1

بخش بین‌الملل فجر به “جشنواره بین‌المللی ایران” تغییر نام داد!/آیا این نتیجۀ تهدید به استعفای دبیر اصلی فجر است؟/آیا بودجه جشنواره هم مجزا خواهد شد؟/چرا برخلاف رویه متداول نام این جشنواره را “تهران” نگذاشتند؟

سینماژورنال: بعد از تفکیک بخش بین الملل جشنواره فجر از بخش اصلی و برگزاری آن در اردیبهشت ماه، به تازگی دبیرخانه این بخش هم از دبیرخانه بخش اصلی مجزا شد.

به گزارش سینماژورنال همان طور که پیشتر سینماژورنال خبر داده بود حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی رضا میرکریمی را به عنوان دبیر بخش بین الملل فجر منصوب کرد(اینجا را بخوانید) و متعاقب آن یک تصمیم دیگر هم گرفت و آن تغییر نام این بخش به “جشنواره بین المللی ایران”!

طبیعی هم بود که چنین اتفاقی بیفتد؛

وقتی بناست دو بخش مختلف یک جشنواره هر کدام یک دبیر داشته باشند اینکه دو دبیر بتوانند بدون اصطکاک با هم کار کنند کار مشکلی میشود و این چنین شد که رییس سازمان سینمایی به جای حل مشکل به گونه ای دیگر با تغییر نام این جشنواره کاری کرد که هم هر دو دبیر به رسمیت شناخته شوند و هم جشنواره ای تازه به سبد جشنواره های وطنی افزوده شد.

این طوری هر دو دبیر به رسمیت شناخته میشوند

سه هفته پیش که خبر از حضور رضا میرکریمی در قامت دبیر بخش بین الملل فجر دادیم از این گفتیم که این تصمیم با مخالفت محمد حیدری مواجه شده و او حتی از این گفته که در صورت اجرایی شدن این تصمیم استعفا می دهد.(اینجا را بخوانید)

به نظر می رسد با تغییر نام بخش بین الملل فجر به جشنواره بین المللی ایران مشکل این استعفا هم حل شده است. از این به بعد رضا میرکریمی دبیر جشنواره ای بین المللی است به نام جشنواره بین المللی ایران و محمد حیدری هم دبیر جشنواره فیلم فجر است.

فقط می ماند سه سوال

سوال اول اینکه با جدایی بخش بین الملل فجر و خلق یک جشنواره جدید آیا ردیف بودجه ای ویژه ای به این جشنواره تعلق خواهد گرفت یا اين مولود جديد “جشنواره بین المللی ایران”، با همان بودجه اي كه به عنوان بین الملل فجر برآورد مي شد و هميشه به فجر اختصاص مي يابد، برگزار می شود؟ بديهي است بودجه يك جشنواره مستقل بيشتر از بودجه بخشي از يك جشنواره است و اينكه آيا اين بودجه از فجر كم خواهد شد يا خير؟

سوال دوم این است که عموم جشنواره های معتبر دنیا از جشنواره کن و برلین گرفته تا همین جشنواره مونترالی که بناست فیلم تازه مجیدی را رونمایی کند با نام شهرها می شناسند و نه نام کشورها! چرا نام جشنواره تازه تأسیس را جشنواره ایران گذاشته اند و نه جشنواره تهران؟

سوال سوم درباره چهره های منتسب به جبهه فرهنگی انقلاب است. آیا اقدام تازه سازمان سینمایی با مخالفت چهره های منتسب به جبهه فرهنگی انقلاب مواجه خواهد شد یا نه؟ به هر حال این چهره ها در راستای همنامی بخش بین الملل جشنواره فجر با دهه ای که طومار دیکتاتوری را در هم پیچید همواره خواستار این بوده اند که در بخش بین الممل فجر توجهی شود به سينمايي كه به لحاظ ارزشگذاري ايدئولوژيك موافق آرمانهاي انقلاب باشد يا حداقل مغاير نباشد و حالا تغيير نام و زمان بخش بين الملل مي تواند قدم هاي اوليه براي رهايي از اين قيود ، از ديد اين عده تلقي شود.

آیا با تغییر نام جشنواره همچنان منویات این چهره ها مدنظر قرار خواهد گرفت؟




خبر ۳ هفته قبل سینماژورنال رسمیت یافت: میرکریمی دبیر بخش بین الملل جشنواره فجر شد

سینماژورنال: سه هفته پیش سینماژورنال از این مساله خبر داد که بناست رضا میرکریمی کارگردان سینمای ایران به عنوان دبیر بخش بین الملل جشنواره فجر انتخاب شود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حالا رییس سازمان سبنمایی در حکمی رسمی خبر سینماژورنال را تایید کرده و میرکریمی را به دبیری بخش بین الملل فجر منصوب کرد.

میرکریمی پیش از این به مدیرعاملی خانه سینما هم منصوب شده بود و حالا با حضور به عنوان دبیر بین الملل فجر دغدغه هایش بیشتر هم می شود.

 متن حکم ایوبی برای میرکریمی چنین است:

به موجب این حکم به سمت دبیر جشنواره بین المللی فیلم ایران منصوب می‌شوید. سینمای ایران در سخت‌ترین شرایط توانست پنجره‌ای به بیرون بگشاید؛ و امروز که دربهای جهان به روی فرهنگ و هنر ایران بزرگ باردگر گشوده شد، جشنواره بین المللی فیلم ایران می‌تواند همه مشتاقان و دوستداران هنر هفتم را در سرزمین ادب و عرفان و عشق و گفت‌وگو گِردِ هم آورد. جدایی بخش بین‌الملل جشنواره فجر فرصتی است برای برپایی همایشِ بزرگ و با شکوهِ همه سینماگرانی که همچنان به آینده سینمای فرهنگی، هنری و اصیل و انسانی باور دارند.

«جشنواره ملی فیلم فجر»، جشن سال تحویل سینمای ملی ایران و جشنواره بین الملل که پس از این رویداد بزرگ برگزار می شود فرصتی است استثنایی برای تبادل تجربه و اندیشه با سینمای جهان و معرفی تولیدات سالانه سینمای ایران به دوستداران نگاه ایرانی در سینما. این جشنواره که به نام ایران مزین است همچنین بهانه ای است برای معرفی فرهنگ وهنر سرزمینی که آوازه هنر و هنرمندانش جهانی و دیرپای است.

دبیری این رویداد مهم، نیازمند اندیشه‌های خلاق، پیشنه‌ای درخشان و همراهی همه اهالی سینماست. سوابق درخشان تان در سینمای ایران و جهان و جایگاه والای‌تان در مدیریت اصناف نوید بخش رویدادی شکوهمند ودرخورِ نام سینمای ایران است. موفقیت های روزافزونتان را در برگزاری این رویداد مهم از خداوند متعال خواهانم.




رضا میرکریمی؛ دبیر بخش بین‌الملل فجر؟!

سینماژورنال: بعد از دو دو دوره ای که علیرضا رضاداد مدیریت جشنواره فیلم فجر را برعهده داشت و تا توانست این جشنواره را به سمت جشنواره ای آرام و کم خطر پیش برد اردیبهشت ماه امسال محمد حیدری به عنوان دبیر جشنواره سی و چهارم برگزیده شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حیدری بعد از حسین مسافرآستانه دومین مدیر تئاتری بود که وارد حیطه مدیریتی سینما می شد و همین مساله به عنوان رویکردی در جهت کاستن هر چه بیشتر سازمان سینمایی از حواشی فجر گمانه زنی شد.

با این حال اتفاق جالبی که درباره جشنواره فجر در حال رخ دادن است این که شنیده شده رایزنیهایی برای استفاده از دبیری دیگر برای مدیریت بخش بین الملل آن در حال انجام است.

دو دبیر برای یک جشنواره

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که برخلاف سالهای قبل که جشنواره برای تمامی بخشهایش یک دبیر داشته امسال بناست اتفاقی منحصربفرد در جشنواره روی دهد.

اتفاقی با نام قرار دادن دبیری دوم برای بخش بین الملل جشنواره؛ شنیده شده مدیران سینمایی کشور مذاکراتی را با رضا میرکریمی داشته اند که او دبیری بین الملل جشنواره سی و چهارم را بپذیرد.

با این حال مخالفت محمد حیدری دبیر جشنواره سی و چهارم باعث شده است این اقدام تا اینجا عملی نشود اما ماجرا همچنان ادامه دارد و هیچ بعید نیست که به استعفای حیدری از دبیری فجر منجر شود.

محمد حیدری به هنگام قبولی دبیری فجر داشتن اختیارات کامل را شرط قبول مسئولیت عنوان کرده بود و اتفاق اخیر این شرط را زیر سوال برده است.

انبوه مشکلات صنفی در تناقض است با پذیرفتن مسئولیتی تازه

فارغ از قرار دادن دو دبیر برای یک جشنواره که امری کاملا عجیب است کسی به عنوان گزینه دبیری دوم معرفی شده که اخیرا به عنوان مدیرعامل خانه سینما معرفی شده است.

خانه سینما آن قدر گرفت و گیرهای صنفی دارد و آن قدر اعضایش با مشکلات مختلف صنفی روبرویند که بعید است مدیرعامل آن وقتی حتی برای فیلمسازی داشته باشد.

حالا چطور شده که با مدیرعامل این نهاد به عنوان گزینه ای برای دبیری بین الملل فجر مذاکره شده قطعا در مراودات سالهای نه چندان دور ایشان با رییس سازمان سینمایی ریشه دارد.




مانی حقیقی: اصلا “هامون” جزء فیلم‌های موردعلاقه‌ام هم نیست/ساخت “هامون‌بازها”{از طرف میرکریمی} به من سفارش شد و من هم پذیرفتم این فیلم را بسازم!/”مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله” هم در ابتدا سفارش میرکریمی بود

سینماژورنال: محمد رحمانیان به تازگی تصمیم گرفته نمایش «هامون بازها» براساس مستندی از مانی حقیقی را روی صحنه ببرد.

به گزارش سینماژورنال ماني حقيقي اما مي‌گويد مستند «هامون‌بازها» جزء بزرگ‌ترين شكست‌هاي كاري اوست.

كارگرداني كه سهم زيادي در شناساندن دلدادگان «هامون» به دوستداران سينما داشته، اين‌روزها از مستندي كه سال‌ها قبل ساخته، راضي نيست؛ هرچند او پس از «هامون‌بازها» نيز سراغ ساخت مستندي درباره «مهرجويي» رفت كه حاصلش شد «مهرجويي؛ كارنامه چهل‌ساله».

عسل عباسیان در “شرق” با او به‌مناسبت اجراي نمايشي اقتباس شده از «هامون‌بازها»ي او توسط محمد رحمانيان، گفت‌وگو كرده‌ است.

حقیقی در این گفتگو از یک طرف گفته که «هامون» اصلا فیلم مورد علاقه او نیست و این سفارش رضا میرکریمی بوده که باعث شده فیلم را بسازد و از طرف دیگر از این حرف زده که اصلا نمی داند رحمانیان چطور می تواند از مستند او اقتباس کند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی حقیقی را ارائه می دهد.

‌ در جریان تولید تئاتر «هامون‌بازها» بودید؟
بله، در سال ٨٨ آقای رحمانیان با من تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند نمایش‌نامه‌ای براساس مستند من بنویسند و من هم اجازه دادم که به‌خاطر حوادث سال ٨٨، آن تئاتر اجرا نشد. دوباره در سال ٨٩ که ما سر پیش‌تولید فیلم «پذیرایی ساده» بودیم، ایده ساخت این تئاتر را مطرح کردند و حتی صدایی هم از من ضبط کردند برای پخش در تئاترشان، که باز هم مشکلاتی وجود داشت و تئاترشان روی صحنه نرفت، تا اینکه حالا برای بار سوم برای اجرای این تئاتر اقدام کرده‌اند.
‌ از محتوای نمایش‌نامه محمد رحمانیان باخبرید؟ آن را خوانده‌اید؟
نه، اصلا نمی‌دانم چطور می‌شود از فیلمی که من ساخته‌ام، اقتباس کرد. عمدا هیچ دخالتی در پروسه شکل‌گیری این تئاتر نداشتم تا خود کار را ببینم. برایم خیلی جالب است ببینم از روی فیلم من، چه تئاتری ساخته شده.
‌ مهرجویی آثار شاخص سینمایی کم ندارد. چطور شد که شما «هامون» را برای ساخت مستندی درباره یکی از فیلم‌های مهرجویی انتخاب کردید؟
مسئله این است که من اصلا «هامون» را انتخاب نکردم. سال‌ها پیش، اواسط دهه ٨٠، آقای میرکریمی، پروژه‌ای داشتند که از کارگردان‌های جوان‌تر دعوت می‌کردند راجع به فیلم‌های مطرح تاریخ سینمای ایران مستند بسازند و راجع به خیلی فیلم‌ها، مستند ساخته شد، حتی خاطرم هست درباره «چهارشنبه‌سوری» هم مستندی ساخته شد که خود من هم در آن همکاری کوتاهی داشتم. آقای میرکریمی از من خواستند درباره «هامون» مستند بسازم. راستش اصلا «هامون» جزء فیلم‌های موردعلاقه‌ام هم نیست، فقط به من سفارش شد و من هم پذیرفتم این فیلم را بسازم. چالش اصلی چنین سفارشی این بود که چطور می‌توان راجع به فیلمی که این‌همه محبوب است، یک مستند ساخت؟ وقتی شروع به ‌کار کردم، متوجه شدم محبوبیت این فیلم، برایم از خود فیلم جذاب‌تر است و این محبوبیت، برایم از خود فیلم مهم‌تر بود. بعد دیدم درباره خود فیلم به‌قدری قصه گفته شده و نقد و نظر نوشته شده که دیگر نکته‌ای باقی نمانده که قرار باشد در مستند مطرح شود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره محبوبیت «هامون» فیلم بسازم. همان زمان فراخوانی دادم با عنوان «هامون‌بازان جهان کجایید؟» و از طرف‌داران این فیلم خواستم از طریق ایمیل و فکس برایم توضیح دهند که چرا از این فیلم خوششان می‌آید. تعداد خیلی زیادی نامه به من رسید که براساس آن نامه‌ها با چند نفر قرار گذاشتم که نهایتا پنج‌نفرشان، سوژه‌های مستندم شدند.
‌ سرانجام «هامون‌بازها» چه شد؟
فیلم را که ساختیم، یک فیلم ٥٢ دقیقه‌ای بود که از طریق رضا میرکریمی برای پخش در شبکه چهار داده شده بود و وقتی فیلم از تلویزیون پخش شد، ٢٥ دقیقه از آن سانسور شده بود. در نسخه‌ای که از تلویزیون پخش شد تقریبا ٥٠‌ درصد فیلم سانسور شده بود و نهایتا فیلم تکه‌پاره‌ای از تلویزیون پخش شد به اسم فیلم من.
‌ به این سانسور اعتراضی نکردید؟
اعتراض کردم اما طبق روتین صداوسیما، اعتراضم اثری نداشت. فکر می‌کنم این فیلمم، فیلم خیلی بدی هم هست. شاید «هامون‌بازها» جزء بزرگ‌ترین شکست‌های کاری من است.
‌ فکر می‌کنید دلیل این شکست چه بوده؟
خیلی سال طول کشید تا دلیلش را بفهمم. یک روز بالاخره فهمیدم هامون‌بازهای واقعی و خیلی افراطی، آدم‌هایی نیستند که به فراخوانی که من داده‌ام جواب دهند. آنها آن‌قدر آدم‌های عجیب‌وغریبی‌اند که فراخوان من برایشان هیچ اهمیتی ندارد و اصلا برایشان مهم نیست که عشقشان با «هامون» در یک فیلم منعکس شود. بنابراین اساسا سیستم انتخاب سوژه من اشتباه بوده. باید می‌فهمیدم هامون‌بازهای افراطی، محال است به فراخوان من پاسخ دهند. ما بعد از آن فراخوان، با هامون‌بازهای غیرافراطی‌تر مواجه بودیم، به همین دلیل، فیلمم سوژه‌های قوی‌ای نداشت و شکست خورد. البته امیدوارم نمایش آقای رحمانیان نمایشی خوب باشد و لااقل یک ققنوسی از خاکستر فیلم من سر بلند کند. چون خود فیلمم که خیلی ضعیف است و البته که سانسورهای تلویزیون ضعیف‌ترش هم کرده.
‌ شما بعدها هم «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» را درباره مهرجویی ساختید. در واقع جدا از اینکه مستندی راجع به فیلم مهرجویی ساختید، درباره خودش هم یک مستند کارگردانی کردید. آن فیلم چطور شکل گرفت؟
اتفاقا گاهی سوءتفاهمی پیش می‌آید و بعضی‌ها این دو فیلم را با هم اشتباه می‌گیرند. ماجرا از این قرار است که «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» هم در ابتدا سفارش آقای میرکریمی بود. درواقع آقای کریمی دو سری فیلم تهیه کردند، یک‌سری فیلم درباره یک‌سری فیلم و یک‌سری فیلم درباره یک‌سری کارگردان که در این بین دو مستند مربوط به «هامون» و «مهرجویی» را به من سپردند. اول «هامون‌بازها» را به سفارش ایشان ساختم و در مدت‌زمانی که «هامون‌بازها» مسیر کانال‌های اداری برای پخش را طی می‌کرد، مستند «مهرجویی» را کلید زدم، منتها اواسط مستند «مهرجویی» وقتی «هامون‌بازها» پخش شد و دیدم چه بلایی سر فیلم آمده و هیچ کس هم هوای فیلم را نداشت، تصمیم گرفتم فیلم «مهرجویی» را از آن دایره فیلم‌هایی که داشت ساخته می‌شد، بیرون بیاورم. پس قراردادم را با دلخوری فسخ کردم و خودم با بودجه شخصی، فیلم «مهرجویی» را ادامه دادم که خیلی موفق‌تر از «هامون‌بازها» بود و سیمرغ بهترین کارگردانی مستند را در جشنواره همان سال گرفت و پروسه ساختش هم طولانی بود. حدودا پنج سال طول کشید. در این فیلم با سی‌ودو، سه‌ نفر از همکاران مهرجویی صحبت کردم. علاوه بر این، سه فیلم او را برای استفاده در فیلمم اسکن دیجیتال کردم و حتی کتابی هم براساس آن فیلم منتشر شد.
‌ قرار نیست «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» اکران شود؟
قرار شده به‌زودی در گروه «هنر و تجربه» اکران شود، منتها وضعیت «هنر و تجربه» کمی نامشخص است. فعلا گفته شده این فیلم اکران خواهد شد.
‌ راستی بازیگر شخصیت علی عابدینی فیلم «هامون»، یعنی اکبر مشکاتی در مصاحبه‌ای گفته بود که «هامون‌بازها» مستند ضعیفی است… .
اکبر مشکاتی اصلا این فیلم را ندیده. البته هیچ‌کدام از این دو مستند را ندیده. آن‌طور که یادم است، او در همان مصاحبه فکر می‌کرد برای فیلم «هامون‌بازها» با ما همکاری داشته. در حالی که من با او برای «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» مصاحبه کردم. در واقع اکبر مشکاتی فکر می‌کند برای «هامون‌بازها» با او مصاحبه شده، که شنیده «هامون‌بازها» فیلم خوبی نیست. درحالی‌که در مستند «مهرجویی» حضور داشته و هیچ‌یک از دو فیلم را هم ندیده!
‌ بالاخره شما با ساخت مستند «هامون‌بازها» متوجه شدید حرف حساب طرف‌داران این فیلم چیست و چرا فکر می‌کنند «هامون» شاهکار است؟
نه، دلیلش را نفهمیدم و هنوز هم نمی‌دانم چرا این فیلم این همه طرف‌دار دارد. به‌نظر خودم، «هامون» جزء فیلم‌های محبوب من نیست و درک نمی‌کنم که در این فیلم چی است که گروه به این بزرگی را درگیر خود کرده و در عین حال می‌دانم که جزء اقلیتم و برای رأی اکثریت، احترام قائلم.
‌ خودتان طرف‌دار کدام‌یک از فیلم‌های داریوش مهرجویی هستید؟
«لیلا» و «دایره مینا». فکر می‌کنم این دو فیلم، فیلم‌های قوی مهرجویی و دستاوردهای بزرگ این کارگردان هستند.
‌ راستی از آخرین فیلمتان «اژدها وارد می‌شود» چه خبر؟ در چه مرحله‌ای است؟
هنوز چیزی معلوم نیست. فیلم در مرحله صداگذاری است. صداگذاری، مرحله‌ای است که در فیلم‌های من همیشه طولانی می‌شود و این بار هم مثل همیشه طولانی شده. صداگذاری، برای من مرحله جذابی است و عمدا آن را طول می‌دهم، چون به من خوش می‌گذرد.
‌ واکنش‌ها در برابر این فیلم را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
به‌نظرم فیلم جالبی شده، اما هیچ‌وقت نمی‌توانم واکنش‌ها را پیش‌بینی کنم. اگر هم پیش‌بینی کنم پیش‌بینی‌ام اشتباه است. برای همین صبر می‌کنم تا در نخستین اکران‌ها ببینم چه کرده‌ام. در مجموع خودم از این فیلم خیلی راضی‌ام.




شهرام ناظری: در کشور ما هر تشکل هنری‌ای بالاخره از مافیابازی سردرآورده!/بنا بود با میرکریمی همکاری داشته باشم که نشد

سینماژورنال: شهرام ناظری یکی از قطبهای موسیقی سنتی ایران است. خواننده ای که امسال با خواندن ترانه تیتراژ “ایران برگر” در کانون توجه مخاطبان قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال ناظری البته که توانست تندیس حافظ بهترین ترانه تیتراژ سینما و تلویزیون را نیز برای “ایران برگر” به دست آورد.

این خواننده در گفتگویی که به بهانه دریافت این تندیس با “شرق” انجام داده نکاتی را درباره فعالیتهای سینمایی اش بیان کرده و در این بین گریزی هم زده است به این موضوع که اغلب تشکلهای هنری ایران بعد از مدتی گرفتار گروه بازی و مافیابازی شده اند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی ناظری را ارائه می کند:

 گویا این اولین‌باری است که در ایران مسابقه‌ای به این صورت در ارتباط با موسیقی و سینما برگزار می‌شود. درست است؟
فکر می‌کنم همین‌طور باشد. تا آنجا که من یادم هست، بله اولین‌بار است.
  چطور شد در «ایران‌برگر» روی شعر سیاوش کسرایی کار کردید؟
بنده از دوران نوجوانی افتخار آشنایی با این عزیز نازنین را داشته‌ام. جلسات ماهانه‌ای در منزل «ه.الف. سایه» تشکیل می‌شد که من هم در آن جلسات بودم و آنجا با بسیاری از بزرگان ادب کشورم از جمله سیاوش کسرایی آشنا شدم و این دیدارها در حقیقت یکی از رهنمودهای بزرگ زندگی هنری‌ام شد. آهنگ‌ساز این ترانه ارشک رفیعی است که مستقیما زیرنظر و با مشورت خود من ساخته و پرداخته شده. در شعر «دانه‌های باران به شیشه‌ها، ترانه دارد»، زنده‌یاد سیاوش کسرایی زیباترین احساسات عاشقانه را در قالبی اجتماعی به نظم کشیده است. یادش گرامی.
 به‌نظر شما این‌گونه برنامه‌ها می‌تواند تأثیر مثبتی بر سینما و موسیقی و به‌طورکلی هنر کشور داشته باشد؟
مسلما می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد. منتها به شرطی که اولا ما هنرمندان بتوانیم به یک درک جمعی اعتقاد پیدا کنیم و از تک‌گرایی، منم‌های خودخواهانه و استادسالارانه دست‌ برداریم و با افکار مردم بازی نکنیم. مثل هنرمندان کشورهای پیشرفته سطح بینش هنری‌مان را بالاتر ببریم و انتقادپذیر شویم. دوم آنکه برگزار‌کنندگان این گونه برنامه‌های هنری از ورود به دسته‌بندی و مافیابازی اجتناب کنند. متأسفانه در کشور ما هر تشکل هنری‌ای که به وجود آمده، بالاخره سر از مافیابازی و گروه‌بندی درآورده و همین عملکردها بزرگ‌ترین آسیب و لطمه را به هنر مملکت ما وارد کرده است.
 عملکرد پانزدهمین جشن حافظ را چطور دیدید؟
آنچه مشاهده کردم، در جشن دنیای تصویر، به نظرم مثبت آمد. امیدوارم به همین منوال و با انسجام و نظم بیشتر این راه را ادامه دهند و هرگز سر از مافیابازی درنیاورند و همچنان انصاف و عدالت، تخصص و شورا را سرلوحه کار خود قرار دهند.
 تا آنجا که می‌دانیم، این اولین همکاری شما با یک فیلم‌ساز در خواندن تیتراژ نیست؛ گویا قرار بود با علی حاتمی هم در «دلشدگان» همکاری کنید. چرا آن همکاری شکل نگرفت؟
زنده‌یاد علی حاتمی از طریق جمشید مشایخی به همکاری با من ابراز علاقه کرده بود. حاتمی به مشایخی می‌گوید چون با ناظری دوست هستی، در منزلت جلسه‌ای بگذار که آشنا شویم. جمشید مشایخی به من زنگ زد و قرار گذاشتیم و علی حاتمی آمد و برای من هم هدیه‌ای آورد. بعد برنامه‌ریزی کار انجام شد و چند جلسه با استاد حسین دهلوی گذاشتیم.
حتی خبر آن در مجله فیلم هم منتشر شد. اما چون کنسرتی در آمریکا داشتم، مجبور شدم بروم. بعد از ١,٥ ماه که برگشتم، دیدم انجام آن کار قسمت من نبوده. این بود که در این سال‌ها برای انجام کار با سینما رغبتی نداشتم.
سال‌ها گذشت و به‌خصوص با اجرای «دانه‌های باران به شیشه‌ها ترانه دارد» سیاوش کسرایی و پیشنهاد آقای جعفری‌جوزانی، کارگردان، به این نتیجه رسیدم که چون صدای من می‌تواند از نظر تصویری تأثیری داشته باشد، این راه را باز کنم و دریچه‌ای علاوه بر موسیقی، در سینما و تئاتر بگشایم. من همیشه به سینما و تئاتر بسیار علاقه‌مند بودم و همیشه به تئاترهای استاد سمندریان عشق می‌ورزیدم و علاقه داشتم.
با بهرام بیضایی رفت‌وآمد داشتم و از اندوخته‌ها و دانش این استاد بزرگ همیشه استفاده کردم. طبیعتا با اکثر کارگردان‌ها از نزدیک محشور بودم ولی این چندسال برای کارکردن راغب نبودم، اما از این به‌ بعد این حضور ادامه خواهد داشت.
 پس آوازخواندن شما برای سایر فیلم‌ها ادامه خواهد داشت؟
بله، حتما ادامه خواهد داشت.
 در این زمینه پیشنهاد دیگری نداشته‌اید؟
چرا دعوتی دیگر هم از طرف آقای میرکریمی شده بود. در جلساتی که ما مشغول کار «ایران‌برگر» بودیم، آقای میرکریمی هم آمدند و جلساتی برای فیلم ایشان داشتیم، ولی چون خیلی وقت کم بود، دیدم بهتر است انجام ندهیم و قرار شد همکاری‌مان برای فیلمی دیگر باشد.
 با این تقدیری که از شما صورت گرفت و همین‌طور ماجرای همکاری با آقای حاتمی و بعد همکاری با آقای جعفری‌جوزانی، به‌نوعی شما هم عضوی از خانواده سینما محسوب می‌شوید. این‌روزها بحثی می‌شود راجع به قهر مخاطب و تماشاگر از سینما. فکر می‌کنید آیا مخاطب با سینما قهر کرده است؟
وقتی خط‌مشی منسجمی در مدیریت یک کشور اتخاذ نمی‌شود، طبیعتا با این افت‌وخیزها روبه‌رو می‌شویم که مردم با یک هنر قهر کنند ولی دوباره مخاطب بازمی‌گردد. این اتفاقات مقطعی است و واکنش مردم در مقابل یک عملکرد است. چون مردم ایران هرگز نمی‌توانند خودشان را از هنر، از یک فیلم خوب، از یک تئاتر خوب، محروم کنند. مردمی هستند که به‌خاطر سابقه هنری ایران و بزرگانی که مثل خورشید در آسمان هنر درخشیده‌اند، علاقه به هنر را در ژن خود دارند.




چطور است که “بوسیدن روی ماه” میتواند بهترین فیلم جشنواره ای با موضوعات شهری باشد اما “شیار۱۴۳” حتی به این جشنواره راه پیدا نمی‌کند؟

سینماژورنال: توزیع جوایز در جشنواره فیلم شهر و قبلتر از آن نحوه انتخاب فیلمها و اعلام کاندیداهای بخشهای مختلف این جشنواره به مانند تمامی جشنواره هایی که در کشور ما برگزار می شود به اندازه توجه به کیفیت فنی آثار دربرگیرنده ملاحظات سیاسی خاص خود را هم داراست.

به گزارش سینماژورنال شاید برای همین باشد که عدم راهیابی برخی فیلمها به این جشنواره و از آن طرف قرارگیری آثاری کم کیفیت در فهرست نامزدها چندان عجیب به نظر نرسد.

در اختتامیه جشنواره نیز غلبه همین نگاه غیرسینمایی بود که چینش جوایز اصلی را رقم زد؛ اینکه فیلمی به نام “امروز” که دو سال قبل تولید شده بهترین فیلم بین الملل شود و فیلمی به نام “بوسیدن روی ماه” که محصول 4 سال قبل است بهترین فیلم جشنواره نام گیرد چه توجیهی می تواند داشته باشد جز توجه به دو سینماگری که در تمام سالهای اخیر سعی کرده اند با نزدیک کردن خود به مدیریت شهری، شرایط ادامه فعالیت خویش را فراهم کنند.

آیا در این چهار سال هیچ فیلم شهری بهتری تولید نشده است؟

جز این هیچ دلیلی را بر این انتخابها نمی توان تصور کرد. اگر قبول کنیم که “بوسیدن روی ماه” بهترین فیلم جشنواره ای است که در سال 94 با موضوعات شهری برگزار شده قطعا باید ایمان بیاوریم به این فرضیه که در این چهار سال هیچ فیلم شهری باارزشتری تولید نشده است.

اگر “بوسیدن…” لایق شرکت در جشنواره بود چرا “شیار143” را به جشنواره راه ندادید؟

گذشته از آن مگر “بوسیدن روی ماه” به هنگام تولید و سپس اکران به عنوان اثری در خدمت مفاهیم فراموش شده دفاع مقدس و سبک زندگی خانوادهای مفقودین و شهدا نام نگرفته بود پس چگونه است که یک فیلم دفاع مقدسی به جشنواره ای با موضوعات شهری راه می یابد و بهترین فیلم این جشنواره نام می گیرد؟

این در تناقض است با عدم انتخاب مثلا “شیار143” و اصلا راه ندادن آن به جشنواره؛ “شیار143” هم درباره مادران مفقودین و صبر و شکیبایی فراوان آنها در روزگار فراق از فرزندان سخن می گفت. اگر “بوسیدن…” لایق شرکت در جشنواره بود پس چرا “شیار143” را به جشنواره راه ندادند؟

تقابل مردی صامت با بوروکراسی بیمارستان چه ربطی دارد به زندگی شهری؟

درباره “امروز” هم که همه چیز هویداست. این فیلم هم بیشتر از آن که درباره اوضاع زندگی شهری در اجتماع امروز ایران صحبت کند دغدغه های مردی صامت(!) را به تصویر می کشد که گویا از بازماندگان دفاع است! آن قدر که در این فیلم درگیریهای این مرد در تقابل با بوروکراسی یک بیمارستان دولتی در بستری کردن یک زن تنها را می بینیم از زندگی شهری چیزی نمی بینیم.

ای کاش راه را برای باتجربه ها باز می کردید

از جشنواره شهر کسی انتظار آن را نداشت که جز این به توزیع جوایز بپردازد اما از چهره هایی چون منوچهر محمدی و رضا میرکریمی انتظار می رفت که با کنار کشیدن از دریافت جوایز و باز کردن راه برای دیده شدن جوانترها، یک عنصر ضدکلیشه را برای جشنواره ای سراسر کلیشه به ارمغان آورند.

ای کاش این دو سینماگر پیشکسوت با تقدیم جوایز خود به جوانانی که تازه ابتدای راهند بدعتی را قرار می دادند برای مدیریت جشنواره های وطنی که بجای درگیری در تعارفات خسته کننده، به فکر اثرگذاری پررنگ در تاریخ سینمای مملکت باشند.




جواد نوروزبیگی فاش کرد(۲)؛ بانک پاسارگاد زیربار حمایت از تولید فیلمهای جدید کمال تبریزی، کیومرث پوراحمد و رضا میرکریمی نرفت!/ تهیه کننده فیلم تبریزی، فرهاد توحیدی بود

سینماژورنال: انتقادات رسانه ها از سرمایه گذاری بانک پاسارگاد از تعدادی فیلم خاص سبب ساز تجدیدنظر این بانک در مشارکت از تولید پروژه ها شده است.

به گزارش سینماژورنال نوروزبیگی در تازه ترین گفتگوی خود با اشاره به اینکه انتقادات از نحوه حمایت بانکها از سینما به ضرر سینما تمام میشود نام سه کارگردانی را برده است که بنا بوده با حمایت بانک پاسارگاد فیلم بسازند و به دلیل حواشی رسانه ای بانک از آنها حمایت نکرده است.

نوروزبیگی در این باره به “هفت صبح” می گوید: پوراحمد، تبریزی و میرکریمی می توانستند{با حمایت بانک} سه فیلم خوب بسازند و متاسفانه تمامی قراردادها کنسل شدند در صورتی که هیچ کدام از فیلمها به تهیه کنندگی من نبود.

وی ادامه می دهد: علی قائم مقامی تهیه کننده فیلم پوراحمد بود، میرکریمی خودش تهیه کننده بود و برای فیلم تبریزی هم گمان می کنم فرهاد توحیدی که نویسنده فیلمنامه بود وظیفه تهیه را برعهده داشت.




کنایه جعفری جوزانی به انتخابات خانه سینما: قدرت چه در دست “فتح‌الله خان” باشد و چه “امرالله خان” غلط است!

سینماژورنال: مسعود جعفری جوزانی کارگردان سینما که کمدی-سیاسی “ایران برگر” را در اکران نوروزی روی پرده داشت و البته فیلمش خیلی خوب هم فروخت در تازه ترین اظهاراتش طعنه هایی زده است به سیاسی بازی در خانه سینما.

به گزارش سینماژورنال جوزانی با اشاره به انتخابات خانه سینما و به دنبال آن انتخاب رضا میرکریمی به عنوان مدیرعامل این نهاد به “باشگاه خبرنگان جوان” گفت: خوشحالم که میرکریمی این سمت را پذیرفته، چون احساس می‌کنم شخص محترمی است. اما اگر بتواند از جریان‌های سیاسی محفلی خانه سینما فاصله بگیرد می‌تواند کار کند.

شاکله خانه سینما تغییر نکرده
جوزانی ادامه داد: چیزی که از نظر سیاسی احساس می‌شود این است که شاکله خانه سینما و کسانی که قدرت را در دست دارند تغییرات ماهوی نکرده است؛ یک جناح از دولت خلع شده و جناح دیگر متصدی این بخش شده‌اند و همچنان لابی‌ها پابرجاست.

قدرت چه در دست فتح‌الله خان باشد و چه امرالله خان، غلط است
وی اظهار داشت: قدرت چه در دست فتح‌الله خان باشد و چه امرالله خان، غلط است. ما امیدوار بودیم که یک نگاه جمع شمول به کسانی که زحمت‌کش سینما هستند، متوجه شود. چون اکثریت آن‌ها آنقدر مشکل دارند که از درد و دلشان یک کتاب می‌توان نوشت.

به مشکلات اهالی سینما و مسائل صنفی بپردازید
جوزانی خطاب به مدیران خانه سینما بیان کرد: امیدوارم به دنبال انداختن عکس یادگاری با کسانی که فقط به‌دنبال جمع کردن رای مردم هستند، نباشید. به مشکلات اهالی سینما و مسائل صنفی بپردازید و در عمل نشان دهید که متفاوت هستید.

تغییر در این حد بوده که خانه سینما از تعطیلی به بازگشایی رسیده
وی با انتقاد از اداره خانه سینما به روش قبل گفت: تابه‌حال که تغییری ندیدیم. تغییر در این حد بوده که خانه سینما از تعطیلی به بازگشایی رسیده و کسانی که در این دعوا شرکت داشتند، به‌عنوان فاتحان دولت جدید آنجا را به دست گرفتند.‌‌ همان‌طور که در دوره قبل روش{برخورد با خانه سینما} غلط بود در این دوره هم نادرست است. سینما متعلق به شخص و گروه خاصی نیست. بلکه متعلق به خانواده و اهالی سینما است.

جوزانی تصریح کرد: تا زمانی که این دوگانگی در سطح کلان برچیده نشود و تغییرات ماهوی در شورای صنوف اجرا نشود هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.




رضا میرکریمی مدیرعامل خانه سینما شد/پیوند قوی‌ترخانه سینما با شهرداری تهران+دلجویی از کانون کارگردانان

سینماژورنال: اعلام نام رضا میرکریمی به عنوان مدیرعامل جدید خانه سینما یقینا برای طرفداران سینمایی حسن روحانی غیرمنتظره بوده است.

به گزارش سینماژورنال این انتخاب را می توان کاملا در راستای سیاستهایی دانست که حلقه مرکزی خانه سینما را در جهت همراهی با نزدیکان شهردار تهران می چیند.

رضا میرکریمی فارغ از آن که همواره به عنوان مشاور نزدیک رییس فعلی سازمان سینمایی شناخته می شود از جمله چهره هایی است که همواره رابطه ای نزدیک با مدیران فرهنگی شهرداری تهران داشته است.

نزدیکی بیشتر به شهرداری+دلجویی از کانون کارگردانان

اینکه این کارگردان نزدیک به شهردار تهران به مدیرعاملی خانه سینما می رسد اصلی ترین پیامش این است که در رقابتهای انتخاباتی آتی احتمالا خانه سینما نقشی پررنگ در حمایت از کاندیداتوری چهره ای چون قالیباف خواهد داشت.

اگر به فهرست فعالیتهای سینمایی سازمان فرهنگی هنری شهرداری نگاهی بیندازیم نیز  بیش از هر چیز این نکته هویدا خواهد شد که این سازمان رابطه نزدیکی با سران حلقه مرکزی خانه سینما داشته است.

حالا و با قرارگیری میرکریمی در رأس خانه سینما از یک طرف این پیوند به مراتب قوی تر خواهد شد و از طرف دیگر دلجویی خواهد شد از کانون کارگردانان که نماینده اش در انتخابات اخیر هیات مدیره خانه سینما رأی نیاورده بود.

آیا با آمدن میرکریمی بدنه صنوف اوضاع بهتری را تجربه خواهند کرد؟

اما این رفت و آمدهای سیاسی را که کنار بگذاریم اگر بخواهیم براساس تمرکز بر شالوده اهداف خانه سینما که توجه به فعالیتهای صنفی است بسنجیم انتخاب میرکریمی نمی تواند نشانگر تحولات تازه و رفتارهای نوینی در توجه به بدنه صنوف باشد.

میرکریمی جزو نزدیکان محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سالیان قبل خانه سینماست و در نتیجه یک دلیل انتخاب او می تواند این باشد که مدیرعامل قبلی خانه سینما علیرغم عدم حضور در این جایگاه همچنان ترجیح میدهد معادلات خانه سینما را با حضور افراد نزدیک به خود بچیند و البته این چینشها هم احتمالا در امتداد سیاستهایی خواهد بود که در سالهای گذشته در خانه سینما رواج داشته است.




منتقد “سایت اند ساوند”: “امروز” شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند!!!/ کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!/ هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم/”تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

سینماژورنال: “جف اندرو” منتقد سرشناس نشریه سینمایی “سایت ‌اند ساوند” و یکی از برنامه‌ریزان مؤسسه بنیاد فیلم بریتانیاست.

او مقالاتی درباره سینمای ایران نوشته و کتابی هم درباره سینمای کیارستمی تألیف کرده است.

اخیرا اولین‌جلسه گفت‌وگوی بی‌پرده جشنواره فیلم روتردام با حضور او و رضا میرکریمی برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد بریتانیایی در گفتگویی اختصاصی با امیر گنجوی در “شرق” کوشیده به برخی از سوالات او درباره سینمای ایران پاسخ دهد.

ناراحت کننده اینجاست که تمامی دامنه ذهنی این منتقد درباره سینمای ایران عباس کیارستمی و جعفر پناهی هستند. البته که او به واسطه همراهی با رضا میرکریمی در جشنواره روتردام هم توانسته فیلم “امروز” وی را ببیند؛ البته فقط “امروز” و نه هیچ فیلم دیگری از او.

“امروز” شخصی را نشان میدهد که قانون شکنی میکند!

این منتقد درباره آخرین ساخته میرکریمی می گوید: از “امروز” خوشم آمد. خیلی‌جذاب بود. تنها شاید از یک‌چیز خوشم نیامد، نحوه استفاده از موسیقی در فیلم؛ بعضی‌وقت‌ها موسیقی زیادی قوی به‌نظر می‌آمد، ولی به‌نظرم خود فیلم درمجموع خیلی‌خیلی خوب بود، اما تعجب کردم که فیلم در رقابت‌های اسکار نامزد نشد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد در توصیفی عجیب از فیلم می افزاید: این فیلم شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند و در‌عین‌حال این شخص به‌نوعی قهرمان و شخصیت اصلی است. خیلی‌ عجیب بود که برای اسکار نامزد نشد. خیلی از فیلم خوشم آمد. نمی‌دانستم داستان به کجا می‌کشد. کمی شگفت‌زده‌ام می‌کرد.

کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!

جف اندرو که پیشتر کتابی درباره فیلم “ده” کیارستمی نگاشته است درباره اینکه آیا قصد ندارد کتابی جدید درباره سینمای ایران بنویسد بیان می دارد: کتابم در مورد «ده» هم چند‌نسخه بیشتر فروش نداشت و ثروتمندم نکرد! ‌ای‌کاش این‌طور شده بود. وی سپس می افزاید: تا همین چندی‌پیش نمی‌دانستم که این کتاب به فارسی ترجمه شده است و حتی به ایران رسیده است و البته که یک‌پنی هم از فروش ترجمه آن به من نرسید، ولی خیلی خوشحالم که مردم در ایران می‌توانند آن را بخوانند. خیلی افتخار می‌کنم.

هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم

جف اندرو درباره فیلم تازه جعفر پناهی “تاکسی” اظهار می دارد: این فیلم یک بازگشت به فرم بود برای او، چون فکر می‌کنم فیلم قبلی او «پرده»، شاید خیلی نمادگرایانه بود. از وسط فیلم گیج شده بودم و دیگر نمی‌توانستم آن را بفهمم و حس می‌کردم که تقریبا از فیلم بیرون افتاده‌ام. این یکی خیلی فیلم بازتری بود.

“تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود

به گزارش سینماژورنال این منتقد اضافه می کند: “تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود. فیلم، خیلی باز و سخاوتمند به‌نظر می‌آید. اصلا تلخی یا عصبانیت ندارد. فکر می‌کنم فیلم خیلی‌جالبی است و به‌نوعی جنبه‌های مختلف زندگی در تهران را نشان می‌دهد و همچنین مرتبا فیلم‌های قبلی او را به‌یاد ما می‌آورد. فیلم خیلی زیرکانه و بازیگوشانه (playful) است.

“تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

این منتقد در مقایسه “ده” و “تاکسی” بیان میدارد: شاید “ده” در نوع خودش سیاسی‌تر باشد! چون «تاکسی» درباره نوع درست سینما و فایده سینما صحبت می‌کند و اینکه سینما باید واقعیت، واقعیت تحریف‌شده یا واقعیت فریبنده را نشان دهد و به این سؤال می‌پردازد و کمتر به مسائل سیاسی اشاره می‌کند. بیشتر فیلم خنده‌دار و سرگرم‌کننده است، خیلی‌سرخوشانه است، ولی “ده” فیلمی است که کمی بیشتر به عمق می‌رود، چون خیلی دلواپس مسائل زنان است. “تاکسی” کمی سبک‌تر است.




میرکریمی در “دختر” ماجرای دختری شهرستانی را روایت می‌کند که برای شرکت در پارتی به تهران می‌آید/فرهاد اصلانی نقش پدر دختر را ایفا می‌کند/یک بانک معروف از تولید حمایت می‌کند

سینماژورنال: رضا میرکریمی در حالی بنا دارد به زودی فیلمبرداری تازه ترین اثرش “دختر” را آغاز کند که شنیده های جالبی درباره ماجرای داستانی فیلم و روند تامین بودجه آن مطرح شده است.

به گزارش سینماژورنال میرکریمی در آخرین روزهای سال گذشته پروانه ساخت “دختر” را به تهیه کنندگی خودش از اداره نظارت گرفت آن هم در حالی که نام مهران کاشانی رفیق قدیمی او به عنوان نویسنده اثر به چشم می خورد.

مهران کاشانی که از اوایل حضور میرکریمی در سینمای بلند و درام تحسین شده “زیر نور ماه” کنار وی حضور داشت فیلمنامه “دختر” را با محوریت بررسی معضلات زندگی دختران جوان طبقه سنتی جامعه نوشته است.

دختری که میخواهد در پارتی شرکت کند اما نمی تواند

محوریت “دختر” همان طور که از نام فیلمنامه برمی آید دختری جوان و متعلق به خانواده ای سنتی است که در خوزستان زندگی می کند و از سوی دوستانش برای شرکت در یک پارتی یا همان مهمانی به تهران دعوت می شود. به گزارش سینماژورنال با این حال خانواده وی اجازه حضورش در این مهمانی را نمی دهند و همین جاست که درام فیلم شکل می گیرد؛ دختر از خانه فرار کرده و می کوشد مستقلا تجربه حضور در این مهمانی را بدست آورد.

حضور دختری بی پشتوانه در بدنه اجتماعی متناقض و از آن سو تلاشهای پدر برای پیدا کردن دختر و بازگرداندنش به خانه است که اتفاقات مختلف فیلم را شکل می دهد.

سیر و سلوکی مشابه “خیلی دور خیلی نزدیک”

موضوع “دختر” به نسبت دوره ای که در آن زندگی می کنیم نمی تواند آن قدرها ملتهب باشد و گویا برای همین بوده که پروانه ساخت فیلم هم به راحتی صادر شده است. البته که بواسطه سیر و سلوکی که کاراکتر محوری فیلم برای دریافت واقعیات انجام می دهد، “دختر” بی شباهت نیست به “خیلی دور خیلی نزدیک” دیگر ساخته میرکریمی.

رضا میرکریمی
رضا میرکریمی

چهره ای تازه در نقش اصلی؟!

به گزارش سینماژورنال میرکریمی به دنبال چهره ای کمتر دیده شده برای واگذاری نقش محوری فیلم است؛ البته که او برای یافتن این چهره گروه ویژه ای را به خدمت گرفته که هم از چهره های تئاتر و هم هنرجویان کارگاههای تئاتر تست می گیرند. با این حال اگر این چهره پیدا نشود میرکریمی یکی از بازیگران حرفه ای سینما را به خدمت خواهد گرفت.

اصلانی پدر دختر می شود

فرهاد اصلانی بازیگر توانمند ایرانی نیز به عنوان بازیگر نقش پدر دختر انتخاب شده است. حضور دوباره فرهاد اصلانی در کنار میرکریمی از این جهت می تواند جالب باشد که وی چندی قبل در گفتگویی میرکریمی را بخاطر موضع گیریهایش درباره حضور “یه حبه قند” در جشنواره سی و یکم مورد انتقاد قرار داده بود.

فرهاد اصلانی، رضا میرکریمی
فرهاد اصلانی و رضا میرکریمی در پشت صحنه “یه حبه قند”

بودجه میلیاردی یک بانک برای حمایت از تولید

به گزارش سینماژورنال شاید جذاب ترین نکته مرتبط با پروژه تازه میرکریمی ارگان حمایت کننده فیلم باشد. این ارگان همان بانک خصوصی است که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر نیز حضور پررنگی داشت.

میرکریمی با ارائه فیلمنامه “دختر” به کارگروه سینمایی این بانک نظر مثبت آنها را برای حمایت مالی از تولید این کار جلب کرده است و آنها نیز بودجه میلیاردی خوبی را برای این کار تصویب کرده اند.

دلیل جدایی حمید خضوعی ابیانه از گروه تولید

گروه پشت صحنه “دختر” تقریبا همان عواملی هستند که در سالهای اخیر کنار میرکریمی بوده اند با این حال حمید خضوعی ابیانه مدیر تصویربرداری باسابقه سینمای ایران و رفیق قدیمی میرکریمی برای حضور در “دختر” با وی به توافق نرسیده است.

خضوعی ابیانه در چندین فیلم میرکریمی از “زیر نور ماه” و “کودک و سرباز” گرفته تا “خیلی دور خیلی نزدیک” و “یه حبه قند” در کنار وی حضور داشته و برای “دختر” نیز ابتدا از وی برای مدیریت تصویربرداری دعوت به عمل آمده اما علیرغم توافقات ابتدایی در نهایت خضوعی قید همکاری با این پروژه را زده است.

یه حبه قند
حمید خضوعی ابیانه(اولین نفر از راست) در پشت صحنه “یه حبه قند”

برخی از عدم توافق بر سر مبلغ قرارداد می گویند اما خضوعی ابیانه به سینماژورنال گفت که به دلیل درگیری در یک پروژه سینمایی دیگر که مدتی پیش از”دختر” به او پیشنهاد شده نتوانسته در این کار حضور یابد.

بازگشت به “یه حبه قند” یا امتداد “امروز”؟

باید منتظر روزهای آتی ماند و خبرهای جالبتری را از فیلم شنید؛ فیلمی که به اعتقاد بسیاری، تلاش میرکریمی برای بازگشت به اجماعی خواهد بود که در “یه حبه قند” میان منتقدان و مخاطبان عام شکل داده بود.




بهرام عظیمی: میرکریمی انیماتورها را احمق خطاب کرد!/اگر قدر ایشان حمایت می‌شدیم شرکتهایمان در مکانهای کوچک نبود

سینماژورنال: جشنواره پویانمایی تهران که به صورت دوسالانه برگزار میشود به مانند بسیاری دیگر از جشنواره های مملکتی نشستهای نقد و بررسی دارد.

به گزارش سینماژورنال باز هم به مانند دیگر جشنواره ها، هرازگاه در این نشستها هم صحبتهایی مطرح میشود که شاید در شرایط عادی بخش اعظم آنها دچار سانسور شود.

در یکی از نشستهای جشنواره پویانمایی امسال که در آن رضا میرکریمی سازنده انیمیشن “نامها” و بهرام عظیمی سازنده انیمیشن “بابا” حضور داشتند انتقاداتی که میرکریمی به انیماتورها منتسب نمود سبب ساز آن شد که عظیمی هم با بیانی صریح پاسخ او را بدهد.

میرکریمی: هیچ کس در شرکتهای انیمیشن ماندگار نیست

به گزارش سینماژورنال و بنا به اطلاعات ارائه شده در گزارش زهرا نجفی در “شهروند” صحبت‌های میرکریمی از جایی سبب دلخوری اهالی انیمیشن حاضر در نشست شد که یکی از شرکت‌کنندگان از تغییر کیفیت طراحی‌های فیلم‌های او انتقاد کرد و این کارگردان در پاسخ به او گفت: این موضوع مشکل من هم هست. همه‌ شرکت‌های انیمیشن ما خروجی‌شان خوب است اما زمانی که به ساختمان آنها مراجعه می‌کنید، می‌بینید که کارکنان این شرکت‌ها در جای بسیار بد، نامناسب و کوچکی در حال کار هستند که گویی هیچ‌کس در آن ماندگار نیست و هر کسی فرصت بهتری پیدا کند، از آن‌جا می‌رود.

بخشی از مشکل به خاطر تنبلی انیماتورهاست

او با اشاره به این‌که انیماتورها بیشتر از دو یا سه بار اصلاح طرح‌ها را نمی‌پذیرفتند، بیان کرد: به ‌نظر من بخشی از این موضوع به خاطر تنبلی و حرفه‌ای نبودن انیماتورهای ماست و اینکه آنها بیشتر از دو تا سه ماه سر پروژه ها نمی مانند.

عظیمی: میرکریمی انیماتورها را احمق خطاب کرد
به گزارش سینماژورنال میرکریمی بعد از بیان حرفهایش و در حالی که نشست همچنان ادامه داشت، نشست را ترک کرد. این امر دلخوری حاضران و از جمله بهرام عظیمی را به دنبال داشت. عظیمی در پاسخ به میرکریمی با بیانی صریح گفت: آقای میرکریمی رسما ما انیماتورها را احمق خطاب کردند.

ما هم اگر قدر شما حمایت میشدیم شرکتهایمان در مکانهای کوچک نبود

وی ادامه داد: کاش اندکی تامل می‌کرد تا پاسخ‌اش را می‌دادم. ما هم اگر قدر ایشان حمایت می‌شدیم، دیگر شرکت‌هایمان در مکان‌های کوچکی نبود که سیم توی سیم باشد.

ماندن یا نماندن انیماتورها به انتخاب درست تیم سازنده بازمی گردد

عظیمی درباره انیمیشن خودش “بابا” بیان داشت: ساخت انیمیشن “بابا” یک‌سال‌ونیم به طول انجامید. آقای میرکریمی که می‌گوید انیماتورها بیشتر از دو، سه ماه سر پروژه‌ای نمی‌مانند باید بداند که همه اینها به انتخاب‌ درست تیم‌ سازنده بازمی‌گردد  وگرنه هم این پروژه یک‌سال و نیم طول کشید و هم انیمیشن سینمایی “تهران ١٥٠٠” سه‌ سال طول کشید که تنها یک نفر نتوانست تا پایان به دلایل دیگری با ما بماند.




فرهاد اصلانی: باید به مدیریت شمقدری دست مریزاد گفت/ابوالقاسم طالبی مرد شریفی است/با میرکریمی موافق نبودم/گفته‌های حاتمی‌کیا رعب و وحشتی را در جشنواره ایجاد کرد/محمدرضا عباسیان “بخاطر پونه” را کنار گذاشت

سینماژورنال: فرهاد اصلانی از جمله بازیگران سینمای ایران است که نمیتوان او را به خط و ربط سیاسی خاصی نسبت داد.

همین مساله بوده که باعث شده وی هم در آثار حسین فرحبخش ایفای نقش کند، هم در فیلمی به کارگردانی رضا میرکریمی، هم اثری محصول رخشان بنی اعتماد، هم فیلمی به کارگردانی انسیه شاه حسینی و هم کاری از مازیار میری.

به گزارش سینماژورنال همین ویژگی است که باعث شده اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده نیز بی پروا و صرفا از کانال ذهنی خویش به رصد اتفاقات چند سال اخیر سینما بپردازد.

البته که این سیاسی نبودن به شدت هم به کمک وی آمده تا دورنمایی نسبتا واقعی از اوضاع و احوال سینمای ایران را پیش روی مخاطب بگذارد.

با نامه میرکریمی موافق نبودم

به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با انتقاد از انصراف میرکریمی از داوری “یه حبه قند” در جشنواره بیست و نهم می گوید: پاییز 88 “یه حبه قند” را کار کردیم که کاری گروهی و پرانرژی بود اما میرکریمی با نگارش نامه ای که شاید ما خیلی با آن موافق نبودیم به شورای داوری جشنواره اظهار کرد فیلم را داوری نکنید. با این کار عملا خودش را مقابل جریان حاکم بر سینما قرار داد و فیلم قربانی شد.

طالبی مرد شریفی است

اصلانی درباره دلایل رد کردن پیشنهاد بازی در “قلاده های طلا” بیان می دارد: ابوالقاسم طالبی مرد شریفی است و من به ایشان گفتم خیلی خوشحال میشوم که در فیلمهای سیاسی بازی کنم اما به شرطی که به اندازه کافی از وقایع مهم فاصله گرفته باشیم تا نگاهمان در فیلم، حاصل عصبانیتمان نباشد! به گزارش سینماژورنال اصلانی ادامه میدهد: البته که باید فیلمهایی دیگر با روایتهای دیگر از این اتفاقات سیاسی اجازه ساخته شدن داشته باشد تا تصویرسازی کاملی صورت گیرد.

کاراکترم در “خصوصی” آن روزنامه نگار اصلاح طلب نیست

فرهاد اصلانی درباره شائبه های شباهت کاراکترش در “خصوصی” با “الف.گاف” اظهار می دارد: این کاراکتر آن روزنامه نگار اصلاح طلب نیست. ترجیح می دهم از شخص خاصی به عنوان الگویم در این نقش صحبت نکنم اما در فیلم نشانه هایی گذاشتم که معلوم میشود چه کسی مدنظرم بود.

فرحبخش آدرس غلط داد تا فیلم ممیزی نشود

اصلانی با اشاراتی که به نظر می رسد به یارغار پرحاشیه احمدی نژاد بازگردد می افزاید: در این فیلم رادیکالها نشانه گرفته شده بودند و حسین فرحبخش آدرس غلط داد تا فیلم دچار ممیزی نشود. یادمان نرود این فیلم در دوره محمود احمدی نژاد ساخته شد!

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

باید به مدیریت شمقدری دست مریزاد گفت که پای فیلمش ایستاد

فرهاد اصلانی با انتقاد از فشارهایی که جلوی اکران طبیعی “خصوصی” را گرفتند ادامه می دهد: من همان سال سیمرغ بهترین بازیگر را گرفتم اما شرایط اکران فیلم با مشکلاتی مواجه شد. البته باید به آن مدیریت{جواد شمقدری} بابت آن تصمیم گیری دست مریزاد گفت چون پای فیلمی که مجوزش را داده بود، ایستاد در حالی که مدیریت فعلی این گونه نیست.

در جشنواره سی و یکم بازار فیلمهای رانتی داغ بود

به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با اشاره به جشنواره سی و یکم فیلم فجر-یعنی همان جشنواره ای که آثاری چون “استرداد”، “برلین منهای هفت”، “عقاب صحرا” و “فرزند چهارم” در آن حضور داشتند- بیان می دارد: بازار فیلمهای رانتی در آن سال داغ بود. من فقط در “بخاطر پونه” بازی کردم چون از جنس دیگری بود.

عباسیان با فیلم مشکل داشت

وی درباره مشکل دبیر آن زمان جشنواره فجر با این فیلم ادامه می دهد: فیلم درباره اعتیاد بود اما برخی در پشت پرده فیلم را در ردیف فیلمهایی از نوع خیانت جلوه دادند و به طور مشخص محمدرضا عباسیان دبیر وقت جشنواره مقابل فیلم ایستاد و آن را از جشنواره کنار گذاشت.

مجبور شدند فیلمهای احمدی نژاد را مدیریت کنند

این بازیگر بااخلاق درباره حضورش در جشنواره سی و دوم فیلم فجر با فیلم پرحاشیه “قصه ها” می گوید: آن دوره جشنواره به روزهای ابتدای ریاست جمهوری حسن روحانی متصل شد و مجبور شدند مجموعه فیلمهای دوره احمدی نژاد را مدیریت و اکران کنند.

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

گفته های حاتمی کیا رعب و وحشت ایجاد کرد

اصلانی ادامه می دهد: در افتتاحیه تکلیف روشن شد که داستان به این سادگیها نیست. حمله ای که به سعید راد شد را به یاد بیاورید. به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با اشاره به صحبتهای حاتمی کیا که در جشنواره سی و دوم با “چ” حاضر بود می افزاید: گفتگوهای حاتمی کیا رعب و وحشتی در فضای جشنواره به وجود آورد ضمن اینکه داوران تحت فشار تصمیماتشان را عوض کردند و ارزش کار دو بازیگر را در دو فیلم، زیر سوال بردند؛ چه به کسی که جایزه دادند و چه به کسی که جایزه ندادند.

هر هنرمندی که با مدیران لابی داشته باشد برنده است اما من الویتم مخاطب است

فرهاد اصلانی در انتهای گفته هایش هم نکته ظریفی را درباره دلیل مشکلات فراوان عرصه فرهنگ و هنر ایران بیان می کند. وی می گوید: به عقیده من سیاست گذاری در حوزه فرهنگ و علی الخصوص سینما با توجه به خاستگاه نظام و کشور رقم نمیخورد بلکه با توجه به علایق دولتها شکل می گیرد.

اصلانی تاکید می کند: بنابراین هر هنرمند اعم از کارگردان، بازیگر و تهیه کننده که لابی قدرتمندی با مدیران دولتی داشته باشد برنده است اما من به عنوان بازیگر علاقمندم الویت کاریم در ارتباط با مردم تعریف شود.