سینماروزان: فارغ از آن دسته از آثار رئالیستی که سعی میکنند گرفت و گیرهای زبانی خود را به گرته برداری از زبان کوچه و بازار نسبت دهند آن دسته از پروژه های پرهزینه سینمایی و تلویزیونی که به دل تاریخ میزنند نیز اغلب در استفاده از زبان آرکاییک دچار مشکلند.
در تازه ترین نشست تحلیلی «سینما؛ گفتمان فرهنگی» با موضوع «بررسی زبان فارسی در تولیدات سینما و تلویزیون» که با حضور چهره هایی از دو حیطه سینما و ادبیات در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد اظهاراتی متعارض درباره این موضوع طرح گشت.
یزدان عشیری مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه طی مقدمهای در آغاز این نشست گفت: بیتفاوتی نسبت به زبان فارسی و چگونگی کاربرد آن در سینما و تلویزیون موضوعی است که بسیاری از زبان شناسان و اساتید حوزه زبان و ادبیان فارسی را به واکنش واداشته و در این رابطه، حتی، رهبری انقلاب هم، در دیدار با شاعران و نویسندگان بر این مهم بسیار تاکید داشته اند .
وی افزود: از دیگر سو، کاربرد بیرویه لغات غیرفارسی در رسانههای رسمی تا نامگذاریهای بیمعنا و مضحک در فیلمهای سینمایی و در کنار آن بیمبالاتی نسبت به زبان فارسی در ارائه محصولات و تبلیغات شهری نشان میدهد در حوزه کاربرد زبان فارسی سهل انگاریهایی گستردهای در حال وقوع و بروز است. این چالش در حالی است که بروز این گونه آسیبها و معضلات در حوزه سینما و تلویزیون به عنوان رسانههایی نافذ و مخاطب محور، پیامدها و عوارض محتوایی و فرهنگی را در پی دارد و بینظارتی در چارچوب کمیتههای ارزیابی و فنی و تخصصی در زمینه زبان فارسی و ادبی در این حوزه به فراگیری این معضل کمک میکند.
در این نشست تحلیلی علیرضا رئیسیان، کارگردان سینما و تلویزیون، در خصوص نقش سینما در معرفی زبان و ادبیات مرسوم به مردم گفت: سینما قادر به معرفی ادبیات و زبان اصلی مردم است ولی باید کارگردان جسوری برای این کار وجود داشته باشد؛ چرا که نه منتقدین از دانش و درک این قضیه برخوردارند در حالی که مخاطبین از لحاظ دریافت حسی، مفهوم را میپذیرند و نه مدیران جدیای در این زمینه داریم.
وی اذعان داشت: سریال «بازی تاج و تخت» پربینندهترین سریال تاریخ جهان شد در حالی که پایه و اساس آن ادبیات کلاسیک انگلستان است. بنابراین هیچ یک از آدمهای جهان ادبیات امروز را درک نمیکنند ولی از آن لذت میبرند. مهم آن است که شما چیزی را ارئه دهید که مخاطب از آن لذت ببرد برای نمونه اژدها و آتش دهانش تلفیقی از فرهنگ ایران و چین است که در این فیلم به وضوح دیده میشود. اقتباس از دیگر فرهنگها، برای کشورهایی نظیر انگلستان اهمیت داشته و هنر محسوب میشود. ما در همه جای دنیا شکسپیر میخوانیم. راجع به مختصات روح انسانی حرف زدن همیشه ثابت و لازم است.
رئیسیان بهروز کردن اتفاقات را امری درست میداند و اظهار داشت:. من از ١٧ سال پیش به دنبال امکان امروزی کردن نشانهها و معادلات ادبیات کلاسیک ایران بودهام . این اتفاق برای من علاقه است در حالی که نه زبان شناس و نه فرهنگ شناس هستم. ادبیات ما میتواند قصهساز برای سینما و تلویزیون باشد بنابراین ما قصه را تفکیک کرده و به وجود میآوریم. اساسا آن چیزی که ممکن است در هر دورهای از زمانی نتیجهبخش باشد، باید معادلسازی شود؛ بنابراین آن چیزی را که احساس شود در گذشته نسبت آن علاقه وجود دارد، میتواند در قالب امروزی مطرح شود این اقدام هیچ اشکالی ندارد. با وجود گذشت زمان همچنان امثال سعدی کارایی های مهمی در جامعه امروز دارد.
وی معتقد است: اظهار نظر درباره عدم کارایی تاریخ زبان و ادبیات در سینما مطلق نیست در حالی که روسها درباره شکسپیر فیلمی ساختهاند که در جامعه امروز ما بسیار ماندگار شده است. این گونه آثار علاقهمندان خود را دارند و نمیتوان به قطع گفت که داستان هملت روسها طرفداری ندارد.
رئیسیان افزود: کدهایی که از گذشته هر کشوری وجود دارد مورد استفاده و اقتباس در سینمای داخلی و خارجی قرار گرفته و لذت بخش است.
این کارگردان سینما ضمن اشاره به عملکرد سینما و تلویزیون در توجه به زبان و ادبیات فارسی اذعان داشت: بر اساس تجارب شخصی خود، در عرصه سینما و تلویزیون تاکنون هیچ تجربه جدیای در خصوص مشکلات زبان فارسی انجام نشده است . در این زمینه کارگردانان استثنایی با پشتکار و نبوغ ستودنیای کم داریم و نظیر بهرام بیضایی تکرار ناشدنی است. در دوران قبل از انقلاب سیطره فیلم فارسی اتفاق افتاد که در سال ۵۶ عملا به نابودی رسید و خسارت آن تا سال ها گریبان گیر فرهنگ ما بوده است. بنابراین سینمای ایران نیز همچون مسابقات جام جهانی مدام در حال رکورد زنی است و حتی فیلم سازان در انتخاب سانس اکران فیلمها نیز به رقابت با یکدیگر میپردازند. این فاجعهای بیش در عرصه سینما نیست و متاسفانه بسیاری از مدیران به این فاجعه دامن زده و به دنبال اعداد و ارقام میگردند ودر این زمینه تا حوزه مدیران، سینماگران و حتی مردم پیش رفتهاند .
وی عنوان کرد: علاقه مردم به سینما همیشه وجود داشته است اما در برههای از زمان، با دراز شدن پای سینما از گلیماش، منجر به ورود افراد بیصلاحیت به عرصه سینما شده و این امر در میزان علاقهمندی مردم به دیدن فیلمها نیز تاثیر گذاشته است. بنده به عنوان کارگردان سعی کردهام در آثار خود، نگاه به ادبیات و زبان فارسی گذشته را با زبان امروزی بیان کنم و نشانهها و مفاهیم گذشته را در قالب داستانهایی جذاب برای مخاطب متوسط به نمایش بگذارم . این تجربه برای من بسیار برآیند جالبی داشته است و معتقدم که ادامه این روند تقریبا غیر ممکن است؛ چرا که با هزینههای بالا همراه بوده و به کارگردانی پوست کلفت نیاز دارد.
رئیسیان ادامه داد: اهدای جایزه زبان فارسی به فیلم سرخ پوست با فضایی متفاوت، و تنوع شخصیتها با گویشهای متنوع جای سوال دارد؛ چرا که برابری آرای منتقدین، داوران و مردمی در این راستا معقولانه و منطقی نیست. مخاطب در این فیلم بیشتر درگیر فضای اثر در قالب زمان خاص است . بنابراین در این راستا غلطهایی فاحش اتفاق افتاده و دیگران به راحتی از آن عبور کردهاند.
رئیسیان اذعان داشت: من مطلقا سریالهای ایرانی را تماشا نمیکنم و هیچ نظری هم نسبت به آنها ندارم. گذشته ادبیات ما بیشتر بر مبنای شعرهایی است که تنها قابلیت استنباط مضامین از آن را دارد و حتی امکان تبدیل همه این مضامین به داستان نیز وجود ندارد، این کار مشکل و در مواردی هم غیر ممکن است .
وی افزود: بنده بیشتر نگاه شاعر و نویسنده گذشته را مورد تاکید قرار میدهم؛ چرا که بسیاری از معادل سازیها در این زمینه غیر ممکن می شود. گذشتگان قصدشان بیان قصههایی جذاب، درست و دقیق نبوده است تا بتوان عینا از آنها در فیلمنامه و نمایشنامه استفاده شود. باید این علاقه و اشتیاقی که در سازندههای فیلم وجود دارد در دیگران نیز به وجود آورده و مخاطب را نیز ترغیب کند ولی من راهش را نمیدانم اما مهمترین مانع آن قوانین و مقررات و مدیران است . هزینههای زیادی صرف تولید فیلم با کم و کاستیهای بسیار میشود و به هر حال این امری شخصی است و برای من به عنوان کارگردان اهمیت دارد و نمیتوانم بگویم که از نظر دیگران نیز بیارزشی تلقی میشود. چرا که قدمت چند صد ساله تاریخ ادبی در آثاری نظیر مولانا به معنای اهمیت آن است .
رئیسیان در پایان گفت: نگاه انسانی آثار ادبی ما برای فیلمسازان غیر ایرانی نیز حائز اهمیت بوده و حتی در مواردی استفاده میشود. من در فیلم آخرم «مرد بدون سایه» به این نتیجه رسیدهام که امکان معدلسازی یک قصه نظامی و تاریخی وجود دارد و بهرهمندی از این نظریه بسیار نتیجه بخش و جالب بوده است.
مهدی سجادهچی، فیلمنامهنویس، درباره سینما و ارتباط آن با ادبیات و سینما گفت: از نظر بنده نیت و قصد و غرضی برای سقوط زبان فارسی در سینما و تلویزیون وجود ندارد و این ناهماهنگیها تحت تاثیر شرایط و جبر موجود شکل گرفته است . در گذشته کتب زیادی درباره ایرانیهای به نگارش درآمده است و ما امروز با برخی از این اندیشهها موافق و با برخی دیگر مخالف هستیم .
وی افزود: حقایقی در تاریخ ایرانیان وجود دارد که در هیچ کتابی گفته نشده و ما به تدریج آن را کشف میکنیم. بخشی از این واقعیتها فرهنگ نگاه و سلوک مردمی بوده است که هرگز در دوران قبل و یا بعد از اسلام دیده نشدهاند . ساختار اجتماعی- سیاسیای که در کشور ما حاکم است در دوران بروز و ظهور اسلام و تقید به دین، تودههای بسیاری از مردم را نادیده گرفته است . در این بین بسیاری از افراد معتقدند که اصولا دین بخش زیادی از مردم در دوران قبل از اسلام، مشخص نیست و این اطلاعات تنها به واسطه ترجمههایی از طبقات فرادست و مکاتبات درباری به دست آمده است و اطلاعات واضحی از تفکرات مردم وجود ندارد. برخی نیز معتقد هستند که بسیاری از مردم از اصلا اندیشه واضح و مشخصی نداشتهاند.
سجادهچی یادآور شد: بعد از انقلاب ما اندیشهای مبنی بر تغییر ساختارهای اجتماعی نداشتهایم اما هرکسی هم که دچار تغییر طبقات و گروههای اجتماعی شده است به نوعی مقررات قشر متعلق به خود را رعایت کرده است و با همان ادبیات صحبت میکند. برای مثال ما میتوانیم نگاهی به مدیران رادیو و تلویزیون بیندازیم تا به این نتیجه برسیم که مدیران در طول ۴٠ سال اخیر با وجود تفاوتهای شخصی و دامنه لغات متعدد، همانند الگویی مشخص، صحبت میکنند.
وی اذعان داشت: نگرانی نسبت به خطر تغییر در زبان و ادبیات فارسی همیشه وجود داشته و باید هم وجود داشته باشد بلاخره ما باید نسبت به زنده بودن زبان و وجود لایههای ضایع برای ساخت واژگان جدید نگران باشیم؛ چرا که این نگرانی منجر به وجود مکانیزمی برای شناخت، تشخیص و درک موقعیت زبان و طبقهبندی شرایط میشود . در این میان خوشبینی و بدبینی کاراییای نخواهد داشت و الزاما با متدولوژی به نتیجه میرسیم.
این فیلمنامهنویس فعالیت مردم فراموش شده از تاریخ را عاملی برای تغییر و تحول در زبان و ادبیات فارسی میداند و اظهار داشت: در عصر جدید رسانه، به تدریج بخشهایی از جامعه ایرانی که قبل از این نادیده گرفته شده و حرفهایشان در سطوح وسیع اجتماعی شنیده نشده است، وارد عرصه فعال شده و از واژگان خود استفاده میکنند که نهایتا این روند تغییراتی را به همراه داشته است. بسیاری از دانشجویان ما تنها از ۵٠٠کلمه استفاده میکنند که این امر برای من تعجب برانگیز نیست؛ چرا که این افراد با همین دامنه لغات زندگی خود را اداره کرده و نیازی به دانستن لغات بیشتر ندارند.
وی عنوان کرد: به نظر میآید که بخشهایی از جامعه که فارغ از فرهنگ حکیم و ادیب و دغدغههای مرسوم در حوزه زبان فارسی و تاریخ زندگی میکنند، با بیاهمیتی به اقشار مختلف، در محیط کوچکی رشد و زندگی میکنند و بدون افکار اصولی به زبان فارسی در همه سطوح جامعه فعال شده و با ادبیات و زبان خود زندگی میکنند. طبعا همه این تعابیر و واژگان راه خود را به سینما و تلویزیون باز میکند که از نظر بنده راه حلی هم برای مقاومت با این فراگیری زبان اشتباه وجود ندارد . مکانیزمی برای اضافه کردن تعقل به شرایط اجباری اجتماعی وجود دارد که با فلسفه و متدولوژی همراه نیست. این عرصه نیاز به روشهایی دارد که زبان را که با محدودیت زایندگی همراه است و در مواجهه با لغات منطقیتر رفتار کند. در حال حاضر خواندن سعدی و حافظ و غیره کارکرد آشکاری ندارد بلکه شاید هزار سال هم مورد پذیرش باشد و تاثیرگذاری خود را داشته باشد. در سینما هم کسی نمیگوید که باید کتابهای سعدی و حافظ خوانده شود بلکه در مراحل آموزش فرزندان شاید بد نباشد کتب گذشتگان زبان و ادبیات فارسی مطالعه شود.
سجادهچی خاطرنشان کرد: سوال ما این است که آیا ما میتوانیم زبان بهتر، مناسبتر و سودمندتری در سینما و تلویزیون داشته باشیم یا خیر؟ برخی بر این باورند که ظرفیتهایی در زبان فارسی وجود دارد که از آن غفلت شده است. من تعصبی به این اتفاق ندارم و اگر واژهای زیبا ، دلپسند و کاربردی باشد در جامعه امروز از آن استفاده میکنم. زبان فارسی علاقه بسیاری به سبقت از اسم گذاری دارد. اگر مردم علاقهای به یادآوری موضوعات در قالب یک واژه ندارند بعد از مدتی واژه جدیدی میسازند تا فهم را به تعویق بیاندازد. واژگانی هستند که در برههای از زمان بنابر احتیاج مورد استفاده قرار میگیرند و بعد از مدتی کارایی خود را از دست میدهند .
وی تاکید کرد: هیچ هنری مثل هر مجموعه نظاممندی از تفکرات و رفتار انسانی دستورالعمل متناظر ندارد و نمیتوان در حوزههای دیگر نسبت به هنر و جایگاه آن اظهار نظر کند؛ چرا که هر هنری درک کننده و اهل فن مخصوص به خود را دارد و اهل فن باید از مجموعه هنر فرار خود کمک بگیرد. اگر فیلمسازی فقیه باشد میتواند فیلمهای ارزشی بسازد؛ چرا که از این علم آگاه است و هنر آن را هم دارد. آدمهایی که در حوزه سینما به طرز خاصی فعالیت میکنند به دنبال مخاطب پیچیدهتری هستند که زبان فارسی نیز برای آنها اهمیت دارد. بنابراین رسیدن به این موفقیت نیازمند افزایش دانش در فیلمسازان است. زمانی میتوان توقع داشت فیلمی بدون ایراد ساخته شود که فیلمساز از تسلط کافی در زبان و ادبیات فارسی برخوردار باشد ولی اگر فیلمساز فارغ از این توانایی براساس تاریخ اقدام به ساخت فیلم کند همچون فیلم «مختارنامه» قطعا با اثری پر از ایراد در زبان و ادبیات فارسی روبهرو میشویم. با اشراف و علم فیلمساز نسبت به موضوعات فیلم ها، قطعا مشکلات را به حداقل میرساند.
این فیلمنامه نویس در خصوص مخاطب حرفهای سینما گفت: اینکه چه فیلمی برای ما پسند و یا ناپسند باشد سلیقهای است. سلیقه بصری و درک و فهم فیلم هم کاری آموزشی است و نباید انتظار داشت مخاطب در هر نقطه دنیا به یک اندازه از فیلم استقبال کند. ما مخاطبان حرفهای و آموزش دیدهای داریم که در مواجهه با فیلمها سرش کلاه نمیرود. برخی افراد نیز درباره فیلمها دغدغهمند هستند و با فکر جلو میروند . این افراد نیز سلیقه خاصی در انتخاب فیلمها دارند و متوجه پیشرفت و یا پسرفت فیلم بر اساس ادعاهای اولیه فیلمساز میشوند . قانون ازلی و ابدی یک فیلم آن است که خوب از آب درآمده است یا خیر. ادبیات کهن ما یکبار مورد ترجمه قرار گرفته است یعنی گزارشهایی از تجربه زیستی و عرفانی شاعر که در قالب کلمات ترجمه شده است بنابراین تبدیل این ترجمه ها به فیلمنامه مجدد نیاز به ترجمهای دیگر دارد و که جز با نبوغ، خلاقیت و اشتباهات مکرر ممکن نمیشود.
در ادامه مراسم عباس کریمی عباسی، کارشناس ادبیات و سینما، ضمن تاکید بر بهرهمندی مفید از زبان و ادبیات فارسی و به روز رسانی آن در فضای فرهنگی امروز خاطر نشان کرد: زبان و ادبیات فارسی مخزن بزرگ و گنجینه ارزشمندی از مولانا و سعدی و غیره است که متاسفانه تا چهل سالگی انقلاب از این بستر به خوبی استفاده نشده است . این در حالی است که علاوه بر توجه به بهرهمندی از این ادبیات، به روز رسانی زبان نیز از جمله ملزومات فرهنگ جامعه امروز محسوب شده تا درعصر جدید برای مخاطب قابلیت درک بالایی داشته باشد. در این زمینه کتابهای بسیاری هم نظیر «باران خلاف نیست» وجود دارد که در مهجوریت مانده و با توزیع نامناسب از توجه غافل مانده است.
وی اظهار داشت: ایران در حوزه زبان و ادبیات فارسی از بهترین منابع برخوردار بوده اما عدم شناخت مخاطب نسبت به محتوای آن توزیع زبان و ادبیات فارسی را با مشکلی جدی روبهرو کرده است. در این میان بی توجه به استفاده شایسته از مخزن ادبیات به این مشکلات دامن میزند.
کریمیعباسی ذات ادبیات را درونی دانست و اذعان داشت: مخاطب ادبی به واسطه ریشههای ادبی نیز درونگرا است؛ بنابراین ساختار ادبیات با ساختار فیلمسازی تفاوت چندانی دارد . این وجهه تشابه معیاری اصولی برای تولید محتوا در عرصه سینما و تلویزیون است اما تطابق ادبیات با ساختار سینما و تلویزیون خود نیاز به مهارت دارد. زبان فارسی از پتانسیل و ظرفیتهای زیادی برخوردار است اما کسب آن آسان نبوده و باید بدانیم از این ظرفیت در تولیدات سینمایی و تلویزیونی چگونه استفاده کنیم.
وی ادامه داد: سالانه ۱۹ هزار واژه به زبان انگلیسی اضافه و در فرهنگ آکسفورد لحاظ میشود در حالی که با کمی مقایسه سالانه به تفاوت واژگان در آن پی میبریم اما متاسفانه در به روز رسانی و افزایش دامنه لغات زبان فارسی در بی توجهی به سر برده و بنابر دلایلی بخشی از زبان مغفول مانده است در حالیکه میشود از آن به نحو احسن بهره برد.
این کارشناس ادبیات و سینما عدم وجود سواد رسانه ای را عاملی برای استفاده غلط ازوسایل ارتباط جمعی نظیر تلویزیون معرفی کرد و بسیاری از مشکلات مربوط به ادبیات و زبان فارسی را از آن دانست.
وی در خصوص کارکردهای زبان فارسی افزود: به طور کلی زبان در ۳ کارکرد تبلیغی و تشویقی، ادبی و اطلاع رسانی تقسیم بندی میشود که باتوجه به گستردگی عمل و ظرفیت بالای سینما ، قطعا این کارکردها برای آن کاربردی اساسی دارد. در این میان فیلمنامهنویسان نیز وظیفه دارند زبانی را به کار گیرند که برای مخاطب سینما قابل درک باشد این در حالی است که انحرافات نادرست زبان و ادبیات فارسی پایه و اساس آن را دچار مشکل میکند . تبلیغات غیر اخلاقی مرسوم در سینما و تلویزیون حتی در فیلمهای سینما و سریالهای تلویزیونی ریشه دوانده و به علتی برای تغییر و تحول در سیر زبان تبدیل شده است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
کریمی عباسی اظهار داشت: انتخاب نوع کلمات و چیدمان آن در کاراکتر فیلم ها در جذب مخاطب تاثیر بسیاری دارد؛ چرا که مخاطب سینما بر اساس سبک و نقش، دیالوگها را از بازیگر میپذیرد. این در حالی است که با وجود تشابه معنایی در لغات، نمیتوانیم از واژهها به راحتی استفاده کرده و توجهی به دیالوگها در سینما و تلویزیون نداشته باشیم.
کورش علیانی، دانش آموخته زبان شناسی، یکی دیگر از میهمانان این نشست تحلیلی بوده است که در واکنش به کریمی عباسی نسبت به تشابه زبان و ادبیات فارسی گفت: برخلاف نظر کریمی عباسی، زبان فارسی با ادبیات تفاوت بسیاری دارد . درواقع ما زبان و ادبیات سینما را نمیدانیم به همین دلیل در بنبستهای تولیدات سینمایی و تلویزیونی ماندهایم و کاسه چه کنم به دست گرفتهایم .
علیانی گفت: کاملا واضح است که قواعد کار علمی در حوزه زبان را نمیشناسیم . ما مدام دلواپس هستیم و میگوییم زبان فارسی در خطر است اما من نمیدانم چه کسی گفته است که زبان فارسی در خطر است؟ در حالی که براساس بررسی یونسکو زبان در خطر ۹ فاکتور دارد که حتی در یک معیارش هم از سطح بالای ۵ هم پایینتر نیستیم . زبان فارسی اگر هم در خطر است از جانب همین دلواپسیها در خطر قرار گرفته است . فارسی زبانان مدام از کلمات فرنگی و غریبه استفاده میکنند در حالی که باید دوستان مدعی زبان فارسی، توان تحلیل علمی زبان را داشته باشند. ما شانس آوردهایم پروژه فردوسی موفق نشد. اگر فردوسی میتوانست واژههای زبان فارسی را نگه دارد همانند دیگر زبانها در برابر زبان عربی از بین میرفت.
وی افزود: گنجینه زبان فارسی منوط به دیوان حافظ و مولانا و غیره نیست. ما نمیتوانیم از اشعار مولانا موضوعاتی نظیر کودکان کار را استخراج کنیم؛ چرا که این افراد در زمان دیگری زندگی کرده اند و با مسائل و مشکلات امروز سنخیتی ندارند.
علیانی با طرح سوال هویتسازی سینما ، چقدر در تشکیل و تاکید هویت ایرانی تاثیر داشته است؟ اذعان داشت: هیچوقت پژوهشسازی خوبی در این حوزه صورت نگرفته و تنها به دنبال جایگاه واژهها بودهایم این در حالی است که متدولوژی آن در آثار خارجی به وضوح دیده میشود. واژه جزو بی اهمیتترین و کماثرترین بخشهای یک زبان است اما عدم تفکیک بین لغات و مفهوم منجر به با اهمیت نشان دادن واژه در زبان شده است. گستردگی به لحاظ تعداد واژهها از دیگر تصوراتی است که اهمیتی ندارد. چرا که تعداد واژههایی که به مفاهیم منفک از هم توجه میکند، حائز اهمیت است. در این میان کارآمدی زبان در چارچوب توجه به تعداد واژههای بالا ، بینشی اشتباه است . اساسا تعداد کلمات نمیتواند معیاری برای کاربرد زبان باشد .گاهی تغییر در لحن، نیاز فرد را تامین کرده و مانع از استفاده تعداد زیادی از واژهها میشود.
وی استفاده مکرر و بهرهمندی مردم از برخی زبانها را عامل ماندگاری زبان معرفی کرد و خاطرنشان کرد: در زمان ورود اسلام به ایران، دو زبان پهلوی و دری وجود داشته است اما ترویج زبان دری و استفاده از آن منجر به فراموشی تدریجی زبان پهلوی شده است بنابراین نهایتا زبانی را که مردم استفاده میکنند باقی میماند و حساسیت درتاثیر پذیری از زبانهای دیگر کاملا بیمورد است.
این زبان شناس ادعا کرد: در جهان قصه زیاد نیست و ما مدام قصهها را برای هم تعریف میکنیم اصولا قصهها ادبیات نیستند و ما هر چقدر به وجه زبانی و ادبیاتی آن بپردازیم پرتتر میشویم ما هرچقدر جلسه سعدیخوانی بگذاریم و امیر ارسلان نامدار بخوانیم از آن چیزی در نمیآوریم .
علیانی افزود: ما باید به دنبال رابطه مابین زبان فارسی و سینما باشیم در این راستا هرچقدر متنیتر به موضوع نگاه شود در این ارتباط ناموفقتر خواهیم بود. فیلمهایی نظیر رستم و سهراب با تمام ارزشمندی شان ، با موفقیت روبرو نشد چرا که نگاه متنی به موضوع داشتهایم.
وی یادآور شد: صرفا دو راه برای تبدیل روایتهای بنیادین به داستان وجود دارد که در وهله اول توجه به تصویر است که از طریق سینما ممکن میشود و تاریخ سینما را میسازد.مخاطب سینما مردم کف خیابان هستند که با سازندگان سینما تفاوت دارند. آنچه که تا به امروز از منظر زیبایی شناختی وجود دارد، همیشه به پیشینه زبان فارسی نگاه کرده است در حالیکه در قرن ٢١ نمیتوان معیار سنجش افراد را صحیحخوانی غزل و اشعار گذشتگان دانست.
علیانی ارتباط مفهومی را یکی از کارکردهای جزئی زبان میداند و افزود: در واقع افراد با زبان برای خود وجه میسازند و رابطههای اجتماعی خود را نشان داده و جایگاه خود را تثبیت میکنند. نگاه بسته به کارکردهای زبان مارا به بن بست رسانده است. فاصله میان زبان گفتار و نوشتاری عمیق شده و با توجه به تنوع زبانی نمیتوان از ادبیات گذشته انتظار زیادی برای ساخت فیلم داشت.
حسن نورانی، استاد دانشگاه، از دیگر میهمانان این مراسم بود که بررسی جایگاه زبان و ادبیات فارسی در تولیدات سینما و تلویزیون را منوط به بازنگری سیر تاریخ عملکرد این رسانهها دانست و اذعان داشت: ریشهیابی مشکلات ادبیات در تولیدات را باید از دوران مدرسه شروع و و تا به امروز بررسی کنیم. برنامهها و فیلمهای تلویزیون و سینما در دوران کودکی ما با محتوای امروز این رسانهها تفاوت مشهودی پیدا کرده است. این در حالی است که در گذشته شاهد تولید آثار فاخری در تلویزیون بوده و نوع گویش و دیالوگها به نحوی ادبی و اصولی مطرح میشد و تا جایی پیش میرفت که زبان عامه مردم را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اینکه فردوسی و یا حافظ و سعدی متعلق به گذشتههای دور هستند، بحثی بینتیجه و همیشگی بوده و در طرفداری و تکذیب آن هم همیشه دچار زیاده روی شدهایم . نسل امروز ما از لحاظ زبانی کاملا بیسواد است و از قدرت درک معنای واژهها و درک زمانی نیز عقب مانده است.
وی یادآور شد: طی چند دهه گذشته رسانه بر مردم تاثیرات بسیاری گذاشته است اما تغییر ذائقه و بیسلیقگی در این عرصه منجر به تولید آثار سطح پایین و تمسخر شد. ناگفته نماند که زبان فارسی گستردگی بسیاری دارد که بخشی از آن متعلق به کشور افغانستان است . زبان فارسی رایج در ایران تا حدی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار گرفته که در کشور افغانستان به منظور جلوگیری از تاثیر زبان ما اقدام به تصویب مصوبهای برای مقابله با زبان فارسی رایج در ایران کرده و با آن مبارزه میکنند در این میان تحت تاثیر قرار گرفتن معلمان مدارس نسبت به گویش دانشآموزان و مواجهه با ذائقههای شکل نگرفته، ادبیات قشر فرهنگی و آموزشی را نیز متحول کرده است که این اتفاق برای زبان و ادبیات کهن ما بسیار نگران کننده است.
نورانی تاکید کرد: در کشور ما مطالعه آثار فاخر معنایی ندارد که حتی بخواهیم بر تاثیرگذاری آن امیدوار باشیم؛ چرا که جایگاه امروز زبان فارسی نیاز به فکر دارد. در حال حاضر فرزندان ما در آن عرصه بیمطالعه منتقد هستند و این ایراد بزرگ ما است .
وی بهرهمندی از وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی را مستلزم سواد رسانهای دانست و افزود: مردم از سواد رسانهای و کاربرد آن غافلند. قشرعمومی برای استفاده مناسب از ابزارهای ارتباطی نیاز به آموزش دارد که متاسفانه از آن محروم هستیم. من معتقدم یک ملت و کشور میتواند سالها مورد تهاجم دیگر کشورها قرار گرفته و دگیر جنگ شود اما تا مادامی که زبانش را از دست نداده همچنان یک کشور مستقل و پابرجاست. زبان به مثابه هویت فرهنگی یک جامعه است و از دست دادن این هویت بدون جایگزینی مناسب به معنای از دست دادن همه چیز است. باید بگویم قطعا زبان با پیشینه غنی به راحتی از دست نمیرود.
این استاد دانشگاه ضعیف شدن علوم انسانی در عرصه دانشگاهی و صحن عمومی جامعه را ضربه به هویت عمومی معرفی کرد و گفت: راندن نخبگان فرهنگی از محافل مختلف و تقسیمبندی خادم و خائن بودن آنها بر ادبیات و زبان فارسی تاثیرگذار خواهند بود، در حالیکه این افراد با بستر اصلی سینما )متن) تنیده شدهاند. سینما تنها هنری است که از هر حرفی بهره گرفته و هنر خلق میکند و تا زمانی که متن نباشد سینمایی نخواهیم داشت. وقتی که قشر تاثیر گذار فرهنگی کلا نادیده گرفته شوند و یا از بین بروند، این جایگزینی و جانشینی با مشکل روبرو می شود. بحث ما از دست رفتن زبان فارسی نیست بلکه بی احساسی نسبت به این زبان است که مشکلساز شده است .
نورانی در پایان گفت: بیتوجهی فرزندان به ادبیات و ترویج گفتمان محاوره در فضای مجازی، پدیده ای همگانی است که در همه کشورها مشکل ساز شده اما بی احساسی فرهنگی نسبت به پارامترهای فرهنگی یک کشور مهم تر از آن بوده و پیامدهایی جبران ناشدنی به دنبال دارد. ما باید به تاریخ زبان فارسی رجوع کنیم و این این رجوع تا حدی میتواند کارساز شود که بتوانیم به پختگی افراد در زبان برسیم.
در ادامه ناصر فیض، نویسنده، شاعر و مسئول دفتر طنز حوزه هنری، نگرانی نسبت به ازبین رفتن زبان و ادبیات فارسی را بیمورد اعلام کرد و گفت: ورود واژههای جدید به زبان فارسی و بعضا واژههای غریبه، نگرانیهای را نسبت به از بین رفتن زبان فارسی برای برخی افراد ایجاد کرده است در حالی که به نظر بنده نگرانیای در این زمینه وجود ندارد؛ چرا که تاثیرپذیری زبان فارسی از دیگر زبان ها اتفاقی عادی است.
وی افزود: در تاریخ زبان فارسی کشور ما اصلاحات و واژههای زیادی وجود دارد که بنا به دلایلی نامعلوم، مورد استفاده قرار نمیگیرد بنابراین عدم استفاده از واژههای جدید، به معنای کمبود لغات و بیتحرکی زبان ما نیست. در این میان حتی نیازی به تلاش زبان شناسان نیست و مردم خود جهت و معنای واقعی واژهها را پیدا میکنند. در معرفی و شناساندن معنا و کاربرد واژهها از ابتدا اشتباه و کم کاری شده و دیگر قادر نیستیم با برگزاری کلاس و نشستهای مختلف نسبت به این اصلاحات اشتباه رایج در بین مردم اقدام کنیم. در واقع مشکل اصلی در جایگزین کردن واژهها به جای لغت اصلی در زبان فارسی است. زبان شناسان باید نسبت به معرفی لغات در جای درست و معنای واقعی خود به موقع عمل کنند .
فیض درباره لزوم نظارت بر روند استفاده از زبان و ادبیات فارسی دربرنامههای تلویزیونی خاطرنشان کرد: سینما و تلویزیون محفلی برای گسترش زبان است اما به تنهایی نمیتواند منجر به معرفی و ارائه مناسب آن باشد. این در حالی است که هر اقدامی در کشور، متولی مختص به خود را دارد. غلطخوانی اشعار حافظ و سعدی و غیره یکی از اشتباهات رایج در این عرصه است که بنابر سلیقههای شخصی نسبت به آن نظر داده میشود در حالی که برای جلوگیری از این اشتباهات نیاز به شورای نظارت برای درستخوانی داریم تا از ظرفیتهای به نحو مناسب و کارشناسانهای استفاده شود .
وی اذعان داشت: مشکلات زبان و ادبیات فارسی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی ریشه در کوتاه آمدن مسئولان فرهنگی گذشته دارد که باید حل شود. ادبیات و زبان فارسی با وجود شباهتهای زیاد، از یکدیگر مجزا بوده و تفکیکی شده عمل میکنند در این شرایط نباید مشکلات این حوزه را با هم بدانیم .
مسئول دفتر طنز حوزه هنری تاکید کرد: بررسی جایگاه امروز زبان فارسی نیازی به مته به خشخاش گذاشتن ندارد بلکه باید به دنبال علت تاثیرپذیری نسل جدید از فضای مجازی و ادبیات رایج در آن باشیم. نسل ما قاری حافظ و سعدی و آموزش ادب و حکایت از آن بوده و در نسل امروز فارغ از این دنیا، باید به دنبال صحیحخوانی باشیم. چه اتفاقی افتاده است که با پیشرفت تکنولوژی و علم و غیره باید به دنبال رفع اشکالات زبانی مرسوم باشیم در حالیکه گذشتگان تحت تاثیر حافظخوانی و غیره باسوادتر بودهاند؟
مهدی صالحی، دبیر انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش و درستنویسی، از دیگر میهمانان این مراسم بود که درباره وظیفه ویراستاران در حوزه زبان و ادبیات فارسی گفت: در دورهای از زمان ما را پلیس زبان میدانستند و در موسسه ویراستاران با قدمت ده ساله سعی شده است نسبت به این اقدام خودداری کرده و مرزهایی برای ادبیات و زبانشناسی و مبناهایی برای کمک به این عرصه را در نظر گیریم که در نهایت موسسه ویراستاران به انجمن ویراستاران تبدیل شد. در این میان توجه به زوایای پنهان و مغفول زبان فارسی و ادبیات به عنوان هدف این انجمن قرار گرفت.
وی افزود: مباحث مربوط به اهمیت زبان فارسی در سینما از جمله اقداماتی است که طی سه سال گذشته در انجمن مورد بررسی قرار گرفته در این میان توجه به زبان و نه صرفا ادبیات از اهمیت بالایی برخوردار شده است . پیشنهاد ما به جشنواره فیلم فجر اعطای جایزه زبان فارسی و تجلی آن در فیلمها بوده است تا به ظرفیتهای زبان متناسب با موضوع فیلم و شیوه کارگردانی و فیلمنامه آن توجه بیشتری شود . ما به دنبال تربیت افراد همانند شاخصهایی چون علی حاتمی نیستیم بلکه به دنبال دستیابی به نحوه استفاده از زبان فارسی در حال حاضر هستیم وطرح این سوال که آیا از همه ظرفیتهای زبان فارسی استفاده میشود یا خیر؟ این روند علاوه بر فیلم های داستانی در فیلم های مستند نیز صورت گرفته است و تا کنون ۳۰۰ فیلم مستند توسط کار گروه مورد بررسی قرار گرفته تا خطاهایی نظیر زیرنویس و عدم تطابق آن با مفهوم مورد نظر اصلاح شود که این امر هیچ ارتباطی به حتی زبان فارسی و ادبیات رایج ندارد .
صالحی خاطرنشان کرد: تعیین خطا یا کج سلیقگی در تولیدات نیاز به همکاری و مشارکت دارد . در سینما جایزه ی زبان فارسی در جشنواره فیلم فجر امسال به فیلم سرخ پوست تعلق گرفت اما با وجود بازخورد های خوب یا بد ما نسبت به تعلق این جایزه همت خود را انجام داده ایم . در این راستا نیز تعاملاتی با سازمان سینمایی انجام شده تا دبیرخانه های ثابت برای زبان فارسی ایجاد شود . بنده معتقدم با وجود تمامی نقطه نظرات دوستان نسبت به ضعفها و کاستیهای موجود در تولیدات سینما و تلویزیون ، قطعا مسیرهای مشترکی برای بهبود وضعیت وجود دارد .
وی یادآور شد: در حال حاضر ۷ مبنا در کارگروه تعریف شده است که اگر بخواهیم درباره جایگاه زبان فارسی در فیلمها اظهار نظری کنیم ، باید بر اساس معیارها و مقیاسهایی این اقدام انجام شود. یک دستی زبان شخصیتهای فیلم که بخش وسیعی از آن در دیالوگهای فیلمنامه تعیین میشود از جمله این معیارها است . تخصصی بودن گونه و لحن زبان هر شخصیت در تناسب با ویژگیهای روانی و رفتاری آن شخصیت از دیگر معیارها است . که در این حالت شخصیتها در مواجهه با جایگاههای مختلف امکان بروز خطا را داشته که در شخصیتهای سینمایی این خطا به نمایش گذاشته نمیشود . همه افراد دچار خطای زبانی میشوند و کژتابی از جمله خطاهای رایج است. انتخاب گویشها و توجه به قدرتمندی آن از جمله معیارهای مورد توجه است که در بهره برداری از لهجه و گویشها دچار زیاده روی و یا کم و کاستی در فیلمها نشویم . تناسب گفتار و لحن شخصیتها با دیگر عناصر فیلم در هر موقعیت نیز باید مورد توجه قرار گیرد . درست بودن جنبههای زبانی هر زبان یا گویش و یا لهجه در فیلم نیز نباید فراموش شود . ملاحاظاتی املایی اسانی فیلمها نیز در زبان و ادبیات فارسی فیلمها مورد بررسی قرارمی گیرد .
دبیر انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش و درستنویسی در ادامه گفت: کاربرد لغات از نظر زمانی از دیگر مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد . در حال حاضر با دیالوگهای ماندگار کمتری در آثار مواجه میشویم که برای نمونه به فیلم «محمد رسول الله » و دیالوگ ماندگار ابوحمزه میتوان اشاره کرد . کمبود این گونه جملات ما را به راهاندازی پویش دیالوگ ماندگار و پیشنهاد آن به جشنواره فیلم ایجاب کرده است . راه اندازی مرکزی برای بررسی این گونه ارکان و ارائه آن به اهالی سینما و تلویزیون میتواند اقدامی موثر و جدیای باشد که همکاری اهالی هنر را میطلبد تا با زبان پختهتری با ارائه آثار بپردازیم.
وی افزود: در حال حاضر در بررسی آثار تنها به خود فیلم پرداخته میشود و از حواشی فیلم غافل هستیم در این بین از پوستر ، مجلات و کتابهای مربوط به فیلمنامهنویسی نیز غافل بوده ایم . تلاش می شود که استادان زبان شناسی و ادبیات در کنار اهالی سینما به مذاکره پرداخته تا مشکلات زبانی فیلم ها تا حد امکان رفع شود . در حالی که تعداد زبان شناسان سینمایی کم بوده ، در این زمینه نیاز به انجمن های حمایتی داریم . تا به حال در ارگان های مربوطه به سینما از جمله سازمان سینمایی اقدامات جدی نسبت به پیگیری زبان فارسی در تولیدات سبنمایی و یا حتی تلویزیونی صورت نگرفته است . این در حالی است که تاکنون تمامی این اقدامات نسبت به این قضیه به طور داوطلبانه از جانب فعالان عرصه زبان فارسی و سینما انجام شده است .
صالحی مشکل اصلی زبان و ادبیات فارسی را عدم وجود جایگاه و پژوهشگاهی برای سنجش ارزش زبان اعلام کرد و یادآور شد: فرهنگ و دیگر جنبه های کشور ما به زبان فارسی بی اعتنا است و این منجر به ضرر در عرصه های اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و غیره شده است؛ این درحالی است که این ضررها صرفا در قالب زبان سنجیده نمی شود. شاید بزرگترین خطا از لحاظ روش شناسیپ ، بیان مفهوم در واژه و بعد از آن در فرهنگستان است. ما در عرصه های حاکمیتی هر کاری که می خواهیم انجام می دهیم ولی به دنبال پیوست زبانی آن نیستیم.که بر جایگاه آن در روایت و قصه تولیدات سینما و تلویزیون نیز تاثیر می گذارد در حالیکه که نسبت به این امر در کشورهای دیگر اقدام شده و تاثیرات مثبتی در تولیدات داشته است.