تازهترین حرفهای سازنده مستند “قلعه” پیشروی ارگانی ارزشی که بدجوری از مردودی فجر بخاطر فیلمی مرتبط با قلعه، سرخورده است⇐پیشنهاد سفارت ایتالیا را رد کردم تا برتولوچی به ایران بیاید!/همراه با برتولوچی در تهران گردش میکردیم و کورهپزخانهها و فقر حیرتانگیز آنجا را میدیدیم!/نه بهدنبال فستیوال بودیم و نه به دنبال جایزه بردن!/دلمان خوش بود که استادمان پازولینی، کارمان را تحسین کند!
سینماروزان/کیوان بهارلویی: انتشار ویدیویی از تازهترین حرفهای کامران شیردل سازنده مستند “قلعه” و ذکر ایدهآلهای نیم قرن پیش این فیلمساز، میتواند درسی باشد برای ارگانی ارزشی که پنجاه و چند سال بعد از مستند “قلعه” در ساختاری ابتدایی خواسته فیلمی ارگانی درباره قلعه بسازد ولی کیفیت پایین اثر، مانع حضور در فجر چهلم شده.
در مراسمی با حضور جمعی از منتقدان و هنرمندان چاپ جدید کتاب «تنها در قاب» درباره زندگی و آثار کامران شیردل در خانه هنرمندان ایران رونمایی و فیلمی از گفتههای شیردل پخش شد.
کامران شیردل در این ویدیو بیان کرد: در زمستان ۴۴ به ایران برگشتم تا خانوادهام را ببینم و به اصطلاح پایم گیر کرد. پدرم فردی ملی بود و من با مسائل سیاسی عجین بودم و پا به پای او ایران را درنوردیدم.
شیردل ادامه داد: فردای روزی که رسیدم از سفارت ایتالیا به من پیشنهاد کاری برای ساخت اثر درباره یک شرکت اکتشاف نفتی ایتالیایی دادند. من آمده بودم ایران کار کنم اما ۱۷ سال بود از ایران دور بودم. یک شب با مدیر آن شرکت شام میخوردیم، به او گفتم من مستند نساختهام، او با من قرادادی امضا کرد، در روزهای بعد به من زنگ زد و به دفترش رفتم و دیدم نگران است و گفت همزمان با من آن شرکت با کارگردانی ایتالیایی نیز برای ساخت مستند صحبت کرده و او برناردو برتولوچی است.
شیردل افزود: من گفتم او دوست من است و من کار را به برتولوچی منتقل کردم. او به تهران آمد و در هتل پالاس ماند، برتولوچی آن زمان کارگردان محبوبی بود اما به دلیل اینکه دو فیلم اول سیاه و سفیدش نفروخته بود علیرغم اینکه از خانواده بزرگ فرهنگی بود، کنار گذاشته شده بود.
وی در ادامه گفت: من در سکوت کار او را میدیدم و به ویژه به لحاظ فنی دقت میکردم. زیرا به لابراتوار علاقه زیادی داشتم. همزمان با برتولوچی در تهران گردش میکردیم. کورهپزخانهها و فقر حیرتانگیز آنجا را دیدم. من و برتولوچی هر دو شاگرد پازولینی بودیم و او چشم ما را به دنیا باز کرد. ما در دورانی فیلم ساختیم که چندان فستیوال و جایزه بردنی در کار نبود و این درد نسل امروز سینماگر است. ما اصلا دنبال جایزه و جشنواره نبودیم و نهایتا میخواستیم با فیلمهایمان جواب استادان خود را بدهیم که آیا آنها کار ما را دوست خواهند داشت یا نه و برای جشنوارهها فیلم نمیساختیم.