1

خانمی که دل منصور ضابطیان را شکست+روایت شکننده سیمین دانشور درباره فروغ!

سینماروزان: منصور ضابطیان روزنامه‌نگار سابق و مجری سال‌های اخیر برنامه های آرامش بخش، مدتی است کار نگارش سفرنامه نیز انجام می‌دهد و از این منظر در گپ و گفتی با رادیومضمونِ فرهیختگان هم درباره ماجرای سفر به ایتالیا گفته و هم دیدار با سیمین دانشور.

ضابطیان میگوید: خود سفر سختی‌هایی دارد که معمولا از دید مردمی که من را دنبال می‌کنند دور می‌ماند. فکر می‌کنند سفر آن بخش خوشگذرانی است. برای من الان سفر بخشی از کار و بیزینس است. یک زمانی برای سفرنامه‌ای به سفری رفتم، به ایتالیا رفته بودم. عید بود، قرار بود کتاب «سه‌رنگ» را بنویسم. همانجا همزمان در ایران سیل آمد. آنجا بودم و باید استوری می‌گذاشتم چون قراردادی داشتم که باید این استوری‌ها را می‌گذاشتم. طبیعتا من هم همچون هر ایرانی دیگری ناراحت بودم، فعالیت می‌کردم، استوری درباره سیل هم می‌گذاشتم و خیلی با این پیام مواجه بودم که در این شرایط شما سفر رفته‌اید یا به قول خودشان دنبال عشق و حال رفته‌اید. من معمولا جواب نمی‌دهم ولی یک خانمی خیلی ناراحتم کرد و دلم را شکست. از او پرسیدم شما چه شغلی دارید؟ گفت من کارمند فلان اداره هستم. گفتم از روزی که سیل آمده شما سر کار نرفتید؟ گفت هر روز به سر کار می‌روم. گفتم به خدا من هم سر کار خودم هستم. کار من این است و اینجا می‌نویسم چه کار باید کرد؟ سختی این کار این است که از قبل پژوهش دارد، تنهایی دارد، بار مالی دارد، بیماری دارد.

خانمی که دل منصور ضابطیان را شکست+روایت شکننده سیمین دانشور درباره فروغ!
خانمی که دل منصور ضابطیان را شکست+روایت شکننده سیمین دانشور درباره فروغ!

منصور ضابطیان درباره دیدار با سیمین دانشور گفت: به منزل سیمین دانشور رفته بودم. سال‌های آخر عمرشان بود. یک رهایی داشتند، شیرازی‌ها یک رهایی دارند و خانم دانشور بیشتر به‌عنوان یک روشنفکر و نویسنده این رهایی را داشت. به سن بالا هم می‌رسند سادگی دارند که رعایت نمی‌کنند این را بگویم یا نگویم. بعد برای من تعریف می‌کرد. یک طاقچه‌ای داشتند. سیمین می‌گفت من یک آیینه قدی روی این طاقچه می‌گذاشتم که خیلی زیبا بود، برای زمان عروسی من بود. فروغ یک روز آمد و گفت این را بدهید می‌خواهم فیلم پر کنم، این را در فیلم خود بگذارم. گفتم ببرید و فیلم را پر کنید و برگردانید. رفت و تصادف کرد و آیینه ما هم رفت!! این که بگویید قدری برای مرگ فروغ ناراحت بود، نبود. می‌گفت رفت و آیینه ما هم رفت! نگران آیینه خود بود!




درگذشت برناردو برتولوچی؛ کارگردانی که میخواست فیلم «فروغ» را بسازد!!!  

سینماروزان: برناردو برتولوچی کارگردان ایتالیایی و برنده اسکار برای “آخرین امپراطور” به علت عوارض بیماری سرطان درگذشت.

به گزارش سینماروزان برتولوچی که کارش را با نوشتن آغاز کرد اولین بار با دستیاری پیر پائولو پازولینی در “باج خور” سینما را تجربه کرد.

برتولوچی اولین فیلمش “شایعه بی اساس” را در ابتدای دهه شصت میلادی ساخت ولی چندان دیده نشد با این حال فیلم دومش “پیش از انقلاب” مورد توجه قرار گرفت.

از جمله آثار مشهور برتولوچی میتوان به “آخرین تانگو در پاریس”، “بودای کوچک”، “استراتژی عنکبوت”، “1900”، “رویابینها” و “محصور” اشاره کرد.

برتولوچی در اواسط دهه چهل شمسی سفری به ایران داشت و بعد از دیدار با ابراهیم گلستان صحبتهایی کرد درباره ساخت فیلمی درباره فروغ فرخزاد شاعره ایرانی.

ماجرای سفر برتولوچی به ایران به خاطر ساخت فیلمی درباره نفت بود. برتولوچی در سال ۱۹۶۶ تولید فیلم مستند سه ساعته‌ای درباره استخراج و توزیع نفت برای تلویزیون ایتالیا را در دستور کار قرار داد. در جریان ساختن این فیلم بود که برتولوچی به ایران سفر کرد و با فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان (چند ماه قبل از مرگ فروغ در ۱۳۴۵) در استودیو گلستان دیدار و گفتگو کرد و با آرای فروغ آشنا شد.

قسمت اول مستند نفتی برتولوچی با عنوان ریشه‌ها که به استخراج نفت مربوط بود در ایران فیلمبرداری شد. قسمت دوم آن با عنوان سفر، یک تانکر نفت را از خلیج فارس تا بندر جنوا در ایتالیا دنبال می‌کند و در قسمت سوم (سفر در اروپا)، رد یک خط لوله نفت از ایتالیا تا آلمان را پی می‌گیرد.

به هنگام حضور برتولوچی در ایران نقل قولهایی از او درباره اشعار فروغ و ساخت فیلمی درباره وی مطرح گشت که البته چنین فیلمی هیچ گاه تولید نشد.




در آخرین گفتگوی منتشره از فرزند تازه درگذشته فروغ فرخزاد آمد⇐در حال زدوخورد با یکی از همکلاسان بودم که فروغ سراغم آمد!/هیچ گاه درک نکردم که چرا فروغ از جمهوری تا حافظ گریه کرد؟؟/هر بار که پوستر «خشت و آینه»ابراهیم گلستان را می‌دیدم به طرز غریبی، ناراحت می‌شدم!!

سینماروزان: درگذشت کامیار شاپور فرزند فروغ فرخزاد از پرویز شاپور سبب ساز آن شده که رسانه های مختلف به واکاوی زندگی فروغ و دلایل جداافتادگی او از فرزندش بپردازند.

روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» به همین بهانه آخرین گفته های کامیار شاپور که در مصاحبه ای با امیرحسین مصلی بیان شده را منتشر کرده است.

کامیار شاپور در جایی از این گفتگو با اشاره به رابطه با مادرش گفته بود: خاطرات من از فروغ بسيار مختصر هستند؛ اما خاطره فراموش ناشدني كه در ذهنم مانده اين است كه زماني كه پدر و مادرم از هم جداشده بودند من ديگر فروغ را نديدم تا دوره دبيرستان كه در دبيرستان فيروز بهرام بودم يك روز كلاس تعطيل‌شده بود و من در حياط با يكي از همكلاسي‌هايم در حال دعوا كردن بودم كه يكي از دوستانم ميان دعوا آمد و گفت شاپور مادرت آمده و كنار در منتظر توست!

کامیار ادامه داد: من خيلي تعجب كردم چون مادر من تابه‌حال چنين كاري نكرده بود… تا كنار در رفتم و فروغ را ديدم. خيلي حرف نزديم با هم‌قدم زنان به سمت خيابان جمهوري رفتيم، سمت خيابان حافظ، صحبت‌هاي فروغ را به خاطر ندارم فقط گريه‌هاي فروغ را به ياد مي‌آورم و اينكه رسيديم به چهارراه يوسف‌آباد كه فروغ به من گفت برويم سمت حافظ. آن زمان يك كافه‌تريايي بود، در همين خيابان حافظ كه محل جمع شدن روشنفكران آن دوره بود. آن زمان من از ديدن فروغ بسيار متعجب بودم و نمي‌توانستم گريه‌هايش را درك كنم؛ و به همين خاطر همراهي‌اش نكردم و به خانه برگشتم. خيلي‌ها كه اين خاطره را مي‌شنوند، از من مي‌پرسند درباره ديدارتان با فروغ به پدرتان چيزي گفتيد يا نه؟! نه… من با پدر راجع به اين موضوع صحبتي نكردم تا بعدها كه اين خاطره را درجاهاي مختلف تعريف كردم و ايشان متوجه شدند… اين تنها خاطره من از فروغ بود!

کامیار شاپور پیرامون درگذشت فروغ اظهار داشت:  پدر خبر تصادف و فوت شدن فروغ را به من داد، اما مرا براي تشييع‌جنازه و مراسمش نفرستاد جز يك‌بار كه من همراه با دوست پدرم آقاي اردشير محصص براي لحظاتي در مراسم فروغ حضور پيدا كردم؛ اما متاسفانه جزييات را به خاطر ندارم.

کامیار شاپور درباره ارتباط میان فروغ و ابراهیم گلستان بیان داشت: من آن زمان آقاي گلستان را نمي‌شناختم، اما كلاس هشتم بودم و خوب به خاطر دارم كه فيلم «خشت و آينه» در سينما اكران شده بود. من هر روز موقع برگشت از مدرسه پوستر تبليغاتي فيلم را مي‌ديدم و شنيده بودم كه فروغ هم در اين فيلم نقشي را ايفا كرده است و هر بار با ديدن آن پوستر تبليغاتي به طرز غريبي غمگين و ناراحت مي‌شدم.

زماني هم كه از انگلستان براي تعطيلات تابستاني به ايران آمدم، همراه با خاله‌ام گلوريا به ديدار آقاي گلستان رفتم و ايشان وسايلي كه از فروغ مانده بود را به ما تحويل دادند و يك‌بار ديگر هم همراه با خاله و دايي‌ام به خانه ايشان رفتم كه خودشان انگليس بودند و با همسرشان فخري گلستان ملاقات كرديم. آن زمان ايشان تعدادي تابلو كه متعلق به فروغ بودند را به ما تحويل دادند كه من آنها را به امانت دست گلوريا سپردم، چون فكر مي‌كردم او بهتر از آنها مراقبت خواهد كرد.




تنها پسر فروغ فرخزاد در ۶۶سالگی درگذشت+عکس

سینماروزان: کامیار شاپور تنها فرزند فروغ فرخزاد و پرویز شاپور، در سن ۶۶ سالگی به دلیل ایست قلبی درگذشت.

افسانه بیات، دختر پوران فرخزاد و دخترخاله کامیار شاپور این خبر را تایید کرده است.

به گفته او کامیار به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان بستری بوده اما امروز (دوشنبه، ۲۵ تیرماه) به خاطر ایست قلبی درگذشته است.

کامیار در گردآوری کتابهایی شامل نامه‌‌نگاری‌های پدرش پرویز شاپور و فروغ فرخزاد، مادرش مشارکت داشته است.

کامیار شاپور حاصل عشق میان فروغ فرخزاد و پرویز شاپور بود که در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ به دنیا آمد.

بعد از جدایی فروغ از پرویز شاپور، او تا آخر عمرش اجازه دیدار با تنها فرزندش را پیدا نکرد. برخی از اشعار فروغ در لحظات دلتنگی او برای فرزندش و در عطش دیدار با او سروده شده‌اند، از جمله این شعر:

لای لای ای پسر کوچک من

دیده بربند که شب آمده است

دیده بربند که این دیو سیاه

خون به کف خنده به لب آمده است

سر به دامان من خسته گذار

…گوش کن بانگ قدمهایش را

کامیار شاپور
کامیار شاپور



الهام پاوه‌نژاد از همه چیز و همه جا حرف زد⇐از خاطره‌بازی مداوم تا فرار از درگیریهای اینستاگرامی/از عشق به فروغ تا چگونگی تعامل با فرزند

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: در روزگاری که هنوزساخت سریال های آپارتمانی چندان باب نشده بود مسعود رسام و بیژن بیرنگ با ساخت سریال «همسران» و روایت داستان ملموس دو زوج میانسال و جوان دریک مجتمع آپارتمانی به توفیقات زیادی رسیدند؛ نقش یکی از زوجها را فرهاد جم-الهام پاوه نژاد ایفا کردند و در این بین پاوه‌نژاد ایفاگر «مریم» بود؛ زنی جوان و با حس و حالی به شدت همذات پندارانه برای مخاطبانی در محدوده سنی جوان.

سالها بعد هم پاوه نژاد درسریالی کمابیش نزدیک با مضمون سریال «همسران» با عنوان «هفت سنگ»  ساخته علیرضا بذرافشان باز هم توانست این نوع نقشها را به درستی کند. قبلترهم با میرباقری در دو سریال همکاری کرد؛ «یلدا» و «شاهگوش». نقش پاوه نژاد وتسلطش به لهجه شاهرودی درسریال «یلدا» به خوبی دیده شد و در سریال نمایش خانگی «شاهگوش» نیز در نقش جذاب و موفق یک پزشک به نام «زرین زوزنی» موثر ظاهر شد. پاوه‌نژاد درسینما کم کار اما موثر بوده و حضورش با فیلم‌های «زندگی با چشمان بسته» و«دیشب باباتو دیدم آیدا» ماندگار است.

این بازیگر از دیرباز فعالیتهای تئاتری خود را هم داشته است و اخیرا در نمایش هایی مثل «سیستم گرون هلم» علیرضا کوشک‌جلالی بازی کرد که بعد از اجرا در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران به علت استقبال بسیار خوب مخاطبان، در سالن باران هم روی صحنه رفت. «هیچ کس نبود بیدارمان کند»، «تراس» و «خدای کشتار» که این نمایش هم تا به حال بارها اجرا شده است، دیگر کارهای موثر پاوه نژاد در عرصه بازی صحنه ای هستند.

 دوسال قبل پاوه‌نژاد اولین آلبوم شعرخوانی خود «کجاست خانه باد» با اشعار فروغ فرخزاد را روانه بازار کرد. کتاب شعر «هشت صبح هشت اسفند»  نیز اولین کتاب شعر پاوه‌نژاد به سبک هایکو است که دوسال قبل روانه بازار کتاب شد و کتاب دومش به نام «قطعه نود و چهار– ردیف 8– شماره …» نیز در بازار نشر موجود است.

الهام پاوه نژاد در گفتگوی پیش رو درباره فعالیت‌های کاری اش در حیطه‌های مختلف و همچنین ارتباط با دخترش «کردیا» سخن گفته است.

این گفتگو پیشتر در «دنیای زنان» منتشر شده است:

*آیا الهام پاوه‌نژاد که در سال های اخیر در حوزه های مختلفی مثل شعر گفتن، داستان نوشتن ، بازی کردن و تدریس فعالیت می کند آدم تنوع طلبی است؟

حوزه هنرمحدود نیست و فقط منحصر به یک شاخه نیست. معتقدم کسی که در حوزه بازیگری فعالیت می‌کند به دلیل مشغله ذهنی و کاریش با حوزه های دیگری مثل ادبیات، نقاشی و عکاسی نیز درارتباط است. تدریس را سالها است که دنبال می کنم. یک دوره چند ساله به دلیل قهرم از حوزه تدریس از آن فاصله گرفتم زیرا اهداف آموزش و جذب هنرجویان مشخص نبود وهدف اغلب مدیران آموزشگاههای بازیگری کسب درآمد بود. خیلی از هنرجویان با وضعیت مالی نه چندان مناسب به این کلاسها می آمدند و تعدادی از آنها هم بچه شهرستان بودند و فکر می‌کردم بی انصافی است که فقط به فکر کسب درآمد از اینها باشم. چه آن زمان چه بعدتر در کلیت تلاش می کنم ارتباطم با هنرجویانم ادامه دار باشد وتا حد توانم به آنها مشاوره هم می دهم. در حیطه آموزش هم همیشه  دوست دارم به‌روز باشم و با مطالعه سرکلاس بروم.

*به چه دلیل اشعار فروغ فرخزاد را شعرخوانی کردید؟ آیا به دلیل اینکه او شناخته شده ترین بانوی شاعر معاصر است؟

فروغ انتخاب دیروز و امروز من نیست. شانزده سال قبل من اولین نفری بعد از انقلاب بودم که برای خواندن اشعار فروغ فرخزاد مجوزگرفتم. در دوران تحصیل دانشگاهی کار تحقیقاتی روی شخصیت و شعر فروغ انجام داده بودم. تحقیقاتم مفصل و کامل بود وهنوز هم می‌شود قرائت و برداشت جدید از افکار و شعر فروغ داشته باشیم.  16 سال قبل برای عرضه شعرخوانی فروغ به بازار به نتیجه نرسیدم و در سال های بعد دوستان و همکارانی مانند مرحوم شکیبایی و نیکی کریمی نیز به سراغ شعر فروغ فرخزاد رفتند. چند سال قبل با پیمان خازنی آهنگساز آشنا شدم و بالاخره درباره تولید این آلبوم به نتیجه رسیدیم و آلبوم شعرخوانی فروغ با استقبال خوب مخاطب روبه رو شد.

* در انتخاب نام دو کتابی که از شما به چاپ رسیده از اعداد استفاده شده است. دلیل این رویکرد چیست؟

این رویکرد  در انتخاب نام بیشتراتفاقی بود. البته اعداد نقش مهمی در خاطره‌نگاری ما دارند و همیشه روز تولدمان را در خاطر داریم و برخی مواقع حتی ساعت رخدادهای مهم زندگیمان را در ذهن می سپاریم.

*آیا آدم خاطره‌بازی هستید؟

خیلی زیاد خاطره بازهستم و به نظرم اعداد از ما جدایی ناپذیرند و گاهی مواقع ازیاد رفتن این اعداد مثل روز تولد و سالروز ازدواج و غیره در روابط آدمها دلخوری به وجود می آورد. اسم اول کتاب «هشت صبح هشت اسفند»، «واگویه ها» بود. در چینش آخرین مطالب، کتاب با شعر«هشت صبح هشت اسفند» تمام می شد و احساس کردم، این نام، نام مناسب تری است.

*با داوود میرباقری درسال های اخیر همکاری‌های موفقی داشته اید. این همکاری‌ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

داوود میرباقری درکارش نگاه کارگردانی‌ دقیقی دارد وبا حساسیت و وسواس کار می‌کند و از معدود کارگردان هایی هست که درکارش نگاه کمال گرایانه ای دیده می شود وازهیچ چیبه سادگی عبور نمی‌کند؛ درسریال «شاهگوش» توضیحات مسبوطی در باره نقش «زوزنی» ارائه کردند؛ زنی بسیار موفق که یک مشکل بسیار بحرانی درزندگی شخصی‌اش دارد. زنی روانشناس که برای همه نسخه تجویز می‌کند و ناگهان احساس می کند خودش هم به درمان ومشاوره احتیاج دارد.

*کم نیستند مخاطبانی که می خواهند بدانند رابطه الهام پاوه نژاد با دخترش «کردیا» چطور است.

به رابطه دوستانه صرف اعتقاد ندارم. تصور می کنم رابطه ای موفق است که شامل همه عواطف و چارچوبها باشد. یک جاهایی لازم است با فرزند رفیق باشیم و یک جاهایی باید رابطه مادر-فرزندی حاکم باشد. در این بین رابطه مادر- فرزندی برای ثبات و سالم ماندنش نیاز به مدیریت کردن دارد و اگر این مدیریت نباشد ممکن است با فرزند به تناقض برسیم.

*آیا تابه حال با دخترتان به چالش رسیده اید؟

 نه، خدا را شکر دختر آرام و محجوبی دارم و رابطه‌مان بی دردسر است.

*…یعنی «کردیا» عصیانگری نسل جدید را ندارد؟

 نه، عصیانگر نیست. البته اختلاف نظرهایی داریم که همیشه با حرف زدن حل می شود و من همیشه در این موارد به دخترم می گویم اگر من جای تو بودم در فلان موقعیت این کار را انجام نمی دادم، اما حالا تصمیم با خودتت است.

*چقدر برای در کنار دخترتان بودن وقت صرف می کنید؟

با دخترم خیلی سفر می رویم و تابستان هم آخرین سفرمان بود.

*معمولا عیدها برای سفر چه می کنید؟

بسته به شرایط دارد و پارسال به منطقه آزاد جلفا دعوت شده بودیم و به آنجا رفتیم و خوش گذشت.

*به سرزمین مادریتان کردستان نمی روید؟

 چند سال قبل نوروز را در کردستان بودیم و به یک عروسی هم دعوت شدیم و برای دخترم حضور در یک مراسم عروسی بومی خیلی جذاب بود.

الهام پاوه نژاد
الهام پاوه نژاد

*در فضای مجازی هم معمولا حضور پررنگی دارید. چقد از این حضور برآمده از جذابیتهای آن است؟

فضای مجازی فرصتی را برای ارتباط با مخاطبانم برایم فراهم می‌کند. اگر با فرهنگ سازی درست به سراغ استفاده از این پدیده برویم به نفع مان است. متاسفانه در کشورما اول تکنولوژی می آید و بعد فرهنگ استفاده از آن و فضای مجازی هم تابع چنین تعریفی است. به نظرم باید فرآیند درست ابرازنظر را در فضای مجازی بیاموزیم، تا باعث رنجش کسی و البته باعث دردسر خودمان نشویم.

*در یکی دو سال اخیر حضور در فضای مجازی حتی درگیریهایی بین بازیگران و هنرمندان هم به وجود آمد .آیا شما اهل ورود به درگیری ها و اظهار نظر در باره عملکرد طرفین دعوا هستید؟

بستگی به شرایط دارد. اما تلاش می کنم تا حد امکان ورودی به این جدال های مجازی نداشته باشم.

*…پس احتمالا آدم محافظه کاری هستید.

ربطی به محافظه کاری ندارد. وقتی جزئیات اختلاف و موقعیتی که بین دونفر وجود دارد را نمی‌دانم بنابراین نمی توانم قضاوت منصفانه ای داشته باشم.

*مثلا مواردی را داشته ایم مثل درگیری میان یک خواننده و بازیگر درباره فیک بودن آمار فالوئرها یا درگیری میان برخی چهره ها درباره مرحوم کیارستمی که باعث شده برخی آدمهای بی‌ربط به درگیری هم نسبت به آن موضع گیری کنند اما شما در این موارد اغلب سکوت می کنید.

من چون این چالشها را قبول نداشتم دلیلی نمی دیدم که خودم را درگیرش کنم بنابراین سعی کردم سکوت کنم. به نظرم بهتر است آدمی وارد اظهارنظر درباره موضوعاتی شود که پیرامون آنها آگاهی دارد تا اظهارنظرش اثرگذاری لازم را داشته باشد.