سینماژورنال/نگار حسینی: برای من عجیب و خنده دار است هجمه ای که این روزهها در مورد احسان علیخانی به راه افتاده؛ من نه از طرفدارهای احسانم نه از مشتری های پر و پا قرص “ماه عسل”… گهگاهی اگر فرصتی شود بخشهایی از این برنامه را می بینم…
یادم است پارسال که یکی از دوستانم با آب و تاب از این برنامه شکوه می کرد به او گفتم در این فقر بی برنامگی، “ماه عسل” برنامه قابل احترامی است وگرنه ما شاهد اعجاز برنامه سازی در آن نیستیم…
ولی پارسال در همین زمان ها بود که دلشوره ای به جانم افتاد با خودم گفتم این دستها و نگاههایی که امسال به سمت او رفته حتما سال دیگر یا مثلا دو سال بعد بر اثر کوچکترین اتفاقی علیه او می شود.
متاسفانه پیش بینی ام درست از آب در آمد؛ همان هایی که در سالهای قبل و تا همین پارسال، احسان را نابغه دانسته و از نبوغ او می گفتند و برنامه اش را کم نظیر می دانستند امسال تیشه به ریشه اش زدند و انواع و اقسام و صحبت ها را بر او روا داشتند.
ماجرایی تکراری از بازیگر “میم مثل مادر” تا بازیگر “تردید” و مجری “کوله پشتی”
این اتفاق تا به حال در مورد خیلی ها افتاده از آن بازیگر سفرکرده که در سالهای اخیر حتی خانواده اش هم از توهینها در امان نبوده اند تا فوتبالیستهایی که با یک اشتباه به عمق فاجعه می رسند.
حضور تعدادی از بازیگران محبوب سینما و تلویزیونی در آن درام انتخاباتی و به ناگاه مهجور شدن تک تک این بازیگران را همچنان می بینیم. یکی از بازیگران آن فیلم قبلتر تا جایی پیش رفته بود که وقتی چهره ای پروسواس به نام واروژ کریم مسیحی خواست بعد از سالها فیلم دومش را بسازد یکی از نقشهای اصلی را به وی داد اما بعد از اشتباه حضور در آن درام ضعیف بود که ورق برگشت و از مخاطبان بگیر تا سینماگران این بازیگران را بایکوت کردند.
انگار این دیگر به ویژگی تاریخی ملت ما بدل شده که یک شبه از فردی اسطوره می سازند و فردا هم با دستان خودشان اسطوره شان را نبود می کنند.
پی نوشت اول. در این که احسان باید در انتخاب سوژه هایش دقیق تر عمل می کرد شکی نیست؛ در اینکه نباید جو گیر می شد اما به هر حال نقدها هم باید کمی منصفانه تر باشد.
یادمان نرود که زمانی نه چندان دور فرزاد حسنی که زمانی از پیشروان اجرا بود را نیز با بی مهری در این حوزه کم رنگ کردیم؛ در حالی که اگر در آن مقطع که بی رحمانه مورد آماج قرار گرفت از او حمایت می کردیم امروز می توانست روی صندلی برنامه هایی نظیر “کوله پشتی” و “ماه عسل” تکیه کند و این برنامه ها را با همان شیوه مختص به خودش اجرا کند.
پی نوشت دوم. یادمان باشد در مختصات فعلی رسانه ملی خواسته یا ناخواسته اینها ستاره های تلویزیون هستند؛ از روی حسادت، بغض یا هر چیزی دیگر آنها را خراب نکنید.
بالاخره تماشای یک ساعت از زندگی مردم بهتر از چرخیدن در فضای مجازی و خواندن جوکها و پیامهای اعلان خطری است که در باب ویروسهای موجود در تلگرام و وایبر منتشر می شود.
پی نوشت آخر. این روزها به شدت یاد این جمله داریوش فرضیایی یا همان “عمو پورنگ” افتادم که می گفت: پدرم مرا همواره نصیحت می کرد که از هورا گفتن مردم، غرق خوشحالی نشوم. او معتقد بود این مردم، همان هایی هستند که دیروز درود بر مصدق گفتند و فردایش شعار مرگ بر مصدق سر دادند.