1

پرسشهایی از منادیان نورس شفاف‌سازی درباره سرمایه‌گذار «شهرزاد»⇐چرا نمی‌پرسید چه کسی برای این سرمایه‌گذار، کارت تهیه‌کنندگی صادر کرد؟ و کدام مقام صنفی در جامعه تهیه کنندگان، دخترش را بدل کرد به بازیگر کاراکتری موثر در سریال ایشان؟/چرا درباره شرکای سینمایی این سالهای ایشان طرح سوال نمی‌کنید؟ چرا نمی‌گویید کدام سینماگران بظاهر ارزشی و کدام روشنفکرنمایان کنار ایشان موفق به تولید شدند؟/چرا درباره هیأت داورانی حرف نمی‌زنید که ۹ سیمرغ را یکجا تقدیم به فیلم چرک این سرمایه‌گذار کرد؟؟/چرا درباره حمایت مجلات متبوع خویش از فیلمهای تولیدشده توسط این سرمایه گذار حرفی نمیزنید؟/  چرا از همراهی هم‌مجله‌ایهای خود با محافل این سرمایه گذار چیزی نمی‌گویید؟/چرا از مجله شبه‌انتلکتی نمی‌گویید که برای سریال این سرمایه‌گذار پرونده پر و پیمان درآورد؟/ چرا نمی‌گویید داداش کوچیکه کدام کارگردان با حمایت ایشان فیلمی ساخته که در بخش فیلم اولیهای فجر است؟ /چرا نمی‌گویید کدام سریال ایشان با تهیه‌کنندگی یک نیروی سابقا ارزشی و اخیرا انتلکت بدون داشتن پروانه ساخت در مسیر تولید است؟/چرا نمی‌گویید همین تهیه‌کننده با کدام پروژه مطبوع رسانه‌های ارزشی در بخش مسابقه فجر است؟/چرا نمی‌گویید تکلیف اموال ایشان چیست؟ آیا به مانند داستان فیلمی محصول خودشان گرفتار مصادره خواهد شد یا …؟

سینماروزان: الحمدلله که در سایه فضای پیشروانه‌‌ای که در سالهای اخیر از سوی معدود ژورنالیستها و رسانه‌های مستقل حیطه سینما شکل گرفته حتی آنها که زمانی جرأت طرح پرسش پیرامون منابع مالی پروژه‌های مشکوک را نداشتند نیز به قافله تکفیرکنندگان این پروژه‌ها و صاحبان آنها میپردازند.

اگر این روزها گشتی در فضای رسانه‌های سینمایی بزنیم می‌بینیم که اغلب زوم کرده‌اند بر محمد امامی سرمایه‌گذار سریال «شهرزاد»؛ سرمایه‌گذاری که چهار سال قبل وقتی با شراکت محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری پروژه «شهرزاد»ی که ابتدا اسماعیل عفیفه پروانه ساختش را گرفته بود روی غلتک انداخت فقط این سینماروزان و یکی دو رسانه مستقل دیگر بودند که درباره اش نوشتند!

وقتی برای اولین بار در سینماروزان به صراحت درباره حضور داماد محمد شریعتمداری در تولید یک سریال خانگی گزارشی مبسوط ارائه کردیم(اینجا را بخوانید) نه از آن توئیت‌نویس متصل به ملکه(؟) خبری بود و نه آنها که این روزها داعیه‌دار شفاف سازی مالی پروژه‌های این سرمایه گذاران شده اند. بعدتر و زمانی که درباره صدور کارت تهیه کنندگی برای محمد امامی توسط خواهر همسر معمار سینمای گلخانه ای نوشتیم(اینجا را بخوانید) نه تنها این جماعت وسط لحاف گز کرده بودند بلکه برخی شان نیز مشغول برگزاری نشست برای همان سریال و مشاوره دادن به متنهای سرمایه گذاران بودند.

به هنگام اولین بازداشت محمد امامی باز خبری از این جماعت نبود و چهار سال بعد و تازه نه پس از بازداشت دوم بلکه پس از انتشار شرح اتهامات وی در دادگاه متهمان بانک سرمایه است که این جماعت منادی شفاف سازی سروکله شان پیدا شده. برای سینماروزان اسباب خرسندی است که به نوبه خود اسباب رشد تهور در این جماعت را فراهم کرده و باعث شده حالا آن قدر جرأت داشته باشند که پویش شفاف سازی مالی راه بیندازند ولی این شفاف سازی ابتر است به دلایلی که در ادامه می‌آید:

اول. آنها که این روزها منادی شفاف سازی شده‌اند چرا همچنان جرأت ندارند بپرسند چه کسی برای امامی کارت تهیه کنندگی صادر کرد؟ و کدام مقام صنفی در جامعه تهیه کنندگان، دخترش را بدل کرد به بازیگر کاراکتری موثر در سریال «شهرزاد»؟

دوم. منادیان نورس شفاف‌سازی چرا درباره شرکای سینمایی این سالهای امامی طرح سوال نمیکنند؟ چرا درباره همراهی حمید فرخ نژاد، سعید ملکان، مانی حقیقی، سعید سعدی و محمدحسین قاسمی با امامی و تولید «خوب بد جلف»، «ابد و یک روز»، «خوک»، «مغزها…» و «مصادره» حرف نمیزنند؟ «ابد و یک روز» همان فیلمی است که به ناگاه یازده سیمرغ جشنواره سی و چهارم فجر را گرفت؛ جشنواره ای که از ابوالحسن داوودی تا جمال ساداتیان و منوچهر شاهسواری در هیأت داوران آن حاضر بودند! هیچ کدام از این چهره ها حواسشان نبود سرمایه تولید فیلم را چه کسی فراهم کرده؟؟

سوم. منادیان نورس شفاف‌سازی چرا درباره حمایت مجلات متبوع خویش از فیلمهای تولیدشده توسط این سرمایه گذار حرفی نمیزنند؟ چرا اینها از پرونده ویژه مجله خود برای «شهرزاد» صحبت نمی‌کنند؟ ایشان چرا از همراهی هم‌مجله‌ایهای خود با محافل این سرمایه گذار چیزی نمی‌گویند؟ دقیقا بیایند و بگویند چه کسی بود که در یک مجله شبه‌انتلکت سینمایی(!) برای سریال امامی پرونده ای پر و پیمان تدارک دید؟

چهارم. چرا منادیان نورس شفافیت که از مجله‌درآورندگان برای «شهرزاد» تا یک فیلمساز سابقا همکار با آقازاده سیاسی و فیلمسازی که مدام با همکاری بانکها و فارابی فیلم ساخته را شامل میشود، مدام میگویند نباید فیلمهای اخیر امامی وارد جشنواره شود ولی نمیگویند امامی با کدام فیلمها متقاضی حضور در جشنواره شده؟؟ اگر واقعا متهور شده‌اید رک و راست بگویید داداش کوچیکه کدام کارگردان با حمایت ایشان فیلمی ساخته که در بخش فیلم اولیهاست؟ اگر واقعا به دنبال شفاف سازی هستید بگویید کدام سریال ایشان با تهیه‌کنندگی یک نیروی سابقا ارزشی و اخیرا انتلکت بدون داشتن پروانه ساخت در مسیر تولید است؟ و همین تهیه کننده با کدام فیلم در بخش مسابقه فجر حاضر است؟

پنجم. منادیان نورس شفاف‌سازی ورای اینکه باید بپرسند آیا بخشی از سرمایه‌های این متهم برای رد گم کردن به سمت حمایت از تولیدهای استراتژیک با مضمون قتل زن‌داداش یک تروریست یا تحقیر قتلهای زنجیره ای رفته تا اسباب تسهیل تولید سریالهای روتین اش را فراهم کند(؟) حتما در این باره هم طرح سوال کنند که اموال این سرمایه‌گذار الان کجاست؟ و آیا همان طور که در یکی از فیلمهای متبوع ایشان یعنی «مصادره» دیدیم آیا این اموال هم گرفتار مصادره خواهد شد یا از تمام اتهامات وارده تبرئه خواهد شد و به دامن پاک تولید بازخواهد گشت؟




افاضات آقازاده-مدیری که با واژه «کثافت» به پرمخاطب‌ترین فیلم اکران۹۷ تاخته بود⇐ کاری که گروه تلویزیونی جم انجام می‌دهد شیادی است/اینکه ساعات تماشای تلویزیون افزایش پیدا کند، باعث نگرانی است!!

سینماروزان: آنها که اخبار سینمایی را پیگیری میکنند حتما یادشان می آید ابتدای اردیبهشت ماه و در جریان جا ماندن فیلمهای ارگانی-4درصدی از کمدی «مصادره»-که تا اینجا پرمخاطب ترین فیلم اکران97 است-، یک مدیر تلویزیون با واژه «کثافت» به «مصادره» که با پروانه ساخت وزارت ارشاد تولید شده و با پروانه نمایش همین وزارتخانه اکران شد تاخت!

این مدیر محمد سرشار نام داشت که آقازاده محمدرضا سرشار از نویسندگان متبوع جریان اصولگرایی است. ادبیات این آقازاده که احتمالا به واسطه تواناییهایشان و نه داشتن ژن خوب(!) به مدیریت شبکه کودک رسیده با انتقاد بسیاری از رسانه ها مواجه شد ولی دریغ از سر سوزنی دلجویی بابت به کار بردن آن عبارات از سوی مدیر شبکه کودک!(اینجا را بخوانید)

حالا این مدیر در گفتگویی که با خبرگزاری متبوع سازمان تبلیغات داشته در کنار گلایه از شبکه پرحاشیه جم مدعی شده اینکه ساعات تماشای تلویزیون افزایش پیدا کند باعث نگرانی است چون ممکن است مخاطبان را از اموری مانند کتابخوانی بازدارد! اما این مدیر انگار حواسش نیست که احتمال رجوع مخاطب به کتاب بخاطر فقر محصول سرگرم کننده در رسانه ملی، خیلی کمتر از احتمال رجوع به فضای مجازی و شبکه های ماهواره ایست؛ کافیست یک بار سرانه مطالعه در کشور را ارزیابی کنیم تا همه چیز دستمان بیاید!

سرشار گفته است: ما باید بین شیادی رسانه ای و تربیت تفاوت قایل شویم، کاری که گروه تلویزیونی جم انجام می دهد شیادی است. این درست نیست که یک شبکه تلویزیونی حیازدایی و تحریک جنسی انجام دهد و بعد که مشکل بوجود آمد به صراحت آموزش هایی دهد که باید به شکل خصوصی انجام شود. درواقع آنها یک خرابکاری بزرگ را با یک خرابکاری بزرگتر می پوشانند.

این مدیر ادامه داده است: مهمترین رویکرد ما در شبکه کودک تربیت محوری است و اینکه تلاش کنیم به سمت یک رسانه مربی حرکت کنیم. به نظرم حدود ۲ سال و چند ماهی که از تاسیس این شبکه گذشته، گواه این تجربه است که ما توانسته ایم مخاطبمان را سرگرم کنیم و برایش جذاب باشیم و از طرف دیگر دانسته های خود را به او انتقال دهیم اما نکته دیگر این است که تماشای زیاد تلویزیون دیگر مهارت های کودک از جمله کتابخوانی را کاهش می دهد و اگر روزی برسد که کودک ایرانی روزی یک ساعت تلویزیون ببیند ایده آل ماست.

سرشار افزوده است: بزرگترین خطا این است که خانواده به دلیل اعتمادی که به شبکه کودک دارد بچه را از سر خود باز کرده و او را جلوی تلویزیون بگذارد. ما مثل یک آشپز محصولات مختلفی را برای بچه ها تولید می کنیم و فهرست متنوعی داریم اما انتخاب اینها توسط خانواده و خود بچه ها صورت می گیرد و خانواده نباید اجازه دهد با تنوع این لیست بچه ها بیشتر برنامه ببینند. ما اکنون ۱۰ برنامه داریم که بیش از ۵۰ درصد بیننده دارد که در تاریخ تلویزیون این میزان محبوبیت برنامه های کودک سابقه نداشته است اما همانطور که گفته شد نباید باعث شود تعداد ساعات تماشای تلویزیون افزایش پیدا کند زیرا این امر باعث نگرانی ما می شود.




حمله یک آقازاده به «مصادره» با استفاده از واژه «کثافت»!!⇔نکته: این آقازاده، مدیر شبکه کودک است!/آرزو: امیدواریم این آقازاده، با این ادبیات به فکر تأمین محتوا برای کودکان این کشور نباشد

سینماروزان: اینکه هر شخصیتی ورای وجهه حقوقی خود بتوان نقد و نظر و آرای خود را درباره محصولات فرهنگی بی ممیزی ارائه کند منطقی است اما اینکه این ابرازنظر به چنان افراطی دچار شود که از لفظ «کثافت» در حمله به فیلمی استفاده شود که مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور را دارد عجیب است!

به گزارش سینماروزان محمد سرشار آقازاده محمدرضا سرشار از فعالان فرهنگی منسوب به جریان اصولگرایی که یحتمل به واسطه تواناییهای شان(!) به مدیری شبکه کودک رسیده در یکی از تازه ترین متنهای اجتماعی خود نوشت: خبر خوب اول اردیبهشت، ده میلیاردی شدن دو فیلم راهبردی سینمای ایران، «به وقت شام» و «لاتاری» است. در کنار این دو غول فروش، سه میلیاردی شدن «فیلشاه» را هم نباید از یاد برد و البته روسیاهی این بیست و سه میلیارد برای «مصادره» و سازندگانش بماند که به اسم انقلاب، هر کثافتی را به خورد مردم دادند. امیدوارم به زودی «تنگه ابوقریب»(البته ابوغریب نگارش صحیحتر است) هم از سازمان هنری-رسانه ای اوج اکران شود و شادی امسالمان در سینما بیشتر گردد.

اینکه یک آقازاده بتواند به ابرازنظر بپردازد خیلی هم خوب است اما ادبیاتی که از مدیر شبکه کودک انتظار میرود چنین است؟ اینکه این آقازاده می‌خواهد ابراز ارادت خود را به یک ارگان و محصولات ارگانی با صدای بلند اعلام کند خیلی هم خوب است اما اینکه در نوشابه باز کردن برای این ارگان، محصولی دیگر را که اتفاقا آمار فروشش از فیلمهای مطلوب شان بیشتر بوده با واژگان رکیک خطاب قرار دهند منطقی نیست.

حتی اگر برای مجوزهای وزارتخانه ای با پسوند اسلامی ارزش قائل نیستید، برای مخاطبانی که از «قصه ظهر جمعه» پدرتان خاطره دارند ارزش قائل باشید. بخشی از آن مخاطبان همینها هستنید که با تماشای محصولی به زعم شما «کثافت»، کاری کرده‌اند که از ابتدای اکران نوروز، میان فروش این فیلم با محصولات ارگانی-درصدی مطلوب شما اختلافی میلیاردی وجود داشته باشد.

آقازاده عزیز! امیدواریم با این دست فرمان به مدیریت شبکه کودک و تولید محتوا برای کودکان این سرزمین نپردازید که همین تتمه مخاطبان رسانه ملی را از دست ندهیم.

پی نوشت: یعنی این آقازاده مدیر هنوز نمیداند «ابوقریب» منطقه ای در ایلام ایران و «ابوغریب» زندانی در عراق است؟؟

متن اجتماعی محمد سرشار
متن اجتماعی محمد سرشار



ادعاهای کارگردان «مصادره»⇐همین الان هم عده‌ای حقوق بازنشستگی ساواک را می‌گیرند!!/آن قدر رفتیم و آمدیم تا پروانه دادند/به این زودیها فیلم دیگری نمی‎سازم/چاپلین و باستر کیتون هم در اغلب فیلمهایشان یک نقش را بازی کردند؛ درست مثل عطاران!!!

سینماروزان: مهران احمدی در اولین تجربه فیلمسازیش توانست کمدی «مصادره» را بسازد که در رقابت با محصولات ارگانی-درصدی اکران نوروز، پیشتار گیشه هاست و با عبور از 12میلیارد فروش خالص به فکر 15میلیاردی شدن است؛ فیلمی که صدالبته حضور رضا عطاران در رأس بازیگرانش به اقبال مخاطبان نسبت به آن افزوده است.

مهران احمدی در تازه ترین گفتگویش پیرامون «مصادره» درباره سختیهای فعالیت به عنوان فیلمسازی به «شهروند» گفت: درحال حاضر عجله‌ای ندارم که به این زودی‌ها فیلم دیگری بسازم. فیلم‌ساختن یک روند طولانی و دشوار است که در آن همه‌ چیز هم در اختیار آدم نیست. چیزهایی مثل مسائل مالی و سرمایه‌گذاری فیلم، درگیری با ارشاد و سانسور و مجوز و… درگیری‌های دیگر که همه بهتر می‌دانند.

احمدی با اشاره به دردسرهای دریافت پروانه ساخت «مصادره» گفت: فیلمنامه مصادره برای بار اول پروانه نگرفت. بالاخره نمی‌شود که فیلمنامه‌ای بی‌ایراد باشد و همان اول به آن پروانه بدهند، اما تهیه کننده و من هم در مواقعی آن‌قدر رفتیم و آمدیم که درنهایت چیزهایی را به ما گفتند که آنها را اصلاح کردیم.

کارگردان «مصادره» با اشاره به وضعیت شخصیت اصلی فیلمش که ساواکی است بیان داشت: یک جایی خواندم که اوایل انقلاب یک عده کارمند اداره ساواک رفته بودند دم وزارت کشور تظاهرات؛ که چرا حقوق‌های ما را قطع کرده‌اید. این صددرصد واقعیت دارد. امام خمینی(ره) هم یادمان است که گفته بود فقط شکنجه‌گرها و رؤسای اصلی را محاکمه کنید. یک نکته‌ای بگذار بگویم که جالب است. می‌گویند حتی همین الان و امروز هم عده‌ای حقوق بازنشستگی ساواک را می‌گیرند.

مهران احمدی با رد تکراری بودن بازیگری رضا عطاران در «مصادره» اظهار داشت: در تمام سال‌هایی که عاشق سینما بوده‌ام، دیده و فهمیده‌ام که اصولا در تمام دنیا کمدین‌ها در بیشتر کارهایشان یک نقش را بازی می‌کنند. مگر مثلا چاپلین یا باستر کیتون فیلم به فیلم تفاوت دارد بازی‌شان؟ معلوم است که نه. اصلا قطعا می‌دانید که برای بازیگرانی در این حد براساس ویژگی‌هایشان فیلمنامه نوشته می‌شود؛ این از این، اما بیایید از جنبه دیگری هم نگاه کنیم. آن بخش‌های پیری عطاران کجایش تکراری است؟ کجا آن‌بخش از بازیگری رضا عطاران را که در سن بالا رخ می‌دهد، در فیلم‌های دیگر دیده‌اید؟ عطاران یکی از بهترین کمدین‌های‌ ایران است و در این فیلم هم یکی از بازی‌های خوبش را شاهدیم. او در این فیلم، یک پروسه ۴۰ساله را در بازی‌اش طی می‌کند. یعنی که در ۴۵روز، ۴۰‌سال پیر می‌شود. این‌که درنهایت مخاطب باور می‌کند که درحال تماشای یک آدم ۷۰ساله است، به این دلیل است که عطاران با تمام فیزیک و روح و روانش در اختیار نقش بوده.




تحلیل یک رسانه حوزه گردشگری⇐علیرغم بریز و بپاش‌های کلان، مخاطبان همچنان سرگرم شدن با عطاران را ترجیح می‌دهند به محصولات ارگانی-۴درصدی مطبوع رسانه ملی!

سینماروزان: اکران نوروز97 به واسطه نسبت رسانه ملی با محصولات سینمایی نه تنها بدعتی در جهت همسویی بیشتر مدیران سیما با اهالی سینما نبود بلکه همچنان امتداد تبعیضهایی را دیدیم که در همه این سالها رسانه ملی میان محصولات سینمایی قرار داده است.

«تفریحات24» از رسانه های حوزه گردشگری با تمرکز بر محصولات پرفروش اکران نوروزی به مقایسه کمدی «مصادره» و محصولاتی مانند «به وقت شام» و «لاتاری» پرداخته است که دومی و سومی علیرغم حمایتهای فراوان رسانه ملی در فروش فاصله ای بعید داشته اند با «مصادره».

متن تحلیل این رسانه را بخوانید:

«نه» مخاطبان به محصولات 4درصدی!!/یک «آری» دوباره به رضا عطاران

اکران نوروز امسال به مانند بسیاری از گل های اکران با تلاش محصولات ارگانی-دولتی برای استفاده از ظرفیت بالای اکران در جهت بالا بردن فروش همراه بود اما نتیجه ای که عاید اکران شد همچنان شکست ارگانیهاست.

نوروز امسال رضا عطاران با «مصادره» به سینماها آمد و فیلم «به وقت شام» محصول سازمان اوج از یک طرف و فیلم «لاتاری» محصول تهیه کننده ای نزدیک به محمدباقر قالیباف-کاندیدای انصرافی انتخابات۹۶ که به دسته بندی درصدی شهروندان پرداخته بود- از طرف دیگر آمده بودند که اجازه پیشروی «مصادره» را ندهند.

در این بین هم «لاتاری» و هم «به وقت شام» از انبوه تیزرهای تلویزیونی و حمایت سیما هم بهره برده بودند بماند که فیلم اول از کلی بیلبورد و فیلم دوم از سوی سامانه آنلاین بلیت فروشی هم با اعطای پاپ-آپ حمایت میشد تا هرطوری که هست فروشش بالا برود.

با این همه، اتفاق نهایی پیشتازی «مصادره» با اختلافی نزدیک به دو میلیارد از هر دو فیلم بود؛ «مصادره» از محصولات تصویرگسترپاسارگاد از موسسات فعال شبکه خانگی در سالهای اخیر بوده است که برخلاف کمدیهای روتین سالیان اخیر جایی ویژه را برای صحنه آرایی و طراحی شخصیتهایی خاص در دل داستانی پرفراز و فرود قرار داده است.

همین ویژگیها در کنار حضور رضا عطاران به عنوان هنرمندی مردمی در رأس بازیگران «مصادره» بود که باعث شد فروش این فیلم از همان ابتدا فاصله‌ای بعید با دو فیلم دیگر داشته باشد.

بودن در کنار مردم و همراهی با خواسته های آنها ویژگی رضا عطاران است و شاید برای همین است که در همه این سالها در کمتر محصول ارگانی بوده که رضا عطاران را دیده باشیم؛ همینهاست که باعث میشود مخاطبان هم برای سرگرم شدن در ایامی همچون نوروز همچنان امثال عطاران را ترجیح میدهند.

وابستگی به سیاسیون و ارگانهای متمول میتواند شرایطی را فراهم کند که تهیه کنندگان در تولید به سودهای بالا برسند اما محک مستقیم مخاطبان در اکران که پیش می آید حتی صرف کرور کرور هزینه برای تبلیغات محصولات ارگانی باز هم به اندازه یک دهم مردمی بودن کارکرد ندارد.




«مصادره»⇐سوزن به خودی محمد امامی؟؟/کیفر «خاوری» ممکن نیست مگر با کمک تبهکار رذل آمریکایی!!!

سینماروزان/حامد مظفری:

مثبت: سروشکل آبرومند و ساختار استاندارد که بیش از همه نمایانگر تجربیات فراوان مهران احمدی در دستیاری و بازیگری است؛ احمدی سالها همکار کاهانی بود اما کمدیش بیش از آن که یادآور فضای جفنگ آثار کاهانی باشد یادآور کمدیهایی مانند «سن پطرزبورگ»(دقت کنید بر نریشن گویی ناصر طهماسب) و «خوب بد جلف» با متنهای پیمان قاسم‌خانی است که میخواهند مابین کمدی کلاسیک و کمدی موقعیت در حرکت باشند. کارگردانی مهران احمدی از مشاورش نرگس آبیار خیلی جلوتر و شسته‌رفته‌تر است!!

منفی: محتوای متشتت و یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدن پاشنه آشیل «مصادره» است.

نعلها کدامند؟!⇐قهرمان فیلم یک ساوکی است و از این طریق تا حد ممکن، ساواک تطهیر میشود! آدم بد فیلم «خاوندی» است؛ یک مدیر متنفذ دولتی که یقه آخوندی میپوشد و نماز سروقتش فراموش نمیشود اما اختلاسگر از کار درمیآید؛ اختلاسگری که دستگاه اطلاعاتی ایران نمیتواند به ایران برش گرداند مگر با کمک یک تبهکار رذل آمریکایی!
میخ کدام است؟⇐ «مصادره» تا توانسته اپوزیسیون آن طرف را آش و لاش نشان داده و به جای به روز بودن و زدن به دل پشت پرده امثال جم به سراغ نمونه های تاریخ مصرف گذشته ای همچون هخا و شهرام همایون و فرود فولادوند رفته؛ از این حیث هم فضا یادآور آیتمهای شوخی با ماهواره است که یک دهه قبل مهران مدیری آنها را ساخت.

مثبت: «مصادره» فیلم رضا عطاران است؛ عطاران است و میخوارگی در کاباره و ژامبون و چیپس! عطاران است و آوای ابی و گوگوش و ستار و معین و فرهاد! عطاران است و نردعشق با کلمنته! عطاران است و تقلید صدای اسب در شبکه تلویزیونی معاند! عطاران است و بامزه بازیهایی که «مصادره» را قائم به خود کرده!

منفی: فرار از تصویرسازی بیرونی چه در بخشهای پیش از انقلاب و چه در بخشهای ایالات متحده برخورنده است برای فیلمی که کلی هزینه کرده برای فیلمبرداری با بانوان سرباز در ارمنستان !! لوکیشنهای بیرونی حداقلی هستند و به جایش به دل بیابان زدن و هندونه خوردن با الاغها و رویاپردازی با کابویها را شاهدیم!!!

کاراکتر:

— «سخاپور» با بازی میرطاهر مظلومی با شمایل دگرباشانه یادآور «ایران برگر» است⇔سخاپور مثلا «هخا» است؟!

— «خاوندی» با بازی بابک حمیدیان هم لابد خاوری است!؟

پلان:
ختنه کردن زکریا توسط یک یهودی و انداختن زوائد ختنه جلوی گربه امریکایی!

دیالوگ:

–اینجا امریکاس؛ همه چی تو آینده س!

–با این امریکایی گاوچرون نگرد. اینا اول پیرهنتو درمیارن و بعد خشتکتو!!

–کلمنته از «ال پاسو گایز» بیرون آمد اما «ال پاسو گایز» از کلمنته بیرون نمیومد!

–از آنجا که شیشه نوشابه را با غذا میدادن…مجبور شدم سی پرس چلوکباب بزنم! (از زبان عطاران در قامت ساواکی محبوب «مصادره»)

–اینا خونواده هاشون گروگانن پیش آخوندا…اگه گل نزنن همه سینه دیوارن! (ساواکی درباره تیم فوتبال ایران)

–سخاپور مامور آخونداس…مادرت هم مامور آخونداس…خودت هم مامور آخوندایی(ساواکی خطاب به فرزند)

–سخاپور و پدر شما تکلیفشون مشخصه اما خاوندی نه(از زبان مأمور امنیتی)

–ما برای لاتین احترام زیادی قایلیم. اونجا امریکای واقعیه

پارادوکس:
سرمایه تولید «مصادره» را محمد امامی داده که خود به خاطر درگیری در سوءاستفاده از صندوق ذخیره فرهنگیان مدتی بازداشت بود! از این حیث طعنه های فیلم به «خاوری» پارادوکس است یا سوزن به خودی سرمایه گزار؟!

پیام اخلاقی:
به کیفر رساندن اختلاسگران فراری و از جمله «خاوری» ممکن نیست مگر با کمک تبهکاران رذل آمریکایی!

حامد مظفری
حامد مظفری