سینماروزان/جعفر گودرزی(رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران): صدا وسیما به تازگی اعلامکرده مخاطبانش سیر صعودی داشته است. وقتی ارتباط با واقعیت گسسته شود نه فقط آدم ها که آمارها هم خیالی می شوند. تلویزیون رسانه ای که ما نه یک رسانا است، نه یک منبع سرگرمی؛ بلکه بیشتر شبیه یک سوءتفاهم تاریخی است که به اشتباه در خانههای مردم جا خوش کرده است. قرار بوده روزی وسیلهای برای اطلاعرسانی و فرهنگسازی باشد، اما مسیرش را گم کرده و به جایی رسیده که مردم به جای استفاده، آن را تحمل میکنند حتی می توان گفت نه تحمل که با خود از این خانه به ان خانه حمل می کنند.برنامههای تلویزیون شبیه دعوتنامهای است که هیچکس نمیخواهد آن را قبول کند، اما به اصرار فرستاده میشود.
آیا منظور رشد مخاطبی که مسوولان تلویزیون می گویند همان افرادی است که هنگام تغییر کانالهای ماهوارهای برای چند ثانیه اشتباهی روی شبکههای داخلی مکث کردهاند؟
واقعیت این است که تلویزیون به رسانهای تبدیل شده که به جای آگاهی فقط آگهی و سردرگمی و فریب تقدیم میکند.تلویزیون ما، این روزها بیشتر شبیه خمیازه های بلند و خستهکننده است.از سوی دیگر، سانسور و خودسانسوری چنان محتوای تلویزیون را محدود کرده که چیزی جز کلمات خنثی و بیجان باقی نمیماند. این خفگی محتوایی، همراه با جانبداری و تکصدایی، باعث شده که تلویزیون دیگر صدای هیچکس نباشد جز خودش.تلویزیون ما شبیه کویری بیانتهاست؛ خشک، بیآبوعلف، و خالی از زندگی.
این کویر رسانهای، جایگاهی است که در آن محتواهای جاندار و معنادار جایی ندارند.می دانم که می دانید مدیران تلویزیون به چه اصرار دارند؛به ساختن دنیای تکراری در دل دنیای در حال تغییر! به زندانی کردن خلاقیت در قفس بی برنامگی، به ذبح خلاقیت و به مسلخ بردن اندیشه، به قربانی کردن نوآوری و به مسلخ بردن تفکر آزاد، به قتل خلاقیت و به خاکسپاری اندیشه های نو، به کشتن ایده ها، به حذف تنوع، به تهی کردن ذهن ها و بی روح کردن برنامه ها
تلویزیون ما فقط یک ویژگی دارد و آن هم بیتدبیری است؛ بیتدبیری در انتخاب محتوا، در تحلیل مسائل، و در ارتباط با مخاطب. در مقابل رسانههای دیگر، که با خلاقیت، جسارت، و درک درست از زمانه به میدان میآیند، تلویزیون ما همچنان با دستهای خالی و بدون برنامه در برابر چالشها ایستاده است. در این رقابت، آنچه که تلویزیون ما را از پا میاندازد، نه کمبود منابع، بلکه فقدان ابتکار و نگاه به واقعیت است. تلویزیون ما شکست خورده، نه از رقیب که از فریب!
چرا تلویزیون، سریالهای برگزیده شبکه خانگی را روی آنتن نمیفرستد؟
|
سینماروزان: چند ماه پیش پیمان جبلی در نشست خبری سومین نمایشگاه ملی «رصتا» اشاره کرد که فلسفه تشکیل سازمان ساترا که با مسئولیت صداوسیما بوده، تسهیلگری تولید محتوای سالم در فضای مجازی است. تولیدات فرهنگی و محتوا در فضای مجازی، به دلیل گستردگی این بستر، بهگونهای است که صداوسیما به تنهایی از عهده آن برنمیآمد. مأموریت اصلی ساترا نیز حمایت تولید محتوا در فضای مجازی است که منافعی را برای مخاطب و فعالان این حوزه دارد. استفاده از بستر تلوبیون، یکی از امکاناتی بود که در اختیار پلتفرمها گذاشته شده است. خدمات دیگری هم ارائه میشود که شرکتها و پلتفرمها میتوانند بهره بگیرند. واسطه بین صداوسیما با سکوها و تولیدکنندگان، ساتراست و هرگونه تولیدات مجوزدار حتما مورد تشویق و حمایت قرار میگیرند.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه شرق، پیمان جبلی یادآور شد: تفاوتی بین معیارها و شاخصهای نظارتی ساترا با آنچه در رسانه ملی اعمال میشود، نیست. حوزه مخاطب نمایش خانگی با گستره وسیع مخاطب رسانه ملی متفاوتتر است و تقیدی که باید در رسانه ملی در توجه به هنجارها و معیارهای اخلاقی باشد، حتما بیشتر است. تهیهکنندهای که در تلویزیون کار میکند، میداند با مخاطب چنددهمیلیونی در ارتباط است؛ بنابراین این معیارها را با توجه به خواست مخاطب بیشتر در نظر میگیرد. اما منظور این نیست که تولیدکننده نمایش خانگی به این معیارها بیتوجه است. دفاع از منافع تولیدکنندگان و توجه به حقوق مخاطبان نیاز به تنظیمگری دارد. این نهادها در همه جهان حضورشان ضروری است و در کشور ما هم ایجاد شدهاند. اینکه ساترا تا چه حد موفق بوده، قابل ارزیابی است، اما این همزبانی بین فعالان این عرصه و ساترا بیشتر میشود.
رئیس صداوسیما در پاسخ به خبرنگار مهر درباره وعده پخش سریالهای شبکه خانگی در تلویزیون یادآور شد: امیدواریم از تعامل خوبی که بین ما و تهیهکنندگان هست، استفاده کنیم. قولی که دادیم فقط وعده نیست. تعامل ساترا در صدور مجوز تولید با تهیهکننده است نه سکو و این معنایش آن است که ساترا میتواند زمینهای را فراهم کند که هرچقدر تولیدکنندگان محتوا خود را بیشتر به رسانه ملی نزدیک کنند، بهتر میتواند به آنها این فضا را برای عرضه آثارشان بدهد. بااینحال، حمایت فقط پخش روی آنتن نیست؛ بسیاری از خدمات مثل تلوبیون و دیگر امکانات ازجمله این حمایتهاست.
او یادآور شد که رسانه ملی به حفظ ظرفیتها و برندها اهتمام دارد. فضای نمایش خانگی با فضای رسانه ملی و مخاطبهایشان با هم متفاوت است. درآمد تهیهکنندگان این دو حوزه متفاوت است و مجموع اینها باعث میشود که تولیدکنندگان و فعالان انتخاب کنند در کدام حوزه کار کنند. برخی هم هستند که هم در صداوسیما و هم در شبکه خانگی تولید دارند. ما بسیاری از ویژندهای دورههای قبل را ادامه دادیم، بلکه حتی داریم برندهایی را که خاک میخورد احیا میکنیم. بااینحال، برخی ترجیح میدهند در شبکه خانگی کار کنند.
جبلی چند ماه پس از این صحبتها بار دیگر در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران تأکید کرد: اگر سریالی در شبکه نمایش خانگی با ضوابط و قوانین صداوسیما هماهنگ باشد، امکان پخش از تلویزیون را دارد و حمایت میشود و درهای صداوسیما برای پخش آثار خوب باز است. با گذشت چند ماه از اظهارات رئیس سازمان صداوسیما، همچنان رویکرد رسانه ملی در قبال ایجاد بستری برای پخش سریالهای شبکه نمایش خانگی در تلویزیون مبهم است. وقتی به سوابق پخش سریالهای شبکه نمایش خانگی، دستکم در سه، چهار سال گذشته نگاه میکنیم، سریالهای بسیاری به چشم میخورند که با استانداردهای صداوسیما فاصله زیادی ندارند و البته در شبکه نمایش خانگی سریالهای موفقی محسوب میشوند.
«جیران»، «آکتور»، «نیسان آبی»، «پوست شیر»، «اکازیون»، «داوینچیز»،«آقازاده»، «افعی تهران»، «خونسرد»، «راز بقا» و «در انتهای شب» ازجمله سریالهایی هستند که به نظر میرسد پخش آنها از رسانه ملی میتواند مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. در شرایطی که میزان تولیدات سریال تلویزیون کاهش چشمگیری پیدا کرده است و بخش زیادی از علاقهمندان این مدیوم پیگیر برنامههای سرگرمی یا سریالهای جذاب هستند، به نظر میرسد یاریگرفتن از پلتفرمها و پخش سریالهایی که ثابت کردهاند توانایی جذب مخاطب را دارند، میتواند کمککننده باشد. اگر مسیری که رئیس سازمان صداوسیما درباره آن صحبت کرده هموار شود و سریالهای شبکه نمایش خانگی به آنتن تلویزیون برسند، قطعا بستر مناسبی برای همکاری هرچه بهتر این دو مدیوم خواهد شد.
ضمن اینکه اگر این اتفاق رخ دهد -که احتمال آن خیلی ضعیف است- پایانی است بر انتقاد پررنگ بخش خصوصی از صداوسیما مبنی بر رقابت این رسانه با نمایش خانگی؛ مسئلهای که مبنای اصلی تمام تنشهای بین هنرمندان با صداوسیماست.
حالا باید منتظر ماند و دید رویکرد سازمان صداوسیما در تعامل با شبکه نمایش خانگی بیشتر در حد شعار مطرح شده یا شکل عملیتری پیدا خواهد کرد؟ یا اینکه محصولات مدنظر رئیس سازمان صداوسیما به جای آنتن تلویزیون از «تلوبیون»، پلتفرم اختصاصی صداوسیما، سر درمیآورد و مهر تأییدی میشود بر رقابت سازمان با شبکه نمایش خانگی.
داریوش مهرجویی با گلایه از بایکوت #لامینور در تلويزيون بیان داشت⇐چرا تلویزیون مجوزهای صادر شده از ارشاد را قبول ندارد؟/مگر در این مملکت برای یک فیلم باید از چند جا مجوز گرفت؟/ فیلم #لامینور را بالا پایین کردهاند و درنهایت گفتند تنها ۵ نوبت ۲۵ ثانیهای میتوانید تیزر تلویزیونی پخش کنید!/برای تلویزیون #مهمان_مامان را ساختم که قسط آخرش را نداند!/فیلم #آسمان_محبوب را با سرمایه خودم و اندک پول سیمافیلم ساختم اما نگذاشتند فیلم اکران شود!/ سریال #عطار را پس از تحقیق مفصلی به نیت ساخت نوشتیم که بایکوتش کردند!/سریال #زکریای_رازی را برای سیمافیلم نوشتیم ولی هر چه پیگیری کردیم جوابی ندادند، بعدا دیدیم یک سریال فرمایشی ساختهاند درباره “زکریا” بدون اینکه به ما بگویند!/فیلم #گاو را بدون آن که رایتش را خریده باشند از تلویزیون پخش میکنند!/تنها نسخه فیلم #الموت در همین لابراتوار تلویزیون گم شد!/ آقایان مدیر بهتر است تصویر خودشان را پخشش کنند و ما را بیش از این تحقیر نکنند!
|
سینماروزان: رفتار تلویزیون با سینما بسیار شرمآور است. آنها مجوزهای صادر شده از ارشاد را قبول ندارند و شورای بازبینیشان مینشینند دوباره فیلمها را میبیند و بر اساس سلیقه، شعور و درک خودشان تصمیم میگیرند تیزر پخش شود یا نشود، یا چه تعداد پخش شود.
داریوش مهرجویی با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: مگر در این مملکت برای یک فیلم باید از چند جا مجوز گرفت؟ این خیلی دردناک است که چند نفر برای یک ملت تعیین تکلیف میکنند که معلوم نیست با چه میزان تحصیلات و شناختی شدهاند مسئول فرهنگی مملکت!
کارگردان فیلم های «گاو» و «هامون» در خصوص تعداد تیزرهای «لامینور» خاطرنشان کرد: آقایان تلویزیون فیلم #لامینور را بازبینی کردهاند و بعد از کلی بالا پایین گفتهاند تنها ۵ نوبت ۲۵ ثانیهای میتوانید پخش کنید! من هم به تهیهکننده لامینور رضا درمیشیان اعلام کردهام به جای این مرحمت ملوکانه آقایان صداوسیما بهتر است تصویر خودشان را پخشش کنند و ما را بیش از این تحقیر نکنند.
کارگردان فیلم های «اجارهنشینها» ، «لیلا» در ادامه افزود: من برای تلویزیون «مهمان مامان» را ساختم که قسط آخرش را نداند! و ماجرایش را در کتاب «آن رسید لعنتی» نوشتهام. فیلم «آسمان محبوب» را با سرمایه خودم و اندک پول “سیما فیلم” ساختم اما نگذاشتند فیلم اکران شود و یکدفعه از تلویزیون پخش کردند و متضرر شدم. سریال «عطار» را پس از تحقیق مفصلی به نیت ساخت نوشتیم که بایکوتش کردند و نگذاشتند.
مهرجویی خاطرنشان کرد: سریال «زکریای رازی» را برای «سیمافیلم» نوشتیم. متن را که تحویل دادیم هر چه پیگیری کردیم جوابی ندادند، بعدا یهو دیدیم یک سریال فرمایشی ساختهاند درباره “زکریا” بدون اینکه به ما بگویند. فیلم «گاو» من را بدون آن که رایتش را خریده باشند از تلویزیون پخش میکنند و هر چه نامه زدیم که قرارداد شما با کجاست جوابی ندادند! مگر میشود تلویزیون رسمی یک کشور اینگونه حق مولف را نادیده بگیرد؟
این کارگردان در پایان سخنانش را اینگونه به پایان برد: فیلمهای قدیمیام را هم به استناد یک قرارداد ترکمنچای قدیمی صد سال پیش هر دفعه بر اساس شعور خودشان با سانسور جدید پخش میکنند. فیلمهای جدیدم را هم که نمیخرند و حتی جواب نامههایمان را هم نمیدهند! نگاتیو فیلم «الموت» هم در همین لابراتوار تلویزیون گم شده! تنها نسخه موجودفیلم! اینها را برای این گفتم تا تاریخ بداند آقایان با ما چه کردند و من بعد از این همه سال جایی در تلویزیون مملکتم ندارم! دلم برای نسل جدید میسوزد. وقتی آقایان صداوسیما با ما اینگونه برخورد میکنند با جوانان چه خواهند کرد!
گلایه داریوش مهرجویی از بایکوت فیلم لامینور در تلویزیون
باز جشنواره شد و تلویزیون یاد سینما افتاد!؟
|
سینماروزان/احمد محمداسماعیل: تولید چندین برنامه سینمایی در تلویزیون همزمان با جشنواره فیلم فجر از کجا نشات گرفته؟
اینکه در تمام ایام سال، تلویزیون توجه چندانی به سینما نشان نمیدهد ولی موعد جشنواره که میشود تلویزیون علاقمند به سینما میشود از کجا نشأت میگیرد؟؟
اینکه در تمام سال جز آیتمهای کوتاه و آن هم در قالب نقدهای عمدتا منفی نثار محصولات نمیشود ولی موقع جشنواره که میشود، شبکههای مختلف یاد سینما میافتند از کجا نشأت گرفته؟
بنا نیست بدبینی کنیم برای همین، حساب رادیو را از تلویزیون جدا میکنیم چون در طول سال شبکه رادیویی گفتگو با سینمامعیار، شبکه رادیویی اقتصاد با صنعتسینما، رادیوجوان با سینماچی، رادیوفرهنگ با سینمافرهنگ، رادیوایران با حوض نقره و کافههنر و
این اواخر رادیونمایش با پرانتزباز کوشیده بودند کم و بیش به مساله سینما ورود کنند.
ولی در تلویزیون چه؟ شهرفرنگ شبکه خبر را داشتهایم که ولو کمی عقبتر از تحولات سینما، به مسائل آن ورود میکرد ولی مابقی شبکهها چه؟
حتی همان شبکه سه نیز مدتها هفت را تعطیل کرده بود و چندی پیش از جشنواره یادش افتاد به سمت سینما بیاید.
اینکه یک باره حین جشنواره، کاخ یا خانه جشنواره مواجه میشود با انبوه برنامهسازان تلویزیون که مثلا آمده اند به جشنواره بپردازند از کجا نشأت گرفته؟
متاسفانه بخش عمده گردانندگان این برنامهها هم عمدتا افرادی هستند که بیشتر از کارشناسی سینما یا ژورنالیسم تخصصی سینما، درگیر روابط عمومیگری بودهاند.
چطور میشود در تمام طول سال هیچ مروری بر سینما نداشت و یکدفعه دم جشنواره، تحلیلگر و برنامهساز سینما شد؟
آیا عطش برنامهسازان تلویزیون را باید ریشه در بهرهوری از امکانات کاخ جشنواره و تماشای فیلم رایگان و تسهیلات پذیرایی دانست؟؟
واقعا اگر علاقهای به سینما نزد برنامهسازان هست بهتر نیست این علاقه در کل سال خودش را نشان دهد تا تولید ویژه برنامههای جشنوارهای منطقیتر باشد؟
یک رسانه اصولگرا با حمایت از توقف تولید پانزده سریال تلویزیونی، مطرح کرد⇐وضعیت سریالسازی تلویزیون دست کم یک دهه است وارد بحران شده!/چرا سریالها یا خالی از شور و نشاط زندگی مشترک هستند یا به اسم کمدی و طنز، مشحون از المانهای ضدفرهنگند؟/چرا سریالهای تلویزیونی مشحون از آدمهای بیهویت و گیج و منگ و بیهدف و بیانگیزهای هستند؟/چرا سریالسازها در بازنمایی وجوه مثبت یک شخصیت مذهبی نابلد عمل کردهاند؟/توقف سریالسازی میتواند اولین گام در راستای تغییر ماهیت سریالسازی باشد
|
سینماروزان: حرف و حدیث درباره تغییر روند سریال سازی با حضور پیمان جبلی در رأس سازمان با واکنش روزنامه اصولگرای جوان مواجه شده است.
جواد محرمی دبیر سرویس فرهنگی روزنامه جوان در تحلیلی با عنوان “بنای این سریال سازی را باید کوبید و دوباره ساخت” به مشکلات کیفی سریالهای تلویزیون پرداخته است.
متن تحلیل روزنامه جوان را بخوانید:
شنیدهها حاکی است رسانه ملی کار تولید نزدیک ۱۵ سریال را که احتمالاً در مراحل پیشتولید بودهاند، متوقف کرده است. فارغ از صحت و سقم این خبر باید گفت وضعیت سریالسازی در سیما دستکم یک دهه است وارد بحران شده و نمود این وضعیت را میتوان در کاهش دامنه مخاطبان مشاهده کرد. اگر تا دو دهه پیش مردم مجبور بودند به سریالهای رسانه ملی اکتفا کنند، امروز دیگر این اجبار وجود ندارد، اما به نسبت رشد رقبا آیا سریالهای تلویزیون هم رشد کردهاند؟ پاسخ نه تنها مثبت نیست بلکه باید گفت با کمال تأسف مجموعههای تلویزیونی در دهه اخیر با افت کیفیت نیز مواجه بودهاند. این ضعف کیفی از هر نظر مشهود بوده است و قابل کتمان نیست. بچهها تقریباً به طور کلی از سریالهای تلویزیونی حذف شدهاند. خانوادهها اغلب بدون کودک و نوزاد و در لبه درگیری و جدایی تصویر میشوند.
سریالها یا اساساً خالی از شور و نشاط زندگی مشترک و خانوادگی هستند یا به اسم کمدی و طنز مشحون از المانهای ضدفرهنگند، حتی در سریالی، چون «نون. خ» که داستان آن در روستا و شهرستان میگذرد، خانوادهها اغلب یا یک فرزند دارند یا بدون فرزند ترسیم شدهاند، هیچ سریال ایرانی در چند دهه اخیر نتوانسته است حتی یک کاراکتر الهامبخش به جامعه معرفی کند و چه بسا الهامبخشی کاراکترها معکوس بوده است و ضدقهرمانها و کاراکترهای منفی مورد اقبال مردم قرار گرفتهاند. برای مثال دو دهه پیش شخصیتی، چون خشایار مستوفی در سریال طنز «زیر آسمان شهر» به چهرهای مشهور و عامهپسند و چه بسا مقبول تبدیل شده بود. اوج محبوبیت یک کاراکتر تلویزیونی به سریال طنز «پایتخت» و کاراکتر نقی معمولی محدود میشود؛ شخصیتی کج و کوله که فقط میشود به آن خندید و به مرور وجوه مثبت آن نیز با تغییر نویسندهها دچار استحاله منفی شد. سریالهای تلویزیونی مشحون از آدمهای بیهویت و گیج و منگ و بیهدف و بیانگیزهای هستند که مدام در حال جنگ با خانواده یا جامعه تصویر میشوند و نقطه قوت آنها در آثار طنز لودگی و بیهودگی و در آثار جدی تنش و درگیری است که از دل آن فقط خشمی فروخفته عاید مخاطب میشود. قطعاً بخشی از این تصویر از دل جامعه بیرون میآید، اما آن وجه مثبت جامعه ایرانی قطعاً به نحوی غیررسمی در مجموعههای تلویزیونی سانسور میشود.
سریالسازها اساساً به قدری در بازنمایی وجوه مثبت یک شخصیت مذهبی نابلد عمل کردهاند که دیگر رفتن به سمت اینکه کاراکتری مذهبی و مثبت و الهامبخش بتواند در یک اثر تلویزیونی بروز و ظهور یابد، به یک امر محال در فکر و ذهن مدیران و کارگردانان تبدیل شده است.
در واقع به قدری این ناتوانی و نابلدی تکرار شده است که این ایده خود را غلبه داده که آدمهای خوب نمیتوانند جذاب باشند و لزوماً باید آدمها بیشخصیت، بیخیال خنگ و لوده باشند تا مخاطب آنها را قبول کند! این روش و رویه همچنان به شکلی ممتد در سریالسازی ادامه دارد و ساختار به گونهای بوده که بدون بر هم زدن نظمی که خود را تحمیل کرده است، نمیتوان تحولی عمیق ایجاد کرد. توقف روند غلط گذشته از هر جایی که باشد میتواند یک گام مؤثر تلقی شود، به شرطی که طرح و نقشه راه برای افق سریالسازی در تلویزیون وجود داشته باشد و تردیدی نیست که مبنای هر تحول مثبتی نیروی انسانی است و اگر فکرها و ایدههای بکر و مؤثر کار را به دست نگیرند و تغییرات صرفاً در سطح خود را نشان بدهد، امیدی به ترسیم یک افق روشن نمیتوان داشت. ماهیت سریالسازی با توجه به رقابتی شدن فضای تصویر در جهان باید دچار تغییر شود. توقف سریالها شاید اولین گام در راستای این هدف استراتژیک باشد
حرفهای مدیر تامین برنامه شبکه چهار⇐اينکه رایت فیلمهای خارجی پرداخت میشود یا نه را بهتر است اداره كل تأمين برنامه سيما جواب دهند!/برای ممیزی آن قدرها هم از آباژور استفاده نميكنيم!/هزینه بالایی برای روتوسکوپی پرداخت کردهایم!/براي اولين بار نسخه اچدي “باشو…” و “آن سوي آتش” را پخش كرديم!/بهدنبال پخش “نوماد لند” و “كپي برابر اصل”کیارستمی هستیم!
|
سینماروزان/محمدصادق عابدینی: سينماي جهان مخاطبان زيادي در ايران دارد. علاقهمندان تلاش ميكنند از راههاي مختلف به تماشاي فيلمهاي برتر و جديد سينما بنشينند، با اين حال تماشاي فيلم همراه با ارائه تحليل مكملي براي نمايش فيلم در رسانهاي چون تلویزيون است.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جوان، شبكه چهار سيما چند سالي است شروع به پخش بهترينهاي سينماي جهان كرده و جالب اين است كه در كنار پخش فيلم به تحليل آن نيز ميپردازد؛ موضوعي كه سالهاست در ديگر شبكههاي تلويزيوني به فراموشي سپرده شده است.
جواد رضايي، مدير تأمين شبكه4 سيما در گفتوگو با «جوان» از سياست اين شبكه در پخش آثار مهم سينماي جهان ميگويد.
به نظر ميرسد شبكه4 در نمايش فيلم هم به دنبال مخاطب نخبه است!
رويكرد شبكه4 در نمايش فيلمهاي سينمايي از بدو تأسيس اين شبكه تا امروز تغيير نكرده و آن پخش فيلمهاي شاخص سينما، در كنار تفسير و تحليل فيلم در قالب برنامههاي تخصصي است. این شبكه ابتدا برنامه «سينما 4» را داشت و پس از آن برنامههاي «ساعت سينما» و «فيلمخانه» به وجود آمدند. سياست شبكه نيز اين است كه حداقل در هفته دو فيلم شاخص و جديد سينما، يا يك فيلم جديد به همراه بازپخش آثار مطرح سينمايي جهان را داشته باشد.
انتخاب فيلم براي پخش و تحليل بر اساس چه معيارهايي انجام ميشود؟
مهمترين شاخصه مدنظر ما محتوا و ژانر فيلم است. شبكه4 برخلاف ديگر شبكههاي تلويزيون رويكرد تخصصي به سينما دارد.
چه ژانرهايي براي شما اولويت دارد؟
اغلب تلاش ميشود ژانرهاي تاريخي، بيوگرافي، علمي و تخيلي و حتي ژانر وحشت باشد تا ديگر ژانرهاي سينمايي! نكته بعدي نيز نام فيلمساز است، ما در آثاري كه انتخاب ميكنيم به اينکه سينماگر صاحب سبك باشد نگاه ويژهاي داريم. بسياري از آثار نيز متعلق به سينماي تجاري نيست. اكنون به دنبال پخش فيلم «نوماد لند» بهترين فيلم اسكار و فيلم «كپي برابر اصل» عباس كيارستمي هستيم.
يعني صرف پر كردن آنتن مدنظر نيست!
احترام به سليقه مخاطب براي ما اهميت دارد براي همين هر فيلمي را انتخاب نميكنيم. فيلمها بايد حرفي براي گفتن داشته باشد. ما براي فيلمهاي انتخابي نيز جهت آمادهسازي پخش، وقت و هزينه صرف ميكنيم.
درباره هزينه آمادهسازي بيشتر توضيح ميدهيد.
رويكرد ما اين است كه كمترين خدشه ممكن به اصالت فيلم وارد شود، مثلاً در فيلم «1917» ساخته «سم مندس» كه برداشتهاي بلند به نوعي در كنار هم قرار گرفتهاند كه گويا فيلم هيچ «كات» نميخورد، شبكه4 به احترام مخاطبان و حفظ اين ويژگي هزينه بالايي براي «روتسكوپي» (نوعي مميزي پوششها در فيلم) پرداخت كرد. براي مميزي هم تلاش ميكنيم فقط صحنههاي غيراخلاقي حذف شود و باقي سكانسهاي مورد نياز با تدوين و جلوههاي ويژه قابل پخش شود.
پس احتمالاً از آباژور در فيلمها زياد استفاده ميكنيد؟
نه آنقدرها هم آباژور استفاده نميكنيم، ولي معتقديم اگر اثري داراي مميزي زيادي است، اصلاً نبايد پخش شود. اين طور هم به اصالت فيلم خدشه وارد نميشود و هم مخاطب با اثري كه دستكاري زيادي در آن شده مواجه نخواهد شد.
چه فيلمهايي براي اولين بار از طريق شبكه4 پخش شده است؟
فيلمهاي زيادي بوده، در همين ماههاي اخير مثلاً «مرد ايرلندي» (مارتين اسكورسيزي)، «تِنِت» (كريستفور نولان)، «استيوجابز» (آرون سوركين)، «بروكلين بيمادر» (ادوارد نورتون)، «پُست» (استيون اسپيلبرگ)، «منك» (ديويد فينچر) و همچنين «نومادلند» (كلويي ژائو) كه در دستور پخش است.
در مورد فيلمهاي ايراني نيز چنين نگاهي براي ديده شدن آثار فاخر وجود دارد؟ بله، همان نگاه و سختگيري را داريم. ما براي اولين بار نسخه «اچدي» فيلم «باشو غريبه كوچك» (بهرام بيضايي) و «آن سوي آتش» (كيانوش عياري) را پخش كرديم. «بدون تاريخ، بدون امضا» (وحيد جليلوند) را هم به زودي پخش خواهيم كرد.
درباره فيلمهاي خارجي آيا حق پخش از سوي صداوسيما پرداخت ميشود؟ اين موضوع را بهتر است بچههاي اداره كل تأمين برنامه سيما جواب دهند، ولي فكر ميكنم آنها تمام تلاششان را براي خريد حق پخش فيلمها انجام ميدهند.
ليست فيلمهاي خارجيتان پر از آثار مطرح است، آيا شبكههاي ديگر از اين انتخابها ناراحت نميشوند؟
نميشود به اين شكل گفت، بالاخره ديگر شبكهها هم فيلمهایي سينمايي پخش ميكنند كه در ژانرهايي مثل كمدي، اكشن و ماجراجويانه ساخته شده است. ديدن اين آثار براي مخاطب عامه خوشايند است، بالاخره فيلمهاي هندي و كرهاي، مخاطب خود را دارد و فكر نميكنم شبكهاي از داشتن آن مخاطب ناراضي باشد، البته ما يك همپوشاني با شبكه يك براي پخش فيلم داريم.
سالهاست تلويزيون از برنامههاي تحليلي سينما خالي شده، به نظرم «فيلمخانه» بازگشتي است به دوراني كه تلويزيون براي مخاطب فيلمها وقت ميگذاشت و فقط فيلم پخش نميكرد!
يكي از سختترين كارهاي ما پخش فيلم همراه با تحليل و نقد است. برنامههاي تخصصي است و ارائه تحليل مناسب و آمادهسازي فيلمهاي جديد، انرژي زيادي ميخواهد.
درباره زمان پخش فيلمها نيز توضيح دهيد.
ما هر هفته دو پخش فيلم داريم. روزهاي پنجشنبه و جمعه، ساعت 20:30 بعد از اخبار شبكه4، پخش فيلم داريم. يكي از سختيهاي ديگر ما تنظيم مناسبتها و رويدادهاي تقويمي با پخش فيلمهاست.
بازیگر درجه دوی نگران پینگیل؛ چهره شب یلدای رسانه ملی!؟؟
|
سینماروزان/محمد صادقی: مجموعه برنامههای شب یلدایی تلویزیون باز هم میدانی برای حضور چهرههای حاشیهساز بود که بعضاً سبک زندگی آنها با جامعه مسلمان ایران کیلومترها فاصله دارد.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه “جوان” اگر قرار بود بر اساس گزارشهای خبری تلویزیون از سبک زندگی برخی چهرهها درباره محتوای برنامههای شب یلدایی تلویزیون قضاوت شود، باید گفت همه این برنامهها با بهادادن و دامن زدن به شهرت چهرهها در راستای معروفیت بیش از پیش آنها گام برداشتند و به نوعی در سیستم تبلیغاتی سلبریتیزده، حل شدهاند.
مجموعه برنامههای شب چله تلویزیون که همزمان با روز پرستار نیز بود، با تبعیت از الگوی قدیمی و تکراری دعوت از چند سلبریتی سینمایی و ورزشی بار دیگر دست خالی تلویزیون در ارائه محتوای سالم را رو کرد. عجیبترین اتفاق در این باره حضور صاحب پینگیل بود.
پینگیل سگ یکی از بازیگران گمنام(ح.ت) است که اخیراً با انتشار یک ویدئو در فضای مجازی به شهرت رسید. بازیگر مذکور در حرکتی خلاف عرف جامعه ایرانی از پیدا شدن سگ خود یک ویدئو پر کرده بود و از این اتفاق همراه با همسرش به طرزی عجیب ابراز احساسات میکرد. گویی سگ خانم بازیگر در حد فرزند او برایش ارزش دارد.
توجه بیش از حد برنامههای شب چله به اینکه حتماً مهمان سلبریتی داشته باشند، باعث شد در قحطی چهرههای مجاز برای حضور در تلویزیون، حتی پای بازیگران درجه چندم به آنتن تلویزیون باز شود.
فرهنگسازی از طریق دعوت از چهرههای حاشیهساز در تلوزیون مسئلهای تکراری است. خانم بازیگر، مدتی قبل درباره گم شدن و پیدا شدن سگ خانگیاش که آن را «پینگیل» صدا میزند، با انتشار ویدئویی از پیدا شدن سگ و بازگشت آن به خانواده ابراز شور و شادی میکرد و آنچنان تحت تأثیر پیداشدن پینگیل بود که اشک میریخت!
این بازیگر درجه چندم(ح.ت) در شب یلدا مهمان تلویزیون بود. به عبارت بهتر، صداوسیما درست برخلاف آنچه ادعا میکند به طرزی موذیانه مدافع سبک زندگی غربی سلبریتیهاست و در عمل با الگوبرداری از شوهای خارجی تلاش میکند همان راهی را پیش بگیرد که سلبریتیها دوست دارند.
فقر محتوایی در تولید ویژهبرنامههای شب یلدا که یک مناسبت تقویمی و ثابت در تلویزیون به شمار میرود، مسئلهای تکراری است که با تغییر مدیران شبکهها و حتی معاونان سیما نیز تغییر نکرده است و حتی امید نمیرود برای نوروز پیش رو نیز اتفاق خاصی در این زمینه رخ دهد.
پرسشهای پوران درخشنده از مدیران تلویزیون⇐به تلويزيون سرمايههاي هنگفتي تزريق ميشود اما چرا اتفاقات خوبي را در اين رسانه شاهد نيستيم؟ /چرا نیروهای ارشد مجرب تلویزیون بیکار و خانهنشین هستند؟/چرا تلويزيون ترجيح ميدهد از نيروي تازهوارد استفاده كند اما از نيروي خلاق و باتجربه خود استفاده نكند!؟/چرا تلویزیون بهترين شرايط را در اختيار عوامل هنري درجه یک خود قرار نميدهد؟
|
سینماروزان: افزایش سالانه بودجه تلویزیون همواره مخالفان خود را داشته است؛ مخالفانی که در عین تاکید بر اهمیت تلویزیون خواستار منطقی شدن توزیع بودجه در این رسانه هستند.
به گزارش سینماروزان پوران درخشنده درباره تزريق بودجه بالا به صدا و سيما و عدم بازدهي لازم اين سازمان عريض و طويل به روزنامه اعتماد ميگويد: تا جايي كه من ميدانم تلويزيون ما بالاي 60 – 50 كارگردان و فيلمساز و عوامل فني ارشد مجرب دارد (از فيلمبردار گرفته تا صدابردار و بازيگر و…) كه خودش آنها را تربيت كرده يعني براي آنها هزينه كرده تا آنها تجربه كسب كنند. همه آنها در تلويزيون تربيت شدند براي سينماي ايران افتخار كسب كردهاند ولي متاسفانه در حال حاضر همه آنها اين روزها بيكار و خانهنشين هستند. چرا؟ آيا به اين افراد اعتمادي ندارند؟ چرا نبايد از اين سرمايه عظيم انساني بهره ببريم؟ آن هم در حالي كه همه اين فيلمسازان شاخص سرمايههاي تلويزيون و مردم به شمار ميروند. بله به تلويزيون سرمايههاي هنگفتي تزريق ميشود اما چرا اتفاق خوبي در اين خانه شاهد نيستيم؟
درخشنده ميگويد: عجیب است که تلويزيون ترجيح ميدهد از نيروي تازهوارد استفاده كند و آنها را در اختيار بگيرد اما از نيروي خلاق و با تجربه خود استفاده نكند. آن هم در حالي كه براي نيروي انساني خيلي هزينه شده؛ آنها فيلمسازان باتجربه و با افتخار اين مملكت هستند و در سينما حرف اول را ميزنند چرا نبايد تلويزيون را خانه خود بدانند؟
کارگردان “شمعی در باد” و “بچههای ابدی” میافزاید: سوال من از رسانه ملي اين است چرا تلويزيون كه حق پدري بر گردن هنرمندان اين كشور دارد بهترين شرايط را در اختيار عوامل هنري درجه یک خود قرار نميدهد و در اين شرايط باعث روحيه و اميد آنها نميشود؟ پس اين بودجههايي كه ميگيرند صرف چه چيزي ميشود؟؟
پرسشهایی از مدیران رسانه ملی⇐چرا بر سر ساخت مسابقه در تلویزیون، مسابقه درگرفته؟/چرا تلویزیون به بازار تولید مسابقههایی تبدیل شده که از نظر ساختار و اجرا شباهتهای زیادی به هم دارند؟؟/چرا مسابقه «ایران»شبکه اول سیما و مسابقه «ایرانیش»شبکه دو فارغ از تشابه اسمی، در اجرا و سوالات نیز مشابه هستند؟؟/آیا افزایش تعداد مسابقه پوششدهنده دست خالی شبکههای تلویزیونی در برنامه سازی است؟؟
|
سینماروزان/محمدصادق عابدینی: شبکه یک مسابقه ایران دارد، شبکه دو مسابقه ایرانیش را روی آنتن میبرد و شبکه سه هم مسابقه «سیمآخر» را تولید میکند، شبکههای پنج و نسیم هم مسابقههای دیگری دارند، رقابت برای ساخت مسابقههای تلویزیونی در صداوسیما خودش به یک مسابقه تبدیل شدهاست!
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جوان، در گذشته نه چندان دور و حتی تا زمان حال، وقتی چند مغازه در کنار هم همگی به یک شغل خاص اشتغال داشتند، آن محله به بازار خاص همان صنف تبدیل میشد، مثل بازار کفاشها، راسته کتاب فروشها و بورس مبل. این روزها هم تلویزیون به بازار تولید مسابقههایی تبدیل شده که از نظر ساختار و اجرا شباهتهای زیادی به هم دارند. شبکه سلامت سیما نیز مسابقه «مافیا» را تولید کرده است که برگرفته از یک مسابقه فکری روسی است. ایده مسابقه مافیا که اکنون به همین نام دستمایه تولید یک برنامه برای شبکه نمایش خانگی نیز شده است.
تب و تاب حضور سلبریتیها در مقام اجرای برنامههای تلویزیونی اگرچه به داغی و اهمیت گذشته نیست، اما هنوز هم میتوان اعتراضها به تجملی بودن حضور بازیگران سینما در مقام اجرای برنامه تلویزیون و کیفیت پایین مجریگری آنها را مشاهده کرد. آخرین نمونه از بازیگران ناکام در اجرای مسابقه تلویزیونی، «سام درخشانی» بود که اجرای مسابقه «ایران» شبکه اول سیما را بر عهده داشت و در نهایت از اجرا کنار گذاشته شد تا «سعید شیخزاده» دوبلور و مجری صداوسیما که اتفاقاً سابقه بازیگری نیز دارد جایگرین وی شود.
اما کنار رفتن درخشانی به معنای توقف حضور بازیگر-مجریها نبود. علی انصاریان، بازیکن سابق فوتبال که در سالهای اخیر در شبکههای اینترنتی نیز اجرای برنامه داشته و در بازیگری و تهیهکنندگی سینما و تلویزیون نیز اسمی شناخته شده به شمار میرود، قرار است در شبکهپنج سیما اجرای مسابقه «پنج ستاره» را برعهده بگیرد. اجرای مسابقه «پنج ستاره» پیش از این بر عهده «حمید گودرزی» بود. بازیگر سینما که به شبکه نسیم رفته و جایگزین پژمان بازغی در اجرای مسابقه «کودکشو» شدهاست. دیگر بازیگر سینما که این روزها وارد حوزه اجرا شده «پوریا پورسرخ» است که در شبکه دو اجرای مسابقهای به نام «ایرانیش» را برعهده گرفتهاست. «رضا رشیدپور» هم چند شبی است که با مسابقه جدیدی به نام «سیمآخر» (با نام قبلی بمب) دوباره به اجرا بازگشته است. در میان همه این اسامی تنها کسی که رسماً فعالیت حرفهای خود را با اجرای برنامه تلویزیونی آغاز کرده رشیدپور است که وی نیز پیشتر جذب سینما شده و بازیگری را نیز مزه مزه کرده است.
نفس استفاده از سلبریتی سینمایی برای اجرای مسابقه تلویزیونی و تقلید سایر مسابقهها از آن میتواند نوعی کپی کاری باشد، ولی مسابقههای در حال اجرای تلویزیون صرفاً به همین حد از کپی رضایت نداده و حجم گستردهتری از کپی کاری را در دستور کار خود قرار دادهاند.
مسابقه «ایران» در شبکه اول سیما و مسابقه «ایرانیش» در شبکه دو فارغ از تشابه اسمی در اجرا و سوالات نیز مشابه هستند. «ایرانشناسی» بخش عمدهای از سوالات هر دو مسابقه را تشکیل میدهد.
این که مردم ایران تا این حد از کشور خود بیاطلاع هستند که دانش آنها را باید از طریق برگزاری مسابقه تلویزیونی به چالش کشید تأسفآور است، اما حداقل میتوان امیدوار بود که پرسشها درباره تاریخ و هویت ایران باعث افزایش اطلاعات عمومی مردمی شود که از نظر سطح مطالعه روزانه جایگاه نامناسبی در جهان دارند. ایرانشناسی همچنین بخش مهمی از سوالات مسابقه «سیم آخر» شبکه سه را تشکیل میدهد. در حضور تیمها، فضاسازی، دکور و نحوه پاسخدهی و تعلیقها در مسابقههای سیما شباهتهای زیادی به یکدیگر وجود دارد!. شبکه افق سیما هم برای دور نماندن از جریان مسابقهسازی، «رخداد» را تولید کردهاست. مسابقهای که رویکرد دانش سیاسی را در پیش گرفتهاست و ویدئوهای این مسابقه به خاطر طرح سؤالهای خاص در شبکههای اجتماعی دیده شدهاست. مسابقهای که بازتابهای زیادی نیز داشت و سؤالات آن درباره جاسوسان هستهای در شبکه بیبیسی با واکنش مواجه شد.
در رقابت برای تولید مسابقه، شبکه «امید» که ویژه نوجوانان است، مسابقه سرود و نقالی طراحی کرده است که با همکاری مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدسرضوی تولید شده است.
به نظر میرسد اصالت سرگرمی در مسابقههای سیما حرف اول را میزند، برای مثال یکی از سؤالات مسابقه زوجینو شبکه سه که با حضور زن و شوهرهای تازه ازدواج کرده برگزار میشود، این است که گرانترین چیزی که برای زندگیتان خریدهاید چیست. تأکید روی گرانی نشان میدهد که این مسابقه به طور عادی رقابت برای تجملگرایی را تشویق میکند.
کرونا و اقدامات ایمنی برای مقابله با این بیماری کشنده باعث شده برخی از مسابقههای تلویزیونی که پیشتر در تلویزیون حضور داشتند، برای ساخت فصلهای جدید یا تکمیل فصلهای قبلی با مشکل روبهرو شوند. خندانندهشو مهمترین مسابقه تلویزیونی متوقف شده است. مسابقهای که رامبد جوان نیز قرار بود در قالب فصل جدید خندوانه اجرا کند نیز منوط به اخذ موافقت در مورد ایمن بودن در مقابل کرونا شدهاست. هر کدام از تولیدکنندگان این مسابقهها هم توجیههای خاصی برای تولید برنامه در این شرایط دارند. هاشم رضایت، تهیهکننده مسابقه ایران میگوید: «برای حفظ سلامتی گروه همچنان ضبط مسابقه بدون حضور تماشاگران انجام میشود و به شرکتکنندگان نیز تأکید میشود که از آوردن همراه خودداری کنند. به مانند سری قبل و برای حفظ سلامتی اعضای پروژه از تمامی افراد، قبل از حضور در استودیو تست گرفته میشود و تلاش میکنیم تا تمامی نکات بهداشتی را نیز رعایت کنیم.»، حبیب میدانچی مدیر طرح و برنامه و نظارت و مسئول سلامت و بهداشت شبکه دو سیما، نیز درباره اجرای مسابقه «ایرانیش» میگوید: «تعداد تماشاچیها بسیار اندک است و فاصله اجتماعی صد در صد رعایت شده و شرایط به گونهای است که امکان ساخت برنامه با حضور تماشاگران است. طبیعتاً اگر قرار بود ما «ایرانیش» را با آن طرحی که ابتدا مدنظرمان بود و با آن فرمی که در ابتدا ایجاد کردهبودیم که تماشاچیهای بیشتری را قرار بود در استودیو در خدمتشان باشیم، ما هم نمیتوانستیم «ایرانیش» را ضبط کنیم.»
تولید مسابقههای تلویزیونی گویا به تاکتیکی برای پر کردن آنتن تلویزیون تبدیل شده است و در حالی که سریالسازی با موانع متعددی روبهرو است، حربه افزایش تعداد مسابقه میتواند تا حدی پوششدهنده دست خالی شبکههای تلویزیونی در برنامه سازی باشد.
اندرزهای یک تهیهکننده فعال تلویزیون به مدیران تلویزیون+ذکر نقلقول از رهبری جهت توصیف وضعیت سازمان
|
سینماروزان: محمدرضا شفیعی تهیه کننده فعال تلویزیون در ماههای اخیر سریالهایی مثل «سرباز»، «شاهرگ» و «زمین گرم» را روی آنتن داشته که انتقاداتی متعدد روانه آنها شده ولی درعین حال این تهیه کننده خودش هم منتقد برخی سیاست ورزی های مدیران تلویزیون است و ازجمله سیاست افزایش کمی سریالها بدون ارتقای کیفی لازم.
محمدرضا شفیعی خطاب به مدیران تلویزیون به فاطمه ترکاشوند در صبح نو گفت: مدیران تلویزیون اول باید درک کنند که تولید یک اثر نمایشی با کارهای دیگر مثل تاکشو فرق دارد. کار نمایشی زمانبر است و اصلاً یکی از فاکتورهای مهم کیفیت، زمانبری است. اما عمر مدیریتها از مدیر شبکه تا مدیران گروهها در تلویزیون ما کوتاه است و معنایش این است که مدیر میخواهد در این فرصت کوتاه، دوان دوان چند پروژه را به نام خودش بزند. در حوزه نمایشی این اتفاق نمیتواند بیفتد چون کارها سرعت میگیرد و از کیفیت میافتد.
شفیعی تاکید کرد: سریال فستفود نیست که شما ظرف دو سه ماه آن را به آنتن برسانید. البته من آنها را هم درک میکنم. بالاخره خصوصاً در این شرایط کرونایی پر کردن آنتن سخت است، ولی باید بپذیریم که کار با کیفیت بستگی زیادی به زمان و پول دارد.
محمدرضا شفیعی خاطر نشان ساخت: تلویزیون باید بپذیرد که بهعنوان یک رسانه اگر چند بار محتوای بیخود تولید کند، بالاخره مخاطب آن را کنار خواهد گذاشت. این مسأله شاید تا 15سال قبل شوخی بود چون رقیبی وجود نداشت و تلویزیون خیالش جمع بود اما حالا رقیب هست. نمیشود فقط کنداکتور را پر کرد. چه کسی گفته است این سه شبکه سراسری هر شب باید سریال اورجینال داشته باشند، پول ندارید شبی یک سریال اورجینال بسازید! چون مهمترین مشکلی که این روزها سازمان میگوید که درگیرش است، پول است.
شفیعی در ادامه با ارائه یک نقل قول از رهبری گفت: یک بندهخدایی برایم تعریف میکرد که چند سال پیش مدیر یک نهاد فرهنگی شدمبعد به دیدار آقا رفتم. ایشان دو سؤال از من پرسیدند. گفتم چه سوالی؟ گفت اول پرسیدند نهاد متبوعت، چقدر بودجه دارد؟ گفتم مثلاً 100میلیارد تومان بودجهمان است و داریم تلاش میکنیم آن را به 110تومان برسانیم. بعد سؤال دوم را پرسیدند که از این 110میلیارد تومان، چقدرش هزینههای جاری و حقوق و این بحثهاست؟ گفتم حدوداً باید 95میلیارد تومان را برای حقوق و هزینهها بگذاریم. ایشان گفتند من برای دستگاه فرهنگی که فقط 15تومان برای تولید اثر فرهنگی بودجه دارد، رهنمودی ندارم! آنجا راه افتاده تا شما حقوق بدهید اینکه تولید فرهنگی داشته باشید.
شفیعی با نقد کارمند پروری سازمان بیان داشت: متاسفانه الان میزانسن تلویزیون هم همین است و خود مدیران هم میدانند. 80درصد بودجه سازمان صرف هزینهها و حقوقها میشود.
در نامه حسین فرحبخش به عبدالعلی علیعسکری بیان شد⇐جای تاسف است که شما ریاست سازمانی را برعهده دارید که مدیران میانیتان برای دستور صریحتان تره هم خرد نمیکنند!/چرا علیرغم دستور شما مبنی بر حمایت تبلیغاتی از فیلمی درحال اکران، بخشهای مختلف- از بازرگانی تا حوزه ریاست- به هر شکل که بود از زیر بار اجرای دستور شما شانه خالی کردند؟؟/این چه بلبشویی است که مدیری در مرز بازنشستگی دستور شما را ملغی میکند؟؟/برای کنترل این افراد معلومالحال و نجات رسانه ملی از دست آنها چه کردهاید؟/وقتی مرئوستان، دستورتان را بایکوت میکند چگونه جرات دارید ادعا کنید در حال اداره کشور(!؟) و مبارزه با صد و سی کانال ماهوارهای هستید؟/حکایت انواع ترفندها و به این و آن پاس دادنهای زیردستان شما برای اجرا نکردن دستور شما، خود فیلمنامهای تراژیک و در عین حال خندهدار است که اگر مجوزش را بدهند میتواند به یک سریال نودشبی پرمخاطب بدل شود!
|
سینماروزان: مدتی کوتاه پس از نامه شورایعالی تهیهکنندگان سینمای ایران به رییس صداوسیما و گلایه از عدم پخش تیزرهای آثار سینمایی(اینجا را بخوانید) حسین فرحبخش تهیهکننده سینما هم در نامهای پرگلایه به علیعسکری از او خواسته که بر رفتار زیردستانش نظارت کند.
متن نامه حسین فرحبخش را بخوانید:
ریاست سازمان صدا و سیما! با سلام و احترام!
آنچه در زیر مینویسم نه گلایهای شخصی و از سر درخواستِ چیزی از شما که شهادتنامهای است در شرحِ گوشه کوچکی از نابسامانی و هرج و مرجِ سازمان صدا و سیما در دوران ریاست شما، این روایتی است از خودکامگی، انحصارطلبی و تحجر مدیران تحت نظر شما که سکان یکی از مهمترین دستگاههای فرهنگی نظام را در دست دارند و در نتیجه سوءمدیریت، موجبات شادی اغیار فراهم شده.
من برای خود چیزی نمیخواهم، اگر جز این بود بعد از چهار دهه تهیه و تولید فیلم در سینما در این دوران رکود ناشی از بلای کرونا فیلم “زنها فرشتهاند۲” را روانه اکران سینماهای خالی از مشتری نمیکردم، من از پیش میدانستم اکران فیلم در این شرایط مثل ورود به میدان مین، پرخطر است اما با خود و خدای خود معامله کردم که برای روشن ماندن چراغ سینماها سرمایهام را وارد این جریان پر ریسک کنم و به همین نیت هم برای رونق سینماها از شما طی نامهای تقاضای حمایت و پخش تیزر کردم تا حداقل مردم متوجه شوند سینماهای کشور باز هستند و این صنعت بیش از این آسیب نبیند. راستش وقتی دستور مساعد و موافقت شما را پای نامهام دیدم اندکی دلگرم شدم، اما حالا میخواهم بگویم جای تاسف است که شما ریاست سازمانی را بر عهده دارید که مدیران میانیتان برای دستور صریحتان تره هم خرد نمیکنند؟؟
بله، مدیران شما در بخشهای مختلف از بازرگانی تا حوزه ریاست به هر شکل که بود از زیر بار اجرای دستور شما، پخش تیزر و حتی زیرنویس اعلام اکران فیلم “زنها فرشتهاند 2” شانه خالی کردند. حکایت انواع ترفندها و به این و آن پاس دادنهای زیردستان شما برای اجرا نکردن دستور شما و عدم پخش تیزرهای فیلمی مجاز که روی پرده رفته، خود فیلمنامهای تراژیک و در عین حال خندهدار است؛ فیلمنامهای که اگر مجوزش را دهند میتوان آن را به یک سریال نودشبی پرمخاطب بدل کرد و البته با محوریت هزار رنگی آدمهایی که ظاهراً مدیران حزباللهی یک نهاد در کشوری اسلامی هستند اما در باطن احتمالا جز ناراستی و ریشخند ارزشها چیزی در چنتهشان نیست؟؟!!
آقای علیعسکری! این چه بلبشویی است در سازمان صدا و سیما که شما دستور میدهید اما مدیر کل بازرگانی آقای م. (که به رغم بازنشستگی مشغول به کار است) بعد از چند روز وقتکشی و سر دواندن با وجود دستور صریح شما، گرفتن کد و بستن قرارداد، اعلام میکند آقای ف. (مدیرکل حوزه ریاست سازمان) دستور شما را ملغی کرده؟ ما که متحیر ماندهایم که مگر میشود مرئوس دستور رئیس را سرخود ملغی کند؟
شاید خودتان هم خندهتان بگیرد اما باور کنید خواستیم یک نامه به آقای ف. بنویسیم، دفتر ایشان یک بار گفتند نامه را با عنوان “مدیر کل حوزه ریاست” بنویسید، روز بعد گفتند نامه را به جریان نینداختهاند چون باید عنوان او را “رییس حوزه ریاست” مینوشتیم و بعد نامه سوم ما با عنوان جدید را هم مسکوت گذاشتند چون گفتند باید عنوان عوض شود و بنویسیم “مشاور اجرایی و رییس حوزه ریاست” و در این بهانهجویی برای تغییر عنوان نامه تا توانستند وقت کشی کردند و در نهایت هم گفتند اگر آقای م. به دستور رییس سازمان تمکین نمیکند مشکل شما است. آقای علیعسکری باور میکنید؟ گفتند مشکل ما است که یک مدیر به دستور رئیس سازمان عمل نمیکند!!
اگر باور ندارید متن مکالمات تلفنی این چند روزه ما با این حضرات را که قطعاً ضبط شده از حراست سازمان درخواست کنید و بشنوید تا در جریان اوج بحران در صدا و سیما و سنگ اندازیهای عجیب و غریب مدیران و کارمندانتان بر سر راه مردم قرار بگیرید.
همین قدر بگویم من در عمر شصت ساله خود که چهل سال از آن در کار سینما گذشته و بعد از تولید نزدیک به شصت فیلم سینمایی، غیر راستگوترین آدمهایی که دیدهام همین مدیرانی هستند که امروز در صدا و سیمای تحت مدیریت شما کار میکنند؟؟!! البته حالا دلایل انحطاط و زوال این رسانه ظاهراً ملی اما در باطن فرقهای و باندی را متوجه میشوم.
آقای علیعسکری!
این ننگ همواره بر پیشانی آنهایی خواهد ماند که صدا و سیما را به حضیض کشاندند تا حدی که حتی مقام معظم رهبری (حفظالله) هم صراحتاً نسبت به عملکرد آن ابراز نارضایتی کرده و فرمودند هر چند رئیس سازمان را منصوب میکنند اما در نحوه اداره آن دخالتی ندارند و خود منتقد عملکرد آن هستند.
شما بگویید این چه مدیریتی است که نه بسیاری از مردم به رسانهتان اعتماد دارند و نه شخص اول مملکت از آن راضی است و تازه در واکنشهایی جناحی بهرغم تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت میان قوا دائم چوب لای چرخ دولت میگذارد و در کار آن کارشکنی میکنید.
مگر مصوبه شورای عالی امنیت ملی این نیست که تلویزیون فیلمهای سینمای ایران را تبلیغ کند تا مانع از توجه و گرایش مردم به شبکههای ماهوارهای معاند شود؟ پس چرا مدیران سازمان بر خلاف مصوبه شورای عالی امنیت ملی، بر ضد مصالح ملی کشورمان و در جهت ریختن آب به آسیاب دشمن(؟؟!) نه تنها به بهانههای مختلف از اجرای این مصوبه خودداری میکنند بلکه این روزها به جای حمایت مضاعف از سینما، ویروس کرونا را بهانه کردهاند برای دشمنی بیشتر و زدن ضربههای کاری و غیر قابل جبران به سینمای ایران.
این عناد و دشمنی با سینمای ایران تا حدی آشکار است که وقتی یک مسئول رده پایین اداره اماکن میگوید سینماها تعطیل هستند، خبر آن دهها بار در شبکههای مختلف اعلام و حتی زیرنویس میشود اما وقتی مسئول ستاد مبارزه با کرونا میگوید سینماها باز هستند خبرش یک بار بیشتر اعلام نمیشود، یا در جای دیگر به جای تبلیغ رعایت پروتکلهای بهداشتی در سینماها و امن معرفی کردن سالنها، خبرنگار صدا و سیما گزارش ویژه تهیه میکند که به رغم باز بودن سینماها مردم از ترسشان به سینما نمیروند، یا مثلاً برنامهای در اقدامی خصمانه سر و ته پلانهای فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکه نمایش خانگی را میزنند تا با چند دیالوگ تقطیع شده به خانوادههای متدین القا کنند که اینها آثاری غیر اخلاقی هستند.
البته خدا را شکر این دسیسهها تاثیری در نظر و دیدگاه مردم ندارد چون خود میدانید به رغم ادعاهایتان مبنی بر استقبال و رضایت هشتاد و پنج درصدی مردم از صدا و سیما، بدنه مخاطبین به این دم و دستگاه چنان بی اعتماد هستند و چنان از آن فراری شدهاند که فقط تلویزیون خود را روشن میکنند تا اخبار و آمار تلفات کرونا را بدانند و بعد خاموشش میکنند؟؟
این بلایی است که مدیریتی نادرست بر سر رسانه ملی آورده و از آن چیزی ساخته که نه در شان نظام مقدس جمهوری اسلامی است و نه مورد وثوق ملت فهیم ایران، آن وقت شما را چه شده که با غرور و تبختر در جلسه هیات دولت ادعا میکنید سازمان صدا و سیما مشغول اداره مملکت است یا جای دیگر مدعی میشوید یک تنه در حال مبارزه با یکصد و سی شبکه معاند فارسی زبان هستید؟
آقای علیعسکری! کسی که کارمندش برای دستورش ارزش قائل نیست و از اداره مدیران یک سازمان عاجز است چگونه میتواند مدعی اداره یک کشور باشد؟ شما بدانید رشد و بال و پر گرفتن آن صد و سی شبکه ماهوارهای معاند هم ناشی از ضعف مدیریت و فقدان کارآیی این طرفیها است که آنها توانستهاند با چند نیروی انگشت شمار و در یک اتاق کوچک عجز و ناتوانی رسانه شما را به دنیا نشان دهند.
آقای علیعسکری!
تقابل شما با دولت منتخب مردم و زیر مجموعه فرهنگی آن یعنی وزارت ارشاد، در حالی که هر هفته در جلسات هیات دولت شرکت دارید و برای بودجه بیشتر لابی میکنید، نشان از چه دارد جز عناد با مردم و دولت مستقر و همزمان منفعت طلبی برای اهداف خودتان؟
شما گرفتار کدام توهم هستید که هر شب با مقام مسئولی، اعم از کشوری یا لشگری، جلسه و نشست میگذارید و فیلمش را در صدا و سیما پخش میفرمایید؟ شما چکاره مملکت هستید که گمان میکنید نظراتتان راهگشا است و باید مردم و مسئولان را مجبور به شنیدنشان کنید؟ چه کسی به شما اجازه داده آنتن صدا و سیما که با بیتالمال اداره میشود را اشغال و از آن برای نمایش شخص خود و ابراز نظراتتان در اموری که در صلاحیت و حیطه وظیفهتان نیست استفاده کنید؟ چرا به جای این خودنماییها فکری به حال اوضاع اسفناک رسانه ملی نمیکنید؟
شما عدهای از افراد…را در مناصب مختلف صدا و سیما گماردهاید که حالا حتی خط و دستور خودتان را هم نمیخوانند. گروهی از این افراد بیمار ذهن در شورای تصویب تیزرها نشستهاند و به هیچ قاعده، قانون و منطقی جز آنچه فکر خود و همپالکیهایشان میگوید اعتنا ندارند و در خودباوری و خودمحوری دست همه دیکتاتورها را از پشت بستهاند.
شما برای کنترل این افراد معلومالحال و نجات رسانه ملی از دست آنها چه کردهاید؟ اگر در جریان این ترکتازیها نیستید که وای بر شما و اگر در جریان هستید و سکوت کردهاید یا توان اداره و کنترلش را ندارید باز هم وای بر شما که این منصب مهم را اشغال کردهاید. در همین فقره دستور پخش تیزرها و عدم اجرای آن اگر خود شما پنهانی دستورتان را لغو کردهاید(؟؟) که اکیداً بهتان توصیه میکنم از ریاکاری خود توبه کنید و اگر هم شما دستور خود را لغو نکردهاید و زیر دستانتان به آن توجه ندارند که فکری به حال آخرت خود کنید چرا که عدهای ظالم را بر مقدرات مردم کردهاید و قدرت کنترلشان را ندارید.
آقای علیعسکری!
در خاتمه به عنوان فردی خیرخواه به شما توصیه میکنم اگر باور و اعتقادی به روز جزا دارید، آخرت خود را فدای دنیای چند منفعت طلب خشک مغز نکنید، همین امروز یا در جهت اصلاح امور مردانه وارد صحنه شوید یا اگر توان مدیریت ندارید و حریف نیستید این میدان را به افراد صاحب صلاحیت بسپارید و با استعفای خود مانع بروز خسارت بیش از این و صدمه به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شوید.
حسین فرحبخش+عبدالعلی علی عسکری
حرفهای تند کارگردان یکی از سریالهای نوروزی تلویزیون⇐چند سالی است هر فیلمساز و برنامهسازی که وارد تلویزیون میشود موفق نیست!/برخلاف تصورات در تلویزیون پول زیادی خرج میشود ولی بودجه را درست هزینه نمیکنند!!/چطور میشود که از میان چهار سریال شب عید، بودجه یکی ۲۵میلیارد باشد و بودجه دیگری ۴میلیارد!!/ تخصیص بودجه سریالها براساس رفاقت است؟!!/هر سریالسازی که رفیق داشته باشد ارزیابی مثبت میگیرد و هر کسی رفیق نداشته باشد ارزیابی منفی میگیرد؟!/بهتر است اسم مدیران تلویزیون را در تیتراژ سریالها بزنند چون از تولید تا پخش هزار نظارت و ممیزی اعمال میکنند
|
سینماروزان: کیفیت پایین سریالهای اخیر تلویزیون و در عین حال تلاشهایی که برای تصاحب شبکه خانگی توسط تلویزیون صورت گرفته، انتقادات مختلفی را نه فقط از جانب مخاطبان بلکه از سوی کارگردانان و تهیهکنندگان مختلف موجب شده است.
به گزارش سینماروزان مسعود اطیابی کارگردانی که نوروز امسال سریال “کامیون” را روی آنتن داشت و سریالش به خصوص در قسمتهای ورود به زندگی زنان فوتبالیست گرفتار سانسور بیسابقه شد به شدت از مدیریت تلویزیون انتقاد کرده است.
مسعود اطیابی با اشاره به سختیهای کار در تلویزیون به فرهیختگان گفت: تلویزیون فراگیری بیشتری نسبت به شبکه نمایش خانگی دارد. ظاهرا برای مردم هم هزینه ندارد و بدون انتخاب، سریالها را تماشا میکنند. مخاطب تلویزیون انبوهتر است. سریال در شبکه نمایش خانگی انتخاب میشود و رقابت سختتر است، سریالسازی در نمایش خانگی هم سختتر خواهد بود و هم باید کیفیت بهتری داشته باشد؛ اما اینکه چه تفاوتی با هم دارند بخشی از آن در ممیزیهاست، یعنی وقتی در تلویزیون قرار است سریال نمایش داده شود قطعا مخاطب انبوه آن را انتخاب نمیکند و باید کمترین چالش را با مردم داشته باشد. این امر درستی است. اینکه آیا تلویزیون در بخش سریالهای نمایشی خوب عمل میکند، سوال ویژه است. چند سالی است شاهد هستید هر فیلمساز و برنامهسازی که وارد تلویزیون میشود موفق نیست. ریشه این مساله را باید بررسی کرد.
اطیابی ادامه داد: موفق نبودن ربطی به هزینه ندارد. اتفاقا برخلاف تصورات در تلویزیون پول زیاد خرج میشود. دورریز پول آنها زیاد است و زیاد به بودجه برنمیگردد. درست است که بودجه را به درستی هزینه نمیکنند و در تلویزیون عدالت رعایت نمیشود. در عید چهار سریال نمایشی داریم یکی 25 میلیارد برآورد دارد، دیگری 10میلیارد برآورد دارد و دیگری 6 و دیگری 4 میلیارد برآورد دارند. اینها تناسبی باهم ندارند. نه 25میلیاردی درست است و نه 7-6 میلیاردی درست است. این اختصاص بودجهها براساس رفاقت است. یک مشکل عمده تلویزیون مدیریت متمرکز است. مدیریت از بالا به پایین است و این اجازه کار را به هیچ فیلمسازی نمیدهد. تجربه تلخی را دارم. کاری که کیفیت آن را مدیران تلویزیون پایین آوردند. بهشدت تلویزیون از مدیریت لطمه میخورد؛ از ناظر گرفته که نمیدانست چه کار میکند و چرا این مسیر را طی میکند. بالاتر از آن تجمیع نظری در تلویزیون وجود دارد که متاسفانه اجازه کار نمیدهد. اگر جمعبندی نظرات بود، خیلی بهتر میشد. شوراهایی دارند که هرکسی نظری دارد و آن نظرات صورتجلسه میشود. جمعبندی نمیشود که بگوییم هفتنفر هستند و هرکسی یک نظری دارد و مثلا کدام نظر پنج رای دارد. اصلا اینطور نیست. نظر هر هفت نفر باید اجرا شود. این امکان کار خوب ساختن را نمیدهد. هیچ یک از سریالهای تلویزیون را نباید به اسم فیلمساز بزنید. اسم مدیران تلویزیون را باید بزنند که از تولید تا پخش هزار نظارت میکنند. کیفیت کار در تلویزیون مربوط به سازندگان نیست. این را باید همه بدانند. مسئول کیفیت کار خود تلویزیون است و وقتی مسئول کیفیت کار کارگردان و تهیهکننده است که اختیار داشته باشد کار کند، نه اینکه سناریو بنویسند و سناریو را چپ و راست کنند و نفهمیم سریال چه وضعی دارد. 10سکانس از قسمت 27 را گرفتند و بدون اینکه بدانید یک چیز دیگری چسباندند و موقع پخش هزار نظارت انجام میشود. همان کسانی که خودشان گفتند دوباره نظارت چندلایهای میکنند. نظارت چندلایه خوب است به شرطی که یک جمعبندی از نظرات نظارتی باشد نه اینکه هرکسی هر چیزی گفت باید عمل شود و درنهایت با انبوهی از سریالها مواجه میشوید که چند مورد را باکیفیت برای مردم میبینید؟
اطیابی افزود: موقع ارزیابی هر کسی رفیق داشته باشد ارزیابی مثبت میگیرد و هر کسی رفیق نداشته باشد ارزیابی منفی میگیرد. این درست نیست. باید هزینهای که صرف کردید و همچنین ارزیابی را در کنار این عوامل در نظر بگیرید. در مقایسه با هم ارزیابی شود. یک سریال بدآموزی داشت و سروصدا کرد، ارزیابی مثبت میدهید چون رفیقشان است و یک سریال بدآموزی نداشته و به آن ارزیابی منفی میدهید. در کارهای خرد دخالت میشود، در انتخاب بازیگر دخالت میکنند، بازیگر تحمیل میکنند بدون اینکه درکی داشته باشند.
اطیابی گفت: تلویزیون اگر میخواهد کار خوب ارائه دهد مدیر شبکه اختیار صفر تا صد کار خود را باید داشته باشد. فرض کنید به من ایراد میگیرند چرا این دختر و پسر با هم در یک ماشین نشستهاند و این را باید از سریال دربیاورید. شما مفهوم زندگی و اجتماع را باید بدانید و بعد خود شما کجا زندگی میکنید؟ چه کسی هستید که به من این ایرادات را میگیرید؟ کجای کار هستید؟ در تلویزیون این اتفاق رخ میدهد. تلویزیون به صورت سریال نمایشی متمرکز در یک جاست و آن یک جا هم به همه امور نمیرسد و مدیر شبکه هم اختیاری ندارد. نه اختیار تصویب دارد، نه اختیار کنترل دارد، نه اختیار نظارت دارد، نه اختیار مشاوره دارد. هیچ اختیاری ندارد. اختیار مدیر شبکه صفر است. میگوییم این چه چیزی است که نوشتهاید میگوید این را به مدیر شبکه بیان کردیم و باید انجام دهد. اینجور که پشتسر مدیر شبکه حرف میزنید کسی آن را تحویل نمیگیرد.
اطیابی با اشاره به موفقیت شبکه خانگی بیان داشت: در شبکه خانگی فیلمنامه را ارائه میدهید و مصوب میشود. کارگردان و تهیهکننده با هم توافق میکنند و فیلم را میسازند و نظارت روی آن میشود و نهایتا دو سانسور به آن میخورد. مشخص است که کیفیت در آنجا بالا میرود. حداقل در ساختار و محتوایی هم بخواهند مخاطب انبوه در رقابت داشته باشند سعی میکنند برای محتوا کاری کنند اما در رسانه ملی با بودجه دولتی این حساسیت وجود ندارد. بنابراین باید منصف باشیم نسبت به تیمی که چهار، پنج ماه در شرایط سخت کار میکنند، مخصوصا کسانی که در شرایط کرونا کار میکنند. این چیز عجیب و غریبی است. نمیدانید با چه مصیبتی فیلم را میسازند. این مدیران زیر کولر گازی نشستهاند و متوجه این سختیها نیستند.
این کارگردان خاطرنشان ساخت: در تلویزیون ما تا سیستم مرکزی آن از بین نرود فایدهای ندارد. مدیران هر شبکهای باید اختیار تام داشته باشند و پاسخگوی برنامههای خود نیز باشند. اگر برنامهای بد بود پاسخگو باشند. کیفیت کار من بد باشد پاسخگو نیستم چون ناظر داشتم و لحظه به لحظه نظارت میکرد. پخش هم برای خود سریال را بالا و پایین کرده و حتی مونتاژ آخر را خودشان زدند و اصلا نفهمیدیم چه کاری کردند. با چیزی مواجه شدیم که خودمان هم نفهمیدیم چطور به هم چسباندند و پس و پیش کردند. با این شرایط چه کسی میتواند کار کند؟ مسئولیت چه چیزی را میخواهید برعهده بگیرید؟ من باشم بهخاطر 15-10 سریال پخش شده از عید تاکنون، از رئیس سازمان تا پایین را اخراج میکردم. تا پایینترین آدمی که ناظر یک پروژه است را بازخواست میکردم که این سریالها چیست؟
مسعود+اطیابی+سریال+کامیون
تهیهکننده “ضیافت”، “پری” و “سیب سرخ حوا” تاکید کرد⇐کیفیت پایین سریالهای تلویزیون موجب شده حتی مخاطبان مومن و معتقد هم به سمت شبکههایی مثل Gem بروند!!/زمانی بود که امثال علی حاتمی برای تلویزیون، سریال میساختند ولی حالا حتی رضا عطاران و حسن فتحی را هم به تلویزیون راه نمیدهند!/در ظاهر دم از جوانگرایی میزنند ولی درنهایت جز ژن خوبهای جوان را وارد کار نمیکنند!/چرا به جای واسپاری تولید سریالهای تلویزیونی به دوستان و آشنایان، از نیروهای خبره و کاربلد بهره نمیگیرند؟
|
سینماروزان: کیفیت پایین سریالهای تلویزیونی هفتههای اخیر و کشدار بودن سریالهایی که خط داستانیشان نهایتا برای یک مینیسریال است، تلویزیون را در یکی از ضعیفترین دوران خود قرار داده و عجیبتر آن که صاحبان سریالهای ضعیف و کشدار کنونی، همچنان درگیر تولید سریالهای تازهاند!!!
امیرحسین شریفی تهیه کننده باسابقه و مدیر موسسه آفاقفیلم در خصوص کیفیت سریالهای اخیر تلویزیون به سینماپرس گفت: متأسفانه امسال هم همچون چند سال اخیر ما شاهد تولید یک سری سریال هایی بودیم که از ضعف شدید ساختار و محتوا رنج می بردند و نتوانستند انبوه مخاطبان را پای تلویزیون بنشانند؛ بنده معتقدم سریالهای ضعیف رسانه ملی مردم را به سمت تماشای سریالهای مستهجن و مبتذل شبکه های ماهواره ای سوق داده است و این مسأله ای بسیار خطرناک است.
تهیه کننده “پری” و “ضیافت” افزود: من نمیدانم مدیران رسانه ملی با کدام تدبیر و درایتی پول های بیت المال را این چنین به آتش می کشند و سریالهایی تولید می کنند که عاری از هر جذابیتی هستند؟
وی ادامه داد: امروزه بخش عمده ای از مردم به سمت تماشای سریال های شبکه های ماهواره ای فارسی زبان نظیر «جم» روی آورده اند و میزان مخاطبان شبکه های ماهواره ای به مراتب از میزان مخاطبان رسانه ملی بیشتر شده است. متأسفانه حتی برخی افراد مومن و معتقد هم به سمت تماشای سریال های ماهواره ای روی آورده اند و این مطلب بسیار دردآور است چرا که این سریال ها سرشار از بدآموزی هستند و جامعه و بنیان خانواده را به سمت انحطاط و تباهی می کشانند.
شریفی در بخش دیگری از این گفتگو خطاب به مدیران رسانه ملی اظهار داشت: آقایان شما باید توجه داشته باشید که تنها در حال فرصت سوزی هستید! شما بیش از این نباید اجازه بدهید که فرصت ها از دست بروند. به جای اینکه تولید سریالهای تلویزیونی را به دوستان و آشنایان تان بسپارید تا فجایعی به اسم سریال تحویل مردم بدهند تدبیری اندیشه کرده و از نیروهای خبره و کاربلدی که سال ها است امکان حضور در رسانه ملی برایشان فراهم نبوده دعوت کنید تا برای تلویزیون سریال های خوب و جذاب تولید کنند.
این سینماگر یادآور شد: ساختن سریال خوب زمان کافی نیاز دارد؛ دقت بالا می خواهد؛ درام قوی نیاز دارد؛ فیلمنامه قوی می خواهد. باید دوباره چاره ای کرد تا همانطور که چند دهه قبل مردم با ذوق و شوق منتظر شروع سریالها بودند و آثار را با لذت میدیدند، مجدداً به سمت تماشای سریال ها گرایش پیدا کنند. زمانی بود که برای همین تلویزیون امثال علی حاتمی سریال میساختند و زمانی دیگر ما در تلویزیون سریال هایی مانند سریالهای جذاب رضا عطاران، حسن فتحی و… را داشتیم که سوژه هایی عالی، فیلمنامه ای با دقت و ساختاری قوی داشتند ولی حالا چه؟ حتی امثال رضا عطاران و حسن فتحی هم نمیتوانند در تلویزیون کار کنند. چرا؟
تهیه کننده فیلم های سینمایی «اشک سرما» و «سیب سرخ حوا» متذکر شد: اینکه یک عده آدم آمدند و میخواهند تنها خودشان و خودی های شان در تلویزیون کار کنند اتفاق تلخی است؛ این مسأله ناراحت کننده است که مدیران با خودی های شان کار می کنند و نمی گذارند کسانی که حرفه ای هستند در تلویزیون فعالیتی داشته باشند.
شریفی در خاتمه اظهاراتش افزود: مدیران در همه جا شعار جوانگرایی می دهند اما هیچ خبری از جوانگرایی وجود ندارد. آنها به جوانان اعتماد نمیکنند مگر آن که جوانان ژن خوب باشند و این بسیار حیف است. اگر دست از باندبازی برداشته شود و بگذارند جوانان باذوق و خوش قریحه وارد میدان تولید شوند قطعاً به نفع تلویزیون خواهد بود.
امیرحسین شریفی
ادعای یک رسانه اصولگرا⇐چقدر باید مردم ما بیچاره باشند که از دوران سریالهای رضا عطاران به عنوان دورانی طلایی رمضان یاد شود؟؟
|
سینماروزان: نزول تدریجی سطح کیفی سریالهایی که در ماه رمضان سالهای اخیر روی آنتن رفته کار را به جایی رسانده که در سال جاری بازپخش سریال رمضانی پانزده سال قبل رضا عطاران با عنوان “متهم گریخت” در شمار پربینندهترین محصولات رسانه ملی جای گرفت.
این روند با انتقاد روزنامه اصولگرای جوان مواجه شده که این نزول کیفی را زیر سوال برده است.
متن تحلیل جوان را بخوانید:
سردرگمی شاید بهترین واژه برای توصیف وضعیت سریالسازی در رسانه ملی و نیز سینمای خانگی باشد. اوضاع چند سال اخیر و خروجی آثاری که در این سالها ساخته شده نشان از همین گزاره دارد. این وضعیت در حالی رقم میخورد که امریکاییها با موقعشناسی و زمانسنجی و درک رو به رشد عرصه هنر و رسانه طی چند سال اخیر و همراه با رشد فضای مجازی و دسترسی آسانتر به این فضا و با وارد شدن به عصر واقعی ارتباطات و انفجار اطلاعات در عرصه سریالسازی طرحی نو درانداختهاند و یکی پس از دیگری آثاری دستکم به لحاظ محتوا همسو با فرهنگ خود، خوشساخت و تماشاگرپسند تولید میکنند و بازارهای صداو تصویر را همچنان در سیطره دارند و در این سو، اما بیتدبیری فرهنگی- هنری و سردرگمی مدیران حرف اول را میزند. تردید نباید کرد که اگر اوضاع همینطور پیش برود به تدریج به طور کامل قافیه را خواهیم باخت. امریکاییها با جادوی تصویر بیش از یک قرن است که برای خود تاریخ میسازند و سرگرم میکنند و پیام میدهند و مفاهیم و ارزشهای خود را ترویج میکنند و در این سو ما از درک بدیهیترین بایدها برای خروج از رکود فرهنگی عاجز ماندهایم. بسی مایه تأسف است که حتی برای دورهای زمانی، چون ماه مبارک رمضان که به طور سنتی در سالهای پیش قادر به جذب مخاطبانی بودیم که بین ماهواره و آنتن خودی، رسانه ملی را انتخاب میکردند نیز در حال باختن قافیه به دیگران هستیم. آش آنقدر شور شده که برخی برای جای خالی رضا عطارانی که صراحتاً عنوان کرده بود برای خنداندن تماشاگر حاضر است حتی شلوارش را پایین بکشد مرثیهسرایی میکنند. گویی این کمدین حالا دیگر در این مزرعه به نماد ماه رمضان تبدیل شده است چراکه برخی از آثار کمدی او در سالهای پیش در ضعف آثار درخور این ماه جزو پربینندهها بوده و او حالا به قلهای تبدیل شده که برخی مدیران حسرت سریالهای او را میکشند. چقدر باید مردم ما به ویژه قشر متدین بیچاره باشند که از دوران سریالهای رضا عطاران تلویحاً به عنوان دورانی طلایی یاد شود؟؟ همین وادادگیها سبب میشود تا محسن تنابندهها و رضا عطارانهایی که صرفاً پول و بیزنس را میشناسند، به جای اینکه مدیریت شوند هر چه پیش میرویم به طوری ملموس و البته غیررسمی دست به مدیریت محتوای آثارشان میزنند.
واقعاً چگونه میتوان از این شرایط یأسآور گذر کرد و از ظرفیتهای بسیار و مغفولی که وجود دارد برای رونق سریالسازی بهره برد. چه زمانی قرار است به جای آدمها و اشخاص و باندها اصالت به متن داده شود. کی قرار است نقش محوری فیلمنامه در سریالسازی نصبالعین قرار بگیرد و بخش قابل اعتنایی از بودجهها به سمت نویسندههایی برود که قابلیتها و نبوغ و نوآوری از خود بروز میدهند؟ چه زمانی قرار است مدیران و برنامهریزان به این بلوغ برسند که صرفاً پربیننده بودن کافی نیست و اگر پیام و مفهوم آثار در جهت ارتقای فرهنگ نباشد، موفقیتی حاصل نشده است. چه زمانی باید به این درک نائل شویم که در رقابت با ماهواره همه چیز را فدای جذب مخاطب به هر قیمت نکنیم.
حال، اما به نظر میرسد اگر تکانی به خود ندهیم قافیه را از دو سمت باختهایم چراکه آمارهای خود سازمان صداوسیما نشان میدهد سریالهای ماه رمضان در بهترین حالت ۴۰ درصد توان جذب مخاطب را داشتهاند. آیا وقتش نرسیده تا بزرگان و دلسوزان فرهنگی فکری به حال این رکود دامنگیر کنند و کلاه خود را قاضی کنند که کجای راه را اشتباه رفتهاند؟ آیا قرار است با همین دستفرمان ادامه بدهیم؟ با همان تهیهکنندهها و برنامهریزها و همان افکار و همان ایدهها، اگر آن رویهها جواب میداد، امروز در نقطهای بهتر از جایی که هم اکنون هستیم نایستاده بودیم؟
رسانه دانشگاه آزاد: مردم کرونا را شکست دادند ولی تلویزیون از کرونا شکست بدی خورد!!
|
سینماروزان: کیفیت محصولات تلویزیون در دوران درگیری ایران و ایرانی با کرونا کیفیتی انتقادبرانگیز بوده و درمجموع اتفاقی خارقالعاده برای افزودن بر کیفیت محصولات رسانه ملی در این دوران صورت نگرفته است.
روزنامه فرهیختگان وابسته به دانشگاه آزاد در تحلیلی بر برنامههای تلویزیون در دو ماه اخیر، از شکست تلویزیون گفته است.
متن گزارش فرهیختگان را بخوانید:
کرونا، عید، ماه رمضان؛ هرکدام از این پدیدهها بهتنهایی میتواند بستر مناسبی را برای تولیدات تصویری یا صوتی فراهم کند. حالا و در دو ماهه هر سه این وقایع با هم جمع شدند و صداوسیما را در وضعیت خاصی قرار دادند؛ ازطرفی آثاری که در مرحله تولید بودند، متوقف شدند و و ازسویی برنامههای روتین تلویزیون هم دچار تغییر شدند. مثل همیشه گزینه اول استفاده از آرشیو بود. سیل سریالهای قدیمی و محبوب روانه شبکههای مختلف ملی و استانی شد. برنامههای ترکیبی مانند عصر جدید و دورهمی تا جایی که جان داشتند، ادامه دادند و خندوانه اصلا وارد بازی نشد. آنها که برنامه ساختند متهم شدند به عدم رعایت بهداشت و مهم نبودن جان مردم برایشان و آنها که نساختند متهم شدند که سر بزنگاه، تلویزیون را تنها گذاشتند. اما واقعیت اصلی اینها نبود. رسانه در شرایط بحرانی دو وظیفه دارد؛ امیدبخشی و اطلاعرسانی. پخش متوالی و مکرر فیلمهای سینمایی داخلی و خارجی را یک ادمین فضای مجازی هم میتواند انجام دهد. نشاندن یک مجری روبهروی یک کارشناس پزشکی هم کار چندان سختی نیست. این را هم میتوان در برنامههای مدرسه حتی برگزار کرد. تلویزیون مدعی است که بیش از چهارهزار عنوان برنامه با موضوع کرونا در شبکههای استانی ساخته است.
بهفرض صحت و ضمن تشکر از این دوستان بابت زحماتشان، باید پرسید که این برنامهها چقدر مخاطب داشتهاند و تاثیراتشان چه بوده است؟ کدام برنامه بهطور خاص برای روزهای قرنطینه ساخته شد و جذابیت و اطلاعرسانی را با هم داشت؟ کدام برنامه آیینه تمامنمای مردم از طبقات مختلف بود؟ اینکه یک نفر بهعنوان مجری یا کارشناس مدام و مکررا از مردم بخواهد که در خانه بمانند، نهایت وظیفه و خلاقیت یک رسانه است؟ ساختن برنامههایی شبیه به «خونهمونی» به چه میزان بودجه و چقدر خلاقیت نیاز داشت؟ سالهاست که کارشناسان رسانه به تلویزیون هشدار میدهند از تکیه بر تکستارهها پرهیز کند. اتکای بیش از حد به یک سریال یا یک هنرمند در چنین وضعیتی اثرات سوء خودش را نشان میدهد. تهیه برنامهها در لحظههای آخر هم آفت دیگری است که بهعنوان یک نقص از آن یاد میشود. امسال هر دوی این ایرادها بهوضوح خودنمایی کردهاند. سالها بعد اگر تلویزیون به عملکردش در ماه رمضان نگاه کند، آیا میتواند از آن دفاع کند؟ برنامههای ماه مبارک رمضان از مردم با صدای بلند درخواست میکند که هم در خانه نمانید و هم تلویزیون نگاه نکنید. احتمالا پس از ماه مبارک، آماری از طرف روابط عمومی صداوسیما منتشر میشود که تعداد بینندگان فلانقدر بود و فلانعدد، اما شما که این گزارش را میخوانید، میتوانید قضاوت کنید که سریالها و برنامههای امسال ماه رمضان چقدر جذاب بودهاند.
برای یافتن ویژهبرنامههای ترکیبی دوران کرونا دقایق زیادی را جستوجو کردم و نتایجی بیش از دو سه مورد نیافتم؛ برنامههایی شبیه به خونهمونی که هم مسابقهای و هیجانی باشد و هم مرتبط با روزهای کرونایی. بدیهی است این استناد بهمعنی آن نیست که برنامه خونهمونی نمونه متعالی برنامههای ترکیبی است و صرفا بهعنوان شاهد مثال معرفی میشود. در ابتدای ورود کرونا برنامهای باعنوان «به توان ما» با اجرای جواد خیابانی هم از شبکه سه روی آنتن رفت که پس از پخش چند برنامه و ایجاد حاشیه مهمان 30 میلیون تومانی به کار خودش پایان داد. حجم بالای تولید و پخش برنامههای شبهماهعسلی در شبکههای مختلف تلویزیون در ماه مهمانی خدا و نشستن پای رنجهای بدون امید بعضی از مردم، جز اشک ریختن و تضعیف روحیه ملت کرونازده چه سود دیگری دارد؟ بیش از دودهه است که مدیران و عقلای رسانه و دین به این نتیجه رسیدهاند ماه رمضان قرار نیست صرفا ماه غموغصه باشد و اساسا ماه شادی و جشن است. امسال و دقیقا در شرایط کرونایی چه تغییری در نگاه مدیریتی تلویزیون ایجاد شده است که در اکثر سریالها و برنامههای مختلف، غصه و ناله تزریق میشود و بذر ناامیدی میکارند؟
از سوی دیگر تلویزیون مدعی است کرونا برنامههایش را بههم ریخته است و اگر کرونا نبود چه میکرد و چه و چه. البته برای سنجش ادعای تلویزیون کافی است به برنامهها و سریالهای دو سال 98 و 97 نگاهی بیندازیم. تکیه بر تکسریالها و تکبرنامهها که صرفا تفریحی بودند و وقت پرکن و نبود یک استراتژی مشخص در طول فصل یا سال از ویژگیهای صداوسیما در دوران پیشاکرونا بود.
«متوقف شدن پروژهها خواست دشمن است.» این جمله را نقل به مضمون جناب علی عسگری، رئیس سازمان صداوسیما گفته است. با این پیشفرض، احتمالا بسیاری از سریالها تا 26 اسفند تصویربرداری داشتند و حتی در ماه مبارک هم مشغول ضبط هستند. تهیهکنندگان اطمینان دادهاند که با رعایت پروتکلهای بهداشتی به کارشان ادامه میدهند و عوامل هم ظاهرا مشکلی با این شیوه ندارند، اما خبرهایی که بهطور رسمی منتشر شده، نشان میدهد سریالهای «سلمان فارسی» به کارگردانی داود میرباقری، «بوم و بانو» به کارگردانی سعید سلطانی و «جشن سربرون» ساخته مجتبی راعی یا ساختشان را ازسر گرفتهاند یا بعد از ماه مبارک رمضان آن را پی میگیرند. «عصر جدید» و «دورهمی» هم قرار است با رعایت پروتکلهای بهداشتی و شکلی تازه ضبط و پخش شوند و این یعنی بازگشت به تاکتیکی که بهطور مقطعی جواب میدهد. بازهم خبری از یک برنامه جامع و مدون نیست. تکرار میکنیم که این روش شکستخورده است، چند مجری یا بازیگر دیگر باید از کشور بروند یا با گرفتن موضعی سیاسی در بزنگاهها دست تلویزیون را خالی بگذارند تا مدیرانش به فکر چاره باشند؟ چند بازیگر یا مجری مشهور باید رقمهایشان را هرسال و غیرمنطقی بیشتر کنند تا صدای زنگ خطر به گوش مدیران تلویزیون برسد؟
واقعیت مشخص این است که اگر بخش بزرگی از مردم کرونا را شکست دادند، اما تلویزیون در این دو ماه و بهطور اخص در ماه مبارک رمضان از کرونا شکست بدی خورد. اقبال مردم به «ویاودی»ها و شبکه نمایش خانگی و بازگشت مردم و مدیران به تکراریهای جذاب، موید همین نکته است. وقتی تعداد شبکهها بدون دلیل زیاد میشود پس باید خوراک آنها هم تامین شود. اگر اندازه کیفیت را برای سازمان صداوسیما مثلا 50 در نظر بگیریم آنوقت متوجه میشویم که چرا کیفیت بعضی شبکهها اینقدر پایین است. مردمی که خودشان و زندگیشان را از قاب تلویزیون تماشا نکنند، آن را پس میزنند و سراغ رسانههای دیگر میروند. رسانه عرصه جبر و بگیر و ببند نیست. شاید مدتی بتوان با ارائه آمار روزگار را گذراند، اما واقعیت بزرگتر از هر آماری است.
انتقادات ابوالحسن داوودی از تلویزیون ⇐انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره ميشود و نه مسئول يك رسانه بزرگ ملي!/آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما ميخواهد مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه این گونه نیست!!
|
سینماروزان: ابوالحسن داوودی کارگردان سینما با انتقاد از نحوه مدیریت در رسانه ملی گفت: شرایط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف ميكند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانمكاريها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط يك مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره ميشود و نه مسوول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.
ابوالحسن داوودي تنها به عنوان يك بيننده اين نظرات را ندارد بلكه به عنوان كسي كه خود را فرزند اين رسانه ميداند و از سالها قبل از انقلاب (سال 52) غالب امورات زندگي و كار حرفهاياش تا دو دهه بعد از انقلاب از طريق فعاليت در همين رسانه ملي گذشته و بدون هيچ جانبگيري سياسي بر له يا عليه هر تفكري نظراتش را اینچنین به اعتماد گفت: شرايط كنوني حاصل و ادامه همان تفكرات انحصارگرايانه و بدون رقابت گذشته است كه تا به امروز در جريان بوده و حالا ديگر با انقلاب رسانهاي و رشد و گسترش فضاي مجازي كاملا و به شكل وحشتناكي قافيه را به آن باخته است.
داوودی ادامه داد: امروز وضعيت حادتر شده و حتي ميتوانيم بگوييم شرايط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف ميكند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانمكاريها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره ميشود و نه مسئول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.
اين كارگردان ادامه داد: آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما ميخواهد مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه همه ميدانيم اين گونه نيست و اي كاش مديران اين مجموعه عريض و طويل بدانند كه در تمام اين سالها فرصتهاي بزرگي را براي آشتي ملي با اكثريت مردم از دست دادهاند.
داوودی افزود: شرايط نفسگير و طاقتفرساي شيوع بيماري كرونا فرصتي طلايي بود براي مديران رسانه كه با همهجانبهنگري و برنامهريزي و استراتژي مطلوب به سادگي بتوانند در بين مردم اعتماد به وجود بياورند ولی این اتفاق نیفتاد. همه اين نكات و حواشي در كنار برخوردهاي سياسي، حاصل نظرسنجيهاي مغلوطي است كه به تصميمگيران اين رسانه آدرس غلط ميدهند.
کارگردان “سفر جادویی” و “تقاطع” تاکید کرد: فكر ميكنم مديران سازمان بالاخره بايد بپذيرند كه غالب مردم تنها بيننده چند برنامه تبليغاتي آنها نيستند و اگر در راه جلب اعتماد كل جامعه و نه گروهي قليل، به شكلي جدي نكوشند، جامعه واقعيتها رادر فضاي بيانتهاي همهچيگوي مجازي و البته گاهي مسموم، جستوجو خواهند كرد. تلويزيون براي بقا در ذهن اكثريت جامعه ايران راهي ندارد جز این كه به عنوان رسانه همهجانگر نظرات مختلف را در برنامهسازي مدنظر جدي قرار دهد.
ابتلای عوامل یک سریال در حال تولید به کرونا!!؟؟⇒کارگروه مدیریت کرونا ادعا کرد
|
سینماروزان: هرچقدر هم که فرمانده مدیریت کرونا و کارگروه مدیریت کرونا در سینما و تلویزیون از لزوم تعطیلی پروژههای درحال تولید بگویند ولی نه مدیران ارشاد و نه روسای تلویزیون، حکمی ضربتی برای تعطیلی پروژههای در حال تولید نمیدهند و کار به جایی رسیده که کارگروه مدیریت کرونای خانه سینما به ادعایی درباره ابتلای عوامل یک سریال در حال تولید به کرونا پرداخته است.
متن اطلاعیه کارگروه مدیریت کرونای خانه سینما که ناظر بر این ادعا است را بخوانید:
متأسفانه به رغم اقدامات فردی و اجتماعی بسیاری از هممیهنانمان، انتشار ویروس کرونا همچنان در ابعادی گستردهتر و روزافزون ادامه دارد و بسیج امکانات و زحمات و فداکاریهای شبانهروزی کارکنان مراکز درمانی به قدر کافی حریف این بیماری مهلک نشده است.
چارهای نیست جز رعایت جدیِ نکاتی که در سطح ملی و جهانی توصیه میشود؛ از جمله، پرهیز از تجمع در محیطها و شرایطی که مستعد انتقال این ویروس هستند.
پیش از این نیز مصرانه درخواست کردهبودیم تا با توقف تمامی پروژههای سینمایی و سریالهای تلویزیونی از خطر ابتلای همکارانمان و به تبع آن، خانوادههایشان و افراد دیگر به این بیمار ی بکاهیم.
برخلاف این ادعا که مراقبتهای ویژهٔ بهداشتی و اقدامات معمول، تضمینی برای رفع این خطر است و میتوان محیط های فیلمسازی و تولید سریال را تحت کنترل داشت، معتقدیم هشدارهای جناب آقای دکتر زالی، فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در تهران، مبنی بر خطرناک بودن چنین شرایط و محیطهایی، کاملاً بهجا، ضروری و لازمالاجراست.
ضمن اظهار نگرانی دوباره از خطر انتشار این بیماری در میان همکاران حاضر در پروژههای متعددی که همچنان به کار خود ادامه میدهند، به منظور آگاهی افکار عمومی، خود را موظف دانستیم نمونههایی از بروز این بیماری و احتمال شیوع آن در میان اهالی شاغل در این عرصه را به صورت مستند گزارش کنیم. با این امید که شاهد موارد حادتری نباشیم که حاصلش افسوس و دریغ باشد و بس.
«گزارش اول» در جریان تولید یک سریال تلویزیونی، یکی از اعضای گروه که موظف بود هر روز در صحنه حاضر باشد از تاریخ ۷ اسفند احساس بیماری میکند. پس از مراجعه به پزشک و تشخیص مشکلات گوارشی ناشی از یک نوع ویروس، تحت درمان قرار میگیرد و از این به بعد یک روز در میان به محل فیلمبرداری میرود. ۱۴ اسفند بیماری شدت میگیرد و ناگزیر از استراحت در خانه میشود. ۱۶ اسفندبه دلیل سرفههای شدید دوباره به بیمارستان مراجعه میکند و پس از انجام سیتیاسکن ریه و اعلام ابتلا به بیماری کرونا بستری میشود. پس از دو روز به خانه منتقل میشود و در قرنطینهٔ خانگی درمان ادامه مییابد. تهیهکننده همزمان با بستری شدن او در بیمارستان از بیماری او مطلع میشود. فیلمبرداری بدون وقفه ادامه پیدا میکند، درعین حال ضدعفونی کردن لوکیشن ومعاینهٔ روزانهٔ افراد نیز انجام میگردد که گویا محدود است به سنجش حرارت بدن و بررسی نشانههای بالینی. با توجه به اینکه ویروس کرونا در صورت انتقال ممکن است تا حدود دو هفته به صورت نهان در بدن افراد باقی بماند و سپس آشکار شود، این احتمال وجود دارد که به رغم اقداماتِ مراقبتی، بیماری کرونا از طریق همکاری که قبلاً مبتلا به بیماری شده است و یا حتی از سوی افراد دیگری خارج از گروه، برخی از عوامل را گرفتار سازد.
در این گزارش به درخواست همکاری که شرح مختصر ابتلایش به بیماری کرونا داده شد نام او و سریالی که در تولید آن حضور داشت ذکر نشده است. اسناد و مدارک مرتبط با این گزارش در ستاد موجود است و در صورت لزوم منتشر خواهد شد.
شواهد رسانه اصلاحطلب بر تناقضات کرونایی تلویزیون⇐مردم را به خانه ماندن دعوت میکند ولی روزانه چندین بار رپورتاژ خرید از فروشگاهی را پخش میکند که تخفیفهای خوبی دارد!!!/مردم را به خانه ماندن دعوت میکند ولی مثل خيلي از مناسبتهاي عادی ديگر بیشتر به پخش آثار تکراری اقدام ميكند!!/مردم را به خانه ماندن دعوت میکند ولی “دورهمی” را با انبوه جمعیتی ضبط میکند که نه با فاصله بلکه شانه به شانه نشستهاند!!!
|
سینماروزان: همزمان با شیوع کرونا در ایران شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیون بهطور مدام به مردم تاکید کردهاند که جز در مواقع ضروری و آن هم به صورت محافظتشده از خانه خارج نشوند ولی در عین حال این توصیه، تناقضاتی هم داشته که رسانه اصلاحطلب “اعتماد” آنها را برشمرده است.
متن شواهد “اعتماد” بر تناقضات کرونایی تلویزیون را بخوانید:
صداوسيما همين لحظه ميتواند آمار دهد كه روزانه دهها ساعت برنامهسازي درباره اطلاعرساني و خبررساني نسبت به ويروس كرونا داشته است؛ از بخشهاي مختلف خبري و گزارشهاي متعدد گرفته تا برنامههاي خانوادگي، پزشكي، صبحگاهي، شبانگاهي و حتي علمي و… كه هر روز به نوعي به ويروس كرونا ميپردازند، اما چرا هنوز جاده شمال شلوغترين مسير جادهاي است يا چرا هنوز مردم در خيابانها و فروشگاهها به شدت در حال خريد و تردد هستند. چرا عمق فاجعه صرفا براي درصد كمي از مردم كه آنها هم حتي ممكن است اخبار را از شبكههاي مجازي دريافت كنند بيشتر آشكار شده است؟ با سه نمونه از نحوه عملكرد صداوسيما درباره ويروس كرونا ميتوان گفت كه چرا سياستگذاري صداوسيما در اين باره نافذ و موثر واقع نميشود!
1-اولين و مهمترين ويژگي ويروس كرونا قدرت شيوع آن است. اين روزها همه پزشكان و مشاوران حوزه بهداشت در ايران و جهان مردم را به ماندن در منازل خود توصيه ميكنند. خود تلويزيون هم بارها در برنامهها اعلام ميكند كه مردم از منازل خود تا حد امكان و جز به ضرورت خارج نشوند. اما درست در كنار همه اينها يك برنامه رپرتاژي در تلويزيون كه تقريبا بهطور شبانه چند دقيقهاي روي آنتن است مردم را به خريد رفتن از يك فروشگاه تشويق ميكند، چراكه جنسهاي آن تخفيفهاي خوبي براي مردم دارد.
مجري اين برنامه در يكي از قسمتها در حالي كه همان ابتدا مردم را از رفتن به سفر پرهيز ميدارد درست دقايقي بعد آنها را به خريد از فروشگاه مورد نظر تشويق ميكند و گويي منافع صداوسيما در اينجا نسبت به منافع مردمي به گونهاي ارجحيت پيدا ميكند كه همه توصيههاي قبلي را كنار ميزند. مخاطب هم با ديدن اين برنامه به راحتي همه توصيههاي مربوطه نسبت به خروج از منزل و قرنطينه را به فراموشي ميسپارد و ميبيند كه چطور شهروندان با در نظر گرفتن مراتب بهداشتي كه اينجا بيشتر ميتواند ويتريني به نظر برسد وارد فروشگاه شده و خريد ميكنند. بحث «تعارض منافع» يكي از همان نقاط كوري است كه به راحتي ميتواند پشتوانه يك حركت جمعي و سياستگذاريهاي رسانهاي را بر باد دهد و اينجا تعارض منافع عمومي مردم با منافع صداوسيما مانع از اين نشده است كه اين سازمان كلان حداقل در اين چند روز كه كشور با بحران كرونا مواجه است و تنها در شهر تهران بيش از هزار نفر مبتلا شدهاند از منافع مادي خود چشمپوشي كند.
2-از اولين اقدامات تلويزيون براي حضور مردم در خانهها و توجه به قرنطينههاي خانگي اعلام پخش چند سريال تلويزيوني از شبكههاي مختلف سيما بود؛ سريالهاي مرد «هزار چهره»، «خانه به دوش»، بازپخش «خندوانه» و پخش فيلمهاي سينمايي، مهمترين آثار در نظر گرفته شده براي اين ايام تا پايان سال بود كه سريالها به دهه 80 و عمده آثار جزو تكراريهاي 10 بار بازپخش شده تلويزيون در شبكههاي مختلف بودهاند. اين رويكرد چه با هدف ماندن مردم در منازل و چه با هدف روحيهبخشي و سرگرميسازي صورت گرفته باشد، نتوانست در اين مدت به خروجي مناسبي برسد. از اساس هم نشان داد تلويزيون با پخش تكراريهايي كه بارها سراغ آنها رفته است ماجرا را نه تنها جدي نگرفته، بلكه مثل خيلي از مناسبتهاي ديگر كه به پخش فيلم و سريال اقدام ميكند سياستي عادي در زماني عادي است.
3- گفتهاند كه «دوصد گفته چون نيم كردار نيست» حالا هر قدر هم كه تلويزيون در برنامههاي مختلف به مردم بگويد از اجتماعات بپرهيزيد، فاصله يك و نيم تا دو متري را حفظ كنيد، هر يك نفر ناقل كرونا ميتواند تا 11 نفر را مبتلا كند و چه و چه… وقتي خود تلويزيون در برنامهاي مثل «دورهمي» حداقلهايي مثل فاصله و كمتر كردن جمعيت را رعايت نكند مخاطب هم اين توصيهها را جدي نميگيرد. صد البته كه ضبط «دورهمي» كه يكي از برنامههاي پرطرفدار است، اقدام خوبي در روزهاي بيمحتوايي سيماست و قطعا همه ويديوي پشت صحنه برنامه در ضدعفوني كردن استوديو را ديدهاند اما براي راحت شدن خيالشان همين كافي بود؟ آيا بهتر نبود به جاي نشاندن مردم يك صندلي در ميان فاصله بيشتري ميان افراد حفظ ميشد؟ يا از ورود برخي ميانسالان به برنامه جلوگيري ميشد؟ يا قوانيني براي استفاده اجباري همگان از دستكش لحاظ ميشد؟ اتفاقاتي كه باعث شود زنجيره انتقال بيماري كرونا در يك اجتماع مردمي به صفر برسد!
همه اين موارد نشان ميدهد تلويزيون در جدي گرفتن اپيدمي كرونا كه اين روزها در همه جهان همهگير شده است، متناقض عمل ميكند! تناقضي كه خروجي آن مانع خواهد شد مخاطب هم جدياش بگيرد و گويي بيشتر از اينكه مخاطب بايد كرونا را جدي بگيرد اين خود تلويزيون است كه بايد اين ويروس منتشر شده در جهان را جدي بگيرد.
ابوالفضل جلیلی مدعی شد⇐ دستور آمده که ما را به تلویزیون راه ندهند!
|
سینماروزان: من خودم را زاده تلویزیون میدانم و از تلویزیون کمک گرفته و بالا آمدهام ولی اخیرا که میخواستم وارد سازمان شوم، مرا راه ندادند! جالب است که در کانال آرته فرانسه همیشه به روی ما باز است و مدیرش با روی باز برخورد میکند ولی تلویزیون خودمان، ما را راه نمیدهد!!!
ابوالفضل جلیلی کارگردان با اعلام مطلب فوق به “جوان” گفت: شخصا همه مدیاها از تلویزیون تا سینما و رادیو و فضای مجازی را مکمل هم میبینم و خیلی دوست دارم رشد تلویزیون خودمان را ببینم ولی چه کنم که جایی برای ما در تلویزیون نیست.
جلیلی ادامه داد: من به عنوان فیلمساز هر جای دنیا میروم با احترام با من برخورد میشود و آنها با احترام مرا به تلویزیون خودشان دعوت میکنند. مثلا همین تلویزیون فرانسه رییس کانال “آرته” هر وقت من بخواهم به من وقت ملاقات میدهد و همیشه بدرقه هم میکند اما من چند روز پیش که به تلویزیون خودمان رفتم، دیدم کارتم عمل نمی کند، وقتی جویا شدم به من گفتند دستور دادهاند که شما بازنشسته ها را راه ندهند!
کارگردان “معکوس” و “حافظ” افزود: ابدا با جوانگرایی مخالفتی ندارم و اتفاقا فکر میکنم با بازنشستگی اجباری چسبیدهگان به کرسیهای ریاست، هم صندلیها نفس میکشد و هم فضایی فراهم میشود برای تجربهاندوزی جوانترها ولی در حیطه تولید بد نیست از تجربیات کارکشتهها استفاده شود.
جلیلی با اشاره به کیفیت پایین اغلب فیلمنامههایی که برای مشاوره بهش ارجاع میشود تاکید کرد: روزی یک تهیه کننده فرانسوی به من گفت مشکل جوانهای فیلمساز ایرانی این است که تا فکری به ذهنشان میآید بلافاصله آن را فیلم میکنند یعنی بر روی آن زمان نمیگذارند و روی آن کار نمیکنند تا تبدیل به احسن شود. هرچند من به آن تهیهکننده فرانسوی گفتم تا بروند و زمان بر آن بگذارند و روی آن فکر کنند، قوانین عوض میشود و آن فیلمنامه دیگر فیلم نامه نیست و باید بیندازند دور ولی واقعیت این است که عجله بیمورد جوانترها در رسیدن به مقصود، پاشنه آشیل آنهاست.
کارگردان “دان” و “رقص خاک” ادامه داد: اغلب جوانان فکر میکنند استعدادهایشان به کار گرفته نشده و مثلا اگر فیلم بسازند یا بازیگر شوند، میترکانند درصورتی که هیچ کار هنری بدون داشتن اندیشه قوی جواب نمیدهد. مساله جوانان نباید مشهور شدن باشد بلکه باید مسیر موردعلاقه خویش را پیدا کرده و بکوشند در همان مسیر به موفقیت برسند.
ابوالفضل جلیلی با مخاطب قرار دادن مدیران فرهنگی گفت: همه هنر مدیران باید این باشد که استعدادهای واقعی را پروبال دهند نه اینکه خواهرزادهشان را بکنند معاون خود و فرزندشان را تحمیل کنند به هیات مدیره. اگر به جوانان فضای کار ندهیم بذر کینه را در دل آنها کاشتهایم و این بذر هم هرچه به بار آورد، به نفع فرهنگ نخواهد بود.
توصیههای کارگردان “بانوی سردار” به مدیران رسانه ملی⇐صداوسیما هرچه سریعتر بودجهاش را از دولت جدا کند!/ وقتی هزینهها بالاست چه اشکالی دارد که شبکهها را ادغام کنید!
|
سینماروزان: توسعه کمی شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون بدون آن که خوراکی مطلوب، متنوع و تازه برایشان تدارک دیده شود شرایطی فراهم آورده که مخاطبان حس کنند بسیاری از این شبکهها بیش از آن که به فکر جلب تماشاگر باشند بهدنبال پر کردن آنتن برای توجیه دریافتی ماهانه خویش هستند.
پرویز شیخ طادی کارگردانی که اخیرا سریال «بانوی سردار» را ساخته با اشاره به این مشکل به “ایسنا” میگوید: تلویزیون در دهههایی که کشور به لحاظ مالی در شرایط خوبی بود، شروع به ایجاد شبکههای متنوع کرد و این شبکهها کارمند و تشکیلات، نیرو و مدیر پیدا کردند و وظایفی هم برایشان تعیین شد. شبکهها ساعات پخش و اهدافشان هم مشخص شد و این روند ادامه پیدا کرد. حالا وضعیت ارزی کشور مثل سابق نیست و شرایط مالی خوبی ندارد اما تعداد شبکهها ثابت مانده است؛ وظایف و شرح وظایفشان همچنان هست و پابرجاست. شبکهها مدیر دارند نیروی انسانی دارند. تولید دارند و باید پخش کنند و از سویی باید رقابت هم داشته باشند. این اتفاق مدیران شبکهها را مجبور میکند که به هر قیمتی آنتنشان را پر کنند. به همین دلیل مرتب این مجموعهها و آثار را پخش میکنند.
شیخ طادی ادامه میدهد: به ترتیب در شبکههای مختلف این آثار مرور میشوند. کلیپ میسازند، موسیقی فیلم درمیآورند، به بهانههای مختلف و به ترفندهای مختلف این مجموعهها را میچلانند. برای اینکه شبکهها سرپا بمانند و رقابت جریان داشته باشد. در حالی که برخی شبکهها را باید جمع یا تجمیع و ادغام کنند، هیچ اشکالی هم ندارد. وقتی هزینهها بالاست چیزی برای تولید وجود ندارد چه اشکالی دارد برخی شبکهها را یکی و ادغام کنند تا به این میزان محصولاتشان را تکرار نکنند. از آن طرف هم خساراتی که به محصولات وارد میشود به این شکل است که به عنوان مثال مجموعه «مختارنامه» به قدری پخش شده است که برای مخاطب غیرقابل تحمل شده است و حتی برخی میگویند که ما چرا اینقدر باید سریال عربی ببینیم. پس بزرگان کشور خودمان کجایند؟ دانشمندان بزرگی که هم در طب و هم در نجوم سرآمد بودند، کجای این آثار هستند؟ بروز این موارد نشأت گرفته از تکرار آثار است. وقتی کاری مدام تکرار میشود، آن هم در زمان درگیری پایتختهای جهان اسلام، مشکلساز میشود و این یعنی ابتذال.
وی در ادامه درباره پیشنهادش به تلویزیون برای پیشگیری از اتفاقاتی از این دست، اظهار میکند: تلویزیون ابتدا باید بودجهاش را از دولت جدا کند. دولتها همواره با تلویزیون زاویه داشتهاند. به دلیل اینکه باید ملی باشد به همین دلیل همیشه مقابل دولتهاست و اشتباهات دولت را مدام میگوید. به همین دلیل معمولا دولتها از تلویزیون عصبانی هستند. این عصبانیت باعث میشود در بودجهای که به تلویزیون اختصاص پیدا میکند تاخیر ایجاد کند. بودجهی تلویزیون دست قوهی مجریه است، یعنی افکار رسانه ملی و بار هدایت آن خود به خود به دست قوه مجریه خواهد بود. سالها پیش اقدامی را هم به مجلس بردیم و هم به ریاست وقت آقای ضرغامی مطرح کردیم که چگونه بودجهی صدا و سیما را مستقل کنیم. طرحهای اقتصادی که سازمان به راحتی میتوانست اقدام کند و حتی دولت بودجهاش را قطع کند. بدون اینکه حتی بخواهد تبلیغ برود، تلویزیون به راحتی میتواند بودجهاش را مستقل کند و هیچ راهی غیر از این ندارد؛ چرا که همیشه دست مستمندی و گداییاش به سمت دولت دراز بوده است به همین دلیل باید مدارا کند. مجبور است شبکههایش را با برنامههای لوس و در عین حال کپی، پر کند و هیچ هویت ملی نداشته باشد و تن به هر چیزی دهد.
شیخطادی تصریح میکند: وقتی مجموعه تلویزیون و استانهایش فقیر میشوند، هیچ فرقی با یک آدم فقیر در گوشهی خیابان ندارد که ایمانش را از دست میدهد. تلویزیون کم ایمان با بنیه ضعیف داریم که به لحاظ مذهبی هیچ آوردهای ندارد و تعطیل است. هیچ سریال درست و درمانی که مخاطب از آن لذت ببرد و حتی تاثیرگذار باشد، نمیبینیم. برای اینکه فقیر نباشد، روی پای خوش بایستد و سربلند باشد باید بودجه و معاشش را خودش به دست بگیرد. پیشنهاد من این است که تلویزیون هر چه سریعتر معاشش را خودش به دست بگیرد.
این کارگردان سپس درباره آثاری که با این اقدام تلویزیون هدر میشوند، اظهار میکند: ابتذال همیشه باعث ضربه زدن و سوختن میشود و آسیب جدی به سلیقه مخاطب وارد میکند و مدتی جامعه آن را طرد میکند. وقتی تلویزیون شروع به پخش آثاری چون «مختارنامه»، آثار قدیمی و کهنه و حتی به مرور آثار کهنه کشورهای مختلف تحت عناوین مختلف اقدام میکند، نشان از فقر اوست که گوشهی خیابان افتاده است و هر کسی به آن یک ریال میدهد.