1

گلچین فصلهای پیشین «کلاه قرمزی» یا فصل تازه آن⇐کدامیک به کنداکتور نوروزی شبکه دو می‌آید؟

سینماروزان: هرچند تولید فصل تازه «کلاه قرمزی»  از نیمه گذشته و از 26 قسمتی که برای پخش در نوروز و اعیاد مختلف سال تدارک دیده شده است نزدیک به 15 قسمت فیلمبرداری شده است اما درگیریهای مالی تهیه کننده این سریال با مدیران شبکه دوم سیما سبب ساز آن شده است که پخش این سریال از رسانه ملی در نوروز مشخص نباشد.

به گزارش سینماروزان البته به تازگی شبکه دوم سیما کنداکتور نوروزی خود را اعلام کرد که در آن نام سریال «کلاه قرمزی» به عنوان محتوای درنظرگرفته شده برای پخش در ساعت 20 به چشم می خورد و از سوی دیگر شبکه «آیفیلم» نیز مدام در تیزرهایی وعده پخش «کلاه قرمزی» در ایام نوروز را به مخاطبان می دهد.

نکته اما اینجاست که اگر درگیریهای مالی طرفین حل نشود و به بیان بهتر توقعات مالی دست اندرکاران «کلاه قرمزی96» برآورده نشود در این صورت ممکن است مسئولان شبکه دوم مجبور شوند راهی دیگر را برای پر کردن باکس 20 خود پیدا کنند و این راه نیز نه حذف «کلاه قرمزی» بلکه مونتاژ فصلهای پیشین آن و ارائه آنها به صورت گلچین است که احتمالا «آیفیلم» هم از همان استفاده خواهد کرد.

آیا این بار هم در دقیقه نود مشکلات حل خواهد شد و فصل جدید «کلاه قرمزی» روی آنتن خواهد رفت یا دست اندرکاران تولید این مجموعه سریال را به تلویزیون نمی دهند تا یک بار برای همیشه مشکلات مالی که در همه این سالها دست اندرکاران سریال با آن روبرو بوده اند حل شود؟




اسفناک اما واقعی⇐رئیس رسانه ملی به نمایندگان مجلس: ماهانه بيش از ۱۸۵ ميليارد تومان صرف حقوق کارمندان صداوسيما مي‌شود!/اگر پول نرسد تلويزيون از دست مي‌رود!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: در روزي که رئيس‌جمهور در مجمع ملي سلامت، به انتقاد از صداوسيما پرداخت، رئيس رسانه ملي نيز در فراکسیون مستقلان مجلس حاضر شد و سفره دلش را براي نمايندگان مجلس باز کرد تا شايد راهي براي برون‌رفت از مشکلات مالي سازمان صداوسيما پيدا شود. وي به نمايندگان مجلس متذکر شد در صورت افزايش نيافتن بودجه سال ديگر صداوسيما قابل اداره نيست!

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» با ديدگاهي که در دولت نسبت به صداوسيما وجود دارد مانند سخنان روز گذشته رئيس‌جمهور، عبدالعلی علي‌عسکري گويا ترجيح داده در کنار پيروي از سياست کاهش اصطکاک با دولت، سراغ خانه ملت برود تا در غياب راهکار‌هاي دولتي براي رفع معضلات صداوسيما، راهي براي حل مشکلاتي که در چند ماه حضورش در مسند رياست بزرگ‌ترين رسانه کشور با آن روبه‌رو است، پيدا کند.

علي‌عسکري از تعطيلي ثريا گفت
روز گذشته رئيس صداوسيما در حضور نمايندگان مجلس علت اصلي تعطيلي «ثريا» را بيان کرد. علي‌عسگري با اشاره به آن قسمت از برنامه ثريا که وزير بهداشت در آن حضور داشت، گفت: من خودم آن برنامه را ديده‌ام، هرچند دست‌اندرکاران آن برنامه بچه‌هاي انقلابي هستند، اما با اين وجود برنامه را به مدت دو ماه تعطيل کرديم، چراکه معتقديم نبايد سياه‌نمايي کرد.

در واقع رويکرد اين برنامه درست نبود، به همين دليل تعطيل شد تا دست‌اندرکاران آن ضوابطي را بپذيرند و به آنها تأکيد کرديم بايد به مهمانان خود اعم از مديران و وزرا احترام بگذارند. رئيس رسانه ملي تأکيد کرد: انقلابي بودن خوب است و ما خود افتخار مي‌کنيم ديدگاه انقلابي را مطرح مي‌کنيم، اما تندروي خوب نيست به همين دليل ما نسبت به اين موضوع حساسيت و دقت داريم تا مبادا سياه‌نمايي شود، چراکه براي من شخصاً مهم است برنامه‌هاي رسانه ملي اعتبارات نظام را زير سؤال نبرد. به نظر مي‌رسد تعطيلي «ثريا» عقب‌نشيني صداوسيما از مواضع انتقادي نسبت به دولت باشد، اقدامي که در دي‌ماه اتفاق افتاد، ولي با وجود گذشت حدود دو ماه از آن، دولت همچنان نسبت به صداوسيما انتقاد دارد و احتمال اينکه با نزديک‌تر شدن به زمان انتخابات رياست جمهوري بر حجم اين انتقادات افزوده شود نيز وجود دارد.

درخواست سهم 2 درصدي از بودجه کشور
علي‌عسکري در ديدار با نمايندگان مجلس به شدت از وضعيت مالي سازمان صداوسيما گلايه کرد. وي آمار‌هاي قابل‌توجهي به نمايندگان ملت ارائه داد؛ از جمله اينکه ماهانه بيش از 185 ميليارد تومان صرف حقوق کارمندان صداوسيما مي‌شود!

مشکلي که رئيس سابق صداوسيما نيز از آن رنج مي‌برد. سرافراز تلاش کرد با تعديل نيروي انساني مازاد و کاهش پست‌هاي سازماني از هزينه نيروي انساني صداوسيما بکاهد، اما با برکناري وي عملاً اين برنامه متوقف شد.

علي‌عسکري هزينه‌هاي ماهانه صداوسيما را 300‌ميليارد تومان اعلام کرد(بيش از 60 درصد اين رقم صرف حقوق پرسنل مي‌شود)، اين در حالي است که دولت در طول سال صرفاً به پرداخت هزارو‌100‌ميليارد تومان به صداوسيما اكتفا کرده و باقي ماجرا را به عهده سازمان قرار داده است.

از همين‌رو علي‌عسکري از نمايندگان مجلس خواسته است با توجه به اينکه در ابتداي انقلاب سهم صداوسيما از بودجه کل کشور يك درصد بوده، در مراحل تصويب بودجه سال 96، 2 درصد از بودجه کل کشور را براي سازمان صداسيما کنار بگذارند. وي براي مجاب شدن مجلس براي اختصاص بودجه بيشتر به صداوسيما از رقم اغراق‌آميز 6 هزار ميليارد تومان بودجه بي‌بي‌سي فارسي خبر داد.

علي‌عسکري همچنين به نمايندگان مجلس گفت که درباره بودجه سازمان صداوسيما نامه‌اي به مقام معظم رهبري نوشته است! وي همچنين به نمايندگان مجلس متذکر شد که اگر بودجه سازمان صداوسيما افزايش پيدا نکند، سال آينده صداوسيما قابل اداره نيست!

به نظر مي‌رسد با تلاش‌هاي رئيس صداوسيما، در صورت همراهي مجلس شوراي اسلامي شاهد تغييرات مهمی در ميزان بودجه سال آينده رسانه ملي باشيم.




علیرغم تخصیص امکاناتی ویژه در کاخ جشنواره به رسانه ملی⇐ صداوسیما در اختتامیه هم از رسانه‌های مجازی عقب ماند

سینماروزان: در شرایطی که انتظار می رفت اختتامیه جشنواره فیلم فجر حداقل با چند دقیقه تأخیر از شبکه های رادیویی و تلویزیونی روی آنتن برود اما هیچ کدام از این شبکه ها اختتامیه را روی آنتن نفرستاد.

به گزارش سینماروزان شبکه های تلویزیونی به دلیل مناسباتی که سالهاست در پوشش زنده محافل سینمایی دارند از پخش زنده مراسم عاجز ماندند اما از شبکه های رادیویی مختص فرهنگ مانند «رادیونمایش» و «رادیوفرهنگ» انتظار می رفت اختتامیه را به صورت زنده پوشش دهند.

این اتفاق اما نیفتاد و هیچ کدام از شبکه های رادیویی و تلویزیونی به صورت زنده مراسم را پخش نکردند تا این رسانه های مجازی باشند که پیشتاز پوشش لحظه به لحظه اختتامیه باشند.

این واهمه از پخش زنده اختتامیه مهمترین جشنواره سینمای کشور را کنار عطش بالای دست اندرکاران برنامه های رادیویی و تلویزیونی برای داشتن سهمیه کاخ جشنواره که بگذاریم پرسش اصلی رخ می دهد.

وقتی مهمترین کارکرد یک رسانه مولتی مدیا که پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه است ابتر می ماند چه دلیلی وجود دارد که همه ساله بخشی چشمگیر از ظرفیت کاخ جشنواره به چنین رسانه هایی اختصاص می یابد؟

وقتی بناست در نهایت این رسانه های مجازی و کانالهای تلگرامی باشند که در بزنگاهها به کمک اطلاع رسانی اخبار جشنواره بیایند واقعا در اختیار گذاشتن حجمی از ظرفیت کاخ جشنواره برای تخصیص غرفه و اسکان ابزارهای تولید در اختیار صداوسیما چه فایده ای دارد؟




این هم نتیجه تعاملات مفید سازمان سینمایی و صداوسیما⇐اختتامیه جشنواره با ۲ ساعت تأخیر در رسانه ملی روی آنتن می‌رود!!!

سینماروزان: در حالی که پیش بینی می شد شبکه نمایش برای کمک به افزایش مخاطبانش در روزهای زوال رسانه ملی هم که شده اختتامیه جشنواره فیلم فجر را با نهایتا چند دقیقه تأخیر برای اعمال سانسورهای مدنظر روی آنتن بفرستد اما گویا این اتفاق نخواهد افتاد.

به گزارش سینماروزان البته شبکه نمایش اختتامیه را روی آنتن می فرستد اما با دو ساعت تأخیر!!! افتتاحیه رأس 19 پنجشنبه 21 بهمن ماه در برج میلاد برگزار می شود اما شبکه نمایش بناست اختتامیه را از ساعت 21 روی آنتن بفرستد.

دو ساعت تأخیر برای روی آنتن فرستادن مراسمی که در داخل کشور برگزار می شود و منطبق با موازین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واقعا عجیب است.

جالب است که دبیرخانه جشنواره فیلم فجر امسال کوشید تسهیلات فوق العاده ای را برای اغلب شبکه های رادیویی و تلویزیون جهت پوشش خبری جشنواره فیلم فجر فراهم کند اما از آن سو به غیر از برنامه «هفت» هیچ بازخورد موثری از این تعامل به دست نیامد و حالا هم که مهمترین وجه جشنواره که اختتامیه است نیز باید با دو ساعت تأخیر روی آنتن برود. این است نتیجه تعامل میان مدیران سینمایی و مدیران صداوسیما؟؟

این گونه اتفاقات است که باعث می شود مخاطبان روزبروز از رسانه ملی فاصله بیشتری بگیرند بخصوص که رسانه های مجازی در این حیطه پیشروتر هستند و رسانه ای مانند «آیونت» مراسم را به صورت زنده روی خط خواهد فرستاد.

سینماروزان به همه نومیدان از رسانه ملی پیشنهاد می کند برای پخش زنده اختتامیه اینجا را کلیک کنند.




پیگیری یک اتفاق⇐ هزینه اسپانسرینگ برنامه های تلویزیونی=یک پنجم هزینه تبلیغات بازرگانی!!!

 سینماروزان/محمدصادق عابدینی: چند روزي است که آگهي «دعوت به اسپانسري برنامه تلويزيوني با قيمت استثنايي» در يکي از سايت‌هاي آگهي منتشر شده است.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» مضمون آگهي به اين شرح است: «با سلام براي دو عنوان برنامه در يکي از شبکه‌هاي سراسري مي‌توان از حضور اسپانسر جهت تبليغ محصول‌شان با روشي کاملاً کلاسيک، اصولي و بازدهي مناسب بهره‌مند شد.» در ادامه آگهي آمده است:
«لازم به ذکر است قيمت مصوب بسيار ارزان و در ساعت پيک پخش خواهد بود…». در اين آگهي بر «حمايت همه‌جانبه مديران ارشد شبکه» تأکيد شده است.
با پيگيري «جوان» مشخص شد اين آگهي را يکي از تهيه‌کنندگان باسابقه تلويزيون ارائه داده که در چند شبکه تلويزيوني فعاليت داشته و رزومه قابل‌توجهي نيز دارد. يکي از دو شبکه‌اي که در اين آگهي به آن اشاره شده است، شبکه4 سيما يا همان شبکه فرهيختگان است. از آنجايي که حضور اسپانسر در اين شبکه جذابيتي به همراه ندارد، مديران شبکه حاضر شده‌اند صرفاً با قبول اينکه حامي مالي هزينه توليد برنامه را متقبل شود، اجازه حضور اسپانسر را در برنامه بدهند؛ هزينه‌اي که طبق شنيده‌هاي «جوان» حدود 100‌هزار تومان (در هر دقيقه) براي حامي تمام خواهد شد، يعني در هر برنامه نيم ساعته تنها 3‌ميليون تومان از اسپانسر درخواست مي‌شود. اين مبلغ حدود يک‌پنجم هزينه يک ثانيه تبليغي بازرگاني است! شايد در نظر اول اين پيشنهاد اغواکننده باشد، اما اگر مؤثر بود کار به تبليغ رايگان در سايت آگهي کشيده مي‌شد؟!
وعده های نقش بر آب سرافراز
انتشار آگهي رايگان جذب اسپانسر براي برنامه تلويزيوني در يکي از سايت‌هاي آگهي البته نه کار غيرقانوني است و نه غيراخلاقي و حتي نمي‌شود آن را غيرحرفه‌اي ناميد. وقتي شرايط بد است که نمي‌شود کار را تعطيل کرد و مثلاً به تلويزيون گفت که شبکه‌هاي بدون بيننده را تعطيل و تجميع کند يا خرج کردن براي برنامه‌هاي سطح پايين را کنار بگذارد و به جايش چند شبکه روي پا داشته باشد که بتوان روي آن حساب کرد!
زيرا صداوسيما در سال‌هاي اخير از نظر کمي تعداد شبکه‌هايش را بيشتر کرده و در مقابل سياست تعديل نيرو‌هاي مازاد و بالا بردن بهره‌وري با شکست روبه‌رو شده است. رسانه ملي در سال‌هاي اخير هميشه از نوع تخصيص بودجه دولتي ناراضي بوده و نتوانسته دخل و خرجش را براساس حساب و کتابي که دولتي‌ها براي سازمان نوشته‌اند، هماهنگ کند. ريزش مخاطبان تلويزيون باعث شده نه آگهي‌دهندگان به تلويزيون و نه حاميان مالي رغبت چنداني براي همکاري با تلويزيون نداشته باشند.
افزايش تعرفه‌هاي پخش آگهي‌ نيز در اين بين تأثير منفي خود را داشته است. گرچه محمد سرافراز، رئيس سابق سازمان صداوسيما در مراسم توديع و معارفه‌اش از تغييرات در نظام جذب آگهي‌ها و محاسبه هزينه آگهي‌هاي بازرگاني دفاع کرد و از نتايج ملموس آن در ماه‌هاي باقي مانده از سال خبر داد، اما اکنون که کمتر از يک‌چهارم سال باقي مانده است، از فضاي مناسب مالي که وعده آن داده شده بود، خبري نيست.
در عوض وضعيت به نحوي پيش رفته است که تأخير‌هاي چند روزه و حتي چند ماهه در پرداخت حقوق کارکنان صداوسيما عادي شده و برنامه‌سازان تلويزيون به انحاي مختلف به دنبال جذب حاميان مالي هستند. توقع صداوسيما نيز از سودآوري حامي مالي آنقدر پايين آمده که صرفاً تسويه هزينه‌هاي توليد برنامه مي‌تواند آنتن يک شبکه سراسري را در اختيار حامي مالي‌اش قرار دهد.
بخش خصوصي ناتوان در رقابت با شبه‌دولتي‌ها
تعرفه آگهي‌هاي بازرگاني از سوي «اداره کل بازرگاني» صداوسيما ابلاغ مي‌شود و انعطاف‌پذيري پاييني دارد. در عوض حضور اسپانسر‌ها در برنامه‌هاي مشارکتي تابعي از تصميمات شبکه مي‌شود که دخالت اداره بازرگاني در آنها به سهولت تعرفه آگهي‌هاي بازرگاني نيست.
اختيارات مديران شبکه‌ها و تعريفي که از برنامه‌ها ارائه مي‌کنند، باعث مي‌شود يک حامي مالي با هزينه‌اي پايين‌تر از پيام بازرگاني در برنامه‌هاي تلويزيوني حضور داشته باشد و از آنجايي که حضور اسپانسر در قالب برنامه تلويزيوني تعريف شده است، شانس ديده شدنش هم در مواردي بسيار بالاتر از پيام‌هاي بازرگاني است، به‌طوري‌که بيننده در زمان پخش پيام بازرگاني که اغلب در ميان برنامه‌ها پخش مي‌شود، مي‌تواند شبکه را تغيير دهد و با پايان پخش پيام بازرگاني برنامه مورد علاقه‌اش را پي بگيرد و تماشا کند. در عوض حامي مالي مي‌تواند با تار و پود برنامه عجين شده و حتي خود به عاملي براي جذابيت برنامه تبديل شود.
تأمين تمام يا بخشي از هزينه‌هاي برنامه نيز باعث شده تهيه‌کننده‌هاي تلويزيوني تمايل زيادي به اين داشته باشند، اما از بد حادثه وضعيت بد اقتصادي نيز باعث شده شرکت‌هاي بخش خصوصي ترجيح بدهند براي تبليغات در محلي غير از تلويزيون سرمايه‌گذاري کنند. در عوض چند شرکت شبه‌دولتي در اکثر برنامه‌هاي پربيننده تلويزيون به عنوان حامي مالي معرفي مي‌شوند و بازار را در قبضه خود گرفته‌اند.
همان‌طور که يک گروه برنامه‌ساز تلويزيوني براي ديده شدن سراغ فضاي مجازي رفته است، ديگر فعالان اقتصادي نيز به جاي آنکه هزينه‌هاي بالاي تبليغ در تلويزيون را پرداخت کنند، سراغ فضايي گستره‌تر، کم‌مانع و پربيننده‌اي به نام فضاي مجازي رفته‌اند.
شايد در آينده نزديک شبکه‌هاي تلويزيوني مجبور شوند امتياز‌هاي بيشتري از آنچه امروز به عنوان شرايط استثنايي از آن نام برده مي‌شود بپردازند و حتي راضي شوند مانند سايت‌هاي آگهي براي حضور در رقابت جذب اسپانسر، دست به انتشار رايگان آگهي‌ها هم بزنند! شايد اين روز زياد هم دور نباشد!
در عوض مي‌شود راهکاري نيز ارائه داد که اين شرايط هيچ‌گاه پيش نيايد. همان‌طور که هنوز هم ميليون‌ها نفر شب‌هاي دوشنبه به عشق ديدن يک برنامه تلويزيوني بيدارند، تبليغات پرحجم بازرگاني و حضور حامي مالي نيز بر کيفيت کار برنامه و ميزان مخاطبانش تأثير منفي نگذاشته است، قطعاً ديگر برنامه‌ها هم با شناخت نيازهاي بينندگان تلويزيون و انتظارات‌شان از رسانه ملي مي‌توانند فضا را به نفع بالا رفتن مخاطبان و رفع محدوديت‌هاي مالي سازمان صداوسيما پيش ببرند.



علیرغم گذشت یک هفته از اکران⇐«وارونگی» هنوز تیزر تلویزیونی ندارد!⇐چرا؟؟؟

سینماروزان: در حالی که یک هفته از اکران “وارونگی” بهنام بهزادی می گذرد اما هنوز هیچ تیزری از فیلم از رسانه ملی روی آنتن نرفته است.

“وارونگی” با پخش رسانه فیلمسازان در گروه سینمایی آزاد اکران شده و با وجود محدودیت سالن اما فروش فیلم طی روزهای گذشته مرتب افزایش داشته است و چهارشنبه شب نیز اولین اکران مردمی آن با اقبال بالای مخاطبان مواجه شد.

این اقبال مثبت در شرایطی است که این فیلم کاملا بی دلیل از تبلیغات تلویزیونی محروم است و از آن سو تولید فیلم در بخش خصوصی موجب شده است که فیلم از بیلبوردهای شهری که عموما به آثار ارگانی تعلق می گیرد هم محروم باشد.

“وارونگی” که از حضور علی مصفا، سحر دولتشاهی و علیرضا آقاخانی سود می برد بازیابی یک عشق خاطره انگیز در دل وارونگی هوای پایتخت را روایت می کند.
فیلم از جمله آثار تحسین شده جشنواره سی و چهارم فجر است که البته در جشنواره کن امسال نیز حضور داشت.

جالب است که تیزرهای “وارونگی” مورد تایید سازمان قرار گرفته و کد هم گرفته اند اما هنوز حتی یک تیزر فیلم هم روی آنتن نرفته است!

جای تعجب دارد که مسئولان فرهنگی مدام سینماگران را به پرهیز از پخش تیزر از شبکه های ماهواره ای دعوت می کنند اما برای پخش تیزر تلویزیونی آثاری استاندارد و البته محصول دست کارگردانان مستقل هیچ حمایت منطقی صورت نگیرد. واقعا ماجرا از چه قرار است؟




انتقاد روزنامه اصولگرا از رواج ریاکاری در همکاران رسانه ملی⇐مجری و تهیه‌کننده برنامه یلدای شبکه ۵ کسانی هستند که چندی قبل به تمسخر تلویزیون پرداخته بودند!!!

سینماروزان: تناقضات پیش روی رسانه ملی در ماههای اخیر بیشتر از گذشته شده است. فارغ از نقد دائمی برنامه های شبکه های ماهواره ای در رسانه ملی و همزمان کپی برداری از این برنامه ها، مدتی است برخی دست اندرکاران اجرایی تلویزیون که بخش عمده شهرت خود را مدیون این رسانه هستند رفتاری متظاهرانه را در برابر تلویزیون در پیش گرفته اند.

به گزارش سینماروزان این دست اندرکاران که از تهیه کننده و کارگردان گرفته تا مجری را شامل می شود در خارج از رسانه ملی و مثلا برنامه های ارگانی یا صفحات اجتماعی، نسبت به رسانه ملی ژست اپوزیسیون گرفته و مدام این رسانه را تمسخر می کنند اما پیشنهادات کار برای تلویزیون را-احتمالا به دلیل اعتبارات مالی- روی هوا می زنند.

این تناقض سبب ساز آن شده است که روزنامه اصولگرای “جوان” در یادداشتی به قلم هادی عسکری با ذکر شاهد مثال از رفتار دوگانه مجری برنامه شب یلدای شبکه 5 به انتقاد از این رویه بپردازد.

متن یادداشت روزنامه “جوان” را بخوانید:

شبكه 5 سيما اجراي ويژه‌برنامه شب يلدا را به مجري سپرد كه چندي پيش در يك جشن سينمايي رسانه ملي را با سخنان دروغ مسخره كرده بود.

اجراي برنامه «ناردونه» ويژه شب يلدا كه قرار است امشب از شبكه 5 سيما پخش شود با احسان كرمي است. احسان كرمي، مجري تلويزيون چند ماه پيش و در حين اجراي هجدهمين جشن خانه سينما با ذکر سخناني دروغ درباره ممنوع‌التصوير بودن خانواده كوثري از اينكه آنها در اين برنامه ممنوع‌التصوير نيستند و تصويرشان پخش مي‌شود ابراز خوشحالي كرده بود.

احسان كرمي در حالي اين دروغ را گفته بود كه خانواده كوثري در چندين برنامه تلويزيوني حضور داشتند و ادعاي ممنوع‌التصويري اين خانواده در مرحله اول ظلم است به صداوسيمايي است كه حقوق امثال كرمي را تأمين مي‌كند و به آنها اجازه عرض‌اندام مي‌دهد.

اما از آنجايي كه حافظه صداوسيما در برخي موارد به شدت ضعيف مي‌شود با وجود اين ادعاي دروغ شبكه 5 حاضر شده مهم‌ترين برنامه‌اش را در اختيار احسان كرمي بگذارد. برنامه «ناردونه» كه به تهيه‌كنندگي محمد حسين رضوي برادر كوچك‌تر محمود رضوي تهيه‌كننده سينما، اجرا خواهد شد قرار است امشب از ساعت 20 روي آنتن شبكه 5 سيما برود و آن‌گونه كه دست‌اندركاران اين برنامه گفته‌اند داراي سورپرايزهايي است. اصلی ترین سورپرایز هم حضور محمدرضا گلزار بازیگر سینما است.

البته رضوی تهیه کننده این برنامه هم علیرغم اینکه این سالها مرتب از تلویزیون کار گرفته در صفحه اینستاگرامش مرتب به نقد تلویزیون پرداخته و حتی در یکی از پستهایش به صراحت آورده که حالش از تلویزیون به هم می خورد!!

متن اجتماعی تهیه کننده "ناردونه"
یکی از متنهای اجتماعی تهیه کننده “ناردونه” که فارغ از غلط املایی برآمده از ندانستن عدم تفاوت معنای “شِبه” و “شُبهه”، در آن صراحتا از به هم خوردن حال از صداوسیما سخن گفته شده است!



رسانه ملی و مجریانی که می‌خواهند به هر قیمتی دیده شوند…

سینماروزان/علی کیانی‌موحد: اگر فردی بگوید از شهرت و دیده شدن بدش می آید و یا از آن لذت نمی برد، شاید هنوز طعم شیرین آن را نچشیده است. شناخته شدن در جامعه و تاثیرگذاری شما بین مردم دو بخش عمده و جذاب این شهرت هستند. هر فردی نیز به نوعی سعی در مشهور شدن است اما به جرات می توان گفت بهترین راه شهرت و بالا رفتن از پله ها آن حضور در تلویزیون است. اینکه آنتن سیما باعث پیشرفت و ترقی بسیاری از مردم در زندگی شان شده، حرف بیراهی نیست اما همین آنتن بسیاری از مواقع دردسرساز می شود. بسیاری از دوستان به شهرت رسیده پس از مدتی خود را گم کرده و برای دیده شدن بیشتر، حاضر هستند دست به هرکاری بزنند.

بیا تست هوش بده و کلپچ بخور
ساعت هفت صبح است و پرمخاطب ترین شبکه سیما، برنامه ای زنده روی آنتن برده. برنامه ای گفتگو محور که مجری جنجالی و پرحاشیه اش برای جذاب کردن برنامه دست به هرکاری می زند و اصلا مهم نیست طرفی که روبروش نشسته چه جایگاهی دارد و چه کرده. مهمان امروزش سفیر یکی از کشورهای خارجی است. سوال و جواب شروع می شود:
سه غذای مورد علاقه رهبر کشورت چیست؟
قیمه ما رو دوست داری؟
کلپچ خوردی؟
یه دهن برامون آواز نوستالژیک، منظورش فولکلر بود، بخون.
اسم برنامه به زبون محلی شما چیست؟
مهمان برنامه با خنده های که بسیار حرف در آن نهفته بود جواب این مجری را داد و مجری خوشحال از اینکه سوالات مهمش را پاسخ داده اند.
مهمان بعدی چند ساعت پیش از روسیه و مسابقه مهمی به ایران بازگشته، مسابقه ای که به شدت او را مشهور کرده و هزاران سوال برای مخاطب به وجود آورده است اما مجری نازنین پس از سه چهار سوال در آن زمینه، به ناگاه خوشمزگیش گل می کند. مربع روبیکی به وی می دهد و می گوید حلش کن! مهمان نیز با خنده به او می گوید بلد نیستم! مجری می گوید اشکال ندارد، سوالات تست هوش ازت می پرسم و جواب بده! مهمان برنامه که بسیار خسته و کلافه بود حتی به سوالها فکر نمی کرد و جواب هیچ کدام را نداد تا این برنامه جذاب به پایان رسد!
مجری هم بسیار خوشحال و مغرور از برنامه جذابش با بینندگان خداحافظی می کند.

از همه بیشتر می فهمم
مجری دیگری که سالها ممنوع الفعالیت در سیما بوده به آنتن زنده بازگشته و با متلکها و نیش و کنایه های همیشگی اش، سعی در جذب مخاطب دارد. برای او مهم نیست که عکسهای فتوشاپی پخش شده در فضای مجازی را در برنامه نشان مخاطب دهد و اطلاعاتی غلط به بینندگانش ارائه دهد. او چند روز بعد نامه ای طنز را به عنوان سند دست اول در برنامه اش رو کرد و زمانی که مشخص شد رودست خورده، از آن سازمانی که انتقاد کرده بود حتی عذرخواهی هم نکرد!
او خود را آنقدر بزرگ می داند که احتیاجی به عذرخواهی ندارد و هرکاری می کند درست است و سطح شعور و آگاهی اش از همه بیشتر است.

زرشک تعارف می کند
شاهکار مجریان سیما در سال جاری، عملیات تعارف زرشک بود! برنامه ای که بسیار سروصدا کرد و هرچه سعی شد که این داستان ماستمالی شود، نشد که بشود. مجری این برنامه البته سابقه بسیاری در این مدل شیرین کاری ها داشته و افرادی که از نزدیک وی را می شناسند، می دانند که جلوی دوربین از خود بی خود شده و به صورت جوگیرانه نمی تواند خود را کنترل کند. به همین دلیل است که مهمانهای برنامه اش را برخی مواقع دست انداخته و مسخره کرده اما جز آنگه بخواهد خود را بانمک جلوه دهد، موضوع دیگری پشت حرکاتش نیست.

توووووی دروازه
برخی نیز سالیان سال است در تلویزیون اجرا دارند اما توجه مخاطبان را نتوانستند سمت خود جلب کنند تا اینکه فضای مجازی این موقعیت را در اختیارشان قرار داد. این نوع مجریان و گزارشگران و گویندگان سعی دارند با اجرایی مثلا خاص و متفاوت و بعضا با گافهایی قصدی، نام خود را در فضای مجازی مطرح ساخته و کاری کنند مخاطبان فضای مجازی کلیپ هایشان را برای یکدیگر به اشتراک بگذارند. به این صورت به تدریج در جامعه اسمی برای خود در کرده و سعی می کنند شهرت را دو دستی بغل کنند. گاهی آنها در اظهار نظرشان برترین مربیان فوتبال جهان را قبول نداشته و سطح دانش فنی خود را از آنها بیشتر می دانند!!!!

پسری که از پدر سبقت گرفت
پسر یکی از مفاخر ایران زمین جز مشتریان ثابت برنامه های مختلف تلویزیونی است. پدر این پسر برای ایران و در زمینه علم بسیار افتخارآفرینی کرده و جز نوابغ به حساب می آید اما بسیاری از داستانهایی که درباره اش شنیده ایم تنها افسانه هایی است که توسط پسر برای مخاطبان تعریف شده. پسر عزیز در ابتدا سعی کرد زیر سایه پدر برایش اتفاقات خوبی بیفتد که نیفتاد و سپس به این نتیجه رسید با داستان سرایی نامی برای خود دست و پا کند.اینگونه بود که به سیما راه یافت و هر روز با داستانهایی جدیدتر و جذابتر مخاطبان را سرگرم ساخته و خود را برایشان عزیزتر می کند. شاید اگر این داستانها نبود، پدر برایمان عزیزتر می ماند.

عدالت کجاست
تیم فوتبال یکی از مشهورترین مجریان سیما در مسابقاتی آنقدر حاشیه ساخت که با حریف دست به گریبان شده و بازیکنان آنها را راهی بیمارستان گرد، اتفاقی جلوی چشمان آن مجری.اگر این رویداد در زمینهای خاکی محلات ساوجبلاغ رخ می داد، مجری عزیز زمین و زمان را به هم می دوخت و حسابی سر این قضیه جنجال به پا می کرد اما هنگامی که پای عدالت درمیان باشد، برخی مواقع ترازو نامیزان می شود!
مجری توانمندی که برنامه اش بسیار پرمخاطب است، شاید به دلیل سیاست های سیما که اجازه رقابت را گرفته است،و هرحرفی بخواهد در آن می زند و به طور حتم پاسخگوی هیچ کسی هم نیست. از اینکه فلان داور اسمش را از ایکس به وای عوض کرده و چرا فلانی داماد فلانی است تا اظهار نظر درباره سیاست و سینما و…
وی احتیاجی به شهرت ندارد چرا که به حد کافی مشهور است اما میل به دیده شدن بیشتر باعث می شود که آگاهانه حرفهایی بزند که چند روزی سرزبانها باشد.

ویرانه ای به نام سیما
اشکال از مجریان و علاقه شان به شهرت است یا این تلویزیون است که هیچ سیاستی برای انتخاب مجریان و یا نظارت بر رفتارشان ندارد. تلویزیون که سالها با چماق ممنوع التصویری مجریانش را ترسانده بود، این روزها برابر شبکه های اجتماعی به نوعی کم آورده و هر مجری که از تلویزیون خارج می شود به سرعت در یک سایت برای خود برنامه ای تولید می کند. پس این سیاست زور باید دچار تغییر شود اما مسوولان سیما هیچ برنامه ای برای تغییرات ندارند.
به نظر می رسد که آنها هم بدشان نمی آید که همین جنجالسازی ها توسط نورچشمی هایشان صورت پذیرد تا شاید مردم به خاطر همین موضوع هم شده کمتر سراغ ماهواره بروند! استراتژی اشتباه که مخاطب را پس می زند.
از سوی دیگر مجریان باید بدانند که شهرت به هرقیمتی آنچنان جذابیتی ندارد و پس از مدتی به سرعت توسط مخاطب پس زده شده و به سمت فراموش شدن حرکت می کنند.

 




برنامه‌ريزي تکراری سیما برای تعطيلات⇐تلويزيون يك هفته تعطيلي را تعطيل بود

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: هفته گذشته ترتيب تعطيلات به نوعي بود که عملاً بسياري از فعاليت‌ها را نيمه‌تعطيل يا تعطيل کرده بود. تقريباً يک هفته تعطيلي که در آن مردم براي اوقات فراغت‌شان از چندين روز جلوتر برنامه‌ريزي داشتند.

برنامه‌ريزي که کار اساسي آن يک نگاه ساده به تقويمي بود که همه جا هست؛ از خانه‌هاي شهروندان گرفته تا روي ميز مديران تلويزيون، ولي با اين تفاوت که مردم به تقويم با نگاه برنامه‌ريزي نگاه کردند ولي مديراني که قرار است در تلويزيون براي روزهاي تعطيل ملت ايران برنامه توليد کنند، گويا سرشان شلوغ بوده و فرصت اين کار را نداشته‌اند.

“ولايت عشق” جور “مختار” را کشيد
روزهاي سوگواري هفته گذشته يعني ايام رحلت پيامبر(ص)، شهادت امام حسن مجتبي(ع) و شهادت امام رضا(ع) امکان پخش چندين باره مجموعه مختارنامه را از تلويزيون گرفته بود، زيرا به غير از چند قسمت اول مختارنامه که به دوران امامت حسن‌بن‌علي(ع) مربوط مي‌شد، باقي قسمت‌هاي اين سريال ارتباطي با ايام هفته گذشته نداشت و اين توفيق اجباري بود تا دست به کار شوند و يک مجموعه قديمي را از آرشيو صداو سيما بيرون بکشند و پخش کنند؛ سريال «ولايت عشق» که مهدي فخيم‌زاده بعد از توليد «تنهاترين سردار» براي تلويزيون ساخت. در سي‌امين روز ماه صفر تلويزيون گلچيني از اين مجموعه را در قالب فيلم سينمايي پخش کرد.
به غير از اين فيلم روال کار شبکه‌هاي تلويزيوني همان روش قديمي پخش سخنراني بود، حتي وجود حرم مطهر امام رضا(ع) در ايران و قطب معنوي بودن مشهد مقدس در کشورمان نتوانسته خلاقيت در برنامه‌سازي تلويزيوني را به حرکت درآورد. اگرچه برکت حضور ثامن‌الائمه قرن‌هاست به اين سرزمين رونق و اعتبار داده است، ولي هنوز آثار آن را در برنامه‌هاي تلويزيوني نمي‌بينيم. ذکر مصيبت آل‌الله از فرايض ديني است ولي بايد رسانه ملي براي ايجاد فضاي معنوي در روزهاي پاياني صفر به همين حد بسنده کند؟!

کلاه قرمزي جايگزين لورل و هاردي
گذر از ماه صفر به ربيع‌الاول يعني پايان ايام حزن و اندوه و اتمام ماهي که در فرهنگ عامه نحس و سنگين به شمار مي‌رود و در عوض شروع ماهي که شادي اهل‌بيت(ع) را به همراه دارد و طبق سنتي ديني اين ماه عزيز شمرده شده و مردم فرا رسيدن آن را به يکديگر تبريک مي‌گويند.
همان‌طور که الگوهاي برنامه‌سازي در ايام سوگواري هرساله تکرار مي‌شود، سبک و سياق ورود به روزهاي شادي نيز در تلويزيون تکراري‌اند. از زماني که غالب مردم تلويزيون‌هاي سياه و سفيد داشتند و سيماي جمهوري اسلامي در دو شبکه خلاصه مي‌شد روزهاي عيد و شادي در پخش قطعاتي از مجموعه فيلم‌هاي زوج کمدين استنلي لورل و اوليور هاردي خلاصه مي‌شد و هرازگاهي هم چارلي چاپلين، باستر کيتون و ديگر ستاره‌هاي فيلم‌هاي کمدي سينماي صامت فرصت ديده شدن پيدا مي‌کردند. اين روش البته مدتي است کمرنگ شده و در عوض با بازپخش قسمت‌هايي از مجموعه تلويزيوني کلاه قرمزي وظيفه سرگرم کردن بينندگان تلويزيون برعهده عروسک‌هاي اين برنامه قرار گرفته است. در کنار کلاه قرمزي دعوت از خواننده‌هاي همکار صداوسيما و اجراي موسيقي به روش پلي‌بک (لب‌ زدن) هم روش مرسوم ديگر شبکه‌هاي تلويزيوني براي نگه داشتن بيننده‌ها پاي شبکه‌هاي صداوسيماست.

آيا تلويزيون در سال‌هاي اخير کاري کرده که بيننده‌هايش شگفت‌زده و از اينکه نتوانسته‌اند دست رسانه ملي را بخوانند، هيجان‌زده شوند؟ اينکه هر سال بيننده‌ها منتظر برنامه‌اي تکراري باشند را مي‌توان به پاي هوش بالاي بيننده‌ها گذاشت يا بي‌تحرکي و عدم خلاقيت در تلويزيون؟ اگر قرار باشد در فضاي غيرانحصاري يک رسانه اين‌گونه عمل کند، مي‌تواند دوام بياورد؟

روزهاي تعطيل براي شبکه‌هاي تلويزيوني حکم شب عيد را دارد
نگاهي به نوع برنامه‌سازي شبکه‌هاي مهم تلويزيوني نشان مي‌دهد نه‌تنها اين شبکه‌ها نسبت به ايام تقويمي بي‌تفاوت نيستند بلکه هر ساله از تيم‌هاي برنامه‌سازشان مي‌خواهند برنامه‌اي متفاوت با قبل را ارائه دهند، حتي در تعطيلات آخر هفته يا همان ويکند هم تنوع برنامه‌ها تفاوت چشمگيري با جدول پخش ديگر روزهاي هفته دارند.
روزهاي تعطيل براي شبکه‌هاي تلويزيوني حکم شب عيد را براي مغازه‌دارها دارد؛ روزهايي که بايد حداکثر مشتري را جذب کرد و نگذاشت بازار در دست رقبا بيفتد. ما هنوز جشن ميلاد نبي اکرم(ص) را پيش‌رو داريم، براي تصميم‌گيران رسانه ملي حدود دو هفته زمان باقي است تا براي آن روز بزرگ کنداکتور متفاوتي را بچينند و کاري کنند که مخاطبان تلويزيون يک روز مفرح و به يادماندني را پاي گيرنده‌هاي تلويزيوني تجربه کنند.




چرا آزاده نامداری در “آبان” به منبر می‌رود؟⇔این است محصول رسانه‌ای که علاقه‌ای به ترتیب مجریان چندوجهی ندارد

سینماروزان/بهمن توتونچی: ساده رد شدن از کنار برنامه “آبان” آزاده نامداری که این روزها در فضای مجازی در حال نشر است کار سختی است. نوشتن درباره آزاده نامداری آن هم با رویکرد انتقادی نیز کار سختی است چرا که نامداری به دلایل مختلف امکان حضور در تلوزیون ندارد و او را مورد نقد قرار دادن آن هم در شرایطی که او بیرون گود نشسته است میتواند نه “حرفه ای” بلکه “سیاسی” تعبیر شود. اما هدف این نوشته عبوراز خط کشی های سیاسی و ایجاد بستری برای گفتگو با نامداری در منشور فرهنگ است.

نامداری در دومین قسمت “آبان” میزبان خانم منیژه حکمت بود. “آبان” به لحاظ محتوایی پیچیدگی های خاصی ندارد. برنامه آمده است تا در راستای توانمندسازی زنان با رویکردی فمینستی تولید گفتمان کند. برنامه البته سعی میکند یک قدم جلو تر رود و در عین ترویج یک نگاه فمنیستی اهمیت مادربودن را هم پررنگ کند و این در لابلای سوالات و شعار اسپانسر برنامه قابل رویت است. این یعنی برنامه در عین سادگی محتوی با تلاش برای جمع بین فمینیسم لیبرال و نقش سنتی مادری خانواده ایرانی در تلاش است تا با ایجاد یک تلفیق گفتمانی، فمینسیم را ایرانی کند و اینجاست که تازه مادر بودن، چادری بودن و تجربه آنتولوژیک چالشهای خانوادگی نامداری قرار است به روایت برنامه کمک کند. اما معلوم نیست این خصوصیات نامداری به چه میزان انرژی لازم برای باری که او قصد انتقال آن دارد را در اختیار او قرار داده است.

چرا نامداری به منبر می رود؟

نامداری با تلاش بیش از حد در ساده سازی صورت مساله و همچنین پرسیدن سوالاتی کاملا جهت دار و بدون مغز نشان میدهد که آمده است تا سنت پروپاگاندا و خطابه گویی تلویزیون را به فضای مجازی ببرد. نامداری فراموش میکند که فضای مجازی خط قرمزهای محتوایی تلوزیون را ندارد اما اجرا خطوط قرمز فرمی و حرفه ای خود را دارد. اجرا با خطابه و منبر فرق دارد. نامداری به منبر میرود. این یعنی مساله این نیست که که چرا نامداری ترویج فمینیسم را سرلوحه خود قرار داده است، مساله این است که:

یک) چرا ترتیب سوالها و کنش و واکنش او با میهمان امکان درک پیچیدگی صورت مساله را از مخاطب سلب میکند؟

دو) چرا نامداری به اصول حرفه ای یک پرسش گر و مصاحبه کننده پایبند نیست و صندلی مصاحبه را با تریبون سخنرانی اشتباه میگیرد؟

مثالهایی از وضعیت سفارشی نمای برنامه

با مروری بر سوالات نامداری نه تنها پراکندگی و تشویش خط روایی به چشم میخورد، بلکه سوالات کاملا جهت دار و در مواقعی بغرنج و سفارشی نما و سخنرانیهای بین متنی اعتبار حرفه ای بودن را از او سلب میکند. گویی نامداری آمده است تا اعتبار حرفه ای اجرای خود را با کسب اعتبار به عنوان یک فعال زن عوض کند.

به عنوان مثال، نامداری به راحتی حکمت را در طفره رفتن به سوال مربوط به سینمای فرهادی تنها میگذارد و در سوال بعدی خود با ایجاد دوگانه نامفهوم سینمای سیاست و سینمای زن -که واضح است سوال نویسنده برنامه است نه او- پاسخ را به حکمت هدیه میدهد.

در جایی دیگر با لحنی سخنرانی گونه درباره لزوم ایجاد کمپین مدنی برای زنها نطقی سر میدهد و بعد از اهمیت ساختار شکنی زنانه صحبت میکند. بعد سراغ کارگردان مرحوم میرود و مظلومانه میپرسد”آیا از زنهای ما در سینما سوء استفاده میشود؟” و بعد خود سریع جمع بندی میکند که “پس زنهای ما در سینما پاک کار میکنند و اینکه بگوییم از زنها سوء استفاده میشود این حرف فیکی است!”

همه اینها مثالهایی اند از این که نامداری نیامده است تا سوال بپرسد و در مجادله با میهمان، صرفنظر از نگاه شخصی خود، بیننده را در فهم دنیایی جدید یاری دهد. بلکه برعکس، نامداری آمده است تا تجربه آنتولوژیک خود را در قالب یک سخنرانی در اختیار همگان قرار دهد تا همذات پنداری مخاطب را نه با منطق روایی برنامه بلکه با زندگی شخصی خود به ارمغان آورد. در ادامه نامداری دوباره سوالی کاملا جهت دار در محکومیت ده نمکی میپرسد و در جایی دیگر در حالی در مذمت خشونت صحبت میکند که فراموش میکند که او نه میهمان برنامه بلکه مجری برنامه است.

در مراحلی پایان نیز او در یک سوالی عجیب از حکمت میپرسد که آیا به خاطر مواضع تندش توانسته است از رانت بهره مند شود!؟ سوالی که از اساس منطق آن مشکل دارد. در آخر نیز نامداری سروقت حمایت از دولت میرود و تقصیر و ضعف ها در حالی متوجه دولت قبل میداند که منیژه حکمت استدلال های اینچنین را تلویحا یک نوع فرافکنی توسط دولت میخواند. این یعنی نامداری حاضر میشود با دست خود به سوژه نقد حکمت تبدیل شود.

نامداری در خدمت روحانی؟
همه اینها یعنی نامداری آمده است تا به دوگانه های موجود سیاسی تکیه زند و خود را تمام قد در اختیار تبلیغات دولت روحانی و فمینیسم لیبرال قرار دهد و البته در همه ناکام جلوه کند.

منیژه حکمت هم به نقد دولت روحانی میپردازد و هم بارها اشاره میکند که مساله زن مساله ای چند وجهی است و او هیچ گاه به خاطر زن بودن در سینمای ایران مورد تبعیض واقع نشده است.

در طول مصاحبه در مقابل ساده سازیها و پررنگ سازی اهمیت ساختار شکنی زنانه توسط نامداری، حکمت مساله را پیچیده تر نشان میدهد. او بارها اشاره میکند که مساله زنان را باید از زوایای مختلف جامعه شناسی و مردم شناسی دید و نباید “جُفت پا” (عبارت حکمت) بر مسایل پرید.

حکمت همچنان اذعان میکند که وضعیت زنان در جمهوری اسلامی نسبت به قبل از انقلاب بهبود یافته است و او نیز توانسته است علیرغم همه فشارها، فیلم ها و رویاهای خود را در جمهوری اسلامی محقق کند و چه بسا دوران سینمایی شمقدری بهتر از دروان ایوبی بوده است.

البته که روایت حکمت خطی نیست. او از ولنگاری فرهنگی و فضای رانتی در عرصه هنر و فرهنگ شکایت میکند، اما در مجموع با تناقض صحبت میکند، تناقضهایی که همه این فرصت را در اختیار نامداری میداد تا از تبدیل این گفتگو به یک مونوگ بی چالش، ایدولوژیک و متناقض جلوگیری کند. باید تکرار کرد که مساله مواضع نامداری نیست، مساله این است که چرا مخاطب بیشتر از مواضع میهمان از مواضع مجری در این برنامه باخبر میشود. آری غایت رسانه پروپاگانداست، اما پروپاگاند هم قواعدی دارد و عدول از قواعد آن، سکه عاملان آن را از اعتبار می اندازد.

این است محصول رسانه ای که علاقه ای به ترتیب مجریان چندوجهی ندارد
البته باید پذیرفت که اجرا کار بسیار سختی است و این نقد از منظر نامداری میتواند غیر منصفانه تلقی شود. همچنین باید به این نکته اشاره کرد که پیکان نقد نباید تنها به سوی نامداری روانه شود.

نامداری مقصر نیست. نامداری محصول یک ساز و کار رسانه ای و سرمایه آن هست. نامداری مجری جُنگ های عصرانه خانوادگی سیما و محصول صنعت فرهنگ داخلی است لذا آنچه او در این مصاحبه به تصویر کشیده است نتیجه تربیت رسانه ای او در سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

این یعنی به زبان واضح تر انگشت اتهام باید به سمت سیاست گذاریهای تلوزیون روانه شود و این سوال مطرح شود که چرا تلویزیون علاقه ای به تربیت مجریان خود برای رویایی با مسایل پیچیده، چند وجهی و مورد سوال مخاطب ندارد و در بهترین حالت مجریانان خداحافظی کرده از تلویزیون  از اجرا و مدیریت رسانه های مجازی سربرآورده اند.

چرا باید به تلویزیون نگاه امنیتی داشت؟

البته در روزگار سردی سیما که دلیل آن فاکتورهای مالی، سیاسی ساختاری و رقابتی را شامل میشوند، این نقدها بی ربط و بی اثرند. اما نباید ناامید شد و به عنوان مثال پرسید چرا منیژه حکمت در قاب تلویزیون ایرانی دعوت نشده است تا به سوالات صریح و چالشی مجریان تلویزیون پاسخ دهد تا اینگونه که در این مصاحبه ظاهر شده است مونولوگ وار بر منبر نرود و به قول خودش کمی “گوش کند و کمک بگیرد.”

اگر تا دیروز برچسب های ایدئولوژیک و امنیتی توجیهی برای عدم تریبون دادن به هر آنکه به نوعی با گفتمان رسمی چالش دارد بود، باید گفت این دوره به پایان رسیده است و ضرورت حضور این افراد در قاب تلویزیون بیش از پیش حس میشود. این یک ضرورت فرهنگی و البته یک ضرورت امنیتی است. باید به تلویزیون نگاه امنیتی داشت، امنیت تنها حراست کاری های رایج و گاها بی اثر نیست، بحران مالی، تجاری شدن تلویزیون، اختلافات داخلی و دخالتهای بیرونی، اداره سلیقه ای و نداشتن آیین نامه منظم برای پوشش مسایل روز تنها مثالهای اندکی هستند از خطراتی که امنیت جامعه ایرانی را تهدید میکنند. آری آنچه غایب است نگاه امنیتی به صدا سیما است.

نامداری با جفت پا به استقبال موضوع زن رفته

نامداری از خط قرمز عبور کرده است، نه از خط قرمز محتوا، بلکه از خط قرمز فرم. و این محل نگرانی است.

در “آبان” نامداری “اجرا” نکرده است بلکه به جای تحریک قدرت تحلیلی و انتقادی مخاطب برای او خطابه کرده است و او این را در صدا سیما یاد گرفته است.

صدا سیمایی که ترجیح اش جُنگ های عصرگاهی و خنده های شبانگاهی و این روزها کدنویسی است تا ساخت سریال های فاخر و برنامه ترکیبی عمیق درباره مسایل روز.

سیمایی که با رویکر حذفی “ما-“آنها،” امروز به “آنها” کمک کرده است. اگر نامداری با “جفت پا” به استقبال موضوع زن رفته است، ما مدتهاست که خودمان داریم با توهمی به نام “دوران طلایی تلویزیون” برای خودمان “جفت پا” میگیریم.




اتفاقی عجیب در رسانه ای نزدیک به مقامات شهری⇐یک تهیه‌کننده جوان برای مدیرمسئول این روزنامه تعیین تکلیف می‌کند!/پای موسی خیابانی در میان است!!!

سینماروزان: حدودا دو هفته قبل اختتامیه نمایشگاه مطبوعات را پشت سر گذاشتیم؛ نمایشگاهی که مجالی است برای ارزشگذاری بر مقام اهالی رسانه ولی در همین شرایط شنیدن برخی رفتارهای غیرحرفه ای در رسانه های نوپا نگران کننده به نظر می رسد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “سینماپرس” از جمله این رفتارها در روزنامه ای منسوب به مقامات شهری رخ داده و در نتیجه انتشار گزارشی پیرامون یکی از محصولات سینمایی در مسیر تولید دو خبرنگار رسانه اخراج شده اند!

جالب اینجاست که این محصول سینمایی “ماجرای نیمروز” به تهیه کنندگی جوانی تولید می شود که روابط نزدیکی با یکی از آقازادگان نهادهای شهری دارد و به همین واسطه توانسته در مدت زمانی کوتاه رشدی حبابی هم در سینما داشته باشد.

افشای خط داستانی این محصول که گویا مرتبط با موسی خیابانی از سران منافقین و ماجرای قتل وی است(اینجا را بخوانید) و البته بازنشر آن در رسانه های دیگر، موجبات ناراحتی این تهیه کننده را فراهم کرده و او درخواست حذف محتوا را کرده است و این درخواست هم به سادگی از سوی مدیرمسئول پذیرفته شده است و متن محتوای موردنظر از سایت روزنامه حذف شده است.

با این حال مدیرمسئول به دستور تهیه کننده جوان از خبرنگاران خود خواسته که زمینه حذف محتوا از رسانه های دیگر را هم فراهم کنند و چون خبرنگاران مذکور زیر بار این تصمیم غیرمنطقی نرفته اند، اخراج شده اند.

نکته عجیب درباره این ماجرا آن است که سفارش تولید این گزارش از سوی مقامات مافوق تحریریه به خبرنگاران مذکور اعلام شده و یک هفته ای هم اصرار برای تولید گزارش وجود داشته ولی در نهایت در فشارهای وارده از سوی آن تهیه کننده جوان، مقامات مافوق کمترین مسئولیتی را نپذیرفته اند و ترجیح داده اند تقصیر را بر گردن نیروهای زیردست بیندازند تا به حضور خویش در این رسانه متصل به منابع عمومی ادامه دهند.

این است امتداد نگاه غیرحرفه ای حتی در رسانه هایی که دم از تعلق خاطر به نسل سوم می زنند. رسانه هایی که بخش عمده محتوای تولیدشده آنها گردآوری مطالب دیگران است و در عین حال با معدود نیروهای مولد خویش چنین برخوردهای بدوی می کنند…




محمدعلی طالبی: باورم نمی‌شد “آس و پاس” در ایران تولید شده!/آقای قالیباف و دوستانش این همه برج می‌سازند اما…/جشنواره کودک عملا طفیلی است برای صرف بودجه/فیلمهایم اکران که هیچ حتی در شبکه خانگی هم مشتری ندارند!

سینماروزان: محمدعلی طالبی کارگردانی که سالهاست فیلمهایی با محوریت مسائل کودکان و نوجوانان می سازد و البته سالهاست که هیچ کدام از فیلمهایش مجال اکران در داخل نمی یابند به تازگی در برنامه “شهر فرنگ” نکاتی جالب درباره وضعیت سینمای کودک و وضعیت اکران در سینماهای ایران مطرح کرد.

به گزارش سینماروزان با اشاره به یکی از فیلمهای روی پرده گفت: آنونس “آس و پاس” را در ماهواره دیدم که آقای علی نظری(!) در آن آواز میخواند؛ باورم نمیشد این فیلم در ایران تولید و اکران شده!

طالبی با اشاره به سختی های اکران فیلم کودک در ایران گفت: آقای قالیباف(یا دوستانش!) این همه برج میسازند اما سالی ده تا فیلم کودک و نوجوان در پردیسهای شهرداری اکران نمی شود.

این کارگردان ضمن تأکید بر کم هزینه بودن محصولاتش بیان داشت: من اغلب فیلمهایم را با 20 تا 30 میلیون تومان ساخته ام اما اکران که هیچ حتی در شبکه خانگی هم فیلمهایم مشتری ندارند!!

کارگردان “کیسه برنج” با انتقاد از جشنواره کودک گفت: عملا جشنواره کودک سودی به حال فیلمهای کودک ندارد. شخصا 22 پروانه زرین از این جشنواره گرفتم اما کسی مرا به عنوان فیلمساز نمی شناسد. مثلا در یک مراسم ختم از یک بازیگر درجه هشت مرتب عکس می گیرند ولی کسی ما را نمی شناسد. جشنواره هایی مثل کودک عملا طفیلی هستند؛ فقط بودجه ای صرف میشود و عده ای می آیند برای کسب درآمد…

وی ادامه داد: تلویزیون کمترین کمکی به سینمای کودک نکرده؛ بعد از “گل پامچال” طرح چندین سریال را به تلویزیون ارائه دادم اما از هیچ کدام حمایت نکردند.




چرا برنامه‌سازی در رسانه ملی تا این حد تکراری و غیرخلاقانه شده است؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: بـرنامـه‌هاي پـرمخـاطب «دورهمي» و«خندوانه» پيش از آغاز ويژه‌برنامه‌هاي مناسبتي ماه محرم و صفر به اتمام رسيدند.

به گزارش سینماروزان با پايان پخش اين دو برنامه اين صحبت به ميان آمد كه برنامه‌های تلويزيون بعد از «دورهمي» و «خندوانه» تمام شده است و ديگر برنامه‌اي ندارد كه بتواند مردم را پاي تلويزيون بنشاند و گویا در عمل هم همین اتفاق رخ داده است.

شبكه يك، شبكه هر ايراني!
به رسم پيشكسوتي و اينكه دكمه‌هاي ريموت كنترل تلويزيون از يك شروع مي‌شود، شبكه يك سيما با شعار «شبكه هر ايراني» اولين شبكه‌اي است كه برنامه‌هايش را بررسي می کنیم. شبكه اول از زمان آغاز به كار سازمان راديو و تلويزيون تأسيس شده و تاكنون ادامه حيات داشته است؛ شبكه‌اي كه برنامه‌هايش بايد براي همه ايران باشد. اين «بايد» باعث شده تا برنامه‌سازان شبكه اول ايده كهنه شده‌اي را حدود 20 سال تكرار كنند.

اگرچه برنامه «صبح بخير ايران» تعطيل شده است ولي اقبال واحدي، مجري اين برنامه دل از سفرهاي دور ايران نبريده است و با «سفرنامه صبا» به گوشه و كنار ايران مي‌رود ولي بدي سفرنامه صبا اين است كه در طول دو دهه گذشته نخواسته تغييري داشته باشد و واحدي همان سبك قديمي‌اش را تكرار مي‌كند.

در مقابل برنامه اقبال واحدي، نمونه موفق يك ايرانگردي را مي‌توان در مجموعه مستند«ايرانگرد» ديد كه به جاي اينكه وقت بينندگان تلويزيون را با گفت‌وگو با مديران محلي و مسئولان شهرستان‌ها پر كند، به زيبايي‌هاي طبيعي كشورمان مي‌پرداخت و براي افرادي كه سوداي سفر در سر دارند راهنماي خوبي بود.

شبكه يك در ديگر روزهاي هفته مسابقه «خانه ما» را دارد كه از شبكه افق نيز پخش مي‌شود. ايده «خانه ما» در مديريت هزينه و مصرف نيز يك كپي ساده از روي مسابقات ماهواره‌اي است. شبكه اول سيما برنامه‌هاي «هم‌قصه» با رويكرد جهان اسلام، «حرف حساب» اقتصادي، «نگاه يك» اكثراً با رويكرد سياسي، «امروزي‌ها» و «ثريا» را دارد كه در اين بين «ثريا» به خاطر رويكرد خاصش داراي جامعيت مخاطب است.

شبكه دو، شبكه خانواده
شبكه دو به طور مشخص چند تاك‌شو دارد. اولي برنامه «رو به راه» است كه اجراي آن را مژده لواساني بر عهده دارد. در هفته گذشته«رو‌به راه» ميزبان پيرهادي، عضو شوراي شهر تهران بود؛ برنامه‌اي كه مي‌توانست با توجه به حواشي كه در مورد واگذاري زمين‌ها توسط شهرداري تهران مطرح است، محمل خوبي براي پاسخگويي به افكار عمومي باشد ولي مجري برنامه به جاي استفاده بهينه از فرصت به وجود آمده مدت زمان زيادي را به تعريف و تمجيد از پيرهادي گذراند.

«زنده باد زندگي» با اجراي محمدجعفر خسروي فضايش كمي سن و سال‌دارتر از «رو به راه» است. اين برنامه شامگاهي نيز با وجود اينكه چند سالي است اجرا مي‌شود ولي نتوانسته جريان‌سازي داشته باشد چون هدف برنامه‌ساز مشخص نيست و خسروي برنامه تلويزيوني را با گپ‌هاي خانوادگي و حرف‌هايي كه گفتن‌شان صرفاً به گذر زمان كمك مي‌كند، تبديل كرده است. شبكه دو هم مانند شبكه يك برنامه قديمي را احيا كرده و آن مسابقه محله است كه سال‌هاي خيلي دور توسط مسعود بينش‌پژوه اجرا مي‌شد و حالا نيز با كمترين تغيير نسبت به گذشته اجرا مي‌شود.

شبكه سه، حالا خورشيد
صبح را مي‌توان با «حالا خورشيد» شروع كرد. نه به خاطر اينكه ديگر شبكه‌هاي تلويزيوني برنامه صبحگاهي ندارند بلكه به خاطر اينكه رضا رشيدپور خوب بلد است برنامه‌اش را شلوغ كند و خبرسازي كند. چيزي كه بيننده‌هاي تلويزيون به آن احتياج دارند يعني تزريق انرژي و كمي استرس براي شروع يك روز كاري.

البته در اين بين گاف‌هايي هم پيش مي‌آيد كه ناشي از اصرار زياد براي پرداختن به حاشيه روز توسط رشيدپور است. براي ظهر‌ها هم شبكه سه «سمت خدا» را دارد كه سرشناس‌ترين برنامه ديني است و بيننده‌هاي خاص خود را دارد. خانم دكتر جلالي بعد از جدا شدن از شبكه دو، برنامه «خط سوم» را در شبكه سه توليد كرده است كه برنامه‌اي گفت‌وگو‌محور است و حال و هوايش نيز مانند برنامه‌هاي شبكه دو است.

«هفت» و «نود» نيز بيننده‌هاي خود را دارد، با اينكه اصلاً از ميزان رضايت عمومي اين دو برنامه قابل قياس نيستند. «هفت» به دليل ادبيات مجري و كارشناسش اين روزها از سوي منتقدان با انتقادهایی روبه‌رو شده است ولي«نود» پربيننده‌ترين برنامه ورزشي سيما است كه بينندگانش دوشنبه شب‌ها منتظر‌ند تا عادل فردوسي پور ساختار فوتبال كشور را به نقد بكشد.

شايد كمتر بيننده تلويزيوني تصور مي‌كرد برنامه پزشكي هم مي‌تواند جنجال‌آفرين باشد. تصور عامه از برنامه‌هاي پزشكي اين است كه آقا يا خانم دكتر كاملاً با پرستيژ رسمي و لبخند تصنعي به سؤالاتي كه مجري‌هاي برنامه‌هاي تلويزيوني به نمايندگي از سوي بينندگان مي‌پرسند جواب دهد و پاسخ‌ها هم آنقدر كلي باشد كه بيننده براي پيگيري درمان سراغ مطب دكتر را بگيرد، اما «اكسير» با اجراي فرزاد حسني به خاطر نوع اجراي حسني و حاشيه‌هاي برنامه توانست چهره‌اي متمايز از خود به نمايش بگذارد. اين تمايز را نمي‌توان به معناي بهتر بودن دانست ولي قطعاً تفاوت‌هاي«اكسير» با ديگر برنامه‌هاي تلويزيوني باعث شده اين برنامه بيننده‌هاي خودش را داشته باشد.

شبكه چهار، پر‌كردن آنتن با گفت‌و‌گو
در يك نگاه سختگيرانه اگر هر شب به طور رندوم شبكه چهار را ببينيد يك برنامه گفت‌و‌گو محور در حال پخش است. اين شبكه به تازگي برنامه جديدي را در اختيار محمد صالح علاء گذاشته است. صالح علاء كه با “دو قدم مانده به صبح” در شبكه چهار برنامه‌اي شبانگاهي آرام را داشت بعد از چند سال دوري از هفته گذشته برنامه «چشم شب روشن» را به شبكه چهار آورده كه متأسفانه اين برنامه فاقد نوآوري در قياس با «دو قدم مانده به صبح» است. گويا صالح علاء در سال‌هاي دور بودن از تلويزيون به همه چيز فكر مي‌كرده به غير از اينكه در زمان بازگشت چه كار كند كه برنامه‌اي پرمخاطب داشته باشد.

شبكه پنج، سرگردان ميان تهراني بودن يا نبودن
شبكه پنج سيما دوباره شبكه تهران شده است ولي برنامه‌هايش هنوز رنگ و بوي اقتصاد را دارد و تهراني بودن اين شبكه هنوز پررنگ نشده است. برنامه‌هاي گفت‌و‌گو محور شبكه پنج نيز غالباً نگاه اقتصادي دارند. ايراد بزرگي كه هنوز تلويزيون نتوانسته آن را حل كند، اين است كه مفاهيم خشك اقتصادي را چگونه بايد براي مردمي كه از تئوري‌هاي اقتصادي سر درنمي‌آورند اما زندگي‌شان بر پايه اقتصاد شكل مي‌گيرد، برنامه‌سازي كرد.

به همين خاطر گپ و گفت‌هاي اقتصادي شبكه پنج بي‌رمق و صرفاً براي جامعه مخاطب خاص است. «به خانه بر مي‌گرديم» برنامه خانواده‌محور شبكه پنج است كه با وجود عوض شدن چندباره گروه‌هاي اجرا استايل و چارچوب برنامه تغيير خاصي نداشته است. برنامه جديد «دست خط» كه با اجراي محمدحسين رنجبران تهيه مي‌شود شباهت‌هاي زيادي به برنامه «شناسنامه» دارد. اين برنامه هفته پيش ميزبان مهدي چمران بود و گفت و گو با اين عضو شوراي شهر بيشتر از آنكه چالشي باشد به تعريف و تمجيد از عضو شوراي شهر گذشت.

شبكه‌هاي جديد، سهم‌هاي متفاوت از مخاطب
ستاپ باكس‌ها اين امكان را مي‌دهد تا بيننده‌هاي تلويزيون به مجموعه‌اي از شبكه‌هاي جديد دسترسي داشته باشند. شبكه‌هايي كه هر كدام مشخصه‌هايي دارد و به دليل مأموريت‌هاي خاص‌شان از مخاطبان متفاوتي برخوردارند. در بين شبكه‌هاي نوظهور سيما به طور مشخص دو شبكه افق و  نسيم برنامه‌هاي گفت‌و‌گو محور دارند و البته شبكه «ورزش» كه رويكردش مشخص است.

افق كه جزو كم‌بيننده‌ترين شبكه‌هاي تلويزيوني است چند برنامه گفت‌وگومحور دارد. علت انتخاب برنامه‌هاي گفت‌وگو‌محور براي اين شبكه احتمالاً راحت بودن برنامه‌سازي براي گروه‌هاي نيمه آماتور برنامه‌ساز اين شبكه است. در مقابل نسيم، دو برنامه «خندوانه» و «دورهمي»را به روي آنتن آورد كه به جاي پرداختن به مسائل تكراري، سراغ سبك‌هاي جديدي در اجرا رفت. سياست نسيم براي جلب بيننده با تكيه بر برنامه‌هاي «خندوانه» و «دورهمي» جواب داد و اين روزها با نبود اين دو برنامه نشانه‌هاي ركود را در «نسيم» و كليت تلويزيون مي‌توان ديد.

در زماني كه كپي بودن برنامه «دورهمي» به راحتي از سوي مخاطبان كشف مي‌شود، انتظار اينكه تاك‌شو‌هاي ديگر شبكه‌ها كپي نباشد خيلي سخت است. در بهترين حالت برنامه‌سازان تلويزيون سعي كرده‌اند برنامه‌هاي پرمخاطب خارجي را بومي‌سازي كنند، مانند كاري كه رامبد جوان در «خندوانه» انجام داده است. ديگر برنامه‌ها كه حتي حاضرند از شبكه‌هاي داخلي كپي كرده و خلاقيت‌شان را صرفاً در تغيير نام برنامه به نمايش بگذارند.




حقایق درباره تهیه‌کننده‌ای با ظاهر ارزشی که تا یک سال قبل سرباز فراری بود!!!

سینماروزان: هنوز زمان زیادی از هشدار شورایعالی تهیه کنندگان نسبت به حضور سرمایه گزارانی که به نام علاقه به سینما وارد این حرفه می شوند و بعد مشخص می شوند برای پولشویی آمده اند نگذشته بود که تهیه کننده “شهرزاد” بازداشت شد.

به گزارش سینماروزان در کنار حواشی مختلفی که آن بازداشت در رسانه ها به راه انداخت به تازگی رضا استادی در “سینمامثبت” حقایقی را درباره یک تهیه کننده دیگر سینما بیان کرده است؛

تهیه کننده ای که هرچند یک سال پیش از انتخابات 88 و با سرمایه گزاری در فیلمی روشنفکرانه وارد سینما شد ولی چون به واسطه این فیلم مورد توجه قرار نگرفت سعی کرد با تغییر مسیر و انتخاب گریمی به‌ظاهر “ارزشی” به دنبال جلب حمایتهای مالی از ارگانهای دولتی رفته و با این حمایتها به حضور خود در سینما و تلویزیون امتداد دهد.

آنچه “سینمامثبت” بیان کرده این است که این تهیه کننده که اتفاقا همواره کوشیده در ظاهر و گریم چهره اش، خود را “ارزشی” بنماید و در اکران 95 هم یکی از کم‌فروش‌ترین فیلمها را روی پرده داشت تا یک سال پیش سربازی هم نرفته بود!!!

متن گزارش “سینمامثبت” در این باره را بخوانید:

خدمت مقدس سربازی یکی از توفیق‌های اجباری است که در ایران فقط نصیب پسرها می‌شود. آن‌ها با بهره‌گیری از این فرصت، طی مدت دو سال آب‌دیده شده و تبدیل به «مرد» می‌شوند. اما گاهی اوقات رفتن به سربازی تبدیل به ماجرایی عجیب و حیرت‌آور می‌شود.

نحوه انجام خدمت زیر پرچم یکی از تهیه‌کنندگان فعال سینما و تلویزیون ایران که این روزها حضوری جدی و پُر رنگ در جشنواره فیلم فجر دارد، ماجرایی عجیب و شنیدنی است.

این تهیه‌کننده جوان و پُرکار، علاقه ویژه‌ای به سریال‌ها و فیلم‌هایی با مضمون ارزشی و محتوا محور دارد. چهره و سیمای او نیز به‌شدت یادآور سیمای حماسه‌سازان دفاع مقدس است. او که در ساخت برخی فیلم‌های جنگی نیز مشارکت جدی داشته، به شیوه‌ای جالب‌توجه خدمت سربازی را به انتها رسانده است.

این شیوه نیز ازاین‌قرار بوده که وی سال گذشته پس از پانزده سال غیبت از خدمت مقدس سربازی، سرانجام راهی این عرصه شده تا خدمت زیر پرچم را به پایان برساند و مفتخر به دریافت کارت پایان خدمت شود.

عدم دریافت کارت پایان خدمت نیز محدودیت‌هایی را برای وی به همراه داشته و باعث شده بود وی هنگام ساخت یکی از پروژه‌های سینمایی‌اش در خارج از کشور که البته هیچ‌گاه امکان نمایش عمومی نیافت؛ به‌جای حضور در سر صحنه از شیوه «کنترل از راه دور» بهره بگیرد.




ادعای “کیهان”⇐تلویزیون به طور کاملا رایگان برای فیلم فرهادی تبلیغ می‌کند

سینماژورنال: نقدهایی که از زمان حضور در جشنواره کن تا زمان اکران داخلی در رسانه ملی بر “فروشنده” اصغر فرهادی رفته است موجب آن شده است که روزنامه اصولگرای “کیهان” با نگارش متنی انتقادی از تبلیغات غیرمستقیمی بگوید که به این واسطه نثار فیلم فرهادی شده است.

به گزارش سینماژورنال این روزنامه با طرح این مسأله که تبلیغات غیرمستقیم گاهی بیشتر از ساعتها تبلیغ رسمی جواب می‌دهد این پرسش را طرح کرده که هزینه ساعتها تبلیغ غیرمستقیم برای این فیلم را چه کسی پرداخت کرده است.

متن کامل گزارش “کیهان” را بخوانید:

فروش فیلم بدون تبلیغ در بوق و کرنا

در حالی که ظاهرا تلویزیون هیچ‌گونه آگهی تبلیغاتی و یا تیزر برای فیلم فرهادی پخش نکرده است و سازندگان و هواداران این فیلم قضیه «فروش فیلم بدون تبلیغ تلویزیونی» را در بوق و کرنا کرده‌اند، اما اگر ساعاتی که در همین تلویزیون به انحاء مختلف به فیلم فوق‌الذکر پرداخته شده را جمع کنیم‌، بارها رکورد تبلیغ فیلم‌هایی که به نمایش عمومی در‌می‌آیند (آن هم بدون پرداخت حتی یک ریال از سوی تولید‌کننده یا پخش‌کننده فیلم و به صورت کاملا رایگان) شکسته شده است! به این معنی که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساعت‌ها درباره فیلم یاد شده، صحبت و بررسی و تحلیل (مثبت و منفی) ارائه شده و به طور مجانی برای آن تبلیغ شده است!! فراموش نکنیم که حتی نقد منفی و یا بدگویی درباره پدیده‌ای در رسانه، بعضا نتیجه عکس داشته و مخاطبان را به آن پدیده راغب‌تر ساخته است. برهمین اساس است که برخی تولید‌کنندگان عمدا در تبلیغاتشان می‌گویند که از کالای ما استفاده نکنید!!

صحبت از زمان حضور در کن آغاز شد
صحبت درباره فیلم فرانسوی و قطری که از همان زمانی که در جشنواره فیلم کن جایزه گرفت، در صدا و سیما شروع شد و در حالی که برخی معترض بودند چرا در تلویزیون، خبر موفقیت فیلم در کن پخش نمی‌شود، تقریبا در کمتر برنامه با ربط و بی ربط بود که از این فیلم و جایزه‌اش و تبریک به خاطر آن جایزه سخن به میان نیاید!! از برنامه‌های سینمایی مانند «هفت» گرفته که در چند قسمت‌، موفقیت فیلم و جایزه‌اش با حضور کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت تا برنامه‌های خانوادگی و ورزشی و حتی آشپزی!!!

منتقدی که یک تنه دو برابر منتقد روبرویش حرف زد
با اکران فیلم و همچنین انتخاب آن برای اسکار، باز هم ساعت‌های دیگری از برنامه‌های صدا و سیما به تبلیغ مجانی برای این فیلم اختصاص یافت که آخرین آن، اختصاص یکساعت و نیم از برنامه جمعه شب «هفت» به بحث و مناظره درباره آن بود با حضور کارشناسی که با حرارت تمام از فیلم دفاع می‌کرد و یک‌تنه بیش از دو برابر منتقد روبرویش و البته مجری برنامه حرف زد. آنچه که صدها برابر پخش تیزر مثلا یک یا دو دقیقه‌ای فیلم تاثیر‌گذار بود.

شاید سرمایه گذار قطری مجسمه اسکار را هم بخرد
به راستی تلویزیون برای یک تیزر کوتاه چه هزینه‌ای دریافت می‌کند؟ مگر برای نمایش چند ثانیه‌ای یا صحبتی کوتاه از تولید‌کننده یک کالا یا ارائه‌کننده خدمات که اسپانسر یک برنامه تلویزیونی می‌شوند، هزینه‌های میلیاردی دریافت نمی‌کنند؟ با این حساب از توزیع‌کننده فیلم «فروشنده»، چه مبلغی باید دریافت شود؟ البته این هزینه‌ها را می‌توان از تهیه‌کننده قطری فیلم مسترد کرد که به هرحال پول فراوان دارد و حتی ممکن است با این پول‌، مجسمه اسکار را نیز برای فیلم بخرد!!!




ثریا قاسمی: تهیه‌کنندگان سودجو نابازیگران را وارد سینما کرده‌اند؛ نابازیگرانی که پول می‌دهند تا نقش بگیرند

سینماژورنال: ثریا قاسمی، بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر از بی توجهی به پیشکسوتان در سینما و تلویزیون گلایه کرد.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر پیشکسوت در گفتگو با “سینماپرس” گفت: متأسفانه جایی برای پیشکسوتان وجود ندارد و اغلب تهیه کنندگان ترجیح می‌دهند از چهره‌های جوان برای تولید آثارشان بهره‌مند شوند؛ این در حالی است که این پیشکسوتان بوده‌اند که با فداکاری‌های زیاد وضعیت سینما و تلویزیون کشور را به اینجا رسانده‌اند و روا نیست بی‌دلیل به دست فراموشی سپرده شوند.

وی ادامه داد: درست است که هر شغلی سختی‌های مختص خودش را دارد اما فرهنگ ما به‌گونه‌ای بوده که در تمام طول تاریخ به پیشکسوتان احترام زیادی می‌گذاشتند اما امروز نه‌تنها احترامی باقی نمانده که متأسفانه رسماً پیشکسوتان نادیده گرفته می‌شوند.

این بازیگر خاطرنشان کرد: یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که امروز در سینمای ایران ما شاهد آن هستیم این است که عده‌ای از تهیه‌کنندگان سودجو نابازیگرانی را وارد سینما می‌کنند که نه‌تنها دستمزدی برای حضورشان در فیلم‌ها طلب نمی‌کنند بلکه ممکن است مبلغی پول نیز به تهیه‌کننده بدهند و همین امر باعث شده هم پیشکسوتان و دغدغه‌مندان سینما خانه‌نشین شوند و هم کیفیت آثار تولیدشده در سینمای ایران نسبت به سال‌ها قبل تنزل کند و این در حالی است که ما از نظر امکانات و تجهیزات امروزه بسیار بیشتر از گذشته پیشرفت کرده‌ایم.

وی افزود: فیلمنامه‌های سردستی و بی‌محتوا و بشدت نازل که این روزها توسط فیلمنامه‌نویسان نوشته می‌شود و به عنوان یک خوراک فرهنگی به خورد مخاطبان بخت‌برگشته سینمای کشور داده می‌شود تمام میل، رغبت و اشتیاق کهنه‌کارهای سینما را از بین می‌برد و باعث می‌شود آنها ترجیح بدهند خانه‌نشین شوند.




ادعای ابوالحسن داوودی⇐سینماگران حاضرند بودجه راه اندازی یک شبکه تلویزیونی مختص “سینما” را بدهند

سینماژورنال: ابوالحسن داوودی در روزهایی که پخش تیزر آثار سینمایی در شبکه های ماهواره ای دردسرساز شده پیشنهاد راه اندازی یک شبکه تلویزیونی ویژه سینما را داده است.

به گزارش سینماژورنال داوودی البته ادعا کرده سینماگران حاضرند بودجه راه اندازی شبکه را هم بدهند!

داوودی درباره مشکلات پخش تیزر از رسانه ملی به “شرق” اظهار می دارد: راه‌حل این داستان خیلی ساده است؛ هرچند سال‌هاست سینماگران برای تبلیغات مشكلات بسیاری دارند و بی‌مهری خاصی به ما شده. مهم‌ترین ابزاری كه برای تبلیغات داشتیم رسانه ملی بود كه آن هم با یك سلیقه یك‌جانبه و انحصاری عمل كرده است. به فیلم دارای مجوز که هیچ‌گونه منافاتی با ارزش‌ها ندارد، اجازه تبلیغات نمی‌دهند. وقتی رسانه‌ای كه «ملی» است محدود به یك سلیقه خاص باشد و جلو پخش تبلیغات خیلی فیلم‌ها را بگیرد، حاصلش همین می‌شود كه فیلم‌ساز مجبور می‌شود تبلیغاتش را به جایی بدهد كه هم تعداد بیننده‌هایش بیشتر و هم شرایط و فضای بهتر تبلیغاتی برایش مهیاست.

داوودی درباره راه‌حل برون‌رفت از این بحران می‌گوید: توافقی باید بین سازمان‌ها و مراجع سینمایی مثل خانه سینما صورت بگیرد تا شبكه‌ای سینمایی و مختص تبلیغات سینمای ایران به وجود آید و در اختیار سینما قرار گیرد.

وی ادامه می دهد:حتی خود سینماگران حاضرند كه بودجه‌های بخش‌های مختلف آن را اعم از استخدام كارمند و… تأمین كنند و در این شبكه، با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران تبلیغات سینمایی پخش شود.




۹۹ ضربه شلاق+۲ سال ممنوعیت از فعالیت؛ در انتظار بازیگر معروف

سینماژورنال: بازیگر مشهور تلویزیون که با شکایت دختری جوان راهی دادگاه شده بود، هر چند از اتهام تجاوز به عنف تبرئه شد اما دادگاه او را به‌خاطر ارتکاب عمل منافی عفت به تحمل شلاق و ممنوع‌الکاری محکوم کرد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “همشهری” رسيدگي به اين پرونده از چندي قبل در دستور كار قضات دادگاه كيفري قرار گرفت. دختر جواني به دادگاه كيفري يك استان تهران رفت و مدعي شد از سوي يكي از بازيگران معروف مورد آزار و اذيت قرار گرفته است. او گفت: مدتي قبل از طريق يكي از دوستانم با بازيگر معروفي آشنا شدم و دوستم گفت كه او از من خوشش آمده و قصد ازدواج دارد. من هم گفتم اگر واقعا اين نيت را دارد بايد به خواستگاري‌ام بيايد. به اين ترتيب يك روز او همراه با مادرش به خانه‌مان آمد و در حضور پدر و مادرم از من خواستگاري كرد. از آن روز به بعد چند مرتبه با يكديگر بيرون رفتيم تا اينكه او يك شب از من براي شركت در مهماني‌اي كه در خانه‌اش گرفته بود دعوت كرد.

وی افزود: آن شب حدود ساعت11 مهماني تمام شد و به‌جز من و خواستگارم هيچ‌كس در خانه نبود. او يك ليوان شربت به من داد اما همين كه شربت را نوشيدم دچار سرگيجه و دوبيني شدم. او در شرايطي كه نمي‌توانستم از خودم دفاع كنم من را مورد آزار و اذيت قرار داد.

شاكي ادامه داد: پس از آن ديگر جوابم را نمي‌داد و گفت قصدي براي ازدواج ندارد. اين در حالي بود كه او باعث آبروريزي شده بود. به همين دليل من هم تصميم گرفتم از او شكايت كنم. دختر جوان براي اثبات اظهاراتش مداركي نيز به دادگاه ارائه كرد. از اين‌رو به دستور قاضي پرونده اين بازيگر سرشناس به دادگاه احضار شد.

هر چند اين چهره مشهور در حضور قاضي به‌طور كلي ماجراي آزار و اذيت دختر جوان را انكار كرد اما شواهد و مداركي كه عليه وي وجود داشت باعث شد قاضي براي وي قرار وثيقه سنگيني صادر كند. در شرايطي كه بازيگر مشهور قادر به تأمين اين وثيقه نبود چاره‌اي نداشت تا اين بار نه به‌عنوان بازيگر بلكه به‌عنوان يك متهم راهي زندان شود.

دومين دردسر

زنداني شدن بازيگر جوان چند روز بيشتر طول نكشيد چرا كه او سرانجام توانست وثيقه سنگيني را كه برايش درنظر گرفته بودند تأمين كند و آزاد شود. اما نمي‌دانست در بيرون از زندان چه دردسر بزرگي در انتظارش است. در شرايطي كه چند روز از آزادي موقت آقاي بازيگر مي‌گذشت وي سوار بر خودرواش در يكي از خيابان‌ها حادثه بزرگي به‌وجود آورد.

او هنگام رانندگي در جريان تصادف با خودروي ديگري كه راننده‌اش زن جواني بود باعث مرگ وي ‌شد تا دردسرهاي زندگي‌اش دوچندان شود. در چنين شرايطي اين بار وي به اتهام بي‌احتياطي در رانندگي منجر به فوت بازداشت شد و تا زماني كه نتوانسته بود وثيقه 130ميليون توماني دومين پرونده‌اش را فراهم كند، در زندان ماند.

حكم دادگاه

آقاي بازيگر در انتظار سرنوشت دومين پرونده‌اش بود كه موعد محاكمه به‌خاطر آزار و اذيت دختر جوان رسيد. قضات دادگاه هر چند بعد از بررسي محتويات پرونده اين بازيگر را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه كردند اما او را در مورد ارتكاب عمل منافي عفت مجرم تشخيص دادند و به 99ضربه شلاق و منع از اشتغال به فعاليت‌هاي فرهنگي به‌مدت 2سال محكوم كردند.




ادعای یک مجری و تهیه‌کننده تلویزیون: به‌خاطر رویکرد چالشی بیرون‌مان کردند!!!

سینماژورنال: در رکود اقتصادی حاکم بر کشور و به تبع آن رسانه ملی بخش عمده ای از تولیدات به سمت برنامه های گفتگومحوری رفته است که برخی از آنها به مانند “خندوانه” و “دورهمی” کاملا مفرح هستند و برخی نیز با ساختاری کاملا جدی کوشیده اند تحلیلی باشند و با نقد رویکردهای مرتبط با سیاستگذاری‌های کشور.

به گزارش سینماژورنال “ثریا” از جمله برنامه های نوع دوم است که چهار سالی می شود روی آنتن می رود. تعلیق دوماهه پخش این برنامه هرچند با روی آنتن رفتن مجدد آن همراه بود اما به هر حال شایعاتی را پیش آورد پیرامون اینکه این برنامه به دلیل نقدهای صریحی که به سیاستهای دولتی داشته در خطر تعطیلی قرار گرفته است.

مدتی آواره شدیم

محسن مقصودی مجری و تهیه کننده “ثریا” در گفتگویی که با آرش فهیم در “کیهان” داشته در عین اینکه فشارهای وارده به دلیل نقدهای صریح “ثریا” را تأیید کرده بیان داشته است: برنامه «ثریا» تحت هر شرایطی مشی انتقادی و استقلال خودش را حفظ کرده است و هزینه هم زیاد داده است. مثلا به خاطر همین رویکرد چالشی و انتقادی، مدتی آواره شدیم و دو سه ماه از محلی که داشتیم، بیرونمان کردند و اکنون هم مستاجریم؛ فقط به این دلیل که این برنامه در حوزه مسائل هسته‌ای نگاه مستقل خود و تأکید بر آرمان‌های انقلاب اسلامی را حفظ کرده است.

انتقادات را با عصبانیت جواب دادند

این تهیه کننده با اشاره به رویکرد تدافعی مدیران دولتی نسبت به نقدهای رسانه ای بیان داشت: تجربه نشان داده که اگر دولت‌ها  مجموع انتقادات را به موقع گوش کنند و به منتقدان با عینک سیاسی نگاه نکنند، به نفع خودشان است. دو سال و نیم پیش که به طرح تحول سلامت انتقاد کردیم، اگر دولت به جای واکنش عصبی به «ثریا» این انتقادات را می‌پذیرفت، این همه هزینه به دولت تحمیل نمی‌شد و این طرح که باعث منفعت طلبی بخش خصوصی در حوزه سلامت شده، می‌توانست بهتر اجرا شود و  بیشتر به نفع مردم و دولت باشد! اما انتقادات را با عصبانیت جواب دادند و نتیجه اش این شد که هزینه سلامت، دو سه برابر نسبت به آن چیزی که باید باشد، بیشتر شده است. خب، اگر به انتقادهای ما توجه می‌کردند، جلوی بسیاری از این هزینه‌ها گرفته می‌شد. اگر انتقادات مربوط به تعطیلی مسکن مهر را با نگاه کارشناسانه دریافت می‌کردند، الان این رکود سنگین در حوزه مسکن و اشتغال کشور به وجود نمی‌آمد.

برخی به ورطه آنتن فروشی افتاده اند

مقصودی خاطرنشان ساخت: برخی از برنامه‌ها به خاطر مشکلات مالی به ورطه آنتن فروشی می‌افتند که ما سعی کردیم دچار چنین مشکلی نشویم. تمام سعی ما این بوده که حریت و استقلال برنامه حفظ شود. علی رغم همه مشکلات مالی که هنوز هم این مشکلات هستند؛ حتی با اینکه گاهی برنامه توان ادامه نداشته است. ما اگر نتوانیم برنامه‌ای در شأن مخاطب را روی آنتن ببریم، قطعا برنامه را تعطیل خواهیم کرد و حاضر نیستیم که خنثی  و بی خاصیت‌ بشویم. امیدواریم که هیچ‌گاه چنین شرایطی پیش نیاید.

محسن مقصودی
محسن مقصودی




توصیه اکبر عالمی به سیاستگذاران⇐هرچه زودتر شرایط را فراهم کنید برای راه‌اندازی تلویزیون خصوصی

سینماژورنال: اوضاع بغرنج رسانه ملی که بیش از هر چیز برآمده از کمبود منابع مالی در سازمان است حتی با رفت و آمد مدیریتی اخیر هم بهبود چندانی پیدا نکرده است.

به گزارش سینماژورنال دامنه حقوق بگیران سازمان در سالهای اخیر آن قدر توسعه پیدا کرده که هر مدیری اصلی ترین الویتش را باید یافتن منابع مالی برای اعطای تمام و کمال حقوق پرسنل قرار دهد.

از آن سو افزایش حجم مدیومهای سرگرم کننده که از سینمای خانگی تا شبکه های ماهواره ای و اپلیکیشنهای ارتباطی و اخیرا هم سامانه ویدیوی درخواستی را دربرمی‌گیرد سبب ساز آن شده که واقعا مدیریت رسانه ملی به عنوان مرجعی برای تولید محصولات سرگرم ساز واقعا مشکل باشد.

در این شرایط شاید یکی از گزینه های حل مشکلات، واگذاری مدیریت برخی شبکه ها به بخش خصوصی باشد؛ بخصوص که در بدنه اقتصاد ایران شرکتها و بنگاههای اقتصادی وجود دارند که اگر پای منافعشان در میان باشد قادرند هزینه های تولید محصولات برای یک شبکه خاص را بپردازند.

اما آیا خصوصی سازی در سازوکار تلویزیون ایران شدنی است؟

اکبر عالمی از جمله مجریان رسانه ملی و از جمله اساتید دانشگاهی است که اعتقاد دارد تأسیس شبکه های خصوصی می تواند یکی از راههای خروج از بن بستی باشد که رسانه ملی به آن دچار شده است.

عالمی در این باره به سینماژورنال گفت: شاید چهار دهه قبل تلویزیون دولتی لازم بود اما در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری نیاز است به راه اندازی تلویزیونهای خصوصی. این رویه ای است که از ایالات متحده تا ژاپن آن را آزموده اند و نتیجه هم گرفته اند اما به نظر می رسد مدیران ما قدری از تحقق آن واهمه دارند.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: واهمه مدیران ناشی از آن است که گمان می کنند با راه اندازی شبکه های تلویزیونی خصوصی ممکن است برخی افراد فاقد صلاحیت وارد بدنه مدیریتی رسانه های پرمخاطب شوند در صورتی که می توان با قرار دادن پروسه ای برای تأیید صلاحیت، فقط به آنهایی مجوز تأسیس شبکه داد که اولا تجربه کافی در حیطه رسانه داشته باشند و ثانیا معتقد باشند به آیین نامه ای که دولت و کارگزاران دولتی آن را مصوب نموده اند.

اجازه تأسیس شبکه تلویزیونی به تمامی افراد واجد صلاحیت داده شود

وی با اشاره به اینکه این روند تأیید صلاحیت هم نباید به گونه ای بوروکراتیک و خسته کننده پیش برود بیان داشت: اجازه تأسیس شبکه به تمامی افراد واجد صلاحیت داده شود. من فکر می کنم به اندازه کافی در این حیطه صاحب چهره هایی هستیم که بتوان از تجربه و قدرت مدیریتی آنها در راه اندازی رسانه های تلویزیونی برای بخش خصوصی استفاده کرد. کافیست همین چهره ها وارد عرصه شوند تا یک شکوفایی در عرصه رسانه ای را شاهد باشیم.

اکبر عالمی که سابقه مستندسازی هم دارد با بیان اینکه رقابت ایجاد پیشرفت می کند خاطرنشان ساخت: همان طور که ایجاد انحصار در صنعت خودروسازی ما باعث پسرفت آن شد انحصار در راه اندازی تلویزیون هم موجب شد رسانه ملی ما مواجه باشد با حجمی گسترده از انتظارات و از آن طرف کمبود منابع مالی برای برآورده کردن انتظارات.

اکبر عالمی
اکبر عالمی

یک در میلیون به فکر راه اندازی شبکه تلویزیونی نیستم

وقتی از اکبر عالمیپرسیدیم که خودش علاقه ای ندارد به تأسیس یک شبکه تلویزیونی خصوصی اظهار داشت: هرگز به دنبال آن نبودم که شبکه تلویزیونی خصوصی راه بیندازم. یک در میلیون هم به ذهنم خطور نکرده که شبکه خصوصی راه بیندازم اما تجربه ام به من می گوید تأسیس شبکه های تلویزیون خصوصی در شرایط فعلی ضروری است. ما الان صدها شبکه ماهواره ای فارسی زبان یا با زیرنویس فارسی داریم که مرتب در حال تولید محتوا برای مخاطبان فارسی زبان هستند؛ این معنایی ندارد جز اهمیت برنامه سازی تلویزیونی برای مخاطبان فارسی زبان پس چرا از این پتانسیل مخاطب خودمان استفاده نمی کنیم.

عالمی افزود: در بسیاری از کشورهای خارجی شبکه های تلویزیونی تحت نظارت دولت هستند اما برچسب دولتی بودن به آنها نخورده است اما در اینجا این طور نیست و تمامی شبکه های ما برچسب دولتی خورده اند چون شرایط راه اندازی تلویزیون خصوصی منطبق با سیاستهای کلی کشور فراهم نشده است.

هرچه زودتر سازوکار راه اندازی شبکه های تلویزیونی خصوصی را فراهم کنید

این منتقد و مدرس دانشگاه در پایان گفته های خود به سینماژورنال گفت: فکر می کنم به اندازه کافی زمان را از دست دادم ایم. باید برای ایجاد رقابت و پیشرفت برآمده از آن هرچه زودتر سازوکار راه اندازی شبکه های تلویزیونی خصوصی را فراهم کرد. این روش قطعا نه فقط به ارتقای کیفیت محصولات سرگرم کننده تلویزیونی می انجامد بلکه باعث می شود در درازمدت تصدی گری دولت در حیطه تلویزیون هم کمتر شده و باری سنگین از دوش اش برداشته شود.