یک روزنامه اصلاحطلب⇐”هنروتجربه” به محلی تبدیل شده برای نمایش فیلمهای بیمخاطب
سینماژورنال: گروه سینمایی کاملا دولتی “هنروتجربه” از همان اولین روزهای راه اندازی اش به یک دلیل مهم که آن هم جدایی این گروه سینمایی از اکران سراسری است با انتقاد رسانه های عمدتا مستقل مواجه شد و البته که این رسانه ها عاقبتی خوش را برای این گونه ایزوله سازی پیش بینی نکردند.
به گزارش سینماژورنال در ماههای اخیر اما دیگر این کارگردانان حاضر در این گروه و از جمله امثال مصطفی آل احمد، خسرو معصومی و وحید وکیلی فر بوده اند که به گلایه از اوضاع اکران در این گروه پرداخته اند.
رسانه های اصلاح طلب در همه این ماهها بیشتر سعی در تبلیغ برای این گروه داشته اند اما به نظر می رسد رفته رفته صدای انتقادات به این رسانه ها هم رسیده است. نمونه اش روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” که در یادداشتی مرتبط با اکران “لانتوری” در این گروه، به صراحت ایراد اصلی این گروه را تبدیل شدن به محلی برای نمایش فیلمهای بی مخاطب دانسته است.
این رسانه البته که از حضور “لانتوری” در این گروه استقبال کرده است و آن را عامل رونق گروه دانسته است اما این را نگفته که اگر بناست فیلمهای دارای سرگروه در این گروه هم اکران شوند اصلا چه نیازی است به دریافت ردیف بودجه دولتی برای راه اندازی یک گروه سینمایی!
متن کامل یادداشت “اعتماد” را بخوانید:
هنروتجربه به دنبال بی مخاطبی نیست
«لانتوري» بهطور واضح و روشن تجربهاي نو در فيلمسازي است؛ شبيهسازي به يك فيلم مستند و اقتباسي وفادارانه و در عين حال همراه با خلاقيت از حادثه تلخ اسيدپاشي «آمنه» جملگي «لانتوري» را به يك تجربه تازه در سينماي ايران بدل ميكند. كما اينكه نهتنها نمونه مشابهي در سينماي ايران ندارد، در كارنامه كوتاه فيلمساز نيز كاري تازه است گرچه همان نگاه تلخ و گزنده درميشيان را به همراه دارد. اين استقبال پرشور از «لانتوري» ابدا هيچ ارتباطي به گيشهاي بودن آن ندارد! چرا كه اتفاقا فيلم آخر درميشيان فيلمي است كه از فرط تلخي و تكاندهنده بودن قاعدتا بايد مخاطب عام را پس بزند؛ مخاطبي كه در سالن سينما دنبال تفريح و خنديدن است و هميشه پولش را به پاي فيلمهاي كمدي ريخته كه دليلي براي استقبال از «لانتوري» ندارد. اين استقبال پيش از هر چيز اصطلاحا به تبليغات منفي پيرامون تيم آن باز ميگردد؛ مثلت رضا درميشيان، باران كوثري و نويد محمدزاده. همهچيز از «عصباني نيستم!» شروع شد. از حذفش در داوري جشنواره فيلم فجر و اعطاي سيمرغ نويد محمدزاده به رضا عطاران؛ توقيف طولاني مدت كه فيلم را با وجود قرارداد اكران باز هم به محاق برد تا عطش ديدن مردم براي اين تيم روز به روز بيشتر شود. در حالي كه اميدي به اكران «عصباني نيستم!» وجود ندارد؛ حالا همان گروه فيلم جديدي روانه پرده كردهاند آن هم با دست گذاشتن روي موضوعي كه باز هم عدهاي در زمان وقوع پي در پياش سعي در انكار و كمرنگ نشان دادن آن داشتند؛ همه اين عوامل مردم را براي ديدن اين فيلم مشتاق ميكند؛ حوزه هنري نيز با دريغ كردن سالنهاي سينمايش اين شوق را در مردم دوچندان ميكند! تا فيلم را در يك شب به ٢٠ سانس فوقالعاده برسانند.
اين اعتراض نشانه چیست؟
اين روزها كه فيلم علاوه بر نمايش در گروه عادي در سينماهاي «هنر و تجربه» نيز اكران ميشود انتقادات بسياري متوجه اين گروه است كه چرا فيلمي كه براي گيشه است و اصلا مخاطب هنر و تجربه ندارد حق فيلمهاي واقعي اين گروه را خورده؟ اين اعتراض تلويحا يعني «هنر و تجربه» مساوي است با فيلمهاي بيمخاطب؟! با هيچ متر و معيار سينمايي «لانتوري» فيلم گيشهاي عامهپسند محسوب نميشود گرچه از داستاني جذاب بهره ميبرد اما نوع روايت ابدا گيشهاي و عامهپسند نيست. اينكه دلايل فرامتني بسياري مخاطب را به سالنهاي سينما ميكشاند و از آنجا كه مخاطب با فيلم خوبي مواجه ميشود تبليغات دهان به دهان مردمي هم به كمكش ميآيد ربطي به گيشهاي بودن آن ندارد.
مهمترین ایراد هنروتجربه تبدیل شدن به محلی برای نمایش فیلمهای بی مخاطب است
البته كه به گروه سينمايي «هنر و تجربه» ايرادات و نقدهايي وارد است كه مهمترينش همين تبديل شدن به محلي براي نمايش فيلمهاي بيمخاطب است! شايد فيلمسازاني كه روزگاري فيلمهاي بيمخاطبشان آرشيو ميشد از اكران فيلمهايشان راضي باشند و بيدغدغه فيلم بسازند آن هم بدون كوچكترين توجه به جامعهشناسي مخاطب اما واقعيت اين است كه فيلمي كه مخاطب خاص دارد زمين تا آسمان تفاوت دارد با فيلمي كه اصلا به مخاطب فكر نكرده است؛ «هنر و تجربه» و سينماتكها در سراسر دنيا فيلمهايي را كه مخاطب خاص دارند به نمايش ميگذارند نه فيلمهايي كه مخاطبي ندارد! چه كسي را خوش بيايد چه خير از منظر جامعهشناسي هنر كسي كه در اثر خويش به مخاطب نميانديشد اصلا هنرمند محسوب نميشود.
وظیفه اصلی این گروه چیست؟
به نظر ميرسد مهمترين ايراد وارده به اين گروه سينمايي با اكران «لانتوري» بهطور عملي خودش را نشان داده است؛ با اكران اين فيلم عدهاي حالا احساس خطر كرده و دارند هشدار ميدهند كه ايها الناس! سينماي «هنر و تجربه» توسط فيلمي گيشهاي غارت شده! نگذاريد فيلمي تجربي كه به خاطر مسائل فرامتني استثنائا پرمخاطب شده جاي فيلمهاي ما را تنگ كند! نگذاريد يك فيلم پرمخاطب به اين گروه راه پيدا كند و اساس آن را زير سوال ببرد! يك نفر محبت كند به دوستان بگويد گرچه «هنر و تجربه» وظيفه اصلياش نمايش فيلمهايي با مخاطب خاص و جدا از جريان اصلي و سينماي بدنه است و بناست امكان نمايش را براي سينماي هنري و تجربي فراهم كند اما قطعا وظيفهاش اكران فيلمهاي بيمخاطب نبوده و نيست.