1

آیا مجلس مشکلات مالی صداوسیما را مرتفع خواهد کرد؟

سینماژورنال: رسانه ملی در ماههای اخیر بدجوری گرفتار مشکلات مالی شده است و بخش عمده این مشکلات هم ناشی از توسعه کمی بیش از حد این سازمان در سالهای گذشته بوده است.

به گزارش سینماژورنال مدیران صداوسیما برای حل این مشکلات مالی بارها از مسئولان دولتی کمک خواستند و گویا نومید شدن از کمکهای دولتی بوده که باعث شده حالا به سراغ نمایندگان مجلس بروند.

عبدالعلی علی‌عسکری رییس صداوسیما به همراه معاونانش در جلسه سه‌شنبه، 29 تیر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی حضور یافت و پس از آن با رییس مجلس ملاقات کرد.

علی لاریجانی رییس مجلس درباره این دیدار گفت: ‌با توجه به جایگاه مهم رسانه ملی و تأثیراتی که در کشور دارد، مایل بودم چالش‌های پیش روی این سازمان و برنامه‌هایی را که دوستان دارند از نزدیک بشنوم و دوستان در این باره توضیحاتی دادند. معلوم است مسؤولان رسانه ملی درباره چالش های پیش روی رسانه ملی فکر کرده‌اند و در حال یافتن راه حل‌هایی هستند.

وی ابراز امیدواری کرد: هم دولت و هم مجلس کمک کنند تا برخی از مشکلات صدا و سیما برطرف شود و بتوانند تولیداتشان را فعال‌تر کنند. برخی از نکات از نظر محتوای کار و شیوه های کاری در تلویزیون مطرح شد و از نظر مجلس اگر این ملاحظات مورد توجه قرار گیرد به نفع کشور است.

رسانه ملی خودش باید به خودش کمک کند
به گزارش سینماژورنال اینکه مجلس بتواند مشکلات مالی فراوان رسانه ملی را کاملا حل کند مشخص نیست اما نکته بارز درباره رسانه ملی آن است که این رسانه و مدیرانش قبل از هر کسی باید به نوعی واقع نگری از عملکرد خود برسند.

مدیران رسانه ملی اگر بتوانند بدون هر گونه تعصب به بررسی چرایی نزول دامنه مخاطبان خود در سالهای اخیر بپردازند خواهند دریافت که کلید اصلی حل مشکل نه در دستان دولت و نه در دستان مجلس که در گروی همت مدیران همین نهاد است.

مدیران این نهاد باید به دنبال پاسخی باشند بر این پرسش که چرا این رسانه کاملا انحصاری در داخل در همه این سالها نتوانسته از این انحصار به نفع سودآوری استفاده کند و همواره محتاج کمکهای دولتی بوده است؟

رسانه ملی حداقل در یک دهه قبل باید به چنان سودآوری می رسید که خودش تأمین کننده منابع مالی اش باشد نه آن که با رشد بی حساب و کتاب طولی فقط بر دامنه کارمندان خود بیفزاید و در طی یک بحران مالی معمولی چنان به مشکل بخورد که مرتب به فکر حمایتهای بیرونی باشد.

الان هم دیر نشده. کافیست مدیران رسانه ملی به بازنگری کارکرد بسیاری از شبکه های کم مخاطب و بی مخاطب و در کنارش بازبینی کارکرد بسیاری از بخشها و گروههای بوروکراتیک داخلی سازمان بپردازند.

همین بازنگری هاست که می تواند در حذف و تعدیل بسیاری از نیروها و بخشهای هزینه‌زای بی‌فایده به آنها کمک کند و البته موتور محرکه رسانه ملی را اندکی از رخوت درآورد.




توضیحات یک مدیر رسانه ملی درباره برنامه‌سازی زمستانی شهیدی‌فر و بازگشت آزاده نامداری به تلویزیون

سینماژورنال: محمدرضا شهیدی فر مجری توانمند رسانه ملی که این روزها در اتاق فکر “خندوانه” مشغول به کار است زمستان امسال با یک برنامه اجتماعی به شبکه اول می آید. با این حال آزاده نامداری مجری پرحاشیه رسانه ملی گویا نخواهد توانست به اجرا بازگردد.

فضل‌الله شریعت پناهی مدیر گروه اجتماعی شبکه یک سیما در خصوص حضور محمدرضا شهیدی فرد در شبکه یک به “باشگاه خبرنگاران” گفت: طبق صحبت هایی که کمی قبل تر با او داشتم، این قضیه تا سه ماه آینده، یعنی تا اوایل ماه محرم، اتفاق نمی افتد، چرا که شهیدی فرد درگیر برنامه «خندوانه» است.

وی ادامه داد: از آنجا که برنامه های او به پیش تولیدهای چند ماهه نیاز دارد، صحبت راجع به برنامه جدید به پاییز موکول می شود. بنابراین در صورت فراهم بودن شرایط در شب های زمستان می‌توان منتظر حضور شهیدی فرد در شبکه یک و برنامه ای جدید بود.

پاسخ ابهام آلود درباره بازگشت نامداری

فضل الله شریعت پناهی در مورد بازگشت آزاده نامداری و اجرای مجدد او در تلویزیون پاسخی ابهام آلود را بیان کرد؛ پاسخی که وجه مثبتی از آن استنباط نمی شود.

این مدیر گفت: ما قبلا هم این موضوع را پیگیری کرده بودیم، اجرای نامداری و حضور او در برنامه تلویزیونی منوط به تصمیمات مدیران شبکه و سیما است و مدیران باید این موضوع را بررسی کنند و نتیجه نهایی به نظر و تصمیمات آنها بستگی دارد.




اهانت رسانه ملی به مخاطبان رسانه ملی

سینماژورنال/جبار آذین(منتقد و مدرس سینما): رخدادهای غم‌انگیز مهاجرت ابدی چند هنرمند و چهره نامدار عرصه فرهنگ و  هنر، عباس کیارستمی کارگردان و سینماگر جهانی ایران، بهمن زرین پور و ملیحه نیکجومند از بازیگران قدیمی و بانوی شعر و ادب و عرفان مهدیه الهی قمشه‌ای  و برگزاری مراسم مختلف سوگواری و اوضاع نادلچسبی  که فرصت طلبان، خودنمایان و مرده پرستان با ارایه نظرات و بیانیه های رنگارنگ و حضور نمایشی خود در برنامه های گوناگون رسانه ای و اجتماعی ایجاد کردند و همچنین موضع گیری و اطلاع رسانی و همسویی کمرنگ صداوسیما بامردم هنردوست و هنرمندان و پزهای سیاسی مدیران و مسئولان سینمایی و غیرهنری در مراسم سوگواری، فرصتی را فراهم آورد تا تلویزیون از روی چاله‌ای که برنامه به اصطلاح سینمایی “هفت”، مسعود فراستی و بهروزافخمی زیر پای شبکه سه و رسانه ملی کنده بودند، با بی‌اعتنایی ملی و بی‌احترامی به مخاطبان میلیونی عبور کند.

تندگویی و افتضاحی که “هفت” ساخته بود، با تعطیلی یا تغییر اساسی آن و عواملش و دست‌کم باعذرخواهی از مردم، می توانست مانع قهر بیشتر جامعه با سیما و جلوگیری از دامن زدن به اختلافات، ناراحتی‌ها ،سوءتفاهم‌ها و کدورت‌های شخصی، شغلی، گروهی و سیاسی که بر اثر تندروی  و افراطی‌گری “هفت” به وجود آمده بود، شود.

در واقع صداوسیما به عنوان رسانه ای که عنوان ملی را یدک می‌کشد، باید به طور رسمی و محترمانه از مردم،هنرمندان، منتقدان و رسانه‌ها عذرخواهی می‌کرد، ولی مدیران تلویزیون در نهایت بی‌حرمتی، نه تنها به خاطر غلط های برنامه مذکور و عوامل آن و حمایت نادرست خود از “هفت”، این کار را نکردند، بلکه در کمال بی‌احترامی، تولید و پخش برنامه غیرسینمایی و غیرمحترمانه “هفت” را با همان عوامل و شکل و شیوه ناپسند و مسأله‌دار وحاشیه‌ساز پیشین ادامه دادند.

آیامسوولان صداوسیما به راستی وظایف ملی و رسانه ای خود را نمی‌دانند یا برای مردم و اهالی فرهنگ و هنر و انتظارهای آنها ارزش و احترام قایل نیستند؟!

جبار آذین
جبار آذین

ای کاش عذرخواهی را پیشه سازید

دلایل توجیهی آنها هرچه باشد، در اصل موضوع یعنی توهین سیما به مردم با ادامه “هفت” آشفته و بی سروسامان تأثیر ندارد. تلویزیون با این اقدام غیراخلاقی و بی‌توجهی به نظرات مردم، در حقیقت به میلیون ها بیننده سیما اهانت کرده و پل آشتی مردم و رسانه ملی را شکسته است. در این صورت آیا این پرسش آنها خردمندانه خواهد بود که گفته اند چرا مردم از تلویزیون گریزان شده و به سوی ماهواره می روند؟!

رسانه ملی و مدیران آن، اگر واقعا ملی و مردمی هستند، برای اشتباهات و کاستی های خود باید از جامعه عذرخواهی کنند و هم خویش را برای ساختن رسانه ای به راستی ملی و تأمین نظرات و خواسته های مردم به کار برند. برای تحول در  سیما، پوزش سازندگان برنامه “هفت” و شبکه سه می تواند آغازی مناسب و اخلاقی باشد.

در مراحل بعد نقدپذیری و اصلاح و پاکسازی سازمان صداوسیما از غیرکارشناسان، اقوام، عوامل فنی و هنری و  اجرایی ناکارآمد، امیدبخش خواهد بود. امید که رسانه ملی به مطالبات و خواسته‌های جامعه، در اجرا عمل کند و مسیر بالندگی و ارتقا و خدمت به جامعه را بپبماید.

پی نوشت: روند غیراخلاقی به کار گرفته شده در برنامه “هفت” هرچند سبب ساز آن شد که کارمندان شلاق به دست گروههای با آبشخور دولتی آن را دستاویزی کنند برای تسویه حساب کردن با بهروز افخمی که پیشتر این کاسبکاران را نقد کرده بود اما خطوط بالا از آن جهت قلمی شد که فقط گافی که فراستی در یکی از برنامه هایش و در نقد فیلمی بلحاظ مضمونی به شدت کاسبکارانه داشت و البته عدم تلاش برای اصلاح گاف را متذکر شود.




مورد عجیب برنامه رمضانی یک شبکه تازه تأسیس که در آلاچیق ضبط می‌شود

سينماژورنال: کمبود بودجه رسانه ملي سبب ساز آن شده است که در ماه رمضان امسال توليد تعداد زيادي برنامه گفتگومحور در شبکه‌های مختلف در دستور کار قرار گيرد.

به گزارش سينماژورنال اين برنامه ها که اغلب در يک پلاتوي ثابت با يکي دو مجري و البته به همين اندازه مهمان و پخش تعدادي وله و آيتم روي آنتن مي‌روند بيش از هر چيز يادآور جُنگ‌هايي هستند که در سه دهه قبل و در مناسبتهايي خاص از رسانه ملي پخش مي‌شدند.

آن جُنگ‌ها در دوران جنگ تحميلي توليد مي‌شدند و در شرايطي که نه ماهواره بود و نه اينترنت وايرلس و نه گوشيهاي اندرويد و نه اپليکيشنهاي ارتباطي مردم چاره اي نداشتند جز تماشاي آنها.

برنامه‌هایی که همه از روی دست هم می نویسند

اما در ميانه دهه نود و در شرايطي که از يک سو صدها شبکه ماهواره‌اي فارسي زبان داريم و از آن سو شبکه‌هايي اجتماعي که ديگر استفاده از آنها جوان و پير نمي‌شناسد اين سبک برنامه‌سازي چه توجيهي مي‌تواند داشته باشد جز پر کردن آنتن؟!

از “باغ رمضان” و “جشن رمضان” گرفته تا “گنجينه رمضان” و از “شيدايي” گرفته تا “دعوت” و “ماه نشان” همگي به گونه‌اي عجيب در حال رونويسي از دست همديگر هستند و همه سعي‌شان را هم مي کنند که بگويند پرمخاطبند.

جالب است که اين تلاش براي پرمخاطب نشان دادن هم نه از مسير درست و منطقي‌اش که با توسل بر خبرسازيهايي صورت مي‌گيرد که اغلب از طريق تعدادي خبرگزاري و سايت داراي آبشخور دولتي منتشر می‌شود.

به‌جای اتاق فکر همه چیز را با بداهه پیش می برند

يکي از اين برنامه ها که محصول شبکه اي تازه تأسيس هم هست به جاي اينکه بکوشد با تشکيل اتاق فکري براي برنامه شرايط طرح سوژه‌هايي که دغدغه مخاطب است را در برنامه فراهم کند تريبون را در اختيار مجري بداهه‌پرداز خود داده که هر شب با دعوت از يکي دو مهمان به‌زعم مجري نيکوکار(!) هم براي مهمانان تبليغ کند و هم آنتن را پر کند.

طبيعي است که چنين مسيري مخاطب چنداني به خود جلب نمي‌کند و مخاطبي که بي هدف در حال عوض کردن کانال است نيز فقط کافيست چند دقيقه از اين برنامه را ببيند تا سريع کانال را عوض کند و بخت سرگرم شدن را در کانالي ديگر يا مديومي ديگر جستجو کند.

تخصیص رپورتاژ به رسانه های دولتی برای بالا بردن بیلان کاری

در اين شرايط تهيه کننده براي آن که بتواند يک برنامه شکست‌خورده را به عنوان برنامه اي مطرح جا بزند چه کرده است؟

خبرنگار يکي از خبرگزاريهاي دولتي را به عنوان کارمند روابط عمومي استخدام کرده و از او خواسته در تمام سي شب ماه رمضان گزارش برنامه در تعدادي رسانه منتشر شود!

طبيعي است که رسانه هاي مستقل که حرمت مخاطب برايشان از هر چيز ديگر اهميت بيشتري دارد به سراغ انتشار چنين رپورتاژهايي نروند و روابط عمومي هم چاره اي نداشته جز  انتشار گزارشها در يکي دو خبرگزاري و سايت باز هم کاملا دولتي.

يعني رسانه هايي که به مانند همان برنامه مخاطب چنداني ندارند و اگر حمايتهاي دولتي را هم نداشته باشند خيلي زود تعطيل مي شوند شده‌اند مبلغ برنامه‌ای بی‌مخاطب تا احتمالا تهیه‌کننده چنین برنامه‌ای با پرینت گرفتن این رپورتاژها و قرار دادن آن پیش روی مدیر بالادستی، باز هم بتواند برای تولید چنین برنامه‌هایی بودجه بگیرد.

آیا پاسخی وجود دارد؟

اما آیا این سبک تولید محتوا برای رسانه ملی جز حیف و میل بیت‌المال نتیجه‌ای دارد و جز زدگی مخاطب نسبت به این رسانه، حاصلی دیگر دربردارد؟

آیا در ماهی که به نام مهمانی خدا نامگذاری شده است بهتر نبود برای تولید برنامه و بالا بردن بیلان کاری روشهایی حلال‌تر در دستور کار قرار گیرد؟

آیا در دستگاه عریض و طویل رسانه ملی ناظرانی هستند که به رصد چنین برنامه هایی پرداخته و وقتی روشهای مخاطب‌گریزان تولید محتوا را می‌بینند شرایط محدودیت فعالیت چنین برنامه‌سازانی را فراهم کنند؟




کنایه‌ رسانه اصولگرا به یک سریال رمضانی⇐اولويت رپورتاژ “وارد‌كننده برنج” به ساخت سريال فاخر!

سینماژورنال: اوضاع کساد تولید مجموعه های نمایشی جذاب در رسانه ملی و واگذاری آنتن به سریالهایی که با حضور اسپانسرهای مختلف تولید می شوند و البته سطح کیفی مطلوبی هم ندارند باعث شده روزنامه اصولگرای “جوان” با انتشار یادداشتی که در تیتر آن آمده است “اولويت رپورتاژ وارد‌كننده برنج به ساخت سريال فاخر” به مرور برخی سریالهای فاخری بپردازد که مدتهاست در بلاتکلیفی تولید به سر می برند.

به گزارش سینماژورنال این یادداشت به بهانه تغییر در مرکز سریال سازی سیما که به تازگی حسین کرمی مشاور آن شده نگارش شده است با این حال به نظر می رسد تیتر آن طعنه ای آشکار به یکی از سریالهای رمضانی با نام “برادر” باشد که با محوریت واردات برنج تولید شده ولی متأسفانه کیفیت اجرای اثر به شدت کلیشه‌زده و تکراری است.

متن یادداشت را بخوانید:

سریالهای ساخته نشده به عدد 20 می رسد؟

هم اكنون تعداد سريال‌هاي الف ويژه صداوسيما كه در نوبت ساخت هستند، اما ساخته نمي‌شوند از انگشتان دو دست فراتر رفته و اگر همين روند متوقف نشود، در آينده سريال‌هاي ساخته نشده تلويزيون نزديك به عدد 20 خواهد شد.

تغيير در رأس مركز سريال‌سازي صداوسيما، بهانه‌اي شد تا نگاهي به برخي از پروژه‌هاي بر زمين مانده تلويزيون داشته باشيم؛ سريال‌هايي كه عنوان «فاخر» را با خود يدك مي‌كشند و گفته مي‌شود مي‌توانند در بالابردن ميزان مخاطبان تلويزيون نقش مثبتي داشته باشند. معمولاً نام‌هاي بزرگي براي ساخته شدن سريال عنوان مي‌شود؛ از ساخت سريال «امام خميني(ره)» و «شهيد مطهري» گرفته تا حضرت ابوطالب و حضرت موسي(ع) كه هيچ كدام از اين سريال‌ها به مرحله ساخت نرسيده‌اند. در عوض صداوسيما با كسب مشاركت شركت‌هاي وارد‌كننده برنج و مؤسسات مالي و اعتباري سريال‌هاي سفارشي مي‌سازد.

موسي(ع)؛ فاخر اكبر
درگذشت مرحوم فرج الله سلحشور باعث شد تا چند روز مسئله ساخت سريال فاخر موسي(ع) دوباره گرم شود. مرحوم سلحشور بعد از ساخت سريال «يوسف پيامبر(ع)» تلاش كرد تا ادامه داستان انبياي بزرگ الهي را با ساخت زندگي حضرت موسي(ع) ادامه دهد و حتي در نگارش فيلمنامه داستان سريال جديد را از وفات حضرت يوسف(ع) آغاز كرد تا پيوستگي داستان حفظ شود، اما هزينه ساخت سريال آنقدر بالا بود كه صداوسيما نتوانست  از عهده آن برآيد. مسئله تأمين هزينه توليد سريال«موسي(ع)» حتي با اعلام جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي هم به جايي نرسيد و سلحشور در حالي كه بيماري‌اش عود كرده بود، در آخرين مصاحبه تلويزيوني‌اش از اينكه نمي‌تواند «موسي(ع)» را بسازد، ابراز تأسف كرد. بعد از درگذشت فرج الله سلحشور، سيد احمد ميرعلايي به عنوان تهيه‌كننده و جمال شورجه به عنوان كارگردان پروژه موسي (ع) تعيين شدند، اما هنوز خبري از ساخت اين سريال در دست نيست!

ديپورت شده از تايلند!
شيخ احمد قمي از اولين ايرانياني بود كه پايش به تايلند رسيد، البته اين مرد بزرگ به جاي پول خرج كردن در شهر‌هاي ساحلي اين كشور به ترويج اسلام در تايلند پرداخت و به شخصيت مهمي در اين كشور بدل شد و هم اكنون نيز مقبره اين مرد ايراني از جمله زيارتگاه‌هاي مسلمانان در تايلند است و جمال شورجه كه اكنون وظيفه سامان دادن به ميراث تلويزيوني سلحشور را برعهده دارد، سال‌ها در پي ساخت سريال زندگي شيخ احمد بوده است، اما مشكل بودجه باعث شده تا امروز اين سريال به مرحله توليد نرسد.

چمران؛ شهيد منتظر
امروز سالروز شهادت دكتر مصطفي چمران است. چمران يك بار با«چ» ساخته حاتمي‌كيا به سينما آمد و يك بار نيز رضا ميركريمي انيميشن كوتاهي از زندگي اين سردار شهيد ساخت، اما سريال «چمران» كه قرار بود توسط جليل سامان توليد شود، چند سالي است همچنان متوقف مانده است. مهدي چمران روز گذشته از ادامه داشتن نگارش فيلمنامه چمران خبر داد و گفت: آقاي سامان مي‌خواست در ۵۷ قسمت اين سريال را بسازد كه در مذاكرات نهايي با صداوسيما به حدود ۲۵ قسمت رسيد و همين از موارد اختلافي وي با صداوسيما بود. جليل سامان اين روزها درگير ساخت سريال «نفس» شده است؛ سريالي كه داستانش در حال و هواي انقلاب مي‌گذرد. با شروع فيلمبرداري اين سريال شايد سامان وقت چنداني براي پرداختن به سريال چمران نداشته باشد و اين پروژه فاخر تلويزيوني در انتظار زمان ساخت بماند.

سلمان فارسي چشم انتظار اصفهان
داوود ميرباقري بعد از ساخت سريال «امام علي علي»، «مسافر ري» و «مختارنامه» قصد ساخت سريال فاخر سلمان فارسي، صحابه بزرگ پيامبر(ص) را دارد. اصغر پورمحمدي، معاون وقت سيما در سفر به استان اصفهان ابراز اميدواري كرده بود تا با مشاركت اين استان در ساخت سريال سلمان فارسي مشكل بودجه پروژه ميرباقري حل شود. اصفهاني‌ها كه در حوزه سينما با ميزباني از جشنواره فيلم كودك باعث ادامه حيات سينماي كودك مي‌شوند، آيا براي ساخت سريالي درباره يكي از مفاخر ايران كه البته از اهالي اصفهان نيز به شمار مي‌رود، دست به جيب خواهند شد؟!

سرداران جنگ تحميلي در نوبت رسيدن بودجه
استقبال خوبي كه از سريال «شوق پرواز» به عمل آمد، باعث شد تا به سرعت خبر ساخت سريال درباره زندگي شهداي شاخص دوران دفاع مقدس و سرداران شهيد به ميان بيايد. ابتدا در سال 89 بود كه قرار شد سريال شهيد باكري ساخته شود و اكنون بعد از شش سال هنوز اين سريال به مرحله ساخت نرسيده است. وضعيت ساخت اين سريال آنقدر مبهم است كه نام پرويز شيخ طادي و احمد مرادپور به صورت همزمان براي كارگرداني اين سريال مطرح است. پروژه سردار متوسليان را قرار بود حسن برزيده بسازد و در آن به نقش احمد متوسليان در درگيري‌هاي كردستان و جنگ در جبهه جنوب پرداخته شود. سريالي كه هنوز خبري از ساخت آن منتشر نشده است. در كنار اين سريال‌ها كه حداقل نام سازنده آن از سوي صداوسيما عنوان شده، سرداراني هم هستند كه فقط در حد نام سريال از آنها نام برده شده و هيچ اطلاع ديگري از آنها در دست نيست. سريال‌هاي شهيد احمد كاظمي و شهيد جهان‌آرا، شهيد تجلايي، ابراهيم همت، حسين خرازي، محمد بروجردي، محسن وزوايي، علي هاشمي، آبشناسان، فكوري، اسماعيل دقايقي، رداني‌پور، ستاري، عباس دوران، ناجيان، محمد تقي رضوي، حسن شوريده، فلاحي، رضا دستواره، يوسف كلاهدوز، مجيد زين الدين، ناهيدي و محلاتي بخشي از سرداراني هستند كه صداوسيما بايد تا سال 1400 يعني پنج سال ديگر مجموعه‌هاي تلويزيوني آنها را توليد كند كه به نظر هدفي سخت و دست‌نيافتني براي صداوسيما به نظر مي‌رسد.

پورياي ولي؛ جوانمرد بدشانس
عكس يك خرابه، نتيجه جست‌وجوي مقبره پورياي ولي جوانمرد بزرگ ايراني در اينترنت است. داستان زندگي پورياي ولي كه كشتي‌اش با حريف هندي شهرت فراواني دارد، قرار بود توسط مسعود جعفري جوزاني به سريال فاخري تبديل شود. پورياي ولي از جمله معدود شخصيت‌هاي پهلواني تاريخ ايران است كه قرار بود زندگي‌اش به مجموعه‌اي تلويزيوني تبديل شود، ولي تلويزيون نتوانسته است تا امروز زير يك خم هزينه ساخت اين سريال را بگيرد و آن را خاك كند.

پروژه های نیمه تمام
به غير از اين مجموعه‌ها چندين پروژه ديگر نيز هستند كه هنوز تكليف ساخت آنها مشخص نيست؛ پروژه‌هاي نيمه تمامي مانند «سرزمين كهن» كمال تبريزي، پروژه ساخته نشده «صاعقه خاموش» به كارگرداني مجتبي راعي، «آخرين دربار آخرين شاه» به كارگرداني ابوالقاسم طالبي و «فصل بي‌پروايي» فريدون جيراني از جمله اين پروژه‌ها هستند كه كارگردانان شناخته شده سينما در پي ساخت آن هستند. با تغيير در سطح مديريت مركز هنرهاي نمايشي سيما بايد ديد اين پروژه‌ها تغيير وضعيت خواهند داد يا خير!




شکایت یک شرکت قطری از صداوسیما

سینماژورنال: شبکه “بین اسپورت” beINsport  قطر به خاطر عدم پرداخت حق پخش از سوی صدا و سیما کشورمان به یوفا شکایت کرد.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تابناک” یکی از رسانه‌های قطر امروز از شکایت شبکه beIN اسپورت قطر از برخی شبکه‌های تلویزیونی که بدون پرداخت حق پخش مسابقات یورو 2016 را از این شبکه پخش می‌کنند، خبر داد. در میان این شبکه‌ها صدا و سیما کشورمان نیز بود.
روزنامه الوطن قطر امروز خبر داد: شبکه جهانی beIN اسپورت قطر اقدامات لازم برای شکایت علیه برخی از شبکه‌های تلویزیونی که بدون پرداخت حق پخش رقابت‌های یورو 2016 را پخش می‌کنند، انجام داده است.
این روزنامه قطری مدعی شد و نوشت: شبکه beIN اسپورت از شبکه‌های موریتانیا، شبکه‌های الشروق در تونس و الجزایر، صدا و سیما ایران و صدا و سیما چاد به یوفا شکایت کرده است.
این شبکه قطری بزرگترین شبکه در خاورمیانه و شمال آفریقا است و حق پخش مسابقات یورو 2016 را خریداری کرده است و به صورت زنده پخش می‌کند.



زمزمه‌های راه‌اندازی تلویزیون خصوصی⇐آیا قوانین تغییر می‌کند؟

سینماژورنال/الناز خمامی‌زاده: زمزمه‌هاي راه‌اندازي تلويزيون خصوصي كم كم دارد به يك صداي واضح و علني تبديل مي‌شود تا شايد به واسطه آن قانون اساسي نيز دستخوش تغيير و تحولاتي شود. زمزمه‌هايي كه ابتدا با انتشار خبر تأسيس شبكه جهاني “ولايت” شروع شد و حالا به انتشار خبر راه‌اندازي دو شبكه خصوصي و ماهواره‌اي براي آستان قدس رضوي رسيده است.

مطابق نص صريح اصل 44 قانون اساسي در نظام جمهوري اسلامي ايران، راديو و تلويزيون دولتي است و تأسيس و راه‌اندازي شبكه‌هاي خصوصي راديو و تلويزيوني به هر نحو، مغاير اين اصل است.

بدين جهت انتشار و پخش برنامه‌هاي صوتي و تصويري از طريق سيستم‌هاي فني قابل انتشار فراگير (همانند ماهواره، فرستنده، فيبر نوري و غيره) براي مردم در قالب امواج راديويي و كابلي غير از سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران خلاف اصل مذكور است.

از شبکه امام رضا(ع) تا شبکه ولایت
اين پاراگراف در طول سال‌ها مانع از تأسيس شبكه‌هاي خصوصي و ماهواره‌اي در داخل كشورمان شده بود. حالا آستان قدس رضوي مذاكره با صدا وسيما براي ايجاد شبكه اختصاصي امام رضا (ع) را آغاز كرده و در تلاش براي تأسيس دو شبكه تلويزيوني ماهواره‌اي و يك شبكه تلويزيوني سراسري است.

جالب آنجا است كه انتشار اين خبر با خبر ديگري همزمان شده كه آن هم بر تأسيس شبكه ماهواره‌اي و خصوصي زير نظر «مؤسسه جهاني ولايت» دلالت دارد. يكي از مفاد قانوني اساسنامه اين مؤسسه تأسيس شبكه خصوصي است؛ قانوني از آن بابت كه ماده‌هاي اين اساسنامه به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيده‌اند و مصوبات اين شورا نيز مستقيماً تبديل به قانون مي‌شود. اين دو خبر نشان مي‌دهند كه نظام رسانه‌اي كشورمان با يك اتفاق بزرگ رو به رو است. شبكه‌هاي خصوصي ولو در قالب مذهبي در راه هستند و اين براي سيستم اداره دولتي تلويزيون معاني زيادي دارد.

پيش از اين براي دور زدن قانوني كه مانع از تأسيس شبكه‌هاي خصوصي مي‌شد، راه‌هاي مختلفي مورد استفاده قرار مي‌گرفت. از جمله اين راه‌ها مي‌توان به تأسيس شبكه‌هاي اينترنتي اشاره كرد كه پخش از روي آنتن ندارند. تأسيس شبكه‌هاي ماهواره‌اي براي مخاطبان خارج از كشور همچون شبكه‌هاي مذهبي كه بعضاً از قم مديريت مي‌شوند از ديگر راه‌ها بوده است. شبكه « افق» را هم مي‌توان نمونه‌اي از شبكه‌هاي خصوصي تلويزيون ناميد. حتي ساختمان « افق» هم در خارج از محوطه مجموعه‌هاي تلويزيون ساخته شد.

درپیش گیری الگوی ناموفق “افق”؟؟
از آنجا كه صحبت درباره راه‌اندازي شبكه جهاني “ولايت” تنها در حد يك بند از بندهاي اساسنامه اين مؤسسه جهاني بوده و از شبكه افق نيز هيچگاه علناً به عنوان يك شبكه خصوصي ياد نشده است، دو شبكه خصوصي و ماهواره‌اي آستان قدس رضوي را مي‌توان اولين شبكه‌هاي خصوصي و ماهواره‌اي كشور ناميد.

آيا اين شبكه‌ها هم الگوي «افق» را در پيش مي‌گيرند که متأسفانه الگوی موفقی نبوده است يا قرار است تصوير جديدي از شبكه‌هاي خصوصي را به مخاطبان تلويزيون ارائه دهند؟ اگر با راه‌اندازي اين شبكه‌ها موافقت شود، درون‌مايه و محتواي قوي آنها است كه اهميت زيادي خواهد داشت چه بسا در سطح رسانه ملي نيز كميت هيچگاه نتوانسته جاي كيفيت را بگيرد.

لزوم به وجود آمدن شبکه های خصوصی

پيش از اين در فروردين سال 88 مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي در گزارشي مهم و كمتر ديده‌شده‌اي در خصوص لزوم به وجود آمدن شبكه‌هاي تلويزيوني خصوصي در كشور منتشر كرده بود.

در اين گزارش تأكيد شده بود: «جلوگيري از راه‌اندازي تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي با توجه به طراحي پايگاه‌هاي اينترنتي متنوع و متعدد نمي‌تواند عامل بازدارنده مؤثري در راه ارتباط‌گيري با مخاطبان داخلي به ويژه جوانان ايران با گرايش بالا به سوي اينترنت باشد، زيرا در دنياي اينترنت داستان به كلي با دنياي تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي فرق مي‌كند و احتمال دسترسي به سايت تلويزيون‌هاي ماهواره با توجه به طراحي و ساخت روزانه صدها فيلترشكن بسيار سهل‌تر است. بنابراين بهتر است ضمن راه‌اندازي تلويزيون‌هاي رقيب با درون‌مايه تحليلي قوي، از ظرفيت سايت‌ها و پايگاه‌هاي مختلف اينترنتي نيز در اين زمينه استفاده شود.»

ایجاد امکانی تازه

پيش‌بيني مركز پژوهش‌هاي صدا و سيما سال‌ها است كه به حقيقت پيوسته است. به هر حال ساليان سال است كه مردم با شبكه‌هاي محدود رسانه ملي خود را سرگرم مي‌كنند و شبكه‌هاي ماهواره‌اي در كمين اين محدوديت همواره خطري بزرگ براي خانواده ايراني بوده است.
به راه افتادن شبكه‌هاي خصوصي و ماهواره‌اي پايبند به جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند به معناي گسترش طيف شبكه‌هاي سرگرم‌كننده تلويزيوني و ماهواره‌اي و پوشش سليقه‌هاي مختلف باشد. چه بسا شايد سال‌ها اداره دولتي تلويزيون جواب نداده و اكنون امكان تازه‌اي در راه است. آیا توالي اين اتفاقات ممکن است به رفع موانع قانونی این مسیر بینجامد؟ باید منتظر ماند و اوضاع را رصد کرد…




پورحسین به‌جای امیر تاجیک به شبکه مستند آمد⇐بازگشت به دوران تلويزيون سياه و سفيد

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: بعد از حضور مرتضی میرباقری در معاونت سیما و رفتن علی اصغر پورمحمدی به شبکه سوم، آمدن علیرضا برازش به شبکه اول بالاخره به صورت رسمی سرپرستی رضا پورحسین بر شبکه مستند اعلام شد.

به گزارش سینماژورنال حضور پورحسین به جای مدیر قبلی شبکه مستند امیر تاجیک که جوانی پویا و البته مفید در ساختار مدیریتی تلویزیون بود چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آيا گسترش قابل‌توجه تغييرات مديران به خصوص تغيير از مدير جوان به مدير پير يك راهبرد مشخص در سازمان صداوسيما است؟

رسانه ملي برخلاف جريان جوان‌گرايي در ميان مديران كه يكي از اصول مديريت موفق است، تلاش كرده است تا مديراني را به كار فرا بخواند كه سن مديريتي آنها سال‌ها است كه گذشته و حداقل چند سالي از فضاي صداوسيما و تحولات آن دور بوده و بيگانه شده‌اند. بازگشت مديران سابق به تلويزيون براي اكثر رسانه‌ها از آن انتقاد کرده اند.

علي عسكري زمان را از دست مي‌دهد
همان طور كه جابه‌جايي در سطح رياست سازمان صداوسيما آنقدر در هاله‌اي از ابهام قرار داشت و تا چندی قبل مشخص نبود كه سرافراز در سازمان خواهد ماند يا اينكه حكم انتصاب علي عسكري صحت دارد يا خير! اين روزها هم وضعيت مديران صداوسيما و به طور مشخص معاونت سيما در شرايط نامطمئني قرار گرفته است.

به نظر مي‌رسد تنها صندلي‌هاي مستحكم در رسانه ملي فقط صندلي علي عسكري، رئيس سازمان و مرتضي ميرباقري معاون سيما است و باقي مديران در خوف و  رجا هستند چه زماني قرار است حكم بركناري‌شان صادر شود. اين نامتعادلي روي عملكرد سازمان نيز تأثير مي‌گذارد، تصويب طرح‌هاي جديد براي توليد برنامه‌ها با كندي روبه‌رو شده است.

رهبر انقلاب در حكم انتصاب علي عسكري به عنوان رئيس سازمان رسانه، برخلاف احكام قبلي مدت اعتبار حكم را اعلام نكرده‌اند و همين موضوع باعث شده تا شايعه يك ساله بودن انتصاب علي عسكري قوت بگيرد. اگر اين موضوع صحت داشته باشد، علي عسكري به سرعت در حال از دست دادن زماني است كه مي‌تواند با عملكرد مثبت، خود را به عنوان مديري با عمر مديريتي طولاني‌تر تثبيت كند.

زماني كه اين روزها به راحتي از دست مي‌رود شايد روزي باعث ايجاد تنگنا براي رئيس جديد صداوسيما شود و نگذارد طرح‌هاي رئيسي كه به شناخت فني از سازمان مشهور است، به سرانجام برسد. حداقل در هفته‌هاي اخير صداوسيما دوران بي‌ثباتي را در سطح مديران تجربه كرده است و بخشي از مديراني كه به عنوان حلقه نزديكان محمد سرافراز شناخته مي‌شدند، بيشتر از سايرين در معرض تغيير قرار گرفته‌اند.

تغييرات رسمي و جابه‌جايي‌هاي اعلام نشده
تا امروز مديران شبكه‌هاي اول و سوم سيما عوض شده‌اند. گفته مي‌شود تغيير مديريت شبكه‌3 براي بازگشت پورمحمدي به اين شبكه صورت گرفته و تغيير مدير شبكه اول و آمدن عليرضا برازش نيز باعث شده تا شايعه شود شريعت پناهي، مدير سابق اين شبكه يا به گروه اجتماعي شبكه اول مي‌رود يا مديريت يكي از شبكه‌ها را به اختيار مي‌گيرد.

پورحسین به جای امیر تاجیک به شبکه مستند آمد
قبول استعفاي تاجيك مدير شبكه مستند هم باعث شد حكم سرپرستي اين شبكه به نام رضا پورحسين، منتشر شود.

چيزي كه مسلم شده اين است كه يك پيرگرايي ديگر در سطح مديريت رخ داده و يك جوان موفق از دايره مديران شبكه‌هاي سيما خارج شده است. اين اتفاق را مي‌توان براي مديران جوان شبكه‌هاي تهران و كودك و نوجوان نيز متصور بود، افرادي كه به سرافراز نزديك بودند و حتي در حمايت از وي نامه‌نگاري كرده‌اند.

پازل تغييرات مديران شبكه‌ها و بازگشت مديران قبلي، جابه‌جايي در سطح مديران گروه‌ها ادامه دارد، اين نگراني وجود دارد كه ميانگين سني مديران شبكه‌ها بالا برود و مديران سن و سال‌دار نتوانند ارتباط مؤثري با خواسته‌هاي جامعه برقرار كنند كه حرف اول را در آن جوانان مي‌زنند و ميانگين سني آن را قشر جوان تشكيل مي‌دهد.

بي اعتمادي به مديران جوان و نگاه بسته به مديران گذشته صداوسيما باعث شده است تا رسانه ملي به عقبگرد متهم شود. عقبگردي كه مي‌تواند اين رسانه را در رقابت با رسانه‌هاي بين‌المللي و رقباي خارجي از نفس بيندازد و از گردونه رقابت خارج كند. اين روزها همه نگران پيرمردهاي صداوسيما هستند!




ادعای رسانه اصلاح‌طلب⇐در دهه نود تلويزيون به همان سياست سي سال پيش بازگشته!

سینماژورنال: سیدعلی میرفتاح از جمله روزنامه نگاران ایرانی که ستونی ثابت در روزنامه “اعتماد” دارد در تازه ترین یادداشتی که برای این رسانه اصلاح طلب نگاشته است با اشاره به پخش سخنان نوه امام(ره)  بعد از پخش یک سری گفتگوی متفرقه در رسانه ملی، این سیاست را بازگشت به سی سال پیش دانسته است یعنی زمانی که تنها روزهای جمعه یک فیلم سینمایی برای مخاطبان پخش می شد و بقیه ایام هفته به تکرار می گذشت.

به گزارش سینماژورنال این روزنامه نگار البته که یکی از دلایلی که در سالهای اخیر استفاده از شبکه های اجتماعی مانند تلگرام به مراتب بیشتر از استفاده از تلویزیوه شده است را هم همین تناقضات دانسته است.

متن کامل یادداشت میرفتاح را بخوانید:

عرضه اجناس خوب همراه با اجناس بنجل

اوايل انقلاب هر وقت كه سازمان تهيه و توزيع كالاي وزارت بازرگاني، جنس خوب و پدر و مادر‌داري به خانوارها مي‌داد، دوتا جنس بنجل هم تنگش مي‌زد و با اين كار هم انبارهايش را خالي مي‌كرد هم اجناس بد را از بيخ ريشش مي‌كند و مي‌انداخت به بقيه. نوار كاست مكسل كه مي‌دادند، دوتا گونيا، نقاله پلاستيكي هم به ضميمه مي‌دادند. يا مايع ظرفشويي مرغوب كه مي‌دادند، چهار تكه اسفنج الكي هم مي‌دادند… كم‌كم اين ايده از وزارت بازرگاني به بقيه جاها هم سرايت كرد و به صدا و سيما هم راه يافت و مديران تلويزيون هر وقت فيلم خوبي را نيت مي‌كردند نمايش دهند، قبلش كلي برنامه سخت و اعصاب‌خردكن را پيش‌قراول مي‌فرستادند كه اعصاب ملت را جلوجلو حسابي آسفالت كنند.

البته اين كار يك حسن هم داشت و آن اينكه چون مزد تحصيل فيلم‌ها بالا مي‌رفت، ارزش‌شان هم در ذهن‌مان بالا مي‌رفت. يكي گفت «من فلان فيلم را دهه شصت كه از تلويزيون ديدم فكر كردم شاهكار ديده‌ام. تا يك هفته همه‌اش به فيلم و ديالوگ‌هاش فكر مي‌كردم. فكر مي‌كردم بزرگ‌ترين اثر هنري را ديده‌ام… اما اخيرا كه دي‌وي‌دي‌اش را خريدم و با كيفيت بلوري ديدم به دلم ننشست، سهل است، حتي حوصله نكردم تا تهش را ببينم. نصف كه شد خاموشش كردم و رفتم سراغ زندگي…» تلويزيون يك كار ديگر هم قديم‌ها مي‌كرد. از آن طرف هم وقتي از دستش درمي‌رفت و ندانسته و نشناخته يك فيلم درخشان و عالي نشان مي‌داد، بعدش تا يك هفته جبران مافات مي‌كرد و با پخش برنامه‌هاي تكراري و حوصله‌سربر و آموزشي و اخلاقي لذت آن تماشا را از دماغ تماشاگران درمي‌آورد…

خصوصیتی که به پدر و مادرها هم منتقل شد

اين خصوصيت به پدر و مادرهاي دهه شصت هم منتقل شد و آنها هم فهميدند كه اگر يك جمعه به بچه‌هاي‌شان پلو، چلو مي‌دهند تا يك هفته مي‌توانند اشكنه و كله‌گنجشكي و نان و پنير بدهند. يك هفته قبل و يك هفته بعدش نان و تره مي‌خورديم كه جمعه آينده بتوانيم نان و كره بخوريم. حتي معلم‌ها نيز اين روش عالمانه را در نظام تربيتي‌شان گنجاندند كه هميشه خوش به حال بچه‌ها نشود و دانش‌آموزان همواره بر يك حال و منوال نباشند. سه هفته اخم مي‌كردند كه قدر يك لحظه لبخندشان را بچه‌ها بيشتر بدانند. قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي دچار آيد…

حالا در دهه نود تلويزيون به همان سياست سي سال پيشش برگشته

حالا در دهه نود تلويزيون به همان سياست سي سال پيشش برگشته و بعد از يك مصاحبه با حاج‌حسن‌آقاي خميني، ١٠ مصاحبه با ديگران مي‌گذارد كه يك وقت ملت فكر نكنند خبري است و دنيا نزديك است به‌كام‌شان شود. سه ماه مي‌خور و نه‌ماه پارسا مي‌باش. يك بار حاج‌حسن‌آقاي خميني، ١٠ بار يامين‌پور و ساير اعاظم قوم…

اما عيبي ندارد. ملت به همين هم راضي‌اند. هشت سال فقط نه‌ماه پارسايي داشتيم و هيچ مي‌خوري. نه ماه پارسا مي‌بوديم و آن سه ماه هم روش. اما به همين هم قانعيم. همين هم خيلي خوب است. آن شب كه تلويزيون ناپرهيزي كرد و با حاج‌حسن‌آقا مصاحبه كرد اكثر ملت به جاي اينكه به تلويزيون نگاه كنند از طريق تلگرام ماجرا را پيگيري مي‌كردند. خوشتر آن باشد كه سر دلبران، گفته آيد در حديث ديگران.

انگار كه نگاه كردن به تلويزيون بي‌كلاسي باشد يا يك جور عار داشته باشد، انعكاسش را در تلگرام پي مي‌گرفتند. ياد يك قصه عارفانه افتادم كه يكي داشت به روي چون قمري نگاه مي‌كرد و حظ وافي مي‌برد. ديگري گفت چه مي‌بيني؟ گفت عكس ماه را در انعكاس آب مي‌بينم. گفت اگر بر گردنت دمل نداشتي سر بلند مي‌كردي و مستقيم ماه را مي‌ديدي نه انعكاسش را در تشت آب.

ظاهرا دارد تغییراتی رخ می دهد

حالا ما هم يك عيب و ايرادي اين وسط هست كه به جاي اينكه مستقيم به تلويزيون نگاه كنيم به تشت تلگرام نگاه مي‌كنيم. چرا؟ آيا بر گردن‌مان دمل داريم؟ نه. مشكل از ما نيست. به قول خود تلويزيوني‌ها مشكل از فرستنده است نه از‌گيرنده.

ما نيستيم كه بر گردن دمل داريم بلكه اين خود تلويزيون است كه دملي بر چهره دارد و آدم رغبت نمي‌كند تماشايش كند. البته ظاهرا دارد تغييراتي به وجود مي‌آيد، اگرچه ديرهنگام. خيلي هم عالي. به فال نيك مي‌گيريم اما نه آنقدر جدي كه بنشينيم به پاش… اگر مي‌خواهيد تلويزيون ديده شود چاره‌اش اين نيست كه با ١٠ ‌تا مصاحبه، شيريني يك مصاحبه را در كام‌مان تلخ كنيد. راهش اين است كه اين دمل را از چهره‌برداريد تا با خيال راحت بشود نگاه‌تان كرد و لذت برد.




دعوای تلویزیون و ماهواره کار سینما را به دادگاه کشاند

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: خبر شكايت صداوسيما از تهيه‌كنندگان سه فيلم پرفروش سينما در حالي رسانه‌اي شد كه برخي از تهيه‌كنندگان اين فيلم‌ها مي‌گويند اين خبر را در سايت‌ها خوانده‌اند و هيچ احضاريه‌اي به دست آنها نرسيده است.

به گزارش سینماژورنال و به تقل از “جوان” در حالي كه سينما روزهاي خوبي را از نظر فروش فيلم‌ها پشت سر مي‌گذارد، خبر شكايت صداوسيما از فيلم‌هاي پر فروش و حضور تهيه‌كنندگان سه فيلم در دادسراي فرهنگ و رسانه توسط يكي از خبرگزاري‌ها منتشر شد.
در اين خبر آمده است كه هفته گذشته تهيه‌كنندگان سه فيلم با شكايت رئيس وقت سازمان صدا و سيما مواجه شدند و سعيد ملكان، منصور سهراب‌پور، امير پروين حسيني و مصطفي شايسته تهيه‌كنندگان ابد و يك روز، من سالوادور نيستم و 50 كيلو آلبالو بايد اين هفته به دادسراي فرهنگ و رسانه بروند.
علت اين احضار، پخش تيزر‌هاي تبليغاتي اين سه فيلم در شبكه‌هاي ماهواره‌اي عنوان و تأكيد شده است صحت اين موضوع مشخص نيست.

 ماهواره مي‌تواند دليلي براي شكايت باشد؟!

پخش تيزرهاي فيلم‌هاي ايراني از شبكه‌هاي ماهواره‌اي با وجود اينكه ممنوعيت قانوني دارد، اما مسئله تازه‌اي نيست و چند سال است كه برخي از فيلم‌هاي در حال اكران سينما‌ها، تيزرهايي براي پخش در اختيار شبكه‌هاي ماهواره‌اي قرار مي‌دهند.

اين تيزرها از طرق مختلف پخش‌كننده داخلي، پخش‌كننده خارجي، تهيه‌كننده و حتي به طور اتفاقي مي‌توانند سر از پخش ماهواره‌اي درآورده باشند. با وجود اينكه هيچ تهيه‌كننده يا پخش‌كننده‌اي به صورت رسمي اعلام نمي‌كند كه با شبكه ماهواره‌اي براي پخش آنونس فيلم‌ها قرارداد بسته و پول پرداخت كرده است، اما تفاوت قيمت فاحش ميان تعرفه‌اي كه صداوسيما براي پخش تيزر فيلم مطالبه مي‌كند با آنچه شبكه‌هاي ماهواره براي پخش آگهي فيلم‌ها درخواست دارند، باعث شده است تا در هر فصل اكران تيزرهاي چند فيلم از شبكه‌هاي ماهواره‌اي سر در بياورند.

تجربه نشان داده است با وجود اينكه شبكه‌هاي ماهواره‌اي جامعه مخاطب دارند، اما پخش آنونس‌هاي تبليغاتي فيلم‌هاي سينمايي به معناي تضمين فروش فيلم نيست و حتي بسياري از فيلم‌هايي كه پارسال و امسال تيزرهاي پر تعدادي در GEM داشته‌اند با كمترين حجم فروش مجبور به ترك زودهنگام اكران شده‌اند.

«كفش‌هايم كو» و «خشم و هياهو» دو فيلم اكران نوروزي بودند كه باوجود پخش تيزر از GEM فروش خوبي نداشتند. در مقابل سه فيلم سينمايي «من سالوادور نيستم»، «ابد و يك روز» و «‌50 كيلو آلبالو» هم فروش خوبي داشته‌اند و هم تيزرهاي‌شان از ماهواره پخش شده است. پس اگر قرار باشد از تهيه‌كنندگان فيلم‌ها به خاطر پخش تيزر ماهواره‌اي شكايت شود، به جز فيلم باديگارد، ساير فيلم‌هاي اكران امسال بايد به دادسرا احضار شوند.

 صداوسيما مي‌تواند شكايت كند؟!

صداوسيما براي كاهش همكاري سينمايي‌ها با شبكه‌هاي ماهواره‌اي، طرح پخش تيزر رايگان را مطرح كرد. طبق اين طرح، تهيه‌كنندگان متعهد مي‌شدند به شبكه‌هاي ماهواره‌اي تيزر ندهند و در مقابل صداوسيما تعدادي آنونس رايگان از اين فيلم‌ها پخش كند. البته اوضاع به همين سادگي نيست.

امير پوركيان تهيه كننده «خنده‌هاي آتوسا» كه چند هفته پيش نامه سرگشاده‌اي پيرامون رفتار صداوسيما با فيلمش منتشر كرد، درباره شرايط صداوسيما براي پخش تيزر‌ها به «جوان» مي‌گويد: تلويزيون فرم تعهد‌نامه‌اي را جلوي تهيه‌كننده مي‌گذارد كه در آن گفته شده در هر صورت و حتي اتفاقي اگر تيزر فيلم از شبكه ماهواره‌اي پخش شود، صداوسيما حق دارد هرچقدر كه بخواهد تهيه‌كننده را جريمه كند و تهيه كننده هم حق اعتراض ندارد. در مقابل اين تعهد تلويزيون 15 تيزر رايگان پخش خواهد كرد كه حتي براي تبليغ يك روز هم كافي نيست و براي خريد تيزرهاي بيشتر بايد طبق تعرفه پول پرداخت كنيم كه براي من پرداخت 500 ميليون به صداوسيما براي خريد تيزر به معناي دور ريختن پول است.

اين تهيه كننده مي‌گويد: حتي اگر تهيه كننده‌هاي فيلم‌هاي پرفروش به خاطر پخش تيزرهايشان از ماهواره از طرف تلويزيون به دادگاه فراخوانده شوند، بايد قانون جلوي ظلمي را كه به آنها مي‌شود، بگيرد. شايد با يك توطئه تيزر فيلمي را در شبكه‌هاي ماهواره‌اي پخش كردند، آن وقت تكليف تهيه كننده چه خواهد بود كه بايد به صداوسيما جريمه بدهد؟!

  تهيه‌كننده‌ها بي‌خبر از شكايت

تلاش‌ها براي ارتباط با مدير كل امور حقوقي سازمان صداوسيما جهت جويا شدن از صحت و سقم خبر شكايت اين سازمان از تهيه‌كنندگان به جايي نرسيد. در مقابل تهيه‌كنندگاني كه خبر احضار آنها به دادسرا منتشر شد، از صحت اين خبر اظهار بي‌اطلاعي كردند.

منصور سهراب پور گفت: تا اكنون هيچ نامه‌اي از سوي دادسرا به دست ما نرسيده است و نمي‌دانم چرا بايد صداوسيما از ما شكايت كند. امير پروين حسيني نيز با انتقاد از انتشار چنين خبري مي‌گويد: حتي اگر قرار بر احضار افراد به دادگاه باشد، چرا بايد آن را در رسانه‌ها منتشر و با آبروي افراد بازي كنند؟

اين تهيه‌كننده تأكيد مي‌كند خبر را در رسانه‌ها خواندم و با رد دريافت احضاريه مي‌گويد: ما سال‌ها است با صداوسيما كار نمي‌كنيم و دليلي براي شكايت آنها نمي‌بينم. سال گذشته يك بار دادسراي فرهنگ و رسانه چند تهيه‌كننده را درباره همكاري با شبكه‌هاي ماهواره‌اي احضار كرد كه موضوع ادامه پيدا نكرد، اكنون با رد موضوع احضاريه از سوي تهيه كنندگان بايد ديد اين موضوع شايعه‌اي ساخته رسانه‌ها بوده يا اينكه در اين هفته دادسرا اقدام به ارسال احضاريه خواهد كرد.




یک اقدام عاقلانه⇐کناره‌گیری مجری برنامه سینمایی شبکه ۴

سینماژورنال: در حالی که در روزهای اخیر انتقادات بسیاری به هر دو برنامه سینمایی تلویزیون که از شبکه های 3 و 4 روی آنتن می روند وارد شده است مجری برنامه سینمایی شبکه 4 از سمت خود کناره گرفت.

به گزارش سینماژورنال علیرضا شجاع نوری مجری برنامه “سینمای ایران” شبکه چهار که حین مدت حضورش در این برنامه نتوانسته بود چنان که باید شرایط تبدیل این برنامه به یک ژورنال تصویری دست اول را فراهم آورد از اجرای این برنامه استعفاء داد.

وی که جزو تیم 27 نفره مدیران، معاونان و مشاوران بین الملل فجر هم بود با اعلام خبر کناره‌گیری اش به “مهر” گفت: من یکشنبه دوم خرداد ماه به مدیر محترم گروه ادب و هنر شبکه چهار اعلام کردم که دیگر با این برنامه همکاری نخواهم داشت.

شجاع نوری درباره دلایل این تصمیم تصریح کرد: با وجود جلسات و گفتگوهای متعددی که در شروع همکاریم با برنامه برای شکل گیری روند آن صورت گرفت، هرچه بیشتر پیش رفتیم اختلاف نوع نگاه من و تلویزیون به سینما فاصله دارتر شد و این مشکل به گونه ای بود که ساختار و محتوای برنامه را متاثر می کرد و در نهایت مرا به این نتیجه رساند که نخواهم توانست آنطور که در شأن من و بینندگان برنامه است (که هواداران سینمای ایران هم هستند) موفقیت و عزت سینمای ایران را چه در داخل و چه در خارج از کشور انعکاس دهم به همین دلیل تصمیم گرفتم که دیگر با این برنامه همکاری نداشته باشم تا این برنامه با رویکردی که دارد به راه خود ادامه دهد.

عاقبتی که قابل پیش بینی بود

به گزارش سینماژورنال اقدام شجاع نوری در استعفا از اجرای برنامه ای سینمایی که در هفته های اخیر به شدت کلیشه‌زده شده بود می‌تواند اقدامی منطقی تلقی شود بخصوص که بخشی از این کلیشه‌زدگی برآمده از به‌روز نبودن مجری این برنامه بود که برخی اوقات حتی خبر از آن نداشت کارگردانی که برای گفتگو دعوتش کرده فیلمش روی پرده است یا نه.

اجرای ژورنالهای تصویری مانند “سینمای ایران” در کنار تسلط بر فن اجرا نیاز دارد به تجربیات ژورنالیستی که شجاع نوری در این حیطه جز سابقه ای کوتاه در دهه 60 و حضور در خبرگزاری دولتی ایرنا، تجربه ای کسب نکرده بود و همین کم تجربگی بود که برنامه “سینمای ایران” را به برنامه ای کم اثر و خنثی بدل کرد که بود و نبودش تفاوتی نداشت.




در معارفه رییس جدید صداوسیما طرح شد⇐از طلب عفو سرافراز تا توصیه پورمحمدی به استفاده از “تیپا” به‌جای استعفاء!!!

سینماژورنال: مراسم تودیع آقای محمد سرافراز رئیس سابق سازمان صدا و سیما و معارفه آقای عبدالعلی علی‌عسکری در سالن همایش‌های سازمان صدا و سیما برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “فارس” در این مراسم، چهره‌های مختلفی نظیر حسام الدین آشنا، داوود میرباقری، مسعود جعفری جوزانی، سیدمحمود رضوی، تقدس نژاد، داریوش ارجمند، ایرج راد، محمد حسینی، حسن خجسته، بیژن نوباوه، سیدرمضانعلی موسوی مقدم، محمد صالح علا، علی اکبر ولایتی، سردار نقدی، سردار شیرازی، محسن رضایی و … حضور داشتند.

نکته حاشیه ساز این مراسم توصیف دوپهلویی بود که معاون سیما از کیفیت حضور محمد سرافراز در رسانه ملی ارائه داد.

در ابتدای مراسم علی عسکری حکم ریاست خود را از حجت الاسلام سید هاشم رسولی محلاتی نماینده ولی فقیه در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در حضور علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی دریافت کرد.

پورمحمدی: سرافراز نتوانست خود را با دولت و مجلس هماهنگ کند

در ادامه این مراسم علی اصغر پورمحمدی معاون سیما به ایراد سخنانی پرداخت و پس از قرائت دعایی کوتاه گفت: قرار نبود صحبت کنم ولی گفتند چون شما پیرمرد محترم شورای معاونین هستید باید صحبت کنید. من سخنران خوبی نیستم. دکتر سرافراز یک پدیده بود و هست، دکتر علی عسکری نیز یک پدیده بود و هست و مهندس ضرغامی هم یک پدیده بود و هست. به این خاطر می گویم پدیده که 14 یا 16 صفت رهبر معظم انقلاب برای دکتر سرافراز برشمردند که ایشان با استعفای سرافراز هم موافقت کردند.

وی افزود: ایشان کارهای بسیاری انجام دادند و یکی از دلایلی که باعث شد ناکام بمانند این بود که چندین کار را با هم می خواستند انجام بدهند. ملاحظات گوناگون و مختلفی وجود دارد که نمی گذارد شما به انقلاب مد نظرتان برسید. ایشان علیرغم روحیه انقلابی نتوانستند به آنچه می خواستند برسند. شاید هم ما مدیران ناتوان و نالایقی بودیم که نتوانستیم ایشان را همراهی کنیم. ما هرچه حقوق می گیریم باید به برنامه سازان و بازنشستگان و … بدهیم و بودجه ای برای برنامه سازی نمی ماند.

وی تصریح کرد: ما فرستندگان پیام با هم از نگاه فرهنگی و ارزش ها با هم متفاوت هستیم و با مخاطبان بسیاری هم روبرو هستیم. اول باید با خانواده و بعد نمازگزاران مسجد و خیابان ایران، اهالی رفسنجان، همه باید راضی باشند. ما چهارشنبه پیش مشکلات خود را خدمت آقای لاریجانی گفتیم که خبر نداشتند. یکی از نقاط ضعف سرافراز همین بود که مشکلات را نمی گوید و بیان نمی کند. مثلا آقای لاریجانی که از دوستان آقای سرافراز هستند نیز از این مشکلات خبر نداشتند.

سعی کنیم استعفا ندهیم و از مکتب “تیپا” استفاده کنیم

پورمحمدی ضمن ابراز خشنودی از حضور حسام الدین آشنا در این مراسم و آوردن وی از ردیف سوم صندلی ها به ردیف اول به شوخی گفت: همین موضوع روی میزان بودجه ما تاثیر دارد. در حالی که سردار شیرازی هم اینجا حضور دارد ولی اصلا معلوم نیست کجاست. هماهنگی در کشور ما کار بسیار سختی است و سرافراز نتوانست با دولت و مجلس هماهنگ باشد ولی گام های مهمی را برداشت و امیدوارم دکتر علی عسکری در این مسیر سخت و طولانی موفق باشد.

معاون سیما در ادامه به موفقیت های سرافراز اشاره کرد و اظهار داشت: حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی، تمرکز بر تولیدات بهتر به جای کمیت، چابک سازی و تلاش برای حرکت رسانه ای و … همه از اقدامات موثری بود که ایشان انجام داد و من از تلاش ها و مجاهدت های خاموش ایشان قدردانی می کنم. ان شاءالله اگر ما هم در خدمتشان بودیم بتوانیم کار کنیم. یک نکته کاری هم بگویم که استعفا کلا چیز خوبی نیست و با آن موافقت می شود. سعی کنیم استعفا ندهیم و از مکتب “تیپا” استفاده کنیم.

سرافراز: طلب عفو می کنم

محمد سرافراز نیز با ابراز اینکه نمی دانم آقای پورمحمدی از ما تعریف کرد یا تخریب، بعد از مرور برخی از فعالیتهایش گفت: سازمان صداوسیما در این مقطع با مسائل زیادی هم در حوزه گفتمانی، هم مسائل سیاسی و هم مسائل فرهنگی و رسانه‌ای دست به گریبان است؛ این چالش‌ها همچنان ادامه دارد و مدیر صحیح و انقلابی همچون آقای علی‌عسکری از عهده‌ آن برخواهد آمد.

وی در واکنش به توصیه پورمحمدی درباره مقوله “استعفا” گفت: من به بخش سنتی استعفا می پردازم که استعفا به معنی طلب عفو کردن است و از همه طلب عفو می کنم که در این مدت اذیتشان کردیم و امیدوارم توفیق خدمت برای همه فراهم شود.

علی عسکری: معنای رسانه ملی در همکاری و تعامل با قوای سه گانه است

علی عسکری در سخنانی گفت: ابتدا باید از مقام عظمای ولایت تشکر کنم که به من اعتماد کردند و امیدوارم به زودی روزی را ببینم که به واسطه زحمات شما لبخند بر لب ایشان نشسته است.

وی ادامه داد: برای گسترش و غنای صداوسیما کمک کرده و اقدام می کنم. این بار بر دوش انسان های رسانه ای است و موجب افتخار و مباهات است و در همه حوزه ها قابل طرح است. چه کاری وظیفه ماست؟ عمق بخشی به تولیدات و دین باوری و مواجهه هوشندانه با موضوعات اجتماعی، نگاه کرامت آمیز به تولیدات، پاسخگویی به نیاز مخاطبان، تولید و انتقال و انتشار با کیفیت بالا و تصویر جمال زیبای ملت ایران به دست ماست.

علی عسکری ادامه داد: حمایت و پشتیبانی از به حرکت درآوردن هنرمندان عرصه رسانه و خلق آثار بزرگ فیلم ها و سریال های فاخر از ماموریت های رسانه ملی است. معنای رسانه ملی در همکاری و تعامل با قوای سه گانه است. حمایت قاطع از دولت محترم در دستیابی به اهداف نظام، پرهیز از سیاه نمایی های مرسوم، پرهیز از دو قطبی شدن جامعه، شکل دهی به مقاومت رسانه و کمک به دستیابی مردم ایران به اهداف خود از جمله اهداف رسانه ملی در دوره جدید خواهد بود.

لاریجانی: از عمر کوتاه مدیریت سرافراز تاسف می خوریم

علی لاریجانی سخنران بعدی مراسم اظهار داشت: امیدواریم آقای علی‌عسکری به گونه‌ای مدیریت کنند که 10 سال دیگر برای چنین جلسه‌ای بیاییم و از عمر کوتاه مدیریتی آقای سرافراز تاسف می‌خوریم چرا که ایشان انسان با استعداد و با هوشی است.  آقای سرافراز در ریاست رادیو و تلویزیون و در دوره فعالیت‌های خود تلاش‌های خوبی داشت. من از ایشان خواهش کردم که در رادیو و تلویزیون بماند چرا که مدیریت‌ها خیلی تاثیرگذار نیست. بلکه باید از استعدادها و توانمندی‌ها استفاده کرد.

وی بر همین اساس اضافه کرد: آقای علی‌عسکری هم قطعا موفق می‌شود که چالش‌هایی که برای سرافراز ایجاد شد، برطرف کند. البته این چالش‌ها همیشه وجود داشت که باید با عقلانیت راه‌های آن را پیدا کرد. آقای علی‌عسگری از مدیریت توانایی برخوردار است. بعید می‌دانم ایشان با پشتکار و روحیه خستگی‌ناپذیر استعفا دهند مگر اینکه شما به ایشان فشار وارد کنید که اینکه انسان در مقابل مشکلات و فشارها مقاومت کند خوب است.

وی گفت: از رهبر معظم انقلاب تشکر می‌کنم که آقای علی‌عسگری را به عنوان رئیس رسانه ملی انتخاب کردند. اگر بندهایی که در حکم ریاست سازمان صدا و سیما آمده است اجرا شود بسیاری از امور به خودی خود پیش می‌رود.




افشاگري صريح از پشت پرده ناكارآمدي رسانه ملي توسط يك رسانه اصولگرا

سینماژورنال: تغییر رییس صداوسیما که احتمالا به تغییر برخی از مدیران پایین تر سازمان هم تسری خواهد یافت سبب ساز تحلیل رسانه های مختلف شده است.

به گزارش سینماژورنال در یکی از تازه ترین تحلیلها روزنامه اصولگرا “کیهان” در یادداشتی به قلم امیر شریفی با مروری برخی از مشکلات و دلایل ناکارآمدی همه این سالهای رسانه ملی و از جمله عدم ارتباط مستقیم این رسانه با مراکز تولید اندیشه، دلیل موفقیت شبکه هایی همچون سی.ان.ان. را همین ارتباط دانسته است.

خواندن این یادداشت از آن جهت حائز اهمیت است که در سالهای قبل رسانه های اصولگرا شاید به دلیل قرابت سیاسی رسانه ملی با آرایشان چنان که باید به نقد آن نمی پرداختند اما در ماههای اخیر و بخصوص با تذکراتی که از سوی عالي ترين مقام نظام درباره رفع ایرادات رسانه ملی ارائه شده این رسانه ها هم سعی می کنند نقدهای صریحتری را به عملکرد رسانه ملی داشته باشند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت “کیهان” را ارائه می دهد:

باز هم مدیران بالا و میانه تغییراتی خواهند کرد

اتفاقات اخیر در صدا و سیما و تغییرات و تحولاتی که به دنبال آن رخ داده و می‌دهد، بار دیگر توجه بسیاری را جلب این رسانه فراگیر و تاثیرگذار نمود. خصوصا که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر فرهنگیان و معلمان، انتقادات مهمی را متوجه این رسانه کردند که محور آنها عدم توجه مسئولان رسانه ملی به توصیه‌ها و پیشنهادها و بی‌برنامگی برای نسل جوان و نوجوان کشور بود. انتقاداتی که پیش از این نیز بارها و بارها از سوی ایشان و دیگر دلسوزان و متفکران و اندیشمندان گوشزد شده بود.
احتمالا با تغییرات مدیریتی کلان در رسانه ملی، بازهم مدیران بالا و میانه تغییراتی خواهند کرد و جابجایی‌هایی صورت خواهد گرفت اما آیا این تغییرات و تحولات می‌تواند به معضل همیشگی این رسانه یعنی دستیابی به موقعیت یک دانشگاه آن گونه که امام راحل گفته بودند و یک قرارگاه فعال جنگ نرم آنچنان که در رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب بوده است، پایان بخشد؟

عدم پیوند با مراکز آکادمیک علمی و دینی
بر همه آنهایی که از نزدیک و دور با مشکلات و معضلات رسانه ملی، آشنا بوده و هستند، آشکار است که اگرچه کمبود بودجه و عدم همراهی دولت در این زمینه از جمله کاستی‌های صدا و سیما بوده و هست ولی آنچه این رسانه را از موقعیت و جایگاه یک دانشگاه و قرارگاه جنگ نرم دور ساخته، بیش و پیش از بودجه و یاری دولت، دوری و عدم پیوند با مراکز آکادمیک علمی و دینی و موسسات فکری و تحقیقاتی است.

موسسات و مراکزی که وجود و حضورشان در رسانه‌های غربی در قالب اتاق‌های فکر و «تینک تانک‌»های رسانه‌ای، موجب شکل‌گیری پایه‌های ایدئولوژیک قوی در محصولات رسانه‌های آن سوی آبها شده و می‌شود.در واقع آنچه محصولات رسانه‌ای غرب و به خصوص آمریکا را از محتوای ایدئولوژیک قوی (برگرفته از تفکرات مادی گرایانه و سکولاریستی و اومانیستی غرب) برخوردار کرده، نه فقط یک پیوند ساده مابین مراکز رسانه‌ای و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی و آکادمیک بوده بلکه اساساً به دلیل آن است که آن مراکز رسانه‌ای از دل همان موسسات آکادمیک و علمی ایدئولوژیک و نهادهای استراتژیک غرب بیرون آمده و گسترش یافته‌اند و در میان مسئولان و متولیان این عرصه‌ها اشتراکات بسیاری یافت می‌شود.

مثلا «تد ترنر» علاوه بر بنیانگذاری شبکه خبری «سی‌ان‌ان» و مدیریت غول رسانه‌ای «تی سی‌ام»، از مسئولان اندیشکده و مرکز استراتژیک «سی‌اس‌آی‌اس» نیز هست. یا سریال‌هایی همچون «لاست» و یا «هوم لند»، حاصل کار تیم عظیمی از محققان و پژوهشگران حوزه‌های مختلف بوده که نتایج کار آنها در اختیار گروه‌های نویسنده و فیلمنامه نویس قرار گرفته تا به صورت یک فیلم و یا سریال شکل گرفته و دهها میلیون نفر در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.

ساخت “نوح” با هدایت خاخام ها
دو سال پیش وقتی پشت صحنه تولید فیلم «نوح» ساخته دارن آرنوفسکی در مصاحبه‌های مختلف کارگردان و فیلمنامه نویس انتشار یافت، آشکار شد سازندگان آن (که همگی صهیونیست‌های کابالیست هستند)، از حدود 30 خاخام کابالیست دعوت کرده‌اند تا در مرکز فرقه حدسه در بروکلین طی پروسه نوشتن فیلمنامه حضور داشته و عناصر تفکر کابالا را برای درج در فیلمنامه ارائه دهند. پس از تولید فیلم نیز از همان خاخام‌های کابالا که در هنگام نوشتن فیلمنامه حضور داشتند، مجددا دعوت به عمل آمد تا فیلم ساخته شده را تماشا کرده و نظر دهند که آیا عناصر کابالایی مد نظر آنها در فیلم لحاظ شده یا خیر.
همه این مثالها گویای آن است که مسائل و مراحلی که برای برنامه سازان و فیلمسازان و البته مدیران رسانه‌های ما به صورت یک تابو درآمده (یعنی بهره‌گیری از کارشناسان حوزه‌های مختلف فکری و دینی) در سینما و تلویزیون غرب، یک روال معمول و قطعی است. از همین روی رسانه‌های آنها،  برای ترویج افکار مادی گرایانه و شرک آمیز، حکم همان دانشگاه را داشته و قرارگاه جنگ نرم است برای مقابله و معارضه با اندیشه‌های توحیدی و اسلامی و دارای تاثیرگذاری فوق العاده برای القاء سبک زندگی و …
اما متاسفانه در کشور ما نه تنها رسانه‌ها اغلب از دل مراکز فکری و پژوهشی ایدئولوژیک (که در ایران همان حوزه‌های علمیه هستند) و یا موسسات و نهادهای فکری و آکادمیک بیرون نیامده‌اند بلکه هیچ‌گونه پیوندی هم با آنها ندارند!

منشی دفترشان را اتاق فکر کردند!!
جالب‌تر آنکه وقتی بحث اتاق‌های فکر به صورت بسیار جدی مطرح شده بود، برخی از مدیران رسانه به اصطلاح فرار به جلو کرده و از خودشان و مثلا منشی دفتر و برخی عوامل دفتری خود (که چندان با فکر و تفکر میانه‌ای ندارند!)، اتاق فکر تشکیل دادند!!
اگر در سال‌های پیش از انقلاب اتصال سینما و تلویزیون با مراکز و کانون‌های دولتی و درباری، آنها را در خدمت بسط  ایدئولوژی نوکرمآبی و باستان گرایانه و تفکرات ضد اسلامی/ایرانی  حکومت پهلوی قرار داده بود اما در سال‌های پس از پیروزی انقلاب نه تنها در جهت اتصال این رسانه‌ها با مراکز و نهاد‌های فکری انقلاب، تلاش موثری به عمل نیامد بلکه هرگونه حرکتی برای پیوند یاد شده با انواع و اقسام برچسب‌های ناچسب، از سوی جریان شبه روشنفکری و غرب‌گرایان یا دلباختگان رژیم طاغوت (که متاسفانه در اغلب مراکز رسانه‌ای حضور کلیدی داشتند) سرکوب شد.
از همین روی علی‌رغم تلاش برای ساخت برنامه‌ها و فیلم‌ها و سریال‌های انقلابی و اسلامی، اما هیچ‌گاه تلاش فوق به یک جریان قوی و حاکم در رسانه‌ها از جمله صدا و سیما تبدیل نگردید و همچنان دست جریان شبه روشنفکری برای هرگونه جولان در این رسانه باز ماند. توجیه کار هم برداشت نادرستی از رهنمود مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری بود فارغ از تاکید معظم‌له بر حفظ اصول و ارزش‌ها.

حاصل کار، باج دادن برخی مدیران به عناصر حساب پس داده‌ای از جریان شبه روشنفکری شد که هیچ‌گاه جز به تفکرات و سبک زندگی مادی و غربگرایانه ادای دین نکرده و نمی‌کنند و به این وفاداری به فرهنگ و تمدن غرب هم رسما و علنا می‌بالند!! و نتیجه این روال نامطلوب آن است که امروز این رسانه موثر، از بسیاری کمبودها در رنج است که کمبود بودجه شاید یکی از کوچک‌ترین آنها باشد.

از نویسنده شلوارک پوش تا هنرپیشه طاغوت
اینکه فلان برنامه از یک نویسنده ضد انقلاب فراری تجلیل کرده و برنامه به اصطلاح ادبی دیگر، نویسنده هتاک و اسلام ستیز معروف را تطهیر می‌کند، اینکه کارگزاران شبکه‌های بیگانه در برنامه‌های به اصطلاح گپ و گفت جولان داده و به تبلیغ خود و همفکرانشان می‌پردازند یا علنا روی آنتن زنده از هنرپیشه‌های فاسد طاغوتی فراری دعوت می‌شود یا نمایش آثار هنرپیشه دیگر طاغوتی برگ برنده یکی از همین حضرات می‌شودیا فلان مجری نورچشمی از رانتی که سال‌ها تلویزیون به رایگان در اختیارش گذارده برای خود برند درست کرده و بی‌خیال مدیرانش، برای تبلیغات انتخاباتی از حیطه ورزش به عرصه سیاست می‌پرد یا مجری دیگر آن‌قدر میدان را برای خود باز دیده که روی صفحه تلویزیون خدا را هم بنده نیست و فلان به اصطلاح طنز پرداز که با شلوارک پوشی و انتشار حرف‌های بدتر از آن، آبروی هر چه نویسنده و طنز پرداز را در طبق اخلاص گذارد، علی‌رغم ممنوعیت با شرط عدم درج نام، نویسنده دو برنامه جنجالی می‌شود که یکی از آنها پس از تحقیر شرکت کنندگان و البته مخاطبانش، به پشت گرمی همان مدیران حداکثری! شوی طلبکاری راه انداخته و بازهم به تحقیر فاجعه بارتر مخاطبانش می‌پردازد و… و بالاخره حکایت غم‌انگیز پشت صحنه‌ای که صدای گروهی از بازیگران زن را درآورده، همه و همه بخشی از نتایج باج دادن مدیران حداکثری و بایکوت نیروهای انقلابی و مردمی است.

چه اشکالی دارد که بچه های انقلابی هم محصول تولید کنند
اما سوال از مدیران حداکثری و بی‌نیاز از مراکز فکر و اندیشه این است که در طی این سال‌ها و با خروارها باج به جریان شبه روشنفکری و بیگانه با انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن، چه گلی بر سر خود و رسانه ملی زدند؟!

چند درصد آنها را جذب انقلاب و ارزش‌های جامعه اسلامی کردند؟!! آیا معنی جذب این بوده که مثلا این حضرات را در رسانه ملی نگه داشته‌اند تا از پول بیت المال و کیسه ملت برخلاف عقاید و ارزش‌های همان ملت، برنامه و فیلم و سریال بسازند و به ریش همه بخندند؟!!!

چه اشکالی داشت در کنار هر 10 برنامه‌ای که توسط این حضرات ساخته شد، یک برنامه هم به بچه‌های انقلابی داده می‌شد که انصافا امروزه حاصل کار آنها در همه زمینه‌های برنامه‌سازی و گرافیک و استفاده از ساختارهای جذاب و به روز، قابل توجه بوده و به لحاظ استانداردهای ساختاری یک سر و گردن از آثار همه مدعیان شبه روشنفکری بالاتر است، آنچه گویا برای مدیران حداکثری از درجه اهمیت بالایی برخوردار بوده اما متاسفانه در مواجه با نورچشمی‌های شبه روشنفکری، درجه اش پایین کشیده می‌شود!!

آشتی و پیوند با نیروهای با بصیرت و معتقد به ارزش‌ها و اندیشه‌های انقلاب
به هرحال آنچه گذشته باید با نگاهی منصفانه نقد شده و برای آینده مورد استفاده بهینه قرار گیرد. تغییر و تحولات در رسانه ملی به هر اسم و نام و عنوان و شخصی منتهی شود، بهتر آنکه از آزمون و خطاهای گذشته درس بیاموزد. دیگر زمان باج دادن به جریان‌های شبه روشنفکری و غربگرا و دور از انقلاب و مردم، به سر آمده است.

حاصل و نتیجه تمامی آن باج‌ها امروزه در مقابل ماست. راه صواب رسانه ملی برای تبدیل شدن به دانشگاه و قرارگاه جنگ نرم از پیوند آن با مراکز و نهادهای فکری و آکادمیک علمی و دینی به خصوص حوزه علمیه می‌گذرد.

این راه از مسیر آشتی و پیوند با نیروهای با بصیرت و معتقد به ارزش‌ها و اندیشه‌های انقلاب عبور می‌کند. این نیروهای فکری و معتقد به انقلاب و اسلام هستند که می‌توانند پایگاه‌های محوری برای برنامه‌سازی و تولید آثار رسانه‌ای شایسته و در خور ملت ایران باشند. فیلم و سریال و برنامه‌هایی که از فکر و اندیشه و محتواسازی نیروهای فکری و باورمند به ارزش‌های جامعه اسلامی برآمده و توسط متخصصان حرفه‌ای به گونه‌ای هنری و تاثیر گذار ساخته شوند.




علی مصفا: تلویزیون با سینما لج کرده!!!/حتی اگر بهتر از “کیف انگلیسی” هم پیشنهاد شود به تلویزیون نمی‌روم

سینماژورنال: انتقادات نسبت به عملکرد تلویزیون در بی توجهی به آثار سینمایی روی پرده که باعث شده شبکه های ماهواره ای به این واسطه مورد توجه قرار گیرند همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین مورد علی مصفا بازیگر سینما که تجربه هایی همچون “کیف انگلیسی” را در تلویزیون دارد به انتقاد از عملکرد تلویزیون پرداخته است.

علي مصفا که این روزها فیلم پربازیگر “مرگ ماهی” را روی پرده دارد در گفتگو با ساناز صفايي در “تي.وي پلاس” به شدت از صدا و سيما انتقاد كرد و گفت: ما داريم اثر تبليغات را در فروش فيلم ها مي بينيم. الان اين تبليغاتي كه شبكه هاي ماهواره اي دارند براي فروش فيلم ها مي كنند در واقع دارند آن كاري كه بايد تلويزيون خودمان براي فروش فيلم ها انجام بدهد را، آنها انجام مي دهند.

وی ادامه داد: اگر تلويزيون خودمان همين كار مي كرد و اينقدر ادا در نمي آورد و اذيت نمي كرد فيلم ها مي توانستد از خيلي وقت پيش همين فروش خوب را داشته باشند. چه بسيار فيلم‌ها، هزينه‌ها و سرمايه‌هايي كه هدر رفت فقط به خاطر اينكه تلويزيون همكاري نكرد و هي گفت اين فيلم اينجوري و آن يكي آن جوري است، نمي‌شود. خب به همه ضربه زدند.

حتی اگر بهتر از “کیف انگلیسی” هم پیشنهاد شود به تلویزیون نمی‌روم

اين بازيگر شناخته شده كه حضور ماندگاري در سريال «كيف انگليسي» ضیاءالدین دری داشته است در ادامه درباره همكاري مجدد خود با تلويزيون گفت: من با خودم قرار گذاشتم هر چيز ديگري حتي بهتر از “كيف انگليسي” هم پيشنهاد شود ديگر به تلويزيون نروم و نمي روم.

مصفا افزود: به نظرم تلويزيون يك لجي با جريان سينما دارد كه باعث مي‌شود دليلي براي همكاري با تلويزيون نبينم. به نظرم كيفيت پايين كارهاي تلويزيون به هر كسي لطمه مي‌زند.

وی خاطرنشان ساخت: در «كيف انگليسي» هم حقيقتا سعيم را كردم كه كار نكنم اما شرايطي پيش آمد كه باعث شد حضور داشته باشم. همه گروه زحمت كشيدند. آقاي دري هم متن خوبي نوشته بودند و هم خوب كار كردند. ديگر فكر نمي‌كنم آن روحيه ها هم حتي الان در تلويزيون وجود داشته باشد. يعني همان موقع هم از نظر ما كار در تلويزيون چندان موجه نبود. الان نسبت به آن موقع هم وقتي نگاه مي‌كنيم مي‌بينم باز آن موقع بهتر بود. يعني ما همچنان هر روز شاهد افت كيفيت كارهاي تلويزيوني هستيم.




داماد آیت‌ا.. شهید، ریاست صداوسیما را به‌دست می‌گیرد؟+عکس

سینماژورنال: حواشی و شایعات درباره استعفای محمد سرافراز رییس صداوسیما همچنان در فضای رسانه ای وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال نگاه رسانه ها به این ماجرا هم کاملا خط کشی شده است؛ برخی سعی می‌کنند از کذب بودن این شایعات بگویند و آن را دسیسه مخالفان رییس فعلی بدانند و در این بین واکنشهایی مانند واکنش مدیر مرکز انیمیشن صبا که این شایعه‌پراکنی را محصول یک کانال تلگرامی می‌داند به کمک این عده می‌آید.

برخی نیز با قطعی دانستن رفتن سرافراز به معرفی گزینه های جانشین وی می پردازند.

در بین رسانه های دسته دوم جدی‌ترین گزینه‌ای که برای جانشینی سرافراز طرح شده است عبدالعلی علی‌عسکری است؛ معاون فنی سازمان صداوسیما در دوره عزت‌ا.. ضرغامی.

رسانه هایی که بر روی نام علی‌عسکری تأکید کرده‌اند از این گفته اند که در روزهای گذشته نماینده وی در دفتر سرافراز حاضر شده و جزییات اداری تغییر مسئولیت در حال انجام است!

اما علی‌عسکری کیست؟

به گزارش سینماژورنال عبدالعلی علی‌عسکری که به مانند ضرغامی فارغ التحصیلی مهندسی است تحصیلات خود در رشته مهندسی الکترونیک را تا مقطع کار‌شناسی به پایان برده و بعد از آن کارشناسی ارشد مدیریت و دکترای سیستم و بهره‌وری گرفته است.

علی‌عسکری در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، در حوزه‌های مدیریتی صنایع هوا و فضا ورود پیدا کرد و در سالهای بعد در سمت‌هایی همچون مشاور دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر عاملی سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی، مدیر عاملی بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب‌شناسی، معاونت آموزشی سازمان صدا و سیما و ریاست دانشکده صدا و سیما و معاونت توسعه و فناوری رسانه صدا و سیما به کار پرداخت.

علی‌عسکری که در دوران ریاست ضرغامی بر رسانه ملی به عنوان معاون توسعه و فناوری سازمان مشغول به کار بود فعالیتهایی را هم در تغییر ساختار ابزارهای رسانه ملی از آنالوگ به دیجیتال انجام داده است.

عبدالعلی علی عسکری
عبدالعلی علی عسکری

داماد شهید آیت‌ا.. شاه‌آبادی به رسانه ملی می آید؟

به گزارش سینماژورنال اما همه این سوابق را که کنار بگذاریم و علی‌عسکری را به لحاظ سابقه خانوادگی مرور کنیم بیش از هر چیز نسبت خانوادگی ایشان با آیت‌ا.. مهدی شاه‌آبادی به چشم می آید. علی‌عسکری داماد آیت‌ا.. شاه‌آبادی است.

آیت‌ا.. مهدی شاه‌آبادی که فرزند آیت‌ا.. محمدعلی شاه‌آبادی از مجتهدان بنام تاریخ تشیع بود، از جمله روحانیون مبارز در دوران پیش از انقلاب اسلامی بود و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در کنار کمک به راه انداری کمیته انقلاب اسلامی به عنوان یکی از هسته های اصلی جامعه روحانیت مبارز به عنوان نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی هم حضور داشت. آیت‌ا.. شاه‌آبادی در اردیبهشت 63 در جزیره مجنون به شهادت رسید.

حمید شاه‌آبادی معاونت هنری دولت دوم محمود احمدی‌نژاد فرزند آیت‌ا.. شاه‌آبادی است؛ اگر این فرضیه را بپذیریم که علی‌عسکری رییس صداوسیما خواهد شد آن گاه باید به طرح این پرسش پرداخت که آیا زمینه حضور معاون هنری دولت احمدی‌نژاد در رسانه ملی هم فراهم خواهد شد؟

سوال بعدی آن است که آیا نزدیکی علی‌عسکری با ضرغامی این شانس را پیش روی مدیران و مشاوران سازمان در آن دوره می گذارد که با حضور علی‌عسکری شرایط حضور مجددشان به رسانه ملی فراهم آید؟

برای دانستن پاسخ این پرسشها باید کمی صبر کرد…

آیت ا.. مهدی شاه آبادی
آیت ا.. مهدی شاه آبادی
حمید شاه آبادی
حمید شاه آبادی



تازه‌ترین آمار مديران جديد سيما⇐ريزش مخاطب در ٥ ساله دوم ضرغامي و اما بهبود در يك سال اخير!!

سینماژورنال: رسانه ملی بخصوص بعد از پخش سریالهایی نه چندان باکیفیت در نوروز امسال با انتقاد رسانه ها مواجه شد و شاید همین انتقاداتبود که باعث شده به تازگی این رسانه آماری درباره افزایش مخاطب در دوره مدیریت جدید ارائه کند.

به گزارش سینماژورنال روابط عمومی سازمان سینمایی با انتشار گزارشی در روز هجدهم اردیبهشت ماه از کاهش مخاطبان این رسانه در فاصله 88 تا 93 و افزایش مخاطب در یک سال اخیر خبر داد.
متن کامل گزارش روابط عمومی سازمان سینمایی را بخوانید:
براساس آخرین آمار منتشر شده از سوی مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما میزان بینندگان تلویزیونی در سراسر کشور 2 درصد و در تهران حدودا 5 درصد افزایش داشته است.
 
با توجه به آمار ارائه شده، شبکه یک سیما در سطح ملی بیشترین میزان بیننده را در سال 88 (78 درصد) و کمترین مخاطب را در سال 92 (58 و 6 دهم درصد) تجربه کرده است ولی آمارهای پارسال در مرکز از افزایش6 و 68 صدم درصدی شبکه یک خبر می دهد. در تهران نیز آمار بینندگان شبکه های تلویزیونی از افزایش 9 درصدی بینندگان شبکه یک خبر می دهد.
 
شبکه دو سیما نیز در طول سال های 88 تا 93 با کاهش مخاطبان خود رو به رو بوده است، به طوری که در طول این سال ها میزان بینندگان به مرور تا 19 و یک دهم درصد کاهش را نشان می دهد.
 
با مقایسه آمار دو ساله 93 (54 و 9 دهم درصد) و سال 94 (67 درصد) شاهد افزایش تقریبا 13 درصدی شبکه دو هستیم.
 
با مطالعه آمار بینندگان شبکه های سه و چهار طی سال های 93 و 94 نیز به ترتیب افزایش 4 و 10 درصدی بینندگان ملاحظه می شود.
 
در دیگر شبکه ها نیز افزایش 6 تا 10 درصدی مشاهده می شود.
 
این تحقیق برگرفته از نظرسنجی های مرکز پژوهش و سنجش افکار رسانه ملی است که طی سال‌های 88 تا 94 انجام و در آن از جامعه آماری افراد بالای 11 سال نمونه گیری شده است.

چرا نمی‌توان به این آمار خوش‌بین بود؟

به گزارش سینماژورنال در اینکه رسانه ملی در دوره دوم مدیریت ضرغامی ریزش مخاطب داشته شکی نیست.
به هر حال حلقه های بسته تولید تله‌فیلم و سریال برای رسانه ملی و محافظه کاری در استفاده از نیروهای تازه نفس، خلاق و باانگیزه در آن سالها و غلبه نوعی رابطه گرایی بجای تاکید بر ضوابط که باعث مشاهده مواردی مانند سپردن تولید به تهیه کننده 23 ساله بود(!!!) موجب شد مخاطبان هر روز بیشتر از روز قبل به دنبال جایگزینی برای رسانه ملی باشند.
اما درباره افزایش مخاطب در سال اخیر چطور؟ آیا با صراحت می توان درباره افزایش مخاطب در این یک سال رای داد؟

کجاست جریان تازه ای که می بایست پویایی رسانه ملی را موجب شود؟
به نظر می رسد در بالا رفتن مخاطب در یک سال اخیر باید با شک نگریست.
به هر حال به جز استثنائاتی خُرد نه جریان تازه ای به اتمسفر تولید محصولات نمایشی تلویزیون وارد شده است و نه فکری شده است برای شکستن حلقه بسته سریال سازی در تلویزیون.
نگاهی به وضعیت کیفی همین سریالهای نوروزی تلویزیون و دامنه مخاطبان آن و مقایسه آن با مخاطبان سینما در همین برهه زمانی نوروز بیش از پیش این نکته را به ذهن می رساند که فقط یک تنوع نسبی در چینش اکران نوروز چطور باعث جلب مخاطب شد و از آن طرف سپردن تولیدات نوروزی به آدمهای تکراری و توسل به سوژه های تکراری تا چه اندازه به زدگی مخاطب منجر گردید…
پس برای بالا رفتن مخاطب به جز ارائه آمار باید به فکر رفع ایرادات بنیادی بود و پر کردن حفره های سیستم.




یک بانوی روزنامه‌نگار خطاب به ۳۰ بازیگر زن ناراضی⇐نیکی کریمی هم دیگر توقع نقش “عروس” را ندارد، شما که جای خود دارید

سینماژورنال: ماجرای نامه ای که سی تن از بازیگران زن تلویزیون به معاون سیما نوشته بودند و در آن از بی اخلاقی های حاکم بر پشت صحنه تولیدات تلویزیونی گلایه کرده بودند(اینجا را بخوانید) هرچند با واکنش صریح معاون سیما و این جمله مواجه شد که در تلویزیون فساد نداریم(اینجا را بخوانید) اما اظهارنظرات مختلف پیرامون آن نامه همچنان وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال در یک اظهارنظر تازه دنیا خمامی بانوی روزنامه نگار ایرانی با نگارش یادداشتی پنج بخشی که در “صبا” منتشر شده هم پاسخ فقیهه سلطانی بازیگر زنی را که اولین بار ماجرای این نامه را فاش کرد را داده و همتایانی دیگر که زیر این نامه را امضاء کرده اند.

به اعتقاد این بانوی روزنامه نگار این ذات هنر بازیگری است که با بالا رفتن سن و البته کلیشه شدن در کاراکترهای تکراری و از آن مهمتر دست بردن در چهره و جراحیهای مختلف در صورت، باعث کم شدن دایره نقشهای پیشنهادی به بازیگران می شود.

سینماژورنال متن کامل یادداشت این روزنامه نگار را ارائه می دهد:

دیگر تقریبا عادت کرده‌ایم

1. دیگر تقریبا عادت کرده‌ایم که هر شش‌ ماه یک بار با دو جریان خبری مواجه شویم؛ یکی بحث دستمزدهای بازیگران و دیگری بحث فساد در سینما و تلویزیون! این بار کلید ماجرا با گفت‌وگوی فقیهه سلطانی، یکی از بازیگران تلویزیون زده شد که دلیل کم‌کاری یا بیکاری‌اش را مربوط به موضوعات فرامتنی دانست. او تلویحا اشاره داشت که در تلویزیون ماجرا از این قرار شده که به بازیگرانی که ازدواج کرده‌اند، نقش نمی‌دهند و از طرف دیگر پیشنهادات غیراخلاقی از جانب تهیه‌کننده‌های سریال‌های تلویزیونی باعث می‌شود تا ما که به اصول اخلاقی‌مان پایبند هستیم، نتوانیم کار کنیم.

خانم فقیهه سلطانی باید به سیر طبیعی زندگی ایمان آورد و بداند که هرچه سن آدم‌ها بیشتر می‌شود کارایی آن‌ها کمتر می‌شود و شاید موفقیت‌هایی که در دوران جوانی حاصل می‌شود، در سال‌های بعد دیگر مثل سابق تکرار نشود. شما هم در دورانی که جوان بودید نقش‌های اصلی زیادی در سریال‌های تلویزیونی که عموما با توفیق آنچنانی هم مواجه نبود، بازی کردید و به نظر می‌آید بیشتر از آن‌که دنبال مقصر درمیان سازندگان و عوامل تولید آثار بگردید باید به این فکر کنید شاید توانایی‌های شما و آن 29 نفر دیگر در این حوزه آنقدر چشمگیر نیست که هرتهیه‌کننده‌ای را مجاب کند تا از گزینه‌های دیگرش بگذرد و به شما یا شراره رخام یا معصومه کریمی، آرام جعفری و… فکر کند.

همه بازیگران روزی از دوران اوج و پرکاری خودشان فاصله می‌گیرند

2. همه بازیگران روزی از دوران اوج و پرکاری خودشان فاصله می‌گیرند و به دوره افول در این حوزه نزدیک می‌شوند و این ربطی به حاشیه‌های کاری ندارد؛ رخدادی طبیعی و مسبوق به سابقه است.

نیکی کریمی هم دیگر توقع ندارد که نقش «عروس» را بازی کند و رو به کارگردانی، عکاسی و نگارش کتاب آورده، همان‌طور که بیتا فرهی و فریماه فرجامی دیگر انتظار ندارند نقش‌ اصلی پروژه‌های کیمیایی و مهرجویی باشند. جای این سه اسم صدها ستاره دیگر داخلی و خارجی می‌توانید بگذارید که پذیرفته‌اند کارایی‌شان و ستاره بودنشان تنها می‌تواند محدود به دوره‌ای مشخص از زندگی‌شان شود.

در ایران و در تمام دنیا این روال طبیعی و تعریف شده است و معمولا بازیگران در دوره میان‌سالی با این افسردگی مواجه می‌شوند که چرا دیگر برای اغلب پروژه‌ها انتخاب نمی‌شوند؛ همه «مریل‌استریپ» نخواهند شد که تا کهن‌سالی بدرخشند!

بازیگری که توان حرف زدن عادی هم ندارد چگونه انتظار نقش اصلی را دارد

3. صداوسیما با ورشکستگی علنی مواجه است و بودجه‌های محدود صرف تولید پروژه‌های الف می‌شود و از طرف دیگر تولید فیلم تلویزیونی متوقف شده است و نمی‌توان انتظار داشت تهیه‌کننده‌ای که حالا فرصتی برای او به وجود آمده تا در شرایط پرخطر سریال بسازد، برای نقش‌های اصلی مجموعه‌اش بازیگری را انتخاب کند که صورتش درگیر انواع و اقسام جراحی‌های زیبایی شده و توان حرف زدن عادی را هم ندارد، یا بازیگری را که در همه سریال‌های کارنامه‌اش، مشابه هم بازی کرده و هیچ لحظه اعجاب‌انگیزی خلق نکرده، برای نقش اصلی انتخاب کند یا کاراکتر حساس فیلمنامه‌اش را به بازیگری بسپارد که تمام دغدغه‌اش از این هنر، دیده شدن مجازی و بالا رفتن تعداد فالوئرهای صفحه ایسنتاگرامش است و در انواع و اقسام مراسم‌ها حضور دارد و دیگر هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد.

یعنی بقیه همه گناهکارند؟

4. در بخشی از این نامه آمده است: «چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی ناخواسته از میدان به در می‌شوند» این یعنی که ستاره ‌اسکندری، اندیشه فولادوند، آزاده صمدی، مهراوه شریفی‌نیا، گلاره عباسی، شبنم مقدمی، پریوش نظریه و… همه با نگاهی که شما و آن 29 نفر دیگر در یادداشتتان داشتید، خدای ناکرده گناهکار هستند یا در جامعه بازیگری فقط شما و آن 29 نفر دیگر به زندگی زناشویی‌تان پایبند هستید و بازیگران دیگر…

حالا که کلید ماجرا را زده اید تا پایان بمانید

5. در سیستم و چرخه معیوب کاری این فقط بازیگر نیست که در پشت صحنه تلویزیون و سینما در معرض خطر قرار دارد که در هر نهاد، سازمان و اداره‌ای نقصان‌هایی وجود دارد و افرادی پیدا می‌شوند که دائما در حال اشتباه کردن هستند اما زیر سوال بردن کل سیستم کاری، تنها یک‌جور توهین به خود و دیگران است.

این‌که شما می‌گویید در سیستمی کار می‌کنید که تهیه‌کننده‌هایش ارتباط‌های بیماری با بازیگرانشان دارند، تنها موجب محکوم کردن همکاران شماست و تئوری توهم توطئه‌ای را نشان می‌دهد که همه گناهکار هستند مگر این‌که خلافش ثابت شود.

ما در قانون، مجرم خیالی نداریم و وقتی اتهامی را می‌زنید باید آن را به اثبات برسانید، اگر نمی‌خواستید قضیه را رسانه‌ای کنید، پس نمی‌بایست دست به این اقدام منفعلانه می‌زدید و برای پررنگ کردن خودتان مصاحبه می‌کردید. حالا که کلید این ماجرا را زده‌اید حداقل برای اثباتش هم که شده تا پایان بمانید، بلکه دیگر پرونده این ماجرا در تلویزیون بسته شود و ما هم بدانیم که فضای تلویزیون با اعتراض شما پاک می‌شود.




این مدیر رسانه ملی بیشتر از ۱۰۰ نیروی ناکارآمد را حذف کرد+عکس

سینماژورنال: کمبود بودجه صداوسیما در سالهای اخیر سبب ساز آن شده که برخی از شبکه های این رسانه ملی سعی کنند با تعدیل نیروهای ناکارآمد شرایط استفاده بهتر از نیروهای مفید را فراهم کنند.

به گزارش سینماژورنال از جمله این شبکه ها شبکه مستند است که امیر تاجیک مدیر آن در گفتگویی با “مهر” از این گفته که به هنگام حضورش در این شبکه 183 نیروی ستادی داشته و حالا تعداد آنها به 67 نفر رسیده است؛ به بیان بهتر 116 نیرو از سیستم حذف شده اند؛

تاجیک در توصیف این حذف نیروها به وجود سمتهایی بی کاربرد چون مشاور و کارشناس در شبکه اشاره کرده و در کنار آن نیروهایی که به صورت نیم شیفت فقط روزی 4 ساعت در محل کار خود حاضر می شدند و البته بخشی از نیروهای تعدیل شده به دلیل عدم کارکرد حرفه ای کنار گذاشته شدند.

از 183 نفر به 67 نفر رسیدیم

تاجیک در این باره می گوید: روز اولی که من به این شبکه آمدم ۱۸۳ نفر نیرو داشت که الان تعدادشان به ۶۷ نفر رسیده و ممکن است کمتر هم بشوند چراکه به اعتقاد من نیروی ستادی باید نقش تسهیل کننده را برای نیروی تولید داشته باشد. توان ما در فضای بیرون از شبکه استفاده شود.

حذف نیروهایی که کار نمی‌کردند و حقوق می‌گرفتند

این مدیر میانی صدا و سیما افزود: روز اول که متوجه این تعداد شدم بسیار تعجب کردم. وقتی اولین مبلغ ماهانه را واریز کردند متوجه شدم همه دارایی صرف حقوق ها شده و هیچ مبلغی برای تولید نمانده است. کنجکاو شدم ببینم چه کسانی در این مجموعه کار می کنند. ۱۲ نفرشان افرادی بودند که صرفا در سمت هایی چون کارشناس و مشاور حقوق می گرفتند و اصلا سر کار نمی آمدند. تعداد زیادی هم افرادی بودند که به صورت نیم شیفت فقط ۴ ساعت می آمدند و تقریبا هیچ کارایی نداشتند. یک سری هم نیروهایی بودند که اگرچه فرصت در اختیارشان گذاشتیم اما به طور حرفه ای کاربلد نبودند و توانایی های شان باید در جای دیگری استفاده می شد.

وی با تاکید بر اینکه کوچک سازی دستور مقام معظم رهبری است و این کار باید انجام شود، تصریح کرد: مابقی کسانی که باقی ماندند کارمند سازمان بودند و این ها امروز از توان شان به درستی استفاده می شود. روش من این چنین است که خودم بیشتر از همه کار می کنم و گاهی خارج از ساعت اداری یا روزهای تعطیل هم در حال پیگیری امور هستم. این باعث می شود در بچه ها هم انگیزه برای تلاش بالاتر رود.

امیر تاجیک

امیر تاجیک




یک منتقد پیشکسوت: آیا رسانه ملی منتظر است تا GEM درباره “ایدز” محتوا تولید کند؟

سینماژورنال: اینکه علیرغم توصیه های کارشناسان پزشکی مدیران رسانه ملی و دست اندرکاران تولید برنامه های نمایشی در سینما و تلویزیون چنان که باید به ایدز نپرداخته اند سوژه کمپینی است به نام “هنر+ایدز” که اخیرا برای پرداختن به چرایی کم کاری سینما و تلویزیون در حوزه مبتلایان به اچ.آی.وی راه اندازی شده است.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سوره سینما” جبار آذین منتقد پیشکسوت و مدرس سینمای ایران از جمله حامیان این کمپین است. آذین با اشاره به افزایش مبتلایان به ایدز در سالهای اخیر گفت: پدیده ایدز امروزه به یک معضل جهانی تبدیل شده و آمارهای رسمی و غیررسمی گواه گسترش خزنده این بیماری در گوشه هایی از کشور است و همین گسترش است که ضرورت توجه همگانی و ملی را می طلبد. در همین راستا رسانه ها از جمله سینما و تلویزیون که وظیفه مهم اطلاع رسانی را برعهده دارند باید به موضوع ایدز ورود کنند و با تولید و ارائه برنامه های مدیریت شده و هدفمند در این عرصه به تکلیف و وظیفه ملی خود عمل نمایند.

آذین ادامه داد: غفلت از توجه به مسأله ایدز و مبتلایانش و جهالت فرهنگی و بهداشتی قشرهایی از مردم و بی توجهی به امور بیماران ایدزی و عدم اطلاع رسانی به موقع و کامل و عرضه خدمات فرهنگی در این حوزه از عوامل سبب ساز گسترش بیماری ایدز در جامعه است لذا صداوسیما باید با برنامه ریزی و آگاهی بخشی و استفاده از کارشناسان و برنامه سازان به مقوله ایدز توجه کرده و در راه گسترش آگاهی عمومی و بهداشت همگانی صبر و نقش مهم خود را ایفا کند.

*رسانه ملی فارغ از شعار به مسأله ایدز ورود کند

این منتقد خاطرنشان ساخت: وورد کارشناسانه رسانه ملی به این بحث باید فارغ از شعار و تولید و ارائه آثار سطحی و زودگذر باشد و علاوه بر کمیت در کیفیت برنامه ها هم نمود یابد. تهیه و تولید برنامه های تخصصی به ویژه سریالهای نمایشی و دعوت از اهالی پزشکان برای کمک به نگارش فیلمنامه های این آثار و انتقال صحیح تجربیات آنها از طریق این آثار روندی است که صداوسیما می تواند آن را دنبال کند.

آذین که از جمله بنیانگذاران انجمن منتقدان سینمای ایران است در ادامه گفتگوی خود با اشاره به اینکه ورود رسانه ملی به سوژه هایی مبتلابه نظیر اچ.آی.وی به مراتب بهتر از تولید برنامه های کپی کارانه است تأکید کرد: توجه و ورود به پردازش معضل ایدز که امری واجب است بسیار بهتر و تأثیرگذارتر از تولید آثار سطحی و ضعیف و غیرفرهنگی و کپی شده از روی برنامه ها و فیلمهای دست چندم خارجی است. رسانه ملی با توجه شایسته به مقوله ایدز می تواند دست کم به یکی از وظایف ملی-مردمی خود عمل نماید و با ارائه برنامه های مناسب زمینه ورود صاحبان علم و خرد و مسئولان فرهنگی-بهداشتی و مقامات کشوری را به این عرصه مهیا نماید تا گامهای ملی برای توجه ملی به موضوع ایدز جامه حقیقی به خود بپوشد.

*رسانه ملی منتظر نماند تا شبکه های ماهواره ای درباره ایدز محتوا تولید کنند

جبار آذین با انتقاد به جاماندگی سینما و تلویزیون از آنچه در جامعه می گذارد و سوءاستفاده شبکه های ماهواره‌ای از این ضعف بیان داشت: مدیران و مسئولان سینما و تلویزیون نباید منتظر بمانند تا رسانه های خارجی و بخصوص شبکه های فارسی زبان ماهواره ای نظیر جم به گونه ای که خود می‌خواهند به مسأله ایدز ورود کرده و سپس آنها تازه یادشان بیفتد در این زمینه محصول تولید کنند.

وی ادامه داد: بجایش بهتر است با یاری متخصصان و کارشناسان رسانه ملی و در کنارش سینمای ایران آغازگر و استمراردهنده تولیدات شاخص فرهنگی-هنری در زمینه اطلاع رسانی پیرامون وضعیت بیماران اچ.آی.وی باشند. اگر این اتفاق بیفتد قطعا در کاهش ابتلایان به این بیماری هم نقش مهمی خواهد داشت.




انتقاد کارگردان “آرایشگاه زیبا” و “شهر موشها” از کپی‌برداری دامنگیر برنامه‌های نوروزی تلویزیون

سینماژورنال: کیفیت پایین سریالهای نوروزی تلویزیون از یک سو و کپی برداری برخی برنامه های نوروزی از جمله “دورهمی” مهران مدیری از نمونه های خارجی سبب ساز آن شد که رسانه ملی روزهای خوشی را در نوروز تجربه نکند.

به گزارش سینماژورنال این روزهای ناخوش در نتایج نظرسنجی رسانه ملی که در آن هیچ کدام از سریالهای تلویزیونی در میان پربیننده ها نبودند کاملا خود را نشان داد.

مرضیه برومند کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون که آثار خاطره انگیزی چون “آرایشگاه زیبا”، “خودروی تهران11″، هتل مروارید” و “شهر موشها” را ساخته است در یادداشتی که به “اعتماد” ارائه داده با تأیید شکست نوروزی تلویزیون از فقدان اصالت به عنوان یکی از دلایل این شکست یاد کرده است.

متن کامل یادداشت برومند را در ادامه بخوانید:

چرا بايد اين همه تقليد در برنامه‌سازي باشد

به نظر من سلاح بُرنده تلويزيون ما تا چند سال پيش اصيل و ريشه‌دار بودن برنامه‌هايش بود. اما متاسفانه اين اصالت را از دست داده و با سلاح ابتذال به جنگ ابتذال مي‌رود. هر كانال و شبكه ماهواره‌اي شكل و قيافه مشخصي دارد؛ چرا بايد با تقليد اين شبكه‌ها و برنامه‌ها به مصاف آنها برويم.

چرا بايد اين همه تقليد در برنامه‌سازي باشد. آيا در ميان برنامه‌سازان ما آدم‌هاي خلاق و طراح وجود ندارد؟ متاسفانه درهاي تلويزيون ما روي خلاقيت بسته است و با يك جمع محدود كار مي‌كند. آن جمع محدود هم مدام كارهاي‌شان را تكرار مي‌كنند.

هر هنرمند و ستاره‌اي به فرصت نياز دارد تا خود را احيا كند و به تكرار نيفتد. پشت ‌سرهم كار گرفتن از چند چهره مشخص امر صحيحي نيست. در ايام نوروز كم‌و‌بيش سريال‌هاي نوروزي را ديدم؛ چراكه اصولا آدمي هستم كه سريال ايراني نگاه مي‌كنم. اما حتي يك قسمت از اين سريال‌ها هم من را جذب نكرد كه تا پايان تماشا كنم.

چرا بقیه سریالها تقلیدی از “پایتخت” بودند؟

ما حتي مدام از آثار خودمان تقليد مي‌كنيم. سريال‌ها فقط درباره آدم‌هاي تراز‌پاييني است كه حرف مي‌زنند و فقط ادا و اصول درمي‌آورند. موقعيتي ايجاد نمي‌كنيم تا نگاهي جديد به شخصيت‌هاي جديد و زندگي مردم داشته باشيم. سريال “پايتخت” در زمان خودش سريال موفقي بود و چهار سري آن ساخته شد. اما اگر امسال سريال “پايتخت” نداريم نبايد بقيه سريال‌ها تقليدي از آن كار باشند. من به‌شخصه انتقادهاي بسياري به تلويزيون دارم. حتي در برنامه شبكه دو كه حضور داشتم به اتفاقي كه براي سريال خود من براي نوروز در پاييز افتاد و مانع ساخت آن شد، اشاره كردم.

آنهایی که مدام برای تلویزیون کار می کنند چه اندازه مقبولیت داشته اند؟

تلويزيون ما به چه كساني مي‌گويد ستاره و چرا فكر مي‌كند آنها ستاره هستند؟ بايد ديد آنهايي كه همه‌جا هستند و مدام براي تلويزيون كار مي‌كنند چه اندازه مقبوليت داشته‌اند. زماني كار آنها مقبوليت خواهد داشت كه كارگرداني درست باشد. اگر بازيگري به دلايلي كارش با موفقيت روبه‌رو شد، نمي‌تواند موفقيت يك سريال ديگر را تضمين كند. متاسفانه فكر مي‌كنم تلويزيون ما  نه دچار عامه‌پسندي كه دچار عوام‌زدگي شده است.

مي‌خواهند در كوتاه‌ترين مدت بيشترين استفاده را بكنند

تلويزيون آن دسته از بيننده‌هايش كه از سطح فرهنگي بالاتري برخوردار بودند را از دست داده است. مخاطبان حال حاضر تلويزيون همان‌هايي هستند كه شبكه‌هاي GEM و ديگر برنامه‌هاي ماهواره‌اي را تماشا مي‌كنند و به برخي از برنامه‌هاي تلويزيون نيز علاقه دارند. اين عوام‌زدگي در مديريت تلويزيون هم ديده مي‌شود.

در ملاقاتي كه با آقاي سرافراز، رييس سازمان صدا و سيما داشتم هم اشاره كردم تلويزيون سليقه فرهنگي و هنري خودش را به دست بازار سپرده است. اين بازار است كه تعيين مي‌كند چه برنامه‌اي با حضور كدام ستاره‌ها ساخته شود و در حقيقت جهت برنامه‌سازي تلويزيون را تعيين مي‌كنند؛ چراكه مي‌خواهند در كوتاه‌ترين مدت بيشترين استفاده را بكنند. از همين روي ديگر نگاه فرهنگي وجود ندارد. برنامه‌اي كه كمي در آن تفكر باشد ديگر ساخته نمي‌شود. تلويزيون از تفكر خالي شده است و با تفكر مشكل دارد!