سینماژورنال: امین تاریخ بازیگر سینما و تلویزیون که در ماههای اخیر به خاطر گفتگوهایی که درباره کیفیت بازیگری و جذب بازیگر در سینمای ایران داشته است در کانون توجه قرار داشته است در یکی از تازه ترین گفتگوهایش گفته های جلال آل احمد داستان نویس سرشناس معاصر را ملاکی کرده برای ارزیابی کیفیت شبکه های ماهواره ای.
به گزارش سینماژورنال تارخ با اشاره به گفته ای از آل احمد که در آن از نقش نشریات چاپی در شکل دهی به شعور مخاطبان سخن گفته بود این فرضیه را مطرح کرده که روستانشینان گمان میکنند هر چه در سریالهای ماهواره ای است درست است.
با هجمه گستردهای از کانالهای ماهوارهای روبهروییم
امین تارخ به “شهروند” گفته است: کافی است تلویزیون را روشن کنیم و با هجمه گستردهای از کانالهای ماهوارهای روبهرو شویم. کانالهایی که به پخش سریالهایی مشغولند که مطلقا با فرهنگ جامعه ما همسانی ندارند که هیچ، بتدریج ما را از فرهنگ اصیل و غنی خودمان هم تهی کرده و به فرهنگ بیگانه نزدیک میکند. این آسیبی است که درحالحاضر فرهنگ ما را تهدید میکند و سیاستگذاران فرهنگی باید برای جلوگیری از تبعات این آسیب به تمهیدات جدی بپردازند.
سریالهای ماهواره ای به عادی سازی خیانت می پردازند
وی ادامه داده است: اگر دقت کنیم، میبینیم مهمترین صدمهای که از رهگذر ورود سریالهای ماهوارهای بویژه، سریالهای ترکیهای به کشور ما وارد میشود پدیده عادیسازی است. مضامین این سریالها در لفافه و به شکل تلویحی این پیام را ناخودآگاه به ذهن ما متبادر میسازد که مفاهیمی چون خیانت، دروغگویی، ناامنی درکانون خانواده و… امری عادی است. این بزرگترین خطری است که جامعه ما را تهدید میکند.
بازیگر “بوعلی سینا” و “سربداران” افزوده است: خاصه اینکه همانطور که اشاره کردم این سریالها به شکل هوشمندانه فرهنگ ما را نشانه رفتهاند و مفاهیم نکوهش شدهای مثل خیانت را بتدریج در جامعه ما جا میاندازند و آن را عادی جلوه میدهند. مسألهای که دراین زمینه وجود دارد این است که وقتی چنین سریالهایی بهعنوان مثال، در روستای کوچکی پخش شود، مخاطبی که به دیدن این سریالها نشسته تصور میکند چیزی که در این سریالها گفته میشود درست است وگرنه در قالب سریال از تلویزیون پخش نمیشد.
جلال میگفت اگر یک مطلب غلط با حروف چاپی منتشر شود مردم آن را راحتتر قبول می کنند
امین تارخ خاطرنشان ساخته است: درواقع مخاطب درچنین شرایطی، تفاوت درست و نادرست را به آن شکلی که باید درک نمیکند؛ مثل تفاوت حروف چاپی و دستنوشته. دراین ارتباط به یاد سخنی از جلال آل احمد میافتم که همیشه میگفت: «اگر یک مطلب غلط با حروف چاپی منتشر شود، مردم آن را راحتتر قبول میکنند». سریالهای ماهواره هم به درستی مصداق همین مسأله است.
مخاطب روستایی با تماشای سریالهای ماهواره ای گمان می کند جامعه خودش هم به این سمت و سو رفته
این بازیگر و مدرس بازیگری با اشاره به مخاطبان روستانشین گفته است: مخاطبی که در شهر یا روستای کوچکی زندگی میکند و این سریالها را میبیند با خود فکر میکند لابد مناسبات جامعه خودش هم در حالحاضر به این سمت و سو درحال حرکت است و به این خاطر است که چنین سریالیهایی ساخته و پخش میشود.
وی ادامه داده است: درحالی که نمیداند این مسائل وارداتی است و از کشور دیگر به فرهنگ ما وارد شده و همانطور که اشاره کردم هیچ همخوانی با فرهنگ کشور ما ندارد. اما میآید و آرامآرام نزد مخاطب جا میافتد. روی این اصل است که میخواهم بگویم در عرصه سریالسازی میتوانیم دوباره همان جایگاه سابق را نزد مردم داشته باشیم؛ مشروط بر آنکه از پتانسیل این وادی، نیروی انسانی و همینطور سوژههای خانوادگی خوب بهره ببریم و اجازه بدهیم سریالهایی با این مضامین هم ساخته شوند تا رونق از دست رفته دوباره به تلویزیون برگردد.
وقتی بودجه نمی دهند و دایره انتخاب سوژه هم تنگ است طبیعی است که باید شاهد ورود سریالهای ماهواره ای باشیم
تارخ تأکید کرده است: ولی وقتی دایره انتخاب سوژهها چندان که پیشتر هم اشاره کردم، روزبهروز تنگتر و با حساسیتهای مدیران مواجه میشود یا وقتی که بودجه کافی برای ساخت سریالهای درجه یک در اختیار کارگردانان گذاشته نمیشود طبیعی است که باید بنشینم و شاهد ورود سریالهای ماهوارهای باشیم که دیدن این سریالها نهتنها محاسنی برایمان در پی ندارند که با آسیب و تبعات نیز توأم هستند. اگر عزم جدی برای توجه به تولیدات داخلی از سوی مدیران درنظر گرفته شود، بازهم میتوانیم شاهد اتفاقات خوبی در عرصه تلویزیون باشیم. ضمن اینکه مردم ثابت کردهاند تولیدات وطنی کیفی را به سریالهای ماهوارهای ترجیح میدهند، مشروط بر آنکه این سریالها برایشان جذابیتهای لازم را داشته باشند.
پی نوشت سینماژورنال:
آنچه تارخ درباره گستردگی دامنه مخاطبان شبکه های ماهواره ای گفته است کاملا درست است اما به نظر می رسد اینکه او مخاطبان روستانشین یا مخاطبان شهرهای کوچک را آدمهایی منفک از جامعه پیرامونی می داند که از حال و هوای جامعه خویش و بی ربطی آن با سریالهای ماهواره ای خبر ندارند چندان درست نیست.
مردمان روستاهای ایران به مدد وسایل ارتباط جهانی و از جمله همین اینترنت و اپلیکیشن های ارتباطی به لحاظ گستره اطلاعات عمومی فرق چندانی با مردمان شهرنشین ندارند و طبیعی است که اگر به صورت موردی هم به بررسی روستاها بپردازیم به سختی بتوانیم روستایی را پیدا کنیم که مردمان آن گمان کنند آنچه در سریالهای ماهواره ای روایت می شود مرتبط است با زندگی مثلا در پایتخت ایران!