سینماروزان: حجتالاسلام الاسلام پناهیان روحانی شناخته شده از مل گیبسون کارگردان آمریکایی، بهترین گزینه به عنوان همراه در راه پیمایی اربعین نام برد.
به گزارش #سینماروزان، علیرضا پناهیان در برنامه راه معنوی در پاسخ به این پرسش که اگر یک نفر را بخواهد با خود در راه پیمایی اربعین داشته باشد، آن یک نفر کیست از مل گیبسون نام برد.
پناهیان گفت: جایی شنیده بودم مل گیبسون بعد از شنیدن شرح زندگی امام حسین(ع) تعجب کرده که چرا هالیوود فیلم زندگی این شخصیت را نساخته.
پناهیان ادامه داد: فریاد آزادی خواهی یا حماسه سازی هایی که گیبسون در آثارش دارد بسیار زیاد در حماسه کربلا جاری است و اگر او به راه پیمایی اربعین بیاید یقینا اینها را حس خواهد کرد.
چرایی حذف نام کارگردان ایرانی از پروژه تحسینشده مل گیبسون-شان پن!+عکس
|
سینماروزان/کیکاووس زیاری: “پرفسور و مرد دیوانه” یا “پرفسور و دیوانه” از جمله فیلمهای تحسینشده آمریکایی است که در ماههای اخیر بارها از تلویزیون خودمان هم روی آنتن رفته است؛ فیلمی که کارگردانش -فرهاد صفینیا- یک ایرانی مقیم آمریکاست ولی به دلیل اختلاف با کمپانی تولیدکننده فیلم، نامش از تیتراژ حذف شده است.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جامجم ، در نگاه اول با شنیدن نام فیلم «پروفسور و دیوانه» این احساس به وجود میآید که قرار است تماشاگران سینما فیلمی کمدی ببینند. اما این چنین نیست. برعکس، این درام شرح حال گونه حال و هوایی تلخ و دلگیر دارد و داستانش را به زبانی سرد و غمانگیز تعریف میکند. حتی فیلمبرداری آن هم متناسب با حال و هوای دلگیر داستانش است. بخش مهمی از داستان در فضای شب و در مکانهای بسته اتفاق میافتد تا به بینندهاش ثابت کند با مضمونی تلخ سروکار دارد. این در شرایطی است که پروفسور و دیوانه داستان یکی از مهیجترین اتفاقات تاریخ بشر را به تصویر میکشد و پرده از ماجراهایی برمیدارد که منجر به خلق کتاب دیکشنری شد.
“شان پن” و “مل گیبسن” دو بازیگر مطرح سینما در این درام انسانی پرتنش نقش مقابل یکدیگر را بازی میکنند و این در حالی است که اولین دیدار آنها (و قرار گرفتنشان در یک کادر) حدود یک ساعت پس از شروع فیلم محقق میشود. داستان سال 1872 رخ میدهد و گیبسن در قالب جیمز موری و پن در نقش ویلیام چستر مینور ظاهر میشوند. موری که سواد آکادمیک ندارد، تلاش دارد با جمعآوری ریشه کلمات اولین کتاب فرهنگ لغت تاریخ را خلق کند. اما با موانع زیادی در دانشگاه آکسفورد روبهروست و دانشآموختههای مغرور این مرکز، حاضر به بها دادن به کار بزرگ او نیستند. در گوشهای دورتر از آکسفورد، مینور آمریکایی که یک جراح و کلنل نظامی است، از بیماری روحی رنج میبرد و فکر میکند یکی از زیردستانش در دوران جنگ در پی اوست و قصد جانش را دارد. برمبنای این تصور، او به اشتباه مرد بیگناهی را به قتل رسانده و در دادگاه محکوم به اقامت در تیمارستان میشود.
درخواست موری از مردم انگلستان برای یاریرساندن به او، به گوش مینور هم میرسد. او از محل اقامتش ریشه بسیاری از کلمات را برای موری میفرستد و دوستی عمیقی بین این دو بهوجود میآید. موری نام مینور را در کتاب میآورد و به کمکش میآید تا از شکنجههای مدیر تیمارستان رهایی یابد. بالاخره کتاب فرهنگ لغات موری با تمام کارشکنیها منتشر میشود و مینور با کمک موری اجازه خروج از انگلستان و بازگشت به آمریکا را پیدا میکند. در میانه داستان، مینور با هدف کمک به خانواده مردی که به قتل رسانده، حقوق ماهانه نظامیاش را به همسر بیوه و فرزندان او میدهد. این موضوع، باب آشنایی بین مینور و الیزا مریت (ناتالی دورمر) همسر متوفی را باز میکند و در دنباله ماجراها، الیزا از آزادی مینور و عدم مجازات سنگیناش حمایت میکند.
پی بیشرمان نام مستعاری که بعنوان کارگردان روی فیلم آمده در حقیقت کسی نیست جز فرهاد صفینیا، هنرمند ایرانی مقیم آمریکا. او در این فیلم و چند ساخته دیگرش، تلاش داشته نگاهی انتقادی به نوع زندگی آمریکایی و تضادهای درونی آن داشتهباشد. فیلمنامه اقتباسی فیلم را صفینیا با همکاری تاد کومارنیکی و براساس داستان سایمن وینچستر نوشتهاست. کل صحنههای فیلم سال 2016 در دوبلین فیلمبرداری شد. اما آنچه بیشتر از هر چیز مورد توجه و بحث رسانهها قرار گرفت، دعوای حقوقی بین گیبسن، صفینیا و شرکت مستقل فیلمسازی ولتاژ پیکچرز بود. این ماجرای حقوقی باعث شد زمان اکران عمومی فیلم برای حدود سه سال به تعویق بیفتد.
” پروفسور و دیوانه” در شرایطی کلید خورد، که خود گیبسن تمایل بسیاری برای کارگردانیاش داشت. اما به دلایلی که هنوز مشخص نیست، ترجیح داد به دستیارش در «آپوکالیپتو» اجازه کارگردانی فیلم را بدهد. این در حالی است که از همان ابتدا نقش جیمز موری را برای خودش انتخاب کردهبود. او امتیاز برگردان سینمایی داستان کتاب وینچستر را در سال 1999 خریداری کردهبود و 17 سال طول کشید تا بالاخره زمینه ساخت آنرا فراهم کند. گیبسن بسیار دوست داشت نقش مینور را شان پن بازی کند. او همیشه تحسینکننده بازیهای پن بود و همبازی شدن با او در یک فیلم مشترک را افتخاری برای خودش میدانست. پن دیرتر از بقیه عوامل به گروه سازنده پیوست. این اولین بار بود که پن و گیبسن در فیلمی با یکدیگر همبازی میشدند.
در جریان فیلمبرداری بین گیبسن و مدیران ولتاژ پیکچرز اختلافاتی به وجود میآید. مدیران ولتاژ حاضر به فیلمبرداری برخی صحنهها در دانشگاه آکسفورد نمیشوند و این موضوع گیبسن را برآشفته میکند. آنها میگفتند زمان فیلمبرداری بیش از اندازه طول کشیده و کار فیلمبرداری باید هر چه سریعتر متوقف شود و پایان یابد. گیبسن با شکایت به دادگاه، درخواست میکند حاکمیت بر فیلم را به عهده بگیرد. اما دادگاه اظهارات گیبسن و صفینیا را نمی پذیرد و پرونده را مختومه اعلام میکند. گیبسن و صفی نیا بعدا در بیانیهای گفتند نقشی در تدوین نهایی فیلم نداشته و اثری را که آماده نمایش شده بود، فیلمی مایوسکننده معرفی کردند. هر دوی آنها اعلام کردند این فیلم متعلق به آنها نیست و نقشی در آماده شدن نهایی آن نداشتهاند. همین نکته باعث شد این دو کوچکترین همکاری برای تبلیغات فیلم نکنند. تهیهکنندگان فیلم هم درعوض نام صفینیا را از عنوان کارگردانی آن در تیتراژ حذف کرده و نام مستعاری را جایگزین آن کردند. نام صفی نیا به عنوان همکار نویسنده فیلمنامه هم نیامدهاست.
شاید همین مسائل حقوقی بود که آوریل 2019 به اکران عمومی فیلم لطمه زد و باعث دوری تماشاگران از سالنهای نمایشدهنده شد. مدیران ولتاژ پیکچرز اکران عمومی بسیار محدودی برای فیلم بر پا کردند و با دیدن دوری تماشاگران از آن، سریعا پروفسور و دیوانه را روانه بازار دی وی دی کردند. با وجود هزینه 25 میلیون دلاری این درام شرح حالگونه، فروش آن فقط هفتمیلیون دلار بود. در این میان، منتقدان سینمایی نمیدانستند باید چگونه با فیلم برخورد کنند. از آنجا که کارگردان رسما اعلام کردهبود نتیجه نهایی دستپخت او نیست، بسیاری از منتقدان هم ترجیح دادند آنرا نقد نکنند.
تولید قسمت دوم “مصائب مسیح”
|
سینماژورنال: فیلمنامه نویس «شجاع دل» از انجام مذاکره با «مل گیبسون» برای ساخت قسمت دوم فیلم جنجالی «مصائب مسیح» خبر داد.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” «مل گیبسون» که سال 2004 با سومین فیلم خود «مصائب مسیح» حواشی بسیاری در دنیای سینما به وجود آورد، در حال مذاکره با «رندال والاس» فیلمنامه نویس نامزد اسکار «شجاع دل» است تا قسمت دوم این اثر را جلوی دوربین ببرد.
این فیلمنامه نویس در ادامه گفتگو با دیجیتال اسپای گفت که او و «گیبسون» از سال 2014، یعنی زمان همکاری شان در پروژه «ستیغ اره ای»، به طور جدی درباره ساخت این فیلم بحث می کنند. «والاس» در رشته مذهب دانشگاه «دوک» تحصیل کرده و تخصص خود را در حوزه رستاخیز مسیح (ع) کسب کرده است.
گیبسون واکنش نشان نداده
با این حال، نماینده «گیبسون» هنوز هیچ واکنشی به انتشار خبر ساخت دنباله «مصائب مسیح» نشان نداده است. تاکنون هیچ استودیو و سرمایهگذاری برای حمایت مالی از این پروژه که مراحل ابتدایی نوشتن فیلمنامه را طی می کند، اعلام آمادگی نکرده است اما «والاس» اعلام کرده که سرمایهگذاران زیادی برای مشارکت در این پروژه ابراز تمایل کرده اند.
داستان رنجهای مسیح
«مصائب مسیح» داستان رنج های پایان عمر و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی (ع) را روایت می کند اما این فیلم که آن را 9 سال بعد از کار قبلیاش ساخته بود، سروصدای زیادی به پا کرد؛ به طوری که به عنوان جنجالیترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شد.
«گیبسون» فیلم «مصائب مسیح» را با بودجهای 30 میلیون دلاری ساخت و در کمال شگفتی به فروشی ۶۰۰ میلیون دلاری دست پیدا کرد. این فیلم هم مانند «شجاعدل» نامزد و برنده دهها جایزه مختلف از جشنوارههای معتبر سینمایی دنیا شد و علاوه بر این با فروشی فوقالعاده تبدیل به پرفروش ترین فیلم غیرانگلیسیزبان تاریخ سینما و از جمله پرفروش ترین فیلمهای جهان شد.
با وجود تمام حواشی که قسمت اول «مصائب مسیح» با خود به همراه داشت، این فیلم با فروش 600 میلیون دلاری در سطح دنیا همچنان عنوان موفق ترین فیلم سینمای مستقل جهان را یدک می کشد.
سناریست “دندان مار”⇐ فردین جنم کارگردانی نداشت اما نیکی کریمی دارد!/تنابنده در سینما موفق نبود
|
سینماژورنال/فاطمه پاقلعهنژاد: نه فقط در ایران که در همه جای دنیا داشتهایم بازیگرانی را که در کنار پیشبرد پروژه های بازیگری خویش به کارگردانی هم به عنوان مجالی برای اجرای ایده های ذهنی خویش نگریستهاند.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تماشاگران امروز” از وودی آلن گرفته تا کلینت ایستوود و مل گیبسون و رابرت دنیرو و این اواخر حتی آنجلینا جولی بازیگرانی هستند که در کنار فعالیت بازیگری تجربیات کارگردانی کوتاه یا بلند خود را داشتهاند.
در سینمای ایران نیز بازیگرانی را داشتهایم چون محمدعلی فردین، ایرج قادری، فرامرز قریبیان، رامبد جوان، رضا عطاران، مهران مدیری و این اواخر شهاب حسینی و نیکی کریمی که تجربیات کارگردانی خاص خود را داشته اند.
در زمینه وسوسه کارگردانی با احمد طالبینژاد منتقد شناخته شده سینما که در نگارش فیلمنامه “دندان مار” سابقه همکاری با مسعود کیمیایی را دارد و یک فیلم هم به نام “من بن لادن نیستم” را کارگردانی کرده صحبت کردهایم.
اصلا چه میشود که یک ستاره تصمیم میگیرد فیلم بسازد؟
این مساله در همه جای دنیا رواج دارد و محدود به سینمای ایران نیست در همه جا بازیگرهای معروف به دلایل متعددی از جمله اینکه فکر میکنند دوران ستاره بودنشان به سر آمده و رو به افول است، یا عشقی که شاید از اول به کارگردانی داشتند وارد عرصه کارگردانی میشوند. در سینمای ایران هم همین وضعیت از قدیم بوده و هست بازیگران سرشناسی مثل فردین و امثال او همزمان با اینکه بازیگر مطرحی بودند فیلمساز هم شدند. یا مثلا در سینمای آمریکا مل گیبسون که نزدیک به چهار دهه ستاره سینما به ویژه در ژانر وسترن بود، الان ده پانزده سال است که کارگردان است و کارگردان درجه یکی هم هست. پس به نظر شما یکی از دلایلش این است که فکر میکنند دوران ستاره بودن آنها تمام شده است؟
دلیل دیگر این است که به یک موقعیتی میرسند که فکر میکنند آنقدر یاد گرفتهاند که خودشان میتوانند دست به کار شوند و فیلم بسازند. گاهی وقتها هم موفق شدهاند و گاهی هم ناموفق. مثلا جان وین که در دوران خودش ستاره موفقی بود یک فیلم به نام “کلاه سبزها” ساخت و دیگر هم ادامه نداد یا حتی “مارلون براندو” که وارد این عرصه شد و فیلم خوبی نساخت. مهم این است که آیا اینها جنم و دانش فیلمسازی را دارند یا خیر. عموما اگر فقط با اتکا به شهرت و محبوبیت بازیگریشان بخواهند فیلم بسازند موفق نخواهند شد، فقط این نیست که مثلا دکوپاژ بلد باشند یا انواع لنزها را بشناسند، یک دانشی فراتر از اینها لازم است. اگر بخواهیم مثال تاریخی بزنیم میگفتند یکی از تواناییهای فردین این بوده که یک دوربین ۳۵میلیمتری فیلمبرداری را در ۱۵دقیقه مثلا با چشم بسته باز میکرده و میبسته، ولی عملا به عنوان یک کارگردان فاقد اندیشه و تفکر لازم برای تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب بود و فیلمهایش همرده بازیگریش و معمولی بود، چون میدانید که از نظر هنری فردین بازیگر درجه یکی نبود، چون بازی فیگوراتیو و اغراق شدهای داشت. الان در ستارههای فیلمساز به نظر شما چه کسانی موفق و چه کسانی ناموفق هستند؟
سوال خوبی است. تعدادی از بازیگران خوب ما الان برای کارگردانی اقدام کردهاند، نمونهاش آقای تنابنده که بازیگر خیلی خوبی است، ولی این فیلمی که من از ایشان دیدم بیانگر توانمندی لازم او برای کارگردانی مخصوصا در عرصه سینما نیست. شاید در تلویزیون بتواند موفق شود اما در سینما کارش خوب نبود. خیلیهای دیگر هم بودند که در فیلمسازی موفق نشدند ولی من اسم نمیبرم. اما یکی از کسانی که وارد عرصه فیلمسازی شد و خیلی هم موفق است نیکی کریمی است که در اوج شهرت بازیگری، فیلمسازی را شروع کرد و انصافا در این سالها که فیلم میسازد خیلی خوب پیشرفت کرده است و اگر فیلم آخر ایشان «شیفت شب» را با فیلم اولشان «یک شب» مقایسه کنیم نشان میدهد که این آدم جنمش را دارد و حتما سوادش را هم دارد چون فیلم به فیلم پیشرفت داشته است. همین فیلم “شیفت شب” خیلی فیلم حرفهای و پرکشش و جذابی از کار درآمده است و من فکر میکنم یک بخشی از این موفقیت هم به خوش شانسی این خانم که تمام ویژگیهای یک ستاره را داشت و دارد، برمی گردد. چون ایشان از شانس خوبش با خیلی از فیلمسازهای خوب ما از جمله آقای مهرجویی کار کرد و از آنها یاد گرفت. او در «سارا» و «پری» که فیلمهای دشوار مهرجویی هستند با این کارگردان کار کرد و خیلی هم خوب کارش را یاد گرفته و میتوان آینده خوبی برای او پیش بینی کرد. دیگر از کسانی که موفق نبودند…
الان حضور ذهن ندارم دیگر کدام بازیگرها فیلم ساختند؟ مثلا رامبد جوان.
رامبد جوان ادعای روشنفکری ندارد. «ورود آقایان ممنوع» در حد فیلمهای سرگرم کننده و جذاب خوب بود البته به نظر من این فیلم بیشتر از اینکه موفقیتش را مدیون کارگردانی باشد، مدیون فیلمنامهاش است و چون فیلمنامه جذابی داشت هر کس دیگری هم که میساخت احتمالا موفق از کار درمی آمد. فیلم بعدیاش هم درام جنایی است.
باید بسازد ببینیم چه میشود چون خیلی از درامهای جنایی که در سینمای ایران ساخته شده موفق نبودهاند. مثلا فرزاد موتمن که با فیلم «شبهای روشن» خیلی گل کرد و بر سر زبانها افتاد بعد از آن رفت یک فیلم به نام «باج خور» در ژانر نوآر و درام جنایی ساخت که اتفاقا خانم نیکی کریمی هم در آن بازی کرد اما عملا فیلم موفقی از کار درنیامد.