1

مهدی صباغ‌زاده کارگردان سینما اظهار داشت⇐همه مشكلات سينما از ناكارآمدي مديران سينما و دولت بوده!!/ سينماگران براي چه بايد در جريان برگزاري انتخابات شعار بدهند؟/کاندیداهای انتخابات خودشان به خودشان رحم ندارند و به هم حمله مي‌كنند آن وقت ما بياييم از آنها دفاع كنيم؟

سینماروزان/تینا جلالی: مهدی صباغ‌زاده کارگردان سینما دلیل بی‌رغبتی اغلب سینماگران به همراهی با تبلیغات انتخاباتی را ناکارآمدی مدیرانی دانست که هیچ برنامه‌ای برای معیشت سینماگران نداشته‌اند.

مهدي صباغ‌زاده به روزنامه اعتماد توضيح داد: نزديك به دو سال است كه كرونا هست و نيست سينماگران را از بين برده و مسئولان هم كوچك‌ترين توجهي به هنرمنداني كه سال‌ها براي سينما زحمت كشيدند، ندارند و كاملا مشخص است كه من هنرمند چرا سكوت مي‌كنم. در دوران شيوع كرونا دولت چه كمكي به سينماگران كرد كه در انتخابات پيش رو بايد توقع داشت كه هنرمندان از دولت حمايت كنند؟ وقتي تنها كمك دولت در دو سال گذشته اين بود كه يك‌ونيم ميليون تومان به سينماگران بدهد(كه اين مبلغ حتي پول سيگار اهالي سينما را كفاف نمي‌دهد) ديگر اصلا بحثي باقي نمي‌ماند.

صباغ‌زاده ادامه داد: واقعا غم‌انگيز است كه اين همه سال براي سينما زحمت كشيديم و توانستيم آن را به اوج برسانيم آن وقت به سادگي در سينما را تخته كردند اما در قهوه‌خانه‌ها، فروشگاه‌ها و كافه‌ها باز است.

وی ادامه داد: متاسفانه بايد بگويم مسوولان آنقدر در اين چند وقت اخير با سينما بد برخورد كردند آنقدر از خطر سينما رفتن گفتند كه امروز مردم از سالن سينما واهمه دارند و مي‌ترسند و كسي جرات نمي‌كند به سالن سينما برود، براي چه با هنر مملكت اين برخورد را داريد؟ كار به جايي رسيده كسي براي هدر نرفتن سرمايه 7 يا 8 ميلياردي‌اش نمي‌تواند فيلم در سينماها اكران كند؟

کارگردان “مارال” تاکید کرد: من معتقدم همه مشكلات سينما در چند وقت اخير از ناكارآمدي مديران سينما و دولت است خب در اين شرايط من سينماگر براي چه بايد در جريان برگزاري انتخابات شعار بدهم و از كساني حمايت كنم كه كوچك‌ترين دغدغه فرهنگي و هنري ندارند؟ گرفتاري امان سينماگران را بريده. دولت قبلي كه كاري براي هنرمندان نكرد اميدواريم در دولت آينده گشايشي شود هر چند كه من چشمم آب نمي‌خورد. خودتان به مناظره اخير كانديدا نگاه كنيد خودشان به خودشان رحم ندارند و به هم حمله مي‌كنند آن وقت ما بياييم از كدام آنها دفاع كنيم؟ بهتر است سكوت پيشه كنيم و آينده را به خدا بسپاريم.




واکنش روزنامه اصلاح طلب به انتقادات ده نمکی از دولتمردان منفعل⇐ کارگردان “زندانیها” کاندیدای انتخابات مجلس خواهد شد!

سینماروزان: مدتی کوتاه بعد از انتقادات تند و تیزی که مسعود ده نمکی کارگردان کمدی روی پرده “زندانیها” از انفعال مدیریتی در ماجرای التهابات بازار ارز داشت حالا یک روزنامه اصلاح طلب مدعی کاندیداتوری وی برای انتخابات مجلس شده است!!

مسعود ده نمکی در رسانه ملی با انتقاد توأمان از اصلاح طلبان و اصولگرایان گفته بود: هر جای دیگر دنیا اگر یک شبه دلار چندبرابر میشد، دولت عوض میشد ولی در اینجا دولتمردان طلبکار هم هستند! کار به جایی رسیده که دزدان درجه یک فریاد “آی دزد آی  دزد” سر میدهند! جوانان مستعد را نادیده میگیرند تا به اسم جوانگرایی فقط آقازادگان و بچه های یک دانشگاه خاص(!) را به کار گیرند!!

روزنامه “آرمان” در تحلیلی عجیب و غریب با سیاسی دانستن این انتقادات نگاشته است: مشخص نیست ده نمکی چه برنامه‌ای برای آینده دارد؟؟ تنها می‌توان یک گمانه را مطرح کرد و آن هم کاندیداتوری در انتخابات مجلس یازدهم! شاید او هم می‌خواهد مسیر سعید ابوطالب را طی کند!!




حذف جریان تمامیت خواه از صدر کانون کارگردانان!!⇐انتخابات کانون کارگردانان به نفع جوانان و مستقلان تمام شد

سینماروزان: این روند طبیعی کار صنفی است؛ وقتی مدام صنف، بازیچه امیال شخصی حلقه بالادستی شود در نهایت روزی خواهد رسید که بدنه کنار هم قرار گرفته و علیه آن حلقه بشورد.

به گزارش سینماروزان انتخابات شورای مرکزی کانون کارگردانان خانه سینما نمونه ایست از همان شوریدگی!
پس از ۸سال هیچکدام از تمامیت خواهانی که در این سالها بر صدر کانون تکیه زده بودند، رای نیاوردند و به جایش جوانان و مستقلانی وارد شورای مرکزی شدند که هر چه ندارند انگیزه بالایی برای کار صنفی دارند.

حمید نعمت الله، رضا درميشيان، محسن اميريوسفي، پوران درخشنده، احمد اميني، مصطفی كيايي، خسرو معصومي، محمدرضا عرب و فرهاد مهران فر وارد شورای مرکزی کانون شدند و وحید موساييان و قدرت الله صلح ميرزايي نیز به عنوان اعضای علی البدل انتخاب شدند.

مهرداد خوشبخت بازرس اصلی شد و نادر مقدس بازرس علی البدل.

سینماروزان امیدوار است جوانانی همچون درمیشیان و امیریوسفی با قرارگیری کنار مستقلان مجربی نظیر خسرو معصومی و پوران درخشنده بعد از مدتها معنای واقعی کار صنفی برای بدنه را برای دیگر صنوف و در نهایت هیات مدیره خانه سینما صرف کنند.




تازه‌ترین اظهارات کیانوش عیاری⇐برای رفع توقیف «خانه پدری» زیر بار هیچ اما و اگر و حذف هیچ صحنه‌ای نمی‌روم/«خانه پدري» چقدر كُشنده‌تر از مناظره‌هاي انتخاباتي شش نامزد رياست‌جمهوري بود؟/فضاي مجازي مانع از اين شد تا «خانه پدري» گم، محو و كم‌رنگ شود/«خانه پدري» هيچ چيزي براي توقيف نداشته و ندارد به جز صحنه كوبش سنگ به سر دختر!!!/خودم هم اگر بودم فكر مي‌كردم كارگردان فيلم ساديسم دارد كه اين را به تماشاگر نشان مي‌دهد!!!/پیش‌قسط سریال «۸۷ متر» را هشت سال پیش از تلویزیون گرفتم!/{در ماجرای توقیف «خانه پدری» و «کاناپه»} خانه سینما هیچ توجهی به من نداشت

سینماروزان: در حالی که در روزهای گذشته اخباری درباره رفع توقیف برخی فیلمهای مشکل دار نظیر «عصبانی نیستم»، «خانه پدری»، «ارادتمند…» و «رستاخیز» با اصلاح و ممیزی در کمیته ای موسوم به بازبینی شنیده شده است اما کیانوش عیاری کارگردان «خانه پدری» در تازه ترین گفتگویش که با «اعتماد» انجام شده به صراحت از این گفته که زیر بار هیچ تغییر و تعدیلی برای رفع توقیف «خانه پدری» نمیرود.

به گزارش سینماروزان عیاری البته درباره جنبه های دیگری از این فیلم و بخصوص نمای مشکل دار آن که نشانگر قتل یک دختر توسط پدر است هم حرف زده و از این هم گفته که خانه سینما به عنوان تنها نهاد صنفی سینمای ایران دربرابر توقیف «خانه پدری» و فیلم دیگرش «کاناپه» هیچ توجهی به او نکرده است.

متن کامل گفتگوی عیاری را بخوانید:

چه اتفاقي افتاد كه بعد از شش‌سال‌ونيم فيلم «خانه پدري» از توقيف نجات پيدا كرد؟ به نظر مي‌رسد دولت دوازدهم در ابتداي كار خود برگ برنده‌اي در حوزه فرهنگ و هنر رو كرد…

اين اتفاق شايد از منظر هر دولتي اتفاق زياد مهمي نباشد، اما به عنوان يك نماد بسيار بااهميت است. نه تنها «خانه پدري» كه هر فيلم ديگري و حتي هر اتفاق فرهنگي كه سال‌ها توقيف بوده اگر به هر شكل اجازه عرضه پيدا كند، طبيعتا نشانه گشايش در وقايع سياسيِ در حال وقوع است. از اين رو به نظرم براي دولت جديد سرآغاز خوبي است.

‌ اطلاع داريد كدام نهاد يا سازماني مشخصا در رفع توقيف اين فيلم نقش داشتند؟

من خودم پنجشنبه با اين مساله برخورد كردم و از انعكاس اين خبر در رسانه‌ها متوجه رفع توقيف شدم. موج اين خبر را در فضاي مجازي ديدم و از ماوقع اطلاع چنداني ندارم. دو روز گذشته هم تعطيل بود و بايد صبر مي‌كردم تا امروز اتفاق خاصي بيفتد.

‌ شما همچنان بر سر مواضع‌تان درباره نحوه اكران خانه پدري هستيد؟ قرار نيست صحنه‌اي حذف شود؟

فكر مي‌كنم اگر جاي تصميم‌گيرنده‌ها بودم، هر پاسخي به اين سوال بيشتر من را عصباني مي‌كرد. چون قاعدتا بايد بگويم معلوم است بعد از گذشت شش سال و نيم همچنان بر سر مواضعم هستم. اگر قرار باشد اصلاحياتي كه آن زمان من را ملزم به انجام آن دانستند، بعد از گذشت اين همه مدت رعايت كنم، از اين همه كار بيهوده بايد دچار ناراحتي و افسردگي شوم پس لطفا از خير اين سوال بگذريد.

‌ «خانه پدري» تاريخ مصرف دارد؟ اگر اين فيلم شش سال و نيم پيش اكران مي‌شد چه فرقي با اين مي‌كرد كه حالا اكران شود؟

اين فيلم قاعدتا تاريخ مصرف ندارد. يك درامي در حال مطرح شدن است و اگر پايه‌هاي اين درام درست باشد در هر زمانه‌اي مي‌تواند روي پرده برود. من در جايي هم گفته بودم كه ممكن است فيلم بيات شود اما مي‌بينيد كه الان شاهد نسل‌هايي هستيم كه از لذت ناشي از ديدن فيلم «شاهين مالت» يا «جويندگان» فورد تعجب مي‌كنند. توجيه چنين لذتي حتما دشوار است. خانه پدري شش‌سال‌ونيم پيش ساخته شده و به‌طور طبيعي در اين مدت صدها فيلم ديگر ساخته شده است كه به دوران حاضر نزديك‌تر هستند، اما شايد موضوعات اين فيلم هميشگي باشد و مشمول زمان نشده باشد. من ترجيح مي‌دادم به خاطر منافع خودم هم كه شده اين فيلم را همان زمان عرضه كنم. يعني اينكه سال ٨٩ يا حداقل سال ٩٠ اين فيلم روي پرده برود، اما محروميت اين فيلم از حيث مالي زيانبار است. مخارج ٩٠٠ ميليون توماني اين فيلم در سال ٨٩ شبيه راكد ماندن سرمايه‌اي است كه خيلي عوامانه است تا در موردش بگويم با اين پول اگر زغال هم مي‌خريدم مي‌توانستم سود خوبي كنم! نمي‌خواهم وارد اين وادي بشوم، اما اگر اين فشار مالي نبود براي ساخت فيلم «كاناپه» وارد مسير سخت جذب سرمايه نمي‌شدم. اين حداقل و مهم‌ترين آسيبي است كه توقف اين فيلم به زندگي من زده است.

‌ چه اتفاقي مي‌افتد كه فيلمي مثل «خانه پدري» اين همه مدت توقيف مي‌شود و بعد در حالي كه قوانين همچنان همان قوانين است، فيلم اجازه اكران پيدا مي‌كند؟ اين اتفاق به نظر عجيب نيست؟ در حالي كه مميزي‌ها و خط قرمزها همان‌هايي است كه از قبل بوده است…

وقتي مبناي توقف يك فيلم صرفا سوءتفاهم است چنين اتفاقي عجيب نيست. اصلا اين اتفاق مي‌توانست در مدت طولاني‌تري بيفتد. يعني ٢٠ سال خانه پدري متوقف شود و بعد از ٢٠ سال گروهي بيايند كه بدون تعصب و داشتن افكار تنگ‌نظرانه خودشان متوجه شوند توقف يك فيلم از اساس سوءتفاهم بوده است. گاهي گذشت زمان آدم‌ها را متوجه اين مي‌كند كه درگير سوءتفاهم شده‌اند. گاهي هم ديگران، آنها را متوجه مي‌كنند. در مورد «خانه پدري» هم اين اتفاق افتاد و فهميدند نكات ظريفي كه در اين فيلم ديده بودند كاملا واهي بود. فيلم خيلي راستگو است و مطلب خودش را مي‌گويد. اين اتفاق مي‌توانست شش سال پيش بيفتد يا حتي سال ٩٢ كه اين فيلم در فستيوال ونيز عرضه شد، مي‌توانست نقطه پاياني براي رفع اين سوءتفاهم باشد. درست بعد از اين بود كه فيلم از حضور در ١٠ فستيوال محروم شد. من چون اصولا اهل ايجاد بحران نيستم، فيلم در جشنواره‌اي شركت نكرد و ترجيح دادم در لاك خودش باقي بماند و مشكل‌آفرين نشود. من بهانه‌اي ندادم كه بتوانم فيلم بعدي‌ام را راحت‌تر شروع كنم. اگرچه از رفع توقيف «خانه پدري» خوشحالم اما پشت اين خوشحالي ناراحتي هم وجود دارد، اينكه چطور راحت چنين تصميم‌هايي گرفته مي‌شود؟ تصميم‌هايي كه عده‌اي مي‌گيرند و عده‌اي ديگر در جايي ديگر متوجه واهي بودن اين اتهامات و تصميم‌ها مي‌شوند. سعي مي‌كنم خوشبينانه به اين مساله نگاه كنم و صرفا به خاطر بازي‌هاي سياسي اين جريان را توجيه نكنم و با اين حساب بيان ديگري داشته باشم براي رفع توقيف اين فيلم. به هر حال اين فضا، چه بخواهيم چه نخواهيم، برآمده از فضاي نوين سياسي و اجتماعي است. بعد از انتخابات ديديم كه ادبيات مردان سياست كشورمان فرق كرد و حرف‌هاي آنها وارد وادي ديگري شد؛ وادي‌اي كه در آن صراحت بيش از پيش پررنگ شد. من تعجب مي‌كردم اگر باز هم گفته مي‌شد فيلم «خانه پدري» مسائلي دارد. با فرض كنار گذاشتن ذهنيات مرتبط با شريعت و دين، درباره ساختار تلخ فيلم و ناهنجاري‌هاي آنا اگر وقت بگذاريم متوجه اين موضوع مي‌شويم. نگاه كنيد كه در مناظره‌هاي پيش از انتخابات پرده‌دري‌ها تا كجا رفت؟ در فضاي مجازي با يك لطيفه‌اي برخورد كردم كه يك نفر با ١١٠ تماس گرفته و گفته بود در صداوسيما شش نفر دارند آبروي هم را مي‌برند و مدرك‌هاي مستدلي هم براي اين كارشان دارند. خب، اين لطيفه‌اي كه ماحصل ذهنيت تيزبين بسياري از مردم ايران است، درباره اين فيلم هم مي‌توانست صدق پيدا كند. «خانه پدري» چقدر كشنده‌تر از مناظره‌هاي انتخاباتي شش نامزد رياست‌جمهوري بود؟ اينجا فقط بحث «خانه پدري» مطرح نيست و فيلم‌هايي چون «آشغال‌هاي دوست داشتني»، «عصباني نيستم» و… هم وجود دارند. همه فيلم‌هايي كه در طول تاريخ و نه فقط اين ٣٨ سال، بلكه از زماني كه دوربين وارد ايران شده است با مشكل مواجه شدند از چنين منظري دچار توقيف مي‌شوند. وقتي گروهي با بصيرت بيشتري روي كار مي‌آيند و در واقع با درايت با اين مساله برخورد مي‌كنند و تمام اين اتهامات را كنار مي‌گذارند، بايد تناقض موجود براي همه، حتي براي مردان سياسي فعلي ما درس عبرتي باشد. آنها ممكن است براي فيلم ديگري سختگيري‌هايي را به وجود بياورند در حالي كه بايد به اين نگاه كنند كه چند ماه قبل‌تر از تعدادي فيلم‌ها كه سال‌ها توقيف بود رفع توقيف كردند.

‌ چيزي كه شما مي‌گوييد خيلي ايده‌آل است، چون اين اتفاق به شكل يك سيكل مداوم در تاريخ سينماي ايران در حال تكرار است. در دوره‌هاي مختلف فيلم‌هايي ساخته شدند كه يك دولت اجازه ساخت و نمايش آن را داده و دولت بعدي هم امكان اكران آن را فراهم كرده است. به نظر مي‌رسد سينماگران ما هم به چنين وضعيتي تن داده‌اند و در اين ميان تنها تبديل به آدم‌هاي صبوري شده‌اند.

نه فقط در فرهنگ و سينما، بلكه در همه زمينه‌ها وضعيت اين‌چنين است. انگار ما عمر نوح داريم و بايد صدها سال زندگي كنيم. ما مدام در حال تكرار تجربه‌هاي پيشينيان خودمان هستيم و هيچ‌وقت با اتكا به آن تجربيات قدمي را برنمي‌داريم. همين باعث مي‌شود سير پيشرفت و توسعه، درست در زماني كه براي ما به‌طور طبيعي مورد نياز است، كور يا كند شوند و با طولاني شدنش، آن نتايجي كه دنبالش هستيم را دور از دسترس ما قرار بدهد.

‌ در چنين فضايي نمي‌توان روي قانون تاكيد كرد؟ نمي‌دانم شايد لازم باشد كه صنف سينما به عنوان يك مرجع حمايت‌كننده پا در مياني كرده و از حقوق سينماگران دفاع كند. يا حداقل اگر قرار است سينما به عنوان بچه‌اي يتيم به عرصه‌اي براي سهم‌خواهي دولتمردان تبديل شود، اين موضوع به صورت شفاف و روشن براي سينماگران عنوان شود.

محافظه‌كاري اجازه اين كار را نمي‌دهد. در همه جا اين محافظه‌كاري وجود دارد. ما ردپاي اين محافظه‌كاري را در عرصه ورزش هم مي‌بينيم. برخي از مشكلات و بن‌بست‌هايي كه در حوزه ورزش و سينما وجود دارد ناشي از تناقضات موجود است. بايد كارهايي انجام شود اما آن كارها به سدهايي كه عرف است و توسط افراد پذيرفته شده، تبديل مي‌شود. همه ما اين عرف را به صورت نانوشته در ذهن خودمان داريم و جالب‌تر اينكه آن را در ذهن‌مان مي‌پرورانيم. ما در حال حاضر خودمان مي‌دانيم خطوط قرمز ما كجاست، اما كثرت اين خطوط قرمز خواه ناخواه اجازه نمي‌دهد كه ما آزادانه به كشف آينده بپردازيم. به هر چيزي فكر مي‌كنيم بلافاصله در قدم بعدي مشكلات و موانعي كه گفته مي‌شود جامعه ما را دچار نارضايتي مي‌كند، به ذهن‌مان مي‌آيد. البته اين مورد را هم بگويم كه من چنين چيزي را قبول ندارم. مثلا دلواپساني كه در جامعه ما مانع ايجاد مي‌كنند، سبب مي‌شوند كه نتوانيم به راحتي پيش برويم. غل و زنجيري كه به پاي فيلمساز ايراني و هر كسي كه در عرصه فرهنگي كار مي‌كند بسته شده، راه رفتن را مشكل مي‌كند. در اين صورت من چطور مي‌توانم همپاي كسي كه غل و زنجير بر پاي او نيست بدوم و عقب نيفتم.

‌ حرف من اين است كه سينماگران هم در طول اين سال‌ها از ايده‌آل‌هاي‌شان فاصله زيادي گرفته‌اند. اين را قبول داريد؟

بدون ترديد همين است. من هر فيلمي كه مي‌سازم به اين فكر مي‌كنم كه اگر آبشخور اين اثر، ٢٠ يا ٣٠ درصدش از فكر اوليه من باشد برايم كافي است. آقاي كيميايي، ٣٠ سال پيش حرفي زده بودند كه همچنان در ذهن من مانده است. ايشان گفته بودند كه فيلم‌هاي فيلمسازان ايراني با توجه به ظرفيت و استعدادشان بسيار كوتاه‌قدتر از خودشان است. اين در حالي است كه فيلمي كه در هاليوود ساخته مي‌شود بسيار بلندقدتر از ظرفيت‌هاي فيلمسازش است. فيلمساز هاليوودي آنچنان مورد حمايت قرار مي‌گيرد كه در نهايت اين حمايت‌ها و آزادي‌ها باعث تبلور بيشتر كارش مي‌شود. در چنين شرايطي آن اثر از فكر سازنده‌اش بالاتر قرار مي‌گيرد. اما اين مساله در سينماي ايران كاملا برعكس است. به نظر من كارهاي درخشاني هم كه در اين سينما، طي چهار دهه ساخته شده، محصول اعجاب‌برانگيز استعداد سازندگان‌شان بوده است. حالا ببينيد اگر چنين موانعي بر سر راه اين فيلمسازان نبود، آنها چه پروازي داشتند.

‌ آيا اين، يكي از دلايلي است كه موجب محدوديت زماني بروز استعداد سينماگران در ايران مي‌شود؟ به نظر مي‌رسد ما در اينجا سن مفيد فيلمسازي داريم…

من ترجيح مي‌دهم اين مساله را خيلي بومي و محلي نكنم. اين اتفاق شامل حال همه فيلمسازان دنيا مي‌شود. مگر كوروساوا دچار فروكش و نشست نشد؟ نه فقط او، بلكه خيلي‌هاي ديگر هم اين اتفاق براي‌شان افتاده است. اين اتفاق دلايل متعددي دارد. سن، يكي از اين دلايل است. بي‌حوصله و خسته‌تر شدن فيلمساز طي سال‌ها هم مي‌تواند به چنين اتفاقي دامن بزند. اينكه فيلمساز ديگر شور دوران جواني خودش را نداشته باشد. كوروساوايي كه «هفت سامورايي» و «ريش قرمز» را ساخته با كوروساوايي كه «شبح جنگجو» را ساخته است مقايسه كنيد تا ببينيد او چقدر از آن شور جواني‌اش فاصله گرفته است. پختگي‌هايي در كارهاي بعدي يك فيلمساز وجود دارد اما اين پختگي‌ها نمي‌تواند همپاي شوري قلمداد شود كه او صرف فيلمش مي‌كند. اين شور هم عمدتا در سنيني رخ مي‌دهد كه فيلمساز هنوز تا ميانسالي فاصله دارد.

‌ به نظر شما رفع توقيف «خانه پدري» نتيجه تغيير سياست‌هاي دولت است يا تغيير و بلوغ جامعه؟ خيلي وقت‌ها فيلمي را به اين بهانه توقيف مي‌كنند كه جامعه آمادگي درك و هضم آن را ندارد.

به نظرم تغيير سياست نخستين چيزي است كه در رفع توقيف «خانه پدري» نقش داشته است. در اوايل صحبت‌هايم تلاش كردم بهاي زيادي به اين مساله ندهم، اما در جايي ناچاريم درباره اهميت اين تغيير سياست حرف بزنيم. اما در مورد جامعه بايد بگويم كه حضور و هستي فضاي مجازي در كنار همه معايبي كه داشته و دارد و بعضا مزاحمت‌هايي را ايجاد مي‌كند، براي اين اتفاقات نقش كمك‌كننده دارد. فضاي مجازي در اين روزها مي‌تواند با برداشتن يك گام بلند جاي رسانه ملي و مطبوعات را بگيرد. طبيعتا فضاي مجازي مانع از اين مي‌شود تا «خانه پدري» گم، محو و كم‌رنگ شود. اين فضا كمك مي‌كند موضوعاتي از اين دست در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ورزشي ديده شود و خطاهاي
ريز و درشت مردان مطرح كشور ما زير ذره‌بين قرار بگيرد. به نظر من امنيت نداشتن فضاي مجازي بخش كاملا طلايي و زرين آن است. خواه ناخواه تحت تاثير چنين فضايي بود كه «خانه پدري» در طول اين هفت سال هرگز به صورت قاطع به بوته فراموشي سپرده نشد.

يعني معتقديد فضاي مجازي در برخي موارد نقش اهرم فشار را بازي مي‌كند؟

در مقاطعي اين اتفاق افتاد و فضاي مجازي فشار زيادي وارد كرد. اين فشار در سطوح بسيار بالاي مملكت ما هم بسيار تاثيرگذار بوده است.

فكر مي‌كنيد مديران فرهنگي تا چه زماني صرف‌نظر از خطوط قرمز مشخص و معين ارشاد، مي‌توانند براي مخاطبان و اينكه ديدن يك محصول فرهنگي به نفع آنها است يا به ضررشان تعيين تكليف كنند؟

اينكه اين اتفاق تا كي مي‌افتد قابل پيش‌بيني نيست؛ اما چيزي كه قطعي است اين است كه اين حقارت‌ها مثل آينه‌اي در مقابل افراد تنگ‌نظر است. آنها يك زماني به اشتباه خودشان پي مي‌برند، اگرچه از اتفاق‌هاي زندگي‌شان كمتر عبرت مي‌گيرند! اگر عبرت خود آنها هم حايز اهميت نباشد، دست‌كم براي ديگراني كه خلف آنها هستند اين موضوع مي‌تواند عبرت‌برانگيز باشد. اما به نظر مي‌رسد در عبرت گرفتن همه با هم پوست‌كلفت شده‌اند و ديگر خيلي چيزها براي آنها بي‌اهميت است. آنها بيشتر به فراموش كردن مردم اتكا مي‌كنند و به اينكه حافظه مردم در يادآوري خطاهاي‌شان ياري نكند. اما فشار زندگي باعث نمي‌شود اين خطاهاي‌شان براي مردم ابدي ازلي باشد.

اگر مشخصا بخواهيد به اين اشاره كنيد كه رفع توقيف «خانه پدري» را شخصا مديون كدام مدير فرهنگي و وزير هستيد، مي‌توانيد از شخص خاصي اسم بياوريد؟

فعلا از جزييات خبر ندارم، اما مي‌دانم كه آقاي محمدمهدي حيدريان به اندازه كافي پيگير حل اين مساله بودند و به نوبه خودم از او تشكر مي‌كنم. ادامه اين راه مي‌تواند رضايت نسبي به وجود بياورد و كمك كند تا اين رضايت نسبي به‌طور كامل نهادينه شود. همين اتفاقات سبب مي‌شود ما كم‌كم باور كنيم اتفاق‌هاي رو به جلويي در حال وقوع است. تا جايي كه من شنيدم دستوري است كه در وزارت ارشاد داده شده و گفته‌اند كه پيگير فيلم‌هاي توقيفي باشند.

بله، كميته ويژه‌اي تشكيل شده است…

من از شما مي‌پرسم دستور اين كميته ويژه را چه كسي داده است؟

آقاي حيدريان…

پس در واقع پاسخ پرسش شما همين چيزي است كه گفتيد. اين اتفاق‌ها زمان آقاي حيدريان افتاده است و به نظر مي‌رسد او باقدرت‌تر با تكيه بر شرايط نوين جامعه و با تكيه بر اتفاقاتي كه در يكي دو ماه گذشته براي دولت و آقاي روحاني افتاده است پيش مي‌رود. به نظرم تاثير خودش را روي مديريت سينمايي كشور گذاشته است.

جايي هم مجلس شوراي اسلامي به اين مساله ورود پيدا كرد…

بله، آقاي الياس حضرتي در صحن علني مجلس درباره اتفاقاتي كه درباره «خانه پدري» افتاده است، گلايه كرده بودند و خواهان نگاه مجدد به توقيف طولاني فيلم شدند. آن قدم‌ها در شكل‌گيري چنين روزي موثر بود. گمان مي‌كنم پيش از عيد اين اتفاق افتاد. حركت آقاي حضرتي براي خيلي‌ها در فضاي فرهنگي جامعه ما غافلگيرانه بود كه با شجاعت و تمركز كامل در صحن مجلس درباره چيزي كه شايد از نظر مسوولان چندان مهم نباشد، صحبت و روي آن تاكيد كرد. چنين اتفاقاتي واقعا مثبت و جلو برنده است.

الان كه مجلس، دولت و شوراي شهر همسو و هم جهت هستند، زمان خوبي است تا همه اقشار جامعه مطالبات خودشان را بيان كنند، به خصوص هنرمندان و سينماگران كه تلاش خودشان را براي استمرار دولت آقاي روحاني به بهترين شكل انجام دادند. اگر قرار باشد نگاهي به مطالبات سينماگران داشته باشيد، شاخص‌ترين خواسته‌هاي‌تان كدام است؟

در قدم اول دادن آزادي عمل به فيلمساز است. بعد از اين وارد حيطه صنفي مي‌شويم. ما در امور صنفي با مشكلاتي مواجه هستيم كه بايد آنها را مرتفع كنيم. وضعيت معيشت تمام دست‌اندركاران سينماي ايران كه چندهزار نفر مي‌شوند بايد بهبود پيدا كند. پيش از حضور شما براي اين گفت‌وگو برنامه‌اي از تلويزيون درباره هنروران پخش شد كه از ميان همه آنها من فقط چهره غلام ژاپني را شناختم. تصاويري از اين هنروران با چهره‌هاي شكسته ديدم، اما به نظرم بايد بپذيريم آنها هم سهمي از سينماي ايران دارند. سهم‌شان بايد به فراخور حال‌شان خوب باشد. اين گروه سال‌هاي سال است كه در يك گوشه سينما در حال كمك كردن هستند. به همين دلايل نيازهاي صنفي يكي از مسائل مهم سينماي ايران است. اين مساله بستگي زيادي به جدل‌هاي ميان خانه سينما، صنوف و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دارد. به عنوان مثال دوست دارم به بيمه اهالي سينما اشاره كنم كه يك سالي مي‌شد برچيده شده بود. به هر حال آنهايي كه در سينما فعاليت مي‌كنند هم بخشي از مردم هستند و به گرفتاري‌هاي روزمره‌اي كه همه درگير آن هستند، دچار مي‌شوند. اين گروه سينمايي هم خانواده دارند و در قبال خانواده‌هاي‌شان مسوولند. در نگاه اول چنين مطالبه‌اي در مقايسه با آزادي عمل فيلمساز شايد ناچيز به نظر برسد، اما وقتي وارد خلوت آن فرد شويم خواهيم ديد كه سلامتي يكي از عزيزانش از تاريخ سينماي ايران هم مهم‌تر است. براي من هم سلامتي عزيزان و نزديكانم از خيلي مسائل ديگر مهم‌تر است. من نمي‌توانم ارزش‌گذاري كنم و با قاطعيت بگويم پيش از هر چيز آزادي عمل فيلمسازان ايراني را مي‌خواهم! چنين چيزي در ظاهر مهم به نظر مي‌رسد اما مسائل صنفي و نيازها و آرامش از مهم‌ترين شرايط زندگي همه ما است.

يكي از نقدهاي وارد شده به دولت يازدهم، پرهيز از جوان‌گرايي بود. در حوزه سينما به نظرتان چقدر چنين نقدي وارد است؟

جوان‌گرايي يك امر از پيش تعيين‌شده دولتي نيست كه كساني مدعي باشند با عنايت به جوان‌گرايي سعي مي‌كنيم آينده سينماي ايران را تضمين كنيم. در هر دوراني جوان‌گرايي وجود دارد. به‌طور طبيعي جوان‌ها مي‌آيند و كسي هم نمي‌تواند مانع از حضور آنها در عرصه‌هاي مختلف جامعه شود. اما از سوي ديگر مشكلي كه وجود دارد و ممكن است موانعي جلوي پاي كساني كه قرار است وارد سينما شوند، ايجاد كنند. اين سنگ‌اندازي‌ها صرفا از ترس تنگ شدن جاي خودشان اتفاق مي‌افتد.

خيلي طبيعي است كه جا تنگ شود. اما اين تنگ‌شدن جا نتيجه خباثت نسل جوان نيست. همان‌طور كه يك پدر كم‌كم در عرصه مديريت زندگي عقب‌نشيني مي‌كند و مديريت را به فرزندان خودش واگذار مي‌كند، در تمام زمينه‌ها و حتي علوم ديگر نيز اين جوان‌گرايي شكل مي‌گيرد. اما كوشش براي جوان‌گرايي ممكن است به يك واقعه افراطي تبديل شود. گاهي متوجه مي‌شويم كه فيلمسازي به صورت افراطي به شيوه‌اي دم‌دستي تبديل مي‌شود و همه مي‌توانند اين عرصه را تجربه كنند. من نمي‌گويم همه بايد دشواري‌هاي نگفتني خود را، مثلا براي خودم در فاصله سال‌هاي ٥٨ تا ٦٣ كه نخستين فيلمم «تنوره ديو» را ساختم، از سر بگذرانند. اين شرايط آن سال‌ها بود و ما با چنگ و دندان تلاش مي‌كرديم خودمان را بالا بكشيم و فيلم بسازيم. الان شرايط متفاوت شده و حتي مي‌شود با دوربين عكاسي و موبايل هم فيلم ساخت. در نتيجه فيلمسازي آسان‌تر شده اما اين آسان‌تر شدن نبايد باعث شود تا با فيلمسازي سهل و ممتنع برخورد شود. فيلمسازي همچنان بايد مشكلات خودش را داشته باشد، اما بايد كه اين مشكلات بدون شرط و شروط‌هاي رايج باشد. منظورم اين است كسي كه مشكلات اين حوزه را با تمام وجود لمس مي‌كند تنها حق فيلمسازي دارد. به عقيده من نگاه ما به سينما بايد درست و اصولي باشد و به عنوان يك بازيچه به سينما نگاه نكنيم. هرچند خودم بارها گفته‌ام كه سينما برايم اسباب‌بازي‌اي است كه از بازي كردن با آن لذت مي‌برم.

‌ در حوزه اقتدارگرايي مديران فرهنگي دولت دوازدهم چه تغييراتي بايد رخ بدهد؟ اصلا اقتدارگرايي يك ويژگي ذاتي است يا اكتسابي؟

به‌ندرت و گاهي اوقات ممكن است با آدمي برخورد كنيم كه گشودگي بسياري در رفتار دارد اما اين خصلت آنقدر ناياب است كه ما مجبوريم بپذيريم كه اقتدار يك امر ذاتي و نه اكتسابي، آن هم براي همه است. در واقع زمينه‌ساز افراد قدرت‌طلب مي‌شويم. در سينما هم طي سال‌هاي گذشته معمولا با افراد گشوده‌رو و آدم‌هايي كه نقطه مقابل‌شان هستند زياد برخورد كرديم.

‌ چه اتفاقي مي‌افتد كه شما با داشتن دو فيلمي كه سرنوشت نامعلومي داشتند، تصميم به ساخت سريال مي‌گيريد؟ نمي‌گويم توقيف كه خودمان برچسب نچسبانيم!

اتفاقا نبايد از كلمه توقيف وحشت كنيم. سرنوشت نامعلوم تعابير ديگر اين كلمه است و درست مثل بشين، بفرما و بتمرگ مي‌ماند!

‌ خب، با وجود دو فيلم توقيفي چه مي‌شود كه از ادامه حيات دولت يازدهم دفاع مي‌كنيد؟

برگرديم به همان بخشي از صحبت‌هايم كه به تناقض‌ها و بن‌بست‌هاي ذاتي اشاره كردم. گاهي اوقات احساس مي‌كنم مديران سينمايي هم از همه اين اتفاق‌ها و خيلي چيزهاي ديگر كه ممكن است دست آنها نباشد، متحيرند. ساخت سريال «٨٨ متر» كه الان يك مترش هم كم شده و «٨٧ متر» شده است، ريشه در هشت سال پيش دارد. من در آستانه شروع سريال درگير مسائل شخصي شدم و ساخت اين سريال از اولويت افتاد. آقاي اسلامي‌مهر، مدير وقت سيمافيلم هم همان موقع به من گفت نگران پولي كه از ما گرفتي نباش و هر وقت آمادگي روحي پيدا كردي سراغ ساخت اين سريال بيا! من هم قصد سوءاستفاده از حسن نيت ايشان را نداشتم. به صورت طبيعي شرايط به گونه‌اي پيش رفت كه پروژه‌اي كه سال ٨٧ كليد خورده، در سال ٩٦ پيگيري شود.

‌ خيلي‌ها تصور كردند شما از آرمان‌گرايي و حرف‌هاي‌تان بعد از ساخت «كاناپه» عدول كرديد!

من درباره چيزي كه جزيي از اقتدار خودم و به سرمايه خودم مربوط است صحبت كردم، اما با سرمايه ديگري كه نمي‌توانم شوخي كنم. اين يك تعهد هشت ساله است و بنابراين من از قديم به تلويزيون متعهد هستم تا با همان شرايط رايج در فيلمسازي اين سريال ساخته شود. نوبت فيلمسازي مجدد خودم و با سرمايه خودم كه شد معلوم مي‌شود چقدر روي حرفم مي‌ايستم.

‌ اگر به شما پيشنهاد اكران «خانه پدري» در گروه هنروتجربه را بدهند، مي‌پذيريد؟

بله، فيلم قابليت برخورد عمده تماشاگران را داشته است. نمايش آن در هنروتجربه از ابتدا يك ضرورت بود. با پيشنهاد اميرحسين علم‌الهدي كه كمكي به اكران فيلم شود، من هم اين مساله را پذيرفته بودم، اما اگر اين فيلم از حيث رفع نيازهاي روحي تماشاگر مشمول زمان نشده باشد، مي‌تواند فيلم پرمخاطبي باشد. بنابراين فرقي نمي‌كند در گروه هنروتجربه اكران شود يا گروه آزاد. اصل مطلب براي من اكران عمومي است.

‌ بعد از رفع توقيف «خانه پدري»، به مرتفع شدن مشكلات و موانعي كه بر سر راه «كاناپه» است، اميدوار شده‌ايد؟

در فيلم «كاناپه» هيچ بدعتي وجود ندارد براي اينكه چيزي كه ديده مي‌شود موي مصنوعي است. اين مساله چيزي نيست كه به كسي بربخورد و بي‌اعتنايي به ارزش‌ها، باورها و آن چيزي كه نظام در پي تحقق آن است قلمداد شود. بنابراين من با چنين اعتماد به نفسي سمت ساخت «كاناپه» رفتم. مگر قبل از اين، فيلم «ملك سليمان» بدون حجاب ساخته نشد؟ خب، تفاوت ميان اين دو فيلم چيست؟ مشكل اين است كه «كاناپه» جامعه امروز ايران را تصوير مي‌كند؟! اين ذهنيت كه با اين فيلم ممكن است ديگران تحريك شوند چنين چيزي را در فيلم‌هاي‌شان دنبال كنند، با حفظ رعايت ضوابط چه اشكالي دارد؟ اين كار غيرشرعي و غيرقانوني نيست و من اين فيلم را براي خودنمايي نساختم. من فيلم «كاناپه» را ساختم كه پيشنهادي به سطوح بالاي مملكت بدهم. پيشنهاد اينكه ببينيم آيا اين اتفاق واقعا ناهنجار و شكننده است و باعث آزار كساني خواهد شد يا نه؟!

‌ خوشبين هستيد براي «كاناپه» اتفاق خوشايندي بيفتد؟

واقعا اميدوارم. اميدوارم باور كنند اين فيلم توهيني به ارزش‌ها و باورهاي‌شان نيست.

‌ شما آدم بسيار صبوري هستيد

من خسته‌كننده صبورم.

‌ تا امروز هيچ‌وقت خانه سينما با نهاد صنفي ديگري به عنوان مزد اين همه صبوري، پيگير مطالبات و حقوق‌تان نبوده است؟

من در ارتباط با دو فيلم اخيرم انتظار توجه بيشتري از سوي خانه سينما داشتم. اين توجه بيشتر برآورده نشد و گله‌مند هم نيستم، چون اصولا آدم گله‌مندي نيستم. چنين چيزي به خودي خود نوعي پوست‌كلفتي است، اما با تمام اين اوصاف فكر مي‌كنم خانه سينما مي‌تواند در ارتباط با موارد مشابه مقتدرتر و سرسخت‌تر برخورد كند، چون خانه سينما تنها مفري است كه ما داريم. نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم صنف را كنار بگذاريم و آن را دور بزنيم و بعد مطالبات‌مان را از سوي مقامات دولتي پيگيري كنيم. اين فرق عادت است و بدون توجه به صنف ناباورانه خواهد بود.

‌ كسي به صورت رسمي تا اينجا خبر رفع توقيف «خانه پدري» را به شما داده است؟

نه، منبع من هم مطبوعات و فضاي مجازي است و همچنان نمي‌توانم اين اتفاق را باور كنم. اما بسيار خوشحال مي‌شوم كه اين فيلم بدون اما و اگري اكران شود. طبيعي است كه هيچ اما و اگري را براي اكران فيلم نمي‌پذيرم و همانطور كه گفتم اگر به چنين چيزي راضي مي‌شدم، شش‌سال‌ونيم پيش اين كار را مي‌كردم. باز هم تاكيد مي‌كنم فيلم «خانه پدري» هيچ چيزي براي توقيف نداشته و ندارد. من اين حرف را به شهادت خيلي از دوستان، سينماگران و مخاطباني كه فيلم را ١٠ سئانس در هنروتجربه و جشنواره فيلم فجر ديده‌اند، مي‌گويم. به جز صحنه كوبش سنگ به سر دختر كه اتفاقا گوني‌اي به سر دختر كشيده مي‌شود، صحنه‌اي دلخراش‌تر ندارم. اين تجسم فيلم است كه باعث برانگيخته شدن تخيل تماشاگر مي‌شود. من خودم حتي وقتي در فيلمي تصوير فرو رفتن سرنگي را بر دست بازيگر‌ مي‌بينم چشمانم را مي‌بندم. اين را گفتم كه بگويم طاقت ديدن چنين چيزي را ندارم. خودم اگر باشم فكر مي‌كنم كارگردان فيلم ساديسم دارد كه اين را به تماشاگر نشان مي‌دهد. من با چنين تفكري آن صحنه «خانه پدري» را ساختم. حتما ضرورتي داشته كه آن صحنه را در فيلم قرار دهم. فيلمي كه داستاني پيچيده و بالا و پايين‌ها و گره‌هايي ندارد، احتياج به صحنه‌اي دارد كه تاثيرگذار باشد، صحنه‌اي كه هميشه بوي مرگ را از آن زيرزمين بلند كند.




هنرمند عزیز! از سخن وزیر ناراحت نشو! از سهل‌الوصول بودن خودت دلگیر باش!

سینماروزان: وزیر ارشاد دولت یازدهم درست همزمان با روز رأی گیری انتخابات ریاست جمهوری و در جهت طعنه زدن به دیدار ابراهیم رییسی با امیر تتلو(؟؟) اظهارنظری کردند که با انتقاد مواجه شد.

به گزارش سینماروزان وزیر ارشاد دولت یازدهم بیان داشت: به کاندیدای عزیز می‌گویم اگر واقعا نیاز به هنرمند داشتید به من می‌گفتید برایتان چند هنرمند می‌فرستادم.

این تشبیه کردن هنرمند به «کالا»یی که میتوان آن را از ستادی به ستادی دیگر فرستاد با انتقاد برخی هنرمندان مواجه شد ولی پرسش اصلی آنجاست که چرا یک وزیر آن هم وزیر ارشاد دولتی که مدام شعار فرهنگ دوستی می‌دهد باید دچار چنین اشتباهی شود.

یک پاسخ می تواند به نداشتن سابقه فرهنگی کافی چنین دولتمردانی مربوط باشد؛ موضوعی که سینماروزان بارها و بارها و به خصوص در نقد مدیریت سینمایی کشور به آن اشاره کرده است. فرهنگ و هنر مدیران باتجربه در حیطه فرهنگ و هنر را می‌خواهد و با بهترین مدیران حوزه های دیگر نمی‌توان این حوزه را بدون گاف اداره کرد.

در کنار فقدان تجربه مدیریت فرهنگی که بارها پاشنه آشیل شده، دلیل دیگر این سهل انگاری را هم باید هنرمندانی دانست که در سالهای اخیر به راحتی و بدون کمترین تعمق در سوابق سیاستمداران به زینت مجالس آنها بدل شده اند.

فارغ از انتخابات که همواره با هنرمندانی روبروییم که اغلب بی دلیل و اخیرا هم با توجیه ترجیح بد بر بدتر به سراغ سیاستمداران بی ریشه در فرهنگ می روند در مراسم مختلف ارگانی هم کم ندیده ایم استفاده ابزاری از بخشی از هنرمندان را.

طبیعی است که این سهل الوصول بودن بخشی از جامعه هنری است که یک سیاستمدار را دچار توهم پیاده نظام بودن هنرمندان میکند و همین میشود که به جای تلاش چهارساله در جهت ارتقای منزلت هنرمندان و به ویژه حل مشکلات معیشتی، فقط در هنگامه انتخابات است که کلی شعار درباره ارزش هنر داده می‌شود و از وزیر نفت گرفته تا وزیر خارجه در قابهایی ملون با هنرمندان قرار می گیرند.

هنرمندان ما اگر قدری بیشتر بهای خویش را بدانند و به جای ساده‌انگاری با تعمق و البته استدلالهای عقل‌مدار له یا علیه سیاست یا سیاستمداران خاص موضع بگیرند آن گاه دیگر به جایی نمی رسیم که هنرمندان در بیان دولتمردان در حد «کالا» تنزل پیدا کنند.

هنرمندان حتی اگر می خواهند به تریبون حمایت از یک کاندیدای خاص بدل شوند باید در قبال حمایت، برنامه عملگرایانه آن کاندیدا برای بهبود مشکلات ریشه ای صنف خود را مطالبه کنند و تا این اتفاق نیفتد نمی توانند حقیر شدن خویش در کلام یا عمل سیاستمداران را برخورنده بدانند.




ورود رسمی «فردین» به انتخابات۹۶+عکس

سینماروزان: در کارزار انتخاباتی و در حالی که بیشتر رسانه ها متمرکز به دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شده اند، در میدان رقابت پنجمین انتخابات شورای شهر فضایی جالب توجه در تبلیغات جریان دارد؛ چنان که یکی از کاندیدا به دلیل تشابه نامش با بازیگر مطرح سینمای ایران؛ از عنوان «فردین آمد» در پوستر تبلیغاتی خود استفاده کرده است!

به گزارش سینماروزان و به نقل از «آینه نیوز» هنگامی که خیابان های سطح شهر تهران و به خصوص نقاط مرکزی مانند خیابان طالقانی و مناطق شمال شهر مانند تجریش را پیاده طی کنید به مواردی جالب توجه در میان پوسترهای تبلیغاتی می رسید که جدا از انباشت تبلیغات و اسراف در کاغذ، فاقد هرگونه خلاقیت در فضای تبلیغات و به دور از هدفمندی در ایجاد رسانه ای کارگشا در جهت مخاطب بوده است.

یکی از پوسترهایی که توجه رهگذران را به خود جلب می کند از سوی کاندیدایی است که نام خانوادگی اش مشابه نام یکی از شناخته شده ترین بازیگران سینمای پیش از انقلاب است و وی با برجستگی عنوان «فردین» در پوستر انتخاباتی خود سعی دارد فضایی نوستالژیک را برای مخاطبان در آوردگاه تبلیغاتی فراهم کند! وی که مدیریت برنامه ریزی شهری خوانده است از چنین حربه ای برای کسب آرای مردمی بهره برده است.

در میان دیگر شعارهای تبلیغاتی و پوسترهای انتخاباتی می توان مواردی را یافت که قابلیت «سوژه» شدن برای رسانه را دارد. برای نمونه یکی دیگر از کاندیدای پنجمین انتخابات شورای شهر، شعار «هیچ شعاری ندارم» را انتخاب کرده و درست زیر همین جمله آورده است که «تنها شهرم را دوست دارم» که در عین احساس دلنشین شهروندی می تواند خود یک شعار محسوب شود! و این تناقض در پوستر این کاندیدا هم جالب توجه است.

آگهی تبلیغاتی کاندیدایی به نام محمدرضا فردین
آگهی تبلیغاتی کاندیدایی به نام محمدرضا فردین



موضع‌گیری انتخاباتی کارگردان «ساختمان پزشکان» و «لیسانسه‌ها»

سینماروزان: سروش صحت کارگردان و نویسنده ای که بیشتر در تلویزیون فعال بوده و سال گذشته هم سریال موفق «لیسانسه ها» را در رسانه ملی داشت در تازه ترین یادداشتش که ذیل ستون «تاکسی‌نوشت» در «اعتماد» منتشر شده کوشیده به زعم خود موضع گیری انتخاباتی خاص خود را داشته باشد.

صحت نیز به مانند اغلب سینماگران دیگر ایرانی که در انتخابات پیش رو سعی کرده‌اند موضع گیری صریحی نداشته باشند کوشیده یک موضع گیری انتخاباتی دوپهلو درنظر گیرد که البته طرفداران «کلید»(!) هم میتوانند آن را منسوب به خود بدانند.

متن یادداشت صحت را بخوانید:

حال و هوای بهتر

همه جا صحبت انتخابات است حتي توي تاكسي. مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، پرسيد: «شما راي مي‌ديد؟» زن كه عقب تاكسي نشسته بود گفت: «معلومه»  مرد ديگري كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «من مرددم» مرد جلويي پرسيد: «چرا؟» مردي كه عقب نشسته بود، گفت: «براي اينكه دم انتخابات همه كانديداها شعارهاشون خوبه ولي بعد حرف‌هايي كه زدن يادشون ميره» زن گفت: «يادشون نميره… خيلي از كارها را مي‌خوان انجام بدن اما نمي‌تونن، نميشه» مرد پرسيد: «يعني چي؟» زن گفت: «نديدين اول هر سال به خودمون مي‌گيم امسال اِل مي‌كنيم، بل مي‌كنيم… اين كار را نمي‌كنيم، اون كار را مي‌كنيم… آخر سال نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم نصف كارهايي كه مي‌خواستيم را نتونستيم انجام بديم» مرد جلويي گفت: «نصفش را انجام داده باشيم كه خوبه» راننده تاكسي گفت: «من خيلي به حرف‌هاي كانديداها كاري ندارم» مرد جلويي پرسيد: «پس به چي كار داريد؟» راننده گفت: «من به حال و هواي كانديداها نگاه مي‌كنم… هركدام اين كانديداها يه حال و هوايي دارن كه اگه انتخاب بشن همون حال و هوا را با خودشون ميارن» مرد جلويي پرسيد: «حالا مي‌دونيد به كي مي‌خواين راي بدين؟» راننده گفت: «بله… همون كه حال و هواش بهتره.»




اظهارنظر طراحی که در دولت احمدی‌نژاد سیمرغ سه‌بُعدی طراحی کرد و در دولت روحانی از آن سیمرغ اعلام برائت کرد⇐آرای انتخاباتی هنرمندان به‌لحاظ عددی، اهمیتی ندارد!

سینماروزان: ابراهیم حقیقی گرافیست پیشکسوت ایرانی در سالهای اخیر به خاطر تناقضاتی که در طراحی سه بعدی سیمرغ در دولت دهم و سپس برائت از آن طراحی در دولت یازدهم و انجام یک طراحی تازه برای سیمرغ داشت خبرساز شده است.

ابراهیم حقیقی در بخشی از تازه ترین گفتگوی خود که با «شرق» و به بهانه هفته گرافیک انجام شده درباره حضور هنرمندان در انتخابات اظهارنظر کرده است. به اعتقاد حقیقی آرای هنرمندان به لحاظ کمّی به 50 هزارنفر هم نمیرسد اما تأثیرگذاری آنها برای حمایت از نامزدها اهمیت دارد؛ یعنی همان مسأله ای که امسال در بروز آن از سوی هنرمندان محافظه کاری شدید می بینیم.

حقیقی گفته است: خانه سینما با تمام عوامل و اعضایش اعم از بازیگران و کارگردانان و عوامل اجرائی حدود چهار ‌هزار نفر عضو دارد. هنرمندان عضو خانه تئاتر هم همین تعداد هستند. درکل همه اینها را اگر با هم جمع کنیم به ٥٠‌هزار نفر هم نمی‌رسد. این ٥٠ ‌هزار نفر به ‌لحاظ عددی، اهمیتی ندارد؛ آنچه اهمیت دارد حضور اینهاست.

وی ادامه داده است: این حضور می‌تواند برای تأیید یک نامزد تأثیرگذار باشد. حال اگر هنرمند پیش‌کسوت و برجسته‌ای برای مثال در تیزر تبلیغاتی فلان کاندیدا حضور داشته باشد این تأثیرگذار است، اما رأی ٥٠‌ هزار نفر تأثیری ندارد. نامزدها نیاز به رأی‌ میلیونی مردم دارند.




توقف برنامه آرامش‌بخش صالح‌علاء به‌خاطر انتخابات!!!

سینماروزان: در حالی که پیش بینی می شد برای جلوگیری از تنشهای انتخاباتی هم که شده برنامه هایی مانند «چشم شب روشن» که اصلی ترین عامل جذابیت شان تکیه بر عنصر آرامش بخشی برای مخاطبان است به پخش خود ادامه دهند اما گویا ضبط این برنامه تا پایان انتخابات معلق شده است.

به گزارش سینماروزان دلیل اصلی این تعلیق، ضبط یکی از برنامه های ویژه انتخابات ریاست جمهوری با حضور ۶ نامزد این انتخابات در محل استودیوی پخش «چشم شب روشن» است.

به همین دلیل از هفته گذشته این برنامه روی آنتن نرفته است و احتمالا تا انتهای اردیبهشت ماه هم روی آنتن نخواهد رفت.

اینکه در ایامی که با کمبود برنامه های سرگرم کننده در رسانه ملی روبروییم برنامه «چشم شب روشن» که اتفاقا مخاطبان خود را هم دارد به بهانه انتخابات تعطیل شود رویکردی بخردانه نیست.

این همه برنامه بی مخاطب و کم مخاطب در رسانه ملی است که نه اشغال استودیوهایشان و نه حذفشان از کنداکتور به خاطر ضبط مناظره ها کمترین مشکلی ایجاد نمی کند اینکه میان این همه برنامه سراغ برنامه ای مانند «چشم شب روشن» می روند عجیب است.




چرا کارگردانان و تهیه‌کنندگان ارگانی در صف اول ساخت فیلمهای انتخاباتی قرار دارند؟

سینماروزان: در فاصله ای حدودا سه هفته ای که تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری96 زمان باقیست حرف و حدیثها درباره سازندگان فیلمهای تبلیغاتی کاندیداها بیشتر از هر زمان دیگری جریان دارد.

به گزارش سینماروزان فارغ از گمانه های مختلفی که درباره سازندگان فیلمهای تبلیغاتی وجود دارد وجه مشترک اغلب نامهایی که به عنوان سازندگان فیلمهای انتخاباتی مطرح میشود، وابستگی بی حد و حصر آنها به بودجه های دولتی است و به بیان بهتر بیشتر نامهایی به عنوان سازنده فیلمهای تبلیغاتی کاندیداها شنیده میشود که بیشتر از فعالیت در بخش خصوصی سینما، به کار برای  ارگانها و نهادهایی مشغول بوده اند که بودجه های مکفی برای تولید در اختیار آنها قرار داده اند.

از رضا میرکریمی فیلمسازی کاملا رشدیافته در بخش دولتی سینما که اخیرا هم مدیر جشنواره ای کاملا دولتی را پذیرفته و نامش به عنوان گزینه ای برای ساخت فیلم تبلیغاتی حسن روحانی شنیده میشود بگیرید تا مهدی نقویان و محمدعلی فارسی مستندسازانی که فیلم ابراهیم رییسی را میسازند و در این سالها برای نهادهای مختلف از حوزه هنری تا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی فیلم ساخته اند و از محمود رضوی تهیه کننده ای که در تولید فیلم آخرش از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر حمایت داشته تا محمدمهدی عسکرپور که گزینه‌ایست برای ساخت فیلم تبلیغاتی اسحاق جهانگیری و در این سالها به فیلم و سریال سازی برای حوزه هنری و تلویزیون مشغول بوده و بهروز افخمی که سالهاست به فیلمسازی برای نهادها و ارگانهای دولتی مشغول است و گزینه‌ایست برای ساخت فیلم انتخاباتی مصطفی میرسلیم، تمام و کمال با سینماگرانی روبروییم کاملا وابسته به منابع عمومی و با حداقل رزومه در بخش خصوصی.

چرا چنین اتفاقی افتاده و چرا سینماگران مستقل تر و البته فعال در بخش خصوصی سراغ چنین فعالیتهایی نمی روند؟ واضح است سینماگرانی که هویت آنها با فیلمسازی به مدد بودجه های دولتی گره خورده است راحتتر می‌توانند سفارش ساخت یک مستند تبلیغاتی را فارغ از آن که نتیجه کار چه خواهد شد قبول کنند و در این بین اینکه خروجی این مستندها هم چه باشد در مرحله دوم اهمیت است! مرتبه اول اهمیت برای این چنین سینماگرانی که سالها تجربه سفارشی سازی دارند برآوردن انتظارات سفارش دهنده است و نه درستی یا نادرستی گفته ها یا نقل قولهای ذکر شده در این آثار.

این روند هرچند میتواند مسأله‌ای شخصی و برآمده از سلیقه کاندیدایی خاص باشد اما خطرش زمانیست که یکی از این کاندیداها به ریاست جمهوری برسد. آنجاست که کاندیدای موردنظر در بزنگاههای سینمایی به جای تکیه بر بخش مستقل و البته ریشه دارتر سینما به مشاوره های سازندگان فیلمهای تبلیغاتی اش تکیه می کند! این خطر البته می‌تواند یک نتیجه محتوم هم داشته باشد و آن رشد بی حد و حصر ملوک الطوایفی در سینما و جدی تر شدن مرزبندیهای خودی و غیرخودی در سینما که در این سالها بدجوری به سینمای ایران ضربه زده بود.




حمایت انتخاباتی از قالیباف؟⇐عزت‌‌ا.. انتظامی: شهرداری پول می‌دهد تا در میان هنرمندان نیازمند تقسیم کنم!!!

سینماروزان: عزت ا.. انتظامی بازیگری که حضورش به همراه اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدی نژاد برای ثبت نام در انتخابات 92 ریاست جمهوری چنان حاشیه هایی را موجب شد که منجر به برائت این بازیگر از این حضور شد در سالهای اخیر نیز نامه هایی را در جهت حمایت از برخی از شکست خوردگان انتخابات 88 نوشته بود.

به گزارش سینماروزان انتظامی که سالهاست مقابل دوربین نرفته است در تازه ترین گفتگوی خود که با «میزان» انجام شده هم با اشاره به تلاشهایی که برای راه اندازی خانه سالمندان هنرمندان داشته است از این گفته که شهرداری از طریق خانه هنرمندان پولی را در اختیار او می‌گذارد تا در اختیار هنرمندان نیازمند قرار دهد.

انتظامی در خصوص راه اندازی خانه سالمندان هنرمند که چند سال گذشته برای ساخت آن پیگیر بود تصریح کرد: من برای راه‌اندازی خانه سالمندان هنرمندان تلاش بسیاری کرده‌ام و حتی محلی را هم برای این خانه در نظر گرفتیم و کارهای مربوط به تأسیس این خانه سالمندان هنرمندان را انجام دادیم و در این زمینه از سازمان بهزیستی هم کمک گرفتیم تا بتوانیم این خانه را در دو طبقه تهیه کنیم. در نهایت موافقت شد و ما یک محل زیبا را که حیاط باصفایی هم داشت را برای تعدادی محدودی زن و مرد در دو طبقه در نظر گرفتیم که در آن محل از آنها نگهداری شود و بتواند لحظات خوبی را سپری کنند.

وی در خصوص وضعیت امروز هنرمندان پیشکسوت یادآور شد: هم‌اکنون بسیاری از هنرمندان سالمند وضعیت خوبی ندارند و بسیاری از آن‌ها حتی نمی‌توانند از منزل خارج شوند؛ آنقدر که حالشان بد است و توانایی حرکت ندارند و یا مورد استقبال سایر افراد قرار نمی‌گیرند. من و امثال من در عالم هنر وضعیت خوبی داریم اما در واقعیت تعداد زیادی پیرزن و پیرمرد بازنشسته داریم که حقوقی نمی‌گیرند و ما به زحمت برای این افراد مبالغی را فراهم می‌کنیم.
وی در خصوص کمکی که هر ماهه به هنرمندان پیشکسوت نیازمند می‌کند تصریح کرد: بنده از راه خانه هنرمندان و شهرداری فهرستی تهیه کرده‌ام از افرادی که بضاعت مالی خوبی ندارند و شهرداری از راه خانه هنرمندان مقداری پول را در اختیار بنده می‌گذارد که براساس آن فهرست مورد نظر، پول‌ها بین افراد تقسیم می‌شود.




مصداقی بر عدم بینش سیاسی صحیح هنرمندان⇐قدرت شبکه‌های اجتماعی، پرستویی را به تکذیب واداشت؟

سینماروزان/بابک روزبه: پرویز پرستویی که در انتخابات مختلف از افراد و لیستهای مختلف حمایت کرده است این بار و در پی پیشنهادی انتخاباتی که به وی منتسب شده است در صفحه اجتماعیش اعلام کرده که نه تنها از هیچ نامزدی حمایت نمی کند بلکه به هیچ کس هم توصیه نمی کند در انتخابات شرکت کند یا نکند.

این متن اجتماعی پرستویی واکنش به متنی از قول وی است که در آن مخاطبان را به طور تلویحی و بدون ذکر نام به رای دادن تشویق می‌کند؛ متنی مربوط به مواضع دوسال پیش این بازیگر و حمایتی  که ایشان از لیستی موسوم به امید اتخاذ کرده بود.

البته حمایت انتخاباتی پرستویی از لیستی موسوم به امید که هر سی نفر آنها به مجلس راه پیدا کردند محدود نمی شود. پرستویی یک دوره از انتخابات ریاست جمهوری نیز از محمدباقر قالیباف حمایت کرده بود که در انتخابات فعلی احتمالا قطب مقابل اصلاح طلبان و همان لیست امید خواهد بود.

اینکه چه اتفاقی افتاده که در این دوره پرستویی حاضر نیست از هیچ نامزد انتخاباتی حتی حسن روحانی حمایت کند شاید یک دلیل واضح داشته باشد و آن هم غبار آلود بودن فضای انتخاباتی است.

در متن منتسب به پرستویی آمده: «می دانم که در مقاطعی باورهایتان خدشه دار شده اما یادم نمی‌رود که دور روز به انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم چگونه غیرت و عرق ملی به جوش آمد و آگاهانه رأی خود را به صندوقها انداختید. الان هم همان زمان است که رأی دادن فارغ از هرگونه رای و انتقادها را وظیفه ملی بدانیم و در انتخابات شرکت کنیم.»

واضح است که پرستویی متن بالا را در حمایت از حسن روحانی و لیست اصلاح طلبان نوشته است پس چرا در فاصله زمانی دوساله به صراحت از این می گوید که دیگر حتی کسی را به رأی دادن هم دعوت نمی‌کند؟ شاید به خاطر غبارآلود بودن فضای انتخاباتی.

یکی از مصداقهای پوپولیسم منتظر وزش نسیم ماندن و سپس انتخاب جهت خمیدگی است. ظاهرا الان دقیقا معلوم نیست آرای تهرانیها با کیست؛ شهرستانیها هم همین طور! پس بدیهی است هنرمندی که فهمیده به واسطه قدرت شبکه های اجتماعی ریزترین واکنشهایش زیر ذره بین است از جانبداری صریح نسبت به هر نامزدی شدیدا احتراز کند تا ببیند بعدتر چه اتفاقی خواهد افتاد.

این ترس از واکنشهای شفاف مخاطبان در شبکه های اجتماعی می تواند یک ویژگی مثبت برای هنرمندان باشد که بی دلیل آلوده سیاسی بازیهایی که فقط اعتبار آنها را زیر سوال می برد نشوند و البته مصداقی بر عدم شناخت سیاسی هنرمندان از سیاستمداران باشد و گواهی بر آن که رجوع به هنرمندان در بزنگاههای سیاسی مشکلی را حل نمیکند و شهروندان باید در این بزنگاهها به شناخت خودشان تکیه کنند.




تحقق پیش بینی سینماروزان⇐اسعدیان وارد هیأت مدیره خانه سینما شد اما با آرایی شکننده؛ او بین هفت نفر، ششم شد!!!/معتمدآریا و مدیر تولید «چ» و «رستاخیز» هم وارد هیأت مدیره شدند+فهرست کامل اعضای هیأت مدیره و بازرسان

سینماروزان: همان طور که پیشتر در سینماروزان پیش بینی کردیم در انتخابات مجمع عمومی خانه سینما، تهیه کنندگان هیچ کاندیدایی نداشتند و البته منطبق با پیش بینی دیگر سینماروزان در این انتخابات هم همایون اسعدیان کاندیدا شد و هم فاطمه معتمدآریا و باز هم منطبق با پیش بینی سینماروزان هر دو بعد از انجام رای گیری وارد هیات مدیره شدند(اینجا و اینجا را بخوانید) اما اتفاق مهم آنجا بود که از یک طرف اسعدیان با رای حداقلی وارد خانه سینما شد.

از طرف دیگر ورود علی قائم مقامی مدیر تولید آثاری همچون «چ» و «رستاخیز» و البته چهره هایی همچون مرتضی رزاق کریمی و روانبخش صادقی به هیات مدیره پیش بینی را درباره تعیین رییس دچار مشکل کرد؛ رای حداقلی اسعدیان و عدم ورود کامل نیروهای هم طیف وی به هیات مدیره که می تواند واکنشی باشد به آنها که در جریان توقیف فیلمها توسط حوزه، به جای همراهی با صنف سینما به تولید فیلم برای این نهاد دست زدند پیش بینی درباره خروجی اولین نشست رسمی هیات مدیره که در آن رییس، نایب رییس، دبیر و سخنگو معرفی میشوند را دچار ابهام می کند.

در آستانه انتخابات96 معتمدآریا میتواند گزینه ای مناسب برای دبیری باشد ضمن اینکه کامران ملکی هم با توجه به پیشینه اش گزینه جدی برای سخنگویی است می ماند رییس و نایب رییس که باید دید چه کسانی خواهند بود.

افراد وارد شده به هیات مدیره خانه سینما بعد از برگزاری مجمع عمومی عادی خانه سینما به شرح زیرند:

 اعضای اصلی

1- فاطمه معتمد آریا

2- کامران ملکی
3- مرتضی رزاق کریمی
4- سید علی قائم مقامی
5- ابراهیم حقیقی
6- همایون اسعدیان

7-روانبخش صادقی

اعضای علی البدل

1- سعید عقیقی

2- ایمان کرمیان

بازرسان

شاپور پورامین(اصلی)

سهیل رحیمی(بازرس علی البدل)




در جهت ریاست اسعدیان بر هیأت مدیره؟⇐کاندیداتوری فاطمه معتمدآریا برای ورود به هیأت مدیره خانه سینما

سینماروزان: ساعاتی قبل درباره عدم معرفی کاندیدا از سوی 4 تشکل تهیه‌کنندگان برای حضور در هیأت مدیره خانه سینما نوشتیم و البته به این هم اشاره کردیم که همایون اسعدیان رییس فعلی شورای صنفی نمایش عزم خود را جزم کرده که به نمایندگی از کانون کارگردانان در انتخابات انتخاب هیأت مدیره شرکت کرده و البته تا ریاست هیأت مدیره هم پیش برود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان تازه ترین شنیده مرتبط با انتخابات یکشنبه عصر خانه سینما حکایت دارد از حضور فاطمه معتمدآریا در انتخابات هیأت مدیره خانه سینما!

معتمدآریا که اتفاقا به مانند همایون اسعدیان فیلم تازه اش «آباجان» یکی از گزینه های اصلی اکران نوروز شده(!!!) به نمایندگی از کانون بازیگران در انتخابات خانه سینما حضور خواهد یافت.

معتمدآریا نیز به مانند اسعدیان به لحاظ فکری با منوچهر شاهسواری مدیرعامل فعلی خانه سینما و البته فرشته طائرپور رییس کانون تهیه‌کنندگان فیلم ایران قرابت نزدیکی دارد و به نظر می‌رسد حضور این بازیگر در هیأت مدیره بیش از همه به نفع جریانی باشد که قصد دارد اسعدیان را تا ریاست هیأت مدیره خانه سینما پیش ببرد.

ریاست احتمالی همایون اسعدیان بر تنها نهاد صنفی سینمای ایران اتفاقی ماندگار در تاریخ فعالیت صنفی سینمای این مملکت خواهد بود؛ زیرا اسعدیان در زمان تحریم فیلمهای مجوزدار سینمای ایران توسط حوزه هنری از جمله سینماگرانی بود که به‌جای همراهی با همکارانی که فیلمهایشان بی دلیل توقیف شده به سمت حوزه هنری رفت و با همکاری این نهاد «بوسیدن روی ماه» را تولید کرد.




سه مناظره ۱۸۰ دقیقه‌ای در کنداکتور انتخاباتی رسانه ملی

سینماروزان: در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هر کاندیدار چهار برنامه گفتگومحور دارد و سه مناظره نیز پیش بینی شده است.

به گزارش سینماروزان مجید شعبانپور رییس مرکز تولید و فنی سیما درباره برنامه های مناظره ای و انتخاباتی صداوسیما گفت: در انتخابات پیش رو علاوه بر تولید برنامه های تحلیلی، تبیینی و تهییجی بخشی از برنامه های همچون انتخابات های گذشته به تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری اختصاص خواهد داشت.

وی ادامه داد: بر اساس مصوبه ستاد انتخابات رسانه ملی هر یک از نامزدهای این دوره در چهار برنامه گفتگومحور حضور پیدا می کنند. این برنامه ها شامل ۳۰ دقیقه گفتگو با دوربین، و سه برنامه ۶۰ دقیقه ای گفتگو با جوانان، پاسخ به سوالات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و گفتگو با ایرانیان خارج از کشور هستند.

رییس مرکز تولید و فنی سیما پخش مناظره انتخاباتی میان نامزدها را از جذاب ترین برنامه های مخاطبان در طول انتخابات های گذشته دانست و اضافه کرد: پخش سه مناظره ۱۸۰ دقیقه ای در این دوره از انتخابات پیش بینی شده است. پیش بینی می شود در طول انتخابات مناظره ها از مهمترین و پربیننده ترین برنامه ها تلویزیونی باشند.

وی در پایان بیان کرد: طرح مناظره انتخابات سال ۹۲ بعد از بررسی مناظره های روز دنیا به لحاظ فرم انتخاب شد و ۸ نامزد در مقابل هم قرار گرفتند و برنامه های یکدیگر را نقد کردند. این دوره نیز فرم مناظره به شیوه انتخابات گذشته با برخی تغییرات اجمالی همراه است. اتودهای بسیاری برای دکور این برنامه ها زده شده که پس از تایید، ساخته و در مناطره ها و گفتگوها استفاده می شود.




پگاه آهنگرانی: آن عشق و علاقه را در خودم نمي‌بينم كه چهار ماه تمرين تئاتر كنم و پولي هم نگيرم/بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و…

سینماژورنال: پگاه آهنگراني را به عنوان بازيگر مي‌شناسند. شناخت درستي است اما كامل نيست. او مستند مي‌سازد، مقاله مي‌نويسد، مديريت يك مجموعه فرهنگي را برعهده دارد، تدوين مي‌كند و…

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” او حتي جايزه ويژه هيات داوران جشنواره فيلم كوتاه اصفهان را براي كارگرداني فيلم مستند «تماشاخانه» به دست آورده است. دو سال پيش پگاه به كار مستمر روزنامه‌نگاري در روزنامه‌اي كه هيچ‌گاه امكان انتشار نيافت دعوت شد و پذيرفت.

يكي از سوژه‌هايي كه قصد داشت براي روزنامه كار كند گزارشي از سياهي‌لشكرهاي قديمي سينماي ايران بود كه اكنون به ياد روياي از دست رفته‌شان يعني سينما، در قهوه‌خانه قديمي در محله ارباب جمشيد جمع مي‌شوند و ياد روزهايي كه در سينما گذراندند را هر روز زنده مي‌كنند.

همين سوژه دستمايه فيلمي مستند شد كه اكنون مراحل پاياني تدوين آن در حال طي شدن است. پگاه آهنگراني همچنين در دوران بحران خانه سينما و تعطيلي آن در دولت پيشين، راش‌هاي زيادي فيلمبرداري كرده است كه قصد تدوين آن و ساخت مستندي درباره خانه سينما دارد.  مجموع همه اين تلاش‌ها نشان‌دهنده اين نكته است كه آهنگراني به‌شدت پيگير مسائل اجتماعي و سياسي است و شايد نتوان او را جزو هنرمندان برج عاج نشين تلقي كرد. به تازگي پگاه، موسسه فرهنگي هنري آپ آرت مان را راه‌اندازي كرده كه در مدتي كوتاه سري در سرهاي موسساتي از اين دست درآورده است.

بيشترين وقتي كه براي هر كاري مي‌گذاري منطقا آن كار در اولويت است
آهنگراني مي‌گويد: «بيشترين وقتي كه براي هر كاري مي‌گذاري منطقا آن كار در اولويت است. وقتي بيشترين وقتم صرف بازيگري مي‌شود پس قاعدتا من يك بازيگرم كه در كنار بازيگري كارهاي ديگري هم انجام مي‌دهم اما اين متغير است؛ ممكن است در مدت زماني كار بازيگري كمتر شود و يك كار ديگر جايگزين را جايگزين آن كنم. با اين منطق مي‌توانم بگويم كه الان بيشتر مدير يك موسسه فرهنگي هستم كه در كنارش بازيگر هم هستم… .»

كافي است كه وامي بگيري يا حمايتي دولتي پشت سرت باشد، آن وقت تعريف اينجا كاملا عوض مي‌شود

پگاه آهنگراني شديدا با حمايت دولتي در امور فرهنگي مخالف است. او مي‌گويد: «حمايت دولت در اين مواقع گاهي عملكرد برعكس خواهد داشت. مثلا كافي است كه وامي بگيري يا حمايتي دولتي پشت سرت باشد، آن وقت تعريف اينجا كاملا عوض مي‌شود. نمي‌تواني ديگر بگويي اينجا كاملا مستقل است و با بودجه شخصي اداره مي‌شود بنابراين همين مجوز كافي بود براي‌مان و اصلا نخواستيم وابسته به جايي شويم.»

اصلا با سيستم تلويزيون ايران به طور كلي مشكل دارم

آهنگراني با كاركردن در تلويزيون مشكل دارد و مي‌گويد: «من در تلويزيون هيچ‌وقت كار نكردم و كار هم نخواهم كرد. چون به‌شدت كارهايي كه در آن ارايه مي‌شود ضعيف است. حتي اگر در تلويزيون ايران نه و در تلويزيون جهان هم باشد با سيستم سريال خيلي راحت نيستم چون خيلي در دسترس است و هر روز در معرض ديد آدم‌ها هستي و ممكن است براي بيننده تكراري بشوي. ولي اصلا با سيستم تلويزيون ايران به طور كلي مشكل دارم. چهره‌اي كه از زن و جوان ايراني نشان مي‌دهند بسيار نازل است.»

آن عشق و علاقه را در خودم نمي‌بينم كه چهار ماه تمرين كنم و يك ماه اجرا داشته باشم و پولي هم نگيرم

آهنگراني تئاتر هم كار كرده است، تجربه تئاتر را دوست دارد اما زياد مايل نيست اين كار را ادامه دهد. او مي‌گويد: «سه تا تئاتر كار كرده‌ام اما الان كار نمي‌كنم. ممكن است باز هم تئاتر كار كنم. به نظر من كساني كه كار تئاتر انجام مي‌دهند بايد خيلي عاشق تئاتر باشند كه بتوانند آن را ادامه دهند. به اين دليل كه زحمت زياد نتيجه‌اش اين است كه يك ماه آن را اجرا مي‌كنند تازه اگر به آن سالن بدهند و جلوي آن را نگيرند و در نهايت چيزي از آن باقي نمي‌ماند. من آن عشق و علاقه را در خودم نمي‌بينم كه چهار ماه تمرين كنم و يك ماه اجرا داشته باشم و پولي هم نگيرم. واقعا آنقدر علاقه‌مند نيستم كه چنين كاري را انجام دهم. در مستند كه كار مي‌كنم ممكن است از جيب خودم مايه بگذارم اما به آن علاقه دارم.»

اتفاقا در دوره روحاني من فعال نبودم
پگاه آهنگراني در زمان انتخابات رياست‌جمهوري يك چهره فعال سياسي بود اين درحالي است كه در انتخابات اخير تنها به تشويق مردم براي شركت در انتخابات اكتفا كرد. اما خودش معتقد است: «اتفاقا در دوره روحاني من فعال نبودم. من فقط بيانيه‌اي را كه خودم هم با خيلي‌ها تماس گرفتم كه اگر مي‌خواهيد حمايت كنيد بياييد امضا كنيد، امضا كردم و يك سخنراني انجام دادم. يعني هيچ فعاليت سياسي نداشتم. يك سخنراني انجام دادم كه به نظرم خيلي لازم بود و اصلا يك حركت سياسي نبود و فقط به عنوان نماينده جوانان از من دعوت كردند كه حرف بزنم و من فكر كردم كه اگر حرف بزنم مفيد خواهد بود. حرفي كه نه قرار است به كسي فحش بدهد و نه قرار است خودت را دچار مشكل كني.»

بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و بعد برگردي و هيچ كاري انجام ندهي
با اين حال حضور پگاه آهنگراني به عنوان يك چهره سينمايي و سلبريتي در كمپين انتخاباني روحاني تاثيرگذار بود. خودش منكر اين تاثير نيست و مي‌گويد: «خب نمي‌توان كه كاملا هم منفعل بود و هيچ كاري هم انجام نداد اما الان خيلي با اينكه كارهاي عجيب انجام بدهي موافق نيستم و الان به نظر من بايد كارهاي ديگري انجام داد. اتفاقا من با آدم‌هاي تند و تيزي كه خيلي‌هاي‌شان اصلا به خود من فحش مي‌دهند كه ما كه چنين تجربه‌اي را در سال ٨٨ از سر گذرانديم چرا رفتي به روحاني راي دادي، مشكل دارم. من مي‌گويم الان بايد كاري انجام داد. بايد در همين نيمچه فضايي كه مي‌شود كار كرد، كاري انجام داد تا ماندگار شود. اگرنه، فحش دادن ساده‌ترين كار ممكن است. من خودم يك نمونه از آن آدم‌هاي تند و تيز بودم. بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و بعد برگردي و هيچ كاري انجام ندهي. كار ساده‌اي است، هرچند ممكن است اذيت هم بشوي. اما اين گزينه اول است و اگر به پشت آن بروي مي‌تواني كارهاي ديگري انجام دهي.»




خاطره‌نگاری یک منتقد از موضع‌گیری حاتمی‌کیا نسبت به دو انتخابات ۸۸ و ۹۲!

سینماژورنال: هفته گذشته ابراهیم حاتمی‌کیا گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “شرق” داشت و در این گفتگو سعی کرد بی پرده درباره سیاستهای فرهنگی دولتهای مختلف از دولت اصلاحات تا دولت کارگزاران، دولت احمدی نژاد و دولت فعلی سخن گوید.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این گفتگو در فضای رسانه‌ای بازتاب فراوانی داشت و حالا احمد طالبی نژاد منتقد قدیمی هم در همان روزنامه “شرق” نامه ای به حاتمی کیا نوشته و به انتقاد از برخی موضع گیریهای وی در سالهای اخیر که چه در گفتگوهایش و چه در فیلمهایش بازتاب داشته پرداخته است.

سینماژورنال دو فراز جالب از نامه طالبی نژاد را مرور می کند:

فراز اول. خاطره نگاری از انتخابات 88

طالبی نژاد نوشته است: یادتان هست در کوران حوادث سال‌های گذشته فضای رسانه‌ای پر شد از این سؤال که چرا در قبال اتفاق‌هایی که داشت می‌افتاد، موضع نمی‌گیرید؟

و یادتان هست در مراسم جشن خانه سینما و بزرگداشت یار دیرینتان زنده‌یاد سیف‌الله داد که در محوطه موزه سینما برگزار می‌شد، کنار هم نشسته بودیم و شما از همکاران رسانه بنده گله می‌کردید که چرا او را مواخذه می‌کنند و بنده هم همین پرسش را مطرح کردم و پاسخ شما این بود که من به حرف‌های مردمی که اعتراض دارند باور ندارم و هنگامی که دلیلش را پرسیدم، گفتید که «چرا فلان کاندیدا، خودش شخصا به شما تلفن نزده که دعوتتان کند در ستادش فعالیت کنید و درعوض فلانی را انتخاب کرده که باز به گفته خودتان، فیلم‌هایش نسبت به مسائل اجتماعی خنثی هستند و هیچ بادی به بیرقش نمی‌وزد» (نقل به مضمون). و بعد هم به نکته‌ای اشاره کردید که مصلحت نمی‌دانم و البته جرئتش را هم ندارم بازگویش کنم.

فراز دوم. خاطره نگاری از انتخابات 92

طالبی نژاد نوشته است: بعد از انتخاب رئیس‌جمهور فعلی هم در مکالمه‌ای تلفنی بی‌مقدمه و البته پیروزمندانه به نکته‌ای اشاره کردید که باعث حیرت من شد. این‌که به قول شما رئیس‌جمهور از مردم درخواست کرده بود داوطلبانه از دریافت یارانه خودداری کنند و جز یکی دو‌میلیون‌نفر به این درخواست پاسخ مثبتی ندادند، شما با لحنی که ازتان توقع نمی‌رفت، این عدم همراهی را…  به دولت و رئیسش قلمداد کردید.

و نمی‌دانم چرا؟ مگر این آقای روحانی از کره‌ای دیگر آمده و میزان تعبدش نسبت به دین و مذهب کمتر از جنابعالی است. بنده البته طرفدار هیچ جناحی نیستم و اصلا سیاست‌باز نیستم. ولی موضع شما که با سیاست وارد عرصه هنر شده‌اید، برایم جالب است.

 




مجموع آرای اين کاندیداهای سینمايي به ۳۰ هزار رأی هم نرسید/محمود عزيزي هفتادو هفتم شد، كاسه‌ساز دويستم و…

سینماژورنال/ورتا چمانی: بعد از مشخص شدن نتیجه قطعی انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران معلوم گشت هیچ کدام از سینماگرانی که نامزد حضور در انتخابات مجلس شده بودند در لیست 30 نفره پیروز انتخابات مجلس نبوده اند.

به گزارش سینماژورنال از میان سینماگران نامزد انتخابات مجلس مهرداد فرید کارگردان سینما مدتی قبل از برگزاری انتخابات انصراف داد. فرید در حمایت از لیست اصلاح طلبان انصراف داد بی آن که بگوید اگر بنایش حمایت صرف بوده و نه راهیابی به مجلس چرا به مانند بسیاری دیگر از اهالی سینما از همان ابتدا سراغ حمایت نرفته و کاندیدا شده است.

محمود عزیزی/ 19132 رأی/ رده 71

از میان دیگر کاندیداهای باقیمانده این محمود عزیزی‌سلدوز بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر بود که بیشترین رأی را آورد. عزیزی که سابقه بازی در آثاری چون “لیلی با من است”، “قلاده های طلا” و “معراجیها” را دارد با 19132 رأی در جایگاه 77 اُم کاندیداهای تهران قرار گرفت.

حبیب ا.. کاسه ساز/ 5041 رأی/ رده 200

حبیب ا.. کاسه ساز تهیه کننده دو قسمت ابتدایی “اخراجیها” که اتفاقا در تبلیغاتش بر نام “اخراجیها” تأکید کرده بود و فقط قسمت دوم “اخراجیها”یش بیشتر از 5 میلیون مخاطب داشت، بعد از عزیزی با 5041 رأی در جایگاه 200 اُم کاندیداهای تهران قرار گرفته است.

ابراهیم داروغه زاده/ 2909 رأی/ رده 263

ابراهیم داروغه‌زاده‌زوار كه پيش از اين مدير موسسه رسانه هاي تصويري بود و از تيم مديران امور فرهنگي که در حلقه نزدیک به شهردار تهران هم قرار دارد و تا مديريت بخش فرهنگي فارابي و مديريت در دوره اي از جشنواره ي فيلم شهر پيش رفته بود  و در اولین جشنواره فجری که در دولت اعتدال برگزار شده بود رییس کاخ بود نیز با 3909 رأی نفر 263 اُم کاندیداهای تهران است.

جالب آنكه چهره های سرشناسی چون نيكي كريمي نیز از داروغه زاده حمايت كردند، اما اين حمايت ها اصلاً كارگر نيفتاد و داروغه زاده زوار در قعر آرای کاندیداهای سینمایی قرار گرفت.

جمع آرا به 30 هزار هم نرسید

به گزارش سینماژورنال حال اگر مجموع ارقام آرای این کاندیداهای سینمایی را حساب کنیم به عدد 28082 رأی می رسیم که در صورت ائتلاف هر سه کاندیدا بر روی یک کاندیدا نیز با چنین رقمی جایگاهی بیشتر از 72 اُم نصیب کاندیدای واحد نمی‌شد.

در اینکه چرا کاندیداهای سینماگر نتوانستند ائتلاف اهالی سینما را موجب شوند و چرا اهالی سینما به جای آن که لااقل بر روی یکی از این کاندیداها ائتلاف کنند به سراغ لیستهای سیاسی رفتند پیش از این هم نوشته ایم(اینجا را بخوانید) اما یک واقعیت را نباید از نظر دور داشت و آن هم اینکه در سینمایی که حتی همین چند کاندیدای معدود هم نمی‌توانند همگرایی را موجب شوند حالا حالاها اختلافات پابرجاست و طبیعی است که در این اختلافات هم اینکه امید داشته باشیم به بهبود اوضاع صنف کمی دور از واقع است.

سه کاندیدای سینماگر روی هم 30 هزار رأی هم نیاوردند! با فرض تکراری نبودن همه آن 28 هزار و 82 نفر این سوال پیش می آید که آیا صنف سینمای ایران همین تعداد هستند؟ و مخاظبان سینمای ایران کجای این آرا هستند؟

وورد کاندیدای شناخته شده هم دردی از صنف دوا نکرد…

شاید بسیاری این فرضیه را مطرح سازند که حضور کاندیداهای سینمایی شناخته شده‌تر نزد مخاطبان عام باعث افزایش آرای آنان می شد. اما در پاسخ به این فرضیه هم می‌توان به تجربه انتخابات مجلس ششم اشاره کرده و راهیابی کارگردانی چون بهروز افخمی به مجلس!

افخمی کارگردانی سرشناس بود که نتوانست در قامت نمایندگی مجلس چنان که باید مفیدفایده صنف سینما باشد و شاید همین تجربه ناکام بود که باعث شد در انتخابات بعدی هم چهره های سرشناس سینما وارد این کارزار نشوند و گزینه های باقیمانده هم خروجی قابل قبولی نداشته باشند.

اما آیا این انتهای راه حضور سینماگران در نهاد قانونگذار کشور است؟

قطعا نباید چنین باشد اگر باور داشته باشیم که سینما به عنوان یکی از زیرشاخه های توسعه فرهنگی نیاز دارد به حمایت جدی و این حمایت میسر نمی شود مگر با حضور سینماگران در بطن قوه های مقننه و مجریه کشور.




چرا اهالی سینما به‌جای حمایت همه‌جانبه از کاندیداهای سینماگر، باز هم دنباله‌روی جریانات سیاسی شدند؟

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي بيشتر در انتخابات ايده‌اي تكراري اما هنوز هم متداول است و هر بار با نزديك شدن به ايام انتخابات شاهد اظهارنظرهايي از جنس حمايت فلان بازيگر از جناح سياسي خاص و حضور يك چهره سياسي در جمع هنرمندان و نامه حمايت‌آميز عده‌اي از بازيگران سينما در تأييد كانديداتوري شخصيتي سياسي هستيم.

در انتخابات پيش رو نیز یک جریان سیاسی حساب ويژه‌اي روي سلبرتي بازي بازيگران سينما باز كرده‌اند. هر روز مي‌خوانيم كه فلان بازيگر زن كه مادر شوهرش قرار بوده كانديداي مجلس شود در اينستاگرامش چه نوشت يا فلان كارگردان بيكار كه سه فيلم توقيفي كل كارنامه هنري‌اش را تشكيل مي‌دهد نامه نوشته كه بياييد به جناح فلان رأي دهيد.

در حالی که امسال سينمايي‌ها عزمشان را جزم كرده‌اند كه چند كرسي در مجلس داشته باشند، حالا علت اينكه اينگونه اصرار بر حمایت از سیاسیون به جای کاندیداهای سینماگر چیست را فقط خدا مي‌داند.

چرا بازيگران سينما در پازلي كه سیاسیون چيده‌اند بازي مي‌كنند؟

وقتي به حرف‌هاي بازيگران در مورد سينما نگاه مي‌كنيم شعار هنر براي هنر و جدايي هنر از سياست بارها و بارها تكرار مي‌شود. با اين شعار هر چه فيلم سياه و نااميدكننده است ساخته مي‌شود، به آرمان‌ها و علائق ملت ريشخند زده مي‌شود و كلاً «هنر از سياست جدا است» وسيله‌اي مي‌شود براي پيدا كردن هر نوع سياستي.

در نقطه مقابل همين افراد كه تا ديروز شعار هنر براي هنر را سر مي‌دادند مي‌شوند تبليغاتچي‌هاي جناحي سياسي و حاضرند به عنوان پياده نظام وارد ميدان انتخابات شوند و از خرده شهرتي كه دارند براي جمع كردن رأي براي چهره‌هاي سياسي استفاده ‌كنند!

یا معنای شعارهایشان را درک نکرده اند یا بشدت ساده هستند

اين تناقض رفتاري چهره‌هاي شناخته شده سينمايي را مي‌توان اينگونه تعريف كرد كه يا اصلاً آنها معناي شعار هنر صرفاً براي هنر و جدايي هنر از سياست را درك نكرده‌اند و نادانسته در بوق و كرنا شعار استقلال هنر را سر مي‌دادند يا اينكه آنقدر ساده هستند كه جناح‌هاي سياسي آنها را گول زده و با خود همراه مي‌كنند!

هر دو پاسخ بسيار محتمل است اما پاسخ دوم مي‌تواند جامعيت بيشتري داشته باشد. پيش از اين نيز یک جریان سیاسی خاص توانسته بود برخی چهره‌ هاي سينمايي را با خود همراه كرده و کاندیداهای خود را به مجلس بفرستد.

آیا مشکلات اولیه سینمای ایران حل شد؟

حضور اين نمایندگان اما در آخر به چه چيزي ختم شد؟ آيا فضاي كار در سينما و حقوق اوليه‌اي مانند بيمه هنرمندان پيگيري شد و به نتيجه رسيد؟ يا اينكه حق بازنشستگي و حمايت مالي در صورت از كار افتادگي به صورت قانون در آمد؟ بودجه هنر افزايش پيدا كرد؟ همه اين سؤال‌ها تنها يك پاسخ دارد، «نه»!

کسی منکر آزادی سینماگران در استفاده از حق شهروندی نیست اما چرا سینماگران که سالهاست دنباله روی سیاسیون شده‌اند و البته که از این دنباله روی طرفی نبسته اند یک بار هم که شده حمایت از کاندیداهای هنرمند را در دستور کار قرار نمی دهند؟

آیا وقت آن نرسیده که سینماگران یک بار برای همیشه قید تبدیل شدن به بیلبورد انتخاباتی جناحها را زده و ظرفیت هنری خویش را صرف کاندیداهای هنرمند کنند؟




انتخابات در سينما به هفتم اسفند نكشيد

سینماژورنال: در حالی که فضای سیاسی کشور متاثر از انتخابات هفتم اسفند مجلس شورای اسلامی است، انتخابات دو صنف اصلی سینما هم به تازگی برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال انتخابات داخلی سیزدهمین شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران با حضور اعضای اصلی و علی البدل برگزار شد.

در انتخابات داخلی این کانون اعضای جدید هیات رییسه به شرح ذیل انتخاب شدند:

–محمد بزرگ نیا(رییس)

–نیکی کریمی(نایب رییس)

–نادر مقدس (خزانه دار)

–محمدحسین لطیفی (دبیر)

–محمدعلی سجادی(سخنگو)

انتخابات هيات رئيسه جامعه صنفى تهيه كنندگان

به گزارش سینماژورنال مجمع عمومی سالیانه جامعه صنفی تهیه‌کنندگان سینمای ایران نیز با حضور اکثریت اعضا برگزار شد و اعضای جدید هیات رییسه به ترتیب آراء و به شرح ذیل انتخاب شدند:

اعضای اصلی هیئت رییسه:
۱. سید ضیاء هاشمی با ۱۰۱ رٲی
۲. سید جمال ساداتیان با ٨۲ رٲی
۳. مسعود اطیابی با ۷۰ رٲی
۴. جمال شورجه با ۶۷ رٲی
۵. حسین فرح‌بخش با ۶۷ رٲی
۶. حبیب کاوش با ۶۱ رٲی
۷. پوران درخشنده با ۵۶ رٲی

اعضای علی‌البدل هیئت رییسه:
۱. عبدالله علیخانی با ۴٨ رٲی
۲. سعید سهیلی با ۴۵ رٲی

بازرسان هیئت رییسه:
۱. تینا پاکروان با ۷۵ رٲی
۲. محمدرضا صفوی با ۳۲ رٲی

بازرس علی‌البدل هیئت رییسه:
شاهرخ دستورتبار با ۲۹ رٲی