌شود که شنیده‌های مختلفی درباره تغییر وزیر ارشاد در دولت بعدی حسن روحانی شنیده می‌شود.

به گزارش سینماروزان این شنیده‌ها که ابتدا در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود در روزهای اخیر در برخی رسانه ها هم بازتاب داشته است و در خلال آنها نام گزینه‌هایی مانند عباس صالحی و حسام الدین آشنا به عنوان جانشینان رضا صالحی امیری شنیده میشود.

در تازه ترین مورد روزنامه اصولگرای «کیهان» هم در گزارشی خبر از تغییر رضا صالحی امیری وزیر فعلی ارشاد با فردی دیگر در دولت دوازدهم داد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

نارضایتی هنرمندان و نخبگان فرهنگی نسبت به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موجب حرف و حدیث‌های بسیاری درباره آینده این وزارتخانه شده است.
هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که بیشترین انتقادات نسبت به مسائل فرهنگی کشور از سوی اهالی فرهنگ و هنر طی چهار سال گذشته رخ داد. این انتقادات حتی بطور صریح و مکرر از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز مطرح شد. به طوری که معظم له بارها از کلیدواژه‌هایی چون «نفوذ»، «ولنگاری فرهنگی»، «مختل بودن دستگاه‌های فرهنگی»، «آتش به اختیار» و … استفاده کردند و مردم را به کار فرهنگی خود جوش و تمیز فراخواندند. همه این مسائل گواه آن هستند که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کنونی یعنی سیدرضا صالحی امیری که هنوز یک سال هم از انتصابش به این مسئولیت نگذشته، با چالش‌های متعددی مواجه است.
نکته مهم این است که حتی درون خود دولت و اردوگاه اعتدالگرایان نیز رضایت چندانی از عملکرد صالحی امیری وجود ندارد. انتشار موقت خبر برکناری صالحی امیری از وزارت ارشاد توسط سایت خبرآنلاین (وابسته به معاون مطبوعاتی همین وزارتخانه) که بعد از زمان کوتاهی حذف شد، یکی از نشانه‌های این اختلاف درونی است.با این حال، سوال این است که اگر صالحی امیری قرار نیست وزیر ارشاد دولت دوازدهم باشد، چه کسی جایگزین وی خواهد شد؟ تا به حال چند گزینه از میان معاونین فعلی و گذشته صالحی امیری در این وزارتخانه مطرح شده است که با توجه به سابقه شان، توان ایجاد تحول و ارتقای وزارت ارشاد را ندارند.



بعد از اشارات رییس سازمان مبنی بر عدم قابلیت نمایش برخی آثار توقیفی ⇐حالا آب پاکی وزیر روی دست فیلمسازان توقیفی⇐قول رفع توقیف ندادیم!

سینماروزان: دو روز قبل بود که محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی با قدری تلویح از این گفت که برخی فیلمهای توقیفی قابلیت پروانه نمایش را ندارند و در این زمینه از کمیته بازبینی هم کاری برنمی آید.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان به تازگی وزیر ارشاد که یک ماه قبل دستور تعیین تکلیف فیلمهای توقیفی را به حیدریان داده بود نیز با صراحت از این گفته که هیچ قولی برای رفع توقیف نداده و کار کمیته بازبینی هم صرفا تعیین تکلیف است!!

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگو با “مهر” بیان کرد: تشکیل کمیته ای برای تعیین تکلیف فیلم های توقیفی به معنای قول وزارت ارشاد برای رفع توقیف این آثار نیست بلکه به معنای بررسی آنهاست.

وی ادامه داد: در این زمینه من تاکید کردم که مبنا رسیدگی و تعیین تکلیف است اما این به معنای تایید همه فیلم ها نیست. از اول مبنای کار بر این اساس تعریف شده است که فیلم ها بازبینی شوند و آنهایی که امکان اصلاح دارند اصلاح شوند و مجوز آنها برای اکران صادر شود و آثاری که امکان اصلاح ندارند تعیین تکلیف شوند. ما گفتیم که باید به بلاتکلیفی درباره فیلم های توقیفی پایان داده شود و از این منظر چیزی که من و رییس سازمان سینمایی گفتیم به معنای صدور مجوز اکران برای فیلم های توقیفی نیست بلکه به معنای بازبینی و بازنگری است.

وی عنوان کرد: ما مردادماه همه فیلم های توقیفی را تعیین تکلیف می کنیم.




یک ماه بعد از اولتیماتوم وزیر به رییس سینما مبنی بر تعیین تکلیف آثار مشکل‌دار⇐حیدریان: نیمی از آثار مشکل‌دار در کمیته بازبینی دیده شده/غالب فیلم‌ها نیاز به تغییراتی دارند که ممکن است با چند صحنه محدود یا فیلمبرداری مجدد(!!!) به سرانجام برسند/{برخی فیلمها} قابلیت{دریافت پروانه نمایش} را ندارند چون فیلمی است که جوهرش آنقدر در کار معلول است که قابلیت نمایش پیدا نمی‌کند!!!

سینماروزان: دهم خردادماه بود که عطف به درخواست اصغر نعیمی از وزیر ارشاد مبنی بر رسیدگی به وضعیت فیلمهای توقیفی، وزیر در نامه ای به رییس سازمان سینمایی خواستار تعیین وضعیت دو ماهه در این باره شد(اینجا را بخوانید)؛ تعیین وضعیتی که در کمیته بازبینی صورت میگیرد.

به گزارش سینماروزان  حدودا یک ماه بعد از اولتیماتوم وزیر محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی در گفتگو با «ایسنا» با اشاره به اینکه نیمی از فیلمهای مشکل دار در کمیته بازبینی دیده شده به صراحت از آن گفته که ممکن است برخی از فیلمها نتوانند پروانه نمایش پیدا کنند.

حیدریان بیان داشت: از مهلت زمانی‌ای که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای بررسی این فیلم‌ها اعلام کردند یک ماه زمان بیشتر باقی نمانده و پس از آن تکلیف فیلم‌ها از نظر ما مشخص خواهد شد.

او با اشاره به گفت‌وگوی پیشین خود که در آن مسئله فیلم‌های توقیفی در دولت یازدهم مطرح شده بود، گفت: شاید برخی اهل مطبوعات و رسانه با پیش‌ذهنی و تصورات مختلفی با موضوع برخورد کردند که نتیجه‌گیری، طرح و تبیین‌های بعضا غلطی نسبت به موضوع بروز داده شد. نکته مطرح شده درآن زمان این بود که یک سری فیلم وجود دارد که موفق به دریافت پروانه نمایش یا مجاز به نمایش نشده‌اند و در این باره صحبت من این بود که موافق نیستم یک اثر و محصول هنری در قفسه بماند چون نه این دوره، دوره ماندن اثری در قفسه است و نه هنرمندان این دوره را باید به اینجا رساند.

رییس سازمان سینمایی ادامه داد: ما گذشته‌ای داریم و براساس آن با وضعیتی مواجه هستیم که حتما باید با تهیه کننده و کارگردان آثار که همه مانند اعضای یک تیم هستیم بنشینیم و صحبت کنیم. در این بین ممکن است یک کار ( مشهورها را می‌گویم) مجوز نمایش نگیرد یا اینکه اجازه موقتی تا اطلاع ثانوی بگیرد آن هم به این دلیل که فرهنگ و هنر تابع مستقیمی از وضعیت جامعه هستند. وضعیت جامعه هم یعنی اینکه برداشت جامعه از محصولی که می‌بیند چه خواهد بود. اگر این برداشت سوء تفاهمی داشته باشد یا پیام غلطی را منتقل کند، یا برداشت از آن غلط باشد، اجازه نمایش نمی‌گیرد.

وی خاطرنشان کرد: محصولاتی که با عدم نمایش روبه‌رو هستند، از این بابت است که هنرمند عنادی ندارد و تشخیصی داده که نوعا غلط نیست یعنی ممکن است ایده‌هایی که انتخاب می‌کند، خیلی نادر باشد اما الزاما اشتباه نیستند. بنابراین‌ ما باید به دنبال زمان و شرایطی باشیم که انتقال درست پیام به مخاطب را به همراه داشته باشد.

او با اشاره به کمیته‌ای که متشکل ازکارگردان و تهیه کنندگان آثار و نیز مدیران و کارشناسان فرهنگی است که به ضوابط، بایدها و نبایدها، مصلحت‌ها و ممیزی‌ها اشراف دارند، گفت: این کمیته تک تک آثار را بررسی می‌کند و در این بین فیلم‌هایی هستند که 6 سال است موفق به دریافت مجوز نشده همان طورکه اثر دیگری هم هست که فقط یک سال است چنین وضعیتی را دارد. در حال حاضر فکر می‌کنم تا الان نیمی از فیلم‌ها دوباره دیده شده و با نظری که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برای مشخص کردن وضعیت آثار در دو ماه داشتند، این کار دنبال می‌شود. در واقع برای هر فیلم پرونده‌ای تشکیل و در آن قید می‌شود که در این زمان، قضاوت ما درباره فیلم با حداکثر تغییراتی که با نظر کارگردان و تهیه کننده می‌تواند اعمال شود چیست. یک حالت این است که فیلم بدون اینکه تغییری کند و تهیه کننده و کارگردان هم مایل به تغییر آن نیستند، ممکن است قابل نمایش باشد اما غالبا این فیلم‌ها نیاز به تغییراتی دارند که ممکن است با چند صحنه محدود یا فیلمبرداری مجدد به سرانجام برسند.

حیدریان تاکید کرد: تمایل ما این است که حتی اگر فیلمی احتیاج به تغییری دارد انجام شود چون خالق اثر نباید معطل بماند و بهتر است شرایطی وجود داشته باشد که کار بعدی خود را انجام دهد بویژه آنکه این یک سرمایه مادی و معنوی است. از این بابت رویکرد ما این است که با هر تغییری شده این فیلم‌ها قابلیت نمایش پیدا کنند که البته معنای این مسئله نه کوتاه آمدن از ارزش‌هاست و نه کوتاه آمدن از استانداردها حرفه‌ای بلکه این اقدام تناسب سازی یک محصول از وضعیتی که در آن اجازه نمایش پیدا نکرده به وضعیتی است که می‌تواند مجوز اکران بگیرد.

او اظهار کرد: البته این کار با توافق تهیه کننده و کارگردان انجام می‌شود و پس از جمع‌بندی دوباره فیلم باید در شورای بازبینی بررسی شود. بنابراین با توجه به شرایط موجود امیدوار هستم بخش قابل توجهی از فیلم‌ها (توقیفی) قابلیت دریافت پروانه نمایش را پیدا کنند. هرچند مواردی هم هستند که این قابلیت را ندارند چون فیلمی است که جوهرش یا موضوع و تصویری که اشکال داشته آنقدر در کار معلول است که قابلیت نمایش پیدا نمی‌کند. با این حال تکلیف آن فیلم هم مشخص می‌شود تا صاحبان آن بدانند در این آینده‌ای که قابل رویت است احتمال اکران آن وجود ندارد.

رییس سازمان سینمایی در پایان با اشاره به اینکه ریاست این کمیته برعهده ابراهیم داروغه زاده معاون جدید نظارت و ارزشیابی سازمان  است و نیز اینکه تا زمان مشخص نشدن نهایی وضعیت فیلم‌ها نمی‌توان نظر کمیته را درباره هیچ کدام از آن‌ها اعلام کرد چرا که این مسائل جزو حریم شخصی و خصوصی کارگردان و صاحب اثر محسوب می‌شود در پاسخ به اینکه آیا پس از جابه‌جایی معاون نظارت وارزشیابی سازمان سینمایی وچند مدیر دیگر تغییرات تازه‌ای در این سازمان اتفاق خواهد افتاد؟ گفت: در حال حاضر برنامه‌ای برای این موضوع نداریم.




در حالی که تنها اتفاق مشهود پس از شروع به کار کمیته بازبینی، اعلام مشارکت فارابی در فیلم توقیفی «رستاخیز» بوده⇐وزیر ارشاد همچنان از رفع بلاتکلیفی فیلمهای مشکل‌دار می‌گوید

سینماروزان: کمیته بازبینی فیلمهای مشکل دار اعم از توقیفی های با پروانه نمایش یا بدون پروانه نمایش در حدود یک ماهی که از شروع به کارش گذشته خروجی مشهودی نداشته است.

به گزارش سینماروزان اگر شایعه صدور پروانه نمایش برای نسخه اصلاح شده “خانه پدری” که با واکنش عیاری مبنی بر زیربار سانسور نرفتن مواجه شد کنار بگذاریم تنها اتفاق محسوس پیرامون فیلمهای توقیفی درباره “رستاخیز” رخ داده که دیروز و در میان ناباوری مخاطبان، خبر مشارکت 45 درصدی فارابی در آن منتشر شد!(اینجا را بخوانید)

خبری رسمی که ادعای قبلی سازندگان مبنی بر تولید در بخش خصوصی را زیر سوال می برد و البته این پرسش را ایجاد میکرد که مگر کمیته بازبینی برای حل مشکل و روی پرده فرستادن آثار فراهم نشده پس چه نیاز به مشارکت در یک فیلم توقیف شده؟

در این اوضاع وزیر ارشاد در تازه ترین گفتگویی که پیرامون ماجرای فیلمهای توقیفی داشته هم حرف تازه ای نزده و همچنان حرفهای گذشته خود مبنی بر تلاش برای حل مشکل فیلمهای توقیفی را طرح کرده است.

رضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز در حاشیه نشست هیئت دولت با اشاره به  سرنوشت فیلم های توقیفی اظهار کرد: تصمیم گرفته شده تا اینگونه فیلم‌ها یک بار توسط شورای تخصصی بازبینی و اصلاحات لازم صورت گیرد.

وی با تاکید براینکه در صورت تائید در شورا فیلم‌های توقیفی امکان اکران را پیدا می‌کنند، ادامه داد: هدف ما خروج آثار فاقد پروانه نمایش از بلاتکلیفی است.




استقبال وزیر ارشاد از حرف حساب کارگردان «سایه‌های موازی»⇐آقای حیدریان! ظرف دو ماه تکلیف فیلمهای توقیفی را مشخص کنید

سینماروزان: در پی نامه اصغر نعیمی نویسنده و کارگردان سینما به وزیر ارشاد و درخواست صریح از وی درباره تعیین تکلیف فیلمهای توقیفی(ابنجا را بخوانید) وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی نامه ای به رییس سازمان سینمایی، دستور تعیین تکلیف فیلمهای توقیفی را طی دو ماه آینده داد.

متن نامه سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی به شرح زیر است:

جناب آقای حیدریان

با سلام

گاهی حضوری اطلاع داده می شود یا در نشریات، روزنامه ها و فضای مجازی می خوانم که نسبت به بلاتکلیف ماندن برخی فیلم های توقیفی از دولت قبل تاکنون انتقادها و گلایه هایی وجود دارد.

شما به خوبی واقف هستید که توقیف هر فیلم یا هر اثر هنری و فرهنگی هم حبس و اتلاف منابع و سرمایه های مادی و هم بی ثمر شدن رنج و کوشش شماری از انسان های هنرمند و فرهیخته است و مهم تر، محتمل است که توام با تضییع حق الناس و حقوق فرهنگی تهیه کنندگان و سرمایه گذاران باشد.

سلب چنین حقی باید با رعایت تام و تمام حقوق شهروندی و قانونی و مستندات موجه و غیر سلیقه ای افراد و نیز امکان دفاع فرد از حق فرهنگی خود صورت گیرد.

با توجه به اهتمام شایسته جنابعالی در تشکیل کمیته بازبینی فیلم های توقیفی دستور فرمایید با رعایت حق الناس و قوانین و ضوابط مربوط، هر چه سریعتر و به فوریت و جدیت به این موضوع رسیدگی و گزارش آن برای بنده ارسال شود و ظرف مدت دو ماه پرونده فیلم های توقیفی بسته شود.




حرف حساب کارگردان «سایه‌های موازی»⇐آقای وزیر! ابتدا مشکل فیلمهای توقیفی وزارتخانه‌تان را حل کنید بعد به فکر حل مشکل «ربنا» باشید

سینماروزان: اصغر نعیمی نویسنده و کارگردانی که سال گذشته درام عاشقانه «سایه های موازی» را روی پرده داشت که علیرغم محدودیت در اکران و در اختیار داشتن فقط 5 سالن مفید توانست فروش نیم میلیارد را رد کند در نامه ای خطاب به وزیر ارشاد با اشاره به نامه نگاری او برای رفع توقیف «ربنا» خطاب به وی گفته اگر بنا به رفع توقیف است ابتدا باید تکلیف فیلمهایی که در اداره نظارت ارشاد تحت امر وی توقیف شدند مشخص شود.

متن کامل نامه اصغر نعیمی را بخوانید:

جناب آقاي صالحي اميري وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي!

با سلام ، در حالي كه تكليف فيلم هاي توقيفي در دولت يازدهم نامشخص است و رييس اداره نظارت و ارزشيابي به صراحت اعلام كرده هنوز از هيچ فيلمي رفع توقيف نشده، جنابعالي به رييس سازمان صدا و سيما نامه مي نويسيد و تقاضاي رفع توقيف و پخش ربناي استاد شجريان را مي كند. بنده در حسن نيت شما ترديد نمي كنم، طبعا موافق حصر ربنا و مدافع سياست هاي صدا و سيما هم نيستم.
ربنا بايد پخش شود و بسياري از روش ها و سياست هاي رسانه ملي هم نيازمند تغييرات اساسي و تصحيح است.
اما مطابق قاعده ذوي القربا و ضرب المثل چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است، پيشنهاد مي كنم جنابعالي به موازات تلاش براي رفع محاق از ربنا، بابت رفع محاق از فيلم هايي كه تعدادي شان هم اساسا پروانه نمايش دارند و تنها به دليل سوءمديريت، محافظه كاري و عافيت انديشي مديران وقت از اكران شان ممانعت شده، به زير مجموعه خود و مديران سازمان سينمايي نامه بنويسيد و دستور رفع توقيف اين فيلم ها را صادر كنيد.
اگر بنا بر رفع توقيف است چرا از خودمان شروع نكنيم.
راستش من به شخصه چندان اميدي به اين شوراي جديد التاسيس، كه قرار است حكم به اصلاح و سانسور فيلم ها بدهد و لابد يا فيلمساز را از خير نمايش فيلم بگذراند، يا نسخه هاي بي بو و خاصيت و مثله شده اي را روانه پرده سينماها كند، ندارم و بيشتر به اقدامي قاطع و تدبيري كارآمد از جانب شخص شما اميدوارم. با نهايت احترام.




دسته تبر از جنس درخت است، افسوس!⇔مرحبا به صلابت(!) خانه سینما که تازه بعد از عذرخواهی وزیر، یاد بیانیه دادن افتاد و در آن بیانیه بر مرام و اخلاق وزیر تأکید کرد

سینماروزان: اظهارات وزیر ارشاد در روز رأی گیری انتخابات96 در طعنه به دیدار ابراهیم رییسی-امیر تتلو با این عبارت «به این کاندیدای عزیز میگویم اگر نیاز به هنرمند داشتید به من میگفتید برایتان چند هنرمند میفرستادم» زودتر از همه با انتقاد رسانه‌های مستقل و سپس برخی سینماگران نظیر مسعود جعفری جوزانی، کیومرث پوراحمد و رضا کیانیان مواجه شد.

به گزارش سینماروزان این انتقادات موجب آن شد که وزیر ارشاد یک روز بعد از اظهاراتش و البته بعد از اعلام نتایج نهایی انتخابات با انتشار ویدیویی به عذرخواهی از هنرمندان بپردازد.(اینجا را بخوانید)

با این حال خانه سینما به عنوان تنها نهاد صنفی سینمای ایران در برابر این اتفاق موضعی کاملا انفعالی داشت؛ در شرایطی که تصور می شود این نهاد زودتر از همه به انتقاد از توهین به هنرمندان بپردازد اما ساعتها بعد از اظهارنظر وزیر هیچ واکنشی از سوی این نهاد صادر نشد و در نهایت تازه بعد از عذرخواهی وزیر بود که این نهاد با انتشار بیانیه ای به این ماجرا واکنش داد و آن هم نه واکنش صریح که واکنشی حامیانه نسبت به وزیر و با این مقدمه که «با آنچه که از مرام و اخلاق در شما می شناسیم یقین داشتیم که در گفتگوی منتشر شده، هیچ قصدی بابت طعنه و توهین به جامعه محترم فرهنگی-هنری کشور نداشته اید»!!!

متن بیانیه خانه سینما را بخوانید:

جناب آقای دکتر صالحی امیری
وزیر ارجمند فرهنگ و ارشاد اسلامی

سلام
گذر از هیاهوهای کاذب و استقرار در این شادمانی ملی و همدلی تاریخی، بر همه ما واجب است.
با آنچه که از مرام و اخلاق در شما می شناسیم یقین داشتیم که در گفتگوی منتشر شده، هیچ قصدی بابت طعنه و توهین به جامعه محترم فرهنگی-هنری کشور نداشته اید، اما بپذیرید که سوءتفاهم به وجودآمده می توانست در روند ارتباط ساختارمند میان اهالی فرهنگ و هنر با حضرتعالی خلل ایجاد کند.
شکر و سپاس که با نشر پوزش صمیمانه شما، یک بار دیگر بر سعه صدر و باور به گفتمان فرهنگی دولت تدبیر و امید، مهر تائید زده شد.
هیچ یک از ما مصون از خطا و اشتباه نیستیم؛ آنان که روش پوزش خواهی را برمی گزینند، یقیناً در گسترش مکارم اخلاقی، سربلند می مانند.

منوچهر شاهسواری – مدیرعامل خانه سینما




واکنش تند و تیز کارگردان «ایران برگر» به وزیر ارشاد⇐آقای وزیر! وزارت ارشاد سربازخانه نیست!+فیلم

سینماروزان: اظهارات غریب رضا صالحی امیری وزیر ارشاد در طعنه به دیدار تتلو-رییسی و ذکر این عبارت که «به کاندیدای عزیز می‌گویم اگر واقعا نیاز به هنرمند داشتید به من می‌گفتید برایتان چند هنرمند می‌فرستادم.» با واکنش تند مسعود جعفری جوزانی کارگردان آثاری همچون «ایران برگر» و «در چشم باد» مواجه شد.

به گزارش سینماروزان جعفری جوزانی که در اغلب آثار تاریخی اش تصویرگر نوعی عدم سازش با ریاکاری حکام است، با انتشار فایلی تصویری خطاب به وزیر ارشاد گفته است: آقای صالحی امیری! من ترسو دیدم! آدم خودفروش دیدم! آدم‌فروش هم دیدم. همه جای دنیا را گشتم اما در هیچ جای دنیا هنرمندی ندیدم که به دستور وزیر که هیچ حتی به دستور رییس جمهور به کاری که عقیده ندارد تن دهد. آقای صالح امیری! وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سربازخانه هم نیست! پوست خربزه هم زیاده! یاعلی.

برای دیدن فیلم گفته های جوزانی اینجا را ببینید.




در نامه سرگشاده حسین فرحبخش برای وزیر ارشاد مطرح شد⇐ کارد به استخوان رسیده! رضاداد مشغول خرابکاری و ایجاد نارضایتی در بدنه سینما است و ایل‌بیگی رییس اداره نظارت هم مجری اصلی این برنامه خبیثانه و غیراخلاقی است!/رفتار تحقیرآمیز و متکبرانه حبیب ایل‌بیگی کاسه صبر سینماگران را لبریز کرده/ایل‌بیگی با سانسور سلیقه‌ای، باعث ایجاد روحیه یأس و نومیدی و ایجاد نارضایتی در میان فیلمسازان و تهیه کنندگان نجیب سینمای ایران شده!/اعضای شورای صدور پروانه نمایش از دخالتها و کارشکنی‌های ایشان به ستوه آمده اند/امتداد این دخالتها به قهر روحانی عضو شورا از جلسات منتهی شده!!!//ادامه این روند ممکن است حتی به درگیری فیزیکی در وزارت ارشاد بکشد!

سینماروزان: ماجرای انتشار خبر استعفای حجت ا.. ایوبی و تکذیب سریع این خبر توسط شخص ایوبی که کاملا متأثر از اختلافات ایوبی با حبیب ایل بیگی معاون نظارتش بوده است(اینجا را بخوانید) با انتشار نامه ای سرگشاده همراه شده که حسین فرحبخش از تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران و از شرکای موسسه پویافیلم برای رضا صالحی امیری وزیر ارشاد نگاشته است.

به گزارش سینماروزان فرحبخش در نامه خود با اشاره به برخی نابسامانیها در معاونت نظارت و ازرشیابی ارشاد به صراحت از وزیر ارشاد خواسته است برای جلوگیری از خراب شدن بیشتر اوضاع در سازمان سینمایی فکری کند.

متن نامه حسین فرحبخش را بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای صالحی امیری
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سلام علیکم
بی پرده میگویم و بی تعارف این نوشته را آغاز میکنم چرا که مجال مقدمه چینی نیست و باید حقیقت را گفت. واقعیت این است که نفاق در سازمان سینمایی نفوذ کرده و موذیانه در کار ایجاد تفرقه میان مسئولین، نارضایتی در میان فیلمسازان و تهیه کننده گان سینمای ایران است تا در نهایت با بی اعتبار و ناکارآمد نشان دادن برنامه های فرهنگی دولت یازدهم اینگونه بنمایانند که وعده های فرهنگی ریاست محترم جمهور محقق نشده باقی مانده است.

البته اتاق فکر و طراحان اصلی این جریان جای دیگری است، اما مجریان نقشه های شان در سازمان سینمایی نفوذ کرده اند. یکی از این نفوذی ها کسی نیست جز جناب حبیب ایل بیگی که به ناحق بر صندلی پستِ حساس نظارت و ارزشیابی تکیه زده و با سانسور سلیقه ای و عملکرد خارج از رویه های قانونی، باعث ایجاد روحیه یاس و نومیدی و ایجاد نارضایتی در میان فیلمسازان و تهیه کنندگان نجیب سینمای ایران شده.
آقای ایل بیگی در رسیدن به اهداف باطل خود، چنان بر طبل خودمحوری میکوبد که حتی دستور مافوق خود را نیز بلا اثر میگذارد و بی توجه به سلسله مراتب قانونی چشم بسته فرامین کسانی را اطاعت میکند که بدخواه سینمای ایران و مدیران سازمان سینمایی هستند.

سخت گیری های خارج از چهارچوب قانون و شرع ایشان، ممیزی آثار به شکل خودسرانه و بدون هماهنگی با شورای پروانه نمایش و یا تحت فشار قرار دادن اعضای این شورا برای افزایش حذفیات و ممیزی بیشتر فیلم ها، فشار به سینماگران برای ممیزی آثارشان آن هم و بعد از بازبینی توسط شورای پروانه نمایش و مطابق رای و سلیقه شخصی خود ایشان، تعلل و به تعویق انداختن صدور پروانه نمایش، به رغم تایید اثر توسط شورای بازبینی و… تنها گوشه ای از رفتارهای خباثت آمیز و فراقانونی آقای ایل بیگی است و وضع به گونه ای متشنج شده که حتی اعضای محترم شورای صدور پروانه نمایش هم از دخالت ها و کارشکنی های ایشان به ستوه آمده اند و در یک مورد به قهر روحانی عضو شورا از جلسات منتهی شده. به عنوان مثال فقط در یک مورد ایشان 4 مورد حذفی صورتجلسه شده توسط شورای پروانه نمایش را خودسرانه و دلبخواه به 17 مورد حذفی افزایش داده و سازندگان فیلم را برای تمکین در برابر این سانسور غیرقانونی تحت فشار گذاشته و همزمان به شورای پروانه نمایش هم فشار آورده تا نظرات او را صورتجلسه و امضا کنند، تا حدی که نماینده سازمان بازرسی حاضر در شورا هم به این رفتار او معترض شده.

جناب صالحی امیری
اوایل آمدن دکتر ایوبی که با گروهی از دوستان خدمت ایشان رسیده بودیم، هشدار دادم که از همکاری با آقای رضا داد، که سابقه خوبی در مدیریت سینما ندارند و فرد خوشنامی نیستند، پرهیز کنند، بنده همان زمان گفتم آقای رضاداد بیش از خدمت فرهنگی به دنبال باندبازی و جاه طلبی است، گذشت زمان صدق گفتار من را به اثبات رساند، در نهایت دکتر ایوبی و جناب آقای جنتی متوجه خیانت او و کارشکنی هایش شدند و ایشان از دبیری جشنواره فجر عزل شدند.

حالا هم خدمت شما عرض میکنم که آقای رضاداد همچنان مشغول خرابکاری و ایجاد نارضایتی در بدنه سینما و بدنام کردن مدیران سازمان سینمایی است و آقای ایل بیگی مجری اصلی این برنامه خبیثانه و غیراخلاقی است.

جناب وزیر
آقای ایل بیگی نزد اهالی سینما، مسئولین سازمان سینمایی و اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش چنان وانمود میکند که از حمایت شخص حضرتعالی برخوردار است و با هزینه کردن از نام شما در نهایت باعث مکدر شدن اهالی سینما از شخص شما میشود. مطمئن باشید آقای رضاداد، آقای ایل بیگی و… خیرخواه شما نیستند و منافقانه در کنار شما از یک سو نارضایتی را در اهالی سینما گسترش میدهند و از سوی دیگر معترضینی را در بیرون از بدنه سینما و رسانه ها، به خصوص در رسانه ملی، بسیج می کنند تا مدیران فعلی سازمان سینمایی را بی کفایت نمایش داده و مطمئن باشید در این راه حتی اگر لازم باشد از شما هم عبور خواهند کرد.

جنجال ها و بحران آفرینی در زمینه داورهای جشنواره سی و پنجم تنها نمونه ای از جنگ روانی ناجوانمردانه این جماعت برای بی اعتبار کردن سازمان سینمایی بود که تبعات منفی آن تا سالها گریبانگیر سینمای ایران خواهد بود.

جناب صالحی امیری
نجات سینمای ایران از بحران ممکن نیست جز با کوتاه کردن دست نفودی هایی که کمر به نابودی این سینما بسته اند تا بعدها در نقش منجی به میدان بیایند و سهم خواهی کنند. آقای ایل بیگی یکی از همین نفوذی هاست. تظاهرات ریاکارانه ایشان در عرصه مجازی و صفحه اینستاگرام شان، نسبت به انجام شعائر مذهبی یا حمایت از فیلم ارزشمندی مثل ماجرای نیمروز همه جزیی از رفتارهای منافقانه اوست و اتفاقا آدم را به یاد افراد منافق و خبیثی همچون کلاهی و کشمیری می اندازد که در ظاهری متشرع اما در جبهه کفر منتظر روزی ماندند تا بر پیکر جمهوری اسلامی ضربه بزنند.

جناب وزیر
حضرتعالی اخیراً به درستی و با فراست فرموده اید: “هنرمندان مایه عزت، شرف و فضیلت هستند.”، این سخنی است به غایت زیبا و دلنشین، اما بدانید با حضور فردی با ویژگی های آقای ایل بیگی در جایگاه نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی تحقق این رای و نظر شما غیرممکن است و عملکرد ایشان در تعارض آشکار با نظر و سخن شما است. سخن کوتاه میکنم، کارد به استخوان رسیده و رفتار تحقیرآمیز و متکبرانه آقای ایل بیگی کاسه صبر سینماگران را لبریز کرده. دیری نخواهد پایید که ادامه این روند کار را به بحران و حتی، خدای ناکرده، درگیری فیزیکی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بکشاند، که آن روز دیگر، روز قهر و خشم دلسوختگان و ستمدیدگان سینماست. ما این درد دل خود را صادقانه با شما در میان نهادیم، به امید تغییر عاجل اوضاع و توجه شما، که اگر غیر از این شود چاره ای باقی نمی ماند جز پناه بردن به افکار عمومی و رسانه ای کردن همین مکتوب، تا آیندگان قضاوت کنند در دوران وزارت شما چه بر ما گذشت.

و مکرو و مکر الله والله خیرالماکرین…
محمد حسین فرح بخش
کارگردان و تهیه کننده سینما




ایوبی بالاخره استعفا داد⇐حیدریان جایش را گرفت

سینماروزان: چهار ماه بعد از استعفای علی جنتی و علیرغم ممارستی که حجت ا.. ایوبی برای ماندن در ریاست سازمان سینمایی نشان داده بود اما گویا وی بالاخره استعفا داده و وزیر ارشاد هم استعفای او را پذیرفته است.

به گزارش سینماروزان این خبری است که خبرگزاری «مهر» وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی منتشر کرده است و از محمدمهدی حیدریان مشاور عالی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان سرپرست سازمان سینمایی یاد کرده است.

آخرین حضور ایوبی در کنار وزیر ارشاد مربوط میشد به دیدار وزیر ارشاد با دست اندرکاران جشنواره ای موسوم به جهانی فجر که در این دیدار این محمدمهدی حیدریان بود که دست راست وزیر نشسته بود!

هنوز سازمان سینمایی نسبت به این خبر واکنشی نشان نداده است.




واکنش یک کارگردان به تخصیص بودجه ۳۵ میلیاردی برای تولیدات فاخر⇐این گونه است که ویژه‌خواران، فربه‌تر می‌شوند و مستقلان، نحیف‌تر!

سینماروزان: خبر تخصیص بودجه 35 میلیاردی برای تولیدات فاخر سینمایی از سوی وزیر ارشاد با واکنش اصغر نعیمی فیلمنامه نویس و کارگردانی مواجه شده است که امسال عاشقانه «سایه های موازی» را روی پرده داشت و علیرغم محدودیت در اکران فیلمش توانست اقبال مخاطبان را موجب شود.

به گزارش سینماروزان نعیمی که اغلب کوشیده در سینمای مستقل و وامدار بخش خصوصی کار کند با نقد تخصیص بودجه 35 میلیاردی برای تولیدات فاخر آن را موجب فربه تر شدن ویژه خواران و نحیف تر شدن مستقلان دانسته است.

متن یادداشت اصغر نعیمی را بخوانید:

اعلام اختصاص ٣٥ ميليارد تومان اعتبار براي توليد آثار فاخر از سوي وزير ارشاد، خبر خوشي براي ويژه خواران و وابستگان به بودجه هاي دولتي و خبر تلخي است براي جريان مستقل سينماي ايران.

در سينماي ايران كه بزرگترين معضل آن كثرت توليد و محدوديت ظرفيت اكران و تعداد سالن هاي نمايش است و در شرايطي كه 90 درصد از دست اندركاران اين سينما گرفتار مشكلات معيشتي هستند و متاسفانه بسياري از آنها زير خط فقر قرار دارند، چرا دولت به جاي توسعه زيرساختهاي سينما، توسعه و تجهيز سالن هاي سينما و رسيدگي به امور رفاهي، معيشتي سينماگران، همچنان بودجه های ميلياردي را صرف توليد فيلم مي كند؟

اي كاش وزير محترم ارشاد و مديران سازمان سينمايي متوجه اين نكته مي شدند كه ايده توليد فيلم فاخر محصول جاه طلبي و خودنمايي مديراني در دولت دهم بود كه مثمر ثمر بودن را تنها در توليد آثاري فرمايشي ميدانستند و تنها نتيجه اش ايجاد رانت براي گروهي نورچشمي ، ساخت آثاري فرمايشي و مخاطب گريز و گسترش بي عدالتي در عرصه سينما بود. حال توقع نمي رود مديران فعلي به جاي درس گرفتن از آن تجربه ناموفق و توجه به مسايل زيرساختي سينما و نيازهاي ضروري دست اندركاران آن، باز هم بودجه هاي گزاف را صرف تداوم و تكرار يك تجربه شكست خورده و امري پيشاپيش محتوم كنند.

بايد متوجه بود كه تنها نتيجه توليد فيلم فاخر، ايجاد شرايط نابرابر رقابت ميان سينماي دولتي و مستقل، بالا بردن دستمزدها، افزايش هزينه هاي توليد و پخش، ساخت فيلم هايي فرمايشي، بدون مخاطب يا كم مخاطب و از نقطه نظر صنعتي و اقتصادي زيان ده است.

توليد فيلم فاخر فقط توليدكنندگان اين قبيل آثار را فربه تر و ثروتمندتر ميكند و سينماي مستقل را نحيف تر و در نهايت نابود خواهد كرد.




ایوبی در گفتگو با رسانه متبوع حوزه هنری، سخنان وزیر ارشاد را نقض کرد⇐کوچکترین دخالتی در کار هیأت انتخاب فجر صورت نگرفته!

سینماروزان: در حالی که ساعاتی قبل سخنان وزیر ارشاد در دیدار با آیت الله مکارم شیرازی که در آن درباره پالایش آثار حاضر در جشنواره سخن گفته شده بود در رسانه ها منعکس شد(اینجا را بخوانید) حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی در گفتگو با خبرگزاری متبوع سازمان تبلیغات اسلامی و البته حوزه هنری، سخنان وزیر را نقض کرد.

به گزارش سینماروزان رضا صالحی امیری با اشاره به پالایش فیلم‌های جشنواره فجر، از حذف ۱۰ فیلم با موضوعات فمینیستی و نامناسب خبر داده بود اما ایوبی از این گفته که کوچکترین دخالتی در کار هیأت انتخاب انجام نشده است.

ایوبی در گفتگو با «مهر» بیان داشته است: بنده در تمام دیدارهای دیروز و تا ظهر امروز آقای وزیر با علما و مراجع حضور داشتم هیچ سخنی از ایشان مبنی بر کوچکترین دخالت در داوری هیات انتخاب فیلم فجر از ایشان نشنیدم.

وی افزوده است: وزیر محترم فرهنگ به شدت پایبند به ضوابط هستند و اجازه چنین مداخلاتی را به هیچ کس نمی دهند. شیوه مدیریت ایشان احترام صدر درصد به نظر کارشناسی است. در هرصورت اعضای هیات انتخاب که از شخصیت های برجسته اند خود بهترین گواه هستند بر اینکه چنین شبهه افکنی هایی بی پایه و بی اساس است.




واکنش به یک توقیف⇐عوامل “مشکل گیتی” صبح شنبه به سراغ وزیر می روند

سینماروزان: توقیف غیرمنتظره کمدی اینترنتی “مشکل گیتی” به دلیل پخش تیزر از جم به واکنش عوامل فیلم منجر شد.

به گزارش سینماروزان در حالی که دست اندرکاران “مشکل گیتی” از مدتها قبل پخش هر گونه تیزر ماهواره ای را اقدامی خودسرانه دانسته و از مقامات ارشاد خواستار برخورد با پخش کنندگان تیزر شده بودند، توقیف “مشکل گیتی” به جای برخورد با شبکه های ماهواره ای، آنها را در موقعیتی قرار داد که چاره ای جز رساندن پیام خود به وزیر ارشاد نداشته باشند.

در این راستا بهرام کاظمی تهیه کننده و کارگردان “مشکل گیتی” به همراه عوامل این فیلم، حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردان و البته جمعی از سینماگران معترض به تصمیم ارشاد مبنی بر توقیف فیلمی مجوزدار که ناقض امنیت تولید است، روز شنبه 4 آذرماه ساعت 11 صبح به وزارت ارشاد می روند تا پیام اعتراض خود را نسبت به این عمل که ضایع کننده حقوق فیلمسازان است به وزیر ارشاد اعلام کنند.




گمانه زنی یک رسانه انقلابی⇐صالحی امیری از ایوبی خواسته سکوت کند!

سینماروزان: در هفته های اخیر کم اتفاق ریز و درشت در حیطه سینما رخ نداد و آخرین آن هم توقیف ناگهانی کمدی “سه بیگانه” علیرغم  صدور پروانه نمایش و ثبت قرارداد اکران در شورای صنفی نمایش و البته تهدیداتی بود که از سوی عبدالرضا کاهانی کارگردان فیلم توقیفی “ارادتمند نازنین بهاره تینا” نثار مدیران سینمایی شد.

به گزارش سینماروزان در کوران این اتفاقات اما کمترین واکنش شفاف از سوی سازمان سینمایی یا کارمندان روابط عمومی اش که اتفاقا علاقه فراوانی هم به دیده شدن دارند، دیده نشد.

در این اوضاع “فرهنگ نیوز” که خود را پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی نامیده با ارائه گزارشی به تحلیل چرایی این سکوت پرداخته است و در تحلیل این سکوت به طرح این گمانه زنی پرداخته شده که رضا صالحی امیری وزیر تازه ارشاد از معاونانش و از جمله رییس سازمان سینمایی خواسته در ماههای باقیمانده تا انتخابات با حداقل موضع گیری کار را ادامه دهند.

متن گزارش “فرهنگ نیوز” را بخوانید:

هیچ تغییر خاصی رخ نداد

حضور صالحی امیری در وزارت ارشاد این شائبه را پررنگ کرد که برخی از معاونت‌های زیرمجموعه ارشاد و البته معاونت سینمایی که چند سالی است به سازمان سینمایی تغییر نام داده دستخوش تحول مدیریتی شود.
 پیچیده شدن شایعه استعفای علی جنتی در فضاهای غیررسمی و به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی حداقل سه هفته زودتر از تحقق عملی استعفا به طول انجامید و هرچند در ابتدا با واکنش سخنگوی رسمی وزارت ارشاد مواجه شد اما در نهایت علی جنتی خودخواسته یا ناخواسته(؟) استعفا داد و جایش رضا صالحی امیری به وزارت ارشاد آمد.

حضور صالحی امیری در وزارت ارشاد این شائبه را پررنگ کرد که برخی از معاونت‌های زیرمجموعه ارشاد و البته معاونت سینمایی که چند سالی است به سازمان سینمایی تغییر نام داده دستخوش تحول مدیریتی شود. این شائبه‌ها زمانی پررنگ‌تر شد که حجت‌الله ایوبی رئیس این سازمان هم در صفحات اجتماعی خود ضمن حمایت تلویحی از علی جنتی از رفتن خبر داد اما 3 هفته بعد از رأی اعتماد از مجلس هنوز هیچ تغییر خاصی در زیرمجموعه سینمایی ارشاد رخ نداده است.

گریز از پاسخگویی

در این 3 هفته همچنان ایوبی است که ریاست سازمان سینمایی را بر عهده دارد اما در همین 3 هفته کم اتفاق حاشیه‌ساز در زیرمجموعه سینمایی ارشاد رخ نداده است.

از تلاش برای شکایت محمدهادی رضوی سرمایه‌گذار 60 درصدی «شهرزاد» از دست‌اندرکاران تولید فصل دوم گرفته تا ممانعت از عرضه فیلم مجوزدار «پرونده هاوانا»ی علیرضا رئیسیان در شبکه خانگی، از وارد نمودن نزدیک به 40 مورد اصلاحیه بر فیلمی به نام «کاکا» از محصولات مرکز گسترش تا سختگیری‌های شدید در صدور مجوز کارگردانی برای برخی از فعالان سال‌های اخیر سینما و در نهایت ممانعت از اکران یک کمدی با نام «سه بیگانه» علیرغم صدور مجوز نمایش و البته ثبت قرارداد اکران در شورای صنفی نمایش.

صالحی امیری از ایوبی خواسته سکوت کند؟

در تمام این موارد نوعی از محافظه‌کاری در صدور تصمیم به چشم می‌خورد و جالب اینجاست درباره هیچ‌کدام از این تصمیمات رئیس سازمان سینمایی واکنش نشان نمی‌دهد و زیرمجموعه‌هایی همچون معاونت نظارت و ارزشیابی و مدیرکل دفتر امور نمایش خانگی نیز اغلب با  گنگ سخن گفتن و با کلی‌گویی مسائل را مختومه می‌کنند.
ماجرا چیست؟ آیا ایوبی شخصاً علاقه‌ای به ماندن در سازمان سینمایی ندارد و برای همین است که دیگر کمتر واکنشی از وی نسبت به اتفاقات را نمی‌بینیم؟ آیا صالحی امیری از ایوبی خواسته که در ماه‌های باقی‌مانده تا انتخابات ریاست جمهوری 96 با کمترین حضور رسانه‌ای که ممکن است چالش‌زا باشد کارش را تمام کند؟
درباره علاقه‌ ایوبی به ماندن یا نماندن ذکر همان شاهد مثال از ایشان کافی است که در صفحه اجتماعی‌اش نوشته بود: “یکی گفت نماز کردند، گفت آری. گفت آه. گفت همه نماز من از آن تو، آن آه تو از آن من. و من می‌گویم:‌ «همه سازمان‌های جهان ازجمله سازمان سینمایی از آن تو و این حال و نمازت از آن من.»”
درباره تقاضای صالحی امیری از ایوبی نیز می‌توان به برکناری سخنگوی سابق ارشاد اشاره کرد؛ سخنگویی که عطش پاسخگویی به هر پرسشی بی‌آنکه درباره آن به‌طور کامل بداند دوگانگی‌هایی را میان اظهارنظرت وی با گفته‌های مدیران بالادستی به وجود آورد که باعث افزایش دایره پرسش‌ها و بیشتر شدن دردسرها می‌شد و صالحی امیری در بدو حضورش عذر این سخنگو را خواست!

اگر صالحی امیری خواستار سکوت باشد…
اگر صالحی امیری از ایوبی خواسته باشد موضع سکوت را اختیار کند و به حفظ کرسی مدیریتی ادامه دهد و اگر ایوبی علیرغم میل باطنی ماندن در این سمت را به استعفا آن‌هم در ماه‌های باقی‌مانده تا انتخابات ترجیح داده باشد، هرچه به پایان سال نزدیک می‌شویم حجم حواشی سینما بیشتر خواهد شد.
تا مهم‌ترین اتفاق سینمایی کشور که جشنواره فیلم فجر است فقط 2 ماه و نیم زمان باقی‌مانده است و در شرایطی که حتی کم‌رونق‌ترین جشنواره‌های فجر از همان اولین پروسه که انتخاب فیلم‌هاست حاشیه‌ساز بوده‌اند به نظر می‌رسد محافظه‌کاری گریبان گیر صالحی امیری در برخورد با سینما دامنه حواشی را افزایش خواهد داد.
امسال هم فیلم‌سازان پیشکسوتی مانند مسعود کیمیایی، کیانوش عیاری و علیرضا داوود نژاد مترصد حضور در جشنواره هستند و هم کارگردانان میان‌سالی مانند پوران درخشنده، تهمینه میلانی، همایون اسعدیان و محمدهادی کریمی و هم جوانان بااستعدادی نظیر رامبد جوان، وحید جلیلوند و مهدی کرم پور ضمن اینکه به‌مانند همیشه شماری از فیلم اولی‌ها نیز در تلاش برای حضور در جشنواره‌اند. در این شرایط قطعاً یک مدیریت فکر شده و کاملاً مسلط بر تجربه اجرایی است که خواهد توانست حواشی را کاهش دهد.
ادامه موضع سکوت در قبال اتفاقات شاید در شرایط فعلی بتواند گریزگاهی برای جلوگیری از تولید بحران تازه قلمداد شود اما در کوران رسیدن فیلم‌ها به جشنواره کافی است نام اثر یک یا چند فیلم‌ساز شناخته‌شده در بخش اصلی جشنواره حضور نداشته باشد تا آنگاه حجم بالای حملات باشد که نثار مدیران ارشاد شود. طبیعی است که ممیزی آثار پیش از ورود به جشنواره نیز به‌مانند همیشه مشکل‌زا خواهد بود؛ فقط کافی است به این فکر کنید که کیمیایی سراغ داستانی رفته که برخی آن را برآمده از زندگی سعید امامی دانسته‌اند، کیانوش عیاری با طنزی گزنده از اختلاف طبقاتی فراوان در جامعه گفته، اسعدیان درباره قاچاق اعضاء فیلم ساخته و پوران درخشنده برای اولین بار از معضل همباشی (طلاق سفید) در کلان‌شهرها گفته است و هرکدام از این‌ها می‌تواند زمینه‌ساز حذف و تعدیل‌هایی باشد حاشیه‌ساز.

راه منطقی را انتخاب کنید

پس حتی اگر بپذیریم کم‌خطرترین راه پیش‌روی صالحی امیری سکوت و دعوت مدیران سینمایی به سکوت است اما لزوماً منطقی‌ترین راه‌حل مشکلات سینمای ایران سکوت نیست.گاهی اوقات توضیح روشن و شفاف‌سازی درباره تصمیمات به‌مراتب بهتر از سکوت است. مدیرانی که بر اساس منطق تصمیم می‌گیرند باید این توانایی را داشته باشند که درباره این منطق شفاف‌سازی کنند و این نیاز امروز سینمای ایران است.

صالحی امیری باید به پیشواز پاسخگویی برود و از مدیران سینمایی‌اش هم بخواهد که با حفظ موضع مشترک و البته مبتنی بر منطق، پاسخگوی تصمیمات باشند. اگر فیلمی بناست موقت یا دائم توقیف شود باید در قبال این توقیف با دلایل روشن شفاف‌سازی کرد و اگر یک محصول سینمایی باید با حجم فراوان تعدیل به نمایش درآید باید به‌روشنی دلایل این تعدیلات هویدا شود.
مدیری که نتواند درباره تصمیمات مدیریت زیرمجموعه‌اش شفاف‌سازی کند قطعاً نخواهد توانست مدیری کارا قلمداد شود آن‌هم در روزگار کنونی که کوچک‌ترین گافهای مدیریتی به حواشی رسانه‌ای بزرگ ختم می‌شوند. صالحی امیری باید در حد خود بتواند این تلاش برای شفاف‌سازی را در حیطه مدیران زیردست خود نهادینه کند




پرسش رسانه اصولگرا⇐آیا صالحی‌امیری دستور رفع توقیف را صادر خواهد کرد؟

سینماروزان: حذف علی جنتی از وزارت ارشاد و روی کار آمدن رضا صالحی امیری با پرسش برخی سینماگران درباره وضعیت فیلمهای توقیفی شان در دوره جدید همراه بوده است.
به گزارش سینماروزان “خانه دختر”، “ارادتمند نازنین بهاره تینا”، “عصبانی نیستم”، “خانه پدری”، “رستاخیز” و “آشغالهای دوست داشتنی” از جمله آثار توقیفی هستند که صاحبان شان گمان دارند شاید برخورد وزارت صالحی امیری با آنها مهربانانه تر باشد.
روزنامه اصولگرای “جوان” نیز با ارائه گزارشی به طرح پرسشی مهم در این باره پرداخته است.
متن کامل گزارش این رسانه را بخوانید:
در انتظار موضع وزير ارشاد در قبال فيلم‌هاي توقيفي
تغيير وزير ارشاد، گمانه‌زني‌هايي را درباره ايجاد تغيير در رأس سازمان سينمايي و جابه‌جايي در مديريت مياني سازمان سينمايي در پي داشته است.

با وجود اينكه شايعات هنوز به پايان نرسيده، اما صالحي‌اميري در مصاحبه‌هايش بر تغييرات محدود تأكيد كرده است و با اين سخنان احتمال دگرگوني ناگهاني در وزارت ارشاد را رد كرده است. در اين شرايط كه تركيب سازمان سينمايي هنوز دست‌نخورده باقي مانده است، برخي فيلمسازاني كه فيلم‌هاي توقيفي دارند از تغيير وزير به عنوان فرصتي براي رفع توقيف فيلم‌هاي‌شان نام برده‌اند.

سعيد خاني، تهيه‌كننده «ارادتمند نازنين بهاره تينا» در گفت‌وگو با “ایلنا” ابراز اميدواري كرده است كه آمدن صالحي‌اميري باعث حل مشكل اين فيلم شود. «ارادتمند نازنين بهاره تينا» از جمله آثار توقيفي دولت يازدهم است كه در شوراي پروانه نمايش با اتفاق نظر كامل از سوي اعضا رد شد و هيچ مخالفتي براي توقيف اين فيلم صورت نگرفت. حتي گفته شد اين فيلم مي‌تواند در صورت اكران به كليت سينماي ايران آسيب بزند. حتي بعد از تغيير اعضاي شوراي پروانه نمايش نيز اعضاي جديد نظر قبلي شورا را تأييد كردند تا فيلم عبدالرضا كاهاني در توقيف باقي بماند.

با وجود اينكه با روي كار آمدن دولت يازدهم برخي از فيلم‌هايي كه در دولت‌هاي قبلي توقيف شده بودند رفع‌توقيف شدند، اما همين دولت نيز چند عنوان فيلم را توقيف كرده و هنوز تكليف چند فيلم توقيفي مشخص نشده است.

هرساله با نزديك شدن به ايام جشنواره فجر بحث فيلم‌هاي توقيفي و آثاري كه امكان دارد بعد از جشنواره توقيف شوند بالا مي‌گيرد. اكنون كه صالحي‌اميري خود را براي برگزاري تنها جشنواره فيلم فجر در دوره وزارتش بر ارشاد دولت يازدهم آماده مي‌كند بايد موضع خود را نسبت به فيلم‌هاي توقيفي روشن كند.

وزراي ارشاد در هنگام قبول تصدي پست وزارت معمولاً نگاه مهربانانه‌اي به فيلم‌هاي توقيفي دارند و تجربه نشان داده كه هر وزير در ابتداي حضورش در ساختمان وزارت ارشاد در ميدان بهارستان دستور رفع توقيف چند عنوان فيلم را داده‌ است.

آيا صالحي اميري نيز مي‌خواهد مانند وزراي سلف دستور رفع توقيف فيلم‌ها را بدهد يا همانطور كه تاكنون تغييري در وزارت ايجاد نكرده است، فعلاً قصد دارد همه چيز را در يك سكون و آرامش نگه دارد!؟