بهارِ بیگل! ⇐عاقبتِ وجدانداری در مکاره #مجبوریم
سینماروزان/حامد مظفری:
+مستندسازی از کوچه و خیابان و شهرنگاری به جای لولیدن در خانههای قمرخانمی و دور هم جمع کردن جماعت عملی دور قمر!
-تصویری تیپیکال و طوسیوار از بازاری متشرع نازا!! بازار هم نمیزاید که بهای سزارین سر به فلک گذاشته؟
+نماهایی رئالیستی از بازار مکاره پزشکی قانونی و انبوه پروندههای بادلیل و اغلب بیدلیل علیه پزشکان و نقبی به ریشه شکلدهنده پزشکان-گودبردار
+استفاده مناسب از بازیگران حرفه ای در نقشهای خرد ولی موثر در درام؛ چه خوب که به جای نابازیگر و دستیار دو و سه، بازیگر حرفهای گذاشته در خلل و فرج.
+کمانچه کیهان کلهر که در سکانسهای عملیگراف سرمیرسد و عجبا آن قدر عملی دور و برمان زیاد شده که اغراقها نیز طبیعی از کار درآمده!
+لحن گزارش ژورنالیستی که مستندطوری را محاط کرده بر اثر
-بازی سرد نگار که بیش از حد اسیر تیپ وکلای سیاسیباز چپزده شده! چه کسی گفته وکیل منادی حقوق زنان نباید لبخند بزند؟ اگر در واقع هم این طور است، غلط است و تکرار غلط، غلط است.
+حرف زدن از خیریه هایی که به جای تلاش برای بازپروری، سرنگ اختصاصی میدهند
+کاهش شتاب تقطیع و کاستن از بیقراری سابق که شاید ناشی از پا به سن گذاشتی است! همه پیر میشویم که از تکرار برهیم؟
+شیفتهای بجا از شاکی به متشاکیعنه؛ از گلبهار و موکل به پزشک زنان؛ از وکیل همراه به وکیل خودرای و از پزشک ناتو به پزشک همراه
+شکل دهی بموقع پیچ معمایی جهت کشف علت نازایی
+نمايش بجای معضلات بیمارستانهای دولتی که فراوان، مریض دارند و اندک، امکانات
+ترس از مواجهه آخر و واگذاری گوی به قدمای صالح قوم!
–دیالوگ:
—اینجا سخته ولی اونجا غربته، اینجا هم غربته! غربت، غربته!!!
—دارن یه کاری میکنن بزاری بری!! هلت میدن که بزاری بری
—فکر میکنی اگه شکمشو باز کنی میرسی به اثر انگشت دکتر پندار؟
–قانون، دردو میفهمه؟
–انگیزه سقط میتونه پول باشه، انگیزه لوله بستن چی؟
–سکانس:
–پایان کار آحاد جماعت با ملودی گنجشکک اشی مشی و آرشه کمانچه کیهان کلهر
–نتیجه اخلاقی:
—عاقبت وجدانداری ؛ پناه بردن به باغبانی !