1

ادعای قابل تأمل روزنامه اصولگرا⇐”غيرت‌زدايي” براي حوزه هنري خط قرمز محسوب نمي‌شود

سینماژورنال: ماجرای مضمون “فروشنده” و بحثهایی که پیرامون نقد غیرت و تعصب ایرانی در این فیلم ارائه شده سبب ساز آن گشته است که برخی از قرارگیری این فیلم در لیست تحریم حوزه هنری سخن گویند.

به گزارش سینماژورنال با این حال روزنامه اصولگرای “جوان” با مرور ماجرای پیش آمده پیرامون انتشار یک نقد منفی در رسانه ای منسوب به حوزه و البته حذف زودهنگام این نقد از خروجی خبرگزاری که خود ناشی از معضل وابستگی به این نهاد بوده، به این نتیجه رسیده است که حوزه هنری علاقه‌ای ندارد خود را از سود فیلمهای پرفروش مانند “فروشنده” محروم کند و در نتیجه مفهومی به نام “غیرت زدایی” برای این نهاد خط قرمز محسوب نمی‌شود.

متن کامل گزارش “جوان” را بخوانید:

همه چیز برای فروش

فيلم «فروشنده» برنده دو جايزه جشنواره كن با اينكه هنوز اكران نشده، در روزهاي اخير جنجال‌ساز شده است. اين جنجال بيشتر ناشي از نقدي بود كه سايت سوره سينما متعلق به حوزه هنري درباره اين فيلم نوشت و البته به سرعت آن را از روي خروجي خود حذف كرد. ظاهراً سوره سينما احتمال نمي‌داده نقد نويسنده او درباره فيلم فروشنده تا اين حد زير ذره‌بين رسانه‌هاي ديگر قرار بگيرد و به طور طبيعي موضع رسمي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي قلمداد شود.

نقد دردسرساز خبرنگار حقوق‌بگیر حوزه هنری

نويسنده اين نقد، فيلم فرهادي را به نوعي متهم به تلاش براي غيرت‌زدايي از جامعه ايران كرده و مي‌نويسد: «اگر 30، 40 سال قبل قهرمان سينماي ايران «قيصر» و «صادق كرده» بودند كه براي ناموسشان سه برادر آب منگل را مي‌كشتند يا 9 راننده كاميون را براي لكه‌دار كردن عصمت همسرشان به مسلخ مي‌بردند، امروز فرهادي نسخه ديگري پيچيده است و مي‌گويد غيرت براي دوران سنت بود، در دوران مدرن اين چيزها مايه دردسر است.» جنجال‌ها كه بالا گرفت سوره سينما چاره‌اي جز حذف مطلب منتشر شده نديد اما نقد اين سايت اثر خود را گذاشته بود.

نفس انتشار يك نقد با رويكرد منفي درباره يك فيلم به خودي خود موضوعي عادي محسوب مي‌شود، ولي قضيه از آنجا مسئله‌ساز شد كه نقد صريح سوره سينما در آستانه اكران اين فيلم و پيش از اينكه بسياري از اهالي رسانه فيلم فرهادي را ديده باشند، انتشار يافت.

پخش کننده تحریم حوزه را تکذیب کرد

اين ماجرا كه در كنار ماجراي اختصاص ندادن سالن‌هاي حوزه هنري به فيلم “لانتوري” گذاشته شود، ( رفتاري كه خيلي‌ها از آن به عنوان تحريم لانتوري از سوي حوزه هنري ياد كردند) دليل واكنش‌ها عليه متن سوره سينما روشن‌تر مي‌شود. شورندگان عليه نقد پيش از اكران سوره سينما، آن را به مثابه پرچمي قلمداد كردند كه مسئولان حوزه هنري را به تصميم درباره تحريم فيلم فروشنده نزديك‌تر مي‌كند، اما برخي از مسئولان اين نهاد احتمال تحريم فروشنده را بي‌اساس خواندند و ظاهراً قضيه اكران آخرين ساخته فرهادي در سينماهاي حوزه از پيش از نوشته شدن اين نقد بسته شده است و اين موضوع را مي‌شود در لابه‌لاي حرف‌هاي روز گذشته علي سرتيپي پخش‌كننده فيلم ديد.

مدير عامل فيلميران درباره اكران فيلم «فروشنده» و احتمال اكران نشدن فيلم در سينماهاي حوزه هنري گفت: مسئولان حوزه هنري هيچ صحبتي مبني بر اينكه فيلم در سالن‌هاي اين نهاد به نمايش در نمي‌آيد، نكردند و قرارداد اكران فيلم اصغر فرهادي در سالن‌هاي حوزه هنري بسته شده است.

حوزه نمی خواهد از سودآوری فیلمها صرفنظر کند
حوزه هنري به نسبت دوره شمقدري كه با قاطعيت و جديت هرچه تمام به استقبال تحريم فيلم‌هايي مي‌رفت كه از سوي سازمان سينمايي وزارت ارشاد مجوز نمايش داشت، در دوره مديريت حجت‌الله ايوبي و دولت يازدهم بسيار دست به عصاتر رفتار مي‌كند. برخي دست به عصا شدن اين نهاد را در تحريم فيلم‌ها در اين دوره، ناشي از انزواي احتمالي اين نهاد در برابر سينماگران مي‌دانند.

خانه سينما و سازمان سينمايي شمقدري حكم كارد و پنير را داشتند و اقدامات تحريمي حوزه هنري عليه سازمان سينمايي اين نهاد را به دليل دو قطبي كه ايجاد شده بود تا حدودي از معرض واكنش‌هاي تند و همبستگي سينماگران به رهبري خانه سينما مصون نگه مي‌داشت، اما حوزه هنري مي‌داند كه اكنون اين دو قطبي مي‌تواند به شكل ديگري صورت‌بندي شود و معادلات را به ضرر اين نهاد سينمايي تمام كند و اين نهاد را در گوشه رينگ قرار بدهد، ضمن اينكه حوزه هنري از تحريم‌هاي سال 90 تا حدودي تجربه‌اندوزي كرده و نمي‌خواهد از سود ناشي از درآمد فيلم‌هايي كه از گيشه مناسبي برخوردار‌ند خود را بي نصيب بگذارد.

غيرت‌زدايي براي حوزه هنري خط قرمز محسوب نمي‌شود

حوزه هنري مي‌داند اگر تحركي از خود نشان ندهد، راه اندازي روبه رشد پرديس‌هاي سينمايي در شهرهاي مختلف كشور كه با استقبال مردمي نيز مواجه مي‌شود مي‌تواند به تدريج برتري اين نهاد را با خدشه مواجه كند. اكران فيلم جنجالي و حاشيه‌ساز «50 كيلو آلبالو»، تحريم لانتوري و اكران فروشنده، فقر استراتژي و معيار مشخص در تصميم‌گيري‌هاي حوزه هنري و احتمالاً معادلات پشت پرده‌اي را بازتاب مي‌دهد كه بيش از هر چيز جنبه فصلي و مقطعي دارند.

ماجراي غيرت‌زدايي از جامعه در فيلم‌هاي ايراني داستان ريشه‌دار و دنباله‌داري است اما آنچه به نظر مي‌رسد در اين ميان اهميت دارد، اين است كه ظاهراً موضوع غيرت‌زدايي براي حوزه هنري خط قرمز محسوب نمي‌شود و “فروشنده” قرار نيست در ليست تحريمي‌هاي اين نهاد انقلابي قرار بگيرد.




طعنه گزنده یک مجری ممنوع‌التصویر⇐شانس دیده شدن تلویزیون ما یک به چندهزار است!

سینماژورنال: در رسانه ملی برنامه تخصصی موسیقی که بتواند نظر طیفهای مختلف مخاطب از مخاطب عام تا مخاطب خاص را به خود جلب کند به تعداد انگشتان یک دست هم نداشته ایم.

به گزارش سینماژورنال از جمله چنین برنامه هایی “دستان” بود که با حضور عباس سجادی به عنوان مجری توانست بخشی از مشکلات نبود برنامه غنی موسیقی در تلویزیون را حل کند.

با این حال بعد از پشت سر گذاشتن یک دوره برنامه موفق این برنامه به محاق رفت؛ بسیاری دلیل اصلی این مسأله را برخورد توأم با احترامی دانسته اند که عباس سجادی با محمدرضا شجریان و اصغر فرهادی داشته است.

سجادی که در ماههای اخیر مدیرعامل بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران هم بوده است به هنگام حضور شجریان و فرهادی در فرهنگسرای تحت مدیریتش استقبال شایان توجهی را از آنها به عمل آورده بود و همین عاملی شد بر انتقاد برخی رسانه های تندرو و در نهایت هم روی آنتن نرفتن سری جدید برنامه “دستان”.

شانس دیده شدن یک به چندهزار است

سجادی که به نظر می رسد از این نوع تصمیم گیری آزرده خاطر است به تازگی در گفتگویی با “شرق” در کنار صحبت درباره برخی مشکلات موسیقی درباره وضعیت تلویزیون هم با چنین عباراتی یاد کرده است: امروز شانس دیده‌شدن تلویزیون ما یک چند‌هزارم است. با چه جذابیتی می‌خواهیم تلویزیون را به رخ مردم بکشیم؟ با تعطیل‌کردن یک برنامه تخصصی پرمخاطب؟ شخصیتی مثل استاد شجریان چهره‌ای جهانی است.

مدیران نتوانستند از من درست استفاده کنند

وی ادامه داده است: من بعد از حدود ١٠ ماه باید این سکوت را بشکنم و بگویم فرزند رسانه هستم. ولی برخی از مدیران رسانه نتوانستند از من درست استفاده کنند. چون به من به‌عنوان یک عنصر سیاسی نگاه می‌کنند نه یک نیروی فرهنگی. در ٢٠ سال اجرای برنامه‌های فرهنگی – هنری در سیما نقش کمی در جذب مخاطب نداشتم. در عصر هجوم ماهواره‌ها و فضاهای مجازی که از مدیریت ما خارج است، برای مخاطب چه جاذبه‌ای ایجاد می‌کنیم تا به تماشای ما بنشیند؟ مخاطب مجبور نیست ما را ببیند. حق انتخاب دارد. مگر توانستیم یا می‌توانیم با تلگرام، فیس‌بوک و اینستاگرام مقابله کنیم یا جلو شبکه‌های ماهواره‌ای را بگیریم؟!

گله مندم…

سجادی در جایی دیگر از گفتگوی خود بیان داشته است: سیاست مبارک سیاست‌بازان! من به‌عنوان مدیر فرهنگی و عنصری فرهنگی باید کار فرهنگی خودم را انجام دهم. به نظر من، فرهنگ و هنر می‌تواند بسیاری از اتفاقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بیمه کند. من از بعضی از مدیران صداوسیما گله‌مندم؛ به‌عنوان فرزند رسانه، به‌عنوان کسی که به آن عشق می‌ورزد.




آقایان هنروتجربه! سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

سینماژورنال/حامد مظفری: ماجرای اکران مجدد فیلمهای اکران شده یا دارای سرگروه سینمایی، در گروه سینمایی هنروتجربه همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از اکران مجدد و بیهوده “ساکن طبقه وسط” اولین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان که دو سال قبل روی پرده رفته و جزو ده فیلم پرفروش سال بود(اینجا و اینجا را بخوانید) و نمایش “ایستاده در غبار” همزمان با اکران سراسری در این گروه، چند روز قبل خبر رسید که “فروشنده” اصغر فرهادی همزمان با اکران سراسری در “هنروتجربه” هم اکران خواهد شد.

در تازه ترین مورد نیز بنا شده “لانتوری” رضا درمیشیان همزمان با اکران در گروه آفریقا در این گروه هم به نمایش درآید.

اینکه اصلی ترین دلیل اکران چنین آثاری در هنروتجربه تزریق نوعی شادابی به این گروه ایزوله و خالی از مخاطب است شکی وجود ندارد اما پرسش اینجاست که اگر رییس این گروه دولتی و سیاستگذاران آن به فکر آثاری کمتر دیده شده یا دیده نشده اما دارای وجهه تجربی هستند چرا به سراغ “عصبانی نیستم” نمی‌روند؟

“عصبانی نیستم” را هم کارگردان “لانتوری” ساخته و فیلم علیرغم داشتن پروانه نمایش اما به دلیل محافظه کاری مدیران سینمایی دولت یازدهم روی پرده نرفت.

در شرایطی که ده ها فیلم بدون پروانه نمایش سینمایی که اصلا برای مدیوم ویدیویی ساخته شده بودند در این گروه وابسته به بودجه های دولتی روی پرده رفته اند چرا شرایط اکران “عصبانی نیستم” که اتفاقا پروانه نمایش سینمایی هم دارد در این گروه فراهم نمی شود؟

سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

شکی وجود ندارد که “لانتوری” به دلیل ساختار ژورنالیستی خود و تصویرسازی بکری که از یک سوژه ملتهب این سالها یعنی اسیدپاشی ارائه می دهد در گروه سینمایی خودش هم به قدر کفایت دیده خواهد شد و با توجه به قرارگیری فیلمیران به عنوان یک پخش کننده باسابقه در کنار فیلم قاعدتا شرایط اکران سراسری فیلم هم فراهم خواهد شد.

پس اکران همزمان “لانتوری” در هنروتجربه جز اتلاف وقت ثمری را نخواهد داشت. آقایان کارمند هنروتجربه! حتی اگر به فکر سینماگری مستعد به نام رضا درمیشیان هستید شرایط اکران “عصبانی نیستم” را فراهم کنید وگرنه “لانتوری” را که علی سرتیپی پخش می‌کند و خوب هم پخش می کند.

اگر هم کف گیر تجربه گرایی‌تان(!) به ته دیگ خورده و به دنبال آمارسازی برای نشان دادن اقبال مخاطبان به فیلمهایشان هستید صریحا این مسأله را اعلام کنید تا مدیران بالادستی سازمان سینمایی در اصلاح کارکرد این گروه و اصلاح آن به گونه‌ای که نه شما بیکار شوید و نه سینما ضرر کند، تجدیدنظری اساسی کنند.

عصبانی نیستم
عصبانی نیستم



کارگردان “عادت نمی‌کنیم” ادعای قبلی خود را تکرار کرد⇐ فرهادی فیلمساز برجسته‌ای نیست

سینماژورنال: ابراهیم ابراهیمیان کارگردان جوانی که از همان فیلم اولش “ارسال آگهی تسلیت…” ردّپایی پررنگ در تقلید از اصغر فرهادی به چشم می‌خورد در ساخته دومش “عادت نمی کنیم” این تقلید را به اوج رساند.

به گزارش سینماژورنال این تأثیرپذیری سبب ساز آن شد که اغلب رسانه ها به این واسطه بر او خرده بگیرند. ابراهیمیان اما وقتی در گفتگو با “هنرمند” به این متهم شد که در حال تقلید از فرهادی است گفت: موضوعاتی مثل پنهان‌کاری و دروغ که در فیلم من می‌بینید را به هزاران شکل متفاوت غیرخطی، فانتزی، تریلر می‌توان روایت کرد. من به اصغر فرهادی هیچ اعتقادی ندارم و به نظرم فرهادی فیلمنامه‌نویس بزرگی است اما فیلمساز خوبی نیست.(اینجا را بخوانید)

فرهادی فیلمساز برجسته‌ای نیست

انتشار این نظرات ابراهیمیان در رسانه های مختلف سبب ساز آن شد که وی سعی کند در توضیحی کوتاه از زیربار نقدی که به واسطه این توصیف درباره فرهادی گریبانش را گرفته بود رهایی یابد اما عجیب اینجاست که یک هفته بعد از آن گفتگو و توضیحات متعاقبش، دوباره وی از این گفته که فرهادی فیلمساز برجسته ای نیست.

ابراهیمیان این بار در گفتگو با “همشهری جوان” وقتی به تأثیرپذیری از فرهادی در آثاری مختلف از “چهارشنبه سوری” تا “درباره الی” و “جدایی نادر از سیمین” متهم شده مجبور شده ادعای قبلی خود را تکرار کند.

این کارگردان جوان در توجیه تأثیرپذیری  از فرهادی در جایی از گفتگویش بیان کرده است: این را نفی نمی کنم که فیلمنامه نویسی را از اصغر فرهادی آموخته ام چون او استاد بی بدیل فیلمنامه نویسی است اما در شکل اجرایی به کار او اعتقاد ندارم. به نظرم فرهادی برخلاف تبحری که در فیلمنامه نویسی دارد کارگردان و فیلمساز برجسته ای نیست. شیوه‌ای که او فیلم می‌سازد شیوه سختی نیست و به راحتی می‌بینیم که حتی برای جوانهای سینما قابل دستیابی است.




فرار از اتهام کپی‌برداری از فرهادی با تعبیری غریب⇐کارگردان “عادت نمی‌کنیم”: فرهادی فیلمساز خوبی نیست!

سینماژورنال: ابراهیم ابراهیمیان از جمله کارگردانان سینمای ایران است که از همان ساخته اولش “ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه” نشان داد که علاقه زیادی به تقلید از سینمای مینی‌مال اصغر فرهادی دارد.

به گزارش سینماژورنال این تقلید در فیلم دوم این کارگردان “عادت نمی کنیم” که این روزها روی پرده است هم خود را کاملا نشان داده و بسیاری از مخاطبان به همین دلیل به نقد فیلم پرداخته اند.

اما جالب است که ابراهیمیان در اظهارنظری که می تواند نوعی فرار از اتهام تقلید از فرهادی باشد از این گفته که فرهادی فیلمساز خوبی نیست.

ابراهیمان وقتی در گفتگو با مونا کریمی در روزنامه “هنرمند” به این متهم شد که در حال تقلید از فرهادی است گفت: موضوعاتی مثل پنهان‌کاری ، دروغ که در فیلم من می‌بینید را به هزاران شکل متفاوت غیرخطی، فانتزی، تریلر می‌توان روایت کرد. من به اصغر فرهادی هیچ اعتقادی ندارم و به نظرم فرهادی فیلمنامه‌نویس بزرگی است اما فیلمساز خوبی نیست.

وی ادامه داد: اصولا جهان تصویری و روایت تصویری ویژه از ایشان نمی‌بینم. اما از طرفی یکی از بزرگترین فیلمنامه نویسان قابل عصر اکنون ایران و به شدت محافظه کار است. اگر این جهان فیلمنامه‌نویسی را به وجوه دیگر تعمیم می‌داد و مثلا یک شکل دیگر فیلمنامه را روایت می‌کرد بهتر بود.




مهران مدیری: دیگر مرا در تلویزیون نخواهید دید/امسال فیلم سینمایی “ساعت ۵ عصر” را می‌سازم/می‌خواهم حرفهای تند سیاسی-اجتماعی بزنم/از بازی در “توکیو بدون توقف” پشیمانم/”ویلای من” ضعیف و بچگانه بود/ساعت ۲ شب به فرهادی زنگ زدم و…

سینماژورنال: دو روز قبل گزارش حضور مهران مدیری در مقام مهمان در برنامه خودش “دورهمی” را در سینماژورنال ارائه دادیم.(اینجا را بخوانید) شب گذشته هم مهران مدیری در برنامه “هفت” حاضر شد و خداحافظی رسمی خود از رسانه ملی را اعلام کرد.

به گزارش سینماژورنال مهران مدیری جمعه شب در برنامه «هفت» حاضر شد و  ضمن بیان اینکه این روزها حال روحی خوبی ندارد از تلاشهایش برای خداحافظی از تلویزیون و ساختن فیلمهای سینمایی با حرفهای تند سیاسی-اجتماعی سخن گفت.

میخواهم از سریال سازی کنار بکشم

مهران مدیری در ابتدای حرف‌هایش گفت: از کار کردن خسته شده ام. سال‌هاست از 365 روز سال 360 روز کار کرده ام. میخواهم کلا از تلویزیون و شبکه خانگی سریال سازی خود را خلاص کنم و فقط سالی یک یا دو فیلم بسازم. دو ماه دیگر فیلم سینمایی خود را می سازم. دو فیلمنامه دارم. یکی کمدی و دیگری تلخ و عجیب. در این سالها به دلیل آنکه مدام درگیر تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی بودم، نشد.

مدیری درباره نزدیک نشدن به ساختن فیلم سینمایی هم گفت: دلیل فیلم سینمایی نساختن در این سالها، ترس از ساخت فیلم سینمایی کمدی نبود. ترس از ساخت فیلم سینمایی بود. با وجود اینکه این تجربه کم نیست، اما برای سینما کم است. و دوست داشتم وقتی به سینما می آیم خیلی حرفه ای باشد.

فیلمی که در هر سکانس 600 هنرور دارد

مدیری همچنین درباره فیلمی که می خواهد مقابل دوربین ببرد گفت: نام فیلم «ساعت 5 عصر» است که یک فیلم کمدی است. فیلم سخت و خیابانی و بسیار شلوغ و پرجمعیتی است. ممکن است در هر سکانسی بین 600 تا 700 نفر حضور داشته باشند. اما فیلم تنها یک بازیگر اصلی دارد و باقی مردم اند.

وی ادامه داد: فیلمی است از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت می کند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد. فیلم مثل گلوله برفی است که هرچه جلوتر می رود بزرگتر می شود و ریتم مدام تندتر می شود و دیوانه وار بودن ماجرا بزرگتر و موضوع عظیم تر می شود. فیلم موضوعی به شدت اجتماعی دارد که هر روز با آن مواجه ایم اما به آن توجهی نمی کنیم.

مدیری تأکید کرد: طرح فیلمنامه «ساعت 5 عصر» از خودم است اما من با خشایار الوند در حال نگارش آن هستیم. اما فیلمنامه دومم که تلخ است به تنهایی کار خودم است. علاقه خودم به نگارش متن های تلخ و جدی است.

به دنبال مباحث تند سیاسی-اجتماعی هستم

مدیری در ادامه حرف‌هایش درباره شیوه ای که قرار است در فیلم‌هایش پیش گیرد گفت: من تصمیم دارم در ادامه مسیر فیلمسازی خود حرف های تندتر و بزرگتری در حوزه سیاست و فرهنگ و اجتماع بزنم که  جای این حرف ها در تلویزیون نیست و محدودیت های آن نمی گذارد و به نظر در شبکه نمایش خانگی و ارشاد بهتر می شود اینها را بیان کرد.

“ویلای من” و “نقطه چین” ضعیف و بچگانه بود…

مهران مدیری با مروری بر کارهای مختلف تلویزیونی اش بیان داشت: من خیلی از کارهایم را الان دوست ندارم. مخصوصا کارهایی که زمان آنها گذشته است. کارهایی مثل «جایزه بزرگ»، «نقطه چین»، «ویلای من» و … که به نظرم بچه گانه و ضعیف اجرا شده اند.

این کارگردان-بازیگر ادامه داد: «شوخی کردم»، «شب های برره»، «قهوه تلخ»، «دورهمی»، «پاورچین»، «مرد هزار چهره» و… را در کارهایم دوست دارم چون حرف های خوبی داشتند.

از بازی در “توکیو بدون توقف” پشیمانم

مدیری با اشاره به یکی از معدود تجربیات سینمایی اش در حیطه کمدی بیان داشت: از بازی در فیلم «توکیو بدون توقف» پشیمانم.

وی خاطرنشان ساخت: از کارگردانی دیگران وقتی برایشان بازی می کردم، حرص می خوردم. اما وقتی می پذیرفتم کاملا خود را می سپردم و حرفی نمی زدم مگر آنکه از من بخواهند.

خیلی وقت است که حالم خوب نیست

مهران مدیری در پاسخ به مسعود فراستی که چرا دیگر تیز نیستی، گفت: بخاطر محدودیت های تلویزیون است! اصلا چیز عجیبی نیست، همه جا همین است، اما جدیدا بسیار سخت گیرتر شده اند. نمونه اش در همین برنامه «دورهمی». از طرفی چیزهایی را ما می گوئیم که برای نخستین بار ما هستیم که مطرح می کنیم و پخش می شود، و از طرفی مواردی را ممیزی می کنند که من اصلا نمی فهمم برای چه نباید پخش شود.

 مدیری در پاسخ به این پرسش فراستی که تو از نگاه بالا با مخاطب صحبت می کنی، گفت: در ابتدا “دورهمی” به این شکل اجرا می شد، اما به مرور مشکل را با تذکر دیگران مرتفع کردم.

وی افزود:  خیلی وقت است که حالم خوب نیست. یک نوع دگردیسی نیاز است برای ترک تلویزیون و سینمای خانگی به سمت سینما. برای اینکه از این شکل کار خسته و اشباع شده ام. اصلا دیگر دوست ندارم و ارضایم نمی کند.

برایم سخت است که درباره عطاران نظر دهم

مهران مدیری پیرامون نقد خودی ها اظهار داشت: نقد سینمای کمدی مبتذل و به اصلاح بدنه برای من ممکن است اما از نقد کمدی جدی اجتناب می کنم و برایم سخت است درباره رضا عطاران و… نظر دهم.

وی درباره نقد کارشناسان بر آثارش بیان داشت: برخی از منتقدان به دلیل اینکه جواب تلفنشان را ندادم نقدهای بسیار تندی به فیلم هایم وارد کردند که به نظرم این موضوع خیلی غیرانسانی است.

ساعت 2 شب به فرهادی زنگ زدم

مهران مدیری درباره یکی از معدود مواردی که شرایط همکاری با اصغر فرهادی برایش پیش آمده بود و احتمالا منظورش “دایره زنگی” است بیان داشت: وقتی فیلمنامه اصغر فرهادی را خواندم، دیدم معرکه است. دوام نیاوردم همان شب ساعت 2 شب زنگ زدم که من می خواهم بیایم بازی کنم.

چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟

این کمدین در جایی از گفته هایش با اشاره به خلأ منابع مطالعاتی درباره سینمای شرق بیان داشت: به «هفت» به عنوان برنامه ای که حرفه ای ترین برنامه سینمایی تلویزیون است یک انتقاد دارم. همه این چیزهایی که گفتم به شدت تحت تاثیر سینمای هالیوود است. سالهای سال است که می خوانیم و می شنویم از سینمای هالیوود. یکی از وظایف این برنامه و مطبوعات حرفه ای سینما شناخت وسیع تری از سینما به مردم و مخاطبان است. ما چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟ ادبیات شرق و … را نمی شناسیم. انگار در اینترنت هم در این خصوص وجود ندارد. سینما معنی اش تمام اینها است. این کار را شما بکنید.




روایت مریلا زارعی از خوابی عجیب که حین بازی در “خروس جنگی” دید و نام بردن از کارگردان‌هایی که علاقه دارد فقط از جلوی دوربین‌شان رد شود

سینماژورنال: مریلا زارعی بازیگر زن سینمای ایران که در سالهای اخیر به هسته ثابت تیم بازیگران ابراهیم حاتمی کیا بدل شده است در تازه ترین گفتگویش که با “شرق” انجام شده در کنار نام بردن از دو کارگردانی که حتی به رد شدن از جلوی دوربین آنها هم راضی است به روایت خوابی پرداخته که باعث همکاریش با اصغر فرهادی در “درباره الی” شده است.

به گزارش سینماژورنال زارعی درباره اینکه کدام کارگردانها هستند که علاقه دارد فقط از جلوی دوربین شان رد شود می گوید: فقط دو نفر؛ اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا. این دو کارگردان کسانی هستند که به‌نوعی سبک کار‌کردنشان با بازیگر به یک تجربه مغتنم منتهی می‌شود. جدیت و تمرین فراوان و تفکر روی نقش در هر دو این عزیزان تعیین‌کننده است. اینجاست که دیگر نقش برایم اهمیت ندارد؛ همین که یک روز، ١٠ روز، ٢٠ روز، ‌فرصت حضور در کنارشان را داشته باشی، به قدر کافی برایت تجربه می اندوزد.

در زمان بازی در “خروس جنگی” خواب دیدم مشغول بازی برای فرهادی هستم

این بازیگر با اشاره به حضورش در “درباره الی” که مسیری تازه در کارنامه اش بود بیان می‌دارد: در زمان پیش‌تولید فیلم «‌درباره الی» ‌من مشغول بازی در فیلم «خروس جنگی» بودم که اتفاقا اکران هر دو این فیلم‌ها هم‌زمان با هم و در همان سال ٨٨ اتفاق افتاد. یک شب خیلی بیخود‌ و بی‌جهت خوابی دیدم که در صحنه فیلمی حضور دارم که کارگردانش اصغر فرهادی است.

وی ادامه می‌دهد: از آنجایی‌ که به احوال خودم آشنا هستم و همچنین به نشانه‌ها معتقد، ‌این خواب را جدی گرفتم. ذهنم مشغول شد که چرا باید چنین رؤیایی را ببینم. فردای آن روز طبق معمول برای کار آفیش بودم. در اتاق گریم از یکی از همکارانم، آقای جواد فرحانی که اتفاقا یکی از تهیه‌کننده‌های فیلم «خروس جنگی» بود، شنیدم که آقای فرهادی مشغول ساختن یک فیلم پُربازیگر است. با شنیدن این جمله تمام وجودم به گوش تبدیل شد. بین خواب شب گذشته و جمله‌ای که در آن روز از آقای فرحانی شنیدم، رابطه جدی احساس کردم. شاید جواد فرحانی کسی بود که من را ترغیب کرد پیگیری کنم.

قصدم این بود که خودم را پیشنهاد بدهم برای بازی کردن

زارعی خاطرنشان می‌سازد: با وجود اصول شخصی و حرفه‌ای‌ام با موبایل آقای فرهادی تماس گرفتم. قصدم این بود که خودم را به آقای فرهادی پیشنهاد بدهم برای بازی‌کردن در فیلم. در آن زمان این کار به‌نوعی کوچک‌شدن و تحقیر محسوب می‌شد که بازیگر حرفه‌ای کمتر می‌توانست زیر بار چنین عملی برود. هرچند تصور می‌کنم موقعیت فعلی آقای فرهادی در سینما به گونه‌ای است که دیگر همکاران برای بازی در فیلم ایشان قطعا داوطلب هستند. اما در آن زمان من فقط بر حسب هشدار ناخودآگاهم و پشتوانه تجربه تلویزیونی که در گذشته در سریال «در شهر» داشتم، این کار را انجام دادم. بدون اینکه از قصد آگاه باشم یا اصلا بدانم موضوع از چه قرار است. به‌هرحال تماس صورت گرفت. خودم را معرفی کردم؛ آقای فرهادی هم خیلی خوب و صمیمی با من برخورد کردند. خوابم را برایشان گفتم و درنهایت گفتم آقای فرهادی اصلا منظورم این نیست که خودم را تحمیل کنم، فقط خواستم این نشانه را جدی بگیرم؛ به‌هرحال اگر فکر می‌کنید من برای بازی در این فیلم مناسب هستم، با تمام اشتیاقم در خدمتم. آقای فرهادی هم توضیح دادند که اتفاقا در نظرم بودی، فقط شرایط این فیلم به‌گونه‌ای است که باید زوج‌های فیلم در کنار هم به آنچه در ذهنم هست نزدیک باشند و در انتها تشکر کردند از تماسم و خداحافظ. چند روز بعد دستیار آقای فرهادی، ‌حمید قربانی که اتفاقا سابقه آشنایی با حمید را از سریال امام رضا، زمانی که کار تدوین می‌کرد، داشتم، تماس گرفت و از من خواست به دفتر بروم تا آقای فرهادی گپی با من داشته باشند. خوب می‌دانستم که این تماس به منزله دعوت به همکاری نیست و فقط یک دیدار است و سؤالاتی که آقای فرهادی از من داشتند.

چهره ای عصبی از من ترسیم کرده بودند

مریلا زارعی می‌افزاید: در آن مقطع از کار حرفه‌ای‌ام کمی نسبت به گذشته سخت‌گیرتر شده بودم. تجربه در کارهای متعلق به سینمای تجاری برایم به دلیل مخاطب عامش جذاب بود اما راضی‌ام نمی‌کرد. خوب می‌فهمیدم که این احوال یک بدقلقی را برایم به ارمغان آورده بود. قطعا در سینما بعد از گذشت زمان، کم‌کم تبدیل به یک بازیگر ناسازگار می‌شوی. قواعد و قوانین حرفه‌ای برایم مهم بود و اگر در پروژه‌ای احساس می‌کردم سهل‌انگاری می‌شود، قطعا با مخالفت من همراه می‌شد. همین‌ها باعث شده بود که از من چهره‌ای عصبی و بدقلق خلق کند که کارکردن با او آسان و سهل نیست. اینها نکاتی بود که به گوش آقای فرهادی رسیده بود و طبعا ایشان را در انتخاب من متزلزل می‌کرد. اما از آنجا که خودم شوق و اشتیاق کارکردن با آقای فرهادی را بروز دادم، ایشان فرصت دفاع به من داد. در آن جلسه مصداق‌های این شنیده‌ها گفته شد و من هم دلایلم را توضیح دادم.

زارعی درباره نقش پیشنهادی برای “درباره الی” بیان می‌دارد: در همان جلسه آقای فرهادی بعد از شنیدن صحبت‌های من سناریو را آوردند و از من خواستند همان جا بخوانم و نظرم را بگویم. من هم سناریو را خواندم. تا آن‌موقع چنین تجریه‌ای نداشتم که در حضور نویسنده و کارگردان فیلم‌نامه‌ای را بخوانم و نظر بدهم اما با کمال میل پذیرفتم. کاری را که شروع کرده بودم، باید تا انتها می‌رفتم. وقتی می‌گویم یا علی، تا آخرین لحظه پای حرفم می‌ایستم. خلاصه اینکه سناریو برایم آن‌قدر جذاب بود که به طرفه‌العینی آن را به انتها رساندم و همان جا اعلام موافقت کردم.

فرهادی گفت نمیخواهی نقش گلشیفته را بازی کنی؟

وی ادامه می دهد: برای آقای فرهادی هم جالب بود. فکر می‌کنم او هم از این برخورد متعجب بود تا جایی که سؤال کرد نقش را خواندی؟ گفتم بله. نقش «شهره» واقعا در سناریو حضور دیالوگی و فیزیکی زیادی نداشت اما برای من مهم نبود. همچنان متکی بودم به همان نشانه در رؤیا. آقای فرهادی حتی پرسیدند مثلا نمی‌خواهی نقش دیگری را بازی کنی مثل سپیده؟ (همان نقشی که گلشیفته بازی کرد) ‌گفتم نه. اگر شما تشخیص دادید که این نقش مال من است، پس همین را باید بازی کنم. خوب فهمیدم که انگیزه من آن‌قدر بالا بود که آقای فرهادی را هم مجاب کرد.  بعد چند تا عکس انداختیم و قرار شد با من تماس گرفته شود برای قرارداد و مراحل بعدی کار.

هر وقت فرهادی نیاز به تفکر داشت، تسبیح مرا می گرفت

مریلا زارعی درباره حال و هوای کار در “درباره الی” می گوید: در آن فیلم (درباره الی) قرار بود شش، هفت بازیگر در کنار هم بیش از دو ماه زندگی کنند و اینکه در صحبت‌های آقای فرهادی فهمیدم که کار برای ایشان آن‌قدر درگیری ذهنی داشت که دیگر فرصت یک عنصر مزاحم در گروه و درگیری با حواشی را ندارد. آقای فرهادی مثل خیلی از کارگردان‌های خوب، روان‌شناس فوق‌العاده‌ای است. درواقع به گونه‌ای با روحیات و خلقیات بازیگرش آشنا می‌شود و از این راه می‌تواند کنترل بازی بازیگر و اعتماد او را به خود جلب کند.

این بازیگر زن ادامه می دهد: یادم هست در آن زمان من تازه از سفر خانه خدا آمده بودم. تسبیحی چوبی داشتم که تنها یادگارم از آن سفر معنوی و پرخاطره بود و تا مدت‌ها در دستم بود. انگار به نوعی به من آرامش می‌داد. آقای فرهادی این وجوه من را خوب می‌شناخت تا جایی که یک روز به من گفت خیلی علاقه‌مندم که یک جایی این تسبیح و ذکرهای تو در فیلم ثبت شود. این جمله او به من آرامش داد. انگار که کارگردان به عمق روح تو وارد شده و واقعا هم شد. در یک پلان این احوال و ذکر من ثبت شده حتی تسبیحم. الان که زمان گذشته خوشحالم که یادگاری از آن دوران در کارنامه‌ام ثبت شده است. گاهی اوقات که آقای فرهادی در میزانسن یا مسائل فنی کار نیاز به تفکر داشت و ذهنش مشغول می‌شد، تسبیح را از من می‌گرفت. شاید این نکات برای آقای فرهادی خیلی شخصی باشد، اما درحال‌حاضر گفتنش برای من اهمیت دارد؛ چراکه بعد از گذشت سال‌ها از آن روز و موفقیت‌های فرهادی در عرصه‌های فرهنگی تأییدی است بر میزان اعتقادش به اصول. همان اصولی که گاهی در ظاهر و قضاوت‌های اشتباه دیگران مغفول می‌افتد




درگذشت کیارستمی همه را به هم رساند؛ از رییس دولت یازدهم تا رییس‌جمهور فرانسه/از بهرام بیضایی تا مارتین اسکورسیزی/از نیکی کریمی تا گلشیفته فراهانی/از محمدعلی کشاورز تا بهروز وثوقی/ازعلی کریمی تا علی دایی/از نواده مولانا تا محسن چاووشی و…

سینماژورنال: درگذشت عباس کیارستمی تنها کارگردان ایرانی که برنده نخل طلای کن شده بود سبب ساز آن گشت که چهره‌های مختلف فرهنگی-سیاسی وارد گود شده و بکوشند با دادن پیامهای تسلیت خودی نشان دهند.

به گزارش سینماژورنال این پیامهای تسلیت به مانند اغلب پیامهای این چنینی از برخی بازیگران فعال در فضای مجازی مانند پرویز پرستویی و بهرام رادان و مهناز افشار آغاز شد و به فاطمه معتمدآریا، رضا عطاران، حامد بهداد، شهاب حسینی، رضا کیانیان و نیکی کریمی رسید و دیری نگذشت که بازیگرانی کم‌کارتر در حیطه مجازی مانند محمدعلی کشاورز و امین تارخ نیز به قافله تسلیت‌کنندگان پیوستند.

از بیضایی تا حاتمی‌کیا

کارگردانان شناخته شده سینمای ایران و از جمله بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و اصغر فرهادی منطبق با یک پیش‌بینی ملموس در رثای همکار خود حرف زدند. کارگردانانی نظیر علیرضا رییسیان، بهمن قبادی و جعفر پناهی که سینما را در مکتب کیارستمی آغاز کردند و شاگردان وی به شمار می رفتند نیز به زعم خود کوشیدند یاد وی را گرامی بدارند.

از آن سو کارگردانی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا و منتقدی مانند مسعود فراستی که در همه این سالها رابطه‌ای کاملا منتقدانه و مخالف و سرسخت با کیارستمی داشتند هم ادامه گلایه را جایز ندانستند و ترجیح دادند حالا و به هنگام درگذشت کیارستمی جز به نیکی از او یاد نکنند.

از همایون شجریان تا محسن چاووشی

حسین علیزاده، همایون شجریان، سالار عقیلی، محسن چاووشی، رضا یزدانی و برادران پورناظری از جمله چهره های شناخته شده موسیقی بودند که چند کلمه ای درباره کیارستمی نوشتند و علی دایی و علی کریمی نیز مهمترین فوتبالیستهایی بودند که فقدان کیارستمی را تسلیت گفتند. ضمن اینکه عادل فردوسی پور مجری برنامه “نود” نیز یاد کیارستمی را گرامی داشت.

در کنار رسانه های معتبر دنیا از گاردین و فرانس24 گرفته تا یورونیوز، هالیوودریپورتر و بی.بی.سی، “مارتین اسکورسیزی” کارگردان مشهور هالیوود، “ژولیت بینوش” بازیگر سرشناس سینمای دنیا که در فیلم “رونوشت برابر اصل” کیارستمی بازی کرده بود و “کیت وینسلت” بازیگر “تایتانیک” نیز به این کارگردان ادای دین کردند.

“آسین چلبی” که به عنوان یکی از نوادگان مولانا معرفی شد از دیگر چهره های فرهنگی بود که یاد کیارستمی را گرامی داشت.

از حسن روحانی تا فرانسوا اولاند

فارغ از مدیران فرهنگی دولت و از جمله حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی و علی جنتی وزیر ارشاد، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و  حسن روحانی رییس جمهور از جمله چهره های سیاسی دولت بودند که مرگ کارگردان “طعم گیلاس” را تسلیت گفتند. رییس دولت اصلاحات برای درگذشت کیارستمی دست نوشته ای منتشر کرد و محمدرضا عارف نماینده اصلاح طلب مجلس دهم نیز از ماندگاری نام کیارستمی گفت.

درگذشت کیارستمی زودتر از حد تصور درمیان سیاستمداران خارج از کشور هم بازتاب پیدا کرد و  “فرانسوا اولاند” رییس جمهور و “ژان مارک ارو” وزیر خارجه فرانسه که کیارستمی در این کشور درگذشت، نیز فوت این کارگردان را تسلیت گفتند.

 




کارگردان “کلاه پهلوی” اظهارنظراتش درباره فیلمهای کاهانی و فرهادی را کاملا تکذیب کرد

سینماژورنال: در ساعات گذشته گفتگویی منسوب به سیدضیاءالدین دری عضو شورای پروانه نمایش از طریق رسانه ای اینترنتی منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال در این گفتگو از قول دری طعنه هایی تند نثار فیلمهای “فروشنده” و “ارادتمند نازنین بهاره تینا” شده بود و همین طعنه های تند بود که اصالت گفتگو را زیر سوال می برد چون دری در تمام مدت حضورش در شورای پروانه نمایش هیچ گاه به طور مستقیم فیلمی را هدف قرار نداده است و حتی در گفتگوهای صریحش به هنگام روی آنتن رفتن “کلاه پهلوی” هم اغلب می کوشید با انعطاف کامل پاسخگوی نقدها باشد.

تکذیب کامل

این اتفاق باعث شد سینماژورنال به سراغ دری برود و درباره چند و چون این گفتگو بپرسد اما دری که گویا خودش هم خبر از انتشار گفتگوی مذکور نداشت کاملا آن را تکذیب کرد.
دری تاکید کرد همواره سعی می کند با رعایت انصاف نسبت به فیلمها صحبت کند و آنچه به وی نسبت داده شده را کاملا زیر سوال برد.

کارگردان “کیف انگلیسی” تاکید کرد که به زودی در گفتگویی تفصیلی نقطه نظراتش درباره “فروشنده” و “ارادتمند…” را بیان خواهد کرد.

رسانه مجری ممنوع التصویر

گفتنی است گه گفتگوی موردنظر از سوی رسانه ای منتشر شده که منسوب به یکی از مجریان سابق تلویزیون است؛ همان مجری که در برهه ای از زمان یک درگیری حقوقی هم پیدا کرد و بعد از آن هم دیگر در رسانه ملی آفتابی نشد!!!




پخش‌کننده داخلی “فروشنده” مشخص شد

سینماژورنال: تازه ترین فیلم اصغر فرهادی با عنوان “فروشنده” که با حضور کمپانی فرانسوی مومنتوفیلمز و البته حمایت یک کمپانی عرب به نام انستیتو فیلم دوحه  وابسته به شیخه میاثه آل ثانی دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر تولید شده است(اینجا و اینجا را بخوانید) پخش کننده داخلی خود را شناخت.

به گزارش سینماژورنال “فیلمیران” به مدیریت علی سرتیپی که پیشتر پخش “جدایی نادر از سیمین” و “گذشته” فرهادی را برعهده داشت پخش “فروشنده” را هم از آن خود کرده است.

این فیلم که در جشنواره امسال کن رونمایی شد هفته ابتدایی تیرماه در جشنواره مونیخ هم به نمایش درخواهد آمد.

اکران سراسری این فیلم در سینماهای فرانسه اواسط پاییز توسط مومنتو و با نام “مشتری” انجام خواهد شد.

پخش آمریکای فیلم نیز به آمازون سپرده شده که هنوز زمان آن مشخص نیست.




روایت امیر جعفری از زمانی که اصغر فرهادی بازیگری می‌کرد

سینماژورنال: امیر جعفری بازیگری که در سالهای اخیر بیشتر از تئاتر در سینما و تلویزیون دیده شده عقبه‌ای کاملا تئاتری دارد.

به گزارش سینماژورنال او در تئاتر سابقه همکاری با کارگردانانی همچون علیرضا نادری، محمد یعقوبی، حسین کیانی و داریوش مهرجویی را دارد و به تازگی نیز درگیر همکاری با محمد رحمانیان در “مجلس ضربت زدن” شده است.

جعفری در خلال گفتگویی که به همین بهانه با “اعتماد” داشته وقتی بحث به اصغر فرهادی رسیده است از این گفته که بیش از سینما دوست دارد در تئاتر با فرهادی کار کند.

جعفری گفته است: من بيش از اينكه دوست داشته باشم با اصغر فرهادي در سينما كار كنم، دوست دارم با ايشان تئاتر كار كنم. اگر اشتباه نكنم سال ٧٥ يا ٧٦ تئاتري را از آقاي فرهادي ديدم كه هم كارگرداني مي‌كردند و هم بازي مي‌كردند. بازي بسيار درخشاني هم داشتند. فكر مي‌كنم آن سال جايزه هم براي كارگرداني و بازيگري گرفتند. البته اگر درست يادم مانده باشد، چون خود ما هم همان سال كار داشتيم. واقعا دوست دارم آقاي فرهادي تئاتر كار كند و در كار ايشان بازي كنم، بيشتر از سينما حتي.




فرهادی در گفتگو با رسانه اعراب‌⇐پیشرفت سریع ایران ممکن است به فاجعه منجر شود

سینماژورنال: “فروشنده” اصغر فرهادی که موسسه فیلم دوحه وابسته به شیخه میاثه آل ثانی  دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر از تولید آن حمایت کرده است(اینجا و اینجا را بخوانید) بعد از دریافت پروانه نمایش داخلی آماده اکران می‌شود.

به گزارش سینماژورنال فرهادی در این فیلم با به‌کارگیری ساختاری “نمایش در فیلم” با یک تدوین موازی در کنار اجرای نمایش “مرگ فروشنده” روایت زندگی دست اندرکاران اصلی این نمایش را به تماشا می‌گذارد.

“فروشنده” چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ ساختار شباهتهایی دارد با برخی آثار بهرام بیضایی و از جمله “حقایق درباره لیلا دختر ادریس”(اینجا را بخوانید)، “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم” با این حال فرهادی مدام از غلامحسین ساعدی نام می‌برد و سعی زیادی دارد که اليناسيون(از خود بیگانگی) “مش حسن” در “گاو” و مسخ شدنش به چيزي كه عاشقش است يعني گاوش را با دگرديسي شخصيت يك مرد مهربان به مردي خشمگين و منتقم، به اشتباه يكي بداند…

فرهادی که بعد از بازگشت به ایران هیچ گفتگوی تفصیلی اختصاصی رسمی با رسانه‌های داخلی نداشته به تازگی با یک روزنامه عرب‌زبان به نام “نشنال” چاپ امارات گفتگو داشته است و جالب است که در این گفتگو باز از ساعدی نام برده است.

فرهادی که نمادی از فیلمسازی جریان موسوم به روشنفکر به شمار می رود و همواره سعی کرده در مناسک و ادبیات به عنوان چهره‌ای طرفدار مدرنیته خود را نشان دهد در گفتگو با این نشریه عرب به صراحت از عواقب رفتن به دل مدرنیته، احساس خطر کرده است.

این کارگردان در گفتگو با این روزنامه عرب با برشمردن شباهتهایی که میان نیویورک زمان نگارش “مرگ فروشنده” با تهران فعلی وجود دارد تغییر و تحولات رو به پیشرفت ایران را احتمالی دانسته بر بروز یک فاجعه!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی فرهادی با این رسانه عرب را به نقل از “شرق” ارائه می دهد:

فیلم «فروشنده» اقتباس فوق‌العاده‌ای از نمایش‌نامه «مرگ فروشنده» اثر آرتور میلر است که کارگردان ایرانی، اصغر فرهادی، آن را ساخته. این فیلم که به‌عنوان یکی از رقیبان اصلی برای نخل طلایی، جایزه اصلی جشنواره فیلم کن، به شمار می‌آمد، ماجرای یک معلم و همسرش را روایت می‌کند که به خانه‌شان در تهران حمله می‌شود.

ترانه علیدوستی و شهاب حسینی که همواره در فیلم‌های فرهادی نقش‌آفرینی می‌کنند، در این فیلم نقشی بی‌نظیر از یک زوج را به نمایش گذاشتند که باید تصمیم می‌گرفتند چگونه به این حمله پاسخ دهند.

فیلم‌نامه این فیلم هم اثر فرهادی است و به شکلی نمایش‌نامه در فیلم‌نامه است؛ به این صورت که «مرگ فروشنده» در تئاتر در حال اجراست و صحنه‌های آن موازی با روایت داستان پیش می‌رود. فیلم “فروشنده” بازخوردهای خوبی در جشنواره داشت و درنهایت دو جایزه مهم بهترین فیلم‌نامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آنِ خود کرد.


‌پس از اینکه فیلم «گذشته» را در فرانسه ساختید، چه حسی داشتید وقتی به ایران بازمی‌گشتید و فیلمی به زبان مادری خود می‌ساختید؟
این فیلم قرار نبود ساخته شود. من پروژه دیگری را آغاز کرده بودم که قرار بود در اسپانیا فیلم‌برداری شود و پِدرو آلمودوار تهیه‌کننده اسپانیایی همکاری کند و بازیگران هم اسپانیایی و آمریکایی بودند. همه‌چیز به خوبی پیش می‌رفت تا اینکه دلتنگ کشورم شدم. خواستم پیش از اینکه روی پروژه اسپانیایی کار کنم، به کشورم بازگردم.
‌کارکردن در ایران نسبت به فرانسه دشواتر بود یا آسان‌تر؟
پس از فیلم «جدایی نادر از سیمین»، کارکردن در ایران به نظرم بسیار آسان‌تر بود، چون با افراد مشتاقی کار می‌کردم که خود را بسیار درگیر کار می‌کردند. این، انجام بسیاری از کارها را برایم آسان کرد. این امکان برایم فراهم شد که بسیاری از مشکلات فیلم‌سازان دیگر را در ایران نداشته باشم.
‌فیلم «فروشنده» قصه عشق، انتقام، بخشش و تئاتر است. صحنه تئاتر نقشی مهم در فیلم دارد و همچنین حضوری زیاد در زندگی‌‌تان… .
پیش از اینکه روی این فیلم کار کنم، در تئاتر مطالعه کرده بودم و انتظار داشتم همه کارم در تئاتر باشد. به‌تدریج برای سینما نوشتم. بااین‌حال به تئاتر حس خوبی دارم. من کارکردن با تماشاگران را دوست دارم و عاشق تجربه انجام این کار با تئاتر هستم و فرهنگ تئاتر را دوست دارم.
‌چرا می‌خواستید به آرتر میلر ادای احترام کنید؟
من به خیلی‌ها ادای احترام می‌کنم. می‌خواستم از نویسنده بزرگ ایرانی، غلام‌حسین ساعدی، که در پاریس به خاک سپرده شده است، هم یاد کنم؛ او آرتر میلر ایران است. غلام‌حسین ساعدی هم به همان اندازه بزرگ است و آثارش شبیه آرتر میلر.
‌تئاتر نقش بسزایی در این فیلم دارد، زیرا نمایش اصلی آرتر میلر در زمینه اجرا می‌شود… .
درحقیقت دو داستان موازی در فیلم وجود دارد. شما «مرگ فروشنده» را در زمینه در حال اجرا می‌بینید و پس از اینکه روایت پیچیده داستان را دریافتید، مرگ فروشنده دیگری را می‌بینید. روایت داستان و روایت تئاتر موازی با هم پیش می‌روند. شخصیت فروشنده‌ای که در پایان فیلم کشف می‌کنید، بسیار نزدیک به ویلی لُمَن، [شخصیت اصلی نمایش میلر] و لیندا [زنِ ویلی] است. برای همین این فیلم داستان در داستان است. آنچه در تئاتر و نمایش رخ می‌دهد، به نظر می‌آید عمیقا برای شخصیت‌های فیلم اتفاق می‌افتد که دنبال‌شان می‌کنید.
‌آیا تطابقی بین تهران و نیویورکِ میلر می‌بینید؟
اگر اول نمایش‌نامه «مرگ فروشنده» را بخوانید، توصیف نیویورک را از زبان آرتر میلر و تغییرات را در شهر می‌بینید. او همه اساس شهر را رو به نابودی می‌بیند و زندگی مدرنی را توصیف می‌کند که در حال شکل‌گیری است و بر افراد و گروه‌هایی تأثیر می‌گذارد که نمی‌توانند خیلی سریع خود را با تغییرات همگام کنند. آنچه در ایران رخ می‌دهد، شبیه به این است – تهران مانند چند سال پیشِ نیویورک در حال پیشرفت است. اما ممکن است به فاجعه‌ای منجر شود، زیرا چنین نوسازی‌ها و نوآوری‌هایی را نمی‌توان صرفا با کنارزدن سنت به دست آورد.
‌به نظر می‌رسد برای این ارزش‌های سنتی، بسیار احترام قائلید… .
ما اعتقاد داریم باید بااحتیاط عمل کنیم و خانواده یک حریم خصوصی است. یک پسر کوچک دوست ندارد خانمی از بستگان درجه اول او لباسش را عوض کند. می‌بینید در کلاس‌های درس فقط پسرها حضور دارند و مختلط نیست. این چیزی است که شما در ایران وقتی بچه هستید می‌آموزید؛ تفاوت بین زن و مرد. من نظرم را دراین‌باره نمی‌گویم و فقط می‌گویم وجود دارد. علاوه بر این حریم خصوصی، مشکل قضاوت دیگران هم هست؛ اینکه دیگران چگونه شما را می‌بینند، بسیار مهم است.




در جدول ارزشگذاری منتقدان فرانسوی⇐ “فروشنده” فرهادی نوزدهم شد+عکس

سینماژورنال: در جدول ارزشگذاری منتقدان مجله فرانسوی “کایه دو سینما” بر فیلمهای جشنواره کن 2016 فیلم فرهادی از میان 21 فیلم حاضر در بخش رقابتی، جایگاه نوزدهم را به خود اختصاص داد.

به گزارش سینماژورنال این ارزشگذاری توسط 9 منتقد “کایه دو سینما” انجام شده و در آن سه فیلم “تونی الدرمن”، “اله” و  “خلیج سست” در بالای جدول قرار گرفته اند.

در این فهرست “تونی الدرمن” 36 ستاره گرفته، “اله” 35 ستاره و “خلیج سست” 29 ستاره.

“فروشنده” فرهادی اما تنها با 2 ستاره یکی از سه فیلم انتهایی جدول است!

جدول ارزشگذاری کایه دو سینما
جدول ارزشگذاری کایه دو سینما بر فیلمهای کن 2016



تهمینه میلانی در واکنش به fund قطری‌ها به فیلم فرهادی⇐ مثل نوبل باعث افتخار است!

سینماژورنال: در حالی که در هفته های گذشته فیلم “فروشنده” اصغر فرهادی در کنار جوایزش از جشنواره کن بخاطر fund موسسه فیلم دوحه که با حمایت “شيخه مياسه آل‌ثاني” دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر، پا گرفته حاشیه برانگیز شده است(اینجا را بخوانید) حالا تهمینه میلانی در تازه ترین گفتگویش در توصیفی غریب این حمایت ها را شبیه دریافت جایزه نوبل دانسته است.

به گزارش سینماژورنال میلانی در گفتگو با “شرق” گفته است: این اواخر آقای فرهادی متهم می‌شود که از کشور دیگری پول می‌گیرد، اشکال این ماجرا کجا است؟ درحال‌حاضر بنیادهایی در تمام دنیا وجود دارد که به فیلم‌سازان مستقل فارغ از ملیت پول می‌دهد تا عقاید اجتماعی و انسانی خود را گسترش بدهند و هیچ ایرادی ندارد؛ اینها وابسته به سازمان‌های سیاسی نیستند، دقیقا مثل این است که نوبل بگیرید و هیچ ربطی به دولت‌ها ندارد. اگر کسی جایزه نوبل را بگیرد، باعث افتخار است.

انگار نه انگار…

به گزارش سینماژورنال اینکه دریافت حمایت از یک موسسه قطری تازه تأسیس مرتبط با دختر امير سابق و خواهر امير فعلي ويكي از نفرات اول دربار اميرنشين قطر با جایزه نوبلی مقایسه شده که فارغ از پیشینه تاریخی‌-سیاسی‌اش، آوردگاهی است برای رقابت و آن هم سنجش توسط یک آکادمی، به شدت تأمل برانگیز است.

انگار نه انگار با حمايت بنياد مرتبط با فردي از دربار جايي طرفیم که مدام در حال حمایت از گروههای تکفیری-سلفی است و انگار نه انگار سینماگران ما مدام در حال شعار دادن  حمایت از خلیج فارسی هستند که اين اميرنشين پول  دهنده هیچ گاه آن را به رسمیت نشناخته است.

اما پاي پول با نام مستعار فاند که به ميان مي‌آيد هر  که هم كه نداند این کارگردان خوب می‌داند نیازی به قطر و نوبل هم نیست و کافیست حتي یک مدیر سینمايي كه به جرياني كاملا مخالف که سالها عليه آن فریاد کرده باشي روی کار بیاید و بودجه اي کامل برای ساخت فیلمی در نقد و تخطئه همكاران را فراهم کند در آن صورت حتی خط سیاسی مخالف این مدیر هم پشیزی اهمیت ندارد و باز هم می توان محصولی تولید کرد كه شخصيت اولش كه منفي است پس از تحول و عاقبت به خيري موهايش را كوتاه مي كند و پيراهن بلندسفيد بدون يقه اش را روي شلوارش مي اندازد!




روایت حجت‌الاسلام شهاب مرادی از تلاشهایش برای رفع ممنوعیت شجریان، اشک ریختن برای “شهرزاد” و “قباد”، دربست کردن سینما برای تماشای فیلم و…

سینماژورنال: حجت الاسلام شهاب مرادی که با نام کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان شناخته می شود، از جمله روحانیون رسانه ملی است که همواره سعی می‌کند نظرات خود را در بسته‌بندی‌های شیک و متفاوتی به مخاطب عرضه کند.

به گزارش سینماژورنال همین ارائه حتی ثقیل‌ترین محتوا در یک بسته بندی به‌روز است که باعث می شود اغلب برنامه‌هایش در رسانه ملی با اقبال مخاطبان روبرو شود.

این روحانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “تماشاگران امروز” انجام شده کوشیده برخی از علایق هنری خود را فاش کند.

سینما را دربست می گیریم و فیلم می بینیم

مرادی با اشاره به اینکه معمولا در سینما فیملها را می بیند گفته است: با خانواده و دوستانم به سینما میروم. بعضی وقتها که یک فیلم را خیلی دوست باشیم که سینما را دربست کردیم و رفتیم فیلم را دیده ایم.

وی ادامه داده است: یک بار “ردکارپت” را هفت هشت نفری با دوستانم رفتیم و دیدیم. خیلی هم خسته بودیم ولی گفتم من این فیلم را ندیده ام و باید ببینم…اغلب فیلمهای اسکاری 2015 را دیده ام.

فیلم “جاذبه” را ایستاده دیدم

این کارشناس مذهبی درباره علایق سینمایی اش بیان داشته است: بازی و ساخت خوب در انتخاب فیلم برایم اهمیت بسیار دارد. مثلا فیلم اتاق ROOM را دیدم و از وسطهای داستان فیلم می افتد و آن جذابیت لازم را ندارد ولی مثلا بخشی از فیلم جاذبه GRAVITY را ایستاده می دیدم. من دوست دارم خودم را به فیلم بسپارم و اینکه مدام دنبال این باشم که این بخش را کروماکی بدانم و آن بخش را جلوه های ویژه کامپیوتری نرمال نمی‌دانم.

حین تماشای “شهرزاد” گریه کردم

به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به علاقه اش به سریال “شهرزاد” خاطرنشان ساخته است: سه چهار بار طی دیدن فصل اول “شهرزاد” به گریه افتادم. یکی دو بارش برای “قباد” بود.

مرادی افزوده است: “شهرزاد” تاریخ آن مقطع را صرفا سیاسی و در جهت مصدق و فاطمی نشان می داد.. به نظرم الان برای مخاطب مصدق و کاشانی و فداییان اسلام خیلی فرق ندارد و حساسیتهایی که در گذشته بوده الان زیاد وجود ندارد.

بعد از دیدن “ملکه”…

حجت الاسلام مرادی با اشاره به یکی از بهترین آثار سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر بیان داشته است: فیلم “ملکه” را در سینما ندیده بودم. تلویزیون آن را پخش کرد و وقتی تمام شد. ساعت یک و نیم شب به میلاد کیمرام زنگ زدم و گفتم واقعا کیف کردم بازی تو عالی بود.. کیمرام هم گفت تبریک تو از برای من از هزار سیمرغ بهتر است.

چیزی که دشمن بابت آن منت بگذارد مایه مباهات نمی دانم

این روحانی با اشاره به اینکه “درباره الی” فرهادی از “جدایی…”اش بهتر بوده با بیان اینکه “جدایی…” را کمی سیاه تر دیده درباره فرهادی اظهار داشته است: نسبت به آقای فرهادی مسأله ای ندارم ولی این موضوع نباید مرا از اظهارنظر بازدارد. نباید بگویم حالا که تب اسکار است پس من هم تبریک بگویم و بگویم البته یک سری ملاحظاتی هست که بعدا میگویم و آن بعداد هیچ وقت پیش نیاید. من چیزی را که دشمن ما بابت آن سر ما منت بگذارد مایه مباهات نمی دانم. ولی اگر مردم فقط در یک سینما برای فیلمساز دست بزنند آن موفقیت را به او تبریک می گویم.

حاتمی کیا را بیشتر از آثارش دوست دارم

مرادی درباره حاتمی کیا چنین نظر داده است: خودش را بیشتر دوست دارم و “چ” بهتر از “بادیگارد” بود. “آژانس شیشه ای” از همه فیلمایش بهتر است.

شهاب مرادی پیرامون “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی هم اظهار داشته است: دیالوگهای فیلم در بعضی جاها خوب نبود ولی به نظرم این فیلم همین قدر که بتواند این موضوع یک خطری را در ذهن جا بیندازد که نیمی از جمعیت ایران در یک قحطی از بین رفته اند و این از تاریخ ما پاک شده، کافی است.

تلاش برای حل مشکل شجریان

یکی از جالبترین بخشهای گفته های مرادی جایی است که از علاقه دیرین خود به صدای محمدرضا شجریان و تلاشهایش برای حل مشکل ممنوعیتهای حرف زده است. به گزارش سینماژورنال مرادی با اشاره به شنیدن آثار شجریان گفته است: آن زمان که ما شجریان گوش می کردیم خیلی ها که الان از او طرفداری می کنند می گفتند اینها چیست گوش می کنید؟ یاد بدهکاری و بدبختی هایمان می افتیم.

وی ادامه داده است: واقعا شجریان به نظرم یک اتفاق بی تکرار است. آواز را در نقطه ای قرار داده که دیگر دست کسی به آن نمی رسد. سالهای متمادی طلبگی در موسیقی داشته است.

مرادی درباره تلاشهایش برای حل مشکل شجریان اظهار داشته است: ابتدای بروز مسائل تلاش کردم و می دانم افراد دیگری هم سعی خود را کرده اند اما احساس میکنم طرفین خودشان هم باید بخواهند.

منبر در مجلس ختم شکیبایی، پاشایی و…

حجت الاسلام شهاب مرادی در پاسخ به این سوال که در مجلس ختم چه چهر هایی منبر رفته است گفته است: خسرو شکیبایی، چهلم قربانیان زلزله بم در این شهر، آیدین نیکخواه بهرامی، مرتضی پاشایی، محمدعلی اینانلو و…

معلم آشپزی موسیقی درس می داد

به گزارش سینماژورنال ابراز تعلق خاطر مرادی به شجریان و منبر رفتن ایشان در مجلس ختم مرتضی پاشایی در حالی صورت گرفته که خودش زمانی که ریاست سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران را برعهده داشت، آموزش موسیقی در فرهنگسراها را تعطیل کرد. خودش دلیل این امر را برآمده از تخصصی نبودن آموزش دانسته و گفته است: همان موقع سازمان مورد نقد موسیقیدانان مسئول هم بود که معلم آشپزی در فرهنگسرا موسیقی درس می دهد.

وی ادامه داده است: ما مقرر کردیم آموزشهای تخصصی هنر از جمله موسیقی را برنامه ریزی و اجرا کنند کنند با نگاه حمایتی و بدون درآمدزایی مانند مکتب آواز تهران که مقدمات آن انجام شده بود.

مرادی خاطرنشان ساخته است: نکته دیگری که به آن به عنوان یک اصل معتقد هستیم عدم رقابت با بخش خصوصی بود است که باید همیشه و همه جا جدی گرفته شود. خیلی از آموزشگاهها اعتراض می کردند و این اعتراض آنها به حق بود که سازمان فرهنگی هنری با فضای رایگان و کلاسهای ارزانتر  عرصه را بر 300 آموزشگاه خصوصی تهران تنگ کرده است.




عصبانیت غرمترقبه کارگردان “کلاه پهلوی”!

سینماژورنال: انتشار اخباری ضد و نقیض درباره صدور پروانه نمایش “فروشنده” اصغر فرهادی سبب ساز رقم خوردن اتفاقی غیرمترقبه شد.

به گزارش سینماژورنال انتشار خبر صدور پروانه نمایش “فروشنده” از اداره نظارت از سوی روزنامه “سینما” موجب آن گردید که سیدضیاءالدین دری از اعضای شورای پروانه نمایش به موضع گیری درباره خبر پرداخته و به “باشگاه خبرنگاران” بگوید که به دلیل به حد نصاب نرسیدن هنوز پروانه نمایش اثر صادر نشده است.

با این حال انتشار خبری مجدد از روزنامه “سینما” مبنی بر آن که چهار عضو شورای پروانه نمایش به صورت جداگانه فیلم را دیده اند و محتوای آن را تأیید کرده اند موجب آن شد که سینماژورنال به سراغ سیدضیاءالدین دری رفته و در این باره از او بپرسد.

دری اما برخلاف رويه معمول با برخوردی تند و لحنی عصبی ما را به رییس اداره نظارت ارشاد ارجاع داد که البته ایشان هم پاسخگو نبود.

اینکه دلیل عصبانیت دری چه بوده مشخص نیست اما نکته اینجاست که اگر انتشار اخبار مرتبط با صدور پروانه نمایش به‌موقع از سوی کانال رسمی‌اش که روابط عمومی سازمان سینمایی است صورت گیرد در این صورت اهالی رسانه هم مجبور نخواهند بود که مرتب مصدع اوقات شریف(!) اعضای محترم و ریاست شورای پروانه نمایش باشند.




علت چرخش فرهادی از غلامحسین ساعدی به “گاو” چیست؟

سینماژورنال: مرور صحبتهای رسمی اصغر فرهادی درباره “فروشنده” از کن تا تهران و از خانه همایش تا خانه سینما نکته‌ای ظریف و قابل تأمل پیش‌رو می گذارد.

به گزارش سینماژورنال فرهادی در نشست رسمی فیلمش در کن و البته نشست خبری فیلمش در تهران و خانه همایش به صراحت از غلامحسین ساعدی نام برد و سعی کرد از تعلق خاطر خود به این نویسنده حرف بزند.

با این حال فرهادی به هنگام حضور در خانه سینما وقتی پشت تریبون رفت بدون کمترین اشاره به نام ساعدی فقط از یکی از نمایشنامه‌های ساعدی با عنوان “گاو” یاد کرد.

اصغر فرهادی در نشست خبری “فروشنده” در جشنواره کن گفت: اساسا این فیلم ادای احترام به چیزهایی است که خیلی دوستشان داشتم. ادای احترام به نویسنده بزرگ ایرانی که اتفاقا در فرانسه هم به خاک سپرده شد؛ غلامحسین ساعدی که برای ما ایرانی‌ها، هم‌سبک آرتور میلر است و به همان اندازه آثار غنی دارد.

فرهادی بعد از بازگشت به ایران در نشست پرسش و پاسخ با اهالی رسانه در خانه همایش بار دیگر  بحث غلامحسین ساعدی را به میان آورد و گفت: در نوجوانی چند نویسنده بوده که شیفته آنها بوده ام؛ صادق چوبک، محمود دولت آبادی، صادق هدایت و غلامحسین ساعدی. ساعدی هم وزن آرتور میلر است در ادبیات نمایشی ایران و اگر او با همین قریحه به زبان انگلیسی کارهایش را می نوشت احتمالا از میلر هم بالاتر می رفت. با این حال در فیلم اشاره مستقیمی به ساعدی نمی‌شود ولی تاثیر او در فیلم مشهود است.

این کارگردان در مراسم تقدیرش در خانه سینما اما کمترین اشاره به ساعدی نکرد و فقط درباره “گاو” چنین گفت: آیا کسی شک دارد که فیلم سینمایی «گاو» اگر در آن زمان به جشنواره کن می‌رفت می‌توانست نخل بگیرد؟ در آن زمان شرایط این‌طور نبوده، اما امروز راه برای حضور در جشنواره‌ها باز شده است.

واهمه یا توصیه؟

به گزارش سینماژورنال اینکه فرهادی در کن تأکید دارد بر ادای دین فیلمش به غلامحسین ساعدی اما در خانه همایش از این می‌گوید که فیلمش اشاره مستقیمی به ساعدی ندارد و در خانه سینما هم ابدا از ساعدی نام نمی برد را چطور می توان توجیه کرد؟

آیا فرهادی واهمه این را داشته که به سبب نام بردن از این نویسنده در داخل گرفتار دردسر شود؟ یا نام بردن از او در جشنواره کن ژستی بوده برای تحت تأثیر قرار  دادن رسانه هایی که همواره عقبه سیاسی آدمیان را بیشتر از عقبه فرهنگی آنها مورد توجه قرار می‌دهند و برای آنها ساعدی سوژه‌ای به مراتب لذیذتر از “گاو” است؟

به دلیل عضويت ساعدي در شوراي ملي مقاومت مجاهدين خلق(منافقين) در واپسين سالهاي عمر خويش در فرانسه، تكريم اين نويسنده و نه آثار پيش از انقلاب او همواره با احتياط ها و اما و اگرهايي همراه بوده است.

آیا فرهادی هم به همین دلیل احتیاط کرده و قبل از حضور در خانه سینما کسی به او در این باره توصیه هایی داشته است؟ بخصوص که صحبتهای چندی قبلتر صادق زیباکلام در خانه سینما درباره برخی سینماگران و از جمله حاتمی کیا، ده نمکی و سلحشور برای این نهاد صنفی حاشیه هایی را به وجود آورده بود و باعث توضیح این نهاد در این باره شده بود.(اینجا را بخوانید)

برای اینکه دریابیم دلیل چرخش از ساعدی به “گاو” چه بوده است باید قدری صبر کرد و به مرور گفته های فرهادی در ماههای پیش رو و به خصوص زمان اکران اثرش پرداخت.




كدام فيلمها با سرمايه‌گذاري شيوخ منطقه ساخته شدند؟/ردّپاي سعودي‌ها، كويتي‌ها و قطري‌ها در سينماي ايران+عکس

سینماژورنال: برنده شدن “فروشنده” اصغر فرهادی در دو رشته بهترین بازیگری مرد و بهترین سناریو در اختتامیه جشنواره کن سبب ساز آن شده است که برخی رسانه‌های عرب زبان این موفقیت را به سرمایه‌گذاری موسسه فیلم دوحه در آن پیوند زده و از نقش موثر قطری‌ها در جشنواره کن امسال سخن گوید.

به گزارش سینماژورنال البته که اصغر فرهادی هم پیشتر حضور موسسه فیلم دوحه به عنوان سرمایه گذار “فروشنده” را با استفاده از واژه حمایت مالي يا fund تأیید کرده بود و در نشست خبری داخلی‌اش هم باز هم بر این fund صحه گذاشت.

موسسه فیلم دوحه که در سال ۲۰۱۰ ميلادي توسط خانم شيخه مياسه آل‌ثاني دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر تأسيس شده است(اینجا و اینجا را بخوانید) امسال هفت فیلم مختلف را در جشنواره کن معرفی کرده بود و ردّپای قطر و به تبع آن اعراب در جشنواره 2016 کن آن قدر پررنگ شده بود که یک فیلمساز دورگه عرب‌تبار به نام “هدا بنیامینا” وقتی برای دریافت جایزه دوربین طلایی روی سن رفت در سخنانی عجیب از این گفت که کن متعلق به آنهاست.

خط تکراری فرار دختر از خانه

هدا بنیامینا که با فیلمی به نام “دیواینز” در جشنواره کن حضور داشت در اختتامیه بعد از دریافت دوربین طلایی در سخنانی عجیب گفت: من اغلب علاقه ای نداشتم که به کن توجه نشان دهم اما امروز خوشحالم که اینجا هستم. کن متعلق به ما هم هست…

برای آن که از دلایل موفقیت این جوان عرب در آوردگاه کن بیشتر بدانیم کافیست مروری داشته باشیم بر خلاصه داستان فیلمش “دیواینز”. “دیواینز” درباره فرار است و نه فرار از زندان بلکه فرار دختری از خانه! فیلم این کارگردان دورگه عرب ماجرای اخراج دختری عرب از مدرسه و سپس فرار از خانه برای یافتن آزادی شخصی(!) را روایت می‌کند.

ردّپای شيوخ منطقه در سرمايه گذاري فيلم‌هاي ایراني

 با توجه به تصويري كه “فروشنده ” از فضاي امروز جامعه ايران به تصوير مي كشد، سرمايه گزاري موسسه وابسته به اين شيخه خانم كه حتما خليج فارس را با نام جعلي اش مي شناسد و پدر و برادرش در سياست خارجي مدام در كنار عربستان سعودي عليه ايران و نه فقط حاكميت شاخ و شانه مي كشند، مخاطب ايراني را نسبت به اين فيلم دلزده مي كند.

حتي براي همان تماشاگري كه احتمالا براي او، سازندگان فيلم به هنگام عبور از فرش قرمز صداي شجريان را پخش كردند و براي او مدام ذكر خير دكتر ساعدي را انجام دادند(!) باز قبول اينكه يك وابسته به دربار قطر هم در فرش قرمز قدم بردارد قابل قبول نيست.

فروشنده

فروشنده

 اين جماعت اگر بيشتر از آنهايي كه دل در گرو حاكميت دارند در كمپين هاي حمايت از نام خليج فارس شركت نكنند، كم اثرتر هم نيستند، خلاصه كلام نفرت از  رفتارهای تکفیری-سلفی و حاميان مالي آنها امري ملي در ايران است و مردم ايران با دربار آلوده ساز قطري كه به تنهايي در باب رشوه به فيفا جهت برگزاري بازي هاي جام جهاني عامل فروپاشي كميته مركزي فيفا شد و با پول همه چيز را مي خواهند و مي توانند بخرند، ميانه بدي دارد و اين يك حس مشترك ملي است كه حتي اعراب شريف ايراني هم از سياست هاي خصمانه كشورهاي كوچك و دست ساز منطقه خليج فارس دلزد ، متنفر و ناراضي اند.

حضور پررنگ قطر يكي از كشورهاي حامي گروه هاي سلفی تكفيري در جشنواره کن امسال و البته ردپای پررنگشان بر فرش قرمز فیلم فرهادی، اين سوال را به ذهن مي‌آورد كه آیا فرهادی اولین کارگردان ایرانی است که سرمایه نقدي فیلمش را يكي از فرزندان و بستگان شيوخ حاكم بر كشورهاي عربي منطقه تأمین کرده است؟

جستجوی ریشه ماجرا در یک دهه قبل
هرچند گردش آزاد و سريع اطلاعات و نيز آگاهي و تنفر ملت ايران از حاميان سلفي‌ها و تكفيري‌ها، انتقادها پیرامون دریافت fund “فروشنده” از موسسه فیلم دوحه را به شدت در کانون توجه قرار داده  اما اولين سرمايه گذاري شيوخ در سينماي ايران به ده سال پيش باز مي گردد.

یک دهه پیش از این شيخ ” صالح عبدالله كامل” شيخ سعودي كه صاحب شركت معظم خوشه‌اي (هلدينگ) “دله البركه” است به ايران آمد و در طي قرارداي كه به نمايندگي از كمپاني راديو تلويزيون ماهواره اي ” روتانا” با موسسه سينمايي سبحان‌فیلم به مديرعاملي سعيد حاجی‌ميري منعقد كرد، سرمايه‌گذاري در فيلم هاي ايراني را بر عهده گرفت.

گفتني است امپراطوري تصويري “روتانا” به شاهزاده وليد بن طلال بن عبدالعزيز نوه موسس عربستان سعودي تعلق دارد و عقد اين قرار داد در زمان سياستهاي حسن همجواري خواهانه سعودي و فقط به شكل قرارداد بين دو شركت خصوصي ايراني و سعودي انجام گرفت چرا كه آن زمان هم حساسيت به سرمايه گذاري سعودي ها در سينماي ايران عليرغم نداشتن چهره خصمانه امروزي وجود داشت.

تقاطع

تقاطع

خرید فیلم “تقاطع”

سبحان فيلم كه قرار بود تعداي فيلم به سرمايه گزاري شيخ سعودي بسازد، براي آنكه دچار دفع وقت نشود دست به خريد كارهاي ساخته شده و آماده سينما زد و با خريد فيلم “تقاطع” به كارگرداني ابوالحسن داودي و تهيه كنندگي ناصر شفق اين فيلم را به عنوان محصولي مشترك از سينماي ايران و البته fund سعودي به بازار خارج از ايران ارائه داد.

روتانا از طريق دله البركه با تغییر برخی واژگان مصطلح در ادبیات مسلمانان شیعه از طريق دوبله مجدد و زيرنويس فيلم را در بازار عربي و اروپايي پخش كرد و فيلم را در جشنواره قاهره مركز امپراطوري تصويري روتانا عرضه كرد.

گفتني است برخلاف “فروشنده” كه تا زمان برگزاري فستيوال كن تهيه كننده‌اش اصغر فرهادي و شریک فرانسوی‌اش ممنتو شناخته مي شدند و تا قبل از افشاي طرف قطري و رژه اش در فرش قرمز با تصنيف “دلشدگان”، نامي از اين سرمايه‌گذاري جايي برده نمي شد‌، تهيه كنندگان “تقاطع” نام “روتانا” را به شكل كامل آن البته يعني “راديو تلويزيون عرب” همه جا در كنار نام شفق و حاجي ميري ، اعلام مي كردند.

البته که همکاری روتانا با سبحان فیلم ادامه نیافت و پس از “تقاطع” دامنه اختلافات آن قدر بالا گرفت که به قطع همکاری منجر شد.

سرمایه “فصل فراموشی…” از کویت آمد

سالها بعد این “فصل فراموشی فریبا” عباس رافعی بود که با سرمایه‌گذاری یک شهروند مقیم کویت تولید شد. “فصل فراموشی فریبا” هم که تصویری اغراق شده و تلخ از اجتماع امروز و مظلوميت زن در ايران نشان می‌دهد برخلاف “تقاطع” که از حضورهای جشنواره اي به شكل گسترده ناکام بود، مرتب از فستیوالهای مختلف جایزه گرفته و شاید به لحاظ تعداد جوایز رکورددار سینمای ایران باشد.

البته که حضور “فصل فراموشی فریبا” در جشنواره های رده یک نبوده اما به لحاظ کمیت تعداد جشنواره، این فیلم جزو پیشتازان است.

فصل فراموشی فریبا
فصل فراموشی فریبا

یعنی میان این همه ارگان متمول داخلی یک fund دهنده پیدا نمی‌شد؟

حالا هم که دیگر با “فروشنده” فرهادی روبروییم که با fund موسسه متعلق به دختر خليفه سابق و خواهر خليفه (شاه) فعلي قطر تولید شده و مطبوعات عربي متاسفانه ورود دقیقه نودی به کن و دریافت دو جایزه سینمایی از کن را مربوط به نقش پررنگ قطري عربي مي دانند؛ نكته اي كه حتي اگر آن را يك لاف بزرگ بپنداريم حسرت برانگیز است.

حسرتی از این جهت که عليرغم تمكن مالي كارگردان فيلم و حاضر بودن بسياري از اسپانسرها و بانكهای داخلی براي سرمايه گذاري در فيلم او كه اسكار را در كارنامه دارد و باز با توجه به هزينه هاي كم فيلمسازي در ايران به نسبت ديگر كشور ها چرا بايد پيشنهاد پولي و مالي قطريها با توجه به سياستهاي آلوده  تروريست پرورشان مورد قبول واقع شود؟!




اظهارنظرات فریماه فرجامی درباره کیارستمی، فرهادی و برنامه‌هایش برای کارگردانی

سینماژورنال: فریماه فرجامی بازیگری که در دهه های شصت و هفتاد کیا و بیایی در سینمای ایران داشت اما در سالهای اخیر به دلیل ابتلا به یک بیماری قدیمی(!) اوضاع جسمی روبراهی ندارد از علاقه اش برای کارگردانی سخن گفت.

به گزارش سینماژورنال فرجامی که در حاشیه‌ برنامه‌ روخوانی فیلم‌نامه «سرب» حضور داشت به “ایسنا” گفت: این روزها هر کدام از دوستان، کاری در سینما انجام دهند، لذت می‌برم و آن‌ها را تشویق می‌کنم. جایزه‌ای ندارم تا به آن‌ها بدهم، در عوض روحیه‌ی خودم را به آن‌ها می‌دهم.

فریماه فرجامی با اشاره به بیماری اخیر عباس کیارستمی گفت: این روزها از کارهای تمامی دوستان در سینما خوشحالم و به دلیل علاقه‌ام به آثار آقای کیارستمی، هر زمان که ایشان از من دعوت به کار بکنند، می‌پذیرم.

این بازیگر با اشاره به موفقیت‌های “فروشنده” اصغر فرهادی در جشنواره کن بیان داشت: از این اتفاق بسیار خوشحال هستم. جشنواره‌ای که پیش از این آقای کیارستمی نیز در آن‌جا موفقیت‌ها و جوایزی را کسب کرده است. من به قدری آثار آقای کیارستمی را دوست دارم که هر زمان ایشان از من دعوت به کار بکنند، می‌پذیرم.

این بازیگر با اشاره به نسبتش به امروز سینمای ایران، توضیح داد: این روزها سینمای ایران را بسیار کم دنبال می‌کنم. اگر کاری را دوست داشته باشم و یا اگر به کاری دعوت شوم، می‌پذیرم.

او در پایان در مورد فعالیت‌های اخیرش گفت: چندین کار در زمینه فیلمنامه و کارگردانی انجام داده‌ام، فیلمنامه‌هایی نوشتم و می‌خواهم آن‌ها را کارگردانی هم بکنم. مسائلی که در این مورد مطرح شده است در سطح خصوصی بوده است و نمی‌توان در مورد زمان دقیق انتشار و یا اکران آن‌ها سخن گفت.




پرسش عجیب یک رسانه اصولگرا⇐چرا بعضی‌ها نباید به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک بگویند؟!‏

سینماژورنال: موفقیت “فروشنده” فرهادی در جشنواره کن سبب ساز شکل گیری یک سلسله پیامهای تبریک شد؛ پیامهایی که از شخصیتهای هنری تا سیاسی-اجتماعی را دربرمی گرفت.

به گزارش سینماژورنال این سلسله پیامهای تبریک وقتی از سوی برخی افرادی ابلاغ شد که در همه این سالها سعی می کردند اندیشه های فکری جریان همراه با فرهادی را نقد کنند، با مخالفت برخی مخاطبان مواجه شد که در فضای مجازی به صراحت این پیام تبریک را نوعی رنگ عوض کردن قلمداد می کردند.

این اتفاق سبب ساز آن شده است که یک رسانه اصولگرا به نام “حلقه وصل” در گزارشی با طرح این پرسش که “چرا بعضیها نباید به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک بگویند؟” به آسیب شناسی ماجرا بپردازد.

سینماژورنال متن کامل گزارش “حلقه وصل” را ارائه می دهد:

واکنشهای مختلف

اعلام نام اصغر فرهادی و شهاب حسینی به عنوان برگزیدگان جشنواره کن، واکنش‌های بسیار زیاد و بعضا متفاوتی را از سوی مسئولان، هنرمندان و اقشار مختلف مردم در پی داشت. برخی چون حسن فتحی از این اتفاق به عنوان پیروزی تاریخی برای مردم ایران یاد کردند و برخی دیگر مثل کیارستمی داغ دلشان تازه شد که چرا وقتی آنها «نخل طلا» گرفتند کسی تحویلشان نگرفت. بعضی‌ها هم مثل شمقدری اینگونه اظهار نظر کردند که :«اگر کسی فکر کند این جایزه‌ها صرفاً بر اساس شاخص‌های هنری داده می‌شود، عقب‌مانده است».

اما در میان همه این خوشحالی‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و بعضا دلواپسی‌ها نسبت به بذل و بخشش جشنواره «کن» به سینمای ایران، به نظر می‌رسد موضوعی از نظرها مغفول مانده است.

به خودمان اجازه می‌دهیم به جای دیگران فکر کنیم

حکایت مردمان امروز ما، حکایت عجیبی است. به خودمان اجازه می‌دهیم به جای دیگران فکر کنیم، به جای دیگران تصمیم بگیریم. به خودمان حق می‌دهیم درون فکر دیگری برویم و هرطور که ما دلمان می‌خداهد فکر او را تغییر دهیم! یک لحظه خود را جای دیگری نمی‌گذاریم که هیچ، تازه از آنجایی که خود را حق مطلق می‌دانیم، هر کسی که خلاف تفکر ما اندیشه کند را به باد تخطئه می‌گیریم. حکایت عجیبی است، حکایت این روزهای مردمان ما …

گویی حق، مفهوم مرده‌ای برای مردمان روزگار ما شده است. فضای مجازی هم که خود معضلی شده برای بیشتر آسیب‌دیدن حوزه‌ی خصوصی افراد. از هنرمندان گرفته تا ورزشکاران و از همه مهمتر سیاستمدران بایستی یا از این فضا دور باشند (که به هیچ عنوان نمی‌شود) و یا خود را بر مبنای سلیقه‌ی مخاطبان تغییر دهد، حتی بر خلاف عقیده واقعی خود.

نمی توانی پست بگذاری چون ممکن است برخی خوششان نیاید

نمی‌توان یک پست از فرد، موضوع و… مورد علاقه‌ات در صفحه شخصی خود (البته به ظاهر شخصی) گذاشت، چون احتمال دارد به مذاق عده‌ای خوش نیاید و تازه آنجاست که در کمال خودخواهی، آن عده به خود اجازه می‌دهند تو را آماج حملات بی‌رحمانه خود قرار دهند که چرا این طور فکر کردی، از شما بعید است!(محترمانه‌ترین شکلش)، با مطالعه بیشتری پست بگذارید! پست را پاک کن، به فلان آرمان خیانت کردی، به فلان شخص خیانت کردی و … تو گویی قالبی وجود دارد که هرکس باید درون آن قالب قرار گیرد، اگر فردی درون آن قالب جا نگیرد و از بعضی جاهای قالب سرریز کند و یا بعضی جاهای قالب را پر نکند، باید به او حمله کرد یا در بهترین حالت سعی در روشن نمودن او نمود. اگر هم خود را اصلاح نکرد حتما باید حذف شود!

نمی‌دانم کی قرار است جامعه‌ی احساساتی و جوزده‌ی ما به بلوغ برسد؟ نمی‌دانم کی یاد می‌گیریم درک کنیم کسی هم می‌تواند دوست ما باشد و هم صد در صد مثل ما فکر نکند؟ نمی‌دانم کی یاد می‌گیریم به حوزه‌ خصوصی و ذهن افراد احترام بگذاریم؟نمی‌دانم کی می‌فهمیم یک فرد هم می‌تواند پایبند به ارزش‌ها باشد و هم می‌تواند علایق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص خودش را داشته باشد و وظیفه‌ی ما این است که صرفا به آن علایق احترام بگذاریم و نه چیزی بیش از آن؟