فائزه هاشمی در گفتگویی با بهاره رهنما بیان کرد⇐فیلمهای ایرانی اکثرا خوب شروع میشوند ولی معمولا در پایانبندی مشکل دارند!/هیچوقت نتوانستم ده نمکی را بهعنوان یک کارگردان بفهمم/هر چه فیلم خوب دیده بودم به طور غیرحرفهای در «اخراجیها» کپی شده بود!!/از بازیگران برجسته تعجب میکنم که چرا با دهنمکی کار میکنند!؟/ایشان جزو انصار حزبالله بودند و مرتب ما را مورد لطف قرار دادند!!/بعد از فوت پدر، پسرها، ارث را به طور مساوی تقسیم کردند!!/چرا بازیگران مرد سه برابر بازیگران زن دستمزد میگیرند؟؟!!/اگر زنان بازیگر اتحاد داشته باشند این اتفاق نمیافتد/خاطرات بدی از عملکرد «مشارکت» به یادم مانده!/همسرم میتواند گلهمند باشد که او را رها کردیم و به انگلیس رفتیم!!/هرکسي ميآمد پيش من و ميگفت شوهرم اذيتم ميکند، ميگفتم خب تو هم بايد او را بزني!!/جوک ساختهاند که بعد از انقلاب، ایران افتاد تو زمینهای ما(!!) ولی اموال بابا بعد از انقلاب، نسبت به قبل از انقلاب کمتر شد!!
سینماروزان: خانواده مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی در هفتههای اخیر به خاطر نمایش مستندهایی نظیر «هاشمی زنده است» و «مثل یک زن» که یکی علیه و دیگری له این خانواده است در کانون توجه قرار گرفته اند.
این توجهات موجب شده بهاره رهنما بازیگری که در دو سال اخیر به خاطر ازدواج با جوانی چندین سال کوچکتر از خودش در معرض انواع سوالات قرار گرفته، به سراغ فائزه هاشمی رفته و درباره دنیای فکریش از او بپرسد.
فائزه هاشمی با اشاره به تقسیم مساوی ارث در خانواده آنها بعد از مرگ پدر اظهار داشت: جالب است بدانيد که بعد از فوت بابا ارث را مساوي تقسيم کردند. پسرها تصميم گرفتند که اين کار را بکنند. حقوق آنها بود. پرسيدم «چه شد که شما ارث را مساوي تقسيم کرديد؟ بابا گفته بود؟» گفتند که نه. گفتم پس خيلي کار بزرگي کرديد. خيلي هم ممنونم، بعد ياسر به شوخي گفت شما در واقع بزرگواري کرديد. چون همه ميگويند که مردهاي خانواده هاشمي، شما و فاطمه هستند، نه ما! بنابراين شما ارثتان را به ما بخشيديد نه ما به شما.
دختر دوم هاشمی رفسنجانی درباره تبعیض در جامعه ایران گفت: معتقدم اگر زنها قوي عمل کنند، از همين زنبودن نیز ميتوانند فرصتهاي ويژهاي بسازند. مثلا در سينما، بازيگران مرد تقريبا سه برابر بازيگران زن دستمزد ميگيرند؛ درحاليکه يک زن بايد از خيلي شرايط خانوادگياش بگذرد براي اينکه بازيگر شود. اگر به منِ نوعي نصف حقوق مرد را بدهند، من نبايد بروم و کار کنم. اينکه ميگويم قوي بايد عمل کنيد، اينجاست. بالاخره آنها مجبورند از يک زن استفاده بکنند ديگر؛ نميتوانند جاي زن، مرد بگذارند که؛ يعني اگر زنها با هم متحد شوند و براي احقاق حقوقشان پافشاري کنند، کمکم درست ميشود… يک زمان است که شما ميخواهيد ناز کنيد يا قبول نکنيد و جايگزين مرد برايت ميگذارند و مثلا مهم نيست بياييد يا نه؛ اگر شما نروی، مدير شرکت مرد دیگری را جایگزین شما میکند؛ اما يک زمانی هست که يک فيلم بازيگر زن نياز دارد و اصلا نميتوانند جاي او در فيلم مرد بگذارند. اگر ما زنها با هم تشکل صنفي و اتحادي داشته باشيم، آنوقت ميتوان نتيجه گرفت.
فائزه هاشمی در چرایی عدم ورود به مجلس ششم بیان داشت: در مجلس ششم ليست مشارکت رأي آورد. بر اساس توافقات بين حزب کارگزاران و آنها و بدون نظرم قرار شد نام من در ليست آنها هم باشد. من نپذيرفتم چون ميديدم که مسائل سياسي جايگزين اخلاق و عدالت و انسانيت و همه اينها شده است. خلاصه اينکه ليست مشارکت رأي آورد و من رأي نياوردم. خيليها گفتند اگر در ليست مشارکت بودي رأي ميآوردي، گفتم خب به چه قيمتي؟ دوران خوبي نبود. خاطرات بدي از عملکرد اينها برايم باقي مانده است. بهویژه در ارتباط با بابا.
هاشمی با رد جدایی از حمید لاهوتی درباره چرایی سفر به انگلستان بعد از توقیف روزنامه «زن» اظهار داشت: پسرم، حسن، همراهم بود؛ تنها نرفتم. خانواده را رها نکردم. دخترم هم ازدواج کرده بود، ولي مرتب پيش ما ميآمد و ميرفت. فقط همسرم ميتواند گلهمند باشد که او را رها کرديم و رفتيم. او هم در رفتوآمد بود؛ بنابراين اولا که من با نيمي از خانواده آنجا بودم. ثانیا درست است که من خيلي گرفتار بودم، ولي بچههايم همهجا با من بودند. اينطور نبود که بچههايم را رها کرده باشم.
دیدگاه فائزه هاشمی پیرامون برخورد با شوهران بداخلاق چنین است: اصلا هرکسي ميآمد پيش من و ميگفت شوهرم اذيتم ميکند، ميگفتم خب تقصير خودت است، مثلا ميگفت من را کتک ميزند… ميگفتم خب تو هم بايد او را بزني. او اگر يک بار دست روي تو بلند کرد و تو هم همانطور پاسخ دادي، ديگر تکرار نميشود. حالا يک داستان بانمک هم هست. همان اوايل انقلاب يکي از همکارهاي فاطي برايش تعريف ميکرد که شوهرم مرتب من را ميزند و فاطي هم همين حرف را به او ميزند. چند ماه بعد آن آقا ميآيد و ميگويد اين خانم تحويل خودت. من طلاقش دادم تا تو باشي به اين ياد ندهي با من چه کار کند. بله. من معمولا خيلي خانمها را تشويق ميکنم که مواظب حقوقشان باشند چون اعتقادم بر اين است که معمولا مردها به خودي خود در خانه زورگو نيستند. زنها از ابتدا زندگي را واميدهند، در مقابل هر چيزي کوتاه ميآيند. همه چيز را براي همسرشان ميخواهند. البته زنها با عشق و علاقه اين کار را ميکنند. گاهي مردها ظرفيت اين همه محبت را ندارند و کمکم دچار توهم ميشوند و بر خانم سلطه پيدا ميکنند و رفتارهاي بد شروع ميشود.
فائزه با اشاره به تمکن مالی پدری گفت: جوک ساختهاند که از آقاي هاشمي پرسيدند چه شد که پولدار شدي؟ گفت ما چند باغ داشتيم. انقلاب شد. ايران افتاد تو زمينهاي ما. اموال بابا بعد از انقلاب، نسبت به قبل از انقلاب کمتر شد. بعد از انقلاب ديگر وقت رسيدگي به باغها و توسعه آنها را نداشت.
فائزه هاشمی درباره علایق سینماییش اظهار داشت: فیلمهای ایرانی اکثرا خوب شروع میشوند ولی معمولا در پایان بندی مشکل دارند. من حرفهای فیلم تماشا نمیکنم و پیش میآيد که بعضی اوقات میرویم سینما. جمع دوستانهای داریم كه برنامهریزی میکنند که با هم به سینما برویم. قبلا خیلی از فیلمهای جشنواره فجر را میرفتم. ولی سالهاست که دیگر نمیروم، فیلمهای پناهی، کیارستمی، فرهادی، کمال تبریزی، خانم بنیاعتماد و میلانی و تعدادی دیگر از کارگردانها را هم دوست دارم. فیلمهای با موضوع زنان معمولا برایم جذابتر است. فیلمهاي پرستویی و بعضی از کارهای بهاره رهنما را هم خیلی دوست دارم؛ مثلا فیلم نان، عشق و موتور هزار.
فائزه با کنایه به مسعود ده نمکی ادامه داد: خب من هیچوقت نتوانستم ده نمکی را بهعنوان یک کارگردان بفهمم. فیلم «اخراجیها»ی او را دیدم. به نظرم بیشتر کپی بود. درواقع هر چه فیلم خوب دیده بودم، به صورت غیرحرفهای در فیلم اخراجیها کپی شده بود. واقعا تعجب کردم آن همه فروش برای چه بود؟من یک فیلم بیشتر از ایشان ندیدم و اصلا به دلم ننشست. تعجب کردم از بازیگرهای برجسته که چرا با ایشان کار کردند. بههیچوجه نمیتوانم ارتباط فکری و ذهنی با او برقرار کنم. اگر خصومت شخصی با ایشان داشتم که برای تماشای فیلمشان نمیرفتم. فکر کردم شاید اصلاح شده و از کارهای انحصارگرایانهاش دست برداشته است، ولی دیدم نه. قضاوت نادرستی بود. ایشان جزو انصار حزبالله بودند و مرتب ما را مورد لطف قرار میدادند.