1

«کیهان» خبر داد⇐یک «ژن خوب»دیگر که متهم اختلاس است وارد سینما شد!

سینماروزان: در امتداد ورود آقازادگان و وابستگان چهره های مطرح سیاسی مختلف از علی حضرتی، حمیدرضا عارف، امیرحسین شریعتمداری، محمدهادی رضوی و الیاس نادران که برخی از آنها مانند آقازاده عارف خودش را ناقل ژن خوب دانسته بود، حالا «کیهان» خبر از ورود یک «ژن خوب» دیگر به سینما داده است.

متن خبر «کیهان» در این باره را بخوانید:

 در ادامه خودنمایی فرزندان و اقوام برخی از مسئولان و دولتمردان در سینما، این بار نوبت به خواهرزاده مدیر یکی از بنیادها رسید تا با انتشار عکسی در کنار بازیگران پروژه‌ای سینمایی و خبر دادن از پایان تصویربرداری این فیلم در صفحه شخصی خود در فضای مجازی، از ورود خودش به سینما رونمایی کند!
این سرمایه‌گذار جدیدالورود سینما یکی از متهمان اختلاس در یکی از بانک‌های خصوصی محسوب می‌شود که از همه مسئولیت‌های سابق خود برکنار شده بود. به نظر می‌رسد وی عرصه تولید فیلم را به عنوان میدانی تازه برای تطهیر چهره خود یافته است.
گفتنی است، پیش از این نیز فرزندان و نزدیکان برخی دیگر از مسئولان به سرمایه‌گذاری و تولید فیلم و سریال برای شبکه نمایش خانگی اقدام کرده بودند که اغلب آنها نیز سابقه آلودگی‌های اقتصادی دارند.




در روزگاری که تهیه‌کنندگان پیشکسوت به پیشکار آقازادگان نورس بدل شده‌اند⇐محمدهادی کریمی بر حمّیت صنفی برای حذف ارزش افزوده از محصولات سینمایی تأکید کرد و گفت: وقتی رییس مجلس بر حذف ارزش افزوده از کالاهای فرهنگی تأکید کرده چرا سینما نباید از این مزیت استفاده کند

سینماروزان: در دورانی که خروجی مشهود فعالیت صنفی در نهادهایی مانند خانه سینما، تعدد مشاغل افراد قرارگرفته در حلقه های بالادستی این نهاد بوده است و در روزگاری که برخی از تهیه‌کنندگان پیشکسوت به پیشکار آقازادگان نورس فعال در بیزنسهای … بدل شده‌اند و شرایط تطهیر آنها را فراهم می‌کنند(!) اینکه همچنان سینماگران مستقلی وجود دارند که به فکر حمایت واقعی از صنف هستند جای امیدواری دارد.

به گزارش سینماروزان محمدهادی کریمی کارگردان و سناریستی که همه سالهای فعالیتش کوشیده از غلتیدن به دام سیاسی‌بازان دوری کند از جمله سینماگران مستقلی است که در هیاهوی منفعت طلبی حلقه‌های بسته قرارگرفته در صنوف سینما بر لزوم حمیت صنفی برای حذف ارزش افزوده از محصولات سینمایی تأکید کرده است.

محمدهادی کریمی با اشاره به اینکه تولیدات سینمایی نیز مانند محصولات هنری دیگر باید مشمول معافیت مالیات ارزش افزوده شوند به خبرگزاری «مهر» گفت: سینما صنعتی است که محصولاتش به عنوان کالای تولید داخلی نیاز به حمایت دارد. موضوع حذف ارزش افزوده بارها از سوی تولید کنندگان سینمایی و به خصوص کسانی که در سینمای مستقل فیلم می سازند، تأکید شده است چرا که در نظر گرفتن ارزش افزوده برای تولیدات سینمایی باعث می شود تا شاید بسیاری از فیلم ها با مشکلاتی در زمینه برگشت سرمایه مواجه شوند.

وی ادامه داد: در سال جاری قیمت بلیت یک هزار تومان افزایش پیدا کرد و گفته شد که این افزایش به خاطر پرداخت ارزش افزوده است در صورتیکه همین مقدار افزایش قیمت بعد سالها طبیعی بود وباز هم هنوز نسبت به خدمات تفریحی ، سرگرمی و حتی فرهنگی چون تاتر در زمان و مکان های همسان مثلا در یک زمان و در یک موقعیت جغرافیایی تهران ارزانتر است.

کارگردان فیلم «برف روی شیروانی داغ» توضیح داد: بارها به عنوان یک کارگردان و تهیه کننده مستقل سینما در برنامه های مختلف گفته ام که ارزش افزوده چیزی نیست که در حال حاضر صنعت سینمایی که در تولید و مهم تر از آن توزیع دچار مشکل است بتواند آن را پرداخت کند.

کریمی گفت: اتفاق خوبی که چند روز پیش رخ داد، این بود که علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در مصاحبه تلویزیونی که داشت درباره مبحث ارزش افزوده گفت مجلس دریافت ارزش افزوده مالیاتی را به صورت آزمایشی در سطح کشور انجام می داد و حالا باید قوانین جدیدی وضع شود تا بررسی شود که اخذ ارزش افزوده به صلاح است یا خیر. علی لاریجانی در این مصاحبه تاکید کرده بود که تولیداتی مانند فرش و صنایع دستی نباید مشمول پرداخت ارزش افزوده باشند. من معتقدم وقتی رییس مجلس شورای اسلامی از فرش و صنایع دستی نام می برد، از صنایعی نام برده است که تنها صنعت نیستند و نشانگر هنر و فرهنگ ایرانی نیز است.

وی بیان کرد: اگر این 2 مورد که نشان دهنده صنعت و فرهنگ و هنر کشور است، سینما نیز باید در این بخش قرار گیرد، چرا که سینما نیز اولا هنر-صنعت است و آ نهم هنر صنعتی از ایران که وجهه ی بین المللی دارد. مساله دیگر این است که سینما در ایران هنوز به صنعتی شدن به مفهومی که مثلا در آمریکا وجود دارد نرسیده است و همچنان بیشتر صبغه ی هنری دارد تا صنعتی ، درست همانند صنعت فرش دستباف. پس فردی که هرچند سال یک بار فیلمی را جلوی دوربین می برد برای پرداخت ارزش افزوده هیچ تفاوتی با فردی که تولید کننده فرش است و در بازاری که توزیع در آن مشکل است، ندارد. همه این بخش ها در توزیع دچار مشکل هستند.

کریمی در پایان گفت: یقینا سازمان سینمایی نیز به دنبال حذف ارزش افزوده است و رییس سازمان سینمایی نیزدر این زمینه تلاش های بسیاری داشته اند ولی امروز عزم همگانی فیلمسازان را می طلبد تا این قضیه را با هماهنگی سازمان سینمایی به صحن قانون گذاری برسانند که سینما هم نیازمند این معافیت است و هم شایسته ی آن.




بنا به اعلام شورای اکران، سینماها دوشنبه هم تعطیل هستند⇐آیا این تعطیلات به زمان اکران فیلمهای روی پرده اضافه خواهد شد؟

سینماروزان: در حالی که در دو هفته اخیر سینماها با حدود سه تا پنج روز تعطیلی برای فیلمهای غیرکمدی  و کمدی روبرو بوده اند شورای صنفی نمایش دوشنبه این هفته را هم تعطیل کرد.

به گزارش سینماروزان بنابر اعلام شورای صنفی نمایش تمامی سینماهای کشور در روز دوشنبه ۶ آذر همزمان با سالروز شهادت امام حسن عسگری(ع) تا ساعت ۱۷ تعطیل هستند.

سوال اینجاست که آیا این حجم از تعطیلات به قرارداد اکران فیلمها افزوده خواهد شد؟ یعنی به تعداد روزهایی که هر فیلم برای اکران دراختیار دارد افزوده خواهد شد؟؟ یا آن که برای فیلمهایی که به دلیل تعطیلی از آمار فروششان کاسته شده کمترین رجحانی قائل نمی شوند؟




نتايج تعجب‌آور يك نظرسنجی⇐اغلب نماينده‌ها كتاب نمي‌خوانند؟ سينما و تئاتر هم نمی‌روند!؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: يك سايت خبري با چند تن از نمايندگان مجلس مصاحبه داشته و از آنها درباره ميزان مطالعه، سينما رفتن و تماشاي تئاتر سؤال كرده است؛ پرسش‌هايي پيرامون سه حوزه مهم فرهنگ و هنر كه مي‌تواند نمايانگر ميزان زماني باشد كه نمايندگان مردم در مجلس براي پرداختن به فرهنگ و هنر صرف مي‌كنند، اما نتايج اين مصاحبه‌ها قابل‌توجه است؛ نمايندگان پاسخ‌دهنده به سؤال‌ها هيچ‌گاه به تماشاي يك نمايش ننشسته‌اند يا كتاب نمي‌خوانند و به سينما نمي‌روند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» در ميان 20 نماينده‌اي كه به سؤالات سايت «تابناك» پاسخ داده‌اند، تنها دو نفر كتاب مي‌خوانند، قضيه وقتي بدتر مي‌شود كه «برخي از آنها گاهي اگر از جايي دعوت شده باشند، به سينما مي‌روند و هيچ‌يك در حوزه تئاتر اطلاعات ندارند و حتي برخي از آنها تا كنون سينما و تئاتر نرفته‌اند و در خصوص نرخ‌هاي بليت سينما و قيمت كتاب هم تقريباً هيچ‌يك از 20 نماينده اطلاع چنداني ندارند.»
وقتي يك نماينده كتاب نمي‌خواند 
رهبر معظم انقلاب در ديداري با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در هشتم خرداد 92 تأكيد مي‌كنند: «وقتي لايحه‌اي به مجلس مي‌آيد يا طرحي را شما در مجلس تهيه مي‌كنيد و مي‌خواهيد اين را در يك بخشي از بخش‌هاي كشور كه مي‌تواند جدول فعاليت كلان كشور را پر كند، به كار بيندازيد، دقت شما، مراقبت شما، اهتمام شما، تحقيق شما، مطالعه شما كه به پخته شدن اين طرح يا لايحه كمك مي‌كند، يك حقي است براي مردم بر دوش شما. لايحه‌اي به مجلس مي‌آيد-بنده خودم هم در مجلس بودم و اين موارد را از نزديك تجربه كردم – وقتي كه لايحه به كميسيون داده مي‌شود و در معرض ديد اين نماينده قرار مي‌گيرد، گاهي با اين لايحه مثل يك كار مربوط به شخص خود رفتار مي‌كند، دقت مي‌كند، مطالعه مي‌كند، تحقيق مي‌كند، با كارشناس مي‌نشيند، مباحثه مي‌كند، مطلب را در ذهن خود به صورت محقق ترسيم مي‌كند.» با توجه به اين بيانات، انتظار داشتن ميزان مطالعه مطلوب در نمايندگان مجلس نه يك خواسته، بلكه حقي است كه مردم بايد از وكيل خود در مجلس مطالبه كنند.
نتايج مصاحبه‌هاي انجام شده با نماينده‌هاي مجلس، نشان‌دهنده ميزان پايين مطالعه در ميان بخشي از نمايندگان مجلس است. گرچه اين سايت تأكيد مي‌كند كه بسياري از نماينده‌ها حاضر به پاسخ به سؤالات نشده‌اند و برخي ديگر از جمله تعدادي از اعضاي كميسيون فرهنگي خواستار عدم انتشار مصاحبه‌شان شده‌اند، ولي مي‌توان حدس زد عدم‌مصاحبه يا درخواست براي منتشر‌نشدن آن ناشي از نداشتن پاسخ مناسب است و نماينده‌هايي كه حاضر به مصاحبه نشده‌اند، احتمالاً پاسخ خوبي براي اين سؤالات نداشته‌اند.  با اين حساب مي‌توان گفت كه آن 20 نماينده به نوعي نمايانگر كليتي است كه در مجلس حضور دارند. اما زماني كه يك نماينده كتاب نمي‌خواند، چه اتفاقي مي‌افتد؟ صديف بدري، نماينده مردم اردبيل مي‌گويد: غفلت از مطالعه و كتابخواني موجب دور شدن از فهم مسائل روز جامعه به ويژه براي نمايندگان مجلس خواهد شد. وي معتقد است، يك نماينده بايد روزانه مطالعات تخصصي، اطلاعات عمومي و سياسي داشته باشد و تصريح مي‌كند: بايد روزانه حداقل دو، سه ساعت مطالعه داشته باشيم چراكه بدون آن نمي‌توان خود را به روز نگه داشت و ابعاد مختلف مسائل جامعه را فهميد.
اين قصه سردراز دارد 
پايين‌بودن ميزان مطالعه در ميان نمايندگان مجلس تنها منحصر به اين دوره از مجلس شوراي اسلامي نيست و در دوره‌هاي گذشته مجلس نيز شاهد اعتراض به پايين‌بودن سطح مطالعه در ميان نمايندگان بوده‌ايم. غلامعلي جعفر‌زاده امين‌آبادي در سال 93، يعني زماني که مجلس نهم مشغول كار بود، طي مصاحبه‌اي از نطق‌هاي عوام‌پسند و وقت‌گير نماينده‌ها گلايه مي‌كند و درباره ميزان مطالعه وكلاي مردم در مجلس مي‌گويد: برخي نمايندگان بر اساس علايق شخصي مطالعاتي انجام مي‌دهند، اما در مجموع نمايندگان فرصتي براي مطالعه ندارند. نمايندگان حتي براي اينكه در جريان اخبار باشند بايد برخي برنامه‌هاي خود را تغيير دهند.
با توجه به اوضاع اقتصادي كشور، فشارهايي كه از حوزه‌هاي انتخابيه به نمايندگان وارد مي‌شود، بسيار زياد است. بايد ترتيبي اتخاذ شود كه حجم كار نمايندگان كمتر شود،  البته افرادي هم هستند كه درباره ميزان مطالعه نمايندگان مجلس نظر مثبتي دارند! براي نمونه محمدرضا مجيدي، رئيس سابق كتابخانه مجلس شوراي اسلامي بدون ذكر آمار مي‌گويد: بسياري از دوستان دانشگاهي يا همكلاسي‌ها و همدوره‌اي‌هاي ما كه در مجلس تشريف دارند، نرخ مطالعه‌شان را در حوزه شخصي‌شان مناسب و بالا مي‌بينم. شايد بتوان گفت سرانه مطالعه نمايندگان مجلس كلاً مطلوب است.
حتي اگر اين ديدگاه به شدت مثبت‌انديشانه درباره ميزان مطالعه نمايندگان مجلس را قبول كنيم، نداشتن آگاهي آنها از مسائل مهم فرهنگي و هنري مانند دور بودنشان از سينما و تئاتر كه دو بخش مهم، تأثير‌گذار و البته بحث‌برانگيز در حيطه فرهنگ هستند، اين نگراني را به وجود مي‌آورد كه نماينده‌هاي مردم نمي‌توانند  نسبت به دغدغه‌هاي فرهنگي جامعه دركي  بهتر و در برابر تهديدات و فرصت‌هاي فرهنگي پيش رو طراحي مناسبي داشته باشند.



انتقاد «کیهان» به گزارش یک رسانه معاند(!) و تیتر «هاروی واینستاین ایران کیست؟»⇐در همه چیز به دنبال تقلید از غربند حتی انتشار اخبار فساد جنسی!!!/بسیاری از سینماگران ایران معتقد و بااخلاقند

سینماروزان: انتشار گزارشی با تیتر «هاروی واینستاین ایران کیست؟» در کانالی که معاند خطاب می‌شود(!) و ذکر نام از برخی بازیگران و کارگردانان سینمای ایران به عنوان منحرفین اخلاقی با واکنش روزنامه اصولگرای «کیهان» مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان «کیهان» با انتقاد از اینکه برخی علاقه زیادی دارند در همه چیز و حتی انتشار اخبار مرتبط با فساد اخلاقی از هالیوود تقلید کنند بر این امر تأکید کرده که همچنان سینماگران بااخلاق و معتقد فراوانی در سینمای ایران حضور دارند.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

به دنبال رسوایی‌های جنسی در هالیوود که با هاروی واینشتاین (تهیه‌کننده معروف هالیوودی) آغاز شد و به بسیاری دیگر از تهیه‌کنندگان و بازیگران سینمای آمریکا رسید، گزارشی در یکی از وب‌سایت‌ها، حکایت از جست‌وجوی هاروی واینشتاین سینمای ایران داشت!

سالهاست که خبرها و گزارش‌های متعدد حاکی است که این سینما از این یک فقره سینمای هالیوود هم عقب نمانده تا جایی که مرحوم سلحشور در پاسخ به آنهایی که قصد داشتند آنجلینا جولی (هنرپیشه معروفه هالیوودی) را به ایران بیاورند، با احترام به هنرمندان متعهد سینمای ایران به کنایه گفت که برخی بازیگران زن خود یک پا آنجلینا جولی هستند! سال گذشته هم 30 بازیگر زن متأهل در نامه‌ای به معاون وقت سیمای رسانه ملی نسبت به فساد و روابط آلوده در پشت صحنه سینما و تلویزیون گلایه و دلیل کم کاری‌ خود را پرهیز از فضاهای غیر اخلاقی بیان کردند.
اما اینک با علنی شدن فساد جنسی در هالیوود، همچنان که عده‌ای در سینمای ایران از غرب تقلید کرده و می‌کنند و هالیوود را الگوی خود قرار داده و می‌دهند، در این یک فقره هم برخی در جست‌وجوی مصادیق تقلید از سینمای هالیوود و به دنبال افرادی مشابه هاروی واینشتاین در سینمای ایران هستند. 
اما به هرحال و علی‌رغم تلاش شیفتگان غرب، هنوز بسیاری از عوامل و دست‌اندرکاران و هنرمندان سینمای ایران با آنچه در غرب اتفاق افتاده و می‌افتد، فاصله بعیدی داشته و اغلب معتقد به ارزش‌ها و اعتقادات دینی هستند، چنان‌که برخی از آنها در راهپیمایی اربعین حضور داشته یا در مراسم مذهبی فعال هستند و همین نامه گروهی از بازیگران زن و حساسیت آنها نسبت به فضاهای غیر‌اخلاقی ولو به قیمت بیکار شدن، خود نشان از همین اعتقادات و باورهای دینی و اخلاقی دارد. 
اما این ویژگی از مسئولیت مدیران و متولیان سینما و تلویزیون نمی‌کاهد که بایستی بیش از این مراقب حوزه‌های مدیریتی خود بوده تا خدای ناکرده در این حوزه‌ها، چنان فضایی حاکم نشود که هنرمندان اخلاق‌گرا و معتقدان به باورهای دینی منزوی گردیده و بیکار شوند و در مقابل، افراد بی‌بند‌و‌بار و سوءاستفاده‌گر، جولان دهند. چنان نباشد که بازیگری به جرم شرکت در راهپیمایی اربعین- «ا-ب» (چنان‌که در مصاحبه تلویزیونی اظهار داشت) یا برخی اظهارات اعتقادی و دینی، بایکوت شود و برای ایفای نقش در هیچ فیلمی دعوت نشود!




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐تعطیلی سینماهای کشور در ایام سوگواری پیامبر(ص) و امام رضا(ع)

سینماروزان: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد به خاطر بالا بودن کف فروش تمامی فیلمها هیچ فیلم تازه‌ای روی پرده نرود.

به گزارش سینماروزان همچنین در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش تصمیم بر آن شد که از پنجشنبه 25 آبان ماه تا یکشنبه 28 آبان ماه به خاطر ایام سوگواری رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام رضا(ع) هیچ فیلم کمدی روی پرده نرود.

سینماهای کشور از ساعت 17 پنجشنبه 25 آبان ماه تعطیل شده و این تعطیلی تا صبح شنبه 27 آبان ماه ادامه خواهد داشت. همچنین از ساعت 17 روز شنبه 27 آبان ماه سینماها تعطیل است و این تعطیلی تا صبح دوشنبه 29 آبان ماه ادامه خواهد داشت.




فریدون جیرانی بیان داشت⇐شمقدری در مقطع اول حضورش در سازمان سینمایی نگاه بازی داشت/پولاد کیمیایی حق دارد از من شاکی باشد!/روزنامه «سینما» مثل گذشته اهمیت ندارد/گروه تولید «خفگی» موافق حضور الناز شاکردوست نبودند/ قرار بود بهاره رهنما در «خفگی» بازی کند/سلیقه ۵ نفرۀ شورای پروانه ساخت است که سینما را هدایت می‌کند/گبرلو می‌تواند «هفت» را در لاین وسط اداره کند!!

سینماروزان: فریدون جیرانی که تازه ترین فیلمش «خفگی» با امکانات تبلیغی خوبی که در اختیار داشته توانسته فروش 3میلیارد را رد کند در تازه ترین گفتگویی که به بهانه این فیلم داشته برخی نقطه نظراتش درباره سینما، «هفت» و انتشار مجدد روزنامه «سینما» را بیان کرده است.

جیرانی با اشاره به شکست آخرین فیلمش قبل از «خفگی» یعنی «خواب زده ها» به «ایسنا» بیان داشت: من نمی‌خواستم «خواب زده ها» را بسازم. من دو فیلم توقیفی «قصه پریا» و «من مادر هستم» را داشتم و با مشکلات زیادی پروانه‌اش را گرفتم چون سکانس‌های زیادی از آنها حذف شد. بعد از آن تا حدود یک سال به من پروانه ساخت نمی‌دادند. آقای شمقدری در مقطع اول  حضورشان در معاونت امور سینمایی نگاه باز و بهتری داشتند ولی در مقطع دوم که فشارها به آن‌ها وارد شد، اینطور نبود. در آن مقطع یک شورایی برای تصویب فیلم‌نامه در جامعه صنفی و ارشاد تشکیل شد، این فیلم نامه از جامعه صنفی بیرون آمد ولی در ارشاد دچار مشکل شد و تقریبا ۶ ماه امروز، فردا کردند. من به تدریج فهمیدم که این‌ها به من پروانه نمی‌دهند. می خواستم برای فیلمنامه «خانم» که سه اپیزود بود و در نهایت تینا پاکروان آن را ساخت، پروانه بگیرم حتی با عوامل فیلم صحبت کرده بودم و امکانات مالی هم جمع شده بود که من ساخت فیلم را به سرعت شروع کنم ولی پروانه ساخت ندادند.

این کارگردان ادامه داد: در همان مقاطع رحمان سیفی‌آزاد قصه‌ای را که من برای شان تعریف کرده بودم به یک طرح تبدیل کرد و گفت اگر من برای آن پروانه ساخت بگیرم و تهیه کننده باشم آن را می‌سازی؟! که در نهایت من هم قبول کردم. سپس ایشان از ارتباطاتش استفاده کرد و توانست پروانه ساخت «خواب‌زده‌ها» را بگیرد. البته منت زیادی هم بر سرش گذاشتند و درنهایت ما بین ساختن و نساختن آن تصمیم گرفتیم که «خواب زده ها» را بسازیم. ولی اگر من لحن فانتزی فیلم را دنبال کرده بودم خیلی بهتر از آب در می‌آمد اما متاسفانه من لحن اجتماعی آن را دنبال کردم که اشتباه بود، درحالیکه می‌توانستم مثل یک کمدی رمانتیک همچون «صورتی» یک لحن اجتماعی کمدی بگیرم اما آن را فانتزی ندیدم و فیلم هم درنیامد.

جیرانی درباره‌ گلایه‌های پولاد کیمیایی از کوتاه شدن نقش‌اش در «خفه‌گی» توضیح داد: پولاد کیمیایی حق دارد که شاکی باشد و گلایه داشته باشد. ولی در واقع شروع فیلم «خفه‌گی» را جوانی زد به اسم «پاشا» که سال‌ها با او دوست بودم و قرار بود در یکی از  فیلم‌های من بازی کند. فیلمی به نام «عشق» قرار بود ساخته شود ولی به دلیل اینکه گریم مناسبی صورت نگرفت، فیلم ساخته نشد. بعد به سراغ این فیلم آمدیم و قرار شد سرمایه آن را جور کند ولی نتوانست کل سرمایه را پیدا کند و قسمت زیادی را تهیه کرد و قرار شد خودش نقش اول را بازی کند ولی بعد نوید محمدزاده آن را بازی کرد.

وی ادامه داد: برای بازیگر زن هم انتخاب‌های متعددی داشتیم و در ابتدا هم قرار شد که بهاره رهنما در آن بازی کند ولی یک لحظه ترسیدم که سابقه کمدی او در یک فیلم جدی برخورد منفی ایجاد کند. بعد الناز شاکردوست آمد و قصه را برایش تعریف کردیم و منتظر ماند تا فیلمنامه آماده شود. تمام تیم من خیلی موافق آمدن الناز نبودند کما اینکه در «سالاد فصل» هم موافق حضور مهناز افشار نبودند، ولی با اصرار مشاورین و تصمیم نهایی خودم به این نتیجه رسیدم که الناز شاکر دوست در این فیلم بازی کند. فیلم برداری را با الناز شروع کردیم و در همان چند روز اول متوجه شدیم که او یک اتفاق خیلی خوب را راه انداخته است، سپس به این نتیجه رسیدیم که باید یک بازیگر دیگری هم داشته باشیم که به روند داستان کمک کند بنابراین نقش برادر را تقویت کردیم.

فریدون جیرانی با ردّ تأثیرگذاری راه اندازی مجدد روزنامه «سینما» در فروش «خفگی» بیان داشت: امروزه روزنامه مثل گذشته اهمیت ندارد. در واقع تبلیغاتی که دفتر پخش و بیلبوردها در معرفی این فیلم انجام دادند در دیده شدن فیلم کمک کرد. روزنامه‌های کاغذی و ورقی که تیراژ زیادی ندارند فقط بر روی فضای داخل سینما تاثیر می‌گذارند، به نظرم مهمترین کاری که انجام شد، تبلیغات گسترده فیلم بصورت بیلبورد قبل از آغاز اکرانش بود. به نظرم باید برای فیلم‌های متوسطی که از قبل روی آن‌ها حساب باز نمی‌کنند، تبلیغات انجام شود. خیلی از فیلم‌ها پیش از اکرانشان معروف هستند مثلا بازیگر مطرحی مثل رضا عطاران در آن حضور دارد یا کارگردان مطرحی فیلم را ساخته و فیلم قبلی‌اش هم فروش خوبی داشته است به این ترتیب خودش به اندازه کافی تبلیغ اولیه دارد ولی فیلم‌های متوسط که حدود ۸۰ درصد از سینمای ما را تشکیل می‌دهند نیاز به جا انداختن بواسطه تبلیغات دارند. خوشبختانه شرکت پخش فیلم ما به این علت که تازه کار بود، نیاز داشت تا موجودیت پیدا کند، این نیاز باعث شد که فیلم ما را در نظر عموم مردم جا بیاندازد. این در حالی است که اگر در یک پخش بزرگ می‌رفتیم، ممکن بود زمان اکران زودتری برای ما می‌گرفت ولی این تبلیغات انجام نمی‎‌شد. در واقع در سینمای ایران، نکته مهم این است که شما بتوانید فیلم متوسط را به فروش مطلوب برسانید. فیلم «خفگی» قبل از اکران از نظر خیلی‌ها فیلمی بود که می‌گفتند به سختی شاید به فروش یک میلیاردی برسد.

این کارگردان درباره اوضاع و احوال سینمای امروز بیان داشت: مرز خودی‌ها و غیرخودی‌ها تحت تاثیر افکار عمومی مخدوش شده است و مثل سابق نیست. ممکن است یک عده به امکاناتی دسترسی داشته باشند که بقیه ندارند اما مرزها در حال مخدودش شدن هستند. در واقع فیلم‌سازان عرفی قدرت زیادی دارند و این اتفاق مهمی است که در دولت احمدی‌نژاد رخ داد. الان هم گریزی نیست و دیگر نمی‌شود مانعی برای رشد فیلمسازان عُرفی ایجاد کرد، آن فیلمسازان در جایگاه خودشان می‌توانند قدرت بگیرند و گروهی دیگر از فیلم‌سازان هستند که باید تغییراتی ایجاد کنند و باید درک زمانه را داشته باشند. چون شرایط قانون‌مندی شده نیست و قانونی حاکم نیست، سلیقه ۵ نفر در شورای پروانه ساخت، سینما را هدایت می‌کند و امکان دارد برنامه‌ها و نظراتی از بالا به آنها اعلام شود.

جیرانی که در فصل اول «هفت» مجری این برنامه تلویزیونی بود درباره‌ی اینکه نبودن این برنامه سینمایی در این روزها آیا تاثیری در سینما گذاشته است،گفت: من بررسی دقیقی انجام نداده‌ام ولی دلم نمی‌خواهد که «هفت» تعطیل شود. هیچ برنامه‌ای به عقب برنمی‌گردد. دوره‌ها عوض شده است و اکنون نوبت نسل جدید است که اجرای «هفت» را بگیرد. به نظر من «هفت» با حضور آقای افخمی خنثی نبود. عده‌ای «هفت» با اجرای گبرلو را دوست دارند من هم احساس کردم با حضور او نه تنش‌های دوران اجرای ما وجود خواهد داشت و نه افخمی و ایشان می‌تواند «هفت» را در لاین وسط اداره کند.




ورود رسانه متبوع هلال‌احمر(!) به ماجرای ممنوع‌الفعالیتی در تلویزیون⇐یک مدیر: اگر فردی هنجارها را رعایت نکند از او دعوت به کار نمی‌شود درست مثل جشنواره کن!!!/یک عضو شورای نظارت بر صداوسیما: اگر فردی که ممنوع‌الفعالیت شده شکایت کند حتما به ماجرا ورود خواهیم کرد

سینماروزان: ماجرای ممنوع الفعالیت شدن برخی از هنرمندان در برهه های زمانی مختلف در رسانه ملی ماجرایی است که سالهاست درباره آن شنیده ایم و احتمالا حالا حالاها هم درباره اش خواهیم شنید.

به گزارش سینماروزان مشخص نبودن ضوابط مربوط به ممنوعیت از فعالیت و عدم اعلام رسمی فهرست افراد ممنوع از فعالیت زمینه ساز گزارشی در «شهروند» روزنامه متبوع سازمان هلال احمر شده است؛

این رسانه که با ترکیب یک واژه فارسی با واژه ای عربی عبارت نادرست «ممنوع الکار» را برای ممنوعان از فعالیت به کار برده کوشیده هم فهرستی ارائه دهد از جماعت ممنوع الفعالیت و هم نظرات برخی مدیران درباره این ماجرا را منعکس کند.

متن گزارش این رسانه را بخوانید:

«ممنوع‌الکار»! این عنوانی است که به آنها داده شده و گاهی هم به همین نام و به‌صورت رسمی اعلام می‌شود. همین چندی پیش بود که وقتی اسم یکی از هنرپیشه‌های تلویزیونی به میان آمد و از ممنوع‌التصویری‌اش صحبت شد، این تأکید وجود داشت که او ممنوع‌التصویر نیست، «ممنوع‌الکار» است.
حالا اما موضوع توجه بیشتری را جلب می‌کند آن هم وقتی فردی مثل «حسین زمان» خواننده نام‌آشنای ایرانی صحبت از ممنوع‌الکاری خود به میان آورده و از اوضاع و احوال زمانه گلایه می‌کند. او گفته است که حتی از تدریس او هم جلوگیری کرده‌اند. «حسین زمان»ی که وقتی سوابقش را ورق می‌زنید اخراج از دانشگاه توسط ساواک و ترک تحصیل از دانشگاه‌های خارج از کشور برای حضور در جبهه و حتی فرماندهی مخابرات نیروی دریایی سپاه هم دیده می‌شود و این سوال را پیش می‌آورد که ممنوع‌الکاری، آن هم در این حد که حتی از تدریس او در پردیس دانشگاه شریف در کیش جلوگیری شود با چه استدلال و البته در چه چهارچوبی انجام شده است.
حسین زمان خودش گفته است: من تا چهار‌سال پیش عضو هیأت علمی پردیس دانشگاه شریف در کیش بودم و تدریس می‌کردم اما از همان زمان تا امروز از تدریس من در این دانشگاه نیز جلوگیری کردند، پس می‌شود گفت که شانزده‌سال است اجازه فعالیت هنری ندارم! در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، حدود ١٠بار به وزارت ارشاد و اداره کل موسیقی مراجعه کردم تا فعالیت هنری خود را آغاز کنم. در چهار‌سال دولت یازدهم، پاسخ قانع کننده‌ای نگرفتم و در دوره جدید هم دوباره مراجعه کردم و با من گفت‌وگوهایی شد که هیچ نتیجه‌ای نگرفتم. به من اعلام شد که نتیجه جلسه را به شما اعلام می‌کنیم اما ماه‌هاست که هیچ نتیجه‌ای به من اعلام نشده است. همچنین از طریق خانم مولاوردی که دستیار ویژه رئیس‌جمهوری در امور حقوق شهروندی است، تقاضای رسیدگی به کارم را کردم و ایشان نیز قول دادند مسأله را پیگیری کنند اما همچنان نتیجه‌ای حاصل نشده است.
تأکید زمان بر این بود که «صدای من نباید در قالب یک اثر هنری منتشر شود البته برای این مسأله هیچ حکمی از جانب مراجع قضائی صادر نشده و هیچ توضیحی نیز به من داده نمی‌شود که دلیل این مسأله چیست. فقط گفته می‌شود از بالا دستور داده شده که شما اجازه فعالیت ندارید».
این «دستورات از بالا» هر چند ظاهرا در همه حوزه‌های هنری وجود دارد اما در تلویزیون به‌طور اخص وجود داشته است! تخصیصی که باعث شده اسامی زیادی را در این زمینه بشنویم. اسامی‌ای که گفته شده یکی برای حضور در یک ستاد انتخاباتی ممنوع‌الکار شده و دیگری به دلیل حضور در عکس آن هم با شلوارک!

اسامی‌ای که هر کدام در مقاطعی ممنوع‌الکار بوده‌اند یا ممنوع‌الکاری آنها ادامه دارد: فاطمه معتمدآریا، سحر قریشی، مهران مدیری، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، جواد یحیوی، مهراب قاسم‌خانی، پیمان قاسمخانی، بهاره رهنما، فرزاد جمشیدی و ده‌ها تن دیگر که حتی برای سازمانی با طول و عرض تلویزیون زیاد است.


نگاه مسئولان
کریمی که مسئولیت‌هایی در شبکه دو داشته است، هرچند در آغاز بحث، اثری از مسافرت در او دیده نمی‌شد، اما با تأکید بر این‌که «ممنوع‌المصاحبه ‌است»! از پاسخ به سوالات به بهانه سفر طفره رفت. او در پاسخ به این سوال که «آیا ممنوع‌الکاری در تلویزیون و به‌صورت کلی در مجموعه صداوسیما، تابع قانون خاصی است؟» گفت: از این موضوع اطلاعی ندارم.


محمدرضا جعفری‌جلوه هم در پاسخ به این سوال که «ما در روزنامه شهروند در حال پیگیری موضوع ممنوع‌الکاری در حوزه هنر هستیم و این سوال را طرح کرده‌ایم که آیا در صداوسیما یا در کلان ماجرا در حوزه فرهنگ، قانونی برای ممنوع‌الکاری وجود دارد؟» گفت: درباره این موضوع اصلا نظری ندارم. این سوال از او شد که «آیا می‌توان گفت ممنوع‌الکاری‌ها محصول سلیقه هستند و قانون مکتوبی وجود ندارد؟» جعفری‌جلوه پاسخ داد: نظری ندارم. 

یکی دیگر از مدیران صداوسیما در پاسخ به وجود قانون مکتوب درباره ممنوع‌الکاری در صدا‌و‌سیما گفت: ما چنین قانونی نداریم و از اساس ممنوع‌الکاری در صداوسیما ربطی به این سازمان ندارد و معمول این است در مواردی، از بخش‌های مختلف خارج از سازمان، از مجموعه درخواست می‌شود.

او گفت: ما در صداوسیما چیزی به نام ممنوع‌الکاری نداریم. بلکه اگر فرد هنجارهای بااهمیت برای سازمان را رعایت کرد، از او استفاده می‌شود و اگر این موضوعات را رعایت نکرد، از او دعوت به کار نمی‌شود این هم، همه جای دنیا مرسوم است؛ مثلا در خود جشنواره کن هم می‌گویند فلان کت‌و‌شلوار را باید بپوشید و کروات بزنید و اگر رعایت نکنید، به‌عنوان میهمان رسمی اجازه حضور نخواهيد يافت.

موضوعی که البته برخی از هنرمندان آن را رد می‌کنند و بحث هنجارهایی که مد نظر برخی مسئولان است را ورود به حوزه خصوصی خود تلقی می‌کنند. به هر روی آن‌طور که مسئولان صداوسیما درباره این موضوع اعلام نظر کرده‌اند دست کم از روی شواهد به نظر می‌رسد «قانون مکتوبی» در این زمینه وجود ندارد و هر چه هست «قوانین نانوشته» است. مواردی که به گفته آن مدیر در صداوسیما، اساسا به این سازمان مربوط نیست مگر در مواردی که به پوشش افراد آن هم در برنامه ربط داشته باشد.
در همین حال عضو شورای نظارت بر صداوسیما هم از چند‌و‌چون ماجرای ممنوع‌الکاری در حوزه فرهنگ و هنر به‌ویژه در صداوسیما بحث به میان آورده است. سیداحسان قاضی‌زاده وقتی با این سوال که «آیا در صداوسیما قانونی به نام ممنوع‌الکاری وجود دارد یا خیر؟» گفت: این سوالات حاشیه به وجود می‌آورد.

در ادامه از عضو شورای نظارت بر صداوسیما سوال شد: خارج از صداوسیما آقای حسین زمان به‌ عنوان فردی که سوابق مختلفی در انقلاب دارد، ممنوع‌الکار است؛ در صداوسیما هم چنین مواردی وجود دارد؛ شما چطور با این موارد برخورد می‌کنید آیا شورا شأن ورود به این موضوعات را دارد؟» گفت: ما راجع به اشخاص و افراد حرف نمی‌زنیم؛ بلکه کلیت ماجرا را مورد بحث قرار می‌دهیم. در پاسخ به این بخش از سوال که شورا چطور وارد موضوعات مربوط به این حوزه می‌شود، باید گفت در صورتی که فرد چنین وضعی داشته باشد و به شورا شکایت کند، ما وارد موضوع می‌شویم. عضو کمیسیون فرهنگی در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون سابقه‌ داشته که فردی شکایت کند و موضوع منتفی شود، گفت: تاکنون چنین موردی نداشته‌ایم!




ریشخند رسانه اصلاح‌طلب به یک ترفند تبلیغاتی جعلی به نام «شرکت در فلان جشنواره»⇐ساده لوحانه و خنده آور!/شبیه ادعای یک همکلاسی که می‌خواست خواننده سیاهپوست شود!

سینماروزان: در سالهای اخیر نه فقط به مانند گذشته برخی از فیلمسازان سعی زیادی پیدا میکنند حتی حضورشان در یک هفته فیلم ساده را حضور جشنواره ای بپندارند بلکه برخی پای رویاپردازی را فراتر گذاشته اند و  از زمان تولید مدعی آن هستند که فیلمی برای فلان جشنواره تولید میکنند!

به گزارش سینماروزان این ادعاهای ساده انگارانه که بعضا روابط عمومی آثار هم در خبررسانیهای خود بر آن تأکید می ورزند با طعنه گزنده روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» مواجه شده که در یادداشتی این قبیل رفتارها را ساده لوحانه و خنده آور خوانده است.

متن یادداشت «اعتماد» را بخوانید:

ادعایی به نام شرکت در جشنواره

چه بازيگر باشيد و چه فيلمبردار، چه يك علاقه‌مند پيگير سينماي ايران و چه يك مخاطب ساده و بي‌ادعا، حتما بارها شنيده يا خوانده‌ايد كه فيلمسازي پيش از ساختن يك فيلم و ‌اي بسا حتي پيش از شروع تداركات آن، به همكاران احتمالي پروژه يا به رسانه‌ها مي‌گويد: «ما اين فيلم را براي اكران داخلي نمي‌سازيم. مي‌خواهيم براي جشنواره كن يا ونيز آماده‌اش كنيم»!

هر بار به هر كسي كه راوي اين ادعاي كارگردان يا تهيه‌كننده‌اي شده، گفته‌ام و مي‌گويم كه حتي جيم‌جارموش و ويم وندرس و ميشاييل هانكه و مايك لي هم نمي‌توانند بگويند من «دارم براي فلان جشنواره» فيلم مي‌سازم. تنها كسي كه مي‌تواند چنين جمله‌اي به زبان بياورد، كمپاني يا فردي است كه با فلان يا بهمان جشنواره، قرارداد دارد كه براي آن تيزر بسازد! فقط اوست كه مي‌تواند بگويد كارش «متعلق به» آن جشنواره است و دارد «براي» آن آماده‌اش مي‌كند. بقيه مي‌توانند نياتي در سر داشته باشند اما بايد كارشان تكميل شود و به رويت نماينده‌هاي انتخاب فيلم جشنواره مورد نظر برسد و بعد اگر در اين گزينش اوليه مقبول افتاد، هيات انتخاب جشنواره هم آن را ببينند و در صورت تاييد به اكثريت يا به اتفاق آرا، وارد يكي از بخش‌هاي جشنواره شود كه ممكن است بخش رقابتي باشد.
اين ادعا از سوي بسياري جوانان كه در حال ساخت فيلم كوتاهي هستند هم ديده يا بهتر است بگوييم شنيده مي‌شود. يعني سر بر آوردن اين ادعا كه «فيلم من از ابعاد جاري سينماي ايران فراتر است» از زمان پيش-توليد، آن هم از زبان پيش-فيلمسازان! بين خودمان بماند؛ يكي از دلايل ماجرا هم به اين بازمي‌گردد كه بازيگر يا هر همكار دعوت شده ديگر، تعجب خود را از موضوع «غيرقابل كار» فيلم در محدوده‌هاي جامعه و سينماي خودمان ابراز مي‌كند و فيلمساز مي‌گويد فيلمنامه‌اي كه در اختيار او قرار داده يا داستان دوخطي كه براي او بازگفته، اساسا بنا نيست به فيلمي براي اين سينما و اين اكران منجر شود بلكه از ابتدا و به قصد، براي فلان و بيسار جشنواره ساخته مي‌شود!
اين نوع تصميم پيشاپيش بي‌تعارف به همان اندازه ساده لوحانه و خنده آور است كه مثل ما دوستي در دوران دبيرستان داشته باشيد كه بگويد آرزو داشت يك خواننده سياهپوست شود!
حالا و در فاصله سه‌چهار ماهه تا جشنواره فيلم فجر خودمان هم شكل ديگري از اين رفتار دارد توسط برخي تهيه‌كننده‌ها، كارگردانان و احيانا به پيشنهاد مديران بس مدير و مدبر روابط عمومي و ارتباطات رسانه‌اي فيلم‌ها، رخ مي‌دهد: فيلم‌هايي كه هنوز در مراحل اوليه يا نهايي فيلمبرداري هستند، با تاكيد در تك تك خبررساني‌هاي اغلب غيرضروري‌شان مدام اعلام مي‌كنند كه «فيلم فلان براي نمايش در جشنواره فيلم فجر آماده مي‌شود»!

يعني از هم‌اكنون، جاي خود را در يكي از رديف‌هاي فهرست نهايي فيلم‌هاي بخش مسابقه جشنواره، قطعي و رزرو شده مي‌دانند. اين هياهوي پيش از تكميل فيلم هم اغلب به تصويرهايي از بازيگران و گريم و رنگ و لعاب فيلم در محيط مجازي، مزين است. طبعا هم سعي مي‌شود تصويرها از بازيگران مشهور و با فضا و قاب و ميزانسن كنجكاوي برانگيز انتخاب شود. يعني صرف حضور عوامل شناخته شده و بازيگران نام آشنا براي اينكه فيلم از حالا خود را حاضر در جشنواره بداند، كفايت مي‌كند. آن هم در شرايطي كه بسياري فيلم‌هاي كم مايه و كم رمق هم ممكن است بازيگران قابلي داشته باشند و نگاهي به حجم بي‌قاعده فيلم‌هاي روي اكران همين اكنون هم مي‌تواند نمونه‌هايي از اين عرض بنده را به سمع و نظرتان برساند. اما به باور آن دوستان به اصطلاح باهوش روابط عمومي، وقتي فيلمي با اين خبرهاي دم به دم از روزهاي تست گريم و فيلمبرداري‌اش به وفور «توي چشم مخاطب» فرو شد، ديگر به اين سادگي‌ها نمي‌توان از آن فضاي تبليغي پيرامونش فروكاست. تصور اين است كه توقعي همگاني براي تماشاي اين نوع فيلم‌هاي «توي بوق شده» در مرحله توليد، شكل مي‌گيرد و همين نيروي نهان، فيلم را تا تثبيت حضور در جشنواره به پيش مي‌برد!
خنك اين است كه اين اخبار، قاعدتا بايد با اتمام يك «مرحله» از كار ساخت فيلم و رسيدن به مرحله بعدي اعلام شود. اما نه تنها زودتر از اين اتفاق مي‌افتد، بلكه گاه حتي بدون آنكه لوكيشن فيلمبرداري تغييري كرده باشد و سر و شكل تازه‌اي در تصاوير پديد آمده باشد، به فاصله چند روز به عرصه شبكه‌هاي اجتماعي مي‌رسد. با عناوين بي‌اهميتي همچون «فلان آقا يا خانم بازيگر هم جلوي دوربين بهمان فيلم رفت» يا «رونمايي از گريم متفاوت آقاي الف در فيلم ب»! اين شيوه‌هاي شبه‌تبليغاتي، عارضه و بازتابي از همان پندار واهي اين روزهاست كه «بايد كاري كنيم كه ديده شويم»؛ و تصور اينكه ديده شدن يعني همين تعدد اخبار و بعد هم مشتي لايك و كامنت. اين نوع نگرش، اگر از پيشنهادهاي روابط عمومي فيلم‌ها باشد يك فاجعه است و وقتي به موافقت و احساس موفقيت سازندگان اصلي فيلم‌ها مي‌رسد، فاجعه‌اي فراتر: فيلمي كه «ديده شدن» در نظر سازنده‌اش به چنين بازي‌هاي كاذب و بچه گول زني معنا شود، خودش چه بيان و ساختاري خواهد داشت؟!




معاون فرهنگی-اجتماعی سپاه بیان کرد⇐به اندازه کافی علیه ملت ما فیلم ساخته می‌شود، دیگر خودمان بر این مصیبت اضافه نکنیم!!/۲۷۰ شبکه ماهواره‌ای دارند علیه ملت ایران کار می‌کنند پس خودمان فیلمی نسازیم که زیرآب خودمان را بزند/جایزه‌هایی مثل اسکار و کن به اندازه همان صلح نوبلی ارزش دارند که به خانمی دادند که خودش شده عامل کشتار مسلمانان!

سینماروزان: کم پیش آمده محمدرضا نقدی که سالها رییس سازمان بسیج مستضعفین بود و حالا هم معاون فرهنگی اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده است درباره سینما اظهارنظر مستقیم کند.

به گزارش سینماروزان مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اما باعث شد او درباره برخی مصادیق فرهنگی و از جمله سینما اظهارنظر کند.

محمدرضا نقدی با اشاره به اهمیت تولید محصولات استراتژیک در سینما گفت: در شرایطی که ۲۷۰ شبکه ماهواره‌ایِ رادیویی و تلویزیونی فارسی زبان با کمک صهیونیسم جهانی دارند علیه ملت ایران کار می‌کنند تا فرهنگ عاشورایی را از ما بگیرند، ما دیگر نباید ملت خودمان را تنها بگذاریم و بیاییم فیلمی بسازیم و یا پول تهیه فیلمی را بدهیم که زیرآب این فرهنگ را بزند و اعتماد به نفس را از ملت ما بگیرد.

وی در توصیه‌ای به هنرمندان این عرصه، گفت: دوربین‌هایتان را از گل و درخت و جنگل کمی بالاتر بگیرید و حُججی‌ها را هم نشان دهید. نیائید و با پول بیت‌المال و امکانات این مردم، علیه اعتمادشان و روحیه‌شان، عمل کنید. شما مسئولیت بسیار سنگینی در این عرصه بر دوش دارید.

معاون فرهنگی اجتماعی سپاه به انتقاد از جایگاه برخی جوایز بین المللی در این عرصه پرداخت و گفت: جایزه‌هایی مثل اسکار و کن به اندازه همان صلح نوبلی ارزش دارند که به آن خانمی دادند که خودش شده است عامل کشتار مسلمانان میانمار.

وی افزود: لازم به یادآوری است که هر کدام از محصولات فرهنگی و هنری ما اعم از فیلم، تئاتر، انیمیشن و سایر قالب‌های هنری که می‌خواهند مروج فساد، بی‌بند و باری باشند و ملت‌های به پا خواسته را مایوس کنند، از این راه به هیچ جایی نخواهند رسید و کاری نمی‌توانند انجام دهند.

این مقام فرهنگی با اشاره به تولیدات غرب بیان کرد: الان به اندازه کافی در جهان از این فیلم‌ها ساخته می‌شود؛ هالیوود سالانه تعداد زیادی فیلم می‌سازد و از عدالتخواهان دنیا بدگویی می‌کنند و زشتی‌هایی را که حالا در یک گوشه و کنار «جامعه‌ای قیام‌کرده» وجود دارد، برجسته می‌کنند و به رخ مردم دنیا می‌کشد. به نظرم همین مقدار که آنها می‌سازند، کافی است و دیگر ما چرا خودمان با بیت‌المال خودمان که باید با آن به ملت خودمان روحیه بدهیم و آنها را با مسیرهای مثبت آشنا کنیم، همان مسیر آنها را دنبال کنیم.

نقدی در پایان صحبت هایش تاکید کرد: ما اگر در فیلمی می‌خواهیم ضعفی را بیان کنیم حتماً باید راه علاجش را هم نشان دهیم و نباید اینجوری باشد که در پایان فیلمی، کتابی یا تئاتری، احساس یأسی به مخاطب ما دست بدهد و او تصور کند در بن بستی گیر کرده که راه فراری هم از آن وجود ندارد. اینها خواسته‌های ماست و ما می‌گوییم وقتی به اندازه کافی علیه ملت ما فیلم ساخته می‌شود، دیگر ما خودمان بر این مصیبت اضافه نکنیم.




ادعاهای یک نماینده اصلاح‌طلب حامی دولت⇐ فيلم‌هایی که مشکلات جامعه را نشان مي‌دهند، آدم سالم را هم مريض مي‌کنند!/اینکه مشکلات را به مردم نشان دهیم جز اینکه روحیه آنها را آشوب کند، فایده‌ای ندارد!

سینماروزان: تولید فیلمهای اجتماعی با مضامین آسیب شناسانه در کشور ما سالهاست محل بحث است؛ نگاه برخی سازندگان این آثار که بازنمایی صددرصدی کژیهاست و مطلوب جشنواره های آن طرفی، در داخل با انتقادات رسانه های عمدتا اصولگرا مواجه شده است ولی رسانه های اصلاح طلب اغلب از این گونه آثار حمایت کرده اند!

با این حال پروانه مافی نماینده اصلاح طلب مجلس دهم که در دولت اول اصلاحات هم تا فرمانداری شمیرانات پیش رفته بود اعتقاد دارد به تزریق نشاط از طریق سینما به جامعه.

این نماینده مجلس با اشاره به اینکه اگر مردم مشکلات را بدانند دچار آشوب روحی میشوند به «شروع» گفت: من مخالف اين موضوع هستم که فيلم‌هاي سينمايي هم برگرفته از مشکلات جامعه‌امروز باشد. به هرحال سينما هنري است که نبايد همه آنچه ما امروز در جامعه با آن روبرو هستيم، در سينما رسوخ کند و به اذهان عمومي‌مردم برسد.

مافی که از جمله سیاستمداران حاضر در مراسم خاکسپاری عباس کیارستمی بود، ادامه داد: مردم زندگي عادي و طبيعي خود را در طول روز انجام مي‌دهند. اگر مردم هر مشکلي را بدانند، جز اينکه روحيه آن‌ها را آشوب مي‌کند و به هم مي‌ريزد و به نوعي زندگي آرام آن‌ها را دچار اختلال مي‌کند، چه لذت ديگري براي تماشاي چنين فيلمي‌ وجود خواهد داشت. 

وی خاطرنشان ساخت: به نظرم سينما بايد از يک اعتدالي پيروي کند. همانطور که واقعيت‌هاي جامعه را نشان مي‌دهد، بايد نشاط و موفقيت‌هاي خوب را هم به تصوير بياورد. از طريق هنر مي‌توانيم نشاط را به جامعه تزريق کنيم. مي‌دانيد که وضعيت نشاط در جامعه ما مناسب نيست پس بايد از طريق فرهنگ و هنر بخشي از نشاط را به جامعه منتقل کنيم.
این نماینده که با لیست ائتلافی اصلاح طلبان و حامیان دولت به مجلس رفته با اشاره به کشورهای صاحب سینما تأکید کرد: در همه جوامع هم خوبي‌ها و هم بدي‌ها وجود دارد. در هيچ موقعيتي سينما، فقط به عقب ماندگي‌ها، مشکلات و مصيبت‌ها نمي‌پردازند چرا که اين موارد ضد روحيه سالم است. من معتقدم بعضي فيلم‌ها که فقط مشکلات جامعه را نشان مي‌دهند، آدم سالم را هم مريض مي‌کنند. بايد تعادل در فيلمنامه‌ها و داستان‌ها وجود داشته باشد. اگر قرار باشد مدام از مشکلات جامعه فيلم بسازيم که روحيه اي براي مردم نمي‌ماند.



محمدمهدی حیدریان در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐در چهار، پنج ماه گذشته توانستیم راهبرد کلان سینما را تنظیم کنیم/امکان نمایش خارجی به دلیل محدودیت اکران وجود ندارد/هنروتجربه هم باید سطح هنری ما را ارتقا دهد! دادوستد در دور باطل هم فیلمساز را خراب می‌کند و هم مخاطب را/مدیران سینمایی باید همگان را از ساده‌نگری نسبت به جامعه خارج کنند/سینمای ایران، انتخاب اول مخاطبان در خانه‌هایشان نیست و این زنگ خطر است/{مدیران حوزه} پشت مرزهای قانونی هم‌افزایی کنند؛ چاره‌ای جز گفتگو نداریم

سینماروزان: محمدمهدی حیدریان از زمان روی کارآمدن در سازمان سینمایی بیشتر از آن که به مانند سلف خود اهل اظهارنظرات فراوانی باشد که گاه به تناقض بینجامد کوشیده کمتر سخن گوید و اگر هم سخنی می گوید آن قدر سیاستمدارانه باشد که برایش حاشیه نیافریند شاید برای همین بوده که در چند ماهی که از عمر مدیریتش گذشته علیرغم همه انتقادات توانسته فضایی آرامش بخش برای فعالیت خود و همکارانش در سازمان سینمایی فراهم کند.

به گزارش سینماروزان حیدریان در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود با رسانه اصلاح طلب «شرق» همچنان کوشیده پاسخ حتی تندترین پرسشها را هم به گونه ای کاملا سیاستمدارانه بدهد و هرگز اسیر تندی در کلام نشود اما با این حال مرور چندباره گفتگوی وی تکلیف را درباره برخی از موضوعات مبتلابه سینمای ایران و مثلا توقیف آثار مجوزدار توسط حوزه هنری یا مسائل یک گروه دولتی کم‌مخاطب روشن کرده است!

او کاملا سیاستمدارانه از این گفته که برای حل مشکل نهادهایی مانند حوزه چاره ای جز گفتگو وجود ندارد و باید مدیران آنها را به هم افزایی در پروسه های صدور مجوز دعوت کرد و درباره گروهی مانند هنروتجربه هم اگر نتواند سطح هنری را ارتقا دهد به مانند همه امور دست نشانده دیگر به دور باطلی می افتد که عاقبتی خوش در انتظارش نیست.

متن گفتگوی حیدریان را بخوانید:

در چهار سال نخست، دولت «تدبیر و امید» تمام سعی‌اش بر این بود که به بهبود ارتباط هنرمندان و دولتمردان بپردازد؛ شکافی که در دوران هشت‌ساله ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد عمیق شده بود. بعد از بهبودی این ارتباط، حالا دیگر سطح مطالبات هنرمندان بالا رفته و آنها در پی مطالبه حقوق معوقه و البته بحق خود هستند. حالا در دوره دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی، سینماگران می‌خواهند خواسته‌هایشان جامه عمل بپوشد. در این مسیر چه خواهید کرد؟
ممنون از شما که همواره با مطالبتان باب گفت‌وگو را باز کرده‌اید. قبل از هر چیز معتقدم رسانه‌ها عضو خانواده فرهنگ و اصلا از جنس فرهنگ و هنر هستند و اگر با توجه به قابلیت‌هایی که دارند به کمک سایر بخش‌های فرهنگ نیایند، هرچه برنامه و عِده و عُده داشته باشیم، بدون رسانه‌ها به نتیجه نمی‌رسیم. در وهله نخست از دست‌اندرکاران سینما انتظار داریم کمک کنند تا به یک برنامه برسیم و در چارچوب همان برنامه عمل کنیم.
هدفتان این است که مسیر سینماگران را هموار کنید؟
بله. ما و جامعه سینمایی با هم خانواده هستیم. پس کار اول این است که با کمک هم به‌روز شویم.
وقتی می‌گویید انتظار دارید، حدود و ثغور این انتظارات چیست؟
سنگ‌بنای اول انتظار این است که جایگاه فعلی سینما در جهان کجاست و ما در کجا قرار داریم. ضروری است به کجا برسیم و چگونه می‌توانیم به آن برسیم. این محورها را باید با هم جلو ببریم. اگر انتظار سینما یا تک‌تک دست‌اندرکاران از برنامه‌های سینما چیز دیگری باشد و ما به برنامه‌های دیگری فکر می‌کنیم که در اصول اشتراکاتی نداشته باشیم، به جایی نمی‌رسیم. پس همین که سینماگران انتظار داشتند اتفاقی بیفتد، باید ببینیم چه نوع انتظاری داشتند و چه اتفاقی باید می‌افتاد که نیفتاد! و کمکی که باید از رسانه‌ها بگیریم، این است كه این انتظارات و برنامه‌ها را به هم نزدیک کنند.
به نظر شما الان سینمای ما در کجا قرار دارد؟
در مدت چهار، پنج ماه گذشته که بنده مستقیما در سازمان سینمایی مستقر شده‌ام، با کمک و همفکری بخشی از دست‌اندرکاران و صاحب‌نظران در حوزه‌های اجتماعی از جامعه‌شناسان گرفته تا حوزه‌های کلان فرهنگی و دوستانی که می‌توانستند وقت بگذارند، توانستیم راهبرد کلان سینما را تنظیم کنیم. سینما زنجیره‌ای به‌هم‌پیوسته است. در سینما لازمه تحقق و رسیدن به اهداف، رسیدن هم‌زمان به چند سکوی ابتدایی است که باید پا را روی آن بگذارید تا بار مجموعه را روی یک هدف گذاشت و به مقصود نهایی رسید. این‌طور نیست که بگوییم برش می‌زنیم و به هدف نهایی می‌رسیم. یعنی اگر سالن سینما نداشته و درعین‌حال تولید انبوه داشته باشیم، خروجی منطقی نخواهیم داشت. اگر به سالن‌ها به‌عنوان یک عضو از بازار موردنیاز سینما توجه نکنیم، اگر هم‌زمان نقش کلیدی نیروی انسانی، کیفیت تولید، گردش مالی و… را با هم لحاظ نکنیم، به رشد مطلوب و همه‌جانبه نخواهیم رسید.
اجازه دهید به شکل جزئی‌تر وارد مسائل شویم. بهتر از ما می‌دانید که الان سینمای ایران غیر از وجهی داخلی، وجهی بین‌المللی پیدا کرده است که فقط به جشنواره‌ها محدود نمی‌شود. بحران زمانی در داخل به وجود می‌آید که برخی‌ها سینما را متعلق به خودشان می‌دانند. کسانی که زمانی برای سینما محلی از اعراب قائل نبودند، حالا خودشان را صاحب سینما می‌دانند و می‌خواهند به نوعی سلیقه‌شان را حاکم کنند. درواقع سینما به جایی رسیده که بر سر مالکیتش دعواست. نمونه‌اش هم اراده‌های خارج از سینماست. اصلی‌ترین مرجع اجرای قانون و مجوزدادن‌ها سازمان سینمایی است که خیلی جاها مثل حوزه هنری عدول می‌کنند و خیلی از سازمان‌ها که به جایی پاسخ‌گو نیستند. تا جایی که اطلاع دارم بزرگ‌ترین چالش دولت جدید و دولت قبل این است که دست این اراده‌ها را کوتاه کند و مدافع مجوزهایی که می‌دهید، باشد. نمی‌دانم چرا در دولت گذشته این اتفاق افتاد ولی واقعا راهکارش چیست؟ سال‌هاست فیلم‌های درخشانی در محاق توقیف مانده‌اند. هرچند اخیرا خوشبختانه تعدادی از آنها با اعمال اصلاحات رفع توقیف شده‌اند. اما واقعا جوابگوی سال‌های ازدست‌رفته یک فیلم‌ساز چه کسی است؟ این حق‌الناس چگونه استیفا می‌شود؟ یا فیلمی که به نام مبارک امام حسین(ع) مزین شده، هنوز نمی‌تواند در داخل کشور اکران شود. واقعا چرا؟
فرمایش شما صحیح است از این بابت که حوزه فرهنگ بیشترین آسیب را از چندگانگی‌ها و از عدم احساس امنیت متحمل می‌شود. الان که در حوزه تأمین سرمایه برای فعالیت‌ها دچار مشکل هستیم حوزه فرهنگ همیشه دچار این مشکل بوده، پس در این شرایط بیشتر آسیب‌پذیرند و بیشتر به امنیت و آسودگی خیال نیاز دارد. عزم دولت در این دوره از طرق مختلف صورت می‌گیرد که یکی از راه‌ها گفت‌وگو و تعامل با کسانی است که صاحب تأثیر و قدرت هستند و می‌توانند در حوزه‌های فرهنگ و هنر مؤثر باشند. راه رسیدن به چارچوب و قرار و مدار کاری که وظیفه قانونی‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا راحت‌تر آن را ایفا کند، همین تعامل و گفت‌وگوست. شاید این امر مهم‌ترین وظیفه و اولویت دولت در دوره جدید باشد. رفتارها در حوزه سینما خیلی متفاوت‌تر از گذشته شده و میزان دخالت‌هایی که حتما از سر دلسوزی است… .
البته در شکل خوش‌بینانه می‌توان دلسوزی را پذیرفت!
من اعتقاد دارم که همه این مسائل از سر دلسوزی است و فقط بستگی به میزان آگاهی‌ هر فرد دارد. آنها عنادی ندارند. مملکت، فرهنگ و مردم را دوست دارند؛ تنها با میزان آگاهی و تخصص‌شان به حوزه فرهنگ و با امکانی که در اختیار دارند به مسئله ورود می‌کنند. هرچند که در این اینجا می‌توانند برای ما مشکل درست کنند. با این نگاه، به نظر بهترین رفتار این است که طبق قانون مشخص در تعامل با کارشناسان، هنرمندان و دست‌اندرکاران سینما باشیم و به‌جز كار کارشناسي اطلاعات و آگاهی بدهیم و با گفت‌وگو‌های سازنده مشکلات را حل کنیم.
آن وقت واقعا تصورتان این است که مشکلات کاملا حل می‌شود؟
 چاره‌ای جز گفت‌وگو نداریم. در حوزه فرهنگ چنین مطالباتی وجود دارد. عرض ما این است که این مطالبات محقق‌شدنی نیست مگر اینکه به مرزهای قانون عقب‌نشینی کنیم.
حداقل حسنش این است که از افراط و تفریط پرهیز می‌شود؟
بله. پشت مرزهای قانونی هم‌افزایی کرده و کمک کنند تا آن اتفاق بیفتد. دیگر اینکه اتکای سینماگران روزبه‌روز به بخش خصوصی بیشتر می‌شود. مثل همه حوزه‌های اقتصادی در حوزه فرهنگ هم به سمت سرمایه بخش خصوصی می‌رویم. لازمه این کار امنیت خاطر است. امنیت خاطر هم همین است که عرض کردم. بخشی از وقت‌مان را در ابتدای کار خواهیم گذاشت که با تعامل مثبت و پیش‌برنده به سمتی برویم که تکلیف بخش خصوصی روشن باشد و بدانیم با چه کسی و در چه محدوده‌ای طرف هستیم و اگر چه کار کند به چه نتیجه‌ای می‌تواند برسد. این تلاش را در اولویت خواهیم داشت.
به نکته‌ای خوشحال‌کننده در مراسم تودیع و معارفه آقای صالحی، وزیر جدید، برخوردم که ایشان به مسئله خوبی اشاره کردند و گفتند دنیا سینمای ما را با اسکارمان می‌شناسد. اینکه وزیری که در رأس تصمیم‌گیری‌های امور فرهنگی و هنری قرار می‌گیرد به چنین دیدگاهی برسد، جای خوشحالی است یا کار درخشانی که گروه «هنروتجربه» در اکران فیلم «کوه» امیر نادری کرد یا فیلم‌ساز درخشانی به نام کیانوش عیاری که بعد از گذشت شش سال بالاخره توانست از مهلکه توقیف «خانه پدری» به سلامت عبور کند جای خوشحالی است. درعین‌حال این سؤال همچنان وجود دارد که چرا هنوز بعد از سی‌واندی سال به سینماگران اعتماد نمی‌کنید؟ یک فیلم‌ساز باید چند فیلم بسازد تا عِرق ملی خود را به نمایش بگذارد؟ این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ بیم این می‌رود که فیلم‌سازان از ایران بروند و از این به بعد به جای «سینمای ایران»، شاهد «فیلم‌ساز ایرانی» باشیم و این خطری جدی است؟ ضمن اینکه برخی از مسئولان از پاسخ‌دادن طفره می‌روند!
ابتدا باید مجری مناسب برنامه را انتخاب کنیم و بعد ارزیابی خواهیم کرد. اگر برنامه با تشخیص ما درست بوده باشد که ادامه می‌دهیم در غیر این صورت، با فرد بهتری کار را ادامه خواهیم داد. موظف هستیم کارمان را درست انجام دهیم.
خواهشم این است بخشی از مدیران سینما و دست‌اندرکاران همه را از غلاف ساده‌نگری و محدودانگاری نسبت به جامعه خارج كنند. سینما خیلی جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. سینما پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و اگر همه اینها باشد سینما ارزشمند خواهد شد. سینمای ساده و سطحی، سینمای غیرسینما، سینما فقط فیلمی روی پرده دیدن نیست. این را رسانه‌ها می‌توانند به نمایندگی از مردم مطالبه کنند. چون برای مردم امکان نمایش خارجی به دلیل محدودیت اکران وجود ندارد. پس مردم وجه قیاس می‌خواهند. در منزل وقتی انتخاب می‌کنند خیلی انتخاب اولشان نیستیم و این زنگ خطر است. باید تلاش کنیم فیلمی بسازیم که به‌طور طبیعی از سوی مردم انتخاب شود. این را شما باید از دست‌اندرکاران بخواهید. اجازه ندهید به سادگی و سهل‌انگارانه از کنار شما رد شوند. تعریف سینما را از همه‌‌ بخواهید. اقتضائات داشتن سینمای حرفه‌ای، سینمایی را که در شرایط رقابتی آزاد انتخاب مردم باشد، موضوع بحث قرار دهید که چه فیلمی باید داشته باشیم تا از طرف مردم انتخاب شود. رسانه‌ها می‌توانند کمک کنند سینما جدی‌تر شود.
ساختار «هنروتجربه» را تغییر نمی‌دهید؟
بحث‌ها و اختلاف نظرهای مصداقی را که کنار بگذاریم، در مفهوم کار کسی را ندیده‌ام که مخالف باشد. کسانی که ایراد داشتند هم گفتند با هنروتجربه مخالف نیستیم. «هنروتجربه» یکی از راه‌های ارتقای سینماست. فیلم و فیلم‌ساز یکی از راه‌های فراخوانی مخاطب جدید و مخاطب حرفه‌ای به سینماست. بدون مخاطب حرفه‌ای هنر شما ارتقا پیدا نمی‌کند. اگر دادوستد شما و مخاطب در راستای دور باطلی باشد، سهل‌پسندی و ساده‌انگاری را به هم تزریق می‌کنید و هم فیلم‌ساز خراب می‌شود و هم مخاطب. اینکه گفته می‌شود سطح سلیقه نازل شده و ذائقه پایین آمده، در دادوستد دور باطل رخ می‌دهد و عکس این قضیه هم صادق است. باید مخاطب حرفه‌ای داشته باشیم و منتقد جدی حرفه‌ای تا فیلم‌ساز و فیلم حرفه‌ای داشته باشیم. این زنجیره به‌هم‌پیوسته است. از هنروتجربه هم این انتظار را داریم که سطح هنری ما را ارتقا دهد و از تجربیاتش برای سینمای تجاری استفاده شود.




چهار عامل تولید فیلم توقیفی به‌زعم «کیهان»⇐از اعطای بی‌ضابطه بودجه دولتی(!) تا حمایت سفارتخانه‌های غربی و…

سینماروزان: حل مشکل 5 فیلم توقیفی با اصلاح یا فیلمبرداری مجدد در کمیته بازبینی موجب آن شده که روزنامه اصولگرای «کیهان» در فهرستی به مرور 4 عامل اصلی تولید فیلمهای توقیفی بپردازد؛ عوامی که از اعطای بی ضابطه بودجه های دولتی-ارگانی تا حمایت سفارتخانه و جشنواره های غربی را دربرمی گیرد.

متن کامل گزارش «کیهان» را بخوانید:

اعلام چراغ سبز سازمان سینمایی به نمایش پنج فیلمی که توسط دولت یازدهم توقیف شده بودند، تازه‌ترین حاشیه سینمای ایران محسوب می‌شود. اهمیت این اتفاق بیش از آنکه به خود این فیلم‌ها برگردد، به عوامل و زمینه‌های تولید و نمایش چنین آثاری بر می‌گردد. چه اینکه، ظهور و بروز فیلم‌های به اصطلاح توقیفی و نوع برخورد با آنها، محتاج آسیب‌شناسی مدیریتی است. به ویژه اینکه همواره شاهد نوعی سرگردانی و تعارض در مواجهه مدیریت سینمایی با این گونه آثار هستیم. طوری که مشخص نیست این فیلم‌ها براساس چه قوانینی مجوز گرفته‌اند؟ چرا در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند؟ چه تغییراتی باعث شده تا آنها امکان نمایش بیابند؟ و…
سینمای ما طی چهار سال گذشته –از آغاز فعالیت دولت یازدهم- با معضل فیلم‌های توقیفی، بیشتر دست و پنجه نرم کرده است. اگر همین شرایط ادامه پیدا کند، نمی‌توان به رفع این مشکل امیدوار بود. یعنی مناسبات موجود در تولید فیلم در سینمای ایران به گونه‌ای است که همواره با چند فیلم غیرقابل نمایش و یا توقیفی روبرو خواهیم بود. با توجه به اینکه این گونه فیلم‌ها هزینه‌ها و خساراتی را به فرهنگ عمومی کشور وارد می‌کنند، باید به دنبال راهکارهایی برای کاهش آنها باشیم. تا وقتی عوامل ساخت این نوع فیلم‌ها موجود باشند، فیلم‌های توقیفی و هنجارشکن نیز خودنمایی خواهند کرد. می‌توان با اصلاح ساختار مدیریتی – به ویژه در حوزه تخصیص بودجه – میزان فیلم‌های توقیفی را کاهش داد.
به طور کلی، چهار عامل عمده را می‌توان در ساخت فیلم‌های توقیفی، دخیل دانست.
عامل اول، بی‌برنامگی و نبود چشم انداز در سازمان سینمایی دولت است. به جز مدیران دهه 60 که راهبردهای(درست یا غلط) مشخصی برای سینمای ایران داشتند، سایر مدیریت‌های سینمایی به ویژه در دوره کنونی، نقشه راه و استراتژی خاصی نداشته‌اند. نتیجه فقدان برنامه راهبردی برای سینما، تولید تعداد زیادی فیلم بی‌هویت، بی‌ارتباط با مسائل جامعه و تعدادی نیز فیلم توقیفی است.
عامل دوم، اعطای بی‌ضابطه و غیرهدفمند بودجه دولتی به فیلمسازهاست. در کشور ما، اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌ها با پول بیت‌المال ساخته می‌شوند. البته ، سرمایه‌گذاری نهادهای دولتی برای ساخت و حمایت از فیلم‌های ملی و استراتژیک، یک أمر مرسوم و ضروری است. اما هنوز مشخص نیست که چرا به برخی از تهیه‌کننده‌ها که بدون اهداف ملی و راهبردی فعالیت می‌کنند، بودجه دولتی داده می‌شود؟ گروهی از تهیه‌کننده‌ها به این دلیل که به سود مورد نظر خود، از طریق حمایت‌های دولتی دست می‌یابند، نسبت به محصول تولیدی خود هیچ اهمیتی نمی‌دهند. اگر یک تهیه‌کننده درباره بازگشت سرمایه خود از طریق فروش فیلم نگران باشد، بر محصول خود نظارت بیشتری می‌کند و اجازه نمی‌دهد که فیلمش، طوری ساخته شود که امکان نمایش نیابد. هدفمندسازی حمایت‌های دولتی از تهیه‌کننده‌ها و پروژه‌های سینمایی و کوتاه کردن دست افراد بی‌تعهد نسبت به این حمایت‌ها می‌تواند کمک زیادی به کاهش فیلم‌های توقیفی نماید.
عامل سوم، تلاش برای جلب توجه از طریق عبور از خط قرمزها است. برخی از کارگردان‌ها سعی دارند تا از طریق پرده‌دری‌های اخلاقی یا سیاسی برای فیلم خود حاشیه و جنجال درست کنند و از این طریق خود را مطرح کنند. بهترین برخورد با چنین کارگردان‌هایی این است که پروانه کارگردانی آنها برای همیشه باطل شود، مگر اینکه از مردم عذرخواهی کنند و به جای توهین به جامعه، خلاقیت هنری و تکنیکی خود را کار ببرند.
عامل چهارم هم محافل، سفارتخانه‌ها و جشنواره‌های غربی هستند. یکی از تاکتیک‌های دولت‌های غربی برای دخالت در سینمای ایران، تعیین جوایز و حمایت‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای از فیلم‌هایی است که در تضاد با منافع ملی و فرهنگ عمومی جامعه ایران است. برخی از کارگردان‌ها هم چون فاقد توانایی لازم در خلاقیت هنری و تکنیکی هستند، تلاش دارند تا با دست انداختن به شاخصه‌های مورد علاقه جشنواره‌های غربی و نهادهای خارجی، توجه آنها را به خود جلب کنند. این مقوله که از آن به عنوان سینمای «سفارتی» یاد می‌شود، یکی از امراض وارداتی و تحمیلی به سینمای ایران است که در دراز مدت حتی ممکن است موجب خشک شدن ریشه‌های سینما در کشور ما شود.




پرسش رسانه اصولگرا: چرا سینما و تلویزیون از ورود به زندگی لاجوردی واهمه دارد؟⇔پرسش سینماروزان: چرا لاجوردی از پایان‌بندی فیلم ۳ارگانی «ماجرای نیمروز» حذف شد؟

سینماروزان:  اسدالله لاجوردی از جمله چهره های  پرحضور ابتدای انقلاب است که هنوز هیچ کدام از مدیومهای هنرهای نمایشی درباره مختصات زندگی و فعالیتهای او به طور مشخص ورود کرده‌اند.

به گزارش سینماروزان البته سال قبل فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» را داشتیم که سعی کرده بود جایی در میانه ها، لاجوردی را وارد فیلم کند؛ البته ورودی کاملا تیپیکال بدون اثرگذاری در درام اما  بدون هیچ دلیل دراماتیک موجهی پایان بندی فیلم که منطبق با واقعیات می بایست با حضور لاجوردی در خانه موسی خیابانی به تصویر در می‌آمد بی‌حضور وی و با قرار دادن فرزند رجوی در آغوش فردی به جز لاجوردی به پایان رسید؛ موضوعی که یک تحریف تاریخی آشکار بود و انگار سازندگان فیلم عامدا نخواسته بودند این صحنه که می تواند احساس مثبتی را روانه شخصیت کند شامل حال لاجوردی کنند.

وقتی فیلم با لرزاندن مکرر دوربین سوپر شانزده میلی متری قصد دارد بگوید یک مستندداستانی است و کاملا به تاریخ وفادار است و قصد تحریف تاریخ را ندارد این تحریف جای پرسشهای جدی دارد.

  اگر سازندگان این فیلم دلیل موجهی در تحریف این  بخش پایانی از یک ماجرای تاریخی در  قالب فیلمی که میخواهد به سینماوریته نزدیک شود داشته باشند، شنیدنی خواهد بود و سینماروزان آمادگی  نشر این موضوع را دارد که بالاخره بدانیم  آخرالامر لاجوردی چرا جایش با شخص دیگری عوض شد؟

به تازگی خبرگزاری اصولگرای «سینماپرس» در یادداشتی پرسشی درباره چرایی واهمه سینما و تلویزیون از ورود به زندگی لاجوردی را مطرح کرده که پرسشی بحق است اما پرسش زمانی کاملتر می‌شد که می‌دانستیم چرا در فیلمی که 3ارگان از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر وابسته به شهرداری برایش بودجه گذاشته بودند به راحتی بخشی از تاریخ با حذف لاجوردی تحریف شده است.

متن یادداشت سینماپرس را بخوانید:

طی چندماه اخیر رهبر معظم انقلاب به تشخیص «شهید» و «جلاد» در وقایع انقلاب اسلامی بخصوص دهه شصت تاکید داشتند، ساخت آثار هنری همچون فیلم، انیمیشن، مستند و سریال و تصویر کشیدن زندگی نامه افرادی همچون شهید لاجوردی می‌تواند نقش پر رنگ تصویر را در جهت شناخت شخصیت‌های تاریخی انقلابی نشان دهد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «سینماپرس» البته ناگفته نماند که ساخت آثار هنری فقط مختص سینما نیست. به تصویر درآوردن زندگی شهید لاجوردی می‌تواند در قالب یک مستند داستانی یا ساخت فیلم کوتاه و حتی تولید سریال تلویزیونی در این خصوص باشد.

حال با توجه به فرمان «آتش به اختیار» رهبر معظم انقلاب باید دید کدامیک از افراد و نهادها از قبیل سازمان سینمایی، صدا و سیما، سازمان فرهنگی هنری اوج، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حوزه هنری و… به خواسته رهبری جامه عمل می‌پوشاند و می‌تواند چهره رحمانی و انقلابی این شهید بزرگوار را به تصویر درآورد.

در طول سال‌های پس از انقلاب منافقین بارها کمر به ترور و قتل شهید اسدالله لاجوردی بستند ولی در هر بار ناکام بودند تا اینکه در اول شهریور ۱۳۷۷ وی توسط علی اصغر غضنفرنژاد و علی اکبر اکبری از اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید.

در شب اجرای این ترور، گروهک منافقین، طی بیانیه‌ای، به صورت رسمی، مسئولیت ترور را پذیرفت. ساعاتی پس از شهادت اسدالله لاجوردی، خبرگزاری جمهوری اسلامی که زیر نظر ف. و اداره می‌شد، حاضر نشد عنوان شهید را برای لاجوردی به کار گیرد.

این مسئله حتی در سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه ظهر روز عاشورای (۲۶ فروردین) سال ۷۹ نیز انعکاس یافت: من این درد درونی خودم را فراموش نمی‌کنم که در یک‌سال‌ونیم پیش، وقتی که شهید عالی‌مقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید – کسی که چهره‌ بسیار درخشانی بود و بسیار کسانی از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد؛ چه زندان‌هایی کشید و چه زحمت‌هایی متحمل شد. بعد از انقلاب نیز بی‌تظاهرترین کارها را که سخت‌ترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد – یکی از روزنامه‌ها نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند.




چرا سینمای ایران به نقد آقازادگان نمی‌پردازد؟⇐علیرضا داوودنژاد: چون آقازادگان در سينما هم نفوذ كرده‌اند!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: با وجود اينكه هر روز خبرهاي تازه‌اي از نفوذ آقازاده‌ها در دستگاه‌هاي اجرايي به ميان مي‌آيد و «ژن خوب» به عنوان كليدواژه‌اي براي تقبيح پديده آقازاده‌هاي رانتخوار به كار مي‌رود، هنوز مردم نمي‌توانند ردپاي آقازادگي را آن طور كه در جامعه با آن روبه‌رو هستند، در فيلم‌هاي سينمايي ببينند. چرا سينماي اجتماعي جز در موارد معدود به‌سراغ موضوع آقازاده‌هاي مدعي «ژن خوب» نرفته است؟ در عوض اما مي‌بينيم كه آقازاده‌ها توانسته‌اند در بدنه سينما رسوخ و نفوذ كرده و به دنبال بسط تسلط خود در سينمايي هستند كه مدعي مردمي بودن است.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» ژن‌هاي خوب، آقازاده‌هاي رانتخوار، افرادي كه به واسطه روابط‌ فاميلي به پست‌هاي اجرايي رسيده‌اند و صلاحيت‌شان در تصدي آن پست‌ها محل شك و شبهه است. اگر اين پديده اجتماعي در جايي غير از ايران رخ مي‌داد، سينماي‌شان چه واكنشي نسبت به آن داشت؟!

وقتي در سينماي باليوود، غول آسيايي سينما، پليس فيلمسازان را تحت فشار قرار مي‌دهد كه تصويري مثبت از پليس را به تصوير بكشند، فيلمسازان هندي در مقابل اين فشار مقاومت مي‌كنند. آنها حتي در قالب فيلم‌هاي كمدي هم كه شده، پليس رشوه‌بگير، فاسد و همكار با باندهاي تبهكار را به تصوير مي‌كشند. فيلمسازان امريكايي معتقدند وال‌استريت پر است از آدم‌هايي كه ثروتشان را از راه نامشروع و از طريق رانت به دست آورده‌اند. آنها در طول سال فيلم‌هاي متعددي درباره وال‌استريت نماد سرمايه‌داري امريكايي مي‌سازند. از نظر فيلمسازان اين كشور، «گرگ وال استريت» نماد آن چيزي است كه در پشت پرده معاملات بورسي و وام‌هاي بانكي مي‌گذرد؛ نظام مالي فاسدي كه افراد باهوش مي‌توانند با ايجاد رابطه و سوء‌استفاده از شرايط به سود باد آورده‌اي برسند.
 فيلمسازان آمريكاي جنوبي كه سبك خود را در فيلمسازي دارند، نگاه اجتماعي‌شان به باندهاي تبهكار قاچاق مواد مخدر را مي‌توان در فيلمي مانند «شهر خدا» ديد. آنها علت فقر و بدبختي‌شان را در ميان درگيري ميان كارتل‌هاي مواد مخدر و دولت‌هاي فاسد جست‌وجو مي‌كنند.

سينماي اجتماعي در جهان بازتابي است از آنچه در يك جامعه در حال رخ دادن است و فيلمساز آگاهانه و براي رفع مشكلات يا گسترش خوبي‌ها، به آن مي‌پردازد.

در اين بين در سينماي ايران كه داعيه‌دار حضور در ميان چند كشور صاحب سبك سينما است، و بيشترين توجه را به سينماي اجتماعي دارد، با وجود اين مي‌بينيم بسياري از مواردي كه جامعه به آن مبتلا است، در فيلم‌هاي سينماي ايران كمتر ديده شده يا حتي بايكوت مي‌شود.
بحث نفوذ آقازاده‌ها در دستگاه‌هاي اجرايي و بخش مديريت دولتي، موضوعي است كه در چند سال اخير توجه مردم و رسانه‌ها به آن زياد شده است، به‌خصوص امسال كه استفاده از اصطلاح «ژن خوب» به كليدواژه‌اي براي تقبيح حضور آقازاده‌ها و منفعت طلبي‌هاي آنها تبديل شد.

اما چقدر آقازادگي در سينماي ايران بروز و ظهور داشته است؟ مي‌شود گفت بسيار كم و حتي انگشت‌شمار فيلم‌هايي بوده‌اند كه به نحوي به مبحث آقازاده‌ها پرداخته‌اند.

مصطفي كيايي در فيلم «خط ويژه» يكي از پررنگ‌ترين پرداخت‌ها را به آقازادگي در سينماي ايران داشته است. سعيد سهيلي نيز در فيلم «گشت2» به آقازاده‌هاي فاسد پرداخته است. اما چقدر مي‌توان با اين تعداد معدود، ادعا كرد كه سينماي اجتماعي در ايران توانسته همپاي خواسته‌هاي مردمي باشد؟!

عليرضا داود‌نژاد، كارگردان پيشكسوت سينماي ايران سال گذشته با فيلم سينمايي «فراري» به جشنواره فيلم فجر آمد؛ فيلمي كه تحسين منتقدان سينما را در پي داشت. اين فيلم رگه‌هاي پررنگي از پرداخت به آقازادگي را در خود داشت. داستان «فراري» و حتي ارجاع به تصاوير دوربين‌هاي مداربسته از يك حادثه واقعي كه براي يك آقازاده رخ داد، براي كساني كه اخبار سياسي و اجتماعي را دنبال كرده‌اند، اتفاق ناگواري را يادآور مي‌شود كه در آن يك پسر منتسب به خانواده‌اي سرشناس به همراه دختر همراهش كشته مي‌شوند.

اين فيلم هنوز به دليل اختلاف‌هايي كه وجود دارد، امكان اكران عمومي پيدا نكرده است. داود‌نژاد، كارگردان «فراري» زمان احتمالي اكران فيلم را به بعد از حل اختلاف فعلي موكول مي‌كند. اين كارگردان در پاسخ به اين سؤال كه چرا سينماي ايران نتوانسته به پديده آقازادگي بپردازد، مي‌گويد: آقازادگي مشكل بزرگ امروز زندگي اجتماعي و سياسي ما است كه وابستگي مبناي كار آن است.
 وی ادامه داد: اين وابستگي در شديدترين نوع آن در قالب رابطه پدر و پسري و در مراحل كمتر آن به صورت عمو و برادرزاده يا دايي و خواهر‌زاده خود را نشان مي‌دهد، در رتبه پايين‌تر هم شاهد روابطي مثل بچه باجناق هستيم. اينكه ملاك تعيين مناصب بر اساس درجه وابستگي خانوادگي شده است، صدمات جدي و جبران‌ناپذيري را به جامعه ما ‌زده است. جاي پرداختن به اين معضل سال‌ها است كه در سينماي ما خالي بوده و هنوز هم خالي است. دهه‌ها است كه نمي‌گذارند سينما سراغ چنين موضوعاتي برود. حتي سعي كرده‌اند چنين روابطي را در سينما سانسور كنند. با اين كار رابطه سينما با مردم را قطع كرده‌اند و مردم آنچه را در جامعه مي‌بينند، در فيلم‌هاي سينمايي نمي‌بينند. داود‌نژاد درباره اينكه چه كساني باعث مي‌شوند سينما نتواند به پديده آقازادگي بپردازد، پاسخ مي‌دهد: خود همين آقازاده‌ها در سينما نفوذ كرده‌اند و مانع اين شده‌اند كه ارتباط ميان زندگي مردم و سينما برقرار شود و همين باعث شده سينما از جامعه خارج شود.

اين كارگردان پيشكسوت در پاسخ به اين سؤال كه چرا فيلمسازان اجتماعي در ايران نيز تمايلي به پرداختن به پديده آقازادگي ندارند، تأكيد مي‌كند: سينماي ايران وضعيت طبيعي ندارد و فيلمساز از جامعه‌اش دور شده است.
به نظر مي‌رسد پرداختن به پديده آقازادگي با توجه به اينكه اين روزها آقازاده‌ها در حال گسترش نفوذ خود در سينما هستند و در قامت تهيه‌كننده خود را به بدنه سينماي ايران تحميل مي‌كنند، سخت‌تر نيز شود.




چرا سينما و تلويزيون هر كدام راه خود را براي رده‌بندي مخاطبان‌شان مي‌روند؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: به ‌رغم تكذيب مديران سازمان سينمايي، هنوز هم عنوان رده‌بندي سني به عنوان حربه‌اي تبليغاتي براي فيلم‌هاي سينمايي استفاده مي‌شود. رده‌بندي سني مانند واژه «تحريم» وسيله‌اي شده تا مردم براي ديدن يك فيلم سينمايي تحريك شده و به سينما بيايند. اين روش غيراخلاقي و سوءاستفاده از موضوع مهم رده‌بندي سني فيلم‌ها در حالي در ايران رواج دارد كه رده‌بندي سني در ديگر كشورها به خصوص در ايالات متحده به عنوان قانون پذيرفته شده است.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» دهم  آبان 1347 بود كه انجمن فيلم امريكا شروع به رده‌بندي سني فيلم‌هاي سينمايي كرد. كمپاني‌هاي بزرگ فيلمسازي در هاليوود فيلم هايشان را براي تعيين رده‌بندي سني بينندگان در اختيار اين انجمن قرار دادند و رسما عنوان MPAA rating به وجود آمد. انجمن فيلم امريكا، در بررسي رده‌بندي فيلم‌ها به چند موضوع اهميت مي‌دهد. ابتدا «خشونت» كه هر چه ميزان خشونت در يك فيلم زيادتر باشد رده‌بندي سني تماشاگران بالاتر مي‌رود. دومين موضوع مصرف الكل، مواد مخدر و سيگار است؛ موضوعي كه در سينماي ايران به وفور از آن براي جذاب تر شدن نماها، انتقال حس درماندگي يا خشم و حتي نشانه‌اي از جنتلمن بودن كاراكتر‌ها استفاده مي‌شود. MPAAبرهنگي و محتواي جنسي را نيز در فيلم‌ها بررسي مي‌كند و آثاري كه داراي چنين صحنه‌هايي باشد در رده فيلم‌هاي بزرگسال قرار مي‌گيرد. اما يكي از اخلاقي ترين مواردي كه از سوي انجمن فيلم امريكا بررسي مي‌شود، زبان و ديالوگ‌هاي فيلم‌ها است. به كاربردن هر واژه‌اي كه از آن به معناي توهين و ناسزا تلقي شود موجب رده‌بندي است.

MPAA در سايت مرجع IMDB مواردي را مانند رده‌بندي سني فيلم و مواردي كه بايد والدين نسبت به آن توجه داشته باشند، اطلاع مي‌دهد. در ايران متأسفانه نه سايت مرجع سينمايي مانند IMDB داريم و نه در حالي كه نزديك به نيم قرن است در ايالات متحده رده‌بندي سني فيلم‌ها رعايت مي‌شود، توانسته‌ايم سيستم مشابهی را بر اساس الگوهاي فرهنگي داخلي بومي‌سازي كنيم. حتي تلاش نشده كه همان مواردي كه در فيلم‌هاي هاليوودي براي رده‌بندي مورد توجه قرار مي‌گيرد نيز در ايران استفاده شود.

علت اصلي رده‌بندي سني تماشاگران فيلم‌هاي سينمايي اين است كه مخاطبان در سنين مختلف دريافت‌هاي متفاوتي از آنچه در فيلم مي‌بينند خواهند داشت. تماشاي برخي صحنه‌هاي يك فيلم شايد در ذهن كودك اثري مخرب بگذارد و لزوماً آن صحنه تصوير از برهنگي نيست حتي بيان يك جمله يا تكیه كلامي خاص كه براي ذهن كودك قابل فهم و تمیيز نيست مي‌تواند اثر منفي خود را در تربيت وي بگذارد.

تلويزيون تلاش كرده است مشكل رده‌بندي سني برنامه‌هاي تلويزيوني را از طريق ايجاد شبكه‌هاي تخصصي براي گروه‌هاي سني از نونهال گرفته تا كودك و نوجوان تا حدي مرتفع كند و بحث رده‌بندي سني برنامه‌هاي تلويزيوني در معاونت سيما در حال پيگيري است. به عبارتي تلويزيون در يك رده‌بندي مخاطبانش را از زير هفت سال، هفت تا 12 سال، 12 تا 18 سال و 18 سال به بالا رده‌بندي كرده است. با اينكه گاهي ديده مي‌شود در برخي برنامه‌هاي تلويزيوني عنوان -14 ديده مي‌شود ولي بر اساس آنچه در تقسيم‌بندي شبكه‌ها ديده مي‌شود، رده‌بندي سني تقريباً به آنچه در MPAA انجام مي‌شود، نزديك است.

در مقابل اين رده‌بندي، وزارت ارشاد و معاونت سينمايي كه از صدور پروانه ساخت تا صدور پروانه نمايش را بر عهده دارد و بر اكران فيلم‌ها نظارت مي‌كند، هنوز نتوانسته است رده‌بندي مشخصي را براي رده‌بندي سني بينندگان فيلم‌ها ارائه دهد.

همين موضوع باعث شده همه فيلم‌ها مخاطب عام محاسبه شده و فيلمي كه در آن از حجم بالايي الفاظ ركيك به عنوان تكيه كلام بازيگر نقش اصلي استفاده شده بتواند در رده دومين فيلم پرفروش تاريخ سينما جاي گيرد! هر وقت نيز صحبت از رده‌بندي سني يك فيلم به ميان آمده، از آن به عنوان حربه‌اي تبليغاتي استفاده شده تا با تحريك حس كنجكاوي مخاطب زمينه افزايش بيننده را فراهم آورد، يعني اتفاقي دقيقاً در جهت عكس روح رده‌بندي فيلم‌ها!




عباس صالحی که برای وزارت ارشاد دولت دوازدهم معرفی شده اظهار داشت⇐مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ ما بسیار بالاست/ازبچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ سوم زندگی‌شان هستند، به سینما و تئاتر علاقه دارند/از سن ۱۳-۱۴ سالگی کمتر فیلم ایرانی بوده که آن را ندیده باشم!/ مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام/مشکل توقیف فیلمها و لغو کنسرتها را با گفتگو حل خواهیم کرد/تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران باشد یا با تغییر آنان!

سینماروزان: عباس صالحی معاون فرهنگی ارشاد دولت یازدهم به عنوان وزیر ارشاد دولت دوازدهم به مجلس معرفی شده است.

به گزارش سینماروزان صالحی که بعد از علی جنتی و رضا صالحی امیری سومین وزیر ارشاد اعتدالیون خواهد بود در گفتگویی تفصیلی که با «ایسنا» داشته کوشیده از یک طرف درباره علاقه خود و خانواده به فیلم بینی بگوید و از آن طرف در گفتمانی تکراری از حل مشکل توقیف فیلم و لغو کنسرت با کمک گفتگو حرف بزند.

صالحی البته با هوشمندی تمام نه حفظ مدیران زیردستی خود در ارشاد و نه تغییر آنان را تأیید نکرده است.

بخشهایی از گفته های عباس صالحی را بخوانید:

*آیا اساسا ممکن است بخشی‌از سلایق و علایق شما در حوزه‌های هنری نمود پیدا نکرده باشد؟ مثلا چون شما دانش‌آموخته و مدرس فلسفه هستید، قاعدتا باید با سینما قرابت داشته باشید ولی این کمتر دیده و بیان شده است. آیا چنین لایه‌هایی هم وجود دارد؟

بله. حتما وجود دارد. در حوزه‌های تئاتر و سینما، هم از لحاظ  نظری و هم از لحاظ انس فردی ارتباطی وجود داشته است. از سن ۱۳-۱۴ سالگی شاید کمتر فیلم ایرانی باشد که آن را ندیده باشم. مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام. در حوزه‌ی تئاتر هم همین‌طور. ما گاهی راه‌های طولانی طی می‌کردیم تا تئاتر یا فیلمی را که عرضه شده است، ببینیم. مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ی ما بسیار بالاست. شاید یکی از چیزهایی که جمع خانوادگی ما را دور هم جمع می‌کند، همین دیدن فیلم و تئاتر باشد. در بچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ی سوم زندگی‌شان هستند، این علاقه وجود دارد. مجموعا یک خانواده‌ی حرفه‌ای سینمارو – تئاتربین و علاقه‌مند به حوزه‌ی هنر هستیم.

*اگر قرار باشد شما در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد قرار بگیرید، حتما در حوزه‌ی سینما با چالش‌هایی مواجه خواهید شد؛ از توقیف فیلم‌ها گرفته تا مساله‌ی موفقیت‌های جهانی برخی آثار. همچنین در حوزه‌ی موسیقی و کنسرت‌ها اختلاف‌های شدیدی وجود دارد. همین‌طور در زمینه‌ی تئاتر و برخی شاخه‌های هنرهای تجسمی. در بحث رسانه‌ نیز مساله‌ی تعطیلی صنف روزنامه‌نگاران همچنان پابرجاست. با این‌ها می‌خواهید چه‌کار کنید؟

یکی از چیزهایی که در این چهار سال حضور در وزارت ارشاد شیوه‌ی من بوده، این است که اگر بتوانیم از مسیر گفت‌وگو بین کنشگران حوزه‌ی فرهنگ حرکت کنیم، اگر نگوییم همه‌ی مشکلات ما حل می شود، دست‌کم بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد. گفت‌وگوی فعال، مستمر و سازنده بین اصحاب فرهنگ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منافعشان را تعقیب می‌کند، با کسانی که در حیطه‌های فرهنگی از دیگر حوزه‌ها ورود دارند؛ چه کنشگران سیاست، چه کنشگران دین و امنیت. این گفت‌وگوها در مرحله‌ی اول، پاره‌ای از سوء‌تفاهم‌ها را می‌تواند حل کند و در مراحل بعدی، به نزدیکی ذهنیت‌ها منجر شود؛ برای اینکه برخی از اتفاقات به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و تفاهمی بین طرفین به وجود بیاورد. با این گفت‌وگو همانگونه‌ که در حوزه‌ی نشر  مسئله‌هایی را رو به جلو برده است، در حوزه‌ی سینما، ‌تئاتر و موسیقی هم معتقدم که می‌توان رو به جلو حرکت کرد. با کمک تجربه‌ی چهارساله در مدیریت معاونت فرهنگی و دوستان خوبی که در وزارت ارشاد داریم، امیدواریم با یک گفت‌وگوی پیوسته بتوانیم ذهن‌ها را به هم نزدیک کنیم.

* درباره‌ی حوزه‌هایی که مسئله‌دار و حاشیه‌ساز بوده‌اند، بفرمایید مشخصا استراتژی شما چیست. در این چهار سال کلیدواژه‌ی شما گفت‌وگو بوده است. قطعا یکی از شعارهای دولت هم گفت‌وگو بوده، ولی درنهایت برخی مسائل حل نشده است. به نظر شما آیا مثلا مساله‌ی کنسرت‌ها صرفا با گفت‌وگو حل می‌شود؟

 به نظر می‌آید هر یک از این موضوعات را باید در مرحله‌ی عمل پیش برد. اجازه بدهید به وقت خودش به آن بپردازیم. احساس خود من این است که گفت‌وگو حتی در سخت‌ترین مسئله‌ها می‌تواند راه‌هایی بگشاید، اما باید وارد مرحله‌ی عمل شد و به این مسئله توجه کرد تا مسیرهای خودش  را نشان بدهد. چون این مسئله شاید یک پاسخ یکنواخت و سراسری نداشته باشد. ممکن است در فضاهای مختلف این گفت‌وگو سناریوهای متفاوت خودش را پیدا کند.

* یکی از بحث‌های دیگری که درباره‌ی شما شایع شده، این است که اهل تغییرات اتوبوسی نیستید و این یعنی تغییراتی در لایه‌های مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام نخواهد شد. در عین حال برخی هم نظر عکس دارند. آیا استراتژی شما ابقای مدیران و معاونت‌ها است یا تغییر آنها؟ یا اینکه ممکن است مدیری را ابقا کنید، اما عمکرد دیگری از او انتظار داشته باشید؟

نه ثبات مدیران اصل است و نه تغییر مدیران. چیزی که مهم است، برنامه و اقداماتی است که ذیل آنها انجام  و پیگیری می‌شود. یعنی باید از برنامه‌ها و اقدامات عقب‌نشینی نکنیم. ثبات یا تغییر را نمی‌شود اصل دانست. شعار تغییر می‌تواند التهاب‌زا باشد و فضا را برای کارهای اصلاحی ببندد. از آن طرف هم اصل ثبات نباید به این معنا باشد که تکامل و پیشرفت در برنامه‌ها دیده نشود. همانطور که اشاره کردید، تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران صورت بگیرد، اما تغییر رویکرد داشته باشیم؛ که در برخی از حوزه‌ها می‌تواند با حفظ مدیران هم نباشد. درواقع تغییراتی که التهاب‌آفرین نباشد؛ به‌گونه‌ای که التهاب تغییرات عملا رویکردها را زیر سوال ببرد و مسئله‌ی تغییر خودش اصالت پیدا کند و مانع ایجاد شود.




۴۵ دقیقه زدوخورد در شبکه خبر⇐محمدتقی فهیم:  فیلم مدیری مایه افتخار است!!!/باعث تأسف است فیلمسازی{سامان مقدم} که ادعای تفکر داشت حالا با باسن عطاران می‌خواهد مخاطب را به سینما بکشاند!/{با اشاره به منوچهر محمدی و «اکسیدان»} اینکه فیلمی سطحی ۷ میلیارد بفروشد مایه افتخار است؟ بروند امام رضا(ع) و توبه کنند/چرا مانند دهه ۶۰ کمدیهای خوب تولید نمی‌شود؟/من نماینده مخاطبان سینما هستم و باید نظر دهم⇔حسین فرحبخش: وقتی فیلمی که شما با آن مشکل دارید ۲۰ میلیارد می‌فروشد یعنی مخاطبان نمایندگی شما را قبول ندارند!/به جای تخریب دیگران بیایید فیلمهای ارزشی تان را معرفی کنید تا بقیه بشناسند/با حضور دو روحانی در شورای ممیزی اینکه فیلم خلاف شرع تولید شود محال است/با موشک‌بارانی که متحجرین روانه ارشاد می‎کنند فیلمهای خنثایی تولید شده فرسنگها دورتر از سینما!/این قدر حسرت دهه ۶۰ را نخورید؛ در آن دوران مدیران سینمایی با ایده‌های کمونیستی پدرمان را درآوردند/خیلی از فیلمهای دهه شصت فقط بخاطر بی‌رقیب بودن مدیوم سینما فروختند

سینماروزان: تازه ترین برنامه «شهر فرنگ» همان طور که پیشتر هم قابل پیش بینی بود به دلیل حضور حسین فرحبخش صریح اللهجه و منتقدی به نام محمدتقی فهیم که همواره بی محابا آرایش را بیان میکند به یک زدوخورد کامل بدل شد؛ البته زدوخوردی لفظی که کاملا خودگردان پیش رفت.

به گزارش سینماروزان برنامه با صحبتهای فهیم آغاز شد که از لازمه وجود تنوع در سینما چنین گفت: سینما باید تنوع داشته باشد و نیاز به فیلم مفرح دارد و البته که ما با تفریح مردم و فیلمهای بفروش مشکل نداریم اما اینکه این فروش به چه قیمتی باشد مهم است اما مفرح بودن نباید به قیمت تخریب باشد و بجایش باید فیلمهایی ساخت که به جای زدگی مخاطب، مشوق فیلم دیدن آتی او باشند.

وی ادامه داد: ما با فیلم مبتذل مشکل داریم. فیلم مبتذل خوب نیست. مثلا وقتی دوربین سر تا پای بازیگر را با نماهای درشت می گیرد خواه ناخواه ابتذال رخ داده.

فهیم که سالها در «کیهان» قلم زده با اشاراتی مستقیم به «نهنگ2» افزود: اخیرا فیلمی را دیدم از کارگردانی که ادعای تفکر هم دارد اما دوربین را به طور زننده ای روی اندام عطاران می چرخاند!!! باعث تأسف است فیلمسازی که ادعای تفکر و اندیشه داشت حالا با باسن بازیگر میخواهد مخاطب را به سینما بکشاند!

حسین فرحبخش در واکنش به فهیم به ادعاهای برخی که میگویند تهیه کنندگان سینمای ایران جرأت ندارند فیلمهایشان را با خانواده ها ببینند تاخته و اظهار داشت: آنهایی که میگویند آثار سینمای ایران را با خانواده نمیشود دید دروغ می‌گویند. راحتتان کنم در جمهوری اسلامی فیلمی نیست که از دیدن آن خجالت بکشیم چون اینجا همه چیز منطبق با شرع پیش میرود.

فهیم در حرف فرحبخش پرید و گفت: بله اینجا جمهوری اسلامی است اما در همین جا اختلاس میلیاردی میکنند!!!

فرحبخش در پاسخ فهیم بیان داشت: بله اختلاس میکنند اما برای از ما بهتران است و ربطی به سینما و سینماداران باسابقه ندارد. هیچ چیز به اندازه سینما در این کشور اسلامی نیست. شما نگاهی کنید به دیگر امور. مثلا دارایی؛ آیا دارایی ما اسلامی است؟ آیا سیاست ما اسلامی است؟ اما در سینمای جمهوری اسلامی چیزی خلاف شرع و قانون وجود ندارد و اگر کسی ادعای غیراسلامی بودن آن را بکند یا مریض است یا نادان.

فرحبخش ادامه داد: اختلاس 3هزار میلیاردی بخاطر این است که نه شرع و نه فقه را توجیه نمیکنند اما در سینما یک عکس را ده بار بالا و پایین میکنند تا مجوز دهند. در شورای پروانه نمایش دو روحانی مجتهد است که همه چیز از کانال آنها می گذرد. اینکه هر حرفی برای سنی خاص باید گفته شود درست است اما اینکه بگوییم سینما خلاف شرع است درست نیست.

فرحبش با اشاره به ادعاهای فهیم درباره «نهنگ2» تأکید کرد: آنچه درباره عطاران می گویی اصلا خلاف شرع نیست چون اگر بود روحانیون شورا به آن مجوز نمیدادند.

این تهیه کننده خاطرنشان ساخت: به نظرم هر فیلمی که گیشه ای تر بود ارزشمندتر است چون مخاطب بیشتری را به سینما کشانده. اینکه میگویید گیشه به چه قیمتی هم به قیمت قانون کشور.

محمدتقی فهیم با اشاره به موضوع حضور روحانیون در شوراهای ممیزی گفت: تقریبا 5روز هفته‌ام در شوراهای مختلف می گذرد و اتفاقا روحانیون هم آنجا هستند که سینما را نمی شناسند.

وی ادامه داد: الان سه کمدی روی پرده داریم و فقط فیلم یک شومن تلویزیونی است که مایه افتخار است.

فرحبخش در پاسخ فهیم اظهار داشت: طبیعی است که روحانی تکنیسین سینما نیست. روحانی میتواند تصویر را ببیند و تعیین کند که خلاف شرع است یا نه منوط به اینکه اخلاق مان برآمده از شرع باشد. کیفیت تکنیکی را مجتهدان سینما تعیین میکنند و کیفیت شرعی را همان روحانیون.

این کارگردان افزود: هر چیزی قانون دارد و فصل الخطاب سینما وزارت ارشاد است. تا می توانید بیایید نقد کنید حتی ارکان نظام را اما نه نقد سیاسی و تخریبی.

فهیم که همچنان اصرار داشت خروجی شوراهای ممیزی ارشاد دچار ایراد است اظهار داشت: من اینکه همه فیلمها موافق شرع است را قبول ندارم.  اینکه در فیلمی می شنویم من پاچه میخورم تو کله یعنی شرع؟

فرحبخش در پاسخ گفت: وقتی بحث بر سر صرف عذایی است به نام کله و پاچه میتوانید چنین دیالوگی را به کار ببرید اما اینکه شما برداشت نادرستتان را فرض قرار میدهید نباید ملاک حمله شود.  تهمت نزنید به سینما. الم شنگه راه نیندازید برای نابودی سینما. تحجر است که آدمها را منافق میکند و این خطرناک است.

فهیم سپس این پرسش را از فرحبخش طرح کرد که چرا ایده های 50 سال قبل را همچنان در سینمای امروز می بینیم و فرحبخش پاسخ داد این به کسی ربطی ندارد.

فهیم اما از این گفت که نماینده مخاطبان سینماست و بر این اساس اظهارنظر میکند.

فرحبخش با اشاره به مخاطبان بالای فیلمهایی که فهیم با آنها مشکل دارد خطاب به وی گفت: اینکه فیلمی که شما نقدش میکنید 20 میلیارد میفروشد یعنی چه؟ یعنی اینکه مخاطبان نمایندگی شما را قبول ندارند.

این تهیه کننده با اشاره به آمار مخاطبان در سالهای اخیر گفت: نگاه تحجرآمیزتان باعث شده 40 میلیون مخاطب نداشته باشیم. ثابت شده که تا به سینما حمله میشود مخاطب پایین می آید و این حمله های سیاسی در همه این سالها وجود داشته است.

وی ادامه داد: به جای تخریب شما هم بیایید فیلمهای ارزشی تان را معرفی کنید تا بقیه بشناسند. مگر شما نمی گویی فیلم مدیری خوب است؛ خب پس فیلم مطلوب شما هم در این سینما وجود دارد یعنی چرخه سینما طوری چرخیده که چنین فیلمی تولید شده پس چرا کل سینما را میزنی؟؟؟

حسین فرحبخش درباره اینکه چرا کیفیت کمدیهای سینمای ایران نسبت به دهه های قبل پایین تر آمده بیان داشت: این یک مشکل کلیدی است که در هر زمان حسرت زمان سابق را میخوردیم. دهه 60 اکشن می ساختیم و پدرمان درمی آمد ولی به ما درجه جیم میدادند و حتی با طاسی  سر جمشید آریا مشکل داشتند اما حالا می گویند چرا اکشن نمیسازید؟

وی ادامه داد: الان هم می گویید چرا کمدی میسازید و احتمالا ده سال بعد که دیگر هیچ کس کمدی نساخت میگویید چرا کمدی نمی سازیم. این زدن دائمی هیچ مشکلی را حل نمی کند. بیایید و الگوسازی کنید.

فرحبخش با کلی کردن بحث خاطرنشان ساخت: به نظرم با استانداردهای جهانی چیزی به نام سینما در ایران وجود ندارد. سینما یا مظهر رویاپردازیست یا مظهر اجتماع اما در اینجا با موشک بارانی که متحجرین روانه ارشاد میکنند سینمای خنثایی ایجاد شده فرسنگها دورتر از هدف اصلی.

فرحبخش افزود: در دهه 60 بخاطر ساخت «مأموریت آقای شادی» در ارشاد توبیخ شدم. زمان «کما» پدرم را درآوردند. دهه 60  یک درام اجتماعی خوب به نام «غریبه» را ساختیم که بهش درجه جیم دادند و کلی دردسر برایش ایجاد شد. سال 61 «ریشه در خون» را با 2 میلیون ساختم یعنی پول چهار آپارتمان در ونک اما برخورد با من و امثال من چطور بود.

این کارگردان تأکید کرد: این را هم بدانید خیلی از فیلمهای دهه شصت بخاطر بی رقیب بودن مدیوم سینما فروختند و شاید اگر در آن دوران تلویزیون پویاتری داشتیم آن قدر نمی فروختند.

فهیم باز هم با اشاره به «نهنگ2» گفت: به ناگاه در اکران 130 سالن به فیلم مبتذل می دهند اما فیلم نجیب شکست میخورد. دهه 60 این طوری نبود.

فرحبخش در واکنش به او بیان داشت: «نهنگ2» مایه افتخار است چون مردم می روند آن را می بینند حتی «گشت2» و «ساعت 5عصر» هم مایه افتخار است چون فیلمهایی هستند که مخاطب دارند. وقتی مردم میروند «…آلبالو» می بینند باید افتخار کنید. این قدر درباره دوران طلایی دهه 60 نگویید؛ در آن دوران سینما را با ایده های کمونیستی اداره میکردند و آن دوران مایه افتخار نیست و ما که درونش بودیم میدانیم چه گذشت اما الان سینما نسبتا آزاد است.

فهیم که تقریبا نظاره گر حرفهای فرحبخش بود به ذائقه مخاطب اشاره کرد و گفت: فیلم بد ذائقه را می آورد پایین. فیلم بد نباید ساخته شود و باید کوشید در ارتقای ذائقه مخاطب.

واکنش فرحبخش به او چنین بود: من رفتم با خانواده ام که مذهبی هم هستند «اکسیدان» را دیدم و آنها هم خوششان آمد. همان طور که «زیر سقف دودی» هم مورد پسند خانواده ام واقع شد و اینکه دو فیلم با دو گونه متفاوت مخاطب پسند داریم یعنی تنوع. پس دنبال سیاسی کاری نروید و بیخود سینما را نزنید.

فهیم که در توجیه اقبال مخاطبان به آثاری که او با آنها مشکل داشت کم آورده بود به ناگاه به فیلم اخیر فرحبخش اشاره کرد و گفت: شما از بازیگر زن کلوزآپ گرفتید. چرا؟

و فرحبخش پاسخ داد: این خواسته کارگردان است و شما هم میتوانید فیلم را نقد کنید اما اینکه بخواهید فیلم را پایین بکشید درست نیست. اینکه بحث سیاسی میکنید که ارشاد را بزنید درست نیست.

فهیم با زیر سوال بردن بدنه سینمای ایران گفت: سینمای خوب چیست؟ سینمای خوب مبتنی بر قواعدی خاص است که از فیلمنامه تا اجرا را دربرمیگیرد اما سینمای الان مثل مخدر شده و سازنده نیست.

فرحبخش هم خیلی سریع پاسخ داد: دلیل این انفعال آن است که از بیرون به ارشاد فشار سیاسی می‌آورند و در نتیجه مسئولان هم میروند به سمت مدیریت روزمره بی حاشیه که نتیجه اش میشود سینمای خنثی.

فهیم پایان گفته هایش با اشاراتی غیرمستقیم به «اکسیدان» گفت: تهیه کنندگان مدعی مذهبی کارشان به ساخت فیلمهای سطحی رسده است. واقعا اینکه فیلمشان 7میلیارد بفروشد برایشان مایه افتخار است؟؟؟ بروند امام رضا(ع) توبه کنند و فیلم خوب بسازند.




ادعای دبیر چندشغله جشنواره شهر: بودجه مان از فروش بلیت سینماهاست!⇐پرسش: آیا منظور همان سهم ۵درصدی فروش فیلمها است که شهرداری پیش پیش از سینماگران می گیرد؟! و آیا سینماگران راضی به شراکت شهرداری در فروش فیلمهایشان به بهانه برگزاری جشنواره اند؟!

سینماروزان: تازه ترین دوره جشنواره فیلم شهر به دبیری علی احمدی که همزمان تهیه کنندگی “خندوانه” و مدیریت تصویرشهر را برعهده دارد در مسیر برگزاری قرار دارد.

به گزارش سینماروزان نشست خبری این جشنواره در حالی برگزار شد که دبیر درباره منبع بودجه این جشنواره اظهار داشت: ما این دوره از جشنواره را با محدودترین تیم اجرایی برگزار کردیم و هزینه جشنواره ما از فروش بلیت در گیشه سینما تامین می‌شود و ما در این سال‌ها غیر از یک مورد که از بودجه‌های شهردار برای ساخت اثر استفاده کردیم؛ دیگر هیچ گاه از بودجه‌های دولتی و غیردولتی استفاده نکردیم.

وی ادامه داد: در حقیقت پردیس ملت جایی است که از هزینه‌های آن جشنواره را برگزار کردیم. هزینه سه پردیس سینمایی رازی، تماشا و راگا را متقبل شدیم و همین طور به ایوان شمس هم کمک کردیم و این باعث مسرت است که از خود گیشه سینما به حوزه سینما کمک کنیم.

احمدی در جایی دیگر از سخنان خود گفت:  شهرداری در تمام دنیا حامی حوزه سینماست و من تصور نمی‌کنم که به این جشنواره لطمه‌ای وارد شود چرا که به این باور رسیدیم که فرهنگ و هنر را سلیقه‌ای نپنداریم.

به گزارش سینماروزان اینکه احمدی ادعا کرده از گیشه سینما هزینه برگزاری جشنواره را داده ناظر به همان 5درصدیست که شهرداری از فروش فیلمها برمیدارد؟؟

و آیا این برداشت از آن 5درصد که در همه این سالها گلایه سینماگران را موجب شده توجیهی مناسب برای وابسته نبودن جشنواره شهر به بودجه های دولتی است؟؟

اگر این 5درصد را سینماگران با میل و رغبت می دادند و سپس از آن برای برگزاری جشنواره ای همچون شهر استفاده می شد ایرادی نداشت اما وقتی اغلب سینماگران مدام به گلایه از این امر پرداخته اند که چرا شهرداری که ادعای حمایت از اهالی هنر را دارد به صورت اجباری در فروش فیلمهای آنها شریک میشود توجیه برگزاری جشنواره با استفاده از آن 5درصد عذر بدتر از گناه است.




ازدواج نامتعارف یک بازیگر سینما بدون نام بردن از شریک زندگی!

سینماروزان: به تازگی یکی از بازیگران سینما که اخیرا یک فیلم ارگانی کم‌مخاطب را هم روی پرده داشت در صفحه اجتماعیش خبر از ازدواج خود داده است.

به گزارش سینماروزان نام نبردن از شریک زندگی در این متن اجتماعی موجب آن شده است که سیل پرسشهای مخاطبان به صفحه اجتماعی این بازیگر روانه شود.

این بازیگر در انتهای متن اجتماعی مرتبط با ازدواجش از رییس دولت اصلاحات هم یاد کرده و همین باعث شده بسیاری گمان کنند نامبرده خطبه ازدواج را خوانده درحالی که هیچ عکسی در این باره هم منتشر نشده است و نزدیکان رییس اصلاحات هم این امر را تکذیب کرده اند.

ازدواج نامتعارف و متفاوت این بازیگر مطرح سینمای ایران که  پیش از این قرار بود به خاطر نامتعارف بودن در خارج از ایران در یک کشور اروپایی صورت بگیرد با حضور برخی از نزدیکان در داخل انجام شده است.

گفتنی است علاقه به ازدواج و داشتن زندگی مشترک و همدم و همراه همیشگی  در طی این چند سال، بسیاری از بازیگران و چهره های شناخته شده را سرو سامان داده و به خانه  بخت فرستاده  که خود منظر نویدبخشی را پیش روی جامعه ترسیم کرده تا فقط شاهد جدایی زوج های هنرمند نباشند!