سینماروزان: درسالیان اخیر برخی آقازادگان سیاسی-اقتصادی برای حضور در تیم تولید محصولات هنری علاقه زیادی نشان داده اند؛ از حمیدرضا عارف آقازاده محمدرضا و علی حضرتی آقازاده الیاس هر دو از سران اصلاح طلبی و امیرحسین شریعتمداری آقازاده و محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری معاون دولت اعتدال تا برادران رسولاف آقازادگان جلال مدیرعامل بانک آینده و عباس نادران آقازاده الیاس نادران از سران اصولگرا، به فعالیت از سینما تا شبکه خانگی و موسیقی علاقه نشان داده اند.
به گزارش سینماروزان به جز این مواردی مانند محمدصادق میرکریمی آقازاده رضا میرکریمی را داشتیم که به ناگاه از مدیریت در جشنواره ای موسوم به جهانی فجر سربرآورد؛(اینجا را بخوانید) جشنواره ای که اخیرا فاش شد بیشتر از 8میلیارد بودجه صرف آن شده است!
زمزمه های مبنی بر حضور فردی نه چندان شناخته شده با نام مهدی وجدانی به عنوان رهبر ارکستر ملی سبب ساز آن شده که خبرگزاری اصولگرای «تسنیم» با مرور سوابق این فرد پرسشهایی جدی طرح کند درباره نقش «ژن خوب» در پیشرفت سریع این فرد.
جالب است فرد موردنظر بناست رهبری ارکستری را برعهده بگیرد که زمانی فرهاد فخرالدینی و اخیرا فریدون شهبازیان رهبریش را برعهده داشته اند، از مدیریت روابط عمومی معاونت هنری ارشاد آغاز کرده و به ناگاه مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر شد و حتی همسرش هم به مدیریت ستاد خبری جشنواره تجسمی فجر رسیده است!!!
متن گزارش «تسنیم» را با ذکر این توضیح بخوانید که سینماروزان آماده است توضیحات مهدی وجدانی را درباره پرسشهای طرح شده درباره چگونگی رشد سریع شغلیش منعکس کند:
«ژِنِ خوب» وجدانی را رهبر ارکستر ملی کرد
روزهای ابتدایی آمدن علی مرادخانی به ساختمان معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با معرفی ندا انتظامی به عنوان مدیر روابط عمومی این معاونت همراه بود. این مسئله بسیاری از اهالی رسانه را خوشحال کرد. چرا که برای نخستین بار کسی از خاک خوردههای عرصه رسانه با نگاه تخصصی به موسیقی، وارد ساختمان مدیریت روابط عمومیِ معاونت هنری شده بود. اما این اوضاع چندان دوام نیافت. انتظامی خیلی زود دفترش در ساختمان معاونت را ترک کرد و هرگز هم درباره علت استعفایش سخنی نگفت.
کمی بعدتر سروکله مهدی وجدانی پیدا شد. قدیمیهای عرصه رسانه او را نمیشناختند، در واقع بسیاری از اهالی رسانه او را هرگز ندیده بودند. اما مهدی وجدانی تنها براساس روابط و نه ضوابط، مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزارت ارشاد شد. همان زمان هم زمزمههایی بود که او فامیل نزدیکِ یکی از مسئولان اسبقِ وزارت ارشاد است. این فرضیه اگر درست باشد، نشان میدهد که «ژِنِ خوب» چقدر میتواند در موفقیت آدمها تاثیر داشته باشد.
او آرام آرام در همه جا رسوخ کرد. آلبومهایش را یکی یکی منتشر کرد. مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر شد. مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی نواحی شد؛ این آخری را با کنار زدنِ یکی دیگر از قدیمیهای عرصه رسانه به دست آورد. وجدانی در سال جاری هم مدیر روابط عمومیِ سیوسومین جشنواره موسیقی فجر است. این پایان همهی ماجراجوییهای وجدانی نبود. او نفوذش در معاونت هنری و البته تسلطش را به کار گرفت تا مدیریت ستاد خبری نهمین دوره جشنواره تجسمی فجر را به همسرش بسپارد.
وقتی در نشست خبری این جشنواره «ساناز ساسانی نیا» روی صندلی مدیریت نشست؛ تقریبا دهانِ همهی خبرنگاران به تعجبِ دیدن او باز مانده بود. جالب این که خودِ ساسانی نیا به عدم داشتن سابقه و تجربه در حوزه خبری تجسمی اعتراف کرده و گفته بود که «سعی میکنم در این کار موفق باشم.» ساسانینیا در آن نشست گفت: «حقیقت را بگویم با جشنواره وارد حوزه تجسمی شدهام. سال 77 وارد روزنامه ایران سپید شدم و از آن زمان تا به امروز در روزنامه طبرستان، خبرگزاری شهر، روزنامه تهران امروز، به صورت پروژهای با جشنواره تئاتر و روزنامه مهر نو در حوزههای سینما، تلوزیون و موسیقی فعالیت کردم.»
وقتی رابطه داشته باشید، نخستین حضورتان در یک عرصهی به خصوص میتواند مدیریت روابط عمومیِ معتبرترین جشنوارهی آن حوزه باشد.
در ادامهی تسلطِ مهدی وجدانی بر معاون هنری وزیر ارشاد، او قرار است رهبری ارکستر ملی را برعهده بگیرد. ارکستری که روزی فرهاد فخرالدینی رهبرش بود و اکنون هم که فریدون شهبازیان رهبریش را بر عهده دارد. حالا قرار است رهبر مهمانش مهدی وجدانی باشد. کسی که حضورش در معاونت هنری به پشتوانهی حمایتهای علی مرادخانی بود و اکنون هم به پشتوانهی همان حمایت و با فشارهای او، میخواهد رهبری ارکستر ملی ایران را به دست بگیرد.
کُل سابقهی مهدی وجدانی در عرصه موسیقی به انتشار چند آلبوم و البته رهبری ارکستر «نوای صلح» برمیگردد. ارکستری که در ظاهر به صورت خصوصی اداره میشده و اجراهایی در تالار رودکی داشته است.
متاسفانه واقعیتی که این روزها بیش از هر زمان دیگری در ایران رخ نمایانده است؛ تاثیر «ژِنهای خوب» در گرفتنِ سِمتهای مختلف است. حضور مهدی وجدانی در سِمتِ رهبری ارکستر ملی تازهترین مورد آن است.
اگر فرض کنیم که مهدی وجدانی برای گرفتنِ چوب رهبری ارکستر ملی تلاشی نکرده و به او پیشنهاد شده است؛ که البته فرضی محال است؛ باز هم بهتر بود که مهدی وجدانی خودش این سِمت را نمیپذیرفت. وجدانی بهتر بود در همان مدیریت روابط عمومی میماند و احاطهاش بر جشنوارههای معاونت هنری را ادامه میداد. حضور در جایگاه رهبری ارکستر ملی پشتوانهی علمی و تجربیِ عمیقی میخواهد که اگر در چنین سطحی نباشی و این مسئولیت را بپذیری، بیشک سقوطی آزاد برایت به همراه دارد. سقوطی که شاید برای بازگشت باید سالها صبر کنی. و اکنون مهدی وجدانی خود را در آستانهی این سقوط آزاد قرار داده است.
وقتی بنیاد رودکی میخواست خبرِ رهبری مهدی وجدانی در ارکستر ملی را اعلام کند، در میان متن خبر این پاراگراف را هم قرار داد: «در این رویداد، با استقبال و حمایت استاد حسین علیزاده و به رهبری مهدی وجدانی قطعه نینوا اجرا میشود.»
در واقع همین یک خط نوعی شیطنت و سوءاستفاده در آن هست که میخواهد حمایت حسین علیزاده را به رهبری مهدی وجدانی ربط بدهد. در حالی که هرگز اینگونه نیست.
دو سال پیش هم وقتی ارکستر سمفونیک تهران میخواست قطعهی «نینوا» را در قالب جشنواره موسیقی فجر اجرا کند، حسین علیزاده اجازهی این کار را داد؛ با این که خودش هرگز در جشنواره موسیقی فجر شرکت نکرد. از سوی دیگر حسین علیزاده نگاهی ملی به قطعهی «نینوا» دارد و حتی اجازهی اجرای آن به ارکسترهای کوچک در شهرستانهای مختلف را هم داده است.
وقتی کسی نه براساس تخصص که براساس روابط به رهبری ارکستر ملی ایران میرسد، نوعی توهینِ ضمنی به اهالی موسیقی است. برکسی پوشیده نیست که در معاونت هنری رفیقبازیها حرف اول را میزند، اما واقعیت این است که همین رفیقبازیها تا پیش از این، اندکی زمینههای تخصصی هم داشته است. اما حضور مهدی وجدانی در ارکستر ملی نشان داده که ماجرا روز به روز در حال عمیق و عمیقتر میشود.
شاید بهتر است سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نگاهی دقیقتر به معاونت هنریِ زیر دستش داشته باشد.