1

افشاگری مرکز گسترش حکایت دارد از عدالت مطلق محمد آفریده در توزیع بودجه⇐حمایت از ۴۴پروژه با بودجه‌ای چهارمیلیاردی در دوران مدیریت محمد آفریده/حمایت از ۲۴پروژه با بودجه‌ای پانزده میلیاردی(!) در دوران مدیریت شفیع آقامحمدیان/حمایت از فقط ۸پروژه با بودجه‌ای بیش از دومیلیارد در دوران مدیریت طباطبایی‌نژاد

سینماروزان: تقاضای رسانه های مستقل سبب ساز آن شد که بعد از بنیاد سینمایی فارابی و موسسه رسانه های تصویری که فهرست حمایتی خود در سالهای اخیر را منتشر کردند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم به تازگی فهرست حمایتی خود در ده سال اخیر را منتشر کند.(اینجا را بخوانید)

در فهرست ارائه شده از سوی مرکز نام 76 پروژه سینمایی به عنوان پروژه های مشمول تسهیلات مرکز دیده میشود و اگر بخواهیم به لحاظ گستردگی دامنه حمایتی بسنجیم موفقترین کارنامه مرکز از آن محمد آفریده بوده است.

اول. در فاصله زمانی 85 تا 88 و در زمان مدیریت محمد آفریده بر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نزدیک به 44پروژه سینمایی با بودجه‌ای حدودا چهار میلیاردی مورد حمایت قرار گرفته اند و جالب اینجاست که در میان دریافت کنندگان تسهیلات همه جور سینماگری به چشم میخورد؛ از امثال بهنام بهزادی و محسن امیریوسفی و عبدالرضا کاهانی تا مسعود ده نمکی و محمدرضا ورزی و مسعود اطیابی!

این معنایی دارد جز آن که آفریده کوشیده بود حین مدیریت خود شرایط بهره وری تمامی سینماگران با حدی میانه از بهره هوشی را فراهم آورد و تا حد امکان از خودی و غیرخودی کردن در ارائه تسهیلات بپرهیزد؟

دوم. در فاصله زمانی 88 تا 92 و در زمان مدیریت شفیع آقامحمدیان بر مرکز گسترش 24پروژه مورد حمایت بوده اند آن هم با بودجه ای هنگفت نزدیک نزدیک به 15میلیارد.

 در همین دوره بوده که بالاترین پرداختیهای مرکز اهدا شده و از جمله بیش از 6میلیارد برای «لاله» یا بیش از 2میلیارد برای «شهابی از جنس نور» و بیش از یک میلیارد برای «رنج و سرمستی» و ناگفته پیداست که علیرغم بودجه هنگفت 15میلیاردی گستردگی توزیع بودجه مناسب نبوده و تقریبا نصف دوران آفریده را شامل شده.

سوم. در فاصله زمانی 92 تا 96 و در دوره مدیریت محمدمهدی طباطبایی نژاد بر مرکز گسترش فقط 8پروژه مورد حمایت قرار گرفته اند آن هم با بودجه ای بیش از 2میلیارد. رقم صرف شده برای حمایت از همه کمتر است. یک دلیل آن میتواند راه اندازی محافل سینمایی بودجه خوار از هنروتجربه تا جشنواره جهانی(؟) فجر و مدرسه ملی سینما در دوره اخیر باشد که باعث شد بودجه واریزی به مرکز از همه کمتر باشد؟؟

فارغ از این،  آمار کمّی حمایت شدگان مرکز در بدترین حالت خود قرار دارد و در این دوره زمانی فقط 8 پروژه مورد حمایت قرار گرفته‌اند!!




پرسشهای مدیرعامل اسبق مرکز گسترش⇐ وحید جليلوند که در صدا وسيما تربيت یافته چرا در ونیز کلمه‌ای درباره مسلمانان میانمار سخن نگفت؟/مگر نه اینکه ایشان در صداوسیما بارها شنوندگان را به یاد مظلومان کربلا انداخت پس چرا در ونیز کلمه‌ای درباره مظلومان میانمار حرف نزد؟/آقاي جليلوند! آيا اشاره به كشتار ظالمانه مسلمانان در ميانمار نمي‌توانست آغاز ورود به انسانيت يك فيلمساز باشد؟!

سینماروزان: وحید جلیلوند هرچند نتوانست فیلم اخیرش «بدون تاریخ بدون امضاء» را در بخش اصلی جشنواره ونیز به نمایش درآورد اما حضور فیلمش در بخش جنبی «افقها» همراه شد با جایزه بهترین کارگردانی.

به گزارش سینماروزان کسب این جایزه با توجه به عقبه ای که از جلیلوند در اجرای برنامه های مذهبی در صداوسیما دیده شده بود این انتظار را ایجاد میکرد او به هنگام دریافت جایزه نقبی هم بزند به ماجرای کشتار مسلمانان در میانمار اما جلیلوند کلمه ای در این باره سخن نگفت و صرفا به بیان شعاری درباره وجه انسان سازی سینما بسنده کرد.

شفیع آقامحمدیان مدیرعامل اسبق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در یادداشتی از بی تفاوتی جشن مستندسازان خانه سینما به کشتار مسلمانان میانمار آغاز کرده و سپس  به انتقاد از جلیلوند پرداخته که محصول تربیت صداوسیماست و بارها در برنامه های مذهبی رسانه ملی از مظلومیت عاشوراییان گفته اما در بزنگاهی مهم به سادگی از کنار اظهارنظری درباره مسلمان سرباز زده است.

متن یادداشت شفیع آقامحمدیان را بخوانید:

هيس! ونیز جاي فریاد از درد مسلمانان جهان نيست

جشن مستند مستقل خانه سينما با سبك جديدي در برگزاري به پايان رسيد. از چند فيلمساز تقدير شد. در كنار تقديرشوندگان خانمي با ويلن آهنگ دلخواه خود و ديگران را با سراندن ارشه روي سيم‌ها مي‌نواخت. جوايزي به سازندگان برتر اهدا شد. مستندسازان خود مدعي‌اند كه واقعيت‌ها و در نهايت حقايق مكشوف را به تصوير مي‌كشند. پس جشنواره نيز مي‌بايست با نگاهي به واقعيت‌ها به مدعيان اين چنيني جوايزي اهدا بكند. در اين جشن به اهميت تحقيق و پژوهش اشارت ويژه شد و به افراد پژوهشگر جوايزي اهدا كرد.

اما با فراموشي يك واقعيت بزرگ ثابت كرد كه اين جشن از درون، در‌ها را به روي واقعيت و حقيقت بسته و از درون تهي است. اين واقعيت و اين اتفاق بزرگ كه دل هر انساني را به درد مي‌آورد اتفاقي جز كشتار مسلمانان بي‌دفاع روهينگيايي ميانمار نيست كه متأسفانه در اين جشن حتي به يك كلمه ياد نشد. اتفاقي كه براي مستندسازان مي‌بایست از اهميت والايي برخوردار باشد.
افسوس و صد افسوس. جشنواره ونيز جايزه بهترين كارگرداني را به وحيد جليلوند و بهترين بازيگر را به نويد محمدزاده ارائه كرد. خبر بسيار خوشحال‌كننده و غرور‌آفرين است.
اما سؤال؟
وحید جليلوند مگر در صدا وسيما تربيت نيافته و مگر در برنامه‌هاي مذهبي بارها كلامش به نام‌هاي ائمه متبرك دل هر شنونده‌اي را با ياد كربلا و كربلاييان به درد نياورده است؟!
جليلوند همزمان با دريافت جايزه به حاضرين در جشنواره و به شنوندگان مي‌گويد: «دعا كنيد سينما قبل از اينكه از ما فيلمساز بسازد، يك انسان بسازد.»

 آقاي جليلوند! آيا اشاره به كشتار ظالمانه مسلمانان در ميانمار نمي‌توانست آغاز ورود به انسانيت يك فيلمساز باشد؟! جشنواره ونيز بهترين صحنه در برابر فيلمسازان بنام جهان بود كه مي‌توانستيد دل خدا را به دست بياوريد و از مظلومان دلجويي كنيد و وحشي‌گري بوداييان و حاميان‌شان را به جهانيان و يا لااقل به فيلمسازاني كه مي‌خواهند به انسانيت فكر كنند برسانيد.

مي‌دانم جو حاكم بر چنين جشنواره‌هايي فرصت را از دست آدم‌ها مي‌گيرد حتي فيلمساز انساني مثل شما. اما قبول كنيم فرصت مغتنم را از دست داديد.




تولید سریال زندگی شهید زین‌الدین توسط مدیر سابق مرکز گسترش و حامی ساخت فیلم بلاتکلیف “لاله”⇔فیلمنامه را رفیق سابق و منتقد فعلی مجیدی می‌نویسد

سینماروزان: شفیع آقامحمدیان مدیر سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که از جمله فعالیتهای مرکز تحت امرش حمایت از تولید فیلم “لاله” اسی نیک نژاد بود که در میانه مسیر تولید متوقف شد از برنامه هایش برای تولید سریال زندگی شید زین الدین خبر داده است!

به گزارش سینماروزان جالب است که نگارش این سریال به ناصر هاشم‌زاده رفیق سالیان دور مجید مجیدی سپرده شده است؛ هاشم زاده که سرپرست نویسندگان این سریال است در سالهای اخیر رابطه چندان صمیمانه ای با مجیدی نداشته است و البته در آخرین کار اکران شده این کارگردان یعنی پروژه پرهزینه “محمد رسول ا..(ص)” نیز از وی در گروه نویسندگان استفاده نشد و در نهایت بعد از یک سال از اکران “محمد…” بود که هاشم زاده به صراحت به انتقاد از این فیلم پرداخت.

آقامحمدیان که به عنوان مجری طرح سریال زندگی شهید زین الدین معرفی شده به “فارس” گفت: تحقیقات میدانی نسبتا وسیعی در مورد شهید زین الدین صورت گرفته است و پس از تکمیل تحقیقات، به زودی مراحل نگارش فیلمنامه سریال آغاز می‌شود.

این مدیر سابق افزود: تحقیقات انجام شده در مورد شرایط اجتماعی-سیاسی و سوابق مبارزاتی شهید زین الدین از بدو تولد تا دوران قبل و بعد از انقلاب، قبولی به عنوان رتبه چهارم کنکور دانشگاه، حضور در دوران دفاع مقدس، حضور در کنار دیگر سرداران نام آور دفاع مقدس، حضور در سمت فرماندهی لشکر 17 امام علی بن ابی طالب(ع) و سرانجام شهادت وی است.

آقامحمدیان ادامه داد: نگارش متن فیلمنامه را گروهی از نویسندگان به سرپرستی سیدناصر هاشم زاده برعهده دارند و پس از پایان نگارش، ساخت سریال در یک مجموعه 26 قسمتی پیگیری خواهد شد.

وی در خصوص انتخاب کارگردان این مجموعه گفت: تعدادی از کارگردانان مطرح سینما و دفاع مقدس در این زمینه مدنظر هستند و پس از ارائه متن طرح و فیلمنامه و دریافت بازخورد آن، کارگردان مورد توافق انتخاب خواهد شد.

آقامحمدیان خاطرنشان کرد: با امضای تفاهمنامه با صداوسیمای مرکز قم، کار به صورت جدی بعد از اربعین آغاز می‌شود و با احتساب زمان تحقیقات تکمیلی، ساخت مجموعه تلویزیونی شهید زین الدین حدود هشت ماه طول خواهد کشید.




در هیاهوی انتشار فیش‌های حقوقی چندصدمیلیونی⇐کارگردان پروژه نیمه‌تمام و پرهزینه”لاله” برای همیشه به آمریکا بازگشت!⇔تکلیف آن ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون چه می‌شود؟

سینماژورنال: اسی نیک‌نژاد کارگردانی که اواخر زمستان 91 در زمان حضور جواد شمقدری در سازمان سینمایی و با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید پروژه ای به نام “لاله” را آغاز کرده بود بعد از تغییر دولت و روی کار آمدن حجت‌ا.. ایوبی در سازمان سینمایی، پروژه‌اش را معلق دید.

به گزارش سینماژورنال تعلیق تولید “لاله” در اوایل پاییز 92 در شرایطی رخ داد که حدودا 70 درصد فیلمبرداری اثر انجام شده بود و البته نیک‌نژاد هم تلاشهای خود را انجام داده بود که یک درام زندگینامه ای استاندارد با مرور بخشهایی از آنچه برای لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی ایرانی رخ داده بود را روایت کند.

دلیل تعلیق پروژه “لاله” از سوی مرکز گسترش، مشخص نبودن مالک اصلی آن اعلام شد و همزمان با تعلیق این وعده داده شد که این تعلیق تا زمان تعیین تکلیف مالکیت فیلم ادامه خواهد داشت اما در نهایت بعد از گذشت دو سال و چند ماه از تعلیق و علیرغم تلاشهایی که نیک‌نژاد برای حل مشکل انجام داد، اقدامی عملی برای راه اندازی پروژه صورت نگرفت تا نیک نژاد هم قید پروژه را زده و به لس آنجلس بازگردد.

نمی‌شود مدام اتلاف سرمایه‌ها را تماشا کرد و بر صاحب منصبان خرده نگرفت

در اعلام رسمی خبر تعلیق پروژه از سوی مرکز گسترش، بودجه مصروف برای این فیلم بیش از 6 میلیارد و 700 میلیون تومان اعلام شد و همین رقم بالا بود که عدم تعامل برای کمک به راه اندازی دوباره پروژه را زیر سوال برد. سوال اینجاست که با توقف تولید تکلیف آن 6 میلیارد و 700 میلیون تومان چه می شود؟

درست است که در همین ماههای گذشته جشنواره‌هایی به نام جهانی در کشور ما برگزار شده‌اند که بودجه ای در همین حد را صرف یک محفل کاملا بومی یک هفته‌ای کرده‌اند و درست است که مرتب هزینه‌های عمومی صرف راه‌اندازی مدارسی می‌شود که جز موازی‌کاری عایدی دیگری ندارند و باز هم کاملا بدیهی است که در همین سال قبل بودجه مهمترین ارگان سینمایی بخش دولتی صرف شراکت در تولید دو پروژه شد که در آوردگاه جشنواره فجر، جز کسالت مخاطبان را در پی نداشتند اما به هر حال نمی‌شود که مدام این اتلاف سرمایه‌ها را تماشا کرد و بر صاحب منصبان خرده نگرفت.

دقیقا مشخص کنید این 6 میلیارد و 700 میلیون به جیب چه کسی رفته؟

اگر بنا بود “لاله” به طور کامل متوقف شود که با بازگشت دائمی نیک‌نژاد به آمریکا این اتفاق تقریبا رخ داده است باید تکلیف آن رقم میلیاردی که صرف تولید نیمه کاره پروژه شد هم به طور شفاف مشخص شود به خصوص که در هفته های اخیر و با افشای فیشهای حقوقی برخی مدیران مملکتی این شفاف سازی اهمیت بیشتری هم پیدا کرده است.

الان وقتش است همان مدیران سینمایی که دستور به تعلیق این پروژه داند و البته همزمان با تعلیق رقم میلیاردی بودجه را هم اعلام کردند صریحا به شفاف‌سازی در این باره بپردازند؛ یعنی دقیقا و با ذکر جزییات مشخص گردد که این 6 میلیارد و 700 میلیون تومان صرف چه چیزی شده است و به جیب چه کسانی رفته است؟

البته که در کنار این شفاف سازی مالی باید به این پرسش هم پاسخ داده شود که چرا دو سال و اندی بعد از تعلیق پروژه ای که فقط 30 درصد تولیدش باقی مانده بود هیچ همراهی برای ادامه تولید صورت نگرفت؟

وقتی بودجه ای برای تولید صرف شده و مدیران توان بازپس‌گیری هزینه‌ها را ندارند حداقل کار این بود که از تهیه‌کننده و کارگردان بخواهند به خاطر دستمزدی که گرفته‌اند پروژه را به پایان برسانند و در نهایت مخاطبان باشند که قضاوت کنند آیا این پروژه ارزش این را داشته که چندین میلیارد صرف آن شود یا نه؟

نه آن که پروژه ای که دوسوم تولیدش انجام شده را معلق کنند و نه شرایط امتداد تولید و در معرض قضاوت گذشته محصول نهایی ایجاد شود و نه شفاف سازی درباره چگونگی هزینه‌کرد پیرامون این پروژه.

پرسشهایی پیش‌روی مدیران سابق و فعلی

البته که بخش عمده تولید “لاله” در دولت قبل انجام شد و در پاسخگویی پیرامون چگونگی تعیین و تأمین بودجه برای اثر، مدیران سابق سینمایی و از جمله مدیر سابق مرکز گسترش همباید طرف سوال قرار گیرند اما سوال اصلی از مدیران فعلی است که پروژه را معلق کردند بی آن که پاسخی دهند به پرسشهایی درباره اتلاف بیت‌المال صورت گرفته در نتیجه این توقف.

یک بار برای همیشه باید مشخص شود که آن 6 میلیارد و 700 میلیون که هنوز و بعد از گذشت 4 سال از کلید خوردن پروژه، رقم قابل توجهی است صرف چه شده است و به جیب چه کسانی رفته است؟

نیک‌نژاد که چندین بار در گفتگوهایش از این گفته بود که تنها عایدی‌اش بابت این پروژه 350 میلیون تومان بوده است. سوال اینجاست که آن 6 میلیارد و 350 میلیون تومان دیگر چطور هزینه شده است؟

اسی نیک نژاد در پشت صحنه "لاله"
اسی نیک نژاد در پشت صحنه “لاله”