1

حمله رسانه اصلاح‌طلب به «خندوانه» که پیشتر رزومه تهیه‌کننده‌ چندشغله‌اش مورد ابهام قرار گرفته بود⇐سیما کمدین‌های ورشکسته را آورده است که با شوخی‌سازی‌های سخیف به قول خود استندآپ کمدی بسازند/رامبد جوان منفعلانه در خدمت اهداف سیاسی سیما قرار گرفته!/جوان نشان داد کمدین خلاقی نیست و جز تقلید و شکلک‌سازی کاری از او بر نمی‌آید/ای کاش رامبد همان فیلمسازی را ادامه می‌داد و سر از «خندوانه» درنمی‌آورد

سینماروزان: برنامه «خندوانه» از جمله برنامه های روتین و جنگ‌مانند سالهای اخیر رسانه ملی است که بنا بوده اسباب جلب توجه مجدد مخاطبان به سمت رسانه ملی را  در هیاهوی توسعه روزافزون شبکه های ماهواره ای فراهم کند.

به گزارش سینماروزان هرچند در فصل ابتدایی «خندوانه» و به واسطه تیم توانمند اتاق فکر این برنامه و البته تا حدی بدیع بودن، برنامه «خندوانه» توانست رضایت نسبی مخاطبان را جلب کند اما در فصول بعدی به تدریج کیفیت افت کرد تا فصل اخیر که دیگر چنگی به دل نمی زند.

در روزهای گذشته برخی رسانه ها پرسشهایی را درباره لزوم شفاف سازی تهیه کننده چندشغله این برنامه علی احمدی که همزمان مدیرعامل تصویرشهر و دبیر جشنواره شهر است طرح کرده بودند(اینجا را بخوانید)

به تازگی روزنامه اصلاح طلب «شرق» در یادداشتی به قلم بهزاد عشقی به انتقاد از کیفیت این برنامه پرداخته است.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

رونوشت برابر با اصل نیست

هرودت، مورخ یونان باستان، می‌گفت که: ایرانی‌ها مقلدان خوبی هستند و گاه رونوشت را از اصل بهتر درمی‌آورند. (نقل به معنا) این گزاره در موارد زیادی صحیح است و می‌توان مثال‌های تاریخی زیادی در این زمینه ارائه داد؛  به‌ویژه در علوم نظری و آفرینش‌های هنری ما اغلب خودکفا نبوده‌ایم و گوشه‌چشمی به دست‌آمد دیگران داشته‌ایم. به‌ویژه پس از برآمدن مدرنیته و به دنبال خیزش مشروطه، این نوع الگو‌برداری رو به افزایش گذاشته است. مثلا ما فاقد سنت‌های کهن‌سال نمایشی بوده‌ایم، یا اینکه سینما را ما اختراع نکردیم، یا اینکه ما بیشتر حکایت گفته‌ایم و تجربه‌ای در قصه‌نویسی مدرن نداشته‌ایم، اما رونوشت‌های ما در این زمینه، در مواردی حتی فراتر از اصل بوده است. مثلا ما مقلد سینمای غرب و به‌ویژه سینمای هنری اروپا بوده‌ایم. اما از بستر همین تأثیرپذیری، فیلم‌سازانی مانند  عباس کیارستمی و اصغر فرهادی و دیگران برآمده‌اند که حرفی برای گفتن دارند و در موارد زیادی مورد ارجاع همتا‌های خارجی خود قرار گرفته‌اند.
رمان «بوف کور» به چندین زبان ترجمه شده است و صادق هدایت با همین اثر بیش از هر نویسنده ایرانی در جهان درخشیده است. غلامحسین ساعدی  هنگامی که هنوز حرفی از مارکز و رئالیسم جادویی در میان نبود، به قول شاملو  با داستان‌های «عزاداران بیل»، پیش‌قراول این سبک ادبی بوده است. اما در کنار این مثال‌های غرورآفرین، در موارد بیشتری می‌توان گفت  ما نه‌تنها فراتر از اصل نبوده‌ایم، بلکه بسیاری از سبک‌های هنری و وارداتی را در این سرزمین به ابتذال کشیده‌ایم. در این زمینه مثال‌ها فراوان است و یکی از مثال‌های اخیر همین استندآپ کمدی است که به تقلید از شومن‌های خارجی و به‌ویژه شبکه‌های ماهواره‌ای و فارسی‌زبان، وارد فرهنگ نمایشی ما شده است.
حالا دیگر همه تب استندآپ کمدی گرفته‌اند و هر نوع بی‌فرهنگی و لوس‌بازی و شکلک‌سازی و شوخی‌های جلف را در زرورق این نام می‌پیچند و به مخاطب ساده‌اندیش عرضه می‌کنند. به‌ویژه برنامه‌سازان صداوسیما در این زمینه گوی سبقت را از دیگران ربوده‌اند.

واقعیت این است که صداوسیما، لااقل حدود یک دهه است که بازی را به رقبای خارجی باخته  و دچار ریزش مخاطب شده است. اما به جای آنکه چاره‌سازی کند و راه‌حل را در ساخت فیلم‌ها و مجموعه‌های باکیفیت بجوید، با تقلید از شبکه‌های برون‌مرزی به ساخت برنامه‌هایی مانند  بفرمایید شام و آکادمی آواز و مسابقه صدا و چه‌و‌چه رو آورده است. یا صداپیشگان بازنشسته را احضار کرده است که نقش خوانندگان لس‌آنجلسی را مکرر کنند. یا کمدین‌های ورشکسته را آورده است که با شوخی‌سازی‌های سخیف به قول خود استندآپ کمدی بسازند.

خندوانه نیز یکی از این پدیده‌هاست که در غیاب برنامه‌های سالم و متفنن، تا حدودی مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. اما آیا اقبال از این برنامه را ‌باید به نام رامبد جوان ثبت کنیم؟ چنین نیست و به‌ویژه در دوره نخست، جوان در این برنامه چندان کانون توجه نبود و آنچه مهم‌تر بود، جناب‌خان با صداپیشگی محمد بحرانی بود. جوان که با مجموعه خانه سبز و با تقلید از جیم کری توانسته بود تا حدودی جلب نظر کند، با کارهای بعدی خود نشان داد که کمدین خلاقی نیست و جز تقلید و شکلک‌سازی کاری از او بر نمی‌آید. بنابراین از جلوی دوربین به پشت دوربین کوچید و با ساختن فیلم‌هایی مانند  ورود آقایان ممنوع، کوشید  بخت خود را در این زمینه بیازماید. انصاف آنکه نشان داد  در این زمینه از استعداد بیشتری برخوردار است و کاش به همان مسیر ادامه می‌داد و سر از خندوانه درنمی‌آورد. خندوانه گرچه با محبوبیت جناب‌خان تا حدودی مورد توجه قرار گرفت، اما به همان نسبت قابلیت‌های جوان را به‌عنوان فیلم‌سازی که می‌توانست جدی گرفته شود، در سایه قرار داد. کمدی در ذات خود گرایش به هنجار‌شکنی و عبور از خطوط قرمز دارد. ارسطو می‌گوید که کمدی در معنای اصیل خود ریشخند زشتی‌های جهان است. اما از سوی دیگر، کمدی همه کمدی است و پاره‌ای از کمدی‌ها صرفا برای سرگرمی ساخته می‌شود و هیچ اشکالی هم ندارد.
اما مشکل اینجاست که سیمای ما در قالب برنامه‌هایی مانند  خندوانه، گاهی هم می‌خواهد سیاسی‌کاری کند و کانون‌های قدرت را دست بیندازد منتها قدرت از دید سیما فقط در دولت‌هایی خلاصه می‌شود که با آنها همسویی نداشته باشد. بنابراین نوعی طنز جناحی را جایگزین طنز انتقادی در معنای حقیقی آن می‌کند. برنامه‌سازان فرمانبری مانند  جوان نیز منفعلانه در خدمت اهداف سیاسی سیما قرار می‌گیرند. یا اینکه در موارد بیشتری، به جای پرداختن به مسائل اجتماعی، وارد حریم شخصی افراد می‌شوند و اشخاص حقیقی را مورد توهین و استهزا قرار می‌دهند. به‌عنوان نمونه، سازندگان خندوانه یکی از فوتبالیست‌ها را به برنامه دعوت می‌کنند و بعد نام فامیلش را مورد تمسخر قرار می‌دهند و آقای جوان نیز قاه‌قاه می‌خندند. غافل از اینکه توهین به اشخاص طنز نیست و هتاکی و تجاوز به حریم شخصی افراد است. در اینجاست که برخلاف نظر هرودت باید گفت که: ما نه‌تنها بدل را بهتر از اصل نمی‌کنیم، که متخصص به ابتذال‌کشاندن بسیاری از پدیده‌های جهانی، به‌ویژه در حوزه هنرهای نمایشی شده‌ایم؛ همچنان که با استندآپ کمدی چنین کرده‌ایم و شکلک‌سازی و شوخی‌های سبک و توهین به اقوام و اشخاص را به نام این نوع کمدی توجیه می‌کنیم.




تهیه‌کننده «خندوانه» در ردیف اول انتقادات «کیهان»⇔پیشتر رسانه‌ها از لزوم شفاف‌سازی رزومه این تهیه‌کننده(مدیر) چندشغله شهری سخن گفته بودند

سینماروزان: حجم بالای شوخیهای دوپهلو که از آنها معانی اروتیک متبادر می‌شد، در یکی از برنامه های اخیر «خندوانه» و آن هم در بخش مسابقه «خنداننده شو» فارغ از مرزیندی سیاسی با انتقاد بسیاری از رسانه ها مواجه شد.

به گزارش سینماروزان این انتقادات بیش از همه به تیم تولید این برنامه یعنی تهیه‌کننده و مجری آن وارد شد. در این امتداد روزنامه «کیهان» در گفتگو با حسین سلطان‌محمدی منتقد سینما و تلویزیون با گلایه از آنچه در این برنامه رخ داده تهیه کننده «خندوانه» را رد ردیف اول انتقادات خود قرار داده است.

تهیه کننده «خندوانه» علی احمدی است که همزمان به عنوان مدیرعامل تصویرشهر وابسته به شهرداری و همچنین دبیر جشنواره شهر مشغول فعالیت است.

درباره سوابق علی احمدی رزومه شفافی در دست نیست و مشخص نیست او با کدام تجربه تولیدی به تهیه کنندگی یکی از مهمترین برنامه های گفتگومحور رسانه ملی و از آن مهمتر مدیرعاملی تصویرشهر و دبیری جشنواره شهر رسیده است. آیا شنیده‌های مبنی بر حضور قبلی او به عنوان نیروی تدارکات در یکی از مراکز آموزشی اطراف تهران صحت دارد؟

تهیه کننده اولیه «خندوانه» جواد فرحانی بود که فصل اول و دوم این برنامه را تولید کرده بود اما از فصل سوم دیگر این مدیرعامل تصویرشهر بود که به عنوان تهیه کننده وارد گود شد و در فصل چهارم هم همچنان به عنوان تهیه کننده حضور دارد.

این تغییر تهیه کننده هرچند در ظاهر تفاوتی را در «خندوانه» ایجاد نکرد اما رفته رفته اسباب جدایی برخی چهره های حاضر در اتاق فکر «خندوانه» و از جمله محمدرضا شهیدی فر را موجب شد.

پیشتر برخی رسانه های مستقل و از جمله کانال «اُنلی سینما» از لزوم شفاف سازی رزومه این تهیه کننده سخن گفته بودند.

متن گفتگوی «کیهان» با حسین سلطان محمدی را بخوانید:

حسین سلطان محمدی با انتقاد از تهیه کننده«خندوانه» و ناظران پخش گفت: همه می‌دانیم که اولین نقطه نظارت در تلویزیون شخص تهیه‌کننده است و سپس نظارت شبکه با توجه به اعمال این نظارت چند لایه، اتفاق برنامه «خندوانه» و بیان کلمات غیراخلاقی در استندآپ کمدی آن از اتفاقات نادر و عجیب بود.

وی ادامه داد: آنچه در برنامه «خندوانه» روی داد نشان‌دهنده تاثیر شبکه‌های مجازی است. در این شبکه‌ها در عالم محاوره‌، مرزهای اخلاقی بعضا شکسته شده است. اما این اتفاق، مجوز عبور از مرزهای اخلاقی نیست. بخصوص در برنامه‌های پربیننده‌ای چون خندوانه!

این منتقد نسبت به رواج و بیان کلمات غیراخلاقی در رسانه ملی هشدار داد و گفت: عادی شدن این نوع ادبیات، بی‌شک دارای آسیب‌های عمیق فرهنگی است و نباید اجازه داد این مقوله، تبدیل به یک جریان شود!

 




اشاره رسانه اصلاح‌طلب به وجود یک تناقض در رسانه ملی⇐ هر چقدر مجریان «دورهمی» و «خندوانه» در پوشش‌شان راحت هستند، به شرکت‌کنندگان عادی برنامه سخت گرفته‌ می‌شود!

سینماروزان: هرچند تناقض در سیاستگذاری میان شبکه های مختلف از دیرباز در رسانه ملی وجود داشته است اما در سالهای اخیر این تناقضات به اوج خود رسیده به خصوص در هفته های اخیر.

روزنامه اصلاح طلب «شرق» با ارائه یادداشتی با عنوان «تغییرات ظاهری در صداوسیما» با برشمردن شماری از این تناقضات به نقد آن پرداخته است.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

مهران غفوریان بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود؛ لباس آستین‌کوتاه به تن دارد و جوکی درباره بالانرفتن شلوار آزمایشگاه از پاهایش تعریف می‌کند. خندوانه همان برنامه‌ای است که فهرست موارد خط قرمز پوشش شرکت‌کنندگانش، مدت‌ها در تلگرام دست به دست می‌چرخید. مهران مدیری هم روی سن می‌آید و سعی می‌کند از خواننده‌های گروه موسیقی «دنگ شو» سؤال‌های چالشی بپرسد. او هم آستین‌هاي لباسش را جمع كرده و میهمانان برنامه‌اش، تا مدت‌ها از سوی وزارت ارشاد، «مجاز» نبودند؛ چه برسد به اینکه بخواهند در تلویزیون، زنده بخوانند! هر چقدر سازندگان «دورهمی» و «خندوانه» در پوشش‌شان راحت هستند، به شرکت‌کنندگان عادی برنامه سخت گرفته‌اند؛ اکثرا مدل موهایشان را تغییر داده‌اند، روی تیشرت کت پوشیده‌اند و درباره خانم‌ها، تلِ سر و ساق دست به وفور دیده می‌شود. مخاطبی که بعد از مدت‌ها پای تلویزیون می‌نشیند و این لباس‌های آستین‌کوتاه را می‌بیند، از خود می‌پرسد که آیا صداوسیما در حال تغییر مرام سی‌واندی ساله خود است؟
اهمیت این سؤال وقتی بیشتر می‌شود که کارشناسی به نام «علیزاده» هم بدون هیچ سانسوری با اسکایپ در برنامه زنده خبری- تحلیلی جعبه جادو حاضر می‌شود؛ درحالی‌که تا پیش از این، مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی جرمی نابخشودنی از سوی صداوسیما به حساب می‌آمد.
سال‌های سال، آستین کوتاه خط قرمز صداوسیما بود و هنوز هم هست؛ چه بسیار شرکت‌کننده‌هایی که در برنامه‌های مختلف تلویزیونی شرکت می‌کنند و تابلو است که از بخش لباس صداوسیمای تلویزیون، کتی به امانت گرفته‌اند که تصویرشان قابل مخابره شود. مصاحبه با شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هم یکی دیگر از این خط قرمز‌ها بود؛ بنابراین اگر صداوسیما در مرام خود تغییری ایجاد نکرده (یعنی پاسخ منفی به پرسش اول)، باید پرسید که آیا تلویزیون به واسطه استانداردهای دوگانه اداره می‌شود؟ به زبان ساده؛ آیا فرق دارد چه کسی لباس آستین‌کوتاه می‌پوشد و چه کسی با بی‌بی‌سی فارسی مصاحبه کرده است؟
پس از پخش زنده مناظره‌های تلویزیونی انتخابات، به نظر می‌رسد اوضاع کمی آشفته شده و دیگر معلوم نیست چه چیزی را می‌شود در رسانه‌ها گفت و چه چیزی خط قرمز است. این یک فرصت طلایی برای رسانه‌ها و خصوصا تلویزیون است که یک قدم کوچک در مسیر تعامل با مردم بردارند و در چارچوب قانون، فقط به قوانین مکتوب و مصداق‌های ذکر‌شده خط قرمزها بسنده کنند؛ نه مانند قبل، کاسه داغ‌تر از آش باشند! در هیچ جای قانون، پوشیدن لباس آستین‌کوتاه برای مردان ایرادی نداشته و ندارد؛ پس چرا نباید رسانه ملی در چارچوب همان قانون از این خط قرمزِ مصنوعی و خودساخته عبور کند و به سازندگان برنامه‌هایش، آزادی عمل بیشتری بدهد؟

به یاد داریم که چنین خط قرمزی حتی درباره ریش تراشیده مردها هم بود و سال‌ها، صداوسیما از نشان‌دادن مردهای اصلاح‌کرده طفره می‌رفت و حالا هر روز و هر ساعت، تلویزیون پر است از چهره‌هایی که با پوست براق و تازه اصلاح‌کرده می‌آیند و به مردم سلام می‌کنند. با وجود همه نقدهایی که به عملکرد، بودجه و رسالت‌های صداوسیما بوده و هست، شاید اکنون نوبت به برداشتن قدمی در راستای عمل به نص صریح قانون و احترام بیشتر تلویزیون به حقوق شهروندی رسیده باشد.




این است نتیجه انعکاس شفاف درددلهای صفر کشکولی در سینماروزان⇐رامبد در برابر صفر زانو زد!+عکس و فیلم

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: موضع گیری رامبد جوان در غائله توهین بهناز جعفری به یک خبرنگار همراه شد با حمایت او از بهناز و طعنه به خبرنگاران آن هم با ادبیاتی که تحقیر نسبت به بازیگری قدیمی به نام صفر کشکولی را دربرداشت.

مدتی پس از موضع گیری رامبد، سینماروزان به سراغ کشکولی رفت و کوشید ضمن انعکاس درددلهای او واکنش او نسبت به تحقیر رامبد را هم منعکس کند؛ واکنش کشکولی کاملا هوشمندانه بود و با تاکید بر یک جمله و آن هم اینکه قضاوت با مخاطبان است!(اینجا را بخوانید)

آن درددلها کار خودش را کرد و موجب شد گروه تولید “خندوانه” به سراغ صفر کشکولی رفته و با ضبط برنامه ای با حضور وی ازش دلجویی کنند.

این برنامه چهارشنبه شب روی آنتن رفت در حالی که در جایی از آن رامبد جوان صراحتا مجبور به عذرخواهی از کشکولی شد و حتی به او تعظیم کرد و در برابرش زانو زد.

هرچند همین زانو زدن رامبد در برابر صفر هم همراه شد با طعنه دوباره به خبرنگاران، اما همین واداشته شدن به عذرخواهی، قدرت فعالیت مستقل و صریح رسانه ای  را در روزگاری نشان داد که وابستگی به بنگاهها و محافل دولتی و شبه دولتی، برخی رسانه ها را به بلندگوی آمفوتر جریانات و نهادها بدل کرده است؛ بلندگوهایی که به راحتی هم معامله میشوند و در هنگامه توهین هم کاری ازشان برنمی آید جز امضاء جمع کردن!

سینماروزان به تمام رسانه ها پیشنهاد میدهد اگر انتظار دارند توهین نشنوند کمی از بلندگوبودن فاصله بگیرند و شفاف سازی را سرلوحه امور کنند.

برای دیدن فیلم تعظیم رامبد در برابر صفر کشکولی اینجا را ببینید.

زانو زدن رامبد جوان در برابر صفر کشکولی
زانو زدن رامبد جوان در برابر صفر کشکولی



واکنش صفر کشکولی به توهین یک مجری مطبوع(؟!) رسانه ملی⇐ قضاوت را به مردم می‌سپارم

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: در حواشی پیش آمده بعد از توهین بهناز جعفری به یک خبرنگار، رامبد جوان مجری «خندوانه» با انتشار متنی اجتماعی به هواداری از جعفری بلند شد آن هم با توسل به استفاده از ادبیاتی تحقیرآمیز نسبت به بازیگری به نام صفر کشکولی برای بالا بردن عیار بازیگری جعفری!

رامبد نوشته بود: دارم می خوانم که به ایشان گفته اند اگر بچه های رسانه نبودند شما الان بهناز جعفری نبودید… آره ممکن بود یهو مثلا صفر شکولی از آب درآید خانم جعفری.

این لحن رامبد با انتقاد بسیاری از مخاطبانی مواجه شده بود که از صفر کشکولی به واسطه ایفای نقش در سریالهای تلویزیونی دهه شصت و هفتاد خاطره ها دارند.

صفر کشکولی که سابقه ورزش قهرمانی در رشته وزنه برداری را دارد در اوایل دهه 40 به واسطه ساموئل خاچکیان وارد سینما شد و در دوران بعد از پیروزی انقلاب هم در سریالها و فیلمهایی مانند «هشدارهای پلیس»، «آینه عبرت»، «شلیک نهایی»، «شکار»، «گاومیشها» و «دلار» ایفای نقش کرد.

صفر کشکولی با اشاره به ماجرای پیش آمده درباره توهین یک بازیگر به یک خبرنگار به سینماروزان گفت: در تمام سالهای حضورم در عرصه ورزش و سینما وتلویزیون هیچگاه از خبرنگاران بدی ندیدم. کسی حق توهین به خبرنگارها را ندارد. اگر خبرنگار نباشد چه کسی از وضعیت هنرمندان و ورزشکاران و سیاستمداران مطلع میشود.

این بازیگر ادامه داد: این انصاف نیست که قشری زحمتکش و شریف اینگونه مورد هجمه قرار گیرد و توهین بشنود. خبرنگارها یار و یاور مردم و هنرمندان هستند و هر شخصی با هر سمتی نباید به آنها توهین کند. خبرنگاری که عمر و وقت و جوانی خود را میگذارد تا خبرهای جدید و جذاب به مخاطب برسد لایق احترام است؛ همانطور که یک هنرمند متعلق به همه کشور است خبرنگار هم متعلق به همه کشور است.
کشکولی که در آخرین سریال تلویزیونی عطاران با نام «بزنگاه» هم یکی از نقشهای مکمل را ایفا کرده بود خاطرنشان ساخت: در تمام سالهای حضورم همواره مورد احترام قشر خبرنگار بوده و هستم و متقابلا برای من عزیز هستند. چرا باید خبرنگاری که با قلمش اغلب در جهت اطلاع رسانی سینما و ورزش و سیاست کار کرده توهین بشنود. بی احترامی به خبرنگار بی احترامی به همه ملت ایران است.

صفر کشکولی پیرامون حمایت رامبد جوان از بهناز جعفری که آمیخته شده بود به توهین به صفر کشکولی به سینماروزان بیان داشت: در این باره سکوت میکنم و قضاوت را به مردم میسپارم.

وی ادامه داد:  البته جا دارد از خبرنگاران و هنرمندان عزیز خانم فلور نظری و مجید سعیدی و دیگر عزیزان بابت دفاع و حمایتشان از خودم که واقعا کمترین هستم تشکر کنم. من خاک پای ملت ایران هستم و از همه عزیزان در هر مقام و جایگاهی که هستند تقاضا میکنم حرمت قشر شریف و زحمتکش خبرنگار را حفظ کنند. احترام  متقابل احترام به همراه دارد.




ادعای یک رسانه اصولگرا⇐استندآپ کمدي با ارجاعات غيراخلاقي در «خندوانه»

سینماروزان: مسابقه استندآپ کمدی «خندوانه» که با نام «خنداننده شو» برگزار می شود به دلیل شوخیهای آن هرازگاه با انتقادات رسانه ها مواجه می شود.

به گزارش سینماروزان از جمله این انتقادات در روزنامه اصولگرای «جوان» طرح شده که از وجود ارجاعات غیراخلاقی یکی از برنامه‌های اخیر «خندوانه» گلایه شده است.

متن انتقاد روزنامه «جوان» را بخوانید:

کسي حواسش نيست، خانواده‌ها مي‌بينند!

جمعه شب، اجراي يکي از شرکت‌کنندگان مسابقه خنداننده‌شو در برنامه «خندوانه» داراي ارجاعات غيراخلاقي بود که بدون مميزي از تلويزيون پخش شد.

يکي از شرکت‌کنندگان در مسابقه استندآپ کمدي برنامه خندوانه، از الفاظي استفاده کرد که به‌رغم دوپهلو بودن کاملاً فحواي غيراخلاقي داشت و همين مسئله باعث خنده حضار و تشويق وي از سوي رامبد جوان شد. برنامه تلويزيوني خندوانه که از شبکه نسيم پخش مي‌شود، مسابقه استندآپ کمدي برگزار مي‌کند. خنداننده‌شو که بخش اصلي اجراي «خندوانه» را در شب‌هاي ماه مبارک رمضان به خود اختصاص داده، محلي است براي انتخاب بهترين اجراکننده‌هاي استندآپ از ميان شرکت‌کنندگان مردمي که بعضاً پيش از حضور در تلويزيون نيز در زمينه استندآپ کمدي تجربه اجرا و انتشار ويدئو در شبکه‌هاي اجتماعي داشته‌اند.

چهارشنبه شب به‌رغم اينکه احساسات مردمي به خاطر حادثه تروريستي در تهران برانگيخته شده بود و انتظار عمومي اين بود که حداقل براي يک شب که شده اجراي برنامه‌اي کمدي از تلويزيون به تعويق بيفتد، برنامه خندوانه و مسابقه خنداننده‌شو از تلويزيون پخش شد و دو روز بعد نيز اين برنامه نشان داد که به جامعه مخاطبانش کم‌توجه يا بي‌توجه است. گويا بحث مميزي در شوخي‌هاي برنامه‌هاي اجتماعي و کمدي شبکه نسيم براي حفظ مخاطبان شبکه چندان جدي گرفته نمي‌شود، زيرا بارها پيش آمده است که در برنامه «دورهمي» و اين‌بار نيز در برنامه «خندوانه» مسئله‌اي که از نظر مخاطبان خارج از چارچوب‌هاي اخلاقي است به راحتي از آنتن شبکه پخش شده است!

اين براي نخستين بار نيست که استندآپ کمدي برنامه خندوانه بايد با مميزي روبه‌رو مي‌شد، اما در کمال تعجب اجراي آن بدون هيچ برخوردي از سوي مديران شبکه پخش شد. پيش از اين نيز يکي از شرکت‌کنندگان مسابقه استندآپ کمدي به تمسخر هموطنان شيرازي دست زده بود که به دليل واکنش‌ها و انتقادها نسبت به آن، رامبد جوان مجبور شد از اهالي شيراز به خاطر آن شوخي عذرخواهي کند. رامبد جوان همچنين درباره اينکه چرا بعد از حملات تروريستي باز هم برنامه کمدي خندوانه پخش شد، در اينستاگرامش توضيح داد: قرار نيست نه تنها خندوانه بلکه هيچ رفتار روزمره ما تحت تأثير بيرونى اين اتفاق قرار بگيره چون بديهيه که تروريسم در وهله اول قصدش ايجاد رعب و وحشت و به هم زدن نظم عادى زندگى جامعه است. پس همه‌مون با حفظ آرامش بايد ادامه بديم و با زندگى عادى و ايستادن در کنار هم قدرتمون رو نشون بديم. وي همچنين نوشت: لطفاً از دادن رأى به بچه‌ها غافل‌نشين و يادمون نره که اين قسمت‌ها روزهاى پيش ضبط و آماده شدن.




بعد از سفارش بنرهای فراوان و تخصیص تیزرهای فله‌ای⇐ حالا تشبّث به «خندوانه» برای جلب توجه به جشنواره‌ای که می‌گویند جهانی است!

سینماروزان: برنامه پنجشنبه شب “خندوانه” شاهد تعریف و تمجیدهای فراوان رامبد جوان بر جشنواره ای موسوم به جهانی فجر بود؛ تعریفهایی پر از اغراق و بزرگ نمایی درباره استقبال فراوان فیلمسازان و مخاطبان از این جشنواره!

اگر این بیانات اغراق آلود را کنار بیانات قبلی رامبد جوان درباره لزوم حضور هنرمندان در این جشنواره بگذاریم و البته این را هم بدانیم که فیلم “نگار” رامبد جوان یکی از فیلمهای بخش مسابقه بین الملل این جشنواره است قطعا به کنه ماجرا پی خواهیم برد.

به هر حال رامبد جوان بخاطر فیلمش هم که شده باید هوای این جشنواره کم مخاطب را داشته باشد اما پرسش این است که چرا دست اندرکاران یک جشنواره در نام “جهانی” که اتفاقا بودجه میلیاردی هم داشته برای کمک به رونق باید دست به دامن رامبد جوان و “خندوانه” شوند؟

مگر نه اینکه دست اندرکاران جشنواره مدام درباره افزایش علاقه جهانیان برای حضور در جشنواره گفته اند پس چنین جشنواره ای را چه نیاز به ایجاد گمانه بر سر امتیازدهی به “نگار” برای حضور رپورتاژگونه در “خندوانه”؟؟؟

این جشنواره از همین آغاز انبوهی تیزر حمایتی در تلویزیون داشته تا مدام مخاطبان را به خود فرابخواند و البته دست اندرکاران جشنواره کلی تبلیغات هم به رسانه های کاغذی و مجازی سفارش دادند.
یعنی همه این تبلیغات و آن همه تیزر و البته آن بودجه ای که صرف برگزاری دو دوره قبلی شد فایده ای نداشته و چاره ای نمانده جز تشبث به “خندوانه”؟؟؟

همان زمانی که بنا شد بخش بین الملل از جشنواره فجر جدا شود یکی از اصلی ترین دلایل مخالفت با این جدایی عدم توانایی جذب مخاطب برای چنین جشنواره بدون محصول دست اولی بود.

حالا که پس از سه سال اصرار بیهوده بر این جدایی می بینیم برای دیده شدن باید از “خندوانه” استمداد خواست فقط تلخند است که باید تحویل دبیر و تیم حدودا سی نفره مدیر و معاون و مشاور این جشنواره دهیم.




به هر دري مي‌زنند تا ديده شوند؟؟؟⇔ اگر آوینی زنده بود حاضر بود نامش مجالی شود برای حمایت از چنین جشنواره‌ای؟

سینماروزان: جشنواره سما از جمله جشنواره های ارزشی است که با محوریت آثار کوتاه برگزار میشود و دوره اخیر آن نیز به سبک زندگی ایرانی-اسلامی اختصاص داده شده! با این حال این دوره از جشنواره شامل اتفاقاتی بوده بی ربط با اهداف.

به گزارش سینماروزان از جمله این اتفاقات نکوداشت مجری «خندوانه» در اختتامیه این جشنواره است که مشخص نیست با کدام ملاکی صورت گرفته است؟ آیا این مسأله در این جهت است که رامبد جوان هم در برنامه اش به پرزنت جشنواره بپردازد؟ یا آن که رامبد در حیطه فیلمهای کوتاه مرتبط با سبک زندگی ایرانی-اسلامی فعالیتی داشته که نادیده مانده است؟

آخرین اثر سینمایی رامبد جوان «نگار» که اتفاقا بلحاظ تکنیکی در حیطه اکشن اثری قابل ملاحظه است کاملا بی‌ربط بود با سبک زندگی ایرانی-اسلامی و اتفاقا فضاسازیهای زندگی آدمیان آن کاملا متأثر از آنچه بود که سالها در آثار آمریکایی می بینیم. نکوداشت رامبد چه ربطی دارد به جشنواره ای با محوریت سبک زندگی ایرانی-اسلامی؟

از آن سو در آخرین روز از جشنواره سما فیلمی رونمایی میشود به نام «کاکا» به کارگردانی علی سرآهنگ و تهیه کنندگی امیر سماواتی از محصولات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که درباره میزان ممیزیهای وارده به اثر به خاطر مضمونش فراوان حرف و حدیثها شنیده شده و حتی برخی رسانه ها از اصلاحیه های نزدیک به 40 موردی اثر سخن گفته اند!

حجم ممیزی «کاکا» آن قدر بوده که نزدیک به دو سال بعد از تولید هنوز شرایط اکران آن فراهم نشده است؛ چرا؟ مضمون فیلم مبتنی بر یک مثلث عاشقانه است که دو ضلع آن یک جوان و پدرش هستند! این خط داستانی هم حکایت از آن دارد که نه با محصولی بکر و ویژه که اتفاقا با فیلمی روبروییم که بیش از هر چیز خط داستانی فیلمی به نام «طوقی» از ساخته های علی حاتمی را یادآور می شود.(اینجا را بخوانید)

اینکه فیلم «کاکا» در جشنواره رونمایی شود چه ارتباطی دارد با اهداف چنین جشنواره ای؟

اینها همه عناصر بی ربطی که در این جشنواره گردهم آمده اند نیستند و کافیست نگاهی بیندازیم به هیأت داوران یا سخنرانان جشنواره تا چشممان به نامهایی بخورد کاملا بی ربط با اهداف! مثلا هیأت داوران بخش فیلمنامه جشنواره با افرادی پر شده که در طی سه دهه روی هم رفته حتی ده فیلمنامه مطرح در کارنامه شان به چشم نمی خورد! یا سخنرانان مراسم که با حداقل کارنامه مرتبط با محوریت «سبک زندگی ایرانی-اسلامی» برگزیده شده اند.

اگر همه این اتفاقات در جشنواره ای برگزار میشد متعلق به بخش خصوصی شاید می شد ساده تر از کنار آن گذشت اما در مورد جشنواره سما که با حمایت موسسه ای برگزار میشود که نام شهید آوینی را بر خود دارد این اتفاقات ناراحت کننده است! آیا انصافا اگر خود آوینی در قید حیات بود موافق بود نامش مجالی شود برای حمایت از چنین جشنواره هایی!؟




قابل توجه مدیران رسانه ملی⇐فضاي مجازي با تلويزيون آن می‌کند که تلويزيون با سینما کرد!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: سيزده روز تعطيلات نوروزي به پايان رسيد و ويژه‌برنامه‌ها و سريال‌هاي مناسبتي اين ايام يا تمام شده‌اند يا آخرين جلسات و قسمت‌هاي خود را پشت سر مي‌گذارند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» با پايان يافتن دوره پخش برنامه‌هاي ويژه نوروز و بازگشت برنامه‌هاي تلويزيوني به روال عادي خود، فرصت خوبي براي ارزيابي آنچه در ايام عيد سال 96 از جعبه جادويي براي مخاطبان برنامه‌هاي سيما پخش شد، فراهم شده است.

در این شرایط مرور نظرات منتقدان تلویزیون درباره کیفیت برنامه های این رسانه جالب به نظر می رسد.

تلويزيون از فضای مجازی عقب افتاده
سيدرضا صائمي، منتقد سينما و تلويزيون، معتقد است تلويزيون نتوانسته در ايام عيد نوروز مخاطبانش را حفظ كند. صائمي درباره سريال‌هاي نوروزي تلويزيون مي‌گويد: هيچ كدام از سريال‌هايي كه در عيد پخش شد حال و هواي نوروز نداشتند. يكي از دلايلي كه باعث محبوبيت سريال «پايتخت» شد، اين بود كه حال و هواي عيد و ديد و بازدید و سفرهاي نوروزي را داشت. هر وقت هم كه اين سريال باز پخش مي‌شود دوباره آن حال و هواي نوروز را تجديد مي‌كند. صائمي مي‌افزايد: اگر سريال‌هاي نوروزي چند سال اخير تلويزيون را بررسي كنيم، مشاهده خواهيم كرد كه در موضوعات به حيطه تكرار افتاده‌اند و حتي بازيگران تكراري در آنها بازي مي‌كنند و نشانه‌اي از جذابيت‌هاي گذشته در آنها ديده نمي‌شود.

اين منتقد، افزايش حضور مردم در شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي را يكي ديگر از دلايل كاهش بيننده‌هاي تلويزيون عنوان مي‌كند و مي‌گويد: تا همين چند سال پيش گستره شبكه‌هاي اجتماعي و حضور در فضاي مجازي بسيار كمتر از اكنون بود اما الان بيشتر زمان فراغتي كه افراد در اختيار دارند به جاي استفاده از تلويزيون با فعاليت در فضاي مجازي پر مي‌شود. اين پديده تا حد زيادي فراتر از تلويزيون است و ديگر تفريحات از جمله سينما را نيز تحت تأثير قرار داده است.

صائمي همچنين سينما را عامل كسادي بازار تلويزيون در نوروز عنوان مي‌كند و معتقد است: سينما به دليل اينكه فضاي بازتري نسبت به تلويزيون دارد و خطوط قرمز در آن كمتر است، امكان ايجاد جذابيت‌هاي بيشتري براي جذب مخاطب دارد و چه پارسال و چه امسال استقبال مردم از سينماها بيشتر از تلويزيون بوده است، سانس‌هاي فوق‌العاده اكران سينماها در دو سال اخير بسيار بيشتر شده، حتي بسياري از مردم در سيزده بدر ترجيح دادند براي تفريح به سينما بروند. وي با اشاره به فيلم سينمايي «خوب، بد، جلف» كه ادامه سريال «پژمان» است، مي‌گويد: اين فيلم در قياس با نمونه تلويزيوني‌اش بسيار موفق‌تر و جذاب‌تر شده و در آن امكان شوخي‌هاي بيشتر در نمونه سينمايي وجود دارد و رنگ و لعابش نيز بهتر است. حتي حضور «پژمان جمشيدي» در سريال «ديوار به ديوار» هم نتوانست به ديده شدن اين سريال كمك كند.
منتقد سينما و تلويزيون مي‌گويد: نوروز زمان خوبي بود تا سينما و تلويزيون در يك رقابت داشته‌هاي خود را رو كنند و ميزان محبوبيت‌شان محك بخورد كه موفقيت سينما نشان داد مردم به چه چيز علاقه بيشتري دارند. وي مي‌افزايد: در كنار برنامه‌هاي نمايشي، برنامه‌هاي تركيبي نيز بخش مهمي از جدول پخش نوروزي سيما را تشكيل مي‌داد؛ برنامه‌هايي كه حتي نتوانستند موفقيت‌هاي سال گذشته خود را تكرار كنند. صائمي معتقد است: سال گذشته «خندوانه» با راه‌اندازي «لباهنگ» و با حضور «جناب خان» بيننده‌هاي زيادي داشت اما امسال در نبود «جناب خان» و با آوردن عروسك‌هاي مسخره و راه‌اندازي مسابقه «ادابازي» نتوانست به موفقيت قبلي خود دست پيدا كند. وي همچنين با اشاره به برنامه «سه ستاره» با اجراي احسان عليخاني، تأكيد مي‌كند: اين برنامه در حال تكرار خودش است و در موضوعات، اجرا و حتي مهمان‌ها همان سبك سابق را دارد.

صائمي در جمع بندي سخنانش مي‌گويد: «جلوتر بودن سينما از تلويزيون»، «گسترش فضاي مجازي و ناتواني صداوسيما در رقابت با آن» و «عدم جذابيت و نوآوري در برنامه‌هاي نوروزي» دلايل افت ميزان مخاطب تلويزيون در نوروز بود.

تاريخ براي تلويزيون تكرار مي‌شود

مازيار معاوني، منتقد تلويزيون نيز معتقد است جنگ‌هاي نوروزي تلويزيون چند سالي است كه روال ثابتي را طي مي‌كند و اين وضعيت براي مخاطبان تلويزيون راضي‌كننده نيست. معاوني مي‌گويد: چندين سال است كه در كنار برنامه‌هاي نمايشي، جنگ‌هاي طنز تلويزيوني براي نوروز توليد مي‌شود و از حدود 15 سال پيش بر حجم و اهميت اين جنگ‌ها افزوده شد ولي امسال هم شاهد آن بوديم كه روال توليد اين برنامه تغييري نداشته و فاقد نوآوري در برنامه‌سازي بوده‌اند.

وي مي‌افزايد: كاهش ميزان مخاطب تلويزيون صرفاً به ايام نوروز باز نمي‌گردد، حتي در جهان نيز شاهد آن هستيم كه مخاطبان شبكه‌هاي تلويزيوني افت داشته است. براي تلويزيون تاريخ در حال تكرار شدن است، همان طور كه در دهه 1950 ميلادي به بعد تلويزيون به ميزان مخاطبان سينما ضربه زد و از آن كاست، اكنون فضاي مجازي به خاطر جذابيت‌هايش در حال ضربه زدن به جايگاه تلويزيون است. در كنار آن شبكه نمايش خانگي و شبكه‌هاي ماهواره‌اي نيز به شدت فعال هستند و مخاطبان تلويزيون را به سمت خود جذب مي‌كنند.
اين منتقد با نقد نوع برنامه‌سازي در شبكه‌هاي سيما مي‌گويد: شبكه‌هاي يك و 2 سيما در حالي كه هر دو زيرمجموعه يك مديريت كلان هستند در ايام عيد برنامه مسابقه آشپزي برگزار كردند كه سبك و سياق اجراي آنها دقيقاً بر اساس مدل برنامه‌هاي ماهواره‌اي بود، حتي نمونه‌اي كه در شبكه فارسي زبان ماهواره‌اي پخش شد و حدود هفت سال است كه پخش مي‌شود بهتر و موفق‌تر از آن چيزي است كه تلويزيون توليد كرده است.
معاوني با اشاره به رويكرد شبكه 3 در تعامل با مخاطبان جوان و ميدان دادن به جوان‌ها تصريح مي‌كند: شبكه 3 را مي‌توان به خاطر رويكردش موفق‌ترين شبكه تلويزيون ناميد. در بين برنامه‌هاي غيرنمايشي نيز برنامه «آقاي گزارشگر» شبكه 3 به خاطر توليد آيتم‌هاي جديد و به كارگيري جواناني مثل اميرحسين ميثاقي و محمدرضا احمدي مخاطبان خوبي جذب كرده بود. اين برنامه به شرط نخ‌نما نشدن و دچار نشدن به سرنوشت برنامه «قوي‌ترين مردان ايران» كه سال‌ها در نوروز پخش مي‌شد، مي‌تواند جزو برنامه‌هاي خوب نوروزي باشد.

وي با طرح اين سؤال كه آيا مي‌توان گفت همه بيننده‌هاي تلويزيون علاقه‌مند تماشاي مسابقات آشپزي يا گزارشگري ورزشي هستند، مي‌گويد: مديران تلويزيون بايد بگويند كه براي ديگر مخاطبان‌شان چه برنامه‌اي را در نظر گرفته بودند كه آنها را ترغيب كنند در نوروز تماشاگر برنامه‌هاي تلويزيون باشند! بيننده‌هاي تلويزيون مي‌توانند با پايان گرفتن ايام نوروز، به مجموعه سيما و آنچه از تلويزيون ديده‌اند نمره بدهند؛ نمره‌اي كه مي‌تواند نشانه‌اي از قبول يا رد شدن كارنامه 13 روزه نوروز 96 سيما باشد.




همزمان با تحسین عطاران رخ داد⇐انتقادات پیمان قاسم‌خانی از «خندوانه» رامبد جوان و «دورهمی» مهران مدیری

سینماروزان: پیمان قاسم خانی که این روزها کمدی پرفروش «خوب بد جلف» را روی پرده دارد در یکی از گفتگوهای تفصیلی خود که با «شرق» انجام شده ضمن تحسین رضا عطاران به انتقاد از مجموعه هایی پرداخته مانند «دورهمی» و «خندوانه».

به گزارش سینماروزان قاسم خانی گفته است: رضا عطاران استاندارد کار را رعايت می‌کند و در همه کاری بازی نمی‌کند. به همین دلیل است که بیننده کار او را می‌بیند و پذیرای کار اوست و یک کار کمدی عامه‌پسند و مفرح را ایجاد می‌کند.

این فیملنامه نویس سینما و تلویزیون با اشاره به مجموعه اخیر مهران مدیری که برادرش مهراب قاسم خانی در هسته ابتدایی نویسندگان آن بود بیان داشته است: «دورهمی» با وجود اینکه مهراب دوست ندارد بگویم، اقتباسی نیست، بلکه به او یک مجموعه هندی دادند و گفتند عین همین را بساز و او قبول کرد.

قاسم خانی ادامه داده است: برنامه‌هایی از جنس «خندوانه» و «دورهمی» سرگرم‌کننده هستند، ولی ارزش ویژه هنری ندارند؛ چون شبیه هم هستند. مثل اخبارمان که شبیه به هم است. خلاقیت خوب است و امیدوارم کارهای خلاقانه‌تر بسازیم. مسابقات دیگر کشورها بامزه است. ما می‌توانیم از روی آنها برنامه‌های جالبی بسازیم. ساختن سریال با اقتباس آسان نیست؛ چون به‌روز‌کردن مراحل پیچیده خود را دارد و خیلی سخت‌تر هم نوشته می‌شود و اگر خودم آن را بنویسم، راحت‌تر است.




افسانه چهره‌آزاد در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐ از «وضعیت سفید» یک خاطره تلخ دارم/برای همکاری با رامبد جوان دو هفته تمرینات بوکس و شمشیربازی انجام دادم/همسرم معتقد است مرا از امام رضا(ع) گرفته/۱۵ ساله بودم که عاشق شاهرخ فروتنیان شدم/۳۵ سال است که زندگی مشترک‌مان ادامه دارد

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: معمولا بازیگرانی که فامیل و یا بستگانی سرشناس و معروف دارند همواره با این چالش مواجه هستند که با نام آنها سنجیده شوند و یا مدام مورد مقایسه قرار بگیرند و دچارچالش بشوند. اما افسانه چهره آزاد با اثبات توانایی هایش از این چالش ها عبور کرده است و نام نیک مادربزرگش زنده یاد رقیه چهره آزاد را زنده نگه داشته است.

 افسانه چهره آزاد دوره دو ساله بازیگری را در اداره تئاتر زیر نظر حمید سمندریان گذرانده و فعالیتش را از سال ۱۳۶۶ با مجموعه تلویزیونی «سال‌های بدون خانه» شروع کرد.

در دهه هفتاد بازی در سینما را در نقش‌های مکمل آغاز کرد اما بازی اش در مجموعه تلویزیونی «جمعه تعطیل نیست» به همراهی علیرضا خمسه نقطه عطفی در کارنامه بازیگری اوست. بازی متفاوت او در نقش کوتاهی در فیلم «بوتیک» او را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از هشتمین جشن خانه سینما کرد. چهره آزاد در سال ۱۳۸۴ در نمایش «پنجره‌ها» به کارگردانی فرهاد آئیش بازی کرد و بازیش مورد توجه قرار گرفت.

 افسانه چهره آزاد در دوران بازیگریش نقشهایی متفاوت ایفا کرده است؛ مثل نقشش در فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» و زن  افسرده و روانی مجموعه «وضعیت سفید» و یا نقش مثبت جذاب خاله مهربان و فداکار مجموعه «سربراه».

«قندون جهیزیه»، «شیفتگی»، «دهلیز»، «جابه‌جا»، «هیچ کجا هیچ‌کس»، «سیزده 59»، «شکلات داغ»، «حوالی اتوبان»، «ساعت 25»، «گناه من»، « چند تار مو»، «ساغر»، «عاشق فقیر»، « دو همسفر»، «یکبار برای همیشه»، «آشپزباشی»، «فاصله»، «داستان‌های نوروز»، «فروشگاه» و «آپارتمان»  از جمله آثار سینمایی و تلویزیونی هستند که افسانه چهره آزاد در آنها ایفای نقش کرده است.

این بازیگر بااخلاق در گفتگوی پیش‌رو در باره فعالیت های اجتماعی، زندگی خانوادگی و دغدغه های حرفه ایش سخن گفته است.

این گفتگو پیشتر در ماهنامه «دنیای زنان» منتشر شده است:

*چندی پیش عکسی سیاه و سفیدی از خودتان و همسرتان شاهرخ فروتنیان مربوط به دوران جوانی در حال زیارت در مشهد منتشر کردید. انتشار این عکس سبب ساز آن شد که بسیاری از مخاطبان شما را آدمی نوستالژیک و خاطره‌باز بدانند.

آدمیزاد است و خاطراتش و مخصوصا خاطرات خوش که همیشه شیرین است .این سفر من و شاهرخ فروتنیان جزو اولین سفرهایی بود که بعد از ازدواج انجام دادیم و با هم به پابوس امام رضا(ع) رفتیم. همسرم معتقد است من را از امام رضا(ع) گرفته است.

*آیا ازدواج شما و شاهرخ فروتنیان به سختی انجام شد؟

برای  اینکه ازدواجمان سر بگیرد پنج سال منتظر ماندیم زیرا در سن و سال کم عاشق شدم.

* چند سالتان بود؟

 من 15 سالم بود و همسرم 21 سال سن داشت و والدینم به همین دلیل تردیدهایی داشتند اما خوشبختانه با قضیه کنار آمدند.

*آیا والدین تان از آن دست خانواده هایی بودند که عشق در آن سن و سال را برآمده از احساس می دانستند؟

اول بگویم از اینکه همسرم شاهرخ فروتنیان است خوشحال هستم. اگر یک بار دیگرهم به دنیا بیایم بازهم ایشان را انتخاب می کنم.همان موقع هم ما مبنا را روی صبرکردن و ادامه تحصیل و بهبود شرایط گذاشتیم. با گذشت زمان هم خودمان به نتیجه رسیدیم وهم خانواده هایمان. با اینکه سخت بود ولی حاصلش خوب بود و خدا را شاکریم.

*اما گویا صبرتان نتیجه داد…

الان فکر می کنم که با تحمل این سختی ها ساخته شدیم و در نهایت در سال 61 ازدواج کردیم.

*به دلیل سن و سال کمتان درآغاز ازدواج با مشکلات اقتصادی مواجه نبودید؟

خوشبختانه ما دو پشنوانه قوی یعنی پدرانمان را داشتیم که ما را به لحاظ مالی حمایت کردند و هنوز هم در طبقه بالایی منزل پدری شاهرخ زندگی می کنیم.

*بنابراین شما و همسرتان جزو بازیگرانی نیستید که به فکر پر کردن حساب بانکی و داشتن ماشین شاسی بلند باشید.

پول خوب است اما من و همسرم زیاد به ظواهر توجهی نداریم. سال 68 یک رنو داشتم ودرجایی آقایی به من گفت شما بازیگرید و آن وقت رنو سوار می شوید؟ .برای ما این چیزها مهم نیست،خوب زندگی کردن برای ما تعریفش کمی با دیگران فرق دارد. حاصل عمل ما وکارهایی که می کنیم و پایگاه اجتماعی که می‌سازیم برایمان اولویت است و حساب بانکی و ماشین آخرین مدل چندان مسئله نیست.

*اینکه از یک خانواده هنری پا به عرصه بازیگری گذاشتید چقدر در تعیین مسیرتان موثر بود.

مادربزرگم زنده یاد رقیه چهره آزاد اززنان پیشگام بازیگری درسینمای ایران است وپدرخدابیامرزم شاگرد استاد صبا بودند ومادرم هم صدای بسیار زیبایی دارند. برادرم سیامک نعمت‌ناصرازنوازندگان سرشناس پیانو، تار و سه تار هستند. خدا را شکر می کنم در این خانواده هنرمند وارد بازیگری شده ام و در یک محیط کاملا فرهنگی رشد و نمو کردم.

افسانه چهره آزاد
افسانه چهره آزاد/عکس: بهنام یاوری

*نوع رابطه شما با همسرتان بعد از اینکه به صورت حرفه ای وارد کار بازیگری شدید نسبت به شروع ازدواج چه تغییراتی کرد؟

35 سال است که زندگی مشترکمان ادامه دارد و خدا را شکر سوای زن و شوهری با یکدیگر رفیق هستیم و به مانند دو دوست که برای هویت فردیمان احترام قائل هستیم.

*در مورد پیشنهادات کاری با یکدیگر  همفکری هم انجام می دهید؟

مستقل تصمیم می گیریم، اما به یکدیگر مشاوره می دهیم.

*یکی از کارهای خوب بازیگری شما بازی در نقش یک زن حساس و آسیب پذیر در سریال «وضعیت سفید» است؟

قبلا با حمید نعمت الله تجربه خوب همکاری در فیلم «بوتیک» را در نقش ژاله داشتم و توانایی کاریش را می شناختم. موقعی که فیلم فیلم «بوتیک» را در سینما دیدم تعجب کردم که چقدر فیلم خوبی شده است. یادم می آید قبل از شروع فیلمبرداری «بوتیک» من و حامد بهداد یک هفته ای در دفتر تهیه کننده تمرینات انفرادی داشتیم و نعمت الله دست ما را برای ارائه پیشنهاد باز گذاشت.علیرغم عزیز بودن مجموعه «وضعیت سفید» و نقش سیما اما یک خاطره تلخ دارم از این سریال دارم و آن هم از دست دادن پدرم!

*اغلب مخاطبان تلویزیون در دهه 80 شما را با  مجموعه زنده «جمعه تعطیل نیست» می شناسند.

 بله، در شروع کارعلیرضا خمسه با اطمینان می گفت «جمعه تعطیل نیست» کار بسیار خوبی خواهد شد و من دلشوره داشتم که چنین اتفاقی رخ ندهد زیرا در شروع متنی نداشتیم. یکی ازدلایلی که حضوردر این برنامه را قبول کردم این مسئله بود که بازی زنده جلوی دوربین برایم چه چالش هایی خواهد داشت و البته با بازی در صحنه تئاتر هم خیلی متفاوت است. دراین برنامه باید حواس من بازیگر به همه چیزبود. خدا را شکر که حاصل کار بسیار موفق شد و خوشحالم با توجه به مضامین خانوادگی که دراین برنامه ارائه می شد روی زندگی خیلی ازمردم تاثیرمثبت داشت. یک روزبه اتفاق همسرم برای خرید به فروشگاه شهروند رفته بودیم؛ آقایی از کارکنان فروشگاه به من گفت برنامه شما باعث شد که من وهمسرم از همدیگر جدا نشویم و خیلی بابت این قضیه خوشحال شدم.

*در فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» از صحنه های اکشن و نماهای حرکات رزمی در بازیتان استفاده کردید.

این فیلم اولین تجربه کارگردانی رامبد جوان بود ومی دانست من اهل ورزش کردنم و به من پیشنهاد داد که این نقش را بازی کنم و دوهفته مربی بوکس وشمشیربازی داشتیم وبرای آماده شدن تمرینات مستمری انجام دادیم.

* در صحنه های درگیری زخمی نشدید؟

تمرین های بسیارسختی داشتیم و با شمشیر واقعی تمرین می کردیم و یکی از روزهای تمرین که به منزل آمدم،همسرم متوجه شد بازویم کبود است.اصولا نقش های متفاوت را دوست دارم بازی کنم وحیف است بروم نقش زنان سینی چای به دست در خانه را بازی کنم.




«نگار»⇔چرا رامبد بیخیال فیلمنامه شد و همّ و غمش را بر اجرا گذاشت؟ احتمالا برای ساختارشکنی تمام و کمال از شمایل «طلا و مس»ی همسرش!

سینماروزان: رامبد جوان شاید یک بازیگر خوب برای نقشهایی در دامنه متفاوت از جدی ترین آنها در «گناهکاران» تا مفرح ترین در «مومیایی3» باشد اما رامبد نویسنده نیست!

رامبد جوان شاید کارگردانی باشد که اجرایی بی نقص از اصول کلاسیک کارگردانی در تمامی ساخته هایش از «پسر آدم دختر حوا» تا «ورود آقایان ممنوع» و همین «نگار» ارائه داده اما رامبد نویسنده نیست!

رامبد شاید حتی به واسطه تکیه بر فن بازیگری توانسته باشد مجری خوبی به نظر برسد که بخش عمده موفقیت «خندوانه» را به پای او بنویسند اما رامبد نویسنده نیست.

موفق ترین تجربه کارگردانی سینمایی رامبد در یک کمدی به نام «ورود آقایان ممنوع» رقم خورد؛ فیلمی که یک سناریست کارکشته ژانر طنز به نام پیمان قاسم خانی را داشت و همان فیلمنامه شسته رفته و منطبق بر منطق دراماتیک داستان پردازی کمدی بود که اسباب موفقیت فیلم در گیشه و جشنواره را رقم زد.

«نگار» به لحاظ کارگردانی اوج تواناییهای تکنیکی رامبد جوان است. طراحی و اجرای درست نماهای اکشن «نگار» در کنار ایجاد  فضای بصری مناسب برای فانتزی هایی که گاه و بیگاه ذهن کاراکتر اصلی یا همان «نگار» را آلوده می کند موجب شده این فیلم را در زمره یکی از به روزترین مظاهر پیشرفت تکنیکی سینمای ایران باشد.

مشکل فیلم اما درامی است که درست و حسابی شکل نمی گیرد و در فضایی مابین داستانگویی کلاسیک و خرده پیرنگ دست و پا می زند.

رامبد یک شروع عالی برای فیلمش ایجاد کرده با مونولوگ یک بازپرس جنایی با بازی علیرضا آقاخانی که در حال شرح ماجرای قتل یک مرد میانسال است. مونولوگ آقاخانی در این افتتاحیه یادآوری مونولوگهای آتیلا پسیانی در نقش افسر راهنمایی و رانندگی «مسافران» بیضایی است اما این گرته برداری چون منطبق با ساختار وهم آلود فیلم است آزاردهنده به نظر نمی رسد.

این افتتاحیه خیلی سریع و با فاش شدن شک و شبهه ای که دختر مرد میانسال درباره به قتل رسیدن پدرش دارد امتداد یافته و نوید تماشای یک درام معمایی اصیل را می دهد اما مشکل آنجاست که از یک سو همان فانتزی هایی که گاه و بیگاه ذهن کاراکتر اصلی را آغشته می کند و فراوانی شان ماهیت جدی فیلم را به کمدی بدل می کند و از طرف دیگر ضعف فراوان در داستان پردازی جنایی  «نگار» را به محصولی بدل کرده که نیاز مخاطب علاقمند به سینمای قصه گو را برآورده نمی کند.

رامبد جوان که خودش در یکی از بهترین درامهای جنایی سالیان اخیر با نام «گناهکاران» در کنار فرامرز قریبیان که از کارکشته های این ژانر است ایفای نقش کرده می توانست با اعطای بازنویسی فیلمنامه به نویسنده ای که این ژانر را بشناسد محصولی قابل تأمل تر خلق کند اما آنچه احسان گودرزی برای رامبد نوشته فقط و فقط یک ربع زمان فیلم را به خود اختصاص می دهد و مابقی تصویرسازی است و بس.

رامبد جوان نویسنده نیست و این کمبود در «نگار» که نویسنده ای آشنا به اصول ژانر کنار او نبوده به شدت خود را نشان داده! فقط کافیست دقت کنیم بر جعبه سیاه قتل مرد میانسال که کیفی حاوی اسناد و مدارک است و به خوبی می توانست زمینه ای باشد برای خلق داستانکهایی کاملا به روز در جهت افشای اهمیت این کیف اما رامبد و سناریستش آن قدر ساده از کنار همین جعبه سیاه گذشته اند که نظیر ندارد.

 چرا رامبد بیخیال فیلمنامه شد و همّ و غمش را بر اجرا گذاشت؟ آیا او متوجه خلأهای فیلمنامه نشد؟ برای بازیگری که نقشها را با خواندن فیلمنامه انتخاب می کند بعید است کاستیهای مشهود سناریوی «نگار» به نظرش نیامده باشد. پس ماجرا چیست؟

آیا رامبد می خواسته با ساخت این فیلم و به کارگیری همسرش در قالبی مرموز و البته متکی بر واکنشهای فیزیکی شمایلی جدید از همسر ارائه دهد؟ شمایلی فرسنگها دورتر از قالبهای آشنای «طلا و مس» و «حوض نقاشی»؟ اگر هدف این بوده قطعا موفقیت تمام و کمال برای رامبد حاصل شده چون نگار جواهریان نشان داده به شدت مستعد ایفای نقشهای پر اکت در فضاهایی است مابین واقعیت و خیال! نمونه ای که شاید وجه فانتزی آن پیشتر در «اعترافات ذهن خطرناک من» هم تجربه شده بود اما نه به اندازه «نگار» گل درشت و با تأکید بر اکشنهایی با اجرایی دقیق و حساب شده.




توضیحات محسن چاووشی درباره همکاری با رامبد جوان در “خندوانه”

سینماروزان: محسن چاووشی که چندی پیش خبر همکاری وی با سری جدید برنامه “خندوانه” از سوی رامبد جوان خبرساز شد در سخنانی کوتاه از جزئیات نخستین همکاری خود با “خندوانه” سخن گفت.

به گزارش سینماروزان محسن چاووشی در خصوص قطعه آهنگی که برای “خنداونه” ساخته به “آوای ایرانیان”  گقت: همانطور که پیش بینی میشد، شعر و ملودی خنداونه، که از اشعار مولانا است، شعر شادی است اما با موضوع مرگ و مردن.

وی ادامه داد: تنظیم و میکس این قطعه که تا این لحظه “زندان” نام گرفته است توسط خودم انجام شده است که عادل روح نواز نیز به عنوان نوازنده گیتار در این قطعه مرا همراهی کرده است.

وی گفت: البته اینکه این آهنگ چه زمانی منتشر میشود و به چه صورت در برنامه “خندوانه ” پخش میشود را اطلاع چندانی ندارم اما پس از این کار، فرمت آثارم تا حدودی تغیبر خواهد کرد.




پیوند نزدیکتر با مقامات شهری؟⇐رامبد جوان فصل چهارم “خندوانه” را در باغ کتاب ضبط می‌کند+عکس

سینماروزان: در حالی که هنوز مشخص نشده ضبط فصل چهارم “خندوانه” که احتمالا باید نقشی موثر در انتخابات ریاست جمهوری 96 هم داشته باشد از چه زمانی آغاز خواهد شد اما به تازگی “مهر” خبر داده که لوکیشن ضبط فصل چهارم قطعا در “باغ کتاب” خواهد بود.

به گزارش سینماروزان استودیوی سری جدید برنامه «خندوانه» قرار است در باغ کتاب تهران واقع در تپه های عباس آباد راه اندازی شود.

باغ کتاب قرار است بهمن ماه افتتاح شود و گویا استودیوی درنظر گرفته شده برای “خندوانه” در باغ کتاب به لحاظ مساحت کوچکتر از استودیوی فصل سوم آن است.

با صحبتهایی که در این ماهها درباره نزدیکی رامبد جوان با مقامات شهری شنیده شده بود حالا ضبط سری چهارم در باغ کتاب بیش از گذشته شائبه همراهی مقامات شهری با این برنامه را تقویت می کند.

با توجه به اینکه باغ کتاب زودتر از دهه فجر افتتاح نخواهد شد امکان ضبط “خندوانه” پیش از دهه فجر هم اندک است و می توان این گمانه را طرح کرد که فصل چهارم “خندوانه” از میانه زمستان ضبط خود را آغاز کرده و احتمالا از نوروز 96 روی آنتن خواهد رفت و به این ترتیب در کوران انتخابات هم “خندوانه” و مهمانانش هستند که می توانند نقشی پررنگ در انتخابات داشته باشند.

پیشتر سعید سالارزهی مالک و صاحب امتیاز کاراکتر محبوب “جناب خان” از احتمال حذف این کاراکتر در فصل چهارم “خندوانه” و تصمیم قطعی برای ساخت فیلم سینمایی آن با حضور رامبد جوان خبر داده بود که البته ممکن است شرایط طوری پیش رود که هم فیلم ساخته شود و هم جناب خان در “خندوانه” حضور داشته باشد.

موقعیت جغرافیایی باغ کتاب

باغ کتاب تهران در تپه‌های عباس‌آباد تهران واقع شده‌است. این باغ از شرق با کتابخانه ملی ایران، از شمال شرقی با فرهنگستان‌های علوم، و زبان و ادبیات فارسی، از شمال غربی با باغ هنر و از غرب با باغ‌موزه دفاع مقدس همسایه است.

وسعت باغ کتاب تهران 110 هزار متر مربع است که ۶۵ هزار متر مربع آن ساختمان نمایشگاهی، تالارهای همایش و اداری است و مابقی آن را فضای سبز و یک دریاچه مصنوعی تشکیل می دهد. فضای داخلی باغ کتاب تهران شامل ۱۶ سالن نمايشگاهی هر یک به مساحت ۲۰۰۰ متر مربع و در دو طبقه بنا شده است.

نمایی از باغ کتاب در حال ساخت
نمایی از باغ کتاب در حال ساخت



انتقادات تند و تیز استاد کهنمویی از بدحسابی عوامل “خندوانه”

سینماروزان: محمد زیکساری علیرغم تجربیات سالها فعالیت در تئاتر و تحصیلات تا مقطع دکترا در رشه فلسفه هنر، اما با ایفای کاراکتر “استاد کهنمویی” در “خندوانه” نزد مخاطبان عام شناخته شد.

به گزارش سینماروزان محمد زیکساری که از جایی به بعد در “خندوانه” مجبور شد به تبلیغ دمنوش بپردازد در گفتگو با “هفت صبح” ضمن گلایه از بدحسابی عوامل “خندوانه” که به لحاظ مالی او را ساپورت نکرده اند از اشتباهش به خاطر تبلیغ دمنوش سخن گفت.

گفتگوی کامل زیکساری را بخوانید:

* استاد کهنمویی، چهره جدید فصل سوم خندوانه بود که حضورش با استقبال زیادی همراه شد. این کاراکتر چطور شکل گرفت و شما چه راهی را طی کردید تا به خندوانه بیایید؟

سال 91، در تاتر شهر همین شخصیت «استاد کهنمویی» را در نمایشی اجرا کردم خودم متن آن را نوشته بودم و همه آیتم های آن با هم جلو می رفت و استاد کهنمویی درس می داد، البته با خندوانه مقداری متفاوت بود. رامبد جوان آن موقع آمد تاتر شهر، این اجرا را دید و از همان موقع ما با همدیگر دوست شدیم. آن زمان رامبد مشغول انجام کاری برای شبکه پنج بود. از من خواست در آن کار با او همکاری کنم، من هم قبول کردم و آن کار را با هم انجام دادیم. مدتی بعد در تالار حافظ تئاتری اجرا رفتم که در آن نقش دلقک یا همان جوکر را داشتم. وقتی رامبد کار را دید با من تماس گرفت و گفت می خواهم کاری را شروع کنم به نام «خندوانه» و دلم میخواهد من و تو با هم به صورت دو نفری اجرایش کنیم.

*در ابتدای فصل یک؟

بله. این اتفاق زمانی افتاد که هنوز فصل اول هم شروع نشده بود. خیلی از این پیشنهاد خوشم آمد و رفتم استودیو را دیدم. حتی در یک قسمت، بین تماشاچی ها نشستم و قرار بود رامبد بپرسد کسی انتقادی ندارد و من وارد استیج شوم. سه بار پرسید و من انگار لال شده بودم، هیچ چیز نگفتم چون فکر می کردم اگر چیزی بگویم باید تا اخرش بروم. رامبد بیرون از استودیو پرسید چرا هیچ کاری نکردی؟ گفتم نمی خواهم باشم.

*خب چرا؟ از فضا خوشتان نیامد یا ترسیدید نتوانید؟

همان زمان یک کار تئاتر داشتم و از طرفی فکر میکردم با حضورم در خندوانه ممکن است اتفاق خوبی نیافتاد برای همین به رامبد جوان گفتم، نه! او هم از من خواست کسی را به جای خودم بفرستم که «نیما شعبان نژاد» را معرفی کردم که آن زمان برای من در یک فیلم کوتاه بازی می کرد.

*حالا از اینکه آن زمان این پیشنهاد را رد کردید پشیمان نیستید؟

نه، چون اتفاقا در فصل دوم هم برای مسابقه کمدین برتر وقتی به من پیشنهاد دادند من رد کردم و نرفتم.

* پیشنهاد نشد یا خودتان نخواستید؟

من یک سابقه پانزده ساله در تئاتر دارم و تا مقطع دکتری فلسفه هنر تحصیلات کردم. برای همین، انجام هر کاری برایم ساده نیست. اگر زمانی کاری انجام بدهم که بعدش متوجه شوم سطح خوبی نداشته، واقعا ناراحت مي شوم که چرا این کار را انجام داده ام. در این سال ها خیلی از این طیف کارها به من پیشنهاد شده، از جمله مجری گری چند برنامه مختلف که همه  را رد کردم.به همین دلیل در مسابقه استند آپ کمدی فصل دوم شرکت نکردم چون فکر می کردم در حالت رقابتی آدم مجبور است یک کارهایی را براساس عجله جلو ببرد و خیلی خوب از کار در نمی آید.

*خب نهایتا چه اتفاقی افتاد که با کاراکتر استاد کهنمویی وارد خندوانه شدید؟

شخصيت استاد كهنمويي كه در تئاتر شهر اجرا مي كردم، دقيقا شبيه اين استاد كهنمويي نبود البته با همين گريم بود.چند نفر به من گفتند كه اين كاراكتر حيف است چون اين كاري كه انجام مي دهي مدل استندآپ هايي است كه در خارج از كشور اجرا مي شود.

*شما تجربه زیادی دراجرای نمایش داشتید اما در «خندوانه» مجبور شدید کار جدیدی را تجربه کنید. اینجا می‌بایست هم بيننده تلويزيون را راضي نگه داريد و هم تماشاچي داخل استوديو. اين برايتان سخت نبود؟

بله دقيقا. استرس اين كار زياد بود. مخصوصا سر فصل سوم كه استوديو اينقدر بزرگ شد. اولين باري كه وارد سن شدم، ته دلم خالي شد چون از اين طرف تا آن طرف بين 500 تا 600 نفر نشسته بودند. مسله دیگر این است كه تماشاچي تئاتر، به میل خودش بليط مي خرد و مي آيد نمایش را ببیند اما تماشاچيان خندوانه فقط میخواهند کار خوب ببینند. مخصوصا مقابل كمدين هايي كه نمي شناسند گارد دارند. ضمن اینکه بعد از مسابقه استندآپ‌ها، توقعات همه بالا رفته بود. انگار تماشاچي ها توی چشمم نگاه می‌کردنند و مي گفتند ببينيم مي تواني ما را بخنداني يا نه؟ در اين ميان اگر نخندند آدم خودش را مي بازد.

*راضی نگه داشتن رامبد جوان هم سخت بود؟

نه اصلا! رامبد خيلي كاراكتر كهنمويي را دوست داشت و منصفانه اش اين است كه رامبد جوان به من كامل ميدان داد و گفت هركاري كه دوست داري انجام بده و هرچيزي كه مي خواستم در اختيارم قرار داد.

*استاد كهنمويي شخصيت جذابی بود اما حیف شد که از آن در تبليغات دمنوش‌ها استفاده کردید. اين شخصيت مي توانست همانطور به راه خودش ادامه دهد.

من به عنوان استاد كهنمويي در استوديو داشتم كار خودم را انجام مي دادم و خوشحال بودم بابت اين كار. تا اينكه قضيه دم نوش ها پيش آمد. واقعا قلبا راضي به اين كار نبودم اما به سه دليل اين كار را پذيرفتم. اول اينكه بارها به رامبد جوان «نه» گفته بودم و احساس كردم بد مي شود كه هر كار از من مي خواهند نه بگويم. دليل دوم اين بود كه گفتند رويكرد تبليغاتي ندارد و قرار نيست اسمي از برند خاصي ببريد. فقط اسم دمنوش به صورت زیرنویس با يك سامانه پيامكي اعلام می‌شود. دليل آخر هم اين بود كه گفتند به لحاظ مالي،من را تامين خواهند كرد. البته من هيچ قراردادي با خندوانه نداشتم. از يك جايي به بعد دیدم بازخورد مردم خيلي بد است. اصلا دوست نداشتند و مدام می‌پرسیدند كه چرا اين كار را پذيرفتي؟

*پس چرا کار را ادامه دادید؟

بعد از نزديك به پانزده قسمت كه ضبط شده بود، با تهيه كننده صحبت كردم و گفتم من پولي نمي خواهم اما ديگر نمي آيم. 10 روز كار متوقف شد اما بعد به من گفتند كه نمي شود و شبكه بودجه اين كار را نمي پذيرد و بايد بيايي و كار را تمام كنيد. من هم گفتم با اينكه آدم پولكي نيستم اما يك رقمي براي من در نظر بگيريد و به حساب من بريزيد تا حداقل يك دلخوشي براي اين كار داشته باشم. مگر آدم چقدر مي تواند در مورد دمنوش حرف بزند و مردم هم اينقدر ناراضي هستند.آن ها هم قبول كردند، اما پس از مدتي ديدم بر خلاف توافق با تهیه کننده، مبلغ بسیار ناچیزی ریختند و من هم ديگر نرفتم. كار به اينجا كه رسيد ،رامبد به من زنگ زد و گفت بروم و برنامه را تمام كنم و من به احترام رامبد  رفتم و برنامه را تمام كردم، اما بعدش پولی پرداخت نشد .

*”خندوانه” برنامه بزرگي است و خيلي راحت مي توانست باعث شهرت شما شود، اما با اين گريم سنگيني كه داريد حتي در كوچه و خيابان شناخته نمي شويد.

شهرت “خندوانه” برايم مهم نبود. من اينجوري راحت تر هستم وقتی يك تیاتر بازي يا كارگرداني می كنم دو هزار تماشاچي ببينند و راضی باشند ، حالم خوب است، تا اينكه بيست ميليون من را ببينند. اگر مي خواهم يك كار تصويري انجام بدهم،ترجيح مي دهم يك فيلم بسازم يا فيلم بازي كنم، چون من در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد  کارگردانی سینما و تیاتر خواندم. همين حالا در حال نوشتن یک فیلم نامه بلند هستم و به دنبال تهیه کننده می گردم و براي يك ماه آينده دارم آماده مي شوم براي  تمرین یک نمایش جدید.حتي  امسال یک فيلم كوتاه و  بلند كار كردم كه به جشنواره رفته و من با اينكه هيچ پولي از آن نگرفته ام باز هم خوشحالم.

استاد کهنمویی
محمد زیکساری با گریم “استاد کهنمویی”



مجری زنی که رامبد جوان به او گفت “خودشیرین”+عکس

سینماژورنال: “خاله شادونه” پس از دریافت لوح برنامه «خندوانه» آن را بر سرش گذاشت و دقایق پایانی حضور در استودیو را به همان حالت طی کرد!

به گزارش سینماژورنال شامگاه پنجشنبه، ۳۱ شهریور، خاله شادونه (ملیکا زارعی) مهمان برنامه «خندوانه» شد.

ملیکا زارعی در توضیح چرایی انتخاب نام خاله شادونه گفت: «سال ۸۳ زمانی که تولید برنامه «باغ شادونه» شروع شد، نویسندگان این برنامه به دنبال اسمی برای مجری آن گشتند. آن‌ها در جست‌و‌جوی نامی بودند که علاوه بر شیرین‌ بودن، کمتر شنیده شده باشد. در نهایت اسم شادونه انتخاب و قرار شد برنامه‌ای در ۳۴ قسمت تولید شود.»

خاله شادونه در مورد محدود نشدن برنامه «باغ شادونه» به ۳۴ قسمت ادامه داد: «استقبال مخاطبان از «باغ شادونه» باعث شد پخش این برنامه به مدت پنج سال از شبکه یک و سه سال از شبکه دو ادامه پیدا کند.

ملیکا زارعی که خواهر مریلا زارعی است در پاسخ به این سوال که در دوران مدرسه چگونه دانش‌آموزی بوده است گفت: «من همین که معلم وارد کلاس می‌شد خودم را معرفی می‌کردم و سلام می‌دادم. چون صدایم خاص بود همیشه معلم‌های پرورشی از من می‌خواستند نیایش‌های صبحگاهی را سر صف بخوانم.»

در واکنش، رامبد جوان به شوخی افزود: «پس جزو بچه‌هایی بوده‌اید که بقیه به آن‌ها می‌گفتند خود‌شیرین!»

ملیکا زارعی در "خندوانه"
ملیکا زارعی در “خندوانه”



دستمزد رامبد جوان برای “خندوانه” فاش شد⇐شبی ۳۰ میلیون

سینماژورنال: در ماههایی که هیاهوی فیش‌گیت همه جا را درنوردیده و از سیاست به سینما هم کشیده شده حالا روزنامه “هفت صبح” دستمزد رامبد جوان برای حضور در “خندوانه” را فاش کرده است.

به گزارش سینماژورنال این روزنامه که منبع اطلاعاتش را افراد مطلع دانسته است از این گفته که رامبد جوان برای هر شب اجرای “خندوانه” چیزی حدود 30 میلیون تومان می گیرد.

گویا این مبلغ جمع دستمزد او از تلویزیون و نیز پولی است که حامیان مالی برنامه برای تولید “خندوانه” وسط گذاشته اند. در واقع بخش عمده این پول توسط حامیان مالی برنامه به رامبد جوان پرداخت می‌شود.

پیش از این میزان دریافتی مهران مدیری از “دورهمی” 30 میلیون عنوان شده بود اما هاشم رضایت یکی از تهیه کنندگان برنامه این طور واکنش نشان داده بود که هیچ وقت مهران مدیری 30 میلیون تومان دریافت نمی‌کند.




در سفر به عسلویه رخ داد⇐طعنه‌های تند داریوش ارجمند به رامبد جوان+عکس

سینماژورنال: داریوش ارجمند بازیگر سینما و تلویزیون همزمان با عید غدیر به عسلویه رفت و با کارکنان مجتمع پتروشیمی آریاساسول دیدار و گفتگو کرد.

به گزارش سینماژورنال ارجمند حین این دیدار ضمن پاسداشت زحمات کارکنان این مجتمع طعنه ای هم زد به رامبد جوان مجری “خندوانه”.

آن طور که “مهر” گزارش داده ارجمند گفت: اقتصاد واسطه گری بر کشور ما حاکم است و همه به فکر این مساله هستند که با خرید و فروش واسطه ای، امرار معاش کنند ولی اینجا شرایط کار اینگونه نیست و خدمت غریبی در اینجا صورت می گیرد. اگر فیلمی در ایران ساخته می شود و هنری صورت می گیرد، به برکت وجود این ثروت عظیم است.

وی ادامه داد: اگر رامبد جوان بتواند به اینجا بیاید و در این شرایط سخت کاری و جغرافیایی برنامه “خندوانه” اجرا کنند و لبخند بر لب کارگران اینجا بنشاند، هنر کرده است وگرنه در بهترین شرایط «بریم، بیایم، هه هه هه گفتن» که هنر خاصی نیست.

هنرمند، نوکر مردم است

داریوش ارجمند در جایی دیگر از سخنانش گفت: سه شعار در زندگی دارم؛ عبودیت خداوند، نوکری مردم، خدمت به فرهنگ سرزمین و امروز به همین دلیل این کارگران خیس عرق را عاشقانه بغل می کردم چون ایشان به معنای واقعی، در حال خدمت به رفاه کشور و مردم هستند.

این بازیگر افزود: اعتقاد دارم هنرمند، نوکر مردم است و اگر روزی خودش را برتر از مردم بداند، روز مرگ اوست چرا که راز جاودانگی هنر که همان مردم داری است را با خود ندارد.

داریوش ارجمند در عسلویه
داریوش ارجمند در عسلویه



ماه عسل رامبد و نگار در یونان!!!

سینماژورنال: این روزها اظهارنظرات متناقضی درباره رامبد جوان و نگار جواهریان شنیده می شود.

به گزارش سینماژورنال برخی رسانه‌ها در روزهای اخیر از جدایی نگار جواهریان و رامبد جوان خبر داده بودند و برخی دیگر نیز از برگزاری مراسم ازدواج آنها در یونان!

واقعیت چیست؟ این زوج از هم جدا شده اند یا در یونان مراسم عروسی خود را برگزار کرده اند؟

واقعیت این است که نگار و رامبد نه تنها جدا نشده اند بلکه طبق شنیده های سینماژورنال رابطه گرم و صمیمانه ای هم دارند اما از آنجایی که بنا داشتند برای ماه عسل به کشور یونان سفر کنند برای همین جلوی شایعاتی که مربوط به جدایی شان بود را هم نگرفتند!

رامبد و نگار چند روز قبل از عزیمت به ماه عسل یک جشن ازدواج خصوصی با حضور بستگان درجه یک گرفتند و البته اوقات خوش ماه عسل را در یونانگذراندند.

اما برای آن که سورپرایزی هم برای شایعه پراکنان درباره جدایی شان داشته باشند، درست یک روز قبل از برگزاری جشن خانه سینما به ایران بازگشتند و در کنار یکدیگر در جشن میدان مشق حاضر شدند.

این زوج بازیگر که سال گذشته “پریدن از ارتفاع کم” را به عنوان بازیگران مقابل، روی پرده داشتند، یک فیلم آماده اکران به نام “نگار” هم دارند که رامبد آن را کارگردانی کرده و نگار هم نقش اصلی آن است.

رامبد جوان و نگار جواهریان
رامبد جوان و نگار جواهریان/طرح از مجید گنجی



پس از جدایی محمدرضا شهیدی‌فر⇐بهروز بقایی هم به دلیل مشکلات مالی قید “خندوانه” را زد

سینماژورنال: فصل اخیر “خندوانه” علیرغم تلاشهای رامبد جوان و جناب خان هنوز که هنوز است نتوانسته به اندازه فصل پیشین توجهات را جلب کند.

به گزارش سینماژورنال بعد از جدایی محمدرضا شهیدی فر مجری توانای تلویزیون از اتاق فکر “خندوانه” که البته سبب ساز افتی محسوس در انتخاب مهمان و سوژه برای سرگرم کردن مخاطب شد اخیرا بهروز بقایی نیز از این برنامه جدا شده است.

بهروز بقایی که به عنوان گزارشگر به تهیه آیتمهای گزارشی از استانهای مختلف ایران برای “خندوانه” مبادرت می کرد جدایی خود را از “خندوانه” به دلیل مشکلات مالی دانسته است.

بهروز بقایی در این باره به “ایسنا” گفت: به دلیل مشکلات مالی و عدم توافق با تهیه‌کننده‌ این برنامه، در سری تازه حضور ندارم.

بهروز بقایی از اولین کسانی بود که با آگاهی از استعدادهای رامبد جوان در بازیگری شرایط حضور او در تلویزیون را فراهم کرده بود و در زمان کهولت بقایی هم این رامبد جوان بود که از حضور او در “خندوانه” استفاده کرد.