1

پرسش‌هایی منتج از بیانیه‌ای ظاهرا سینمایی که در واکنش به شهادت محسن فخری‌زاده نگاشته شده⇐ چرا برای تجلیل از یک شهید ترور، خانه سینما به طور مستقیم وارد نشده و از طریق هیات مدیره یا مدیرعامل بیانیه رسمی نمی‌دهد؟؟/چرا هیچ کجای این بیانیه به‌طور مستقیم نامی از شهید فخری‌زاده نبرده‌اند؟/چرا در این بیانیه اثری از محکومیت ترور نمی‌بینیم؟؟/ چرا جرات ندارند رک و راست و بی‌واسطه ترور یک دانشمند ایرانی را محکوم کنند؟؟/ چرا در این بیانیه بر آرمان‌های شهید پافشاری نشده؟/ چرا به‌جای نام حدود ۵هزار سینماگر فقط سی و چند امضای اولیه پای بیانیه است؟/چرا به‌جای تصویر شهید، این بیانیه با تصویر امضاء‌کنندگان، منتشر شده؟؟/افسوس خوردن بیانیه‌نویسان بابت نشناختن شهیدی که باید “گمنام” می‌ماند تا آقایان در امنیت، به کسب حلال پررونق خویش(!!) مشغول باشند را چطور تفسیر کنیم؟؟؟/آیا این همه تناقض، در تعدد پاسپورت، ریشه دارد؟؟

سینماروزان/حامد مظفری: ترور ناجوانمردانه محسن فخری‌زاده از دانشمندان ایرانی و شهادت ایشان، به‌جای آن که با محکومیت شدیداللحن از سوی خانه سینما مواجه شود با بیانیه‌ای مواجه شده که تامل بر آن، پرسش‌هایی متعدد را شکل می‌دهد.

در این بیانیه که بخش عمده امضاءکنندگانش، برخورداران صنفی-ارگانی سینما بوده‌اند چنین آمده است: خطاب به تویی که نمی شناختمت! خبر ترور ناجوانمردانه‌ات را شنیدیم و افسوس خوردیم که چرا به قدر بدخواهان میهن‌مان، تو را نمی‌شناختیم. کمی دیر شده ولی به پاس یک عمر تلاش علمی بی‌منت و بی‌نام و نشان برای اقتدار کشور عزیزمان ایران، به تو افتخار می‌کنیم. روحت شاد.

چند پرسش کلیدی که با تاملی حداقلی بر بیانیه مذکور رخ می‌دهد عبارتند از:

اول. چرا برای تجلیل از یک دانشمند شهید ترور، خانه سینما به طور مستقیم وارد نشده و از طریق هیات مدیره یا مدیرعامل بیانیه رسمی نمی‌دهد؟؟
حداقلش این بود که آقایان مدیر و روسای صنف، باید به طور واحد یا مجزا، گروه یا گروه‌هایی در فضای مجازی راه انداخته و با ارائه یک بیانیه، به جمع‌آوری امضاء از سینماگران مبادرت می‌کردند تا لااقل آمار کمی امضاءکنندگان دربرابر کمیت ۵هزارنفری سینماگران، ناچیز نباشد.
اینکه معدودی از برخورداران ارگانی این سالها گرد هم جمع شده و بی‌اعتنا به بدنه سینما، بیانیه‌ای تنظیم کرده و تازه بعد از انتشار بیانیه‌ -آن هم مصور با عکس‌های امضاءکنندگان و نه عکس شهید(!!!)-از بقیه هم می‌خواهند بیانیه آنها را تایید کنند برآمده از کدام الگوی فعالیت صنفی است؟
اساسا این گونه واکنش‌های منفردانه جز سوءتفاهم برای بدنه صنف را موجب می‌شود؟

دوم. چرا در هیچ کجای بیانیه به‌طور مستقیم و روشن، نامی از شهید فخری‌زاده نبرده‌اند و بر آرمان‌های شهید پافشاری نکرده‌اند؟ چرا در همین بیانیه حداقلی اثری از محکومیت ترور نمی‌بینیم؟؟
چرا جرات ندارند رک و راست و بی‌واسطه نام شهید را ببرند و ترور یک دانشمند را محکوم کنند؟؟
اینکه امضاءکنندگان این بیانیه ترور را صریحا محکوم نمی‌کنند واقعا جای پرسش دارد و یادآور تعدد پاسپورت برخی از امضاء‌کنندگان و درعین حال یادآور فردی که می‌گفت: من یزید را شدیدا محکوم می‌کنم و به احترام امام حسین(ع) فقط سکوت می‌کنم!

سوم. امضاء‌کنندگان بیانیه مذکور، افسوس خورده‌اند بابت نشناختن شهید و اینکه بدخواهان میهن، بهتر از ایشان، شهید را شناخته‌اند!
یعنی امضاءکنندگان این بیانیه که بخش عمده آنها شماری از مدیران و نیروهای متبوع سالیان دراز ارگان‌های مختلف متصل به حاکمیت هستند هنوز درنیافته‌اند جنس فعالیت امثال فخری‌زاده در “گمنامی” است؟؟
انگاری اصلا شهید را نمی‌شناخته‌اند و خبر نداشته‌اند با دانشمندی روبرویند که همه زندگیش را “گمنام” ماند تا امثال بیانیه‌نویسان در امنیت به کسب درآمد هنگفت کاملا حلال(!!) بپردازند!؟ بماند که بیانیه‌نویسان تلویحا بر دانش بالای بدخواهان صحه گذاشته‌اند -که چون انشاءالله ناخواسته بوده- از کنارش می‌‌گذریم!

همه پرسش‌های حول این بیانیه به کنار، اینکه رییس دولتی سینما که سابقه سالها مدیریت رسانه‌ای را در کارنامه دارد، به‌جای پیشرو بودن و ترتیب دادن وحدت میان سینماگران بر سر محکومیت ترور، خود با استناد به بیانیه تفرقه‌افکنانه و پرسش‌برانگیز مذکور، توییت می‌زند را چگونه حلاجی کنیم؟؟




درگذشت بازیگر-خواننده سینمای قبل از انقلاب در آمریکا+عکس

سینماروزان/نسترن حسینی: آذر محبی تهرانی بازیگر-خواننده سینمای قبل از انقلاب در آمریکا درگذشت.

به گزارش سینماروزان آذر محبی که با نام هنری رامش فعالیت داشت در ده‌ها فیلم آوازخوانی کرده بود.

رامش در ۲۲ آبان ۱۳۲۵ در شهر تهران و در خانواده‌ای با سه خواهر و یک برادر به دنیا آمد و تا دیپلم طبیعی به تحصیلات خود ادامه داد.

او تصمیم داشت بعد از دیپلم وارد دانشگاه شود و در رشتهٔ پزشکی به تحصیلات خود ادامه دهد، اما به عرصهٔ خوانندگی روی آورد.

خیالاتی(۱۳۵۲) تنها فیلمی بود که رامش در آن ایفای نقش کرده بود.

تنهایی(۱۳۵۵)، چلچراغ(۱۳۵۵)، عنتر و منتر(۱۳۵۵)، پریزاد(۱۳۵۲)، تیغ آفتاب(۱۳۵۲)، جبار سرجوخه فراری(۱۳۵۲)، حریص(۱۳۵۲)، صخره سیاه(۱۳۵۲)، مروارید(۱۳۵۲)، خیالاتی(۱۳۵۲)، خر دجال(۱۳۵۱)، طغرل(۱۳۵۲)، فرار از زندگی(۱۳۵۱)، پهلوان در قرن اتم(۱۳۵۰)، رسوای عشق(۱۳۵۰)، پابرهنه‌ها(۱۳۴۷)، گرداب گناه(۱۳۴۷)، نخاله قهرمان(۱۳۴۵) و خروس جنگی(۱۳۴۴) از جمله فیلمهایی هستند که رامش در آنها آوازخوانی کرده بود.

رامش در سالهای پس از انقلاب سالها فعالیت نداشت تا اینکه در میانه دهه هفتاد آلبوم “جهان سوم” را در آمریکا ارائه کرد و یک دهه بعدتر نیز در همراهی با فرامرز اصلانی و داریوش اقبالی در آلبوم‌ “رومی” آواز خواند.

“رومی” آلبومی حاصل کار فرزین فرهادی موزیسین ساکن آمریکاست که سابقه کار با استینگ(خواننده راک انگلیسی) را در کارنامه دارد.

ترانه‌های “رومی” برآمده از اشعار مولاناست و با تنظیم‌های الکترونیک فرزین فرهادی و آوازهای اقبالی-اصلانی-رامش یکی از متفاوت‌ترین آثار موسیقایی متکی بر کلام مولانا جلال‌الدین محمد رومی شکل گرفته است. جالب اینجاست که هر سه خواننده حاضر در آلبوم “رومی” و ازجمله رامش به صورت کاملا مجزا و بی همکاری مستقیم با خواننده دیگر، در این آلبوم حضور داشته‌اند.

 

رامش
رامش




علی صادقی بازیگر تیپیکال طنز بیان داشت⇐نمی‌دانم چرا در بیشتر سریالها به من نقش پسر خرابکاری را می‌دهند که با پدرزنش مشکل دارد!؟/واقعا نقشهای تکراری برایم خسته‌کننده شده!/ اگر اجرای یک برنامه مهیج پیشنهاد بشود نه تنها قبول می‌کنم که استقبال هم می‌کنم!/در این روزهای کرونایی ورزشهایی مثل تنیس، اسکی و شنا را انجام می‌دهم!!

 

سینماروزان: علی صادقی در زمره بازیگران تیپیکال طنز قرار دارد که از سینما تا تلویزیون مدام یک تیپ‌ طنز را ایفا می‌کند و جالب اینکه بداهه‌هایش باعث میشود همچنان مخاطبان با وی ارتباط گیرند.

به گزارش سینماروزان علی صادقی خودش از این تکرار مکررات دلخور است و به جام‌جم می‌گوید: در بیشتر سریالها به من نقش پسری که خرابکاری میکند یا می خواهد زن بگیرد یا با پدرزنش مشکل دارد پیشنهاد می شود که زیاد مورد علاقه من نیست و برایم تکراری و خسته‌کننده شده است. از طرفی هم مایل نیستم در نقش های جدی که غم و غصه را به مخاطب منتقل میکند بازی کند اما بدم نمی آید نقش های متفاوت تری را هم تجربه کنم.

علی صادقی ادامه داد: سعی می کنم با کارگردان هایی کار کنم که مهربان باشند و خوش اخلاق و معقول، بالاخره کار در کنار این کارگردان ها لذت بخش است.

صادقی درباره علاقه‌اش به اجرا گفت: یک هنرمند می‌تواند در حوزه های مختلف، علاوه بر بازیگری خودش را آزمایش کند و موفق هم باشد؛ من هم بدم نمی‌آید در این زمینه فعالیت کنم. البته اگر اجرای یک برنامه مهیج پیشنهاد بشود نه تنها قبول کرده که استقبال هم می کنم و دوست دارم.

به گزارش سینماروزان در دورانی که باشگاهها به علت محدودیت کرونایی تعطیلند علی صادقی به صورت وی‌آی‌پی ورزش میکند و می‌گوید: در دوران کرونا خیلی ورزش می کنم. قبل از ورود به بازیگری ورزش شنا را بصورت حرفه ای دنبال می کردم و این روزهای کرونایی هم ورزش هایی چون تنیس، اسکی، شنا را انجام می دهم.

علی صادقی
علی صادقی




افشاگری نیکی کریمی درباره کیارستمی !؟؟+عکس

سینماروزان/محمد شاکری: ادعای نیکی کریمی بازیگر توانای سینما درباره نسبت دادن فیلمنامه دو فیلم “کلید” و “خانه دوست کجاست” به کامبوزیا پرتوی به شدت پرسش برانگیز شده؟؟

به گزارش سینماروزان نیکی کریمی در رثای کامبوزیا پرتوی کارگردان “کافه ترانزیت” نوشت: درباره كامبوزيا پرتوى چه بگويم؟ يا همان كامبيز عزيزمان كه همه اش صفا بود و لطف و معرفت؟ اگر اشك امان دهد مى‌گويم. از استاد خوب و فروتن و مهربانم كه جان داد! از همان روزهاى يك شب اولين فيلمى كه ساختم كنارم بود و هر فيلمى كه ساختم حتى اگر زمان فيلمنامه نبود ، بود و زنگ ميزد و انرژى ميداد ، هميشه بود ، سر سوت پايان ، شيفت شب و هر وقت مى خواستى سر مونتاژ و يا نسخه اول مشورتى داشته باشى كامبيز بود ، چون سينما برايش مهم بود و فيلم برايش مهم بود . انگار نه انگار كه ما با فيلم هايش بزرگ شده بوديم ، گلنار ، كليد و خيلى فيلم هاى ديگر!! از ديدن يك سكانس خوب همان ذوق و شوق و خنده كودكانه پر از لطف و صفا و صميميت را از او ميديدى كه انگار جهان متوقف شده و تنها همين لحظه و سينماست كه مانده!! اويى كه بزرگ بود و استاد واقعي مينيماليزم در سينما بود و من يكى كه تعارف ندارم كه چقدر خوب مى نوشت و يكى از بهترين ها بود و چقدر از او ياد گرفتم و چقدر خانه دوست کجاست، شيرك ، كافه ترانزيت ، طلاي سرخ ، دايره و خيلى فيلمنامه هاى ديگر را خوب نوشت!

نیکی کریمی+کامبوزیا پرتوی
نیکی کریمی+کامبوزیا پرتوی

ورای آن که سن و سال نیکی کریمی به فیلم کودک “گلنار” نمی‌خورد- چون هنگام اکران “گلنار” ایشان هجده ساله بوده و فیلمی به نام “وسوسه” را نیز بازی کرده بود و بر این مبنا به تعبیر خودشان بزرگ‌شدن‌شان با “گلنار” کمی تعارف است!-اینکه نیکی کریمی در سوگنامه خود برای کامبوزیا پرتوی از “کلید” و “خانه دوست کجاست” به‌عنوان آثار پرتوی نام برده است، عجیب است.

آنچه تاکنون می‌دانستیم آن بوده که “خانه دوست کجاست” جزو شناخته‌شده‌ترین آثار عباس کیارستمی است و “کلید” را هم ابراهیم فروزش با فیلمنامه‌ای از کیارستمی ساخته است.

اینکه چرا نیکی کریمی چنین ادعایی را طرح کرده نوعی افشاگری و به نوعی لو دادن ماجرایی است که فقط او از آن خبر دارد؟

به هر حال نیکی کریمی سالها دستیار و از نزدیکان کیارستمی بوده و بر این اساس میتوان این پرسش را طرح کرد که آیا او از خود کیارستمی شنیده که “خانه دوست…” و “کلید” متعلق به پرتوی است؟؟؟

بعید است که نیکی کریمی تیتراژ این دو فیلم را ندیده باشد و یحتمل دانسته چنین ادعایی را طرح کرده. بر این اساس بد نیست نیکی کریمی شفاف‌تر و روشن‌تر بگوید که استنادش برای مالکیت پرتوی بر “کلید” و “خانه دوست…” چیست؟؟؟

جالب است که نیکی کریمی ساعاتی بعد از انتشار سوگنامه‌اش برای پرتوی، مبادرت به اصلاح آن کرده و نام “خانه دوست کجاست” را از متن نوشته‌ حذف کرد ولی همچنان در سوگنامه ایشان، نام “کلید” به چشم می‌خورد.

باید منتظر ماند و توضیحات نیکی کریمی یا بنیاد کیارستمی را درباره این ادعا شنید.

 

پست اول نیکی کریمی در رثای کامبوزیا با نسبت دادن "خانه دوست..." و "کلید" به پرتوی
پست اول نیکی کریمی در رثای کامبوزیا با نسبت دادن “خانه دوست…” و “کلید” به پرتوی

 

پست اصلاح شده نیکی کریمی با حذف "خانه دوست" و همچنان انتساب "کلید" به کامبوزیا پرتوی
پست اصلاح شده نیکی کریمی با حذف “خانه دوست” و همچنان انتساب “کلید” به کامبوزیا پرتوی




صدور پروانه ساخت برای دو آقازاده!+صدور پروانه همکاری تهیه‌کنندگان “ستایش” و “خوب بد جلف”+صدور سه پروانه دیگر

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر خود با شش فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان در میان نامهای پروانه گرفته بیش از همه نام عباس آقازاده الیاس نادران به چشم می‌خورد که بعد از انصراف از تولید “قاتل و وحشی”حمید نعمت‌الله، حالا پروانه ساختی گرفته برای همکاری با حسین نمازی کارگردان فیلم کم‌فروش “آپاندیس”.

فاطمه ثففی آقازاده اکبر ثقفی هم باز به تهیه‌کنندگی پدرش پروانه گرفته برای فیلم “شباهت خانوادگی”.

محسن چگینی تهیه‌کننده “خوب بد جلف” هم پروانه‌ای گرفته برای همکاری با آرمان زرین‌کوب تهیه‌کننده سریال “ستایش”.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–“ماهرخ” به تهیه کنندگی محمدرضا محمدی،کارگردانی شهرام ابراهیمی و نویسندگی مشترک شهرام ابراهیمی و حسین عطارها

–“شادروان” به تهیه کنندگی عباس نادران،کارگردانی و نویسندگی حسین نمازی

–انیمیشن” گنج اژدها” به تهیه کنندگی وکارگردانی آرمان رهگذر، نویسندگی آیدا نوشالی

–“شباهت خانوادگی”به تهیه کنندگی علی اکبر ثقفی، کارگردانی ونویسندگی فاطمه ثقفی

–” لاک پشت و حلزون” به تهیه کنندگی هوشنگ نوراللهی کارگردانی رضا حماسی و نویسندگی محسن رضایی

–” میرجاوه” به تهیه کنندگی محسن چگینی،کارگردانی و نویسندگی آرمان زرین کوب




چرایی حذف نام کارگردان ایرانی از پروژه تحسین‌شده مل گیبسون-شان پن!+عکس

سینماروزان/کیکاووس زیاری: “پرفسور و مرد دیوانه” یا “پرفسور و دیوانه” از جمله فیلمهای تحسین‌شده آمریکایی است که در ماههای اخیر بارها از تلویزیون خودمان هم روی آنتن رفته است؛ فیلمی که کارگردانش -فرهاد صفی‌نیا- یک ایرانی مقیم آمریکاست ولی به دلیل اختلاف با کمپانی تولیدکننده فیلم، نامش از تیتراژ حذف شده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جام‌جم ، در نگاه اول با شنیدن نام فیلم «پروفسور و دیوانه» این احساس به وجود می‌آید که قرار است تماشاگران سینما فیلمی کمدی ببینند. اما این چنین نیست. برعکس، این درام شرح حال گونه حال و هوایی تلخ و دلگیر دارد و داستانش را به زبانی سرد و غم‌انگیز تعریف می‌کند. حتی فیلمبرداری آن هم متناسب با حال و هوای دلگیر داستانش است. بخش مهمی از داستان در فضای شب و در مکان‌های بسته اتفاق می‌افتد تا به بیننده‌اش ثابت کند با مضمونی تلخ سروکار دارد. این در شرایطی است که پروفسور و دیوانه داستان یکی از مهیج‌ترین اتفاقات تاریخ بشر را به تصویر می‌کشد و پرده از ماجراهایی برمی‌دارد که منجر به خلق کتاب دیکشنری شد.

“شان پن” و “مل گیبسن” دو بازیگر مطرح سینما در این درام انسانی پرتنش نقش مقابل یکدیگر را بازی می‌کنند و این در حالی است که اولین دیدار آنها (و قرار گرفتن‌شان در یک کادر) حدود یک ساعت پس از شروع فیلم محقق می‌شود. داستان سال 1872 رخ می‌دهد و گیبسن در قالب جیمز موری و پن در نقش ویلیام چستر مینور ظاهر می‌شوند. موری که سواد آکادمیک ندارد، تلاش دارد با جمع‌آوری ریشه کلمات اولین کتاب فرهنگ لغت تاریخ را خلق کند. اما با موانع زیادی در دانشگاه آکسفورد روبه‌روست و دانش‌آموخته‌های مغرور این مرکز، حاضر به بها دادن به کار بزرگ او نیستند. در گوشه‌ای دورتر از آکسفورد، مینور آمریکایی که یک جراح و کلنل نظامی است، از بیماری روحی رنج می‌برد و فکر می‌کند یکی از زیردستانش در دوران جنگ در پی اوست و قصد جانش را دارد. برمبنای این تصور، او به اشتباه مرد بی‌گناهی را به قتل رسانده و در دادگاه محکوم به اقامت در تیمارستان می‌شود.

شان پن+مل گیبسون+پرفسور و دیوانه
شان پن+مل گیبسون+پرفسور و دیوانه

درخواست موری از مردم انگلستان برای یاری‌رساندن به او، به گوش مینور هم می‌رسد. او از محل اقامتش ریشه بسیاری از کلمات را برای موری می‌فرستد و دوستی عمیقی بین این دو به‌وجود می‌آید. موری نام مینور را در کتاب می‌آورد و به کمکش می‌آید تا از شکنجه‌های مدیر تیمارستان رهایی یابد. بالاخره کتاب فرهنگ لغات موری با تمام کارشکنی‌ها منتشر می‌شود و مینور با کمک موری اجازه خروج از انگلستان و بازگشت به آمریکا را پیدا می‌کند. در میانه داستان، مینور با هدف کمک به خانواده مردی که به قتل رسانده، حقوق ماهانه نظامی‌اش را به همسر بیوه و فرزندان او می‌دهد. این موضوع، باب آشنایی بین مینور و الیزا مریت (ناتالی دورمر) همسر متوفی را باز می‌کند و در دنباله ماجراها، الیزا از آزادی مینور و عدم مجازات سنگین‌اش حمایت می‌کند.

پی بی‌شرمان نام مستعاری که بعنوان کارگردان روی فیلم آمده در حقیقت کسی نیست جز فرهاد صفی‌نیا، هنرمند ایرانی مقیم آمریکا. او در این فیلم و چند ساخته دیگرش، تلاش داشته نگاهی انتقادی به نوع زندگی آمریکایی و تضادهای درونی آن داشته‌باشد. فیلمنامه اقتباسی فیلم را صفی‌نیا با همکاری تاد کومارنیکی و براساس داستان سایمن وینچستر نوشته‌است. کل صحنه‌های فیلم سال 2016 در دوبلین فیلمبرداری شد. اما آنچه بیشتر از هر چیز مورد توجه و بحث رسانه‌ها قرار گرفت، دعوای حقوقی بین گیبسن، صفی‌نیا و شرکت مستقل فیلمسازی ولتاژ پیکچرز بود. این ماجرای حقوقی باعث شد زمان اکران عمومی فیلم برای حدود سه سال به تعویق بیفتد.

” پروفسور و دیوانه” در شرایطی کلید خورد، که خود گیبسن تمایل بسیاری برای کارگردانی‌اش داشت. اما به دلایلی که هنوز مشخص نیست، ترجیح داد به دستیارش در «آپوکالیپتو» اجازه کارگردانی فیلم را بدهد. این در حالی است که از همان ابتدا نقش جیمز موری را برای خودش انتخاب کرده‌بود. او امتیاز برگردان سینمایی داستان کتاب وینچستر را در سال 1999 خریداری کرده‌بود و 17 سال طول کشید تا بالاخره زمینه ساخت آنرا فراهم کند. گیبسن بسیار دوست داشت نقش مینور را شان پن بازی کند. او همیشه تحسین‌کننده بازی‌های پن بود و همبازی شدن با او در یک فیلم مشترک را افتخاری برای خودش می‌دانست. پن دیرتر از بقیه عوامل به گروه سازنده پیوست. این اولین بار بود که پن و گیبسن در فیلمی با یکدیگر همبازی می‌شدند.

در جریان فیلمبرداری بین گیبسن و مدیران ولتاژ پیکچرز اختلافاتی به وجود می‌آید. مدیران ولتاژ حاضر به فیلمبرداری برخی صحنه‌ها در دانشگاه آکسفورد نمی‌شوند و این موضوع گیبسن را برآشفته می‌کند. آنها می‌گفتند زمان فیلمبرداری بیش از اندازه طول کشیده و کار فیلمبرداری باید هر چه سریع‌تر متوقف شود و پایان یابد. گیبسن با شکایت به دادگاه، درخواست می‌کند حاکمیت بر فیلم را به عهده بگیرد. اما دادگاه اظهارات گیبسن و صفی‌نیا را نمی پذیرد و پرونده را مختومه اعلام می‌کند. گیبسن و صفی نیا بعدا در بیانیه‌ای گفتند نقشی در تدوین نهایی فیلم نداشته و اثری را که آماده نمایش شده بود، فیلمی مایوس‌کننده معرفی کردند. هر دوی آنها اعلام کردند این فیلم متعلق به آنها نیست و نقشی در آماده شدن نهایی آن نداشته‌اند. همین نکته باعث شد این دو کوچک‌ترین همکاری برای تبلیغات فیلم نکنند. تهیه‌کنندگان فیلم هم درعوض نام صفی‌نیا را از عنوان کارگردانی آن در تیتراژ حذف کرده و نام مستعاری را جایگزین آن کردند. نام صفی نیا به عنوان همکار نویسنده فیلمنامه هم نیامده‌است.

شاید همین مسائل حقوقی بود که آوریل 2019 به اکران عمومی فیلم لطمه زد و باعث دوری تماشاگران از سالن‌های نمایش‌دهنده شد. مدیران ولتاژ پیکچرز اکران عمومی بسیار محدودی برای فیلم بر پا کردند و با دیدن دوری تماشاگران از آن، سریعا پروفسور و دیوانه را روانه بازار دی وی دی کردند. با وجود هزینه 25 میلیون دلاری این درام شرح حال‌گونه، فروش آن فقط هفت‌میلیون دلار بود. در این میان، منتقدان سینمایی نمی‌دانستند باید چگونه با فیلم برخورد کنند. از آنجا که کارگردان رسما اعلام کرده‌بود نتیجه نهایی دستپخت او نیست، بسیاری از منتقدان هم ترجیح دادند آن‌را نقد نکنند.

فرهاد+صفی+نیا
فرهاد+صفی+نیا

 




رسانه اصلاح‌طلب خطاب به نمایندگان مجلس⇐در تحقيق و تفحص عادلانه، تمايزي بين جشنواره‌هاي مختلف ارگانی قائل نباشید!/چرا جشنواره‌هایی مثل مقاومت و عمار که با بودجه‌های ارگانی برگزار می‌شوند و بسيار كارآمد معرفي مي‌شوند مورد تحقيق و كنكاش قرار نمي‌گيرند؟/در کنار جشنواره‌های کودک، حقیقت، کوتاه و فجر، تحقیق و تفحص از جشنواره‌های مقاومت و عمار را هم در دستور کار قرار دهید!

 

سینماروزان: اظهارنظر یکی از نمایندگان مجلس در لزوم تحقیق و تفحص مالی در جشنواره‌های دولتی همچون کودک، فجر، کوتاه و حقیقت که حتی در دل کرونا هم اصرار به برگزاری آنها وجود دارد با واکنش روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد مواجه شده است.

متن واکنش روزنامه اعتماد به این اظهارنظر را بخوانید:

حجت‌الاسلام محمدتقي نقدعلي نماينده مردم خميني‌شهر و عضو كميسيون كشاورزي مجلس شوراي اسلامي در صفحه شخصي خودش در توييتر نوشت: جلوي فساد در هر جا كه باشد بايد ايستاد چه در مجموعه‌هاي اقتصادي و چه در فرهنگ. در راستاي درخواست فعالان هنري در خصوص ريخت‌وپاش‌ها تحقيق و تفحص از جشنواره‌هاي برگزار شده توسط وزارت ارشاد همچون جشنواره فجر، جشنواره فيلم كودك، و نوجوان و … كليد خورد. ( 1/9/99)

طبق اصل 76 قانون اساسي اين حق نمايندگان مجلس شوراي اسلامي است كه در تمام امور كشور تحقيق و تفحص كنند و با تشخيص سره از ناسره قانون‌شكنان و متجاوزان به حقوق ملت ايران را به دست عدالت بسپارند. امروز مبارزه با فساد و رانتخواري به مطالبه ملي تبديل شده و با توجه به رشد فزاينده فساد در ايران انتظار مي‌رود مجلس اصل تحقيق و تفحص و نظارت بر عملكرد دستگاه‌هاي كشوري و لشكري را به صورت ثابت در دستور كار قرار دهد و تا خشكاندن ريشه‌هاي فساد حداقل يك روز در هفته به آن بپردازد. در اين ميان شائبه سياسي و جناحي برخورد كردن

نمايندگان با حق تحقيق و تفحص در امور فرهنگي و هنري بسيار پررنگ است و لازم است نمايندگان براي اثبات حسن نيت‌شان تدابير بيشتري بينديشند. از مضمون و فحواي توييت عضو كميسيون كشاورزي مجلس اين‌طور برداشت مي‌شود كه گويا قرار است تنها جشنواره‌هاي فيلم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نظیر کودک و فجر و حقیقت و کوتاه، مورد تحقيق و تفحص مجلس قرار گيرند و ساير جشنواره‌هاي فيلم از اين قاعده مستثني شده‌اند.

سالانه ده‌ها جشنواره موضوعي فيلم مانند؛ مقاومت، عمار، صد ثانيه‌اي، … با بهره‌مندي مستقيم و غيرمستقيم از بودجه عمومي كشور توسط ارگان‌ها و نهادهاي حاكميتي برگزار مي‌شود. اين جشنواره‌ها كه از بودجه‌هاي ميلياردي برخوردارند و توسط رسانه‌هاي حكومتي، بسيار موفق و كارآمد معرفي مي‌شوند و داراي نوعي مصونيت و حمايت همه‌جانبه هستند، مورد تحقيق و كنكاش قرار نمي‌گيرند.

در اين جشنواره‌ها اغلب با انبوهي از آثار مواجهيم كه با استانداردهاي فيلمسازي فاصله دارند، مخاطب رغبت و تمايلي براي مشاهده اين توليدات نشان نمي‌دهد، سوژه‌هاي بكر ناقص و غيردراماتيك خلق مي‌شوند، در گيشه با شكست سنگين مواجهند و آثار توانايي ندارند بخش محدودي از هزينه هنگفت توليد را تامين كنند.

متوليان اين جشنواره‌ها كه عناوين و شعارهاي مهم و استراتژيك حاكميت را يدك مي‌كشند پيرامون چندوچون جشنواره حاضر به پاسخگويي نيستند و از شفاف‌سازي طفره مي‌روند.  دست اندركاران اين جشنواره‌ها گويا فراموش كرده‌اند كه توليد اثر كليشه‌اي و فاقد مخاطب به مفهوم ريخت و پاش و اتلاف بودجه عمومي كشور است، هرچند اين كنش با شعارهاي پرمسماي انقلابي و ارزشي همراه باشد.

نمايندگان مجلس بهتر است با تحقيق و تفحص عادلانه و به دور از تمايلات و اغراض سياسي و حزبي جلوي اين ريخت وپاش‌ها را بگيرند و تمايزي بين جشنواره‌هاي وزارت فرهنگ و ساير ارگان‌ها قائل نباشند.

نتايج تحقيق و تفحص از جشنواره‌هاي فيلم در صورتي اعتبار دارد و مورد استقبال جامعه سينمايي ايران قرار مي‌گيرد كه توسط متخصصان هنري و سينمايي اجرا شود. همچنين تحقيق و تفحص از جشنواره‌هاي فيلم بايد به گونه‌اي باشد كه به رشد و بالندگي سينماي ايران بينجامد، هنرمندان و سينماگران را به خلق آثار اميدوار سازد، فرصت‌طلبان و شبه‌هنرمندان را از صحنه خارج كند، فيلمسازان نخبه شناسايي شوند، بودجه‌هاي سينمايي در اختيار فيلمسازان حرفه‌اي قرار گيرد و سينماي ايران بيش از گذشته در عرصه بين‌المللي بدرخشد.

 




یک سکانس سینمایی از مارادونا تا ناصر حجازی⇐چگونه دوقطبی مارادونا-پله نشان داد که در این روزگار لزوما آدمهای شایسته‌ موفق نمی‌شوند بلکه آنهایی بالاتر می‌روند که قاعده چرک بازی را بدانند!!؟؟/چگونه امثال پله، ریوالدو و سلطان علی‌اصغری علیرغم بردگی قواعد، هیچ‌گاه صلابت مارادونا، محبوبیت روماریو و کاریزمای ناصر حجازی را پیدا نکردند؟/چگونه مارادوناها در عین مرگ، زنده‌اند و سلاطین علی‌اصغری در عین حیات، مُرده؟

سینماروزان/هاتف مظفری: مارادونا رفت ولی خاطراتش تا ابد با بشر است. همه خاطراتی که از فوتبال دارم با مارادونا شروع می‌شود…

هرچند شانس این را نداشتم که آن دو گل معروفی که به انگلیس زد را زنده ببینم ولی پاس گلی که در ایتالیا ۹۰ به کانی‌جیا (یا بقول بهرام شفیع کانی‌گیا) داد و آرژانتین، برزیل را برد و پنالتی که به ایتالیا زد کاملا در خاطرم مانده.

تمام اشکهایی که مارادونا در فینال بعد از آن پنالتی که برمه لعنتی زد را خوب یادم می‌آید. خوب یادم می‌آید؛ چقدر گریه کردم؛ کلاس دوم راهنمایی بودم و همه تفریح‌مان فوتبال و فوتبال…

چهار سال بعد که در آمریکای ۹۴ آن پیر خرفت برزیلی-هاوه لانژ- بهش اتهام دوپینگ بست (لابد فقط بخاطر اظهارات ضدآمریکایی مارادونا و البته برای اینکه آرژانتین را حذف و راه را برای قهرمانی برزیل باز کند؟؟) دیگر گریه نکردم چون فهمیدم در این دنیا لزوما آدمهای بهتر یا شایسته‌تر موفق نمی‌شوند بلکه آنهایی بالاتر میروند که قاعده بازی(حالا هر قدر هم که این قاعده، چرک باشد) را بدانند…

درست مثل پله… که در فینال با کراوات طرح پرچم آمریکا مثل یک مُهره(!) نشسته بود تو وی.آی.پی و برای هیلاری کلینتون خوش رقصی می‌کرد.

درست مثل رونالدوی برزیلی که حاضر شد برای خوشایند اسپانسرش با تشنج و تب ۴۰ درجه بازی و تیمش را نابود کند…

یا مثل ریوالدو که برای پول تا ازبکستان هم آمد تا گل کوچک بزند…

یا مثل همین سلطان علی اصغری خودمان(!) که وقتی ورق برگشت با انبوه ریش و کشکول رفت دست‌بوسی تا بهش بازی بدهند!

برخلاف ناصرخان حجازی که حاضر نشد به‌خاطر دو روز دنیا جلوی هر کس و ناکس سر خم کند یا مثل روماریو که به‌خاطر پسر معلولش دنیای فوتبال را با همه زرق و برقش می‌گذارد کنار و می‌رود دنبال ساختن مدرسه و بیمارستان برای بچه‌های معلول…

مارادونا از آنهایی بود که قواعد را به هم زد و برای همین از جایی به بعد آن‌قدر خورد تا حذف شد ولی نه تنها از اذهان نرفت که روزبروز بر محبوبیتش افزوده شد.

امثال پله و رونالدو و ریوالدو و سلطان علی‌اصغری و… شاید قاعده بازی را بلد بودند و به بیانی برده قواعد بودند و به‌ قاعده این دنیا خیلی پیشرفت کردند ولی هیچ‌وقت صلابت و‌شکوه مارادونا، خاص بودن و کاریزمای ناصر حجازی و محبوبیت روماریو را نداشتند؛ خاص بودن باید در خون آدمها باشد.

این خط‌خطی را با یک جمله از پژمان راهبر به انتها نزدیک می‌کنم که ده سال پیش نوشت: «اگه خداوند می‌خواست بجای انسان یک فوتبالیست خلق کنه یعنی یه موجودی خلق کنه که فقط بهش مهارتهای فوتبالی بده اون مخلوق نهایتا می‌شد یه چیزی مثل دیه‌گو آرماندو مارادونا»

خداحافظ مارادونا!

خداحافظ قاعده‌شکن!

آسوده بخواب که قاعده‌شکنی پس از تو باز امتداد مسیر خواهد داد که نوع بشر در همه جای این کره خاکی بدجوری دلزده‌اند از چارچوب‌های منفعت‌طلبانه حاکمیت‌هایی که سالها بعد از برده‌داری همچنان دوست دارند آدمها را در قالب‌های کدر خویش ببینند.

هاتف+مظفری
هاتف+مظفری




درگذشت ابربازیگری که به‌خاطر پرهیز از سیاسی‌بازی هیچ‌گاه قدر ندید+عکس

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: پرویز پورحسینی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون درگذشت.

به گزارش سینماروزان پرویز پورحسینی که متولد ۱۳۲۰ بود، در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۵۴ در رشته بازیگری دانش‌آموخته شد.

پرویز پورحسینی در آثارِ کارگردانانِ نامداری همچون پیتر بروک، بهرام بیضایی، علی حاتمی، حمید سمندریان، آربی آوانسیان، مسعود کیمیایی، واروژ کریم‌مسیحی، داوود میرباقری و امرالله احمدجو بازی کرده بود.

پرویز پورحسینی ازجمله بازیگران توانمند ایرانی بود که به خاطر عدم آلودگی در سیاسی‌بازی و پرهیز از مغازله با باند متمایل به سینمای گلخانه‌ای- که نزدیک چهل سال است مدیریت سینما را در چنگ گرفته-هیچ گاه قدر ندید.

پورحسینی همان قدر که کاملا درخشان در نقشهای منفی همچون “دکتر فاستوس”، “جَم”(کارنامه بندار بیدخش)، “طلسم” و”ایستگاه” ایفای نقش کرده بود کاملا درخشان در نقشهای مثبت نظیر “زکریا”(مریم مقدس) و “میثم تمار”(مختارنامه) ظاهر شد ولی افسوس که حتی یک سیمرغ هم نگرفت تا مشخص شود گردانندگان جشنواره دولتی فجر برخلاف ادعاهای بی‌طرفانه کاملا درخدمت منافع یک باند خاص هستند.

پورحسینی هیچ گاه در جشنواره فجر مورد توجه قرار نگرفت و احتمالا چون متمایل به هیچ باند و دسته‌ای نبود نباید قدر می‌دید تا این سیاسی‌بازان عشق عباشکلاتی یا سر در آغل رضاخان‌های حزب‌اللهی‌نما(!) باشند که با کسری از توانایی‌های امثال پورحسینی، مدام جوایز و تجلیل‌ها را به خود اختصاص دهند.

پرویز پورحسینی




حرف حساب یک تهیه‌کننده پیشکسوت⇐چرا فارابی برای جشنواره‌ای که تعطیل شده، ردیف بودجه تعیین کرده‌؟/عجیب است که دولتمردان حتی تامین معاش بخشی از اهالی سینما را برعهده نمی‌گیرند ولی در مقابل می‌بینیم که برای جشنواره برگزارنشده، اعتبار چشمگیر اختصاص می‌دهند!!/اینکه حتی در دوران قرمز کرونا جشنواره‌ها را تعطیل نمی‌کنند یک بخش مشکلات است و بخش دیگر مشکلات صرف بودجه برای جشنواره‌‌ای است که خود سازمان، دستور تعلیق آن را داده بود‌!!/این چه تناقضی است که مدیران سینمایی، کمبود ارائه تسهیلات معیشتی به سینماگران را به کمبود منابع مالی نسبت می‌دهند ولی درعین حال بودجه تخصیص می‌دهند به جشنواره‌ای که اصلا برگزار نشده؟؟/مدیران سینمایی در ماههای گذشته کمبود ارائه تسهیلات معیشتی به سینماگران را به کمبود منابع مالی نسبت داده بود ولی حالا اطلاعات ارائه شده توسط خود سازمان حکایت از تخصیص بودجه به جشنواره‌ای است که اصلا برگزار نشده است/چطور می‌شود جشنواره‌ای که برگزار نشده، ردیف بودجه داشته باشد؟؟

سینماروزان: اینکه در دوران ریاضت اقتصادی ناشی از کرونا یک زیرمجموعه سازمان سینمایی، بودجه‌ای هنگفت را نثار جشنواره‌ای کرده که اصلا برگزار نشده خیلی نگران‌کننده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جوان، تازه‌ترین شفاف‌سازی سازمان سینمایی درباره فارابی که حاوی عملکرد مالی این بنیاد در هفت ماه ابتدایی سال است منتشر شد.

در این گزارش مشخص شده که فارابی بیش از ۶۰میلیارد بودجه داشته و بیش از ۱۰میلیارد را هم صرف “مدیریت…” کرده؛ با این حال آنچه ورای این اعداد، تعجب‌برانگیز است ردیف بودجه فارابی برای یک جشنواره تعلیق شده است.

بخش بین‌الملل فجر که چند سالی است جداگانه از جشنواره اصلی فجر برگزار میشود همواره با انتقاداتی بابت بریز و بپاش‌های مالی حین برگزاری مواجه بود و حالا مشخص شده فارابی بابت دوره تعلیق‌شده این جشنواره هم اعتبار تعیین کرده است.

آنچه مشخص است اینکه جشنواره جهانی فجر امسال به دلیل شیوع کرونا برگزار نشد و برگزاری آن در سال آینده هم با شائبه‌های فراوانی روبروست.

با این حال در فهرست عملکرد مالی فارابی با اعتبار بیش از ۴میلیاردی برای این جشنواره مواجهیم که بیش از ۱میلیارد این مبلغ نیز پرداخت شده است.

اینکه چرا برای جشنواره‌ای که تعطیل شده، ردیف بودجه تعیین کرده‌اند مشخص نیست؟؟

عبدالله علیخانی تهیه‌کننده سینما درباره چرایی بروز چنین تناقضاتی در ساختار سینمایی گفت: به هر حال هر محفلی یک سری کارمند و مدیر دارد که مدام از دولت ارتزاق کرده‌اند و حتی کرونا نباید مانع تعطیلی کسب و کار آنها باشد‌!

این تهیه‌کننده ادامه داد: همین الان سینماداران به دلیل تعطیلی سینما با اوضاع اقتصادی بغرنجی روبرویند و مجبور شده‌اند پرسنل خود را بازخرید کنند و عجیل است که دولتمردان حتی تامین معاش بخشی از اهالی سینما را برعهده نمی‌گیرند ولی در مقابل می‌بینیم که برای جشنواره برگزارنشده، اعتبار چشمگیر می‌دهند.

تهیه‌کننده “عطش” و “آواز قو” تاکید کرد: اینکه حتی در دوران قرمز کرونا جشنواره‌ها را تعطیل نمی‌کنند یک بخش مشکلات است و بخش دیگر مشکلات صرف بودجه برای جشنواره‌‌ای است که خود سازمان، دستور تعلیق آن را داده بود‌. چطور می‌شود جشنواره‌ای که برگزار نشده، اعتبار بگیرد؟

مدیرعامل موسسه سینمایی پویافیلم با خطاب قرار دادن مدیران ارشاد گفت: اینکه روشنگری می‌کنند درباره اینکه کدام بودجه‌ها کجا رفته، فقط ابتدای کار است ولی این روشنگری باید با پاسخگویی درباره بریز و بپاشها همراه باشد. مثلا الان باید بگویند چرا بودجه چندمیلیاردی پیش‌بینی کرده‌اند برای جشنواره‌ای که تعطیل نشده!؟

عبدالله علیخانی متذکر شد: مدیران سینمایی در ماههای گذشته کمبود ارائه تسهیلات معیشتی به سینماگران را به کمبود منابع مالی نسبت داده بود ولی حالا اطلاعات ارائه شده توسط خود سازمان حکایت از تخصیص بودجه به جشنواره‌ای است که اصلا برگزار نشده است. واقعا چه پاسخی هست بر این تناقضات؟؟




گلایه‌های محمد گلریز اولین خواننده رسمی جمهوری اسلامی⇐دو مافیا در ایران وجود دارد که هیچ‌کس حریف آنها نیست؛ یکی مافیای خودرو و دیگری مافیای موسیقی!/این مافیا به بعضی از مسئولان فرهنگی ما هم نفوذ کرده است!/شاید روزی برسد که دلالان موسیقی، ارشاد را هم بخرند؟!/چرا مرکز موسیقی صداوسیما اجازه پخش قطعه سردار سلیمانی را نمی‌دهد؟/چرا قطعه‌ای از مشفق که رهبر انقلاب دستور خواندن آن را دادند، پخش نمی‌شود؟

سینماروزان/لیلا سلمانی: هرچند در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی خوانندگانی نظیر رضا رویگری و علی هاتف را داشتیم که با قطعات “ایران ایران” و “الله الله” توجهات را به خود جلب کردند ولی محمد گلریز را باید نخستین خواننده رسمی جمهوری اسلامی دانست.

به گزارش سینماروزان گلریز که در یک دهه ابتدایی انقلاب پیشتاز اجرای سرودهای انقلابی بود در سالهای اخیر کم‌کار شده است. گلریز در چرایی کم‌کاری به روزنامه صبحنو گفت: دو مافیا در ایران با قدرت بسیار زیاد وجود دارند که هیچ قدرتی حریف آن‌ها نیست؛ یکی مافیای اتومبیل و خودرو و  دیگری مافیای موسیقی. این دلالان و مدیر برنامه‌های موسیقی که حتی شاید دیدید روزی برسد که این دلالان ارشاد را هم خریدند؛ آن‌ها نفوذ دارند، پول خرج می‌کنند. به هیچ‌وجه قصد اهانت ندارم و نمی‌خواهم برچسب بزنم اما می‌خواهم بگویم انقلاب اسلامی یعنی چه؟ باید قبول داشته باشیم که انقلاب شده است یا نداشته باشیم. می‌خواهم بگویم اگر به آخرت ایمان داریم ما باید پاسخگو باشیم. جایی خطاب به مسوولان فرهنگی گفتم، باور کنید آخرتی وجود دارد که از شما سؤال می‌کنند؛ شما که مسوول فرهنگی انقلاب کشور بودید چه کردید؟ هزاران نفر از بچه‌های مؤمن و متدین داریم که از من سؤال می‌کنند چرا دیگر درباره امام سرود نمی‌خوانید؟

گلریز ادامه داد: دلیل کم‌کاری خوانندگان انقلابی اصیل همان مافیای موسیقی است. این مافیا به بعضی از مسوولان فرهنگی ما هم نفوذ کرده است. من با اکثر مسوولان مستقیم و رو در رو صحبت کرده‌ام و با اعتراض گفته‌ام که چرا به سرودهای انقلابی کمتر توجه می‌شود؟ مبنای صحبت‌های من فرمایشات مقام معظم رهبری بوده است؛ ایشان در یکی از جلسات‌شان فرموده بودند: «من از صدا وسیما گله‌مندم»؛  در مجموع با نفوذ مافیا، برخی مسوولان ما به این باور رسیده‌اند که این نوع موسیقی و رواج آن درست است؛ حال این شرایط و این نوع موسیقی را به فضای مجازی اضافه کنید؛ سکان دست ماست! چرا موسیقی ملی و سنتی‌مان  با این قدمت را تضعیف می‌کنیم؟ این موسیقی گنجینه‌ای است که وقتی آدم به آن دقت می‌کند متوجه می‌شود که از گوشه‌ها و ردیف‌های آن‌ها چه کارهایی را می‌توان خلق کرد.

گلریز با گلایه از صداوسیما گفت: به مناسبت شهادت سردار سلیمانی قطعه‌ای با عنوان «سربداران» را اجرا کردم که نتیجه کار بسیار رضایت‌بخش است و قطعه خوبی از کار درآمده است ولی پخشش نمی‌کنند. زبان‌مان مو درآورد از بس گفتیم حداقل یک کلیپ روی این کار بسازید و آن را پخش کنید. مرکز موسیقی صدا و سیما که هزینه کرده است پس چرا آن را پخش نمی‌کنید؟ طبق صحبت‌هایی که شده است قرار بر این بوده که برای سالگرد سردار سلیمانی این کار به انجام برسد؛ باور کنید کارهایی را تا به الان اجرا کرده‌ام که هنوز پخش نشده‌اند. شعر «سربداران» متعلق به دفتر موسیقی و سرود سازمان صدا و سیماست؛ موسیقی این قطعه نیز برعهده مهیار فیروزبخت  بوده که آهنگسازی کار «ای بسیج» را نیز بر عهده داشتند. قطعه «سربداران» به پیشنهاد ایشان ساخته شد. همان‌طور که اشاره کردم کار بسیار خوبی را ساختیم اما همینطور باقی مانده است.

این خواننده با اشاره به یکی دیگر از قطعات توقیفی‌اش گفت: کاری با عنوان «صبح سماء ملکوت» دارم که بسیار زیبا و شنیدنی است و در مایه بیات اصفهان کار شده است با شعری از مشفق و آهنگسازی هادی آزرم؛ جالب است بگویم این کار متعلق به زمانی است که خدمت آقای خامنه‌ای رهبر انقلاب رسیدم و ایشان دستور دادند که آن را بخوانم چراکه ایشان علاقه زیادی به شعر و مرحوم مشفق دارند؛ البته این اثر نیز هنوز پخش نشده است. قرارهایی بود تا بسیاری از کارهایی که خوانده‌ام در مراسم‌هایی رونمایی شوند که تا امروز این اتفاق نیفتاده است.

 




اظهارات نویسنده سریال انتقادبرانگیز “صفر ۲۱”⇐قرعه‌کشی می‌کردیم که هر کس چه قسمتی را بنویسد!/نه شوخی‌های سیاسی در فیلمنامه بود و نه لهجه جواد رضویان!!/پایان قسمت‌ها جلو رفت و مثلا قسمت یک فیلمنامه، هنگام پخش، اواسط قسمت دوم تمام شد و همین، منطق نریشن‌ها را به هم زد!/سریال، آنجایی که باید، تمام نمی‌شد و وسط قسمت بعد تمام می‌شد و همین مخاطب را گیج کرد!!/هیچ کار عملی برای تولید فصول بعدی شروع نشده!!

سینماروزان: سریال “صفر۲۱” نتوانست خاطرات خوش مخاطبان از سریالهای طنزی که کارگردانانش در آنها ایفای نقش کرده بودند را احیا کند.

به گزارش سینماروزان “صفر۲۱” هم بازیگران تیپیکال طنز داشت و هم صحنه‌آرایی تر و تمیزی که یادآور سریالهای جم است با این حال آنچه موجود نبود متنی بود که بتواند قهقهه مخاطب را موجب شود.

هدی ایزدی از فعالان سابق رسانه که به‌همراه شبنم وثوقی سریال “صفر۲۱” را نگاشته درباره چگونگی نگارش سریال به روزنامه فرهیختگان گفت: تقسیم کار ما به این شکل بود که ابتدا یک قصه تولیدی داشتیم و مجموعه‌ای از داستانک‌های کوچک بود که باهم بررسی می‌کردیم و روی آن نظر می‌دادیم و با هم سیناپس درمی‌آوردیم. درنهایت قرعه‌کشی می‌کردیم که هرکس چه قسمتی را کامل بنویسند و هرکدام دیالوگ‌نویسی می‌کردیم و در اصل همه قسمت‌ها و همه بخش‌ها را باهم نوشتیم. فقط در بخش دیالوگ‌نویسی این‌طور بود که یکی‌درمیان نوشته‌ایم یا بستگی به این داشت که قرعه چطور به نام ما می‌افتاد.

هدی ایزدی با بیان اینکه هیچ شوخی سیاسی-مجازی در فیلمنامه نبوده گفت: … اینها{شوخیهای مجازی} آورده خود بازیگران و صلاحدید کارگردان بوده است…اینها در فیلمنامه نبود و اینها را خودشان اضافه کردند چون به هرحال این انتخاب و صلاحدید کارگردان بود که در اجرا این فضا را بسازد یا چنین دیالوگی را اضافه کند.

ایزدی ادامه داد: لهجه جواد رضویان هم در فیلمنامه نبوده است. اینکه لهجه برای کجاست را نمی‌دانم. اما خود آقای رضویان باتوجه به اینکه اصولا به لهجه‌های مختلف -چون حوزه علاقه ایشان است- دقت می‌کنند، من فکر می‌کنم لهجه ترکیبی است که خودشان ساخته‌اند. اینکه برای کجاست را نمی‌دانم. این لهجه در فیلمنامه نبوده است. این کاراکتر در فیلمنامه بدون لهجه نوشته شده بود و این طراحی آقای رضویان به‌عنوان بازیگر کار بوده است. ما در فیلمنامه هم لهجه و هم جنس برخی از گفت‌وگوهای جلال (جواد رضویان) را نداشتیم.

نویسنده “صفر۲۱” با اشاره به تغییر در قسمت‌بندی سریال که سبب‌ساز به هم خوردن منطق نریشن‌ها شده اظهار داشت: پایان قسمت‌ها در اصل جلو رفته است، مثلا قسمت یک در فیلمنامه، هنگام پخش، اواسط قسمت دوم تمام می‌شود، یعنی خیلی مواقع بسیاری از تعلیق‌ها این‌طور به‌هم خورده و از حالت قسمت‌بندی درآمده است درنتیجه برخی از نریشن‌ها مرتبط به آن قسمت نیست. در برخی قسمت‌ها این اتفاق افتاده است که به‌خاطر همین مشکلی است که در پخش ایجاد شد. آنجایی که باید، سریال در هر قسمت تمام نمی‌شود و وسط قسمت بعد تمام می‌شود و دوباره همان قسمت بعدی هم شروع می‌شود. این مساله قدری مخاطب را گیج می‌کند. این نریشن‌ها گاهی ممکن است مربوط به جمع‌بندی یا نگاه آن قسمت نشود. به هرحال این مساله را در پخش داشتیم.

ایزدی با رد شایعات تولید فصل دوم سریال اظهار داشت: واقعیت این است که من اطلاعی از تولید فصول بعدی ندارم. ما طراحی کار را قبلا کرده بودیم و منتظر بودیم بازخوردها را ببینیم ولی هنوز کاری را به‌صورت عملی شروع نکرده‌ایم.

 

سریال "صفر۲۱"
سریال “صفر۲۱”




مرگ کارگردان سالهای دور کودکان!+عکس

سینماروزان: کامبوزیا پرتوی کارگردان سینما که کار خود را با ساخت فیلمهایی برای کودکان آغاز کرده بود، به علت ابتلا به کرونا درگذشت.

به گزارش سینماروزان کامبوزیا پرتوی که بیش از هر چیز به خاطر ساخت “کافه ترانزیت” شهرت یافت متولد ۱۳۳۴ رشت بود.

او ۴ بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر و از جمله سینماگران حامی جریان اصلاحات بود.

پرتوی فعالیت هنری خود را با ساخت فیلم‌های کوتاه در سینمای آزاد دماوند آغاز نمود، بعد از مدتی نخستین فیلم بلند داستانی اش را با نام “عینک” برای شبکه دوم تلویزیون ساخت و کارگردانی در سینمای حرفه‌ای را با ساخت فیلم کودکانه “ماهی” تجربه کرد.

“گلنار”، “بازی بزرگان” و “کافه ترانزیت” از جمله آثار ساخته شده توسط پرتوی هستند.

“کامیون” آخرین فیلم ساخته‌شده توسط پرتوی نزدیک سه سال بعد از تولید هنوز اکران نشده است.

فرشته صدرعرفایی بازیگر، همسر اول کامبوزیا پرتوی و نسرین مرادی همسر دوم پرتوی بود. صدرعرفایی بازیگر اصلی “کافه ترانزیت” بود و نسرین مرادی هم در آخرین فیلم پرتوی “کامیون” ایفای نقش کرده بود.(اینجا را بخوانید)

کامبوزیا پرتوی

 




پایان “حکم تجدید نظر” با ژاله صامتی، همایون ارشادی و آرش ای.پی!

سینماروزان: فیلمبرداری فیلم سینمایی «حکم تجدیدنظر» در تهران به پایان رسید.

فیلمبرداری این فیلم طی ۴۵ جلسه در تهران با رعایت همه پروتکل‌های بهداشتی انجام و هفته گذشته به پایان رسید و این روزها مراحل فنی آن آغاز شده است.

تدوین این فیلم زیرنظر بهرام دهقانی همزمان با فیلمبرداری آغاز شده و همچنان ادامه دارد.

فیلمنامه «حکم تجدید نظر» توسط رضا کریمی و براساس طرحی از حسین سلیمانی به نگارش درآمده است.

ژاله صامتی، همایون ارشادی، فرید سجادی حسینی، گیتی قاسمی، زیبا کرمعلی، شاهرخ فروتنیان و احسان امانی با حضور آرش عدل‌پرور و با معرفی مجید یلان بازیگران این فیلم هستد.

عوامل اصلی فیلم «حکم تجدید نظر» عبارتند از: کارگردان: محمدامین کریم‌پور، نویسنده فیلمنامه: رضا کریمی(بر اساس طرحی از حسین سلیمانی)، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، تدوین: بهرام دهقانی، طراح صحنه و لباس و گریم: علی عابدینی، صدابردار: جواد مقدس، مدیر تولید: محمود اتحادی، مدیر برنامه‌ریزی: آرش سجادی، عکاس: حبیب مجیدی، صداگذاری و میکس: محمود موسوی‌نژاد، مشاور پروژه: آزیتا موگویی، تهیه‌کننده: رضا کریمی

لوگوی این فیلم توسط احسان برآبادی طراحی و لوگوموشن توسط ایمان برآبادی ساخته شده است.




تبدیل سینمای مصادره‌ای آفریقا به پردیس ده‌سالنه توسط حوزه هنری!!!+عکس‌های تاریخی

سینماروزان/نسترن حسینی: بالاخره در دوران تعطیلی سینماها و رکود دامنگیر سینماها، سینمای مصادره‌ای آفریقا تحویل حوزه هنری شد.

به گزارش سینماروزان سینما آفریقا(آتلانتیک) در ۱۳۴۳ توسط لطف‌الله لاعه ساخته شد و بیشتر به نمایش فیلمهای مطرح هالیوودی می‌پرداخت تا اینکه در نیمه مرداد ۵۷ به آتش کشیده شد.

سینما آتلانتیک بعد از انقلاب توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد و با تغییر نام به آفریقا به فعالیت خود ادامه داد. در طبقه زیرین سینما آتلانتیک(آفریقا) کاباره‌ای با نام باکارا بود که بعد از مصادره سینما به انبار بدل شد.

در همه این سالها حرف و حدیث‌های فراوان درباره واگذاری این سینما به حوزه هنری شنیده‌ می‌شد و محقق نمی‌شد ولی درنهایت در روزگار ورشکستگی سینماها درنتیجه تعطیلی کرونایی، سینما آفریقا به حوزه هنری رسید.

سید مصطفی حسینی مدیرعامل موسسه «بهمن سبز» با اعلام خبر واگذاری سینما آفریقا به حوزه هنری گفت: پیروی ابلاغیه دفتر مقام معظم رهبری مبنی بر واگذاری سینماهای تحت پوشش بنیاد مستضعفان به حوزه هنری و پیگیری‌های انجام شده، سرانجام دوشنبه سوم آذرماه این سینما رسما تحویل موسسه «بهمن سبز» شد تا بزودی به پردیس مجهز چندساله تبدیل گردد.

وی افزود: موسسه «بهمن سبز» در راستای طرح تحول سینماهای حوزه هنری در سراسر کشور، به زودی پروژه بازسازی و توسعه این سینمای باسابقه و ماندگار ایران را طراحی و آغاز خواهد کرد.

حسینی درباره جزئیات این طرح گفت: در این طرح، «سینما آفریقا» به پردیس مجهزی با بیش از 10 سالن نمایش شامل کافه سینمای روباز، سالن ویژه کودک، سالن سینمای 3D، سالن VIP و استودیوهای تخصصی با برخورداری از استانداردهای روز دنیا تبدیل و وارد چرخه اکران خواهد شد.

این مدیر سینمایی بیان داشت: حفظ، احیا و بازگشت دوباره سینماهای خاطره‌انگیز و ماندگار به چرخه فرهنگ و هنر، از اهداف اصلی موسسه «بهمن سبز» در طرح تحول سینماهاست که پیش از این با بازسازی و توسعه سینماهایی نظیر پردیس سینمایی «ساحل» و «چهارباغ» اصفهان، پردیس سینمایی «عصرجدید» گرگان، پردیس سینمایی «بهمن» شهرکرد، پردیس سینمایی «بهمن» تهران، پردیس سینمایی «اکسین» اهواز و… رخ داده است.

 

سینما آتلانتیک
سینما آتلانتیک

اعلان افتتاحیه سینما آتلانتیک
اعلان افتتاحیه سینما آتلانتیک

آتش سوزی سینما آتلانتیک
آتش سوزی سینما آتلانتیک




صدور مجوز همکاری یک روحانی با سازنده “زنها شگفت‌انگیزند”!!+صدور مجوز برای تهیه‌کننده‌ای با سه فیلم اکران‌نشده!!+صدور یک مجوز دیگر

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر خود با تولید سه فیلمنامه موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان حجت‌الاسلام امید آقایی ازجمله روحانیون علاقمند به تولید فیلم، نامش به عنوان نویسنده فیلمنامه “سودا” آمده که بناست مهرداد فرید کارگردان “زنها شگفت‌انگیزند”، آن را بسازد.

ابراهیم عامریان تهیه‌کننده‌ای که چندین فیلم اکران‌نشده و ازجمله “دینامیت”، “انفرادی” و “نارگیل” را در کارنامه دارد باز پروانه ساخت گرفته؛ این بار برای فیلم “فسیل” که بناست کریم امینی آن را بسازد.

برادران صیدخانی که یک فیلم اکران نشده با عنوان “مستطیل قرمز” را در کارنامه دارند هم پروانه ساخت “محله قدیمی فرخ” را گرفته‌اند به تهیه‌کنندگی ابوالفضل جلیلی.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح ذیل است:

–“محله قدیمی فرخ” به تهیه کنندگی ابوالفضل جلیلی ،کارگردانی و نویسندگی مشترک حسن و حسین صیدخانی و نویسندگی مریم اشرفی

–“سودا” به تهیه‌کنندگی وکارگردانی مهرداد فرید و نویسندگی امید آقایی جلیانی

–” فسیل” به تهیه کنندگی سید ابراهیم عامریان ، کارگردانی کریم امینی و نویسندگی مشترک آرمین طهماسبی، کریم امینی و علی باطنی

 

زنها+شگفت‌انگیزند+امید+آقایی
زنها+شگفت‌انگیزند+امید+آقایی

 




تحلیل تند رسانه اصلاح‌طلب علیه سریال “صفر ۲۱”⇐نه کمدی‌موقعیت است و نه شخصیت‌محور!!/حتی از تیپ‌سازی‌های معمول هم عاجز است!/دیدگاه خلاقانه‌ امثال عطاران و آقاخانی نیز در کارگردانی سریال دیده نمی‌شود!/تقلید از “نهنگ عنبر” هم جواب نداده!/حتی پخش پشت‌صحنه سریال هم اسباب خنده را موجب نمی‌شود!!/با مجموعه‌ای بی‌بو و خاصیت طرف هستیم که گویی تنها برای پر‌کردن آنتن ساخته شده!

سینماروزان: عدم ارتباط‌گیری مجموعه طنز “صفر ۲۱” با مخاطبان یک طرف و انتشار خبر تولید فصل دوم سریال، طرف دیگر!

روزنامه اصلاح‌طلب شرق در تحلیلی تند بر این سریال که بنا بوده مخاطبان را بخنداند ولی چندان موفق نبوده، برخی از ایرادات آن را برشمرده.

متن کامل تحلیل شرق را بخوانید:

درباره سریال به‌اصطلاح طنزی که نمی‌تواند از مخاطبش خنده‌ای بگیرد، چه می‌توان گفت؟ آیا اساسا چنین مجموعه‌ای، ارزش وقت‌گذاشتن و دیدن و تحلیل‌کردن را دارد؟ مجموعه‌ای که پس از پخش قسمت‌های متعددی از آن، هنوز در تعریف قصه‌اش الکن می‌نماید و شخصیت‌پردازی‌اش به‌شدت لنگ می‌زند. سیامک انصاری و جواد رضویان سال‌هاست که در عرصه کمدی‌های تلویزیونی فعال هستند و در بسیاری از آثار مهران مدیری حضور داشته‌اند. از سریال «پاورچین» گرفته که در زمان خودش آن‌قدر گل کرد که یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیون لقب گرفت تا سریال «در حاشیه» که باوجود تمام کمی‌ها و کاستی‌هایش، توانست رضایت نسبی مخاطبان تلویزیونی را جلب کند.

این به آن معناست که انصاری و رضویان کاملا به این جنس آثار اشراف داشته و با کوله‌باری از تجریبات مختلفی که در طول این سال‌ها اندوخته‌اند در کنار یکدیگر به‌عنوان کارگردانان مشترک سریال «021» قرار گرفته‌اند؛ اما چطور می‌شود که این سریال این‌چنین ضعیف و سؤال‌برانگیز از آب درمی‌آید؟

به نظر می‌رسد باز‌ هم مشکل را باید در معضل همیشگی سینما و تلویزیون ایران جست‌وجو کرد: «فیلم‌نامه». عنصر ابتدایی و اصلی هر اثر نمایشی که طبیعتا اگر فاقد کیفیت و استانداردهای لازم باشد، بعید است اثر موفقی خلق شود. حقیقت این است که فیلم‌نامه سریال «021» (نوشته شبنم وثوقی و هدی ایزدی) را نه می‌توان در قالب کمدی موقعیت گنجاند، نه فیلم‌نامه‌ای شخصیت‌محور است که بتواند بر اثر اتفاقاتی که برای شخصیت‌های اصلی قصه رخ می‌دهد، از مخاطبش خنده بگیرد.

در «021» حتی از تیپ‌سازی‌های معمول سریال‌های روتین تلویزیونی خبری نیست. این‌چنین است که با مجموعه‌ای بی‌بو و خاصیت طرف هستیم که گویی تنها برای پر‌کردن آنتن تلویزیون ساخته شده است. سریالی که غیر از رضویان و انصاری، از بازی بازیگران مطرح دیگری نظیر سیاوش طهمورث، امیرحسین رستمی، رؤیا میرعلمی، نگار عابدی و سروش جمشیدی بهره برده اما وقتی دست فیلم‌نامه‌نویسان در خلق موقعیت‌های کمدی خالی است، از دست بازیگران خوب و طناز سریال، چه کاری برمی‌آید؟ گفتیم که فیلم‌نامه مشکل اساسی اغلب آثار نمایشی ماست؛ با‌این‌حال بسیاری از کارگردانان سعی می‌کنند این ضعف مشهود را با رویکردی خلاقانه در اجرا پوشش داده و نواقص را به نوعی برطرف کنند؛ برای مثال می‌توان به خلاقیت و ابتکاراتی که پیش‌از‌این در بخش‌هایی از سریال‌های کارگردانانی نظیر رضا عطاران یا سعید آقاخانی دیده‌ایم، اشاره کرد. خلاقیت‌هایی که فارغ از نکات موجود در فیلم‌نامه، در لحظه اجرا و با توجه به پتانسیل‌های صحنه اتفاق افتاده و اتفاقا توانسته در خاطره‌ها ماندگار شود. خلأ چنین دیدگاه خلاقانه‌ای نیز در کارگردانی این سریال دیده می‌شود.
خط اصلی قصه سریال «021» درباره ارتباط متقابل دو باجناق است که پیش از این با یکدیگر هم‌دانشگاهی و دوست و همکار بوده‌اند. به این بهانه سریال هر‌از‌گاهی نقبی به گذشته‌ها می‌زند و گوشه‌هایی از اتفاقات سال‌های جوانی این دو را به تصویر می‌کشد. چیزی در مایه‌های آنچه در فیلمی مثل «نهنگ عنبر» به تصویر درآمد و اتفاقا مورد توجه قرار گرفت. ولی در کمال تعجب، این فلاش‌بک‌ها نیز بامزه از آب درنیامده و تنها گریم بازیگران و تغییر ظاهر آنها است که جلب توجه می‌کند. از سویی دیگر باید به پخش پشت‌صحنه‌های سریال اشاره کرد که در پایان هر قسمت پخش می‌شود. عجیب این است که حتی این بخش نیز آن‌چنان که انتظار می‌رود، گل لبخند را بر لبان تماشاگر نمی‌نشاند و تازه حرص آدم را هم درمی‌آورد. از این بابت که می‌بینی بازیگران و عوامل سریال، خود گویند و خود خندند و لابد گمان می‌کنند در‌ حال خلق یک شاهکار هنری هستند.
جالب اینجاست که گفته می‌شود مجموعه تلویزیونی «021» برای تولید و پخش در چهار فصل، طراحی و برنامه‌ریزی شده است؛ سریالی که در فصل نخستش هم نتوانسته توفیقی در جلب نظر مخاطب داشته باشد، با چه منطقی باید چهار فصل میهمان‌ خانه‌های مردم باشد؟ این سؤالی است که انتظار می‌رود پاسخ ‌قانع‌کننده‌ای برای آن وجود داشته باشد!

 




ا‌ولین روحانی برنامه‌ساز تلویزیون درگذشت!+عکس

سینماروزان: محمدحسن راستگو که بیش از هر چیز به‌خاطر برنامه‌سازی برای کودکان دهه شصت شناخته می‌شد، درگذشت.

به گزارش سینماروزان حجت‌الاسلام راستگو اولین روحانی برنامه‌ساز تلویزیون بود و سعی می‌کرد بی‌شعار و با تکیه بر فرم و با بیان شیرین و قریحه داستان‌پردازانه توجه مخاطبان کودک و نوجوان دهه شصت را به خود جلب کند.

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن راستگو در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی در شهر مشهد به دنیا آمد. سال دوم دبیرستان وارد حوزه علمیه مشهد و سپس برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شد.

حجت‌الاسلام راستگو مبتکر برنامه ویژه تعلیم و تربیت کودکان ونوجوانان به صورت کلاس، اردو، دروس کلاسیک برای مربیان پرورشی، مراکز تربیت معلم و حوزه های علمیه و صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران بود و به همین دلیل در دهه شصت محبوبیت فراوانی در میان خانواده ها داشت.

محمدحسن+راستگو
محمدحسن+راستگو

 




دوبلور فردین به فردین پیوست!+عکس

سینماروزان: چنگیز جلیلوند دوبلور سرشناس ایرانی به علت ابتلا به کرونا درگذشت.

به گزارش سینماروزان چنگیز جلیلوند متولد ۱۳۱۹ در شیراز بود که در بیشتر فیلم‌های محمدعلی فردین، به‌جای او صداپیشگی کرد.

چنگیز جلیلوند فعالیت هنریش را از سال ۱۳۳۶ به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد و طی سالهای فعالیت، به‌جای هنرپیشگان مطرحی همچون مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین گویندگی کرد.

محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملک‌مطیعی، ایرج قادری و سعید راد از جمله بازیگران ایرانی هستند که جلیلوند به‌جای آنها صداپیشگی کرده است.

جلیلوند سابقه بازیگری هم داشت و در آثاری نظیر “آقای شانس”، “قلاده‌های طلا”، “این سیب هم برای تو” و “بندرگاه عشق” نقش‌‌آفرینی کرد.

چنگیز جلیلوند+محمدعلی فردین
چنگیز جلیلوند+محمدعلی فردین

 




پرسش‌هایی پیش‌روی مدیران نظارتی ارشاد⇐چرا یک سامانه وی‌او‌دی معلوم‌الحال با عقد قراردادهای یک‌طرفه با صاحبان آثار، شرایط خود را به فیلمسازان تحمیل کرده؟؟/چرا این سامانه وی‌او‌دی با انعقاد قراردادهایی بدتر از ترکمانچای، قیمت مطلوب خود را بصورت یک‌طرفه به صاحب فیلم دیکته می‌کند؟؟/در حالی که سهم دفاتر پخش از فروش فیلمها فقط ده درصد است، چرا این سامانه بدون صرف هر گونه هزینه، ۳۰درصد رقم فروش اکران آنلاین را به جیب می‌زند؟/چرا هیچ ابزار نظارتی برای راستی‌آزمایی آمار بلیت‌فروشی این سامانه در اکران آنلاین موجود نیست؟/چرا این وی‌او‌دی انبوه فیلم و سریال خارجی را بدون دریافت حق رایت در سامانه خود ارائه کرده؟/چرا این وی‌او‌دی حتی حاضر نیست از محل سود هنگفت ناشی از بزخری آثار سینمایی کمی امنیت شبکه خود را ارتقا بخشد؟/چرا این وی‌او‌دی هیچ کار جدی برای جلوگیری از سرقت و انتشار قاچاق سریع فیلم‌های صورت نمی‌دهد؟/ آیا این وی‌او‌دی معلوم‌الحال واهمه این را دارد که با تعطیلی قاچاق، مجبور به بالا بردن رقم خرید محصولات شود؟؟

سینماروزان/صالح دلدم: خبرهای منتشر شده از میزان پیشرفت در تولید واکسن کرونا و همچنین زمان بندی عرضه آن به تمامی مردم‌ جهان نشان می‌دهد که ویروس چینی کرونا تا یک سال آینده به گرفتار کردن مردم‌ جهان و تداوم سبک زندگی فعلی ادامه خواهد داد و کسب و کارها نیز در این یک سال باید راهی برای ادامه بقای خود بیابند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “ستاره‌سینما” «کرونا» در ایران و جهان بیشترین آسیب را به سینما به‌عنوان گزینه غیرضروری و البته محل تجمع افراد وارد کرد و در این میان باتوجه به شکل‌های نوین عصر ارتباط، مردم نیاز خود به فیلم و محصول نمایشی را از راه آنلاین برطرف کردند.

هرچه سالن‌های سینما و سازندگان فیلم‌هایی برای نمایش بر پرده سینماها در این مدت ضرر کردند، در عوض این پلتفرم‌ها و شرکت‌های فعال در عرصه نمایش آنلاین و دانلود فیلم بودند که به سود بیشتری دست یافتند.

در ایران دو پلتفرم و در اصل موضوع یک پلتفرم معلوم‌الحال با استفاده از فضای انحصاری به سود قابل توجهی دست یافت و در مقابل نیز با سوءاستفاده از بی‌رقیب بودن، ضمن عقد قراردادهای یک طرفه با صاحبان آثار که بدتر از قرارداد ترکمانچای است، شرایط خود را به فیلمسازان تحمیل کرد؛ قراردادهایی که در آن کلیه حق و حقوق هرگونه پخش و نمایش فیلم از سازنده و مالک اثر گرفته می‌شود و در قیمت گذاری نیز بصورت یک طرفه نرخ مدنظر پلتفرم به صاحب فیلم دیکته می‌شود و فیلمساز مجبور است با توجه به نبود آلترناتیو مناسب، به این شرایط ظالمانه تن دهد و البته سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد و خانه سینما نیز نظاره‌گر این تضییع حقوق فیلمسازان هستند.

شرایطی که برای فیلمساز غیر از ضرر چیزی به‌دنبال ندارد اما برای پلتفرم معلوم‌الحالی که حمایت‌های خاص پشتش است، سراسر سود بوده و حتی حاضر نیست از محل سود به دست آمده ناشی از بزخری آثار سینمایی، کمی امنیت شبکه خود را ارتقا بخشد تا مانع سرقت و انتشار قاچاق فیلم‌های در امانت در نزد خود بعنوان سامانه پخش شود!!
آیا این وی‌او‌دی واهمه این را دارد که با تعطیلی قاچاق، مجبور به بالا بردن رقم خرید محصولات شود؟؟
چون واضح است که «وی‌او‌دی» در هر شرایطی به سود می‌رسد و این تهیه‌کننده است که متضرر می‌گردد.

در حالی که دفترهای پخش سینمایی در هنگام اکران فیلم‌ها علیرغم هزینه‌های بالای کپی، تبدیل و تبلیغات تنها ده درصد حق پخش می‌گیرند، در حالت آنلاین پلتفرم‌ با سوءاستفاده از انحصار موجود، سی درصد از فروش فیلم را برمی‌دارد درحالی که در بیشترین حالت این درصد باتوجه به هزینه‌های نه چندان زیاد پخش آنلاین، باید پانزده درصد محاسبه شود.

موضوع به همین‌جا ختم نشده و درحالی که پلتفرم فقط از محل بیش از سیصد سایت دانلود قانونی به همان پولی که به‌عنوان رقم قرارداد به تهیه‌کننده رسیده، دست می‌یابد، حق این پارامتر و مشابه آن را از تهیه‌کننده می‌گیرد و همزمان از محل نمایش در «وی‌او‌دی» خود برای مشترکین نیز به سود سرشار دست می‌یابد. این را در نظر بگیرید که مقدار کلیک و بلیت فروشی نیز در اختیار پلتفرم بوده و تهیه‌کننده هیچ ابزار نظارتی نسبت به رقم دقیق بازدید ندارد. چرا هیچ ابزار نظارتی برای راستی‌آزمایی آمار بلیت‌فروشی این سامانه در اکران آنلاین موجود نیست؟

سود این «وی‌او‌دی»ها تنها به اجحاف به تهیه‌کنندگان وطنی نیز ختم نشده و با سوءاستفاده از عدم اکران فیلم‌های خارجی در سینماهای ایران و نبود قانون کپی‌رایت، فیلم‌ها و سریال‌های روز جهان را نیز بلافاصله از پخش قانونی جهانی و بدون خرید حق رایت سرقت کرده و در پلتفرم خود برای مشترکین خود به فروش می‌رسانند و به سرمایه هنگفت و بادآورده و البته حرام دست می‌یابند.

هرگاه در هر بخشی از یک‌ در انحصار و عدم شفافیت وارد شده، از در دیگر فساد ورود کرده و تنها راه مقابله، ایجاد فضای رقابتی و شکستن انحصار است.
موضوع «وی‌اودی»ها نیز از این قاعده خارج نیست و بهترین راه ممکن برای حفظ و حراست حقوق تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان سینما، شکستن این انحصار بوسیله راه‌اندازی یک پلتفرم نمایش آنلاین از سوی صنف اتحادیه تهیه‌کنندگان است، به این صورت که تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان سینمای ایران می‌توانند یک «وی‌او‌دی» در انتظار سرمایه و آماده را در دست گرفته و بصورت سهامی با مشارکت تهیه‌کنندگان و اعضای صنف راه‌اندازی کنند و ضمن نمایش و خرید فیلم‌های سینمایی و پخش آن در نظارت صنف، از سهم مشارکت خود نیز به سود رسیده و حتی از تولید به مصرف، به تهیه فیلم و سریال خود نیز جهت تولید و پخش محتوا رونق بخشند.