1

مقام معظم رهبری در دیدار با پرستاران و کادر درمان مطرح کرد⇐اگر واقعیات جامعه و تاریخ انقلاب روایت نشود، دشمن روایت تحریف‌آمیز و دروغ خود را در افکار عمومی جاری می‌کند!/حادثه تسخیر سفارت را روایت نکردید که دشمن روایت دروغ آن را ارائه داد!/هنرمندان مسئول و متعهد به میدان بیایند و سرمایه عظیم فرهنگی را در قالب انواع هنرها به نمایش بگذارند!

سینماروزان: هنرمندان مسئول و متعهد به میدان بیایند و سرمایه عظیم فرهنگی را در قالب انواع هنرها به نمایش بگذارند!

به گزارش سینماروزان و به نقل از لیدر، مقام معظم رهبری در دیدار با پرستاران و کادر درمان که به مناسب روز پرستار برگزار شد، از روایت نشدن حادثه تسخیر لانه جاسوسی گلایه کردند و فرمودند: شما اگر حادثه تسخیر لانه جاسوسی را روایت نکنید که متأسفانه نکردید، دشمن روایت می‌کند و کرده. دشمن روایت کرده؛ روایت‌های دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم، این وظیفه جوان‌های ماست!

مقام معظم رهبری با تبریک ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار به تک تک پرستاران و فعالان حوزه درمان و سلامت، گفتند: بانوی عظیم‌الشأن کربلا به همه بشریت و تاریخ اثبات کرده است که «زن» با وجود همه تلاش کوته‌فکرانِ گذشته و حال از جمله غربی‌های مستبد برای تحقیر زن، می‌تواند اقیانوس عظیمی از صبر و تحمل، و قله بزرگی از خردمندی و تدبیر باشد.

رهبر انقلاب صبر و بردباری حضرت زینب(س) در مقابل مصیبت‌ها را غیرقابل توصیف خواندند و افزودند: ایستادگی و تحمل شهادت ۱۸ نفر از عزیزان از جمله برادر بزرگوار و حجت خدا حضرت سیدالشهدا و دو تن از فرزندان حضرت زینب، صبر در مقابل اهانت‌های اراذل و اوباشی که آن بانوی با عزت خاندان رسول‌الله را مورد جسارت قرار می‌دادند، تحمل مسئولیت سنگین جمع‌آوری و اداره دهها زن و کودک داغدار و مصیبت‌زده و صبر زیبا در پرستاری از امام سجاد(ع)، جلوه هایی از عظمت روحی و معنوی حضرت زینب به عنوان یک زن است.

ایشان در تبیین رفتار خردمندانه و قدرت عقلانی آن بانوی بزرگ، به رفتار مدبرانه و سخنان شگفت‌انگیز حضرت زینب در مقابل حکّام جابر و یاوه‌گویی همچون ابن‌زیاد و یزید اشاره کردند و گفتند: آن اقتدار تاریخی، در مقابل مردم جای خود را به تبیین و سخنانی سرزنش‌بار می‌دهد که بعدها به یکی از عوامل قیام توّابین در کوفه منجر می‌شود.

رهبر انقلاب «جهاد روایت و تبیین» را از دیگر ابعاد خردمندی و تدبیر عمیق حضرت زینب برشمردند و افزودند: آن حضرت با روایت حقیقی، تأثیرگذار و ماندگارِ کربلا، فرصت نداد روایت دشمن بر واقعیت غلبه کند.

ایشان با تکرار تأکیدات گذشته خود درباره ضرورت روایت حقیقیِ «واقعیات جامعه، تاریخ انقلاب، دفاع مقدس و حوادث گوناگون ۴۲ سال اخیر» گفتند: اگر این کار نشود که در موارد متعدد نشده است، دشمن روایت تحریف‌آمیز و دروغ خود را در افکار عمومی جاری، و با عوض کردن جای ظالم و مظلوم، اقدامات مستمر ظالمانه خود را توجیه می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان درباره ارزشهای پرستاری گفتند: نقطه اصلی این ارزشها، کمک به انسان نیازمند یعنی بیمار است که در همه مسائل، نیازمند توجه و یاریِ پرستار است. ایجاد امنیت خاطر برای بیمار، نزدیکان بیمار و همه مردم از دیگر ارزشهای برجسته پرستاری است و جامعه پرستاری در واقع به گردن همه ملت حق دارد.

ایشان با اشاره به خوشحالی مستکبران عالم از رنج ملت ایران که در حوادثی نظیر «کمک به صدام برای بمباران شیمیایی و ایجاد درد عمیق و رنج جانکاه برای مردم شهرهای مرزی ایران» و نیز در مسائلی مانند «تحریم دارویی ملت ایران» کاملاً آشکار شده است، افزودند: با توجه به این واقعیات وقتی پرستاران، با تلاش و ایثار، لبخند بر لبان بیماران و نزدیکان‌شان می‌نشانند، در حقیقت در حال مجاهدت در مقابل استکبار کینه‌توز هستند که این کار، ارزش مضاعف جامعه پرستاری در ایران اسلامی است.

رهبر انقلاب در ادامه، طبیعت کار پرستاری یعنی «مشاهده درد و رنج بیماران و مراقبت شبانه‌روزی از آنان» را تلخ و سخت خواندند و گفتند: در بعضی از مقاطع مانند دوره دفاع مقدس و یا کرونا این سختی‌ها چند برابر شده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: همچنانکه در دوران جنگ تحمیلی، پزشکان و پرستاران و امدادگران در زیر بمباران کار می‌کردند، در دوره کرونا نیز پرستاران با افزایش ساعات کار، کاهش مرخصی‌ها، حضور در بیمارستان در ایام تعطیلات نوروز، و مشاهده دردناک مرگ و میر بیماران و همکاران، سختی‌هایی مضاعف، و خطر ابتلا به بیماری مهلک را تحمل کردند.

ایشان با تأکید بر اینکه ملت باید این سختی‌ها را درک و آنها را ارزشگذاری کند، حضور طیف‌هایی همچون دانشجویان، طلاب و جوانان برای کمک به پرستاران در دوره کرونا را از جمله حقایق درخشان برشمردند و افزودند: این تعهد و احساس مسئولیت که در مقاطع مختلفی همچون مبارزات دوران انقلاب و دفاع مقدس نیز بروز یافته بود، نشان‌دهنده هویت پر نشاط، پر تحرک و با وجدان ملت ایران است.

رهبر انقلاب، حرکت عظیم علمی کشور را نشانه و محصولی از این هویت رویش‌ساز دانستند و خاطرنشان کردند: قهرمانانی مانند شهیدان سلیمانی، فخری‌زاده و شهریاری از درون این حقیقت و هویت عظیم بیرون می‌آیند.

ایشان، با اشاره به خلأ روایت هنری از سختی‌ها و دشواری‌های کار پرستاری، و زمینه‌ها و مایه‌های هنری فراوان برای پرداختن به این حوادث گفتند: هنرمندان مسئول و متعهد به میدان بیایند و این سرمایه عظیم فرهنگی را در قالب انواع هنرها به نمایش بگذارند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپس موضوع مطالبات پرستاران را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: مطالبه اصلی پرستاران در یک جمله «تقویت جامعه پرستاری» است که ضرورتی برای حال و آینده کشور به شمار می‌رود. قضیه کرونا نشان داد که اگر جامعه پرستاری تقویت نشود، در بزنگاهها ضربه خواهیم خورد.

رهبر انقلاب، «اجرای قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری» را از جمله مطالبات مشخص پرستاران خواندند و با اشاره به تأکیدات سابق خود در این زمینه گفتند: این قانون ۱۴ سال قبل تصویب شده اما متأسفانه تا روزهای آخر دولت قبل حتی آیین‌نامه‌های اجرای آن تنظیم نشده بود که اصرار دارم در این دولت، وزارت بهداشت مسئله تعرفه‌گذاری را دنبال و اجرا کند.

«کمبود پرستار و لزوم تکمیل سرانه آن نسبت به تخت‌های بیمارستانی»، و «مسئله امنیت شغلی» دو مطالبه دیگری بود که رهبر انقلاب تحقق آنها را ضروری دانستند و گفتند: در برخی مقاطع از جمله در دوره کرونا فراخوان‌هایی برای کار پرستاری داده شده است اما با پرستاران قراردادهای کوتاه‌مدت بسته شده و پس از مدتی آنها را مرخص کرده‌اند در حالی‌که پرستار باید امنیت شغلی داشته باشد و نباید همچون کارگر فصلی به آن نگاه شود.

«بازسازی شبکه بهداشت کشور» و «توزیع عادلانه پزشک» دو موضوع دیگری بود که رهبر انقلاب در خصوص نظام سلامت بیان کردند.

ایشان با اشاره به آثار و دستاوردهای بسیار خوب نظام سلامت در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با تمرکز بر مقوله بهداشت و پیشگیری، خاطرنشان کردند: البته درمان لازم است اما پیشگیری بهتر از آن است و باید شبکه بهداشت، بازسازی و تقویت شود تا با هزینه کمتر، سلامت مردم بیشتر تأمین شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، توزیع پزشک در مناطق مختلف را ناعادلانه دانستند و افزودند: درباره مسئله کمبود یا کافی بودن پزشک اظهارنظر نمی‌کنم اما توزیع پزشک در مناطق مختلف کشور عادلانه نیست که این مسئله باید مورد توجه قرار بگیرد.

رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، توکل به پروردگار قادر یعنی کار و تلاش در عین اعتماد به وعده‌ی برکت و یاری الهی را در همه امور زندگی و کشور راهگشا خواندند و ابراز امیدواری کردند فردای ملت ایران بهتر از امروز آن باشد و خداوند، ملت ایران را در همه عرصه‌های مواجهه با دشمنان پیروز و سربلند سازد.




فتوای سینمایی رهبر انقلاب درباره رعایت حجاب+عکس

سینماروزان/نسترن حسینی: رهبر انقلاب در پاسخ به استفتایی درباره لزوم رعایت حجاب حتی در آثار انیمیشن(پویانمایی) سخن گفته است.

متن پرسش و پاسخ از رهبر انقلاب به نقل از پایگاه ایشان به شرح زیر است:

سؤال: آیا رعایت حجاب برای شخصیت‌های فیلم‌های پویانمایی (نقاشی سه بعدی ساخته ذهن هنرمند) لازم است؟

جواب: در فرض سؤال اگرچه حفظ حجاب فی نفسه لازم نیست، اما به لحاظ تبعات ترک آن، رعایت حجاب در پویانمایی هم لازم است.

پیش از این مدیر نظارت سینما، صدور مجوز آثاری نظیر “قاتل و وحشی” و “کاناپه” را به نظر فقها مرتبط دانسته بود چون هر دو فیلم زنان را سرباز نمایش داده‌اند؛ اولی با کلاه‌گیس و دومی با سر تراشیده.

حالا و با توجه به فتوای رهبر انقلاب درباره لزوم رعایت حجاب حتی در انیمیشن، به نظر می‌رسد شرایط برای دو فیلم فوق ، تغییری نکرده است.

فتوای رهبر انقلاب
فتوای رهبر انقلاب

 




اعتراض حاتمی‌کیا به برزیده بابت رک‌گویی نزد رهبری!؟

سینماروزان: انتشار تلویزیونی بخشهایی از آنچه در دیدارهای سالیان اخیر رهبری با اهالی هنر گذشته، تصویری رک‌گو از حسن برزیده را پیش‌رو قرار داد.

به گزارش سینماروزان کارگردان “مزارشریف” ازجمله حاضران در دیدار سال۹۶ رهبری با اهالی سینما بوده است که بی‌تعارف حرف دل خود را به رهبری زده و رهبری هم بدان پاسخ داده.

برزیده خطاب به رهبری گفته بود: دور و اطراف شما چهره‌ها و گروه‌های خاص جمع شده‌اند و انتظار است که شما رهبر همه مردم باشید، من احساس نمی‌کنم که شما برای تک تک ما دلسوز هستید و القا نمی‌شود که شما همه مردم را دوست دارید.

رهبری در پاسخ‌ برزیده بیان داشته بود: من همه مردم را دوست دارم؛ برای همه دعا می‌کنم. ممکن است برای یکی دعای غلیظ‌‌ تر و شدیدتر بکنم.

حالا برزیده در واکنش به پخش تلویزیونی گفتگویش با رهبری از اعتراض حاتمی‌کیا به خودش، سخن رانده است.

برزیده به انصاف‌نیوز گفت: مدتی پس از درددل من با رهبری، ابراهیم حاتمی‌کیا در اعتراض به صحبت من، صحبت کردند و حتی یکبار دیگر برای اثبات حقانیت خود و اینکه ذوب در ولایت هستند، مانور مفصلی داشتند!!

برزیده ادامه داد: بعدا خارج از آن جلسه با حاتمی‌کیا صحبت کردم و معترض شدم که چرا این رفتار را کردید؟ خودش گفت «من اشتباه کردم».




واکنش تهیه‌کننده “مارمولک” به حمایت رهبری از این فیلم⇐حسن ظن رهبری، قبل از نمایش عمومی فیلم “مارمولک”، به اطلاع ما رسید!/ علی‌رغم درخواست وزیر وقت ارشاد(مسجدجامعی) برای انجام پاره‌ای اصلاحات، رهبری فرموده بودند که نیازی به اصلاحات نیست!!/ حتی در باب تغییر اسم اثر، ایشان فرموده بودند که لزومی ندارد عنوان فیلم تغییر کند!/تلخی ماجرا آن است{که با وجود حمایت رهبری} روز دوم اکران، چهار حکم جلب سیار از چهار دادگاه انقلاب به جرم ارتداد و انتساب به سرویس‌های امنیتی خارج از کشور از سیا و موساد و قرارگاه اشرف(!!) برایم صادر شد!

سینماروزان: انتشار سخنان رهبری در حمایت از کمدی “مارمولک” و حسن ظن ایشان نسبت به شوخی‌های انتقادی در آثار تصویری با واکنش منوچهر محمدی تهیه‌کننده “مارمولک” مواجه شد.

به گزارش سینماروزان منوچهر محمدی اظهار داشت: فرمایشات اخیر مقام رهبری، که در مستندی به‌نام غیررسمی انتشار یافت و نشر آن ابعاد گسترده‌ای پیدا کرد، در بخشی از آن که به حسن ظن ایشان، به فیلم سینمایی مارمولک برمی‌گشت برای بنده تازگی نداشت. نظر مبسوط و کامل ایشان، در زمان قبل از نمایش عمومی فیلم “مارمولک”، به اطلاع ما رسید که علی‌رغم درخواست وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی(مسجدجامعی) برای انجام پاره‌ای اصلاحات، ایشان فرموده بودند که نیازی نیست حتی در باب تغییر اسم اثر، ایشان فرموده بودند که لزومی ندارد و اظهارات محبت‌آمیز دیگری که جای گفتن و بنای گفتن نیست.

محمدی تاکید کرد: البته برای من، تردیدی در هوشمندی نگاه هنرمندانه و هنرشناس ایشان وجود ندارد. در مصادیق اگر بخواهم عرض کنم اگر نبود این نگاه هوشمندانه، فیلم‌های سینمایی “از کرخه تا راین”، “بازمانده”، “زیر نور ماه”، “طلا و مس” هیچ‌گاه روی پرده نمی‌رفت و کماکان در توقیف می‌ماند.

این تهیه‌کننده افزود: در این سالیان من سکوت اختیار کرده‌ام و در این باب سخنی نگفته‌ام. هنوز هم ترجیح می‌دهم سکوت کنم و به‌شرح جزئیات نپردازم. اما به‌گمانم اصحاب رسانه اگر تعهدی نسبت به فرهنگ و هنر کشور و هنرمندان احساس می‌کنند، باید سراغ کسانی بروند اعم از مکَلا و روحانی، مسئول و غیرمسئول که آنچه نباید درباره فیلم “مارمولک” گفتند و کردند و از هیچ تهمت و افترایی دریغ نکردند. کسانی که بی‌آنکه دانش و هوشمندی و شناختی از زبان هنر و سینما داشته باشند، هر اثر متفاوتی را به چوب تکفیر می‌نوازند.

منوچهر محمدی ادامه داد: تلخی دردناک این ماجرا زمانی بیشتر می‌شود که روز دوم نمایش پانزده روزه فیلم “مارمولک”، چهار حکم جلب سیار از چهار دادگاه انقلاب به جرم ارتداد و انتساب به سرویس‌های امنیتی خارج از کشور از سیا و موساد و قرارگاه اشرف برایم صادر شد. اصحاب فرهیخته و متعهد رسانه، می‌شود اکنون سراغ این آقایان بروید و ببینید آیا همان نظر را دارند یا به مصلحت، تقیه می‌کنند. من داد خویش از این ظلم آشکار را به آن دنیا می‌برم. ولله العاقبته الامور!

منوچهر محمدی

 




رهبر انقلاب از “مارمولک” می‌گوید+نظر رهبر درباره شوخی با نیروی انتظامی+فیلم

سینماروزان: انتشار بخشهایی از دیدار دو سال قبل رهبر انقلاب با فعالان سینما و تلویزیون، حاوی سخنانی قابل تامل بود.

به گزارش سینماروزان ازجمله فرازهای این دیدار، جایی بود که آیت‌الله خامنه‌ای با روی باز از دست‌اندرکاران هنر خواست که به شوخی‌های مودبانه خود با اقشار مختلف ادامه دهند.

رهبر انقلاب گفت: من معتقدم سازندگان فیلم و سریال باید بتوانند شوخی کنند. من حتی به پلیس هم گفتم! همان زمان که نیروی انتظامی به فیلم یا سریالی اعتراض کرده بودند بهشان گفتم بیخود اعتراض نکنید.

رهبر انقلاب ادامه داد: به آقایان علما سر ماجرای “مارمولک” گفتم شما به جای اینکه اعتراض کنید، استقبال کنید و بگویید دستت درد نکنه که نشان دادی آدمهایی می‌آیند لباس ما را به ناحق می‌پوشند.

آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کرد: عقیده من این است که تولیدکنندگان فیلم و سریال شوخی کنند ولی شوخی مودبانه! در شوخی، خلاف حق و هتک نباشد اما شوخی باشد عیبی ندارد.

برای تماشای فیلم گفته‌های رهبری اینجا را ببینید.




بیانات رهبر انقلاب پیش‌روی هیأت انتخابی که یک فیلم تلخ‌اندیش را راهی اسکار کرد ⇐چرا فیلمهایی که به مراتب ضعیفتر از آثار دفاع مقدس است را در محافل غربی نمایش می‌دهند اما یک فیلم دفاع مقدس را نشان نمی‌دهند؟؟/ همین فیلم «به وقت شام» در هر جایی که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت؛ پس چرا در اروپا پخش نشود؟ چرا در کشورهای آسیا پخش نشود؟ چرا مردم اندونزی و مالزی و پاکستان و هندوستان ندانند که چه اتّفاقی در این منطقه افتاده و ما با چه کسی طرف بودیم؟

سینماروزان: بحث بر سر چرایی عدم توجه به فیلمهای جنگی-حماسی برای معرفی به محافل سینمایی غرب با انتخاب «بدون تاریخ…» به عنوان نماینده ایرانی اسکار2019 تشدید یافته است و به غیر از دست اندرکاران تولید محصولات جنگی، کم نیستند کارشناسانی که رویه تکراری هیأت انتخاب فیلم برای اسکار که مدام بر آثار تلخ اندیش متأثر از سینمای اصغر فرهادی تأکید داشته را زیر سوال برده اند.

در این شرایط پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب متن کامل بیانات ایشان در شب خاطره دفاع مقدس که به بهانه هفته دفاع مقدس در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شده بود را منتشر کرده است. بیاناتی که زیرنظر گرفتن آنها میتواند چراغ راهی باشد برای بسیاری از سیاستگزاران سینمایی و از جمله آنها که میخواهند در سالهای آتی در هیأت انتخاب فیلم برای اسکار حاضر شوند.

آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم فعالیت هنری در حیطه دفاع مقدس اظهار داشت: ما در ادبیاتمان، در سینمایمان، در تئاترمان، در تلویزیونمان، در روزنامه‌نگاری‌مان، در فضای مجازی‌مان بسیاری از کارها را باید انجام بدهیم درباره‌ی دفاع مقدّس که انجام نداده‌ایم؛ هر جا هم که انجام دادیم و متعهّدانه انجام دادیم، ولو در حجم کم و نسبت به مجموع کاری که باید انجام بدهیم، اندک [بوده] امّا تأثیرگذار بوده.

رهبر انقلاب با اشاره به فیلم «به وقت شام» ادامه داد: همین فیلم اخیر آقای حاتمی‌کیا در سوریه، در هر جایی که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت؛ چرا در اروپا پخش نشود؟ چرا در کشورهای آسیا پخش نشود؟ چرا مردم اندونزی و مالزی و پاکستان و هندوستان ندانند که چه اتّفاقی در این منطقه افتاده و ما با چه کسی طرف بودیم؟ این تازه مال این قضایای اخیر است؛ اهمّیّت و عمق و گسترش قضایای دوران دفاع مقدّس بمراتب بیشتر از اینها است.

ایشان خاطرنشان ساخت: در جشنواره‌های غربی، فیلم‌های ایرانی را بعضاً میبرند نشان میدهند؛ فیلم‌هایی که از لحاظ کیفیّتِ حرفه‌ای بمراتب پایین‌تر از بسیاری از فیلم‌هایی است که برای دفاع مقدّس یا برای انقلاب ساخته میشود. میروند با به‌به و چه‌چه آنها را نشان میدهند [امّا] یک دانه فیلمِ دفاعِ مقدّس را اینها نشان نمیدهند؛ چرا؟ معلوم میشود که میترسند. میترسند از اینکه این تصویر افشاگر به اطّلاع مردم دنیا برسد و افکار عمومی دنیا را تحت تأثیر قرار بدهد؛ میترسند. پس این سلاحِ کارآمدی است، این امکانِ بزرگی است در اختیار ما؛ چرا از این امکان استفاده نمیکنیم؟

آیت الله خامنه ای تأکید کرد: خود ما باید دست ‌به ‌کار بشویم، برای قهرمانهایمان باید فیلم بسازیم. ما قهرمانهایی داریم: همّت قهرمان است، باکری قهرمان است، خرّازی قهرمان است؛ رؤسا و فرماندهان قهرمانند؛ بعضی از این زنده‌ها قهرمانند. این‌جور نیست که اخلاص و مجاهدت اینهایی که زنده مانده‌اند، کمتر باشد از آن کسانی ‌که رفته‌اند؛ نه، خدای متعال اینها را ذخیره کرده، نگه داشته. خدا کار دارد با اینها؛ بسیاری‌شان این‌جوری‌ هستند. این چهره‌ها باید معرّفی بشوند، باید دنیا این چهره‌ها را بشناسد، عظمت اینها را بفهمد، بداند.




روایت مجری «قندپهلو» از نقش آیت‌الله خامنه‌ای در راه‌اندازی «گل آقا»+عکس

سینماروزان: مرحوم کیومرث صابری، از هنرمندان متعهد و طنزپردازان شهیر کشور است که در اذهان ملت ایران به نام مستعار «گل‌آقا» شناخته می‌شود. مرحوم صابری در یازده اردیبهشت سال ۱۳۸۳ دار فانی را وداع گفت.

به گزارش سینماروزان رهبر انقلاب در بخشی از پیام خود به‌مناسبت درگذشت او چنین نگاشتند: «او یار دیرین شهید رجایی و طرفدار وفادار همیشگی انقلاب و نظام اسلامی بود. هنر برجسته‌ی او در سال‌های دفاع مقدس همواره در خدمت کشور قرار داشت و او تا آخرین روز عمر خود هرگز قلم و قریحه‌ی سرشار خود را جز در راه ایمان و باور خود به‌کار نگرفت.»

پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت سالگرد مرحوم کیومرث صابری، گفت‌وگویی با رضا رفیع شاعر طنزپرداز، مجری «قندپهلو» و از شاگردان مرحوم صابری پیرامون چگونگی شکل‌گیری هفته‌نامه‌ی گل‌آقا و نقش رهبر انقلاب در آن انجام داده است.

بخشهایی از گفته های رفیع درباره ارتباط کیومرث صابری با امام خمینی(ره) و از آن سو نقش آیت ا.. خامنه ای رهبر انقلاب در راه اندازی «گل آقا» را بخوانید:

* شما از ارتباط رهبر انقلاب با مرحوم صابری اطلاع دارید؟
من از اینکه مسئولین مملکتی، مدیران اجرایی با طنز گل‌آقا چقدر اخت پیدا کردند، مطلع بودم. ­شنیده بودم از همان دوره که ایشان ستون طنز گل آقایی را به صورت انفرادی در روزنامه می­‌نوشت، و چه زمانی که مجله را منتشر کرد، مسئولین استقبال می‌کردند. حداقل نامه­‌های مسئولین در زمانی‌که من در گل آقا حضور داشتم را در این‌باره می­‌دیدم. در زمان حضرت امام، مرحوم صابری فقط ستون گل آقا را می‌نوشت ولی شنیده بودم که ایشان به واسطه‌ی آقای دعایی خدمت حضرت امام رسیده بود. آقای دعایی ایشان را معرفی می‌کنند به حضرت امام و می‌گویند: این آقا گل آقا است. امام یک لبخندی زده بود که نشان می­‌دهد پیگیر مطالب بودند و این ستون طنز را دنبال می­‌کردند. آقای صابری از این قضیه به‌عنوان یک اتفاق جالب در زندگی­‌اش یاد می­‌کرد و می­‌گفت: این لبخند حضرت امام برای من خیلی انرژی­‌بخش بود، حس کردم یک فردی که هزار دغدغه‌ی سیاسی، اقتصادی، فکری، اجتماعی، دینی و غیره دارد، طنزهای ما را هم در یک گوشه‌ی روزنامه می‌خواند. جالب بود که بعدش هم ایشان می­‌گفت امام مشتی از سکه­‌های یک ریالی و دوریالی را به او عیدی دادند. علاوه بر این در زمان حضرت امام، از طریق حاج احمد آقا نظرات ایشان به آقای دعایی مدیرمسئول روزنامه‌ی اطلاعات و خود مرحوم صابری منتقل می­‌شد.

اما در دوران رهبری مقام معظم رهبری جنس قضیه متفاوت‌تر می­‌شود. یعنی شما با یک آشنایی و شناختی از قبل و یک ارتباطی بین مرحوم صابری با مقام معظم رهبری برخورد می­‌کنید. خب آقای صابری از دوران تدریس در رژیم گذشته و بعد در دوران مبارزات، با شهید رجایی هم‌مدرسه­‌ای بودند، بعد از انقلاب هم که شهید رجایی به وزارت آموزش‌وپرورش رفتند، مرحوم صابری را همراه خود بردند، در نخست­‌وزیری و ریاست‌جمهوری هم مرحوم صابری با ایشان بود در دفتر ریاست‌جمهوری. پس از شهادت آقای رجایی و ریاست جمهوری آقای خامنه­‌ای، آقای صابری چند ماهی باز در دفتر ریاست‌جمهور بودند، که خاطراتی از همان ایام ایشان وجود دارد و در مجموعه زندگینامه و خاطرات­شان نوشته شده‌است. نکته‌ی بسیار مهم این است که خود مرحوم صابری می­‌گفت در آن ایام صحبت­‌هایی هم با رهبر انقلاب داشتم. خب همه می‌دانند که آقای خامنه‌ای خیلی اهل کتاب و مطالعه هستند و یکی از علاقه‌مندی‌های ایشان، ادبیات طنز است. مرحوم صابری می‌گفت: آقای خامنه‌ای با توجه به سوابقی که از طنزنویسی من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند که چرا نمی‌روید یک مجله‌ی طنز راه بیاندازید یا این طنز را به طور جدی پیگیر شوید؟ یعنی در حقیقت اولین جرقه‌ی‌ این اتفاق را که مجله‌ی طنز شکل بگیرد، رهبری پیش آوردند و همین هم انگیزه­‌ای شد که این مجله شکل بگیرد.

آقای صابری بعد از آن اتفاق ستون گل‌آقا در روزنامه‌ی اطلاعات را در سال ۶۹ به یک هفته‌نامه­‌ای که در همان نسخه‌ی اول به چاپ دوم رسید، تبدیل کرد. مردم هم استقبال زیادی از آن کردند، علی‌رغم اینکه هنوز هیچ تجربه‌ی اینچنینی در انقلاب وجود نداشت، اما موفق شد. من به پدیده­‌هایی که در حوزه­‌های مختلف ادبی، فکری و اجتماعی رخ می­‌دهند و ایجاد موج می­‌کنند، «اتفاق» می‌گویم و گل‌آقا یک اتفاق خاص بود در مقطع خاص خودش. یک اتفاق در ساحت مطبوعات کشور و جامعه.

* گویا میان رهبر انقلاب و مرحوم صابری مکاتباتی هم وجود داشته است، در این‌باره می‌توانید توضیحی بفرمایید؟
بله، رهبر انقلاب بارها در تقریرات و مکتوبات و نامه­‌هایی که به مرحوم صابری داشتند – و بعضا در سالنامه‌ی گل آقا هم بخش­‌هایی از آن منتشر شد- رهنمودها و تأییداتی داشتند که مشوق ادامه‌ی راه آقای صابری و نوع طنز ایشان بود. ایشان با تأیید این نوع طنز معتقد بودند که طنز می­‌تواند در خدمت بسیاری از مسائل قرار بگیرد، هم در حوزه‌ی سیاسی هم اجتماعی.

من خاطره‌ای هم از مرحوم صابری دارم که ایشان از دوران ریاست‌جمهوری آقای خامنه‌ای تعریف می‌کردند. ظاهرا هر رئیس‌جمهور جدیدی که می­‌آید، در ریاست‌جمهوری فرم­‌هایی پخش می‌کنند برای شناسایی افراد. آقای صابری توقع نداشت که به ایشان هم فرم را بدهند و خیال کرده بود چون از قبل بوده است نیازی به پرسشنامه نیست. زیر پرسشنامه شعری نوشته بود از این قرار که:
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکسته‌ی میخانه­‌ایم ما

این بیت را نوشته بود و می‌خواست از ریاست‌جمهوری برود که یک دفعه تلفن زنگ می‌خورد و رهبر انقلاب از پشن تلفن یک بیت دیگر از همان شعر را می‌خوانند:
عشاق را به تیغ زبان گرم می­‌کنیم
چون شمع، تازیانه‌ی پروانه­‌ایم ما
بعد از این، دیگر گوشی در دست مرحوم صابری شل شد و از تصمیمش منصرف شد. یک مدتی در ریاست‌جمهوری بود و بعد از آن هم رهبری پیشنهاد مجله را به ایشان دادند.

کیومرث صابری در کنار رهبر انقلاب
کیومرث صابری در کنار رهبر انقلاب



نویسنده “اتوبوس شب”: آیا ماجراي “آدم برفي” براي “رستاخیز” تكرار نخواهد شد؟ /چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسين برنمي‌تابيم ولي هر روز در دل‌مان بازي آنتوني كويين در نقش “حمزه(ع)” را ستايش می‌کنیم؟

سینماژورنال: تازه ترین چهره ای که نسبت به اتفاقات پیرامون “رستاخیز” واکنش نشان داده است حبیب احمدزاده است.

به گزارش سینماژورنال احمدزاده که یکی از نویسندگان حوزه ادبیات داستانی به شمار می رود و البته در نگارش فیلمنامه آثاری چون “اتوبوس شب” و “پنجاه قدم آخر” نقش داشته با نگارش یادداشتی که در “اعتماد” منتشر شده از یک طرف به مرور خاطراتی از دوران کودکی خود پرداخته و از طرف دیگر از منتقدان اکران “رستاخیز” خواسته است منویات مقام معظم رهبری درباره نمایش چهره معصومین(ع) در عرصه تصویر را فصل الخطاب قرار دهند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت احمدزاده را ارائه می دهد:

در گذشته

«در تاريخ آورده‌اند هنگامي كه سلطان محمد فاتح با قشون بي‌شمار، به قصد فتح قسطنطنيه از دست مسيحيان، به دروازه‌هاي آن شهررسيد، هيچ‌كس را در حال محافظت از شهر نيافت، متحير از خبرچينان سپاه دليل پرسيد، از دور گنبد كليساي بزرگ اياصوفيه را نشانش دادند و گفتند كه همه، از شاه و وزير و امرا و عالمان و مردمان مسيحي در آنجا گرد آمده و بحث گذارده‌اند كه آن زخم مشهور، بر تن ناسوتي مسيح(ع) وارد شده يا بر تن لاهوتي آن عظيم؟ سلطان محمد، چون چنين شنيد توپي فراخواند و گلوله‌اي مستقيم حوالت گنبدكرد كه سخت بر آن اصابت نمود. و چنين ندا در داد كه:

اكنون هم بر لاهوتشان خورد و هم بر ناسوتشان.

و سخت دستور فتح داد و بدين‌سان قسطنطنيه مقام سلطان عثماني گشت.»

و اما امروز

دو هفته پيش مراسم نمازجمعه تهران و سخنان خطيب محترمش را گوش مي‌كردم كه نقل به مضمون به هر دو گروه موافقان و مخالفان «برجام» توجه و تذكر مي‌داد كه از نگاه «صفر و صد»ي به توافقنامه هسته‌اي بپرهيزند و در انتها، به عنوان فصل‌الخطاب، موضع رهبري را مصداق عمل بگيرند. ناگهان به ياد اين موضوع افتادم كه در امر فرهنگ، فصل الخطاب كيست؟

خاطره‌اي نقل كنم تا بهتر مقصودم را برسانم.

پيش از انقلاب و در عنفوان نوجواني در شهر آبادان، زادگاهم دو فرهنگ در ستيز كامل بودند؛ يكي فرهنگ مسلط استعمار انگليسي‌ها در مناطق شركت نفتي با تمام جوانب ظاهري و ديگري فرهنگ سنتي و بومي مردمي در مناطق غير كه دلبسته آيين‌هاي خود بودند.

ما نيز به عنوان نوجوان و به علت آنكه از امكانات شركت نفت به كلي محروم بوديم، در كوچه‌ها پا به توپ پلاستيكي بوديم؛ توپي كه با افتادنش در جوي‌هاي روباز پر از لجن، پاهاي برهنه ما را نيز آلوده و به قولي نجس مي‌كرد.

محله ما مسجدي داشت كه مزين به نام صاحب‌الزمان(عج) بود و پيش‌نمازي معروف به شيخ عبدالستار اسلامي و خادمي پير كه با آنكه درس طلبگي نخوانده بود، او را ملا احمد صدا مي‌زدند. يادم مي‌آيد كه تابستان‌ها از كله صبح تا هنگام تاريكي هوا فوتبال بازي مي‌كرديم و تنگ غروب، هم آنان كه دل در گرو دين و نماز داشتند و هم آنهايي كه براي رفع تشنگي به دنبال آب سرد كن مسجد بودند، همگي با پاي برهنه قصد ورود به مسجد مي‌كرديم، ملا احمد خدابيامرز سر مي‌رسيد و با نگاه به پاهاي لخت و كثيف ما چاره از قبل كرده، شيلنگ لاستيكي را از نخستين شير و لوله آب كنده و جانانه همچون يك ماتادور به جمع ما مي‌زد و ما را از دور و بر مسجد دور مي‌كرد تا به خيالش حياط مسجد را از ناپاك شدن دور و مبرا نگه دارد. يادم است بي‌بي خدابيامرزم نيز بسان ملا احمد، هميشه قرآن خانه پدر بزرگ را از دسترس بچه‌ها در بالاترين طاقچه مي‌گذاشت تا خداي ناكرده با دست ما بچه‌هاي بي‌وضو نجس نشود. خلاصه اين عمل ملا‌احمد ما ادامه داشت تا روزي كه شيخ عبدالستار پيش‌نماز براي كاري از كنار مسجد گذشت و تاراندن بچه‌ها توسط شيلنگ را ديد. ملا احمد را صدا زد و آهسته چيزي در گوشش گفت و بعد خود بچه‌ها را صدا زد و وارد مسجد شد شيلنگ را به لوله زد و آب را در پاشويه روي پاي بچه‌ها گرفت و همزمان كه با بچه‌ها شوخي كرده و گرم مي‌گرفت، پاي‌شان را شست و بعد از آن هم خودش، پايين در مسجد و محل اوليه ورود بچه‌ها را با آب شست و طاهر كرد.(با آنكه اصل ناپاك بودن آب آن جوي‌ها، به سبب روان بودن و داشتن سيستم فاضلاب شهري در آبادان آن روزها و نريختن به اين جوي‌ها نيز، جاي تشكيك بسيار دارد ولي به هر حال احتياط آلوده نشدن و نه نجس قطعي بودن كاري لازم به شمار مي‌آمد). بعدها و در جريان انقلاب اسلامي و دفاع و محاصره شهر، بسياري از اين بچه‌هاي ديروز مسجد به شهيداني همچون سه برادران شهيد پرورش و عبدالحميد و عباس زارع و… تبديل شدند. دقيقا مشكل امروز برخورد ما با مقوله فرهنگ و هنر و هنرمند(هرچند با كمي تفاوت) در همين دو روش نهفته است.

لحظه‌اي فكر كنيم كه من و شماي نويسنده، كارگردان يا هر هنرمند عوام الناس ديگري، از درد دينداري(و يا حتي مقداري انتفاع حلال مادي) مي‌خواهيم قطعه‌اي از تاريخ اسلام را نوشته يا به تصوير درآوريم. بودجه‌اي از خيرين دلسوز و معتمد جمع‌آوري كرده تا با نظر آنان در امر فرهنگ با دشمنان دين خدا مبارزه شود و حتما عقل‌مان هم مي‌رسد كه با صاحبنظراني در اين باب مشورت كنيم. پس متن مورد‌نظرمان را به بسياري افراد مي‌دهيم تا بخوانند، سپس تذكرات و راهنمايي‌ها را جمع‌آوري كرده، با توجه به تضاد ظاهري آراي اين صاحب‌نظران با هم، باز هم همه گونه محكم كاري‌ها را انجام مي‌دهيم، اما بعد باز هم !!!!!… …

خلاصه اينكه، آنچه امروز بر سر فيلم رستاخيز آمده، بيشتر از برون است تا از درون فيلم. بزرگان براي حفظ حرمت دين و ائمه اطهار، فتاوايي از قديم داشته‌اند كه تاكنون بر ديده منت بوده. اما اكنون فتاواي جديدي در كار آمده كه به همان اندازه فتاواي قديم، گران سنگ و قابل تاملند. مانند همين فتواي رهبري كه در پاسخ استفتاي تهيه كننده فيلم رستاخيز به ايشان گفته‌اند:

پرسش: صورتگري يا صحنه‌سازي از زندگاني حضرت محمد(ص) يا ديگر پيامبران گذشته يا معصومين(ع) يا هر راز و رمز مقدس تاريخي و نشان دادن آنها بر پرده سينما يا صفحه تلويزيون يا صحنه تئاتر و غيره جايز است؟ ١

پاسخ: اگر مستلزم توهين يا نسبت باطلي به آن حضرات(عليهم السلام) نباشد، في‌نفسه اشكال ندارد.

و يا حتي اين نظر امام راحل(ره):

پرسش: آيا تشبه به اهل بيت عليهم السلام در نمايش و تعزيه و غير آن جايز است؟

امام خميني رحمه‌الله: با مراعات احترام آنان جايز است. ٢

حال بر سر دوراهي بين اين فتاواي جايز(با قيد شرط) و نيز فتاواي(حرمت بلاشرط)، چگونه هنرمند ما همچون آن كودكان فوتبال باز، هم راه به مسجد باز كند و هم ناخواسته اين مكان مقدس را نيالايد؟

آيا تشخيص اوليه اين كار، واقعا برگردن هنرمند است؟ چرا كه او نمي‌تواند اين تناقض را درك كند كه چگونه صدها سال در تعزيه‌ها، نمايش چهره امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) بلامانع بوده و همين تعزيه‌ها در تلويزيون قابل نمايش بوده‌اند، ولي همين كار با وجود فتاواي موجود، در سينما ضد دين تلقي مي‌شود. اگر اشكال و خدشه‌اي كه بعضي دوستان به تفاوت تعداد بينندگان يك فيلم اينچنيني با گستره جهاني و محدوديت آن در يك تعزيه در يك روستا و شهر كوچك محلي را عنوان مي‌كنند را قبول كنيم و آنكه از آن پس با شنيدن نام اين بزرگواران، چهره بازيگر نقش سينمايي‌شان در ذهن تداعي مي‌شود، بايد به اين سوال هم پاسخ دهيم كه چگونه بچه مسلمان خودمان را در نقش مقدسين برنمي تابيم ولي هر روز در دل‌مان بازي آنتوني كويين در نقش حمزه(ع) را ستايش كرده و از تداعي يك بازيگر هاليوودي درنقش عموي بزرگوار پيامبر، در ذهن اين‌گونه ننگ به‌خود راه نمي‌دهيم؟ آيا اين داستان همراهي با «تشبه» در تعزيه و تنبيه آن در سينما، مصداق آن حديث معروف رطب خوردن و منع رطب كردن نيست؟

دوست ديگري از تخفيف ماجراي كربلا در اين فيلم سخن مي‌گفت، سوال اين است كه آيا تمام جن و انس تاكنون توانسته‌اند از پس برآوردن ماجراي كربلا در مقام خود، بدون صدها فرسنگ نزول و تخفيف برآيند؟ آيا يك مداح يا يك ذاكر اهل بيت، ادعايي چنين دارد كه از پس تام و تمام روايت برآمده؟ آيا جز دل امام حسين(ع) و حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) عين دقيق ماجراي كربلا را كسي از علما تا عوام، ادعاي دانستن و فهم دارد و حتي جرات اين مدعا را بر زبان آوردن؟ آيا اين‌گونه فيلم‌ها در اوايل راه و حركت در مقابل سينماي دشمنان نيستند كه حتما با اشكالاتي هم مواجهند؟ آيا صرفا به خاطر كامل و تام نبودن، بايد اجازه جسارت و تجربه را از خودي‌ها گرفت؟ آيا در دفاع مقدس نيز با همين بهانه‌ها و عناوين، بايد هزاران خطر را در راه رزمندگان مي‌شمرديم و عمليات‌ها را به كل لغو مي‌كرديم‌؟

ياد همه ما هست كه سريال فاخر و بي‌حاشيه و زيباي امام علي(ع) به خاطر همين محدوديت‌ها و ديده‌نشدن شخصيت‌هاي مثبت ملموس و دست‌بسته بودن كارگردان آن بود كه در حين و پس از اتمام نمايش‌اش بيشتر تكيه كلام شخصيت‌هاي منفي مثل قطام و وليدش در اذهان مخاطب باقي ماند! تا حتي مالك‌اشتر. آيا اين، خسارت محسوب نمي‌شود؟

شايد نخستين مشكل ماجراهاي به وجود آمده در مراحل ساخت و نيز نمايش اين‌گونه فيلم‌ها و از جمله رستاخيز، از نبود ستاد كار جمعي در حوزه فرهنگ ناشي مي‌شود تا هنرمند حيران دفاتر نشود و حرف اول و آخر را از جايي مورد وثوق بشنود. شايد بگوييم كه به هرحال هر آنچه بود، گذشت. ولي همگي بايد بدانيم و بپرسيم حق‌الناس آن جماعت بيرون از ايران كه به سربازان فرهنگي نظام اعتماد كرده و دارايي‌هاي خود را بي‌چشمداشت و به نذر نهضت امام حسين(ع) به پاي اين پروژه ريخته‌اند، چگونه و چيست؟ آيا ديگر اعتمادي در كار خواهد بود تا دوباره چنين شود؟ مسووليت جوابگويي اينان را در دنيا و آخرت چه كسي برعهده خواهد گرفت؟ آيا مدتي بعد و پس از اين همه خسارت، ماجراي فيلم(آدم برفي) براي اين فيلم تكرار نخواهد شد؟ آيا مي‌دانيم كه ماجراي ساخت فيلم معروف(محمدرسول‌الله) مصطفي العقاد نيز همين‌گونه بود و اگر امام موسي صدر به عنوان رياست مجلس اعلاي شيعيان لبنان در مقابل سيل هجمه‌ها نايستاده بود، اكنون صدا و سيماي ما در ده‌ها مناسبت ديني، در اين
سي و اندي سال، اثري مناسب براي پخش نداشت.

ولي فصل‌الخطاب!

يادم است كه در يكي دو ماه پس از پذيرش قطعنامه و پايان جنگ، امام راحل(ره) با تغيير شرايط بازي شطرنج از يك بازي قمار‌گونه به يك بازي صرفا فكري، رفع حرمت آن را اعلام كردند. همان زمان بعضي از عزيزان، اين فتوا را بر‌نتافته و نظر مخالف خود را اعلام كردند و حتي در بحثي طلبگي از ايشان خواستند در اين موضوعات كوچك وارد نشوند. اما امام جوابي محكم به‌آنان دادند و غائله ختم به خير شد. امروز ما هنرمندان هم چشم به فصل‌الخطاب خود يعني رهبر كشور و انقلاب‌مان داريم. در زمانه‌اي كه داعش‌ها فرزندان‌مان را و دولت‌هاي غربي با فرهنگ مادي‌شان سنت‌ها و روياهاي ما را گردن مي‌زنند، ما همان كودكاني هستيم كه پاي در مسجد ايستاده‌ايم تا كسي محبت‌مان كند و راه ورود نشان‌مان دهد. سوال من از مسوولان محترم و حتي حوزه علميه قم آن است كه چرا همچون مساله هسته‌اي و بر پايه سخنان خطيب محترم جمعه تهران، با حفظ احترام به سليقه ديگران، فتواي رهبري را مبناي عمل حكومت قرار نمي‌دهيم تا من عوام فرهنگي نيز در اين تناقضات، سرگردان نشده و حال‌افسرده، كار را رها نكنم؟

بدانيم عدم حل مشكل امثال فيلم رستاخيز در زمان درخور، نشان دادن چراغ قرمز به تمام كساني است كه مي‌خواهند در آينده در اين راه مقدس كاري كنند. شايد اگر آن روز شيخ عبدالستار اسلامي بزرگوار به داد آن كودكان نمي‌رسيد و خود پاي آنان را نمي‌شست، هرگز آن رادمردان نيز با معارف اسلامي آشنا نشده و امروزه نام شهيد بر پيشوند اسم زميني‌شان نمي‌نشست. يا دقيق‌تر از قول مشهور امام موسي صدر بگويم كه گفته‌اند مشكل ما در آن است كه هميشه در جست‌وجوي آنيم كه پيامبر و ائمه درگذشته چه مي‌كردند، در حالي كه سوال درست‌تر آن است كه اگر امروز اين بزرگان در ميان ما زندگي مي‌كردند، در مقابل مصايب و مشكلات امروزين چه برخورد و راه‌حلي داشتند؟

آيا در زمانه‌اي كه هزاران هزار مسلمان در كشورهاي يمن، سوريه، بحرين، ليبي و فلسطين در پناه قطعنامه‌هاي ابرجنايتكاران(در شوراي امنيتي فقط براي دزدان) كشتار شده و نواميس ما مسلمين در بازارهاي افراطيون داعشي وابسته به اسراييل به كنيزي جنسي فروخته مي‌شوند، آيا درد حضرت عباس(ع)، علمدار سپاه غيرت امام حسين(روحي فداه) را به اين فرعيات متوجه دانستن، توهيني تمام‌قد به آرمان‌هاي اين بزرگمرد نيست؟ واقعا درد آن عباس دشت كربلا در امروز كدام است؟

به هرحال بايد بدانيم كه دشمنان با تخريب اعتماد مردمان به قوانين و تصميمات نظام، درصدد خشكاندن ريشه‌هاي اميد در دل مسلمانان جهان نسبت به اين شجره طيبه هستند كه امام راحل(ره) حفظ آن را از اوجب واجبات دانستند.

به هرحال ما موسايي داريم كه در كنار نيل حوادث واقعي(و نه اين نيل خودساخته) تاكنون راه نشان‌مان داده و مي‌دهد پس چرا همگان از سينماگر، مداح، مسوول و عالم و فاضل، در اين مورد، فصل‌الخطابش ندانيم؟

پي نوشت:

١- پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري – شماره استفتاء، ٤١٣٥٧٨.

٢- احكام خانواده، عبدالرحيم موگهي، طبق فتواي امام خميني رحمه‌الله، ص ٣٣٦.