1

نقطه عطف زندگی من انصراف از همکاری با کیمیایی در “خط قرمز” بود!/چرا فینال “خروج” را تغییر دادند؟/چرا مدیران دهه شصت، سه بار مرا ممنوع‌کار کردند؟/سیاست‌های گشتاپویی دهه شصت بود که باعث شد الان سینمای ما رنگ و بوی سابق را نداشته باشد!+ماجرای ایفای نقش پوریای ولی در پروژه “جهان پهلوان”علی حاتمی

سینماروزان: فرامرز قریبیان بازیگر محجوب و قدرتمند سینمای ایران پنج سال بعد از بازی در فیلم “خروج” در هیچ پروژه ای ظاهر نشده. با اینکه در همان “خروج” -منهای مشکلات روایی فیلم- او به خوبی شمایل یک دهقان یاغی را به تصویر کشیده بود اما به هر حال همچنان دور بازیگری و کارگردانی را خط کشیده در حالی که جایش بود در این تب جنایی سازی که شبکه خانگی را درنوردیده، از تجربیات او به عنوان کارگردان شماری از آثار جنایی ماندگار سینما استفاده می‌شد.

قریبیان در گفتگویی تفصیلی به مجله فیلم امروز گفت: زمانی که قرارداد بازی در “خروج” را بستم، پایان فیلمنامه نوشته نشده بود و ابراهیم حاتمی کیا گفت پایان را با کمک هم می نویسیم. فیلمنامه اولیه خروج لااقل ابتدایش، عالی بود و از خیلی‌ها شنیدم که بیست دقیقه اول فوق العاده بوده ولی از اواسط فیلم همه چیز رها شد و متاسفانه پایان خوبی هم نداشت چون همفکری هم صورت نگرفت.

قریبیان درباره پیشنهادش برای پایان “خروج” گفت: من معتقد بودم قهرمان فیلم باید جلوی ساختمان ریاست جمهوری کشته شود!! و حتی می شد با زبان تصویر مرگ را نشان داد و البته که شخصیت بیرونی که فیلم براساس آن ساخته شد هم پس از رفتن مقابل ساختمان ریاست جمهوری، فوت شد!

قریبیان بدون نام بردن از ابراهیم حاتمی کیا اظهار داشت: وقتی فیلمی با این مضمون ملتهب می‌سازیم باید شهامت ایستادن پای حرفی که زده ایم را داشته باشیم و درنهایت شاید فیلم سانسور شود که حتی اگر سانسور شود باز جای حرف دارد.

فرامرز قریبیان با اشاره به سختی های آخرین کار بازیگری خود گفت: برای بازی در “خروج” گفتم که تراکتور باید مثل ماشین توی دستم باشد و برای همین در گرمای تابستان یک ماه به شهرک دفاع مقدس در جاده قم رفتم و رانندگی با تراکتور را در حد حرفه ای یاد گرفتم. برای بازی در فیلم سفیر هم از فریبرز صالح خواستم که اجازه دهد سوارکاری را یاد بگیرم و همین طور هم شد‌

افشاگری های فرامرز قریبیان پنج سال بعد از ترک بازیگری
افشاگری های فرامرز قریبیان پنج سال بعد از ترک بازیگری

این بازیگر درباره کناره گیری از سینما بعد از بازی در فیلم خروج بیان داشت: در این پنچ سال بعد از خروج حداقل ده دوازده فیلم سینمایی و سه چهار سریال پیشنهاد شده که یا نقش اصلی مورد پسندم نبوده یا از این کمدی های متداول بوده.

وی ادامه داد: واقعیت این است که فضای موجود و اقداماتی که نسبت به “گناهکاران” انجام دادند باعث شد از سینما کناره بگیرم چون من گناهکاران را با سرمایه خودم ساختم ولی در جشنواره و اکران، بایکوت شد تا سرمایه ام برنگردد و درنتیجه نتوانستم فیلم بسازم.

 

فرامرز قریبیان که همچنان از ممنوع‌کاری های دهه شصت دلخور است، اظهار داشت: با ورود به دهه شصت و آمدن مدیران گلخانه ای به معاونت سینمایی، قوانین سینمای گلخانه ای به اجرا درآمد و باعث شد شخص خودم در سه دوره ممنوع کار شوم؛ یک دوره کوتاه مدت و دو دوره هجده ماهه که در مجموع می‌شد ۳۶ ماه یعنی سه سال از عمر بازیگری پویا و در بورس! وقتی هجده ماه ممنوع کاری یعنی دو سال در اکران نیستی و یعنی مشکلات اقتصادی. بار اول سال ۶۴ ممنوع‌کار شدم، بار دوم از ۶۷ تا ۶۸ و بار سوم از ۶۸ تا ۷۰. همان سیاست های دهه شصت بود که باعث شد الان سینمای ما دیگر رنگ و بوی قبل را ندارد. آن سینمای مدعی معناگرایی دهه شصت که مدیران در حال القایش بودند، نتیجه اش چه شد؟ فیلم‌هایی که اصرار داشتند با آنها سینما را تغییر دهند به چه نتیجه ای رسید؟

قریبیان در چرایی تقابل مدیران دهه شصت با او گفت: فقط در راستای این بود که جلوی ستاره سازی را بگیرند منتها نمی‌خواستند یا نمی توانستند این را علنی بگویند. وقتی بازیگری فیلمش می‌فروخت به دنبال نقطه ضعف بودند تا جلوی کارش را بگیرند مثلا درباره خودم بخشنامه دادند که باید مطابق بخشنامه های ما دستمزد بگیری… نگاه شان “گشتاپویی” بود چون تهیه‌کننده با بازیگر بر سر دستمزد توافق می‌کرد و این طور نبود که به‌زور از او پول بگیرد‌.

فرامرز قریبیان با تشریح یکی از ممنوع کاری ها گفت: در جریان تولید فیلم “مرگ پلنگ” ساخته فریبرز صالح، تهیه کننده(بهروز خوش رزم) با فریبرز صالح پیشم آمدند و گفتند ارشاد اجازه نمی‌دهد دستمزد شما پرداخت شود و من هم گفتم بروید سراغ یکی دیگر ولی آنها اصرار کردند که من باشم… اگر آن موقع دستمزد من برای فیلمی یک میلیون بود آنها اصرار داشتند که بازیگر اصلی بیشتر از ۲۵۰هزار تومان نگیرد و این مساله منصفانه نبود چون من عامل فروش بودم وگرنه تهيه کننده اصلا به من یک میلیون را نمی‌داد.

 

این بازیگر توانمند درباره حسرت های بازیگری گفت: قرار بود در فیلم “جهان پهلوان تختی”علی حاتمی در نقش مربی تختی بازی کنم؛ نوعی مربی که معادل بیرونی نداشت ولی تمثیلی بود از تمام مربیان تختی و پرتره ای از پوریای ولی. حتی مسعود ولدبیگی موهای بلندی برایم گذاشت و برایم عبا هم دوختند و فیلمبرداری هم کردند که حاتمی مریض شد…البته در فیلم “مادر”علی حاتمی در ابتدا هر دو کاراکتر امین تارخ و جمشید هاشم پور،یک نفر بود که قرار شد من بازی کنم، عزت انتظامی هم جای محمدعلی کشاورز برادر بزرگ بود ولی درگیر فیلم ناتمام رفیقم -نعمت حقیقی-با عنوان “فیل در تاریکی” شدم و “مادر” را از دست دادم. با ناصر تقوایی هم که در پروژه “زنگی و رومی” همراه بودم و دو ماه کار کردیم ولی کار تعطیل شد!

قریبیان پیرامون نقاط عطف زندگی گفت: نقطه عطف ابتدایی بازی در “خاک” و “گوزنها” بود و نقطه عطف بعدی انصراف از همکاری با مسعود کیمیایی در “خط قرمز” که بدلیل درگیری در “سفیر” نپذیرفتم که بسیار در ادامه مسیر حرفه ای کمک حالم شد و نقطه عطف دیگر ساخت “گناهکاران” که همچنان مخاطبان دوستش دارند.

 




تولید شصت قسمت #آژانس_دوستی با حدود صد میلیون!!

سینماروزان: بازپخش سریال آژانس دوستی از شبکه آیفیلم همچنان مخاطب دارد. هرچند بیش از دو دهه از تولید و اولین رونمایی این سریال گذشته ولی چه به لحاظ داستان پردازی اپیزودیک و چه به لحاظ ترکیب بازیگران و مضمون اخلاقی، آژانس دوستی هنوز از سریالهایی است که مخاطب به تماشای آن علاقه دارد.

به گزارش سینماروزان، آژانس دوستی با مرکزیت جوزان فیلم و با حضور مسعود و فتح الله جعفری جوزانی به عنوان هسته اصلی تولید کلید خورد در حالی که یک تیم کارگردانی کار ساخت را انجام دادند.

احمد رمضان زاده که بیش از چهل قسمت سریال را کارگردانی کرده در گفتگو با روزنامه #جام‌جم درباره حال و هوای تولید سریال و حفظ جذابیت در طول دو دهه و اندی، حرف زده است.

*مهم ترین عامل ماندگاری آژانس دوستی چیست؟ متن یا تکنیک؟
**واقعیت این است که هر چه به عقب تر میرویم به سریالهای ماندگارتری برخورد میکنیم. تازه این سریال در شمار سریالهای ب بود و از نظر مالی کاملا لوباجت(کم هزینه). شاید باورش سخت باشد ولی بیش از شصت قسمت سریال با هزینه ای حول و حوش صد میلیون تومان تولید شد در حالی که بازیگران بزرگ سریال ماهیانه فقط یک میلیون میگرفتند!

*البته ارزش پول هم به مراتب کمتر شده؟
**درست است ولی آن زمان پول برای عوامل سریال محلی از اعراب نداشت. الان اگر بازیگری از کاری خوشش نیاید همین که پول خوبی باشد، می آید ولی در آن زمان امثال اسماعیل داورفر یا فردوس کاویانی، پول برایشان در درجه آخر اهمیت بود. آدم هایی در سریال بودند که دست نیافتنی هستند. یکی مثل داورفر آن قدر کار برایش مهم بود که برای تغییر یک دیالوگ باید یک روز زودتر به او می‌گفتیم ولی حالا…

*ترکیب کارگردانی سریال ترکیب متنوعی است و از خود شما تا فرامرز قریبیان و محرم زینال زاده و مجید جعفری و حمیدرضا صلاحمند و امیر قویدل و… را به خود دید.

**تنوع کارگردانی حاصل طولانی شدن روند کار بود. سریال ابتدا بنا بود فقط سیزده قسمت باشد ولی استقبال از کار بالا بود و کار تا بیش از 60 قسمت ادامه یافت. بیش از 40 قسمت را خودم ساختم ولی درگیری هایی که برای ساخت فیلم بشیر برایم پیش آمد و فشار پخش و فشار فیلمنامه باعث شد که کارگردانان تازه ای به کار ورود پیدا کنند. استقبال از کار آن قدر بالا رفت که بسیاری از حرفه ای ها برای سریال، متن نوشته و می فرستادند و ما بسیاری از متن ها را می خواندیم و انتخاب نمی کردیم. اگر بخواهم از ارکان سریال بگویم هم باید از مسعود جعفری جوزانی و فتح الله جوزانی بگویم و هم از حمید جبلی. جبلی به غیر از بازی در برخی قسمتها، در بازنویسی متن های سریال بسیار کمک کرد. حمید جبلی بسیار خلاق بود و خیلی حواسش به سنتها بود و مدام به ما توصیه میکرد مراقب باشید سنتها از بین نرود. جبلی اپیزودی درباره آدمهایی نوشت که سالها ایران نبوده اند و وقتی برمیگردند با زیر و رو شدن جامعه مواجه میگردند. یادم است قهرمان داستان جبلی، پیرمردی بود که بعد از بازگشت به ایران به محله نواب میرفت در حالی که چیزی از محله باقی نمانده و به اتوبان بدل شده. آن نماها را در اتوبان نوابی گرفتیم که هنوز افتتاح نشده بود و هیچ گاه گریه ای که جبلی پشت دوربین کرد از یاد نخواهم برد. الان حمید جبلی کجاست؟؟ جبلی غیر از اپیزود خودش، مابقی متن ها را هم می خواند و جوزانی خیلی تاکید داشت که او حتما باشد. مسعود جعفری جوزانی به عنوان پشتوانه فکری کار هم در انتخاب متن و هم کارگردانی بسیار به کار کمک کرد.

*دلیل نهایی ماندگاری را چه می دانید؟
**طرح مسائل انسانی و دست گذاشتن روی موضوعات مبتلابه جامعه بشری با نگاهی اخلاقی، دلیل مهمی است و همواره برایم جای تاسف بود که چرا سریال ادامه پیدا نکرد. تلویزیون راغب بود کار ادامه یابد ولی مشکلات مالی، مانع شد. شاید کل طلب بابت سریال پنجاه میلیون هم نبود ولی همان طلب باعث شد کار ادامه نیابد. هم جوزانی و هم گروه، خیلی دوست داشتند کار ادامه یابد ولی حیف…

*لوکیشن اصلی کار چگونه انتخاب شد؟
**در فصل اول، بعد از کلی تحقیق درباره مسائل آژانس های تلفنی، یک آژانس واقعی حوالی هفت تیر انتخاب شد به عنوان لوکیشن ولی از فصل دوم، کار را دکور زدیم و در جوزان فیلم ضبط کردیم.

*بازیگران بزرگی در کار بودند که الان کنار هم قرار گرفتن آنها واقعا رشک برانگیز است.
**آنها هنرمند واقعی بودند. مثلا حسین پناهی بسیار زیاد در زمینه فیلمنامه صاحب نظر بود و خیلی کمک میکرد. بعدتر این توانایی را فقط در فرهاد اصلانی دیدم که او هم بازیگری است که می تواند فیلمنامه را بپرورد. در آژانس دوستی، ظرف و مظروف یکی بود و بازیگر، حرفی را میزد که با زندگیش جور بود. از فردوس کاویانی تا داورفر و… آدم های اخلاقی بودند که داستانهای اخلاقی از زبان آنها به درستی روایت میشد.

الان اگر بخواهید همان ساختمان محل زندگی فردوس و پژمان را مورد تمرکز قرار دهید دیگر وجود ندارد و اگر مثل آن را بسازید، دروغ است. در آژانس دوستی، داورفر بود که بعد از چهل سال کار تئاتر، اگر میگفت این دو خط ایراد دارد، واقعا ایراد داشت یا خود حسین پناهی، فیلسوفی بود برای خودش. یا فردوس کاویانی با سالها سابقه تئاتر وقتی میگفت این متن، به درد نمیخورد یعنی واقعا به درد نمیخورد و باید می انداختی دور ولی الان در برخی کارها، بازیگر را می آورند و میگویند هرچه میخواهی بگو! ولی در آنجا حتی بازیگران مهمان هم امثال علی نصیریان و مهرانه مهین ترابی بودند که بازیگران بزرگی اند.

*در پشت صحنه هم از افرادی استفاده شده که بعدها مطرح تر شدند.
**به غیر از تیم کارگردانی که اغلب از چهره ها بوده و هستند، فیلمبردارانی نظیر رضا رخشان یا محمد احمدی را داشتیم که حالا هر دو از تهیه کنندگان شناخته شده هستند. رضا مهاجر از دیگر فیلمبرداران سریال بود که واقعا ذوق بالایی داشت. محمدرضا شجاعی طراح صحنه سریال بود که بعدتر نامش را در آثاری مثل ایستاده در غبار، رد خون، بادیگارد و اخراجیها دیدیم.

*جالب اینکه سریال بیست سال پیش از اهمیت تشکیل خانواده و فرزندآوری میگفت؟؟
**دقیقا. زمانی که فرزندآوری، مساله نبود، کاراکترهایی در سریال بودند که از چهار تا 9 فرزند داشتند و یک نفر کار میکرد و خرج زندگی درمیامد ولی حالا چه؟ در سریال کاراکتر فردوس میگفت گر مادرم نباشد، برکت زندگی رفته و راست میگفت ولی حالا اگر همان را در سریال بگویند، میگویند شعار داده. چرا به شعار رسیدیم؟؟ همین الان اگر کاری برمبنای دوستی و اخلاق را پیش یک تهیه کننده ببری، میخندد و میگوید طرح درباره خیانت بیاور و متاسفانه جشنواره های ما نیز پر شده از چنین آثاری. دو سال و نیم درگیر تولید آژانس دوستی بودیم آن هم با بودجه ای حدود صد میلیون ولی همه به همان پول اندک راضی بودند چون به کار اعتقاد داشتند و دوستی برایشان ارزش داشت ولی الان اگر خوبی کنی میگویند چرا فردین بازی درمیاوری؟ آن موقع برای آداپته متن، بوستان و گلستان را میخواندیم ولی حالا بیایید و پیش یک تهیه کننده از سعدی بگویید، یقینا به شما میخندد!! در سریال آژانس دوستی از مادر برادران جوزانی به عنوان بازیگر مادر فردوس استفاده کردیم و ایشان تا نمازش را نمیخواند و برای ما دعا نمیکرد اصلا جلوی دوربین نمی آمد. او نمازش از روی ریا نبود بلکه نماز میخواند و برای کل گروه دعا میکرد. این حس و حال چگونه تجدید میشود؟

*این بار معنوی سریال در برخی قسمتها هم بود.
**مثلا داستانی داشتیم درباره زیارت و از همان اول مسعود جعفری جوزانی تاکید داشت به سمت شعار نرویم و زیارت واقعی را که همراه است با سیاحت و تفریح، نشان دهیم چون میدانستیم اگر فقط تمرکز کنیم بر ظاهر زیارت، سریال، ماندگار نخواهد شد.

*از نظر ساختاری هم سریال سازی اپیزودیک دیگر چندان جدی گرفته نمیشود. چرا؟
**ازمنظر ساختاری، آن ساختار اپیزودیک را نمیشود به سادگی تکرار کرد چون آدمهای کاربلدی که متن خوب و غنی بنگارند، کم شده اند. البته هنوز نویسنده کاربلد هست ولی دستمزد کافی می خواهد و برخی ترجیح میدهند با آدم آماتور کار کنند ولو به قیمت افت فاحش کیفیت. مسعود جعفری جوزانی تا متن را نمیخواند و تجزیه و تحلیل نمیکرد محال بود اجازه ضبط دهد یا فتح الله جعفری جوزانی همان زمان فوق لیسانس فلسفه داشت و چهار کتاب ترجمه کرده بود و اگر یک دیالوگ میگفت، حسابی بود.

*روند انتخاب بازیگران جوان چطور بود؟
**جوان ترین بازیگر سریال، پژمان بازغی بود که تا خود جوزانی او را تست نکرد و توانایی اش را ندید، او را وارد کار نکرد. عکسهای پژمان در دفتر جوزان فیلم بود و بعد از معرفی ایشان به جوزانی، او خواست یک اپیزود به صورت اتود با بازی او ضبط شود تا محک بخورد.

روایت احمد رمضان زاده کارگردان اصلی سریال آژانس دوستی از تولید شصت قسمت سریال با کمتر از صد میلیون
روایت احمد رمضان زاده کارگردان اصلی سریال آژانس دوستی از تولید شصت قسمت سریال با کمتر از صد میلیون

*ورود فرامرز قریبیان به سریال چطور بود؟
**قریبیان از فصل دوم به کار پیوست. من اپیزودی با عنوان انتقام نوشته بودم که به نظرم رسید بهترین کارگردان برای آن، فرامرز قریبیان است پس به تهیه کننده پیشنهاد دادم از ایشان استفاده کنیم. حتی گفتم حاضرم دستمزد نگیرم ولی ایشان بیاید و جوزانی آن قدر باشعور بود که هم از پیشنهاد من استقبال کرد و هم حقوق مرا پرداخت. قریبیان وارد کار شد و چون آدم بزرگی بود بی چشمداشت، کمک کرد.

*آن زمان دستمزد خودتان به عنوان کارگردان اصلی چه بود؟
**من برای هر اپیزود پانصد هزار تومان میگرفتم در حالی که دستمزد بازیگران بزرگ سریال حدود ماهی یک میلیون بود و یادم است که حسین پناهی با اولین دستمزدش، یک سیم کارت موبایل خرید که آن موقع حدود یک میلیون و سیصد هزار تومان بود...

*اینکه در بین آن همه کارگردان نامدار، جوزانی از جوانی مثل شما به عنوان کارگردان اصلی سریال استفاده کرد از کجا ناشی شد؟
**من در دانشگاه صداوسیما درس میخواندم و همکلاسی هایی مثل پرویز شهبازی داشتم. استاد راهنمای من برای ارائه پایان نامه، مسعود جعفری جوزانی بود و پرویز شهبازی، بهرام بیضایی را به عنوان استاد راهنما کنار خود داشت. جوزانی به من پیشنهاد داد یک فیلم اقتباسی را به عنوان پایان نامه بسازم و من یکی از داستانهای جلال آل احمد به عنوان بچه مردم را به فیلمنامه تبدیل کردم و ساختم و نمره خوبی هم گرفتم و جالب اینکه برای تامین بودجه تولید آن فیلم، مسافرکشی میکردم. به هر حال آنجا با جوزانی آشنا شدم و همکاری به آژانس دوستی و بعد در چشم باد و… رسید.

*…گویا شما همدوره امثال سعید آقاخانی و فرهاد اصلانی هم بوده اید؟
**من و فرهاد در دبیرستان، همکلاس بودیم و کلی کار تئاتر کردیم ولی سعید آقاخانی بعد از ما بود. البته فرهاد ابتدا دانشگاه تربیت معلم درس میخواند ولی رها کرد و به دانشگاه سوره رفت و علاقه اصلیش را پی گرفت ولی من از همان ابتدا دانشگاه صداوسیما رفتم و جالب اینکه هنگام مصاحبه اولیه امثال حمید سمندریان با ما سوال و جواب کردند.

*حسین پناهی ازجمله متفاوت ترین نقشهای آژانس دوستی را ایفا کرده. از همکاری با او بگویید.
**جوزانی کارهای تئاتری حسین پناهی را دیده بود و در فیلم در مسیر تندباد به او نقش داد و بعد برایش فیلم سایه خیال را نوشت که یکی از دوستان دوران تحصیل در آمریکای جوزانی(حسین دلیر) آن را ساخت و البته برادر حسین دلیر نیز در تولید شریک شد. به هنگام تولید آژانس دوستی یکی از اولین بازیگران، حسین پناهی بود که وارد شد و حضورش، وزنی برای سریال بود.

*تصویربرداری سریال به صورت وی اچ اس بود؟
**کار، تلویزیونی بود و دوربین ها به صورت وی اچ اس ضبط میکردند ولی ابزار ارتقای کیفیت تصویری وی اچ اس آمده و بد نیست کیفیت سریال را ارتقا دهند تا جزییات تصویری روشن تر گردد.

*سریال آژانس دوستی در دو فصل تولید شد و اقبال به آن چنان بود که میتوانست به فصل سوم برسد. برنامه ریزی خودتان برای فصل سوم چه بود؟
**همان طور که گفتم مشکلات مالی مانع ادامه تولید سریال شد ولی طرح های لازم برای تولید فصل سوم هم آماده بود و حتی در نظر داشتیم نوعی نقد سیاسی-اجتماعی شیرین را در فصل سوم ارائه کنیم تا نیشتری باشد بر مشکلات مبتلابه جامعه.

*به نظرتان الان اگر بخواهند سریالی مثل آژانس دوستی بسازند، شدنی است؟
**باز هم میشود سریال خوب ساخت به شرط اینکه بروند به سراغ هنرمندان کاربلد که زمان را می شناسند و اختیار کار را دستشان بدهند تا منطبق با جهان بینی خود، سریال بسازند و البته در مسائل اقتصادی باید عزت هنرمندان را حفظ کرد که عزت آنها، عزت مملکت است. این را هم یادمان نرود که تهیه کننده حرفه ای، نیاز امروز سریال سازی است. مسعود جعفری جوزانی تهیه کننده ای بسیار حرفه ای بود و هست. یادم نمیرود وسط های ساخت قسمت دوم بودیم که جوزانی، من و رضا رخشان فیلمبردار کار را صدا زد و درباره سکانسی پرسید که با ده برداشت، ضبط شده بود. جوزانی پرسید چرا ده برداشت؟؟ با هم تمام برداشتها را دیدیم و ما گفتیم تکرار به خاطر خارج شدن سر بازیگر از کادر بوده و جوزانی بی تعارف گفت لحظاتی هست که بازیگر در حال راه رفتن است و در یک دهم ثانیه شاید بخشی از سرش در کادر نباشد! جوزانی گفت برداشت های طولانی باعث خشکی بازی بازیگر میشود و تولید را به خطر می اندازد و در نهایت گفت برای سکانس های خارجی حداقل هفت روز و حداکثر نه روز وقت دارید یا مثلا فیلمبرداری سکانسی در زندان را میگفت باید یک روزه بگیرید. طبیعی است که وقتی تهیه کننده حرفه ای است و دستور کار دقیق دارد حتی یک پلان را نمیتوان بی برنامه گرفت.

*پس از این همه سال حسرتی هم بابت آژانس دوستی دارید؟
**اینکه بعد از بیست و چند سال باز می گویند سریال خوبی است و مخاطب دارد، هم مایه خوشحالی است و هم مایه گلایه. گلایه ازاینکه چرا همان موقع قدرشناس نبودند و مجال ادامه تولید برای فصل سوم را فراهم نیاوردند. حسرتم نه به خاطر خودم بلکه به خاطر هنرمندان از دست رفته است. حسین پناهی خیلی زود رفت و ما نفهمیدیم چقدر میتوان از پتانسیل او استفاده کرد. یا اسماعیل داورفر که زود رفت یا امثال جبلی و فردوس کاویانی که مدتهاست نیستند…آن موقع حواسشان نبود که چه کار مهمی انجام شده و چه گروه خوبی شکل گرفته و میشود باز هم از این گروه، استفاده کرد. از طرف دیگر پرسشی که همواره درباره سریالهای ماندگار وجود دارد فقدان منابع مطالعاتی کافی حول سریالهاست. به نظرم پژوهشگران فرهنگی آینده لازم است که منابع مطالعاتی درباره سریالهای ماندگار تلویزیون داشته باشند و بد نیست در این باره به صورت جدی تر کار شود.




انصراف فرامرز قریبیان از بازنشستگی⇐اگر دوباره مسعود کیمیایی به من نقش اعتراضي بدهد با جان و دل بازي مي‌كنم!!

سینماروزان: همزمان با سالگرد تولد مسعود کیمیایی، فرامرز قریبیان که بعد از انتقادات به کیفیت پایین فیلم ارگانی “خروج” اعلام بازنشستگی کرده بود در یادداشتی با اشاره به ریشه‌های رفاقت با مسعود کیمیایی از این گفته که اگر کیمیایی باز هم نقش اعتراضی بهش محول کند بازنشستگی را کنار گذاشته و جلوی دوربین خواهد رفت.

به گزارش سینماروزان فرامرز قریبیان به اعتماد گفت: من و مسعود كيميايي از ۹ سالگي با هم بزرگ شديم و با هم رفيقيم و به تمام علائق و انديشه‌ها و تفكرات هم آشناييم. چون در يك محله ، يك كوچه و خيابان زندگي مي‌كرديم.   كار در سينما را با مسعود شروع كردم؛ او نقش‌هاي خوب و ماندگاري در فيلم‌هايش به من محول مي‌كرد. از فيلم خاك و گوزن‌ها و ردپاي گرگ گرفته تا تجارت حتي رييس فيلم‌هايي بودند كه فيلمنامه و شخصيت‌هايش را دوست داشتم و نقش‌هايي كه بر عهده من گذاشته بود با روحيه من همخواني داشت، ولي پر واضح است كه فيلم گوزن‌ها و نقشم در اين فيلم (قدرت) را بيشتر از شخصيت‌هاي ديگري كه با او كار كردم، دوست دارم.

قریبیان با انصراف تلویحی از بازنشستگی ادامه داد: اساسا نقش‌هاي معترض را دوست دارم با اينكه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگي كردم؛ نمي دانم درست بود يا نه چون من حرف دلم را مي‌زنم ولي اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضي بدهد با جان و دل برايش بازي مي‌كنم!! ولي به ‌طور كل نقش اعتراضي را با روحيه من همخواني دارد و بازي خواهم كرد!!

این بازیگر توانا تاکید کرد: البته بگويم كه نه‌تنها من فيلم گوزن‌ها را دوست دارم كه اين فيلم بارها و بارها از جانب منتقدان بهترين فيلم تاريخ سينماي ايران شناخته شد براي اينكه جايگاه والايي در سينماي ايران دارد.  من مطمئنم مسعود بعد از اين هم فيلم‌هاي مهم، خوب و جريان‌ساز براي سينما مي‌سازد، كما اينكه در سال‌هاي فعاليتش فيلم‌هاي خوب زيادي ساخته است. از ميان تمام كارگردان‌هايي كه با آنها كار كردم حين كار كردن فقط با مسعود راحت هستم. دليلش هم واضح است چون ما با هم بزرگ شديم.




شباهت رضا عطاران و فرامرز قریبیان به‌زعم ابوالحسن داوودی!/چه شد که داوودی از قریبیان به‌جای خسرو شکیبایی استفاده کرد؟

سینماروزان: اکران آنلاین تازه ترین فیلم فرامرز قریبیان با عنوان “خروج” فرصت تماشای شمایل تازه این بازیگر در سینما را از مخاطبان گرفته است و چه بسا که این بسنده کردن به اکران آنلاین به نفع قریبیان هم شده باشد که کیفیت زیرحد انتظار “خروج” به شکست در سینماها منجر نشود.

فرامرز قریبیان بازیگر توانایی است ولی اینکه ابوالحسن داوودی او را که شمایلی کاملا جدی دارد همتای رضا عطاران کمدین پولساز سینما بداند قابل توجه است.

ابوالحسن داوودی با اشاره به ویژگیهای مشترک قریبیان و رضا عطاران که با اولی در “مرد بارانی” و با دومی در “هزارپا” همکاری داشته به هفت صبح گفت: من فقط دو بازیگر را دیدم که هیچ گاه دانش بازیگری و کارگردانی را قاطی نمیکنند. یکی قریبیان و دیگری رضا عطاران.

داوودی ادامه داد: عطاران و قریبیان سرصحنه خودشان را کاملا در اختیار ذهنیت و تصویر کارگردان قرار میدهند و تصور خودشان را قالب نمیکنند. ممکن است تصورشان را درمیان بگذارند ولی اصراری بر اجرایش ندارند.

داوودی با ذکر خاطرات تولید “مرد بارانی” بیان داشت: خسرو شکیبایی با فیلم قرارداد داشت و حتی چند هفته ای روخوانی داشتیم و تمرین هم کردیم ولی چون فیلمبرداری “میکس” و “مرد بارانی” همزمان شده بود و چون خسرو در هر دو نقش اصلی داشت این شد که من یک تصمیم انقلابی گرفتم و نقش را به قریبیان پیشنهاد کردم و ایشان هم پذیرفت.

داوودی ادامه داد: بسیار خوشحالم که با قریبیان همکاری کردم کمااینکه اگر این نقش را با خسرو شکیبایی انجام میدادیم میشد شبیه یکی دیگر از نقشهایی که با همان فیزیک و صدا و حرکت بدن خودش انجام داده ولی اتفاقی که با قریبیان افتاد بشدت ماندگار شد.




بهداد گفت: کیمیایی نمی‌تواند دیگران را دوست داشته باشد+فیلم⇔ این ویژگی از کجا آمده؟ از «کیمیایی بودن»؟! یا به تعبیر کنایه‌آلود آن فیلمساز غربت‌نشین از «فیلمساز موفق بودن»؟!

سینماروزان/حامد مظفری: هفتم مردادماه تولد 76 سالگی مسعود کیمیایی بود و به مانند همه تولدهای دیگرش مواجه شد با پیامهای تبریکی که این و آن برایش فرستادند اما گفتگوی حامد بهداد یک روز پیش از تولد کیمیایی بیشتر از همه این پیامهای تبریک بازخورد داشت.

بهداد در گفتگویی زنده روی آنتن رسانه ملی به صراحت به گلایه از کیمیایی پرداخت و از بی رغبتی به سیمرغی گفت که بخاطر «جرم» گرفته بود! بهداد یک عبارت کلیدی هم طرح کرد و آن هم اینکه «کیمیایی نمیتواند دیگران را دوست داشته باشد.»
اگر این عبارت بهداد را مجالی کنیم برای بررسی کیفیت رابطه همکاران سالهای دور و نزدیک با کیمیایی بیش از پیش به صدق گفته های بهداد میرسیم.

تقریبا در همه این سالها آدمهای مختلف به کیمیایی نزدیک شده و در ابتدا هم همه قابها، خوش و خرم و با فیگورهای خواستنی بوده ولی در گذر زمان گلایه ها پررنگ شده و حتی گاه به تقابل رسیده.
از بهروز وثوقی بگیرید که کیمیایی بعد از اختلاف با وی «غزل» را با فردین کار کرد که البته فیلم موفقی نشد تا فرامرز قریبیان و سعید راد و اسفندیار منفردزاده که بعد از همکاریهای ابتدایی میان آنها با کیمیایی فاصله افتاد و حتی احمد نجفی که رابطه اش با کیمیایی در این سالها کاملا کمرنگ شده.

اصلا چرا راه دور برویم؛ سال قبل همین موقع پرویز پرستویی و امیر جدیدی بازیگران و منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» جشن تولد او را برگزار کردند و تا توانستند از لذت همکاری با وی گفتند اما امسال اینها کجایند و فاصله آنها با کیمیایی چقدر است؟؟

چرا چنین است؟ مشکل چیست؟ یا کیست؟ کیمیایی یا همکاران؟
شاید «کیمیایی بودن» است که مشکل ساز شده تا جایی که باعث میشود آن کارگردان رفیق سالهای دور وقتی می‌خواهد از ینگه دنیا درباره یکی از فیلمنامه هایش و چرایی عدم تولید آن بنویسد کیمیایی را به طعنه با لفظ «فیلمساز موفق»ی خطاب میکند که در فیلمنامه بی‌سرانجام وی به دنبال نام خودش بوده! نامی که یافت نمیشود، اما نام فیلمنامه می‌پرد و در روزگار پس از دوم خرداد سردر سینماها را با امضای فیلمساز موفق(!) روشن می کند!
بله، کیمیایی بودن و به تعبیر آن غربت‌نشین «فیلمساز موفق بودن»(!!!) حقیقتا امر دشواریست.

برای دیدن فیلم گفته های بهداد درباره کیمیایی اینجا را ببینید.

حامد بهداد-مسعود کیمیایی
حامد بهداد-مسعود کیمیایی



فرامرز قریبیان در رونمایی از کتاب آشپزی فرزندش سام!!!+عکس

سینماروزان: کتاب آشپزی «انار و گل سرخ» نوشته آریانا باندی، نویسنده ایرانی _ آمریکایی، عصر روز یکشنبه یازدهم تیر در شهر کتاب فرشته رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان آریانا بایدی، به عنوان تنها فرد ایرانی شناخته می شود که در شبکه نشنال جئوگرافی به اجرای برنامه پرداخته است.

بایدی مدتی قبل «انار و گل سرخ» را به زبان انگلیسی تألیف کرد و سام قریبیان این کتاب را به فارسی برگرداند و توسط نشر روزنه وارد بازار کتاب کرد. علیرضا بهشتی مدیر نشر روزنه و سام قریبیان مترجم اثر، کسانی بودند که در این مراسم صحبت کردند. از آریانا باندی نیز کلیپی به نمایش درآمد که در آن نسخه فارسی کتابش را با عبارت «شگفت انگیز» توصیف کرد.

بهشتی، مدیر نشر روزنه، ایرانی بودن غذاهای آموزش داده شده در کتاب «انار و گل سرخ» را مورد توجه قرار داد و تأکید کرد: «آنچه تفاوت ما را با دیگران مشخص می کند ملیت ماست و آدریانا باندی در کتاب خود این ملیت را مورد توجه قرار داده است و من این کتاب را به این دلیل دوست دارم که روح ایرانی در آن تقویت شده است. «انار و گل سرخ» با مقاله ها و داستان های جذابی شیوه طبخ غذاهای مختلف، از قلیه ماهی جنوب تا باقلا قاتوق شمالی را آموزش می دهد و این نوشته ها مثل زعفران فرد اعلاء به این کتاب رنگ و بو بخشیده است».

سام قریبیان؛ مترجم كتاب نیز بیان داشت: «ما آشپزی ایرانی را با اسم هایی همچون رزا منتظمی یا ترجمه های نجف دریابندری به یاد می آوریم اما آدریانا بایدی در کتاب خود به شیوه ای کاملا جدید و خاص خودش پخت غذاهای ایرانی را آموزش داده است. همین ویژگی ایرانی بودن است که باعث شد این کتاب را به عنوان اولین تجربه ترجمه خودم انتخاب کنم.  در این کتاب هر دستور غذا، یک داستان هم با خود دارد، داستان هایی که از دل خانواده آریانا بیرون آمده اما مخاطب هم با آن احساس نزدیکی می کند. برای آریانا خیلی اهمیت داشت که صرفا یک ترجمه ساده انجام نشود و می خواست لحن ویژه او و روح اثر به مخاطب منتقل شود. او چهار سال برای پیگیری امور چاپ این کتاب در ایران دوندگی کرد و به نظر من باید این اهتمام و تلاش و خستگی ناپذیری را هم علاوه بر طبخ غذا از او یاد گرفت».

آریانا باندی کتاب های دیگری نیز تألیف کرده که همگی به زبان انگلیسی به چاپ رسیده اند و هنوز نسخه فارسی آنها تهیه نشده است. او بیشتر به دلیل حضور در برنامه «آشپزخانه ایرانی آریانا» شناخته می‌شود. آریانا باندی از کسانی است که برای دو کتاب خود برنده جایزه شده و برای کار تزئین غذای خود در نشریات برجسته و برنامه‌های تلویزیونی حضور داشته است. او به همراه همسر و پسرش در سان فرانسیسکو و دوبی زندگی می‌کند.

سام قریبیان، مترجم اثر، فرامرز قریبیان، بهاره كيان افشار و… از مهمانان این مراسم بودند.

فرامرز و سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
فرامرز و سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
فرامرز و سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
فرامرز و سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
فرامرز و سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
فرامرز و سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»
سام قریبیان در رونمایی از «انار و گل سرخ»



۱۴سال بعد از تولید و ورشکستگی دارنده رایت ویدیویی فیلم⇐عرضه دی.وی.دی نخستین فیلم اصغر فرهادی در شبکه خانگی+عکس

سینماروزان: اصغر فرهادی بعد از تجربیاتی که در نگارش و کارگردانی سریالهایی مانند “روزگار جوانی” و “داستان یک شهر” داشت در ابتدای دهه هشتاد  با تهیه کنندگی ایرج تقی پور نخستین فیلمش با عنوان “رقص در غبار” را ساخت.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “نمایش خانگی” فیلم “رقص در غبار” هرچند در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و البته توجه منتقدان را به خود جلب کرد اما در اکران چنان که باید دیده نشد و این نادیده ماندن ماند و ماند تا اشتهاری که فرهادی با “درباره الی” و “جدایی…” کسب کرد که اسباب رجعت مخاطبان به کارنامه وی و دیده شدن اولین فیلم وی را فراهم کرد.

نسخه خانگی “رقص در غبار” سالها پیش از این توسط موسسه جوانه پویا در فرمت وی.سی.دی به شبکه خانگی عرضه شده بود و البته همان نسخه نیز در سایتهای غیرمجاز اینترنتی فراوان آپلود شده بود.

با این حال ۱۴ سال بعد از تولید و بعد از ورشکستگی جوانه پویا و واگذاری عناوین آن به موسسات دیگر، به تازگی نسخه تازه ای از “رقص در غبار” در فرمت دی.وی.دی از سوی موسسه قرن بیست و یک با پخش هنراول به شبکه خانگی عرضه شده است.

فرامرز قریبیان، باران کوثری و یوسف خداپرست بازیگران “رقص در غبار” هستند و فیلم داستان عشق عجیب و غریب پسری جوان به دختری با مادر بدنام(!!!) را به تصویر می کشید؛ عشقی با پایان ترازیک که پای یک پیرمرد مارگیر را هم به ماجرا باز می کند.

رقص در غبار
رقص در غبار



ادعای پرویز پرستویی⇐می‌خواستیم “زنگی و رومی” تقوایی را تولید کنیم اما فارابی بودجه نداد

سینماژورنال: پرویز پرستویی که این روزها مشغول بازی در تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی “قاتل اهلی” است به تازگی ادعایی طرح کرده درباره تلاش برای تولید پروژه نیمه تمام “زنگی و رومی” ناصر تقوایی.

به گزارش سینماژورنال “زنگی و رومی” در ابتدای دهه هشتاد بنا بود به تهیه کنندگی حسن جلایر تهیه کننده آثاری همچون “سفیر” و “قاعده بازی” تولید شود.

“زنگی و رومی” زمینه ای تاریخی دارد و داستان آن در زمان حضور انگلیسیها در جنوب می گذرد. فیلم در آن زمان بنا بود با حضور  فرامرز قریبیان، سعید راد، هدیه تهرانی و شاهد احمدلو ساخته شود اما این فیلم مدتی کوتاه بعد از آغاز فیلمبرداری و ضبط نزدیک به 20 دقیقه، متوقف شد.

حالا یک دهه و نیم بعد از زمانی که بنا بود فیلم ساخته شود و نشد پرستویی در گفتگو با “شرق” با اشاره به اینکه در دولت دهم قصد داشته با همراهی جواد نوروزبیگی این فیلم را تولید کند اما بودجه کافی به او نداده اند، گفته است: این مسئله به دولت دهم مربوط می‌شد؛ زمانی‌که آقای میرعلایی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بودند. سه ماه دوندگی کردیم درنهایت گفتند برای این فیلم بودجه کافی نداریم!… ناصر تقوایی دوست داشت آن فیلم را بسازد. من واقعا بدون هرگونه خشوع و خضوعی تمایل داشتم جزء عوامل صحنه فیلم باشم و نه به‌عنوان بازیگر؛ ولی نشد.

تقوایی: تهیه کننده “زنگی و رومی” را متوقف کرد

جالب است که تقوایی در هیچ کدام از گفتگوهای تفصیلی خود به چنین ماجرایی اشاره نکرده است و تنها گفته های وی درباره “زنگی و رومی” خاطرات همکاری با حسن جلایر است.

تقوایی درباره دلیل توقف تولید در آن زمان هم چنین گفته است: این پروژه کلی هزینه و وقت صرفش شد و بالاخره تعطیل شد چون تهیه‌کننده‌اش کار را متوقف کرد. حسن جلایر، تهیه‌کننده فیلم از یک جای کار دیگر مایل به ادامه نبود. داستانش مفصل است.




ابراز علاقه فرامرز قریبیان برای تحقق ایده پدر مانی حقیقی

سینماژورنال: قاسم هاشمی نژاد نویسنده ایرانی که یکی دو فیلمنامه مانند “راه و بیراه” سیامک شایقی را هم در کارنامه داشت یک ماه قبل درگذشت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال هاشمی نژاد رمانی پلیسی به نام “فیل در تاریکی” داشت که جزو آثار خواندنی این ژانر در ادبیات ایران به شمار می‌رود و زمانی نعمت حقیقی فیلمبردار برجسته سینمای ایران، همکار سالیان سینماگرانی چون مسعود کیمیایی و پدر مانی حقیقی تصمیم گرفت آن را بسازد.

نعمت حقیقی می خواست یک درام پلیسی با اقتباس از این رمان به عنوان فیلم اولش بسازد و البته بنا بود فرامرز قریبیان نقش اصلی اش را بازی کند و چهره هایی چون حسن جوهرچی نیز با این فیلم به سینمای ایران معرفی شوند اما علیرغم آغاز فیلمبرداری و تصویربرداری بیشتر از ۳۰ دقیقه از اثر اما کار به نهایت در میانه کار متوقف ماند و بعدتر به گونه ای متفاوت توسط عباس رافعی تکمیل شد.

هنوز هم دلم می خواهد این کتاب فیلم شود

فرامرز قریبیان که از دیرباز علاقه خاصی به ژانر جنایی داشته و آخرین ساخته اش “گناهکاران” هم یک درام جنایی خوش ساخت بود در تازه ترین اظهارنظرش در شب فیلمنامه نویسان از علاقه اش برای ساخت فیلمی براساس رمان “فیل در تاریکی” سخن گفته است.

قریبیان گفت: کتاب «فیل در تاریکی» این نویسنده اولین کتاب پلیسی ای است که در ایران نوشته شده و لهجه‌های مختلفی داخل آن است. کاری که بسیار خوب نوشته شده و به همین دلیل نعمت حقیقی پس از سالها فیلم‌برداری تصمیم گرفت با این فیلمنامه رو به کارگردانی آورد.

وی افزود: اما متأسفانه به دلیل اختلاف با تلویزیون 15 دقیقه از این فیلم، فیلمبرداری نشده باقی ماند که بعدها توسط شخص دیگری به پایان رسید اما کار دیگری شد.

این بازیگر بااخلاق خاطرنشان ساخت: هنوز هم دلم می‌خواهد این کتاب تبدیل به فیلم شود و دوست دارم خودم و یا شخص دیگری آن را بسازد.البته دیگر سن ام برای بازی در نقش داخل داستان مناسب نیست.




مرگ خالق “فيل در تاريكي”⇐معروف‌ترين فيلم ناتمام سینمای ايران اقتباسی از اين رمان بود

سینماژورنال: در میان اخبار روزهای نوروز درباره ابتلای محمدرضا شجریان و عباس کیارستمی به سرطان خبر درگذشت یک نویسنده و منتقد ادبی به نام قاسم هاشمی نژاد چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت.

به گزارش سینماژورنال دلیل اصلی این مهجوریت به مهجور ماندن ادبیات در ایران بازمی گردد.

قاسم هاشمی نژاد یکی از نویسندگان و منتقدان شناخته حوزه ادبیات ایران بود که نگارش نقد ادبی را به صورت جدی پیش از انقلاب و در روزنامه‌ “آیندگان” آغاز کرد. نقد‌های او به دلیل نگاه فنی به داستان و روایت خیلی زود در محافل ادبی ایران گل کرد و نام او را به عنوان منتقدی جدی بر سر زبان‌ها انداخت.

او سال‌ها از بیماری سرطان رنج می‌برد اما در نهایت به خاطر عفونت ریه درگذشت.

مجموعه‌ای از نقد‌های ادبی  و هنری این نویسنده و پژوهشگر هم با عنوان بوته “بر بوته” دو سال پیش روانه‌ بازار کتاب ایران شد. این نقد‌ها را جعفر مدرس صادقی نویسنده و پژوهشگر ادبیات جمع آوری کرده بود و مقدمه‌ای هم بر این مجموعه نوشته بود.

رمانی که نعمت حقیقی بنا داشت آن را اقتباس کند

نکته مغفول درباره هاشمی نژاد کارنامه سینمایی اوست. او رمانی پلیسی به نام “فیل در تاریکی” داشت که جزو آثار خواندنی این ژانر در ادبیات ایران به شمار می رود و زمانی نعمت حقیقی فیلمبردار برجسته سینمای ایران، همکار سالیان سینماگرانی چون مسعود کیمیایی و پدر مانی حقیقی تصمیم گرفت آن را بسازد.

نعمت حقیقی می خواست یک درام پلیسی با اقتباس از این رمان به عنوان فیلم اولش بسازد و البته بنا بود فرامرز قریبیان نقش اصلی اش را بازی کند و چهره هایی چون حسن جوهرچی نیز با این فیلم به سینمای ایران معرفی شوند اما علیرغم آغاز فیلمبرداری و تصویربرداری بیشتر از 30 دقیقه از اثر اما کار به نهایت در میانه کار متوقف ماند و هیچ گاه هم تکمیل نشد.

خالق سناریویی که سرتیپی نقش اصلی اش بود

هاشمی نژاد فیلمنامه ای به نام “راه و بیراه” را هم نوشت که در دهه هفتاد توسط سیامک شایقی ساخته شد؛ اثری درباره شخصي که براي تأمين هزينه عمل جراحي همسرش به همراه برادر و خواهر خود و همچنين همسر خواهرش مجبور به سرقت از خواربار فروشي، طلا فروشي، عتيقه فروشي و آژانس هوايي مي شود با این حال بعد از انجام موفقیت آمیز سرقت اتفاقی عجیب رخ می دهد.

علی سرتیپی تهیه کننده و پخش کننده سالهای اخیر، نقش اصلی “راه و بیراه” را ایفا کرده بود. سرتیپی پیش از این فیلم در “قربانی” رسول صدرعاملی ایفاگر نقش مکمل بود اما “راه و بیراه” اولین فیلمی بود که نقش اصلی آن را ایفا می کرد.

پوستر "راه و بیراه" با فیلمنامه ای از هاشمی نژاد/تصویر مدیرعامل فیلمیران در بالای پوستر به چشم می خورد
پوستر “راه و بیراه” با فیلمنامه ای از هاشمی نژاد/تصویر مدیرعامل فیلمیران در بالای پوستر به چشم می خورد

یک همکاری ناتمام با واروژ

قاسم هاشمی نژاد یک فیلمنامه با نام “عشق‌نامه ملیک مطران” هم نوشته بود که واروژ کریم مسیحی تدوینگر برجسته و کارگردان کم کار سینمای ایران قصد داشت آن را بسازد اما این پروژه هم در همان پیش تولید متوقف ماند.

همکاری با کارگردان “دوران عاشقی” برای اقتباس هملت

علیرضا رییسیان کارگردان آثاری چون “ریحانه”، “ایستگاه متروک” و “چهل سالگی” که سال قبل درام پرفروش “دوران عاشقی” را روی پرده داشت حدودا یک دهه و نیم قبل با همکاری هاشمی نژاد بر روی اقتباسی ایرانیزه شده از “هملت” شکسپیر کار کرد اما بعد از مدتها این پروژه هم به نتیجه نرسید تا در نهایت تنها کار سینمایی هاشمی نژاد همان “راه و بیراه” باشد.

قاسم هاشمی نژاد در پوستری که به بهانه بزرگداشتش طراحی شده بود
قاسم هاشمی نژاد در پوستری که به بهانه بزرگداشتش طراحی شده بود




“دام نامرئي” تيمسار مقربي؛ علت اصلي به حاشيه راندن كارگردان “سفير”؟!

سینماژورنال: با درگذشت فريبرز صالح اين سوال بيش از  پيش در اذهان مخاطبان سينماي ايران دوباره  زنده شد كه چرا فيلمسازي چون صالح كه در سال ٦١ مي تواند فيلمي چون “سفير” را با امكانات و بضاعت هاي آن روز سينما بسازد ديگر در طي دهه هاي بعد عليرغم قوت جسماني و سلامت بدني و فكري خانه نشين مي‌شود و بعد از ماجراي كنار گذاشتنش از سريال  “شيخ مفيد” و گماردن دستيارش به جاي او ديگر در تلويزيون و سينما نتوانست كاري انجام داده و تجربياتي معدود را در سيماي شهرستانها آن هم لابد براي اينكه از حرفه اش دور نماند از سرگذراند.

به گزارش سینماژورنال به راستي آن آغاز شكوهمند چرا به اين اعتزال و يا اعراض خودخواسته صالح از بودن در عرصه سينما انجاميد؟ چرا فيلمسازي كه وقتي “سفير” را مي ساخت و با جلوه هاي ويژه ميداني اش كه با آن امكانات اندك آن زماني فراهم آمده بود زبان تماشاگر را به تحسين فيلم باز ميكرد خود دو طي سه دهه بعد زبان از سخن عامدانه فرو بست و هيچ نساخت؟!

آن هم وقتي فيلم فاخرسازان و تاريخي مذهبي سازان امروز ، زماني  كه او فيلم “سفير” را  در بهترين شكل ممكن آن زمان اجرا و پرداخت كرده بود هنوز دوربين فيلمبرداري را از نزديك نديده بودند؟

حسادت همکاران به کارگردانی که کارش را درست انجام داده بود
حالا كه فريبرز صالح از ميان همكارانش رخت بر بسته شايد بتوان راحت تر درباره شنیده های مرتبط با اين كنار گذاشته شدن يا كنار كشيدن صحبت كرد؛ چيزي كه تا زمان حيات وي صحبت درباره آن كار عبثي مي نمود كه اگر ميخواست خود در آن باره صحبت مي كرد.

حقيقت آنكه فريبرز صالح در سالهاي آغاز انقلاب اسلامی و شكل گيري دوباره سينما محسود همكاران خود واقع شد.

“سفير” فيلم استانداردي با داستان پردازي محكم و مضموني عاشورايي بود كه ناگهان نام صالح را به عنوان تكنسيني كه در اروپا دوره كارگرداني ديده و سالها مدير دوبلاژ بوده ، در قامت فيلمسازي كه بلد كار است و در مضمون مورد علاقه سفارش دهنده دولتي اش هم دخل و تصرفي نمي كند و پاي هيچ دار و دسته سياسي فعال آن روزها را به مضمون تاريخي اش باز نمي كند، بر سر زبان ها افتاد و همين باعث آن شد كه یکی دو فيلمساز مطرح  پيش از انقلاب كه سابقه مديريت دولتي در دوران جدید را هم داشتند و گذشته فيلمسازي شان در رژيم شاه معترضانه مي نمود  زبان به اعتراض بگشايند كه چرا بايد در به روال گذشته بچرخد و سازنده “دام نامرئي” اين بار براي يك نهاد انقلابي فيلمي پر هزينه بسازد؟!

“دام نامرئی” پیش روی فریبرز صالح

اما ماجرای “دام نامرئي” كه دامي نامرئي براي به حاشيه رانده شدن صالح شد چیست؟ “دام نامرئي” فيلمي بود كه صالح در تلويزيون پيش از انقلاب ساخته بود و گویا سفارش دهنده اصلی تولید فیلم، شاخه ای از سازمان امنیت آن زمان بود؛ فيلمي كه داستانش به يك  پرونده واقعي باز مي گشت.

داستان جاسوسي يكي از امراي ارتش به نام تيمسار مقربي كه همكار سازمان اطلاعات اتحاد جماهير شوروي (كا.گ.ب)بود و درست در لحظه مخابره بخشي از اطلاعات به روسها در دام ماموان اطلاعاتي ايران مي افتد و رازش برملا مي شود، تيمسار مقربي اعدام مي شود.

سازمان امنيت طاغوت به خیال خود با سفارش ساخت اين فيلم هم مي خواست خودي نشان داده و خود را در قياس با فعاليت سازمان هاي مشابه برتر جلوه دهد و هم از طريق ديدن اين فيلم به كاركنان خود آموزش دهد اما زهی خیال باطل که این تبلیغات دروغین نه تنها برایش سودی نداشت که به ضرر کارگردان اثر هم تمام شد.

هر چه بود “سفیر” فقط یک سفارش نبود

اين فيلم را فريبرز صالح مي سازد و البته که همین برایش گافی میشود تا علیرغم تلاش برای تغییر مسیر و همگامی با انقلاب در “سفیر” وی در نهایت با كنار رفتن مديراني كه به صداقت و سلامت كاري او اعتماد داشتند و شهادت برخي ديگر چون شهيد كلاهدوز که گویا از تولیدکنندگان اولیه “سفیر” بود، نتواند در شكل گيري سينمايي كه بنياد فارابي آن را پايه گزاري مي كند، با حضور مديران جديد فعاليت و حضور لازم را داشته باشد.

 هر چه شد و هر چه گذشت نمي توان كتمان كرد كه او “سفير” را به عنوان تنها يك سفارش نساخته بود كه اگر اينطور بود هرگز  بر دل مخاطبان آنگونه نمي نشست كه بعد سه دهه  نماهاي بيشماري از فيلم يادشان مانده باشد و ملودي موسيقي اش به گوششان آشنا مانده و شعرش را زير لب زمزمه كنند: بيا اي تكسوار جاده عشق/ رهاكن از بندهامان/بتاب اي چشمه خورشيد خونرنگ/رها كن زين شب تيره، رهامان




آلودگی هوا خالق “سفیر” را به کام مرگ برد!+عکس

سینماژورنال: فریبرز صالح، کارگردان فیلم ماندگار «سفیر» درگذشت.

به گزارش سینماژورنال آیدین صالح، فرزند این کارگردان فقید، در گفت‌وگو با “ایسنا” با اشاره به درگذشت پدرش به علت آلودگی هوا اظهار کرد: پدرم که سال‌ها ساکن شهری در شمال کشور بود، در مراجعت به تهران به‌دلیل هوای بد دچار مشکل تنفسی شد و صبح امروز در بیمارستان درگذشت.

اسماعیل فریبرز صالح متولد 1323 در تهران، فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۴۷ با بازی در فیلم «کشتی نوح» به کارگردانی خسرو پرویزی آغاز کرد و مدتی نیز به کار دوبله‌ی فیلم مشغول بود.

او در سال ۱۳۴۹ به انگلستان رفت و در زمینه سینما مطالعه و تحصیل کرد و در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و با ساختن فیلم کوتاه «کتیبه» در سال ۱۳۵۳ در تلویزیون ملی ایران مشغول به کار شد.

صالح در سال 1361 «سفیر» را به‌عنوان اولین فیلم سینمایی‌اش کارگردانی کرد که این فیلم از اولین تجربه‌های مهم سینمای ایران در پرداختن به‌ تاریخ اسلام و یکی از ماجراهای منتهی به‌ عاشورای حسینی محسوب می‌شود و هنوز هم به‌عنوان یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران در این حوزه به‌شمار می‌آید که با امکانات اوایل انقلاب به خوبی به تصویر کشیده شد.

این کارگردان درباره ساخت «سفیر» که در اولین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و مورد توجه مهمانان خارجی قرار گرفت گفته بود: ساخت این فیلم تیری در تاریکی نبود، بلکه پدیده‌ای روشن بود که در یک برهه‌ی خاص به‌ زایش رسیده بود و لازم و ضروری و بجا می‌نمود که ماحصلی مثبت و معنوی داشته باشد.

او که بعد از ساخت «سفیر» دیگر این نوع تجربه را تکرار نکرد و فقط دو فیلم «مرگ پلنگ» (1368) و «شیخ مفید» (1374) را ساخت، اظهار کرده بود: ساخت فیلم‌هایی مانند «سفیر» به‌دلیل هزینه سنگینش باید متقاضی‌ داشته باشد. ضمن این‌که معتقدم این‌گونه آثار یا نباید ساخته شود یا اگر ساخته می‌شود، باید در شأن شخصیتی باشد که به آن پرداخته می‌شود.

فریبرز صالح که در سال‌های آخر زندگی، دور از هیاهوی پایتخت در شمال کشور زندگی می‌کرد، در آخرین گفت‌وگویش، از آماده بودن فیلمنامه‌ای درباره یکی از یاران امام حسین (ع) خبر داده بود و با امیدواری از فراهم شدن شرایط تولیدش گفته بود: سال‌ها پیش به سفارش آقای ضرغامی که علاقه‌مند بود کار درخور توجهی مانند «سفیر» ساخته شود، فیلمنامه «روز بعد» را درباره «زهیر بن قین» یکی از 72 نفر از یاران امام حسین (ع) نوشتم و در حالی که کد تولید سیما فیلم را نیز گرفته بود، اما به نتیجه نرسید. این شخصیت در ابتدا از مخالفان بود، اما در نهایت به یاران و مریدان امام پیوست و در ظهر عاشورا به شهادت رسید. معتقدم اگر شرایط ساخت این فیلم فراهم شود، اثر خوبی مرتبط با موضوع عاشورا و بسیار بهتر از «سفیر» خواهد شد.

فریبرز صالح و فرامرز قریبیان در پشت صحنه "سفیر"
فریبرز صالح و فرامرز قریبیان در پشت صحنه “سفیر”



سناریست “دندان مار”⇐ فردین جنم کارگردانی نداشت اما نیکی کریمی دارد!/تنابنده در سینما موفق نبود

سینماژورنال/فاطمه پاقلعه‌نژاد: نه فقط در ایران که در همه جای دنیا داشته‌ایم بازیگرانی را که در کنار پیشبرد پروژه های بازیگری خویش به کارگردانی هم به عنوان مجالی برای اجرای ایده های ذهنی خویش نگریسته‌اند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تماشاگران امروز” از وودی آلن گرفته تا کلینت ایستوود و مل گیبسون و رابرت دنیرو و این اواخر حتی آنجلینا جولی بازیگرانی هستند که در کنار فعالیت بازیگری تجربیات کارگردانی کوتاه یا بلند خود را داشته‌اند.

در سینمای ایران نیز بازیگرانی را داشته‌ایم چون محمدعلی فردین، ایرج قادری، فرامرز قریبیان، رامبد جوان، رضا عطاران، مهران مدیری و این اواخر شهاب حسینی و نیکی کریمی که تجربیات کارگردانی خاص خود را داشته اند.

در زمینه وسوسه کارگردانی با احمد طالبی‌نژاد منتقد شناخته شده سینما که در نگارش فیلمنامه “دندان مار” سابقه همکاری با مسعود کیمیایی را دارد و یک فیلم هم به نام “من بن لادن نیستم” را کارگردانی کرده صحبت کرده‌ایم.

 اصلا چه می‌شود که یک ستاره تصمیم می‌گیرد فیلم بسازد؟
این مساله در همه جای دنیا رواج دارد و محدود به سینمای ایران نیست در همه جا بازیگرهای معروف به دلایل متعددی از جمله اینکه فکر می‌کنند دوران ستاره بودنشان به سر آمده و رو به افول است، یا عشقی که شاید از اول به کارگردانی داشتند وارد عرصه کارگردانی می‌شوند. در سینمای ایران هم همین وضعیت از قدیم بوده و هست بازیگران سر‌شناسی مثل فردین و امثال او همزمان با اینکه بازیگر مطرحی بودند فیلمساز هم شدند. یا مثلا در سینمای آمریکا مل گیبسون که نزدیک به چهار دهه ستاره سینما به ویژه در ژانر وسترن بود، الان ده پانزده سال است که کارگردان است و کارگردان درجه یکی هم هست.
‌پس به نظر شما یکی از دلایلش این است که فکر می‌کنند دوران ستاره بودن آن‌ها تمام شده است؟
دلیل دیگر این است که به یک موقعیتی می‌رسند که فکر می‌کنند آنقدر یاد گرفته‌اند که خودشان می‌توانند دست به کار شوند و فیلم بسازند. گاهی وقت‌ها هم موفق شده‌اند و گاهی هم ناموفق. مثلا جان وین که در دوران خودش ستاره موفقی بود یک فیلم به نام “کلاه سبز‌ها” ساخت و دیگر هم ادامه نداد یا حتی “مارلون براندو” که وارد این عرصه شد و فیلم خوبی نساخت. مهم این است که آیا این‌ها جنم و دانش فیلم‌سازی را دارند یا خیر. عموما اگر فقط با اتکا به شهرت و محبوبیت بازیگریشان بخواهند فیلم بسازند موفق نخواهند شد، فقط این نیست که مثلا دکوپاژ بلد باشند یا انواع لنز‌ها را بشناسند، یک دانشی فرا‌تر از این‌ها لازم است. اگر بخواهیم مثال تاریخی بزنیم می‌گفتند یکی از توانایی‌های فردین این بوده که یک دوربین ۳۵میلیمتری فیلمبرداری را در ۱۵دقیقه مثلا با چشم بسته باز می‌کرده و می‌بسته، ولی عملا به عنوان یک کارگردان فاقد اندیشه و تفکر لازم برای تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب بود و فیلم‌هایش هم‌رده بازیگریش و معمولی بود، چون می‌دانید که از نظر هنری فردین بازیگر درجه یکی نبود، چون بازی فیگوراتیو و اغراق شده‌ای داشت.
 ‌الان در ستاره‌های فیلمساز به نظر شما چه کسانی موفق و چه کسانی ناموفق هستند؟
سوال خوبی است. تعدادی از بازیگران خوب ما الان برای کارگردانی اقدام کرده‌اند، نمونه‌اش آقای تنابنده که بازیگر خیلی خوبی است، ولی این فیلمی که من از ایشان دیدم بیانگر توانمندی لازم او برای کارگردانی مخصوصا در عرصه سینما نیست. شاید در تلویزیون بتواند موفق شود اما در سینما کارش خوب نبود. خیلی‌های دیگر هم بودند که در فیلمسازی موفق نشدند ولی من اسم نمی‌برم. اما یکی از کسانی که وارد عرصه فیلمسازی شد و خیلی هم موفق است نیکی کریمی است که در اوج شهرت بازیگری، فیلم‌سازی را شروع کرد و انصافا در این سال‌ها که فیلم می‌سازد خیلی خوب پیشرفت کرده است و اگر فیلم آخر ایشان «شیفت شب» را با فیلم اولشان «یک شب» مقایسه کنیم نشان می‌دهد که این آدم جنمش را دارد و حتما سوادش را هم دارد چون فیلم به فیلم پیشرفت داشته است. همین فیلم “شیفت شب” خیلی فیلم حرفه‌ای و پرکشش و جذابی از کار درآمده است و من فکر می‌کنم یک بخشی از این موفقیت هم به خوش شانسی این خانم که تمام ویژگی‌های یک ستاره را داشت و دارد، برمی گردد. چون ایشان از شانس خوبش با خیلی از فیلمسازهای خوب ما از جمله آقای مهرجویی کار کرد و از آن‌ها یاد گرفت. او در «سارا» و «پری» که فیلم‌های دشوار مهرجویی هستند با این کارگردان کار کرد و خیلی هم خوب کارش را یاد گرفته و می‌توان آینده خوبی برای او پیش بینی کرد.
 دیگر از کسانی که موفق نبودند…
الان حضور ذهن ندارم دیگر کدام بازیگر‌ها فیلم ساختند؟
 ‌مثلا رامبد جوان.
رامبد جوان ادعای روشنفکری ندارد. «ورود آقایان ممنوع» در حد فیلم‌های سرگرم کننده و جذاب خوب بود البته به نظر من این فیلم بیشتر از اینکه موفقیتش را مدیون کارگردانی باشد، مدیون فیلمنامه‌اش است و چون فیلمنامه جذابی داشت هر کس دیگری هم که می‌ساخت احتمالا موفق از کار درمی آمد.
‌فیلم بعدی‌اش هم درام جنایی است.
باید بسازد ببینیم چه می‌شود چون خیلی از درام‌های جنایی که در سینمای ایران ساخته شده موفق نبوده‌اند. مثلا فرزاد موتمن که با فیلم «شب‌های روشن» خیلی گل کرد و بر سر زبان‌ها افتاد بعد از آن رفت یک فیلم به نام «باج خور» در ژانر نوآر و درام جنایی ساخت که اتفاقا خانم نیکی کریمی هم در آن بازی کرد اما عملا فیلم موفقی از کار درنیامد.




چرا قریبیان به کیمیایی “نه” گفت و بازی در نقش “سعید امانی” را رد کرد؟

سینماژورنال: نخستین فیلمی که مسعود کیمیایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ساخت “خط قرمز” بود؛ فیلمی که برداشت کیمیایی از سناریوی “شب سمور” بهرام بیضایی بود.

به گزارش سینماژورنال این اثر در کنار “فریاد” دو فیلم توقیفی کیمیایی در دوران بعد از انقلاب اسلامی هستند.

کیمیایی به تازگی به بهانه نمایش خصوصی این فیلم نکته جالبی را درباره انتخاب سعید راد برای نقش اصلی “خط قرمز” یعنی کاراکتر “سعید امانی” بیان کرده است.

گویا انتخاب اول کیمیایی برای بازی در “خط قرمز” فرامرز قریبیان بود که در “بیگانه بیا”، “خاک”،”گوزنها” و “غزل” در کنار او حضور داشت اما جالب است که قریبیان بازی در اثر عاشورایی “سفیر” را به بازی در “خط قرمز” ترجیح داد.

فرامرز از ما باهوشتر بود و قرارداد دیگری هم برای “سفیر” داشت

مسعود کیمیایی در این باره به “سینما” می گوید: با فرامرز حرف زده بودم. نقش را هم با اینکه منفی بود گویا دوست داشت اما فکر کنم از ما باهوش تر بود. کمی مصلحت اندیشی کرد و متوجه شد بازی در این نقش جز دردسر چیزی برایش ندارد.

کیمیایی با اشاره به قرارداد قرببیان برای بازی در نقش “قیس بن مسهر” در “سفیر” فریبرز صالح می افزاید: البته فرامرز قرارداد دیگری هم داشت برای “سفیر” که تولیدش با ما تقریبا همزمان شد و در نهایت نشد و سعید راد آمد.

این عدم همکاری به فاصله افتادن یک دهه ای میان این دو رفیق منجر شد

 به گزارش سینماژورنال البته عدم همکاری قریبیان با کیمیایی در “خط قرمز” سبب ساز آن شد که تا یک دهه بعد و زمان ساخت “ردپای گرگ” هیچ همکاری مستقیمی میان این دو رفیق صورت نگیرد.

در فاصله زمانی “خط قرمز” تا “ردپای گرگ” کیمیایی چهار فیلم “تیغ و ابریشم”، “سرب”، “دندان مار” و “گروهبان” را ساخت و در آنها به ترتیب از فرامرز صدیقی، هادی اسلامی و احمد نجفی به عنوان بازیگران اصلی خود استفاده کرد تا اینکه در نهایت در “ردپای گرگ” این دو نفر بار دیگر به هم رسیدند.

سه سال بعد از “ردپای گرگ” کیمیایی “تجارت” را باز هم با قریبیان ساخت و بعد از این فیلم بار دیگر و این بار یک دهه و نیم میان آنها فاصله افتاد تا “رییس”.




حامد بهداد و فرامرز قریبیان در پوستر یک درام جنایی+عکس

سینماژورنال: در آستانه اکران عمومی “چهارشنبه خون به پا می شود” پوستر فیلم رونمایی شد.

به گزارش سینماژورنال درام جنایی”چهارشنبه خون به پا می شود” به کارگردانی حماسه پارسا و تهیه کنندگی سیدغلامرضا موسوی بزودی در سینماهای سراسر کشور اکران خود را آغاز می کند.

در آستانه اکران عمومی این فیلم پوستر فیلم رونمایی شد.

امین شفیعی طراح پوستر فیلم است و قرار است پس از “ماهی سیاه کوچولو” در گروه سینمایی ماندانا اکران خود را آغاز می کند.

“چهارشنبه خون به پا می شود” توسط فیلمیران پخش می شود.

فرامرز قریبیان – حامد بهداد – همایون ارشادی – سارا منجزی – محمدرضا فرد – مرجان قدوسی – احسان بذلی – مهرا گل محمدی – اشکان نجاتی و …از جمله بازیگران فیلم هستند.

سایر عوامل فیلم عبارتند از :

مدیر فیلمبرداری : تورج اصلانی – مشاوران کارگردان : فریدون جیرانی ، تورج اصلانی – مدیر هنری : مجید میرفخرایی – طراح چهره پردازی : مهرداد میرکیانی – صدابردار : نظام الدین کیایی – مدیر تولید : یوسف صمدزاده – تدوین : سیاوش کردجان – طراح جلوه های ویژه : اصغر پورهاجریان – طراح صحنه و لباس : شادروان شیرین شازده احمدی – مشاور رسانه ای : نگین موسوی

در خلاصه داستان این فیلم آمده است : مواظب باش عاشقم نشی ممکنه تا صبح زنده نمونم.

چهارشنبه خون به پا میشود
چهارشنبه خون به پا میشود



بازیگر مطرح دهه‌های شصت و هفتاد با گریمی متفاوت روی پرده+عکس

سینماژورنال: حبیب اسماعیلی هرچند در سالهای اخیر بیشتر به عنوان پخش کننده و مدیر شرکت پخش رسانه فیلمسازان مولود شناخته می شود اما پیگیران سینمای دهه های شصت و هفتاد بیشتر او را به عنوان بازیگر به خاطر دارند.

به گزارش سینماژورنال حبیب اسماعیلی فعالیت بازیگری خود را با کار در تئاتر آغاز کرد اما خیلی زود جذب سینما شد و در دهه های شصت و هفتاد در آثاری چون “بازجویی یک جنایت”، “تصویر آخر”، “بازی تمام شد”، “تبعیدیها”، “بدل” و “ساده لوح” ایفای نقش کرد که اغلب آنها در یک نقطه مشترک بودند و آن هم تکیه بر جلب نظر مخاطب عام.

اسماعیلی حین بازیگری کار تهیه کنندگی را هم پی می گرفت و طی سه دهه فعالیت تهیه کنندگی در تولید فیلمهایی مانند “قرمز”، “بازیگر”، “تصویر آخر”، “بازی تمام شد” و “خاطره” نقش داشت.

حبیب اسماعیلی چند سالی بود که فعالیت بازیگری نداشت که شاید یک دلیل آن دغدغه هایش در پخش فیلم باشد اما اخیرا با یک نوآر به نام “360 درجه” به سینماها آمده است.

سینمای ایران نیاز دارد به آثاری با قهرمان یا ضدقهرمانهایی مطلوب مخاطب

کاراکتر حبیب در این کار هم کاراکتری است خاص؛ مردی با سابقه خلافکاری که چند سالی است کوشیده مسیری متفاوت در زندگی خویش پی گیرد و از همین جهت یک چاپخانه را اداره می کند با این حال آن سابقه قبلی دست از سر وی برنمی دارد و در نهایت نیز مرگ وی را موجب می شود.

اسماعیلی که با گریمی متفاوت در “360 درجه” ایفای نقش کرده درباره دلایل حضورش در این فیلم به سینماژورنال می گوید: فارغ از ایفای نقشم در این فیلم فکر می کنم سینمای ایران سینمایی است که نیاز دارد به قهرمان یا ضدقهرمانهایی که بتوانند شرایط جلب نظر مخاطبان عام را فراهم کنند. فیلمنامه ای که سام قریبیان نوشته بود از این جهت کار متفاوتی بود و شاید همین رویکرد بود که باعث شد در این فیلم ایفای نقش کنم.

وی ادامه می دهد: البته در کنار فضای مخاطب پسند سناریو اینکه فرامرز قریبیان به عنوان تهیه کننده کنار پروژه بود در ایفای نقشم در “360 درجه” نقش داشت؛ قریبیان از رفقای قدیمی من است و از جمله چهره هایی است که حین حضورش در سینما همواره کوشیده مخاطبان را به سینماها بکشاند.

حبیب اسماعیلی، 360 درجه
حبیب اسماعیلی در نمایی از  “360 درجه”

پیشنهاد گریم خاص این کاراکتر از سام قریبیان بود

حبیب اسماعیلی درباره چهره پردازی متفاوتش در “360 درجه” و اینکه پیشنهاد این گریم از چه کسی بوده بیان می دارد: سام قریبیان جوان خوشفکری است که درباره گریم تک تک کاراکترها پیش بینی های لازم را کرده بود. درباره شخصیت من هم این سام بود که پیشنهاد این گریم خاص با آن عینک رنگی را داد. بعد از پیشنهاد سام با مهری شیرازی گریمور کار در این باره مشورتهای لازم انجام شد و در نهایت خروجی چهره پردازی همان چیزی شد که الان در فیلم می بینید.

حبیب اسماعیلی با اشاره به اینکه “360 درجه” از جمله فیلمهایی است که سعی می کند ژانر نوآر را در سینمای ایران احیا کند اظهار می دارد: سالهاست که مخاطبان ما سینمای ژانر را نه از محصولات داخلی که از محصولات هالیوودی طلب می کنند و این برای سینمای ما که حداقل در گونه هایی مانند جنایی و نوآر صاحب چهره های مجربی مانند فرامرز قریبیان و اخیرا فرزندش است نمی تواند نقطه مطلوبی باشد. شخصا سعی کردم کمک حال فرامرز و سام در “360 درجه” باشم و با پخش مطلوب فیلم شرایط دیده شدن آن را فراهم کنم.

حبیب اسماعیلی، 360 درجه
حبیب اسماعیلی در نمایی دیگر از “360 درجه”

“360 درجه” بلحاظ مخاطب دومین فیلم پرمخاطب دو هفته اخیر بوده است

این پخش کننده درباره قضاوتش نسبت به فروش فیلم طی سه هفته ای که از اکران آن گذشته به سینماژورنال می گوید: اکران “360 درجه” در شرایطی که بلحاظ تعداد سینماها و امور تبلیغی با برخی از آثاری که حمایتی همه جانبه را پشت خود دارند(!) قادر به رقابت نبوده نسبتا مطلوب بوده است و این فیلم در دو هفته اخیر بلحاظ تعداد مخاطب دومین فیلم جدول فروش بوده است.

اسماعیلی در پایان گفته های خود تاکید می کند: “360 درجه” فیلمی است محصول بخش خصوصی سینمای ایران و به نظرم بیشتر از اینها باید از چنین آثاری حمایت شود چون هر چه بخش خصوصی قدرت بیشتری بگیرد رقابت بیشتر شده و سینمای ایران هم رشد بهتری را تجربه خواهد کرد.




اقبال مخاطبان به “۳۶۰ درجه” در حالی که یک چهارم فیلم صدرنشین هم سالن ندارد!!!

سینماژورنال: نخستین ساخته سینمایی سام قریبیان با عنوان “360 درجه” در دو هفته ای که از اکرانش گذشته رقم فروش 200 میلیون را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال این اتفاق در شرایطی رخ داده که این فیلم به دلیل تعلق به بخش خصوصی علاوه بر محدودیت تبلیغات محیطی با محدودیت سالنهای نمایشی در شهرستانها روبروست و 25 سالن در تهران و 12 سالن در شهرستانها دارد.

اما فیلمی که در صدر جدول فروش است بیشتر از 160 سالن در تهران و شهرستانها در اختیار دارد به بیان بهتر “360 درجه” با کمتر از یک چهارم سانسهای فیلم صدرنشین 200 میلیونی شده است.

اکرانهای مردمی به سینما فرهنگ رسید

همزمان با اکران رسمی برنامه اکرانهای مردمی فیلم نیز همچنان ادامه دارد.

بعد ار اکرانهای مردمی در پردیسهای کوروش، زندگی و آزادی این هفته “360 درجه” در سینما فرهنگ اکران مردی خواهد داشت.

دوشنبه ۲۷ مهرماه ساعت 22 اکران مردمی این فیلم باحضور عوامل و هنرمندان درسینما فرهنگ برگزار میشود.

“360درجه” زمینه ای نوآرگونه دارد و داستان توطئه ای را روایت می کند که علیه یک جوان ترتیب داده می شود.

میلاد کیمرام و پریناز ایزدیار بازیگران اصلی فیلمند و رسانه فیلمسازان مولود به مدیریت حبیب اسماعیلی پخش فیلم را برعهده دارد.




اقبال طیفهای سنی مختلف به اکران مردمی “۳۶۰ درجه” در پردیس آزادی

سینماژورنال: سومین نمایش مردمی “360 درجه” یکشنبه شب نوزدهم مهرماه در پردیس آزادی برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال این اکران با حضور سام قریبیان کارگردان و میلاد کیمرام پریناز ایزدیار و مسعود فروتن بازیگران و جمعی از عوامل فیلم و البته حبیب اسماعیلی بازیگر و پخش کننده در  سه سانس 20، 21 و 23 برگزار شد.

نکته جالب این اکران مردمی آن بود که مخاطبانی از طیفهای سنی مختلف از جوان گرفته تا میانسال در آن حضور داشتند.

“۳۶۰ درجه” داستان جوانی را روایت می کند که با شکل گیری یک توطئه، به قاچاق مواد مخدر، متهم شده و به زندان می افتد. در بازگشت از زندان است که او در جستجوهای خود برای یافتن فرزندش اتفاقات عجیبی را از سر می گذراند.

پخش فیلم را رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی برعهده دارد.




اکران مردمی "360 درجه" به سینما آزادی رسید

سینماژورنال: به دنبال استقبال مخاطبان از اکرانهای مردمی “360 درجه” در پردیسهای کوروش و زندگی تازه ترین اکران مردمی این فیلم در پردیس آزادی برگزار خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال کارگردان و تهیه کننده “360درجه” یعنی سام و فرامرز قریبیان فردا شب در سینما آزادی در کنار مخاطبان به تماشای فیلم می نشینند.

میلاد کیمرام و پریناز ایزدیار بازیگران اصلی فیلم و حبیب اسماعیلی پخش کننده فیلم که با گریمی متفاوت در آن نقش ایفا کرده نیز در این اکران حاضر خواهند بور.

فرداشب در دو سانس 21 و 23 فیلم “360 درجه” با حضور عوامل فیلم در پردیس آزادی به نمایش درخواهد آمد.

“۳۶۰ درجه” داستان جوانی را روایت می کند که با شکل گیری یک توطئه، به قاچاق مواد مخدر، متهم شده و به زندان می افتد. در بازگشت از زندان است که او در جستجوهای خود برای یافتن فرزندش اتفاقات عجیبی را از سر می گذراند.

پخش فیلم را رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی برعهده دارد.




دیدار با عوامل “۳۶۰درجه”؛ جمعه شب در پردیس زندگی

سینماژورنال: اولین اکران مردمی نوآر “۳۶۰ درجه” با حضور سام قریبیان کارگردان، میلاد کیمرام، پریناز ایزدیار، سام قریبیان و مسعود فروتن بازیگران، کوهیار کلاری فیلمبردار و حبیب اسماعیلی پخش کننده فیلم روز چهارشنبه ۱۵ مهر ساعت 21  درپردیس کورش برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال اقبال مثبت مخاطبان به این اکران سبب ساز آن شد که نه فقط تمام بلیتهای این سانس به فروش برسد که در سانس 22.30 نیز فیلم با ظرفیت کامل سالن روی پرده برود.

در ادامه آیین های اکران مردمی “360 درجه” این فیلم روز جمعه ۱۷ مهر در دو سانس 20 و 22 با حضور عوامل در پردیس زندگی روی پرده خواهد رفت.

“۳۶۰ درجه” داستان جوانی را روایت می کند که با شکل گیری یک توطئه، به قاچاق مواد مخدر، متهم شده و به زندان می افتد. در بازگشت از زندان است که او در جستجوهای خود برای یافتن فرزندش اتفاقات عجیبی را از سر می گذراند.

پخش فیلم را رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی برعهده دارد.