1

اظهارات وحید جلیلی که ازجمله گزینه‌های مدیریت فرهنگی در دولت سیزدهم است⇐آن‌قدر که روشنفکران از ارگان‌های جمهوری اسلامی‌ ایران رانت گرفتند و فیلم ساختند بچه‌حزب‌اللهی‌ها نگرفتند!/تعداد فیلم‌های مسئله‌داری که توسط ارگان‌های جمهوری اسلامی‌، ساخته شده است بسیار زیاد است!/مدیران اصلی وزارت ارشاد و صداوسیما حداکثر یک جماعت ۲۰ تا ۳۰ نفره هستند که ۳۰ سال است مدیریت فرهنگی کشور را در انحصار خود گرفته‌اند!!/وقتی دغدغه یک مدیر سیما، سرقت زنجیر طلای فوتبالیست معروف است، انتظار دارید شکست نخورد؟/چپ و راست در عرصه فرهنگی کشور، دستشان در یک کاسه است!

سینماروزان: وحید جلیلی ازجمله نیروهای فرهنگی جریان راست است- که با توجه به انصراف برادرش سعید جلیلی به نفع سیدابراهیم رییسی در انتخابات ۱۴۰۰- شایعات مختلفی درباره مدیریتش در ساختار فرهنگی دولت سیزدهم مطرح شده است.

به‌گزارش سینماروزان وحید جلیلی که ازجمله گردانندگان جشنواره عمار بوده در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری تسنیم ریشه مشکلات فرهنگی کشور را حلقه بسته مدیریت فرهنگی دانسته است.

وحید جلیلی درباره علل حمایت ارگانهای حاکمیتی از فیلمسازان موسوم به روشنفکر به خبرگزاری تسنیم بیان داشت: مشکل در اقتدار امنیتی دستگاه‌های مدیریتی ما نیست. اتفاقاً خیلی هم مقتدرند و در موقعیت‌هایی که بخواهند اجازه ورود به برخی را ندهند، نمی‌دهند. آقای ضرغامی‌ برای انتخابات شعار خودش را نان، مسکن و آزادی انتخاب کرده بود اما به‌نظرم آزادی در نظر ایشان مورد نقد است.

جلیلی ادامه داد: حرفم این است که اگر شما می‌بینید که از یک عنصر ضدانقلاب یا ضددین در صداوسیما، وزارت ارشاد یا جاهای دیگر حمایت می‌شود، محصول این نیست که دوستان ما از دستشان در رفته است و یا اقتدار امنیتی ندارند بلکه اتفاقاً دروازه‌ها روی آنان باز است و نمونه‌های آن هم “لاتُعدّ و لاتُحصی” است، در واقع تعداد فیلم‌های مسئله‌داری که توسط ارگان‌های جمهوری اسلامی‌ ایران مانند حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و صداوسیما ساخته شده است بسیار زیاد است، حتی برخی از ارگان‌ها مسئله‌دارترین فیلم‌ها را حمایت کرده است، فیلمی مانند “خانه پدری” را یکی از نهادها حمایت کردند که ساخته شود. آن‌قدر که روشنفکران از ارگان‌های جمهوری اسلامی‌ ایران پول و رانت گرفتند و فیلم ساختند بچه‌حزب‌اللهی‌ها نگرفتند

جلیلی افزود: مشکل، نقصان در حراست و امنیت وزارت فرهنگ و نهادهای ما نیست بلکه باید عمیق‌تر نگاه کرد. نه، این محصول برنامه‌ریزی مدیریت فرهنگی ماست یعنی نرم‌افزار مدیریت فرهنگی آقایان خراب است چون مدیرانی سیاست‌زده هستند. مدیران سیاست‌زده نمی‌توانند در عرصه فرهنگ و هنر تصویر جامعی از فرهنگ و هنر و سینما داشته باشند و خیلی راحت فریب می‌خورند.

وحید جلیلی با انتقاد از حلقه بسته‌ مدیریت فرهنگی کشور گفت: مدیران اصلی وزارت ارشاد و صداوسیما حداکثر یک جماعت ۲۰ تا ۳۰ نفره هستند که ۳۰ سال است مدیریت فرهنگی کشور را در انحصار خود گرفته‌اند و به هیچ کس هم پاسخگو نیستند. الآن وقت این است که از ایشان بپرسیم که “آقا، شما رفتید که سلیقه مخالف انقلاب و نظام را جذب کنید؛ آیا جذب شدند؟ جذب هم نه به این معنا که انقلابی و حزب‌اللهی شوند فقط به این معنا که خیلی ضدانقلاب نباشند. واقعاً به این نتیجه رسیدید؟ “، کارنامه‌شان را روی میز بگذارند و بگویند که “در این ۳۰ سال هزاران میلیارد تومان امکانات کشور در اختیار ما بود و برای این رویکرد از آن استفاده کردیم که جذب کنیم”. آیا جذبی رخ داد؟ به‌نظر من تشت رسوایی نظریه جذب افتاده است.

جلیلی گفت: اما حالا که این‌همه سال از مدیریت آقایان و بعد از آن هم حضور دیگر مدیران فرهنگی حزب‌اللهی در ارکان مدیریت فرهنگی مانند ارشاد و… گذشته است، زمان پاسخگویی آنها رسیده است. امکاناتی هم که آقایان در اختیار داشتند که کم نبوده است؛ تنها سازمان صداوسیمای ما ۳۲ شبکه استانی دارد. در تمام این استان‌ها چقدر مضامین و موضوعات جالب و جذاب دراماتیک هست که می‌تواند برای بازنمایی هویت و فرهنگی ملی و تاریخی و ایرانی ما به‌کار آید اما، خروجی آن چه شده است؟ مسئول استان‌های سازمان صداوسیما کیست؟ یکی از اعضای آن باندی است که ۳۰ سال است حاکم است. کافی است که یادداشت ایشان را درباره زنجیر طلای یک فوتبالیست بخوانید تا بدانید چه فاجعه‌ای در مدیریت فرهنگی کشور ما حاکم است. این گونه متوجه می‌شویم که سطح دغدغه این آدم چیست که اگر در سال ۵ تا یادداشت بنویسد یکی از سرقت زنجیر طلای فوتبالیست است، آن هم با چه سوز و گدازی. خب، وقتی چنین فردی ژنرال جنگ نرم شماست، انتظار دارید شکست نخورید؟ بهشان هم هیچ انتقادی نمی‌شود کرد، می‌گویند “خفه شو، تو ضدنظام و انقلاب هستی. ”

جلیلی در ادامه بیان داشت: حرف ما مگر چیست؟ ما می‌گوییم که نمی‌شود که دشمنان ما با تمام اتاق‌های فکر و استراتژی‌هایشان وارد جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران شدند، و بعد در اوج همین جنگ نرم می‌بینید که مدیریت جنگ نرم دست چه عناصری و با چه سطح نازلی از دغدغه افتاده است. سریال “عروس تاریکی” ساخته می‌شود که در صفحه سریال چند هزار نفر به آن فحش می‌دهند که چقدر این سریال دارای سیاه‌نمایی و فضاحت در محتوا است. خب، وقتی صداوسیمای ما این باشد چه انتظاری از مدیران ارشاد دولت تدبیر و امید است!؟ به‌عقیده من آنها می‌گویند که “مدیران حزب‌اللهی که باید الگوی ما باشند و ما از آنان باید یاد بگیریم، نتیجه کارشان این شده است که خود شما منتقد آن هستید دیگر چه انتظاری از ما دارید؟ ” این وضعیت موجود ماست که به‌دلیل غلبه باندهای قدرت در عرصه فرهنگی کشور رخ داده است. من همه مشکلات را در این باندی بودن مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی‌ایران می‌دانم، باید فکری برای مدیریت باندی حاکم بر فرهنگ و رسانه جمهوری اسلامی‌ایران بشود. مگر مدیران ارشاد دولت فعلی که رو به اتمام هست چه‌کسانی هستند؟ یکی از آنان فردی است که یکی از افراطی‌ترین افراد جناح راست در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ و… بود که بسیاری از حملات تبلیغاتی که علیه آقای خاتمی‌ می‌شد طراحی ایشان بود، پس ایشان را هم نمی‌شود متهم کرد که اصلاح‌طلب است بلکه یک جناح راستی جدی است که امروز هم مدیر سازمان سینمایی کشور است، بنابراین او هم از دل همین باندها بیرون آمده است. پس باید دقت کرد که مدیریت فرهنگی کشور را سیاسی نقد نکرد چراکه چپ و راست در عرصه فرهنگی کشور، دستشان در یک کاسه است، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در حد زیادی با هم اشتراک نظر دارند و مانند هم عمل می‌کنند!




از شهردار تهران تا کارگردان “خوب بد جلف” و وحید جلیلی(!)در بخش مسابقه مستند جشنواره فجر

سینماروزان: اسامی فیلم‌های مستند سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر درحالی اعلام شد که هم شهردار تهران و هم کارگردان “خوب بد جلف” در این بخش حضور دارند!!

پیروز حناچی شهردار تهران هرچند تاکنون در مهار آلودگی هوای پایتخت موفق نبوده ولی با مستند “زمستان است” با محوریت مرور تاریخچه لاله‌زار(!) در بخش مسابقه مستند فجر حاضر است.

پیمان قاسم‌خانی نویسنده‌‌ای که اخیرا فیلد کارگردانی را با ساخت دو قسمت از “خوب بد جلف” تجربه می‌کند با مستندی به نام “کامی” به بخش مسابقه مستند فجر راه یافته است. “کامی” درباره زندگی کامیار شاپور شاعر و نقاش ایرانی است.

مرکز گسترش با مستند “پروژه ازدواج” در بخش مسابقه مستند فجر حاضر است. حوزه هنری فارس با مستند “عالیجناب” در جشنواره فجر حاضر است.

شماری از مستندهای مطلوب رسانه‌های اصولگرا و از جمله “مهدی عراقی را بکش”، “خسوف”، “زندگی میان پرچم‌های جنگی” و “بانو”- که این آخری محصول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به مدیریت وحید جلیلی است– هم به جشنواره فجر راه یافته‌اند.

هیات انتخاب بخش مستند متشکل از بابک بهداد، رامین حیدری‌فاروقی و مرتضی شعبانی پس از بازبینی فیلم‌های مستند بلند متقاضی حضور در بخش مستند، 10 فیلم زیر را به ترتیب حروف الفبا برای حضور در جشنواره فیلم فجر برگزیدند:

1- بانو- ‌کارگردان: محمد حبیبی منصور- تهیه‌کننده: محمد حبیبی منصور با حمایت جبهه فرهنگی انقلاب

2- پروژه ازدواج- کارگردان: حسام اسلامی، عطیه عطارزاده- تهیه‌کننده: مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی

3- جایی برای فرشته‌ها نیست- کارگردان: سام کلانتری- تهیه‌کننده: محمد شکیبانیا و محسن شاه محمد میراب

4- خسوف- کارگردان: محسن استادعلی- تهیه‌کننده: محسن استادعلی، مسعود زارعیان

5- خط باریک قرمز- کارگردان: فرزاد خوشدست- تهیه‌کننده: نگار اسکندرفر و فرزاد خوشدست

6- زمستان است- کارگردان: مهرداد زاهدیان- تهیه‌کننده: پیروز حناچی

7- زندگی میان پرچم‌های جنگی- کارگردان: محسن اسلام‌زاده- تهیه‌کننده: محسن اسلام‌زاده

8- عالیجناب- کارگردان: سجاد ایمانی- تهیه‌کننده: رضا دانش‌پژوه، سجاد ایمانی با حمایت حوزه هنری فارس

9- کامی- کارگردان: میترا ابراهیمی- تهیه‌کننده: پیمان قاسم‌خانی

10- مهدی عراقی را بکش- کارگردان: عبدالرضا نعمت‌اللهی- تهیه‌کننده: عبدالرضا نعمت‌اللهی




وحید جلیلی در یادداشتی بلندبالا و در نقد رسانه ملی اظهار داشت⇐بعد از بیست سال وقت نهی از منکر علنی‌ مدیریت باندی و ناکارآمد سازمان است!/انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد ۱۲ و ۲۶ ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد!!!/با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید سریال ۱۵ میلیارد تومانی نه یک اتفاق تصادفی بلکه دقیقا و کاملا محصول طبیعی یک نظام برنامه‌ریزی فاسد مدیریتی است!!/چرا تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب سازمان را بین خود دست به دست کرده‌اند همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!؟؟/فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چنان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند!!؟؟/اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟؟/رهبر از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح میگوید و رسانه ملی،  «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» میسازد!!!/ هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند!!

سینماروزان: چندی قبل وحید جلیلی از فعالان فرهنگی اصولگرا که در هسته مرکزی جشنواره ارزشی عمار هم قرار دارد در خلال یک سخنرانی به انتقاد از سریال “بوی باران” پرداخت. انتقادی که واکنش فوری نویسنده سریال را به دنبال داشت.

آن واکنش وحید جلیلی را واداشته در یادداشتی بلندبالا نقدحالی ارائه کند بر اوضاع کیفی محصولات رسانه ملی در همه این سالها.

متن کامل یادداشت جلیلی را بخوانید:

شنبه 19 مرداد 1398 به دعوت بچه‌های انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان در جشن سالانه‌شان از موفقیت‌ها و چالش‌های فیلمسازی انقلاب اسلامی سخن گفتم، بحثی مفصل در تصویر و تحلیل وضعیت فیلمسازی انقلاب در شرایط امروز.

کمتر از ده درصد از وقت آن سخنرانی به شکایت از یکی از فجایع اخیر رسانه‌ ملی؛ سریالی با نام اصلی «عروس تاریکی» و بدل شده به «بوی باران!»  گذشت.

خبرگزاری‌ها و سایت‌های مختلفی تمام یا بخش‌هایی از آن سخنرانی را بازتاب دادند.

دوستان از داخل صداوسیما خبر دادند که « آب در خوابگه مورچگان ریخته‌ای» و آشفته‌اند حضرات، در آن گفتار از مدیران ارشد رسانه‌ ملی و برخی پشتیبانان با نفوذشان در برخی جاهای مهم نظام سخن گفته بودم و اینکه دیگر بعد از 20 سال کم کم وقت نهی از منکر علنی‌شان رسیده است و بعضی تاریک‌خانه‌‌های مدیریت باندی و ناکارآمد صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید مورد هجوم نورافکن‌ها قرار گیرد.

در آن جلسه «عروس تاریکی» فقط از آن جهت که نمونه نمایانی از کارنامه آن تاریک‌خانه بود به کسری از آنچه سزاوار بود نواخته شد.

اما مدیران همیشه طلبکار، کمترین جزء از آن تاریک‌خانه را پیش انداختند تا با نعل وارونه زدن و نصیحت اخلاقیِ صاحب این قلم، مجموعه پرسش‌هایی را که پیش نهاده بودم نقش بر آب کنند و این موج را نیز به سلامت از سر بگذرانند.

عیبی ندارد،  اگر آن صاحب منصبانِ باند باز، در شأن خود نمی‌بینند که پاسخ وحید جلیلی را بدهند صاحب این قلم اتفاقا در شأن خود می‌داند که جواب نعمتی را که سال‌هاست از آن برخوردارند بدهد، و واقعا که چه نعمتی است برای انحصار طلبان بی‌هنر که خود در تاریک‌خانه پناه گیرند و عمله غَضب را که قبلا میلیاردی پرورانده‌اند پیش بیاندازند.

این معضله را در فقه؛  «تتّرس» نامیده‌اند و آنکه به طوع یا کُره، سپر ظالمان قرار گیرد پیشاپیش حکم خود را امضا کرده است؛ ساب النبی باشد یا نباشد.

ابتدا چند کلمه مختصر راجع به آنکه تا دیروز نعمتی بود برای حاکمان جام جم و امروز نعمتی است برای منتقدان و رسوا کنندگان مافیاهای حاکم در بخش مهمی از رسانه ملی جمهوری اسلامی.

کلماتی چند از نهج البلاغه بر سر نیزه شده است تا تردید در دل مومنانی اندازد که حجت‌شان اتفاقا علی است و اگر نبود عهدی که با علی دارند سال‌ها پیشتر « لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا» را چون لالایی دلنشینی به گوش غفلت گستران می‌خواندند و شرّ خود را از سرشان کم می‌کردند.

در پاسخ حقیر فرموده اند:” فحش ندهید و دروغ نگویید” !

انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چونان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند و آلاء الهی را تکذیب کنند و دروغ‌های دراماتیزه شده خود را به خورد ذهن و دل خانواده‌های هم وطن بدهند و اگر کسی بر این بیداد، ضجه‌ای زد؛  بانگ برآورند: «اِوا !  پرنسیبت کجا رفته است؟»

یاد باد آن حکایت رسا که کسانی در محراب به فجور مشغول بودند، مسلمانی تف انداخت که وای بر شما چه می‌کنید در مسجد مسلمین و بدهکار شد که «ای بی‌اخلاق! در محراب مسجد تف انداخته‌ای!»

حالا حکایت ماست و مستانی که با هذیان‌های سادیستی‌شان، تلو تلو خوران نه کوچه پس کوچه‌های بلاد، که خانه‌های مسلمانان را به پشتوانه نام رسانه ملی جمهوری اسلامی قرق می‌کنند و چون غارت زده‌ای بانگ بر می‌آورد عسس صدا می‌کنند و نهج البلاغه می‌گشایند و داد سخن از علی می‌دهند! و چه مظلوم است علی!

و حبّذا و مرحبا بر چنین بی‌شرمان و آفرین باد بر تاریک‌خانه نشینانِ مدیریتِ انحصار طلبِ رسانه‌ ملی که عمله غَضب را چنین جسور کرده و پیش انداخته اند مبادا پرده برافتد و معلوم شود که پشت این پلشتی، کدام تیم سیاست بازِ مدعی،  پناه گرفته است.

از کدام تیمِ سیاست باز کم مایه مدعیِ انحصارطلبی سخن می‌گوییم؟

26 سال پیش هاشمی نامی از پس مویه‌های آوینی، غزل خداحافظی را خواند و بعد از 12 سال، سکان بزرگ‌ترین امکان رسانه‌ای جبهه حق در طول تاریخ را به تیمی سپرد که امید بود صدا و سیمای «جمهوری»، «اسلامی» را احیا کنند.

آوینی که نقدهای آتشینش بر «بوق مفلوک» با دشنام‌هایی چون «دروغ گو » و «هتاک» پاسخ داده شد به دنیا نماند که برافتادن قبلی‌ها و بر آمدن بعدی‌ها را ببیند، اما همراهان ذوق زده و به وجد آمده آوینی را هرگز گمان آن نبود که 26 سال پس از ورود کاروانی از مدعیان به دروازه‌های جام جم، وضع رسانه ملی چنین باشد.

«عروس تاریکی» به شایستگی و روشنی محصول برنامه‌ریزی شده جماعتی است که بیش از دو دهه تجربه حاکمیت بر رسانه ملی را دارند.

عروس تاریکی، حتی اگر اولین ساخته این تیم می‌بود سزاوار تندترین سرزنش‌ها و لایق صریح‌ترین گلایه‌ها بود، چه رسد که 26 سال سابقه و تجربه و ادعا را یدک می‌کشد.

اگر کم هوش‌ترین و بی‌عرضه‌ترین مدیران هم از چنین فرصت عظیمی برای تجربه، آزمون و خطا برخوردار می‌شدند قطعا پس از 26 سال، نتیجه به مراتب از فاجعه امروز رسانه ملی بهتر می‌بود به شرط آن که به جای نصیحت اخلاقی دیگران ابتدا خود را از بخل، عجب، حسد و کبر خالی می‌کردند.

انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد 12 و 26 ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد.

تصور کنید سردار حاجی زاده مثلا در جشن‌های 40 سالگی انقلاب از یک برنو به مثابه دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی در فناوری دفاعی رونمایی کند! برنویی که تنها هنرش آن است که در دستان نیروهای خودی منفجر می‌شود! و بعد رسانه ملی 65 شب، هر شب نزدیک یک ساعت در شبکه یک، به تبلیغ این دستاورد بزرگ و شاهکار مدیران جمهوری اسلامی بپردازد!

گشودن پرونده «عروس تاریکی» تأمل در کارنامه تاریک‌خانه‌ای است که 26 سال است دربرخی گلوگاه‌های جام جم خسبیده و خود گوید و خود خندد.

به روم و روس می‌بری، به طبل و کوس می‌بری

نه مام توست این وطن که را عروس می‌بری؟

با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید پروژه 15 میلیارد تومانی «عروس تاریکی» نه یک اتفاق تصادفی، نه یک تپق ساده مدیریتی، نه یک خطای ناگزیر از سوی مدیریتی تازه کار و نو رس که دقیقا و کاملا محصول طبیعی  یک نظام برنامه‌ریزی فاسد در مدیریت رسانه ملی است. نظامی که البته پشتیبانان قاطع و جسوری در بیرون از سازمان و در برخی از جایگاه‌های مهم نظام دارند و به مدد همین پشتوانه پر مدعا، انحصار طلب و در بزنگاه‌ها خشن، توانسته‌اند صدها برابر مهریه این عروس را  از بودجه صداوسیما هزینه کنند تا مبادا ترک بردارد چینی نازک انحصار باند‌های قدرت.

نعمتی که این تیم یا هیأت یا باند یا کارگروه یا مافیا یا مجمع یا گَنگ یا جلسه دعای ندبه یا هر نام مقدس یا کثیف دیگری  که بر آن بگذاریم از آن برخوردارند، فلان عمله غضب یا نویسنده سادیست نیست، بلکه سکوت مصلحت پرستانی است که سال‌ها معاملات باندهای سیاسی در رسانه ملی را به تماشا نشسته‌اند و دم بر نیاورده‌اند به امید آن که شاید کور سویی از تحول بدمد و مباد این که نظام آسیب ببیند؛ و از قضا سرکنگبین صفرا فزود، هرچه بیشتر دم در می‌کشیم و سکوت می‌کنیم وقیح‌تر می‌شوند.

هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند، حالا دیگر لوله تفنگ‌هایشان را هر شب به سمت خانه‌هایمان می‌گیرند و فرزندان‌مان را نشانه می‌روند.

ملیجک‌های قسطنطنیه که برای لبخند نشاندن بر لب باندهای قدرت، منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علی عسگری را با ابن ملجم برابر می‌کنند و برایشان شیشکی می‌کشند، به جمهور مردم که می‌رسند «میرغضب» می‌شوند و ابایی ندارند که مدت‌ها، ملت بی‌پناه را در اوج تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.

دوگانه غریبی است: با قدرتمندان ملیجک و با مردم میرغضب!

بخوانید ضجه‌های ملت بی‌پناه را از ظلمی که مدیران رسانه ملی و پشتیبانان انحصارطلب و باند بازشان بر آن‌ها روا داشته‌اند: ( تمام نظرات از صفحه رسمی سریال بوی باران در اینستاگرام نقل قول شده است)

1. خیلی کشت و کشتار داره تو فیلم، من که کلا نگران آینده بچه‌هام شدم

2. پلیس دقیقا چکارست اینجا؟ یه آدم چاق و خرفت که فقط نشسته پشت میزش چرت میزنه. یعنی پلیسه فرشته رو نبش قبر کرد نفهمید پیمان بی‌گناهه؟!

3. کلا جنگ اعصاب روانه

4. مثلا کارگردان خواسته یه فیلم متفاوت بسازه، احتمالا تا پایان فیلم فقط عوامل پشت صحنه زنده میمونن… حیف وقت که واسه دیدن این فیلم گذاشتیم، خودمون کم تو زندگی مشکلات نداریم می‌خواهیم شب یه سریال ببینیم اونم پشیمون می‌شیم… دیگه دیدن پایان سریال هیچ لطفی نداره جناب کارگردان

5. خدا بکشتتون با این فیلم درست کردنتون. همش کشت و کشتار و قتل… چه وضعشه شورشو دراوردین یه خورده روحیه ی مردمو درک کنین

6. فکر کنم آخرش نویسنده و کارگردانشم کشته شن…

7. جنگ جهانی دوم انقدر کشته نداد که این سریال کشته داد

8. حیف پول و وقت که صرف این سریال شد

9. خب سریال کمدی خوبی بود. هر سری که یکی میمرد می‌خندیدیم. عنقریبه که کارگردانم بمیره. مهدی سلوکی هم که همه ش زندانه. این آخرشم انقدر خندیدیم که نگو، فهمیدیم که اگه یه قاتل بره بیمارستان با گروگان گیری میتونه فرار کنه

10. منتظر بودم آخر فیلم کارگردان یه انتحاری بزنه همه با هم برن هوا

11. علاوه بر کلیت سریال که ضعیف بود پایان بسیار ضعیف تری داشت امیدوارم دیگه شاهد همچین سریالی تو صداوسیما نباشیم. حالا که فکر میکنم چقدر از وقتمو صرف این سریال کردم حالم گرفته میشه

12. فقط یه انتقادن نسبت به اسم این سریال و ژانرش داشتم اونم اینکه اسمش باید بوی کشته ها میذاشتن و ژانرشم کمدی میبود همین

13. عباس کی کشته شد؟؟ تا سرمو برمیگردونم یکی به فنا میره

14. ماشاءا… همه از این سریال راضین با این تبلیغی که از فیلم گذاشتید و نظر مردمو پرسیدید اینایی که انتقاد میکنن زیر کامنتا همه منم!

15. خیلی سریال ضعیفی بود واقعا برای صدا و سیمای کشورمون متاسفم

16. خوب شد تمام شد وگرنه با کلاشینکف میومدن تو خونه هامون همه مون را به رگبار میبستن

17. آشغال ترین سریال تاریخ صدا و سیما بود

18. هیتلر تو جنگ جهانی اینقدر آدم نکشت که شما تو  یه سریال کشتین

19. خداوکیلی دیگه از این همه کشت و کشتار خسته شدیم تمومش کنید بره

20. امشب کسی نمرد خودش جای شکر داره آخه امشب قسمت جدیدی نبود خلاصه بود! فردا منتظر قتل بعدی هستیم

21. چرا انقدر پلیسمونو ضعیف نشون میدید؟

22. پلیس کشور باید شاکی خصوصیتون بشه با این ضعفی که نشون دادید از بازپرس و پلیس

23. سه نفر نویسنده و دو نفر مشاور نویسنده جمعا پنج نفر آنچنان چرت و پرتی نوشتین که خودتون هم قطعا نفهمیدین چیکار کردین! ای کاش یه بار توی عمرتون یه کتاب از آگاتاکریستی میخوندین تا میفهمیدین ژانر جنایی نوشتن چطوریه، ای کاش یه بار تو عمرتون دو صفحه از کتاب‌های وودی آلن میخوندین تا پرداخت داستانی یاد میگرفتین… ای کاش دو خط از کافکا میخوندین تا حداقل تخیلی درست مینوشتین…  یعنی این حجم چرت و پرتی که شما نوشتین خودش یک اثر تاریخی و ادبی محسوب میشه! آقای کارگردان که کلی بودجه گرفتی از صدا و سیما واسه سرگرم کردن مردم! پولو خوب حروم کردی خوب! کارآگاه گجت رو بازسازی میکردی جالب تر بود والا

24. اسم فیلم هیچ ربطی به فیلم نداشت، به نظرم اسم فیلم اگه قتل زنجیره ای بود بیشتر بهش میومد! آخه بوی باران چه ربطی به این فیلم جنایی داره خب؟

25. ظاهرا هدف اصلی ساخت این سریال چیز دیگه ای بوده، چرا تو این سریال پلیس و بازرس هیچکاره ست؟ اصلا ما پلیسی ندیدیم… خلافکارها توی این سریال قهرمان نشون داده شدند

26. اینا چی میگن؟ کجاش آموزنده بود؟ کجاش قشنگ بود؟ اینا فیلمم میبینن؟ تعریف فیلم و سریال رو میفهمن؟ یارو میگه باعث روشنفکریم شد!

27. اینقدر این سریال عالی و محشر بود که اصلا در حد فهم ما نمیگنجه!

28. وا… غیر از بدآموزی چیزی نداشته از بس ترانه قرص خواب آور به آدم و حیوون خوروند

29. من که از رسانه میلی که پول بیت المال رو داره حیف میکنه واسه چنین برنامه سطح پایینی راضی نیستم، ماهواره نداریم دلخوشیمون روزی 3 ساعت تلویزیون دیدنه اینا همونم دارن از ما میگیرن، بعضی پیام های بازرگانی قدیمی از کل قسمتای این فیلم آموزنده تر بود

30. خوب شد تموم شد. منتظر بودیم کارگردان و تهیه کننده هم کشته شن

31. واییی گاندو کجا این سرال مزخرف کجا؟ من گاندو رو دوست نداشتم تموم بشه از بس خوش ساخت بود و مامورها باهوش بودن ولی هرشب دوست داشتم این سریال رو بنویسه. قسمت آخر همه رو گرفتن و فرشته شد همه کاره . مسخره ها

32. شصت و چهار قسمت یه پلیس خرفت با هیکل داغون گذاشتین که همیشه خستس اونوقت قسمت آخر پلیسه از هلیکوپتر تیر میزنه به لاستیک، آخه تضاد تا چه حد؟ بازم جا داره بگم خاک تو سر نویسنده

33. خدا رو شکر شادی و خانم جان به مرگ طبیعی مردن وگرنه اونارم فرشته و مرجان میکشت! فرشته این همه نیومد پیش مادرش دم رفتن دلش تنگ شد

34. تا الان که قسمت شصت و دوم بوده 9 نفر کشته شدن

35. میگم به جای “بوی باران” بهتر نبود اسم سریالو “بوی مرگ” میذاشتین؟

36. واقعا افسرده شدیم آخه این چه طرز فیلم ساختنه؟ حیف باشه اون همه هزینه کردین برای این فیلم و بیشتر از این حییییف که وقتمونو به خاطر این فیلم مزخرف هدر دادیم

37. یکی از بدترین سریالهایی که تا الان دیدم و چرت ترین سریال، یعنی دست فیلم های هندی رو از پشت بسته با این همه قتل و کشتار تو سریال اصلا معلوم نیست نویسنده احمق داستان برای پلیس نقشی گذاشته یا نه، همه پلیس هستند برای خودشون

38. خدا رو شکر خدا رو شکر این سریال مزخرف بالاخره تموم شد. خدا لعنتشون کنه با این فیلم ساختن

39. گندترین سریالی که  میشد ساخت، فقط موندم اون مردمی که توی مصاحبه تعریف میکردن چی بودن؟ بودجه مملکتو حروم میکنین با این فیلماتون، حرومتون باشه

40. قبل از پخش مصاحبه مردم رو پخش کردن. همه گفتن سریال عالی و خوبی بوده!

41. آدم باید واقعا روانی باشه که زا دیدن کشت و کشتار خوشش بیاد، خدا رو شکر که تموم شد

42. با اعصاب و روان مردم بازی نکنید، خدا لعنتتون کنه

43. واقعا فیلم الکی ای بود این همه ماجرا درست کردید آخرش هیچکدوم به پایان نرسید! متاسفم

44. ما کشته نشیم تو این سریال صلوات! چی فکر کردی سریال به این مزخرفی و غیر واقعی ساختی؟

45. به خدا ترسیدم منم بیان بکشن

46. کشت کشت کشت مرگ مرگ مرگ قتل قتل قتل  مرد مرد مرد تا کی مشخص نیست. حتی جنایی هم نیست مثل فرار از زندان که قتل ها داستان رو جذاب کنن نه هر کی خوبه میمیره تا اعصاب بیننده بهم بریزه خجالت داره واقعا

47. خوب مثل اینکه فقط قراره کارگردان بمونه آخر فیلم ی سریال اینقدر قتل و پلیس هیچ

48. کس دیگه ای نموند بکشید؟ حیف بود این همه آدم زنده باشه ها

49. توی این سریال به مردم دزدی و دروغ گویی یاد میده، تف به این فیلم و عواملش با این فیلم نوشتن و بازی کردنش

50. وزیر بهداشت میگه هیأت و روضه باعث خودکشی جوانان میشه، نه آقای وزیر! ائمه باعث خودکشی نمیشن این فیلم‌های مزخرف صداوسیما که روی اعصاب جوانان میرن اینا باعث خودکشی میشن

51. حیف وقتمون که توی این قسمت هایی که دیدیم حروم کردیم. خیلی نکات منفی داره… خواهش میکنم فیلم های مثبت بسازید. فیلم‌های خنده دار با محتوا که وقتی خانواده دور هم هستن لذت ببرن نه اینکه به فهم و شعور خانواده‌های ایرانی توهین بشه. تازه با داشتن فرزند که اصلا نمیشه این فیلم رو دید

52. حالا چون سریال شصت قسمته باید کشت و کشتارش بیشتر باشه

53. خسته شدیم از اینکه همش تو فیلمای ایرانی شوهره میمیره و بدبختیای زنه رو میبینیم

54. همه آقایون افاضه می‌کنند که فرهنگ غرب و بی بند و باری غرب ولی حالا دیگه تو صداوسیمای مملکت خودمون دارن ترویج میکنن که قبل از ازدواج و رفتن زیر یک سقف  با هم رابطه داشته باشید تا بچه هاتونم تو جشن عروسیتون بتونن حضور داشته باشن تا عروسی باشکوهی داشته باشین. واقعا متاسفم که اینقدر ابلهی و ساده لوحی تو نگارش فیلمنامه این سریال بیداد میکنه

55. فیلم به این مزخرفی فقط این صدا و سیما میتونه بسازه، حیف پول حیف وقتمون و حیف این مردم که شعورشونو به بازی گرفتین واقعا که. با این فیلما و این چیزای مزخرف اعتقادات مردمم دارین نابود میکنن

56. کل سریال نفهمیدیم بوی باران برای چه بود …. آخر سریال هم همه افراد مسن سریال عاقبت به خیر و خوشبخت رفتند سر زندگی شون ….ولی همه ی جوانها ناکام وبدعاقبت شدند ….. سهیل برهان عباس و زنش کشتهشدند … مرجان و فرشته وشهاب و آرمان زندان و وبلکه اعدام …. پلیس هم که پت و مت بود

57. این تمام سریال ۷۰ قسمتی نوشته این آقا هست فیلمی سراسر از تزریق ناامیدی و بدبختی برای دو ماه تابستان جوان این مملکت …. بدون درجه بندی سنی با این همه خشونت تصویری و کلامی اف بر نویسنده این سریال

58. کل سریال این بود که نقش منفی ها هیچکس نمرد نقش مثبت ها همه مردن

59. اول فک میکردم فقط تو بانکه که امنیت نداریم یهو دزدی مسلحانه میشه حالا فهمیدم دیگه توبیمارستانم نمیشه امنیت داشت میترسم ازاین به بعدم برم بیمارستان یه دفعه یکی بگیرتم باچاقوی جراحی آمپول هوایی چیزی…مام که شانس نداریم

60. کلامی با نویسندگان و کارگردان مجموعه بوی باران : برنامه امشب که به اسم تحلیل و بررسی سریال از شبکه یک پخش شد را دیدیم. این برنامه تحلیل و بررسی مشکل اعتیاد، پولشویی و فساد و موادمخدر بود. مردم را چه فرض کرده اید؟ جنابان؟ اگر نام خودرا هنرمند گذاشته اید، چرا از جنبه هنری، تحلیل داستان سریال، بازی‌ها، ایرادات و انتقادات بسیار بسیار زیادی که با یک نگاه به همین صفحه سریال، می‌توان آن را دید، به تحلیل سریال نمی‌پردازید؟؟؟ مجموعه‌ای پر از ابهام و پر از کاراکتر که تکه تکه به آنها در سریال پرداخته شده بود و بیشترین تاثیر این مجموعه روی اعصاب مخاطب بود. آقای کارگردان، آیا نیم نگاهی به نظرات مخاطبین انداختید در این مدت زمان نسبتا طولانی پخش سریال ؟؟؟؟؟ برنامه امشب را نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه می‌کرد بهتر بود تا به اسم یک اثر هنری! !!!!! و نکته دیگر اینکه با تماشای برنامه امشب، می‌توان گفت که با کمال تاسف، وظیفه ی تلویزیون به عنوان رسانه ملی، فقط و فقط ساخت سریال و در ادامه ، تقدیر و تحسین چشم بسته از آن است! !!! عجبا! پس نقش مخاطب چیست از نظر شمایان؟ ؟؟!!!!

61. افتضاح ، چرت ، توهمی ، مزخرفترین فیلمنامه و کارگردانی، تو تاریخ سریال سازی از مزخرف‌ترین باید ثبت بشه بعد جالبه همه ناراضین اما اینا اعلام میکنن که خوب و تاثیر گذار بوده اخه تا کی میخواین هرچی مردم میگن شما برعکس عمل کنین اخه اینکه دیگه مسائل سیاسی نیست که لا پوشونی میکنید کلا کارگردانهای و فیلم نامه نویس‌های خوب بیکارن معلوم نیست این کارگردان و فیلم نامه نویس خودش کدوم مدل موادی و زده که همه ناراضین ولی بازم اصرار دارین بگین مردم دوست داشتن بعد این 5 هزار نفر کامنت گذاشتن از فضا آمدن ؟

62. اینهمه هزینه برای تولید یه سریال با فیلمنامه هندی پر از سیاه نمایی که توش آموزش نقل و انتقال مالی بدون ردیابی میداد

63. تو خود آمریکا هم اینقدر کشت و کشتار نمیشه

64. خجالت نکشین بدین بچه های پشت صحنه رو هم بکشن خودتونو راحت کنین

65. گانگسترهای این فیلم روی تگزاس رو سفید کردن یعنی ما این همه  قتل و قاتل داریم ولی ذره بین دستمونه دیگران رو میپاییم

66. انقدر صحنه های مثبت 14 نذارید تو سریال، نمیشه یهو بچه رو وسط سریال فرستاد دنبال نخود سیاه

67. فیلمنامه تون خیلی نقاط ضعف داره و اصلا مناسب وقت استراحت یه خانواده ایرانی نیست. بسیار نکات منفی و زننده. مخصوصا صحنه های خشن و بدی که به تصویر میکشه. متاسفم

68. شماها یاد گرفتین فقط غصه تحویل مردم بدین

69. نباید اسم سریال رو بوی باران میذاشتن، باید میذاشتن بوی خون

70. تا قبل از فوت سهیل سریال جذاب بود ولی این فوت سهیل گند زد به سریال دیگه انگیزه‌ای برای دیدن ادامه ش نداریم آخه آقای کارگردان و نویسنده سهیل که کشته شد شما درِ هر چی کار خیر و فداکاری رو بستین، دیگه همه میگن پس نباید با خواهر یه متهم ازدواج کنه و نباید کسی کار خیر و فداکاری برای همسر یا دوست انجام بده، سهیل باید خوشبخت میشد به جای اینکه بدبخت شه و کشته شه. روحیه همه و اعصابمون خرد شد من اون شب اشتهام کور شد نتونستم شام بخورم. مردم ایران کم غم و غصه دارن تازه بشینن حرص بخورن برای دیدن یه سریال؟

71. واقعا افتضاح بود بعد از مدت ها اومدیم یه سریال ایرانی ببینیم. ته بدبختی و بیچارگی و ناامیدی. افتضاح افتضاح

72.  بدترین فیلمنامه ای ک دیدم. تمامش بی عدالتی محض.  یه موجود بی ارزش زنده میمونه یه آدم شریف میمیره. واقعا خیلی جاهاش دروغ. بی مزه تر از همه اسم بی ربط با فیلمه

73. هر شخصیت رو که قراره بره جای دیگه بازی کنه تو سریال میکشن تا بره سر پروژه بعدی

74. واقعا کارگردانو درک نمیکنم، چرا همیشه باید فیلمای ایرانی اینجوری باشه؟؟ مثلا اگه سهیل زنده میموند و آخر فیلم تلخ نمیشد چی میشد؟هان؟ خیلی خوشحال میشن غم مردمو ببینن؟

75. تو اون سازمان عریض و طویل یه آدم نبود بگه این خزعبلات صلاحیت فیلم شدن نداره؟ فقط بلدن آه و ناله کنن بودجه نداریم. همون بهتر نداشته باشید

76. یه جوری گند زدین که اگه آخر سریال سه هزار تا عروسی هم بگیرین درست نمیشه، فقط بیاین از مردم تو همین شبکه  نویسنده و کارگردان و مدیر شبکه عذرخواهی کنین

77. جمع کنید فیلم کثیفتون رو. بوی کشتار میاد

78. باز خوبه امشب کشته ندادین، تورو خدا با همین فرمون برین جلو

79. خب سهیل کشته شد ترانه رفت زندان الانم دراومد. که چی؟ چه تاثیری داشت تو روند پرونده؟ چه ربطی داشت غیر از اعصاب خوردی؟

به بحث برگردیم.

مشکل امروز رسانه ملی چیست؟ فلان نویسنده قالتاق یا تهیه کننده کاسب یا کارگردان مریض؟

پاسخ روشن نخواهد شد مگر آنکه  26 سال به عقب برگردیم و چهره این شیفتگان خدمت را که آن روز هنوز این قدر ملیح و جو گندمی نشده بود در نظر آوریم. تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب صدا و سیما را بین خود دست به دست کرده‌اند و به طور کاملا اتفاقی! همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!

بچه تهرون‌هایی که هم قسم شده‌اند نگذارند مدیریت رسانه ملی از چنگ بچه‌های خانی آباد و نازی آباد  خارج شده و به دست دشمنان اسلام بیفتد!

 جالب است 26 سال؛ هزاران میلیارد تومان بودجه را در اختیار داشته باشی و 30 مرکز استانی و دانشگاه و پژوهشگاه بعد از ده‌ها سال تجربه ؛ شاهکاری چون عروس تاریکی تحویل بدهی! و برایش کارناوال هم راه بیندازی!

و اگر کسی دم برآورد بلافاصله میرغضب‌های ملیجک را گسیل کنی که: “کو فیلمنامه نویس‌های شما؟! اصلا می‌دانید سریال را با کدام صاد می‌نویسند؟ هرهرهر…”

نه! آسمان سوراخ شده و شما فرو افتاده‌اید تا این انقلاب عاجز را دست گیرید.

انقلابی که دانشمند هسته‌ای و متخصص موشکی و مخترع ماهواره و پژوهشگر نانو در حد جهانی تربیت کرده از تربیت فیلمنامه‌نویس و سرپرست نویسندگان عاجز بوده است!

یکی نیست بگوید روزهایی که شما سوگلی مدیران رسانه ملی بودید ما در جام جم ممنوع الورود و ممنوع التصویر بودیم و حتی اجازه ورود به یک جلسه‌ ساده‌ دانشجویی در ساختمان دانشکده صدا و سیما را نداشتیم.

درست در همان روزهایی که انتقاد از ضرغامی غیرقابل بخشش بود و گیت صداوسیما وقتِ ورودت آژیر می‌کشید، توهین به اهل بیت مانع از قرار گرفتن در حساس‌ترین گلوگاه رسانه ملی نبود!

رئیس رسانه ملی به خود بنده گفت: ” ارزیابی کارشناسان سازمان این است که بچه مسلمان‌ها در مستند خوبند اما  تا 10-15 سال آینده در حوزه فیلم سازی داستانی و سریال سازی و … حرفی برای گفتن ندارند” !!

می خواستم بگویم: “سازمان؟ منظورتان سازمان مجاهدین خلق ایران که نیست؟”

خشمم را فرو خوردم و گفتم آقای دکتر فقط به جشنواره مردمی فیلم عمار طی  حدود یکسال 700 فیلمنامه رسیده است، بر فرض 690 تایش هم به درد نخور! 10 تایش ارزش بررسی ندارد؟!

یک سال و نیم از آن جلسه می‌گذرد و دریغ از آن که معاونت سیما یکبار سراغ آن فیلمنامه‌ها را گرفته باشد!

تا دربار یا دور و بر حضرات پُر است از این ملیجک‌ها کی نوبت می‌رسد به احمدی روشن‌ها و رضایی نژاد‌هایی که پشت دیوار باندبازی و انحصارطلبی و خشونت ِمشتی میان مایه بی‌هنر مانده‌اند، انحصارطلبانی که منتقدان را به بی‌اخلاقی متهم می‌کنند و از فحش دادن بر حذر می‌دارند.

اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟

او از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح بگوید و بر جشن حنابندان و من زنده‌ام و جنگ پابرهنه و پایی که جا ماند و آب هرگز نمی‌میرد و دختر شینا و همپای صاعقه تقریظ بنویسد و رسانه ملی، با مدیران ولایت پذیرش «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» بسازد!!

صد سال دیگر در پاسخ این پرسش در نخواهند ماند که رهبری چون خامنه‌ای داشتید و در یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های  تخصصی او که فرهنگ و هنر است به چنین شاهکارهایی رسیدید؟

غیر از این است که آن‌ها که باید شمشیر او باشند، سپر دوستان خودند!

جرأت دارند دبیران بعضی جلسه‌ها که منتشر کنند متن توصیه‌های رهبری را به دوستانشان؟

دوستانی که به پشتیبانی آن‌ها سال‌هاست نگرانند مبادا خروجیشان فقط 179 درجه با تاکیدات رهبری تناقض داشته باشد!

بخوانیم با هم نکات رهبری را راجع به بوی باران؟

« فیلم و نمایشنامه‌ ایرانى را از حوادث آشفته‌کننده و برانگیزاننده‌ ذهن و حالت سوهان براى روح، خالى کنید.

متأسفانه این کار صورت نمى‌گیرد و نمى‌دانم چرا!

با اینکه مکرّراً، هم به جمع آقایان عضو صدا و سیما گفته‌ام و هم به برادرانى که به امور فیلمسازى اشتغال دارند، ولى نمى‌دانم چرا این مسئله مهم رعایت نمى‌شود.

یعنى ممکن است عیب و ایرادى در اینجا وجود داشته باشد که این کار نمى‌شود؟ فیلم ایرانى را وقتى شما نگاه می‌کنید مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصّه، اظهار ناراحتى، اظهار گریه، دعوا و تشنّج اعصاب در آن باشد! کأنّهُ بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه ایرانى چیزى کم دارد!

خوب، آدم به فیلم‌هاى خارجى، از جمله فیلم‌هاى خانوادگى ژاپنى- که فیلم‌هاى خوب ژاپنى است- نگاه مى‌کند، مى‌بیند در ارتباط با مسائل خانوادگى، آنجا هم از این حرف‌ها هست. ولى این همه گریه و ناراحتى در فیلم‌ها رواج ندارد. نمى‌دانم چرا باید فیلم‌هاى ما این طورى باشند! حتماً عیبى در کار هست.

من البته چون به بعضى از جاها و به بعضى از آدم‌ها سوءظن‌هایى دارم که دیر زایل مى‌شود، مى‌گویم لابد تعمّدى در کار است.

بعضى تعمّد دارند براى اینکه ذهن و اعصاب مردم را خراب کنند.

خوب؛ شما در خانه‌تان نشسته‌اید. اگر بچه همسایه بناى گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت مى‌شود. این، امرى طبیعى است. لازم نیست بچه‌ خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه‌ همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه‌ بى‌خودى خراب مى‌کند. بیایید واقعاً برنامه‌ریزى کنید. هم در کارهاى صدا و قصّه‌هاى شب و بقیه برنامه‌هایش و هم در کارهاى سیمایى. این یک کار اساسى است، این حفظ سلامت اعصاب مردم است، اعصاب آشفته، در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد.”

البته تاریخ این گفتار  – 1375/01/23 است ولی مانع از آن نیست که مدیران سخت‌کوش  و ولایت پذیر! رسانه ملی آن را از آرشیو در بیاورند و به نویسندگان و کارگردانانشان ابلاغ کنند که دقیقا 180 درجه خلاف این صحبت‌ها را می‌خواهیم!

و بعد دستور بدهند که در اوج جنگ نرم و در شرایطی که 64 میلیون تومان پول کلیپ‌های اقتصاد مقاومتی که به اندازه یک سریال 52 قسمتی پخش کردند را تا یک سال و نیم بعد نمی‌دهند، 15 میلیارد بودجه  صرف کنند که مبادا تاکیدات صریح رهبری بی‌جواب بماند!!! عجب تجاوبی، این همه اعتماد به نفس و شجاعت از کجا می‌آید؟

غیر آن است که مطمئنند سامانه‌های اس سیصدی دارند که تند‌ترین تاکیدات رهبری را هم می‌تواند خنثی کند!

دوستانی دارند که در حالی که قرار بوده شمشیر رهبری باشند، سپر رفقا از کار در آمده‌اند!

مشکل کجاست؟

کاسبان سادیست یا مدیران رسانه ملی یا کمی بالاتر؟

از دست این انحصار طلبان میان مایه بی‌هنر به کدام دعای ندبه پناه ببریم؟

گیریم با لطایف الحیل، با متهم کردن منتقدان به افراطی‌گری و هتاکی (تهمتی که فرهنگیان انقلاب از آل احمد تا آوینی با آن آشنایند) این موج را هم از سر گذراندید و سعه صدر و کظم غیظ رهبری را دستمایه شاهکارهای بعدی خود کردید؛ با بهت سرشار ازپرسش ده‌ها هزار فعال فرهنگی آتش به اختیار چه خواهید کرد که می‌پرسند چند گاندو قربانی عروس تاریکی شده و هزینه فرصت این سادیسم افسار گسیخته چه بوده است؟

دم خروس را  باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

ما در اوج جنگ نرمیم؟

رهبری به بسیج حداکثری در برابر تهاجم همه جانبه تبلیغاتی، رسانه ای، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرمان داده است؟

صداوسیما قرارگاه جنگ نرم است؟

اگر عروس تاریکی یک خبط تصادفی است، اگر از دستتان در رفته است چرا با یک عذرخواهی ساده «مرّوا کراما» نمی‌کنید؟ چرا اصرار دارید برای این شاهکار کارناوال راه بیاندازید، چرا اصرار دارید اعلام کنید که عروس تاریکی را به سفارش شخص رهبری ساخته‌اید و حتی جزئیاتش را هم با شخص ایشان هماهنگ کرده‌اید و تایید گرفته‌اید؟ “در دیدار آقا با مسؤولان در خصوص آسیب‌های اجتماعی ایشان می‌فرماید توقع دارند بحث آسیب‌های اجتماعی در صداوسیما گفتمان‌سازی شود و می‌گویند در گونه‌های موثر مثل سریال.

کارگردان ما خدمت آقا می‌رسند و می‌گوید سریالی با محوریت آسیب‌های اجتماعی داریم و در آن موضوعات حاشیه‌نشینی، اعتیاد، طلاق و خانواده زندانیان را کار کردیم و  توضیح می‌دهند و اینکه  زاویه دیدمان این است آسیب‌های اجتماعی را از زاویه کسانی که کمک می‌کنند ببینیم مثل کاراکتر سیاوش، ترانه،  سهیل و سیمین در مدرسه و نه صرفا به عنوان عامل جذابیت. آقا هم این روش و مسیر را تایید می‌کنند” !!(گفت‌وگوی نویسنده سریال با خبرآنلاین)

ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید

کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟

از این پس آن‌ها که به قدرت سامانه‌های اس سیصدشان غره‌اند بدانند دوران بزن در رو گذشته است و  آتش به اختیاران جبهه فرهنگی از خطوط قرمز رد شده‌اند، در دفاع از انقلاب اسلامی در برابر باندهای انحصارطلب‌؛ خطا نخواهند کرد و رفاقت آن‌ها را به مصلحت انقلاب ترجیح نخواهند داد.

بعدالتحریر:

برای دوستانی که ممکن است در ذهنشان باشد که کاش ابتدا در خفا این تذکرات داده می‌شد می‌گویم همه مراتب نهی از منکر در طی نزدیک به دو دهه طی شده و بی‌اغراق در صدها مواجهه شفاهی و مکتوب حجت بر دوستان تمام شده است.




یک سکانس سینمایی⇐تصاویری دیدنی از نماز جمعه پایتخت در فیلم «چک» پیش‌روی وحید جلیلی که مدعی شده بود در چهل سال گذشته در هیچ فیلم یا سریالی یک پلان نماز جمعه دیده نشده!!+فیلم

سینماروزان: وحید جلیلی از جمله فعالان رسانه ای جریان اصولگرایی که در حلقه بالادستی جشنواره عمار هم حضور دارد به تازگی در نشست “گفتار عصر” مدعی شده، در چهل سال گذشته در هیچ فیلم و سریالی یک پلان نماز جمعه دیده نشده!!

به گزارش سینماروزان از جمله فیلمهای تاریخ سینمای ایران که تصاویری تمام و کمال از نماز جمعه پایتخت را ارائه داده کمدی «چک» است که کاظم راست گفتار آن را در دولت دوم محمود احمدی نژاد ساخت و فارغ از اکران در سینماها و عرضه در شبکه خانگی، بارها و بارها بدون ممیزی سکانس نماز جمعه از رسانه ملی هم روی آنتن رفت!!

آیا وحید جلیلی یا مشاورانش این فیلم را ندیده اند؟؟

برای تماشای سکانسهای نماز جمعه «چک» اینجا را ببینید.




طعنه دبیر جشنواره عمار به بریز و بپاش ۲۰ میلیاردی فجر⇐چرا جشنواره‌ای که تنها چند روز از سال برگزار می‌شود باید ۱۰ الی ۲۰ میلیارد تومان هزینه بردارد؟/حاضریم تجربیات خود را در اختیار مدیران مربوطه قرار دهیم⇔سینماروزان: همزمان با انتشار ریزهزینه‌های ۲۰میلیاردی فجر باید درباره چگونگی وارد کردن بودجه میلیاردی عمار به لایحه سالانه بودجه هم شفاف‌سازی شود

سینماروزان: ماجرای افشای رقم بودجه بیش از 20میلیاردی برای جشنواره های فجر و صرف بیشتر از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر همچنان در کانون توجهات است و حتی دبیر جشنواره عمار هم در نشست خبری خود به طعنه از آن یاد میکند.

به گزارش سینماروزان نادر طالب زاده دبیر جشنواره عمار که با صفت مردمی خوانده میشود، بیان داشت: به نظر می‌رسد که در بحث تخصیص بودجه به عمار به خصوص تخصیص سینماسیار باید به طور دقیق‌تری تصمیم گرفته شود. چرا جشنواره‌ای که تنها چند روز از سال برگزار می‌شود 10 الی 20 میلیارد تومان باید هزینه بردارد. در این زمینه نیز باید عدالت رسانه‌ای صورت گیرد و ما حاضریم تجربیات خود را در اختیار مدیران مربوطه قرار دهیم.

اینکه نادر طالب زاده بر پرسشی تأکید می ورزد که خیلی زودتر از او و سینماگران دیگر توسط رسانه های مستقل طرح شد و همچنان پی گرفته خواهد شد خیلی هم خوب است و نشان از آن دارد که تا چه حد در زمینه شفاف سازی نیازمند رسانه های مستقل هستیم.

اما ای کاش دبیر جشنواره عمار درباره بودجه مصوب جشنواره متبوع خودشان و البته چگونگی ورود رقم بودجه اش در لایحه سالانه بودجه(اینجا را بخوانید) هم توضیحی می داد. تعارف که نداریم؛ مدتهاست که جشنواره عمار را در قالب ترکیب وصفی «جشنواره مردمی» می خوانند و اصرار زیادی دارند که بر ارتباط مردم با جشنواره تأکید کنند.

در این قالب اصلی ترین خواسته مردم که شفاف سازی است باید درباره بودجه این جشنواره هم عملیاتی شود. چرا جشنواره عمار باید ردیف بودجه دولتی داشته باشد در حالی که نامش مردمی است؟ آیا این وابستگی به دولت تا حد تصویب بودجه در لایحه سالانه موجب آن نخواهد شد که این جشنواره هم به مانند ده‌ها جشنواره دیگر، مردمی بودن که ویژگی اصلیش نقدهای مردمی مرتبط با عملکرد دولت است را از دست دهد؟

همان قدر که نیاز داریم مدیران بالادستی سینما، درباره چگونگی خرج بیشتر از 20میلیارد در جشنواره های فجر شفاف سازی کنند نیاز داریم که مدیران عمار هم درباره چگونگی وارد کردن بودجه جشنواره مردمی شان به لایحه سالانه بودجه، تجربیات شان را در اختیار مخاطبان قرار دهند.




ادعاهای وحید جلیلی از هسته مرکزی جشنواره‌ای که بودجه میلیاردیش در لایحه بودجه آمده⇐از حوزه هنری اخراج شدم به خاطر نقد صداوسیما و عملکرد آقای ضرغامی/در بخش‌های دراماتیک تلویزیون بنده اثری از حضور مؤثر یک جریان حزب‌اللهی نمی‌بینم/جیرانی یادش رفته که به «هفت» دعوت شدم و زنگ زد گفت نیا، ممنوع‌التصویری!/قبل و بعد سفر ژاپن نظر من نسبت به معتمدآریا مثبت بود و هنوز هم هست/ممنوع‌الفعالیت بودن معتمدآریا در تلویزیون بخاطر حضور در فیلم تبلیغاتی موسوی، قابل باور نیست/حیدریان که رئیس ستاد هنرمندان موسوی بوده الان رئیس سینمای کشور است!/مجیدی که فیلم تبلیغاتی موسوی را ساخته بود با بیشترین حمایت‌های نظام، بعد از فتنه ۸۸ فیلم ساخت/چه بلاهایی که بعضی سینمایی‌ها بر سر حامد کمیلی و علیرام نورایی و محمدرضا شریفی‌نیا نیاوردند

سینماروزان: حرف و حدیثهای ابتدایی درباره حضور فاطمه معتمدآریا در سریال «لحظه گرگ و میش»همایون اسعدیان و سپس حذف وی در آستانه فیلمبرداری و جایگزینی فاطمه گودرزی شایعاتی را درباره ممنوع‌الفعالیت بودن معتمدآریا در تلویزیون شکل داده است.

با این حال پرسشهایی هم طرح شده مبنی بر آن که علت حذف معتمدآریا خودخواسته بوده و مبتنی بر عدم علاقه وی برای ایفای نقش در قامت زنی متشرع با پوشش چادر؟؟؟

در این شرایط وحید جلیلی از فعالان فرهنگی جریان اصولگرا که رییس شورای سیاستگذاری جشنواره عماری هم هست که بودجه‌ای میلیاردی برای آن در لایحه سالانه بودجه درنظرگرفته شده بود(اینجا را بخوانید) در گفتگویی با «تماشاگران امروز» وقتی درباره سفر به ژاپن به همراه معتمدآریا و به بهانه جشنواره صلح، مورد پرسش قرار گرفته در کنار ذکر خیر ایشان، ممنوع الفعالیت بودن او به خاطر ماجرای انتخابات88 را کاملا زیر سوال برده است.

* یکی از مهم‌ترین عکس‌هایی که در ماه‌های اخیر در عالم سینما منتشر شد، تصویر حضور شما در کنار خانم معتمدآریا در ژاپن بود؛ تقریبا دو طیف مختلف فکری از اصولگرا و اصلاح‌طلب سر یک میز غذا. دیروز خبر تازه‌ای منتشر شد درباره اینکه ایشان در تلویزیون ممنوع‌التصویر هستند و نامشان از لیست بازیگران آقای اسعدیان حذف شده است. بعد از آن دیداری که شما با ایشان داشتید نظرتان درباره ایشان تغییر کرده یا فکر می‌کنید خانم معتمدآریا صلاحیت کار هنری در تلویزیون دارند یا همچنان مخالف هستید؟

اصل خبر ممنوع‌التصویری را می‌فرستید؟ الکی راجع به یک شایعه سر کار نرویم؟! درست است. قرار بوده ایشان در سریال آقای اسعدیان بازی کند و نگذاشتند. به جایش خانم گودرزی قرار شده بازی کند. روزنامه سینمای آقای جیرانی هم نوشته.

کاش آن سال‌هایی که ما ممنوع‌التصویر بودیم رفقایی مثل شما داشتیم‌! آقای جیرانی یادش رفته که به «هفت» دعوت شدم و زنگ زد گفت نیا، ممنوع‌التصویری! البته آن زمان انگیزه نداشت رسانه‌ای‌‌اش کند‌! تازه خودش هم زنگ نزد و مسعود فراستی به نیابت از جیرانی تماس گرفت.

* آقا واقعا اینکه شما ممنوع‌التصویر شده باشید، خودش تیتر یک است! در باور عمومی، شما فقط ممنوع‌التصویر می‌کنید!

باور عمومی نیست. باور خصوصی رسانه‌های محفلی است. مشکل، تبعیض‌ها و تحریف‌ها و یک بام و دوهواهاست.  ضمنا اخیرا که سریال «آشپز‌باشی» با بازی خانم معتمد‌آریا پخش شد.  چطور می‌گویید ممنوع‌التصویرند؟

* کارهای قدیمی‌شان انگار مشکلی ندارد. ظاهرا فقط برای کارهای جدید ممنوع‌الکار هستند!

آقای شمقدری هم سال‌هاست دارد تلاش می‌کند یک سریال از تلویزیون بگیرد و خیلی کارگردان‌ها و بازیگرهای دیگر که دل پری از مدیریت‌های سیما دارند.  ممنوع‌التصویری بیشتر در سینما اعمال می‌شود تا تلویزیون. یادتان هست بلایی که بعضی سینمایی‌ها بر سر حامد کمیلی و علیرام نورایی و محمدرضا شریفی‌نیا و … آوردند؟ صرفا به خاطر اینکه در فیلم‌هایی بازی کرده بودند که با منافع ایدئولوژیک بعضی‌ها همخوان نبود‌!

* بعد از دیداری که شما با خانم معتمد‌آریا داشتید نظرتان درباره ایشان تغییر کرده یا فکر می‌کنید ایشان صلاحیت کار هنری در تلویزیون دارند یا همچنان مخالف هستید؟

«همچنان» مخالف هستم؟!! خوب خودتان می‌برید و می‌دوزید و نسبت خلاف می‌دهید و … . نظر من قبل و بعد سفر ژاپن فرقی نکرده. قبلش هم نظر من نسبت به ایشان مثبت بود و هنوز هم هست.

* ایشان به خاطر عقاید سیاسی و حضورشان در آن فیلم انتخاباتی در سال 88 اجازه کار ندارند و …

کدام فیلم؟

* فیلم انتخاباتی آقای موسوی.

چه ربطی دارد؟! آقای حیدریان که رئیس ستاد هنرمندان آقای موسوی بوده الان رئیس سینمای کشور است!

* ولی به نظر می‌رسد ایشان همچنان در تلویزیون ممنوع‌الفعالیت هستند و …

بازار شایعات را داغ کنید ولی یک ذره هم به واقعیت‌ها نگاهی بیندازید! بسیاری مدیران و بازیگران و مجریان و کارمندان صداوسیما به آقای موسوی رأی دادند و الان هم کارشان را می‌کنند. اگر به خاطر شرکت در فیلم تبلیغاتی کسی ممنوع‌التصویر بشود سازنده آن فیلم آقای مجید مجیدی بوده که با بیشترین حمایت‌های نظام، بعد از فتنه ۸۸ فیلم ساخته. آقای حیدریان که عضو فعال آن ستاده بوده الان رئیس سینمای کشور است. تا قبل از شورش بر رأی مردم و مخالفت با جمهوریت نظام، هر کسی به یک کاندیدایی رأی داده. اینکه مشکلی نداشته. آقای افخمی هم به آقای کروبی رأی داده و … .

* خودتان اگر بخواهید درباره خانم معتمدآریا جمله‌ای بگویید چه می‌گویید؟ بالاخره اگر دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب سینما بتوانند دور هم بنشینند، حتما باید بروند یک کشور دیگر، مثلا ژاپن؟ واقعا این امکان برای دیالوگ در همین ایران وجود ندارد؟

قاعدتا من این تقسیم‌بندی‌ها را قبول ندارم. اگر عملکرد ما را در جشنواره مردمی فیلم عمار ببینید، این نظر را نخواهید داشت. ما قبل از اینکه به فیلم‌ساز پر‌مخاطب و جهانی ایران، آقای سلحشور رحمه‌الله علیه جایزه داده باشیم به مرحوم آقای امیر قویدل و آقای داوود میرباقری جایزه داده‌ایم یا در دوره‌های بعدی فانوس عمار را به جعفری جوزانی یا حسین زندباف داده‌ایم. نکته این است که فراتر از بازی‌های ژورنالیستی و پاپاراتزی‌های سیاسی در واقعیت خیلی از این مرزبندی‌هایی که بعضی دوست دارند درباره‌‌اش جنجال کنند وجود خارجی ندارد. یکی از مهم‌ترین فیلم‌ها و درخشان‌ترین بازی‌های خانم معتمد‌آریا در فیلم «گیلانه» است. 10 سال پیش زمانی که سوره بودم، مفصلا به «گیلانه» پرداختیم و با رخشان بنی‌اعتماد میزگرد داشتیم که چاپ شده. یعنی وقتی که به واقعیت نگاه می‌کنید می‌بینید که فراتر از بازی‌های ژورنالیستی سخیف و پیش پاافتاده اگر بر اساس اطلاعات واقعی و منصفانه بخواهید نگاه کنید بسیاری از این کارهای ژورنالیستی، بازی سیاسی است.

* حتما لازم بود بروید ژاپن برای دیالوگ؟

«از این طرف که منم راه کاروان باز است». همه جا می‌شود دیالوگ کرد. ما 10 سال پیش آن میزگرد را داشتیم و قبل و بعد از آن هم عملکردمان شفاف است.

* مثل آن زمانی نیست که آقای مخملباف می‌گفتند نمی‌شود با آقای کیارستمی در یک لانگ شات قرار گرفت که طیف‌های سینمای ما این‌طور نیستند؟

به خوب نکته‌ای اشاره کردید. ایشان وضعیتشان مشخص است. همان افراطی‌ها سر از تفریط و بی‌هویتی درآوردند و به سخیف‌ترین مواضع افتاده‌اند.

* پس به اینکه دو طرف می‌توانند با هم صحبت کنند قائلید؟

اصلا دو طرفی وجود ندارد. خانم معتمدآریا کسی است که «گیلانه» و «مهر مادری» و «روسری آبی» را بازی کرده و کسی است که یکی از سالم‌ترین نیروهای سینمای ایران از لحاظ خانوادگی و خوش‌نامی است. این دو طرف که می‌گویید را من نمی‌فهمم.

* یعنی از نظر شما غیرخودی نیستند؟

تعریف خودی و غیرخودی مشخص است. هر کسی که دلبسته استقلال و هویت ایران باشد، چه استقلال فرهنگی، چه استقلال سیاسی و برای داشته‌های جامعه دینی ایران و دستاوردهای جمهوری اسلامی که با حرکت فراگیر ملت و نثار صدها هزار خون پاک به دست آمده احترام قائل باشد، خودی است.

* کسی که نقش یک مادر شهید را در «آباجان» بازی می‌کند؛ به نظر شما چنین کسی را به هر دلیلی که نمی‌دانیم چیست، می‌توانند از بازی در تلویزیون محرومش کنند؟ احیانا شاید از واکنش اصولگرایان می‌ترسند …

«آباجان» را ندیده‌ام و قضاوتی ندارم اما درباره صداوسیما بحث مفصل است. من از حوزه هنری اخراج شدم به خاطر نقد صداوسیما و عملکرد آقای ضرغامی.

* پس نظر شما را هم نمی‌پذیرند؟

فعلا که در بخش‌های دراماتیک تلویزیون بنده اثری از حضور مؤثر یک جریان حزب‌اللهی نمی‌بینم. اگر شما می‌بینید بفرمایید. تلویزیون عمدتا در تسخیر کاسب‌ها و بی‌آرمان‌ها و ریاکارهاست. سخافتی که در دوره آقای ضرغامی بر صداوسیما حاکم شد متأسفانه ادامه دارد. صداوسیما به عنوان رسانه ملی باید مورد نقدهای جدی‌تری قرار بگیرد. با جنجال‌های زرد بر سر شایعات فصلی اتفاق خاصی نخواهد افتاد.




حضور کارگردان «قلاده‌های طلا» و دبیر جشنواره‌ای «مردمی» که ردیف بودجه میلیاردی دارد(!) در مستند انتخاباتی ابراهیم رییسی 

سینماروزان: عصر سیزدهم اردیبهشت ماه یکی از مستندهای انتخاباتی ابراهیم رییسی کاندیدای ریاست جمهوری در حالی از شبکه خبر روی آنتن رفت که علیرغم اینکه در تیتراژ پایانی مستند ذکر شد که محصولی است از جوانان حامی سیدابراهیم رییسی اما حضور دو سینماگر متبوع جریان اصولگرایی در این مستند قابل توجه بود.

به گزارش سینماروزان این دو سینماگر نادر طالب زاده و ابوالقاسم طالبی بودند که در سکانسهایی از مستند حضورشان کاملا عیان بود و در این بین طالبی به گپ و گفت با رییسی پرداخت و حتی از او پرسشی پیرامون ماجرای ممنوعیت برگزاری کنسرتهای موسیقی پرسید. جالب بود که رییسی هم گفت: برخی «کنسرت» را علم کرده اند تا «کرسنت» فراموش شود!!!

هم نادر طالب زاده که در سالهای اخیر به غیر از حضور به عنوان دبیر جشنواره ای با پسوند «مردمی» به نام عمار که تخصیص بودجه میلیاردی به آن در لایحه بودجه 96، حاشیه ساز شد(اینجا را بخوانید) و هم ابوالقاسم طالبی که آخرین ساخته اش «یتیم خانه ایران» علیرغم صرف هزینه هنگفت و تلاش برای تصویرسازی استاندارد تاریخ، نتوانست فروش قابل توجهی در گیشه داشته باشد در ماههای اخیر به دلیل ابتلا به ناراحتیهای جسمی، خبرساز شده بودند.

حالا با حضور آنها در مستند ابراهیم رییسی این پرسش شکل می گیرد که آیا این کاندیدای ریاست جمهوری برای مدیریت سینما بر روی حضور مستقیم یا مشاوره های چنین چهره هایی حساب ویژه باز کرده است؟




در نشست جشنواره عمار درباره همه چیز سخن گفته شد به جز بودجه میلیاردی

سینماروزان: نشست خبری جشنواره فیلم عمار که اغلب با صفت “مردمی” خوانده می شود یکشنبه 28 آذرماه در حسینیه هنر برگزار شد؛ وحید جلیلی رییس شورای سیاستگذاری جشنواره و نادر طالب زاده دبیر جشنواره از جمله حاضران در این نشست بودند.

به گزارش سینماروزان در نشست جشنواره عمار در کنار ارائه آمار درباره ارسال نزدیک به 3 هزار اثر به جشنواره وحید جلیلی درباره همه چیز سخن گفت؛ از ضعف در اکران آثار ارزشی که جلیلی از آن با صفت ضعف سازمان تماشای سینمای انقلاب(!) نام برد تا روایت تعریف و تمجیدهایی که میگوئیل لیتین فیلمساز شیلیایی سوسیالیست از برخی فیلمسازان ارزشی داشته است.

جلیلی از این گفت که چرا جشنواره کن فیلمهای کارگردانانی مانند ابوالقاسم طالبی را نشان نمی دهد و بر این تأکید کرد که “یتیم خانه ایران” باید در لندن به نمایش گذاشته شود. جلیلی حتی به ماجرای پرحاشیه دو سال اخیر سینمای ایران یعنی پخش تیزرهای سینمایی از ماهواره هم اشاره کرد و آن را عنصری مهم در فروش برخی آثاری دانست که اگر چهار سال پیش اکران می شدند یک دهم فروش فعلی را نداشتند.

با این حال جلیلی درباره میزان بودجه جشنواره و بحث دو هفته قبل درباره پیش بینی بودجه برای این جشنواره در لایحه بودجه 96 کشور(اینجا را بخوانید) سخن نگفت.

بسیاری منتظر بودند تا بفهمند چطور می شود جشنواره ای مردمی باشد اما ردیف بودجه دولتی هم داشته باشد؛ در نشست جشنواره عمار کلمه‌ای در این باره سخن گفته نشد اما وحید جلیلی در پاسخ به پرسش خبرنگار یک خبرگزاری خاص، رسانه وی را “دولتی” دانست و به او توصیه کرد چون رسانه‌اش از نظام و انقلاب اسلامی بودجه می گیرد باید درباره مسائل ایدئولوژیک سینما صحبت کند!!




روی خوش ایوبی به عماریون⇐ راه‌اندازی گروه سینمایی عمار، همکاری بین‌الملل فجر با دبیر عمار و…

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی، روز گذشته با حضور در دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار در جریان فعالیت‌های این جشنواره قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال در این دیدار ایوبی از همکاری سازمان سینمایی و جشنواره عمار سخن گفت و در کنار وعده راه اندازی گروه سینمایی عمار که بناست آثار این جشنواره را نشان دهد از همکاری نادر طالب زاده دبیر جشنواره عمار با بین الملل فجر خبر داد.

 اعلام آمادگی سازمان سینمایی برای حمایت از عمار

ایوبی که در این بازدید گفت: در سازمان سینمایی فعالیت‌های این جشنواره را در جهت تقویت و حرفه‌ای شدن فیلمسازانش رصد و پیگیری می‌کنیم.

ایوبی اظهار داشت: در جهت حمایت از فیلمسازان و فعالان جشنواره عمار، در صورت طراحی مکانیسمی برای معرفی چهره‌های شاخص عمار، سازمان سینمایی، برای بر پا کردن سنگ بنای سینمای انقلاب، این آمادگی را دارد که از این چنین افرادی حمایت‌های لازم را صورت دهد که این مایه خوشحالی سازمان نیز هست، چراکه عمار در واقع به سینمای انقلاب کمک می‌کند و فیلمها را در مساجد و نهادهای سنتی و دینی جامعه به نمایش می‌گذارد که این اتفاق مبارکی است.

فراهم کردن گروه سینمایی عمار

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تحسین عمار بدلیل اینکه توانسته جامعه متدین را به سمت سینما بکشاند، تصریح کرد: برای ما مطلوب است که جشنواره عمار بتواند به طور حرفه‌ای‌تر اکران هایی داشته باشد و از طرف سازمان سینمایی هم در جهت فراهم کردن محل و پاتوقی ثابت برای اکران دائمی آثار این جشنواره به عنوان سرگروه مشخص حمایت‌های لازم را صورت می‌دهیم تا در کنار مساجد، حسینیه‌ها و نهادهای مردمی از ظرفیت سالن های موجود در کل کشور هم استفاده شود.

ایوبی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه سازمان سینمایی در جشنواره بین المللی فیلم عمار نیز آماده همکاری است، اظهار داشت: در جشنواره جهانی فیلم فجر خود را مدعی سینمای شرق و سینمای اسلامی می داند و معتقد است باید یک پایگاه امن و مطلوب برای سینمای نزدیک به سینمای ایران ایجاد بکنیم و جداسازی جشنواره داخلی و بین المللی به همین منظور بود و قبل از این بخش بین الملل تنها یک شو بود.

همکاری دبیر جشنواره عمار با بین الملل فجر

وی با اشاره به موفقیت های جشنواره بین الملل عمار در جذب آثار، افزود: امیدواریم که بین دو جشنواره بین الملل عمار و فجر بتوان ارتباطاتی برقرار کرد تا بتوان کار خوبی کرد و هدف مشترک مان را دنبال کنیم چه اینکه امسال در جشنواره فجر، به دنبال حمایت از فیلمسازان کشورهایی مثل لبنان، عراق و… هستیم که آثار خوبی تولید می‌کنند ولی در جایی دیده نمی‌شوند و جایگاهی در جشنواره ها ندارند و در قالب بخش دارالفنون جشنواره جهانی فجر که آقای نادر طالب زاده دبیر جشنواره عمار هم همکاری کردند و برخی فیلمسازان عمار را نیز جهت حمایت و آموزش انتخاب کردیم.

وی با اشاره به اینکه سازمان سینمایی قبل از جشنواره فیلم مقاومت با دست اندرکاران آن، جلسه تقسیم کار و همکاری برگزار می‌کند، خاطرنشان کرد: مردمی بودن عمار منافاتی با رعایت برخی تشریفات ندارد و می‌توانیم با برگزاری جلسات مشترکی در جهت هم‌فکری، هم‌افزایی و تقسیم کار همکاری کنیم و که یک کارگروه مشخص می تواند کمک کند و در بحث مالی هم بعضا گلایه هایی بود مشکلات را حل کنیم.

جامعه سینمایی آماده کمک به عمار است

رئیس سازمان سینمایی با آرزوی موفقیت برای عمار، خواستار تشکیل یک کمیته کاری با جشنواره عمار شد و خاطرنشان کرد: جشنواره عمار می‌تواند آغوش خود را به سوی جامعه سینما، بازتر کند چراکه یقین دارم بسیاری از سینماگران کشور هستند خود را موظف به کمک به جشنواره عمار می دانند که گرچه شاید دوستان شما فکر کنند این افراد تناسبی با عمار ندارند اما با شناختی که من از دو طرف دارم خیلی ها را علاقمند می بینم که به کار شما کمک کنند و در این زمینه هم ما آمادگی داریم جامعه سینمایی را بیشتر به جشنواره عمار نزدیک کنیم و جامعه سینمایی آماده است به جشنواره عمار و اکران مردمی آن کمک کند.




“عمار” هم بين‌المللش را به بهار برد

سینماژورنال: در حالی که از سال گذشته بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر به دومین ماه از فصل بهار منتقل شده و اولین دوره مستقل آن نیز اردیبهشت 94 برگزار شد دست اندرکاران جشنواره عمار هم بین الملل خود را به بهار منتقل کردند.

به گزارش سینماژورنال در نشست خبری جشنواره عمار نادر طالب‌زاده دبیر جشنواره با اشاره به استقبال بی‌نظیر فیلمسازان خارجی در بخش بین‌الملل این جشنواره گفت: همانطور که مستحضرید سال پیش 900 اثر توسط مستندسازان خارجی در بخش بین‌الملل به دست ما رسید در حالی که امسال این تعداد به 3 هزار آثار رسیده است. باید توجه داشت که این بخش در جشنواره عمار بسیار جدی گرفته شده که لحن متفاوت در دعوتنامه این جشنواره نیز مصداقی بر این ادعاست.

وی ادامه داد: براساس این استقبال بی‌نظیر و برای بررسی تک به تک همه این 3 هزار اثر بخش بین‌الملل امسال در اوایل بهار و با حضور بیش از 3 هزار اثر برگزار خواهد شد.

اینکه جشنواره عمار که از بدو راه اندازی سعی کرده هدف گذاری خود را توجه به آثاری بگذارد که در دیگر جشنواره های وطنی به آنها توجه نمیشود هم درست در امتداد جشنواره فجر بخش بین الملل خود را به فصل بهار منتقل کرده هم نکته جالب توجهی به نظر می رسد.