1

دوقطبی “کمدی برای فروش گیشه_فیلم‌های پروپاگاندای ارگانی”، کل سینما را درنوردیده!/فضای شوراهای نظارتی را مقداری بازتر کردند چون خودشان هم فهمیدند گرفتار دوقطبی شده‌اند!/وقتی از شش فیلم پرفروش این سالها، چهار پروژه مربوط به یک کارگردان است یعنی حدود #نود درصد کارگردانان حرفه‌ای بیکارند!/حمایت‌های فارابی عادلانه نیست/چرا برخی از تولیدات مدیر #قبلی فارابی حتی اکران نشده و برخی هم به #تلویزیون واگذار شدند؟/آیا بنیاد فارابی مأموریتش عوض شده و به جای بنیاد فارابی، شده بنیاد ساخت تولید تلویزیونی؟/چرا در روز تودیع و معارفه فارابی حتی یک فیلم‌ساز معتبر و حرفه‌ای هم نبود؟/باید شرایط را فراهم کنند برای فعالیت سینماگران حرفه‌ای!

سینماروزان: متأسفانه یکی از خصلت‌های اشتباهی که از قدیم‌الایام تا به امروز، حتی در سال‌های دور پیش از انقلاب هم در سینمای ایران رایج بوده (در دنیا هم چنین چیزی می‌بینیم؛ البته نه به این شکل)، این است که اگر ژانر یا فیلم خاصی موفق می‌شود، دیگران سعی می‌کنند از آن الگوبرداری کنند و همان راه را ادامه بدهند.

 

علیرضا رئیسیان کارگردان سینما با بیان مطلب فوق به روزنامه شرق گفت: متأسفانه در سینمای ایران گونه‌های مختلف سینمایی سال‌هاست، شاید نزدیک به پنج، شش سال وجود آن‌چنانی ندارد. طبیعتا بخش مهمی از مخاطبانی که پیگیر فیلم‌های خانوادگی جذاب، اکشن، جنایی، اجتماعی و منتقدانه هستند، نمی‌توانند فیلم‌های مورد علاقه‌شان را در سینماها ببینند و عملا سینمای ایران به دو گرایش کمدی برای فروش گیشه و فیلم‌های تبلیغاتی و پروپاگاندا درباره کارهای تولید ارگانهای و نهادهای وابسته محدود شده است که سود خود را در تولید می‌برند. این دوگانگی در یک دهه اخیر اتفاق افتاده و عموما هم از سوی کارگردان‌های جدید این فیلم‌ها تولید می‌شوند؛ بنابراین آماری را که امسال به‌ویژه آقای وزیر درباره فروش و تعداد مخاطب به آن استناد می‌کند، اگر دقیق‌تر ارزیابی کنیم، می‌بینیم عنوان پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین سال تاریخ سینمای ایران برای امسال مطمئنا اشتباه فاحشی است؛ چراکه مدیران دولتی بخش سینما هم هرگز چنین چیزی ادعا نکردند. آنها می‌دانند که این گفته غلط است و به اشتباه اعلام می‌شود.

 

وی ادامه داد: آماری که رسانه‌های رسمی و سمفا اعلام کرده و برای همگان قابل دسترسی است، نشان می‌دهد از ابتدای سال 1402 تا الان 48 فیلم به نمایش درآمده که چهار فیلم از اواخر سال گذشته اکران شده. جمع کل فروش 1402 تا چند روز پیش 780 میلیارد تومان ثبت شده که این رقم مربوط به 17میلیون‌و 600 هزار نفر مخاطب است که سه فیلم پرفروش این هفت‌، هشت ماه اخیر به ترتیب «فسیل» نزدیک به 290 میلیارد تومان که احتمالا تا زمانی که از اکران برداشته شود، به 300 میلیارد تومان هم می‌رسد، «هتل» با 150 میلیارد تومان و «شهر هرت» 75 میلیارد تومان به اتفاق پرفروش‌های اکران بوده‌اند؛ بنابراین جمع این سه فیلم 70 درصد فروش اکران امسال را پر کرده است. به نسبت جمعیت 95 میلیونی، فقط 17میلیون‌و 600 هزار نفر به سینما رفته‌اند؛ بنابراین به‌هیچ‌وجه امسال پرمخاطب‌ترین سال اکران سینما در طول تاریخ سینمای ایران نیست. در این آمار می‌بینیم 70 درصد فروش مربوط به سه فیلم اکران‌شده است؛ یعنی 45 فیلم دیگر 30 درصد فروش را به دست آورده‌اند که اگر یک ضرب و تقسیم ساده انجام دهیم، می‌بینیم از این 45 فیلم 40 فیلم، مطلق شکست خورده و پنج فیلم حدودا به پول خودشان رسیده‌اند. این یعنی رونق؟ یعنی پرمخاطب‌ترین سال اکران؟ با این ارقام پرفروش‌ترین فیلم تا الان می‌تواند «فسیل» باشد؛ ولی پربیننده‌ترین با اختلاف! اشتباه فاحش است. این آمار به‌خوبی نشان می‌دهد که شرایط کلی سینما بسیار به تراژدی نزدیک است و فقط تعدادی فیلم که استانداردهای هنری کمتر در آنها می‌بینیم و فقط جنبه مخاطب‌پسند و تجاری زیادتری دارند، توانسته‌اند این ارقام گول‌زننده را به وجود بیاورند. مقصودم این نیست که این ارقام واقعی نیستند، واقعیت این است که اگر این ارقام پردازش نشوند، هرکسی ممکن است اشتباه آقای وزیر را مرتکب شود.

 

کارگردان فیلم ایستگاه متروک افزود: «فسیل» امسال پرفروش‌ترین هست؛ ولی پربیننده‌ترین نیست. وقتی غیر از سینمای قبل از انقلاب به نسبت جمعیت، مخاطب را می‌سنجیم که دو، سه نمونه خیلی موفق داشتیم. در سینمای بعد از انقلاب یک بار در سال 1369 که آمارش هم به‌تازگی از طرف یکی از مدیران سابق سینمایی منتشر شد و وجود دارد، این آمار نشان می‌دهد با توجه به جمعیت 35میلیونی ایران، 81 میلیون بیننده فیلم وجود داشته و تنوع بسیار مثبت فیلم‌ها و گرایش مخاطبان به هرکدام از گونه‌های سینمایی را نشان می‌دهد. مثلا فیلم جنگی ابراهیم حاتمی‌کیا در کنار فیلم داریوش مهرجویی و آثار دیگر فیلم‌سازان اکران شد و رقم شگفت‌انگیزی را در میزان استقبال مخاطبان از سینما می‌بینیم. آن‌قدر که 2.5 برابر جمعیت آن روز ایران، مردم به سینما رفتند و فیلم دیدند. یک بار هم در اوایل دوره اصلاحات شاهد چنین استقبالی از سینما بوده‌ایم و یک بار دیگر هم در سال 1395-1396 این اتفاق تکرار شد. این سال‌هایی که اشاره کردم، آمارش خیلی بیش از آن چیزی است که از استقبال امسال مخاطبان سینما منتشر می‌شود.

 

رئیسیان تاکید کرد: اینکه خیلی از فیلم‌ها به گفته همین سینماداران یا پخش‌کننده‌ها مخاطب برای چندمین بار آنها را می‌بیند به کنار؛ ولی تا آخر سال بعید می‌دانم آمار مخاطبان سینما حتی به 30 درصد جمعیت فعلی ایران هم برسد؛ بنابراین این آمارها وقتی پردازش ‌شود، تازه اشتباهات فاحش آن مشخص می‌شود.

 

این کارگردان درباره عملکرد شوراهای نظارتی بیان داشت: عملکرد شورای پروانه ساخت را می‌توان این‌طور تحلیل کرد که در یک‌سال‌و نیم اول این دولت سخت‌گیری زیادی از سمت شورای پروانه ساخت راجع به ساخت فیلم در گونه‌های مختلف وجود داشت و حتی یکی از اعضای این شورا به‌صراحت گفته بود ما سالی 10، 12 فیلم الگو و تراز در سینمای ایران بیشتر نیاز نداریم. نماینده کانون کارگردانان نیز در اقلیت رأی قرار داشت. به نظرم این صحبت بیشتر ناشی از ناآگاهی آن شخص درباره سینما و به‌ویژه سینمای ایران است؛ به‌این‌دلیل که چنین چیزی هیچ‌گاه در سینمای ایران وجود نداشته و طبیعی است که نمی‌تواند ادامه پیدا کند. یکی از اعضای شورای پروانه ساخت در مصاحبه‌ای اشاره کرده بود که حدود صد و خرده‌ای متقاضی پروانه ساخت وجود داشته و کمتر از 47، 48 فیلم‌نامه به تولید رسیده. از این تعداد کمترین میزان هم مربوط به فیلم‌های اجتماعی، خانواده و حتی کمدی‌های خوب بود. در هفت، هشت ماه گذشته این فضا مقداری باز‌تر شد و با تغییر نمایندگان تهیه‌کنندگان در شورای پروانه ساخت کمی شرایط بهتر شد. شاید به‌این‌دلیل که متوجه شدند در جشنواره سال گذشته و به‌ویژه اکران امسال فقط دو نوع فیلم در حال تولید است و آمار بی‌کارهای سینمای ایران هر روز بیشتر می‌شود؛ مثلا در تشکل کارگردان و تهیه‌کنندگان حدود 90 درصد آدم‌های حرفه‌ای فعال در چند سال گذشته بی‌کار هستند و این آمار وحشناک است و فقط تعداد مشخصی مشغول کار هستند و این نوع فیلم‌ها را تولید می‌کنند. به‌عنوان نمونه من آماری در یک روزنامه اقتصادی دیدم و همین‌طور در یک روزنامه اجتماعی که نشان می‌داد از شش فیلم اولی که در این دو، سه سال پرفروش‌ترین بودند، چهار فیلم مربوط به یک کارگردان است و همان چهار فیلم برای یک تهیه‌کننده است و از شش فیلم، سه فیلم مربوط به یک نویسنده است و این آمار نشان می‌دهد حدودا 90 درصد کارگردانان حرفه‌ای و باسابقه بی‌کار هستند و حتی در دوره رونق هم مشکل بی‌کاری به شکل فزاینده‌ای بیشتر شده است. خوب است که مدیران و مسئولان ما توضیح بدهند چرا این اتفاق افتاده است. به نظر می‌رسد حمایت‌هایی که در فارابی انجام می‌گیرد، شکل عادلانه و درستی ندارد.

علیرضا رییسیان
علیرضا رییسیان

‌رئیسیان درباره حمایت های فارابی به روزنامه شرق گفت: به‌عنوان مثال فیلم‌هایی را که فارابی در دوره مدیریت قبلی حمایت کرده، ببینید. به نظرم باید درس عبرتی شود برای کل مدیریت سینمایی و وزارت ارشاد. برخی فیلم‌هایی مورد حمایت قرار گرفتند که حتی به نمایش سینمایی هم درنیامدند. سه فیلم‌ با رقم‌های خیلی بالا فقط برای نمایش در تلویزیون فروخته شدند؛ چون تلویزیون استطاعت مالی ندارد که چنین فیلم‌هایی بسازد و نمایش بدهد که حتما رقم‌های آن کمتر از این تولیدات خواهد بود و آیا بنیاد سینمایی فارابی مأموریت و تیترش عوض شده است و آیا به جای بنیاد سینمایی فارابی، شده بنیاد ساخت تولید تلویزیونی؟ اتفاقاتی که در دوره قبل مدیریت بنیاد سینمایی فارابی رخ داد، نقدهای خیلی جدی به آن وجود دارد و اگر همان مسیر در حال ادامه پیدا‌کردن است که قطعا فاجعه است. اگر هم در حال تغییر مسیر دادن است، هنوز هیچ آماری منتشر نشده و رقم تولیدات را هم اعلام نمی‌کنند. رقم‌هایی که مدیرعامل سابق اعلام کرده بود، رقم تمام‌شده ساخت فیلم است؛ چون ممکن است دو شریک از نهادهای دیگر مثل حوزه هنری، کانون پرورش فکری، انجمن دفاع مقدس و… در این فیلم‌ها هم سرمایه‌گذاری کرده باشند؛ بنابراین رقم تمام‌شده آن فیلم‌ها فاجعه است. این نشان می‌دهد که این مدیریت نه شناخت داشته، نه دانش و نه تجربه و فقط اسیر برخی کارمندان زیر‌مجموعه خودش شده است و عناوین را فقط برای اعلام به مقامات بالاتر از خودشان انتخاب می‌کردند و در همین حد هم بیلان کاری می‌دادند. در روز مراسم تودیع و معارفه فارابی می‌بینید که حتی یک فیلم‌ساز معتبر و حرفه‌ای هم در عکس‌ها دیده نمی‌شود! عکس‌العمل‌هایی که سینماگران نشان می‌دهند، این‌طور معنی پیدا می‌کند و واقعا مایه پند و عبرت است.

 

‌رئیسیان خاطرنشان ساخت: سینمای اجتماعی به‌عنوان یک سینمای منتقد وضع موجود اجتماعی و فرهنگی همواره یکی از نقاط مثبت و تحسین‌برانگیز سینمای ایران در داخل و خارج از کشور بوده است. دو سالی است که سینمای ایران تولیدات داخلی و موقعیت خارج از ایران را تقریبا از دست داده و مدیران هم با این مسئله فقط شعاری برخورد کردند. این موقعیتی بود که طی سال‌ها با تولیدات متنوع و پیشرو در المان‌های جدید هنری برای بیان سبک فیلم‌ها همواره در دنیا مطرح بوده و متأسفانه به‌راحتی از دست رفت. فقط با این شعار که فستیوال‌های خارجی یا جشنواره‌های معتبر یا غیرمعتبر ما را تحریم کردند. سینمای اجتماعی ما آدم‌های حرفه‌ای و صاحب‌نامی دارد که چند سالی است نتوانسته‌اند کار کنند یا نمی‌خواهند کار کنند یا اعتراضی به وضع فعلی سینما به‌ویژه در ارشاد دارند. اگر به حوزه‌های دیگر مثل معاونت هنر، بخش نمایش، کتاب و رسانه‌ها هم نگاه کنید، می‌بینید همه این مشکل را دارند. به نوعی این سخت‌گیری‌های غیرضروری و سانسوری که وجود دارد، به تمام عرصه‌های هنری لطمه وارد می‌کند. وقتی به حوزه تئاتر نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آدم‌های شاخص تئاتری تقریبا بی‌کار هستند یا کار نمی‌کنند. در موسیقی هم کم‌و‌بیش وضع همین‌طور است. غیر از کنسرت‌های موسیقی پاپ و یک مقدار جریانات سهل‌الوصول‌تر اتفاق مهمی در حوزه موسیقی هم نمی‌بینید. پیشرفت این نیست که یک تعداد خواننده مشخص کنسرت بگذارند و پول دربیاورند. به هر حال مقصودم این است که سینمای اجتماعی در فشار قرار دارد و دلیلش هم روشن است. مدیران همیشه در حفظ وضع موجود می‌کوشند و فیلم‌سازان و اندیشمندان در نقد وضع موجود.

 

‌کارگردان دوران عاشقی پیرامون سینماسازی گفت: سالن‌های سینما به نسبت جمعیت هر چقدر ساخته شود، هنوز کمبود سالن داریم. میزان سالن‌های سینمای ما را با کشورهایی که در همین یک دهه گذشته امر سالن‌سازی را به‌عنوان یک حرکت جمعی و اجتماعی و یک نوع حفظ امنیت اجتماعی تلقی کردند، نگاه کنید و با ایران مقایسه کنید. به کشورهایی مثل چین، هند و حتی ترکیه و دوروبر ایران حتی عمان که به‌تازگی سالن‌سازی را شروع کرده، نگاه کنید. به هر حال یکی از فاکتورهای مهم تقویت بنیه اجتماعی، روحیه عمومی، بالارفتن امید همین فعالیت‌های مشترک مثل استادیوم ورزشی، سالن‌های سینما و کنسرت‌ها در فضای باز است که اینجا دچار نقصان است و هنوز با شروع حرکت سالن‌سازی در سال‌های 1395 و 1396 فاصله زیادی وجود دارد. اگر قرار است در سالن‌هایی که ساخته می‌شود و اگر تا آخر امسال آماده شوند، همین نوع فیلم‌ها یا کمدی‌هایی که خیلی ارزش هنری ندارند؛ ولی مردم‌پسند هستند یا فیلم‌های تبلیغاتی و پروپاگاندای دولتی اکران کنند، بالاخره روزی تماشاگر کل این مجموعه را پس خواهد زد. سال 1356 نیز  چنین اتفاقی را شاهد بودیم. سینمای ایران تقریبا حیاتش به اتمام رسید؛ به‌این‌دلیل که نه به جهت فرهنگی و نه اقتصادی و نه استقبال تماشاگر دوام‌یافتنی نبود. این هشداری است که ما به‌عنوان اهل فرهنگ و فیلم‌ساز می‌دهیم. اینکه چقدر مؤثر واقع شود، به گوش‌های شنوا بستگی دارد. به‌تازگی وزیر محترم ارشاد صحبتی داشتند مبنی بر اینکه عده‌ای می‌خواهند به اشتباه القا کنند فقط فیلم‌های کمدی می‌فروشند. اگر ایشان آمار دیگری دارند، لطفا منتشر کنند که چه تعداد فیلم‌های غیرکمدی و کمدی از اول سال اکران شده و چقدر در کل فروش داشته‌اند؟ و چند درصد از این فروش مربوط به چه فیلم‌هایی بوده؟

 

 




علیرضا رییسیان کارگردان باسابقه مطرح کرد ⇐ فقط شعار میدهند که آمده ایم ریل گذاری را عوض کنیم ولی انگار میخواهند قطار را با کالسکه عوض کنند!/خانه سینما در پنج سال گذشته فقط راه ورود سیاست به سینما را هموار کرد!/گروه در سایه ای وجود دارد که فرامین اصلی برای آنهاست و مدیران سینمایی صرفا تابع فرامین آنها هستند!!

سینماروزان/محمد شاکری: اوضاع بغرنج سینما در سالهای اخیر و فقدان ارائه راهکار عملیاتی توسط مدیریت سینما برای حل مشکلات با واکنش علیرضا رییسیان کارگردان باسابقه مواجه شده است.

علیرضا رییسیان به روزنامه شرق گفت: سینمای جشنواره ای هیچ تاثیری بر سینمای داخل ندارد. در سینمای داخل ساخت کمدی عامه پسند بر هر چیز دیگر غلبه یافته. از آن طرف فیلم های سفارشی ضعیف هم مدام ساخته میشوند بدون آن که ارزش هنری یا مخاطب داشته باشند.

رییسیان ادامه داد: سینمای اجتماعی تقلیل پیدا کرده به سینمای آدم های حاشیه ای و لمپن ها و روابط غیرمتعارف. چرا مدیران و معاونان فرهنگی هنری سینمای اجتماعی کنشگر را حذف کرده اند؟

کارگردان فیلمهای چهل سالگی و دوران عاشقی گفت: گروه در سایه ای در ارشاد هستند که فرامین اصلی برای آنهاست و مدیران سینمایی صرفا تابع فرامین آنها هستند. شاید برای همین باشد که شاهد یکی از بی کیفیت ترین ادوار مدیریتی در ارشاد هستیم. برنامه ای وجود ندارد و فقط با شعار می خواهند گذران وقت کنند. نتیجه ادامه وضعیت فعلی افزایش بیکاری اهالی هنر است.

رییسیان گفت: اکثر مدیران فرهنگی فاقد دانش و تجربه لازم در امر سینما هستند و برای همین است که شاهد ریزش مخاطب سینما هستیم. فقط شعار میدهند که آمده ایم ریل گذاری را عوض کنیم ولی انگار میخواهند قطار را با کالسکه عوض کنند.

کارگردان ریحانه و خانه متروک درباره عملکرد خانه سینما تاکید کرد: خانه سینما در زمینه حل مشکلات فرهنگی هنری سینماگران موفق نبوده. خانه سینما در پنج سال گذشته هیچ کنشگری نداشته و صرفا راه ورود سیاست به سینما را فراهم کرد.

علیرضا رییسیان: مدیران سینما تابع فرامین گروه در سایه هستند!
علیرضا رییسیان: مدیران سینما تابع فرامین گروه در سایه هستند!

 




#علیرضا_رئیسیان کارگردان سینما اظهار داشت⇐در سینما هم مثل فوتبال تلاش شده مسائلی که با جنبه‌ روحی مردم ارتباط دارد از جایگاه خود دور شود!/در سینمای فعلی، یا فیلم‌های سفارشی تولید می‌شود یا عامه‌پسند!/ این اتفاق صرفا متعلق به این دوران نیست!/برنامه‌ریزی شده بود تا سینما به اینجا برسد و فیلمسازان مستقل و منتقد، حذف شوند!/مدیریت ما ایدئولوژی زده شده!/اشتباه است بگوییم اگر مدیران فعلی نباشند اتفاق بهتری می‌افتد، خیر! بلکه معتقدم اوضاع بدتر می‌شود!/باید بحث و گفت‌وگو کرد که چرا اصلاً به این سمت رفتیم!!

سینماروزان: مدیریت ما ایدئولوژی زده شده و این هم از عوارض آن است که بسیاری از کارگردان‌های مطرح خانه‌نشین شده‌اند، سطح مخاطبین سینما پایین آمده و برنامه ریزی درستی هم وجود ندارد.

علیرضا رئیسیان کارگردان سینما با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: چون در حال حاضر مسائل اقتصادی در اولویت قرار دارد کسی به فرهنگ و مسائل هنری در سطوح مختلف دقت نمی‌کند در حالی که به نظرم تمام آن‌ها ناشی از همین عدم درک متقابل فرهنگی است. مدیریت فرهنگی کمک می کند که مردم آگاه شوند اما وقتی آگاهی اتفاق نمی‌افتد طبیعتاً واکنش مردم اعتراضی خواهد بود.

این کارگردان با انتقاد از دوقطبی سازی در سینما گفت: در سینمای فعلی، یا فیلم‌های سفارشی تولید می شود یا عامه‌پسند. این اتفاق صرفا متعلق به این دوران نیست بلکه برنامه‌ریزی شده بود تا سینما به اینجا برسد و فیلمسازانی که به نحوی متفاوت و مستقل هستند و سینمای اجتماعی و منتقدانه را دنبال می‌کنند عملاً حذف شوند. الان هم می‌بینیم که نتیجه چیست! مخاطبان آن فیلم‌ها دیگر به سینما نمی‌روند و بقیه‌ی مخاطبان هم از جنس ما نیستند و این خودش تکلیف آدم را تعیین می‌کند تا دست‌کم درباره‌ی خودش تصمیم بگیرد. من هم برای اینکه خیلی از علاقه‌ی واقعی‌ام دور نشوم تصمیم گرفتم در شرایط فعلی در تئاتر فعالیت داشته باشم.

رئیسیان افزود: فضای کلی جامعه و همینطور فضای فرهنگی عملا شرایط مناسبی را برای فیلمسازانی که سابقه و تجربه‌ای دارند و یک طیف خاصی از فیلم‌ها را تولید می‌کنند، باقی نمی‌گذارد یعنی این یک اتفاق دوطرفه است. ضمن اینکه مدیران فعلی در هیچ رده‌ای دانش و شناخت دقیق و درست و حتی ایده‌ای برای چگونگی مدیریت خود ندارند، البته برای ما که روشن است و این مسیر، مسیرِ به سرانجامِ خوب رسیدن نیست ولی به هر حال ایده‌ای است که هم در تلویزیون، هم در شبکه‌ی نمایش خانگی و هم سینما به صورت هماهنگ در حال اجرا است، یعنی سختگیری‌های بسیار شدید و از طرف دیگر عدم حمایت لازم صرفاً فضا را برای همان دو مدل فیلمی که توضیح دادم مهیا می‌کند. این وضعیت اکثر فیلمسازان متکی به درام اجتماعی یا فیلم‌های حرفه‌ای مستقل را تحت فشار می‌گذارد.

کارگردان دوران عاشقی و ایستگاه متروک اظهار داشت: یک دلیل کاهش تماشاگران سینما به کرونا برمی‌گشت که در دنیا هم وجود داشت. این مسئله در بسیاری از کشورها تا حدی حل شده ولی در کشور ما نه تنها حل نشده بلکه بیشتر هم شده است. به نظرم از آنجا که بخش زیادی از ورودی و خروجی سینما در دست دولت است، با سیاست‌های غلط، سینما را به اینجا رسانده‌اند. منظورم از سیاست غلط، به معنای “اشتباه” و “ندانستن” نیست بلکه به نظر می‌رسد یک “طراحی” پشت این ماجرا بوده تا کلا سینما از آن وجهه و جایگاه قبلی که بین مردم داشت، فاصله بگیرد. این برای فوتبال و به طور کلی ورزش هم اتفاق افتاده است؛ یعنی تلاش شده مسائلی که با جنبه‌ی روحی و عاطفی و عقلانی مردم ارتباط دارد از جایگاه خود دور شوند. این در حالی است که چنین تفکر و تحلیلی برای ایجاد فاصله از اساس اشتباه است چون هر چقدر میزان ارتباط نخبگان با جامعه و مردم کمتر شود زمینه‌ی آسیب‌های روانی و امنیتی جامعه بالا می‌رود و این چیزی نیست که به نفع ملت و مملکت باشد.

رئیسیان اضافه کرد:‌ به نظرم مدیریت فعلی در سطح جریان بزرگی مثل سینما نیست. البته حرفم به این معنا نیست که اگر این‌ها نباشند اتفاق بهتری می‌افتد، خیر! بلکه معتقدم بدتر می‌شود چون این تفکر در همه جا، ساری و جاری است مثل تلویزیون و شبکه‌ی نمایش خانگی؛ پس باید بحث و گفت‌وگو کرد که چرا اصلاً به این سمت رفتیم.

اظهارات صریح علیرضا رییسیان علیه سوق دادن فیلمسازان به دوقطبی خالتور-ارگانی
اظهارات صریح علیرضا رییسیان علیه سوق دادن فیلمسازان به دوقطبی خالتور-ارگانی




#علیرضا_رییسیان کارگردان سینما در گفتگویی تفصیلی مطرح کرد⇐در دو سال کرونایی، پلتفرم‌هاي داخلي، نه سرمايه‌گذاري‌ درستي انجام دادند و نه محصول ارزنده‌ای تولید کردند!/تنها خروجی پلتفرم‌ها، افزايش هزینه های تولید بود!/ پلتفرم‌ها در نشیب قرار گرفته و خودشان هم ديگر نمي‌توانند ريخت و پاش مالي گذشته را داشته باشند!/پلتفرم‌ها با انبوه بودجه، حتي نتوانستند ده بازيگر تربيت كنند!/ باعث تاسف است که مشترکان داخلی نت‌فلیکس چهار و نيم برابر مشترکان كل پلتفرم‌هاي داخلي است!/اگر تحريم‌ها حل شود، اين پلتفرم‌ها باید خسارت سنگيني براي پخش غيرقانوني فيلم‌ها و سريال‌هاي خارجی بپردازند!!/باعث تعجب است که شماری از نیروهای بازنشسته صداوسيما و ارشاد به گردانندگان پلتفرم‌ها بدل شده‌اند!!

سینماروزان: شبکه نمایش خانگي در اين سال‌ها بسيار محل بحث مناقشه بوده و تصميم‌گيري‌ها و سياست‌گذاري‌ها در اين خصوص همواره اظهارنظرها و واكنش‌هايي را از سوي رسانه‌ها و اهالي سينما برانگيخته است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه #اعتماد،  از جمله مصوبه واگذاري نمايش‌هاي شبكه خانگي و پلتفرم‌ها به صدا و سيماكه علاوه بر رسانه‌ها و بدنه سينما، سازمان سينمايي وزارت ارشاد را هم به اعتراض واداشته است.

آنچه مي‌خوانيد گفت‌وگوی روزنامه اعتماد است با عليرضا رييسيان، فيلمساز نام‌آشنا كه جداي از كار هنري، فعاليت‌هاي صنفي هم در سينما داشته است.

در آغاز بحث بد نيست از كيفيت و محتواي سريال‌هايي كه در شبكه نمايش خانگي پخش مي‌شود صحبت كنيد. سريال‌هاي نمايش خانگي را تماشا  مي‌كنيد؟ 
**وقتي ما از كيفيت سريال نمايشي صحبت مي‌كنيم، هم بعد فني يعني زيبايي‌شناسي تصوير و ساختار بصري را در نظر مي‌گيريم و هم به لحاظ محتوايي يعني داستان، بازي و ميزانسن منظورمان است. يعني هم محتواي فني و هم محتواي هنري را توامان در نظر مي‌گيريم. من كه فرصت نمي‌كنم همه سريال‌ها را ببينيم؛ ولي به نظرم استاندارد كارها، رضايت مخاطب را جلب نكرد. به اين نكته دقت كنيم كه ساخت سريال در پلتفرم‌ها به سابقه نياز دارد. اول از همه كساني كه اين سفارش‌ها را مي‌دهند و پول و سرمايه را به گردش در مي‌آورند، بايد شناخت كافي از اين مقوله داشته باشند و آنهايي كه سفارش‌گيرنده هستند هم بايد در جايگاه و مرتبه معين قرار داشته باشند. راه‌اندازي اين پلتفرم‌ها كه اصطلاحا به آنها Video On Demand مي‌گويند در اواخر رياست دكتر ايوبي شكل گرفت. متاسفانه در همان ابتدا آنهايي كه مجوز گرفتند، خيلي تعدادشان زياد بود و سامانه‌هايي كه به‌طور جدي وارد عرصه توليد و نمايش شدند، اصلا با ذات طبيعت اين بخش نمايشي سازگار نبودند. روي صحبتم با چند پلتفرم است كه در حال حاضر سريال‌هاي داستاني پخش مي‌كنند. اصلا از ابتدا حرفه اصلي آنها اين نبود. از كار ديگري به اين حرفه منتقل شدند. به دليل اينكه در ابتدا درآمد زيادي نداشتند ولي تصور مي‌شد در دوره پاندومي مي‌توانند به صورت گسترده فعاليت كنند و منبع مالي خوبي كسب كنند اما در عمل ديديم اين اتفاق نيفتاد؛ به دليل عدم شناخت آنها از اين مقوله و همچنين مديريت ضعيف و محصولاتي كه ارايه كردند، نتوانستند موفق باشند. شما نگاهي به استريم‌هاي موفق در دنيا بيندازيد؛ از نت‌فليكس، اچ‌بي‌او، آمازون يا هلو يا اپل‌تي‌وي و … كه چند سال قبل راه افتاد، همه از تيمي كاملا شاخص بخش مديريت سمعي – بصري در حرفه خودشان در امريكا تشكيل شده‌اند و سابقه طولاني در اين كار دارند و با اين سابقه توانسته‌اند در دو سالي كه بحران فراگيري ويروس كوويد 19 دنيا را گرفت، مخاطبان زيادي جذب كنند. به عنوان مثال نت‌فليكس توانست به سود سرشار برسد، چون خيلي‌ها در دنيا در خانه بودند و استفاده آنها براي سرگرمي براي بحراني كه به وجود آمده بود، همين تلويزيون‌ها و پلتفرم‌ها بود و توانستند بعد از آمازون دومين رشد سود سهام را داشته باشند اما آن‌هم در گزارشي كه اخيرا خواندم در سه ماهه اول 2022 دويست هزار مشترك را از دست داده و سهامش 22 درصد تنزل كرده. اين يعني اقتصاد شفاف؛ براي اينكه مخاطب‌شناسي‌شان با آمار و عدد و رقم معين مي‌شود. حالا با اين مقدمه مي‌خواهم بگويم در شروع كارِ پلتفرم‌هاي داخلي، راه اشتباه طي شد و سرمايه‌گذاري‌هاي درستي انجام نشد و حتي آنها هزينه‌هاي توليد فيلم در سينما و تلويزيون را هم به‌شدت افزايش دادند؛ طوري‌كه خودشان هم ديگر نمي‌توانند ريخت و پاش مالي گذشته را داشته باشند و آن ميزاني كه سرمايه‌گذاري كردند به سودآوري مالي برسند. مجموعا همه اينها نشان مي‌دهد با برنامه و تجهيز نيروي انساني كار مديريت نشد. البته از ابتدا كساني كه اين مقوله را مي‌شناختند، پيش‌بيني‌شان اين بود كه پلتفرم‌هاي داخلي موفق نخواهند شد.

اين پلتفرم‌ها در ابتدا رسالت‌شان تشكيل بانك گسترده‌اي از فيلم‌ها و سريال‌ها با هزينه بسيار كم براي مخاطبان بود اما در ادامه اين مسير عوض شد. در حال حاضر آرشيو اين پلتفرم‌ها به فيلم‌هاي خاصي محدود شده و افرايش بالاي هزينه‌ها را شاهد هستيم. طوري‌كه مخاطبان زيادي نسبت به اين مقوله گلايه و اعتراض دارند. نظرتان چيست؟
**اصولا استريم‌ها در دنيا دو بخش نمايشي در تعريف‌شان‌ وجود دارد. يكي بخش آرشيو است كه از فيلم‌ها و سريال‌هاي مستند و داستاني قديمي جذاب تشكيل شده و كاملا هم اين محصولات ژانربندي و دسته‌بندي موضوعي يا تاريخي مي‌شوند و به اين صورت نيست كه مثل ايران فضاي آن آشفته و فقط فيلم‌ها در باكس و صندوقچه آنها نمايش داده شود. نكته دوم توليدات خود اين پلتفرم‌هاست. يعني يا توليد مي‌كنند يا از ديگران كه توليد كردند، مي‌خرند و به نمايش مي‌گذارند. در اين مورد هم در پلتفرم‌هاي داخلي چيزي كه به لحاظ آماري مي‌بينيد به نسبت سرمايه‌گذاري كه شده موفقيت‌آميز نبوده. ما كه در ايران آمار درست و دقيق نداريم و هنوز نمي‌دانيم تلويزيون چقدر بيننده واقعي دارد، پلتفرم‌ها هركدام چقدر موفق بودند و چقدر سرمايه‌گذاري كردند و چقدر سودآوري يا شكست داشتند. فعلا تنها مرجع رسمي ساتراست كه پيش از عيد نمونه آماري را منتشر كرد و در رسانه‌ها بازتاب داشت. رقمي كه منتشر شد حاكي از اين است كه مجموعه سه، چهار پلتفرم اصلي، نزديك به دو ميليون نفر مشترك دارد. اين رقم در مقابل هشتاد و خرده‌اي ميليون نفر جمعيت ايران خيلي ضعيف است. حالا اگر به ازاي هر كدام از اين دو ميليون مشترك، سه نفر به‌طور متوسط از اين پلتفرم‌ها استفاده كرده باشند، مي‌شود شش ميليون ولي براي حق اشتراك اصلي دو ميليون هزينه پرداخت مي‌شود و اين رقم يعني نيم درصد كل كشور. يعني اين پلتفرم‌ها حتي در دوره كرونا كه خيلي از مردم از دانشجويان گرفته تا بچه‌هاي مدرسه‌اي كارمندان و همه در خانه بودند، باز مراجعه‌كننده زيادي نداشتند، چون‌ كه سليقه‌هاي مختلف و متفاوت را پوشش نمي‌دانند و بسياري از كارها شبيه سريال‌هايي بود كه از تلويزيون قبلا پخش مي‌شد يا در حال پخش بود. از نظر ساختار و نيروي سازنده و استفاده از عوامل، بازيگر و طراح همين‌طور نتيجه نهايي بسيار شبيه كارهاي تلويزيون خودمان بود. حتي نتوانستند بازيگر تربيت كنند. به يك‌باره مي‌ديديم همزمان در دو پلتفرم چند بازيگر در دو سريال بازي مي‌كنند و باز در تلويزيون هم همين بازيگران حضور داشتند. با اين تفاوت كه كارهاي تلويزيون مجاني پخش مي‌شود، در پلتفرم‌ها فقط در زمينه پوشش خانم‌ها و روابط كاركترها كمي فضا بازتر است. به نظر من اگر پلتفرم‌ها توانستند بيننده كمي به خود جذب كنند به همين دليل بود، وگرنه جذابيت ويژه و خاص ديگري را در اين پلتفرم‌ها شاهد نيستيم. نيروهاي به كار گرفته‌شده هم در اين پلتفرم‌ها از كارمندان بازنشسته صداوسيما و وزارت ارشاد هستند كه فقط تخصص‌شان مميزي است و نه شناخت دراماتورژي.

فيلمنامه‌ها هم كيفيت آنچناني ندارند.
**به نظرم سناريوها به لحاظ تكنيكي قوي نيستند و ساختارهاي متوسطي دارند. متاسفانه بايد گفت پلتفرم‌ها نتوانستند روي فيلمنامه‌نويسان خوب سرمايه‌گذاري كنند و حقوق كتاب‌هاي خوب داخلي را براي اقتباس بخرند يا از كارگردان‌هاي خوب و كساني كه در سينما داراي جايگاه هستند استفاده كنند. هر كسي به آنها كاري ارايه مي‌كرد، مي‌خواندند و نظري مي‌دادند و طبيعتا بهترين‌ها به اين روش انتخاب نمي‌شد. بنابراين در دو بخش خريد فيلم‌هاي قديمي كه ارقام خيلي كمي به سازندگان آثار پرداخت مي‌كردند و آرشيو هم عموما ناقص است و كيفيت بد تصويري كارهاي قديمي هم ناموفق هستند. نكته مهم ديگر اينكه هيچ‌كدام از اين سريال‌ها در كشورهاي منطقه خريداري و پخش نشد؛ در حالي كه اولين فاكتور چنين سرمايه‌گذاري كلاني فروش به خارج از مرزهاي داخلي است؛ ولي طبق آمار ساترا مشترك نت‌فليكس در داخل كشور كه به زبان اصلي پخش مي‌شود و دريافت كردن فيلم‌هايش به سادگي نيست 9 ميليون مشترك دارد. يعني چهار و نيم برابر كل پلتفرم‌هاي داخلي. ما حتي مثل سريال‌هاي اسپانيايي كره‌اي يا تركي هم نتوانستيم مخاطب داشته باشيم. به هر حال سريال‌هاي كره‌‌‌اي، اسپانيايي و آسيايي از پربيننده‌ترين سريال‌هاي خود نت‌فليكس بودند. همين كافي است كه بفهميم مسير درست طي نشده و راه غلط همچنان تكرار مي‌شود.

روایت علیرضا رئیسیان از نشیب پلتفرم‌های ویدیوی درخواستی
روایت علیرضا رئیسیان از نشیب پلتفرم‌های ویدیوی درخواستی!

البته در ابتداي راه براي اكران و نمايش بعضي فيلم‌هاي داخلي مناسب بودند اما سرعت قاچاق، كمي مسير را با مشكل مواجه كرد؛ البته كه بحث قاچاق مشكل ديرپاي سينماي ايران است.

**قاچاق در سريال‌هاي نمايش خانگي متفاوت از سينما و دي‌وي‌دي است. در پلتفرم‌ها اگر زيرساخت‌هاي فني مناسب باشد، كار قاچاق سخت خواهد شد و به سادگي صورت نمي‌گيرد. اگر زيرساخت‌ها به لحاظ فني در پلتفرم‌ها انجام مي‌شد، قاچاق به سادگي در پلتفرم‌ها صورت نمي‌گرفت و مشكل غيرممكني پيش روي‌شان نبود. كما اينكه در كشورهاي خارجي هم به سادگي نمي‌توانند با همان كيفيت اصلي از پلتفرم‌ها قاچاق كنند اما قاچاق در سينماي ايران هميشه بوده و هيچ‌وقت برخورد لازم با آن نشده است. سال‌هاي سال است به لحاظ قوانين كپي‌رايت كمبودهاي زيادي داشته و داريم. در حالي كه برخورد و شناسايي با عوامل قاچاق فيلم از نظر قانوني، قوه قضاييه و نيروي انتظامي كار بسيار ساده‌اي است ولي از جانب آنها پيگيري نمي‌شود. به سادگي مي‌توان شبكه‌هاي تلويزيوني فارسي‌زبان كه اين سريال‌ها و فيلم‌ها را پخش مي‌كنند با دريافت كدهايي از زيرنويس آنها كه از چه مجرايي تغذيه مي‌شود آنها را شناسايي كرد و اينكه چگونه بعد از چند ساعت از پخش در داخل اين محصولات را كپي و پخش كنند را فهميد اما نكته مهمي وجود دارد؛ اينكه وقتي خود پلتفرم‌هاي داخلي به شكل مشكوك فيلم‌ها و سريال‌هاي خارجي را دوبله و با كمترين سانسور در داخل پخش مي‌كنند، چرا بايد توقع داشته باشند محصولات آنها قاچاق نشود؟ من فكر مي‌كنم بخشي از محدوديت‌هاي ما در دنيا به لحاظ تحريم‌ها اگر حل شود، اين پلتفرم‌ها خسارت سنگيني براي پخش غيرقانوني فيلم‌ها بايد بپردازند.

تلاش‌هاي زيادي صورت گرفت؛ مسووليت اين پلتفرم‌ها به ساترا واگذار نشود. خزاعي هم در روزهاي اول رياستش بر اين مساله اصرار داشت ولي عملا كسي نتوانست كاري كند و به صدا و سيما واگذار شد. حالا هم بحث به عالي‌ترين رتبه كشور كشيده شده.
**صرفا كم‌كاري وزارت ارشاد بود. چون از ابتدا مسووليت اين پلتفرم‌ها با وزارت ارشاد بود و اصلا در چند سال گذشته ساترايي در كار نبود؛ ولي در دوره مديريت آقايان صالحي و انتظامي كاملا با مسامحه و كوتاهي مديريت از وزارت ارشاد گرفته و به ساترا واگذار شد. البته خود پلتفرم‌ها هم مقاومتي در اين زمينه نكردند. نامه‌اي كه اخيرا چهار تشكل صنفي براي شوراي نگهبان فرستادند، نشان مي‌دهد اين مقوله به لحاظ قانوني هم شبهات زيادي دارد. نامه آقاي سعيد مطلبي سناريست قديمي و حقوقدان هم درباره اشكالات حقوقي اين واگذاري كاملا نشان مي‌دهد اين مسووليت با وزارت ارشاد بود و نبايد به تلويزيون واگذار مي‌شد. البته وزارت ارشاد مديريت درستي براي پلتفرم‌ها نداشت اما قطعا بهتر از ساترا بود. چون ساترا مو به مو ضوابط تلويزيون را در بخش خانگي اعمال مي‌كند و اينجوري محصولات 100 در صد شبيه هم مي‌شوند و مميزي‌هاي تلويزيون را روي فيلمنامه‌ها و ساخته‌ها اعمال مي‌كنند. اصلا واگذاري نظارت بر نمايش خانگي به تلويزيون خودش نقض غرض است. چون تلويزيون هم همين كار را مي‌كند. بايد مسووليت به جايي واگذار شود كه رقابت يا همساني بين‌شان نباشد.

به نظر شما نتيجه چه مي‌شود؟
** نمي‌توانند به لحاظ محتوايي مديريت درستي كنند و نتيجه اين مي‌شود كه بيننده به سمت كالاي توليد خارجي يا امريكايي و كره‌اي مي‌رود و بازار را دو دستي به توليدات غيرملي تقديم مي‌كنيم و اين خطر آشكار است. اشتباه ساترا اين است كه فكر مي‌كند اگر پلتفرم‌ها موفق باشند از مخاطبان تلويزيون كم مي‌شود. با اين كار مي‌خواهند مخاطب به سمت توليدات تلويزيون بيايد. اين تفكر كاملا اشتباه است. مديران تلويزيون در مورد سينما هم سال‌هاي سال اين نگرش را دارند اما متوجه نيستند اين رسانه‌ها مكمل هم هستند. حتي دشمن و رقيب هم نيستند. آنها چون فقط با نگاه خاص سياسي به اين مقوله نگاه مي‌كنند، فكر مي‌كنند سينما دشمن تلويزيون است در حالي كه يك سينماي قوي حتما پشتوانه تلويزيون قوي خواهد شد و يك تلويزيون قوي پشتوانه نمايش خانگي قوي.

بحث اساسي اين است كه تلويزيون هم اين روزها از مشكلات كيفيت سريال به‌شدت رنج مي‌برد. حتي قشري كه برنامه‌هاي آن را دنبال مي‌كردند هم مخاطب آن نيستند.
**مشكل تلويزيون ريشه‌اي‌تر و به اوايل دهه هفتاد به بعد مربوط مي‌شود؛ طوري‌كه جز چند سريال تاريخي عظيم صدر اسلام و تاريخ معاصر كه آن‌هم با هزينه و صرف وقت و نيروي بسيار زياد توليد شد كه قابل دفاع است، بقيه كارها خصوصا كارهاي روز، خانوادگي با موضوع اجتماعي اصلا قابل دفاع نيست. تلويزيون مكانيسمي دارد كه جز يك عده خاص كه وارد آن سيستم مي‌شوند، يعني از زنجير دم در صدا وسيما مي‌توانند رد بشوند و به داخل ساختمان تلويزيون برسند بقيه امكان فعاليت ندارند. بنابراين شما مي‌بينيد در يك سيكل كاملا محدود از تهيه‌كننده و نويسنده و كارگردان چندين سال است كه تلويزيون امورات‌شان را مي‌گذراند ولي به خوبي نمي‌گذراند كه اگر به خوبي مي‌گذراند، الان وضعيتش اين نبود.
نكته ديگر درباره سريال‌هاي روز است، آنچه در تلويزيون مي‌بينيم شباهت بسيار كمي با زندگي واقعي مردم در بيرون دارد براي همين باور‌پذير نيست و طبيعتا اقبال به آن هم كم خواهد بود. حتي برنامه‌هاي استوديويي آنها جوابگو نيست. چرا كه كپي‌برداري بسيار ضعيف از كارهاي خارجي است. خب، اصل آن كارها هست. مثل تلنت‌ها و شوهاي گفت‌وگومحور؛ خصوصا اينكه بحث زبان هم در برنامه‌هاي خارجي زياد محور اصلي نيست و فقط جذابيت كارها مخاطب را درگير مي‌كند، كيفيت آن برنامه‌ها بسيار بالاتر از آن چيزي است كه ما در تلويزيون يا پلتفرم‌ها مي‌بينيم. متاسفانه بايد گفت بين كارهاي داخلي هيچ رقابتي وجود ندارد و صرفا در انحصار چند نفر سال‌ها به همان شكل بدون هيچ تغيير و ايجاد جذابيتي پيش مي‌‌رود. خود آمارهاي تلويزيون هم نشان مي‌دهد پربيننده‌ترين برنامه‌هاي تلويزيون فوتبال‌هاي خارجي است. آن‌هم دليلش واضح است؛ براي اينكه كيفيتش با فوتبال داخلي و پخش داخلي بسيار متفاوت است. باز در همين برنامه‌هاي فوتبالي بعضي گزارشگران به عمد روي اعصاب بيننده‌ها بالا و پايين مي‌پرند و يك تصميم كاملا عمدي وجود دارد. بعضي از فوتبال‌هاي خوب و پربيننده را همين آدم‌ها گزارش كرده تا برنامه را به مخاطب زهر كنند. به نظر من اين نكات از هدف اصلي يك گزارشگر درباره پخش مستقيم فوتبال كاملا دور است و هيچ‌كس هم نيست به نقد بيننده‌ها به اين گزارش‌ها دقت كند و براي‌شان مهم هم نيست. چون احتمالا با خودشان مي‌گويند ما كه مجاني اين برنامه‌ها را نشان مي‌دهيم گزارشگر و كيفيت سريال‌ها به مخاطب ربطي ندارد. ما صرفا آنتن را پر مي‌كنيم. كارهاي نوروز امسال را ببينيد، اوج كوتاهي مديران و سطح نازل سريال‌ها را نشان مي‌دهد. نه برنامه‌هاي تحويل سال و نه سريال‌هاي نوروز، بينندگان زيادي نداشتند.

حتي مي‌توانيم بگوييم كه براي ماه رمضان چيزي نداشت.
**اين مسير پيش گرفته‌شده بدتر هم خواهد شد. براي اينكه بعضي از تهيه‌كننده‌ها و آدم‌هاي شاخص به مرز بازنشستگي رسيده‌اند و خيلي انگيزه و علاقه براي توليد كارهاي بهتر ندارند. از طرفي رقابتي هم بين مديران نيست و فقط يك جابه‌جايي‌هايي گهگاهي صورت مي‌گيرد. مي‌خواهم بگويم تا مسير اينگونه است و ما نمي‌توانيم از تمام نيروهاي مفيد و شاخص و تاثيرگذار در سينما، پلتفرم يا تلويزيون استفاده كنيم و تا ديدگاه را تغيير ندهيم، هر چقدر هر كدام از اين روندها با قدرت انجام شود، باز وضع همين است و من چشم‌انداز قابل‌دفاعي نمي‌بينم. هم پلتفرم‌ها به سمت كاهش بيننده پيش خواهند رفت، هم تلويزيون تقريبا جز درصد مشخصي در بعضي برنامه‌ها بينندگان خود را از دست داده. آن‌هم با هزينه‌هاي سرسام‌آوري كه مي‌كنند…

 




پرسش‌های یک سینماگر باسابقه در آستانه انتخاب رئیس جدید سینما⇐چرا تجربه مدیریتی سیف‌الله داد عقیم ماند؟/چرا تنها عده‌ای اندک با سیف‌الله داد هم‌داستان ماندند؟؟/چرا سیف‌الله داد تحمل نشد و یاران همراهی نداشت؟

سینماروزان: با تغییر دولت و سکان‌داری سیدابراهیم رییسی، به زودی رئیس جدید سینما معرفی خواهد شد؛ اهالی سینما انتظار دارند رئیس جدید از بدنه سینما باشد تا با شناخت کامل به دنبال حل مسائل سینما برود.

تجربه مدیریتی نیروهایی از بدنه سینما همچون سیف‌الله داد و جواد شمقدری نشان داده با تمام کاستی‌ها باز هم حضورشان بهتر از واگذاری سینما به مدیرانی بی‌ربط به سینما بوده است.

علیرضا رئیسیان کارگردان باسابقه در یادداشتی برای بانی‌فیلم به مرور برخی اتفاقات دوران مدیریتی سیف‌الله داد پرداخته بلکه درس عبرتی باشد برای دوران تازه مدیریت سینما.

متن یادداشت رئیسیان را بخوانید:

در مراسمی که به همت کانون کارگردانان و برای درگذشت سیف‌الله گرفتیم، در مجموع سخنانی که ایراد شد، یک دریغ بزرگ برای نبودن کارگردانی خودساخته، فهیم و مدیری دانا و تنها آشکار بود؛ لحن تند دوستان، شب آرام باغ فردوس را آشفته کرد!

دوران کوتاه مدیریت سیف‌الله در سینما، چنان نشانی از آزاداندیشی داشت که مخالفانش هنوز هم نتوانسته‌اند آن را محو و یا کامل کنند!

برای شناختن آنچه انجام داد باید به شخصیت محکم و منظم و مبرای از فساد و ناپاکی او نگریست.
بعضی او ‌را کم انعطاف و حتی خود‌رای می‌دانستند که رفاقت را پاس نداشت. مدیری که منافع فردی و جایگاه خویش را بر سرنوشت و آینده سینما ارجحیت نداد!‌برخی دیگر هم از نام و اعتبار وی برای به هراس انداختن و زمینه‌سازی برای حذف دیگران سود می‌بردند! متاسفانه هر دو گروه موفق شدند و کار نیمه را بهتر از پایان خوش‌ امور دانستند. تنها عده‌ای اندک با سیف‌الله همداستان ماندند تا بدرود آخر…

سینمای ما تصویری از کلیت نامهربانی و عدم درک صحیح متولیان و همکاران است؛ تجربه عقیم مانده دوران سیف‌الله داد نمونه‌ای از شعار دادن‌های بدون محتوا و اعتقاد سطحی مقامات دولتی نیز هست. مقاماتی که بنا به هر دلیلی نه خواستند و نه گذاشتند جامعه سینمایی از اندیشه‌های بارور و عملکرد دوران مدیریتی سیف‌الله، بهره‌ای افزون‌تر ببرد…

دریغ که تحمل نشد و یاران همراهی نداشت!
یاد سیف‌الله مانا و حاضر است… آنکه اندیشه می‌کرد و در عمل سختگیر بود و جدی.

علیرضا رئیسیان در تشییع سیف الله داد
علیرضا رئیسیان در تشییع سیف الله داد




در دیدار جمعی از سینماگران با رییس قوه قضاییه مطرح شد⇐چرا همه چیز در این کشور مافیایی شده؟/ چرا از پرتقال تا تخم مرغ و سنجاق سر مافیا دارد؟؟/کرونا پدر سینما را درآورده و بسیاری از سینماگران بیکار شدند ولی هیچ کمک جدی به معیشت اهالی سینما نکردند!!/چرا از دید نقد هنری نمی توانیم سراغ مسائل حاد جامعه برویم؟/چرا نمی توانیم به راحتی درباره آسیب مدیران و مسئولین فاسد حرف بزنیم؟؟/چرا اسامی همکاران مفسدان اقتصادی زندانی را اعلام نمی کنید؟/چرا تکلیف آنهایی که برای آزادی یک مفسد اقتصادی نامه نوشتند مشخص نمیشود؟  

سینماروزان/مسعود احمدی: جمعی از سینماگران در دیدار با رییس قوه قضاییه به طرح برخی محدودیتهای سینمایی در برخورد با مفاسد اقتصادی پرداختند و خواسته هایی را هم خطاب به رییس دستگاه قضا مطرح کردند.

محمدعلی باشه آهنگر کارگردان سینما در این دیدار گفت: چرا همه چیز در این کشور مافیایی شده؟ چرا از پرتقال تا تخم مرغ و سنجاق سر مافیا دارد؟؟ مردم وحشت میکنند از کشوری که این همه مافیا دارد!

سیدجمال ساداتیان تهیه کننده سینما از بی توجهی به معیشت سینماگران در دوران کرونا چنین گفت: یکی از بی پشتوانه ترین صنوف در دوران کرونا همین سینماگران هستند که با مظلومیت و در شرایطی سخت زندگی میکنند ولی متاسفانه هیچ حمایت جدی نصیب شان نشد. در یک سال گذشته کرونا پدر سینما را درآورد و بسیاری از سینماگران بیکار شدند و دولت هم نتوانست کمکی به معیشت اهالی سینما کند.

علیرضا رییسیان کارگردان سینما خطاب به آیت الله رییسی گفت: چرا از دید نقد هنری نمی توانیم سراغ مسائل حاد جامعه برویم؟ مشکل هم این است که هر حیطه متولی خاص خود را دارد که این متولیان هم گویا به جای اصلاح نقدها فقط به فکر ایستادگی دربرابر نقدها هستند.

دیدار سینماگران با رییس قوه قضاییه
دیدار سینماگران با رییس قوه قضاییه

ابوالقاسم طالبی کارگردان با اشاره به بازداشت برخی سرمایه گذاران سینما و شبکه خانگی گفت: یک مفسد اقتصادی فعال در سینما دستگیر شده و افرادی درون سینما بوده و هستند که با این فرد ارتباط داشته اند. چرا اسامی همکاران مفسدان اقتصادی دربند را اعلام نمی کنید؟ باعث تاسف است که گروهی از سینماگران نامه مینویسند برای حمایت از آزادی یک مفسد اقتصادی! چرا؟ چون این مفسد با سرمایه های آلوده به این جماعت خدمات داده! چرا تکلیف آنهایی که برای آزادی یک مفسد اقتصادی نامه نوشتند مشخص نمیشود؟

محمدرضا شفاه تهیه کننده جوان خطاب به رییس قوه قضاییه گفت: بیشتر از آن که درباره آسیبهای اجتماعی حرف بزنیم باید در سینما درباره آسیب مدیران و مسئولین فاسد حرف بزنیم. ولی آیا اجازه چنین کاری داده میشود؟؟

آیت الله ابراهیم رییسی رییس دستگاه قضا در این دیدار با بیان این که دستگاه قضایی بدون توجه به خط و خطوط و ارتباطات سازمانی و گروهی به پرونده‌های فساد رسیدگی می‌کند و در صورت اثبات تخلف با متخلف قاطع برخورد خواهد شد، به هنرمندان توصیه کرد که آن‌ها نیز موضوع مبارزه با فساد را با دو هدف مهم «عبرت آموزی» و «امیدآفرینی در جامعه» مورد توجه ویژه قرار دهند.




علیرضا رییسیان تاکید کرد⇐وقتی اکثر شهرهای ایران در وضعیت قرمز هستند و زیرساخت‌های برگزاری جشنواره به صورت آنلاین وجود ندارد، اصرار به برگزاری جشنواره‌های دولتی چه منطقی دارد؟؟؟/هیچ کدام از جشنواره‌هایی که در چند ماه گذشته برگزار شده‌اند جذابیت سال‌های گذشته را نداشتند و بسیار بی‌رمق بودند!!/وقتی جشنواره کن هم به‌خاطر کرونا لغو شده چرا مدیران جشنواره‌های داخلی خود را تافته جدابافته می‌دانند و راضی به تعطیلی نیستند؟

سینماروزان: علیرضا رئیسیان کارگردان سینما با اشاره به اینکه اغلب جشنواره‌های مهم دنیا در سال گذشته به دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل شده‌اند تأکید کرد که جشنواره‌های داخلی که در این ماه‌ها برگزار شدند هیچ جذابیتی نداشتند.

علیرضا رئیسیان به خبرگزاری برنا اظهار داشت: تا امروز از زمان شیوع ویروس کرونا در جهان هیچ جشنواره‌ای به صورت کامل مثل سال‌های گذشته برگزار نشده و جشنواره‌ها در بهترین حالت در یک محدوده زمانی مشخص به صورت محدود برگزار شده‌اند.

کارگردان “چهل سالگی” و “ایستگاه متروک” خاطرنشان کرد: جشنواره‌هایی مثل ونیز در شرایطی برگزار شده‌اند که با شرایط کشور ما بسیار متفاوت است، آخرین دوره این جشنواره علاوه بر اینکه بسیار محدود و اصطلاحاً جمع و جور بود، در شرایطی برگزار شد که کشور ایتالیا و شهر ونیز در موج شدیدی از شیوع کرونا قرار نداشت ولی کشور ما در حال حاضر در شرایط خطرناکی است که بسیاری از مشاغل تعطیل هستند؛ افراد بسیاری برای جلوگیری از شیوع کرونا خانه‌نشین شده‌اند و الزامی به برگزاری جشنواره احساس نمی‌شود.

او افزود: در حدود یک سالی که ویروس کرونا در جهان شایع شده برخی جشنواره‌ها نیز به صورت غیرحضوری و آنلاین برگزار شده‌اند، اما برگزاری آنلاین جشنواره‌ها مستلزم فراهم کردن زیرساخت‌های اینترنتی است که در این کشورها زیرساخت‌ها فراهم بوده و در کشور ما اینگونه نیست و حضور در جشنواره آنلاین برای صاحبان آثار خطر قاچاق فیلم را به همراه دارد.

این کارگردان در ادامه گفت: با توجه به اینکه کشور ما در موج شیوع کرونا قرار دارد و اکثر شهرها در وضعیت قرمز هستند و از طرفی زیرساخت‌های برگزاری جشنواره به صورت آنلاین وجود ندارد، اصرار به برگزاری جشنواره را منطقی نمی‌دانم. حتی با نادیده گرفتن این شرایط هم تعداد فیلم‌های تولید شده کم است و نمی‌توان انتظار داشت که جشنواره‌ای باشکوه امسال برگزار شود.

کارگردان فیلمهای “دوران عاشقی” و “مردی بدون سایه” تأکید کرد: برگزاری جشنواره‌ فیلم فجر در این شرایط تصمیمات عجیبی است که مسئولان باید درباره دلایل اصرارشان به برگزاری، توضیحات قانع‌کننده‌ای دهند و نباید صرف وجود بودجه‌ای برای برگزاری جشنواره به اجرای این تصمیم پافشاری کنند. اگر جشنواره‌‌ فجر برگزار شد و هیچ نتیجه‌ای برای سینمای کشور نداشت و حتی شاهد ابتلای افراد حاضر در جشنواره بودیم مسئولان باید پاسخگو باشند.

او تصریح کرد: هیچ کدام از جشنواره‌هایی که در چند ماه گذشته با وجود رعایت نکات ایمنی برگزار شده‌اند جذابیت سال‌های گذشته را نداشتند و بسیار بی‌رمق بودند. در سالی که گذشت جشنواره فیلم کن، مهم‌ترین رویداد سینمایی جهان هم لغو شد و فقط بازار این جشنواره به صورت آنلاین برگزار شد، ما نباید خود را تافته جدابافته بدانیم، اصرار به برگزاری جشنواره‌های دولتی با بودجه‌های عمومی ضرورتی ندارد و پرسش‌های جدی برای این اصرار وجود دارد.

رئیسیان در پایان گفت: اگر برگزاری جشنواره فیلم فجر دلایلی غیرسینمایی دارد، بهتر است این دلایل مطرح شود چرا که با توجه به کیفیت برگزاری و میزان تولیدات سینمایی، برگزاری جشنواره منطقی به نظر نمی‌رسد و حاصلی برای سینما نخواهد داشت. شاید بهتر باشد این دوره از جشنواره را برای 6 ماه یا یک سال به تعویق انداخت تا با کیفیت بهتری برگزار شود.

 




علیرضا رییسیان اظهار داشت⇐ رکود ناشی از کرونا باعث شده در همه جای دنیا هم دستمزدها و هم تولید فیلم کاهش یابد ولی در سینمای ایران هم تولید افزایش یافته و هم دستمزدها!/اینکه در وضعیت رکود بازار اکران، تولید پیشی گرفته و دستمزدها جهشی ناگهانی داشته واقعا نشان‌دهنده شکوفایی مدیریتی(!!) است/لازم است این روش مدیریتی سینمای ایران به همه دنیا درس داده شود که یاد بگیرند چگونه در رکود، تولیدات بیشتری داشته باشند!!!

سینماروزان: بروز کرونا تقریبا به شکست گیشه‌‌ای سینماها منجر شده و اکران آنلاین نیز به‌دلیل قاچاق گسترده نتوانسته سودآوری چندانی داشته باشد ولی این رکود مالی، باعث کاهش تولید در سینما نشده و نه تنها هرازگاه کلی پروانه ساخت صادر میشود بلکه بسیاری نیز در نوبت دریافت پروانه ساخت هستند!

علیرضا رییسیان کارگردان سینما با ابراز حیرت از افزایش تولید سینمایی در دل رکود کرونا به همشهری گفت: در روزگاری که بهترین فیلم‌ها نیز در گیشه حتی نتوانسته‌اند به فروش حداقلی دست پیدا کنند و هزینه تولید خود را بازگردانند این افزایش تولید واقعا شگفت است.

رئیسیان ادامه داد: این متد موفقیت‌آمیز را باید در سینمای دنیا آموزش بدهیم. اینکه در وضعیت رکود بازار اکران، تولید پیشی گرفته و دستمزدها جهشی ناگهانی داشته چندان در چهارچوب منطق قابل بررسی نیست.

کارگردان “دوران عاشقی” تاکید کرد: این مفهوم که «سود در تولید است»، بیش از سه دهه در سینمای ایران رایج شده. به این دلیل که سرمایه‌گذاران تولید آثار سینمایی هدف‌شان تصرف اکران سال آینده است. چون امسال با شیوع ویروس کرونا عملا اکران‌ها مختل شده. مسئله این‌جاست که با وجود این، کشورهای توسعه‌یافته هم به اندازه سینمای ایران تولید ندارند. این کشورها معمولا در سیستم آنلاین نمایشی تولیدات زیادی دارند، اما در سینما نه. و عجیب‌تر آنکه دستمزدها در ایران به‌شدت افزایش پیدا کرده. درحالی‌که در دوران بیکاری، بحران اقتصادی و تورم، در همه دنیا دستمزدها کاهش پیدا می‌کند.

کارگردان “چهل سالگی” با طعنه ادامه داد: این پیشی گرفتن تولید در رکود اکران، نشانه شکوفایی در یک چرخه‌ معیوب است که تدبیر مدیران در ایجاد آن بی‌تأثیر نبوده!! شاید لازم باشد این روش مدیریتی سینمای ایران به همه دنیا درس داده شود(!!) که یاد بگیرند چگونه در رکود تولیدات بیشتری داشته باشند. آن دسته که در این سینما بیکارند هم حتما نمی‌دانند چطور باید سرمایه جذب کرده و کار کنند. اصلا چه نیازی به فیلم خوب وجود دارد؟ همین آثاری که در این چند سال، از فروش‌های بالایی برخوردارند، برای سینمای ما کافی است.

به گزارش سینماروزان علیرضا رییسیان در چرایی حمایت دولت از تولید به‌جای حمایت از سینماگران گرفتار در مشکلات معیشتی اظهار داشت: لابد برای جشنواره فجر فیلم نیاز است و دولت همه امکانات را به ‌کار گرفته تا جشنواره چند فیلم برای نمایش داشته باشد. آنها که قرار است مثل سال‌های گذشته جوایز را بگیرند باید با فیلم‌هایشان امسال نیز در جشنواره حضور داشته باشند!!

رییسیان پیرامون ریشه‌های مالی فیلمهای تولیدی گفت: سرمایه‌گذار خصوصی به‌صورت کلان وجود ندارد. همه سرمایه‌گذاران موجود در سینمای ایران که اکنون در حال کار هستند وابسته به نهادی دولتی بوده و به شکل‌های گوناگون وارد سینما شده‌اند. سرمایه خصوصی و سالم کمتر وجود دارد. کارگردانان و تهیه‌کنندگان ممکن است با چند نفر شریک شوند و یک اثر را به تولید برسانند و امید داشته باشند در سال آینده، سینما روزهای بهتری را تجربه کند. اما اینها هم به واقع سرمایه‌گذار محسوب نمی‌شوند، بلکه این شراکت عده‌ای از اهالی سینماست که عموما هم پخش‌کننده، هم سینمادار و هم تولیدکننده هستند. سرمایه‌گذاری به‌معنای آنکه سرمایه‌گذار در سینما یا در فرهنگ، تئاتر، سینما و موسیقی باشد، وجود ندارد و بسیار روشن است که داستان از چه قرار است.

علیرضا رییسیان درباره معضل گرانی بازیگر در ایران بیان داشت: تحلیل من این است که هیچ سینمایی در دنیا وجود ندارد که تعداد بازیگران مطرحش به اندازه انگشتان دو دست هم نباشد. این مسئله در سینمای ایران به بحران بدل شده. این بحران را نیز باید تولیدکنندگان حل کنند. شاید لازم باشد صنوف سینما با یکدیگر متحد شده و 100 بازیگر در سنین مختلف برای این بازار گسترده تربیت کنند. اگر از بحران کرونا عبور کردیم، آیا باید همچنان از همان مسیر 10 سال گذشته عبور کنیم؟ پیشنهاد می‌کنم بازیگران جدید و بازیگران قدیمی به تعادلی با یکدیگر برسند. در این‌باره باید فکر جدی شود تا هم محصولات بهتر و هم مقرون به‌صرفه‌تری در سینما تولید کنیم. کاری که در همه دنیا انجام می‌شود و هر سال تعداد زیادی از بازیگران سینما به این چرخه افزوده می‌شوند. متأسفانه ما همچنان در جا می‌زنیم.




ارزیابی علیرضا رییسیان از کارنامه سینمایی دولت تدبیر⇐عدم شناخت و فقدان درک مدیران رده بالا از سینما دلیل اصلی ایجاد بحران‌های مختلف در این عرصه بوده است!!/کسانی که سال‌هاست به صورت پنهان در مدیریت سینما نقش داشته‌اند از عدم آگاهی مدیران سینمایی سوءاستفاده کرده و صدمات زیادی را به سینما زدند!!/ دولت فعلی فاقد هرگونه برنامه‌ریزی و سیاست‌ورزی اصولی در حیطه فرهنگ بوده و اصولاً مقوله فرهنگ از نظر مسئولان دولتی، مسأله‌ای بی‌اهمیت و حاشیه‌ای است!/وقتی حتی در سخنرانی‌های روسای دولت هم راجع به مسأله فرهنگ و هنر حرفی زده نمی‌شود معلوم است که الویت، چیز دیگری است!!

سینماروزان: در ماه‌های پایانی دولت دوم تدبیر با افزایش نارضایتی بدنه سینما نسبت به بی‌توجهی‌های معیشتی روبروییم. متاسفانه عملکرد برخی مدیران دولتی در اصرار بر حیف و میل بیت‌المال به‌بهانه برگزاری محافل تجلیل و تقدیر از خودی‌ها نیز بر دامنه نارضایتی‌ها افزوده است چون مدیران از یک طرف دربرابر بدنه سینما مدام ناله کسری بودجه سر می‌دهند ولی از آن سو همچنان و حتی در دل کرونا اصرار دارند به برگزاری محافل بودجه‌خوار!!

به گزارش سینماروزان علیرضا رئیسیان کارگردان سینما در ارزیابی عملکرد سینمایی دولت تدبیر به سینماپرس گفت: طی ۷ سال گذشته ضعف شناخت مدیران دولتی از فرهنگ و کم کاری نهادهای صنفی را شاهد بودیم؛ در این سال‌ها افرادی که به صورت جدی سینما را دنبال می‌کنند با اتفاقات عجیبی روبرو شدند که بی‌تردید دلیل اصلی چنین وقایعی عدم شناخت و درک صحیح مدیران رده بالا از سینما بوده است!

کارگردان فیلم‌های سینمایی «دوران عاشقی» و «چهل سالگی» افزود: به غیر از دوره دو سال و نیمه حیدریان، طی مابقی این سال‌ها عدم شناخت و درک صحیح مدیران رده بالا از سینما دلیل اصلی ایجاد بحران در این عرصه بوده است.

وی ادامه داد: کسانی که همیشه در اطراف این مدیران هستند و اطلاعات گهگاه ناصحیح و تحلیل‌های شخصی‌شان را جایگزین مطالب علمی و دقیق و درست می‌کنند این بار هم در فرآیند این اتفاق همین مأموریت را انجام دادند. در واقع کسانی که سال‌هاست به صورت پنهان و آشکار در مدیریت سینما نقش داشته و دارند طی این سال‌ها از عدم آگاهی مدیران سینمایی سوءاستفاده کرده و صدمات زیادی را به سینما زدند.

رئیسیان خاطرنشان کرد: دولت که مأموریت و وظیفه اصلی‌اش داشتن سیاست و برنامه‌ریزی روشن برای پیشبرد اهداف سینمای ایران در داخل و خارج از کشور است در این سال‌ها فاقد هرگونه برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری اصولی بود و صرفاً به مسائل جاری و روزمره می‌پرداخت. این در حالی است که به عنوان مثال سازمان عریض و طویل سینمایی نمی‌تواند مرتباً در مسیر سابق و به صورت تکراری حرکت کند.

این سینماگر با بیان اینکه ساختار سازمان سینمایی و زیرمجموعه‌ها و همینطور ساختار وزارت ارشاد به طول کل دچار اشکالات جدی است تصریح کرد: اصولاً در وزارتخانه‌ها و هیأت دولت جریان مسائل فرهنگی در هیچ زمینه ای اولویت جدی ندارد و این مسأله فقط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مربوط نمی شود؛ وزارتخانه‌های ورزش و جوانان، آموزش و پرورش و علوم هم همینطور هستند و متأسفانه اصولاً مقوله فرهنگ از نظر مسئولان دولت مسأله‌ای بی‌اهمیت و حاشیه‌ای است!

کارگردان فیلم‌های سینمایی «پرونده هاوانا» و «ایستگاه متروک» تأکید کرد: به نوعی ارتباط جامعه از طریق کانال فرهنگ با مدیران سطح بالا دچار نقصان جدی است و این فرآیند به گونه ای است که حتی در موضوعات اجتماعی هم تأثیرش را در همه ابعاد شاهد هستیم. دولت در حالی که اولویت اصلی بحث معیشتی است از اولویت های دیگر غافل شده و فکر می‌کند همه اولویت‌ها در این امر خلاصه می‌شود در صورتی که مسائل فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و… همه به صورت طیف روی هم تأثیر می‌گذارند.

وی در ادامه این گفت‌وگو اظهار داشت: متأسفانه در رده های بالای دولتی از شخص رئیس جمهور گرفته تا وزرا مسأله فرهنگ عاری از اولویت است چرا که حتی در سخنرانی‌های‌شان هرگز نمی‌بینیم و نمی‌شنویم که راجع به مسأله فرهنگ و هنر حرفی بزنند و اظهارنظر کنند و همین نشان‌دهنده آن است که الویت، چیز دیگری است.

رئیسیان در پایان این گفت‌وگو افزود: وظیفه مدیران به وجود آوردن سیستم و اداره آن است و وظیفه ما نقد سیستم است و ما نباید متهم به آن شویم که در سال آخر دولت همیشه نق می‌زنیم و بهانه‌جویی می‌کنیم. متاسفانه در اغلب موارد همراهی با مردم در مسئولان دولت وجود ندارد و این باعث تأسف است.




علیرضا رییسیان در اظهاراتی صریح مطرح کرد⇐این بدترین توجیه در حوزه فرهنگ است که بگوییم هر که پول دارد می‌تواند فیلم بسازد!!/ حتی در آمریکا هم این طور نیست که به صرف پول داشتن بشود فیلم ساخت!/مگر به‌صرف پول داشتن می‌توان پزشک یا مهندس شد؟؟/برای جلوگیری از صدور بی‌رویه پروانه، پروسه تایید صلاحیت کارگردانان فیلم اول باید هرچه زودتر به کانون کارگردانان بازگردانده شود!

سینماروزان: صدور بی‌رویه پروانه ساخت، پروانه کارگردانی و پروانه تهیه‌کنندگی در حالی که سینماها، در رکود کامل به سر می‌برند یکی از مصادیق فقدان نگاه حرفه‌ای در مدیریت سینماست.

مدیران سینمایی تولید سریال را که دامنه عرضه‌ای گسترده در فضای مجازی دارد را به بهانه سریال‌سوزی تعطیل کرده‌اند و در عوض هر هفته، چندین پروانه ساخت فیلم، پروانه کارگردانی و پروانه تهیه‌کنندگی صادر می‌کنند بی آن که مشخص شود سینمایی تقریبا تعطیل چه نیاز دارد به این همه فیلم و کارگردان و تهیه‌کننده؟؟؟

علیرضا رییسیان با انتقاد از صدور بی‌رویه پروانه به بهانه رعایت قواعد بازار آزاد(!) به فارس گفت: این، بدترین توجیه در حوزه فرهنگ است که بگوییم هر که پول دارد می‌تواند فیلم بسازد؛ این اصالت دادن به سرمایه است. مگر به‌صرف پول داشتن می‌توان پزشک یا مهندس شد؟؟ پس هرکس که در شبکه‌های ماهواره‌ای  برنامه دارد هم بیاید فیلم بسازد!

رییسیان تاکید کرد: حتی برای یک کارگردان حرفه‌ای شرایط سختی برای ادامه کار و دریافت پروانه وجود دارد اما یک‌نفر چون پول دارد باید راحت بتواند کار مدنظرش را انجام دهد؟؟

کارگردان “دوران عاشقی” و “چهل سالگی” افزود: اصالت به سرمایه چندسالی است که در حوزه فرهنگ کشور باب شده و فقط منحصر به سینما نیست. در هیچ‌جای دنیا اصالت صرفا با سرمایه نیست. مهارت و کارایی آدم‌ها مساله اول است. در آمریکا که منتهی‌الیه سرمایه‌داری است باز هم این طور نیست که به صرف پول داشتن بشود فیلم ساخت.

رییسیان ادامه داد: پول فقط یک بخش کار حرفه‌ای است و برای جلوگیری از صدور بی‌ضابطه پروانه کارگردانی، پروسه تایید صلاحیت کارگردان فیلم اول باید با نامه رسمی ارشاد هرچه زودتر به کانون کارگردانان تفویض و بازگردانده شود و در اَن‌جا صلاحیت کسانی که می‌خواهند فیلم اولشان را بسازند مورد ارزیابی قرار بگیرد.

کارگردان “ایستگاه متروک” و “ریحانه” با اشاره به زمانی که تایید صلاحیت فیلم اولیها با کانون کارگردانان بود، اظهار داشت: از زمان مرحوم سیف‌الله داد تایید صلاحیت فیلم اولیها به صنف کارگردانان واگذار شد و در دو مقطع و هر شش‌ماه یکبار درخواست‌ها را بررسی می‌کردیم. آن زمان شش کارگردان در شورای نظارت کانون، بررسی سوابق فیلم اولیها را انجام می‌دادند و نه یک کارگردان!

رییسیان در شرح آن ساختار گفت: در آن زمان یک سیستم ارزیابی داشتیم که کاملا حرفه‌ای بود و به محتوا کاری نداشت. سیستم نمره‌دهی وجود داشت که براساس آن مواردی مثل ساخت فیلم کوتاه، دستیاری کارگردان، مدرک تحصیلی، فعالیت‌های هنری و سینمایی و… ملاک نظر بود. محتوا به وزارت ارشاد مربوط بود و در کانون صرفا استانداردهای حرفه‌ای بررسی می‌شد. نهادهای دیگر هم همینطور است. مثلا نظام‌مهندسی و نظام پزشکی برای اعطای مجوز، به اخلاقیات و اعتقادات کاری ندارند و مسائل حرفه‌ای را مورد توجه قرار می‌دهد و این طور نیست که به‌صرف پول داشتن، بتوان عضو نظام مهندسی یا نظام پزشکی شد. من معتقدم الان هم باید به همین شیوه عمل شود و با واسپاری بررسی صلاحیت به صنوف، تخصص‌گرایی ارج نهاده شود.




علیرضا رییسیان روی آنتن زنده بیان داشت⇐از دهه هشتاد به این سو با حلقه‌ای از مدیران و مشاوران ثابت و تکراری در سینما روبروییم!/بخش عمده مدیران سینمایی اصلا تحصیلات یا تجربیات سینمایی ندارند!/این چه وزیر ارشادی است که در فاصله‌ای کوتاه تا پایان عمر دولت، هنوز با صنوف مختلف سینما نشست نگذاشته تا حرفها را بشنود؟؟/ وزیری علاقمند به سینمای قبل از انقلاب(!) بود که روسای خانه سینما را ترغیب کرد به کارگری کردن صنوف!!/بدبختانه حتی کارگری کردن صنوف سینما هم نتوانست مشکل فقدان بیمه بیکاری را حل کند!/دولت ترجیح می‌دهد تهیه‌کنندگان چندتکه باشند چون صنف واحد تهیه‌کنندگان قدرتی پیدا خواهد کرد که جلوی بسیاری از مفاسد مدیریت دولتی را خواهد گرفت!!

سینماروزان: علیرضا رییسیان کارگردان سینما در تازه‌ترین اظهاراتش با صراحت آسیب‌های مدیریت دولتی سینما را برشمرده و خواستار چابک‌سازی سازمان سینمایی برای حل مشکلات شده است.

علیرضا رییسیان روی آنتن زنده سینمامعیار درباره گرفتاریهای کرونایی سینماگران گفت: وظیفه گردانندگان صنفی و مقامات دولتی است که راهکار بدهند برای عبور از ضرر میلیاردی سینماها ولی متاسفانه نه برنامه و نه راهکار و نه چشم‌انداز روشنی برای عبور سینما از بحران کرونا نمی‌بینم و البته این مسبوق به سابقه است.

رییسیان ادامه داد: از دهه هشتاد به این سو با حلقه‌ای از مدیران و مشاوران ثابت و تکراری در سینما روبروییم که کم و بیش در جلو یا در سایه بوده و هستند ولی برنامه‌ای برای پیشرفت سینما نداشته‌اند!!

این کارگردان با نقد اجبار به کارگری کردن صنوف سینما اظهار داشت: با تجربه بیست سال کار صنفی همچنان منطق کارگری شدن صنوف سینما را درک نمی‌کنم و معلوم نیست چرا مدیران خانه سینما صنوف را اجبار کردند به کارگری شدن و ثبت در وزارت کار؟؟ وزارت کار که مشکلات نیروهای خودش را هم نمی‌توانست حل کند حالا می‌خواهد مشکلات صنف سینما را حل کند؟؟

رییسیان افزود: حتی اگر کارگری شدن منجر می‌شد به ایجاد بیمه بیکاری برای سینماگران باز هم از این اتفاق حمایت می‌کردیم ولی بدبختانه حتی کارگری کردن صنوف سینما هم نتوانست مشکل بیمه بیکاری را حل کند.

کارگردان “چهل سالگی” و “دوران عاشقی” خاطرنشان ساخت: اساسا وقتی نهاد صنفی مستقل نداشته باشیم مجبوریم به جای ایستادن روی پای خود مدام به دنبال ارتباط گیری با این شخصیت سیاسی و آن شخصیت سیاسی باشیم و همین می‌شود که یک‌باره وزیری علاقمند به سینمای قبل از انقلاب(!) پیدا می‌شود و روسا را ترغیب می‌کند به کارگری کردن صنوف و بعد وزیری دیگر می‌آید و اصلا گوید چرا کارگری کرده‌اید!!

کارگردان “ریحانه” و “ایستگاه متروک” خاطرنشان ساخت: علیرغم اجبار به کارگری کردن صنوف، هنوز اساسنامه خانه سینما تصویب نشده و رسمیتش قطعی نشده!!

رییسیان تاکید کرد: همه جای دنیا قوانین خاص سندیکاهای هنری را دارند ولی در اینجا چنین قوانینی نداریم و نتیجه اینکه هنوز مشکلات رفاهی اولیه صنف سینما حل نشده! از آن گذشته مگر تاکنون درخواستهای صنف سینما از ارشاد برآورده شده که حالا از وزارت کار گله می‌کنند که چرا برای حل مشکل کاری نمی‌کند؟؟؟

علیرضا رییسیان در چرایی عدم اتحاد صنف تهیه‌کنندگان گفت: تهیه‌کنندگان نخواهند توانست متحد شوند چون اساسا مساله صنوف، مسئولیت‌پذیری تهیه‌کنندگان به‌عنوان رکن اصلی تولید نیست. شما درنظر بگیرید اتحادیه تهیه‌کنندگان هالیوود فقط ده‌ها وکیل و مشاور حقوقی دارند که کوچکترین تخلف در زیرپا گذاشتن مالکیت آثار را پی می‌گیرند ولی اینجا تهیه‌کنندگان به‌دنبال اموری ابتدایی نظیر لابی برای فرستادن نماینده در این شورا و آن کارگروهند.

رییسیان ادامه داد: تا زمانی که درون جریان تهیه‌کنندگی تحول جدی رخ ندهد حتی دولت هم نمی‌تواند صنف واحد تهیه‌کنندگی را شکل دهد. حیدریان خیلی تلاش کرد صنوف را متحد کند ولی نتوانست! البته دولت هم ترجیح می‌دهد تهیه‌کنندگان چندتکه باشند چون صنف واحد تهیه‌کنندگان قدرتی پیدا خواهد کرد که جلوی بسیاری از مفاسد دولتی را می‌گیرد.

این فیلمساز ادامه داد: یکی از ضعفهای مدیریت سینما این است که بخش عمده مدیران سینمایی اصلا تحصیلات یا تجربیات سینمایی ندارند و نتیجه اینکه از تولید تا اکران و جشنواره گرفتار مشکلات فراوانیم و به دنبال آن برنامه‌ریزی برای پیشرفت سینماها ندیده‌ایم و به‌جایش برنامه‌ریزی برای تخریب سینماها را شاهد بوده‌ایم !! آخر این چه وزیر ارشادی است که در فاصله‌ای کوتاه تا پایان عمر دولت، هنوز با صنوف مختلف سینما نشست نگذاشته تا حرفها را بشنود؟؟

رییسیان درباره راه‌حل مشکلات گفت: ساختار سینمایی بسیار عریض و طویل بوده و راهی ندارد جز اینکه هرچه زودتر چابک‌تر و کوچکتر شود. جواد شمقدری اگر سازمان سینمایی راه انداخت برای این بود که سینما را مستقیم ببرد زیرنظر ریاست جمهوری تا بسیاری از گرفت و گیرها حل شود ولی آن ایده، جواب نداد و حالا هم چاره‌ای نیست جز آن که ساختار دولتی سینما را کوچک کنند بلکه با چابک‌سازی بخشی از مشکلات منتج از دیوان‌سالاری حل گردد.




واکنش علیرضا رییسیان به شائبه مستثنی کردن برخی دفاتر مافیایی از دریافت مجوز ساخت⇐ در هیچ کدام از شاخه‌های فرهنگی-هنری نظارت قبل از تولید محصول نداریم و تنها در سینما این اتفاق رخ می‌دهد!/اگر می‌خواهند پروانه ساخت را حذف کنند باید آن را برای یکایک سینماگران حرفه‌ای و دارای سابقه حذف کنند!/نظارت پیش از تولید برای همه آثار به صورت یکسان حذف شود نه اینکه برخی دفاتر سینمایی بتواند برگ برنده‌ای برای عدم درخواست پروانه ساخت داشته باشند!/درحالی که حتی نظام استودیویی هالیوود هم در حال بها دادن به کمپانی‌های خرد ولی موثر است اینکه مدیران سینمایی می‌خواهند به‌بهانه کمپانی‌محوری، صدور پروانه ساخت را انحصاری کنند، کاملا نادرست است!/اینکه بی‌توجه به آفات شوم انحصارگرایی در اکران، می‌خواهند تولید را هم به سمت انحصار ببرند، به‌شدت غیرمنطقی است!

سینماروزان: شائبه‌های مستثنی کردن برخی دفاتر سینمایی از دریافت پروانه ساخت برای آثارشان با نگرانی بسیاری از سینماگران مواجه شده؛ اینکه برخی دفاتر که همچون مافیا پخش را دراختیار دارند از دریافت پروانه مستثنی شوند معنایی ندارد جز آن که سایر سینماگران باید به امربران این دفاتر بدل شوند و دراین شرایط اصلا چه نیاز به سازمان سینمایی و معاون نظارت؟؟

علیرضا رییسیان کارگردان سینما با اشاره به بی‌هویت بودن ممیزی قبل از تولید به سینماپرس گفت: ما در هیچ کدام از شاخه های فرهنگی و هنری نظارت قبل از تولید محصول نداریم و تنها در سینما این اتفاق رخ میدهد که اگر بناست حذف شود باید کلا حذف شود نه به صورت تبعیض‌آمیز.

رییسیان ادامه داد: سازمان سینمایی اگر می‌خواهد پروانه ساخت را حذف کند باید آن را برای یکایک سینماگران حرفه‌ای و دارای سابقه در صورت تمایل شخصی‌شان حذف کنند و فقط کارگردان و تهیه کننده فیلم اول پروانه ساخت بگیرند و به مرور این هم حذف شود چون یکباره نمی شود همه چیز را حذف کرد. هرچند اصولاً عده ای برای فرار از مسئولیت ترجیح می‌دهند دولت پاسخگو باشد ولی پاسخگویی را میتوان در همان پروانه نمایش خلاصه کرد و خلاص.

علیرضا رئیسیان با اشاره به ماده ۱۰ پیش‌نویس نظام‌نامه تهیه‌کنندگی که اخیرا از سوی سازمان سینمایی منتشر شده گفت: طرح ارائه شده برای حذف پروانه ساخت برای دفاتر خاص(!) باعث ایجاد انحصار به صورت قانونی می شود؛ این عمل اشتباه است و بعدها زحمت بسیاری لازم دارد تا انحصار به وجود آمده جمع شود.

کارگردان فیلم های سینمایی «دوران عاشقی» و «چهل سالگی» یادآور شد: این طرح زمانی می تواند درست باشد که نظارت پیش از تولید برای همه آثار به صورت یکسان حذف شود نه اینکه کمیت تولید برخی دفاتر سینمایی(!) بتواند برگ برنده ای برای عدم درخواست پروانه ساخت برای فیلم‌های‌شان شود که این امر اصالت دادن به سرمایه است!

رییسیان با اشاره به اینکه ساختار استودیویی هالیوود هم در سالهای اخیر دچار دگرگونی شده گفت: امروزه وضعیت سینما با گذشته تفاوت های بسیاری کرده و حتی کمپانی های بزرگ آمریکایی هم دیگر به شکل سابق کار نمی کنند و کمپانی های خرد و کوچک ولی موثر برای تولید پروژه ها با کمپانی های بزرگ تر شریک می شوند بدون آن که ادغامی در آن صورت نمی گیرد؛ در واقع کمپانیهای مستقل توسط خود کارگردان و تهیه کننده ها و نویسندگان برخی از بهترین فیلم های سال های اخیر را جز فیلمهای ابرقهرمانی تولید کرده اند.

این سینماگر خاطرنشان کرد: اینکه امروزه ما بخواهیم از روی نظام قدیم و الگوهای قدیمی برخی کشورها تقلید کنیم کاملا نادرست است و منجر به ایجاد انحصار برای افرادی خاص می شود کما اینکه در پخش هم چنین وضعیتی پیش آمد و آفات انحصارگرایی در اکران پیش روست پس اینکه تولید را هم انحصاری کنند کاملا غیرمنطقی است. آنچه مهم است اینکه انحصار نباید شکل قانونی به خود بگیرد و مسئولان سینمایی نباید در پی دامن زدن به انحصارطلبی افرادی خاص در سینما باشند. بی تردید این اتفاق مشکلات را در سینما بیشتر می کند و به هیچ وجه راهگشا نخواهد بود.




همزمان با اقبال مخاطبین در داخل رخ داد: اقبال به «مردی بدون سایه» در لندن

سینماروزان: درام سینمایی “مردی بدون سایه” با وجود گذشت بیش از ۵ هفته از آغاز اکران همچنان در بسیاری از شهرها مخاطبان را به سالن می کشاند.

“مردی بدون سایه” که از ابتدای اکران خود تبلیغات شهری و تلویزیونی محدودی داشته است موفق شده پس از گذشتن از فروش ۱.۵ میلیاردی رفته رفته به ۲ میلیاردی شدن نزدیک شود.

همزمان با اقبال عمومی در داخل کشور، این ملودرام اجتماعی در انگلستان نیز نمایش داشته و در دهمین جشنواره فیلم های ایرانی لندن که هفته گذشته در این شهر برگزار شد به نمایش در آمد.

ساخته جدید علیرضا رئیسیان تنها فیلم این جشنواره بود که به سانس فوق‌العاده رسید و با استقبال مخاطبان مواجه شد. علی قاسمی مسئولیت ارتباطات و پخش بین المللی این فیلم را بر عهده دارد.

لیلا حاتمی، علی مصفا، فرهاد اصلانی، امیر آقایی، گوهر خیراندیش، نادر فلاح، نسیم ادبی و به‌آفرید غفاریان بازیگران «مردی بدون سایه» هستند.




علیرضا رییسیان در «شب سینما» اظهار داشت⇐بعد از چهل سال به سینمایی آشفته و به‌هم‌ریخته رسیده‌ایم که نه دولتی است و نه بازار آزادی!!/هنوز و بعد از سالها معلوم نشده فارابی در حمایت از پروژه‌ها جنبه هنری برایش مهم است یا جنبه اقتصادی یا جنبه ارتباطی؟؟؟/در اروپا و آسیا و حتی استرالیا نیز دولتها سوبسید به سینماگران می‌دهند ولی در کار فیلمساز دخالت نمی‌کنند!!/ این چه کاریست که سازمانهای پرخرج درست کرده‌اند برای تولید فیلمهای سفارشی؟؟/ اگر میخواهید فیلم سفارشی بسازید خیلی راحت و بدون واسطه‌ کردن سازمانهای پرخرج با سینماگران متبوع خود روبرو شوید و بهشان سفارش بدهید تا برایتان هر آنچه میخواهید بسازند!/اگر سرانه سینماروی ما به ده درصد جمعیت هم برسد شاهکار کرده ایم ولی این هم برایمان رویاست!/ اولین و آخرین گام برای حل مشکلات متعدد سینمای ایران این است که هیأت دولت، سینما را به صنعت تبدیل کند 

سینماروزان: با شفاف‌سازیهای اخیر، واسطه‌گری پرهزینه زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی بیش از پیش مورد انتقاد واقع شده است و درباره بودجه‌های هنگفتی که در این سازمانها صرف «پشتیبانی» شده است، نیز کلی حرف و حدیث شکل گرفته؛ ماجرا این است که برای حمایت از سینماگران، سازمانها و ارگانهایی راه افتاده اند که به غیر از مشخص نبودن دلایل شان برای حمایتهای هنگفت از حلقه‌ای معدود، به دالان‌هایی بودجه‌خوار بدل شده اند.

علیرضا رییسیان با اشاره به مشکلات ناشی از صنعتی نشدن سینمای ایران اظهار در برنامه «شب سینما»شبکه چهار سیما اظهار داشت: اولین و آخرین گام برای حل مشکلات متعدد سینمای ایران این است که سینما به صنعت تبدیل شود و البته اگر بخواهند، انجام این امر، کار دشواری نیست. سینما باید در هیات دولت به صنعت سینما بدل شود؛ درست همان طور که گردشگری به صنعت بدل شد و کلی تحول در این صنعت ایجاد شد میتوان با صنعتی کردن سینما هم رشدش را دید.

رییسیان ادامه داد: اگر سینما، خدمات باشد که اقتصادش اهمیتی ندارد و باید نگاه صنعتی را بر سینما حاکم کنیم تا اقتصادش هم رشد کند.

کارگردان «چهل سالگی» و «دوران عاشقی» تأکید کرد: در ابتدای انقلاب که دولت برای بازسازی سینما، خودش متولی تولید شد، مجبور بود بحث هدایت-نظارت-حمایت را در قالب گلخانه ای پیاده کند ولی حالا و بعد از چهل سال به سینمایی رسیده ایم که نه مطلقا دولتی است و نه مطلقا بازار آزادی و دچار یک وضع آشفته و بهم ریخته شده است.

علیرضا رییسیان با اشاره به ضعفهای پایه‌ای سینمای ایران گفت: در مجموعه سینما هم در حیطه تولید و هم در حیطه پخش دچار ضعف هستیم. از منظر فروش، سینمای ایران رشد داشته ولی از منظر مخاطب چطور؟ اساسا فعالیتهای هنری در ایران استراتژیک نیست و همین است که دردسرساز شده. وقتی مقامات بالادستی فرهنگ را الویت خود نمیکنند بدیهیست هر اتفاقی هم که در فرهنگ بیفتد تفاوتی برای بالادستیان ندارد.

کارگردان «ریحانه» و «ایستگاه متروک» بیان داشت: در هالیوود بانکها هستند که برای تولید فیلم، وامهای کم بهره به کمپانیها میدهند؛ البته با داشتن پروپوزالهای قانع کننده! در اروپا و آسیا و حتی استرالیا نیز دولتها مدام سوبسید به سینماگران میدهند ولی در کار فیلمساز دخالت نمیکنند ولی در اینجا برای یک وام حداقلی کلی وقت فیلمساز را میگیرند و کلی در متن اش دخل و تصرف میکنند.

این کارگردان 64ساله با انتقاد از اتلاف بودجه های هنگفت برای راه اندازی سازمانهای تولید فیلم اظهار داشت: این چه کاریست که سازمانهای پرخرج درست کنند برای تولید فیلمهای سفارشی؟؟ آخر چه کاریست؟؟ اگر میخواهید فیلم سفارشی بسازید خیلی راحت و بدون واسطه کردن سازمانهای پرخرج با سینماگران متبوع خود روبرو شوید و بهشان سفارش بدهید تا برایتان هر آنچه میخواهید بسازند. این چه کاریست که کلی هزینه و بودجه صرف میشود برای ارگان سازی؟؟ یعنی واسطه ای میتراشند بین سفارش دهنده و تولیدکننده و این میان کلی هم هزینه تلف میشود. این بوروکراسیها فایده‌ای هم ندارد جز پر کردن جیب واسطه ها.

علیرضا رییسیان با بیان اینکه حمایت ارگانهای دولتی از سینماگران بی ضابطه است گفت: هنوز و بعد از سالها معلوم نشده فارابی در حمایت از پروژه‌ها جنبه هنری برایش مهم است یا جنبه اقتصادی یا جنبه ارتباطی؟؟؟ چرا گرفتار چنین وضعی شده ایم چون نگاه صنعتی بر سینما حاکم نشده است. دولت نباید در اعطای تسهیلات روابط را مقدم برشمارد. دولت باید بسترسازی کند و ابدا نباید به فکر رقابت در تولید باشد. اگر سرانه سینماروی ما به ده درصد جمعیت هم برسد شاهکار کرده ایم ولی این هم برایمان رویاست. تا سینما در قوانین کشور به عنوان صنعت شناخته نشود همینی هست که می بینید.

ِ




از علی مصفا و ریحانه پارسا تا دبیر سابق جشنواره فجر و خواهران چینی!⇔همه بودند در اکران «مردی بدون سایه»+عکس

سینماروزان: آیین دیدار بازیگران و عوامل فیلم سینمایی «مردی بدون سایه»‌ با مردم شب گذشته چهارم مردادماه در پردیس سینمایی کورش برگزار شد.

در این اکران مردمی که با استقبال گسترده بینندگان همراه بود عوامل و بازیگران اصلی فیلم از جمله علیرضا رئیسیان، علی مصفا، امیر آقایی، نادر فلاح ، به آفرید غفاریان و آویسا سجادی و همچنین هنرمندانی همچون افشین هاشمی، ریحانه پارسا، محمدرضا عرب و خاطره حاتمی حضور داشتند.

محمد حیدری دبیرسابق جشنواره فیلم فجر و حسین مسافر آستانه مدیر تئاتر ایرانشهر نیز از جمله چهره‌های حاضر در این رویداد سینمایی بودند.

در انتهای مراسم و پس از نمایش فیلم علیرضا رئیسیان ضمن قدردانی از تماشاگران و تشکر از حضور میهمانان، با بینندگان به گفتگو پرداخت و به سوالات آنان پاسخ داد.

علاوه بر این گروهی از خبرنگاران چینی از رادیو-تلویزیون کشور چین که برای تماشای «مردی بدون سایه» به سینما آمده بودند پس از اتمام مراسم با علیرضا رئیسیان در خصوص این ملودرام اجتماعی و همچنین اشتراکات بین سینمای دو کشور گفتگو کردند.

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

خبرنگاران چینی در کنار علیرضا رییسیان در اکران مردمی «مردی بدون سایه»

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

عکس: فاطمه تقوی




ورسیونی تازه از «مردی بدون سایه» روی پرده

سینماروزان: نسخه جدید عاشقانه رمزآلود علیرضا رئیسیان به نمایش در خواهد آمد.

اکران عمومی «مردی بدون سایه» که پیش از این قرار بود مردادماه صورت گیرد به علت شرایط و مسائل مختلف به تعویق افتاد تا نسخه جدید این اثر سینمایی با یک تاخیر یک ماهه از همین چهارشنبه روانه سینماها شود.

«مردی بدون سایه» چهارمین همکاری لیلا حاتمی با علیرضا رئیسیان است و علاوه بر او بازیگرانی همچون علی مصفا، فرهاد اصلانی، امیر آقایی، گوهر خیراندیش، نادر فلاح و به آفرید غفاریان در کنار چند بازیگر اسپانیایی مقابل دوربین مسعود سلامی رفته و به ایفای نقشهای متفاوتی پرداخته اند تا فهرست بازیگران این فیلم از تنوع خاصی برخوردار باشد.

رئیسیان به سبک سه اثر قبلی خود در این فیلم نیز به بیان چالش‌های عاطفی بین زن و مرد پرداخته است.

در خلاصه داستان این فیلم اجتماعی آمده است: ماهان کوشیار پس از ساخت یک فیلم زندگیش تهدید شده و همسرش عاشقانه به کمک او می‌آید اما حوادثی رمز الود همه چیز را دگرگون میکند.

علیرضا رئیسیان (تهیه کننده و کارگردان)، مسعود سلامی (مدیر فیلمبرداری)، امیر نوبخت (صدابردار صحنه)، محمدرضا دلپاک(طراحی و ترکیب صدا)، ستار اورکی(موسیقی)، هایده صفی‌یاری (تدوین)، ایمان امیدواری (طراح چهره پردازی)، مجید کریمی (مدیر تولید)، ایمان توکلی‌ (دستیار اول و برنامه ریز)، امیرحسین شجاعی (عکاس)، عرفان بهکار(طراح پوستر) و امید عشیری (مشاور رسانه‌ای) از عوامل «مردی بدون سایه» هستند.




در نشستی پرتعارض با محوریت بررسی جایگاه زبان فارسی در سینما و تلویزیون مطرح شد⇐ «بازی تاج و تخت» با الهام از زبان و ادبیات کلاسیک و با تکیه بر خرده اساطیر ایران و چین پربیننده‌ترین سریال تاریخ جهان شد!/در زمینه استفاده از زبان و ادبیات کلاسیک کارگردانان استثنایی نظیر بهرام بیضایی کم داریم!/ اهدای جایزه زبان فارسی به فیلمی نظیر «سرخپوست» جای سوال دارد!/«مختارنامه» اثری پر از ایراد در زبان و ادبیات فارسی است!/ زبان فارسی از جانب دلواپسان در خطر است!/در افغانستان برای مقابله با گسترش زبان فارسی رایج در ایران مصوبات قانونی تصویب کرده اند!!!/چرا سازمان سینمایی در جهت استفاده درست از زبان فارسی در تولیدات سینمایی اقدامی نکرده؟

سینماروزان: فارغ از آن دسته از آثار رئالیستی که سعی میکنند گرفت و گیرهای زبانی خود را به گرته برداری از زبان کوچه و بازار نسبت دهند آن دسته از پروژه های پرهزینه سینمایی و تلویزیونی که به دل تاریخ میزنند نیز اغلب در استفاده از زبان آرکاییک دچار مشکلند.

در تازه ترین نشست تحلیلی «سینما؛ گفتمان فرهنگی» با موضوع «بررسی زبان فارسی در تولیدات سینما و تلویزیون» که با حضور چهره هایی از دو حیطه سینما و ادبیات در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد اظهاراتی متعارض درباره این موضوع طرح گشت.

یزدان عشیری مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه طی مقدمه‌ای در آغاز این نشست گفت: بی‌تفاوتی نسبت به زبان فارسی و چگونگی کاربرد آن در سینما و تلویزیون موضوعی است که بسیاری از زبان شناسان و اساتید حوزه زبان و ادبیان فارسی را به واکنش واداشته و در این رابطه، حتی، رهبری انقلاب هم، در دیدار با شاعران و نویسندگان بر این مهم  بسیار تاکید داشته اند .

وی افزود: از دیگر سو، کاربرد بی‌رویه لغات غیرفارسی در رسانه‌های رسمی تا نام‌گذاری‌های بی‌معنا و مضحک در فیلم‌های سینمایی و در کنار آن بی‌مبالاتی نسبت به زبان فارسی در ارائه محصولات و تبلیغات شهری نشان می‌دهد در حوزه کاربرد زبان فارسی سهل انگاری‌هایی گسترده‌ای در حال وقوع و بروز است. این چالش در حالی است که بروز این گونه آسیب‌ها و معضلات در حوزه سینما و تلویزیون به عنوان رسانه‌هایی نافذ و مخاطب محور، پیامدها و عوارض محتوایی و فرهنگی را در پی دارد و بی‌نظارتی در چارچوب کمیته‌های ارزیابی و فنی و تخصصی در زمینه زبان فارسی و ادبی در این حوزه به فراگیری این معضل کمک می‌کند.

در این نشست تحلیلی علیرضا رئیسیان، کارگردان سینما و تلویزیون، در خصوص نقش سینما  در معرفی زبان و ادبیات مرسوم به مردم گفت: سینما قادر به معرفی ادبیات و زبان اصلی مردم است ولی باید کارگردان جسوری برای این کار وجود داشته باشد؛ چرا که نه منتقدین از دانش و درک این قضیه برخوردارند در حالی که مخاطبین از لحاظ دریافت حسی، مفهوم را می‌پذیرند و نه مدیران جدی‌ای در این زمینه داریم.

وی اذعان داشت: سریال «بازی تاج و تخت» پربیننده‌ترین سریال تاریخ جهان شد در حالی که پایه و اساس آن ادبیات کلاسیک انگلستان است. بنابراین هیچ یک از آدم‌های جهان ادبیات امروز را درک نمی‌کنند ولی از آن لذت می‌برند. مهم آن است که شما چیزی را ارئه دهید که مخاطب از آن لذت ببرد برای نمونه اژدها و آتش دهانش تلفیقی از فرهنگ ایران و چین است که در این فیلم به وضوح دیده می‌شود. اقتباس از دیگر فرهنگ‌ها، برای کشورهایی نظیر انگلستان اهمیت داشته و هنر محسوب می‌شود. ما در همه جای دنیا شکسپیر می‌خوانیم. راجع به مختصات روح انسانی حرف زدن همیشه ثابت و لازم است.

رئیسیان به‌روز کردن  اتفاقات را امری درست می‌داند و اظهار داشت:. من  از ١٧ سال پیش به دنبال امکان امروزی کردن نشانه‌ها و معادلات ادبیات کلاسیک ایران بوده‌ام . این اتفاق برای من علاقه است در حالی که نه زبان شناس و نه فرهنگ شناس هستم. ادبیات ما می‌تواند قصه‌ساز برای سینما و تلویزیون باشد بنابراین ما قصه را تفکیک کرده و به وجود می‌آوریم. اساسا آن چیزی که ممکن است در هر دوره‌ای از زمانی نتیجه‌بخش باشد، باید معادل‌سازی شود؛ بنابراین آن چیزی را که احساس شود در گذشته نسبت آن علاقه وجود دارد، می‌تواند در قالب امروزی مطرح شود این اقدام هیچ اشکالی ندارد. با وجود گذشت زمان همچنان امثال سعدی کارایی های مهمی در جامعه امروز دارد.

وی معتقد است: اظهار نظر درباره عدم کارایی تاریخ زبان و ادبیات در سینما مطلق نیست در حالی که روس‌ها درباره شکسپیر فیلمی ساخته‌اند که در جامعه امروز ما بسیار ماندگار شده است. این گونه آثار علاقه‌مندان خود را دارند و نمی‌توان به قطع گفت که داستان هملت روس‌ها طرفداری ندارد.

رئیسیان افزود: کدهایی که از گذشته هر کشوری وجود دارد مورد استفاده و اقتباس در سینمای داخلی و خارجی قرار گرفته و لذت بخش است.

این کارگردان سینما ضمن اشاره به عملکرد سینما و تلویزیون در توجه به زبان و ادبیات فارسی  اذعان داشت: بر اساس تجارب شخصی خود، در عرصه سینما و تلویزیون تاکنون هیچ تجربه جدی‌ای  در خصوص مشکلات زبان فارسی انجام نشده است . در این زمینه کارگردانان استثنایی با پشتکار و نبوغ ستودنی‌ای کم داریم و نظیر بهرام بیضایی  تکرار ناشدنی است. در دوران قبل از انقلاب سیطره فیلم فارسی اتفاق افتاد که در سال ۵۶ عملا به نابودی رسید و خسارت آن تا سال ها گریبان گیر فرهنگ ما بوده است. بنابراین سینمای ایران نیز همچون مسابقات جام جهانی مدام در حال رکورد زنی است و حتی فیلم سازان در انتخاب سانس اکران فیلم‌ها نیز به رقابت با یکدیگر می‌پردازند. این فاجعه‌ای بیش در عرصه سینما نیست و متاسفانه بسیاری از مدیران به این فاجعه دامن زده و به دنبال اعداد و ارقام می‌گردند ودر این زمینه تا حوزه مدیران، سینماگران و حتی مردم پیش رفته‌اند .

وی عنوان کرد: علاقه مردم به سینما همیشه وجود داشته است اما در برهه‌ای از زمان، با دراز شدن پای سینما از گلیم‌اش، منجر به ورود افراد بی‌صلاحیت به عرصه سینما شده و این امر در میزان علاقه‌مندی مردم به دیدن فیلم‌ها نیز تاثیر گذاشته است. بنده به عنوان کارگردان سعی کرده‌ام در آثار خود، نگاه به ادبیات و زبان فارسی گذشته را با زبان امروزی بیان کنم و نشانه‌ها و مفاهیم گذشته را در قالب داستان‌هایی جذاب برای مخاطب متوسط به نمایش بگذارم . این تجربه برای من بسیار برآیند جالبی داشته است و معتقدم که ادامه این روند تقریبا غیر ممکن است؛ چرا که با هزینه‌های بالا همراه بوده و به کارگردانی پوست کلفت نیاز دارد.

رئیسیان ادامه داد: اهدای جایزه زبان فارسی به فیلم سرخ پوست با فضایی متفاوت، و تنوع شخصیت‌ها با گویش‌های متنوع جای سوال دارد؛ چرا که برابری آرای منتقدین، داوران و مردمی در این راستا معقولانه و منطقی نیست. مخاطب در این فیلم بیشتر درگیر فضای اثر در قالب زمان خاص است . بنابراین در این راستا غلط‌هایی فاحش اتفاق افتاده و دیگران به راحتی از آن عبور کرده‌اند.

رئیسیان اذعان داشت: من مطلقا سریال‌های ایرانی را تماشا نمی‌کنم و هیچ نظری هم نسبت به آن‌ها ندارم. گذشته ادبیات ما بیشتر بر مبنای شعرهایی است که تنها قابلیت استنباط مضامین از آن را دارد و حتی امکان تبدیل همه این مضامین به داستان نیز وجود ندارد، این کار مشکل و در مواردی هم غیر ممکن است .

وی افزود: بنده بیشتر نگاه شاعر و نویسنده گذشته را مورد تاکید قرار می‌دهم؛ چرا که بسیاری از معادل سازی‌ها در این زمینه غیر ممکن می شود. گذشتگان قصدشان بیان قصه‌هایی جذاب، درست و دقیق نبوده است تا بتوان عینا از آنها در فیلم‌نامه و نمایشنامه استفاده شود. باید این علاقه و اشتیاقی که در سازنده‌های فیلم وجود دارد در دیگران نیز به وجود آورده و مخاطب را نیز ترغیب کند ولی من راهش را نمی‌دانم اما مهم‌ترین مانع آن قوانین و مقررات و مدیران است . هزینه‌های زیادی صرف تولید فیلم با کم و کاستی‌های بسیار می‌شود و به هر حال این امری شخصی است و برای من به عنوان کارگردان اهمیت دارد و نمی‌توانم بگویم که از نظر دیگران نیز بی‌ارزشی تلقی می‌شود. چرا که قدمت چند صد ساله تاریخ ادبی در آثاری نظیر مولانا به معنای اهمیت آن است .

رئیسیان در پایان گفت: نگاه انسانی آثار ادبی ما برای فیلم‌سازان غیر ایرانی نیز حائز اهمیت بوده و حتی در مواردی استفاده می‌شود. من در فیلم آخرم «مرد بدون سایه» به این نتیجه رسیده‌ام که امکان معدل‌سازی یک قصه نظامی و تاریخی وجود دارد و بهره‌مندی از این نظریه بسیار نتیجه بخش و جالب بوده است.

مهدی سجاده‌چی، فیلم‌نامه‌نویس، درباره سینما  و ارتباط آن با ادبیات و سینما گفت: از نظر بنده نیت و قصد و غرضی برای سقوط زبان فارسی در سینما و تلویزیون وجود ندارد و این ناهماهنگی‌ها تحت تاثیر شرایط و جبر موجود شکل گرفته است . در گذشته کتب زیادی درباره ایرانی‌های به نگارش درآمده است و ما امروز با برخی از این اندیشه‌ها موافق و با برخی دیگر مخالف هستیم .

وی افزود: حقایقی در تاریخ ایرانیان وجود دارد که در هیچ کتابی گفته نشده و ما به تدریج آن را کشف می‌کنیم. بخشی از این واقعیت‌ها فرهنگ نگاه و سلوک مردمی بوده است که هرگز در دوران قبل و یا بعد از اسلام دیده نشده‌اند . ساختار اجتماعی- سیاسی‌ای که در کشور ما حاکم است در دوران بروز و ظهور اسلام و تقید به دین، توده‌های بسیاری از مردم  را نادیده گرفته است . در این بین بسیاری از افراد معتقدند که اصولا دین بخش زیادی از مردم در دوران قبل از اسلام، مشخص نیست و این اطلاعات تنها به واسطه ترجمه‌هایی از طبقات فرادست و مکاتبات درباری به دست آمده است و اطلاعات واضحی از تفکرات مردم وجود ندارد. برخی نیز معتقد هستند که بسیاری از مردم از اصلا اندیشه واضح و مشخصی نداشته‌اند.

سجاده‌چی یادآور شد: بعد از انقلاب ما اندیشه‌ای مبنی بر تغییر ساختارهای اجتماعی نداشته‌ایم اما هرکسی هم که دچار تغییر طبقات و گروه‌های اجتماعی شده است به نوعی مقررات قشر متعلق به خود را رعایت کرده است و با همان ادبیات صحبت می‌کند. برای مثال ما می‌توانیم نگاهی به مدیران رادیو و تلویزیون بیندازیم تا به این نتیجه برسیم که مدیران در طول ۴٠ سال اخیر با وجود تفاوت‌های شخصی و دامنه لغات متعدد، همانند الگویی مشخص، صحبت می‌کنند.

وی اذعان داشت: نگرانی نسبت به خطر تغییر در زبان و ادبیات فارسی همیشه وجود داشته و باید هم وجود داشته باشد بلاخره ما باید نسبت به زنده بودن زبان و  وجود لایه‌های ضایع برای ساخت واژگان جدید نگران باشیم؛ چرا که این نگرانی منجر به وجود مکانیزمی برای شناخت، تشخیص و درک موقعیت زبان و طبقه‌بندی شرایط می‌شود . در این میان خوش‌بینی و بدبینی کارایی‌ای نخواهد داشت و الزاما با متدولوژی به نتیجه می‌رسیم.

این فیلم‌نامه‌نویس فعالیت مردم فراموش شده از تاریخ را عاملی برای تغییر و تحول در زبان و ادبیات فارسی می‌داند و اظهار داشت: در عصر جدید رسانه، به تدریج بخش‌هایی از جامعه ایرانی که قبل از این نادیده گرفته شده و حرف‌هایشان در سطوح وسیع اجتماعی شنیده نشده است، وارد عرصه فعال شده و از واژگان خود استفاده می‌کنند که نهایتا این روند تغییراتی را به همراه داشته است. بسیاری از دانشجویان ما تنها از ۵٠٠کلمه استفاده می‌کنند که این امر برای من تعجب برانگیز نیست؛ چرا که این افراد با همین دامنه لغات زندگی خود را اداره کرده و نیازی به دانستن لغات بیشتر ندارند.

وی عنوان کرد: به نظر می‌آید که بخش‌هایی از جامعه که  فارغ از فرهنگ حکیم و ادیب  و دغدغه‌های مرسوم در حوزه زبان فارسی و تاریخ زندگی می‌کنند، با بی‌اهمیتی به اقشار مختلف، در محیط کوچکی رشد و زندگی می‌کنند و بدون افکار اصولی به زبان فارسی در همه سطوح جامعه فعال شده و با ادبیات و زبان خود زندگی می‌کنند. طبعا همه این تعابیر و واژگان راه خود را به سینما و تلویزیون باز می‌کند  که از نظر بنده راه حلی هم برای مقاومت با این فراگیری زبان اشتباه وجود ندارد . مکانیزمی‌ برای اضافه کردن تعقل به شرایط اجباری اجتماعی وجود دارد که با فلسفه و متدولوژی همراه نیست. این عرصه نیاز به روش‌هایی دارد که زبان را که با محدودیت زایندگی همراه است و در مواجهه با لغات منطقی‌تر رفتار کند. در حال حاضر خواندن سعدی و حافظ و غیره کارکرد آشکاری ندارد بلکه شاید هزار سال هم مورد پذیرش باشد و تاثیرگذاری خود را داشته باشد. در سینما هم کسی نمی‌گوید که باید کتاب‌های سعدی و حافظ خوانده شود بلکه در مراحل آموزش فرزندان شاید بد نباشد کتب گذشتگان زبان و ادبیات فارسی مطالعه شود.

سجاده‌چی خاطرنشان کرد: سوال ما این است که آیا ما می‌توانیم زبان بهتر، مناسب‌تر و سودمندتری در سینما و تلویزیون داشته باشیم یا خیر؟ برخی بر این باورند که ظرفیت‌هایی در زبان فارسی وجود دارد که از آن غفلت شده است. من تعصبی به این اتفاق ندارم و اگر واژه‌ای زیبا ، دلپسند و کاربردی باشد در جامعه امروز از آن استفاده می‌کنم. زبان  فارسی علاقه بسیاری به سبقت از اسم گذاری دارد. اگر مردم علاقه‌ای به یادآوری موضوعات در قالب یک واژه ندارند بعد از مدتی واژه جدیدی می‌سازند تا فهم را به تعویق بیاندازد. واژگانی هستند که در برهه‌ای از زمان بنابر احتیاج مورد استفاده قرار می‌گیرند و بعد از مدتی کارایی خود را از دست می‌دهند .

وی تاکید کرد: هیچ هنری مثل هر مجموعه نظام‌مندی از تفکرات و رفتار انسانی دستورالعمل متناظر ندارد و نمی‌توان در حوزه‌های دیگر نسبت به هنر و جایگاه آن اظهار نظر کند؛ چرا که هر هنری درک کننده و اهل فن مخصوص به خود را دارد و اهل فن باید از مجموعه هنر فرار خود کمک بگیرد. اگر فیلم‌سازی فقیه باشد می‌تواند فیلم‌های ارزشی بسازد؛ چرا که از این علم آگاه است و هنر آن را هم دارد. آدم‌هایی که در حوزه سینما به طرز خاصی فعالیت می‌کنند به دنبال مخاطب پیچیده‌تری هستند که زبان فارسی نیز برای آن‌ها اهمیت دارد. بنابراین رسیدن به این موفقیت نیازمند افزایش دانش در فیلم‌سازان است. زمانی می‌توان توقع داشت فیلمی بدون ایراد ساخته شود که  فیلم‌ساز از تسلط کافی در زبان و ادبیات فارسی برخوردار باشد ولی اگر فیلم‌ساز فارغ از این توانایی براساس تاریخ اقدام به ساخت فیلم کند همچون فیلم «مختارنامه» قطعا با اثری پر از ایراد در زبان و ادبیات فارسی روبه‌رو می‌شویم. با اشراف و علم فیلم‌ساز نسبت به موضوعات فیلم ها، قطعا مشکلات را به حداقل می‌رساند.

این فیلم‌نامه نویس در خصوص مخاطب حرفه‌ای سینما گفت: اینکه چه فیلمی برای ما پسند و یا ناپسند باشد سلیقه‌ای است. سلیقه بصری و درک و فهم فیلم هم کاری آموزشی است و نباید انتظار داشت مخاطب در هر نقطه دنیا به یک اندازه از فیلم استقبال کند. ما مخاطبان حرفه‌ای و آموزش دیده‌ای داریم که در مواجهه با فیلم‌ها سرش کلاه نمی‌رود. برخی افراد نیز درباره فیلم‌ها دغدغه‌مند هستند و با فکر جلو می‌روند . این افراد نیز سلیقه خاصی در انتخاب فیلم‌ها دارند و متوجه پیشرفت و یا پسرفت فیلم بر اساس ادعاهای اولیه فیلم‌ساز می‌شوند . قانون ازلی و ابدی یک فیلم آن است که خوب از آب درآمده است یا خیر. ادبیات کهن ما یکبار مورد ترجمه قرار گرفته است یعنی گزارش‌هایی از تجربه زیستی و عرفانی شاعر که در قالب کلمات ترجمه شده است بنابراین تبدیل این ترجمه ها به فیلم‌نامه مجدد نیاز به ترجمه‌ای دیگر دارد و که جز با نبوغ، خلاقیت و اشتباهات مکرر ممکن نمی‌شود.

در ادامه مراسم عباس کریمی عباسی، کارشناس ادبیات و سینما، ضمن تاکید بر بهره‌مندی مفید از زبان و ادبیات فارسی و به روز رسانی آن در فضای فرهنگی امروز خاطر نشان کرد: زبان و ادبیات فارسی مخزن بزرگ و گنجینه ارزشمندی از مولانا و سعدی و غیره است که متاسفانه تا چهل سالگی انقلاب از این بستر به خوبی استفاده نشده است . این در حالی است که علاوه بر توجه به بهره‌مندی از این ادبیات، به روز رسانی زبان نیز از جمله ملزومات فرهنگ جامعه امروز محسوب شده تا درعصر جدید برای مخاطب قابلیت درک بالایی داشته باشد. در این زمینه کتاب‌های بسیاری هم نظیر «باران خلاف نیست» وجود دارد که در مهجوریت مانده و با توزیع نامناسب از توجه غافل مانده است.

وی اظهار داشت: ایران در حوزه زبان و ادبیات فارسی از بهترین منابع برخوردار بوده اما عدم شناخت مخاطب نسبت به محتوای آن توزیع زبان و ادبیات فارسی را با مشکلی جدی روبه‌رو کرده است. در این میان بی توجه به استفاده شایسته از مخزن ادبیات به این مشکلات دامن می‌زند.

کریمی‌عباسی ذات ادبیات را درونی دانست و اذعان داشت: مخاطب ادبی به واسطه ریشه‌های ادبی نیز درون‌گرا است؛ بنابراین ساختار ادبیات با ساختار فیلم‌سازی تفاوت چندانی دارد . این وجهه تشابه معیاری اصولی برای تولید محتوا در عرصه سینما و تلویزیون است اما تطابق ادبیات با ساختار سینما و تلویزیون خود نیاز به مهارت دارد. زبان فارسی از پتانسیل و ظرفیت‌های زیادی برخوردار است اما کسب آن آسان نبوده و باید بدانیم از این ظرفیت در تولیدات سینمایی و تلویزیونی چگونه استفاده کنیم.

وی ادامه داد: سالانه ۱۹ هزار واژه به زبان انگلیسی اضافه و در فرهنگ آکسفورد لحاظ می‌شود در حالی که با کمی مقایسه سالانه به تفاوت واژگان در آن پی می‌بریم اما متاسفانه در به روز رسانی و افزایش دامنه لغات زبان فارسی در بی توجهی به سر برده و بنابر دلایلی بخشی از زبان مغفول مانده است در حالیکه می‌شود از آن به نحو احسن بهره برد.

این کارشناس ادبیات و سینما عدم وجود سواد رسانه ای را عاملی برای استفاده غلط ازوسایل ارتباط جمعی نظیر تلویزیون معرفی کرد و بسیاری از مشکلات مربوط به ادبیات و زبان فارسی را از آن دانست.

وی در خصوص کارکردهای زبان فارسی افزود: به طور کلی زبان در ۳ کارکرد تبلیغی و تشویقی، ادبی و اطلاع رسانی تقسیم بندی می‌شود که باتوجه به گستردگی عمل و ظرفیت بالای سینما ، قطعا این  کارکردها برای آن کاربردی اساسی دارد. در این میان فیلم‌نامه‌نویسان نیز وظیفه دارند زبانی را به کار گیرند که برای مخاطب سینما قابل درک باشد این در حالی است که انحرافات نادرست زبان و ادبیات فارسی پایه و اساس آن را دچار مشکل می‌کند . تبلیغات غیر اخلاقی مرسوم در سینما و تلویزیون حتی در فیلم‌های سینما و سریال‌های تلویزیونی  ریشه دوانده  و به علتی برای تغییر و تحول در سیر زبان تبدیل شده است که باید مورد بررسی قرار گیرد.

کریمی عباسی اظهار داشت: انتخاب نوع کلمات و چیدمان آن در کاراکتر فیلم ها در جذب مخاطب  تاثیر بسیاری دارد؛ چرا که مخاطب سینما بر اساس سبک و نقش، دیالوگ‌ها را از بازیگر می‌پذیرد. این در حالی است که با وجود تشابه معنایی در لغات، نمی‌توانیم از واژه‌ها به راحتی استفاده کرده و توجهی به دیالوگ‌ها در سینما و تلویزیون نداشته باشیم.

کورش علیانی، دانش آموخته زبان شناسی، یکی دیگر از میهمانان این نشست تحلیلی بوده است که در واکنش به کریمی عباسی نسبت به تشابه زبان و ادبیات فارسی گفت: برخلاف نظر کریمی عباسی، زبان فارسی با ادبیات تفاوت بسیاری دارد . درواقع ما زبان و ادبیات سینما را نمی‌دانیم به همین دلیل در بن‌بست‌های تولیدات سینمایی و تلویزیونی مانده‌ایم و کاسه چه کنم به دست گرفته‌ایم .

علیانی گفت: کاملا واضح است که قواعد کار علمی در حوزه زبان را نمی‌شناسیم . ما مدام دلواپس هستیم و می‌گوییم زبان فارسی در خطر است اما من نمی‌دانم چه کسی گفته است که زبان فارسی در خطر است؟ در حالی که براساس بررسی یونسکو زبان در خطر ۹ فاکتور دارد که حتی در یک معیارش هم از سطح بالای ۵ هم پایین‌تر نیستیم . زبان فارسی اگر هم در خطر است از جانب همین دلواپسی‌ها در خطر قرار گرفته است . فارسی زبانان مدام از کلمات فرنگی و غریبه استفاده می‌کنند در حالی که باید دوستان مدعی زبان فارسی، توان تحلیل علمی زبان را داشته باشند. ما شانس آورده‌ایم پروژه فردوسی موفق نشد. اگر فردوسی می‌توانست واژه‌های زبان فارسی را نگه دارد همانند دیگر زبان‌ها در برابر زبان عربی از بین می‌رفت.

وی افزود: گنجینه زبان فارسی منوط به دیوان حافظ و مولانا و غیره نیست. ما نمی‌توانیم از  اشعار مولانا  موضوعاتی نظیر کودکان کار را استخراج کنیم؛ چرا که این افراد در زمان دیگری زندگی کرده اند و با مسائل و مشکلات امروز سنخیتی ندارند.

علیانی با طرح سوال هویت‌سازی سینما ، چقدر در تشکیل و تاکید هویت ایرانی تاثیر داشته است؟ اذعان داشت: هیچوقت پژوهش‌سازی خوبی در این حوزه صورت نگرفته و تنها به دنبال جایگاه واژه‌ها بوده‌ایم این در حالی است که متدولوژی آن در آثار خارجی به وضوح دیده می‌شود. واژه جزو بی اهمیت‌ترین و کم‌اثرترین بخش‌های یک زبان است اما عدم تفکیک بین لغات و مفهوم منجر به با اهمیت نشان دادن واژه در زبان شده است. گستردگی به لحاظ تعداد واژه‌ها از دیگر تصوراتی است که اهمیتی ندارد. چرا که تعداد واژه‌هایی که به مفاهیم منفک از هم توجه می‌کند، حائز اهمیت است. در این میان کارآمدی زبان در چارچوب توجه به تعداد واژه‌های بالا ، بینشی اشتباه است . اساسا تعداد کلمات نمی‌تواند معیاری برای کاربرد زبان باشد .گاهی تغییر در لحن، نیاز فرد را تامین کرده و مانع از استفاده تعداد زیادی از واژه‌ها می‌شود.

وی استفاده مکرر و بهره‌مندی مردم از برخی زبان‌ها را عامل ماندگاری زبان معرفی کرد و خاطرنشان کرد: در زمان ورود اسلام به ایران، دو زبان پهلوی و دری وجود داشته است اما  ترویج زبان دری و استفاده از آن  منجر به فراموشی تدریجی زبان پهلوی شده است بنابراین نهایتا زبانی را که مردم استفاده می‌کنند باقی می‌ماند و حساسیت درتاثیر پذیری از زبان‌های دیگر کاملا بی‌مورد است.

این زبان شناس ادعا کرد: در جهان قصه زیاد نیست و ما مدام قصه‌ها را برای هم تعریف می‌کنیم اصولا قصه‌ها ادبیات  نیستند و ما هر چقدر به وجه زبانی و ادبیاتی آن بپردازیم پرت‌تر می‌شویم  ما هرچقدر جلسه سعدی‌خوانی بگذاریم و امیر ارسلان نامدار بخوانیم از آن چیزی در نمی‌آوریم .

علیانی افزود: ما باید به دنبال رابطه مابین زبان فارسی و سینما باشیم در این راستا هرچقدر متنی‌تر به موضوع نگاه شود در این ارتباط ناموفق‌تر خواهیم بود. فیلم‌هایی نظیر رستم و سهراب با تمام ارزشمندی شان ، با موفقیت روبرو نشد چرا که نگاه متنی به موضوع داشته‌ایم.

وی یادآور شد: صرفا دو راه برای تبدیل روایت‌های بنیادین به داستان وجود دارد که در وهله اول  توجه به تصویر است که از طریق سینما ممکن می‌شود و تاریخ سینما را می‌سازد.مخاطب سینما مردم کف خیابان هستند که با سازندگان سینما تفاوت دارند. آنچه که تا به امروز از منظر زیبایی شناختی وجود دارد، همیشه به پیشینه  زبان فارسی نگاه کرده است در حالیکه در قرن ٢١ نمی‌توان معیار سنجش افراد را صحیح‌خوانی غزل و اشعار گذشتگان دانست.

علیانی ارتباط مفهومی را یکی از کارکردهای جزئی زبان می‌داند و افزود: در واقع افراد با زبان برای خود وجه می‌سازند و رابطه‌های اجتماعی خود را نشان داده و جایگاه خود را تثبیت می‌کنند. نگاه بسته به کارکردهای زبان مارا به بن بست رسانده است. فاصله میان زبان گفتار و نوشتاری عمیق شده و با توجه به تنوع زبانی نمی‌توان از ادبیات گذشته  انتظار زیادی برای ساخت فیلم داشت.

حسن نورانی، استاد دانشگاه، از دیگر میهمانان این مراسم بود که بررسی جایگاه زبان و ادبیات فارسی در تولیدات سینما و تلویزیون را منوط به بازنگری سیر تاریخ عملکرد این رسانه‌ها دانست و اذعان داشت: ریشه‌یابی مشکلات ادبیات در تولیدات را باید از دوران مدرسه شروع و و تا به امروز بررسی کنیم. برنامه‌ها و فیلم‌های تلویزیون و سینما  در دوران کودکی ما با محتوای  امروز این رسانه‌ها تفاوت مشهودی پیدا کرده است. این در حالی است که در گذشته شاهد تولید آثار فاخری در تلویزیون بوده و نوع گویش و دیالوگ‌ها به نحوی ادبی و اصولی مطرح می‌شد و تا جایی پیش می‌رفت که زبان عامه مردم را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اینکه فردوسی و یا حافظ و سعدی متعلق به گذشته‌های دور هستند، بحثی بی‌نتیجه و همیشگی بوده  و در طرفداری و تکذیب آن هم همیشه دچار زیاده روی شده‌ایم . نسل امروز ما از لحاظ زبانی کاملا بی‌سواد است و از قدرت درک معنای واژه‌ها و درک زمانی نیز عقب مانده است.

وی یادآور شد: طی چند دهه گذشته رسانه بر مردم تاثیرات بسیاری گذاشته است اما تغییر ذائقه و بی‌سلیقگی در این عرصه منجر به تولید آثار سطح پایین و تمسخر شد. ناگفته نماند که زبان فارسی گستردگی بسیاری دارد که بخشی از آن متعلق به کشور افغانستان است . زبان فارسی رایج در ایران تا حدی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار گرفته که در کشور افغانستان به منظور جلوگیری از تاثیر زبان ما اقدام به تصویب مصوبه‌ای برای مقابله با زبان فارسی رایج در ایران کرده و با آن مبارزه می‌کنند در این میان تحت تاثیر قرار گرفتن معلمان مدارس نسبت به گویش دانش‌آموزان و مواجهه با ذائقه‌های شکل نگرفته، ادبیات قشر فرهنگی و آموزشی را نیز  متحول کرده است که این اتفاق برای زبان و ادبیات کهن ما بسیار نگران کننده است.

نورانی تاکید کرد: در کشور ما مطالعه آثار فاخر معنایی ندارد که حتی بخواهیم بر تاثیرگذاری آن امیدوار باشیم؛ چرا که جایگاه امروز زبان فارسی نیاز به فکر دارد. در حال حاضر فرزندان ما در آن عرصه بی‌مطالعه منتقد هستند و این ایراد بزرگ ما است .

وی بهره‌مندی از وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی را مستلزم سواد رسانه‌ای دانست و افزود: مردم از سواد رسانه‌ای و کاربرد آن غافلند. قشرعمومی برای استفاده مناسب از ابزارهای ارتباطی نیاز به آموزش دارد که متاسفانه از آن محروم هستیم. من معتقدم یک ملت و کشور می‌تواند سال‌ها مورد تهاجم دیگر کشور‌ها قرار گرفته و دگیر جنگ شود اما تا مادامی که زبانش را از دست نداده همچنان یک کشور مستقل و پابرجاست. زبان به مثابه هویت فرهنگی یک جامعه است و از دست دادن این  هویت بدون جایگزینی مناسب به معنای از دست دادن همه چیز است. باید بگویم قطعا زبان با پیشینه غنی به راحتی از دست نمی‌رود.

این استاد دانشگاه ضعیف شدن علوم انسانی در عرصه دانشگاهی و صحن عمومی جامعه را ضربه به هویت عمومی  معرفی کرد و گفت: راندن نخبگان فرهنگی از محافل مختلف و تقسیم‌بندی خادم و خائن بودن آن‌ها بر ادبیات و زبان فارسی تاثیرگذار خواهند بود، در حالی‌که این افراد  با بستر اصلی سینما )متن) تنیده شده‌اند. سینما تنها هنری است که از هر حرفی بهره گرفته و هنر خلق می‌کند و تا زمانی که متن نباشد سینمایی نخواهیم داشت. وقتی که قشر تاثیر گذار فرهنگی کلا نادیده گرفته شوند و یا از بین بروند، این جایگزینی و جانشینی با مشکل روبرو می شود. بحث ما از دست رفتن زبان فارسی نیست بلکه بی احساسی نسبت به این زبان است که مشکل‌ساز شده است .

نورانی در پایان گفت: بی‌توجهی فرزندان به ادبیات و ترویج گفتمان محاوره در فضای مجازی، پدیده ای همگانی است که در همه کشورها مشکل ساز شده اما بی احساسی فرهنگی نسبت به پارامترهای فرهنگی یک کشور مهم تر از آن بوده و پیامدهایی جبران ناشدنی به دنبال دارد. ما باید به تاریخ زبان فارسی رجوع کنیم و این این رجوع تا حدی می‌تواند کارساز شود که بتوانیم به پختگی افراد در زبان برسیم.

در ادامه ناصر فیض، نویسنده، شاعر و مسئول دفتر طنز حوزه هنری، نگرانی نسبت به ازبین رفتن زبان و ادبیات فارسی را بی‌مورد اعلام کرد و گفت: ورود واژه‌های جدید به زبان فارسی و بعضا واژه‌های غریبه، نگرانی‌های را نسبت به از بین رفتن زبان فارسی برای برخی افراد ایجاد کرده است در حالی که به نظر بنده نگرانی‌ای در این زمینه وجود ندارد؛ چرا که تاثیرپذیری زبان فارسی از دیگر زبان ها اتفاقی عادی است.

وی افزود: در تاریخ زبان فارسی کشور ما اصلاحات و واژه‌های زیادی وجود دارد که بنا به دلایلی نامعلوم، مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بنابراین عدم استفاده از واژه‌های جدید، به معنای کمبود لغات و بی‌تحرکی زبان ما نیست. در این میان حتی نیازی به تلاش زبان شناسان نیست و مردم خود جهت و معنای واقعی واژه‌ها را پیدا می‌کنند. در معرفی و شناساندن معنا و کاربرد واژه‌ها از ابتدا اشتباه و کم کاری شده و دیگر قادر نیستیم با برگزاری کلاس و نشست‌های مختلف نسبت به این اصلاحات اشتباه رایج در بین مردم اقدام کنیم. در واقع مشکل اصلی در جایگزین کردن واژه‌ها به جای لغت اصلی در زبان فارسی است. زبان شناسان باید نسبت به معرفی لغات در جای درست و معنای واقعی خود به موقع عمل کنند .

فیض درباره لزوم نظارت بر روند استفاده از زبان و ادبیات فارسی دربرنامه‌های تلویزیونی خاطرنشان کرد: سینما و تلویزیون محفلی برای گسترش زبان است اما به تنهایی نمی‌تواند منجر به معرفی و ارائه مناسب آن باشد. این در حالی است که هر اقدامی در کشور، متولی مختص به خود را دارد. غلط‌‌خوانی اشعار حافظ و سعدی و غیره یکی از اشتباهات رایج در این عرصه است که بنابر سلیقه‌های شخصی نسبت به آن نظر داده می‌شود  در حالی که برای جلوگیری از این اشتباهات نیاز به شورای نظارت برای درست‌خوانی داریم تا از ظرفیت‌های به نحو مناسب و کارشناسانه‌ای استفاده شود .

وی اذعان داشت: مشکلات زبان و ادبیات فارسی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی ریشه در کوتاه آمدن مسئولان فرهنگی گذشته دارد که باید حل شود. ادبیات و زبان فارسی با وجود شباهت‌های زیاد، از یکدیگر مجزا بوده و تفکیکی شده عمل می‌کنند در این شرایط نباید مشکلات این حوزه را با هم بدانیم .

مسئول دفتر طنز حوزه هنری تاکید کرد: بررسی جایگاه امروز زبان فارسی نیازی به مته به خش‌خاش گذاشتن ندارد بلکه باید به دنبال علت تاثیرپذیری نسل جدید از فضای مجازی و ادبیات رایج در آن باشیم. نسل ما قاری حافظ و سعدی و آموزش ادب و حکایت از آن بوده و در نسل امروز فارغ از این دنیا، باید به دنبال صحیح‌خوانی باشیم. چه اتفاقی افتاده است که با پیشرفت تکنولوژی و علم و غیره باید به دنبال رفع اشکالات زبانی مرسوم باشیم در حالیکه  گذشتگان تحت تاثیر حافظ‌خوانی و غیره باسوادتر بوده‌اند؟

مهدی صالحی، دبیر انجمن فرهنگی‌ آموزشی  ویرایش و درست‌نویسی، از دیگر میهمانان این مراسم بود که درباره وظیفه ویراستاران در حوزه زبان و ادبیات فارسی گفت: در دوره‌ای از زمان ما را پلیس زبان می‌دانستند و در موسسه ویراستاران با قدمت ده ساله سعی شده است نسبت به این اقدام خودداری کرده و مرزهایی برای ادبیات و زبان‌شناسی و مبناهایی برای کمک به این عرصه را در نظر گیریم که در نهایت موسسه ویراستاران به انجمن ویراستاران تبدیل شد. در این میان توجه به زوایای پنهان و مغفول زبان فارسی و ادبیات به عنوان هدف این انجمن قرار گرفت.

وی افزود: مباحث مربوط به اهمیت زبان فارسی در سینما از جمله اقداماتی است که طی سه سال گذشته در انجمن مورد بررسی قرار گرفته در این میان توجه به زبان و نه صرفا ادبیات از اهمیت بالایی برخوردار شده است . پیشنهاد ما به جشنواره فیلم فجر اعطای جایزه زبان فارسی و تجلی آن در فیلم‌ها بوده است تا به ظرفیت‌های زبان متناسب با موضوع فیلم و شیوه کارگردانی و فیلم‌نامه آن توجه بیشتری شود . ما به دنبال تربیت افراد همانند شاخص‌هایی چون علی حاتمی نیستیم بلکه به دنبال دستیابی به نحوه استفاده از زبان فارسی در حال حاضر هستیم  وطرح این سوال که آیا از همه ظرفیت‌های زبان فارسی استفاده می‌شود یا خیر؟ این روند علاوه بر فیلم های داستانی در فیلم های مستند نیز صورت گرفته است و تا کنون ۳۰۰ فیلم مستند توسط کار گروه مورد بررسی قرار گرفته تا خطاهایی نظیر زیرنویس و عدم تطابق آن با مفهوم مورد نظر اصلاح شود که این امر هیچ ارتباطی به حتی زبان فارسی و ادبیات رایج ندارد .

صالحی خاطرنشان کرد: تعیین خطا یا کج سلیقگی در تولیدات نیاز به همکاری و مشارکت دارد . در سینما جایزه ی زبان فارسی در جشنواره فیلم فجر امسال به فیلم سرخ پوست تعلق گرفت اما با وجود بازخورد های خوب یا بد ما نسبت به تعلق این جایزه همت خود را انجام داده ایم . در این راستا نیز تعاملاتی با سازمان سینمایی انجام شده تا دبیرخانه های ثابت برای زبان فارسی ایجاد شود . بنده معتقدم با وجود تمامی نقطه نظرات دوستان نسبت به ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در تولیدات سینما و تلویزیون ، قطعا مسیرهای مشترکی برای بهبود وضعیت وجود دارد .

وی یادآور شد: در حال حاضر ۷ مبنا در کارگروه تعریف شده است که اگر بخواهیم درباره جایگاه زبان فارسی در فیلم‌ها اظهار نظری کنیم ، باید بر اساس معیار‌ها و مقیاس‌هایی این اقدام انجام شود. یک دستی زبان شخصیت‌های فیلم که بخش وسیعی از آن در دیالوگ‌های فیلم‌نامه تعیین می‌شود از جمله این معیار‌ها است . تخصصی بودن گونه و لحن زبان هر شخصیت در تناسب با ویژگی‌های روانی و رفتاری آن شخصیت از دیگر معیارها است . که در این حالت شخصیت‌ها در مواجهه با جایگاه‌های مختلف امکان بروز خطا را داشته که در شخصیت‌های سینمایی این خطا به نمایش گذاشته نمی‌شود . همه افراد دچار خطای زبانی می‌شوند و کژتابی از جمله خطاهای رایج است. انتخاب گویش‌ها و توجه به قدرتمندی آن از جمله معیارهای مورد توجه است که در بهره برداری از لهجه و گویش‌ها دچار زیاده روی و یا کم و کاستی در فیلم‌ها نشویم . تناسب گفتار و لحن شخصیت‌ها با دیگر عناصر فیلم در هر موقعیت نیز باید مورد توجه قرار گیرد . درست بودن جنبه‌های زبانی هر زبان یا گویش و یا لهجه در فیلم نیز نباید فراموش شود . ملاحاظاتی املایی اسانی فیلم‌ها نیز در زبان و ادبیات فارسی فیلم‌ها مورد بررسی قرار‌می گیرد .

دبیر انجمن فرهنگی‌ آموزشی  ویرایش و درست‌نویسی در ادامه گفت:  کاربرد لغات از نظر زمانی از دیگر مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد . در حال حاضر با دیالوگ‌های ماندگار کمتری در آثار مواجه می‌شویم که برای نمونه به فیلم «محمد رسول الله » و دیالوگ ماندگار ابوحمزه می‌توان اشاره کرد . کمبود این گونه جملات ما را به راه‌اندازی پویش دیالوگ ماندگار و پیشنهاد آن به جشنواره فیلم ایجاب کرده است . راه اندازی مرکزی برای بررسی این گونه ارکان و ارائه آن به اهالی سینما و تلویزیون می‌تواند اقدامی موثر و جدی‌ای باشد  که همکاری اهالی هنر را می‌طلبد تا با زبان پخته‌تری با ارائه آثار بپردازیم.

وی افزود:  در حال حاضر در بررسی آثار تنها به خود فیلم پرداخته می‌شود و از حواشی فیلم غافل هستیم در این بین از پوستر ، مجلات و کتاب‌های مربوط به فیلم‌نامه‌نویسی نیز غافل بوده ایم . تلاش می شود که استادان زبان شناسی و ادبیات در کنار اهالی سینما به مذاکره پرداخته تا مشکلات زبانی فیلم ها تا حد امکان رفع شود . در حالی که تعداد زبان شناسان سینمایی کم بوده ، در این زمینه نیاز به انجمن های حمایتی داریم . تا به حال در ارگان های مربوطه به سینما از جمله سازمان سینمایی اقدامات جدی نسبت به پیگیری زبان فارسی در تولیدات سبنمایی و یا حتی تلویزیونی صورت نگرفته است . این در حالی است که تاکنون تمامی این اقدامات نسبت به این قضیه به طور داوطلبانه از جانب فعالان عرصه زبان فارسی و سینما انجام شده است .

صالحی مشکل اصلی زبان و ادبیات فارسی را عدم وجود جایگاه و پژوهشگاهی برای سنجش ارزش زبان اعلام کرد و یادآور شد: فرهنگ و دیگر جنبه های کشور ما به زبان فارسی بی اعتنا است و این منجر به ضرر در عرصه های اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و غیره شده است؛ این درحالی است که این ضررها صرفا در قالب زبان سنجیده نمی شود. شاید بزرگ‌ترین خطا از لحاظ روش شناسیپ ، بیان مفهوم در واژه و بعد از آن در فرهنگستان است. ما در عرصه های حاکمیتی هر کاری که می خواهیم انجام می دهیم ولی به دنبال پیوست زبانی آن نیستیم.که بر جایگاه آن در روایت و قصه تولیدات سینما و تلویزیون نیز تاثیر می گذارد در حالیکه که نسبت به این امر در کشورهای دیگر اقدام شده و تاثیرات مثبتی در تولیدات داشته است.




«مردی بدون سایه» (علیرضا رییسیان)⇐ای کاش قتل و مابعدش در ذهن کوشیار به وقوع می‌پیوست!

سینماروزان/حامد مظفری:

مثبت: یک سکانس افتتاحیه ضربتی برای به رخ کشیدن عیار کارگردانی! سکانسی که فیلم در فیلم است!

مثبت: نیمه اول راحت داستان میگوید و کلا علاقه ای ندارد به بازیهای فرمی ولی

منفی: در نیمه دوم و بعد از قتل و در تلاش برای معمایی شدن است که از ریتم می افتد

مثبت: فقط شانس میآورد که تجربه کارگردان به کمکش میآید و به موقع تیتراژ پایانی را رو میکند!

منفی: بهتر نبود کل ماجرای قتل سایه و اتفاقات بعدی در ذهنیات کوشیار رخ میداد؟

منفی: این منگنه کردن ماجراهای تحریم و ارز و ژن خوب چه کمکی میکند به درامی که میخواهد جنایی باشد؟ سکانسهای تولد و پارتی چه کمکی میکند به پیشبرد درام؟

مثبت: زیبایی شناسی بصری قابل تأملی را شاهدیم! حتی حادترین نماها نیز با فکر چیده شده!!

منفی: لیلا حاتمی چرا در “دوران عاشقی” جامانده و جلو نمی آید⁉️

*گاف
-اتاق بازجویی است یا اتاق سلاخی ژانر اسلشر؟

-بازپرس مفاسد اقتصادی همان بازپرس مفقودی و قتل اشخاص است!؟

*سکانس
-آتیش بازی در اسپانیا و همزمان بالا آمدن دست چپ سایه!

-نماهایی مشابه از اضطراب زن و مرد و تلاش برای کسب آرامش از اسپانیا تا ایران

*دیالوگ
-ژنم که خوبه ولی خودساخته‌ام!!




همزمان با استقبال مردمی از فیلم در سینماهای چارسو و کوروش⇐پوستر «مردی بدون سایه» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: پوستر «مردی بدون سایه» رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان پوستر فیلم سینمایی «مردی بدون سایه» تازه‌ترین ساخته علیرضا رئیسیان رونمایی شد.

این پوستر با تصویر لیلا حاتمی و علی مصفا زوج خوشنام سینمای ایران و دو بازیگر اصلی این فیلم توسط حمیدرضا رفعت‌نژاد طراحی شده است.

«مردی بدون سایه» که قسمت آخر از سه‌گانه عاشقانه علیرضا رئیسیان است، در نخستین روز جشنواره با حضور کارگردان و تعدادی از عوامل در پردیس چارسو به نمایش درآمد و تاکنون مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته است تا جایی که شب گذشته درپی پر شدن ظرفیت سالن پردیس سینمایی کوروش، یک سالن اضافی برای این اثر سینمایی در نظر گرفته شد.

لیلا حاتمی، علی مصفا، فرهاد اصلانی، امیر آقایی، گوهر خیراندیش، نادر فلاح و به آفرید غفاریان با همراهی تعدادی دیگر از بازیگران ایرانی و اسپانیایی به ایفای نقش در مردی بدون سایه پرداخته‌اند.

علاقه‌مندان می‌توانند تازه‌ترین عکس‌ها و اخبار این اثر سینمایی را در پیج اینستاگرامی رسمی فیلم به نشانی www.instagram.com/a_man_without _shadow مشاهده نمایند.

مردی بدون سایه




معمای رازآلود تهدید به مرگ یک فیلمساز!!⇔«مردی بدون سایه» آماده نمایش می‌شود+عکس

سینماروزان: مراحل فنی فیلم سینمایی «مردی بدون سایه» تازه‌ترین ساخته علیرضا رئیسیان رو به اتمام بوده و به زودی این ساخته سینمایی آماده نمایش در جشنواره فیلم فجر خواهد شد.
ساخت موسیقی «مردی بدون سایه» به تازگی توسط ستار اورکی به پایان رسیده و از سوی دیگر محمدرضا دلپاک مدتی است که طراحی و میکس نهایی صدای این اثر سینمایی را آغاز نموده است تا رفته رفته مراحل فنی این درام اجتماعی تکمیل شود.
«مردی بدون سایه» چهارمین همکاری لیلا حاتمی با علیرضا رئیسیان است که بازیگران دیگری همچون علی مصفا، فرهاد اصلانی، امیر آقایی، گوهر خیراندیش و به آفرید غفاریان نیز در آن به ایفای نقش‌های متفاوت پرداخته‌اند. دو بازیگر اسپانیایی نیز در این تولید مشترک دو کشور مقابل دوربین مسعود سلامی رفته‌اند تا فهرست بازیگران این ساخته سینمایی از تنوع خاصی برخوردار باشد.
قرار است نخستین نمایش این فیلم در جشنواره سی و هفتم فجر باشد.
در خلاصه داستان مردی بدون سایه آمده است: ماهان کوشیار پس از ساخت یک فیلم زندگیش تهدید شده و همسرش عاشقانه به کمک او میاید اما حوادثی رمزآلود همه چیز را دگرگون میکند.

عوامل اصلی «مردی بدون سایه» عبارتند از:

کارگردان و تهیه کننده: علیرضا رئیسیان، مدیر فیلمبرداری: مسعود سلامی، تدوین: هایده صفی‌یاری، مدیر صدابرداری: امیر نوبخت، طراح چهره‌پردازی: ایمان امیدواری، طراح صحنه و لباس: کامیاب امین عشایری، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: ایمان توکلی، عکس: امیرحسین شجاعی ، موسیقی: ستار اورکی، طراحی و میکس صدا: محمدرضا دلپاک، مجری طرح: مجید کریمی، مدیر تدارکات: مهرداد مهرپویان، مدیر روابط عمومی: امید عشیری.

مردی بدون سایه

مردی بدون سایه

مردی بدون سایه