1

ساده‌گو و عامه‌پسند به سبک سریال “قطب شمال”

سینماروزان/مسعود احمدی: روایت داستانی ده ها بار تکرار شده در قالبی تازه و استاندارد حتما میتواند به جلب مخاطب منجر شود و حالا هرچقدر هم که این داستان، قابل پیش بینی باشد اگر راوی کمی حرفه‌ای و امتحان پس داده بالای سر کار باشد قطع به یقین این روایت به مراتب بهتر از روایات تازه ای دیده خواهد شد که اپراتور آماتور دارند.

سریال “قطب شمال” محصول فیلیمو یک شانس بزرگ داشته و آن هم اینکه تهیه‌کننده‌ای که سعی و خطاهایش را در تلویزیون کرده و ادعای هنری‌بازی هم ندارد بالای سر کار بوده‌. اکبر تحویلیان که در شماری از آثار روتین تلویزیونی همچون “از سرنوشت”،  “شاید برای شما هم اتفاق بیفتد”، “دیوار شیشه‌ای”، “چند قدم نزدیکتر” و… حضور داشته تهیه‌کننده “قطب شمال” است و او نیز در تولید به سمت کم‌ریسک‌ترین امر ممکن که حرکت بر مدار کلیشه های امتحان پس داده است، رفته.

از خط داستانی که یادآور سریال “ازل/ایزل” است گرفته تا چینش بازیگران خوش چهره پلتفرمی تا شکل دهی عشق آمیخته به خیانت که به فیلمفارسی پهلو می‌زند تا ماجرای تغییر چهره کاراکتر اصلی که رگه های رمز و راز دارد تا تصویرسازی شیک و رویایی از محل زندگی کاراکتر اصلی، همه الگوهایی تکرارشونده از ساخت سریالی عامه پسند هستند که جواب هم می‌دهد.

“قطب شمال” به جای اینکه متکی باشد به بازیگران گرانقیمتی که کم‌کار و پردرآمد هستند به سراغ بازیگران فعال در تلویزیون و پلتفرم رفته و مثلا فرزاد فرزین خواننده-بازیگر دارای سابقه بازی در سریال‌هایی مثل “مانکن”، “عاشقانه” و “ملکه گدایان” است را نقش اصلی داده و کنارش از امثال امیرحسین فتحی، آناهیتا درگاهی، عباس جمشیدی، شهرام قائدی، نازنین بیاتی، فرهاد آئیش و… استفاده که درمجموع بیشتر بازیگر هستند تا سلبریتی.

این سریال در بازیگری یک سورپرایز هم دارد و آن هم استارت سریال با بهادر زمانی است. سرگذشت بازیگری بهادر زمانی همچون سرنوشت کاراکترش در “قطب شمال” سرنوشت غریبی است. او سالها پیش برای بازی در نقش حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم توقیفی “رستاخیز” انتخاب شد ولی انتظار برای اکران این فیلم باعث شد بسیاری از پیشنهادات کاری را رد کند و جز در معدودی سریال ظاهر نشود. یکی از دلایل توقیف “رستاخیز” نمایش چهره ابوالفضل(ع) بود و اینک در “قطب شمال” بهادر زمانی ایفاگر شخصیتی است که برای امتداد حیات، چاره ای جز تغییر چهره نمی یابد!

ساده گوی عامه پسند مثل سریال قطب شمال
ساده گوی عامه پسند مثل سریال قطب شمال

“قطب شمال” را امین محمودی یکتا کارگردانی کرده که پیشتر دستیار سریال‌هایی مثل “هست و نیست”، “پریا”، “مرز خوشبختی”، “آوای باران”، “مانکن”، “آخرین بازی” و “ملکه گدایان” بوده و همین دستیاری ها باعث شده چندان به فکر خودنمایی ساختاری در سریال نباشد و اتفاقا مطابق رویه مطلوب عام، داستان ساده اش را ساده و بی پیرایه روایت کند.

“قطب شمال” تقطیع داستانی مناسبی دارد و سعی کرده در هر قسمت، مجموعه ای از حوادثی را پیش رو بگذارد که مخاطب را به اندازه یک اپیزود، راضی می‌کند. حالا هرچقدر هم که گاهی تکرار مکررات در بازی های شهرام قائدی و نازنین بیاتی می بینیم ولی باز کلیت سریال شاهد ترکیب مجلسی داستانی سهل الوصول با بازی هایی به‌قاعده است و یک شاهد دیگر بر این مدعا که فیلمفارسی‌سازی لزوما بد نیست و اتفاقا می‌شود با درنظر گرفتن مختصات روز، سریال‌فارسی‌هایی خوب و قابل قبول پدید آورد‌.




گزارش یک رسانه آموزشی حول یک سریال رمضانی⇐از شباهت با “شهرزاد” تا ترویج فمینیسم!!؟؟/از طعنه های گل درشت به استبداد تا نقد فساد دستگاه حاکم!!؟؟

سینماروزان: تنها سریال تاریخی رمضان امسال سریال “از یادها رفته” است. سریالی که فارغ از رگه های دراماتیک قابل بحث بلحاظ تصویرسازی تاریخی کمابیش استاندارد عمل کرده است و توانسته زرق و برقی از تاریخ بازنمایی کند که ذوق زدگی مخاطب را موجب نشود.

خبرگزاری آموزشی “پانا” در گزارشی تفصیلی پیرامون “از یادها رفته” هم بر استانداردهای ساختاریش صحه گذاشته و هم درباره برخی ویژگیهای خاص این سریال و از جمله شباهت با سریال “شهرزاد” و ترویج فمینیسم و نقد استبداد در آن حرف زده است.

متن گزارش “پانا” را بخوانید:

امسال برخلاف سال‌های گذشته صدا و سیما به جای پخش سریال‌های کمدی بعد از ماه مبارک رمضان به سمت پخش سریال‌هایی ملودرام و با مضمون‌های اخلاقی و اجتماعی روی آورده است. سریال شبکه سه به نام “برادرجان” به مساله حق‌الناس می‌پردازد و سریال شبکه دو به نام “دل‌دار” به مقوله کار‌آفرینی توجه دارد.

سریال “از یادها رفته” از شبکه یک نیز در یک بستر تاریخی به مساله حجاب و مبارزه دولت پهلوی اول با حجاب می‌پردازد.

سریال‌های شبکه سه و دو در زمان معاصر روایت می‌شود اما سریال شبکه یک دوره تاریخی را انتخاب کرده است انتخاب این دوره تاریخی برای ساخت این سریال بسیار سخت است زیرا سازندگان و از همه مهمتر کارگردان آن باید مراقبت کنند تا اصطلاح هیچ گاف و یا نقطه ضعفی نداشته باشند.

یکی دیگر از مشکلاتی که سریال‌های تاریخی دارند و باعث شده تا کارگردان‌ها کمتر به سمت ساخت چنین سریال‌هایی حرکت کنند اتهام شباهت به یکدیگر است به طور مثال بعد از پخش چند قسمت از سریال “از یادها رفته” این مساله مطرح شد که این سریال از لحاظ داستان عشقی شبیه سریال “شهرزاد” است که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.

در حالی که سریال “از یادها رفته” به هیچ عنوان در جزییات شبیه “شهرزاد” نیست واینکه مخاطب بخواهد این سریال را فقط به این دلیل که دارای یک خط داستانی عاشقانه است شبیه “شهرزاد” بداند فقط روبنایی است.

سریال “از یادها رفته” هر چند با داستانی عاشقانه آغاز شده است و خط اصلی داستان نیز بر اساس اتفاقاتی است که پیرامون شخصیت اصلی آن مهربانو (هلیا امامی) رخ می‌دهد اما در زیرلایه آن و پی‌رنگ‌های سریال تلاش دارد تا وضعیت جامعه ایران در اواخر سال‌های 1315 الی 1319 را نشان بدهد.

در بخش‌های مهمی از این سریال زنان باهوش و بادانشی را می‌بینیم که علیرغم آنکه توانایی فعالیت در جامعه را دارند اما به دلیل مقررات سخت رضاخانی و مساله کشف حجاب به خودشان اجازه نمی‌دهند که از خانه بیرون برود. معصومه (صحرا اسداللهی) دختر دکتر ابوالصدق که همانند پدرش است و از طبابت سررشته دارد فقط با هدف حفظ حجاب ترجیح می‌دهد در منزل کار کند.

از سویی دیگر سیما تیرانداز، نامادری مهربانو که با پدر وی زندگی می‌کند علیرغم آنکه در بیان کلمات کمی مشکل دارد اما به شدت زن باهوشی است و در میان زنان اعتبار خوبی دارد و حتی معتمد آنهاست. وی آنقدر به احکام و دین پایبند است که حتی زمانی که یک مجلس زنانه مجلسی برگزار کرده برای حفظ و حرمت این مجلس با نیروهای نظامی وقت درگیر می‌شود.

سریال به خوبی توانسته استبداد دوره رضاخانی و همچنین فساد دستگاه حاکم را نشان دهد و در این راستا نه تنها زنان بلکه مردان نیز از آسیب این استبداد در امان نیستند و هر فردی که استعدادی داشته باشد و بخواهد به کشورش خدمت کند بیشتر در معرض این آسیب قرار می‌گیرد.

دکتر ابوالصدق که جراح ماهری است فقط به این دلیل که نخواست عامل کشتار مسجد گوهرشاد را درمان کند به دستور مقامات از بیمارستان اخراج می‌شود و مجبور می‌شود تا همراه با دخترش در منزل بیمارستان کوچکی تشکیل بدهد و مردم را مداوا کند.

از سوی دیگر مهرداد مستوفی (رضا یزدانی) که از بازماندگان دولت قاجار است دائم به فکر منافع مادی خود است و همزمان نیز دل در گرو عشق مهربانو دارد اما این عشق او نیز یک طرفه است. مادر مهراد مستوفی به نام شکوه‌السلطنه تلاش دارد تا به همراه برادرش که نقش را حبیب دهقان‌نسب بازی می‌کند در دستگاه جدیدی که بعد از پایان دوره قاجاریه به وجود آمده منصبی بگیرد و به قدرت برسد. هر چند قسمت‌های کمی از این سریال تاکنون پخش شده اما تا به امروز به خوبی توانسته وضعیت جامعه آن روز را تشریح کند و نشان بدهد که در آن زمان تنها کسانی که برای دولتمردان و اربابان قدرت اهمیت نداشتند مردم بودند و این استعدادهای مردم بود که در زیر قوانین اجباری از بین رفت و نمونه بارز آن قانون کشف حجاب بود که استعدادهای زنان را از بین برد.

سریال از لحاظ اجرا نیز بسیار خوب ساخته شده است برای اولین بار ما در یک سریال تاریخی شاهد حرکت‌های دوربین و بازسازی خیابان‌های قدیمی تهران مانند لاله‌زار هستیم امری که تا پیش از این کم سابقه بوده است.