1

از شهیار قنبری تا سوسن تسلیمی در «گزارش یک»+عکس

سینماروزان: نخستین شماره نشریه تحلیلی-راهبردی «گزارش یک» منتشر شد.

این نشریه دارای مطالبی خواندنی و تحلیلی در حوزه های مختلف هنر،از موسیقی گرفته تا سینماست.

پرونده ویژه سوسن تسلیمی با حضور سینماگرانی ،چون حسین محجوب، علی ژکان، سیامک اطلسی، محمدعلی نجفی و اصغر رفیعی‌جم ، همراه گفت وگویی خواندنی با سوسن تسلیمی که در آن از عشق به بازگشت گفته است، از جمله مطالب خواندنی «گزارش یک» است.

«گزارش یک» همچنین گفت وگویی ویژه و خواندنی با شهیار قنبری ترانه‌سرای پرآوازه ایرانی دارد؛مصاحبه ای پرنکته و جذاب شامل واقعه‌نگاری تاریخی درباره چهره‌های مختلف ادبی و هنری ایران، از جمله محمدرضا شجریان ، مرتضی حنانه ، ایرج جنتی عطایی، هوشنگ ابتهاج، سهراب شهیدثالث، علی حاتمی، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و چهره‌های دیگر عرصه هنر.

گفت وگو با مسعود ده‌نمکی درباره تولید فیلم «حاج قاسم»، پرونده ویژه جشنواره فیلم فجر۳۹ همراه با مرور کامل فیلم های آن و صفحات ویژه رضا بیک‌ایمان‌وردی بازیگر سرشناس سینمای قبل از انقلاب ایران ، از دیگر مطالب خواندنی این نشریه است.

«گزارش یک» با مدیرمسوولی محمدصادق عابدینی و سردبیری علیرضا انصاری منتشر شده است. حامد مظفری دبیر تحریریه است و سیدرضا اورنگ و محمد شاکری نیز معاونان تحریریه این نشریه هستند.

علاقه مندان به مطالعه آنلاین این نشریه می‌توانند از طریق فیدیبو اقدام کنند.

 

مجله+گزارش+یک+شهیار+قنبری
مجله+گزارش+یک

 




حرف‌های صریح یک روزنامه‌نگار روی آنتن زنده⇐فرهنگ و بالاخص سینما برای مدیران دولتی جزو امور فوق‌برنامه است!/چون سینما فوق‌برنامه است برای مدیریت سینما هم افراد متخصص نمی‌آورند!/اینکه مدیران سینمایی به اسکار و جوایز کن و برلین می‌نازند ولی هنوز نتوانسته‌اند یک بیمه بیکاری یا بیمه درمانی جامع برای اهالی سینما ایجاد کنند، جای تعجب دارد!/ اینکه یک سال از شیوع کرونا گذشته و جز یک سبدکالا نصیب اهالی شریف سینما نشده حقارت‌بار است!/اینکه برای دادن یک عیدی ناچیز بین سینماگران، خودی و نخودی راه می‌اندازند، جای خجالت دارد!/ واقعا زشت نیست که در یک سال اخیر چندین بار فرم خوداظهاری پیش سینماگران گذاشته‌اند تا یک کمک ناچیز به آنها بدهند؟؟/مگر اطلاعات سینماگران در بانک اطلاعاتی خانه سینما یا صندوق هنر نیست که مدام آنها را وادار به خوداظهاری می‌کنند؟؟

سینماروزان/نسترن حسینی: اهمال در رسیدگی به معیشت بدنه سینما در دوران کرونایی با واکنش یک روزنامه‌نگار مواجه شد.

محمد شاکری روزنامه‌نگار با انتقاد از شیوه مدیریت فرهنگی روی آنتن رادیوگفتگو اظهار داشت: فرهنگ و بالاخص سینما برای مدیران دولتی جزو امور فوق‌برنامه است! همان طور که‌ در مدارس امور فرهنگی و پرورشی، جزو دروس فوق برنامه است و زیاد جدی گرفته نمی‌شود، در حیطه کلان مدیریتی نیز مدیریت فرهنگی و بالاخص مدیریت سینما جزو امور فوق برنامه است.

شاکری ادامه داد: چون سینما فوق‌برنامه است برای مدیریت سینما هم افراد متخصص نمی‌آورند؛ یک بار از تلویزیون برای سینما مدیر می‌آورند، یک بار از دنیای پزشکی برای سینما مدیر می‌آورند و یک بار از میان مهندسان، مدیری برای سینما انتخاب می‌کنند و به همین ترتیب در دور باطلی می‌چرخند که خروجیش فقط فاصله بعید تصمیمات مدیریتی با خواسته‌های اهالی سینماست.

محمد شاکری با اشاره به مدیران موفق سینمای بعد از انقلاب بیان داشت: تنها ادوار سینمایی که مدیریت نسبتا استاندارد داشته‌ایم در دوران سیف‌الله داد و جواد شمقدری بوده. دلیل اصلی موفقیت نسبی این دو نفر هم سینمایی بودن آنهاست. هم سیف‌الله داد و هم جواد شمقدری کاملا برآمده از سینما بودند و با اینکه به‌لحاظ تقسیم‌بندی سیاسی هیچ شباهتی با هم نداشتند ولی چون با جریانات سینما و بدنه سینما آشنا بودند توانستند به نوبه خود موفق باشند.

این روزنامه‌نگار تاکید کرد: البته اینکه بتوان همه را راضی کرد تقریبا ناممکن است. هم در دوره داد و هم در دوره شمقدری، مخالفینی کاملا سینمایی برای مدیریت آنها وجود داشت و فی‌المثل شمقدری را به خاطر بسته شدن خانه سینما یا سیف‌الله داد را به خاطر درجه‌بندی محصولات و طرد سینمای بدنه شماتت کردند ولی مهم، کلیت سینماست که چه نمره‌ای به مدیران داده.

محمد شاکری با اشاره به گریز از حل ابتدایی‌ترین مشکلات اهالی سینما گفت: اینکه مدیران سینمایی به اسکار و جوایز کن و برلین می‌نازند ولی هنوز نتوانسته‌اند یک بیمه بیکاری یا بیمه درمانی جامع برای اهالی سینما ایجاد کنند، جای تعجب دارد. اینکه یک سال از شیوع کرونا گذشته و جز یک سبدکالا نصیب اهالی شریف سینما نشده حقارت‌بار است. اینکه برای دادن یک عیدی ناچیز بین سینماگران، خودی و نخودی راه می‌اندازند، جای خجالت دارد. واقعا زشت نیست که در یک سال اخیر چندین بار فرم خوداظهاری پیش سینماگران گذاشته‌اند تا یک کمک ناچیز به آنها بدهند. مگر اطلاعات سینماگران در بانک اطلاعاتی خانه سینما یا صندوق هنر نیست که مدام آنها را وادار به خوداظهاری می‌کنند؟؟

این فعال رسانه ادامه داد: شک‌ نکنید اگر مدیرانی سینمایی بر سینما حاکم بودند تاکنون هم مشکل بیمه بیکاری حل شده بود، هم مشکلات معیشتی سینماگران روزبروز افزایش نمی‌یافت. مدیری که خودش از دل سینما بالا آمده باشد قطعا بهتر از مدیری غیرسینمایی خواهد توانست بر اوضاع مسلط شود و مشکلات را حل کند ولی مدیر غیرسینمایی تا برود بر اوضاع مسلط شود یا عزل میشود یا مجبور می‌گردد به استعفا.

محمد شاکری درباره راه برون‌رفت از مشکلات معیشتی سینماگران گفت: مساله این است که بودجه سینما صرف ارگان‌ها و نهادهایی می‌شود کاملا بوروکراتیک که پر شده‌اند از مدیر و معاون و حقوق‌بگیرانی که اغلب سینمایی نیستند. این ارگانها جز برگزاری جشنواره‌های بی‌مخاطب و تولید محصولات شکست‌خورده، دستاوردی نداشته‌اند. اینکه به برخی نیروهای پیشکسوت سینما عیدی نمی‌رسد ولی کارمندان ارگانها، عیدی‌های هنگفت می‌گیرند، مسیر کاملا غلطی است که باید اصلاح شود. اگر بودجه‌ای نیست که کلا این ارگانها را تعطیل کنند و اگر هست باید بودجه را صرف ارتقای معیشت سینماگران کرد چون سینما بیشتر از مدیر و معاون و پرسنل حقوق‌بگیر به سینماگرانی نیاز دارد که چرخش را بچرخانند.

محمد+شاکری+روزنامه‌نگار
محمد+شاکری+روزنامه‌نگار




وقتی ساسی مانکن، افتخاری، اصفهانی، عصار و بقیه را بازنشسته کرد!

سینماروزان/محمد شاکری: اینکه چهره‌های هنری توقع داشته باشند چندین دهه مورد توجه و تایید مخاطبان باشند از آن موارد عجیب است که اغلب در ایران مشاهده می‌شود. اگر قرار بود مردم به چیزهایی که قبلا دوست داشتند هنوز گوش میدادند نوبت شما هم نمی‌رسید آقای خواننده.

گل کردن و محبوبیت هر خواننده محصول شرایط و وضعیت خاص اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. بعد از انقلاب با حذف خوانندگان پاپ و خانم‌های خواننده و در یک شرایط گلخانه‌ای، شجریان و شهرام ناظری جلوه کردند. در دهه هفتاد و هشتاد هم با باز شدن مسیر ، موسیقی پاپ دوباره اوج گرفت و خوانندگانی چون اصفهانی و افتخاری با شعرهای مرحوم قیصر امین‌پور که مفاهیم سنتی را با زبان تازه و مورد طبع نسل جدید می‌خواندند با استقبال مواجه شدند.

علیرضا عصار هم شعر مولوی را با حال و هوای جدید میخواند که فارغ از موسیقی سنتی ایران و البته قابل فهم برای مخاطبان معاصر بود.

با وجود استحکام و قدرت فنی هر سه خواننده محبوب سالهای نه چندان دور چرا به یکباره این نسل از خوانندگان از منظر عمومی دچار فراموشی شدند؟

آقای افتخاری تصور می‌کند یک تصادم سیاسی منجر به حذفش شده و ده سال است قصه آن تصادم را تکرار می‌کند بدون اینکه بگوید در این ده سال کدام تحول را در کار خود ایجاد کرده؟ بماند که اگر فرض ایشان را درست بدانیم پس حذف اصفهانی و عصار و قاسم افشار و خشایار اعتمادی و دیگران نتیجه کدام تصادم بوده؟؟

احوالات عمومی جامعه در تعیین گرایش به نوع و ژانر موسیقایی و سینمایی مخاطبان تاثیر اصلی را برعهده داشته و اگر تهیه کنندگان آثار هنری به آن بی‌توجهی کنند خودشان، خودشان را حذف کرده اند. موسیقی دوران جنگ با موسیقی دوران صلح متفاوت است همانطوری که ته موسیقی غمناک مصیبت‌‌خوان انتظارگرای نفرین‌آلود چاووشی به هپی‌لایف ساسی منجر شد تا دگرگونی جامعه را به رخ کنشگران فرهنگی بکشاند.

موسیقی، مردمی‌ترین هنر مردمان در تاریخ بوده است؛ اگر شاعران صله‌بگیر پادشاهان شدند و نقاشان تصویرگر ثروتمندان بودند این موسیقی بود که از زمینهای کشاورزی تا کارخانه‌های صنعتی و از مجالس عیان و اشراف تا دورهمی های خانوادگی از مجالس تعزیه تا تشییع جنازه با توده‌های مردمی زندگی کرده است. موسیقی بر مردم نیست؛ از مردم هست و برای همین نشانه روحیات عمومی جامعه است.

چه خوشتان بیاید چه نیاید ساسی و تتلو برآیند جامعه‌ای است که تمامی درها را به روی خود بسته می‌پندارد پس فقط در لحظه زندگی میکند و از لذتهای دم دستی‌اش نهایت استفاده را می‌برد.

 

ساسی مانکن در برابر علیرضا افتخاری
ساسی مانکن در برابر علیرضا افتخاری




حتی فکر بکر(!) سازمان ارزشی و رونمایی از تیپ «کراواتی مثبت» هم چاره‌ساز نشد!⇐ «سرّ دلبران» کم‌بیننده‌ترین سریال رمضان شد!⇔آیا مدیران حوزه هنری، همچنان بر تولید فیلم زندگی شهیدبهشتی توسط تهیه‌کننده این سریال تأکید دارند؟!

سینماروزان/محمد شاکری: اینکه در میان تمام سریالهایی که ماه رمضان از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده‌اند، نه سریالهای تر و تازه که بازپخش «پایتخت» باشد که بالاترین آمار بیننده را داشته همان قدر تراژیک است که بدانیم آمار بینندگان یک برنامه گفتگومحور پراشک و آه به نام «ماه عسل» از آمار بینندگان همین «پایتخت» هم بیشتر است!

براساس آماری که مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما منتشر کرده، در میان سریالهای تولیدی رمضان97 این «رهایم نکن» است که با فقط   ۴۰/۸ درصد بیننده موفقتر از بقیه بود و بعد از آن «بچه مهندس» با ۳۲/۱ بیننده قرار داشت و در قعر آمار بینندگان هم «سر دلبران» قرار دارد با ۲۷/۳ درصد ببینده!!

کم‌بیننده ترین سریال رمضان97 یعنی «سر دلبران» با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شد؛ سریالی که پروسه تولیدی طولانی هم داشت با توجیه وسواس برای تولید!!! سریالی که بعد از مدتها می‌خواست کلیشه «کراواتی بد» را از رسانه ملی حذف کند و با قرار دادن یک پزشک کراواتی مثبت و نیکوکار مثلا ساختارشکنی کند اما کهنگی بیش از حد داستان و ساختار به شدت ضعیف سریال، موجب شد حتی در نظرسنجی رسمی صداوسیما هم «سرّ دلبران» بلحاظ بیننده، از آخر، اول باشد.

این آخر شدن، اول زنگ خطری است برای مدیران سازمان ارزشی تولیدکننده محصول که بدانند فقط تزریق بودجه نیست که میتواند محصولی استاندارد بیافریند. خلق محصول هنری بیش و پیش از پول، به بصیرت و مغز متفکر نیاز دارد تا براساس نیازهای روز درام بسازد.

آخر شدن «سر دلبران» در آمار بینندگان رمضانی، می‌تواند هشداری هم باشد برای مدیران حوزه هنری که تولید فیلم زندگی شهیدبهشتی را به تهیه کننده «سر دلبران» سپرده‌اند. شهیدبهشتی یکی از نمادهای اصیل انقلاب اسلامی است و اگر بنا شود فیلمی تولید شود لایق نام او بیش از هر چیز نیاز دارد به آدمهای کارکشته و امتحان پس داده آن هم نه در تلویزیون که در سینما!! متأسفانه هیچ کدام از ساخته های سینمایی اخیر تهیه کننده «سر دلبران» یعنی «ماهی سیاه کوچولو» و «هیهات» نتوانسته اند در جلب مخاطب موفق باشند و وضعیت سریال «سر دلبران» هم که پیش روست.

پس مدیران حوزه هنری که در ماههای اخیر کوشیده‌اند با نگاهی منعطف‌تر به دنبال تعامل با سینمای ایران باشند و حتی شرایط اکران فیلمی مانند «عصبانی نیستم» را در سینماهایشان فراهم کنند بهتر است جدی‌تر از گذشته بر سرنوشت پروژه شهیدبهشتی وسواس به خرج دهند.




کار کثیف⇐فیلم تمیز!/قاب‌بندی‌های خوب، زدن به دل طبیعت و پرهیز از حصر خانگی دوربین!/نمایشی به‌جا و به‌موقع از آسیبهای بیکاری در طبقه متوسط

سینماروزان/محمد شاکری: 

مثبت: فیلم تمیز!!! نمایشی بجا و به موقع از آسیبهای بیکاری در طبقه متوسط! فیلمی با قاب بندیهای خاص کارگردانش که از ایران تا ترکیه پای‌بند ظرافت در تصویرسازی است.

منفی: فیلم از نیمه به بعد از ریتم می افتد اما…

مثبت: پایان‌بندی منکوب کننده اش باز مخاطب را تهییج میکند؛ یک تدوین مجدد و حذف نماهای اضافه میتواند «کار کثیف» را به محصولی مطمئن در اکران بدل کند

مثبت: در برهوت فیلمهایی که آسیبهای منتج از روشهای غلط سیاستمداران را نقد کنند «کار کثیف» دقیق به خال زده و معضل بیکاری طبقه جوان و آن هم در شهرستانها را خوب رونمایی می کند؛ فارغ‌التحصیلانی که در تهران هم بیکارند چه برسد به شهری ساحلی در مازندران؛ یکی در کافه گیتار میزند و یکی دیگر میشود عرق فروش و…

مثبت: ساختار به مانند اغلب آثار معصومی و به خصوص «رسم عاشق‌کشی» و «خرس» از حال آغاز میشود و سپس فلش‌بک و روایت سرراست تا انتها!

مثبت: قاب‌بندی‌های خوب، زدن به دل طبیعت و پرهیز از حصر خانگی دوربین(!) و داستانگویی روان «کار کثیف» را به نمونه‌ای مفید از فیلمسازی مستقل و بی ادعا بدل کرده!! قابهای جاندار و اغلب لانگ فیلم را مقایسه کنید با قابهای تصنعی «به وقت شام» که کرور کرور پول صرفش شده.

مثبت: «ترکیش ایرلاینز» و «چری» اسپانسرهای فیلمند اما برخلاف نمونه‌های مشابه که اسپانسرها را گل درشت عرضه می‌کنند «کار کثیف» اسپانسر را در حاشیه داستان و بدون اغراق معرفی می‌کند.

کاراکتر:
«مستان» با بازی «لوون هفتوان» در نقش یک مشروب فروش عمده

«الهام» با بازی الهام نامی در نقش زنی مانده میان همسر خطاکار و پسردایی عاشق

دیالوگ:
—دانشجوی حقوقه! میخواد بره عرق بفروشه؟
گرفتاره بیچاره!

—عرق سگی؛ بطری شصت تومن!
زیاد نیس؟

—این شغل نیس؛ یه جور کار کثیفه(کاراکتر اصلی با اشاره به عرق فروشی)

—مگه نگفتی عروسی که عرق توش نباشه ب…اش توش؟

—رفته عرق تقلبی فروخته …وه زده به آبرو و حیثیت همه ما

—عرق فروخته یا نه؟؟
مطمئنم نیت بدی نداشته

—تو با این روحیه‌ت چطور عرق فروختی؟
شرایط، آدمو مجبور میکنه

پلان:
—آموزش ساخت drink توسط «مستان»!!!

—فرار «مستان» سنگین وزن از خانه بعد از لو رفتن مشروب فروشی

—پیشنهاد پسرعمه به دختردایی متأهل پیش روی افسر آگاهی

—فرورفتن خودروی شاسی بلند در دل مرداب




«ماهورا»⇐وقتی افسر بعثی می‌شود قهرمان فیلمی محصول فارابی!!!

سینماروزان/محمد شاکری:

منفی: محصول طبیعی سیکل معیوب تولید در فارابی که مدیرعاملش میخواهد سهام سینما را در بورس عرضه کند!

منفی: چگونه میتوان مدعی دفاع مقدس شد وقتی در روندی معکوس به جای «سمور»، این یک افسر بعثی است که شمایل قهرمانی پیدا میکند!

منفی: بازی بد کامران تفتی که باورش شده هرچه عصبی تر و رگ گردنی تر فریاد بزند به رئالیسم نزدیکتر است!

مثبت: قابهای خوب مرتضی غفوری که بی ادعا هم طبیعت جنوب را درست تصویر کرده و هم چشم اندازی ملموس از هور ارائه کرده اما …

منفی: چه فایده که فقر داستان و عدم توانایی در پرداخت کاراکتر این تصاویر را در حد تصاویر موجود در اپلیکیشنهای گردشگری نزول داده!

منفی: کیفیت «ماهورا» که محصول تهیه کنندگان «روز سوم» است ادعایی را که چهار سال قبل ناصر تقوایی درباره سرقت طرح اصلی «روز سوم» از «چای تلخ» مطرح کرد محتملتر می کند!؟ در داستان پردازی، کُمیت «ماهورا» بدجوری لنگ است آن قدر که سازنده مجبور شد پاره ای تصاویر مستند را هم به ته فیلم منگنه کند! این عیار کار سازندگان «روز سوم» نیست

منفی: در دوران فقر رسانه ای، مجلات سینمایی کنترات شده توسط مدیران سینمایی بودند که می شدند مدخل ورود به جشنواره و تماشای فیلم و در «ماهورا» این پاره های مستند آن هم در انتهای فیلم است که باید به مخاطب بفهماند ماجرا از چه قرار است!

کاراکتر:

–افسر بعثی با بازی احمد کاوری! این هنر کاوری است که حتی در خسته کننده ترین محصولات و در اوج انفعال کارگردان باز میکوشد در پیاده سازی کلاسیک کاراکتر.

پلان:

–تکخوانی بهاره کیان‌افشار در نقش «ماهور» در وسط ماهور

–یکی به دوی افسر بعثی با معلم دبستان در کلاس درس

دیالوگ(شعاری و نشاط آور):

–مگه از قهوه تلخ، فال شیرین هم درمیاد؟

–کیه که دلش برا جنگ بتپه؟

–جنگ بده حتی با خودت!!

–ما غریبه ها رو دعوت کردیم هور اما هور میزبان خوبی واس غریبه ها نیس!

–نی وقتی خیلی دراز میشه خم میشه!

گاف:

–«یاسر یاسر مهدی» گفتن افسر ارتشی درست چهار روز بعد از آغاز جنگ!

–سقوط جنگنده ایرانی درست در روز ابتدایی جنگ!!




«جشن دلتنگی»⇐روایت روان داستانهای متقاطع!/کش دادن بی‌دلیل یک‌سوم پایانی برای دلبری از اعتدالیون؟

سینماروزان/محمد شاکری:

مثبت: روایت روان و موازی داستانهای متقاطع به سبک فیلم اولش «روایتهای ناتمام»

مثبت: تصویرسازی عادلانه مواجهه ناگهانی جامعه سنتی با مدرنیته و هرج و مرج متعاقب آن و به دنبالش تلاش برای درک و رسیدن به نقطه مشترک

منفی: اسپانسرینگ گل درشت هتل پارسیان نوین منسوب به بنیاد مستضعفان! در شرایطی که تهیه کننده مدام ژست خصوصی می گیرد!!

منفی: کش دادن بی دلیل یک سوم پایانی و سعی وافر بر شیرفهم کردن مخاطب و به نتیجه ی”امیدوارانه”رساندن همه آدمها و ماجراها!!چرا؟به خاطر دلبری از مدیران اعتدال؟؟

کاراکتر:

— «جهان» با بازی محسن کیایی در قامت یک اینفلوئنسر اینستاگرامی

پلان:

–چیدن میز صبحانه و ممانعت از خوردن تا ابتدا سلفی میز، مخابره شود

–لخت کردن یک اینفلوئنسر در اتاق خالی و فرستادنش در خیابان با لباس زیر!

–فریادهای اینفلوئنسر روی فولکس واگن وسط خیابان!

–مادربزرگ و مادر غرق در موبایل؛ کودک در تنهایی سرگرم عروسک بازی

دیالوگ:

–یارو کلفته!
کلفت سبیل بابام بود که ریخت

–شارژ ساختمونو نمیدی؛ بعد عکس رون بوقلمون شیر میکنی؟

–“جانان” اسم خوبیه چون اگه از ایران بریم اونجا “جان” صداش میکنن!!

–میگن اخلاق عمومی رو لکه دار کردی! اخلاق عمومی قبل من لکه نداشت؟

–طرف اومده زیر عکس غذای زن من نوشته افسانه جون! ای کاش اونجا بودم!!

–بمون تو مملکتت چهار فصله؛ گوجه، خیار، گلابی

–گاو ندیدی تا حالا؟
چرا دیدم خیلی…

–موبایلم باید یه جایی باشه حوالی دریاچه نمک!!
رودخونه کرج اونجا میریزه دیگه؟

گاف:
–انتقال مرده با آمبولانس بیمارستان به بهشت زهرا!

–بریم نادری شاتو بریان بزنیم(در دهه نود)




«امپراطور جهنم»⇐لاتاری‌بازی در فرانسه!!/عاجز از روایت یک داستان سرراست!/ناتوان در تصویرسازی یک نمای ساده زدوخورد!/علی نصیریان چطور راضی شده به حضور در محصولی تا این حد ابتر!؟؟

سینماروزان/محمد شاکری:

منفی: سه سال قبل ملودرام «آوازهای سرزمین من» که به چالش کشیده شدن رابطه ای عاشقانه در اثر تهاجم داعش را بر بستری انسانی به تصویر می کشید به جشنواره راه ندادند تا شیرینی برجام تلخ نشود؟! و حالا «امپراطور جهنم»ی به جشنواره راه یافته که نه تنها از روایت یک داستان سرراست درباره داعش عاجز است که سیر بی منطق وقایع آن را تا حد یک شوخی پیش می برد.

منفی: لاتاری بازی این بار در فرانسه ! نمی دانیم «لاتاری» از روی «امپراطور…» برداشه شده یا بالعکس اما اینکه زیربنای هر دو تجاوز است و هر دو انتقام بی منطق را مسیر امتداد دادن به داستان انتخاب کرده اند غریب است.

منفی: مانده ایم امثال علی نصیریان و محمد کاسبی که مدام از کیفیت ضعیف آثار تولیدی در سینما و تلویزیون گلایه میکنند چگونه راضی به حضور در اثری تا این حد متزلزل شده اند؟؟

منفی: نگرانیم برای محمد خزاعی که راضی شده نامش به عنوان تهیه کننده روی چنین محصولی بیاید! اخوی! «قلاده‌ها…» ی2 را بساز!!

منفی: ساختار ضعیف «امپراطور…» و کیفیت پایین تصویرسازی رایانه ای چه در نماهای کنار دریا و چه در نماهای پر زدوخورد حکایت از آن دارد که برای عوامل همین که فیلم را ضدداعش بنامند کافی بوده و نیازی احساس نمی کرده اند که ضعف داستانی را با ابزار تصویرسازی پوشش دهند اما…

منفی: سوال آنجاست که آیا «امپراطور…» در مخاطب حس نفرت به داعش ایجاد می کند؟؟ بعید است! وقتی ریشه شکل گیری داعش را شخصی کرده و در حد یک تجاوز ناموسی می بینید معلوم است که بدترین وسیله را انتخاب کرده اید برای رسیدن به هدف!

گاف:
تاکید بر مونیتوری با برند موتورولا ی امریکا⇐مگر موتورولا مونیتور هم تولید میکند؟شاید به سفارش ارگانی سازان!

کاراکتر:

— فرخ نعمتی در نقش شیخ شیعه، بی ادعا شخصیتش را ساخته درست در نقطه مقابل علی نصیریان که با اغراقهای بیهوده حتی از خلق تیپ عاجز بوده!

پلان:

— ریختن آدمهای به محل زندگی سفیر عربستان(lol)

–مراسم قرآن سوزی در کنیسه!

دیالوگ:

–سلطان! پسرت حاصل همین غارت و تجاوز بود که تو مشروعش کردی!

–میدونستی مردا هم باردار میشن؟؟

–کدام سوره قرآن با بسم الله و شمشیر و گلوله آغاز شده⁉️




«امیر»⇐همگنی بارز فرم، شخصیت و محتوا! /کلیدی در کار نیست؛ همه سرکاریم!

سینماروزان/محمد شاکری:

مثبت: همگنی بارز فرم، شخصیت و محتوا! شخصیت «امیر» علت العللی است که از یک طرف سرما و چغری ماجراها را آفریده و از طرف دیگر فضای بصری متکی بر رنگ بندی سرد و نورپردازی پرکنتراست را حادث شده.

مثبت: درام متکی بر جغرافیا ⇐حجمی بالا از دود و غبار بر پایتخت مستولی شده درست مانند نضج یافتن آلودگی در زندگی آدمهای داستان؛ از درگیری خانواده با فرزند روانی تا مصائب جدایی و بدبختیهای جنسی که از آرایشگاه به آسانسور منتقل میشود!!

مثبت: قاب بندی های شکیل و کاملا سینمایی که پیش نیاز آن انتخاب درست لوکیشن و جانمایی آدمها بوده! اتفاقی که تقریبا بیش از نیمی از فیلمهای سینمای ایران فاقد آنند.

منفی: ریتم کند فیلم؛ خسته میکند اما

مثبت: نیاز درامی است که از قفل شدن ارتباطات در روزگار کنونی ایران می گوید؛ تاکید بر این قفل، پنج سال بعد از روی کار آمدن اعتدالی که نمادش کلید بود چه معنایی دارد جز اینکه سرکاریم؟؟

 دیالوگ:
–سپیده خوبه، آرومم میکنه
–غزل هم آرومت میکرد!

–جفتمون یه …نیم! فقط سبکمون فرق داره

–تهران ترافیکه، آلوده س، کی حال داره بره بیرون؟

–زن ما قهر میکنه نهایت میره خونه باباش؛ زن پولدارا قهر میکنه میره خارج

–پسرخاله الدنگم هنوز یک ماه از طلاقم نگذشته زنگیده میگه امشب چیکاره ای؟

–باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟
–مامانتو!

کاراکتر:

–امیر با بازی میلاد کیمرام که خوب کنترل شده تا خشم و عصبیتش بیرون نزند.

–کارگر خدماتی به نام «جبرییل»(!!) با بازی هادی کاظمی (lol)

پلان:
–بالا آوردن رفیق امیر در توالت در کنتراست با سایه سیگار کشیدن امیر در آینه.

–گپ و گفت امیر و رفیق ش روی پشت بام و در میان انبوهی از مانکنها.

پیام اخلاقی:
در رفتن از این حجم آلودگی ممکن نیست مگر به قیمت اقلیت شدن در منطقه ای کمی پاکیزه تر؟