سینماژورنال: هنر همان قدر که پدیده ای جذاب است که می تواند یک شخصی را تا بالاترین نقطه اشتهار ببرد همان قدر هم بیرحم است و قادر است ظرف مدتی کوتاه شخص را به صفر مطلق برساند.
به گزارش سینماژورنال بر این اساس نه بر روی روزهای اشتهار هنر می تواند حساب زیادی باز کرد و نه بر روزهایی که هنرمند را به زوال می رساند.
مهری محبیان یکی از آن هنرمندانی است که هر دو روی سکه هنر را درک کرده است. وی که زمانی تا بازی کنار محمدعلی فردین در “سلطان قلبها” پیش رفته بود این روزها از شدت فقر در خانه دوستی قدیمی زندگی می کند.
فاطمه پاقلعهنژاد در “تماشاگران امروز” 4 سکانس از زندگی این هنرمند را مرور کرده است و البته در گفتگو با ایرج راد خواستار رسیدگی به وضعیت وی شده است.
سکانس اول؛ نوجوانی
دخترک زیباروی؛ دانشآموز دبیرستانی که برای هنرستان هنرهای زیبا برگزیده شده و زندگی هنریاش آغاز میشود: «ای کاش هنرهای زیبا من را نپسندیده بود وای کاش یک زندگی معمولی داشتم مثل بقیه.»
سکانس دوم؛ جوانی
دوشیزه جوان زیباروی؛ حالا چهارسال است که خاک صحنه میخورد و کار با بزرگان تئاتر را تجربه میکند. امیر شروان، نصرتا… محتشم، عزیز رفیعی، ارحام صدر و علی محزون و…
سکانس سوم؛ جوانی
بانوی جوان زیباروی؛ نامش سر زبانها میافتد. در اوج موفقیت و چند سال بعد در «سلطان قلبها» در کنار فردین.
سکانس چهارم؛ میانسالی
پس از انقلاب؛ تصمیمی برای خروج از کشور ندارد. او همچنان روی صحنه تئاتر میدرخشد و در یکی دو پروژه تلویزیونی هم بازی میکند. مهری محبیان با نام هنری مهری مهران؛
او یکی از پیشکسوتان تئاتر ایران است که این روزها حال و روز خوشی ندارد. بعد از جراحی کمرش خانهنشین میشود و دیگر توانی برای کار ندارد. دو سال پیش همسرش را هم از دست میدهد و فرزندانش هم که خارج از کشور هستند و راه دور. خودش میگوید توقعی از آنها ندارد؛ همین که در دیار غربت شاد باشند و خوشحال، برایش کافی است.
اما بیکاری، فوت همسر و بالا رفتن قیمت اجارهخانهها دلایلی هستند که این هنرمند پیشکسوت را بیخانمان میکنند و بالاجبار دست یاری به سمت خانه تئاتر و هر جایی که فکر میکند فریادرسی هست، دراز میکند، و البته جواب هم میگیرد. یک سالی را با توصیه ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر ایران در خانه سالمندان اندیشه در ولنجک میگذراند. ولی فاکتوری نشان میدهد که او را 24 میلیون تومان بدهکار خانه سالمندانی کرده که از طرف خانه تئاتر به آنجا معرفی شده و برای همین شناسنامه و کارت ملیاش در گرو است. او حالا یک ماهی است که از خانه سالمندان بیرون آمده و در منزل یکی از دوستانش در خیابان مولوی تهران زندگی میکند.
- مهری محبیان
از این میترسم که مثل پروین سلیمانی در گوشهای بمیرم و هیچکس نفهمد
دیگر پایی برای راه رفتن ندارد و چشمانش هم ضعیف شده، اما وقتی از گذشته حرف میزند میشود برق شادی را در چشمانش دید. از گذشتهای که او ستاره بوده، ستارهای که حالا فقط یک درخواست دارد: «تو رو خدا به من سر بزنید. یاد من باشید. از مرگ نمیترسم ولی از این میترسم که مثل پروین سلیمانی در گوشهای بمیرم و هیچکس نفهمد.» عکسی را نشانمان میدهد از خودش در کنار زنی از سوئد که برای گذاشتن تاج ملکه زیبایی بر سرش آمده، و میگوید: «به خدا من هم جوان بودم و خوشگل. همیشه که اینطور پیر و گرفتار نبودهام.»
پولی هم که از بیمه میگیرم شاید فقط جوابگوی داروهایم باشد
مهری مهران این روزها با پولی که بابت از کار افتادگیاش از بیمه میگیرد روزگار میگذراند. کارت صندوق بازنشستگی هنرمندان را هم نشانمان میدهد و میگوید: «پول نداشتم عضویتم را تمدید کنم و حالا دیگر عضو این صندوق هم محسوب نمیشوم. پولی هم که از بیمه میگیرم شاید فقط جوابگوی داروهایم باشد اما مشکل اصلی من شناسنامهام است. شما نمیدانید برای خانمهای پیر شناسنامه خیلی اهمیت دارد. الان کل دغدغه من این است که شناسنامهام را بگیرم.»
ایرج راد: مشکل از بهزیستی است
با مسوولین آسایشگاه سالمندان صحبت می کنیم از این می گویند که برای گرفتن پول از بهزیستی چاره ای به جز نگه داشتن شناسنامه و مدارک خانم مهران ندارند. ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر هم در این باره می گوید: «همین الان نامه این خانم زیر دست من بود. در حال حاضر کوتاهی از بهزیستی که نمی دانیم مشکل کجاست که این پول را به خانه سالمندان نمی دهند. از روز افتتاح این مرکز قرار بود ده تخت از آن به نام طرح استاد عزت الله انتظامی برای هنرمندان پیشکسوتی باشد که از طریق خانه تئاتر به آنجا معرفی می شوند و هزینه آنها را بهزیستی بپردازد. همین الان ما نامه زدیم تا هر چه زودتر به مشکل ایشان رسیدگی شود و بهزیستی این پول را پرداخت کند.»
- مهری محبیان در کنار گیتی معینی و ملکه رنجبر