سینماروزان: سینما هم این روزها به قابهای شبکه نمایش خانگی پناه برده، همانطور که اسطورهها ناچارند در ویترین یک مغازه پرفروش بنشینند که تفاوتشان با معمولیها به چشم بیایند و نوستالژیها هم باید توی پستهای اینستاگرام وایرال شوند تا نوستالژیک بودنشان را اثبات کنند!
بعد از کرونا، تعطیلی سالنهای سینما، بسیاری از دوستدارانشان را به هراس انداخت که نکند مردم این محل تجربه لذت جمعی را فراموش کنند و به صفحات تلویزیونهایشان هرچند کوچکتر و تنهاتر است، عادت کنند؟! هراسها چندان هم بیراه نبود. کرونا نهتنها آدمها را منزویتر کرد، بلکه شیرینی خندیدن و گریستن و ترسیدن در جمع تماشاگران را هم از یادشان برد؛ آنها کلوزآپهایی را که غم چشمهای یک کابوی فداکار و مردمدار و تنها را چندین برابر بزرگتر میکرد تا هرگز چهره یک قهرمان از یادمان نرود، بهراحتی لمدادن یکگوشه مبل خانه ترجیح دادند، حتی اگر تقارن یک قطره اشک گوشه چشم قهرمانهایش با لبخند نرمشان دیگر آن قدر به چشمشان نیاید.
سینما تنها ماند! بهاندازه مارشال کین ماجرای نیمروز؛ شاید تقصیر VODها بود شاید هم تقصیر کرونا، شاید شرایط اقتصادی سینما را از صرفه انداخت یا شاید خیلی سادهتر از همه دیگر حوصلهای برای دو ساعت پففیل خوردن پای فیلمهایی که پر از اندوه بودند نمانده بود. بههرحال سینما تنها شد.
حالا قصه به نقطهای رسیده بود که قصهخوانهای قهار میدانستند بالاخره دستی بر میآید و دستگیر سینما میشود. همان نقطهای که کودکانی را میطلبید که در کودکی چشمهایشان از جادوی پرده پر شده بود و حالا در جوانی و بزرگسالی شعف سینما را در هر چیزی جستوجو میکردند، آن را بزرگ میداشتند و دلشان میخواست این قهرمان فراموششده ازکارافتاده عزلتگزیده را کنج خانهای گیر بیاورند و آن قدر از خاطره شورانگیزشان برایش بگویند تا دست از غم و انزوا بردارد و باز به میدان بیاید.
رابطه سینما و نمایش خانگی، یکجورهایی یکجاهایی شبیه به این شد! شبیه به رابطهای که برخلاف بقیه آثار، فقط روی حساب و کتاب دخل و خرج شکل نمیگیرد بلکه دوست داری بگویی اگر خرجش کردیم و نگرفت هم فدای سرش! بیا سینما را تنها نگذاریم. بیا سینما را به خاطره و نوستالژی نکاهیم! بیا بگوییم پرده بزرگ زنده است چون هیچ صفحه نمایشی نمیتواند کار پرده نورانی در اتاق تاریک را بکند. لااقل هیچ تماشای تکنفرهای نیست که جای خالی ۳۰۰ نفر آدم با چشمهای مشتاق و دهانهای باز را پر کند.
برنامههای نقد سینما، شاید از این جهت از حالوهوای پر جدال و جنجالبرانگیز یک دهه پیش فاصله گرفتند و تبدیل به واگویه ناگفتهها شدند. فقط همین مقایسه فاصلهای که کاراکتر فریدون جیرانی در فصل اول «هفت» تلویزیون با «35میلیمتری» فیلیمو گرفته، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. سینما هنوز قهرمان است اما دیگر نای کتکخوردن ندارد.
آیا این بد است بگوییم سینما زمین خورده و نیاز به فضای تازهای برای بلند شدن دارد؟ خب حتی اگر نگوییم، چه سانسورش کنیم یا احترامش را نگه داریم اما رابطه سینما و نمایش خانگی بالاخره جز این هم نیست. رابطهشان از وقتی این شکلی شد که اول دعوا راه انداختند و سینما، تسلط مردانهاش را بر خانواده تولیدات تصویری در خطر میدید اما روزگار که به او سخت گرفت کوتاه آمد و آن قدر در برابر نمایش خانگی نرم شد که راضی شود به «اکران آنلاین».
بالاخره اگر رئالیست باشیم باید این واقعیت را هرچند تلخ بگوییم که سینما واقعاً کوتاه آمد تا حذف نشود.
بد هم نشد! حالا دستکم هنوز کنجی هست که یادآوری کند، سینما آن قدر مهم هست که لیاقت سوژه شدن را داشته باشد، لیاقت بحث و گفتوگو! و در این مسیر نمایش خانگی، سینما را تنها نگذاشت و به واسطه این برنامه، به اندازه ۳۵ میلیمتر جا باز کرد تا سینما، اگر از اسب افتاد لااقل از اصل نیفتد و اسطوره جهان تصویر بماند.
اصرار چندانی برای بیشتر شدن قیمت بلیت سینما نداریم!/آنچه که مردم در موبایل خود میبینند از آنچه که در سینما میبینند بسیار جلوتر است/به زودی فیلمی اکران میشود که رکورد «فسیل» را میشکند!!/دولت رییسی حامی پلتفرمها بود/محمد مخبر و مدیران ارشاد و سینمای دولت سیزدهم از پلتفرمهای خصوصی، حمایت کردند/ پلتفرمهای اصلی، آمار مخاطبان جم را کاهش دادند!/مردم خواستار سرگرمی سالم و بدون سیاسیکاری هستند/ترکیه هیچی نیست!/آنها عقبه سینما و سریالسازی ما را ندارند/ما خیلی از آنها به لحاظ شعور، شناخت، قصه و… جلوتر هستیم!/نیروهای فنی خبرهای داریم که از کشورهای خارجی پیشنهاد دارند!/پلتفرمها کمک نمیخواهند! فقط اذیتشان نکنید تا ببینید چگونه بازار منطقه را در دست میگیرند
|
سینماروزان: در نهمین قسمت برنامه تصویری «سیوپنج میلیمتری» علی سرتیپی تهیهکننده سینما مهمان فریدون جیرانی بود.
علی سرتیپی تهیهکننده سینما در ابتدای اظهاراتش درباره حواشی پیش آمده برای سریال «داریوش» گفت: ما هم نمیدانیم که داستان چیست، به ما اطلاع دادند که مشکلی به وجود آمده، در صورتیکه نه ساترا با این سریال مشکل داشت و نه ما هیچ مشکلی داشتیم. هیچ صحبتی با ما نشده بود و خودمان در فضای مجازی و در اخبار شنیدیم که مشکلی پیش آمده چراکه در سکانس مربوطه رقصی وجود ندارد و فقط ادا در آوردن است. صحبتهایی شده و حرفهایی زدهایم که انشاالله مشکل حل شود.
سرتیپی تصریح کرد: این اخبار باعث میشود که یک سری رسانههای بیگانه از موضوع سوءاستفاده کنند.
سرتیپی درباره انجمن وی.او.دی و رسانه ایران اظهار کرد: این انجمن تقریباً یک یا دو سال پس از شروع فعالیت وی.او.دیها تشکیل شد که ما حدوداً 40 عضو داریم و این انجمن صد در صد خصوصی است از هر سه پلتفرم مهم فیلیمو، نماوا و فیلمنت در این انجمن عضو هستند و عضو شورای مرکز هم هستند و در انتخابات مجمع عمومی و هیئت مدیره بنده به عنوان رئیس انتخاب شدم و محمدمهدی عسگرپور هم به عنوان دبیر کنار ما حضور دارند و به ما کمک میکنند. ایشان در دو سال گذشته از این نظر که بتوانیم پلتفرمها را برای نظام رمزگشایی کنیم و بگوییم که ما واقعاً خودتان هستیم و میخواهیم با خودتان کار کنیم و قرار نیست تقابلی داشته باشیم یا مقابل جایی بایستیم و چیزی را کمرنگ کنیم. ما آمدهایم یک سری نداشتهها را پر کنیم.
وی افزود: شرایط کرونا ما را به نوعی به این سمت آورد و الان همه اعم از مردم و نظام و دولت فهمیدهاند که حضور وی.او.دیها به نفع مردم و جامعه است. امروز مشکلاتی که دو یا سه سال پیش داشتیم را نداریم چراکه آن زمان جنگ بودن یا نبودن داشتیم و الان از آن مسئله گذشتهایم و مسائل دیگری داریم و خوشبختانه خودمان را به عنوان یک پدیده جدید اثبات کردیم و الان مشکلاتمان مسائل دیگری است.
این تهیهکننده با تأکید بر اظهارات جیرانی مبنی بر اینکه این انجمن به دنبال قانونی کردن حضور وی.او.دیها است، اظهار کرد: اصلیترین دلیل حضور ما در این صنف این است که بتوانیم این کار را انجام دهیم. شما هم چند مرتبه در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی بودید و درباره این موضوع من به شخصه چند بار با رئیس جمهور سابق صحبت کردم و با آقای مخبر، رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی، دادستان کل، روسای فرهنگی مجلس و… جلساتی داشتیم تا هم نقش پلتفرمها را در همگرایی و حس و حال مردم بیان کنیم و هم اینکه وجود این پلتفرمها چقدر میتواند مسائلی چون نفوذ شبکههای بیگانه را حل کند که فکر میکنم تا امروز موفق بودیم و خوب پیش رفتیم اما اتفاقات زیادی هم وجود دارد که مسائلی چون «داریوش» پیش میآید و برخی هم رسانهای نمیشود ولی تعامل به طور کل وجود دارد.
وی افزود: ما چند سال پیش این جنگ را داشتیم و فکر میکنم آن زمان تلویزیون تمایل داشت که ما از بین برویم و نباشیم اما جامعه و عقلا همگی دست به دست هم دادند و متوجه شدند که ما کنار صداوسیما هستیم. صداوسیمای ما هم سیاسی است و هم ایدئولوگ که خیلی از کارها را نمیتواند انجام دهد. ما در کنار تلویزیون میتوانیم مردم را جذب کنیم و در خانهها بنشانیم. این نگرش که نظارت در نمایش خانگی باید شبیه تلویزیون باشد یا حتی از تلویزیون هم بدتر باشد، وجود داشت اما بعد دیدیم که واقعاً اینگونه نیست و اتفاقاً دولت رییسی حامی ما بود. محمد مخبر به شخصه و دوستان دولت و وزارت ارشاد و مدیران سینمایی دولت سیزدهم و نمایندههایی که از این وزارتخانه بودند به نوعی در مقابل تلویزیون حامی ما بودند و الان واقعاً ماحصل خوبی داریم، همدیگر را درک کردیم و فکر میکنم اگر کژاندیشی نشود، خوب پیش میرویم و یک جاهایی مشکل در تندرویهایی است که بعدها متوجه میشوند که اشتباه است. ما هم پدیده جدیدی هستیم و در بخش خصوصی کار میکنیم و ممکن است ما هم اشتباهاتی داشته باشیم و الان حضور ما جای خالی خیلی چیزها را پر کرده، شبکه جم را پایین آورده و آمارهای رسمی و غیررسمی به وضوح نشان میدهد که پلتفرمها درصد بینندههای ماهوارهها را کم کردهاند. خوشبختانه پلتفرمها با استاندارد بالایی آمدهاند، بهترین کارگردانها، بازیگران و فیلمبردارها به پلتفرمها آمدهاند و این البته شاید به سینما و تلویزیون هم لطمه بزند که البته تلویزیون خودش این شرایط را خواست و فکر میکنم الان اینگونه نباشد و از روش یک یا دو سال گذشتهاش برگشته است.
این تهیهکننده تأکید کرد: ما به عنوان پلتفرمها باید تلاش کنیم نیروهای خودمان را بسازیم، بازیگران جدید، کارگردان، فیلمبردار و دیگر عوامل جدید بیاوریم و این کاری است که تلویزیون در دهه 70 و 80 انجام داد و به سینما بسیار کمک کرد.
سرتیپی در پاسخ به این پرسش که آیا پلتفرمها به دنبال بازتر کردن فضا هستند یا خیر، اظهار کرد: چون نگاه ما نگاه سیاسی نیست و نگاهمان فرهنگی و اقتصادی است و سرمایهگذارانمان متعلق به بخش خصوصی هستند نگرانیهایی هم داریم. فرهنگ از مواردی است که همه به آن توجه دارند و درباره مسائل فرهنگی شما پاسخگوی یک نهاد نیستید. یکی از مشکلات ما این است که باید به چند جا پاسخ دهیم، اگر ما آییننامهای داشته باشیم و به این سمت برویم که یک جا حرف آخر را بزند و نگاه درستی حاکم باشد؛ اینگونه باشد که ما بخش خصوصی هستیم، تلاش میکنیم، اقتصاد برایمان بسیار مهم است و میتوانیم بسیار تأثیرگذار باشیم. ما با سریالهای «در انتهای شب» و «افعی تهران» موج روانشناسی راه انداختیم و مقالههای روانشناسی و اجتماعی بسیاری نوشته شد. ما اثر کارهایمان را در مردم دیدیم و اینکه آدمها به روانپزشک احتیاج دارند مسئلهای بود که به جامعه منتقل کردیم.
این کارگردان در ادامه با وجود مخالفت سرتیپی نسبت به نقش سانسور در دیده نشدن آثار خارجی، گفت: مردم فکر میکنند که شما سانسور میکنید و با سانسور وحشتناکی که در تلویزیون میشود مردم تصورشان این است که در پلتفرمها هم همین سانسور وجود دارد در حالیکه اینگونه نیست و در پلتفرمها سانسور بسیار کم است.
سرتیپی در بخش دیگر اظهاراتش در این قسمت از برنامه «سی و پنج میلیمتری» گفت: در سینما بحثهایی درباره ابتذال میشود که در پلتفرمها چنین موضوع بسیار بسیار کمتر است و کارهای بسیار بهتر و خوبتری ساخته میشود.
تهیهکننده فیلم سینمایی «ستاره بازی» تصریح کرد: نمیدانم چرا در حوزه فرهنگ نگاهی وجود دارد که گویا برنامهریزی خاصی وجود دارد که میخواهد کاری انجام دهد اما من و شما میدانیم که اصلاً اینگونه نیست و هیچ چیزی وجود ندارد که بخواهند تصور کنند که در این حوزه قرار است ما کودتای فرهنگی انجام دهیم.
جیرانی تصریح کرد: یک جریان فکری وجود دارد که سعی دارد این تحلیلها را ارائه دهد اما با این جریان فکری کاری نداشته باشید، این جریان در اقلیت است. نکته اینجاست که مردم خواهان سرگرمی سالم، درست، جدید و مدرن هستند. طبقه متوسط اکثریت جامعه هستند، وزیر ارشاد هم به این نکته اشاره کرد که ما طبقه متوسطی داریم که سبک زندگی و مطالباتش با کم سوادها و بیسوادها فرق میکند.
سرتیپی تأکید کرد: این قشر هم از تلویزیون و هم از سینما رانده شده و حالا به پلتفرمها آمدهاند. اگر این طبقه پلتفرمها را هم از دست بدهند توجهشان فقط به آن طرف معطوف میشود.
وی افزود: ما هیچ کمکی نمیخواهیم، فقط میخواهیم اذیتمان نکنند و بدانیم کاری که انجام میدهیم منفیهایش دیده نمیشود. ما میتوانیم در جهان و منطقه حرف بزنیم، صادرات خوب داشته باشیم و به جای اینکه نگران یک سری مسائل باشیم در ساختههایمان میتواند اتفاقات خوبی رقم بخورد، ما به لحاظ فرهنگی، کاردانی و کارگردانی از دنیای عرب و کشورهای اطرافمان بسیار جلو هستیم.
این تهیهکننده توضیح داد: دوستان ما در بخشهای فنی اصرار دارند که با ما قرارداد سه ماهه ببندند چرا که اکثر این افراد از کشور میروند و ما مدام مجبور هستیم آدمهای جدید بیاوریم، حتی از افراد سفته میگیریم تا تضمینی بر این باشد که یک سال با ما کار میکند. ما متخصصهایی به وجود آوردهایم که ممکن است به کشورهای منطقه بروند. پلتفرمها کمک کردند که افراد بسیاری کار کنند و شغل داشته باشند. ما درباره این موضوعات صحبت میکنیم، بسیاری از افراد متوجه حرفهای ما میشوند اما متأسفانه برخی افراد نگاه بدبینانه دارند.
جیرانی در تأیید اظهارات سرتیپی، گفت: عقلای نظام باید متوجه این موضوع باشند که وجود پلتفرمها لازم است و سعی کنند برخی یادداشتها که در جهت تخریب پلتفرمها در برخی خبرگزاریها نوشته میشود را ننویسند. وجود پلتفرمها بسیار مهم است، مردم به واسطه این آثار شبکههای خارجی را نمیبینند.
در ادامه این برنامه سرتیپی در پاسخ به پرسشی درباره نقش سینمادارها در رشد سینمای کمدی و کنار رفتن سینمای اجتماعی، اظهار کرد: من این تحلیل را درست نمیدانم. ما در سینمای ایران بحران داریم و ریشه آن به کم شدن میزان مخاطبانش مربوط میشود. ما در فضای کرونا بودیم و بعد اتفاقات دیگر رخ داد و در نهایت بالا رفتن هزینههای سالنداری است. هزینه سالنداری واقعاً وحشتناک است، ما ماهی دو میلیارد و سیصد میلیون تومان برای سینماهایمان در مجموعه کورش هزینه میکنیم. هزینه سالنها به شدت بالا رفته در حالیکه قیمت بلیت افزایشی متناسب با این افزایش قیمت نداشته و البته بالا رفتن قیمت بلیت باعث ریزش مخاطب میشود و ما به همین دلیل اصرار چندانی برای بیشتر شدن قیمت بلیت نداریم. از طرفی خود پلتفرمها عوامل را گران کردند، ساخت یک فیلم سینمایی بسیار گران شده و باید یک فیلم صد میلیارد تومان بفروشد تا سرمایه خود را برگرداند. سینمای اجتماعی ما از مردم عقب افتاده است که شاید دلیلش سانسور یا مسائل دیگر باشد، آنچه که مردم در موبایل خود میبینند از آنچه که در سینما میبینند بسیار جلوتر است. کسانی که میخواهند فیلم طنز ببینند به دنبال یک تفریح کمهزینه هستند و به همین دلیل این سینما هنوز نفس میکشد. من نگران پلتفرمها هم هستم، ما باید ژانرهایمان را بیشتر کنیم تا بلای سینما سر ما نیاید.
سرتیپی درباره دلیل پرفروش بودن فیلمهای تلخ اجتماعی در سالهای گذشته گفت: آن زمان این فیلمها از جامعه جلو بودند اما امروز فیلمهایی که اکران میشوند احتمالاً جلو نیستند. در دولت جدید روانشناسان و جامعهشناسها این موضوع را تحلیل کنند، ما نمیتوانیم همه چیز را متوجه سانسور بدانیم. من معتقدم که به تحولات خاص نیاز داریم.
وی افزود: شاید همانطور که مردم تصور میکنند فیلمهای خارجی حتماً سانسور میشوند، فیلمهای اجتماعی که از وزارت ارشاد مجوز میگیرند هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند. این تصور هم در مردم به وجود آمده که سانسور اجازه نمیدهد آثار متفاوتی خلق شود. باید به این مسائل در دوره جدید فکر کرد و اگر سینما در این کشور از بین برود اتفاق واقعاً بدی است.
سرتیپی با اشاره به اینکه در تهران بالای 200 سالن سینما وجود دارد، تأکید کرد: سالنهای خوبی راه افتاده و در تهران سالنهای خوبی هم در حال راهاندازی است. در مشهد، شیراز، بندرعباس، خوزستان، سازی و… سینماهای خوبی به زودی راهاندازی میشوند. اختصاص دادن یک ساختمان به تنهایی برای سینما دیگر صرفه اقتصادی ندارد و برای نیاز مردم نیز جوابگو نیست چون پکیج رستورانها و شهربازی و… با هم جذاب است. یکی از نوستالژیکترین سینماهای ما در تهران «عصر جدید» است که چند سال پیش از کار افتاد و سینماهای بسیاری بودند که دیگر که اصطلاحاً تک محصول هستند از بین رفتهاند.
وی افزود: مشهد تنها شهری بود که ساعت 9 صبح سانس داشت، ما سینمای قدس را اجاره کرده بودیم و فیلم «قافله»را نمایش دادیم که در دو هفته 14هزار بلیت فروخت. حال سینمای ما امروز اصلاً خوب نیست، هم تولید گران شده، هم سالنداری گران شده و مشکلات متعدد دیگری وجود دارد. نباید مشکلات را به گردن یکدیگر بیندازیم، متخصصان ما باید بنشینند و ریشهیابی کنند.
سرتیپی گفت: ما باید تلاش کنیم که ابتذال وارد کمدی نشود، فیلمهای کمدی خوب ساخته شود، باید فیلمهای خوبی مثل «ورود آقایان ممنوع» ساخته شود.
سرتیپی گفت: من فکر میکنم ما باید به این فکر کنیم که چه کاری کنیم تا در سینمای اجتماعی، سیاسی و جنگی ما اتفاقات خوبی رخ دهد. من به مجید زینالعابدین مدیر فارابی گفتم که کاش شما فیلمهایی بسازید که بتوانند با اجتماع ارتباط برقرار کنند چون ساخت فیلمهای کم یا بی مخاطب واقعا فقط مخاطب را نسبت به سینما بدبین میکند.
سرتیپی در ادامه این بحث گفت: الان اسم برخی وی.او.دیها را میشنویم که مسئولان برخی پلتفرمها حتی فیلمسازان را نمیشناسند. پولهای بزرگی به این پلتفرمها میدهند و بازار را خراب میکنند و فکر میکنند که در حال فرهنگسازی هستند. در سینما هم پولهای دولتی که وارد شدند شرایطی را ایجاد کردند که خیلیها سعی کردند فیلم بسازند و سودشان را در تولید به دست بیاورند.
سرتیپی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم کمدی دیگری اکران خواهد شد که از «فسیل» فروش بیشتری داشته باشد، گفت: صد در صد چنین فیلمی اکران میشود. البته «فسیل» یک نمونه خاص است که یک سال اکران آن ادامه پیدا کرد و واقعاً هم فیلم خوبی بود و عامریان هم به عنوان تهیهکننده کارش را بلد بود. من فیلمی دیدم که فکر میکنم اکران میشود و رکورد «فسیل» را میشکند.
وی اظهار کرد: ما الان 8 سریال در حال فیلمبرداری داریم و فکر میکنم تلویزیون تا این حد تولید ندارد. شرایط سختی است ولی این کار را با عشق و علاقه انجام میدهیم، امیدوار هستیم و شاید اشتباهات داشته باشیم ولی به سمت خوبی میرویم و کمک میکنیم تا مردممان کمتر ماهواره و مزخرف ببینند؛ مردمی که صداوسیما را میبینند هم پلتفرمها را میبینند. افق ما به شدت روشن است، کارهای خیلی خوبی داریم و سطح کارهایمان به شدت بالا میبرد. رقابت خوبی بین پلتفرمها وجود دارد و این رقابت سطح کارهای ما را بالا میبرد. من به آینده پلتفرمها در ایران به شدت امیدوارم، مرحله بحرانی را گذراندهایم چون واقعاً سه سال پیش که مسئول شدم استرس شدیدی داشتم و با خودم میگفتم که چرا من سرمایهدار خصوصی را وارد این کار کردم. هیچ امیدی نداشتم ولی الان حالم خیلی خوب است و انشاالله اجازه دهند که همینطور خوب باشیم، قول میدهیم که کارهای بهتری بسازیم، برای جامعهمان مفید باشیم و بتوانیم سریالهای ایران و فرهنگ کشورمان را در دنیا عرضه کنیم. ما این توانایی را کاملاً داریم، فقط اذیتمان نکنند و اجازه دهند که کارمان را انجام دهیم. ترکیه هیچی نیست و عقبه فیلمسازی و سریال سازی ما را ندارد. پانزده سال پیش من با ایرج قادری به ترکیه رفتم و «آکواریوم» را ساختم و اصرار داشتند که آثار ما را بگیرند و پخش کنند و الان به جایی رسیدهاند که سریالسازیشان چند میلیارد دلار درآمد دارد. ما خیلی از آنها به لحاظ شعور، شناخت، قصه و… جلوتر هستیم و فقط باید بتوانیم کارها را خوب جلو ببریم. من با 40 سال تجربه هیچوقت به پدیدهای تا این حد امیدوار نبودم و معتقدم که ما در این زمینه کارهای زیادی میتوانیم انجام دهیم.
سرتیپی در پایان با ذکر خاطره ای تصریح کرد: زمانی که فیلم “قرمز” در سینما آستارا که متعلق به تهیهکنندگان بود به نمایش درآمد، هیچکس نمیخواست موفقیت دیگری را ببیند و همه میخواستند بگویند که فیلمها بد هستند. خسرو امیرصادقی-شریک تولید فیلم قرمز- هم عصبانی بود و میگفت که پول من را پس دهید و من میگفتم این سهم را به من بدهید. خوشبختانه چند وقت بعد به سینما ملت رفتیم و او آنقدر از استقبال مردم ذوق داشت که خودش بلیت میفروخت.
در تازهترین گفتگوی تفصیلی با کیانوش عیاری مطرح شد: میخواهم “خرِ لنگ” را بسازم!/اعلام نام پلتفرم پخش “۸۷متر”
|
سینماروزان: کیانوش عیاری کارگردانی که سال قبل کمدی “ویلای ساحلی” را روی پرده داشت در گفتگویی با برنامه “۳۵میلی متری” #فیلیمو با اجرای فریدون جیرانی و تهیهکنندگی احسان ظلی پور هم از طرح تازه خود برای ساخت یک فیلم تاریخی خبر داد و هم درباره وضعیت سریال توقیفی “۸۷متر” و هم …
کیانوش عیاری گفت: اگر شرایط فراهم باشد میخواهم فیلم “خر لنگ” را بسازم که اثری است تاریخی و داستان آن به صد و پنجاه سال قبل و زمان کشف اولین چاه نفت ایران در دوران قاجار در مسجدسلیمان بازمیگردد.
وی درباره بازیگران کار جدیدش گفت: بیست سال است به “خر لنگ” فکر میکنم و دلم میخواهد آن را بسازم. با سارا بهرامی و نوید محمدزاده دوست دارم کار کنم. بعد از کار با ریما رامین فر در “ویلای ساحلی” فهميدم دیگر نباید بدون ریما فیلم دیگری بسازم. حالا شاید او قبول نکند ولی حتما از او در “خر لنگ” استفاده میکنم.
به گزارش سینماروزان کیانوش عیاری درباره وضعیت سریال توقیفی “۸۷متر” گفت: خوشبختانه مشکلات حل شده و”۸۷متر” را احتمالا پلتفرم روبیکا پخش کند. مهران رجبی بازیگر بسیار خوبی است و اگر بگذارند “۸۷متر” پخش شود میبینید که چه بازی رئالیستی درجه یکی کرده. آتوسا انواریان بازیگر “۸۷متر” و “کاناپه” اگر در آمریکا بود، ستاره بود.
کیانوش عیاری درباره علاقه اش به بازیگران قبل انقلاب گفت: عاشق رضا بیک ایمان وردی هستم چون اعجوبه تاریخ سینمای ایران است و دلم میخواست اولین فیلم خود را با او بسازم اما او از ایران رفت و من هم ناگزیر به سمت بازیگران دیگری رفتم. عاشق دو فیلم “فرار از تله” و “پنجره” جلال مقدم هستم.
عیاری افزود: البته در برهه ای میخواستم با فردین و ناصر کار کنم ولی نشد. سراغ فردین رفتم و میخواستم داستان زندگی دخترکی شمالی را بسازم که عاشق فردین است ولی وقتی فردین پیر را می بیند غش میکند و کارش به بیمارستان میکشد. میخواستم بسازم ولی فردین فوت کرد.
کیانوش عیاری درباره دلایل اصلی ایجاد مشکل برای “خانه پدری” بیان داشت: اگر “کَل حسن” فیلم “خانه پدری”-که دخترش را به قتل میرساند- بجای قالیفروشی، شغلی مثل آپاراتچی یا لوکوموتیوران تهران-شهرری داشت دیگر مشکلی نبود؟ چون کل حسن بازاری و در کار قالی بود میگفتند فیلمت ضداسلام است ولی واقعا این طور نبود. با یکی از دیالوگهای فیلم هم مشکل داشتند و آنجا که دختر قبل از قتل -توسط پدر- به پدر میگوید: “تو که نماز میخوانی جواب خدا را چه میدهی؟” به شدت با این دیالوگ مشکل داشتند و سرآخر هم دیدیم که با وجود پروانه نمایش، چگونه فیلم را خیلی زود از پرده پایین کشیدند؟
عیاری تاکید کرد: تقریبا در همه فیلمهایم با مشکل ممیزی مواجه بودم. محمد بهشتی-مدیر دهه شصت فارابی- اجازه ساخت “آن سوی آتش” را نداد و گفت دردسر میشود. من هم فیلمنامه را از او گرفتم و ساعاتی بعد در حال بالا رفتن از پله های ساختمان ۱۳ طبقه تلویزیون بودم که فرید حاج کریم خان زند مدیر آن زمان گروه فیلم و سریال مرا دید و گفت میخواهم با تو کار کنم. من هم بلافاصله همان طرح “آن سوی آتش” را ارائه دادم و او گفت پسفردا بیا جلسه برآورد. من خندیدم و گفتم پسفردا روز اول عید نوروز است ولی او گفت من تمام اعضای شورا را به خط میکنم و واقعا هم این کار را کرد. بعد از ساخت “آن سوی آتش” نیز فرید حاج کریم خان عاشق فیلم شد ولی مدیرانی دیگر علیه فیلم شدند.
وی گفت: البته ساخت آن سوی آتش را به خاطر درخواست یک همکار عقب انداختم. سیامک شایقی میخواست فیلمی با حال و هوای جنوب-احتمالا “جهیزیه برای رباب”؟- بسازد و از من خواست این فیلم را نسازم تا او فیلمش را زودتر بسازد و من هم قبول کردم!
عیاری ادامه داد: بعد از فیلم “آن سوی آتش”، حدود نوزده طرح مختلف به فارابی ارائه دادم ولی همه را رد کردند. من در آن روزها به شدت گرفتاری مالی داشتم، روزی در خیابان راه می رفتم که دستی به شانه ام خورد و گفت: “من یونس صباحی مدیر تولید هدایت فیلم هستم! بیا و روز باشکوه را برای هدایت فیلم بساز.” من هم قبول کردم و رفتم و “روز باشکوه” را ساختم و آنجا بود که به سختی تن دادم ملکه ایران(فرح/گوهر خیراندیش) را با روسری نشان دهم.
عیاری درباره تولید “دو نیمه سیب” گفت: حدود ۳۶۵ روز حوزه هنری مرا معطل کرد که “دو نیمه سیب” را برایشان بسازم و سرآخر گفتند ممکن نیست! حسین خندان(دستیار کارگردان) به من گفت یوسف صمدزاده(مدیر آرازفیلم) میخواهد با تو کار کند و در کافه نادری با او و شریکش دیدار کردم. آنها چند وام از بانک صادرات ارومیه گرفته بودند برای فیلمنامه های مورد تایید فارابی که همه شکست خورده بودند پس خواستند که روی این فیلم سرمایه گذاری کنند.معصومیت ظاهری صمدزاده باعث شد بپذیرم و البته فروش فیلم چنان بود که سرمایه شان برگشت و سود هم کردند.
کیانوش عیاری با اشاره به درخشش حسن رضایی در فیلمهای “شبح کژدم” و “آبادانیها” گفت: جهانگیر الماسی بازیگر خوبی بود و میتوانست ستاره شود و او با حسن رضایی زوج خوبی شدند.حسن رضایی برای “شبح کژدم” گزینه اصلی جایزه یوزپلنگ طلایی لوکارنو بود و حتی گفتند او را به جشنواره برسانید ولی متاسفانه رئیس هیات داوران که ایتالیایی بود گیر داده بود به یک بازیگر ایتالیایی و درنهایت اصلا آن سال جایزه بازیگری ندادند و ای کاش حسن رضایی آن جایزه را میگرفت بلکه جریانی تازه برای خودش و برای جامعه بازیگری ایران رقم بخورد.
چرا بازیگر فیلمهای”بیبدن” و “مغزها…” همکاری با روسها را نپذیرفت؟
|
سینماروزان: نوید پورفرج بازیگری که با “مغزهای کوچک زنگ زده” به سینما معرفی شد و امسال فیلم “بی بدن” را روی پرده داشت در گفتگو با برنامه “۳۵میلی متری” از ردّ پیشنهاد بازی در یک سریال روسی گفت!
نوید پورفرج گفت: بعد از بازی در فیلم “مغزها…”، بازی در سریالی روسی به من پیشنهاد شد که داستانش از دمشق تا مسکو و پاریس میگذشت. رقم قرارداد هم به یورو بود و خیلی چشمگیر اما خواستم فیلمنامه بدهند تا بخوانم.
این بازیگر ادامه داد: ابتدا یک فیلمنامه ناقص را فرستادند که راضی نشدم و بعد از اصرار من، فیلمنامه کامل را فرستادند و وقتی آن را خواندم دیدم جاهایی کاملا توهین به زنان ایران و کلا جغرافیای ایران است و این شد که زیر بار نرفتم.
نوید پورفرج تاکید کرد: طرف مقابل حتی اصرار کرد که شما بازیگری و اصلا فکر نکن به جغرافیا اما زیر بار نرفتم و درنهایت پیشنهاد را رد کردم و یک لحظه فکر کردم این پولی که بابت این کار میدهند، حلال نیست و همان بهتر که جمع و جور زندگی کنم ولی پول حلال به خانه ببرم.