خرید و فروش سینمای ایران بر روی یک پارچه ۱ متری!!!
سینماژورنال/رسول شادمانی: جمعه ظهر بود كه براي خريد از خانه خارج شدم. در يكي از خيابانهاي اصلي شهر به رسم معمول بيشتر معابر! كه دستفروشهاي زيادي مشغول كسب و كارند، بساط يكي از آنها كه در بين يك واكسي و باقاليفروش روي زمين پهن بود نظرم را جلب كرد.
به گزارش سینماژورنال: او سينما و تلويزيون ايران را روي يك پارچه يك متري به معرض فروش گذاشته بود و با نازلترين قيمت و بهترين كيفيت ميفروخت. نزديك شدم. اولين چيزي كه در بساط او نظرم را جلب كرد پَكهاي سريال شبكه خانگي «شهرزاد» بود كه اين روزها طرفداران خود را پيدا كرده است و من همين ديروز قسمت سيزدهم آن را كه تازه به بازار عرضه شده است از فروشگاه نزديك خانهمان خريدم.
اگر 100 تا در طول يك روز بفروشه، 200 هزار تومان از اين محصول كاسبي كرده
از فروشنده پرسيدم: آقا ببخشيد اين قسمتِ چندُم از سريال شهرزاده، با افتخار پاسخ داد: قسمت يكم تا دهم. گفتم: يعني 10 قسمت داخل يك DVD؟! گفت: بله 10 قسمت اول. ببخشيد. قيمتش چنده؟ 2تومن. 2تومن يعني 2 هزار تومن. آره ديگه. نه پس 2 ميليون تومن. واقعاً گيج شده بودم.
نميدانستم بايد چه سؤالي از او بپرسم. بلند شدم و آرام به او گفتم. ميدوني قيمت اين بسته چنده؟ گفتم كه 2تومن. نه، قيمت اين 40 هزار تومنه. 40 هزار؟! بله. هر قسمت از اين سريال 4هزار تومنه. خب پس الحمدلله كه يه ثوابي هم ميبريم! از صبح تا حالا چند تا از اين فروختي؟ حدود 50 ـ 40 تا. تا شب چند تا ميفروشي؟ يه 60 ـ 50 تايي هم بعدازظهر ميفروشم.
پيش خودم حساب كردم، اگر 100 تا در طول يك روز بفروشه، 200 هزار تومان از اين محصول كاسبي كرده، شايد نصفش هم سودش باشه و اين در حاليه كه ارزش واقعي اين محصول 4 ميليون تومان پول رايج اين مملكته! كه تاوان اون رو بايد فرهنگ و اهالي بينواش بدن. حالا اين رقم رو ضربدر بسياري نقاط ديگر اين شهر و كشور بايد كرد! عجب قصه پر غصهاي! پيش خودم گفتم، شايد قسمت يك تا 10 به دليل اينكه مقداري از توزيعش گذشته به اين وضع دچار شده و قسمتهاي جديدتر اين وضعيت رو نداشته باشه.
آقا مغز ما رو نخور
به همين دليل از فروشنده كه كمكم داشت به سؤالات من شك ميكرد و عصباني ميشد پرسيدم، چطور شما اينهارو به اين قيمت، اون هم به اين راحتي ميفروشيد؟!(لحن صداي فروشنده به عصبانيت داشت تغيير ميكرد) آقا مغز مارو نخور. مثه اينكه خريدار نيستي. بده من اون فيلمو بفرما. نهنه، اينو ميخوام. اون يكي رو هم كه گفتي برميدارم.
كاري هم داشته باشن به اين باقاليفروشه كار دارن كه محيط رو آلوده ميكنه
فقط يه سؤال ديگه بپرسم و برم. بپرس آقا فقط زود باش قربونت. اينقده راحت بساط كردي، مأمورا باهات كاري ندارن؟!(با تعجب) نه چه كاري! اگه كاري هم داشته باشن به اين باقاليفروشه كار دارن كه محيط رو آلوده ميكنه، نه من كه كار به اين تميزي دارم انجام ميدم.