سینماروزان: فیلم «آذر» تهیه کننده ای به نام نیکی کریمی دارد که یک تنه کوشیده با راه اندازی اکرانهای مردمی و استفاده از اسپانسرینگ اپلیکیشنی متمول و برندی کره شرایط دیده شدن فیلمش را فراهم آورد.
به گزارش سینماروزان یک آسیب این تلاشهای یکتنه بی توجهی به کارگردان جوان اثر محمد حمزه ای و برخی بازیگران نظیر حمیدرضا آذرنگ و پژمان جمشیدی و فرید سجادی حسینی بوده است به گونه ای که در هیچ یک از اکرانهای مردمی اینها حضور پررنگ نداشته اند.
محمد حمزه ای در گفتگو با «اعتماد» گلایه های خود را از رفتار تهیه کننده اعلام کرده است.
« آذر» فيلم بسيار پرحاشيهاي است كه اين روزها هر چه ميگذرد انگار حواشي آن بيشتر هم ميشود. به عنوان كارگردان كه در راس اين فيلم قرار داريد چه نظري در مورد اين حواشي داريد؟
ببينيد من به عنوان يك فيلمساز حالا پيشتر به عنوان كسي كه ساليان بلندي در پشت صحنه سينما فعاليت ميكردم و بعدتر فيلمسازي را در حوزههاي بلند و كوتاه تجربه كردم ميلم به سمتي است كه بتوانم اثري را در آرامش توليد و به نتيجه برسانم؛ اما وقتي خواه ناخواه گرفتار برخي از حواشي اين مدلي ميشويم بايد ببينيم ريشه اين حواشي كجاست. من به عنوان كارگردان اين فيلم طي يك سال گذشته تمام تلاشم را كردم اين ماجراهايي كه از زمان توليد گريبانگير «آذر» بود دستكم از طريق من نباشد تا جايي كه شده تلاش كردم و مقابل اين ماجراها ايستادم؛ اما الان واقعا متحيرم كه چه كسي ازاين ميزان حاشيه ايجاد شده سود ميبرد و آيا متوجه اين نيستم كه همچنان ممكن است اين ماجراها سلامت اكران فيلم را به مخاطره بيندازد و باعث شكلگيري ذهنيت و هالهاي از انرژي منفي نزد مخاطب شود. نميدانم بالاخره كي بناست اين داستان مديريت شود به هر حال خود من حرفهاي زيادي را نگه داشتم و تا به اينجا هنوز عنوان نكردم تا بيش از اين حواشي بسط داده نشود، ولي برخي رفتارها موجب ميشود كه به هر حال برخي صحبتها عنوان شود كه به نظر من در مجموع اين شكل خوبي ندارد.
پرسشي كه اين چند وقته ايجاد شده اينكه چرا شما در مراسمهاي عموميكه براي فيلم برگزار ميشود حضور نداريد، اسمتان هم در تيزرهاي فيلم نيست يا اگر هست خيلي كمرنگ است؛ انگار كه فيلم كارگردان ندارد.
(ميخندد) فكر ميكنم علت نبود من را شخص تهيهكننده كه اين برنامهها را طراحي ميكند بايد جواب بدهد. در خصوص تيزرها هم اين را خودم نديدم ولي شنيدم؛ در حال پيگيري هستم كه ببينم مشكل از كجاست كه نام من به عنوان كارگردان به اين شكل مخدوش و كمرنگ شده، اميدوارم دوستاني كه با حقوق معنوي كارگردان اينگونه برخورد ميكنند پاسخ مناسبي براي اين كار خود داشته باشند.
فيلم «آذر» از بازيگران چهره شناخته شده زيادي بهره ميبرد. به عنوان مثال تنها در يك سكانس از پژمان جمشيدي استفاده كرديد و نكته جالب اينكه از اين بازيگران براي تبليغات فيلم هيچ بهرهاي برده نشده…
ببينيد با توجه به اينكه قصه «آذر» يك بازيگر محوري زن و دو بازيگر مكمل آن سن بالا بودند از ابتدا تصميم بر اين بود حتي براي نقشهاي كوچك كار با توجه به اينكه فيلمنامه كامل نبود از دوستان شناختهشدهتري استفاده كنيم تا حضور اين رفقا با توجه به توانايي و تجربهشان هم به قوام و موقعيت كاراكترها و فضاي فيلم كمك كند و از همه مهمتر بتوانيم از تمام پتانسيل اين افراد به عنوان بازيگران اين فيلم براي داشتن يگ گروه بازيگران در خور و ويترين مناسب هنگام اكران و تبليغات بهره ببريم تا شايد بتوانيم گروه متنوعي از مخاطبين را جذب كنيم، در نتيجه به فروش و برگشت سرمايه هم فكر كرده باشيم؛ ولي زمان اكران عمومي تا به الان كه وارد هفته سوم شديم نميدانم با چه استراتژياي اين اتفاق نيفتاد و براي معرفي فيلم «آذر» از تمام ظرفيت حضور دوستان بازيگر استفاده نشد كه براي خود من هم مثل شما سوال بود كه آيا كسي كه اين تصميم را گرفته براي تبليغات به تبعات آن فكر كرده يا خير.
در مصاحبهاي كه چند روز گذشته از شما خواندم شما به حواشي مربوط به بدلكار فيلم از جنبه تبليغي نگاه كرديد كه باعث ديده شدن فيلم ميشود. بازيگر فيلم شما در طول فيلم نهايت ١٠ دقيقه روي موتور مينشيند اما پوستر فيلم حكايت ديگري دارد. پرسش من اينجاست كه آيا به هر طريقي مخاطب را بايد به سالن كشاند؟ البته منظور تنها فيلم آذر نيست. بعضا ديده ميشود فيلمسازان از تحريمهاي ارگانها در جهت دعوت مردم براي ديدن فيلمشان بهره ميبرند كه اين به نظر ميرسد راه درستي براي جذب مخاطب نيست.
خير؛ من در آن مصاحبهاي كه شما به آن اشاره ميكنيد نگفتم اين حواشي باعث ديده شدن فيلم ميشود؛ بلكه تعبير من اين بود در اين سينما اين گونه است كه ظاهرا برخي از نمد اين حواشي براي خود كلاهي ميسازند كه فيلمشان بيشتر مورد توجه قرار گيرد. در صورتي كه درآن مورد به خصوص ماجرا آن بدلكار خانم به نظرم ميرسد اصلا به نفع فيلم نيست و بيشتر نتيجه عكس در ذهن مخاطب ايجاد ميكند كه يكي هم همين مساله موتورسواري است كه اين ميزان مانور و تبليغ رو موتور سوار شدن ممكن است از پايه آدرس غلط به مخاطب بدهد و باعث سرخوردگي شود. چون مخاطب عملا وقتي به ديدن فيلم مينشيند با اثري مواجه ميشود كه اصلا مساله قهرمان فيلم موتورسواري نيست و اين شكل فيزيكي موتورسواري به فراخور آن قصه است كه در آن صحنه شخصيت آذر ناگزير به موتور سواري ميشود. فكر ميكنم اين ماجرا را تهيهكننده بايد پاسخگو باشد نه من فيلمساز.