1

ادعاهای متناقض بازیگر فیلم ارگانی “لباس شخصی”⇐”لباس شخصی” فیلم مستقل(!!) و خوش‌ساختی است!!/از چپ تا راست، سر فیلم را بریدند!/چون در فیلم اوج بازی کردم به من نقش نمی‌دهند!!

سینماروزان/نسترن حسینی: بازیگر فیلم ارگانی “لباس شخصی” که یک سال است پشت خط اکران مانده در ادعاهایی متناقض از یک سو درباره “مستقل”(!) بودن این فیلم گفته و از طرف دیگر گفته چون در فیلم اوج بازی کرده بهش نقش نمی‌دهند!

توماج دانش‌بهزادی بازیگر فیلم «لباس شخصی» به خبرگزاری آنا گفت: متأسفانه پس از نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر ما با پدیده کرونا و تعطیلی سینماها مواجه شدیم. به نظرم «لباس شخصی» از آن دسته آثاری است که می‌تواند در زمان اکران دیده شود و اتفاقات خوبی برایش بیفتد. البته در جشنواره که دوستان از چپ تا راست، سر فیلم را بُریدند! خیلی‌ها با پیش‌زمینه و پیش‌داوری برای دیدن فیلم می‌رفتند، ولی می‌دیدند کاملاً یک اثر مستقل(!!) است.

وی افزود: برای ورود به سینما وسواس داشتم و نگران این نگاه‌های بیهوده سیاسی هم بودم. حضور در این فیلم برایم مهم بود و با خیلی‌ها هم مشورت کردم ولی حالا برخی از همان همکارانی که با آنها مشورت کردم، ادای اپوزیسیون را در می‌آورند، این طرف و آن طرف مانع ادامه فعالیت ما می‌شوند و به اصطلاح زیرآب ما را می‌زنند. با تنگ نظری می‌گویند فلانی در یک فیلم متعلق به سازمان اوج کار کرده و ما با او کار نمی‌کنیم. این هم وضعیت نامطلوبی است که فضای فرهنگی و هنری ما گرفتار آن شده است.

دانش‌بهزادی گفت: به هر حال «لباس شخصی» فیلم مستقل(!) و خوش‌ساختی است. شعارزده نیست. بازی‌ها خوب است. یک‌سری از جوانان تئاتری با انگیزه، بدون ادعا آمدند کار کردند و بازی‌های خوب و یکدستی ارائه دادند.

وی عنوان کرد: در زمان نمایش فیلم در جشنواره هم می‌دیدیم که جوانان و نوجوانان با تیپ‌های مختلف آن را دیدند و از ساختار فیلم و بازی‌ها خوششان آمده بود. دیگر نمی‌دانم آدم چه کار باید بکند که خودش را به فضای حرفه‌ای ثابت کند و اجازه داشته باشد  با خیال راحت کار کند؟ امیدوارم دوستان این نگاه سیاسی را کنار بگذارند و  به جوانان  اجازه کار بدهند و این‌قدر  فضا را تنگ نکنند!

توماج+دانش+بهزادی
توماج+دانش+بهزادی در #لباس_شخصی




صدور پروانه یک فیلم ارگانی+صدور دو پروانه دیگر

 

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی در جلسه اخیر برای سه فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

فیلم ارگانی “لباس شخصی” از محصولات سازمان اوج که روایتیست از ماجراهای منجر به دستگیری نورالدین کیانوری (نوه شیخ فضل‌الله نوری و از سران توده) پروانه نمایش گرفته است.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–«سلفی با رستم» به تهیه کنندگی وکارگردانی حسین قناعت

–«لباس شخصی»به تهیه کنندگی حبیب‌الله والی نژاد و کارگردانی امیر عباس ربیعی

–«گیسوم» به تهیه کنندگی سعید سعدی و کارگردانی نوید به‌تویی




کیفیت پایین آثار ارگانی جشنواره، صدای “کیهان” را هم درآورد⇐چرا گریمهای “لباس شخصی” نچسب و رفتار کاراکترها، وحشیانه است؟؟/چرا “روز بلوا” جسارت نداشته به سراغ خاندان‌هایی برود که سرنخ اختلاس دست آنهاست؟/چرا “خروج” در قد و قواره فیلمهای قبلی حاتمی‌کیا نیست و پلان آخرش هم آب سردی است بر آتش اشتیاق مخاطبان؟؟

سینماروزان: بسان چند سال اخیر، امسال هم فیلمهای ارگانی سهمی قابل توجه از جشنواره فجر را به خود اختصاص داده بودند ولی عجبا که نامدارترین ارگانی‌ساز سینمای ایران هم به‌نام درام معترضانه، یک کمدی ناخواسته تحویل ملت داده بود.

کیفیت آثار ارگانی جشنواره امسال آن قدر پایین بوده که حتی صدای روزنامه “کیهان” را که اغلب حامی این آثار بوده، درآورده است و این روزنامه را وادار کرده به انتقاد از فیلمهای ارگانی “لباس شخصی” و “روز بلوا”.
“کیهان” هرچند “خروج”حاتمی‌کیا را امیدوارانه خوانده ولی باز این فیلم را نسبت به کارهای قبلی حاتمی‌کیا نقد کرده.

روزنامه “کیهان” نوشت: در فیلم«لباس شخصی»، مخاطب با یکی دیگر از موضوعات مهم و ارزشمند تاریخ انقلاب اسلامی یعنی موضوع حزب توده‌ای و خیانت‌های آنها به انقلاب و نظام اسلامی و آرمان‌های آن درقالب فعالیت‌های مخفی، مواجه است. اما به‌رغم ارزشمندی موضوع این اثر، نوع روایت و پرداخت این موضوع مهم در فیلم، قابل تأمل است. نوع گریم نچسب نیروهای اطلاعات سپاه و شیوه‌های رفتاری بی‌نزاکت حتی با یکدیگر، رفتارها و اعمال توأم با خشونت و در برخی مواقع وحشیانه آنها، چه دیدگاهی در مورد آنها به مخاطب القا می‌کند؟!

این روزنامه‌ ادامه داد: یکی از نیروهای اطلاعات که در کسوت لباس روحانیت هم هست و بقیه نیروها در نماز جماعت به او اقتدا می‌کنند، در بازجویی‌هایش از یک نیروی ساواکی، چنان خشونتی به خرج می‌دهد که منجر به کشته شدن او در زیر بازجویی می‌شود؛ اما نه نفوذی بودن او در فیلم مشخص و شفاف می‌شود و نه، مورد بازخواست فرماندهان رده بالا قرار می‌گیرد. یا حضور شخصیت اصلی فیلم در جمع خانواده و رابطه سرد بین او و همسرش، چنان به ذوق مخاطب می‌زند که انگار مخاطب دلش می‌خواهد به او بگوید، بهتر است تو به وضعیت مملکت کوچک درون خانواده‌ات بپردازی و عطای اصلاح مملکت برون خانواده‌ات را به لقایش ببخشی.

“کیهان” افزود: اینکه کارگردان اثر، به در پیش گرفتن رویه «حفظ بی‌طرفی» در روایت و پرداخت موضوع در فیلم، تأکید داشته باشد، بیشتر به بهانه‌ای برای گریز از هرگونه کاستی‌های فیلم و تبرئه کردن خود شبیه است تا دلیل منطقی و قانع‌کننده برای مخاطبانی که فیلم دیدن برای آنها فقط سرگرمی نیست و اندیشه‌ورزی پیرامون آن، جزیی جدایی‌ناپذیر از آنها در دیدن فیلم است.

“کیهان” درباره فیلم ارگانی “روز بلوا” نوشت: در فیلم «روز بلوا»، کارگردان، روی یک موضوع مهم و به روز اقتصادی و اجتماعی، یعنی موضوع «اختلاس‌های اقتصادی» دست گذاشته است که درد اکثر مردم در جامعه کنونی ایران اسلامی است. این فیلم، گرچه در ابتدا به مذاق مخاطب زخم‌خورده از وضعیت اقتصادی جامعه، خوش می‌آید، اما دقیقه‌ها که می‌گذرد و فیلم، کم‌کم به انتهای خود نزدیک می‌شود، آنها را ناامید می‌کند. شخصیت اصلی فیلم، یک روحانی جوان شیک است. او ابایی از داشتن یک زندگی لاکچری ندارد. در خانه‌ای بزرگ و بسیار خوب زندگی می‌کند. ماشین گرانقیمت دارد؛ حتی ساعت مچی که به دستش می‌بندد و کادوی عروسی است که پدرزنش به او هدیه داده است، چنان می‌ارزد که جای دستمزد هکر یه لا قبای فیلم می‌شود. انگار فقط ظاهراً حواسش به حلال و حرام باشد، بقیه قضایا حل است. دلش هم به موسسه خیریه‌ای خوش است که او به همراه همسر و پدرزنش، از مدیران ارشد و اصلی آن هستند. وقتی روحانی شیک فیلم، متوجه اختلاسی می‌شود که ظاهراً دارد به پای او هم نوشته می‌شود، سعی می‌کند به دنبال یافتن سرنخ‌های اصلی باشد. اما همین پیگیری‌هاست که زمینه ناامیدی مخاطب را فراهم می‌کند. چون اختلاس‌ها ظاهراً فقط به یک نفر می‌رسد و انگار نه انگار که اتفاقاً در این روزهای مملکت، سر هر نخی که کشیده می‌شود، به خاندان‌هایی می‌رسد که کمتر کسی جرأت افشاگری آنها را دارد.

“کیهان” تاکید کرد: ظاهراً پرداختن به موضوع مهمی مانند اختلاس هم، دل و جرأت خاصی می‌خواهد که پیامدهای بعدی‌اش را هم به جان بخرد؛ و الا فیلم، همچنان ابتر می‌ماند و مخاطبی که به ذوقش خورده است.

“کیهان” درباره “خروج” نوشت: فیلم «خروج»، حاتمی‌کیا دست روی سوژه‌ای گذاشته است که برداشتی از یک موضوع واقعی است؛ کشاورزان یک منطقه دور از پایتخت با تراکتورهای خود به سوی مرکز ریاست جمهوری در تهران می‌روند تا حرفشان را به گوش رئیس‌جمهور برسانند. گرچه همزمانی این فیلم، با دوران مسئولیت و حاکمیت دولت فعلی و ریاست جمهوری حسن روحانی همراه شده است و برداشت برخی این است که این یک فیلم سفارشی علیه دولت حاکم فعلی و ریاست جمهوری اوست، اما فارغ از انواع برداشت‌ها، موضوع مهمی که حاتمی‌کیا دست روی آن می‌گذارد، موضوعی قابل اعتناست. موضوعی که شیوه روایت و پرداختن به آن، شاید در قد و قواره فیلم‌های قبلی حاتمی‌کیا نباشد، اما در جای خود، سر و گردن خیلی بالاتری از خیلی از فیلم‌هایی است که در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به نمایش درآمد؛ فیلم‌هایی که برخی از آنها حتی محصول کار پیشکسوتانی از سینمای ایران هستند که هنوز بعد از گذشت چهل پنجاه سال از دوران فیلمسازی‌شان، در فضای دهه چهل و پنجاه سیر می‌کنند و حتی وقتی می‌خواهند روایتی از دهه 90 ایران داشته باشند، اسیر همان فضای دهه چهل پنجاه قبل از انقلاب‌‌اند. خروج، قهرمان دارد، قصه دارد؛ ظلم‌ستیز است و دادخواهی دارد؛ اما با همه اینها، پلان آخر فیلم، انگار آب سردی بر آتش اشتیاق مخاطب است که او را دچار شوک می‌کند. جایی که قهرمان فیلم در مقابل تلاطم و سوال و جواب‌های جوان مقابل خود در بازداشتگاه، فقط سیگار می‌طلبد.




#لباس_شخصی ( #امیرعباس_ربیعی) ؛ تمام و کمال در #حضیض !! هیچ #اوج ی در کار نیست!!

سینماروزان/محمد شاکری:

➕همین که ورود کرده به ماجرای توده می‌تواند مزیت باشد

➖ دیالوگهای شعاری سراسر فیلم را پر کرده!! به‌جای اثرگذاری، خنده‌دار است

➖شخصیت اصلی از ابتدا تا انتها می‌گوید مشکل از توده است و تازه در انتها هم معلوم می‌شود که سرکار بوده!

➖شخصیت اصلی با قوس کمر موجود در یک عکس، رد تشکیلات مخفی توده را می‌زند

➖نشان دادن گاه و بیگاه پیکر شهید برای حس‌دار کردن!! یعنی نمی‌داند حس گرفتن، نیاز دارد به پیش‌زمینه دراماتیک؟؟

➕خشونت بی‌محابا در کلام بازجویان اطلاعاتی!

➕بیان نقش انگلیس در ایجاد بازی جهت زدن توده‌‌ای‌ها

➕تیپ‌سازی خوب به‌مدد حضور #خیرالله_تقیانی_پور به‌عنوان بازیگردان

➖جیغ و دادهای یاسر که مثلا نیروی اطلاعاتی است ولی برای استدلال فقط داد می‌زند!

➖کپی‌برداری از سبک کاری مهدویان بی آن که یادشان باشد بنیاد روایت کلی هزینه و زمان صرف مهدویان کرد تا در مستندنمایی رشد کند و اینجا یک تازه‌کار یی‌پیشینه در مستندنمایی فقط در حال کپی سبک است

➖کدر کردن مدام تصویر با غبار و باران برای پوشاندن گاف‌های صحنه‌آرایی

➖موزیک گل‌درشت به‌ظاهر حماسی برای پوشش ضعف در داستان‌پردازی

➖از کف دست عرق کرده کیانوری پی می‌برد به جاسوسی دختر همراه کیانوری!؟؟

➖برگ برنده‌ای به‌نام داماد کیانوری را رد نمی‌زند!! چرا؟؟

➖چرا هویت واقعی رابط مشهوری که اسناد جاسوسی توده را از بریتانیا در پاکستان تحویل می‌گیرد، مشخص نیست؟؟

➖بازی‌های اغراق‌زده و تیپیکال همه رده‌ها؛ از نیروهای اطلاعاتی تا سمپات‌های توده تا خود کیانوری که عین مجسمه است!

➖مشاوره کارگردانی حاتمی‌کیا!! حاتمی‌کیا که خود درگیر #خروج بوده چطور فرصت کرده برای مشاوره چنین پروژه‌ای؟؟

?کاراکتر

–توفیقی(ساواکی زندانی) با بازی مجید جعفری

?دیالوگ

–هرچی حزب میگه بگین چشم

–از کسی ضربه میخوریم که میگوید درود بر خمینی!

–حکومت دست آخونداس؛ سفارت آمریکا رو میگیرن ولی با شوروی کار ندارن

–انگلیس دنبال این بوده که توده را بزنیم!

–ما اگه شک نکنیم نونمون حلال نیس

–خدا خواس مچ شوروی رو گرفتیم ولی اون انگلیس بی پدر و مادر…

–به دوستات بگو به این راحتی که به من میگن به بقیه نگن خائن

?جوک

–کت احمدی‌نژادی در تن نیروهای سپاه دهه شصت

–میرم تهران، میریزم همه‌شونو می‌گیرم!(به سبک فیلم لرزان ۳ارگانی)

–بریزیم خونه رو بزنیم!(باز به سبک فیلم لرزان ۳ارگانی)

–تلویزیون رنگی، تصویر سیاه و سفید نشان می‌دهد

–آفتاب وسط آسمان است و تلویزیون، #مدرسه_موشها نشان می‌دهد!!

–اندازه ریش و موی کاراکترها در کل فیلم هیچ تغییری نمی‌کند؛ انگار فریز شده‌اند




رونمایی “کیهان” از امیدهای خود در جشنواره فجر!⇐همه راه‌ها به اوج ختم می‌شود؟؟!!

سینماروزان: هنوز هیات انتخاب جشنواره سی و هشتم فجر، فهرست فیلمهای بخش‌های مختلف جشنواره را اعلام نکرده با این حال بازار گمانه درباره فیلمهای اصلی جشنواره داغ است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” هم به زعم خود و با الصاق صفت “موج نوی سینمای انقلاب” از امیدهای خود در جشنواره فجر رونمایی کرده است.

“کیهان” نوشت: در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، باز هم چهره‌های جدیدی به موج نوی سینمای انقلاب خواهند پیوست؛ همچون دوره‌های اخیر، باز هم آثاری با موضوعات مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس در این جشنواره به نمایش درخواهد آمد که چشمان بسیاری را به خود خیره کنند. علاوه‌بر محمدحسین مهدویان(درخت گردو) و بهروز شعیبی(روز بلوا) که قبلا شناخته شده بودند، برای اولین بار کارگردان‌های جوانی چون امیرعباس ربیعی(لباس شخصی)، سیاوش سرمدی(اوج ۱۱۰)، مهرداد خوشبخت(آبادان ۶۰/۱۱) و… نیز در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، خودنمایی خواهد کرد و احتمالا از امیدهای این رقابت در بخش نگاه نو خواهند بود.

جالب است که تقریبا تمام آنهایی که “کیهان” به عنوان امید خود نام برده با حمایت سازمان هنری-رسانه‌ای اوج مشغول فیلمسازی هستند!! “روز بلوا”، “لباس شخصی”، “اوج۱۱۰” و “آبادان ۶۰/۱۱” همه محصول اوج هستند و فقط “درخت گردو” خارج از این قاعده است که آن هم با حمایت تهیه‌کننده مطبوع اول مارکت همراه‌اول مخابرات تولید می‌شود. جالبتر اینجاست که برخی از امیدهای کیهان اصولگرا آثاری هستند نظیر “لباس شخصی” که برخی اصلاح‌طلبان، به پشت صحنه تولید آنها سر زده‌اند.(اینجا را بخوانید)


آیا راه موج نوی سینمای انقلاب فقط از یک سازمان خاص می‌گذرد؟ و امکان این وجود ندارد که فیلمسازی پیدا شود که بدون حمایت چنین سازمانی، محصولی بسازد به‌مراتب انقلابی‌تر از آثار ارگانی مرسوم؟؟ 




شاهدی تازه بر مدعای همپوشانی حداکثری چپ و راست ⇐پذیرایی از یک عضو مرکزی حزب کارگزاران در پشت صحنه فیلم تازه سازمان ارزشی!

سینماروزان: مدتهاست در درددل‌های بدنه جامعه گلایه‌هایی با کلیدواژه مشترک می‌شنویم ناظر به اینکه چپ یا راست، فرقی نمی‌کند؛ اغلب به فکر خود و آقازادگان خود هستند و در این میان کف جامعه است که قربانی دعواهای زرگری آنها در مواعیدی همچون انتخابات می‌گردد.

این همدستی چپ و راست اگر در سالهای گذشته پنهان‌تر بود در سالهای اخیر آشکارتر شده تا جایی که روزنامه‌های منادی اصلاحات مدام تصاویر پروژه‌های ارگانی متبوع راست را روی جلد می‌برند و آنها را ستاره‌باران می‌کنند و حتی دست‌اندرکاران این رسانه‌‌ها افتخار می‌کنند به هنروری کودکان خود در چنین پروژه‌هایی!!

حالا و در خلال گزارش پشت صحنه‌ای که روزنامه اصولگرای “فرهیختگان” از پشت صحنه “لباس شخصی” از تازه‌ترین محصولات سازمان هنری-رسانه‌ای اوج ارائه داده، خبر حضور یک عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی(محمد عطریانفر) در پشت صحنه این فیلم و مشاوره‌های او به سازندگان هم لو رفته است.

“فرهیختگان” گزارش داد: در پشت صحنه «لباس‌شخصی» علاوه‌بر اینکه ما برای گزارش رفته‌ایم، یک میهمان دیگر هم دارند؛ محمد عطریانفر، روزنامه‌نگار و عضو حزب سازندگی، به دعوت تهیه‌کننده و کارگردان آمده است در جریان ساخت فیلم قرار بگیرد، دلیل دعوت هم این می‌شود که او در دهه 60 و اتفاقات آن زمان حضور داشته است و می‌تواند به روند تولید فیلم کمک کند و مشورت دهد، کما اینکه از افراد دیگر هم برای حضور در این پروژه و بازدید پشت صحنه دعوت شده است. وقتی که می‌رسد به اتاقی دعوت می‌شویم و کارگردان و تهیه‌کننده هم می‌آیند. عطریانفر از آنها می‌خواهد توضیحی در مورد فیلم دهند.امیرعباس ربیعی، کارگردان و نویسنده لباس‌شخصی است. ربیعی برای عطریانفر از موضوع و زمان فیلم می‌گوید. فیلمی که در دهه 60 روایت می‌شود و قرار است از اتفاقاتی بگوید که تا به حال هیچ چیزی درمورد آن گفته نشده است و با روایتی که در فیلم می‌آید، با اتفاق جدیدی در آن دهه مواجه خواهیم شد.

این روزنامه ادامه داد: عطریانفر وقتی از موضوع فیلم و اینکه در دهه 60 می‌گذرد، آگاه می‌شود به فیلم مهدویان اشاره می‌کند و می‌گوید: «به مهدویان گفتم اگر قبل از فیلم با من صحبت می‌کردی، حتما اطلاعات بهتری از عباس زریباف به تو می‌دادم، چون عباس را می‌شناختم، همان موقع هم که دستگیرش کردند، همسرش با من تماس گرفت و گفت از عباس خبری ندارد و من سراغ یکی از دوستان رفتم و گفتم اگر عباس را گرفته‌اید به همسرش اطلاع دهید. بعد هم گفتم باید همسرش را هم می‌گرفتید، چون مثل خودش اطلاعات زیادی دارد.»

فرهیختگان افزود: عطریانفر در مورد بازیگران کار می‌پرسد و ربیعی می‌گوید: «بازیگران همه کسانی هستند که در تئاتر فعالیت داشته‌اند و قبل از این شهرتی نداشته‌اند، اما همه با تمام توان در حال کار هستند.»والی‌نژاد می‌خواهد برای گرفتن صحنه‌ای که امروز می‌خواهند بگیرند، به طبقه بالا رفته و از نزدیک کار گروه را ببینند. صحنه‌ای که قرار است، فیلمبرداری شود، بازجویی از یکی از شخصیت‌هایی اصلی است. بازجو که یک روحانی است به‌همراه کسی که قرار است بازجویی شود، داخل اتاق هستند و بقیه هم پشت دوربین می‌نشینند، تلویزیون کوچکی جلویمان قرار می‌گیرد و کار شروع می‌شود، سایه‌ای که در اتاق بازجویی می‌افتد، باعث می‌شود، تا ربیعی کات بدهد و بخواهد تا آن مشکل حل شود و دوباره فیلمبرداری شروع می‌شود، این‌بار دوربین کسی را که بازجویی می‌شود دقیق در کادر خود ندارد و چون دوربین پشت پنجره است، بازیگر باید خودش را با دوربین تراز کند و همان جایی که می‌گویند، سرش را نگه دارد. ربیعی چندین‌بار کات می‌دهد و چند باری هم تمرین می‌دهند و درنهایت این صحنه کوتاه چند دقیقه‌ای، ضبط می‌شود. بعد از تمام شدن ضبط، عطریانفر داخل اتاق بازجویی می‌شود و می‌گوید: «من چون تجربه اتاق بازجویی زیاد دارم، این اتاق با اتاق‌های بازجویی اصلی کمی متفاوت است.»بعد هم نگاهی به لباس بازیگری که بازجویی می‌شد، می‌اندازد و می‌گوید: «لباس این دوست‌مان هم باید لباس زندان باشد، اما انگار لباس خودش را به تن دارد.»ربیعی توضیح می‌دهد این چندمین بازجویی او است و لباسش هم مدام در‌حال تعویض است، چشم‌بند هم دارد. عطریانفر برای ربیعی آرزوی موفقیت می‌کند و می‌گوید: «طبیعتا این جمع که همه جوان هستند، می‌توانند اتفاق خوبی را در جشنواره رقم بزنند.»




چرا معاون نظارت به پشت صحنه آثار فقرا نمی‌رود؟؟

سینماروزان: اینکه در بحبوحه ماجراهای منتج از توقیف مجدد “خانه پدری” به ناگاه خبر می‌رسد که معاون تازه نظارت به پشت صحنه یکی دو پروژه سینمایی رفته و با عوامل این پروژه‌ها، عکس یادگاری گرفته عجیب نیست؟؟

به پشت صحنه فیلمها رفتن بدعت نیست؛ چراکه پیش از محمدمهدی طباطبایی‌نژاد، محمد احسانی از معاونان نظارت دولت اول اعتدال هم هرازگاه به پشت صحنه پروژه‌ها می‌رفت ولی هیچ گاه مشخص نشد رفتن به پشت صحنه از سوی ایشان چه سودی برای سینما دارد؟؟
از جمله پروژه‌هایی که احسانی در پشت صحنه‌اش حضور یافت “نهنگ عنبر”ی بود که کلی تعدیل متحمل شد که مبادا توقیف شود و بتواند روانه اکران شود.
“آوازهای سرزمین من” از دیگر پروژه‌هایی بود که احسانی به پشت صحنه‌اش رفت ولی عجبا که هنوز هم مجال اکران نیافته و به‌گونه‌ای ناگفتنی در توقیف به‌سر می‌برد.
“اسب سفید پادشاه”، “ماهی سیاه کوچولو” و “این سیب هم برای تو” که جملگی از آثار شکست‌خورده گیشه‌ها بودند از دیگر فیلمهایی بودند که احسانی به پشت‌صحنه‌شان سر زده بود.

رفتار احسانی در عزیمت به پشت صحنه فیلمها اخیرا از سوی طباطبایی‌نژاد معاون تازه نظارت پی گرفته شده و ایشان هم سر زدن به پشت صحنه فیلمهای در حال تولید را در دستور کار قرار داده. جالب است که طباطبایی‌نژاد اخیرا به پشت صحنه دو فیلم “درخت گردو” و “خون شد” رفته که هر دو چهره‌هایی متمول را به‌عنوان تولیدکننده کنار خود دارند.

“درخت گردو” را مصطفی احمدی تهیه‌کننده مطبوع(!) اول مارکت همراه اول مخابرات تولید میکند و “خون شد” هم حمایت محمدصادق رنجکشان سرمایه‌گذار متمول جدیدالورود به سینما را کنار خود دارد!!

طباطبایی‌نژاد پیشتر هم به پشت صحنه دو پروژه “لباس شخصی”امیرعباس ربیعی و “عنکبوت”ابراهیم ایرج‌زاد رفته بود که پروژه اول متعلق به سازمان ارزشی متمول اوج و پروژه دوم هم باز از آن رنجکشان است!!!

آیا عجیب نیست که معاون نظارت به‌جای پروژه‌های مستقل و لوباجت متعلق به سینماگران کم‌بنیه به سراغ پروژه‌های متمکنین رفته؟؟ اینکه از بین چهار پروژه‌ای که طباطبایی‌نژاد در همین ماههای ابتدایی حضورش در معاون نظارت به پشت صحنه آنها رفته، دو پروژه متعلق به رنجکشان، یک پروژه متعلق به اوج و دیگری متعلق به تهیه‌کننده متبوع اول مارکت است چه معنایی دارد؟؟

جای سینماگران مستقلی که لوباجت فیلم می‌سازند کجای دایره دیدارهای معاون نظارت است؟؟




صدور پروانه برای یک مدیر اوج+صدور پروانه برای نیکی کریمی و همبازیش در “ممنوعه”+صدور پروانه برای پروژه مشترک مجیدی و همکار سرمایه گذار چندفیلمه+صدور پروانه برای بهروز افخمی

سینماروزان: شورای پروانه ساخت در جلسه اخیر با ساخت چهار فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان حبیب والی نژاد مدیر فیلم و سریال اوج پروانه “لباس شخصی” را گرفته که هیچ بعید نیست بودجه اش را سازمان متمول اوج بدهد.

بهروز افخمی هم پروانه “کاغذ شطرنجی” را گرفته که معلوم نیست بودجه این فیلم را هم اوج بدهد یا نه؟؟

مجید مجیدی پروانه ساخت “خورشید” را گرفته که فیلمنامه اش را نیما جاویدی نوشته! نیما جاویدی “سرخپوست” را روی پرده دارد که با سرمایه محمدصادق رنجکشان ساخته شده!!

نیکی کریمی پروانه “آتابای” را گرفته که فیلمنامه اش را هادی حجازی فر همبازیش در سریال “ممنوعه” نگاشته.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

–“لباس شخصی” به تهیه‌کنندگی حبیب الله والی نژاد ،کارگردانی و نویسندگی امیرعباس ربیعی

–“کاغذ شطرنجی” به تهیه‌کنندگی ،کارگردانی و نویسندگی بهروز افخمی

–“خورشید” به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مجید مجیدی و نویسندگی مشترک مجید مجیدی و نیما جاویدی

–“آتابای” به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نیکی کریمی و نویسندگی هادی حجازی فر