سینماروزان/محمد شاکری: اینکه چه کسی به کانون کارگردانان گفته، اهم وظایفش نامهنویسی و آن هم فقط به رییس جمهور است را نمیدانیم؛ شاید پیش خود گفته اند پیشتر اصغر نعیمی نامه ای به وزیر سابق ارشاد درباره فیلمهای بلاتکلیف نوشت و وزیر هم در بحبحوحه انتخابات قول رسیدگی داد و حالا اگر آنها هم هرازگاه نامه ای به رییس جمهور بنویسند یحتمل رییس جمهور هم پاسخ خواهد داد.
برخی از اعضای کانون کارگردانان چندی قبل نامهای به رییس جمهور نوشته و خواستار رفع ممنوعالخروجی محمد رسولاف شد؛ نامه ای نوشته بر آب(؟) که هیچ واکنشی از سوی رییس جمهور به دنبال نداشت. به تازگی شورای مرکزی کانون، نامهای دیگر به رییس جمهور نوشته و خواستار رفع ممنوع الخروجی جعفر پناهی شده است!
اول. چرا نامه به رییس جمهور؟؟ منطق میگوید برای رفع ممنوعالخروجی باید به سراغ دستگاه قضا رفت پس چرا کانون کارگردانان هم در مورد رسولاف و هم در مورد جعفر، به جای رییس قوه قضاییه برای رییس جمهور نامه مینویسد؟ آیا اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان هم دنبالهروی ژوله و مهراب و محسن افه و دیگر کارمندان اینستا شده و پیش خود گفتهاند حالا که تب بازپس گیری رأی از روحانی، 38 درجه سلسیوس را رد کرده پس آنها هم نامهای به رییس جمهور بزنند؟
دوم. شورای مرکزی کانون کارگردانان که این قدر به نامهنگاری علاقه دارد چرا به مدیرعامل ابوالمشاغل خانه سینما نامهای نمیزند و از او درباره چگونگی هزینه کرد بودجه میلیاردی سال اخیر نمیپرسد؟ مگر نه این است که در کار صنفی، مصلحت جمع، ارجح است بر مصلحت فرد، پس چرا در دو هفته اخیر که ریزهزینه های هنگفت خانه سینما فاش شده، شورای مرکزی کانون کارگردانان حتی یک خط واکنش نشان نداده؟
بدنه صنف سینما مدام گلایه می کنند از نداشتن حتی یک بیمه درمانی جامع که به هنگام بروز اتفاقات غیرمترقبه، مجبور به پرداخت هزینه های سرسام آور درمان نشوند و شورای مرکزی کانون کارگردانان حتی پرسشی کوتاه در چگونگی خرج بودجه میلیاردی روانه مدیرعامل خود نمیکند و چرایی عدم استفاده از این بودجه ها برای برطرف کردن نیازهای رفاهی اولیه صنف که یکی اش همان بیمه درمانی است را جویا نمیشود!
سوم. آیا نامهنگاری بهخاطر جعفر در جهت تحریک رسانههای دست راستی است؟
یک فرض اثبات شده میگوید اگر جعفر پناهی در کن حضور نیابد و دلیل این عدم حضور هم ممنوع الخروجی باشد شانس بردن جایزه از این محفل بالاست! چطور؟ همان طور که ایشان چهار سال قبل نتوانست به برلین برود و فیلم آماتوریش «تاکسی» برنده نخل طلا شد! همان طور که پنج سال قبل باز هم نتوانست به برلین برود و فیلمنامه ای نوشته او به نام «پرده» جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت! همان طور که هفت سال قبل ایشان نتوانست به کن برود و فیلم شخصی «این فیلم نیست»اش برنده جایزه عجیبالاسم «مربی طلایی» شد! همان طور که هشت سال قبل باز نتوانست به کن برود و یک صندلی خالی برایش در هیأت داوران قرار دارند…
حالا خیلی عجیب است اگر جعفر به کن نرود و به ناگاه برنده نخل طلا شود؟
نه اصلا عجیب نیست! اتفاقا در محافلی که سیاست بر هنر چربش دارد-چه از نوع داخلی و چه از نوع فرنگی- بیش از کیفیت محصول هنری این موضع گیریهای سیاسی صاحب اثر است که اهمیت دارد و بعید است خود جعفر یا اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان به این نکته واقف نباشند. پس نامه نگاری برای رفع ممنوع الخروجی حتی اگر با پاسخی عملیاتی روبرو شود در نهایت ممکن است به ضرر جعفر تمام شود. آنها جعفرانی را میخواهند که علیرغم سالها کارمندی صداوسیما باز هم ژست اپوزیسیون را بچسبند و از محدودیتها و فشارها و موانع بگویند؛ جعفر آزاده به درد هیچ محفل سیاسیبازی نمی خورد.
بر این اساس نامهنگاری کانون کارگردانان فقط میتواند یک هدف داشته باشد و آن هم ایجاد موج خبری حول پناهی و تحریک اصولگرایان به پاسخدهی است تا به واسطه هجمه رسانهای اصولگرایان، کار جعفر برای جایزهبگیری از کن سادهتر هم بشود! آیا همین طور است؟
پینوشت: تمام پرسشهایی که پیش روی کانون کارگردانان در جریان نامه نویسی به حسن روحانی وجود دارد پیش روی کانون فیلمنامهنویسان هم که دنبالهروی کانون کارگردانان شده و در ماجرای جعفر برای رییس جمهور نامه نوشته هم هست.