1

اشکالی ندارد که برخی “مست عشق” را جدی نگیرند و به آن حمله کنند!/مردم هم به “فسیل” احتیاج دارند و هم به “مست عشق”!/قطعا بخشی از مخاطبان “مست عشق” همان مخاطبان “فسیل” هستند!!/علایق عرفانی مرتضی پورصمدی عامل انتخاب او به عنوان مدیر فیلمبرداری بود/از روز اول به شریک ترک تاکید کردم که بازیگران شمس و مولانا حتما باید ایرانی باشند/از همان ابتدا به‌دنبال استقبال نسل جوان بودیم و نه مولوی‌شناسان!/اگر بخواهیم سیر تا پیاز ماجرای شمس و مولانا را با شرح دهیم، قطعا به یک سریال حداقل ۵۰ قسمتی می‌رسیم!/فقط سعی کردیم دریچه‌ای به اندیشه‌ درباره مولوی باز کنیم!

سینماروزان: مشتاقم بعضی از جامعه‌شناسان زبده مملکت ما از منظر جامعه‌شناسی بررسی کنند که چرا «فسیل» پرفروش شد و در ادامه چرا «مست عشق» می‌فروشد؟ دو فیلم در دو ژانر کاملا متفاوت و به این سؤال پاسخ بدهیم که آیا وقتی مردم از «فسیل» استقبال می‌کنند و در ادامه «مست عشق» را هم می‌بینند، بیانگر این نیست که مردم به هر دو فضا احتیاج دارند؟

حسن فتحی کارگردان فیلم “مست عشق” که با پخش فیلمیران روی پرده است با بیان مطلب فوق به روزنامه شرق گفت: در سال‌های گذشته، اندیشه‌های تک‌بعدی وجود داشته که سعی کردند یک تعریف محدود از مردم و جامعه ارائه بدهند. من مطمئن هستم بخشی از مردمی که فیلم‌های کمدی را دیدند، پسندیدند و استقبال کردند‌، «مست عشق» را هم دیدند و پسندیدند. بنابراین فکر می‌کنم سینمای ما به هر دو ژانر نیازمند است؛ هم فیلم‌های کمدی خوب، هم فیلم‌های تاریخی‌-اجتماعی که در آن اندیشه و تفکر مطرح باشد و تماشاگر را به تفکر راجع به برخی مسائل دعوت کند. به هرکدام از ژانر‌های سینمایی یک‌سویه نگاه کرده و فکر کنیم فقط این ژانر در سینما جواب می‌دهد، به نظرم اشتباه کرده‌ایم و این اشتباه گاه برمی‌گردد به تعریف غلطی که ما از جامعه و از مردم داریم و فراموش می‌کنیم این مردم هم نیازمند لحظاتی هستند که بخندند، سبکسری کنند و لذت ببرند و هم نیاز دارند لحظاتی در یک فیلم اندیشه و تأمل کنند. در نتیجه هر نگاهی که سینما را فقط به یک سمت سوق بدهد، خواه این نگاه از جانب مسئولان هنری و فرهنگی جامعه باشد یا از طرف جریانات هنری و طیفی از منتقدان، به نظرم غلط است و سینما را باید در طیف‌های متفاوت حمایت و همراهی کرد. سینمای کمدی جای خود، سینمای متفکر و هنری، معناگرا و تاریخی جای خود. تمام این مدل‌های سینمایی می‌تواند مخاطبان زیادی در جامعه داشته باشد.

فتحی افزود: از این منظر استقبالی که از «مست عشق» شده، اتفاق غافلگیر‌کننده‌ای نیست. این فقط استقبال از فیلم «مست عشق» نیست، نیاز جامعه را در سطوح سنی متفاوت به جهت برقرار‌کردن یک ارتباط معنا‌دار با میراث فرهنگی خودش نشان می‌دهد. نسل جوان هم با این فیلم ارتباط برقرار می‌کند. در کنار خیلی از پارامترها که قطعا به این استقبال کمک کرده، مسلما نیاز نسل جوان برای پیوند‌خوردن با گذشته فرهنگی ایران زمین یکی از فاکتورهای مهم است. نکته حائز اهمیت این است که صرف‌نظر از اینکه فیلمی اکران می‌شود و فروش خوبی در گیشه تجربه می‌کند، در این میان نقدهایی صورت می‌گیرد که برخی مثبت و برخی منفی است که به نظرم کاملا در سینما طبیعی است. این فیلم یک پیام برای مسئولان فرهنگی جامعه ما دارد که دهه‌هاست فیلم‌سازان را تشویق می‌کنند به سراغ نوابغ تاریخ بروند و در عمل هیچ حمایت و تلاشی از فیلم‌سازان انجام نمی‌شود. به گذشته سینمای ما در این ۴۰ سال نگاه کنید؛ چند فیلم درباره چهره‌های بزرگ و افتخارآفرین فرهنگ ایران ساخته شده؟ این همه درباره فردوسی و شاهنامه و نقش حیاتی که شاهنامه در حفظ هویت و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی داشته حرف می‌زنیم اما چند فیلم راجع به شاهنامه و قصه‌های شاهنامه ساخته شده؟ درباره حافظ، سعدی، نظامی و بسیاری از نوابغ و مفاخر فرهنگی مدام گفت‌وگو می‌کنیم، چند فیلم درباره آنها ساخته شده؟ اصلا چرا ساخته نشده؟ آیا فیلم‌سازان ما نخواستند؟ من فکر می‌کنم اغلب فیلم‌سازان ما نگاه عمیق و مثبتی راجع به گذشته فرهنگی جامعه ایران دارند. چه موانعی بوده که نساختند؟ اینها نکاتی است که فکر می‌کنم مهم است به آن پرداخته شود و در نتیجه باعث می‌شود در آینده بتوانیم فیلم‌هایی ارزشمندتر از «مست عشق» داشته باشیم.

این کارگردان درباره روند تولید “مست عشق” بیان داشت: پنج، شش سال پیش فرهاد توحیدی با من درباره سریالی محصول مشترک ایران و ترکیه به اسم «فیروزه» صحبت کرد. در جلساتی که داشتیم، با مهران برومند و بعد آقای علیزاده (سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده) فیلم آشنا شدم. در سفری که به استانبول داشتیم، پیشنهاد دادم به‌جای اینکه سریالی به اسم «فیروزه» بسازیم، چرا سراغ مولانا نرویم؟ از آنجا که مردم ترکیه هم احترام بسیار‌ عمیقی برای شخص مولانا قائل هستند و ما ایرانیان که به‌هر‌حال او را هم‌وطن خودمان می‌دانیم، در نتیجه این پیشنهاد تولید مشترک مورد بحث و بررسی قرار گرفت و خوشبختانه همه موافقت کردند. سفرهای مکرر و متعددی به قونیه داشتیم و جلسات زیادی با مولوی‌شناسان ایرانی و غیرایرانی گذاشتیم؛ از‌جمله مولوی‌شناس بزرگ ایران استاد موحد. کتاب‌های زیادی در این زمینه خواندیم و به‌هر‌حال طرح قصه‌ای نوشته شد.

فتحی گفت: از همان ابتدا هم که با فرهاو توحیدی جلسه داشتیم و صحبت می‌کردیم، دنبال پاسخ‌دادن به این سؤال بودیم که چه طرح قصه‌ای را جلو ببریم و چگونه قصه را طراحی کنیم که نسل جوان از کار استقبال کنند. به این فکر نمی‌کردیم مولوی‌شناسانی که در این زمینه مطالعه دارند، از کار استقبال می‌کنند یا خیر. ما به مردم فکر می‌کردیم، به کف جامعه، به نسل جوان فکر می‌کردیم که چگونه می‌توان در طراحی فیلم‌نامه مسیری را رفت که نسل جوان جامعه اثر را دوست داشته باشند. ارتباط شمس و مولانا و اختلافاتی که بین نزدیکان مولانا در ارتباط با شخصیت شمس رخ می‌دهد، به ما کمک کرد که سراغ یک ژانر معمایی‌ که مورد علاقه سینما‌دوستان است، برویم. طرح را با دکتر موحد مطرح کردیم و پسندید. نگارش فیلم‌نامه دو، سه سالی زمان برد و در نهایت امکانی در ترکیه فراهم شد که به‌طور مشترک این کار ساخته شود. فکر می‌کنم تا حدود زیادی به هدفی که دنبالش بودیم، رسیدیم؛ امروز به آن رنج‌ها و اتفاقاتی که پشت ‌سر گذاشتیم، فکر نمی‌کنم. حس می‌کنم شاید لازم بود آن مسیر را طی کنیم که این اتفاق رخ دهد. اتفاقاتی در هستی می‌افتد که خیلی با عقل استدلالی قابل توضیح نیست. شاید باید همین مسیر را می‌آمدیم و اگر این درست باشد، باید از تمام کسانی که در این مجموعه بودند، گروه ایرانی و گروهی که در ترکیه به ما پیوستند، نهایت تشکر را داشته باشم. امروز سعی می‌کنم دیگر به هیچ‌کدام از آن مسائل و مشکلات و اختلاف‌ها که گاهی آزاردهنده بود، فکر نکنم. به این فکر می‌کنم که این مجموعه به‌هر‌حال دست به دست هم دادند و با وجود تمام اختلاف سلیقه‌ها و مشکلات پیش‌آمده، نهایتا این همکاری منجر به این شد که این اتفاق در سینمای ما رقم بخورد. امروز فیلمی درباره مولانا داریم. ادعا نداریم که همه حرف‌ها را گفتیم. اصلا چنین چیزی نیست. همچنان در دریای بی‌کران اندیشه‌های شمس و مولانا کار ما تولید یک فیلم سینمایی با زمانی محدود است. فقط سعی کردیم دریچه‌ای به این اندیشه‌ها باز کنیم.

فتحی خاطرنشان ساخت: اگر بخواهیم به‌طور کامل سیر تا پیاز ماجرای شمس و مولانا را با رعایت تمام ظرایف و جزئیات شرح دهیم، قطعا به یک سریال حداقل 40، 50 قسمتی می‌رسیم. ما دنبال این نبودیم. از همان ابتدا فکر کردیم «مست عشق» مشوقی باشد برای اینکه مخاطب درباره این شخصیت‌ها مطالعه کند. یکی از دوستان ناشر چند روز پیش به من می‌گفت: «در این دو، سه هفته خیلی‌ها سراغ کتاب‌های شمس و مولانا را می‌گیرند». ما دنبال همین بودیم و خوشحالم که به هدف‌مان رسیدیم.

حسن فتحی
حسن فتحی

حسن فتحی در چرایی انتخاب مرتضی پورصمدی فقید به عنوان مدیر فیلمبرداری “مست عشق” گفت: چیزی که من را غمگین می‌کند، این است که اجل این مهلت را به این فیلم‌بردار برجسته و صاحب‌سبک سینمای ایران نداد که نتیجه زحماتش را ببیند. اصلا انتخاب او به این دلیل بود که از «مدار صفردرجه» با این بزرگوار کار کرده بودم و از همان روزها متوجه علایق عرفانی او بودم و فکر کردم این مدیر فیلم‌برداری که با فرهنگ عرفان آشنا‌ست و مطالعاتی در این زمینه دارد، برای مدیریت فیلم‌برداری این اثر گزینه مناسب‌تری است. اشتباه هم نکرده بودم. با وجود اینکه یکی، دو بار سر فیلم‌برداری دچار بیماری شد، اما عاشقانه ایستاد و با وجود همه مشکلات، پا پس نکشید و با عشق و علاقه کار تصویر این فیلم را مدیریت و طراحی کرد و این حسرت ابدی بر دل ما ماند که‌ ای کاش بود و نتیجه موفق زحمات خودش را می‌دید.

فتحی تاکید کرد: گفت‌وگوهای زیادی برای انتخاب بازیگران این دو نقش شمس و مولانا انجام شد. نتیجه این گفت‌وگوها انتخاب پارسا پیروزفر و شهاب حسینی بود. من هم طرفدار انتخاب بازیگران ایرانی برای این دو نقش بودم. زادگاه مولانا خراسان بزرگ بوده که قرن ششم و هفتم هجری بخشی از ایران بزرگ بوده است. بدون اینکه تعصبی در این زمینه داشته باشم، خیلی طبیعی بود که یک بازیگر ایرانی نقش مولانا را بازی کند و خوشبختانه طرفین هم پذیرفتند، متقاعد شدند و هیچ مقاومتی در برابر این انتخاب ندیدم.

این کارگردان درباره انتقادات وارده به “مست عشق” اظهار داشت: اشکالی ندارد که برخی فیلم «مست عشق» را جدی نگیرند و به آن حمله کنند و نقد کنند، اتفاق عجیبی نیست. به‌هر‌حال حق فیلم‌ساز است که فیلم بسازد و حق منتقد هم این است که نظرش را بدهد. حرف من با مسئولان جامعه این است که اگر فیلم «مست عشق» را جدی نمی‌گیرید، استقبال مردم و آحاد مختلف جامعه را از این فیلم جدی بگیرید؛ چراکه واجد یک پیام صریح و روشن برای همه ما‌ست.




ساخت فیلم زندگی افسانه شجریان؛ متعاقب اکران فیلم زندگی کیمیاخاتون؟؟

سینماروزان: به تازگی و بعد از درگذشت محمدرضا شجریان، ماجرای ازدواج ایشان با همسر دومشان که هم‌سن با دختر دومشان هستند، باجناقی با پسر ارشدشان همایون و اختلافات با استاد پرویز مشکاتیان – که زمانی همسر افسانه دختر استاد بودند و جدا شدند-و حتی زندگی خصوصی همایون شجریان، حاشیه‌های پررنگی را در فضای مجازی به وجود آورد که به نوعی وهن به استاد تازه درگذشته به حساب می‌آمد.

آنچه این حاشیه‌ها را تا حدودی به حاشیه راند دو مورد مهم بود؛ نخست بسیاری از مخاطبان این واقعیت‌های زندگی استاد را باور نکرده و آنرا ساخته و پرداخته دشمنان استاد(!!) دانستند، و دوم اینکه هنرمندان ، فرهیختگان ادبی و هنری جامعه و بسیاری از مومنان به گفته پیامبر اسلام(ص) که از مردگان خود به نیکی یاد کنید، هر یک به گونه‌ای با شماتت توهین‌کنندگان و یا کسانی که بدون هیچ غرض و قصد خاصی واقعیت های زندگی استاد را در قالب عکس و نوشته بازتاب میدادند ، خواستار این شدند که زندگی شخصی استاد را جدا از زندگی حرفه‌ای ایشان دانسته و تنها بر هنر ایشان تاکید کنند.

این گروه دوم که هنرمندان و به نوعی طبقه الیت جامعه هنری را در بر می گیرد ورود به تاریخچه زندگی استاد را وهن ایشان دانسته و مخاطبانی که تشنه دانستن زندگی شخصی ایشان و یا حتی بخشهایی از زندگی حرفه ای ایشان مانند اختلاف با مشکاتیان بود را جماعت مغرض و خاله زنک خطاب کرده و این مطالب را حاشیه های زرد عنوان داشتند.

البته بخشی از جامعه روشنفکر پیشاپیش با اعطای لقب عالیجناب و پروژه قدیس ‌سازی در هر زمانی مخالف بوده اند که نمونه بارز آن صحبتهای احمد شاملو درباره موسیقی به اصطلاح سنتی و خوانندگان آن بوده است. اما این گروه نقاد در جامعه نخبگانی هنری در اقلیتند و اکثریت در انفعال سرسپردگی و پیروی به سر می برند.

از اینرو به زعم آن جماعت موسوم به روشنفکر، زلزله دهه ۷۰ در خانواده شجریان یعنی جدایی استاد از همسر اول، جدایی افسانه دختر شجریان از پرویز مشکاتیان و درنهایت اختلاف و قهر مشکاتیان با شجریان و به‌دنبال آن ایستایی چند دهه‌ای کارنامه هنری شجریان بعد از جدایی از مشکاتیان، اتفافاتی است که هیچ کس درباره‌اش نباید بنویسد و کسی دراین پیرامون نباید چیزی بشنود چرا که بعضی قضاوت ها حتما اسباب وهن استاد را فراهم خواهد ساخت ، از این رو رسانه‌های منسوب به آنها تلاش وافری دارند برای پنهان کردن بخش مهم از زندگی آن استاد مرحوم که البته حتی اگر از نیت خیر هم ناشی شده باشد این روزها سخت در آزمونی سرنوشت ساز قرار گرفته که سنگ محکی خواهد بود بر حرفها و ادعاها و نظریه های این گروه نسبتا مهم از جامعه موسوم به روشنفکری که آیا از حرف خود عدول خواهند کرد و به استاندارد دوگانه تن خواهند داد یا نه از آزمون سربلند بیرون خواهند آمد؟؟؟

و اما آزمون سخت پیش‌روی طیف موسوم به روشنفکر ، واکنش این جماعت در قبال فیلمی با عنوان “مست عشق” است که سال گذشته توسط یک گروه ایرانی درباره شخصی ترین مسائل زندگی مولوی و شمس ساخته شده و قرار است فیلم و سریال آن در ترکیه و ایران به نمایش درآید.

داستان فیلم مقطعی از زندگی شمس و مولاناست که ضمن تاریک بودن به لحاظ روایت‌های تاریخی و عدم قطعیت تاریخی بسیار سیاه و تلخ و تاریک است، روایت ازدواج شمس با دختر خوانده مولانا که سی و‌پنج و به نقلی چهل و پنج سال اختلاف سنی داشته و همزمان عشق علاء الدین پسر مولوی به خواهر خوانده‌اش و دشمنی‌های وی با شمس و سخت گیری‌های شمس بر کیمیاخاتون و درنهایت مرگ مرموز او و ترک خانه ی مولانا توسط شمس متعاقب این مرگ بی سرو‌صدا و وداع ! که گویا مسبب این مرگ بوده است !!

افسانه هایی که پیش از این هم در رمان های عامه‌پسندی چون”کیمیاخاتون”نوشته سعیده قدس منتشر شده ودر مقیاسی کلی‌تر یادآور بسیاری از سریالهای تاریخی ترکی با مضامین مثلث عشقی های نامتعارف است.

پرسش اصلی اینجاست که آیا این بار ،این گروه از جامعه ی فرهنگی هنری، با تمرکز بر فانتزی‌سازی‌ حول زندگی شخصی شمس-مولانا موافقند؟؟ آیا آنها مشکلی با این ندارند که به‌جای بازخوانی جایگاه فرهنگی مولانا در جهان و‌تبیین جهان بینی اش، تخیل‌نگاری‌هایی که اصالت‌شان زیر سوال است، درباره زندگی شخصی شمس-مولانا جا زده شود؟

اگر این گروه همچنان می‌خواهند قضاوت درباره اتفاقات شخصی زندگی استاد مرحوم شجریان را ناپسند قلمداد کنند باید هرچه زودتر تکلیف خود را درباره بازنمایی رسانه‌ای زندگی شخصی مولانا و شمس هم روشن کنند.

اگر حرف زدن از زندگی شخصی بد است، چرا برای مولانا بد نیست؟؟ و اگر ساخت فیلم کیمیاخاتون را به بهانه شمس و‌مولانا زیبنده بدانند نظرشان درباره ساخت فیلم زندگی افسانه شجریان چیست؟؟