تازهترین حرفهای علیاصغر شادروان کارگردان درام زندگینامهای “تیرباران”⇐معاونت سینمایی دهه شصت اصرار داشت که “تیرباران” را مسعود کیمیایی بسازد!/مسعود کیمیایی بهشدت از فیلمنامه “تیرباران” خوشش آمده بود!/برای نقش شهیداندرزگو، فرد دیگری را درنظر داشتم ولی محمدعلی زم تاکید داشت که یا از مجیدی استفاده کن یا از جعفر دهقان!/استدلال زم این بود که ماهانه به اینها حقوق میدهد تا در فیلمها از هنر آنها(!)استفاده شود!!/رانتخواری در سینمای امروز ایران بیداد میکند!/به عناوینی مثل “ماتیک” و “تکزاس” پروانه میدهند ولی عنوان فیلم مرا بهخاطر غیرفارسی بودن، تغییر دادند!/بعد از این همه سال وقتی به فارابی رفتم تازه دیدم باید خودم را معرفی کنم!!/در فارابی امثال من را سرپا نگه میدارند ولی کار رفقای خودشان را بدون وقفه راه میاندازند!
سینماروزان: از جمله آثار بیوپیک(زندگینامهای) سینمای ایران که بارها از رسانه ملی روی آنتن رفته فیلمی است با عنوان “تیرباران” که در دهه شصت با محوریت زندگی شهیدعلی اندرزگو تولید شد ولی همچنان فیلمی استاندارد است.
علیاصغر شادروان کارگردان “تیرباران” هرچند به دنبال آن چند فیلم دیگر مثل “پاتک”، “جدال بزرگ” و “بحران” را ساخت ولی در سالهای اخیر کمکار شده است.
علیاصغر شادروان با اشاره به دردسرهای تولید “تیرباران” به تسنیم گفت: بعد از اتمام نگارش “تیرباران”، معاونت سینمایی دهه شصت ارشاد به من گفت که “تو نمیتوانی بهعنوان اولین بار این فیلم را بسازی و باید کارگردان دیگری را انتخاب بکنیم”. آنها مسعود کیمیایی را برای این کار در نظر داشتند و من هم کنار وی بهعنوان دستیار کارگردان این کار را تولید بکنم. من به آنها گفتم که “این قول را میدهم که میتوانم این فیلم را بسازم و توانایی آن را حتی برای اولین بار دارم”.
شادروان درباره نظر کیمیایی گفت: یکبار هم با مسعود کیمیایی در این باره گفتوگو کردم که به من گفت فیلمنامه بسیار خوبی نوشتی که میتواند فیلم خوبی شود؛ او از فیلمنامه به شدت خوشش آمده بود اما من به او گفتم که خودم تمایل برای ساخت دارم و او هم بدون هیچ مسألهای موافقت کرد.
این کارگردان ادامه داد: در نهایت معاون سینمایی هم برای من شرط گذاشت که “در صورتی که یک سکانس بهانتخاب خودت بسازی و آن را تأیید بکنیم میتوانی تمام فیلم را تولید بکنی.” من هم سکانس محاکمه یکی از همرزمان شهید اندرزگو را ساختم که در اواسط فیلم است. سکانس سختی بود زیرا در فضای بسته فیلمبرداری میشد و التهاب و حساسیت داشت. اما توانستم این سکانس را بهخوبی بسازم و در نهایت تأیید انجام شد و سرمایهگذاری هم توسط حوزه هنری روی فیلم انجام شد.
شادروان پیرامون انتخاب مجید مجیدی برای بازی در نقش اصلی “تیرباران” گفت: برای بازی نقش شهید اندرزگو من فردی دیگری را در نظر داشتم که نمیخواهم نامش را ببرم اما حجتالاسلام محمدعلی زم تاکید داشت که از مجیدی و یا جعفر دهقان استفاده کن؛ استدلال هم این بود که میگفتند “ما ماهانه به اینها حقوق میدهیم تا برای این روزها و در فیلمها از هنر آنها(!) استفاده شود”. آن زمان در فیلمهای مخملباف هم از این چهرهها استفاده میشد. عبدالله اسکندری که طراح چهرهپردازی بودند نیز گفتند که میشود از چهره آقای مجیدی نزدیک به چهره شهید اندرزگو درآورد!
این کارگردان قدیمی درباره شرایط این سالهای سینما و بایکوت امثال خودش گفت: بهنظر من رانتخواری در سینمای امروز ایران بیداد میکند. اگر فیلم اخیرم “یوسف هور” را که درباره شهید سیدعلی هاشمی هست با بودجه 400میلیون تومانی در یک سالن و فیلم ارزشی دیگری را که هفت میلیارد تومان هزینه داشته است در سالن دیگر اکران میکردند میگفتم که کدامیک از نظر مخاطبین محبوبیت بیشتری دارد ولی بدبختانه فیلمهای ما را اکران هم نمیکنند!!
شادروان افزود: سال گذشته فیلم “ریگلام” را توانستم با سرمایه شخصی خودم تولید کنم و در زمان حاضر نیز آماده نمایش است ولی اصرار ارشاد باعث تغییر نام فیلم شد. معاونت سینمایی ارشاد به من گفت “نام فیلمت را تغییر بده چون فارسی نیست”. من هم به آنان گفتم که “هرچه اسم خارجی است در فیلمهایی که به آن جواز دادید هست از “ماتیک” گرفته تا “تگزاس”؛ تنها نام فیلم من باید تغییر میکرد؟”، اما در هر حال مجبور شدم نام فیلم را به «باغ گل سرخ» تغییر بدهم که با خود فضا و حس و حال و هوای فیلم چندان همسو نیست اما چارهای از تغییر نام نداشتم.
شادروان ادامه داد: چند روز قبل به فارابی رفتم؛ به هر حال من از سینماگران دهه 1360هستم اما زمانی که به این نهاد سینمایی قدیمی رفتم، تازه دیدم باید خودم را معرفی بکنم؛ من و امثال من را آنجا سرپا نگه میدارند اما اگر از رفقای خودشان و سینماگرانی که به آنها علاقه دارند بیایند بدون وقفه کارش جلو میرود. اگر آن افرادی که مدیر شدهاند، سینمایی باشند و بدانند نقش سینما چیست، قطعاً حرمتی را که باید برای یک فیلمساز نگه بدارند نگه میداشتند.