1

دنیای این روزهای بهرام بیضایی⇐از دریافت دکترا از بریتانیای کبیر تا به رستگاری رساندن «حوری خیرآبادی»!

سینماروزان: بهرام بیضایی نزدیک به هشت سال است که ایران را ترک کرده و به تدریس در دانشگاه استنفورد مشغول است.

به گزارش سینماروزان تازه ترین محصول این مولف فیلمنامه ایست با نام «سفر به شب» که در اردیبهشت ماه امسال در نمایشگاه کتاب رونمایی شد و البته که اقبال مخاطبان بدان هم خوب بود.

در «سفر به شب» بیضایی به مانند اغلب آثارش یک زن است که مرکزیت درام را به خود اختصاص داده؛ یک نوعروس به نام «حوری خیرآبادی» که درست در اولین شب بعد از ازدواج و زمانی که با یک اتوبوس به روستای محل زندگی همسرش سفر میکند گرفتار یک سلسله اتفاقات غیرمنتظره می‌شود؛اتفاقاتی مملو از تمثیل و نماد که البته طغیان نهایی «حوری» و رستگاریش را رقم می‌زند…

بیضایی اخیرا موفق به دریافت دکترا از دانشگاهی در اسکاتلند هم شده است. پراکندگی ایرانیان در نقاط مختلف جهان موجب شد تا رییس ایرانی گروه ادبیات فارسی دانشگاهی در بریتانیای کبیر(!) دکترای افتخاری این دانشگاه را طی مراسمی به بیضایی اهدا کند.

سعید طلاجوی رییس دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند با حمایت پروفسور علی انصاری مدیر گروه ایران‌شناسی دانشگاه سنت‌اندروز) برای بزرگداشت ٦٠ سال فعالیت فرهنگی بهرام بیضایی در عرصه نمایش، سینما و اسطوره‌شناسی به او دکترای افتخاری دادند.

علاوه بر نیلوفر بیضایی دختر بهرام برخی نویسندگان نظیر پرویز جاهد، نینا خامسی و سعید زیدی نژاد در حاشیه مراسم اهدای دکترا، درباره ویژگیهای آثار بیضایی سخن گفتند.

اینکه یک چهره بی نظیر هنرهای نمایشی ایران هشت سال دور از وطن باشد و بی آلودگی در سیاسی بازیهای مرسوم هم خلق کند و هم مورد توجه قرار گیرد همان قدر که اسباب خرسندی است اسباب نگرانی هم هست.

نگرانی از آن که چرا تا چنین چهره هایی در داخل هستند حتی از فراهم آوردن یک کرسی در دانشگاههایمان برای تدریس آنها عاجزیم و آن قدر آنها را در تنگنا می‌گذاریم تا رها می‌کنند و می‌روند و تازه آن موقع است که افسوس خواری ظاهری آغاز می‌شود…




بیضایی همچنان می‌‌فروشد…

سینماروزان: عصر جمعه‌اي كه گذشت و در هياهوي خبرهاي سياسي و نگاه‌هايي كه به سمت مناظره كانديداهاي رياست‌جمهوري بود، شهلا لاهيجي ناشر قديمي و هميشگي بيضايي نامه‌اي منتشر كرد و اعلام كرد كه پرفروش‌ترين اثر انتشاراتي‌اش در نمايشگاه كتاب، كتابي از بيضايي با نام «سفر به شب» است و اين خبر را اعلام مي‌كند چون مي‌خواهد تاثير هميشگي بيضايي و انديشه‌اش را يادآوري كند.

به گزارش سینماروزان لاهيجي در اين نامه نوشت: در سي‌امين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران همچون بيست‌و‌نه نمايشگاه پيشين، آخرين كتابِ بهرام بيضايي ركورد بيشترين فروش و بيشترين خواستار را داشت.  


وی ادامه داد: استقبال مردم از آثار بيضايي با وجود عدم حضور او در ايران به كدامين عامل وابسته است؟ چگونه است كه جواناني كه به هزاران دليل و نادليل كتابخوان نيستند وقتي پاي بيضايي در ميان است هم دست‌تنگي مالي و هم غيبت كتاب از سبد خانوار را فراموش مي‌كنند و با آخرين موجودي خود كه شايد بايد صرف نان و آبِ فرداها شود آثار اين استادِ راستينِ هنر و ادبيات نمايشي را با عشقي برآمده از دل و جان مي‌خرند. راستي چرا؟


لاهیجی خاطرنشان ساخت: پاسخش معلوم است. با وجود فقدان حضور او در اين سرزمين، آثارش پيوسته چيزي مي‌آموزد. ادبيات، سينما، تئاتر، زبان نمايش. بهرام بيضايي نابغه‌اي است كه خوشبختانه مردمان او را به‌جا آورده و قدرش را مي‌دانند. چه غم كه اندكي نيز قدر و ارزشش را نشناسند.





بازگشت بیضایی با «سفر به شب»+عکس

سینماروزان/حامد مظفری: بهرام بیضایی نویسنده و کارگردانی که نزدیک به هشت سال است ایران را ترک کرده و در دانشگاه استنفورد ایالات متحده مشغول به تحصیل است تازه ترین فیلمنامه اش با عنوان «سفر به شب» را از طریق انتشارات روشنگران به مخاطبان عرضه کرد.

به گزارش سینماروزان «سفر به شب»  در ۸۵ صفحه با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه و قیمت ۷۰۰۰ تومان عرضه شده است.

“سفر به شب” با ساختاری نمادین، داستان مسافرت شبانه یک تازه‌عروس به زادگاه شوهرش را روایت می‌کند. عروس و داماد سوار بر اتوبوسی که شماری از قوم و خویش را در خود جای داده عازم زادگاه داماد می‌شوند.
در حین سفر است که دسیسه‌هایی متعدد برای قُر زدن عروس شکل می‌گیرد و در جریان هر دسیسه نیز شماری از خویشان از اتوبوس به بیرون، پرت می‌شوند تا پایان که بسان بسیاری از آثار بیضایی این نوعروس است که پشت فرمان اتوبوس نشسته و رستگاری را رقم می‌زند…

در شروع فیلمنامه می‌خوانیم: آبی آسمان با چند لکه ابر، آفتابی و درخشان، که در آن چند پَرنَده چرخ می‌زنند. تصویر پایین می‌آید و بر صحرا روستاییانی را نشان می‌دهد که در جشن عروسی سرگرم پایکوبی‌اَند. روستا خُود دورتَر، در زمینه، بر دامنه است. میان حلقه‌ای از کسانی که کف‌ْ‌زَنان بر شورِ آهنگ و ساز می‌اَفزایند، چند تَنی دامنْ‌کِشان چرخ می‌زنند؛ نُقل‌پاشان بَر سَرِ دستْ‌افشانی؛ چند بچّه پایْ‌بازی‌شان را تقلید می‌کُنند. سازْزَن ناگهان خندان از خستگی وِلُو می‌شود و صدای ساز می‌مانَد. غُرغُرِ مهربانِ جمع. میان پایْ‌کوبان چند تَن بی‌ساز ادامه می‌دَهند؛ پیرْزاغنی که پدربُزُرگ عروس باشد سَروتَنْ‌جُنبان به سازْزن نزدیک می‌شَوَد و هنوز می‌کوشد وا نَدَهد.

بیضایی آخرین بار حدودا نه سال قبل و در دولت اول محمود احمدی نژاد فیلمی به نام «وقتی همه خوابیم» را که نقدی بر مناسبات پشت پرده سینمای ایران بود ساخت و روانه اکران کرد؛ فیلمی که بسیاری آن را تسویه حساب شخصی بیضایی با تهیه‌کننده پروژه ناتمام «لبه پرتگاه» می‌دانستند!

به دنبال آن نیز بیضایی در تلاش برای ساخت آثاری همچون «اشغال» و «مقصد» بود که اولی به دلیل بالا بودن هزینه تولید و دومی به دلیل تفاسیر عجیب و غریب ممیزان و صدور موافقت اصولی به‌جای پروانه ساخت به تولید نرسید.

بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم هم اتفاق تازه ای برای بیضایی نیفتاد چون علیرغم وعده‌های مدیران سینمایی دولت، بیضایی نه تنها به ایران بازنگشت بلکه حتی فیلمنامه ای مانند «مقصد» که در دوره احمدی نژاد یک موافقت اصولی برای ساخت توسط شخص بیضایی نصیبش شده بود این بار نه برای ساخت توسط بیضایی بلکه برای ساخت توسط جوانی همچون محسن قرایی، موافقت اصولی نصیبش شد و البته درنهایت همین موافقت اصولی هم نتوانست اسباب تولید شود!

سفر به شب/بهرام بیضایی
سفر به شب/بهرام بیضایی




یک سال بعد از سینماروزان⇐ حالا ناشر رسمی بیضایی به گرته‌برداری «فروشنده» از اثر مهم بیضایی اقرار کرد!+جزییات بازگشت بیضایی با «سفر به شب»

سینماروزان: حدودا یک سال پیش و بعد از هیاهوی پیش آمده بر سر نمایش «فروشنده» اصغر فرهادی در جشنواره کن و هویدا شدن کلیت داستانی فیلم بود که سینماروزان در گزارشی تفصیلی به گرته برداری فرهادی از یکی از آثار مهم بهرام بیضایی با عنوان «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» اشاره کرد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان با این حال در آن زمان فرهادی برای آن که شباهت با آن فیلمنامه دردسرساز نشود سعی زیادی کرد که پای آرتور میلر را به فیلمش باز کند و غلامحسین ساعدی را به اثرش ربط دهد؛ ارتباطاتی که مانند منگنه کردن اشیاء بی‌ربط به هم بود!

حالا تقریبا یک سال بعد از آن هیاهو شهلا لاهیچی مدیر انتشارات روشنگران و ناشر رسمی آثار بیضایی در ایران در گفتگو با «شرق» به صراحت به گرته برداری فرهادی از «حقایق…» اشاره کرده و بیان داشته است: شما این تأثیر کتابِ «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» نوشته بیضایی را روی آخرین اثر فرهادی، فیلمِ «فروشنده» می‌بینید، اثری که اسکار گرفت و مایه افتخار همه ما ایرانیان شد و این ابدا اشکالی ندارد.

اینکه لاهیجی که یک ناشر است از بی مشکل بودن این تأثیرگذاری سخن گفته جای سپاس دارد و البته امیدواریم این تأثیرپذیری که در «فروشنده» حتی بدون ذکر نام بیضایی صورت گرفته درباره دیگر تأثیرپذیریهایی که ممکن است توسط گمنامان هنر صورت گیرد نیز همین اندازه راحت هضم شود!

لاهیجی در گفتگوی اخیر خود به جز اشاره به این تأثیرپذیری درباره فیلمنامه ای تازه از بیضایی که در دست چاپ است و بناست در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی شود هم سخن گفته است؛ فیلمنامه ای با عنوان «سفر به شب».

متن کامل گفته های ناشر رسمی بیضایی را بخوانید:

 شهلا لاهیجی با اعلام خبر رونمایی از فیلمنامه تازه بیضایی گفت: «پس از سال‌ها که اثر تازه‌ای از بهرام بیضایی منتشر نشده بود، امسال «سفر به شب» را زیر چاپ داریم و آن را تا نمایشگاه کتاب منتشر خواهیم کرد، هرچند انتشار این کتاب، خلأ استاد بیضایی را برای ما و دوستداران بیضایی پُر نخواهد کرد».

او به فعالیت‌های بیضایی در دورانی که دور از وطن می‌گذراند، اشاره می‌کند و می‌گوید: «گرچه از بیضایی آثار زیادی در این سال‌ها چاپ نشده، ‌اما او بی‌کار ننشسته است و در این دوران غیبت توانسته آثار مهم خود را روی صحنه بیاورد. او هروقت در ایران نمایش‌های عروسکی خود را کار می‌کرد، می‌گفت دلش می‌خواهد نمایش‌های روحوضی‌اش را هم اجرا کند اما اجراهای این آثار با مشکل مواجه بود و مقدور نشد، تا اینکه او در آمریکا توانست آثارش را اجرا کند».

شهلا لاهیجی به نمایش‌هایی اشاره می‌کند که بیضایی در سال‌های دوری روی صحنه برده و با اقبال بسیاری مواجه شده است: «جانا و بلادور»، «سایه‌بازی» که با دو روایتگر روی صحنه رفت، نمایش و روخوانی «گزارش ارداویراف» و دو نسخه دو و سه‌ساعته از «طرب‌نامه». در عین‌حال که بیضایی آنجا کلاس‌ها و کارگاه‌های خود را دارد و روی طرح‌های دیگرش نیز کار می‌کند. 

لاهیجی معتقد است: «با تمام این حرف‌ها دل بیضایی اینجا می‌تپد، چون هیچ‌کس به‌اندازه او با تسلطش بر زبان فارسی، به این زبان خدمت نکرده است و شاید آرزوی او این باشد که باز هم بتواند با زبان مادری‌اش کار کند و با مردمی که زبان مادری او را خوب درک می‌کنند، طرف سخن باشد».

او از تأثیر بیضایی بر معاصران خود نیز چنین می‌گوید: «شاید بیشترین تأثیر را بیضایی روی کارگردانان و فیلم‌نامه‌نویسان ما گذاشته است. شما این تأثیر کتابِ «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» نوشته بیضایی را روی آخرین اثر فرهادی، فیلمِ فروشنده می‌بینید، اثری که اسکار گرفت و مایه افتخار همه ما ایرانیان شد و این ابدا اشکالی ندارد. میلان کوندرا در اثر اخیر خود می‌نویسد هیچ هنرمندی نمی‌تواند بگوید اثرش را تنها از درون خود درآورده است. هر هنرمندی از فیلم‌ساز، نویسنده و آهنگ‌ساز از دیگران تأثیر پذیرفته و میراث ذهنی دارد و این درباره بزرگانی مانند بتهوون یا نخستین نویسندگان، ‌رابله و سروانتس و دیگران نیز صادق است. منظورم این نیست که کارگردانی از روی اثری اخذ گرفته باشد، بلکه خواستم از تأثیر خواسته یا ناخواسته‌ای بگویم که بیضایی بر معاصرانش داشته است. به هر تقدیر برای ما سال خوشی است که هم از بیضایی فیلم‌نامه‌ای را داریم و هم از آقای فرهادی یک اسکار که با اسکار قبلی ایشان مایه خوشحالی مضاعف ماست و اینهاست که نام ما را در سینما و هنر جهانی پایدار نگه می‌دارد. مهم نیست که این اتفاق سیاسی باشد یا نباشد، این اسکار بر ما مبارک باشد و انتشار فیلم‌نامه‌ای از بیضایی نیز که پس از سال‌ها سکوت امکان انتشار گرفت و ما امیدواریم بتوانیم داستان باورنکردنی مجلس شبیه آقای بیضایی را هم منتشر کنیم».

بهرام بیضایی فیلم‌نامه «سفر به شب» را سال‌ها پیش در دهه ٦٠ نوشته است و البته به گفته لاهیجی، پیش‌نویس یا طرح آن را آماده کرده و چند سال پیش آن را دست گرفته و بازنویسی کرده است. «بیضایی همیشه از ایده‌هایش مشق یا پیش‌نویسی می‌نویسد و بعدها در فرصت مناسب آنها را تکمیل می‌کند، فیلم‌نامه «سفر به شب» نیز از این دست نوشته‌های اوست و تألیف تازه ایشان محسوب می‌شود».

شهلا لاهیجی همچنین می‌گوید بیضایی طرح‌های ناتمام بسیاری دارد و خودش می‌گوید می‌ترسد فرصت کافی برای اتمام آنها نداشته باشد. «امیدوارم هیچ‌وقت فقدان کسانی مانند بیضایی را حتی به ذهن هم راه ندهیم. از این بزرگان هرگز پیدا نخواهیم کرد».

از بهرام بیضایی در این سال‌ها، ترجمه منوچهر انور از «فتحنامه کلاتِ» اثر مهم بیضایی نیز در انتشارات روشنگران درآمد. البته به‌گفته شهلا لاهیجی، پیشنهاد این ترجمه به ١٠ سال پیش مربوط می‌شود. «کارگردانی در خارج آوازه فتحنامه کلات را شنیده بود و می‌خواست از آن فیلمی بسازد که با نسخه فارسی ممکن نبود. آن زمان منوچهر انور پیش‌ترجمه‌ای از این اثر بیضایی کرد و برای او فرستاد اما چون دوران تلخی برای هنرمندان بود و همه گرفتار ماجراهای سیاسی و فرهنگی بودند، ماند تا همین اواخر و سرانجام با ده‌ها بار بازنویسی و بازنگری، ترجمه اخیر منتشر شد. می‌دانید که می‌شود نسخه انگلیسی این اثر و مرگ یزدگرد را با آثار شکسپیر قیاس کرد. هر جمله از این آثار اهمیت و عمقی دارد که می‌تواند مانند جملات هملت شکسپیر به ضرب‌المثل تبدیل شود، چنان‌که بودن یا نبودن هملت شد».

شهلا لاهیجی در آستانه نمایشگاه کتاب به حضور روشنگران در این دوره نیز چنین اشاره می‌کند: سال گذشته، نخستین سالی بود که انتشارات روشنگران پس از سال‌ها در نمایشگاه شرکت کرد اما به‌دلیل مساحت کوچک غرفه‌ای که به آن اختصاص داده شد، فقط توانست آثاری از بهرام بیضایی را به نمایشگاه بیاورد، شهلا لاهیجی با بیان این خبر، امیدوار است امسال غرفه‌ای در حد سی‌وچند سال سابقه کار نشر روشنگران به این نشر اختصاص یابد تا تمام آثار بهرام بیضایی و دیگر آثار مهم خود را نیز به نمایشگاه بیاورد.