1

منوچهر محمدی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐ اشکالی ندارد یک فیلم توقیف شود/ حتما نباید هر چیزی که تولید می‌کنیم به نمایش عمومی گذاشته شود

سینماروزان: منوچهر محمدی از جمله تهیه کنندگان باسابقه سینمای ایران است که اخیرا با شراکت با تقی علیقلی زاده و احمدرضا درویش، پردیس سینمایی مگامال در اکباتان را هم در حال راه اندازی دارد.

به گزارش سینماروزان محمدی همواره در گفتگوهای مختلفی که داشته کوشیده زوایایی کمتردیده شده از اتفاقات را ببیند و شاید برای همین است این تهیه کننده در تازه ترین گفتگویش که با «شرق» انجام شده به صراحت از این گفته که هر فیلمی که تولید میشود لزوما نباید به نمایش عمومی گذاشته شود.

متن کامل تازه ترین گفتگوی منوچهر محمدی را بخوانید:

 در یک‌­سال گذشته حوزه فرهنگ خصوصا سینما بحران‌های بسیاری را تجربه کرد و دراین­‌ میان نهادهای صنفی مثل خانه سینما بیشتر زیر ذره­‌بین بودند، عملکرد خانه سینما طی یک‌سال گذشته را چطور ارزیابی می‌کنید؟
واقعه تلخ تعطیلی خانه سینما از آغاز تصمیم اشتباهی بود و طبیعتا پس‌لرزه‌های بعد از تعطیلی خانه سینما موجب شد  با بازگشایی خانه سینما دوستان این فرصت را پیدا کنند تا حدودی راجع به جایگاه خانه و موقعیت آن فکر کنند و با تشکیل جلسات کارشناسی به زوایای حقوقی خانه سینما بیشتر بپردازند. اینکه به هر صورت خانه سینما باید از جایگاه حقوقی محکم‌تری برخوردار باشد، چراکه به نظر می‌آید بخش‌هایی از قانون اساسی کشور در برخی موارد یا مغفول است یا اجرا نمی‌شود، طبعا یکی از آن موارد هم جایگاه نهادهای مدنی است که خانه سینما در این تعریف می‌گنجد. پیشنهادات زیادی درباره قانونمندشدن خانه سینما مطرح شد که یکی از این موارد ثبت قانونی صنوف در وزارت کار بود. تا جایی که خبر دارم بخش قابل‌توجهی از صنوف از این طریق اقدام کردند و ثبت قانونی شدند و برخی دیگر از صنوف در حال پیگیری این موضوع هستند. اما واقعیت مطلب این است که سینما برخلاف سایر صنوف، موجود زنده‌ای است، به این معنا که دائما در حال تغییر و تحول است و این تغییر و تحول به ذات سینما برمی‌گردد و آمیخته با مجموعه‌ای از بحران‌هاست؛ بحران‌هایی مثل بی­کاری، تأمین معیشت، رقابت با رسانه‌های دیگر، مخاطب و… بنابر این توصیه من به مدیرانی که در رأس نهادهای دولتی مرتبط به سینما و نهادهای صنفی سینمایی قرار دارند، این است که باور کنند سینما آمیخته با بحران است. هرچند  شاید بحران لغت صحیحی برای توضیح شرایطی که سینما به آن دچار است نباشد، اما حوزه سینما مثلا با کار یک کارخانه متفاوت است، در یک کارخانه وقتی یک خط تولید را تعریف می‌کنیم تا آمدن تکنولوژی جدید طبیعتا اتفاق تازه‌ای رخ نمی‌دهد، اما سینما هر فیلمش می‌تواند تبدیل به یک مسئله اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در ابعاد مختلف شود. بنابراین همیشه گرفتار مجموعه‌ای از چالش‌هاست و خوب است  مدیریت این دو حوزه صنفی و دولتی با این رویکرد به سینما نگاه کنند و تصمیماتشان را با توجه به این شرایط اتخاذ کنند، چراکه اگر فکر کنند سینما یک جزیره ثبات، سکون و آرامشی است و مثلا با صدور چند آیین‌نامه یا بخش نامه، سینما تا پنج سال آینده مسیر ثابتی را پیش خواهد گرفت، اشتباه است.
 فکر می‌کنید در سال پیش‌رو چه مواردی باید در اولویت کارهای خانه سینما قرار گیرد؟
چیزی که مشخص است و در این سال‌ها شاهدش بودیم این است که خانه سینما باید به برایند تولید، توزیع و نمایش توجه ویژه‌ای داشته باشد که این سه اصل درواقع، ذات صنعت سینما را تشکیل می‌دهد و البته یک بخش مسائل مربوط به صنوفی است که اصطلاحا در خدمت کارفرمایان (تهیه‌کنندگان) هستند. این صنوف مشکلاتی دارند که باید به آن توجه شود. سینما از حوزه‌هایی است که به شکل جبری نیروی جوان به آن وارد می‌شود و وقتی نیروی جوان وارد می‌شود، طبعا بخشی از نیروهای قدیمی‌تر ممکن است بازار کار قبل را نداشته باشند. در فضایی مثل فضای فرهنگی غرب خیلی راحت این موضوع پذیرفته می‌شود که مثلا وقتی فیلم‌برداری به آستانه ٦٠ یا ٧٠سالگی می‌رسد، طبیعی است تحمل کار طولانی­‌مدت را ندارد و باید کارش را نیروی جوان‌تری بر عهده گیرد  یا بازیگری که در دوره‌ای نقش جوان اول بازی می‌کرده و در یک میانگین سنی بالاتری تعداد نقش‌های کمتری به او پیشنهاد می‌شود و این طبیعی است. اما متأسفانه در جامعه ما خیلی راحت با این موضوع کنار نمی‌آیند و علت این موضوع نیز به برخی سازوکارهای اقتصادی سینما برمی‌گردد. اگر در فرایندهای تولید، سهمی برای این‌طور نیروها در نظر گرفته شود، وقتی به آستانه کم‌کاری یا بی­کاری نزدیک می‌شوند، خیلی نگران کم‌کار یا بی‌کارشدنشان نیستند. این موضوعی است که خانه سینما باید به آن فکر کرده و راهی برای آن پیدا کند. به نظر من بحث امنیت شغلی اگر جنبه دستوری داشته باشد با طبیعت سینما خیلی جور نیست. مثلا اگر خانه سینما در بخشنامه‌ای اعلام کند فقط با نیروهای عضو صنوف کار کنید و از آن­‌طرف صنوف اجازه ورود نیروهای جوان را ندهند یا سخت‌گیرانه برخورد کنند، وارد تضادی می‌شویم که قابل حل نیست. اما نکته‌ای  که برای من حائز اهمیت است و با مدیران خانه سینما چندین‌بار که طلب مشورت کردند در میان گذاشتم، این مورد است که خانه سینما باید جایگاه اجتماعی مستحکم‌تری پیدا کند. علتش هم به تفاوت خانه سینما با سایر اتحادیه‌هایی که در کشور وجود دارد، برمی‌گردد. خانه سینما از پتانسیل بیشتری برخوردار است. به این معنی که خانه سینما می‌تواند در بسیاری از مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه به دلیل نیروهای توانمندی که در آن وجود دارد نقش جدی‌تری ایفا کند. برای اینکه موضوع روشن‌تر شود مثال می‌زنم که در بحث محیط ‌زیست به‌عنوان یک مسئله خیلی غیرسیاسی  یا بسیاری از مسائلی از این دست، خانه سینما می‌تواند نقش فعال‌تری بازی کند و این کمک می‌کند که سینما نسبت به مسائل پیرامون خودش ادای تکلیف کند و هم از نیروهای کارآمدش بهره گیرد و به برخی مشکلاتی که دولت توان رسیدگی و حل آنها را ندارد سروسامان دهد. نیاز است خانه سینما به حوزه تولید، توزیع و نمایش وارد شود. به یک زبان روشن‌تر، این اراده نزد مدیران دولتی وجود دارد که بخشی از وظایفی که دولت تصدی‌گری می‌کند را به صنوف واگذار کنند. در دولت‌های پیشین، یکی، دو مرحله این اتفاق افتاد، ولی چیزی که برای مدیران دولتی نگرانی ایجاد می‌کند، خلأهای قانونی است که در خانه سینما وجود دارد. این تمایل از سمت دولت هست که بخشی از وظایفش را به جایی مثل خانه سیما واگذار کند اما از طرف دیگر احساس می‌کند سازوکار‌های حقوقی موجود ناقص است و اگر به نقطه‌ای برسند که پرسشی از طرف نهادهای قانونی مطرح شود، طبیعتا چون مسئولیت به صورت قانونی واگذار نشده مشخص نیست چه کسی متصدی این کار است. با تشکیل نظام سازمان هنری بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد، در این صورت دولت با خیال آسوده می‌تواند برخی از مسئولیت‌ها را بر عهده خانه سینما بگذارد و برخی وظایف به دوش اصناف گذاشته می‌شود.
 برخی از اتفاقات سال گذشته در حوزه سینما گله­‌مندی‌هایی را برای اهالی سینما ایجاد کرد و در بسیاری از مواقع مثل به‌وجودآمدن مشکلاتی برای فیلم، اهالی سینما انتظار بیشتری از خانه سینما به‌عنوان یک نهاد صنفی داشتند، با توجه به مسائل حقوقی­‌ای که درباره خانه سینما مطرح شد، تا چه اندازه توان یا اجازه ورود به برخی مسائل را دارد؟
وقتی وظایف روشن نیست طبعا تداخل به وجود می‌آید. به نظرم اشکالی ندارد یک فیلم توقیف شود، به این معنا که حتما نباید هر چیزی تولید می‌کنیم به نمایش عمومی گذاشته شود. اما از جایی کار غلط است که برخورد سلیقه‌ای مدیران دولتی باعث توقیف فیلمی شود، اما اگر برخورد قانونمند باشد جای گله و شکایتی نیست. زمانی من فیلم‌ساز تصمیم می‌گیرم پا را فراتر از قوانین مربوطه بگذارم و مثلا فیلمی بسازم که در آن قومیت‌های ایرانی به تمسخر گرفته می‌شوند، طبیعی است  جلوی این فیلم گرفته شود. نکته برمی‌گردد به اینکه اگر نظام هنری مشخصی داشته باشیم که تکالیف و وظایف مشخصی داشته باشد، این توقع می‌رود  اگر فیلمی با مشکل مواجه می‌شود خانه سینما وارد شود. درحال‌حاضر خانه سینما با چه ابزار حقوقی وارد شود؟ درنتیجه می‌شود همین که الان هستیم یعنی خانه سینما سعی می‌کند با روابط کدخدامنشی، که لزوما ممکن است همیشه جواب ندهد مشکلات را حل کند. طبیعی است که الان نمی‌شود توقع بیشتری از خانه سینما داشت. اگر فیلم‌های ما سند مالكیت داشته باشد و بنابر قوانین، نه برخوردهای سلیقه‌ای، فیلمی نمایش نداشته باشد و اگر بر حسب برخورد سلیقه‌ای مدیران توقیف شود، تکلیف روشن است، اشکالی ندارد که برحسب قوانین مشخص یک فیلم توقیف شود، اما باید دولت خسارت فیلم را بپردازد، مثل این است که شهرداری تصمیم می‌گیرد بخشی از خانه‌های یک منطقه را خراب کرده و پارک درست کند، طبعا هزینه‌ای پرداخت می‌کند و خانه‌ها را خریداری می‌کند و کار به شکل قانونی پیش می‌رود. در مورد سینما نیز همین‌طور است اگر به هر دلیلی برای فیلم مشکلی ایجاد شد، باید هزینه‌های صاحبان فیلم پرداخت شود که سازندگان اثر متوجه خسارت مالی نشوند. اگر این موضوع روشن شود، بسیاری از مسائل دیگر حل خواهد شد. متأسفانه شکل قانون کپی‌رایت در کشور شکل به­روز و کاملی ندارد و درست و منطقی اجرا نمی‌شود. بنابراین منافع گروهی از اهل سینما به‌این‌ترتیب از دست می‌رود و لطمه جدی اقتصادی به سینمای ایران وارد می‌شود. این موارد از موضوعات مهمی است که خانه سینما و دولت باید به آن بپردازند. قطعا نیاز است تا بسیاری از مشکلات را قبل از وقوع پیش­‌بینی کنیم و تأکید دوباره‌ای روی این جمله است که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است، به نظر می‌رسد بسیاری از مسائل کشور ازجمله سینما در مرحله درمان است. اگر قانون کپی‌رایت را ٣٠ سال پیش جدی گرفته بودیم الان قطعا در این موقعیت نبودیم. اگر به فکر سالن‌سازی بودیم شرایط سینما بهتر بود، درحال‌حاضر ریشه بسیاری از اختلافات داخل سینما به این برمی‌گردد که سیستم نمایش و توزیع ما سیستم کوپنی است. کاملا سهمیه‌­بندی است و بازار طبیعی عرضه و تقاضا وجود ندارد. بسیاری از اختلافات داخل سینما ریشه در شکل اکران فیلم‌ها دارد، ما ورودی بزرگی به اسم تولید داریم و بعد از آن به دالان تنگی به اسم نمایش و توزیع می‌رسیم. طبیعی است اختلافاتی ایجاد می‌شود.  به نظرم با اندکی دوراندیشی می‌شود مشکلات را حل کرد. کمی دوراندیشی از سمت مدیران دولتی و همت از طرف مدیران صنفی نیاز است تا برخی مشکلات را برطرف کرد.




رقابت با علی سرتیپی و پردیس کورش؟⇐تهیه‌کننده «مارمولک» با پردیس ۱۰سالنه مجهز به IMAX می‌آید+عکس

سینماروزان: اهمیت پردیسهای چندسالنه در جلب مخاطب سبب ساز آن شده است که در سالهای اخیر برخی سینماگران ایرانی به سراغ راه اندازی با در اختیارگیری مدیریت پردیسهای سینمایی بروند.

به گزارش سینماروزان بعد از علی سرتیپی که پردیسهای شکوفه و کورش را با مدیریت خود در زمره پردیسهای پررونق قرار داد حالا منوچهر محمدی تهیه کننده «مارمولک» با شراکت رضا سعیدی‌پور مدیر پردیس آزادی، تقی علیقلی‌زاده تهیه کننده و احمدرضا درویش کارگردان هم پردیسی را در آستانه افتتاح دارند.

این پردیس 10 سالنه که سالن اصلی اش مجهز به سیستم نمایش تصویر آیمکس هم هست، در مجموعه تجاری فرهنگی مگامال در مجاورت بزرگراه شهید ستاری قرار دارد .

منوچهر محمدی با اشاره به جزییات افتتاح این پردیس به «مهر» بیان کرد: کار ساخت و تجهیز مجموعه پردیس سینمایی مگامال با ظرفیت ۱۰ سالن سینمایی در ابعاد مختلف و یک هزار و ۴۰۰ صندلی در قالب سالن های ۲۵ تا ۳۰۰ نفره اوایل آذرماه سال ۹۵ آغاز و اواخر اسفند ماه سال گذشته با همت و تلاش جهادی جمع زیادی از متخصصان در بخش های مختلف به پایان رسید.

وی ادامه داد: خوشبختانه با برنامه ریزی ها و تلاش های زیادی که صورت گرفته ساخت و تجهیز تمامی سالن ها به پایان رسیده و به یاری خدا اواخر فروردین ماه شاهد افتتاح این پروژه سینمایی خواهیم بود. به هر صورت این پروژه یکی از مجهزترین، کامل ترین و زیباترین پردیسهای سینمایی ساخته شده برای مخاطبان و علاقه مندان سینماست که بر اساس رفاه حال مخاطبان سعی شده حداکثر امکانات رفاهی برای آن پیش بینی شود.

این تهیه کننده بیان کرد: سالن شماره یک پردیس سینمایی «مگامال» که با تکنولوژی «آی مکس» طراحی شده، یکی از بزرگترین سالن های مجموعه است که طراحی ویژه ای در آن انجام گرفته که امکان اجرای موسیقی و تئاتر نیز برای آن پیش بینی شده که ما بعد از افتتاح درباره نحوه اجرای این پروژه ها بدون اینکه به شرایط اکران فیلم ها آسیبی بزند، تصمیم گیری خواهیم کرد.

محمدی در بخش پایانی صحبت های خود گفت: ما تصمیم داشتیم پردیس هفته اول فروردین ماه افتتاح شود اما با توجه به طولانی شدن تعطیلات نوروزی و باقی ماندن برخی از کارهای جزیی ما اواخر فروردین ماه شاهد افتتاح رسمی پروژه خواهیم بود.

طرح پردیس مگامال
طرح پردیس مگامال



در روزنامه منسوب به شهردار رخ داد⇐معرفی تهیه‌کننده «خاله سوسکه» به جای تهیه‌کننده «مارمولک»+عکس

سینماروزان: هر چه به انتخابات 96 نزدیکتر می شویم سروکله روزنامه های سیاسی که به دنبال تبلیغ یک جریان یا کاندیدای خاص برای ریاست جمهوری آینده هستند بیشتر می شود.

به گزارش سینماروزان از جمله این روزنامه ها «صبح نو» است که چند ماهی منتشر می شود و بناست یار و یاور شهردار تهران در انتخابات آینده باشد.

این روزنامه که البته در همه ماههای حیاتش نتوانسته چنان که باید محتوای راهبردی تولید کند امروز در صفحه فرهنگی خود گاف بزرگی را مرتکب شده است؛ گافی که در گفتگو با جواد نوروزبیگی رخ داده است.

این روزنامه در اولین پرسش خود نوروزبیگی را تهیه کننده آثاری مفرح مانند «مارمولک» دانسته است!!!

«مارمولک» جزو آن دسته از آثار سینمای ایران است که حاشیه برانگیزی مفهومی آن در شوخی با روحانیت موجب گشت نه فقط طیف خاص سینمارو که تقریبا اغلب ایرانیان ساکن یا خارج از ایران، فیلم را ببینند و به واسطه آن با تهیه کننده ای به نام منوچهر محمدی آشنا شوند که زمانی گفته می شد تنها اوست که می تواند به ذکر مصادیق تابوشکنانه در سینما بپردازد.

حالا اینکه رسانه ای که بناست به شهردار تهران در مسیر رسیدن به پاستور کمک کند به جای منوچهر محمدی که همواره خود را تهیه کننده ای مولف دانسته از جواد نوروزبیگی به عنوان تهیه کننده «مارمولک» نام برده هم غریب است و هم شگفت انگیز!

درباره سوابق گفتگوکننده با نوروزبیگی و اینکه نزد کدام استاد سینما(!) و در کدام ارگان با پسوند هنری-اسلامی تلمذ کرده چیزی نگوییم بهتر است؛ بالاخره انسان است و جایزالخطاء اما از روزنامه ای که می خواهد در رقابتهای سیاسی سال آینده به جلب آرای شهردار کمک کند بعید بود چنین گافی!

یعنی حتی اینترنت هم ندارید؟

آیا در تحریریه چنین روزنامه ای حتی یک اینترنت پیدا نمی شود تا گردانندگان رسانه چرخی در آن زده و در آسان ترین راه از طریق ویکی پدیا یا سوره سینما با سوابق یک تهیه کننده آشنا شوند و سپس به سراغ گفتگو آن هم در دفتر تهیه کننده بروند؟

آیا رسانه هایی که حتی روزنامه نگارانی مسلط با حیطه کاری خویش ندارند خواهند توانست بر آرای مخاطبانی که این روزها به واسطه گسترش شبکه های اجتماعی به روزتر از بسیاری از هنرمندان هستند اثرگذاری داشته باشند؟

آقای شهردار! شما زحمات زیادی می کشید اما پاشنه آشیل تان همین جاست

شهردار تهران در همه این سالها و علیرغم فعالیتهای عمرانی قابل توجهی که داشته همواره شکست خورده انتخابات بوده! به نظر می رسد بخش عمده ای از شکست این شهردار را باید به رسانه های منسوب به شهردار نسبت داد که علیرغم صرف هزینه های قابل توجه به جای آن که روزآمد باشند و پیشرو به واسطه تکیه بر نیروهای کم تجربه به پاشنه آشیلی برای شهردار بدل شده اند.

شهردار تهران اگر سودای ریاست جمهوری دارد بهتر است به جای تکیه بر چنین ظرفیتهایی که امتحان خود را بارها پس داده اند بر ظرفیت روزنامه نگاران مستقل و در عین حال واقع بینی تأکید کند که لااقل گافی به بزرگی ذکر نام تهیه کننده «خاله سوسکه» به جای تهیه کننده «مارمولک» نمی دهند.

    گاف روزنامه ای منسوب به شهردار در جایگزینی تهیه کننده «خاله سوسکه» به جای تهیه کننده «مارمولک»
گاف روزنامه ای منسوب به شهردار در جایگزینی تهیه کننده «خاله سوسکه» به جای تهیه کننده «مارمولک»



منوچهر محمدی باز هم فیلم فرزندش را تهیه می‌کند

سینماروزان: حامد محمدی فرزند منوچهر محمدی به عنوان فیلمنامه نویس آثاری نظیر “طلا و مس” و “حوض نقاشی” به تهیه کنندگی پدر وارد سینما شد و البته خیلی زود هم توانست اولین فیلم بلندش “فرشته ها با هم می آیند” را باز هم به تهیه کنندگی پدر تولید کند.

به گزارش سینماروزان محمدی با کارگردانی همان یک فیلم سینمایی توانست سفارش کار ساخت مجموعه نوروز95 شبکه دو سیما با عنوان “زعفرونی” را هم بگیرد؛ با این تفاوت که در اینجا به جای پدرش این عمویش ایرج محمدی بود که تهیه کنندگی را برعهده داشت.

حالا این آقازاده سینمایی قصد دارد دومین فیلم سینمایی اش “اقامت دایم” را باز هم به تهیه کنندگی پدرش بسازد. منوچهر محمدی با اشاره به پروژه سینمایی “اقامت دایم” به “مهر” گفت: در حال حاضر در حال کار روی فیلمنامه این اثر سینمایی هستیم و تا پایان بازنویسی دوباره آن مدتی زمان لازم داریم.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه نمی‌دانیم بازنویسی «اقامت دایم» چقدر طول می کشد به همین دلیل زمان دقیق آغاز فیلمبرداری این اثر سینمایی هم مشخص نیست.

این تهیه کننده سینما تاکید کرد: سعی می کنیم تا پایان سال جاری فیلمبرداری را آغاز کنیم، البته امیدوارم شرایط لازم برای این کار فراهم شود.

محمدی در پایان گفت: نام نهایی این پروژه بعد از پایان بازنویسی مشخص می شود.




ادعاهای خاص فرهاد توحیدی در “کات”⇐ شمقدری دروغ می‌گوید/در ماجرای پلمب خانه سینما عملکرد نیروی انتظامی و دوستان سپاه و اطلاعات خیلی عملکرد عقلانی و ملی بود/صدور مجوز نمایش به فیلمهای توقیفی حوزه هنری، پوست موز ارشاد زیر پای خانه سینما بود!!!/من برای حل مشکل فیلمهای تحریمی حوزه ۵ جلسه با مدیران حوزه هنری داشتم!!!/مشایی می‌خواست ۵ هزار عضو خانه سینما را سهامدار موسسه پارسیان کند اما نگذاشتیم!!!/ می‌گفتند علیرضا رییسیان همه خطهای تعطیلی خانه سینما را به آقایان داده است

سینماروزان: فرهاد توحیدی فیلمنامه نویس آثاری مانند “دنیا”، “مجردها” و “توکیو بدون توقف” که اخیرا هم تجربه شکست خورده “امکان مینا” را روی پرده داشت در جریان تعطیلی خانه سینما جزو حلقه مرکزی این نهاد بود.

به گزارش سینماروزان 3 سال بعد از بازگشایی مجدد خانه سینما فرهاد توحیدی در برنامه اینترنتی “کات” ادعاهای خاصی را درباره ماجراهای تعطیلی خانه سینما بیان کرده است.

بخشی از ادعاهای توحیدی را بخوانید:

ماموریت احمدی نژاد سرکوب همه نهادهای صنفی بود

به صراحت می گویم که ماموریت دولت آقای احمدی نژاد سرکوب همه نهادهای صنفی و سازمان های مردم نهاد بود. آنها می خواستند تمام دستاوردهای دولت اصلاحات را نابود کنند. چون تصور می کردند در این نهادها کسانی هستند که متمایل به جبهه رقیب اند.

تماس از دفتر مشایی

وقتی جواد شمقدری معاون سینمایی شد بازتاب ها به شدت منفی بود. تابستان سال 89 از دفتر آقای مشایی به من زنگ زدند که ما می خواهیم یکسری کارت دعوت بفرستیم که شما خانه سینمایی ها بیاید افطاری اقای احمدی نژاد. گفتم مشکلی نیست، کارت ها را بفرستید ما توزیع می کنیم. گفتند نه بیاید دفتر یک صحبتی هم با شما داریم. رفتم آنجا یکی از آن اقایان در دفتر اقای مشایی کارت ها را داد گفت: حتما بیاید حرف بزنید و همه ی انتقادات را نسبت به اقای شمقدری مطرح کنید. چون اقای مشایی از انتخاب شمقدری اصلا خشنود نیست و در این جلسه شمقدری حضور ندارد و اگر انتقادهایتان را در حضور رییس جمهور بگویید ایشان شمقدری را عوض می کند. ما کارت ها را توزیع کردیم اما من می دانستم بچه ها به این جلسه نمی روند. در فضای سالهای 88 و 89 کسی دوست نداشت با آقایان در یک قاب قرار بگیرد.

مشایی میخواست صنف سینما را سهامدار موسسه پارسیان کند

گذشت و حمله های دوستان معاونت سینمایی به خانه سینما سنگین شد و بودجه ای که طبق قانون مصوب مجلس از دو درصد فروش فیلم های سینمای ایران باید به خانه سینما پرداخت می کردند را نکردند. من دو نامه به دفتر اقای احمدی نژاد نوشتم که این اقایان در ارشاد دارند این کار را می کنند و ما در حصر اقتصادی هستیم و هیچ درآمدی نداریم. لطفا رسیدگی کنید. زنگ زدند به ما که بیاید جلسه و من و آقای عسگرپور و آقای امین تارخ دعوت شدیم به دیدار با اقای مشایی در دفتر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور. رفتیم آنجا و قضیه را گفتیم و در زمینه مسائل مالی هم صحبت شد. آقای مشایی گفت من تلاشم را می کنم تا کمکی به شما صورت بگیرد. بعد از مدتی از یک موسسه اقتصادی به نام پارسیان با ما تماس گرفته شد و پیشنهاد شد جلسه تشکیل بدهیم و فعالیت مشترک انجام بدهیم و گفتند به اشاره آقای مشایی سمت ما آمده اند که بعدا فهمیدیم این موسسه یک هلدینگ است. آنها پیشنهاد تشکیل یک بنیاد را دادند که 5000 هزار عضو خانه سینما همه سهام دار این تشکیلات بشوند. آخر جلسه قرار شد جلسه بزرگی تشکیل بدهیم و 400- 500 نفر جمع بشویم و یک شخصیت سیاسی مهم بیاید و تولد این مجموعه را اعلام کند که فهمیدیم منظور از این شخصیت سیاسی مهم اقای مشایی بوده. معمولا هم برای این جلسات سلبریتی ها را می خواهند! ما یک ذره شاخک هایمان حساس شد و پرهیز کردیم گفتیم بچه ها فعلا آمادگی ندارند و احساس کردیم بهتر است وارد این جریان نشویم.

در حصر اقتصادی بودیم!!!

در آن مقطع و در حصر اقتصادی ما مراسم سالانه خانه سینما را برگزار کردیم که پولش از طریق خود بچه های سینما تامین شد و همه پول دادند و اوراق قرضه خریدند و افرادی مثل بهرام رادان، نیکی کریمی، رضا کیانیان، فرشته طائرپور و و منیژه حکمت و .. برای برگزاری این جشن کمک کردند. که پول بعضی از آنها را پس دادیم و بعضی ها اصلا سراغ پول شان نیامدند.

نگذاشتم احمد نجفی به جلسه با مشایی بیاید

روزی از دفتر آقای مشایی تماس گرفتند که جلسه ای با سینماگران داشته باشند. بعد از هماهنگی ها یک روز آقای مشایی با چند تا از همراه هایشان آمدند خانه سینما شماره ی دو. در این جلسه تعدادی از روسای صنوف و اعضا بودند. قبل از شروع جلسه احمد نجفی آمد و جلوی در ایستاد که با آقای مشایی بیاید داخل اما نگذاشتیم ایشان وارد جلسه بشود. آن جلسه یکی از تندترین جلسات خانه سینما شد. آقای پرویز پرستویی و منوچهر محمدی صحبت های بسیار تندی کردند. یادم نمی رود آقای محمدی گفتند: آقای مشایی صداهایی که می شنوید صدای سایش کارد بر استخوان های اعضای خانه سینماست و خود من هم فوق العاده تند حرف زدم. آقای مشایی در آن جلسه ابتدا درباره فلسفه و فلسفه مشا حرف زد! که من حرف شان را قطع کردم که شما اینجا نیامده ای درباره فلسفه صحبت کنید. تمام جلسه درباره ی سانسورها و مشکلات مان با مدیریت سینمایی بود. جلسه به پایان رسید و آقای مشایی با دلخوری از خانه سینما رفتند و بعد از آن دیگر رابطه خوبی با ما نداشتند.

شب انحلال سعید سهیلی زنگ زد

شب انحلال خانه سینما سعید سهیلی به من زنگ زد که شمقدری می خواهد تو را ببیند و گفت برای اینکه شائبه ای پیش نیاید شما بیا ارشاد. در جلسه ای که آقای شمقدری و خانیان و من سعید سهیلی بودیم، جواد شمقدری گفت می خواهیم مشکل را حل کنیم! و مشکل خود شما (یعنی هیئت مدیره وقت خانه سینما) هستید! من گفتم ما دعوا نداریم اگر مشکل ما هستیم کنار می رویم. خانه سینما باشد ما نباشیم. مجمع عمومی تشکیل بشود ما این امانت را به گروه دیگری می دهیم.

شمقدری گفت همین فردا مجمع تشکیل بده

آقای شمقدری همیشه همه چیز را به بالا نسبت می داد و همیشه می گفت دستور از بالا آمده و کار از دست من و وزیر هم خارج شده!.. آن روز شمقدری به من گفت شما یک کاری کن. همین فردا مجمع عمومی را تشکیل بده! گفتم چجوری؟ مگر مجمع عمومی بچه بازیه! مجمع تشریفات دارد. باید پانزده روز قبلش آگهی کنم. دستور جلسه را مشخص کنم. ببینید تصور مدیر سازمان سینمایی از قانون چه بوده! ایشان گفت: حالا یک کاریش بکنید و در مجمع انحلال خانه سینما را به رای بگذارید!! حالا چرا فکر میکرد ما این کار را میکنیم نمیدانم! لابد تصور می کرد خیلی عاشقش هستیم!

شمقدری دروغ می گوید

شمقدری می گوید مخالف بسته شدن خانه سینما بوده و دروغ میگوید! مشکل؛اتفاقا خود ایشان بود! این دوستان از از ابتدا خانه سینما را قبول نداشتند. از زمانی که انجمن اسلامی هنرمندان را تشکیل دادند با خانه سینما مشکل داشتند. با اینکه تا به حال هیچ کسی منعی برای عضویت این اقایان در خانه سینما نگذاشته و خیلی از آنها در صنوف مربوطه خودشان عضو هستند.

رییسیان خدمات زیادی برای خانه سینما انجام داد اما…

رییسیان جزو کسانی است که خدمات زیادی برای خانه سینما انجام داده. سالها رییس کانون کارگردانان بوده و من شخصا روشی که او را از کانون کارگردانان کنار گذاشتند نمی پسندم اما علیرضا رییسیان بعد از کنار گذاشته شدن از کانون کارگردانان یک سوار زخمی خشمگین و خون آلود بود که به تیم رقیب رفت. رییسیان کسی بود که آخرین نسخه ی اساسنامه خانه سینما را اصلاح کرده بود و همه سوراخ هایش را هم می شناخت و به همین دلایل خیلی ها می گفتند علیرضا رییسیان همه خط ها(تعطیلی خانه سینما) را به آقایان داده است.

فرهاد توحیدی
فرهاد توحیدی و محمدمهدی عسکرپور

شب تعطیلی دیدم چراغ خانه سینما روشن است

شبی که حکم تعطیلی خانه سینما داده شد ما جلسه ای در دفتر آقای خندان وکیل خانه سینما داشتیم. بعد از جلسه من داشتم می رفتم خانه و خانم وافری که مسئول دفتر هیئت مدیره هست را هم به خانه شان که نزدیک خانه سینماست رساندم. در بازگشت از سر عادت از مقابل کوچه خانه سینما رد می شدم که دیدم چراغ های خانه سینما روشن است. جلو رفتم دیدم در خانه سینما پلمب شده اما از داخل خانه سینما سر و صدا می آید و چراغ ها روشن است! زنگ زدم یکی از نگهبانان وزارت ارشاد آمد در را باز کرد. گفت: چکار دارید؟ گفتم: شما اینجا چکار دارید؟ گفت: من از ارشاد امده ام، گفتم من هم فلانیم. گفت: خانه سینما پلمپ شده و گفتم: اگر پلمپ شده شما اینجا چکار می کنید؟ دست و پایش را گم کرد و رفت بالا یکی دیگر آمد گفت: ما دستور داریم که اینجا را پلمپ کنیم و الان هم داریم صوررت جلسه می کنیم. خواستم بروم بالا که نگذاشتند. قفل را شکانده بودند بعد از این اتفاق ما از وزیر ارشاد اقای حسینی به جرم تصرف عدوانی خانه سینما شکایت کردیم که این شکایت هنوز هم در جریان است. آنهایی که آن شب پلمپ را شکسته بودند و وارد خانه سینما شده بودند می خواستند بعد از یک روز آنجا را به کمیته ساماندهی صنوف تحویل بدهند و به نوعی خانه سینما را تسخیر کنند.

در ماجرای خانه سینما عملکرد نیروی انتظامی و دوستان سپاه و اطلاعات خیلی عملکرد عقلانی و ملی بود

به اولین کسی که زنگ زدیم سردار کارگر بود که آن زمان معاونت اجتماعی ناجا بودند و از روز اول که خانه سینما تعطیل شد از کسانی بود که توانست اوضاع را مدیریت کند. سردار کارگر پس از بررسی ها و صحبت هایی که انجام داد به ما گفت: کسی نمی آید داخل خانه سینما و سه روز زمان گذاشتند که قضیه حل و فصل بشود. بعد از سه روز اتفاقی نیفتاد و بچه های سینما خبردار شده بودند که قرار است همین روزها خانه سینما توسط تیم جواد شمقدری تسخیر شود. بچه های سینما به جنب و جوش افتادند و با هم قرار گذاشتند که به نشانه ی اعتراض همگی در مقابل خانه سینما تجمع کنند. پنج شنبه صبح همه جلوی خانه سینما بودند و اتوبوس های نیروی انتظامی هم بود که اگر بچه ها شلوغ کردند اتوبوسی ببرندشان! جو سنگین شد و همه ی بزرگان سینما به آن تجمع آمدند. سردار ساجدی نیا هم آمد و در گاراژی که سر کوچه سمنان بود هیئت مدیره با ایشان جلسه گذاشت و ایشان گفتند اجازه نمی دهند کسی وارد خانه سینما بشود. به واقع در ماجرای خانه سینما عملکرد نیروی انتظامی و دوستان سپاه و اطلاعات خیلی عملکرد عقلانی و ملی بود. حضور سردار ساجدی نیا در آن تجمع اعتماد بچه ها را جلب کرد و دوستان ارشاد و کمیته ساماندهی هم دیگر جرات نکردند بیایند. چون هم ترسیده بودند و هم وزنشان مشخص شده بود!

اتهام همکاری خانه سینما با حوزه هنری

اتهام همکاری اعضای خانه سینما با حوزه هنری در شرایط تحریم فیلم ها اتهام درستی نیست. آقای منوچهر محمدی که در آن شرایط فیلم میهمان داریم را تهیه کرد، جزو کسانی است که از سالها قبل با حوزه کار کرده و یک جریان طبیعی مراوده بین اقای محمدی و عسگرپور و دیگر دوستان با حوزه هنری از سالها قبل وجود داشت و اینطور نبود که تا با ارشاد به مشکل خوردند بروند سراغ حوزه هنری. من و منوچهر محمدی و همایون اسعدیان و دیگر دوستان ذره ای با تحریم فیلم ها موافق نبودیم. من برای فیلم های تحریمی بیش از پنج جلسه با مدیران حوزه هنری داشتم که آخری آن با آقای خاموشی بود. با آقایان حقیقی و کاهانی و… هم که فیلم هایشان تحریم شده بود در ارتباط بودم و تحریم فیلم ها را اقدامی ناسنجیده و ضد سینمایی می دانستم و هنوز هم می دانم.

صدور مجوز نمایش به فیلمهای توقیفی حوزه، پوست موز ارشاد زیر پای خانه سینما بود

تحریم فیلم ها این پوست موزی بود که ارشاد زیر پای خانه سینما انداخت. وزارت ارشاد به همان اندازه که حوزه با این فیلم ها مساله داشت با آنها مشکل داشت. وزارت ارشاد در مسیر طبیعی به فیلم هایی مثل «من مادر هستم» پروانه نمایش نمی داد. اما این بار تصمیم گرفتند پوست موز را برای خانه سینما بیندازند. چون می دانستند حوزه با این فیلم ها مساله دارد پروانه نمایش دادند تا خانه سینما بیاید موضع گیری کند و در این موضع گیری جبیهه متحدی علیه خانه سینما شکل بدهند و کار خانه سینما را تمام کنند. در این شرایط ما بدون جنجال سراغ مذاکره با مدیران حوزه هنری رفتیم.

از قطع بودجه خانه سینما استقبال کردیم

در زمان جواد جواد شمقدری ما از قطع بودجه ی خانه سینما استقبال کردیم و گفتیم می رویم مستقل می شویم. پول هم پیدا کردیم. حالا برای چرا باید از شمقدری و سجادپور و حسینی می ترسیدیم؟ می خواستند پولمان را ندهند؟ ندهند! می خواستند ممنوع الکارمان کنند؟ بکنند! مشکل این است که به طور تشکیلات مستقل تحمل نمی شود.




تهیه‌کننده “مارمولک” پردیس‌دار شد+عکس

سینماژورنال: تجهیز پردیس سینمایی مگامال با نام فارسی “بزرگ بازار تهران” با ظرفیت هفت سالن سینما و امکان پخش هفت فیلم بطور مجزا و یا یک فیلم برای تمام سالن ها آغاز شد.

به گزارش سینماژورنال این پردیس در مجموعه تجاری فرهنگی مگامال در مجاورت بزرگراه شهید ستاری قرار دارد و منوچهر محمدی تهیه کننده سینما و صاحب آثاری مانند “مارمولک”، “میم مثل مادر” و “ارتفاع پست” مدیریت آن را برعهده دارد.

مراسم آغاز تجهیز پردیس سینمایی مگامال شب گذشته ۲۹ شهریور با حضور مردم و سینماگرانی چون منوچهر شاهسواری، فرشته طائرپور، همایون اسعدیان و حبیب اسماعیلی در لابی این مرکز تجاری – سینمایی برگزار شد.

در ابتدای این مراسم که اجرای آن را محمد سلوکی به عهده داشت منوچهر محمدی مسئول پردیس سینمایی مگامال و تهیه کننده سینمای ایران به جایگاه رفت و با تایید اینکه تاسیس سالن های سینمایی اتفاق خوبی است، بیان کرد: برای ما تهیه کنندگان این موضوع همیشه خوشحال کننده بود و از صاحبان این مجموعه و شهرداری تهران تشکر می کنم و امیدوارم این مجموعه سینمایی هرچه سریع تر راه اندازی شود و سطح استانداردی از زندگی و تفریح را در حد جهانی در این منطقه شاهد باشیم.

حبیب اسماعیلی تهیه کننده و پخش کننده سینمای ایران نیز از ساخت این مجموعه سینمایی ۷ سالنه ابراز خرسندی کرد و گفت: هر سالنی که ساخته می شود کمک بزرگی به اکران فیلم ها خواهد کرد. امیدوارم با کمک بخش خصوصی بتوانیم فعالیت های فرهنگی را تقویت کنیم.

طرح پردیس مگامال
طرح پردیس مگامال



اظهارنظری متناقض از فرهاد توحیدی⇐ “امکان مینا” سفارشی نیست/اگر هم بود شرمندگی نداشت

سینماژورنال: در تمام زمان پیش تولید “امکان مینا”ی کمال تبریزی به غیر از حضور فارابی به عنوان شریک تولید این فیلم از نام وزارت اطلاعات به عنوان حامی فیلم و سفارش دهنده اثر سخن گفته می شد.

به گزارش سینماژورنال در همین راستا بود که مرتضی اصفهانی نویسنده معتمد این وزارتخانه هم نامش در گروه نویسندگان دیده می شد.

با این حال فرهاد توحیدی دیگر نویسنده “امکان مینا” در گفتگو با “ایسنا” اظهارنظری متناقض درباره سفارشی بودن اثر داشته است. فرهاد توحیدی درباره سفارشی بودن این فیلم گفت: «امکان مینا» سفارشی نیست اما حتی اگر سفارشی هم بود، از پذیرش سفارش شرمنده نیستم. از نظر من نوشتن و ساختن کار سفارشی به شرطی جایز است که موضوع سفارش را قبول داشته باشی.

“امکان مینا” به کارگردانی کمال تبریزی و تهیه کنندگی منوچهر محمدی که میلاد کیمرام و مینا ساداتی به عنوان بازیگران اصلی آن حضور دارند در ده روزی که روی پرده بوده است نتوانسته چنان که باید توجه مخاطبان را به خود جلب کند.




ادعاهای تازه کمال تبریزی⇐ حسن روحانی با “مارمولک” مخالف بود و گفت باید توقیف شود اما رهبری از فیلم تعریف کرد/محصورین اگر کیاست به خرج می‌دادند امروز رییس جمهور بودند/تلویزیون، دشمن سينما بوده و هست/برای فیلمسازی درباره “مداحان” باید با آنها هماهنگ شد

سینماژورنال: تازه ترین فیلم کمال تبریزی “امکان مینا” در جشنواره مورد توجه قرار نگرفت و فیلمی هنروتجربه ای به نام “دونده زمین” هم با هجمه منتقدان روبرو شد؛ شاید یک دلیل اینکه تبریزی مجبور شده در تازه ترین گفتگویش که با “قانون” انجام شده به جای توضیح دلایل این شکست از خاطرات زمان “مارمولک” بگوید همین بی اقبالی مخاطبان به “امکان مینا” است.

به گزارش سینماژورنال در گفتگوی تازه تبریزی علاوه بر آن که ادعاهای تازه ای درباره مخالف رییس دولت یازدهم با “مارمولک” بیان شده این کارگردان درباره همراهی رهبری با این فیلم سخن گفته است.

عجیب ترین جای این گفتگو اما جایی است که تبریزی که خود با سرمایه تلویزیون مشغول تولید یک سریال پرهزینه به نام “سرزمین کهن” است از این گفته که تلویزیون، دشمن سینما بوده و هست!!!

بخشهای خواندنی گفتگوی تبریزی را بخوانید:

گويا آقاي روحاني هم آن زمان از مخالفان سرسخت «مارمولك» بودند. درست است؟
من و آقاي روحاني باهم «مارمولك» را در شوراي عالي امنيت ملي ديديم.آقاي روحاني با فيلم مخالف بود و علنا در روي من گفت كه فيلم بايد توقيف و با شماها هم برخورد شود.به‌هرحال هر آدمي نظري دارد كه در جاي خودش محترم است. آقاي روحاني هم در آن زمان نظرشان اين بوده. 

باورپذير نيست كه كسي در مورد جنگ يا روحانيت فيلم بسازد بدون آنكه قبل از آن با جايي مذاكره نكرده و مجوزهايي را نگرفته باشد. شما براي مجوز ساخت اين فيلم‌ها رايزني كرده‌ايد؟
خوشبختانه يا متاسفانه آن زمان اين‌طور نبود اما الان اين وجود دارد كه اگر بخواهيد كاري انجام دهيد كه كمي ساختارشكنانه و متفاوت باشد حتما بايد برويد و مجوزهاي اوليه آن رابگيريد.
  مثلا الان چه حيطه‌اي در فيلمسازي  نيازمند كسب مجوز و رايزني  است؟
به طور مثال اگر الان بخواهيم يك فيلم طنز در مورد مداح‌ها بسازيم قطعا بايد با آن‌ها صحبت كنيم و در جريان‌شان بگذاريم. مي‌شود با اين موضوع يك فيلم كمدي خيلي بامزه ساخت چون زمينه‌هاي ساخت آن خيلي  وجود دارد. زماني كه مارمولك ساخته شد اين محدوديت‌ها نبود ولي الان سكانس هاي مرتبط به مداحي در فيلم «پاداش» حذف شده است و اين نشان از تغيير وضعيت دارد.
  شما اكراني هم در شوراي عالي امنيت ملي داشته‌ايد؛ از آن اكران و فضايش مي‌گوييد؟
زمان اكران مارمولك شرايط عجيبي پيش آمده بود؛  از طرفي به شدت با فيلم مخالفت مي‌شد و از طرف ديگر براي ديدن فيلم بليت پيدا نمي‌شد و صف‌هاي طويل مقابل سينما ايجاد شده بود.زماني كه حساسيت‌ها خيلي زياد شد ،براي ما يك نمايش در شوراي عالي امنيت ملي گذاشتند كه تمام اعضاي آن آمدند تا فيلم را ببينند و درمورد آن تصميم‌گيري كنند، به ما هم گفتند كنار ما بنشينيد تا اگر در طول اكران سوالي داشتيم بتوانيم بپرسيم. اتفاق جالبي  كه افتاد اين بود ؛  زماني كه قرار شد فيلم براي اعضاي شوراي عالي امنيت ملي به نمايش درآيد خانواده‌هاي آن‌ها از اين ماجرا باخبر شده و گفته بودند براي ديدن فيلم آن‌ها هم مي‌آيند.كل سالن نمايش فيلم پر شده بود از خانواده‌هاي اعضاي شوراي عالي امنيت ملي و محافظان‌شان. زماني كه «مارمولك» شروع شد به پخش شدن در سالن، اعضاي شورا  با حالت عصبي ودر سكوت فيلم را مي‌ديدند در حالي‌كه كل سالن از صداي خنده خانواده‌هايشان پر شده بود. يك بار هم  دو آقاي روحاني از طرف دادگستري براي تصميم‌گيري در مورد فيلم آمده بودند و به جاي اينكه فيلم را نگاه كنند مدام يادداشت‌ برمي داشتند. بعد از اينكه فيلم تمام شد به نمايندگان قوه قضاييه گفتيم خب حالا نظرتان راجع به فيلم چيست؟برايم خيلي جالب بود كه گفتند از نظر ما اكرانش هيچ اشكالي ندارد چون آنقدر غيرواقعي‌ا‌ست كه كسي تمايلي براي ديدنش ندارد در حالي‌كه زمان اكران فيلم بليت پيدا نمي‌شد. اين نشان از فاصله با مردم دارد.
  گفتيد كه مارمولك  هيچ مميزي‌اي نشد؟
«مارمولك» در جشنواره كامل پخش شد اما زمان اكران يك سكانس آن حذف شد.
  چه سكانسي بود؟
صحنه‌اي بود كه رضا مارمولك سوار قطار مي‌شود كه به مرز برود چند جوان دورش جمع مي‌شوند و شروع مي كنند به دست انداختنش. به او مي‌گويند حاج آقا عمامه‌ات را برعكس گذاشتي او هم به تندي جواب‌شان را مي‌دهد و در آخر هم مي‌گويد:«سلام من را به مادرت برسون». البته اين صحنه در نسخه‌اي از فيلم كه دي‌وي‌دي شد وجود دارد.
  ماجراي تغيير اسم فيلم چه بوده؟ چرا تصميم داشتيد اسمش را عوض كنيد؟
يادم مي‌آيد آن زمان ما فكر كرديم كه ممكن است اسم «مارمولك» حساسيت‌زا باشد بنابراين با آقاي محمدي به اين نتيجه رسيديم كه شايد بهتر است اسم فيلم را عوض كنيم.حتي آقاي محمدي در بين گروه سازنده جايزه گذاشت كه اگر كسي بتواند يك اسم خوب براي فيلم پيشنهاد بدهد يك سكه به عنوان جايزه به او داده مي‌شود. «آدرس خدا» آخرين اسمي بود كه به آن رسيديم و از تمام پيشنهادات بهتر بود اما آقاي محمدي گفت، ارشاد اعلام كرده فيلم بايد با همان اسمي كه مجوز گرفته اكران شود و نيازي به تغيير اسم نيست اما بعد از اينكه فيلم نمايش داده شد خيلي‌ها اعلام كردند اگر اسم فيلم اين نبود اين مشكلات برايش پيش نمي‌آمد من هم گفتم اشكالي ندارد من اسم فيلم را عوض مي‌كنم شما به ما اجازه اكران مجدد بدهيد اتفاقي كه هيچ‌وقت نگذاشتند رخ بدهد.
  در كنار تمام مخالفت‌ها،«مارمولك» حاميان بزرگي هم داشت.
بله  اين بعد از آن بود كه مقام معظم رهبري حامي فيلم شدند. زماني كه رهبري حمايت‌شان از اين فيلم را علني اعلام كردند ساير افراد هم گفتند كه حامي اين فيلم هستند  ولي تا قبل از حمايت مقام معظم  رهبري  چيزي نگفته بودند.تنها كسي كه براي اولين بار از اين فيلم حمايت كرد شخص رهبري بود.
  اين حمايت رهبري چطور بود؟
از دفترشان زنگ زدند و از فيلم تعريف كردند كه فيلم بسيار خوبي بوده است و …
  گويا خود آقاي محمدي جلوي اكران «مارمولك» را گرفتند.
آقاي محمدي دچار استرس وحشتناكي شده بود چون تلفن‌هاي وحشتناكي مي‌شد و او را تهديد‌هاي عجيبي مي‌كردند. فضاي عجيب  و غريبي در زمان اكران «مارمولك» به وجود آمد مثلا در تمام نماز جمعه‌ها عليه اين فيلم صحبت شده بود.يادم مي‌آيد زماني كه فيلم در دانشگاه تهران اكران شد، عده‌اي مي خنديدند و عده‌اي ديگر با اخم به فيلم نگاه مي كردند.يعني هميشه فضاي دوقطبي در قبال اين فيلم وجود داشت.
  به نظرتان اگر الان «ليلي با من است» و «مارمولك» را مي‌خواستيد بسازيد امكان ساختش بود؟
اول اين را بگويم كه الان به «مارمولك2» فكر مي‌كنم.بايد سعي كنيم كه ظرفيت آن را به وجود آوريم و اين اتفاق به مرور رخ مي‌دهد.

{شما جزو افرادی هستید که} گاردشان را در قبال انتقادها باز مي گذارند چون سنگري نيست كه به وقت نياز پشتش مخفي شوند.
كاملا همين‌طور است. من فكر مي‌كنم فيلمساز بايد همين‌طور باشد و وابسته به هيچ تشكل يا جريان حزبي نباشد. استقلال فيلمساز از نظر من خيلي مهم است و اينكه تا جايي كه مي تواند در نقطه تعادل بايستد.
من يادم مي‌آيد در مصاحبه‌اي گفتم كه در مقطعي به نظرم محصورين مي‌توانستند كياست بيشتري به خرج دهند و شايد اگر اين اتفاق مي‌افتاد به جاي آقاي روحاني امروز آنها رييس جمهور بودند و از اين خيلي جلوتر بوديم.اين حرف من خيلي از دوستانم را ناراحت كرد كه تو چرا اين حرف را مي‌زني آن‌ها الان در حصر خانگي هستند و مشكلات دارند و زدن اين حرف درست نيست اما خب عقيده‌ من اين بوده و بيانش كردم. در مورد فيلمسازي هم همين‌طور است.

امروزه شاهد گسست عجيبي بين هنرمندان و مردم با تلويزيون هستيم. به نظر شما چرا تلويزيون چنين مسيري را رفته است؟
متاسفانه تلويزيون از يك تاريخي به بعد دشمن سينما بوده و هست.نمي دانم چرا آب تلويزيون  با سينما در يك جوي نمي‌رود. تلويزيون ما تا اطلاع ثانوي مثل سدي مقابل سينما‌ست و علتش را نمي دانم! تلويزيون مجبور است يك بازنگري اساسي در سياست‌هايش كند. عده‌اي هستند كه تلويزيون را در يك مدار مصنوعي نگه داشته‌اند و راضي به تغيير شرايط هم نيستند.مخاطب تلويزيون خيلي كم است وخب  همين كم بودن مخاطب و آمار فاجعه را مي ديدند كه گفتند چه كار كنيم كه بيننده جذب كنيم؟ جنجال كنيم و فحش بدهيم نمونه بارزش هم برنامه «هفت» است.
شايد نكته غم‌انگيزش هم اين است كه يك كارگردان سينما بر مسند «هفت» نشسته و اين اتفاقات رخ داده است.
اصلا مگر افخمي توانايي اجرا دارد؟ او يك كارگردان است و بهترين كاري كه مي تواند انجام دهد اين است كه فيلم خوب بسازد.آدم بايد ظرفيت خودش را بشناسد.الان اگر به من بگويند بياروي ديوار مرگ  موتور سواري كن خب معلوم است قبول نمي كنم چون توانايي‌اش را ندارم.حالا فكر كنيد كنار افخمي آدمي هم گذاشته‌اند كه گل سرسبدمنتقدان است خب نتيجه چه آش شوربايي مي‌شود؟ قطعا تلويزيون نيازمند بازنگري‌است چون مسيري كه آنها مي‌رفتند به جاهاي خطرناكي كشيده مي‌شد.
يعني اگر به شما پيشنهاد اجرا بدهند، قبول نمي‌كنيد؟
قطعا قبول نمي‌كنم، چون كار من چيز ديگري است




منوچهر محمدی در واکنش به شایعه تولید قسمت دوم “مارمولک”⇐کذب محض است

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته خبری منتشر شد مبنی بر تولید قسمت دوم کمدی جنجالی “مارمولک” اما منوچهر محمدی تهیه کننده این فیلم در گفتگو با خبرگزاری “برنا” به صراحت این خبر را تکذیب کرده و به گلایه از تولیدکنندگان اخبار کذب پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال تهیه کننده “مارمولک” با ردّ ساخت قسمت دوم داشت: این خبر کذب محض است، نمی‌دانم از چه منبعی اعلام شده، زیرا در این رابطه هیچ صحبتی با کمال تبریزی و پیمان قاسم خانی از طرف من صورت نگرفته است، امیدوارم که دیگر شاهد خبرهای دروغین نباشیم.

وی در ادامه اضافه کرد: اگر قرار بر ساخت سری دوم “مارمولک” باشد این اتفاق از طرف تهیه‌کننده باید رخ دهد، چرا که بنده مالک این اثر سینمایی هستم و به طور کل روحمم از ساخت قسمت دوم “مارمولک” خبر ندارد.

تولید با گرته برداری از یک فیلم آمریکایی

به گزارش سینماژورنال “مارمولک” به کارگردانی کمال تبریزی در ابتدای دهه هشتاد و با بازی پرویز پرستویی تولید شد. فیلمنامه کار را پیمان قاسم خانی نویسنده توانای سالهای بعد نگاشته بود آن هم با تأثیرپذیری از فیلمی به نام “ما فرشته نیستیم”(1989) به کارگردانی نیل جردن با بازی رابرت دنیرو و شان پن.

در فیلم منبع ماجرای دو سارق روایت می شد که با پوشش کشیش قصد فرار دارند و در “مارمولک” داستان یک زندانی که با پوشش یک روحانی قصد خروج از کشور دارد.

“مارمولک” در اردیبهشت 83 در تهران روی پرده رفت و پس از چند روز در شهرهاى مشهد، شيراز، اصفهان، زنجان، قزوين، كاشان و اروميه نيز بر پرده رفت. «مارمولك» چنان با استقبال مردم مواجه شد كه در سه روز اول اکران با بلیت 900 تومانی، صد ميليون تومان فروخت و بیش از 100 هزار نفر آن را دیدند.

اما افزایش اقبال مخاطبان که همراه بود با افزایش انتقادات برخی تندروها به فیلم باعث شد ابتدا اکران آن در شهرستانها لغو شود و در نهایت و به درخواست تهیه کننده در تهران هم از پرده پایین کشیده شد و البته زودتر از حد تصور سی.دی قاچاق آن در بازار زیرزمینی عرضه محصولات تصویری، توزیع شد…

منوچهر محمدی-کمال تبریزی-مارمولک
منوچهر محمدی و کمال تبریزی در پشت صحنه “مارمولک”



وقتي منوچهر محمدي مسئول سانسور بود⇔خاطره‌اي از داريوش مهرجويي

سینماژورنال: مرور اتفاقاتی که در تاریخ سینما رخ داده است بعضی اوقات مخاطب را با ماجراهایی روبرو می کند به شدت قابل توجه.

به گزارش سینماژورنال از جمله این ماجراها فعالیت سالیان قبل منوچهر محمدی تهیه کننده سینما در اداره نظارت و سانسور بیرحمانه ایست که بر فیلم “درخت گلابی” داریوش مهرجویی وارد کرده است.

شرح این ماجرا از زبان داریوش مهرجویی به نقل از گفتگوی مانی حقیقی با وی در “مهرجویی: کارنامه 40 ساله” بخوانید:

حکایت بی رحمی

حكايت سانسور “درخت گلابي” بعضي از اين آقايان هيات هاي نظارت چنان بي رحم هستند كه زيباترين غنچه دسته گل يك فيلم را در مي آورند، وقتي هم مي پرسي چرا، از آن تعبيرهاي عوضي خودشان تحويل آدم مي دهند.

اين صحنه حذفي در باغ مي گذرد؛ بعد از ظهر است و همه خوابيده اند. محمود نوجوان مي آيد مي نشيند كنار ميم ( پرسوناژ دختر نوحوان فيلم كه رل ان را گلشيفته ي فراهاني بازي مي كرد و بخاطرش از بين الملل فجر جايزه بهترين بازيگر زن را گرفت ) پشت به او خوابيده.

منوچهر محمدی گفت باید این صحنه را حذف کنید

بعد ميم بر مي گردد و كلوزآپ صورتش را داريم كه به خاطر گرماي تابستان چند قطره عرق روي آن نشسته. پنكه اي هم آن گوشه روشن است و دارد مي چرخد. محمود آرام آرام دستش را روي قالي گُل بهي به سمت ميم جلو مي برد.همين. آقاي منوچهر محمدي گفت اين صحنه را بايد حذف كنيد.
يادم مي آيد محمدي آن زمان رئيس نظارت و ارزشيابي بود و سيف الله داد هم معاونت سينمايي وزارت ارشاد. من و فرازمند را خواستند، آن هم بعد از يكي دو نمايش در جشنواره.

بعد خودش با کله افتاد در دل همین ماجراهای سانسور

گويا آقايان فكر كرده بودند اين صحنه خلاف شرع است، در حالي كه پسر دارد روي قالي دست مي كشد و هنوز فرسنگ ها فاصله دارد تا دستش به ميم بخورد! خلاصه گفتند همه اين نماهاي خوابيدن و حركت دست پسر و كلوزآپ هاي بازيگر اصلي را در بياوريد. كلي بحث كرديم و به نتيجه نرسيديم. آخرش آقاي محمدي بلند شد و با تحكم گفت تا وقتي من مسئول نظارت و ارزشيابي ارشاد باشم، نمي گذارم اين صحنه در اين فيلم بماند! و رفت! بعدش هم تهيه كننده “مارمولك” شد و خودش با كله افتاد در دل همين ماجراهاي سانسور و اين را حذف كن و آن را حذف كن!




برادر توحیدی! نعل وارونه زدن بس است! مردم برخلاف شما دچار فراموشي نشده‌اند

سینماژورنال: ارائه آماری مبنی بر اینکه خیانت دومین عامل طلاق زوجین در تهران است سبب ساز آن شده است که فرهاد توحیدی فیلمنامه نویس ایرانی و صاحب آثاری مانند “دنیا”، “شهر موشها2″، “مجردها” و “امکان مینا” با نگارش یادداشتی برای “شرق” به انتقاد از برخی از مسئولان بپردازد که در سالهای گذشته از فیلمسازانی که درباره خیانت فیلم می ساختند ایراد گرفتند.

به گزارش سینماژورنال توحیدی البته سعی کرده به مانند تمامی اظهارنظراتش این یادداشت را هم با نوعی تعلق خاطر نسبت به جریان سیاسی متبوعش بنگارد و برای همین است که در بخشی از یادداشت قلب واقعیت دیده می شود.

ابتدا یادداشت را بخوانید:

شاخک‌های سینما هنوز حساس است

در خبرها آمده است که «خیانت» به‌عنوان دومین دلیل طلاق زوجین در تهران به ثبت رسیده. بااین‌حساب بعید نیست که خیلی‌ها چون من، خاطره سال‌های پیش را به یاد بیاورند که مسئولان به برخی از آثار تولیدشده در سینما به‌خاطر پرداختن به این آسیب اجتماعی خاص ایراد گرفته و سینما را در خیانت زوج‌ها، شریک جرم دانستند. واقعیت این است که سینما چیزهایی را در جامعه می‌بیند و بر اساس همان‌ها، دست به ساختن می‌زند.

هشدارهای جامعه‌شناسانه درباره پدیده شوم خیانت، خیلی پیش از اینها داده شده بود و به همین خاطر نمی‌توان گفت سینما در پرداختن به این موضوع جلوتر بوده اما به‌هرحال، شاخک‌های هنر هفتم، گویی آن‌قدر حساس بوده است که بازتاب‌های رواج این آسیب اجتماعی را در جامعه ببیند.

سینما در این سال‌ها، مرغ عزا و عروسی بوده و هربار به دلیلی سرش بریده شده است! نگاه کنید که امروز چه بر سر موسیقی ما می‌آید؛ پنج‌سال پیش، دقیقا، اتفاقاتی از همین دست، دامن سینما را گرفته بود و سینماگران متهم بودند که با ساخت فیلم، در مسیر ترویج آسیب‌های اجتماعی قدم برمی‌دارند.

شاید در میان این کشمکش‌ها، کسی توجه نکرد که تغییر سبک زندگی، مشکلات اقتصادی، بالارفتن سن ازدواج و استقلال مالی خانم‌ها، پیش‌زمینه پایدارنبودن نظام خانواده و ازدواج را فراهم کرده و سینماگران هم زمانی که دست به ساختن آثاری با چنین درون‌مایه‌ای زدند، به کج‌روی متهم شدند و حالا که این بحران به تأیید مسئولان فعلی رسیده، مسئولان پیشین نیستند که از هنرمندان دلجویی کنند.

در چنین چرخه‌ای، این سؤال پیش می‌آید که چرا تکلیف هنر مشخص نمی‌شود؛ آیا قرار است هنری «حکیم‌فرموده» در جامعه داشته باشیم؟ آیا قرار است به فردیت هنرمندان و شاخک‌های آنها احترام بگذاریم؟ آیا قرار است هنر به چیزی ملتزم باشد و اگر این‌طور است، آن وجه التزام چیست؟

وضعیت عبرت‌انگیز تلویزیون، یادآور این نکته است که ادامه سیاست‌های غلط در هر حوزه هنری که باشد می‌تواند به ازمیان‌رفتن مخاطب آن رشته از هنر بینجامد. در سینما این وضعیت بغرنج‌تر است. سینما می‌تواند در چارچوب قوانین آزادانه به طرح مسائل اجتماعی و آسیب‌های جامعه بپردازد و نقشی فراتر از دیگر هنرها برای ساختار جامعه بازی کند، اما اگر چنین خاصیتی را از سینما بگیرند، دیگر چه چیزی برای پرده‌های نقره‌ای باقی خواهد ماند؟ 

چرا راستی را به انتها نمی‌رسانید؟

به گزارش سینماژورنال آنچه فرهاد توحیدی نوشته دو نیمه دارد؛ یک نیمه‌اش که از فیلمسازی سالهای گذشته فیلمسازان با مضمون خیانت می‌گوید و همچنین اینکه برخی مسئولان در سالهای قبل به خاطر این پرداخت به سینماگران ایراد گرفته بودند  کاملا درست است.

اما نادرستی بیانات ایشان کجاست؟ آنجا که در یک قلب واقعیت آشکار می‌گویند مسئولانی که از چنین آثاری ایراد گرفتند امروز نیستند که از سینماگران دلجویی کنند.

به نظر می رسد این فیلمنامه نویس یا حوادث آن دوران را درست مرور نکرده یا حوادث را مرور کرده و یا به دلیلی که در ابتدای مطلب آوردیم یعنی حرکت بر مدار خواسته های یک جریان سیاسی خاص از بازگو کردن واقعیات واهمه دارد.

این دیگر یک واقعیت کاملا آشکار است که تمامی فیلمهایی که در دوران مدیریت سینمایی سابق با مضمون آسیب شناسی مستقیم یا غیرمستقیم خیانتهای زناشویی ساخته شدند و از جمله “پل چوبی”، “برف روی کاجها”، “من همسرش هستم” و “زندگی خصوصی” از اداره نظارت آن زمان پروانه نمایش گرفتند.

توقیف در حوزه هنری رخ داد

توقیف آثار کجا رخ داد؟ در حوزه هنری.

حوزه هنری آن زمان که برخی از روسای خانه سینمای منحل شده با حمایت این نهاد فیلمسازی می‌کردند چون مالکیت بخش عمده ای از سینماهای ایران بخصوص در شهرستانها را برعهده داشت در بدعتی تاریخی این گونه آثار را در سینماهایش پخش نکرد و عجبا که این ماجرا نه تنها به کاهش مخاطب این قبیل آثار منجر نشد که بالعکس حتی معمولی ترین آثار این گروه توقیفی هم فروشی متوسط داشتند.

از آن زمان تاکنون مدیر حوزه هنری که تغییر نیافته! پس اینکه توحیدی گفته مدیران مسبب توقیف دیگر نیستند که پاسخگو باشند صددرصد غلط است.

جناب توحیدی هر چیز را که یادشان رفته باشد نباید این را یادشان رفته باشد که همان رییس سابق سازمان سینمایی یعنی جواد شمقدری برای دفاع از روند غلط توقیف فیلمهای مجوزدار حتی تا پای درگیری با انصار حزب ا.. پیش رفت.

مناظره تاریخی تهیه کننده متبوعتان با رییس سینما را که یادتان نرفته

باز هم ایشان نباید آن مناظره تاریخی که میان آن رییس و تهیه کننده  آخرین فیلمنامه شان “امکان مینا” در برنامه “هفت” رخ داد را از یاد برده باشند. در آن میزگرد رییس سینما از این می گفت که ماجرای خیانت چون در جامعه رخ داده باید در سینما بازتاب داشته باشد اما تهیه کننده متبوع توحیدی باز هم نه از سر دلسوزی به خاطر جامعه که از سر همان درگیری های سیاسی که با طیف مقابل داشت تا توانست بر نادرستی پرداختن به مقوله خیانت در سینما تأکید کرد.

پس توحیدی یا نباید درباره موارد این چنینی بی محابا و با قلب واقعیت حرف بزند یا اگر هم می خواهد ژست روشنفکری سالهای اخیرشان که به وادی خیرخواهی برای محیط زیست هم کشیده شده(!) از بین نرود قبل از هر کس باید از دوستان همه این سالهایش گلایه کند که در اقدامی عجیب به جای اینکه در جریان توقیف غیرمنطقی فیلمهای مجوزدار کنار سینماگران باشند ترجیح دادند یا سکوت اختیار کنند یا به نفع توقیف واکنش نشان دهند.

چرا آن زمان در برابر توقیف فیلمها واکنش نشان ندادید؟

جناب توحیدی آن زمان در قبال روند نادرست توقیف فیلمها توسط حوزه هنری نه تنها واکنشی نشان ندادند که بعضا همراه با دوستان ديگرشان در شوراي مركزي خانه سينمای منحل شده كه پاي ثابت فيلمسازي در حوزه هنري بوده و هستند سکوتی اختیار کردند که انگار سرشار از رضایت بود…

راستي آقاي توحيدي گمان مي‌كنند مردم و همكاران شان تا اين حد دچار فراموشي اند كه به فاصله تنها سه سال قلب واقعيت ایشان را باور کنند؟




آیا نامزدیهای پرشمار “امکان مینا” و “دختر” مسیر انحرافی بود؟/آیا پرستویی جایگزین معادی شد؟

سینماژورنال: در حالی شب گذشته “ابد و یک روز” سعید روستایی که برخی رسانه‌ها از ردّپای بستگان رییس جمهور در تأمین سرمایه آن سخن گفته‌اند(اینجا را بخوانید) با دریافت شش سیمرغ فاتح بلامنازع جشنواره سی و چهارم شد که تا ساعاتی قبل از برگزاری اختتامیه بسیاری گمان می‌کردند “امکان مینا”ی کمال تبریزی و “دختر” رضا میرکریمی که در تعداد نامزدی رقیب “ابد…” بودند خواهند توانست بخشی از جوایز اصلی را به خود اختصاص دهند.

به گزارش سینماژورنال با این حال نتایج نهایی و عدم دریافت حتی یک سیمرغ توسط “امکان مینا” و اعطای یک سیمرغ فرعی به “دختر” این ظن را پیش روی مخاطب قرار می دهد که نکند از ابتدا هم قرار دادن نام این فیلمها در فهرست نامزدیها فقط برای جلب نظر چهره های متنفذی بوده که به عنوان کارگردان و تهیه کننده پشت این فیلمها قرار دارند؟ و يا  راضي و دلخوش ساختن  وزارتخانه ها  و نهادهايي كه سرمايه گزاري كلاني در توليد اين فيلم ها داشته اند و مي توانند در چینش اقلام تبليغاتي فيلم در زمان اكران از نامزدي پرتعداد فيلم در جشنواره فجر به عنوان اعتبار فيلم و جلب اعتماد مخاطب سود ببرند؟

در ادامه چنین نگاهی می توان سوالات زیر را طرح کرد:

سوال اول.

آیا هیأت داوران که می‌دانست نبودن همزمان نام “امکان مینا”، “دختر” و “بادیگارد” که یکی کمال تبریزی و منوچهر محمدی را به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده دارد و دو فیلم دیگر رضا میرکریمی و ابراهیم حاتمی‌کیا را که هر چهار نفر از جمله چهره‌های متنفذ و داراي روابط فراسينمايي قوي در نظام هستند می‌تواند فشارها را آن قدر کند که قدرت تصمیم‌گیری نهایی از آنها سلب شود پس در نامزدیها به دو فیلم اول توجه وافر نشان داد اما در نتایج نهایی هر سه فیلم را کنار گذاشت؟

سوال دوم.

آیا قرار دادن “امکان مینا” و “دختر” در فهرست نامزدی رشته‌های مختلف بیشتر یک مسیر انحرافی نبود برای آن که فشارهای برآمده از عدم حضور نام “بادیگارد” حاتمی‌کیا در فهرست نامزدی‌های اصلی چنان که باید محسوس نباشد؟

سوال سوم.

آیا به همین دلیل بوده که در اقدامی کاملا هوشمندانه هم “امکان مینا” نامزدیهایش پرشمار شده و هم “دختر” ولی در نهایت این نام “ابد و یک روز” بود که از گلدان بیرون آمد؟

برای رسیدن به پاسخ این سوالات یا باید یکی از هیأت داوران بوده باشیم یا آن که براساس حوادث پس از اعلام نامزدیها پیش برویم.

بعد از اعلام نامزدیها در مورد “امکان مینا” و “دختر” چون اهالی رسانه آنها را نپسندیده بودند هجمه ای شکل گرفت علیه هیأت داوران درباره چرایی حضور این آثار در نامزدیها  بخصوص در رشته هايي چون فيلمنامه كه از نقاط ضعف مفرط اين دو فيلم به شمار مي رفت و در نتیجه کار داوران  را در کنار گذاشتن این آثار راحت کرد اما…

اما درباره “بادیگارد” چون بخش عمده ای از رسانه های اصولگرا یک صدا به نقد عملکرد هیأت داوری در کنار گذاشتن این فیلم پرداختند این چنین شد که یکی از مهمترین جوایز اصلی جشنواره که جایزه بهترین بازیگری مرد باشد به بازیگر “بادیگارد” رسید كه او را از مجموعه معترضين به رفتار داوران جدا كند، بخصوص که شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که علاوه بر جوایز بازیگر اصلی زن و مکمل مرد بنا بود جایزه بهترین بازیگر اصلی مرد هم به پیمان معادی برای “ابد…” برسد؛ بازیگری که شاید حضورش در این فیلم اولی قطعا برای تأثیرگذاری بر هیأت داوران هم بوده است اما به هر حال انتقادهای رسانه ای کار خود را کرد و در نهایت و برای کاهش فشارها این پرویز پرستویی بود که جایگزین معادی شد.

“امکان مینا” و “دختر” بازندگان اصلی بودند

هركدام اين پيش فرض‌ها كه درست باشد اين ” امكان مينا” و ” دختر ” بودند كه بازنده اصلي به شمار مي‌آيند نه فيلمی چون “باديگارد” كه ین عدم اقبال هیأت داوران باعث شکل گیری نوعی اتحاد میان رسانه های همسوی آن شد؛ اتحادی که مطمئنا مفیدفایده اکران نوروزی آن است.




روزنامه اصولگرای “جوان” مدعی شد⇐یک فیلم بخش مسابقه جشنواره فجر به سفارش وزارت اطلاعات تولید شده‌ و فیلم دوم با نظارت این وزارتخانه+عکس

سینماژورنال: در روزهای پس از اعلام لیست فیلمهای بخشهای اصلی جشنواره فیلم فجر این گمانه‌زنی درباره میزان موفقیت هر یک از آثار برگزیده در داوری نهایی است که مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال در این بین برخی رسانه‎ها نیز کوشیده‌اند از ریشه‌های مالی تولید آثار و حمایت ارگانی که از برخی آثار شده پرده بردارند.

روزنامه اصولگرای “جوان” از جمله این رسانه‌هاست که در گزارشی به قلم محمدصادق عابدینی مروری داشته است بر شاخص ترین فیلمهای سیاسی سینمای ایران در ادوار مختلف و در عین حال مدعی شده امسال دو فیلم در جشنواره حضور دارند که با حمایت وزارت اطلاعات تولید شده اند.

این دو فیلم “امکان مینا”ی کمال تبریزی به تهیه کنندگی منوچهر محمدی و “سیانور” بهروز شعیبی به تهیه کنندگی محمود رضوی هستند؛ این روزنامه این را هم گفته که “امکان مینا” به سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده و “سیانور” با نظارت این وزارتخانه. جالب است که هر دو فیلم هم به موضوع منافقین می پردازند.

سینماژورنال متن کامل گزارش “جوان” را ارائه می دهد:

دو فیلم براساس موضوع منافقین

سه فيلم شاخص سي و چهارمين جشنواره فيلم با نگاه مستقيم به مسائل سياسي و با مشاركت نهاد‌هاي امنيتي ساخته شده ‌است. از اين ميان خط داستاني دو فيلم براساس موضوع گروهك تروريستي مجاهدين خلق شكل گرفته است. حضور پررنگ ژانر سياسي در جشنواره امسال نقطه عطفي در برگزاري جشنواره به شمار مي‌رود.
فيلم‌هاي «امكان مينا»، «باديگارد» و «سيانور» نگاه مستقيمي به مسائل سياسي دارند. پروژه‌هاي سينمايي كه با مشاركت و نظارت نهاد‌هاي سياسي و امنيتي توليد شده و احتمال اينكه در گزينه‌هاي احتمالي دريافت سيمرغ‌هاي جشنواره قرار بگيرند نيز زياد است.

امکان مینا
مینا ساداتی و میلاد کیمرام در نمایی از “امکان مینا”

سابقه سينماي سياسي در ايران
براي بررسي سابقه سينماي سياسي در كشورمان بايد ابتدا تمايزي ميان حضور سياست در فيلم‌ها و فيلم‌هایي كه با پايبندي فيلمساز به ژانر سياسي توليد شده‌اند را متمايز كرد. اگر اين موضوع را در نظر نگيريم بايد اولين فيلم ناطق ايراني را به عنوان اولين فيلم سياسي نيز در نظر بگيريم. مرحوم سپنتا، كارگردان فيلم «دختر لر» به دستور دربار پهلوي تصوير رضاشاه را در فيلم گنجاند، در صورتي كه اين فيلم داستاني عاشقانه را روايت مي‌كرد!
اما آنچه به عنوان توليد فيلم با رگه‌هاي سياسي در ايران ناميده مي‌شود به اواسط دهه 50 باز مي‌گردد. زماني كه مسعود كيميايي فيلم «گوزن‌ها» و بعد از آن «سفر سنگ» را ساخت. البته مي‌توان به اين ليست فيلم‌هاي ديگري مانند «تنگسير» را نيز افزود.
به دليل فضاي سانسور شديد توسط حكومت پهلوي گاهي يك ديالوگ كه شبهه سياسي به آن وارد بود مي‌توانست فيلم را به توقيف بكشاند بنابراين كمتر فيلمسازي اين ريسك را مي‌پذيرفت كه سرمايه‌گذاري‌اش در توليد فيلم با خط قرمز ساواك رو‌به‌رو شود.
اين شرايط با پيروزي انقلاب اسلامي به سرعت تغيير كرد. در سال‌هاي ابتدايي انقلاب كارگردانان جوان و حتي فيلمسازهايي كه سابقه توليد چندين فيلم تجاري و فيلمفارسي‌هاي عامه‌پسند را داشتند، شروع به توليد فيلم‌هايي با مضمون افشاي سياست‌هاي غلط پيش از انقلاب و فساد سياسي دوران پهلوي كردند.
اين فيلم‌ها از سال 58 تا اوايل دهه 60 بخش عمده‌اي از آثار سينماي ايران را تشكيل مي‌دادند از «فرياد مجاهد» و «خانه عنكبوت»گرفته تا آثار توقيفي چون «برنج خونين» و «آقاي هيروگليف» كه غالباً فيلم‌هاي شعاري نيز بودند، اما تغيير شرايط اجتماعي و آغاز جنگ تحميلي سينما را از پرداختن به ژانر سياسي دور كرد و در عوض سينماي دفاع مقدس و ژانر اجتماعي رشد خود را آغاز كردند. دومين دوره رشد سينماي سياسي در دهه 70 بود كه به واسطه دولت اصلاحات فيلمسازاني كه افكار نزديك به اين دولت داشتند شروع به توليد فيلم‌هايي با مضامين سياسي كردند.
«بانوي ارديبهشت» و«نيمه پنهان» فيلم‌هايي با رگه فمنيستي و با نگاه سياسي‌اند كه در اين دوران ساخته شدند.

حاتمي‌كيا، سينماي سياسي دفاع مقدس
ابراهيم حاتمي‌كيا كارگرداني است كه بيشترين علاقه در پرداختن به ژانر سياسي را در آثارش به نمايش گذاشته است. در اواخر دهه 70 و اواسط دهه 80 برخي از فيلمسازاني كه در حوزه دفاع مقدس فيلم ساخته بودند آثاري را با رنگ بوي سياسي توليد كردند.
حاتمي‌كيا و مرحوم ملاقلي‌پور در اين گروه قرار مي‌گيرند. حاتمي‌كيا در طول اين سال‌ها «آژانس شيشه‌اي»، «موج مرده»، «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «گزارش يك جشن» و «باديگارد» توليد كرد كه همگي نشانه‌هايي قوي از ژانر سياسي را دارند. از سوي ديگر كارگردان كم‌كار سينماي ايران «ابوالقاسم طالبي» نيز در همين سال‌هاست كه «آقاي رئيس‌جمهور» را با موضوع انتخابات رياست جمهوري توليد مي‌كند.
اين كارگردان بعد‌ها يكي از شاخص‌ترين فيلم‌هاي سياسي تاريخ سينماي ايران را با نام «قلاده‌هاي طلا» ساخت، فيلمي كه توليد آن ريسك بزرگي براي طالبي به شمار مي‌رفت.
البته پيش از طالبي، كارگردان گمنامي به نام حامد كلاهداري نيز فيلمي با عنوان «پايان‌نامه» درباره وقايع سال 88 ساخت كه چندان مورد توجه قرار نگرفت.
مسعود ده‌نمكي نيز از جمله افرادي است كه نگاه سياسي به دفاع مقدس و شرايط اجتماعي بعد از جنگ داشته است قسمت سوم سه‌گانه «اخراجي‌ها» يك كمدي سياسي به شمار مي‌رود. ابوالحسن داوودي هم فيلم سياسي «زاد‌بوم» را توليد كرده كه در توقيف بسر مي‌برد.
در سال‌هاي اخير توليد فيلم‌هايي مانند «قصه‌ها»، «عصباني نيستم»، «پل چوبي» و «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» گرچه نگاه سياسي فيلمساز در آنها مشهود است اما در ژانر اجتماعي طبقه‌بندي مي‌شوند.

سیانور
آتیلا پسیانی و مهدی هاشمی در نمایی از “سیانور”

3 تفنگدار سينماي سياسي/دو فیلم یکی با نظارت وزارت اطلاعات و دیگری با سفارش این وزارتخانه
امسال سه فيلم «امكان مينا» ساخته كمال تبريزي، «باديگارد» به كارگرداني ابراهيم حاتمي‌كيا و «سيانور» اثر بهروز شعيبي را مي‌توان پرچمداران ژانر سياسي دانست. گرچه درباره «سيانور» گفته شده كه فيلمي در ژانر پليسي است، اما در خبر‌ها آمده اين فيلم با نظارت مستقيم وزارت اطلاعات توليد شده و داستان آن درباره گروهگ منافقين است.
«امكان مينا» نيز به گروهك منافقين پرداخته، در اخبار منتشر شده درباره اين فيلم گفته شده «امكان مينا» با سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده، اما «باديگارد» كه گفته مي‌شود در آن حاتمي‌كيا انتقاد‌هاي تندي به رئيس‌جمهور پيشين داشته، تكميل‌كننده مثلث فيلم‌هاي سياسي جشنواره سي و چهارم است.
حاتمي‌كيا بعد از توليد فيلم «چ» با موضوع زندگي شهيد چمران، سراغ «باديگارد» رفته است. در بخشي از خلاصه داستان اين فيلم آمده است: باديگارد بخشي از زندگي خود را به محافظت از جان يك شخصيت مهم مي‌گذراند، اما از جايي مي‌فهمد كه اين شخصيت بيش از آنكه به فكر مصالح نظام باشد به فكر منافع شخصي است و همين موضوع است كه باديگارد را آشفته مي‌كند.
ژانر سياسي از جمله موضوعاتي است كه كمتر سينماي ايران رغبتي به پرداختن به آن داشته است. حضور سه فيلم با موضوع سياسي در اين دوره فجر را مي‌توان به فال نيك گرفت. احترام به سليقه‌هاي مختلف و اينكه سينما در چند ژانر مانند اجتماعي محدود نشده است را بايد از نقاط قوت سي و چهارمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر دانست.




ممنوعیت تولید همزمان بیش از یک فیلم توسط یک تهیه‌کننده⇐ تهیه‌کننده معتمد حوزه هنری: موافق/تهیه کننده معتمد بانک پاسارگارد: مخالف

سینماژورنال: طرحی تازه در وزارت ارشاد تصویب شده که می‌گوید هر تهیه‌کننده در سینما بیش از دو فیلم را نمی‌تواند به‌صورت هم‌زمان تهیه و تولید کند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” محمدرضا فرجی «مدیرکل دفتر سینمای حرفه‌ای» وزارت ارشاد تصویب این طرح را رسانه‌ای کرده است.
او می‌گوید این آیین‌نامه مصوب داخلی این وزارتخانه و همچنین سازمان سینمایی است و به دلیل اینکه شورای پروانه ساخت بیش از پیش تهیه‌کننده را متوجه کیفیت فیلم کند این قانون را بنا نهاده است.

محدودیت فعالیت تهیه کنندگان برای ارتقای کیفیت محصول
ظاهرا این طرح فعالیت تهیه‌کنندگان را محدود می‌کند چراکه تهیه‌کننده باید در کنار پروژه‌ای که تولید می‌کند حضور داشته باشد اما از سوی دیگر این روند بر کیفیت اثری که تولید می‌شود تأثیر خواهد داشت.
این قانون، صدور پروانه ساخت را نیز دچار تغییراتی می‌کند که از آن جمله این است که شورای پروانه ساخت به تهیه‌کننده حرفه‌ای به صورت هم‌زمان پروانه ساخت بیش از دو فیلم را نمی‌دهد و بعد از اتمام ساخت کارهایی که در دست دارد، پروانه ساخت فیلم بعدی آن صادر خواهد شد.
فرجی در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به اینکه این آیین‌نامه از نیمه دوم سال جاری قطعا اجرائی است، می‌گوید: البته شورای پروانه ساخت از این به‌بعد در هنگام صدور پروانه ساخت به مواردی دقت خواهد داشت مثل اینکه آیا آثار پیشین کارگردان و تهیه‌کننده‌ای که درخواست پروانه ساخت کرده است موفق به دریافت پروانه نمایش شده است یا خیر.

ممنوعیت تولید فیلم برای تهیه کننده ای که پروانه بگیرد و فیلم نسازد
این یکی از نکاتی است که قطعا در هنگام صدور پروانه ساخت به آن توجه خواهد شد. این نکته را نیز پیش‌بینی کرده‌ایم که تهیه‌کننده‌ای که پروانه ساخت بگیرد و اقدام به ساخت نکند قطعا برای کار سوم وی پروانه ساخت صادر نخواهد شد. باید ابتدا تکلیف دو فیلم قبلی که برایشان پروانه ساخت دریافت کرده است مشخص شود. حتی اگر انصراف هم بدهد، تا یک‌سال به تهیه‌کننده موردنظر پروانه ساخت داده نخواهد شد. البته این در شرایطی است که این اتفاق برای هر دو فیلمی که پروانه ساخت دریافت کرده است بیفتد.

قانونی علیه تهیه‌کنندگان
جواد نوروزبیگی، یکی از تهیه‌کنندگان پرکار سینما  که سال قیل با حمایت باتک پاسارگاد آثاری چون “بهمن”، “من دیه گو مارادونا هستم”  تولید کرد، ظاهرا با این تصمیم موافق نیست و می‌گوید: شاید بهتر است که سوابق تهیه‌کننده نیز در تصویب این طرح لحاظ شود. مگر چند فیلم سینمایی در سال ساخته می‌شود که چنین قانونی تصویب می‌شود؟

وی ادامه می دهد: تهیه‌کنندگانی نیز در این سینما کار می‌کنند که در سال چندین کار موفق را تهیه‌کنندگی کرده‌اند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش ادامه می‌دهد: تهیه‌کنندگی یک فیلم به تعداد کارها نیست بلکه به علم و آگاهی است.

ساخت یک فیلم هم کار مشکلی است
منوچهر محمدی که در سالهای اخیر چندین فیلم نظیر “بوسیدن روی ماه”، “میهمان داریم” و “حوض نقاشی” را با حمایت حوزه هنری تولید کرده، اما نظری متفاوت با نوروزبیگی دارد.

او می‌گوید: تا پیش از این نیز چنین قانونی وجود داشته است و فکر می‌کنم تصمیم معقولی است. با توجه به دشواری‌های تولید و پشتیبانی که باید در تولید یک فیلم لحاظ شود، ساخت دو فیلم به‌طور هم‌زمان توسط تهیه‌کننده حقیقی کار مشکلی است.

وی ادامه می دهد: درصورتی‌که برای تهیه‌کنندگان حقوقی مشکلی ایجاد نمی‌کند و می‌توانند بیش از دو فیلم در سال تولید کنند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌افزاید: به گمان من ساخت حتی یک فیلم در شرایط فعلی سینما به خودی‌خود سخت است و به سلامت به‌پایان‌رساندن حتی یک فیلم دشوار است. اما از نظر من این تصمیم معقول به نظر می‌رسد.




محصول تازه تولیدکنندگان “مارمولک” با کپی‌برداری از نام رمان برنده نوبل

سینماژورنال: کمال تبریزی که رمضان امسال بعد از مدتها توانست فیلم توقیفی “پاداش” را روی پرده بفرستد این روزها درگیر پیش تولید تازه ترین پروژه سینمایی اش است.

به گزارش سینماژورنال پروژه تازه تبریزی “کوری” نام دارد که همنام رمان برنده نوبل خوزه ساراماگوی است.

جالب است که طبق اطلاعات ارائه شده در “تماشاگران امروز” منوچهر محمدی تهیه کننده باسابقه ایران که به همراه تبریزی کمدی پرحاشیه “مارمولک” را تولید کرده بود در “کوری” به عنوان تهیه کننده حضور دارد.

یک خبرنگار محور قصه است

“کوری” یک درام سیاسی است که میلاد کیمرام و مینا ساداتی نقشهای اصلی آن را بازی خواهند کرد؛ گویا کیمرام نقش یک خبرنگار را در آن ایفا می‌کند و ساداتی نقش همسر این خبرنگار را.

با توجه به سابقه ذهنی که از همکاری محمدی-تبریزی داریم هیچ بعید نیست که “کوری” هم یک کمدی موقعیت باشد.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند یکی از وزارتخانه هایی که در سالهای اخیر در تولید برخی از محصولات سینمایی و تلویزیونی مرتبط با ژانر جاسوسی از سینماگران حمایت کرده است اسپانسر اصلی تولید این فیلم است.

روند پیش تولید “کوری” طوری پیش می رود که برای نمایش در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر آماده شود.

کورهایی که می توانند ببینند اما نمی بینند

به گزارش سینماژورنال رمان “کوری” که توسط خوزه ساراماگو نگاشته شده داستان نابینایی تدریجی مردمان یک شهر و سپس قرنطینه شدن آنها را بیان می کند؛قرنطینه ای که در آن یک زن بینا هم وجود دارد.

براساس این رمان در سال 2008 درامی توسط “فرناندو مریلس” ساخته شد و “جولین مور” و “مارک رافالو” نقشهای اصلی آن را بازی می کردند؛ البته که این اقتباس سینمایی به اندازه رمان مورد توجه قرار نگرفت.

معلوم نیست وجه تسمیه فیلمنامه جدیدی که تبریزی در دستور کار قرار داده با رمان ساراماگو چیست که نام این رمان را بر پروژه خود گذاشته است اما شاید بتوان جمله ای که قهرمان اصلی داستان در پایان رمان بیان می کند را بی ربط با مضمون فیلم تبریزی ندانست.

جمله ای با این مضمون که “ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که می‌توانند ببینند، اما نمی‌بینند.”




کدامیک از گمنامان این دورهمی زیارتی معروف می‌شوند؟/اندر آداب زیارت حلقۀ خاص سینماگران و مدیران ویژه

سینماژورنال: اینکه تعدادی از هنرمندان و سینماگران ایرانی در آستانه آخرین شب قدر و برای حضور در مراسم ویژه این شب به مشهد مقدس سفر کنند نه تنها اقدامی ناپسند نیست که اتفاقا بشدت خداپسندانه و نیکو است.

به گزارش سینماژورنال اما اینکه سینماگران و هنرمندان با حمایت ارگانی فرهنگی به نام تصویرشهر به سفر بروند که هدف اصلی از تخصیص بودجه به آن کمک به ارتقای فرهنگ شهری است کمی عجیب به نظر می رسد.

گلایه از تصویرشهر

شاید اگر طیفی از هنرمندان که طی سالهای اخیر تحت فشار شدید اقتصادی بودند با حمایت این ارگان به سفر می رفتند ایرادی نداشت و اتفاقا در کنار وجهه مثبتی که به ارگان حامی می داد اثرات خداپسندانه ای برای طراحان این سفر داشت اما اینکه در فهرست مسافران اغلب با چهره هایی روبرویی کاملا متمکن و بی نیاز از حمایت برای یک سفر زیارتی، کمی توی ذوق می زند.
گلایه از خانه سینما
از آنجا که هماهنگی اعزام سینماگران به این سفر از کانال خانه سینما صورت گرفته است و روسای این تنها نهاد صنفی مرتبط با سینماگران بودند که در توزیع تسهیلات ایجاد شده توسط تصویرشهر اختیار داشتند باید گلایه ای هم کرد از هیأت مدیره این نهاد که چرا آن دسته ای از اعضای خانه سینما را به سفر نفرستاده که به دلیل مشکلات اقتصادی سالهاست آرزوی زیارت بارگاه امام هشتم(ع) به دلشان مانده است؟
گلایه از آنهایی که با داشتن تمکن مالی با هزینه دولتی به سفر رفته اند
تک تک آنهایی که با داشتن تمکن مالی با هزینه یک ارگان شهری به سفری زیارتی رفته اند نیز باید این پرسش را پاسخ دهند که آیا نمی شد جای خود را به همکاران کم بضاعت تری بدهند که سالهاست در حسرت چنین سفرهایی هستند؟

معرفی گمنامانی که در آینده بیشتر نامشان را خواهیم شنید

اما در کنار این گلایه ها طرح این پرسش قابل توجه است که اهداف فرهنگی چنین سفرهای چیست؟ و آیا این دورهمی ها فقط برای انجام مناسک مذهبی صورت می گیرد؟

اگر با تعدادی از چهره هایی که در سالهای گذشته در این سفرها بوده اند گپ بزنید متوجه خواهید شد در کنار اهداف معنوی برآمده از این سفرها طی این گونه مسافرتها حشرونشری هم صورت می گیرد میان چهره های سرشناس این حیطه با چهره های بعضا گمنام یا کم نامی که بناست در سالیان آینده در سرمایه گزاری یا مدیریت سینما حضور فعالتری داشته باشند.

چند سال پیش و در یکی از سفرهای این چنینی بود که معرفی رییس بعدی سازمان سینمایی که آن زمان در سازمانی نه چندان مشهور فعالیت می کرد، صورت گرفت یعنی یکی دو نفر از نزدیکان، حین سفر به معرفی ایشان به همکاران پرداخته و درباره سوابق کاریشان توضیحات لازم را ارائه دادند.

بعضا دیده شده سرمایه گزاران علاقمند به کار در سینما و تلویزیون نیز برخی اوقات از طریق چنین سفرهایی بوده که به بوته آزمایش گذاشته شده و درباره چند و چون کار در فیلد تصویر به آنها اطلاعات لازم ارائه میشود و بعد از محک زده شدن توسط چهره های مجرب است که شرایط حضور آنها در عرصه سرمایه گزاریهای سینمایی یا تلویزیونی فراهم می شود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که امسال نیز برخی چهره های کمتر شناخته شده که بناست در ماههای آینده نقشی پررنگ در مدیریت ارگانهای سینمایی کشور و بخصوص ارگانهای فرهنگی شهری داشته باشند در کنار معاونان و مشاوران فرهنگی حضوری پررنگ داشته و طی این سفر به سینماگرانی که رده بالایی خانه سینما را به خود اختصاص داده اند معرفی شده اند.

ضمن اینکه آن دسته از چهره هایی که بناست آرام آرام و با سرمایه گزاری وارد سینما شوند نیز به تهیه کنندگان معتمد حاضر طی این سفر معرفی شده اند.

دیدار کمال تبریزی با وزیری که یک ماه به دنبال دیدارش بود

حضور دو سیاستمدار شناخته شده یعنی احمد مسجدجامعی و علی ربیعی در این سفر هم می تواند کمکی باشد به سینماگران که برای پیشبرد پروژه های مشارکتی خویش با این دو چهره به گفتگو بنشینند.

در این بین مهمترین گفتگو میان ربیعی وزیر کار و کمال تبریزی صورت خواهد گرفت چراکه این کارگردان هفته قبل در گفتگویی گلایه کرده بود که یک ماه است می خواهد وزیر کار را ببیند و این اتفاق نمی افتد. احتمالا حین این سفر گفتگویی کامل میان تبریزی و این وزیر که نسبت خویشاوندی با مدیر سابق مرکز گسترش دارد صورت می پذیرد.

آثار معنوی سفر را خودشان می دانند و آثار مدیریتی را زمان مشخص می کند

درباره آثار معنوی این سفر بر حال مسافرانش بیش از هر کس دیگر خودشان هستند که قضاوت خواهند کرد اما دربار آثار این سفر در چینش حلقه مدیریتی سینما، ورود چهره های تازه نفس به حیطه سرمایه گذاری و پیشبرد پروژه های مشارکتی، گذشت زمان است که ما را به جواب می رساند.

… و فهرست شماری از حاضران در این سفر

وزیر کار: علی ربیعی

عضو شورای شهر: احمد مسجد جامعی

مدیران: سیدهادی منبتی– مجید رضابالا- علیرضا رضاداد- سعید رشتیان- حبیب ایل بیگی – محمدرضا جعفری جلوه – علیرضا تابش – عبدا.. اسفندیاری- امیر اسفندیاری-  فرید فرخنده کیش- پرویز کرمی-  محمدمهدی حیدریان- محمد حسین حقیقی- سیدعلی احمدی- ناصر عنصری- مرتضی رزاق کریمی

تهیه کنندگان: منوچهر محمدی-جواد نوروزبیگی-محمد پیرهادی- تقی علیقلی زاده- ایرج تقی پور- غلامرضا موسوی- علی آشتیانی پور

کارگردانان: مجید مجیدی –سیدرضا میرکریمی- محمدمهدی عسگرپور- مجتبی راعی- عبدالحسن برزیده -کمال تبریزی- جمال شورجه- محمدعلی باشه آهنگر- احمدرضا معتمدی- حمید نعمت ا..- سید روح ا.. حجازی- هادی مقدم دوست- دانش اقباشاوی- روح ا.. سهرابی- احمد مرادپور- مرجان اشرفی زاده

بازیگران: فاطمه گودرزی- حسین یاری- اصغر همت- افسر اسدی-علی دهکردی-گیتی معینی

نویسنده: حبیب احمدزاده

تدوینگر: محمدرضا موئینی

صدابردار: محمدرضا دلپاک

مننقد و خبرنگار: سعید قطبی زاده-مسعود نجفی

مجری: محمود گبرلو

مدیر تولید: محمد صادق آذین

جلوه های ویژه: محمد روزبهانی

عکاس: حافظ احمدی

بدلکار: علیرضا فتحی

 




چطور است که “بوسیدن روی ماه” میتواند بهترین فیلم جشنواره ای با موضوعات شهری باشد اما “شیار۱۴۳” حتی به این جشنواره راه پیدا نمی‌کند؟

سینماژورنال: توزیع جوایز در جشنواره فیلم شهر و قبلتر از آن نحوه انتخاب فیلمها و اعلام کاندیداهای بخشهای مختلف این جشنواره به مانند تمامی جشنواره هایی که در کشور ما برگزار می شود به اندازه توجه به کیفیت فنی آثار دربرگیرنده ملاحظات سیاسی خاص خود را هم داراست.

به گزارش سینماژورنال شاید برای همین باشد که عدم راهیابی برخی فیلمها به این جشنواره و از آن طرف قرارگیری آثاری کم کیفیت در فهرست نامزدها چندان عجیب به نظر نرسد.

در اختتامیه جشنواره نیز غلبه همین نگاه غیرسینمایی بود که چینش جوایز اصلی را رقم زد؛ اینکه فیلمی به نام “امروز” که دو سال قبل تولید شده بهترین فیلم بین الملل شود و فیلمی به نام “بوسیدن روی ماه” که محصول 4 سال قبل است بهترین فیلم جشنواره نام گیرد چه توجیهی می تواند داشته باشد جز توجه به دو سینماگری که در تمام سالهای اخیر سعی کرده اند با نزدیک کردن خود به مدیریت شهری، شرایط ادامه فعالیت خویش را فراهم کنند.

آیا در این چهار سال هیچ فیلم شهری بهتری تولید نشده است؟

جز این هیچ دلیلی را بر این انتخابها نمی توان تصور کرد. اگر قبول کنیم که “بوسیدن روی ماه” بهترین فیلم جشنواره ای است که در سال 94 با موضوعات شهری برگزار شده قطعا باید ایمان بیاوریم به این فرضیه که در این چهار سال هیچ فیلم شهری باارزشتری تولید نشده است.

اگر “بوسیدن…” لایق شرکت در جشنواره بود چرا “شیار143” را به جشنواره راه ندادید؟

گذشته از آن مگر “بوسیدن روی ماه” به هنگام تولید و سپس اکران به عنوان اثری در خدمت مفاهیم فراموش شده دفاع مقدس و سبک زندگی خانوادهای مفقودین و شهدا نام نگرفته بود پس چگونه است که یک فیلم دفاع مقدسی به جشنواره ای با موضوعات شهری راه می یابد و بهترین فیلم این جشنواره نام می گیرد؟

این در تناقض است با عدم انتخاب مثلا “شیار143” و اصلا راه ندادن آن به جشنواره؛ “شیار143” هم درباره مادران مفقودین و صبر و شکیبایی فراوان آنها در روزگار فراق از فرزندان سخن می گفت. اگر “بوسیدن…” لایق شرکت در جشنواره بود پس چرا “شیار143” را به جشنواره راه ندادند؟

تقابل مردی صامت با بوروکراسی بیمارستان چه ربطی دارد به زندگی شهری؟

درباره “امروز” هم که همه چیز هویداست. این فیلم هم بیشتر از آن که درباره اوضاع زندگی شهری در اجتماع امروز ایران صحبت کند دغدغه های مردی صامت(!) را به تصویر می کشد که گویا از بازماندگان دفاع است! آن قدر که در این فیلم درگیریهای این مرد در تقابل با بوروکراسی یک بیمارستان دولتی در بستری کردن یک زن تنها را می بینیم از زندگی شهری چیزی نمی بینیم.

ای کاش راه را برای باتجربه ها باز می کردید

از جشنواره شهر کسی انتظار آن را نداشت که جز این به توزیع جوایز بپردازد اما از چهره هایی چون منوچهر محمدی و رضا میرکریمی انتظار می رفت که با کنار کشیدن از دریافت جوایز و باز کردن راه برای دیده شدن جوانترها، یک عنصر ضدکلیشه را برای جشنواره ای سراسر کلیشه به ارمغان آورند.

ای کاش این دو سینماگر پیشکسوت با تقدیم جوایز خود به جوانانی که تازه ابتدای راهند بدعتی را قرار می دادند برای مدیریت جشنواره های وطنی که بجای درگیری در تعارفات خسته کننده، به فکر اثرگذاری پررنگ در تاریخ سینمای مملکت باشند.