سینماژورنال: محمدرضا گلزار بازیگر خوش تیپ ایرانی که در سالهای اخیر کمتر پیش آمده بازی در نقشهایی که بلحاظ ظاهری، چهره او را به هم می ریزد بازی کند این روزها مشغول آماده شدن برای بازی در فاز دوم “خشکسالی و دروغ” به کارگردانی پدرام علیزاده است.
به گزارش سینماژورنال به غیر از این پروژه اقتباسی که در آن بلحاظ ظاهری تصویری متفاوت از گلزار می بینیم این بازیگر 38 ساله یک فیلم خاص به نام “دلم میخواد” را هم آماده اکران دارد.
ایفای نقش مردی گرفتار بحران
در “دلم میخواد” که توسط بهمن فرمان آرا کارگردانی شده و به معضل ذهنی یک نویسنده شناخته شده می پردازد گلزار کوشیده با ساختارشکنی از تیپ جوان شوخ و شنگ و عاشق پیشه سالهای قبلش نقش مردی را بازی کند که با یک بحران بزرگ در زندگی مواجه شده است.
به گزارش سینماژِورنال گلزار در “دلم میخواد” در قالب مردی گرفتار اعتیاد ظاهر شده که همین اعتیاد باعث درگیریهای فراوان او با همسرش است.
گلزار در “دلم میخواد” به مخدر اعتیاد دارد و همسرش به قرصهای روانگردان
گلزار در این فیلم به مخدر صنعتی اعتیاد دارد و از آن طرف همسرش نیز به دلیل کمبودهای روحی معتاد به مصرف قرصهای روانگردان است.
در نهایت نیز همین اعتیاد است که کار دست زن و شوهر می دهد و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و آنها را وارد مسیر تازه ای می کند.
گلزار و رضا کیانیان در نمایی از “دلم میخواد”
فرمان آرا سعی زیادی کرده که کاراکتری نو و امتحان نشده را از گلزار در این فیلم خلق کند و البته گلزار نیز در یک ساختارشکنی برای فیلم تازه فرمان آرا سنگ تمام گذاشته است.
“بانویی از ماه” و “مادر قلب اتمی” آماده اکران
به گزارش سینماژورنال “دلم میخواد” علاوه بر گلزار از حضور رضا کیانیان و مهناز افشار به عنوان بازیگران اصلی سود می برد و آرمینه زیتونچیان، رضا بهبودی، ندا مقصودی، مهناز افشار، پیام دهکردی، صابر ابر، رویا نونهالی، علی سرابی، بهناز جعفری، فرزین صابونی، سحر دولتشاهی، احمد ساعتچیان و مریم بوبانی بازیگران نقشهای مکمل هستند.
آخرین فیلم اکران شده گلزار “تو و من” ساخته محمد بانکی بود و البته که او “مادر قلب اتمی” و “بانویی از ماه” را هم آماده اکران دارد.
رونمایی از کاراکترهای مشابه مهناز افشار در “نهنگ عنبر” و “دلم میخواد”؛ یک جا زنی بوالهوس و طمّاع و جای دیگر تیغزنی که بجای پول، محصول فرهنگی عایدش میشود! /در هر دو فیلم، افشار عشقِ خارج دارد
|
سینماژورنال/حامد مظفری: مهناز افشار بازیگر زن سینمای ایران که در ماههای اخیر بواسطه ازدواج با فرزند محمدعلی رامین از مشاوران دولت احمدینژاد در کانون توجه بوده است دو فیلم بلحاظ مضمونی متفاوت را آماده اکران دارد.
به گزارش سینماژورنال “نهنگ عنبر” و “دلم میخواد” عناوین این دو فیلم هستند که هر چند بلحاظ سوژه داستانی با یکدیگر متفاوتند اما مهناز افشار در هر دو فیلم کاراکترهایی شبیه به هم را بازی کرده است.
در “نهنگ عنبر” که سامان مقدم آن را ساخته است مهناز افشار در نقش زنی بوالهوس ظاهر شده است که هدفش از رابطه با مردان فقط و فقط تحقق تمنیات مادی است.
او که مورد توجه جوانی از طبقه میانه اجتماع قرار گرفته هرچند در ابتدا از علاقه به این جوان که نقش اش را رضا عطاران بازی می کند دم می زند اما دیری نمی گذرد که قرارگیریش در مسیر مردی که قصد اقامت در آمریکا را دارد باعث میشود قید اولی را زده و به آمریکا برود.
خنده دار اینجاست که زندگی در آمریکا هم چندان به مراد وی نمیچرخد چراکه همسرش آدمی است تندخو و بددهان که مدام او را کتک می زند و همین باعث میشود این زن آمریکا را رها کرده و به ایران بازگردد.
عشق به دندانپزشکی که شبیه فردین است
به گزارش سینماژورنال در بازگشت به ایران هم باز به سراغ جوانی که از همه بیشتر خاطرش را می خواهد می رود و آن جوان-یعنی همان رضا عطاران- دوباره او را زیر پر و بالش گرفته و به وی کمک می کند اما…
مهناز افشار و رضا عطاران در “نهنگ عنبر”/برای وضوح، کلیک چپ کنید
اما این زن بوالهوس در اولین فرصتی که پیدا میکند عاشق دندانپزشکی میشود که شبیه فردین است و باز دوباره با این دندانپزشک راهی آمریکا می شود.
البته که این سیکل مرتب برای این زن که مانند “ممل آمریکایی” عشق آمریکا دارد، تکرار می شود…
شغل ناشریف تیغ زنی!!!
در “دلم میخواد” بهمن فرمان آرا نیز افشار نقش زنی را بازی میکند که علاقه زیادی دارد به مهاجرت از ایران دارد.
به گزارش سینماژورنال این زن که میداند برای مهاجرت نیاز دارد به فراهم کردن چند صد میلیونی وجه نقد به پیشنهاد یک خلافکار به شغل تیغ زنی(!) و تلکه کردن مردان بوالهوس می پردازد.
یکی از مردانی که سرراه مهناز افشار در “دلم میخواد” قرار می گیرد نویسنده ای است با بازی رضا کیانیان که به نوعی بیماری ذهنی دچار است.
بحای پول، محصول فرهنگی عایدش میشود!!
این زن با نویسنده همراه شده و میکوشد هر طور شده پولی از وی بگیرد ولی درست مانند بلایی که سر زن بدنام دیگر فیلم فرمان آرا یعنی “خانه ای روی آب” می افتد در اینجا هم این تلکهگری پولی را عاید این زن نمی کند.
مهناز افشار در پشت سر رضا کیانیان در “دلم میخواد”
اینجاست که زن بدنام “دلم میخواد” یکی از کتابهای نویسنده را بجای پول با خود می برد و همین در نهایت اتفاقی عجیب را رقم می زند.
سابقه کافی در ایفای نقش زنان بدنام
به گزارش سینماژورنال اگر به کارنامه سینمایی مهناز افشار مراجعه کنیم می بینیم که پیشتر از اینها هم او نقش زنان بدنام و خیابانی را ایفا کرده بود.
مهمترین نقش این گونه اش در ملودرام “سالاد فصل” فریدون جیرانی بود و البته نمونه دیگرش در کمدی “تسویه حساب” تهمینه میلانی.
البته که در “تسویه حساب” نقش اش شباهتهایی با “دلم میخواد” داشت چراکه در آنجا نیز در نقش زنی ظاهر شده بود که بظاهر به عنوان زنی خیابانی سرراه مردان قرار می گرفت اما هدفش چیزی دیگر بود.
باید دید این دو نقش چقدر متفاوتند با نقشهای قبلی
باید منتظر اکران “نهنگ عنبر” و “دلم میخواد” ماند و دید که ایفای نقش این بازیگر زن 38 ساله در این دو اثر چقدر تفاوت دارد با نقشهای مشابه قبلی.
آخرین فیلم اکران شده افشار درام اقتباسی “بیگانه” بود که نه در اکران عمومی و نه در شبکه خانگی مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت.
ماهچهره خلیلی: وسایل جزیی مربوط به شش ماه اول زندگی فرزندم را از انگلیس خریدم!/همسرم گفت دیگر بچه نمیخواهم/ ترجیح دادم فرزندم بجای انگلیس در ایران به دنیا بیاید
|
سینماژورنال: تا همین یکی دو سال پیش کمتر بازیگر زنی از سینمای ایران بود که جرأت کند درباره ازدواج و بارداری اش بی تعارف با مخاطبان صحبت کند.
به گزارش سینماژورنال با این حال مدتی است که بازیگران زن سینما و تلویزیون نه تنها ماجرای ازدواجشان را رسانه ای میکنند که حتی درباره بارداری خود و اینکه بناست چطور فرزندشان را تربیت کنند بی پرده پوشی با مخاطبان سخن میگویند.
همراه با فرزندی در شکم نقش یک مادر سرطانی را بازی کردم
خلیلی که حدودا یک سالی میشود با ابراهیم اشرفی از فیلمبرداران سینما و تلویزیون که “استراحت مطلق” را به عنوان فیلمبردار روی پرده دارد، ازدواج کرده است همزمان با بارداری در یک فیلم با عنوان “هدیه” هم ایفای نقش کرده است. خودش درباره حضور در این فیلم می گوید: وقتی این فیلم به من پیشنهاد شد گفتم باردارم و نمیتوانم بیایم اما آنها گفتند اتفاقا شخصیت فیلم هم یک خانم باردار است. این شد که پذیرفتم. به گزارش سینماژورنال این بازیگر می افزاید: در “هدیه” نقش مادری را بازی میکنم که سرطان دارد. او بعد از حاملگی متوجه بیماریش میشود. این فیلم تجربه درونی عجیبی برایم بود.
فرزندم اولین فیلمش را در شکم من بازی کرد
ماه چهره خلیلی که از اولین فرزندش پسر است در جایی دیگر از گفتگو بیان می کند: به خیلیها که از ما می پرسند بچه تان هم بازیگر می شود یا نه می گویم بچه ما هنوز نیامده فیلم اولش را هم بازی کرد. در فیلم “هدیه” در شکم من جلوی دوربین رفت و اولین فیلمش را تجربه کرد.
وسایل جزیی مربوط به شش ماه اول زندگی فرزندم را از انگلیس خریدم!
این بازیگر که گویا وضعیت زندگیش آن قدر خوب است که سیسمونی فرزندش را از بریتانیا تهیه کرده اظهار می دارد: من سعی کردم وسایل جزیی تری که مربوط به شش ماه اول زندگی فرزندم است را از انگلیس بخرم تا همه استانداردهای لازم را داشته باشد! در ایران هم به همراه همسرم “ابراهیم” وسایل دیگر را خریدیم. موقع خرید و امضای سفارشها من مدام از ابراهیم عکس میگرفتم چون خیلی برای خرید هیجان داشت.
ماه چهره خلیلی و همسرش ابراهیم اشرفی
ترجیح دادم فرزندم بجای انگلیس در ایران به دنیا بیاید
بازیگر آثاری چون “نقاب” و “سن پترزبورگ” درباره تصمیم گیری برای تولد فرزندش در ایران یا انگلیس می گوید: من و همسرم درباره اینکه فرزندمان کجا به دنیا بیاید خیلی با هم حرف زدیم و همه چیز را بررسی کردیم اما در نهایت تصمیم گرفتیم فرزندمان در ایران به دنیا بیاید به چند دلیل و البته از هم مهمتر اینکه من مهر و صفا و دورهم جمع شدن ایرانیان بعد از زایمان را خیلی دوست دارم.
در آینده خودش است که باید تصمیم بگیرد کجا زندگی کند
خلیلی که نوه پروین سلیمانی بازیگر مرحوم سینمای ایران است درباره آینده زندگی فرزندش می افزاید: خودم بعد از این همه سال زندگی در انگلیس دوست دارم همچنان در ایران زندگی کنم. نمیدانم بچه مان در این مورد چه تصمیمی خواهد گرفت و در آینده خودش می داند که چکار کند.
همسرم گفت دیگر بچه نمی خواهم
اخیرا مجموعه تلویزیونی “گذر از رنجها” را با بازی خلیلی دیدیم ضمن اینکه وی در سریالهایی چون “کلاه پهلوی” و “مختارنامه” هم ایفای نقش داشته است. وی با اشاره به عشقی که همسرش به وی دارد بیان می دارد: از موقعی که باردار شده ام ابراهیم سر کار نرفته تا با هم باشیم. اوایل ازدواجمهان که درباره بچه دار شدن حرف می زدیم می گفتیم فقط یک بچه نداشته باشیم ولی یک بار من درد داشتم و در شرایط نرمالی نبودم و ابراهیم گفت من دیگر بچه نمی خواهم چون می گفت نمی توانم تحمل کنم که تو این قدر اذیت شوی.
انتقادات بیژن بیرنگ از محمدرضا گلزار و مهناز افشار؛ فقط توقع دستمزدشان را داشتند…
|
سینماژورنال:“عشق تعطیل نیست” تازه ترین تجربه سریال سازی بیژن بیرنگ در همان ابتدای راه به حاشیه کشیده شد.
به گزارش سینماژورنال این حاشیه ها سبب ساز آن شدند سریالی که بنا بود فصل اولش در 12 قسمت تولید شود تا 5 قسمت بیشتر دوام پیدا نکند.
از همه بدتر اینکه توزیع قسمتهای ابتدایی این محصول نیز نتوانست بلحاظ مالی بازگشت سرمایه لازم را برای این سری داشته باشد.
بیژن بیرنگ در تازه ترین گفتگویش که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده سعی کرده در کنار اشاراتی که به سوابق کاریش دارد از دلایل شکست زودهنگام “عشق تعطیل نیست” سخن گوید.
بیرنگ بی علاقگی بازیگران کار به اثری که برای کار در آن دستمزد گرفته اند را مهمترین مشکل این سریال دانسته است و البته که تیغ تیز انتقادات به بازیگران نیز دو بازیگر اصلی کار یعنی گلزار و افشار را دربرمی گیرد.
سینماژورنال متن کامل گفتگوی بیرنگ را ارائه می دهد.
شما همیشه آغازگر اتفاقات جدید در تلویزیون بودهاید، مثال بارز آن ساخت سریالهایی مثل «همسران» یا «خانه سبز» بود که در زمان خود اتفاق جدیدی به حساب میآمد. در شبکه نمایش خانگی سراغ ساخت «شام ایرانی» رفتید و این اواخر هم سریال «عشق تعطیل نیست» که لحن و فضای بسیار متفاوتی دارد. اما تجربههای اخیر شما در شبکه نمایش خانگی پس از مدتی متوقف شد، گویا قرار است «عشق تعطیل نیست» هم با گروهی متفاوتتر ادامه پیدا کند. اما دقیقا ماجرا چیست؟
درباره ماجرای آغازگربودن اتفاقات جدید، فکر میکنم باید به کمی قبلتر از این دوسریال برگشت یعنی زمانی که من به ایران آمدم و«محله بروبیا» و «محله بهداشت» را ساختم. اما نتیجه آن این شد که چندسال نتوانستم کار کنم. چرا؟
خب این موضوعی است که شاید الان بتوانم به آن اشاره کنم. بخشی از پاسخ این پرسش در صحبتهای خود شماست. من کارم را با فرمی آغاز کردم که در ایران ناشناخته بود و بعد از ساختن این کارها تمام سبکوسیاق کار من زیرسوال رفت. نمیتوانم اسمش را ممنوعالکاری بگذارم اما به من گفتند که دیگر اینسبکی کار نکن. بعد از آن هرچه مینوشتم، به این بهانه که باز با آن سبک است رد میشد. برای سریالهای «همسران» و «خانهسبز» هم همین اتفاقات رخ داد؟ یعنی دچار جرحوتعدیل شد؟
طبعا سریال «همسران» در زمان خودش ایده جدیدی بود. بزرگترین ایرادی که به آن میگرفتند این بود که چرا اینقدر زن و مردها با هم صحبت میکنند؟ یا چرا اینقدر با هم شوخی میکنند؟ شاید اگر چند اتفاق مثبت برای سریال نمیافتاد، سریال نمیتوانست بهراحتی روی آنتن برود. یکی از این اتفاقات خوب این بود که در آن سال ماهنامه «فیلم» و مجله «گزارش فیلم» ما را بهعنوان بهترین سریال سال انتخاب کردند و بعد در نهایت خود تلویزیون مجبور شد در اولین جشنوارهاش ما را بهعنوان بهترین سریال انتخاب کند. بهنظرم شاید در «همسران» برای نخستینبار بود که یک خانم بازیگر وارد کار کمدی شد و یادمان نرود سالهای سختی را پشتسر گذاشتیم و موانع سختتری داشتیم. به همین منوال در «خانهسبز» همین موانع را پشتسر گذاشتیم. بعدتر وقتی سریال «سرزمین سبز» را ساختیم، ١٠سال پخش نشد و بعد از ١٠سال طوری پخش شد که اصلا بیننده نداشته باشد. شما بعد از تجربههای موفقی که در تلویزیون داشتید، بهمرور وارد شبکه نمایش خانگی شدید و تصور میکنم نام بیژن بیرنگ بهعنوان کارگردان میتواند تضمینی برای دیدهشدن اثر باشد. اصلا چه شد که شبکه نمایش خانگی را انتخاب کردید؟ احساس کردید که دیگر نمیتوانید در تلویزیون کار کنید یا اینکه اساسا به فکر تجربه متفاوتتری بودید؟
از نظر من کارکردن با بخش خصوصی جذابیت عجیبی دارد. نام این مدیوم، سینمای خانگی است و بهنوعی طعنه به سینما میزند یعنی شما چیزی تولید میکنید برای کسانی که در خانههایشان با سیستم نمایش خانگی میتوانند اثری را ببینند. از نظر من کارکردن در این مدیوم ریسک محسوب میشود و البته همیشه برایم جذاب بوده. هنوز هم جذاب است و فکر میکنم فضای خوبی برای کارکردن دارد. ضمن اینکه محدودیتهایی را که در یک رسانه عمومیتر مثل تلویزیون هست، ندارد. شبکه نمایش خانگی چالش بزرگی است و مشکلات خاص خودش را دارد. تصور میکنم درحالحاضر مشکلاتش برای شما بارزتر شده، گویا بیشترین چالش را با بازیگرانتان در«عشق تعطیل نیست»داشتید. آیا بازیگران اصلی شما تعهد لازم را نسبت به کار نداشتند؟
بهنظرم همهچیز از جایی خراب میشود که در کاری از بازیگرانی که جنس بازی آنها مطابق با فضای اثر نیست استفاده کنید. قطعا برای این جنس کار، بازیگران خاصی نیاز است. برای من اهمیت دارد که بازیگرانم به کار اعتقاد داشته باشند. قطعا من در ابتدا بازیگرم را برحسب اینکه آمده تا سبکوسیاقی خاص را تجربه کند و او هم این شرایط را پذیرفته است انتخاب کردهام. در مرحله بعد حرفهایش را در مورد کار شنیدهام و در نهایت تمام انرژیام را برای اجرای مطلوب کار گذاشتهام. «عشق تعطیل نیست»سبکی بود که همیشه آرزوی ساخت آن را داشتم. من کمدی «سیت کام»را بهعنوان فرمی از ساخت سریال کمدی همیشه دوست داشتم؛ سبکی که شاید با آغازبهکار رادیو در جهان بهوجود آمد و بعد وارد تلویزیون شد. این نوع کمدی بهعنوان یک نمونه برنامهسازی تلویزیونی روی مسایل خانوادگی تاکید دارد. آدمهای این جنس کار افراد شوخطبعی هستند و در بسیاری از موارد این نوع کار جلو تماشاگر اجرا و ضبط میشود و بیشتر شبیه تئاتر است و در فضای ١٨٠درجه دکور ساخته میشود. در این نوع کار عکسالعملهای تماشاگر بسیار مهم است. عدهای فکر میکنند خندههای تماشاگران در هنگام ضبط چنین آثاری در لحظه شکل میگیرد، در صورتی که اینطور نیست. واقعیت این است که در آن جنس کار هم یکسری خنده به کار اضافه میشود و حتی در زمان اجرا هم اگر تماشاگر در صحنه هست، خندههای آنها توسط عدهای کنترل میشود. یعنی آدمهایی هستند با پرچمهای رنگی مختلف که مقابل تماشاگر میایستند و با بالابردن پرچمها به تماشاگران میگویند در چه لحظاتی بخندند یا غمگین شوند. حتی در تاکشوهای «اپرا» نیز این قانون صدق میکند.
این نوع ادبیات نمایشی را که اساس آن «گگ» است، دوست دارم. در ایران «گگ»نویس کم داریم. شاید بهترین آنها شومنهایی هستند که در مجالس عروسی یا اعیاد مذهبی برنامه اجرا میکنند و با تماشاگر شوخی میکنند و بهنظرم جا دارد که این جنس کمدی وارد ادبیات نمایشی ما شود و شاید برای مخاطبان ما هنوز کمی ناشناخته است. اتفاقا میخواهم به عکسالعملهای مردم در مدت پخش سریال اشاره کنم. تصور میکنم فرمی که شما برای ساخت این سریال استفاده کردید، زمانی طولانی نیاز دارد تا جایش را میان مردم باز کند و انگار هنوز برای عدهای بسیاری غریبه است…
کاملا درست است. اما باز به نکتهای که در صحبتهای پیشینم اشاره کردم، برمیگردم. یعنی نوع بازیگری که خودش را به این سبکوسیاق کار بسپارد. همه بازیگرانی که من در «عشق تعطیل نیست» داشتم، خیلی معتقد به این سبک کار نبودند. اگرچه انتخاب کرده بودند و قرار بود با هم این مسیر را ادامه بدهیم اما در عمل این اتفاق نیفتاد. شاید اگر کمی خودشان را به جریان سریال میسپردند، اتفاقات بهتری میافتاد.
وقتی از شبکه نمایش خانگی حرف میزنیم چارچوبهای خاص خودش را دارد. مثل اینکه باید هزینههایش را از خرید و استقبال مردم تامین کند. بنابراین مخالف یا موافقبودن مردم با این نوع کار تاثیر بسیار زیادی در فروشش میگذارد و شاید اصلا منجر به شکست کار شود و نتوان ادامه داد. شاید شبکه نمایش خانگی برای آزمون این نوع کار مدیوم خوبی نباشد. واقعیت این است که شرط حیات شبکه نمایش خانگی حمایت از آن است. بهنظرم به همان اندازه که از سینما حمایت میشود باید از شبکه نمایش خانگی هم حمایت شود. شبکه نمایش خانگی مثل بچهای میماند که پدر و مادرش مشخص نیست و متاسفانه این مدیوم برای اکثر بازیگران ما مثل زنگ تفریح شده است که وقتی را هم در اینجا بگذرانند و بازدهی مالی خوبی هم برایشان داشته باشد. یعنی برای ادامه کار تردید دارید؟
تردید ندارم. اما تصور میکنم باید با گروهی کار کنم که بتواند خرج و دخلش را تامین کند. یعنی در ابتدا انتخاب محمدرضا گلزار و مهناز افشار با این ذهنیت اتفاق نیفتاد؟
من مشکلی با این دو بزرگوار نداشتم. هردو آنها با انرژی تمام سرکار حاضر شدند اما تصور میکنم جنس کار من با سابقه و پیشینه آنها کمی تفاوت داشت. مشکلات در جای دیگری هم هست؛ اینکه ما تا امروز باید ١٢قسمت آماده میکردیم، در حالی که من فقط پنجقسمت سریال آماده دارم. قطعا این اتفاق به سوپراستارهای ما مربوط نمیشود. بسیاری از دوستان در این کار تماموقت حضور نداشتند. این فضای بهشدت بدی است که بازیگران ما همزمان در چندکار حضور دارند. بهنظر تمرکزی برای بازیگر باقی نمیگذارد… .
بله، به عقیده من هم تمرکزی نمیگذارد. از طرفی نمیتوان برنامهریزی درستی برای حضور آنها در کار داشت. شاید برخی هم با خودشان بعد از مدتی فکر کنند که اصلا انتخاب درستی داشتهاند یا نه؟ اصلا متوجه نمیشوم چرا باید این شک وجود داشته باشد؟ فرض بر این است بازیگری که از ابتدا کاری را انتخاب میکند باید به آن اعتقاد داشته باشد و دیگر جای بحثی باقی نمیماند. موضوع دیگر درباره دستمزدهای دوستان است. خوب است که عوامل و بازیگران توقعات دستمزدیشان را داشته باشند. اما بحثی هم وجود دارد و آن اینکه در مقابل این دستمزد تا چه حد انرژی و توان گذاشته شده است؟ و خوب است که در بخش خصوصی چنین نگاهی داشته باشیم. سرمایهگذار هم قطعا به بازگشت سرمایهاش فکر میکند و توقع انجام کاری باکیفیت را دارد و نباید به او به چشم کسی نگاه کرد که میتوان مدام از او پول درخواست کرد. این شبیه آن است که با نگاه مارکسیستی و سوسیالیستی بخواهید مملکت سرمایهداری داشته باشید. به نظر میآید اینروزها همه به دنبال مادیات هستند و تعهد به کار کم شده است.
من هم چندینسال بود که از فضای کار دور شده بودم و آشنایی زیادی با این اتفاقات نداشتم. اما انگار که این طرز تفکر باب شده است و هرکس به خودش اجازه میدهد تا وقتی دستمزدش پرداخت نشده کار را ادامه ندهد. بهنظرم همه اینها از بیعشقی به کار نشأت میگیرد. شاید حقیقتا دیگر کسی به کاری که انجام میدهد، عشق نمیورزد. این اتفاقات باعث نمیشود بیژن بیرنگ برای ادامه کار دلسرد شود؟ و یا به نوعی، از ادامه کار پشیمان؟
نه، من که پشیمان نیستم و دلم میخواهد کار ادامه پیدا کند. خوشبختانه طرح ما بهگونهای نبود که یک قصه دنبالهدار را روایت کنیم. در هر قسمت داستانی مجزا تعریف میشود و شاید این حسن کار است. بازیگران قسمتهای بعدی سریال انتخاب شدهاند؟
ذهنیتش را دارم. گاهی فکر میکنم که شاید در انتخاب بازیگران سری اول شتابزده عمل کردم. من در آثارم معمولا خیلی از بازیگران شناختهشده یا سوپراستار استفاده نمیکنم. مثلا در «محله بروبیا» بازیگران برای اولین بار مقابل دوربین میرفتند. بازیگرانی مثل آتیلا پسیانی، اکبر عبدی، حمید جبلی و حتی خانم معتمدآریا که ارادت زیادی به او دارم در آن کار صداپیشگی یکی از عروسکها به نام «کله» را انجام داد. در سریال «خانهسبز» و «همسران» هم همینطور بود. تنها در سریال «خانهسبز» بود که خسرو شکیبایی بهعنوان سوپراستار حضور داشت. در مجموعه خسرو شکیبایی یک استثنا است و در هیچ حیطهای نمیگنجد. او عاشق کار و زندگی بود.
شاید بد نباشد که در این فرصت خاطرهای از او تعریف کنم. در سریال «خانهسبز» طبعا در کنار بازیگران، نابازیگرانی را هم در کار داشتیم از یکراننده آژانس گرفته تا پرستار و… من میدیدیم که آقای شکیبایی اگر قرار است با آنها بازی کند چندینساعت وقت میگذارد و با آنها صحبت میکند. گاهی از او میپرسیدم که چرا این کار را انجام میدهد؟ پاسخش این بود که اگر او نقشش را خوب بازی نکند روی بازی او هم تاثیر خواهد داشت. حقیقتا کلماتی که از زبان خسرو شکیبایی بیرون میآمد و دیالوگهای سریال بود با اعتقاد بیان میشد. گاهی جملات پیچیده و طعنه به فلسفهزده من در ظاهر رنگوبوی شعار داشت و در فضای آرمانگونه دیالوگها گفته میشد اما او این کلمات را تبدیل به شعور میکرد. چون با اعتقاد و از عمق وجودش بیان میکرد.
همینالان که سریال مجددا پخش میشود میتوانید این اتفاق را با دقت بیشتری ببینید. «خانهسبز» نمیخواست واقعیت اجتماع را نشان بدهد، بلکه حقیقت را بیان میکرد و مخاطب باورش میکرد. آدمهای «خانهسبز» هرکدام با اعتقاد به فضایی که در آن نفس میکشیدند روح قصه را باور کردند و همراه شدند. شاید در اینگونه کارها نباید از حضور آدمهایی استفاده کرد که اعتقادی به این جنس کار ندارند. ما در سریال «عشق تعطیل نیست» از این صحبت میکنیم که اصلا عشق باید چطور باشد و اصلا ارتباط بین زن و مرد باید چطور باشد. امیدوارم که در سری بعد آدمهای معتقدتری را پیدا کنم. از «خانهسبز» صحبت کردید. فکر میکنید دلیلش چیست که این سریال هیچوقت کهنه نمیشود؟
برای اینکه از حقیقت صحبت میکنیم. واقعیتها همیشه عوض میشوند اما حقیقت تغییر نمیکند. حقیقت اینکه خانوادهها چطور میتوانند کنار هم سبز باشند، کهنهشدنی نیست. درواقع هرجا از آرمانهای یک انسان صحبت میشود به مرور رنگوبوی کهنگی نمیگیرد و با هربار نگاهکردنش به فکر وادارت میکند. سخت است آدمهای زیادی کنارت باشند و احساس تنهایی کنید. متاسفانه «عشق تعطیل نیست» این احساس را به من داد. ما در سریال این نکته را نقد میکنیم اما عملا اتفاق افتاد.
مهناز افشار: همسرم اهل دموکراسی است/از او ممنونم که بخاطر من ایستاد!/ وقتی فهمیدم باردارم حس کردم دنیا تمام شده/ برند همسرم را دوست دارم!!!
|
سینماژورنال: مهناز افشار بازیگر زن ایرانی که اخیرا به واسطه ازدواجش با فرزند محمدعلی رامین از مدیران دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد حاشیه ساز شده بود به زودی مادر می شود.
به گزارش سینماژورنال مادر شدن بازیگران زن سینما در همه جای دنیا اتفاقی طبیعی است اما به همان اندازه برای هواداران این بازیگران هم کنجکاوی برانگیز است که درباره جنسیت فرزند و حال و هوای مادر شدن بدانند.
مهناز افشار در تنها گفتگوی خود درباره لذت مادر شدن و دوران بارداری که با مارال دوستی در “استایل” انجام شده به برخی از نکات خواندنی درباره حسی که نسبت به فرزند درراهش دارد اشاره کرده است. در این گفتگو افشار تا توانسته از خصوصیات اخلاقی همسرش هم حرف زده.
از همه جالبتر اینکه در این گفتگو مهناز افشار شوهرش محمدامین رامین را که بواسطه خاستگاه سیاسی پدر-محمدعلی رامین-شناخته میشود آدمی اهل دموکراسی قلمداد میکند.
ازاینکه دلم معلوم میشود لذت می برم
مهناز افشار با تاکید بر اینکه اصلا علاقه ندارد بارداری خود را پنهان کند می گوید:از اینکه دلم معلوم میشود لذت می برم. راستش گاهی وقتها کمرم را گودتر می کنم تا بیشتر دیده شود. دنیای بارداری برای من دنیای فانتزی، جذاب و در عین حال روحانی است.
آرزوی من و پدر برای دخترمان عشق و آزادی و هویت مستقل است
وی درباره نامه ای که برای دختر درراهش نوشته بیان می دارد: من دختر کوچکی را در دلم دارم و این شگفت انگیز است. من برای دخترم، برای این شاهزاده خانم نامه ای می نویسم که بداند آرزوی من و پدرش برای دختر کوچولویمان عشق و آزادی و هویت مستقل است و میخواهم بداند که حق انتخاب دارد.
همسرم اهل آزادی و دموکراسی است
به گزارش سینماژورنال یکی از جالبترین بخشهای گفتگو جایی است که افشار به صورت کاملا غیرمستقیم به توصیف شوهرش پرداخته و می گوید: به پدرش می گویم اسمش را چه بگذاریم؟ میگوید اجازه بدهیم خودش چهار پنج ساله که شد اسمش را انتخاب کند. پدرش اهل آزادی و دموکراسی است.
همسرم خیلی خوب بلد است از ذهن و فکر من حمایت کند
وی در جایی دیگر از گفتگو در توصیف همسرش محمدامین که فرزند محمدعلی رامین است، بیان می کند: همسری بهروز دارم که روشن است و به رها بودن من اهمیت می دهد و مرا حمایت میکند. در این لحظه اعلام میکنم از او ممنونم که بخاطر من ایستاد. او خیلی خوب بلد است از ذهن و فکر من حمایت کند.
همسرم بسیار کلاسیک است
افشار در توصیف سبک پوشش همسر می گوید: همسرم بسیار کلاسیک است و من این استایل را دوست دارم. ازدواج با او باعث شد به این پوشش علاقه نشان دهم برای همین استایلم را رسمی تر کردم ولی بارداری اشتهای استایلهای متفاوت را به من داد.
برخلاف ایرانیها، همسرم شنونده خوبی است
بازیگر آثاری چون “سالاد فصل” و “رییس” با اشاره به زادگاه همسرش که آلمان بوده بیان می دارد: همسرم زمان زیادی از بدو تولد را در خاک دیگری بزرگ شده است و دارای منش خاص و بسیار منعطف و متوجه است. به گزارش سینماژورنال مهناز افشار ادامه میدهد: من و همسرم بسیار با هم متفاوتیم. از هیجان من تا آرامش او فاصله بسیار است اما خوبی او این است که شنونده خوبی است و این خصوصیتی است که جغرافیای بزرگ شدنش به او داده برحلاف ما ایرانیها که شنونده خوبی نیستیم.
در “نهنگ عنبر” و “عشق تعطیل نیست” باردار بودم/از چهارماهگی به بعد بازی نکردم
مهناز افشار با اشاره به تجربیات اخیر بازیگریش اظهار می دارد: در “نهنگ عنبر” و این اواخر “عشق تعطیل نیست” باردار بودم و اتفاقا خیلی حالم خوب بود و حسابی با این مساله سرگرم بودم که بعدها با دیدن این دو کار میتوانم به او بگویم که اینجا همراه من بوده ای اما از چهارماهگی به بعد تصمیم گرفتم کار نکنم.
دختر پژمان بازغی به من میگوید “عمه”
این بازیگر پیرامون ارتباطش با کودکان به نکات جالبی اشاره می کند. وی می گوید: با کودکان رابطه خوبی دارم. “نفس” فرزند پژمان بازغی و مستانه مهاجر که به دنیا آمده بود من در گوشش چند بار کلمه “عمه” را تکرار کردم. حالا که هفت سال است به من عمه می گوید.
ترانه علیدوستی با دقت از “حنا” مراقبت میکند
مهناز افشار ادامه می دهد: من وقتی به ترانه علیدوستی اطلاع دادم که باردارم خیلی خوشحال شد و کمک کرد. به نظرم او یکی از بهترین مادرهای روی زمین است بخاطر اینکه با دقت و نظم از “حنا” دخترش مراقبت میکند.
وقتی فهمیدم باردارم حس کردم دنیا تمام شده
مهناز افشار در توصیفش از بارداری می گوید: وقتی فهمیدم باردارم به ترانه علیدوستی گفتم احساس میکنم دنیا تمام شده است و ترانه در یک جمله حلش کرد و گفت طبیعی است. به گزارش سینماژورنال افشار می افزاید: من حتی با لیلا حاتمی هم درباره بارداری صحبت کردم و بسیار آرام شدم. به نظرم لیلا نمونه موفق یک هنرمند صاحب خانواده است. او الگوی زنانگی در سینمای ایران است.
برند همسرم را دوست دارم!
مهناز افشار در جایی از گفتگویش هم درباره علایقش به برندهای پوشاک صحبت می کند. وی می گوید: در دهه 70 طرفدار “ورساچه” بودم و این برند به سلیقه ام نزدیکتر بود و بعد از آن “گوچی” را دوست داشتم. “بربری” را اصلا دوست ندارم اما این روزها در انتخابها “پورش دیزاین” را خیلی دوست دارم. این برند سلیقه همسرم است. به گزارش سینماژورنال افشار می افزاید: “ایوسن لارن” را هم خیلی دوست دارم. اصلا برندهایی که تولید خیلی محدود دارند مورد پسند من هستند.
از اجبار بیزارم/در اسلام هم حق انتخاب وجود دارد
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگری مکمل بخاطر “سعادت آباد” در جایی از گفتگو از علاقه اش به رهایی چنین پرده برمیدارد: من از اجبار در هر موضوعی حتی خوشی بیزارم. حق انتخاب دادن به آدمها استایل من است. در دین اسلام هم حق انتخاب وجود دارد یعنی در دینی انسانی هم به صورت کاملا اخلاقی به این قضیه نگاه شده.
شرح سکانسهای بحثبرانگیز “نهنگ عنبر”+جزییات حضور رضا عطاران در خط مقدم!
|
سینماژورنال: یکی از کنجکاوی برانگیزترین تولیدات امسال سینمای ایران یک کمدی است به نام “نهنگ عنبر”. فیلمی به کارگردانی سامان مقدم که فیلمنامه آن را مانی باغبانی و مونا زاهد نوشته اند.
به گزارش سینماژورنال سامان مقدم در “نهنگ عنبر” داستان زندگی شخصیتی به نام “ارژنگ صنوبر” را در برهه های زمانی مختلف از دهه 40 تا دهه 90 خورشیدی روایت کرده است.
در این روایت تجربیات مختلفی که “ارژنگ” از روابط عاشقانه اش و مشکلاتش در دهه های مختلف زندگیش داشته به تصویر کشیده می شود.
اما بحث برانگیز بودن “نهنگ عنبر” مربوط به بخشهایی از فیلم است که کاراکتر اصلی فیلم در پی یک اتفاق عازم جبهه های جنگ می شود.
فرار از سربازی با پاسپورت جعلی
“ارژنگ صنوبر” که در دوران دفاع مقدس در سن سربازی قرار دارد برای آن که مبادا به واسطه اعزام به سربازی وارد جبهه ها شده و آسیب ببیند به این فکر می افتد که از کشور خارج شود.
برای خروج از کشور هم چاره ای ندارد جز استفاده از پاسپورت جعلی! طبیعی است که این روش غیرقانونی هم به دستگیری او و اعزامش به جبهه منتهی می شود.
با همان لباس و چمدان مسافرتی در جبهه رها می شود
نکته بحث برانگیز درباره “نهنگ عنبر” این بوده که یک سرباز فراری با همان چمدانی که به هنگام خروج غیرقانونی از کشور در دستش بوده دستگیر شده و با همان پوشش و چمدان به جبهه برده شده و در نزدیکی خط مقدم رها میشود!!!
از اینجا به بعد هم اتفاقاتی که او حین حضورش در جبهه با آن روبرو میشود است که تصویری شده است.
کشتن یک عراقی که به ارژنگ توهین می کند
از جمله این اتفاقات رویارویی کمیک گونه “ارژنگ صنوبر” و تیراندازی او به سمت یک عراقی است که او را استهزا کرده است. این عراقی به این خاطر که به “ارژنگ” گفته در ایران چیزی به نام موسیقی وجود ندارد هدف گلوله او قرار می گیرد.
فقط یک نمای دو دقیقه ای از جبهه ها باقی مانده
به گزارش سینماژورنال شنیده می شود از کل نماهای مربوط به دفاع مقدس “نهنگ عنبر” فقط نمای دو دقیقه ای ابتدایی یعنی از دستگیری “ارژنگ” به عنوان سرباز فراری و تا رها شدن اش در جبهه هاست که در فیلم باقی مانده.
اعضای شورای پروانه نمایش در جلساتی که با سامان مقدم داشته اند او را توجیه کرده اند که فیلمش را صرفا با همین دو دقیقه برای درخواست پروانه نمایش ارائه کند و البته که تعامل مقدم با شورای نمایش سبب ساز صدور پروانه نمایش آن شده است.
به گزارش سینماژورنال مهناز افشار، ویشکا آسایش، هانیه توسلی، رضا ناجی ،نادر سلیمانی ،حسین سلیمانی و امیرحسین رستمی دیگر بازیگرانی هستند که در “نهنگ عنبر” ایفای نقش کرده اند.
فرشاد محمدی مدیر تصویربرداری کار بوده، سعید ملکان گریمور و امیر توسلی آهنگساز کار بوده است.
تکذیب حضور سرمایه گذار فوتبالی در کار
“نهنگ عنبر” از جمله پروژه های هنری بود که در برهه ای از زمان خبر سرمایه گذاری یک چهره سرشناس فوتبالی در تولید آن به گوش رسید اما سامان مقدم کارگردان و تهیه کننده اثر این مساله را به شدت تکذیب کرد.
در اخبار رسمی ارائه شده از پروژه نیز نام سامان مقدم و یک شرکت به نام “ری را”( گروه تامین سرمایه فرهنگ و اقتصاد) به عنوان سرمایه گذاران فیلم بیان شد.
گرته برداری از شعر نیما
به گزارش سینماژورنال جالب اینجاست که نام شرکت سرمایه گذار که “ری را” باشد یادآور یکی از اشعار معروف نیما یوشیج پدر شعر نوی ایران است. شعری که با مطلع زیر آغاز می شود:
“ری را” … صدا می آید امشب/از پشت “کاچ “که بندآب/برق سیاه تابش تصویری از خراب/در چشم می کشاند/گویا کسی ست که می خواند…