1

بازدید رییس حوزه هنری از پشت صحنه فیلمی «۳ارگانی»⇔فیلمی که از آقازاده کارگردان تا فرزند بازیگر زن سینما و مجری طرح «شهرزاد» در آن نقش گرفته‌اند+عکس

سینماروزان: بعد از فیلم «3ارگانی» قتل موسی خیابانی با نام «ماجرای نیمروز» این روزها یک فیلم «3ارگانی» دیگر با عنوان «سرو زیر آب» هم در مرحله فیلمبرداری قرار گرفته است.

به گزارش سینماروزان به مانند «ماجرای نیمروز» در تولید «سرو زیر آب» هم از فارابی گرفته تا حوزه هنری و تصویرشهر وابسته به شهرداری به عنوان حامی تولید حضور داشته اند.

به تازگی محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری به اتفاق محمد حمزه زاده رئیس سازمان و علی قربانی معاون اجرایی و سازمان سینمایی سوره از پشت صحنه این فیلم دیدن کرده اند.

تهیه کنندگی «سرو زیر آب» را حامد حسینی آقازاده ابوالقاسم حسینی تهیه کننده فیلم «ملکه» برعهده دارد و در تیم بازیگران آن نیز نام حسین باشه آهنگر فرزند کارگردان فیلم، دنیا مدنی فرزند رویا تیموریان و حسن نجاریان از کارمندان سابق فارابی و مجری طرح ابتدایی و مدیر پروژه بعدی «شهرزاد» دیده می شود.

بابک حمیدیان و همسرش مینا ساداتی، رضا بهبودی، مسعود رایگان، هومن برق نورد، همایون ارشادی، مهتاب نصیرپور، فرخ نعمتی، هادی قمیشی و شهرام حقیقت دوست دیگر بازیگران «سرو زیر آب» هستند.

بازدید رییس حوزه هنری از پشت صحنه «سرو زیر آب»
بازدید رییس حوزه هنری از پشت صحنه «سرو زیر آب»




روایت پایه‌گزار سینمای گلخانه‌ای از دهه ۶۰، میوه فروشی خیابان ۳۰ تیر و فاجعه پلاسکو

سینماروزان: سیدمحمد بهشتی که بسیاری او را پایه گذار سینمای گلخانه ای دهه 60 می دانند در تازه ترین یادداشتی که برای «اعتماد» نگاشته با ذکر خاطره ای از میوه فروشی خیابان 30 تیر نقبی زده است به ماجرای پلاسکو و جایگاه این ساختمان در تاریخ ایران.

متن کامل یادداشت بهشتی را بخوانید:

من در عجبم ز مي‌فروشان كايشان/ زين به كه فروشند چه خواهند خريد

آن سال‌هايي كه در بنياد سينمايي فارابي مشغول بودم، معمولا براي خريد به ميوه‌فروشي‌اي در خيابان سي‌تير مراجعه مي‌كردم. ميوه‌فروشي‌اي كه بيشتر به جواهرفروشي مي‌مانست؛ انگار به جاي سيب و انار و پرتقال، ياقوت و زمرد و عقيق مي‌فروخت. ميوه‌هايش چنان با ذوق روي هم چيده شده بود كه توجه هر رهگذري را جلب مي‌كرد. اما بيشتر از خود ميوه‌ها، اين سكنات ميوه‌فروش بود كه مغازه و كاسبي او را خاص كرده بود؛ باوقار بود و خوش‌بيان. ميوه‌هايش را عزت مي‌گذاشت و با چشم نوازش‌شان مي‌كرد. پيدا بود كه كالايش را حراج نكرده؛ نه خبري از پلاكاردهاي قيمت بود و نه حتي ادعاي ارزان‌فروشي براي ترغيب خريدار. مشتري كه وارد مي‌شد، ميوه‌فروش اول سراپايش را برانداز مي‌كرد و بعد پاسخ مي‌داد. حتي بسيار پيش مي‌آمد كه با جوابي سرسري وي را از خريد منصرف كند. بيشتر از اينكه خريدار، ميوه او را بپسندد او بايد خريدار را مي‌پسنديد و قبل از اينكه ميوه را در ترازوي پيشخوانش بگذارد، مشتري را سبك و سنگين مي‌كرد. مسلما ميوه‌هاي او با بسياري ميوه‌هاي ديگر، به لحاظ شكل و ابعاد و خواص، تفاوتي نمي‌كرد، ولي اين او بود كه به ميوه‌هايش «شخصيت» داده بود و دغدغه‌اش اين بود كه مشتري بفهمد از چه «كسي» دارد چه «چيزي» مي‌خرد! مشتري‌هايش هم كم‌كم ياد گرفته بودند كه بايد شخصيت ميوه‌ها را به جا بياورند و مثلا نگويند «يك كيلو سيب بدهيد» آنان «هر ميوه‌اي» نمي‌خواستند، بلكه قصد خريد «آن ميوه‌ها» را داشتند.
احتمالا هريك از ما به نحوي در زندگي به چنين افرادي برخورده‌ايم؛ كساني‌كه هنرمندانه قادرند شغل‌شان، محل زندگي‌شان و خلاصه هر چيزي كه با آن سروكار دارند را  تبديل به موضوعي ويژه ‌كنند. در واقع آنان هر امر به ظاهر «ناچيز» را «چيزي» مي‌كنند؛ يعني به آن چنان «تشخصي» مي‌بخشند كه مخاطب و متقاضيان «اهل تشخيص» پيدا كند. يك سده‌اي هست كه برخورد اهالي و مديران شهر پاريس با اين شهر چنين است. آنان با معابر و پلاك‌هاي شهري قديمي و جديد، همچون جايي صاحب شخصيت برخورد مي‌كنند. سرگذشت و قصه‌ها و زيبايي‌هاي پاريس، به تنهايي براي تشخص يافتنش در جهان كافي نبود، بيشتر اين مديران و اهالي آنجا بودند كه اين امتيازات را به جا آورده و آن را چنان صيقل دادند كه حالا مردم دنيا پذيرفته‌اند كه پاريس از آب و گل ديگري سرشته شده است. درحالي كه به زعم من بسيارند شهرهايي كه همسنگ پاريس زيبا و تاريخي‌اند، فرقش اين است كه به دست جواهرفروشان نيفتاده‌اند.
واقعيت اين است كه پاريس هم از همان سنگ و سيماني ساخته شده كه شهري چون تهران. حتي مثل تهران ادواري از گسترش بي‌رويه و ساخت‌وسازهاي بي‌كيفيت و سودازده را پشت سرگذاشته، جاي‌جايش تخريب و نوسازي شده و بسياري از بناهاي ارزشمندش را از دست داده است. ليكن مديران و برنامه‌ريزان و اهالي‌اش مدت‌هاست سرعقل آمده‌اند و تلاش كرده‌اند از «جايي» بودنش حفاظت كرده و از آن پرده‌برداري كنند تا به چشم‌ آيد. اكنون پاريس نه فقط نزد فرانسويان كه نزد مردم دنيا، جايگاهي دارد كه هر نوع رفتار و كلامي را برنمي‌تابد؛ چه برسد به تخريب و نوسازي. پاريسي كه اجازه نداريم «تو» خطابش كنيم و بايد حتما «شما» بگوييم.
اين درست عكس رفتاري است كه ما با شهرهاي‌مان پيش‌گرفته‌ايم. ما حتي با نشانه‌هاي شهري‌مان همچون مكان‌هايي بي‌نام و نشان برخورد مي‌كنيم؛ ساختمان پلاسكو از آنجا كه از نخستين بناهاي بلند تهران بود و چند دهه با خاطرات اهل شهر پيوند خورده بود، واجد شخصيت شده بود. از همين‌رو براي نشاني دادن نيازي به كدپستي و پلاك نبود و اگر مي‌گفتيم «ايران، تهران، ساختمان پلاسكو» جاي پرسشي باقي نمي‌ماند. هرچند اين شخصيت ساخته و پرداخته مردم آن‌هم در دوران خوش‌احوالي مدني بود، در اين چند دهه بحران‌زده نيز با وجود همه جفاهايي كه مالكين و مديران شهري در حقش كرده بودند، تشخصش را كمابيش حفظ كرده بود. شاهدش نيز عظمت يافتن سانحه آتش‌سوزي بود؛ شايد اگر اين اتفاق براي مكان ديگري مي‌افتاد، چنين پژواكي نمي‌يافت.
به زعم بنده ساختمان پلاسكو از لحظه اين رويداد، حتي شخصيتي ممتازتر از قبل يافته است؛ اگر تا ديروز ساختمان پلاسكو «يكي از بلندترين بناهاي تهران» بود، زين پس، «بلندمرتبه‌ترين ساختمان تهران» است، نه به اعتبار تعداد طبقات و ارتفاع از سطح زمين، بلكه به دليل عزم بلند آتش‌نشانان شجاعي كه پيش چشم مردم به داخل آتش رفتند و بيرون نيامدند. با اينكه ديگر اثري از آن باقي نيست ولي در ذهن مردم هنوز سوختنش به پايان‌نرسيده؛ جسم پلاسكو با بولدوزر «جمع شد» ولي «شخصيت» آن به سادگي قابل جمع كردن و به فراموشي‌سپردن نيست و اصلا اين ادبيات را برنمي‌تابد!
چطور مي‌شود جايي را كه هزاران چشم اميدبسته به پيدا شدن عزيزي به آن دوخته شده بود از خاطر محو كرد. مصرّانه برآنم كه اگر قرار باشد چيزي جاي پلاسكو ساخته شود، بايد بتواند اين شخصيت و اين كيفيت از جايي بودن را به نمايش بگذارد؛ «جايي» كه ايرانيان را به صفت ايثار معرفي كند و نه سودازدگي. شهر ما پر است از مكان‌هايي كه ما با تقليل دادن‌شان به «ناكجا» آنها را به كالايي قابل فروش تبديل كرده‌ايم. وقتش رسيده كه به آن ميوه‌فروش خيابان سي‌تير اقتدا كنيم و بفهميم كه اين گوهرشناسي و فهم ما است كه به امور اطراف‌مان بها مي‌دهد و آنها را تبديل به امري غيرقابل معاوضه مي‌كند. واقعا به چه قيمتي مي‌شود آسمان و زمين «جايي» را فروخت و در ازاي اين جواهرات، چه چيز بهتري مي‌توان خريد!
تيتر از اشعار خيام است.




در تولید فیلم تازه تهیه‌کننده جوان «پادری» همه حضور بهم رسانیدند⇐از حوزه هنری گرفته تا فارابی و تصویرشهر وابسته به شهرداری!+عکس

سینماروزان: تهیه کننده جوان فیلمهایی مانند «دلبری» و سریالهایی مانند «پادری» سعی زیادی کرد که به هنگام تولید فیلم تازه اش «ماجرای نیمروز» از استقلال عملکرد و تولید در بخش خصوصی سخن گوید و حتی در میانه های مسیر تولید نیز اخباری منتشر شد مبنی بر تعطیلی پروژه به دلیل محدودیت مالی!!!

به گزارش سینماروزان با این حال انتشار اولین پوستر رسمی «ماجرای نیمروز» حکایت از آن دارد که این تهیه کننده جوان نه فقط از حمایتهای شهرداری و سازمان تصویرشهر برخوردار است بلکه در تولید فیلم، بنیاد سینمایی فارابی که در سالهای اخیر مدام از بضاعت اندک اقتصادی خود نالیده و همچنین حوزه هنری به عنوان یکی از متمول ترین ارگانهای متولی تولید محصولات سینمایی حضور دارند!

فارغ از شهرداری که پیشتر حمایت جانانه تبلیغاتی اش را از محصولات این تهیه کننده نشان داده بود و فارابی که مدیرعامل آن چندی قبل  شخصا یادداشتی ستایش آمیز برای یکی از آثار روی پرده این تهیه کننده به نام «خانه ای…» نوشته بود و البته یکی از مدیران فرهنگی این نهاد سناریست «ماجرای نیمروز» است(!) اینکه حالا حوزه هنری که در اکران فیلم قبلی این تهیه کننده «سیانور» با اتهام عدم حمایت از فیلم مواجه بود برای تولید فیلم جدید تهیه کننده حضور بهم رسانیده جالب توجه به نظر می رسد.

 باید صبر کرد و دید فیلمی که مثلث تصویرشهر-فارابی-حوزه هنری را به عنوان حامی مالی داشته و نام آن هم عاریه‌ای از عنوان فیلمی مشهور از «فرد زینه‌مان» است به چگونه محصولی بدل شده و آیا هیأت داوران فجر در برخورد با این فیلم تحت تأثیر حامیان آن قرار می‌گیرند یا مستقل عمل خواهند کرد؟

پوستر «ماجرای نیمروز»
پوستر «ماجرای نیمروز» با لوگوهای تصویرشهر، حوزه هنری و فارابی در پایین پوستر



حضور ایوبی در پشت صحنه فیلمی که سه حامی ارگانی بزرگ دارد؛ از فارابی و تصویرشهر تا حوزه هنری+عکس

سینماروزان: حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی از پشت صحنه فیلم سینمایی “سرو زیر آب” بازدید کرد.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی “سرو زیر آب” که با مشارکت بنیاد سینمایی  فارابی، حوزه هنری و موسسه تصویر شهر در حال ساخت است به موضوع دفاع مقدس می پردازد. محمد علی باشه آهنگر در ششمین کار سینمایی خود کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته و حامد حسینی در مقام تهیه کننده در کنار او قراردارد.

قصه «سرو زیر آب» در مورد شهداء گمنام و اتفاقاتی است که در معراج شهداء و نوردلوله اهواز افتاده است.

بابک حمیدیان، مینا ساداتی، مسعود رایگان و هومن برق نورد از جمله بازیگرانی  هستند که در این فیلم جلوی دوربین علیرضا زرین دست قرار گرفته اند.

در جریان این بازدید ایوبی رییس سازمان سینمایی از لوکیشن های فیلم سینمایی “سرو زیر آب” بازدید کرد و فیلمبرداری این فیلم نیز با حضور جمعی از خانواده های شهدا آغاز شد.

در این بازدید علیرضا تابش مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی ، حمزه زاده معاون سینمایی حوزه هنری، علی احمدی مدیر عامل موسسه تصویر شهر، احمدیان معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی رئیس سازمان سینمایی را همراهی کردند.

ایوبی در پشت صحنه «سرو زیر آب»
ایوبی در پشت صحنه «سرو زیر آب» که با حمایت فارابی، حوزه هنری و تصویرشهر تولید می شود



توضیحات فیض ا.. عرب سرخی درباره ماجرای شلاق زنی به یک تهیه کننده سینما

سینماروزان: بعد از مدتها حرف و حدیث درباره ماجرای شلاق زنی به عبدا.. علیخانی از شرکای پویافیلم توسط فیض ا.. عرب سرخی بالاخره عرب سرخی توضیحاتی را در این باره ارائه کرد.

به گزارش سینماروزان حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردان سینما اولین بار ماجرای شلاق زنی را افشا کرده بود و بعد از گذشت ماهها حالا عرب سرخی توضیحاتی در این باره داده است و البته ماجرا را کذب محض دانسته است.

متن کامل توضیحات عرب سرخی را بخوانید:

مدتيست يكي از تهيه كنندگان سينما در رسانه هاي مختلف ادعا ميكند كه در دهه شصت من ، فيض الله عرب سرخي ، دوست ايشان را شلاق زده ام . يكبار گفته اند كه دوستشان را در بنياد فارابي و مقابل چشم آقايان انوار و بهشتي شلاق زده ام و بار ديگر گفته اند كه در وزارت ارشاد مرتكب اين عمل شده ام !

بناي اوليه من بر اين بود كه به اين ادعا پاسخي ندهم ، زيرا ادعاهاي غيرمستند و خلاف واقع فراواني مطرح ميشود كه عملا فرصت جواب دادن به آنها را ندارم و اميدي هم به رسيدگي منصفانه ندارم تا به دستگاههاي مسوول مراجعه كنم.

در عين حال گاه و بيگاه و بيشتر در فضاي مجازي با سوالات افراد مختلف مواجه شده ام كه به حكم ادب به آنها پاسخ داده ام اما تقاضاي مكرر دوستان و خانواده و تاكيد براينكه عدم پاسخگويي از يكسو مورد سوء استفاده برخي واقع ميشود و از سوي ديگر در ذهن گروهي كه با اين بازيها كمتر آشنا هستند ايجاد شبهه ميكند ، باعث شد تا در حد رفع شبهه به آن پاسخ دهم .

در سال ٦٣ و در پروژه جمع آوري فيلم هاي خارجي بدون مجوز، و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، چند بار فرد مورد اشاره را ديده ام و در موضوع فيلم هاي خارجي با ايشان گفتگو كرده ام ، اما اينكه ايشان را شلاق زده ام خلاف واقع و كذب محض است ضمن اينكه خوب است مدعي مشخص كند كه چه اتفاقي افتاده كه بعد ازحدود سي سال اين داستان را مطرح كرده اند؟

و مگر ايشان در صحنه حضور داشته اند ؟ ومهمتر اينكه چرا فردي كه مورد اين ظلم !! واقع شده خود مدعي نشده است ؟ من به همين حد از توضيح بسنده ميكنم و علاقمندان به مشروح اين ماجرا را به جلد دوم كتاب تاريخ سينماي ايران نوشته آقاي جمال اميد ، چهارده صفحه اول فصل مربوط به سال ٦٤ ارجاع ميدهم كه شرحي دقيق ازپروژه جمع آوري فيلم هاي خارجي ارائه كرده اند.

تصور من بر اين هست كه به توضيح بيشتري نياز نيست  ولي در صورت ضرورت شرح كامل ماجرا را در يك مصاحبه مطبوعاتي و براي استحضار مردم عزيز بيان خواهم كرد.




حرف حساب سناریست “زندگی خصوصی” و کارگردان “سایه های موازی”⇐تولید فیلم توسط بخش دولتی و از جمله فارابی یک صدمه است به سینما/ساخت فیلم کاری خلاقانه است و نمی‌تواند توسط دولت صورت بگیرد/ تا روزی که دولت دست از تولید فیلم برندارد، مشکلات سینما حل نخواهد شد

سینماروزان: اصغر نعیمی کارگردانی که چندی پیش درام عاشقانه “سایه های موازی” را روی پرده داشت و فیلمش علیرغم دارا بودن حداقل سینما توانست رقم فروش نیم میلیارد را رد کند علاوه بر عقبه روزنامه نگاری دارای سوابق نویسندگی هم هست و ابایی هم از این ندارد که هم سناریوی آثاری تجاری مانند «آس و پاس» را بنویسد و هم سناریوی یک درام سیاسی خوش ساخت به نام «زندگی خصوصی»  یا یک درام اجتماعی به نام «مستانه» را.

به گزارش سینماروزان نعیمی در تازه ترین گفتگویش که با “تسنیم” انجام شده مهمترین عارضه سینمای ایران را تولید فیلم توسط دولت دانسته و گفته است:  به نظرم باید تصدی‌گیری دولت بر سینما کاهش یابد. عارضه ای که متأسفانه در سینماهای کشور اتفاق می‌افتد این است که خود دولت تولید فیلم می‌کند در حالی که تولید فیلم کاری خلاقانه است و نمی‌تواند توسط دولت صورت بگیرد.

وی ادامه داد: نهادهای فرهنگی در حد خودشان می‌توانند سیاست گذاری کنند. این که دولت، وزارت ارشاد و بنیاد فارابی تولید فیلم کنند این خود یک صدمه است به سینمای ایران. به نظرم تولید فیلم باید در اختیار بخش خصوصی باشد؛ تا روزی که دولت دست از تولید فیلم برندارد، مشکلات سینما حل نخواهد شد. سینمای دولتی در هیچ جای دنیا نتوانسته نتیجه‌ای بدهد؛ فیلم باید سفارش خود را از هنرمند بگیرد نه از سفارش دهنده دولتی.

اصغر نعیمی خاطرنشان ساخت: وقتی دولت وارد جریان تولید فیلم می‌شود این مشکل به وجود می‌آید که هنرمند به جای اینکه بر کار خودش تمرکز کند به خواسته‌های سفارش دهنده توجه دارد. ما تا به حال دولتهای بسیاری با سیاستهای مختلف داشته‌ایم، آیا هر دولتی می‌آید باید با سیاستها و طرز تفکر خودش فیلم بسازد؟ اینکه می‌شود یک هنر سفارشی و به نظرم هنر سفارشی هیچ خواهانی ندارد. دولت باید زیر ساختهای فیلمسازی را برای هنرمندان به وجود بیاورد؛ دولت باید با بودجه‌ای که صرف ساخت فیلم می‌کند، سالن سینمایی بسازد.




نرگس آبیار هم پاسخ حاتمی‌کیا را داد و هم پاسخ مریلا زارعی را+ادعاهایی طرح کرد درباره تولید فیلم اخیرش با بودجه یک فیلم آپارتمانی و پیشنهاداتی که از بخش خصوصی دارد!

سینماروزان: نرگس آبیار کارگردان زن که فیلم روی پرده اش “نفس” را با حمایت فارابی و موسسه نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان ساخته و به زودی هم بناست با حمایت سازمان متمول اوج یک سریال با نام “دختر شینا” را بسازد در تازه ترین گفتگویش که با “ایسنا” انجام شده ادعاهای جالبی را درباره تولید فیلم اخیرش با بودجه یک فیلم آپارتمانی بیان کرده است.

به گزارش سینماروزان آبیار در این گفتگو پاسخی هم داده به طعنه های ابراهیم حاتمی کیا و مریلا زارعی؛

حاتمی کیا به انتقاد از یکی از اظهارات آبیار درباره اینکه گفته بود: «من ارزشی نیستم» پرداخته بود و مریلا زارعی هم در اظهارنظری دلیل اصلی موفقیت “شیار143” را حضور خود دانسته بود و حالا آبیار به هر دو نفر پاسخ داده است.

ادعاهای آبیار و پاسخهایش به حاتمی کیا و زارعی را بخوانید:

 

در جایی گفته بودید نمی‌خواهید جزو طبقه‌بندی “ارزشی” قرار بگیرید  و بعد از آن حتی آقای حاتمی‌کیا هم به نوعی به حرف شما واکنش نشان دادند. دلیل این حرف چه بود و اصلاً ارزشی بودن را چطور تعریف می‌کنید؟

 اصل موضوع به اینجا برمی‌گشت که در یک رسانه، خبری منتشر شده بود که علاوه براینکه مطالبش صحت نداشت، به شکلی کنایه‌آمیز از واژه‌ی ارزشی استفاده شده بود، یعنی به شکلی که انگار من گفته‌ام فیلمنامه‌ای را برای ساخت داشته‌ام اما هیچ نهادی برای کار جلو نیامد. در حالی که اصلاً من چنین قصدی نداشتم و «نفس» را با همکاری بنیاد سینمایی فارابی و شرکت «نور تابان» آن هم با بودجه‌ای به اندازه‌ی بودجه‌ی یک فیلم آپارتمانی ساختم. همین اتفاق باعث شد که احساس کنم تعریف درستی از واژه‌ی “ارزشی” وجود ندارد و نمی‌شود که خبرهایی منتشر شود و از من دائم به عنوان کسی که منتظر است هزینه‌ی ساخت فیلمش را نهادهای خاصی بدهند یاد شود.

البته این را هم بگویم که این اتفاق در حالی بوده که از بخش خصوصی پیشنهادهای زیادی برای مشارکت در ساخت فیلم‌ام داشتم و الان هم رایزنی‌های زیادی می‌شود، اما درباره‌ی آنچه پیش آمد فکر کردم اگر قرار است از این واژه استفاده‌ی کلیشه‌ای شود، بهتر است درباره‌ی من نباشد و بهتر است که آدمی ارزشی باشیم تا فقط یک عنوان را همراه داشته باشیم.

حالا که حرف از «شیار 143» است درباره‌ی اظهارنظر اخیر مریلا زارعی هم صحبت کنید که به شکلی گفته شده که فیلم را بیشتر ایشان ساخته‌اند.

فکر می‌کنم کارنامه‌ی هر کس نشان می‌دهد چه کرده است. من پس از «شیار143»، «نفس» را ساختم و فکر می‌کنم برای همه مشخص باشد که کارگردان ممکن است برای ساخت یک فیلم چه نقشی داشته باشد. با این حال زمان خیلی چیزها را روشن کرده و می‌کند.

از اکران جهانی فیلم هم خبر خاصی هست؟

 اکران جهانی این فیلم از آبان‌ماه شروع می‌شود و ابتدا در یک جشنواره‌ی الف نمایش داده خواهد شد. ما برای این کار کمی دیر شروع کردیم و در واقع دیر به سراغ پخش‌کننده رفتیم که اکنون آقای اطبایی پخش خارجی فیلم را بر عهده دارد.




از فارابی تا هنروتجربه⇐از هنروتجربه تا GEM+عکس⇔دنیای این روزهای محصول دست اول سینمای گلخانه‌ای دهه ۶۰

سینماژورنال: سعید ابراهیمی فر کارگردانی که بسیاری او را محصول دست اول سیاستهای گلخانه ای مدیران سینمایی دهه 60 و بخصوص سیدمحمد بهشتی مدیر وقت فارابی می دانند ماههاست به ترکیه رفته و مشغول کار برای شبکه ماهواره ای جم است.

به گزارش سینماژورنال ابراهیمی فر که در دهه شصت و متاثر از متد سینمای تارکوفسکی شعر سینمایی “نار و نی” را ساخت، هرچند برای کارگردانی به جم رفت اما تجربیات بازیگریش بخصوص در آثاری هنروتجربه ای(!) نظیر “گربه و ماهی” و “جینگو” باعث شد مشغول بازی در تله فیلمهای جم شود.

یکی از تازه ترین تله فیلمهای او “آن دیگری” نام دارد که توسط افشین علیزاده ساخته شده است؛
علیزاده در ایران بیشتر به عنوان فیلمبردار مسعود اطیابی در فیلمهایی مانند “شرط اول”، “خاک و مرجان” و “صبح روز هفتم” شناخته می شد.
حالا اطیابی فیلم انتخاباتی و ضدفتنه “ماه گرفتگی” را به سفارش انجمن دفاع مقدس ساخته و فیلمبردارش با ارتقای درجه به کارگردانی برای جم فیلم می سازد!

سعید ابراهیمی فر در نمایی از "آن دیگری"
سعید ابراهیمی فر در نمایی از “آن دیگری”
سعید ابراهیمی فر در پشت صحنه "آن دیگری" در کنار افشین علیزاده و فربد نامور
سعید ابراهیمی فر در پشت صحنه “آن دیگری” در کنار افشین علیزاده و فربد نامور



سوله نهاد ریاست جمهوری در اختیار “خاله قورباغه” و نوه‌ها+عکس

سینماژورنال: آذرماه سال قبل بود که سینماژورنال خبر از ساخت قسمت دوم “گلنار” با حضور “خاله قورباغه” و نوه هایش دارد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حالا 9 ماه بعد از گزارش سینماژورنال فرشته طائرپور تهیه کننده این پروژه عروسکی در گفتگو با “ایسنا” ضمن تأیید ماجرا خبر از این داده که این فیلم به  کارگردانی مسعود کرامتی نیمه دوم شهریورماه امسال وارد مرحله فیلمبرداری می شود؛ جالب است که طائرپور از فیلمبرداری بخشهایی از اثر در سوله ای متعلق به نهاد ریاست جمهوری سخن گفته است.

تنهایی خاله قورباغه

خاله قورباغه مهربان و معاشرتی که بزرگترین مشکلش تنهایی و دور افتادگی از 98 بچه‌اش است، در این فیلم در کنار شخصیت‌های جدیدی چون خواهر دوقلویش (آبجی باجی)، پزشک جنگل (حکیمه باجی)، همسایه طماع و خلافکارش (سمسارباشی)، یاور افسانه‌ای‌اش (نخودی) و نوه‌هایی که هرکدام از شهری یا کشوری به سراغش می آیند، برای بچه‌ها و بزرگترها، از مفاهیمی چون عواطف خانوادگی، دوستی، نشاط، همکاری، هوشمندی، میراث فرهنگی، مدیریت بحران و… قصه می‌گوید.

دکورها، عروسکها و ترانه‌های فیلم برای شروع فیلمبرداری آماده شده‌اند و طائرپور ابراز امیدواری کرد که جریان ساخت فیلم‌های مفرح و البته حاوی آموزه‌هایی ساده و قابل درک درمورد  مهارت زندگی و تنظیم روابط با دیگران، مجددا با همت فیلمسازان کودک رونق پیدا کند و باز به روزگاری برسیم که فیلمسازان و مسئولان بجای گفتن و خواندن مطالبی سرشار از کلی گویی‌های تکراری و بی‌خاصیت، گامی عملی برای بچه‌های این سرزمین بردارند. بی‌تردید والدین و مربیان هوشمند جامعه و بچه‌های مشتاق و کم بهره از تولیدات سینمای کودک، مانند گذشته بهترین حامیان این جریان و نتایج آن خواهند بود.

فارابی فقط وام داد

طائرپور در پاسخ به سئوالی درمورد منابع حمایتی و سرمایه‌گذاری این فیلم توضیح داد: این فیلم در دوره گذشته  مصوبه یک مشارکت سی درصدی از جانب بنیاد فارابی را دریافت کرده بود که با تصمیم “شورای سیاستگزاری فیلم‌های کودک و نوجوان” در کناره‌گیری فارابی از مشارکت در تولید فیلم‌های کودکان، به درخواست خود من این مشارکت ملغی شد و صرفا درچارچوب ضوابط شورا، وامی با رقمی معادل یک سوم رقم قبلی، به آن تعلق گرفت.  یک مشارکت ده درصدی نیز توسط یکی از همکارانم در بخش خصوصی به سرمایه این فیلم افزوده شده. غیر از این دو مورد هیچ سرمایه دیگری جز همدلی و مدارای کل گروه از کارگردان تا همه عوامل –که به نظر من ناب‌ترین نوع سرمایه گذاری است- نداشته‌ام؛ در واقع می‌توانم اعتراف کنم که همه همکارانم در این فیلم، شرکای واقعی و موثر من هستند و امیدوارم بخش کوچکی از این همه رفاقت و مشارکتشان را در آینده جبران کنم.

سوله ریاست جمهوری در اختیار تیم تولید

وی ادامه داد: در زمینه حمایت‌های غیر مالی نیز باید اشاره کنم که صرفا برای چند ماه، بخش غیرفعالی از سوله نهاد ریاست جمهوری را برای ساخت سی درصد از دکورها و تست‌های سی.جی.آی فیلم در اختیار داشتیم که قرارست بجای این مساعدت، در امور نمایشگاهی این نهاد، من و همکارانم خدماتی را به آنها ارائه کنیم. در فارابی نیز فضایی که در اختیار دکورهای این فیلم برای فیلمبرداری قرار گرفته بگونه‌ای آماده سازی شده که بعد از این فیلم، قابلیت ارائه خدمات به سایر فیلم‌های عروسکی را نیز داشته باشد.

خاله قورباغه
خاله قورباغه

“خاله قورباغه” به جشنواره کودک نمی رسد

او درمورد احتمال شرکت فیلم “خاله قورباغه” در جشنواره فیلمهای کودک اصفهان خاطرنشان کرد: بی تردید “خاله قورباغه” را  بعد از این همه معطلی و وسواس، وارد شرایط شتاب برای رسیدن به هیچ جشنواره‌ای نخواهم کرد بخصوص جشنواره اصفهان که هنوز هیچ تصور روشنی از زمان و شیوه برگزاری آن  وجود ندارد. باید دید طی هفته ها و لابد ماه‌های آینده، این جشنواره چه سرنوشتی پیدا می‌کند و چقدر برای حضور امثال من و فیلم هایمان رغبت برانگیز خواهد بود.

خاله قورباغه
خاله قورباغه

هنوز مشخص نیست فرمان جشنواره کودک دست کیست؟

طائرپور خاطرنشان ساخت: تا این لحظه که هنوز ما نمی‌دانیم فرمان این جشنواره در دست کیست؟ وزارت ارشاد؟ سازمان سینمایی؟ بنیاد فارابی؟ شهرداری اصفهان؟ شورای شهر اصفهان؟ استانداری اصفهان؟ ارشاد اصفهان؟ و یا…؟ فقط همین قدر برایمان مشخص است که با واگذاری کامل اختیارات جشنواره از سوی جناب وزیر ارشاد به مجموعه مدیریت‌های شهری و دولتی اصفهان، “شورای سیاستگزاری و راهبری سینماهای کودک و نوجوان” نقشی در تصمیمات و برگزاری این جشنواره نخواهد داشت و صرفا نظاره‌گر کیفیت و آرزومند موفقیت آن خواهد بود.امیدوارم دوستان اصفهانی از این استقلال تمام و کمال، با هوشیاری استقبال کنند و دیگر بجای تکرار بحث‌های کلی و کهنه درمورد صحت و سقم طرح تفکیک سینمای کودک از سینمای نوجوان، کار خود را هرچه سریعتر آغاز کرده و به نحو احسن انجام دهند.

انتشار موسیقی کار پیش از اکران

طائرپور خبر داد که خیال دارد ترانه‌های فیلم را قبل از اکران آن تکثیر و توزیع کند تا بچه‌ها در حین تماشای فیلم احساس آشنایی بیشتری با کاراکترهای آن داشته باشند.




طراحی بنری شوخ و شنگ برای فیلم کاملا جدی و کم‌فروش “امکان مینا”+عکس

سینماژورنال: در شرایطی که تازه ترین فیلم کمال تبریزی با عنوان “امکان مینا” که با مشارکت فارابی تولید شده در اکران عمومی مورد توجه قرار نگرفته است و فروش آن به شدت پایین است، دست اندرکاران پخش فیلم برای کمک به رونق آن بنری را برای آن طراحی کرده اند که کمترین ربطی به فضای درونی فیلم ندارد.

به گزارش سینماژورنال “امکان مینا” با بازی میلاد کیمرام و مینا ساداتی فضایی کاملا جدی دارد و داستانی درباره اعضای گروهک منافقین در ابتدای انقلاب اسلامی را بیان می کند اما در بنری که اخیرا برای فیلم طراحی شده فضایی شاد و سرخوشانه می بینیم حاوی لبخندهای دو بازیگر اصلی فیلم.

اینکه برای فیلمی که رگه هایی کاملا جدی دارد چنین بنری انتخاب می شود از کلیشه ترین راهها به شمار می رود برای جلب نظر مخاطبی که علاقه ای ندارد به تماشای چنین آثاری بنشیند؛ آیا این ترفندی است برای کمک به رونق مخاطب؟ آیا با چنین ترفندهایی می توان مخاطب دهه نودی را جلب کرد؟

بنر تازه امکان مینا
بنر طراحی شده برای “امکان مینا”



شکست سنگین کمال تبریزی در گیشه⇐”امکان مینا” که با مشارکت فارابی تولید شده در قعر جدول فروش/این چهارمین فیلم متوالی تبریزی است که اکران ناموفقی را پشت سر می‌گذارد

سینماژورنال: تازه ترین فیلمهای وارد شده به سبد اکران دو فیلم هستند؛ یکی “امکان مینا”ی کمال تبریزی و دیگری “لانتوری” رضا درمیشیان.

به گزارش سینماژورنال در این بین “امکان مینا” فروش دو روز ابتدایی اکرانش به شدت پایین بوده است و به نظر می رسد با ادامه این وضع زودتر از حد تصور باید سینماها را ترک کند.

“امکان مینا” که تازه ترین فیلم کمال تبریزی است و مینا ساداتی و میلاد کیمرام بازیگران اصلی آن هستند در دو روز ابتدایی اکرانش به زحمت رقم فروش 20 میلیون تومان را رد کرده است!

این اتفاق در حالی افتاده است که تقریبا تمامی پردیسهای سینمایی شهر این فیلم را در برنامه نمایش خود قرار داده اند و البته فیلم در سینماهای حوزه هنری و از جمله سینما سپیده که فیلمها را با 50 درصد تخفیف نشان می دهد روی پرده است.

چهارمین شکست بعد از “طعم شیرین خیال”، “پاداش” و “دونده زمین”

تبریزی پیش از این “دونده زمین” را در گروه هنروتجربه روی پرده داشت که آن فیلم هم نتوانست مخاطب چندانی را جلب کند.

سال گذشته نیز این کارگردان دو فیلم را روی پرده داشت که هیچ کدام فروش مطلوبی نداشتند؛ تبریزی در نوروز سال قبل اثری سفارشی با مضمون محیط زیست به نام “طعم شیرین خیال” را روی پرده داشت که آن فیلم علیرغم روی پرده رفتن در نوروز نتوانست در نهایت بعد از دو ماه اکران بیشتر از 570 میلیون فروش داشته باشد.

تابستان سال قبل هم تبریزی یک کمدی با عنوان “پاداش” را روی پرده داشت که بعد از یک ماه و نیم نمایش، فروش اش به 400 میلیون تومان هم نرسید.

شکست سنگین فارابی و تبریزی و توحیدی و محمدی و…

با این حال و علیرغم این شکستها در اکران اما او باز هم توانست حمایت لازم برای تولید فیلم تازه اش “امکان مینا” را داشته باشد. یادمان نمی رود که فارغ از حرف و حدیثها پیرامون حمایت یکی از وزارتخانه‌ها از تولید این فیلم، سال قبل علیرضا تابش مدیرعامل فارابی هم “امکان مینا” را یکی از دو فیلمی عنوان کرده بود که فارابی در تولید آنها به طور مستقیم شراکت کرده است.

تابش دی ماه سال قبل گفته بود: بنیاد سینمایی فارابی در سال سینمایی خود بیش از ۴۰ فیلم را در لیست حمایت قرار داد؛ از این 40 تنها دو فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار و «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی در لیست فیلم های مشارکتی قرار گرفته‌اند و باقی آثار از طریق اعطای وام مورد حمایت قرار گرفته‌اند.(اینجا را بخوانید)

حالا “امکان مینا” که علاوه بر تولید در پخش هم حمایت فارابی را داشته و این نهاد بعد از مدتها دفتر پخش خود را با پخش این فیلم احیاء کرده است، نتوانسته افتتاحیه معقولی داشته باشد.

حاصل همکاری تبریزی با فرهاد توحیدی

آخرین موفقیت کمال تبریزی در اکران به کمدی “طبقه حساس” بازمیگردد که نوروز 93 روی پرده رفت و در نهایت رقم فروش سراسری 6 میلیارد را رد کرد. در فروش بالای آن فیلم فارغ از حضور رضا عطاران، نباید نقش پیمان قاسم خانی همکار فیلمنامه نویس تبریزی را فراموش کرد؛ همکاری که یک بار هم کمدی “مارمولک” را برای تبریزی نوشته بود که آن هم در مدت کوتاه اکران خود جزو پرمخاطبها بود.

جالب است که تهیه کننده “مارمولک” یعنی منوچهر محمدی به عنوان تهیه کننده “امکان مینا” کنار تبریزی بوده است اما ضعف سناریو که نام فرهاد توحیدی به عنوان یکی از دو نویسنده آن به چشم می خورد و حفره های روایی موجود در اثر که به هنگام نمایش در جشنواره هم با انتقاد مواجه شده بود باعث شد این فیلم در دو روز ابتدایی اکران حرفی برای گفتن نداشته باشد.

فروش پایین “امکان مینا”ی کمال تبریزی در شرایطی بوده که “لانتوری” رضا درمیشیان که از حضور باران کوثری، مریم پالیزبان و نوید محمدزاده سود می برد و داستانی ملتهب درباره اسیدپاشی را نشان می دهد حتی با وجود تحریم حوزه، در دو روز ابتدایی اکرانش فروشی فوق العاده را تجربه کرده و تا اینجا فروش 300 میلیون را رد کرده است.




ادعای یک عضو شورای پروانه نمایش⇐بخش عمده بودجه سینمای کشور صرف کارمندان فارابی می‌شود

سینماژورنال: کارکرد بنیاد سینمایی فارابی در سالهای اخیر و به خصوص بعد از واگذاری برگزاری جشنواره فجر به موسسه رسانه های تصویری و از آن سو دوتکه کردن جشنواره کودک و نوجوان و از همه مهمتر سرمایه گذاری این ارگان در تولید آثاری فاقد استانداردهای لازم سینمایی به شدت زیر سوال رفته است.

به گزارش سینماژورنال سیدضیاءالدین دری کارگردان آثاری نظیر «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» و از اعضای شورای پروانه نمایش در گفتگو با “سینماپرس” با اشاره به اینکه بخش عمده بودجه اندک سیینمای کشور صرف کارمندان این نهاد شده از روسای سازمان سینمایی درخواست کرده که یا این نهاد را تعطیل کنند یا مسئولیتهای تازه ای را برای آن تعریف کنند.

سیدضیاء الدین دری در رابطه با عملکرد بنیاد سینمایی فارابی گفت: فارابی باید نهادی برای تولید فیلم های مبتنی بر منافع و ارزش های ملی و دینی باشد، متأسفانه ما در طول سال تنها شاهد تولید یکی دو فیلم متوسط یا خوب توسط این نهاد سینمایی هستیم که در آن ارزش های ملی و دینی حفظ شده است که آن فیلم ها هم به نوعی با آژان کشی تولید می شوند.

وضعیت فارابی به شدت آشفته است

کارگردان فیلم سینمایی «سینما سینماست» افزود: وضعیت بنیاد سینمایی فارابی امروزه بسیار آشفته است و به نوعی می توان تعبیر «شتر، گاو، پلنگ» را در مورد آن به کار برد؛ من نمی دانم وظیفه بنیاد سینمایی فارابی چیست؟ آیا این نهاد قرار است از فیلمسازان حمایت کند؟ آیا قرار است این نهاد وضعیت تولید آثار سینمایی در کشور را بهبود ببخشد؟ آیا قرار است بودجه این نهاد برای تولیدات سینمایی مطلوب کشور هزینه شود؟

وی ادامه داد: اگر سالانه به طور میانگین بنیاد سینمایی فارابی مبادرت به کمک برای تولید ۴۰ فیلم سینمایی کند شاید تنها یکی دو مورد از آن ها مبتنی بر اهداف ملی و ارزش های کشور باشد ما اگر نیم نگاهی به کارنامه این بنیاد در همین سال گذشته بیندازیم به راحتی متوجه این قضیه می شویم که فیلم های خوب و مبتنی با اهداف ملی به صورت بسیار محدودی مورد حمایت قرار گرفته اند و  فیلمسازانی که فیلم هایشان مورد حمایت این بنیاد قرار گرفته با تلاش های بیرونی بسیار و جنگ و دعواهای فراوان موفق شده اند تا فیلم شان را بسازند.

دری خاطرنشان کرد: این در حالی است که مابقی فیلم هایی که بنیاد سینمایی فارابی از آن ها حمایت می کند عموماً جزو آثاری هستند که از همان بدو تولید برای حضور در جشنواره های خارجی دورخیز کرده اند و تنها هدف شان دیده شدن در جشنواره های جهانی است و حفظ ارزش های ایرانی و اسلامی در آن ها جایی ندارد؛ در واقع می توان به این نتیجه رسید که بنیاد سینمایی فارابی از فیلم هایی که ملاک نظام هستند حمایت نمی کند و به همین دلیل ما با وفور آثار سیاه نمایی و… در سینمای کشور روبرو هستیم.

برخی با فاکتورسازی پول بیشتری از فارابی می گیرند

این فیلمساز سینمای کشور سپس با بیان اینکه در برآورد بودجه فیلم های حمایتی بنیاد سینمایی فارابی هیچ گونه کارشناسی صورت نمی گیرد اظهار داشت: بنیاد سینمایی فارابی مدعی است که ما تنها تا حدود ۵۰۰ میلیون تومان در تولید فیلم ها مشارکت می کنیم و ۴۰ درصد هزینه های تولید یک فیلم را تقبل می کنیم و همین امر باعث می شود دست اندرکاران تولید یک فیلم با فاکتور سازی و برآورد بودجه های گزاف و غیرواقعی پول بیشتری را از این بنیاد طلب کنند و اگر مثلاً برای تولید فیلم شان از همان بودجه ۴۰۰-۵۰۰ میلیون تومانی فارابی استفاده می کنند به دروغ بگویند که یک میلیارد و دویست میلیون تومان برای فیلم شان بودجه صرف کرده اند!

وی افزود: همین کار باعث می شود تا این تولید کنندگان بدون اینکه ریالی پول برای تولید فیلم آورده باشند صاحب فیلم شناخته شوند و در زمان اکران اول دستمزدها و درصدهای خودشان را بردارند و بازپس دادن بودجه حمایتی فارابی را منوط به فروش میلیاردی فیلم کنند؛ این در حالی است که در آن فیلم ها از حضور بازیگران مطرح استفاده نشده باشد چرا که بازیگران مطرح هم درصدی از فروش را می خواهند و اگر در فیلمی بازیگر مطرحی حضور داشته باشد ابتدا درصد خود را می گیرد و بعد از آن تهیه کننده و کارگردان درصدهای خود را برمی دارند و در نهایت این فارابی است که باید منتظر بماند تا پولی را که صرف ساخت این فیلم کرده به خزانه اش یازگردد.

فارابی تنها از برخی فیلمسازان خاص حمایت می کند

این کارگردان در بخش دیگری از این گفتگو تأکید کرد: علاوه بر تمامی این مسائل آنچه از عملکرد بنیاد سینمایی فارابی مشهود و مشخص است اینکه این نهاد تنها از برخی فیلمسازان خاص برای تولید آثارشان حمایت می کند و بسیاری از فیلمسازان کارکشته و پیشکسوت هیچ گاه در لیست حمایتی آن قرار ندارند؛ با این وضعیت اگر قرار است این بنیاد به سمت اجرای عدالت نرود باید تعطیل شود!

سیدضیاءالدین دری
سیدضیاءالدین دری

رسالت این بنیاد به اتمام رسیده

دری تأکید کرد: این عملکرد غلط بنیاد سینمایی فارابی باعث می شود تا یک فیلمساز برای اینکه در جامعه خود سرافکنده نشود فکر ترک دیار و حضور در کشورهای خارجی به سرش بزند؛ فیلمسازان سینمای ایران توقع چندانی از بنیاد سینمایی فارابی ندارند و اگر این بنیاد به آن ها این اطمینان را بدهد که حداقل هر ۳-۴ سال یک بار می توانند فیلمی در سینمای کشور تولید کنند صبر خواهند کرد؛ با وضعیتی که امروزه در بنیاد سینمایی فارابی به وجود آمده است ما به این نتیجه می رسیم که گویا رسالت این بنیاد به اتمام رسیده است!

وجود فارابی ضرر است!

کارگردان فیلم سینمایی «باد و شقایق» خاطرنشان کرد: در حال حاضر وجود بنیاد سینمایی فارابی برای سینمای کشور ضرر در پی دارد چرا که بخش عمده ای بودجه اندک سینمای کشور صرف کارمندان و حقوق بگیران این بنیاد می شود که هیچ گونه عایدی و کارآیی مثبتی در سینما ندارد و معتقدم که هرچه سریعتر اگر قرار است همین روند در بنیاد سینمایی فارابی وجود داشته باشد بهتر است که سازمان سینمایی در صدد کوچک سازی آن برآید.

وی در خاتمه این گفتگو متذکر شد: اگر قرار است بنیاد سینمایی فارابی تنها در تولید چند فیلم معدود و با کارگردان خاص دخالت داشته باشد و به همه اهالی سینما وام های حمایتی و امکان استفاده از تجهیزات و ابزارهای خود را ندهد و فراگیری در سینمای کشور نداشته باشد همان بهتر که هرچه سریع تر بدل به یک نهاد نظارتی شود و در تولیدات سینمای کشور برای حمایت هیچ نقشی را بازی نکند.




“استرداد” ۳ سال بعد از اکران به شبکه خانگی می‌آید! چرا این قدر دیر؟⇔تهیه‌کننده پاسخ می‌دهد

سینماژورنال: درام تاریخی “استرداد” از جمله پروژه های فاخر دوران مدیریت جواد شمقدری بر سازمان سینمایی بود که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بودجه‌ای که صرف تولید آن شده بود، تلف نشد.

به گزارش سینماژورنال داستان “استرداد” که توسط کارگردانی جوان به نام علی غفاری ساخته شده بود در دهه سی می‌گذشت؛ این فیلم بازپس گیری غرامتی جنگی را زمینه ساز داستان پردازی کرده بود؛ غرامتی که قرار بود توسط انگلستان و آمریکا و شوروی بابت حضور نیروهای بیگانه در جریان جنگ جهانی دوم به ایران پرداخت شود.

“استرداد” در جشنواره سی و یکم فیلم فجر به نمایش درآمد و چهار سیمرغ از جمله سیمرغ بهترین فیلم را از آن خود کرد. این فیلم چند ماه بعد در تابستان 92 روی پرده رفت اما تا عرضه این فیلم به شبکه خانگی 3 سالی وقفه افتاد آن هم در حالی که این فیلم در این مدت از رسانه ملی روی آنتن رفت.

به تازگی پوسترهایی که بیانگر توزیع این فیلم در شبکه خانگی است در ویدیوکلوبها و سوپرمارکتها توزیع شده است؛ پوسترهایی که حکایت دارد از شکسته شدن طلسم توزیع این فیلم در شبکه خانگی.

درباره این توزیع دیرهنگام آن هم بعد از پخش سراسری فیلم از رسانه ملی چه می توان گفت؟ آیا این توزیع دیرهنگام به توزیع یک فیلم سوخت شده شبیه نیست؟

ایوبی گفت تقصیر تابش است، تابش گفت تقصیر حیدری است، حیدری گفت تقصیر تابش است و…

محسن علی‌اکبری تهیه کننده “استرداد” دلیل این توزیع دیرهنگام را عملکرد بنیاد سینمایی فارابی می‌داند که بودجه تولید فیلم را فراهم کرده بود و قاعدتا مالکیت فیلم هم برای آنهاست.

علی اکبری به سینماژورنال می‌گوید: این توزیع دیرهنگام نسخه ویدیویی به دلیل کوتاهی فارابی بود. فیلم ما به اعتقاد خود دوستان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بوده است و شاید چون دلشان نمی‌خواسته محصولی ارزشمند محصول مدیریت قبل دیده شود در عرضه آن تعلل کردند.

وی خاطرنشان می‌سازد: عجیب آنجا بود که در مجموعه ای که حاوی برترین فیلمهای 33 دوره جشنواره فیلم فجر بود و همزمان با جشنواره سی و چهارم رونمایی شد خبری از “استرداد” نبود. وقتی پرس و جو کردیم؛ حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی از این گفت که علیرضا تابش مدیر فارابی فیلم را نداده و تابش گفت که این محمد حیدری بوده که فیلم را در مجموعه قرار نداده و در نهایت حیدری هم گفت این تابش بوده که فیلم را در اختیارش نگذاشته.

آن قدر اتلاف وقت کردند که رسانه ملی هم فیلم را روی آنتن فرستاد

این تهیه کننده ادامه می‌دهد: آن قدر اتلاف وقت کردند تا رسانه ملی هم فیلم را روی آنتن فرستاد و البته نسخه قاچاقی که از تلویزیون پخش شده بود هم در فضای مجازی و هم در شبکه زیرزمینی عرضه محصولات سینمایی توزیع شد و تازه یادشان افتاد که فیلم را در شبکه خانگی عرضه کنند.

علی اکبری با اشاره به غیرحرفه‌ای بودن این رفتار خاطرنشان می‌سازد: واقعا با هیچ منطقی این تعلل قابل پذیرش نیست. دوستان پیش خود فکر کردند چون این فیلم کیفیت خوبی دارد پس نباید به عنوان محصول مدیریت سینمایی قبلی دیده شود غافل از آن که بالاخره تاریخ تولید فیلم را که نمی‌توان عوض کرد. هر دوره‌ای یک سری محصول سینمایی خوب و بد دارد و “استرداد” یک درام تاریخی درجه یک است که در مدیریت قبلی سینما تولید شده است. ولی یادشان رفت در کل این فیلم محصولی است از سینمای ایران و ماندگاری در تاریخ این سینما است که اهمیت دارد.

این تهیه کننده تأکید می کند: اینکه این فیلم چند سال در آرشیو فارابی خاک خورد واقعا به مانند اتلاف بیت المال بود. ای کاش آنها که این همه تأخیر در عرضه فیلم انجام دادند کمی هم به این قضیه فکر کنند که مدیریت در نهادهای دولتی مانند مدیریت در یک سوپرمارکت شخصی نیست که تا ابد ادامه داشته باشد.

استرداد
پوستر “استرداد”

عرضه نسخه ویدیویی همراه با فیلم پشت صحنه و آرشیو عکس

علی اکبری در پاسخ به این سوال که چه اقلام جانبی خاصی برای عرضه فیلم به شبکه خانگی تدارک دیده شده بیان می‌دارد: سعی کرده‌ایم فیلمی از پشت صحنه کار که چگونگی پروسه تولید بخصوص در سکانسهای تعلیق برانگیز را نشان می دهد در محصول خانگی داشته باشیم. ضمن اینکه آرشیو کاملی از تصاویر فیلم هم در این محصول وجود دارد.

 تهیه کننده آثاری نظیر “پاداش سکوت”، “همیشه پای یک زن در میان است” و “کتاب قانون” در پایان گفتگوی خود به سینماژورنال می‌گوید: اقبالی که به هنگام پخش تلویزیونی فیلم از مخاطبان گرفتیم خوب بود و بسیاری به خاطر ساخت یک تصویرسازی تاریخی بی‌نقص به ما خسته نباشید گفتند. عرضه نسخه ویدیویی فیلم حتی بعد از همه مدت شاید این شانس را پیش‌روی این دسته از مخاطبان بگذارد که هم پشت صحنه فیلم را ببینند هم نسخه‌ای ارژینال از فیلم داشته باشند.




توضیحات تکمیلی مدیرعامل فارابی درباره فیلمسازی با مضمون “ستایش”

سینماژورنال: در حالی که دیروز خبری منتشر شده بود مبنی بر آن که دو فیلمنامه با مضمون قتل “ستایش” دختر افغان برای حمایت به فارابی رسیده است(اینجا را بخوانید) اما طی تماس فارابی با سینماژورنال مشخص شد که این تعبیر کامل نبوده است.

به گزارش سینماژورنال گویا علیرضا تابش مدیرعامل فارابی درباره ارائه فیلمنامه هایی با مضمون توصیه های رفتاری امام خمینی(ره) با مهاجران افغان به نهاد ذیربطش سخن گفته که معنای فیلمسازی درباره “ستایش” از آن متبادر شده است.

فیلمنامه هایی که به دست ما رسیده درباره نگاه امام به پناهجویان افغان است

تابش در این باره گفت: در سخنان كوتاه من ،نگاه امام خميني به مهاجران افغاني و سيره ايشان مورد تاكيد قرار گرفت؛ فيلمنامه اي هم كه به دست ما رسيده بر همين نكته تاكيد دارد كه نگاه امام و نخبگان جامعه به پناه جويان افغاني، چه بوده است.

علیرضا تابش ادامه داد: معتقدم رسانه ها و آثار هنري مي توانند دو نوع نگاه به مهاجران و همزيستي شان را ترويج كنند. نوع دوستي و همدلي و در عين حال مصائب و دشواري هاي اين پديده و در نگاهي ديگر سياه نمايي و حس نفرت را. نگاهي كه متاسفانه در جامعه و حتي برخي رسانه هاي فارسي زبان خارج از كشور به آن دامن زده مي شود.
همراهی شخصیتهای ملی با این مصیبت قابل توجه است
وی در ادامه یادآور شد: ابراز همدردی اخير آيت الله حاج سیدحسن خمینی درباره فاجعه ای که برای ستایش رخ داد تاثیرگذار بود. با توجه به عشق و احترام افغانستانی ها به امام خميني و رهبری معظم انقلاب ، همراهی شخصیت های ملی با این مصیبت قابل توجه است. به نظرم یادآوری اين نكته در رسانه ها که رهبر فقید ایران در زمان جنگ تحمیلی و رهبری انقلاب در این دوره چگونه با مهاجران افغانستانی و فرزندانشان برخورد کرده و می کنند ، حس مي شود.
وی افزود: متاسفانه مدتهاست تلاشی جهت دار در رسانه های فارسی زبان با هدف شکاف و تفرقه و دشمنی میان دو ملت شروع شده است. رسانه ها و هنرمندان ميتوانند با هوشياري و درك درست این فاصله ها و دشمنی ها را کم کنند و پیامی روشن به جامعه بدهند.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی همچنین گفت: احتمال خشونت و دشمني افغانستانی ها علیه ایران را می شود پیش بینی کرد اما این فاجعه میتواند تا پنجاه سال دیگر رخ دهد. علتش نه فقط مسائل سیاسی و منطقه ای، و نه فقط جرم و جنایت دو ملت-مهاجران، میزبان- علیه هم هستند، بلکه رسانه ها بستر این جنگ را فراهم خواهند کرد. مسئولان کشور و نخبگان و گروههای مرجع و رسانه ها نقش شان در اين زمينه مهم است.



قتل “ستایش” سینمایی می‌شود

سینماژورنال: هنوز یک ماه هم از ماجرای قتل دلخراش دختری افغان به نام “ستایش” نگذشته است که برخی سینماگران ایرانی به دنبال فراهم آوردن تولید آثاری با محوریت مرور این قتل تراژیک هستند.

به گزارش سینماژورنال علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد فارابی که اغلب فیلمسازان برای دریافت حمایت هایی در انواع گوناگون از دریافت وام گرفته تا شراکت در تولید به ارگان متبوع وی مراجعه می کنند به تازگی از فیلمنامه هایی که با مضمون این ماجرا به فارابی ارائه شده اند سخن گفت.

تابش در حاشیه دیدار تعدادی از فیلمسازان کوتاه و مستند با سیدحسن خمینی که در معیت برگزارکنندگان جشنواره روح ا.. صورت گرفت در این باره گفت: تا اینجا دو فیلمنامه با مضمون آن ماجرا به فارابی ارائه شده است تا برای حمایت از آنها تصمیم گیری شود.

قتل تراژیک دختر شش ساله

“ستایش” دختری شش ساله ساکن ورامین بود که اواخر فروردین ماه امسال بعد از ربوده شدن و تجاوز به قتل رسیده بود و جسدش با اسید سوزانده شده بود.

اینکه در فاصله ای کمتر از یک ماه از بروز این حادثه فیلمنامه نویسان و کارگردانان ایرانی دست به کار سینمایی کردن آن می شوند هم قابل تأمل است بخصوص اگر بدانیم ده ها پرونده جنایی دیگر در این سالها در کشورمان داشته ایم که کمتر کارگردانی حوصله نزدیک شدن به آنها را داشته است و حتی در معدود درامهای جنایی مان هم بیشتر داستانهای فانتزی با گرته برداری از جنایی های هالیوود بوده که مصور شده است.

از آن گذشته اینکه تهیه کنندگانی که به دنبال تولید اثر با محوریت زندگی ستایش هستند قبل از همه به سراغ فارابی رفته اند و درخواست حمایت داشته اند چه معنایی دارد؟

آیا اینها از پیدا کردن سرمایه گذار بخش خصوصی و حساب باز کردن بر روی بازگشت سرمایه در گیشه کاملا نومیدند که ترجیح داده اند در تولید با حمایت یا شراکت فارابی به سود برسند؟




واکنش تهیه‌کننده “کفشهایم کو” به سینماژورنال: فارابی فقط یک وام داد که آن را هم تا ریال آخر باید پس دهیم

سینماژورنال: چند روز قبل بخشی از گفته های علی قائم مقامی تهیه کننده “کفشهایم کو” که در آن ادعا کرده بود فیلمش محصول بخش خصوصی است در سینماژورنال منتشر شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال همزمان با انتشار آن گزارش به این خرده گرفتیم که چطور میشود فیلمی با حمایت فارابی تولید شده باشد و تهیه کننده اش ادعای خصوصی بودن داشته باشد.

این مساله با واکنش علی قائم مقامی مواجه شده که در گفتگو با سینماژورنال درباره چند و چون حضور فارابی در این پروژه توضیحاتی داده و گفته است حمایت فارابی در حد یک وام بوده است.

فقط یک وام گرفتیم

قائم مقامی می گوید: ما برای تامین 30 درصد از بودجه فيلم از فارابی مصوبه وام داشتيم؛ آن هم وامی که باید ظرف 18 ماه تا ریال آخر بازگردانده شود.

وی ادامه می دهد: تقریبا تمامی فیلمهای تولیدشده در سینمای ایران مشمول این وام می شوند که فقط یک سوم  هزینه تولید را پوشش می دهد. برای دریافت همین وام هم باید بارها و بارها پشت در دفتر آقایان منتظر بمانید تا بار دهند و دو کلام با شما دیالوگ کنند.

این تهیه کننده که سابقه سالها فعالیت به عنوان مدیر تولید را در سینمای ایران داشته می افزاید: تازه همان وام هم هنوز به طور کامل تسویه نشده در شرایطی که فیلم ما در روزهای انتهایی اکران قرار دارد.

آثاری دیگر مشمول حمایتهای خاص بودند

قائم مقامی با اشاره به حمایتهای تمام و کمال فارابی از برخی پروژه های خاص خاطرنشان می سازد: فارابي در همه این سالها در تولید بعضي از فيلم ها شراکت داشته و بخش عمده بودجه را به عنوان سرمایه گذار تامین کرده؛ نمونه هایی از این آثار را در جشنواره سی و چهارم دیدیم و البته بازخورد  توام با رخوت مخاطبان نسبت به آنها را!! با این حال در مورد “کفشهایم کو” فارابی فقط و فقط 30 درصد بودجه تولید را وام داد و 70 درصد بودجه تولید را خودمان تامین کردیم و حتی برای دریافت تجهیزات تولید هم هیچ حمایتی صورت نگرفت.

مدیر تولید آثاری نظیر “چ” و “رستاخیز” ادامه می دهد: سوابق طولانی خودم در حیطه مدیریت تولید که هیچ اما اگر سوابق پوراحمد را هم اعمال می کردند سهم این فیلم چیزی بیشتر از یک وام حداقلی بود که قسط آخر آن هم هنوز پرداخت نشده است.

مشمول هیچ رانتی نبودیم

قائم مقامی در پایان گفته های خود به سینماژورنال بیان می دارد:”کفشهایم کو” مشمول هیچ رانت یا حمايت خاصی نبود و با توجه به اینکه ظرف چند ماه آینده باید همان وام را هم برگردانم پس تمامی هزینه تولید را خودمان تامین کرده ایم.




زيست‌نوشت یک بانوی ایرانی که داور جشنواره کن شده+عکس⇔خواهرزاده یک تهیه‌کننده، همسر یک فیلمبردار و البته خویشاوند نزدیک بنیانگذار فارابی

سینماژورنال:  در حالی که پیش از این از ایران چهره‌هایی مانند عباس کیارستمی فیلمساز آوانگارد و لیلا حاتمی بازیگر ایرانی بوده‌اند که اولی چندین بار و از جمله در سالهای 1993، 2002 و 2005 و دومی یک بار در سال 2014 توانسته‌اند تا داوری در بخش اصلی جشنواره کن پیش روند و نیکی کریمی هم یک دوره در سال 2007 در هیأت داوران بخش فیلم کوتاه این جشنواره حاضر بوده، به تازگی مشخص شده که در هیأت داوران جشنواره کن امسال هم یک داور ایرانی حضور دارد.

به گزارش سینماژورنال این داور بانویی است به نام کتایون شهابی که در سالهای اخیر شرکتی به نام “نوری پیکچرز” را در فرانسه راه اندازی کرده و آثاری چون “قصه ها”، “ناهید” و “چهارشنبه 19 اردیبهشت” را پخش کرده است.

شهابی که فارغ التحصیل ادبیات فرانسه است سالها پیش از این فعالیت سینمایی خود را با حضور در بنیاد سینمایی فارابی آغاز کرد.

نسبت خانوادگی با سیدمحمد بهشتی

البته که حضور در فارابی بیش از هر چیز به نسبت خانوادگی وی با سیدمحمد بهشتی بنیانگذار فارابی بازمی گشت. کتایون شهابی خواهرزاده همسر بهشتی است و همین نسبت کمک زیادی به وی در تثبیت جایگاه خود در فارابی داشت.

مدتی بعد از فعالیت در فارابی برای آن که شخصیتی معتمد بنیانگذاران اولیه فارابی بتواند در حیطه پخش بین الملل بخش خصوصی سینمای ایران حضور داشته باشد، شهابی به عنوان مدیرعامل شهرزاد اینترنشنال مدیا مشغول کار در زمینه صادرات محصولات فرهنگی سینمایی به خارج از ایران شد.

همسر یک فیلمبردار و خواهرزاده فرشته طائرپور

به گزارش سینماژورنال کتایون شهابی همسر عطاءا.. حیاتی فیلمبردار ایرانی است. حیاتی خود در دهه 60 با کمک سیدمحمد بهشتی دو فیلم با نامهای “کودکی از آب و گل” و “شهر زنان” را هم تولید کرد؛ فیلم اول هرگز به نمایش درنیامد و فیلم دوم هم موفقیت چندانی را کسب نکرد.

شهابی که خواهرزاده فرشته طائرپور هم هست در ابتدای دهه 90 به دلیل ارتباط با بی.بی.سی به همراه تعدادی دیگر از مستندسازان مدتی را در بازداشت به سر می برد.

کتایون شهابی حدودا چهار سالی می شود که “نوری پیکچرز” را در پاریس تأسیس کرده و به نوبه خود می کوشد زمینه معرفی آثاری از سینمای ایران به جشنواره ها را فراهم آورد.

توجه کن به بانوان ایرانی

انتخاب یک بانوی ایرانی به عنوان عضو هیأت داوران کن بعد از داوری های لیلا حاتمی و نیکی کریمی در این جشنواره این فرضیه را القاء می کند که در سالهای اخیر جشنواره کن در کنار توجه به فیلمهایی مانند “ناهید” که مفاهیمی فمینیستی دارند در انتخاب داور ایرانی هم بیشتر توجهش به بانوان است.

کتایون شهابی
کتایون شهابی



انتقادات صریح علیرضا رییسیان به سازوکار حوزه بین‌الملل سینمای ایران⇐در یک دهه گذشته هیچ فیلمی توسط فارابی به بخش مسابقه جشنواره‌های الف راه پیدا نکرده!/ایوبی به دنبال خصوصی‌سازی در حوزه بین‌الملل است اما مدیران بین‌الملل فارابی، سازمان سینمایی و مرکز گسترش نمی‌گذارند!!!

سینماژورنال: علیرضا رییسیان با اعتقاد بر اینکه هیچگونه استراتژی مشخصی در حوزه بین‌الملل سینمای ایران وجود نداشته و ندارد، از بخش دولتی خواست در امور بین‌الملل دست از سر فیلمسازان بردارد.

به گزارش سینماژورنال این فیلمساز در گفت‌وگو با “ایسنا” اضافه کرد: مشکل حوزه بین‌الملل سینما متعلق به این دوره نیست بلکه کاستی‌های مهم آن و نبود استراتژی‌اش حتی به بیش از یک دهه گذشته برمی‌گردد.

مسئولان بین الملل سینمای ایران هیچ اطلاعات دقیقی درباره حوزه کاری شان ندارند

وی ادامه داد: جریان بین المللی سینما یکی از ارکان مهم این هنر در همه جای دنیا است و همچون سیستم داخلی سینما سه رکن تولید‌، توزیع‌ و نمایش را با همان حساسیت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها دارد. ضمن اینکه در شرایط فعلی ارائه فیلم به جشنواره‌های خارجی بسیار ساده شده است اما متاسفانه مسئولان اصلی بخش بین‌الملل سینما هیچ تصور و اطلاعات دقیقی درباره این حوزه ندارند.

کارمندان رده پایین حوزه بین الملل مدیران بالادستی سازمان سینمایی را اغفال می کنند

رئیسیان یادآور شد: مشکل بخش بین‌الملل از ناحیه مدیران و کارمندان رده‌های میانی و پایینی این بخش در سازمان سینمایی ایجاد می‌شود چرا که این افراد به نوعی مدیران بالادستی خود را اغفال می‌کنند و با ارائه زمینه‌ها و اطلاعات غلط، این باور نادرست را در آنان ایجاد می‌کنند که اگر جشنواره‌های معتبر خواستار فیلم‌های ما نیستند، به دلیل مشکل فیلم‌ها است و اگر هم فیلمی در جشنواره‌ای پذیرفته می‌شود‌، به دلیل تلاش کارمندان سازمان سینمایی است. در حالی که هیچ یک از نهادها و ارگان‌هایی مانند بنیاد سینمایی فارابی، بخش بین‌الملل سازمان سینمایی‌، صدا و سیما و غیره هیچ نقشی در پذیرش و نمایش فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های معتبر جهانی ندارند چون اصولا دیدگاه و برنامه‌ای برای این موضوع ندارند.

کارگردان فیلم «چهل‌سالگی» خاطرنشان کرد: وقتی هیچ فیلمی در یک دهه گذشته توسط بنیاد فارابی در بخش مسابقه اصلی جشنواره‌های رده A راه پیدا نکند، یعنی عملا بخش بین‌الملل این بنیاد کارآیی ندارد.

مانی حقیقی و درمیشیان شخصا از طریق بخش خصوصی فیلمهایشان را به برلین فرستادند

رییسیان با اشاره به مشکلاتی که بخش خصوصی در حوزه بین‌الملل سینما دارد، توضیح داد: در بخش خصوصی هم فاقد یک جریان پرتحرک و فعال هستیم تا بتواند بخوبی فیلم‌ها را معرفی و برای آنها هزینه کند یا قدرت چانه زنی یا حس تعامل بین‌المللی داشته باشد. به همین دلیل فیلم‌های ما به صورت بسیار محدود توسط یکی دو کارشناس خارج از سیستم دولت، به جشنواره‌های دیگر معرفی می‌شوند و همه اینها نشانگر کم‌کاری مفرط در این زمینه است.

کارگردان فیلم «پرونده هاوانا» یادآور شد: دولت به جای انتخاب مدیرانی که فاقد تجربه و انگیزه کافی هستند‌، باید زمینه عمومی‌تر شدن فعالیت بخش خصوصی را فراهم کند چرا که انتخاب و ارسال فیلم برای جشنواره‌های خارجی اصلا پیچیده نیست همچنان که شاهد بودیم بعضی از کارگردان‌ها مانند مانی حقیقی یا رضا درمیشیان فیلم‌های خود را در جشنواره برلین ارائه کردند و در بخش های اصلی این جشنواره پذیرفته شد و این یعنی سیستم دولتی سینما باید تعطیل شود!

دولت در حوزه بین الملل دست از سر فیملسازان بردارد

وی اضافه کرد: دولت می‌تواند به جای ریخت و پاش‌های بی‌دلیل، به فیلمسازها وام ارزی بدهد تا آنان بهتر بتوانند آثارشان را در جشنواره‌های خارجی معرفی و توزیع کنند. در این وضعیت اگر فیلمی به فروش خوبی دست پیدا کند‌، آن فیلمساز می‌تواند وام را بازپرداخت کند.

رئیسیان همچنین با ارائه توضیحاتی درباره شیوه عملکرد کشورهای توسعه یافته یادآور شد: ما هم می‌توانیم از این شیوه استفاده کنیم. در این کشورها تمام فعالیت‌های بین‌المللی در حوزه غیردولتی متمرکز می‌شود و دولت از درآمد فیلم‌ها هزینه‌ها را پوشش می‌دهد(شبیه یونیفرانس). بنابراین اگر یک کارگردان با ظرفیت فکری و تجربه خود می‌تواند فیلمش را در بخش مسابقه جشنواره‌ای مانند برلین نمایش بدهد و یک شرکت خارجی هم حق فروش آن را بگیرد، پس این راه برای دیگران هم به شرط ساختن فیلم‌های با استاندارد بین‌المللی می‌تواند وجود داشته باشد.

وی در ادامه راهکار دیگری ارائه کرد و افزود: از سوی دیگر دولت می‌تواند توافقنامه نمایش فیلم با سفارتخانه‌ها و رایزنی‌های فرهنگی را لغو کند، همچنان که قبلا نیز چنین بود و خود معاونت سینمایی این کار را برعهده داشت و هفته‌های فیلم را برگزار می‌کرد.

رئیسیان با اشاره به پخش‌کنندگانی که ایران در کشورهایی مانند آلمان کانادا، آمریکا، استرالیا و … دارد،‌ ادامه داد: دولت می‌تواند به این پخش کنندگان امکانات حمایتی بدهد تا آنها موفق شوند اما متاسفانه با موانع بوروکراسی دولتی عملا این اتفاق نمی‌افتد. پیشنهاد من این است که دولت دست از سر ما فیلمسازان در بخش بین‌الملل بردارد تا خودمان بهتر بتوانیم این کار را انجام دهیم و بدین وسیله بخش خصوصی تقویت شود.

کارگردان «دوران عاشقی» در ادامه یکی از اشتباه‌های بخش بین‌الملل سازمان سینمایی را انتخاب مدیر آن دانست و گفت: یکی از اشتباهات، خود مدیر این بخش است و جالب اینجاست که اشتباهات مکرری اتفاق می‌افتد یعنی مدیری که شناخت کافی و اولیه ندارد، با انتخاب یک شورای مشورتی اشتباهات بعدی را ایجاد می‌کند.

رئیسیان خاطرنشان کرد: تا زمانی که دولت بخواهد تمام زمینه‌های بین المللی را مانند 30 سال پیش به شکل انحصاری اداره کند، وضع همین خواهد بود.

ایوبی به دنبال خصوصی سازی بخش بین‌الملل است اما مدیران بین‌الملل فارابی، سازمان سینمایی و مرکز گسترش نمی‌گذارند!!!

وی در پاسخ به این سخن که با وجود شعار دولت حاضر مبنی بر خصوصی گرایی ظاهرا بخش دولتی سینما همچنان به دنبال تصدی‌گری است، تصریح کرد: آقای ایوبی رئیس سازمان سینمایی واقعا خواستار فعال شدن بخش خصوصی است اما متاسفانه کارمندان حرفه‌ای این سازمان مانع‌تراشی می‌کنند. کسانی مانند مدیران بین‌الملل سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی راه فعالیت بین‌المللی را می‌دانند و نمی‌گذارند دولت تصدی‌گری‌اش را کم کند.

علیرضا رئیسیان در پایان اضافه کرد: در سال‌های اخیر هزینه فراوانی برای سفر کارمندان رده میانی سازمان سینمایی به این جشنواره‌ها انجام شده است. به طوری که یک‌سری کارمند حرفه‌ای و راه و چاه بلد نمی‌گذارند مسئول سینما این بخش را واگذار کند. آنها در این کار حرفه‌ای هستند و اجازه نمی‌دهند بخش بین‌الملل خارج از سیستم دولتی عمل کند. بنابراین مشکل از ناحیه ایوبی و سازمان سینمایی نیست.




مدیرعامل فارابی نظر سینماژورنال را تأیید کرد⇐برخی از فیلمسازان به دلیل تعطیل شدن تله‌فیلم‌ها در رسانه ملی به سینما روی آورده‌اند

سینماژورنال: در تمام روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر سینماژورنال از جمله رسانه هایی بود که خلأ مدیوم سینما در آثار این دوره از جشنواره را بارها و بارها به رخ کشید و حتی به این مسأله اشاره کرد بخشی از آثاری که با بودجه های دولتی هنگفت ساخته شده اند چیزی جز تله فیلمهایی نیستند که پروانه سینمایی گرفته اند.

به گزارش سینماژورنال حالا علیرضا تابش مدیرعامل فارابی هم در گفتگویی که با “نسیم آنلاین” داشته در کنار صحبت درباره اوضاع و احوال آثار حاضر در جشنواره به صراحت به این نکته اشاره کرده که برخی تله فیلمسازان به دلیل تعطیل شدن تله فیلم سازی که از تصمیمات مدیریت جدید رسانه ملی است به سینما روی آورده اند.

به دلیل تعطیل شدن تله فیلم ها در رسانه ملی به سینما روی آورده اند

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی درباره ارزیابیش نسبت به قهر مردم از سینما تصریح کرد: سینما یک پدیده اجتماعی و هنر – رسانه است و قطعاً اگر حال سینمای کشور خوب باشد و در سال سینمایی تولیدات متنوع و با کیفیتی وجود داشته باشد، مردم نیز از آن  استقبال مي كنند.

وی ادامه داد: البته در سال سینمایی گذشته تولیدات سینمایی علی رغم رکود اقتصادی کشور، قابل توجه بوده و با وجود اینکه برخی از فیلمسازان به دلیل تعطیل شدن تله فیلم ها در رسانه ملی به سینما روی آورده اند، ولی نهادهای سینمایی کشور  مطالبات هنرمندان فیلمساز را در حد مقدوراتشان پاسخ دادند. امسال خوشبختانه هم فیلمسازان جوان و هم فیلمسازان کهنه کار با فیلم های قابل توجهی به جشنواره فجر آمدند.

امید که این تذکر جدی گرفته شود

به گزارش سینماژورنال البته که نتیجه گیری نهایی تابش از مسأله عواقب تعطیلی تله فیلم سازی در رسانه ملی، هم به مانند بسیاری دیگر از نتیجه گیریهای مدیران ما مثبت بوده است اما همین که تابش با ریزبینی این مسأله را درک کرده و به آن اشاره کرده می تواند مورد توجه باشد و البته این امید را ایجاد می کند که شاید این تذکر باعث شود از اين براي توليد اينگونه تله‌فیلمهایی که پروانه ساخت سینمایی دارند، نهادها و ارگانها و بنياد هاي مختلف بودجه هاي كلان اختصاص ندهند.




در پي طولاني و كسالت‌بار خوانده شدن “نفس”⇐نرگس آبيار: سكانسهاي درخشان فيلم را بخاطر كوتاه شدن زمان فيلم حذف كردم!!!/ هر جايي از “نفس” را مي‌توان حذف كرد و به داستان لطمه نزد!!!

سینماژورنال: در پنجمین هم اندیشی سینما انقلاب که در حاشیه جشنواره فیلم ققنوس برگزار می شود نرگس آبیار درباره طولاني و كسالت بار خواندن فيلم جديدش از سوي مخاطبان جشنواره اظهار داشت: زمان اصلی فیلم ۱۴۰ بود که ما چند سکانس درخشان آن را حذف کردیم تا ۲ ساعت شود و مخاطب با آن ارتباط بهتری برقرار کند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “فارس” کارگردان فیلم «شیار ۱۴۳» با اشاره به اینکه این فیلم خیلی بر اساس قواعد و تعاريف جلو نرفته است، ادامه داد: ما پیش از نهایی شدن فیلم آن را به طیف های مختلف مثل روزنامه فروش و نگهبان خانه ها نشان دادیم تا ببینیم زمان فیلم باعث خستگی آنها خواهد شد یا خیر؟
وی با انتقاد از صدای سالن برج میلاد، گفت: متاسفانه کاخ جشنواره (برج میلاد) نه به لحاظ صدا استاندارد است و نه شرایط مناسبی برای اهالی رسانه در آن وجود دارد تا مخاطب با آرامش فیلم را ببیند، بنابراین خبرنگاران در زمانی از اوج کار و خستگی باید فیلمی آرام و ۲ ساعته را ببینند که تا حدودی خسته کننده می آید.

آبیار ادامه داد: نوع سلیقه مخاطب بايد با این نوع آثار هماهنگ باشد تا بتواند آن را دوست داشته باشد كارگردان فیلم سینمایی «نفس» درباره زمان طولانی فیلم، گفت: هر جایی از فیلم را می توان حذف کرد و قطعا ضربه ای به داستان نخواهد خورد چون «نفس» فیلمی درباره فضا و اتمسفر است.

 پي نوشت سينماژورنال :

درباره اينكه فيلمشان درباره فضا و اتمسفر است نظري نمي دهيم كه حتما منظور كارگردان اين بوده “نفس” فيلمي فضامحور است نه داستان محور و اجزاي داستان حول محور اتمسفر فيلم وحدت مي يابند كه خود در جاي خود قابل تامل است ، چرا كه اساساً اتمسفر و فضا تعريفي جداي از وحدت گرافيكي تصاوير به خاطردوساعت دوربين روی دست شبيه به هم ، دارد اما دو نكته باقي مي ماند.

نخست اگر فقط منتقدين به خاطر صداي غير استاندارد و خستگي فيلم را كسالت بار يافته اند پس چرا مخاطبان مردمي فيلم در سالنهاي ديگر اقبالي به فيلم نشان نداده و فيلم جزو برگزيده هاي مردمي نيست ؟

دوم آنكه ايشان فرموده اند به خاطر اينكه زمان فيلم را به دو ساعت برسانند سكانسهاي درخشان فيلم را در آورده اند كه جاي بسي تعجب است؛ چرا كه اين كار خارج از تخصص هنري می باشد كه اقتضا مي كند آدم به سكانسهاي شاهكارش دست نزند.
براي كوتاه كردن زمان بخصوص چون بنا به گفته سازنده اش فيلم فضاست و از هر چه كوتاه كند لطمه اي نمي خورد ، حداقل به جاي صحنه هاي درخشان صحنه هاي ضعيف و متوسط را كه در طول فيلم كم هم نيستند حذف كند ، مثلاً از تعداد تنبيه هاي بدني و شكنجه مانند كودك توسط مادر بزرگ متشرع خود بكاهد كه هم از فرط تكرار ملال آور شده و هم اسباب اشمئزاز را فراهم مي آورد،عقل هم حكم مي كند درخشان ها را حفظ كنيم و بدها را حذف كنيم كه اميدواريم براي اكران عمومي اين تدبير ساده اما عقلايي، مورد عمل قرار گيرد.