1

اظهارات بازاریاب بین الملل یک فیلم برنده شیر طلا روی آنتن زنده⇐۸۰ درصد حضور خارجی سینمای ایران در جشنواره های بی ارزش بوده است!!/بعضی از این جشنواره ها حتی جایی برای نمایش فیلم ندارند!!!

سینماروزان: اینکه در دل تبلیغاتی که رسانه های دولتی بر کمیت حضور محفلی سینمای ایران میکنند یک بازاریاب بین الملل فیلمهای ایرانی به صراحت آب پاکی را روی دست متصدیان دولتی سینما بریزد قابل تأمل است.

مدیران دولتی مدام پز حضور در جشنواره های رنگارنگی را میدهند که برخی از آنها چیزی بیش از یک هفته فیلم نیستند و رسانه های مستقل هم مدام این پز را نقد کرده اند و حالا محمد اطبایی بازاریاب بین الملل فیلمهای ایرانی هم از این کمیت گرایی انتقاد کرده.

محمد اطبایی که از طریق دفتر “مستقلهای ایرانی” شرایط پخش فیلمهایی همچون “دایره” برنده شیر طلایی ونیز را فراهم کرده روی آنتن زنده شبکه سه با ارائه آماری از حضورهای جشنواره ای سینمای ایران گفت: ما تا الان 42000 حضور بین الملی داشتیم از این میان 4700 بار جایزه بردیم و 980 داوری داشتیم.

اطبایی ادامه داد: ما سه نوع جشنواره داریم: واقعی، شبه واقعی و کاذب. ما الان 10500 جشنواره فیلم داریم که ترکیبی از اینهاست و تعداد زیادی از آنان در چند سال اخیر راه افتاده!

اطبایی خاطرنشان ساخت: حضور سینمای ما فقط در 20 در صد جشنواره‌های واقعی و ارزشمند بوده است و حضور ما در 80 درصد جشنواره‌های بی ارزش بوده است. خیلی از این جشنواره ها حتی جایی برای نمایش ندارند و تعداد زیادی از فیلم های ویدئویی و کوتاه ما به آنجا می روند!!!




تابوشکنی در رسانه ملی و افشاگری تکان‌دهنده درباره روسپیان پایتخت!+فیلم

سینماروزان: کمتر پیش آمده در رسانه ملی درباره برخی آسیبهای ملتهب اجتماعی و البته خطرات ناشی از آنها اطلاع رسانی بی پرده شود. زندگی سکس ورکرها یا همان روسپیان و نقشی که اینان در شیوع بیماریهای واگیر و از جمله ایدز دارند از جمله این مضامین ملتهب است.

به گزارش سینماروزان به تازگی در شبکه مستند در «قاب سلامت» مروری ارائه میشود بر مستندهای حاضر در جشنواره سلامت و به تبع آن مجالی فراهم میشود برای صحبت شفاف درباره برخی از این آسیبها.

بررسی مستند «دایره» در «قاب سلامت» که با حضور کارگردانش فرزاد خوشدست و علی آذین متخصص پزشکی-اجتماعی صورت گرفت باعث تابوشکنی و افشاگری درباره روسپیانی شد که ناقل ایدزند.

آذین در این برنامه تعارف را کنار گذاشت و رک و راست گفت: نگرانی مهمی که داریم درباره خانم هایی است که خدمات جنسی در تهران ارائه می کنند که آمار ابتلا به ایدز این افراد بالای 8 درصد شده. این افراد هر روز ممکن است با چند نفر ارتباط داشته باشند و موجب افزایش درصد ابتلا شوند.

وی خاطرنشان ساخت: در بسیاری از کشورها وقتی آمار ابتلا به ایدز در میان روسپیان به 3 تا 4 درصد می رسد نگرانی های گسترده ای ایجاد می شود اما اینجا به 8 درصد رسیده و کسی حواسش نیست. ما واقعا نمی دانیم با چه تعداد افراد اچ آی وی مثبت روبرو هستیم و اعداد دقیق نیست و باید همیشه فرض کنیم اوضاع از آنچه فکر می کنیم خطرناک تر است!!

برای دیدن فیلم این تابوشکنی اینجا را ببینید.




اصغر فرهادی بهتر است یا جعفر پناهی؟ “فروشنده” بهتر است یا “ابد و یک روز”؟

سینماروزان/جواد محرمی: تفاوت عمده سینمای اصغر فرهادی که آثار او را با دیگر فیلمهای تلخ سینمای اجتماعی ایران کاملا متمایز می‌کند پرهیز از کلیشه هاست.

فرهادی این رویکرد را در فرم، قصه، ساختار، شخصیت پردازی رعایت می کند. او در خلق موقعیت ها و کاراکترهایی که نمونه آن زیاد در سینمای اجتماعی ایران دیده شده کلیشه ها را می شکند. دو گانه مرد مذهبی ظالم و و زن مظلوم به عنوان میراث  مسلط آثار صادق هدایت بر ادبیات و سینمای اجتماعی ایران در فیلمهای فرهادی حضور ندارد.

حتی روسپی او در فیلم «فروشنده» هرچند بسیار دور است از زیست بوم این طبقه در روزگار معاصر اما شباهتی به کلیشه های نخ نمای ادبیات و سینمای روشنفکری معاصر ایران ندارد. فرهادی با اینکه خود آدمی مذهبی نیست و در این وادی ادعایی ندارد و با نگاهی کاملا سکولار فیلم می سازد با این حال برخلاف بسیاری از فیلمسازان سینمای اجتماعی ایران هیچ اصراری بر روی آوردن به ارجاعات مذهبی برای محیط  و کاراکترهای نسبتا منفی آثارش ندارد.

او در فیلمهایش علیه مذهب و سنت بیانیه تصویری یا صوتی صادر نمی کند. اصولا کاراکتر فیلمهای  فرهادی خاکستری اند و او به ورطه شخصیت پردازیهای افراطی برای نقشهای منفی نمی افتد. بدمن های آثار او مانند کاراکتر خواهر فروش فیلم «ابد و یک روز» انگشتر عقیق به دست ندارند و قسم خوردن مداوم به نامهای مقدس لقلقه دهانشان نیست.

کاراکتر زن چادری در فیلم «فروشنده» به نسبت غالب آثار اجتماعی سینمای ایران شریف تر، واقعی تر و انسانی تر است. قاعدتا یک زن کامل و الگو نیست چرا که اصولا کاراکترهای آثار فرهادی به طور مطلق سیاه یا سفید نیستند، زن در آثار او مانند هر زن ایرانی دیگری مملو از خصائص مثبت و منفی است. شاید ساده دل باشد اما ابله نیست.  او بر خلاف فیلمهای سیاه نمای روشنفکری از چادر به عنوان نماد منفی استفاده نمی کند. زن چادری در فیلم او به عنوان بخشی از واقعیت جامعه حضور دارد.

کاراکترهای سنتی فیلمهای او مبتنی بر حقیقت جامعه  در درام نقش دارند نه مبتنی بر آنچه فیلمساز قصد حقنه آن را دارد. زن سنتی مانند فیلم «خانه دختر» نفرت انگیز تصویر نشده است. او به این ورطه فرو نمی غلتد چون می داند چنین تاکیدات ابلهانه ای سینما را به ابتذال می کشاند و از عمق آن فرو می کاهد. فرهادی برای کاراکترهایش احترام قائل است و آنها را ملعبه و دستمایه عقده گشایی های شخصی نمی کند.

روسپی که در سینما و ادبیات روشنفکری ایران کارکرد زیادی دارد در فیلم «فروشنده» بدون اینکه دیده شود حضور دارد. البته نسبت به نگاه قدری احترام آمیز او به روسپی فیلم می توان انتقاد داشت اما این نگاه از تفکر اومانیستی او برمی خیزد و نگاهش به روسپی فراملی است و برخلاف سینمای روشنفکری ایران از آن به عنوان دستمایه ای برای تحقیر ملت یا حکومت استفاده نمی کند.

 او از زمان ساخت سریالهای تلویزیونی همچون «روزگار جوانی» و «در شهر» نشان داده بود که دغدغه اجتماعی دارد و جالب است که تا به حال که نزدیک به دو دهه از آن زمان می گذرد در روند فیلمسازی اش دچار نوسان نشده و همان خط دغدغه مندی مسائل اجتماعی را دنبال کرده است. فرهادی فیلمهایش را مبتنی بر انتخاب گزینشی قطعات پریشان و ملتهب جامعه نمی سازد و جامعه را نسبتا نزدیک به آنچه هست روایت می کند. در واقع رئالیسم آثار فرهادی در مقایسه با معیارسینمای ایران وفادارانه تر است.

فرهادی اگرچه به لحاظ فکری در زمره روشنفکران قرار می گیرد اما در آثارش شعار نمی دهد، ادا و اطوار روشنفکری در نمی آورد، داستان و روایت برای او اصل است. بیش از اینکه بخواهد معنا و مفهومی را حقنه کند سعی می کند با رعایت موازین روایی داستان، مخاطبش را همراه کند.

در میان حجم عظیم سینماگران اجتماعی ایران که با ژست رئالیستی به بزرگنمایی ضعفهای جامعه ایران می پردازند و بعضا همه کژیها را با دوز بالا در آثارشان تجمیع می کنند و بسته ای جذاب جلوی روی جشنواره های غربی می گذارند فیلمهای فرهادی نسبتا-تأکید می‌کنم نسبتا- سینمای قابل احترامی را نمایندگی می کند.

 سینمای او اگرچه نماینده مطلوب سینمای انقلاب اسلامی نیست اما ایران را به نسبت آثار فیلمسازان سیاسی سازی چون جعفر پناهی در جشنواره های غربی سرافکنده نمی کند. نکته مثبت اصغر فرهادی این است که سینما بیش از هر چیز دیگری برای او جدی است. او بر خلاف منادیان شعار اساسا غلط هنر برای هنر که اغلب در ورطه سیاسی کاریهای مبتذل غرق می شوند و به آنچه نشخوار می کنند در عمل وفادار نمی مانند، به این نگرش فکری نه در شعار بلکه در عمل قدری پایبندی نشان داده است. البته او به شرایط اجتماعی انتقاد دارد. این انتقاد به طور طبیعی در اغلب آثار او و به ویژه در «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» مشهود است اما زبان هنر برای او بر هر چیز دیگری ترجیح  و البته غلبه دارد. نه اینکه اندیشه ای پشت سینمایش نباشد بلکه همواره از بیرون زدن اندیشه از آثارش پرهیز کرده است.

در آثار او ردی از رئالیسم افراطی سینمای اجتماعی ایران دیده نمی شود، متاسفانه مقلدان او نتوانسته اند از فروغلتیدن در ورطه تاکید صرف بر کژیهای جامعه پرهیز کنند. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یکی از این نمونه هاست که در فرم، میزانسن،  فضاسازی،تکنیک و جنس روایتگری به سینمای فرهادی نزدیک شد و جایزه اش را از ونیز گرفت اما به دلیل ذهنیتها و پیش فرضهای فیلمساز که بر مولفه هایی چون فقر و فلاکت جامعه ایران بیش از هر چیز دیگری تاکید داشت اثری غیر متعادل و افراطی از کار در آمد. مقلدان فرهادی به این مسئله در آثار او توجه نمی کنند که ساختار و فرم سینمایی و در یک کلام سینما در آثار او حرف اول را می زند نه اندیشه سیاسی یا اجتماعی صرف.

آنچه واضح است این است که ایران مدینه فاضله نیست. بزرگترین حامیان انقلاب اسلامی هم منکر این نیستند که جامعه ایران درگیر با معضلات و مشکلات و تناقضهای عدیده ای است. فرهادی داستانهایش را بر بستر همین جامعه بنا می کند و آنچه به تصویر می کشد تجلی بخشی از جامعه ایرانی است. تصویری که فرهادی از جامعه ایران به دنیا مخابره می کند تصویر جامعه ای مدرن و متمدن است با این توضیح که در مدرنترین و متمدن ترین جوامع نیز تناقضات اخلاقی و اجتماعی زیادی دارند و فیلمسازان در همه کشورهای جهان بر بستر این تناقضات فیلم می سازند.

 سرگشتگی و پوچی انسان یکی از اصلی ترین مضامین آثار سینمایی در جوامع پیشرفته است. البته تولید آثار مثبت ، الهام بخش و امید بخش سهم کمی از تولیدات سینمای ایران را به خود اختصاص داده است و این آفت ریشه در غفلت و بی تدبیری مدیران فرهنگی و سینمایی کشور دارد. فرهادی و امثال او به طور طبیعی در چارچوب نگرش و جهان بینی فکری خود فیلم می سازند و از ایشان نباید انتظار داشت همسو با استراتژی انقلاب اسلامی دست به خلق اثر بزنند و کم کاری و بی تدبیری مدیران را با آثارشان پوشش دهند اما همین قدر که فیلمسازانی چون او در بازنمایی جامعه ایران رااه به افراط و تفریط نمی برند خود جای شکر گذاری دارد. آنهایی که معتقدند «فروشنده» بدترین انتخاب برای معرفی به اسکار است اگر تا به حال فرصت نکرده اند فیلم «ابد و یک روز» را ببینند یا به وقت اکران دومین ساخته نرگس آبیار با نام «نفس» را مشاهده کنند تا دریابند فروشنده در مقابل خیلی از آثار، فیلم آبرومندانه تری قلمداد می شود.




فیلمساز توقیفی در کنار فوتبالیست مقیم آمریکا+عکس

سینماژورنال: جعفر پناهی هرچند ممنوع الفعالیت است اما فیلم میسازد و فیلمهایش هم از جشنواره های آن وری جایزه می گیرند!

به گزارش سینماژورنال آخرین فیلم وی “تاکسی” نام داشت که توانست خرس طلای جشنواره برلین را بگیرد.

پناهی به تازگی تصویری اجتماعی از خود منتشر کرده در کنار حسین کلانی قوتبالیست اسبق پرسپولیس که به دلیل تحصیل در آمریکا اقامت این کشور را هم دارد.

جعفر پناهی در کنار حسین کلانی
جعفر پناهی در کنار حسین کلانی



کارگردان توقیفی ایرانی در جمع آکادمی اسکار+عکس

سینماژورنال: آکادمی اسکار بیش از شش هزار عضو دارد که این اعضا در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند.

به گزارش سینماژورنال از جمله اعضای امسال آکادمی جعفر پناهی فیلمسازی است که سابقه ای طولانی در ساخت فیلمهای توقیفی دارد.

فیلم تازه پناهی “تاکسی” نیز از جمله آثاریست که نه فقط در داخل توقیف است که پناهی آن را در دوران ممنوع الکاریش ساخته است.

با این حال این فیلم در جشنواره برلین شرکت جسته و خرس طلای بهترین فیلم را هم گرفته است.

جعفر پناهی به تازگی تصویری اجتماعی از کارت داوری خود در آکادمی اسکار را منتشر نموده است.

کارت مخصوص اعضای آکادمی جعفر پناهی
کارت مخصوص اعضای آکادمی جعفر پناهی