1

مامور راهنمایی درگیر قتل!+عکس

سینماروزان: فیلم «مواجهه» به کارگردانی رضا دادویی و تهیه کنندگی سعید الهی ساعت ۱۷.۳۰ عصر روز جمعه ۲۳ مهر ماه جاری از شبکه سه سیما پخش می شود.

به گزارش سینماروزان، «مواجهه» که پخش آن اواسط هفته آینده نیز تکرار خواهد شد، روایت داستان زندگی یک مامور راهنمایی رانندگی است که درگیر پرونده قتل و کلاهبرداری می شود.

در این فیلم چهره هایی چون علیرضا جلالی تبار، رحیم نوروزی و حمید ابراهیمی در کنار بازیگرانی چون الهه حسینی، میثم درویشان پور، هومن رستگار، سام دانشور، حمیدرضا فراهانی، الهه افشاری، وحید فریدآذر، محمدرضا میرحسینی، ندا مقصودی، علیرضا درویش نژاد، امیر رضایی و…به ایفای نقش پرداخته اند.

شایان ذکر است سایر عوامل فیلم “مواجهه” عبارتند از نویسندگان: رضا دادویی، وحید رهجوی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، تدوین: نیما حسندوست، صدابردار: علیرضا پاک نهاد، طراحی و ترکیب صدا: عرفان یزدی، مدیر چهره پردازی: علی اژدری، آهنگساز: آیدین حسن زاده، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: حامد مقدسی، طراحی صحنه و لباس: امیر پناهی فر، منشی صحنه: رویا بابابیگی، عکاس: امیر خرازی، اصلاح رنگ و نور: مهدی صادقی، جلوه های ویژه: رضا ترکمان، بدلکاری: امیرحسین خنجری، کارشناسان انتظامی: سرهنگ روح الله روزبه و سرهنگ یاسین خلیل آبادی، مشاور رسانه‌ای: مصطفی بیات، مدیر تولید: امیر مرسلی، جانشین تهیه کننده: شهاب الدین حسین پور، تهیه کننده: سعید الهی، محصول موسسه ناجی هنر

علیرضا جلالی تبار در مواجهه
علیرضا جلالی تبار در مواجهه




سعید ابراهیمی‌فر مدتی بعد از بازگشت از «جم» در گفتگویی تفصیلی بیان داشت⇐با آمدن دولت اعتدال خوشحال شدم که می‌توانم یک طرح ملی را به نتیجه برسانم اما به در بسته ایوبی برخورد کردم!/در سراشيبي افسردگي حاد ناشی از بیکاری بودم كه پیشنهاد GEM رسید/هیچ کدام از سریالهای ماهواره‌ای را ندیده بودم و فقط رفتم تا از بیکاری رها شوم/قرار بود با بهروز وثوقی و فرامرز اصلانی کار کنم…/بعد از بازگشت به ایران فهمیدم اوضاع بدتر شده/سرمایه‌گزارانی که پولهای کلان به سینما می‌آورند هدفی جز پولشویی ندارند!!!/مدیران خانه سینما باید پاسخ دهند که چرا بعد از بیش از دو دهه از راه اندازی خانه سینما، هنوز امنیت شغلی نداریم!؟/«خودی»های سینما هر وقت که بخواهند امکانات و نقدینگی بیشمار جلویشان است!/باندهایی در سینما شکل گرفته که مدام از پروژه‌ای به پروژه دیگر می‌روند/امثال من چون نه «خودی» هستند و نه در «باند»ها عضویت دارند باید بیکار بمانند!!

سینماروزان: سعید ابراهیمی فر کارگردانی که در دهه شصت و اوج قدرت سینمای گلخانه ای با فیلم «نار و نی» مورد توجه قرار گرفت وقتی نتوانست در دولت اول اعتدال هیچ کدام از طرحهایش را به فیلم درآورد مجبور به مهاجرت به ترکیه و همکاری با شبکه جم شد اما این همکاری هم دیری نپایید و ابراهیمی فر زودتر از حد تصور به کشور بازگشت.

این کارگردان درباره مهاجرتش به ترکیه و کار برای جم به تینا جلالی در «اعتماد» اظهار داشت: مهاجرت؟! ببينيد بعضي اوقات بحث مهاجرت نيست،‌ بحث كار كردن و بودن است.توضيح مي‌دهم. سال 92 با انتخاب آقاي روحاني به عنوان رييس‌جمهور از يك لحاظ خيلي خوشحال شدم. چون يك سال درباره پروژه درياچه اروميه و كم‌آبي در كل ايران كار كرده بودم و وقتي ايشان انتخاب شد در اولين نطق خود به بحران درياچه اروميه اشاره كرد و آن را فاجعه ملي ناميد. من به اين نتيجه رسيدم مي‌توانم فيلمي كه برايش زحمت كشيدم، بيشتر از يك سال برايش وقت گذاشتم، تحقيق و پژوهش كردم را بسازم. اما در نهايت اين اتفاق نيفتاد و مسوولان وقت مرا تحويل نگرفتند. به صراحت مي‌گويم چون در باندي نبودم و مستقل كار مي‌كردم كسي حامي من نبود. به هر حال در اولين برخورد با معاونت سينمايي وقت{حجت ایوبی} با در بسته مواجه شدم.

ابراهیمی فر در چرایی عدم حمایت ایوبی از طرحش گفت: از طرح و فيلمنامه من استقبال نكردند از آن دست فيلمنامه‌هايي بود كه مخارج آن بالغ بر دو ميليارد تومان برآورد شده بود. فيلمي بود كه به مساله ملي مي‌پرداخت و من بايد از دريچه دولت وارد مي‌شدم تا با كمك و حمايت مالي وزارتخانه‌هاي زيرمجموعه بتوانم آن را بسازم.

فيلمي هشدار‌دهنده كه نكات مهمي در آن مطرح مي‌شد. البته من هم معتقدم هيچ مدياي هنري باعث تحول عظيم در جامعه نمي‌شود اما قطعا تاثيرگذار است. به همين جهت در ساخت اين فيلم مي‌خواستم همه كوشش خود را بكنم تا بحران كم‌آبي را گوشزد كنم به حدي كه بعد از ديدن فيلم مخاطب حتي آب ته ليوان خود را هم دور نريزد كه تلف شود. شايد ضعف ارتباطي من بود كه باعث شد ساخت اين پروژه براي من ممكن نشود…من حداقل انتظارم اين بود كه وقتي چنين طرحي كه مستقيم به يكي از مهم‌ترين معضلات ملي (كم‌آبي و…) پرداخته ارايه مي‌شود آنها (مسوولان ذي‌ربط) وقتي براي مطالعه آن صرف كنند. دررابطه با موضوع بحران آب و درياچه اروميه تحقيقات زيادي انجام دادم و جزئيات را به خوبي مي‌دانستم. در دوره‌اي كه من روي اين پروژه تحقيق مي‌كردم وزراي مربوطه كاملا اطلاع داشتند و مي‌دانستند كه مملكت دچار بحران كمبود آب مي‌شود.

این کارگردان ادامه داد: راستش را بخواهيد نوع برخورد مسوولان سينمايي من را ناراحت كرد و به من بر خورد. از طرفي بيكاري و مشكلات مالي به من فشار آورد و وقتي پيشنهاد ساخت سريال در استانبول به من شد باعث شد روي اين موضوع فكر كنم. من عاشق استانبول هستم. به نظر من استانبول يكي از زيباترين شهرها و بهترين لوكيشن براي فيلم ساختن است. مهم‌تر اينكه من خاطرات خوبي از اين شهر دارم. سال 1990 لاله طلايي براي فيلم «نار و ني» را از جشنواره استانبول دريافت كردم. نكته مهم ديگر اينكه آنها به من گفتند كه در سريالم با بهروز وثوقي و فرامرز اصلاني همكاري خواهم كرد؛ آن هم دو هنرمندي كه من در دوران كودكي و نوجواني پشت كتاب‌هاي درسي عكس آنها را مي‌چسباندم. خب وقتي من مي‌بينم كه من كارگردان در مملكتم سرخورده‌ام و نمي‌توانم كار كنم و در سراشيب تند افسردگي قرار گرفتم كه تنها راه علاجش كار كردن است چه تصميمي بايد بگيرم؟ اين مهم‌ترين دليل من براي رفتنم شد. براي اينكه راحت‌تر بتوانم از شر افسردگي‌ام خلاص بشوم و فكر كنم و كار كنم. براي شما وضعيت كاري و روحي خودم را توضيح دادم وقتي مي‌ديدم در ايران چيزي براي ماندن ندارم. بايد در اتاقم بنشينم طرح‌هاي بي‌سرانجامم را نوميدانه دنبال كنم. واقعا مي‌گويم كه در سراشيبي افسردگي حاد بودم كه نزديك بود افسرده شوم. به هر حال پيشنهاد اغوا‌كننده‌اي بود كه پذيرفتم.

ابراهیمی فر در تناقضی عجیب افزود: جالب همين است كه اين شبكه‌هاي ماهواره ای عامه‌پسند را كه عمدتا سريال‌ها و فيلم‌هاي دوبله شده پخش مي‌كنند را نه مي‌ديدم و نه الان مي‌بينم. من فيلم دوبله شده را نمي‌توانم تحمل كنم. فيلم سنگاپوري هم كه باشد را با زيرنويس مي‌بينم. براي من مهم نبود چه كسي تهيه‌كننده كارم است مهم براي من اين بود كه كاري به من پيشنهاد شده و به هيچ عنوان قرار بر سياه‌نمايي عليه كشورمان كه نيست. اتفاقا موضوع سريال به مسائل راجع به مهاجرت و مشكلات مهاجرت مربوط مي‌شد.

کارگردان «تک درختها» درباره اوضاع و احوالش بعد از بازگشت به وطن گفت: وضعيت به مراتب بدتر هم شده. سيري است كه شروع شده به صورت سينوسي رو به پايين است. كدام سرمايه‌گذاري است كه در شرايط فعلي پول دارد كه خرج كند و توقع داشته باشد هفت ماه ديگر سه برابر فيلم بفروشد كه تازه به پول اصلي خود برسد؟ به نظر من نفس سرمايه‌گذاري براي ساخت فيلم در شرايط فعلي علامت سوال به وجود مي‌آورد. من باور نمي‌كنم كه در شرايط بحراني وضعيت اقتصادي كسي آن‌قدر عاشق سينما باشد كه چند ميليارد خرج ساخت فيلم كند. اصلا معادله جور در نمي‌آيد سرمايه‌هاي كلان كه بودجه‌هاي ميلياردي دارند و اقدام به توليد فيلم مي‌كنند و دستمزدهاي كلان مي‌دهند ممكن است چيزي جز پولشويي نباشد. مثلا سرمايه‌هايي كه براي فرار از ماليات، اسما در كار فرهنگي سرمايه‌گذاري مي‌شود ولي در واقع يك نوع پولشويي است زيرا مانند هر سرمايه‌گذاري صرفا اقتصادي آنها خواهان سود بي‌شمار هستند پس سرمايه‌اي كه قرار است در جهت فرهنگي صرف شود خرج فيلم‌هاي سطحي و بعضا ضدفرهنگي با بازيگران «پولساز» مي‌شود. در اين شرايط چه انتظاري است كه سرمايه‌گذاري سراغ فيلمسازاني مثل من بيايد.

سعید ابراهیمی فر تأکید کرد: وقتي ما با حرفه جمعي به اسم سينما طرف هستيم و تشكلي داريم به اسم خانه سينما كه توسط اهالي سينما براي حمايت از اهالي سينما تشكيل شده كه يكي از اهداف و وظايفش بايد ايجاد امنيت شغلي باشد اين سوال به وجود مي‌آيد كه پس چرا ما اهالي سينما بعد از بيش از دو دهه هنوز امنيت شغلي نداريم. به نظر من اينجا بايد مديريت‌‌ سال‌هاي مختلف خانه سينما پاسخ دهند. ضمن اينكه مشكل مهم ديگر ذهنيت «خودي» و «غيرخودي» است كه سال‌هاست گريبان ملت را گرفته و طبيعتا در حرفه سينما هم لحاظ شده و مي‌شود «خودي‌هاي» سينما كه اغلب تكليف‌شان مشخص است هر زمان كه بخواهند يا بايد فيلمي بسازند با امكانات و نقدينگي بي‌شمار كارشان را انجام مي‌دهند (بماند كه بعضي آنها از پشت چه خنجرها زدند) از طرفي «غيرخودي‌ها» به خاطر عدم امنيت شغلي گروه گروه مي‌شوند.

ابراهیمی فر با اشاره به باندی شدن سینما بیان داشت: به خاطر امكانات كمتري كه دراختيار غيرخودي‌ها قرار مي‌گيرد اين دسته افراد مثل خانواده كه مي‌خواهند خودشان را حفظ كنند به مجموعه‌اي تبديل مي‌شوند كه وقتي كاري به آنها محول مي‌شود بين خودشان تقسيم مي‌كنند. البته شايد من هم همين كار را در گذشته مي‌كردم كه بايد بگويم اشتباه مي‌كردم چون اين‌گونه كار كردن امنيت جمعي را از بين مي‌برد. مثل عشيره‌اي عمل كردن است. فقط فرصت كار كردن براي يك عده فراهم مي‌شود. يكسري افراد از اين فيلم به فيلم ديگر مي‌روند. به عنوان مثال براي فيلمي كه قرار است توليد شود و تكنيك خاصي مي‌طلبد ممكن است تكنيسين‌هاي مناسب‌تري باشند يا براي ايفاي نقش‌هايي بازيگران توانمندتري باشند ولي همان دايره محدود عشيره‌اي جلوي انتخاب مناسب را مي‌گيرد كه هم باعث افت كيفي كار شده و هم موجب دلسردي و انزواي عده بي‌شماري از اهالي سينما مي‌شود.




پیگیری سینماژورنال از وضعیت تولید پروژه سینمایی تسخیر لانه جاسوسی⇐ تهیه‌کننده: بعد از سه سال زمان و صرف انرژی فراوان از نگارش سناریو جلوتر نرفتیم!!/عافیت‌طلبی مسئولین باعث شده حمایت عملی از تولید چنین پروژه‌هایی صورت نگیرد/به جای ساخت تریلری مهیج می‌خواهیم مخاطبان را به تفکر واداریم که چه چیز باعث شد تحصن چند روزه دانشجویان تبدیل شود به تسخیر سفارت/تحلیل دراماتیک این پروژه، یک تحلیل دائمی است و ربطی به “توافق هسته‌ای” ندارد

سینماژورنال: سه سال بعد از تولید واقعه نگاری هالیوودی “آرگو” از تسخیر سفارت آمریکا موسوم به لانه جاسوسی در سیزدهم آبان 1358 فقط و فقط حجم عمده شعار مدیران فرهنگی درباره پاسخگویی سینمایی به این پروژه است که شنیده شده است.

به گزارش سینماژورنال در این فاصله فقط یک یا دو سینماگر ایرانی بوده اند که به طور جدی برای تصویرسازی واقع گرایانه این اتفاق پیشقدم شده‌اند؛ یکی از این سینماگران ایرج تقی‌پور است.

هنوز از مرحله نگارش سناریو جلوتر نرفته ایم

 تقی‌پور که نخستین تهیه کننده ای بود که استعدادهای اصغر فرهادی را شناخت و تولید دو فیلم ابتدایی او “رقص در غبار” و “شهر زیبا” را برعهده گرفت بیشتر از سه سال است که می‌خواهد درامی سینمایی با عنوان “دیدار در شرمیتوو” را تولید کند. درامی که نام آن برآمده از فرودگاهی به نام “شرمیتوو” در مسکو است و بناست در آن تحلیلی ریشه ای درباره دلایل تسخیر لانه جاسوسی ارائه شود.

این تهیه کننده درباره تازه‌ترین وضعیت تولید این پروژه به سینماژورنال می گوید: بعد از گذشت سه سال زمان و صرف انرژی فراوان برای راه اندازی پروژه هنوز از مرحله نگارش سناریو جلوتر نرفته ایم.

وی در چرایی این وضعیت بیان می‌دارد: پروژه های مذهبی یا پروژه هایی تاریخی مانند این گرفتار وضعیتی هستند که تهیه کننده نمی‌تواند به طور مستقل تولید آنها را به سرانجام برساند چون ریشه های سیاسی کار باعث می‌شود که به سراغ جلب نظر مراجع مختلف بروید. ما نیز سعی کردیم نظر تمامی مراجع مرتبط با سوژه را جلب کنیم و البته فقط در حرف(!) از ما حمایت شد.

حمایتهای لفظی تا دلتان بخواهد صورت می گیرد اما حمایت عملی، نه

 تقی‌پور خاطرنشان می‌سازد: ما برای تولید “دیدار در شرمیتوو” نیاز داشتیم که حتما یکی از ارگانهای متنفذ را پشت سر خود داشته باشیم؛ فارغ از دلایل مالی تولید چنین پروژه ای، حضور یک ارگان متنفذ باعث می شود که به لحاظ سیاسی بتوانیم طوری پیش برویم که پس از تولید دردسرهای تفسیرسازیهای مختلف را نداشته باشیم.

تهیه کننده “مواجهه” و “صندلی خالی” با اشاره به کم لطفی ارگانهای متنفذ بیان می‌دارد: ما در مملکتی زندگی می کنیم که از صدر تا ذیل معتقدند تسخیر سفارت، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بوده است اما وقتی حرف از تولید یک پروژه سینمایی با محوریت آن اتفاق می‌آید حتی یکی از مسئولین دولتی هم برای کمک به ما پا پیش نمی گذارد. البته حمایتهای لفظی تا دلتان بخواهد صورت می گیرد اما حمایت عملی، نه.

وی ادامه می‌دهد: تصمیم داشتیم که بدون مشارکت حداقلی مراجع دولتی کار را پیش نبریم تا مطمئن باشیم خطایی در تولید صورت نمی گیرد.

تقی‌پور بیان می‌دارد: ما به اهمیت استراتژیک پروژه واقف بودیم و برای همین سعی کردیم درباره تولید با مراجع رسمی درگیر در مقوله، رایزنی هایمان را داشته باشیم و نظرشان را جلب کنیم اما از آن سو انتظار این بود که مراجعی که معمولا ذینفع در حمایت از پروژه های این چنینی هستند مانند وزارت ارشاد یا بنیاد سینمایی فارابی و ارگانهای مشابه به ما کمک کنند که متاسفانه هنوز این اتفاق رخ نداده است.

عافیت‌طلبی مسئولین باعث شده حمایت عملی از تولید چنین پروژه‌هایی صورت نگیرد

ایرج تقی‌پور که بیشتر از دو دهه است در سینمای ایران فعالیت دارد درباره اینکه مدیران فرهنگی برخلاف وعده های لفظی در عمل از پروژه ای مرتبط با تسخیر لانه جاسوسی حمایت نمی‌کنند به سینماژورنال می‌گوید: تصورم این است که مسئولین ما گرفتار عافیت طلبی هستند و عافیت طلبی باعث می شود خود را درگیر تولید چنین فیلمهایی نکنند و حمایت عملی از تولید چنین پروژه‌هایی صورت نگیرد. البته اخیرا تحرکاتی از سوی بنیاد فارابی برای حمایت از تولید صورت گرفته که مشخص نیست به نتیجه برسد یا نه.

رسیدن به نسخه نهایی سناریو به سه عامل شرایط زمانی تولید، کارگردان انتخابی و میزان بودجه ای که در اختیار کار قرار می گیرد بستگی دارد

 فرهاد توحیدی فیلمنامه نویسی بود که مسئولیت نگارش فیلمنامه “دیدار در شرمیتوو”  به وی واگذار شده بود. تقی پور در پاسخ به این سوال که آیا نگارش به پایان رسیده است به سینماژورنال می‌گوید: فیلمنامه تقریبا کامل شده است اما رسیدن به نسخه نهایی به سه عامل شرایط زمانی تولید، کارگردان انتخابی و میزان بودجه ای که در اختیار کار قرار می گیرد بستگی دارد.

تقی‌پور ادامه می‌دهد: فضای سناریو نشان می دهد که چگونه کارگردانی باید آن را بسازد و در این زمینه ما با همایون اسعدیان توافقات لازم را انجام داده ایم و اگر در برهه ای که کار کلید می خورد ایشان درگیر پروژه دیگر باشد باید سراغ گزینه های جایگزین برویم.

محوطه جلوی سفارت در روزهای تسخیر
محوطه جلوی سفارت در روزهای تسخیر

“آرگو” بلحاظ تکنیکی فیلمی فوق العاده درخشان اما بلحاظ محتوایی فوق العاده مزخرف بود

یکی از اصلی ترین وجوه “آرگو” تصویرسازی مستندوار و البته مهیجی بود که در یک ربع ابتدایی آن ارائه شده بود و بدین لحاظ توانسته بود حتی مخاطبان ایرانی را هم تحت تأثیر قرار دهد.

وقتی از تقی پور می پرسیم که آیا “دیدار در شرمیتوو” هم تصویرسازی مهیج منجر به تسخیر سفارت را در خود دارد وی اظهار می‌دارد: اول باید بگویم “آرگو” بلحاظ تکنیکی فیلمی فوق العاده درخشان اما بلحاظ محتوایی فوق العاده مزخرف بود. مشکل “آرگو” این بود که سازندگانش شناختی از ایران و مردم آن نداشتند و فقط می خواستند مخاطبان را به هیجان وادارند.

ماجرای تسخیر سفارت اصلا ماجرای از دیوار بالا رفتن چند دانشجوی جوان نیست بلکه ماجرا ریشه‌دارتر از این حرفهاست

وی ادامه می‌دهد: بن افلک و همراهان آمریکاییش شناختی از مردم ایران نداشتند و طبیعی بود که نتوانند بار محتوایی غنی برای محصولشان تدارک ببینند اما “دیدار در شرمیتوو” کاملا به ریشه های تسخیر سفارت که ذهنیت مردم ایران نسبت به آمریکا است می پردازد.

تقی‌پور در توصیف این فضا بیان می‌دارد: ماجرای تسخیر سفارت اصلا ماجرای از دیوار بالا رفتن چند دانشجوی جوان نیست بلکه ماجرا ریشه دارتر از این حرفهاست و به کودتای آمریکایی 28 مرداد 32 بازمی گردد. بعد از کودتا دولتمردان ایالات متحده چهره ای از خود پیش مردم ایران ساختند به شدت تاریک و همین تصویرسازی ذهنی بود که باعث شد اعتراض دانشجویان منتج شود به تسخیر کامل سفارت.

این سینماگر که آن دوران را کاملا درک کرده می‌افزاید: دانشجویان پیرو خط امام(ره) بنا بود در اعتراض به سیاستهای آمریکا نهایتا چند روز در برابر سفارت تحصن کنند اما اعتراض دانشجویان گره خورد با اعتراض مردمی که می خواستند به دخالتهای سالیان طولانی این کشور در سیاستگذاری مملکتشان واکنش نشان دهند.

ایرج تقی پور
ایرج تقی پور

به جای ساخت تریلر می خواهیم مخاطبان را به تفکر واداریم

تقی‌پور تأکید می‌کند: در “دیدار در شرمیتوو”  ابدا به مانند “آرگو” به دنبال ایجاد هیجان های فانتزی در مخاطب نیستم و بجایش او را به فکر وامیداریم که بیندیشد بر این موضوع که چرا ایرانیان چنین واکنش تندی را علیه آمریکاییان نشان دادند؟

وی خاطرنشان می‌سازد: ما تحلیل ریشه های تسخیر سفارت را تصویرنگاری می کنیم و در یک کلام به جای ساخت تریلر می خواهیم مخاطبان را به تفکر واداریم.

آیا توافق هسته ای به تغییر مسیر فیلمنامه منجر خواهد شد؟

ایرج تقی‌پور پیرامون اینکه آیا فضای سیاسی پیش آمده بعد از توافق هسته‌ای منجر به تغییر مسیر فیلمنامه “دیدار در شرمیتوو” نخواهد شد به سینماژورنال بیان می دارد: امیدوارم این اتفاق نیفتد چون فیلمنامه برمبنای تحلیلی نگاشته شده که یک تحلیل دائمی است درباره اتفاقات منجر به تسخیر سفارت. بر این اساس فکر نمی کنم ماهیت محتوایی اثر تناقضی با فضای سیاسی اخیر داشته باشد. تحلیل دراماتیک ما یک تحلیل دائمی است و ربطی به ماجرای توافق هسته‌ای ندارد.




سعید ابراهیمی‌فر: من اگر بخواهم دو میلیون تومان وام بگیرم باید سند ازدواج پدرم را ببرم ولی برخی هستند که بدون وجه‌الضمان با ارقام میلیاردی حمایت می شوند!/مدیران سینما، خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازند تا در آنجا اقامت کنیم و از معاشرت با همکاران، لذت ببریم

سینماژورنال/حامد مظفری: سعید ابراهیمی فر در اواخر دهه شصت و در اوج قدرت جریان فیلمسازی گلخانه ای فیلمی ساخت با نام “نار و نی”؛ اثری که گفته می شد تحت آموزه های سینمای تارکوفسکی تولید شده و البته تا مدتها نیز منبع الهامی بود برای سینماگرانی که می خواستند از حمایتهای دولتی برای فیلمسازی بهره مند باشند.

به گزارش سینماژورنال با این حال بعد از “نار و نی” و طی حدودا دو دهه و نیم بعد، ابراهیمی فر فقط دو فیلم دیگر با نام “تک درختها” و “مواجهه” را هم ساخت که هیچ کدام از این آثار به اندازه “نار و نی” مطرح نشدند. درباره آن کالت شدن و این کم کاری سالهای بعد حرف و حدیثهای فراوانی گفته میشود بخصوص که ابراهیمی فر همواره فیلمنامه های خاص خود را هم برای کار داشته است.

از جمله این حرف و حدیثها تمرکز بیش از حد بر “نار و نی” به عنوان اثری استثنایی و سوق دادن کارگردانش به سمت نوعی خاص از سینما بود اما ابراهیمی فر خودش اصلی ترین کم کاریش در سینما را پرهیز از مجیزگویی مدیران وقت سینمایی می داند.

فقط شعار می دهند که برای نجات محیط زیست به ما کمک کنید

ابراهیمی فر که تقریبا از زمان روی کار آمدن مدیریت جدید سینمایی به دنبال ساخت فیلمی با محوریت خشکسالی دریاچه ارومیه بود درباره دلایل عدم تولید این فیلم به سینماژورنال می گوید: تولید “روزی روزگاری دریاچه” متوقف شد چون حمایتی از جانب هیچ ارگانی ندیدم. از مدیران سینمایی تا مسئولان سازمانهای حمایت از محیط زیست مرتب در حمایت از آثار هنری مرتبط با تخریب زیست محیطی شعار می دهند اما در برخورد با پروژه خودم فهمیدم این شعارها فقط شعار است و کسی حال حمایت از محصول فرهنگی مرتبط با این موضوعات را ندارد.

اسفند 92 از رییس سازمان سینمایی وقت ملاقات خواستم اما هنوز به من وقت نداده اند

این کارگردان با اشاره به اینکه برای فراهم آوردن مقدمات تولید این کار حتی تقاضای دیدار با حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی را داشته ادامه می دهد: اسفند 92 از مسئول دفتر ریاست سازمان سینمایی خواستم که شرایط ملاقاتی نیم ساعته با ایشان را فراهم کند اما بعد از یک سال و چند ماه هنوز به من وقت نداده اند. نامه ای هم برای ایشان فرستادم که جوابی برایم نیامد.

اگر پاچه خواری را چاشنی کار خود می کردم اوضاعم بهتر بود

وی با اشاره به پرهیزش از ریاکاری برای گرفتن پروژه خاطرنشان می سازد: من هم به مانند بعضیها نمی توانم در مراسم و مناسبتهای مختلف سراغ مسئولان رفته و با مجیزگویی، نظر آنها را نسبت به پروژه های خود جلب کنم این می شود که حتی جواب نامه ام را هم نمی دهند. شاید اگر من هم مقداری پاچه خواری را چاشنی کار خودم می کردم اوضاعم بهتر بود.

نویسنده فیلمنامه کمدی “ماموریت” می افزاید: یافتن نقدینگی تولید برای بعضی از همکاران مانند پیدا کردن جرعه ای آب برای نوشیدن است و کافیست اراده کنند تا بودجه فراهم شود اما ما باید کلی له له بزنیم و در انتها هم فقط وعده است که نصیب ما می شود.

برای یک وام دو میلیونی باید سند ببرم…

این کارگردان درباره اینکه چرا به مانند برخی سینماگران به سراغ حمایت بانکها و موسسات مالی-اعتباری نمی رود به سینماژورنال می گوید: اگر تخصیص اعتبار به پروژه های مختلف براساس قواعد بود که این همه پرونده اختلاس بانکی نداشتیم. بارها شده که برای دریافت یک وام جزیی به سراغ این بانکها رفته ام اما کسی نبوده است که بهشان بگوید من هم رزومه خاص خود را در سینما دارم و همه چیز براساس روابط پیش رفته است. راحتتان کنم؛ من اگر بخواهم یک وام دو میلیون تومانی بگیرم باید سند ازدواج پدر و مادرم و چند ضامن را ضمیمه کار کنم ولی برخی هستند که بدون وجه الضمان با ارقام میلیاردی حمایت می شوند.

سعید ابراهیمی فر
سعید ابراهیمی فر

برای بازیگری یک ریال هم نگرفته ام

سعید ابراهیمی فر که در سالهای اخیر تجربه بازیگری در فیلمهایی چون “ماهی و گربه” و “جینگو” را هم پشت سر گذاشته درباره اینکه آیا در روزهای دوری از کارگردانی، می تواند به بازیگری به عنوان منبع درآمد بنگرد اظهار می دارد: راستش را بخواهید تجربه های بازیگری من بیشتر از سر رفاقت با کارگردان بوده است و هیچ گاه انتظار دریافت دستمزد را نداشته ام. اخیرا هم که در کار کوتاه چند جوان بازی کردم باز هم یک ریال دستمزد نگرفتم.

تدریس نمی کنم چون تدریس هنر به صورت آکادمیک حماقت است

وی ادامه می دهد: از سال 90 و بعد از انجام یک کار تلویزیونی، هیچ درآمدی از حرفه ام نداشته ام و مرتب مشغول خرج از پس اندازم هستم اما در ماههای اخیر بدجوری کف گیرم به ته دیگ خورده است. البته پیشنهاداتی برای تدریس داشته ام اما چون موافق این گفته چخوف هستم که یکی از حماقت بارترین کارهای دنیا تدریس هنر به صورت آکادمیک است سراغ تدریس نرفته ام چون فکر میکنم هنر باید جوشش باشد و از درون رخ دهد و نه از بیرون.

با تغییر مدیریت اتفاق تازه ای نیفتاده اما نومید نیستم

این کارگردان 59 ساله ایرانی با تشریح اینکه با تغییر مدیریت در سینما هم اتفاق تازه ای در بیزنس این هنر-صنعت راه نیفتاده است به سینماژورنال می گوید: واقعا برای شخص من به عنوان کارگردان اتفاق تازه ای نیفتاده است. ته تهش این است که فیلمنامه ای داشتم به نام “روزی روزگاری دریاچه” که سه بار هم بازنویسی شد اما در نهایت نتوانستم بسازمش. این عین وضعیتی است که در مدیریت سابق هم برایم وجود داشت. با این حال هنوز هم به نومیدی کامل نرسیده ام و باز هم تلاش می کنم.

مدیری که از جوانگرایی در سینما حرف میزند چرا صندلیش را به یک مدیر جوان نمی دهد؟

سعید ابراهیمی فر با انتقاد از برخی مدیران سینمایی که مرتب دم از جوانگرایی می زنند ادامه می دهد: سینما با فوتبال فرق دارد که مرتب بخواهیم سینماگر جوان واردش کنیم. در فوتبال و ورزشهای دیگر جوانگرایی لازم است و البته منطقی اما در هنری مثل سینما شرایط فرق می کند. اینکه می گویند در جشنواره فجر 60 فیلمساز جوان درخواست حضور داده اند در شرایطی که جوانان سابق در صحنه حضور ندارند یک ضعف است.

وی می افزاید: چرا کسی نمی گوید جوانانی که در دهه 60 فیلمسازی می کردند الان کجایند؟ کارگردانی یک جور مدیریت صحنه است و اتفاقا هر چه سن بالاتر برود و تجربه بیشتر شود توانایی مدیریتی بیشتر می شود. مدیری که بی توجه به وضعیت فیلمسازان نسل قبل مرتب از جوانگرایی دم می زند آیا حاضر است خودش هم صندلیش را به یک جوان تازه از راه رسیده بدهد؟ مطمئنا نه! چون مدیریت نیاز دارد به تجربه.

خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازید

این کارگردان در انتهای گفتگوی خود با سینماژورنال با بیانی طنزآلود از مدیران سینمایی خواست یا در بهره مندی از امکانات شرایط یکسانی را برای فیلمسازان فراهم کنند یا آن که خانه سالمندان فیلمسازان را راه بیندازند. ابراهیمی فر بیان می دارد: برای اینکه از شر فیلمسازان قدیمی و جوانان دهه های قبل راحت شوند خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازید تا در آنجا اقامت کنیم و از معاشرت با همکاران بیکار، لذت ببریم. در این خانه سالمندان می توانیم در کنار همکاران سابق به خاطره گویی پرداخته و درباره فیلمسازی حرف بزنیم. این طوری حوصله مان هم سر نمی رود.