1

برادران لیلا؛ حکِّ شعار بر سنگ مستراح!؟

سینماروزان/حامد مظفری: در برخورد با #برادران_لیلا میتوان غمگساری کرد در چرایی قاچاق و آه و حسرت که آی ددم یاندی چرا راه نیامدند که مجوز اکران بگیرند، ولی راه دومی هم هست و آن میشود مرور فیلم و ارزیابی از منظر یک محصول کن‌رفته! چرا؟ تا بوده، قاچاق بوده ولی سود در تولیدی هم هست امنتدادبخشِ فعالیت بی‌‌ریسک قاچاق‌زدگان.

آغاز: مثل متری شش و نیم و ابد… دیر شروع میشود ولی وقتی در خانه روی مبل لم داده اید خسته‌کننده نیست چون انبوه بازیگر گران هر جا که داخلی یا خارجی، جمع می‌شوند نمک می‌پاشند و طنازی که عیش‌تان کوک شود ولی باز آن قدر کش می‌دهد تا تمام کند که شاید روی مبل هم کسل کند. اینکه فیلم در اروپا اکران می‌شود و نمی‌ترکاند برای همین نیست؟

متن: پر از شعار درباره فقر و بدبختی و بیکاری و منتهی‌الیه‌ش آنجا که پدر! بله پدر خانواده به بچه ها می‌گوید هر که ناراحته از این خونه بره! که لابد می‌دانیم طعنه به کدام مجری و کدام شبکه و کدام رسانه و کدام طیف است.

ساختار: پر از کاسه توالت از ابتدا و زور زدن پدر گرفتار یبوست و هی فشار و هی فشار و منتهی‌الیه‌ش ریختن چهل سکه کنار کاسه توالت، چه زیبایی شناسی از تصاویر مستراح ایرانی در ذهن دارد و چه استتیکی در آن دیده معلوم نیست که مستراح و یبوست شده موتیف کارهایش ، این یبوست بدجوری به درون فیلم سرایت کرده است !

حرف: پر از دیالوگ‌های کودکانه و یادمانِ فیک‌سرایی‌هایی که به حسین پناهی و هدایت و امثالهم نسبت می‌دهند.

پروداکشن: ای آقا! کاسه توالت که همان ابد، خانه که همان ابد! حتی گریم نیره فراهانی در نقش مادر یادآور شیرین یزدان بخش در ابد، راه انداختن بیزنس خانوادگی مثل ابد و…! آهان، یادم آمد، در آن نماهای کارخانه و ترحیم تا دلتان بخواهد هنرور ریخته جلوی دوربین! و ایضا در سکانس‌های عروسی! که فرهاد ادای رقص دی کاپریو در #گرگ_وال_استریت» را دربیاورد؟! پدرجان او گرگ وال استریت بود که آن طور می‌رقصید ، نه بدبختی که توالت‌شوی پاساژ است  و فیلمساز به زور میخواهد بقبولاند خیلی بدبخت است، راستی میان پرانتز ،چقدر هزینه تولید شده؟ چقدر ش بابت تولید رفته؟ چقدرش بابت بازیگر؟ چقدرش بابت تراول‌هایی که در شب عروسی روی سر پورصمیمی ریختند؟ چقدرش برف شادی تولد؟ اخباراتی‌ می‌داند؟

بازی: هر قدر فرهاد اصلانی خوب-و یادآور آثار ماندگارش در دوران عاشقی علیرضا رئیسیان و زندگی خصوصی حسین فرحبخش- و سعید پورصمیمی به‌اندازه و مهدی حسینی‌نیا فکرشده، ترانه و نوید بی‌حس و رها و یله و دیالوگ‌ها را باسمه‌ای ول می‌کنند وسط نما. تقصیر اینها نیست؟ تقصیر اوست که انبوه شعار را قلمبه کرده در دیالوگ‌های نوید و ترانه. فقط یک جا نوید درگیر می‌شود با مهدی حسینی‌نیا و چون خبری از آن شعارها نیست، حسابی خودش را رو میکند‌. حالا می‌شود ارزش کار درمیشیان در عصبانی نیستم و لانتوری را بیشتر درک کرد که چگونه عصیان را عجین کرد با نوید و هومن سیدی بهره‌اش را برد در مغزها… ولی اینجا که بنا بر عصیان‌شکنی بوده چون ریموت کنترل در کار نیست، شمایل جدید جواب نداده…

نقطه عطف: #دختران_انتظار! که اینجا شده  #پسران_منتظر برای  فرونشستنِ طوفان بازار سکه و ارز! آن هم پس از بیست و‌چند سال از نمایش آن فیلم خاطره انگیز.

برادران لیلا
برادران لیلا

پایان‌بندی: تا دلتان بخواهد! چندین و چند بار پایان می‌پذیرد ولی دلش نمی‌آید تمام کند و آن قدر ادامه می‌دهد تا مثلا پدرسالاری را بمیراند؟ یکی گفت اگر پدرسالاری نبود می‌شد خیر مدرسه‌ساز را جلب کرد برای کاسه‌توالت‌نمایی؟ مگر اینها حین حیات پدرسالار، سینه‌زن علم ناپدری‌سالار نشدند!؟

جوک: شعارهای ظاهرا متفکرانه و باطنا توخالی ترانه خطاب به پدر و مادر و سیستم تربیتی که لابد دلبری کند از آن طرف؟ وقتی دیالوگ در دهان ترانه نمی‌چرخد چه انتظاری است که در ذهن مخاطب بچرخد؟ نتیجه‌ی محتوم خلط کردن بازیگری با کنش سیاسی‌نمایانه از نوع مجازی.

پرسش:
اگر یک لشکر چهره از نوید و سعید و فرهاد و پیمان و ترانه و..‌. نبودند، اساسا متنی چنین قحطی‌زده امکان تولید می‌یافت؟ مقایسه کنید با #مثلث_غم که نخل طلای کن۲۰۲۲- بی‌عایدی برای اینها- را گرفت! کشش و یکپارچگی متن در ساخته روبن استلوند چنان سوار است بر نام بازیگران که حتی خواندن سیناپس هم غرق‌تان می‌کند ولی اینجا مدام منتظریم که فرهاد یا سعید وارد کادر شوند تا از رخوت بگریزیم!

ختم کلام : ویسکونتی سازنده ی #روکو_و_برادرانش یک فیلمساز بود و احتمالا از اینکه فقط یک فیلمساز باشد و کارش را به خوبی به پیش ببرد ، راضی و خرسند. او و امثال او نمی‌خواستند در کمال عافیت وسط صحنه بخوابند و هم فیلمساز باشند و هم فعال اجتماعی و سیاسی و حتی اگر شانس رو کرد قهرمان سیاسی!

حامد مظفری منتقد سینما و روزنامه‌نگار
حامد مظفری منتقد سینما و روزنامه‌نگار




خانه سینما یا خانه رئوس؟/دوئل روی آنتن زنده با رییس مستعفی هیات مدیره خانه سینما!

سینماروزان: مناظره پیرامون عملکرد یک دهه اخیر خانه سینما روی آنتن زنده رادیوگفتگو و در برنامه سینمامعیار با حضور رضا اورنگ (منتقد)، محمدعلی نجفی (رئیس قبلی هیات مدیره خانه سینما) و حامد مظفری (منتقد و روزنامه‌نگار) با اجرای امیرعباس صباغ برگزار شد.

رضا اورنگ منتقد و مدرس سینما در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو اظهار داشت: وقتی خانه سینما بودجه کلان از ارشاد می‌گیرد پس چطور می‌گوید سازمان سینمایی در کار ما دخالت نکند؟ اگر خانه سینما متکی به خودش بود این تناقض شکل میگرفت؟

اورنگ تاکید کرد: خانه سینما سه تا ساختمان دارد ولی یک درمانگاه ندارد! خانه سینما سه تا ساختمان و کلی حقوق‌بگیر  دارد ولی یک تعاونی مصرف ندارد! آخر این چه جور کار صنفی است که بعد از سه دهه، حداقل‌ها از اعضا دریغ شده. تمام کاری که کرده اند اینکه یک بیمه حداقلی به اعضا داده‌اند که آن هم فایده چندانی ندارد چون نه بازنشستگی مناسبی دارد و نه اصلا بیمه بیکاری دارد.

عسکرپور لطف!!! کرد و پذیرفت که وارد هیات مدیر خانه سینما شود

#محمدعلی_نجفی در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو گفت: سه نفر در هیات مدیره قبلی خانه سینما بودند که علاقه ای نداشتند خانه سینما اثرگذاري لازم را داشته باشد و ثبت قانونی شود ولی درنهایت پنج نفر شدیم در هیات مدیره در مقابل دو نفر مخالف که آنها را از جلسه بیرون کردم تا منوچهر شاهسواری مدیرعامل گردد. قرارم با شاهسواری این بود که با هم بیاییم و با هم برویم ولی چون استعفای شاهسواری، رسانه‌ای شد من هم استعفای خودم را رسانه‌ای کردم.

نجفی ادامه داد: به هیات مدیره خانه سینما ربطی نداشت که در #می‌تو ورود کند! اعضا هر مشکلی دارند باید به روسای صنوف زیرمجموعه خانه مراجعه کنند و درباره بحث می‌توی خانه سینما نیز بارها گفتیم هر بازیگری که ادعایی دارد به کانون بازیگران، مراجعه کند.

نجفی پیرامون انفعال صنفی خانه سینما گفت: با یک هیات مدیره بی اخلاق و بی حرکت روبرو بودیم که حتی تلاش کردند مجمع اخیر هم برگزار نشود و خودشان باز در هیات مدیره باشند ولی بالاخره مجمع را برگزار کردیم…اصلا چرا سینمای انیمیشن باید نماینده می‌داشت در هیات مدیره؟؟ اصلا ربط سینمای انیمیشن با سینمای حرفه ای؟؟

محمدعلی نجفی با اشاره به انتخابات اخیر خانه سینما مدعی شد: عسکرپور لطف!!! کرد و پذیرفت که وارد هیات مدیر خانه سینما شود. البته گزینه اصلی تهیه‌کننده ها منوچهر محمدی بود که منصرف شد و در نهایت عسکرپور وارد شد. بعد از انتخابات اخیر خانه سینما بعد از مدتها با خیال راحت خوابیدم و به نظرم با این انتخاب، بسیاری از مشکلات حل شد!!!

بعد از سی سال به کارگری کردن صنوف افتخار میکنند؟

حامد مظفری روزنامه‌نگار و منتقد سینما در برنامه سینمامعیار در واکنش به اظهارات نجفی بیان داشت: وقتی همه‌ی دستاورد مدیری می‌شود ثبت کارگری صنوف خانه سینما درباره چه صحبت کنیم؟ بعد از حدود سه دهه حالا با افتخار از ثبت قانونی می‌گویند ولی خودشان هم واهمه دارند که بگویند خانه سینما را ثبت کارگری کرده ایم و سعی می‌کنند به جای کلمه #کارگری از واژه ثبت قانونی استفاده کنند.

مظفری ادامه داد: صنوف سینما با ثبت قانونی مشکل نداشتند بلکه با کارگری شدن مشکل داشتند. صنوف هنوز هم می‌گویند اگر بنا بود کارگری شویم اصلا چرا خانه سینما تاسیس شد؟ همان سه دهه قبل همه سینماگران را سوق می‌دادند به خانه کارگر و تمام.

حامد مظفری افزود: دوستان دلیل کم کاری معیشتی در سال‌های اخیر را تلاش برای قانونی یا همان کارگری کردن میدانند، پس برای قبل‌تر چرا به سراغ ارتقای امور رفاهی نرفتند. چرا بعد از سی سال هنوز سینماگران بیمه بیکاری ندارند؟

این روزنامه‌نگار تاکید کرد: اینکه یک مدیر چندشغله باز وارد هیات مدیره می‌شود و رئیس قبلی هیات مدیره، از این ورود خوشحال است خود گویای وضعیت صنفی خانه سینماست. مگر ایشان همان مدیری نیست که به محض انتخاب به عنوان مدیرعاملی یک نهاد هنری، باعث جدایی تماشاخانه این نهاد شد؟

حامد مظفری درباره آینده خانه سینما گفت: زمانه عوض شده و نمی‌شود مثل قبل با خودمحوری، پیش رفت؟ هیات مدیره خانه سینما چاره‌ای ندارد جز اینکه به سمت کار معیشتی و رفاهی برود به خصوص که در سال‌های اخیر صندوق هنر سعی کرده به طور مستقیم اهالی سینما را تسهیلات دهد و نقش واسطه‌گری خانه کم و کمتر میشود‌.

وی خاطرنشان ساخت: اینکه تصور کنیم با تشکیل هیات مدیره جدید، اختلافات درونی خانه پایان خواهد یافت، ساده‌لوحی محض است. هیات مدیره تازه نه تنها یکدست نیست که احتمالا به زودی و بر سر کوچکترین مساله، دودستگی آن را خواهد گرفت چون افرادی صنفی مانند علی لقمانی و حبیب اسماعیلی -که بی حاشیه کار صنفی می‌کنند- بعید است حوصله سیاسی‌بازی چندشغله‌ها را داشته باشند.

حامد مظفری ابراز امیدواری کرد: رئوس جدید خانه دو راه دارند؛ یا همان سیاسی بازی‌های سابق را ادامه دهند یا اینکه یک بار برای همیشه دور سیاسی بازی را خط بکشند و با خود عهد و پیمان ببندند برای ارتقای معیشت صنف که امیدواریم اتفاق دوم بیفتد.

چرا از افرادی تعریف میکنید که عامل مشکلاتند؟

رضا اورنگ در پایان برنامه و در واکنش به محمدعلی نجفی گفت: چرا رئیس مستعفی هیات مدیره خانه سینما از افرادی تعریف و تمجید می‌کند که در ادوار قبل عامل مشکلات فراوان بوده‌اند؟ چرا ایشان فکر می‌کند با افراد چندشغله ویژه‌خوار می‌توان خانه سینما را به سامان رساند؟ این چندشغله‌ها قبل‌تر چه کردند.

اورنگ تاکید کرد: اگر تهیه‌کننده ها به اتحاد رسیدند و اوضاع صنف تهیه‌کنندگی درست شد آن وقت اوضاع خانه سینما هم درست خواهد شد. وقتی دغدغه مرفهان سینما، معافیت مالیاتی و رهایی از مالیات است معلوم است که حواس شان به گرفتاری های تنگستان صنف نخواهد بود.

خانه سینما یا خانه رئوس؟/مناظره روی آنتن زنده با حضور رضا اورنگ، محمدعلی نجفی و حامد مظفری در باب عملکرد صنفی خانه‌ای با پسوند سینما
خانه سینما یا خانه رئوس؟/مناظره روی آنتن زنده با حضور رضا اورنگ، محمدعلی نجفی و حامد مظفری در باب عملکرد صنفی خانه‌ای با پسوند سینما




بهارِ بی‌گل! ⇐عاقبتِ وجدان‌داری در مکاره #مجبوریم

سینماروزان/حامد مظفری:

+مستندسازی از کوچه و خیابان و شهرنگاری به جای لولیدن در خانه‌های قمرخانمی و دور هم جمع کردن جماعت عملی دور قمر!

-تصویری تیپیکال و طوسی‌وار از بازاری متشرع نازا!! بازار هم نمی‌زاید که بهای سزارین سر به فلک گذاشته؟

+نماهایی رئالیستی از بازار مکاره پزشکی قانونی و انبوه پرونده‌های با‌دلیل و اغلب بی‌دلیل علیه پزشکان و نقبی به ریشه شکل‌دهنده پزشکان-گودبردار

+استفاده مناسب از بازیگران حرفه ای در نقش‌های خرد ولی موثر در درام؛ چه خوب که به جای نابازیگر و دستیار دو و سه، بازیگر حرفه‌ای گذاشته در خلل و فرج.

+کمانچه کیهان کلهر که در سکانس‌های عملی‌گراف سرمی‌رسد و عجبا آن قدر عملی دور و برمان زیاد شده که اغراق‌ها نیز طبیعی از کار درآمده!

+لحن گزارش ژورنالیستی که مستندطوری را محاط کرده بر اثر

-بازی سرد نگار که بیش از حد اسیر تیپ وکلای سیاسی‌باز چپ‌زده شده! چه کسی گفته وکیل منادی حقوق زنان نباید لبخند بزند؟ اگر در واقع هم این طور است، غلط است و تکرار غلط، غلط است.

+حرف زدن از خیریه هایی که به جای تلاش برای بازپروری، سرنگ اختصاصی می‌دهند

+کاهش شتاب تقطیع و کاستن از بیقراری سابق که شاید ناشی از پا به سن گذاشتی است! همه پیر می‌شویم که از تکرار برهیم؟

+شیفت‌های بجا از شاکی به متشاکی‌عنه؛ از گلبهار و موکل به پزشک زنان؛ از وکیل همراه به وکیل خودرای و از پزشک ناتو به پزشک همراه

+شکل دهی بموقع پیچ معمایی جهت کشف علت نازایی

+نمايش بجای معضلات بیمارستان‌های دولتی که فراوان، مریض دارند و اندک، امکانات

+ترس از مواجهه آخر و واگذاری گوی به قدمای صالح قوم!

دیالوگ:

—اینجا سخته ولی اونجا غربته، اینجا هم غربته! غربت، غربته!!!

—دارن یه کاری میکنن بزاری بری!! هلت میدن که بزاری بری

—فکر میکنی اگه شکمشو باز کنی میرسی به اثر انگشت دکتر پندار؟

–قانون، دردو میفهمه؟

–انگیزه سقط میتونه پول باشه، انگیزه لوله بستن چی؟

سکانس:

–پایان کار آحاد جماعت با ملودی گنجشکک اشی مشی و آرشه کمانچه کیهان کلهر

نتیجه اخلاقی:
—عاقبت وجدان‌داری ؛ پناه بردن به باغبانی !

تحلیل فیلم مجبوریم
تحلیل فیلم مجبوریم




روی آنتن زنده و با حضور #حامد_مظفری و #شهاب_شهرزاد مطرح شد⇐چرا هزینه راه اندازی گروههای مثلا تجربی بی مخاطب یا برپایی جشنواره مثلا جهانی را صرف بازسازی سینماهای اروپا و عصرجدید نکردند؟/چرا بودجه مصروفه برای جشن های متعدد بظاهر صنفی را صرف احیای سینماهای نوستالژیک نکردند؟/اگر واقعا دلشان برای سینماهای قدیمی میسوزد برای یک یا دو سال هیچ جشنی برگزار نکنند و به جایش هزینه کنند برای بازسازی یکی از این همه سینمای فرسوده!!

سینما روزان: انحلال سینما به معنای تغییر کاربری نیست و اساسا سازمان سینمایی نمی تواند دستور تغییر کاربری دهد چون صدور دستور تغییر کاربری برعهده مقامات شهری است.

#حامد_مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما با بیان مطلب فوق در برنامه #حوض_نقره رادیو ایران با حضور #شهاب_شهرزاد گفت:  آنچه درباره سه سینمای اروپای جمهوری و استیل جوادیه و عصرجدید طالقانی از سوی سازمان سینمایی اعلام شده فقط انحلال است و نه تغییر کاربری.

وی ادامه داد: این سه سینما مدتها قبل از دستور انحلال تعطیل یا نیمه تعطیل بوده اند و جالب اینکه در آن دوران برخی از آنها که امروز مخالف انحلال هستند حتی یک خط در لزوم رسیدگی به این سینماها ننوشتند. در آن زمان که با صرف هزینه هنگفت گروههایی مثلا تجربی یا جشنواره های موسوم به جهانی راه انداختند کم نبودند رسانه های مستقل که خواستار خرج این هزینه ها برای بازسازی سینماهای فرسوده شدند ولی هیچ کس توجه نکرد. سينما بلوار آن قدر رها شد که در نهایت دانشگاه علوم پزشکی به سراغش آمد. چرا هزینه راه اندازی گروههای مثلا تجربی بی‌مخاطب یا برپایی جشنواره مثلا جهانی را صرف بازسازی سینماهای اروپا و عصرجدید نکردند؟

#شهاب_شهرزاد مجری-کارشناس برنامه حوض نقره با اشاره به از بین رفتن هویت فرهنگی با تغییر کاربری سینماها گفت: درست است که نیاز داریم به سالنهای مدرن و به روز ولی تاریخ فرهنگی مملکت را باید حفظ کرد و بخش عمده ای از تاریخ هنر ایران همین سینماهای قدیمی هستند.

شهاب شهرزاد گفت: چرا مدیران ارشاد در تعامل با مدیران میراث و مدیران شهری شرایط بازسازی یک یا چند از این همه سینمای نوستالژیک را فراهم نمیکنند تا آیندگان بدانند سینمای ایران چه تاریخی داشته و مردمان در چه سالنهایی فیلم دیده اند؟ واقعا خجالت دارد که با وجود این همه بودجه در ساختار دولتی فرهنگ حتی یک از این همه سالن قدیمی را بازسازی نکرده اند. مدیریت فرهنگی که فقط تولید فیلم نیست!!!

حامد مظفری گفت: در سالهای قبل گفتیم بودجه محفل سازی به شکل گروههای مثلا تجربی یا جشنواره های موسوم به جهانی را صرف بازسازی یکی دو سینمای فرسوده شهر و استقرار به عنوان مرکز جشنواره ها کنید ولی این کار را نکردند چون اینکه بودجه ای را صرف بازسازی یک ساختار کنید خیلی دشوارتر از راه اندازی محفل است.

این روزنامه نگار در برنامه حوض نقره رادیوایران گفت: آقایان ترجیح دادند که بودجه ها را صرف استخدام کارمند و توزیع پول برای مجیزگویی کنند و نتیجتا از اصول اساسی جاماندند.

حامد مظفری تاکید کرد: الان هم دیر نشده و همچنان کلی هزینه صرف می کنیم برای برگزاری جشنها و جشنواره های محفلی که به نام صنف و به کام ویژه خواران تلف میشود. اگر واقعا دلشان برای سینماهای قدیمی میسوزد برای یک یا دو سال هیچ جشنی برگزار نکنند و هزینه کنند برای بازسازی یکی از این همه سینمای فرسوده شهر.

شهاب شهرزاد و حامد مظفری در برنامه حوض نقره رادیو ایران پیشنهاد تعطیلی محافل بودجه خوار و احیای سینماهای نوستالژیک را دادند
شهاب شهرزاد و حامد مظفری در برنامه حوض نقره رادیو ایران پیشنهاد تعطیلی محافل بودجه خوار و احیای سینماهای نوستالژیک را دادند




#راز_بقا یا کنسرت قلب و عروق!؟

سینماروزان: #حامد_مظفری در تحلیلی بر سریال #راز_بقا در خبرگزاری #ایرنا نگاشت: نمایش بلاهت اصیل یا تصویرسازی فرازهایی از زندگانی ابلهان بالذات، از دیرباز یکی از روش‌های شکل‌دهی به کمدی‌ موقعیت‌های مفرح بوده است. از آثار جری لوئیس و دیتر هالروردن(دیدی) گرفته تا آثار نورمن ویزدم و برادران مارکس اغلب با مایه‌هایی از بلاهت بالذات مواجهیم.

از کمدی‌های خاطره‌ساز سینما و تلویزیون ایران اگر بخواهیم مثال بزنیم مثلا فیلم ای ایران ناصر تقوایی پیش روست با گروهبانی ابله-با بازی اکبر عبدی- که مخلصانه(!)می‌خواهد در آستانه انقلاب، از کیان طاغوت دفاع کند و همین است که فراوان موقعیت طنز ایجاد می‌کند. در فیلم اجاره نشین‌های داریوش مهرجویی، انبوه مستاجران ساختمان مستعمل همچون ابلهان بالذات گرد دلالی به نام باقری جمع شده‌اند که به هر سازی بخواهد آنها را می‌رقصاند! از نمونه های متاخر می‌توان به فیلم ایران برگر مسعود جعفری جوزانی -برآمده از فیلمنامه چگونه آموختیم پیتزا بخوریم و خوشبخت باشیم محمدهادی کریمی- اشاره کرد که در آن امرالله و فتح‌الله شاه‌ابلهانی هستند که می‌خواهند رعیت ابله‌تر از خویش را اسیر نفسانیات انتخاباتی خویش کنند.
یا در سریال‌های رضا عطاران مثل خانه بدوش و متهم گریخت و بزنگاه کاراکترهای محوری-با بازی حمید لولایی و سیروس گرجستانی- نوعی بلاهت بالذات دارند که کلی موقعیت کمدی می‌سازد.

سعید آقاخانی که اتفاقا به عنوان نویسنده یا بازیگر در برخی سریال‌های عطاران حضور داشته، در سه فصل سریال نون‌.خ، به خوبی تسلط خود بر تصویرسازی ابلهان بالذات را نشان داده بود.
حالا در سریال راز بقای سعید آقاخانی که از طریق فیلمنت عرضه شده این تسلط بر نمایش ابلهان بالذات به کمال رسیده.
راز بقا نه فقط در شخصیت سازی نفرات اول داستان که رحیم و برادرش باشند بلکه در تصویرسازی پیرمرد عشق شطرنج، خان فادری که دنبال قاچاق گاندوست، مرد میانسالی که در سودای مدیریت دولتی است و حتی دختربچه ای که مدام خس و خاشاک را با آب ترکیب کرده و به خورد اقوام می‌دهد، نوعی بلاهت در ذات را نمایش می‌دهد.
جماعت ابله در سریال جنب و جوش بالا دارند، این طرف و آن طرف می‌روند، با غوره سردی می‌کنند و با مویز، گرمی و مدام خنده می‌آفرینند.

سریال #راز_بقا چگونه پیش میرود؟؟
سریال #راز_بقا چگونه پیش میرود؟؟

رندی یا سیاسیت سعید آقاخانی آنجا بوده که یکی از معدود شخصیت‌های غیرابله خویش را پیرمردی کاملا اخلاق مدار قرار داده که بدجوری گرفتار دور باطل ابلهان سریال است. این گرفتاری در سکانس دوره شدن این پیرمرد-که کاملا اتفاقی(؟!!) نقشش را خود کارگردان ایفا کرده-توسط جماعتی که به گمان رویین‌تن شدن، سر بر ضربان قلب پیرمرد گذاشته‌اند، به خوبی خود را نشان می‌دهد؛ سکانسی که خودِ پیرمرد نام کنسرت قلب و عروق را بر آن گذاشته!

بلاهت‌بار بودن البته که همواره اسباب شکل گیری کمدی موقعیت نمی‌شود چون بالذات بودن بلاهت است که کمدی می شود و ساخت و ساز پرسوناژهای با این ویژگی، کار هر کس نیست‌‌.
همزمان با راز بقا، کمدی هایی دیگر هم در تلویزیون و هم در پلتفرم ها در حال عرضه اند که اتفاقا خواسته اند حول همین ابله بودن، مانور دهند و نتوانسته اند چون کپی بوده اند و رونویسی از دست دیگران.

راز بقا که تهیه‌کنندگی را مصطفی احمدی انجام داده، حداقل در معیارهای داخلی، کاراکتر کپی ندارد و شاید جاهایی به پارودی شبیه باشد در شوخی با محصولات هالیوود و بالیوود، ولی بلاهت آدم‌هایش ذاتی است و پیش برنده درام.

شاید یک دلیل اینکه آقاخانی خوب می‌تواند ابلهان بالذات را در کمدی موقعیت قرار دهد از تجربیات بازیگری خودش نشأت گرفته باشد؛ او در انبوه فیلم و در گونه‌های متنوع از کمدی‌های مختلف مثل ضدگلوله و بعدازظهر سگی سگی و پیتزا مخلوط تا آثاری کاملا تلخ همچون خون شد، خداحافظی طولانی، اروند و کامیون ، ایفای نقش کرده و همین تسلطش بر شخصیت سازی را بالا برده‌. او چون بازیگر-کارگردان است به خوبی می‌تواند فضا را برای غرق کردن بازیگر در سکانس ایجاد کند آن هم با نوعی کاریزمای متعادل که هم بشود تسلط را بر صحنه حاکم کرد و هم ریزه‌کاری‌های بازی‌ها را بیرون کشید.

سریال راز بقای فیلمنت خط داستانی واحدی به معنای معمول ندارد و سعی کرده به جای داستان روتین واحد، بلاهت شخصیت‌هایش را با خرده داستان‌های مختلف و ماجراجویانه متعدد به مخاطب معرفی کند و بعد در کارزار هویدا شدن شمایل رویین‌تنانه کاراکتر اصلی، اتفاقات بعدی را بچیند.

راز بقا یک کمدی-ماجرایی-فانتزی مخاطب‌پسند است که جاهایی شکل آثار ابرقهرمانی مارول را به خود می‌گیرد ولی چون این ابرقهرمانی تنیده با کمدی و فانتزی و در عین حال بلاهت بالذات کاراکترها است، در مختصات داخل جواب می‌دهد و مخاطب وطنی می‌تواند ابتدا بلاهت کاراکتر رحیم را به عنوان شخصیتی ضدگلوله که هیچ مرگی بر او کارگر نیست، باور کند و سپس با بقیه آدم‌ها همراه شده و داستان را پی گیرد…




در گفتگویی پرچالش روی آنتن زنده مطرح شد⇐وزیر می‌تواند فیلمی را دوست نداشته باشد ولی نباید کلیت سینما را زیر سوال ببرد و از آن مهم‌تر اینکه وزیر نباید مدام حرفهای متناقض بزند!/آقای وزیر! هم باید به مخاطب “قهرمان” احترام بگذارید و هم به مخاطب “دینامیت”!/ اینکه وزیر، حرف اشتباه خود را پس گرفت، خوب است ولی تناقض‌گویی وقتی دائمی شود، کل عملکردها را زیر سوال می‌برد!/اگر وزیر ارشاد، محمد خزاعی را رئیس سینما کرده بگذارد خزاعی کارش را انجام دهد!/چرا خزاعی را زیر فشار گذاشته‌اند که نتواند نیروهای حرفه‌ای را در زیرمجموعه‌ها بگمارد؟/افزایش فشار بر خزاعی ممکن است به خروج او از سازمان و درنهایت یک بازگشت به عقب، منجر شود!/هیچ بعید نیست که رئیس بعدی سینما از شورای پروانه ساخت بیاید!/وزیر ارشاد اگر می‌خواهد کمکی به اهالی هنر کند، مشکلات معیشتی اهالی هنر را حل کند!/اگر وزیر ارشاد برود بیمه بیکاری هنرمندان را راه بیندازد به اندازه صدها اظهارنظر و توییت درباره سینما و موسیقی و کتاب، ارزش دارد!

سینماروزان: برنامه رادیویی سینمامعیار که با اجرای امیرعباس صباغ از رادیوگفتگو روی آنتن می‌رود در گفتگو با دو منتقد و روزنامه‌نگار به مرور اتفاقات اخیر سینما پرداخت.

رضا اورنگ منتقد باسابقه درباره اظهارات متناقض وزیر ارشاد درباره سینما در سینمامعیار بیان داشت: وزیر ارشاد نباید سلیقه خود را به کل جامعه تعمیم دهد! وزیر می‌تواند فیلمی را دوست نداشته باشد ولی نباید کلیت سینما را زیر سوال ببرد و از آن مهم‌تر اینکه وزیر نباید مدام حرفهای متناقض بزند.

اورنگ با اشاره به گستره وسیع مخاطبان سینما گفت: هر فیلمی مخاطب خاص خود را دارد و باید هم به مخاطبانش احترام گذاشت. آقای وزیر! هم باید به مخاطب “قهرمان” احترام بگذارید و هم به مخاطب “دینامیت”!

این منتقد باسابقه ادامه داد: مشاور سینمایی وزیر ارشاد کیست که به‌جای حل مشکلات معیشتی اهالی هنر، حرفهای متناقض می‌زند؟ اگر وزیر ارشاد، محمد خزاعی را رئیس سینما کرده بگذارد خزاعی کارش را انجام دهد و بگذارد خزاعی درباره سینما و برنامه‌هایش، اظهارنظر کند.

رضا اورنگ با تاکید بر درستی ادغام بین‌الملل در جشنواره فجر بیان داشت: چرا یک‌شبه جشنواره فجر را دوتکه کردند و کلی هزینه تلف کردند؟ حالا هم که در یک تصمیم درست، بین‌الملل را در جشنواره فجر ادغام کرده‌اند برخی از آنها که منافعشان در این محفل بوده مدعیند چرا برای این کار نظر کارشناسان را نپرسیده‌اند در حالی که ادغام بین‌الملل در فجر، بعد از پنج سال نقد و نظر اهالی اصیل سینما روی داد.

اورنگ با نقد رفتار برگزارکنندگان محفل موسوم به جهانی فجر گفت: این چه جور جشنواره مثلا جهانی بود که دبیرش از رسانه‌های منتقد شکایت می‌کرد؟ مگر حسین انتظامی رئیس قبلی سینما در مانیفستش، طرح هر گونه شکایت علیه رسانه‌ها را رد نکرده بود پس چطور زیردستان انتظامی از رسانه‌‌های سینمایی به‌خاطر نقد جشنواره مثلا جهانی، به شکایت‌بازی روی آوردند؟؟

رضا اورنگ درباره چینش ترکیب مدیریتی جدید در سازمان سینمایی و به خصوص ترکیب شورای پروانه ساخت گفت: مشخص است که ترکیب فعلی انتخاب قطعی رئیس سینما نیست و از جاهایی به او سفارش می‌شود ولی آنچه مشخص است اینکه رئیس بعدی سینما یکی از اعضای فعلی شورای پروانه ساخت است!!

این منتقد تاکید کرد: چرا خزاعی برای چینش مدیران از افراد بزرگ استفاده نمی‌کند؟ چرا خزاعی را زیر فشار گذاشته‌اند که نتواند نیروهای حرفه‌ای را در زیرمجموعه‌ها بگمارد؟

حامد مظفری+رضا اورنگ
حامد مظفری+رضا اورنگ

حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار باسابقه در برنامه سینمامعیار گفت: اینکه وزیر ارشاد در مساله سینما حرف اشتباه خود درباره کیفیت آثار را پس می‌گیرد خیلی خوب است ولی اینکه مدام متناقض حرف بزند خوب نیست. اینکه وزیر، حرف اشتباه خود را پس گرفت، خوب است ولی تناقض‌گویی وقتی دائمی شود، کل عملکردها را زیر سوال می‌برد! در هشت سال گذشته هیچ عذرخواهی از تصمیمات غلط ندیدیم ولی حداقلش این است که وزیر جدید اشتباهاتش را ترمیم می‌کند.

این روزنامه‌نگار درباره زیر سوال رفتن برخی آثار سینمایی توسط وزیر ارشاد ادامه داد: با سابقه‌ای که از رئیس سینما در ذهن داریم به نظر می‌رسد وزیر درباره مسئله کیفیت آثار سینمایی، با خزاعی مشورت نکرده که این حرف را زده و کلیت سینما را زیر سوال برده چون محمد خزاعی آدمی نیست که به این سادگی کلیت سینما را زیر سوال ببرد.

حامد مظفری افزود: وزیر ارشاد اگر می‌خواهد کمکی به اهالی هنر کند، مشکلات کلان هنر به خصوص مشکلات معیشتی اهالی هنر را حل کند. الان فقدان بیمه بیکاری مهمترین مشکل اهالی هنر است و اگر وزیر ارشاد برود همین بیمه بیکاری هنرمندان را راه بیندازد به اندازه صدها اظهارنظر و توییت درباره سینما و موسیقی و کتاب، ارزش دارد. آقای وزیر برود و مشکلات معیشتی اهالی هنر را حل کند که در هشت ماه گذشته حتی یک ریال تسهیلات نصیب آنها نشده!

این منتقد متذکر شد: وظیفه وزیر اظهارنظر درباره اکران فیلم است؟ اینکه سیصد فیلم پشت خط اکران است چه ربطی دارد به وزارت ارشاد؟ بخش عمده فیلم‌های پشت خط اکران با حمایت ارگانها و نهادهای دولتی تولید شده و حالا که فرصت اکران نیافته‌اند، باز می‌خواهند به بهانه عدم اکران از دولت تسهیلات بگیرند‌؟ وظیفه وزیر ارشاد آن است که در زیرساخت‌ها ورود کند و مثلا برود از بخش خصوصی حمایت کند تا انحصار وی‌او‌دی شکسته شود نه اینکه بیاید و بودجه‌ها را صرف ارائه تسهیلات به فیلم‌های اکران نشده کند که سود خود را در تولید برده‌اند.

حامد مظفری درباره ترکیب شورای پروانه ساخت گفت: ترکیب شورای پروانه ساخت، ترکیب بدی نیست چون هم کارگردان و هم تهیه کننده و هم منتقد پیشکسوت در شورا هست ولی در شورای پروانه ساخت، یکی دو نفر آدم خاص(!) هستند که با رشد حبابی به چنین جایگاهی رسیده‌‌اند و احتمالا در حال گرم کردن برای ریاست بعدی سینما هستند.

مظفری در پاسخ به پرسشی مبنی بر جمع شدن روال صدور پروانه ساخت اظهار داشت: خود اهالی سینما، در مساله پروانه ساخت به اجماع نرسیده‌اند. برخی می‌گویند شورای ساخت را جمع کنید و گروهی می‌گویند داشتن پروانه ساخت بهتر از نداشتن است چون ریسک سرمایه‌گذاری را پایین می‌آورد.

این منتقد تاکید کرد: اساسا مدیران قبلی سینما در دولت اعتدال در کلیت، سینمایی نبودند و برای همین مشکلات را که حل نکردند بلکه مشکلات تازه به مصائب سینما افزودند. حالا که یک رئیس سینمایی به سازمان آمده باید دستش باز باشد که بتواند نیروهای موردنظر خودش را وارد کند ولی آنچه در تصمیمات کنونی خزاعی تا اینجا دیده‌ایم آن است که او از جوانب مختلف تحت فشار است و با این وضع بعید است به حضور خود در سینما ادامه دهد. اگر او برود برای کوتاه‌مدت یک مدیر پابه سن گذاشته وارد سازمان خواهد شد ولی سپس یک جوان -حالا نه لزوما سینمایی- را بر راس سازمان گذاشته و سپس رفرمی همه‌جانبه در سازمان ایجاد خواهد شد.

حامد مظفری گفت: افزایش فشار بر خزاعی ممکن است به خروج او از سازمان و درنهایت یک بازگشت به عقب، منجر شود و هیچ بعید نیست که رئیس بعدی سینما از شورای پروانه ساخت بیاید…




حامد مظفری روزنامه‌نگار، منتقد مستقل و استراتژیست رسانه و تبلیغات

حامد مظفري متولد ۱۳۶۰ در گرگان و پرورش‌یافته خانواده‌ای فرهنگی است. او فارغ‌التحصيل رشته مهندسي مکانيک سيالات و همچنين دانش‌آموخته فيلمنامه‌نويسي از باغ فردوس و اتمام دوره روزنامه‌نگاري در جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران است.

حامد مظفری علاقه به مطبوعات را از کودکی و با ورق زدن نشریات مختص کودکان تجربه کرد و این علاقه و پیگیری مطبوعات در نوجوانی و جوانی امتداد یافت تا اینکه در اواخر دهه هفتاد و حین تحصیل در دانشکده فنی، به طوری جدی به عنوان ژورنالیست جذب کار حرفه‌ای رسانه‌ای شد.

حامد مظفری داراي سابقه فعاليت مستمر مطبوعاتي از اوايل دهه هشتاد تاکنون با رسانه‌هايي مختلف همچون روزنامه اطلاعات، روزنامه اعتماد، روزنامه جوان، روزنامه آفتاب، مجله سينماجهان، مجله نيم‌رخ، مجله فيلم، مجله تصويرروز، روزنامه کيهان، روزنامه فرهيختگان، مجله دنياي تصوير، سایت سينماي ما، مجله جهان سينما، مجله روايت، سایت سينماپلاس، خبرگزاری نسيم، روزنامه جام‌جم، روزنامه شرق، روزنامه بهار، روزنامه قدس، مجله نقدسینما، خبرگزاری فارس، مجله سروش، روزنامه ايران، روزنامه صبح‌نو، روزنامه صبا، خبرگزاری ميزان، سایت نمايش خانگي، سایت سينماروزان و… است.

حامد مظفری سابقه فعالیت به عنوان دبیر تحریریه، دبیر فرهنگی یا عضو شورای سردبیری رسانه‌های مختلف و ازجمله شبکه ایران، جهان سینما، نقد سینما، روایت، سینماپلاس، نسیم، فرهیختگان، صبا، ایران‌ بان‌نو، گزارش یک، آفتاب و… را در کارنامه دارد.

حامد مظفری به عنوان طراح و مشاور تبلیغات سابقه همکاری با موسسات پویافیلم، رسانه فیلمسازان، خانه‌فیلم، بانوفیلم، جوزان‌فیلم، گلرنگ‌رسانه و… را در کارنامه دارد.
حامد مظفری به عنوان مدیر روابط عمومی و تبلیغات در پروژه هایی همچون قدغن، تکخال،  زن ها فرشته‌اند،  پسركشي، آبي به رنگ آسمان، ايكس لارج، دشمن زن،  زنداني ها، خالتور، كار كثيف، پا تو كفش من نكن، سه بيگانه، كمدي انساني، آشوب، پارادايس، غير مجاز، من ناصر حجازي هستم، ۳۶۰ درجه، طبقه حساس، هزارپا، شبكه، برف روي شيرواني داغ، از رئيس جمهور پاداش نگيريد، شهرت، احضار، سیاوش، کرگدن، دیو و ماه پیشونی و… فعالیت داشته است.

حامد مظفری که مدیرمسئول و سردبیر فعلی پایگاه تحلیلی سینماروزان است به عنوان استراتژيست و مدیر طراحی و اجرای تبلیغات فرهنگی نیز با بسیاری از پروژه‌های فرهنگی، هنری همکاری داشته است.

حامد+مظفری
حامد مظفری