1

اظهارات مدیر سابق دفتر موسیقی ارشاد⇐یاس آدمی است که اشعارش را قبل از اجرا برای پدر و مادرش می‌خواند ولی حتی به او هم مجوز ندادند!/اگر به تتلو مجوز می‌دادند، تبدیل به پدیده‌ای نمی‌شد که با الفاظ رکیک در کشور دیگری کنسرت بدهد!/مدیران ارشاد حواسشان نیست که رسمی نبودن تتلو، به شهرت او دامن زده!/به‌جای کمک به فعالیت مجاز تتلو، او را تبدیل به هنرمندی کردیم که یک جریان سیاسی از او استفاده ابزاری کند و بعد هم خیلی راحت رهایش کند!!

سینماروزان: ماجرای غیرقانونی بودن فعالیت رپرها در ایران همچنان ادامه دارد و با وجود کوششهایی که برای مجاز شدن موسیقی رپ در دوره‌هایی صورت گرفت همچنان غیرقانونی بودن موسیقی رپ ادامه دارد و رپرها هم‌ کماکان غیرمجازند ولی در همان بیزنس غیرمجاز هم کلی سروصدا و حاشیه دارند.

پیروز ارجمند مدیر سابق دفتر موسیقی ارشاد با اشاره به لزوم صدور مجوز برای آثار رپ به فرهیختگان گفت: امروز در دنیای رسانه‌ها چیزی به‌معنای ممیزی و سلب ارائه محصول نداریم. باید در یک‌جایی این تصمیم را بگیریم که به موسیقی رپ مجوز بدهیم و آن را کنترل کنیم و امثال تتلو و بقیه رپ‌خوانان را مدیریت کنیم تا باشند.

ارجمند ادامه داد: زمانی که در حوزه هنری بودم پژوهشی درباره موسیقی‌های زیرزمینی انجام دادم ازجمله یکی از آیتم‌های ما موسیقی رپ بود. بسیاری از موسیقی رپ‌هایی که در ایران تولید می‌شود شعرهای خوبی بود و محتوای بدی نداشت اما کل اینها ممنوع شده است. با یکی از این رپرهای معروف ایران(یاس) صحبت می‌کردم، گفتم در تحلیل‌ها دیدیم متن‌های شما قابل مجوز دادن است و اگر انتقادی است با زبان متناسب با عرف و اخلاق جامعه ایرانی است. چه چیزی است که خود را مقید به این اخلاق می‌دانید با اینکه مجوزی از ارشاد ندارید؟ گفت من هربار یک شعری را برای رپ می‌سرایم ابتدا آن را برای پدر و مادرم می‌خوانم. اگر دیدم از اینکه برای پدر و مادرم بخوانم خجالت نمی‌کشم آن را منتشر می‌کنم. خود این آدم تاثیرپذیری را دارد. برای خود او تناسب شعر با اخلاق اجتماعی مهم بود و نیازی به ما نبود. اگر به این فرد در فرآیندی اجازه فعالیت رسمی می‌دادیم قطعاً مشکلی نبود و می‌توانستیم تولیداتی داشته باشیم ولی به او هم مجوز ندادیم.

ارجمند درباره مورد امیر تتلو بیان داشت: چندین فاکتور در شکل‌گیری پدیده تتلو یا تتلیسم وجود دارد. تنها نباید یک عامل را به‌عنوان شکل‌گیری این پدیده درنظر بگیریم. یک بخشی به مدل شخصیتی و کاراکتر تتلو برمی‌گردد. این را نمی‌توان تعمیم داد و مختص تتلو صحبت می‌کنم. تتلو در یک دوره‌ای زبان بخشی از بدنه جوانان و نوجوانان ایران می‌شود. بسیاری از اعتراضات این جوانان نسبت به موقعیت خودشان در اجتماع نیاز به تریبونی برای طرح دارد و طبیعتا زبان هنر بهترین زبان برای طرح این موضوعات است. تتلو در یک دوره‌ای به‌دلیل شناختی که از این گروه اجتماعی و جامعه هدف داشته که اعتراض داشتند، این نوع موسیقی را انتخاب می‌کند که این مفاهیم اعتراضی در آن وجود دارد. مدل شخصیتی و تیپ او به‌گونه‌ای است که بسیاری از جوانان را جذب خود می‌کند. خصلت روانی جوانان عموما به‌سمت اعتراض و هیجان می‌رود. از یک انسانی که 50 سال عمر کرده انتظار رفتار هیجانی ندارید ولی از یک نوجوان و جوان دارید. این هیجانات باید در یک جایی فروکش کند و در یک جایی تخلیه شود.  اگر ابزارها و روش‌هایی را برای تخلیه نداشته باشیم، اینها به سمت همذات‌پنداری با افراد یا گروه‌هایی خواهند رفت که آن افراد این زمینه را ایجاد می‌کنند که این تنش‌ها و اعتراضات تخلیه شود. مدل رفتاری تتلو به‌گونه‌ای است که این امکان را به مخاطبان و طرفداران می‌داد که آنها همذات‌پنداری کنند. مدیران ارشاد حواسشان نیست که رسمی نبودن تتلو یکی از مواردی است که به شهرت او دامن زده است؛ یعنی اگر واقعا در فرآیندی به تتلو به‌عنوان هنرمندی که قشر زیادی از جوانان و نوجوانان ما به او علاقه دارند، مجوز رسمی داده می‌شد و آن را مدیریت می‌کردیم، تتلو امروز تبدیل به پدیده‌ای نمی‌شد که با الفاظ رکیک در کشور دیگری کنسرت بدهد.

ارجمند افزود: من فکر می‌کنم جای نقد را باید سیاستگذاران فرهنگی ما وارد بدانند که اینها فرصت هستند؛ حتی پدیده‌ای همچون تتلو به‌رغم اینکه شاید من این موسیقی را گوش نمی‌دهم اما می‌تواند تبدیل به یک سرمایه اجتماعی شود، سرمایه‌ای که بسیاری از مشکلات ما را در بستر ابزارهای هنری حل کند. به‌جای مدیریت تتلو و کمک به فعالیت مجاز، او را تبدیل به هنرمندی کردیم که یک جریان سیاسی از او استفاده ابزاری کند و بعد هم خیلی راحت در یکجا رهایش کند! طبیعی است که این رهایی منجر به یک پدیده ناموزون می‌شود و بخشی از این پارادوکسی را که امروز امیر تتلو با آن روبه‌رو است، ما در او ایجاد کرده‌ایم، یعنی از یک طرف با یک استقبال و اقبال اجتماعی روبه‌رو می‌شود و از سوی دیگر ممنوعیت رسمی برای کار پیدا می‌کند و از طرفی به‌دلیل سابقه زندگی‌ای که داشته، فردی ناهنجار و بیمار است و باید برای درمان برود. در یکی از مصاحبه‌ها وقتی زندگی خود را تعریف می‌کند، می‌گوید من زاده چنین زندگی‌ای بودم، آیا به نظر شما من آدم سالمی هستم؟ خودش می‌گوید من آدم سالمی نیستم و باید درمان شوم. خود او این را اقرار کرده که توسط پدیده ناموزون اجتماعی می‌توانست مدیریت و کنترل شود. همه اینها را در کنار هم نگاه کنیم، ضمن اینکه با هنرمندان برخورد انتظامی و امنیتی می‌کنیم. اصولاً هنرمند برنمی‌تابد. وقتی با هنرمند با زبان و بیان خودش صحبت نشود نمی‌توانیم با او کنار بیاییم و به انسانی خلاق و تاثیرگذار تبدیلش کنیم. باید در یک‌جایی این تصمیم را بگیریم و این جراحی را در سیاستگذاری فرهنگی داشته باشیم.

مدیر سابق دفتر موسیقی حوزه هنری خاطرنشان ساخت: شاید هنرمندان موسیقی تنها افرادی هستند که برای هر فعالیت اجتماعی و هر کنسرت‌شان ده‌ها بار استعلام گرفته شود. این یک نوع بی‌اعتمادی است که در هنرمندان نسبت به خود ایجاد می‌کنیم. از سوی دیگر انتظاراتی است که از اینها داریم. هنری که ساز آن در صداوسیما نشان داده نمی‌شود ولی دانشکده و آموزشگاه و دانشگاه دارد، رسمیت دارد، صنف و سندیکا و انجمن و خانه دارد. حتی اداره‌ای در وزارت ارشاد دارد. این پارادوکسی است که اساسا در هنرمندان ایجاد کردیم و در امیر تتلو هم ایجاد شده، باعث یک سردرگمی می‌شود و آن را هر کسی می‌تواند به هر سمتی بکشد و مصادره به نفع خود کند. این مصادره می‌تواند در یک گروه سیاسی یا در یک گروه اجتماعی یا در خارج از ایران در گروه اپوزیسیون اتفاق بیفتد. اشتباهی که درباره تتلو کردیم نباید درباره بقیه هنرمندان انجام دهیم. یک‌جایی باید تصمیم بگیریم این نوع موسیقی‌ را به‌جای برخورد سلبی، برخورد ایجابی و اصلاحی داشته باشیم. غیر از این چاره‌ای نداریم. امروز در دنیای رسانه‌ها چیزی به‌معنای ممیزی و سلب ارائه محصول نداریم. چون چنین محدودیتی وجود ندارد مجبور هستیم این مدل آدم‌ها همانند تتلو را مدیریت کنیم که نتیجه خوبی بگیریم. در غیر این صورت اگر به این مدل ادامه دهیم احتمالاً در سال‌های بعد تتلوهای زیادی خواهیم داشت.

پیروز ارجمند تاکید کرد: باید در جایی این تصمیم را بگیریم که به موسیقی رپ مجوز بدهیم و آن را کنترل کنیم و امثال تتلو را مدیریت کنیم تا باشند. به‌هرحال بسیاری از هنرمندانی که امروز کار می‌کنند خوانندگان زیرزمینی بودند که تبدیل به سرمایه‌های اجتماعی خوبی شدند. آن تصمیم‌گیری مجوز دادن به این افراد که فعالیت خود را شروع کنند، عاقلانه‌ بوده است. درمورد بقیه هم باید این تصمیم را بگیریم و این سرمایه‌ها را تبدیل به سرمایه‌های اجتماعی کنیم تا تبدیل به معضل اجتماعی نشوند.




ادعای مدیرکل اسبق دفتر موسیقی درباره درآمد میلیاردی همایون‌ شجریان و ۲۰ نفر از خوانندگان پاپ!

سینماروزان: بحث‌های پیرامون چرایی معافیت مالیاتی جامعه هنری همچنان ادامه دارد و البته که شرایطی فراهم آورده برای کنکاش در اوضاع نابسامان معیشتی زندگی هنرمندانی که نه بیمه بیکاری دارند و نه حتی یک بیمه بازنشستگی مکفی و نه یک بیمه درمانی جامع.

پیروز ارجمند مدیرکل اسبق دفتر موسیقی ارشاد با اظهارنظر درباره برخی مشکلات ابتدایی جامعه هنری به صراحت از این گفته که فقط حلقه‌ای معدود از خوانندگان هستند که درآمد میلیاردی دارند.

پیروز ارجمند با اشاره به برخورداری حداقلی جامعه موسیقی از درآمدهای میلیاردی به “فرهیختگان” گفت: حدود80 هزار فعال حوزه موسیقی در ایران داریم. از این تعداد که در حوزه‌های مختلف اعم از سنتی، کلاسیک، پاپ و… فعالیت می‌کنند حداکثر 15 تا 20 نفر از این جماعت هستند که درآمد آنها میلیاردی است، یعنی در یک جمعیت 80 هزار نفری 20 نفر درآمد بالایی دارند و آنها هم خوانندگان پاپ هستند که معمولا این درآمد را دارند و تعدادی هم از خوانندگان موسیقی سنتی همانند همایون شجریان در زمره برخورداران هستند بنابراین تعمیم دادن قانون دریافت مالیات به اکثریت جامعه هنری منطقی به نظر نمی‌رسد، یعنی به‌خاطر 20 نفر، جماعت 80 هزار نفری که درآمد اندکی دارند، مشمول پرداخت مالیات ‌شوند. جماعتی که دولت بیمه‌های ناچیزی برای آنها مقرر کرده و در خوشبینانه‌ترین حالت یک هنرمند بعد از بازنشستگی در شرایط موجود یک‌و‌نیم میلیون تومان در ماه دریافت می‌کند. می‌دانید که رقم بسیار پایینی است، یعنی از هر صنف دیگری پایین‌تر است. دولت زیرساختی هم آماده نمی‌کند، یعنی اگر دولتی داشتیم که زیرساخت‌ها را برای توسعه اقتصادی هنر آماده می‌کرد، می‌توانستیم امیدوار باشیم که توسعه انجام می‌شود و آن وقت می‌توان انتظار داشت به ازای آن مالیات هم اخذ و رونقی ایجاد شود، اما الان نه‌تنها توسعه‌ای ایجاد نمی‌کند، بلکه بازدارنده هم است؛ مجوزهایی که به‌سختی داده می‌شود، ناامنی‌ای که در برگزاری کنسرت‌هاست. در طول سال نزدیک به چهار ماه هیچ کنسرتی نمی‌توان برگزار کرد و اصولا خیلی هنرمندان نیمه‌وقت کار می‌کنند و این‌گونه نیست که همیشه درآمد داشته باشند. به هر حال درمجموع وقتی برآورد می‌کنیم عموم هنرمندان در موسیقی، تئاتر و تا حدودی سینما از اقشار متوسط رو به پایین جامعه هستند.

پیروز ارجمند با انتقاد از کم‌کاری‌های دولتمردان در بهبود اوضاع اقتصادی جامعه هنری گفت: این ‌گونه نیست که هنرمندان جزو اقشار بالای جامعه باشند و دولت هم کاری نکرده که الان بخواهد مالیات بگیرد.طبیعتا فکر می‌کنم دولت در اینجا دست در جیب هنرمندان می‌کند بدون اینکه کمکی کرده و هیچ یک از وظایف خود را انجام داده باشد. اگر دولت فرانسه، آلمان و ژاپن، امروز مالیاتی از هنرمندان خود می‌گیرد، که آنها هم مالیاتی دریافت نمی‌کنند، وضعیت بیمه و زیرساخت‌های فرهنگی و امنیت هنرمندان همینی است که در ایران وجود دارد؟ هر زمانی دولت به تمام تعهدات خود عمل کرد، می‌تواند مالیات هم دریافت کند و این رونق را هم ایجاد کند، اما الان در اوج بی‌رونقی هنر هستیم. در این وضعیت اقتصادی من اطلاع دارم تعداد زیادی از آموزشگاه‌های موسیقی بسته شده‌اند، تعدادی از هنرمندان گالری‌های خود را می‌بندند به‌خاطر اینکه مصرف محصولات فرهنگی در سبد خانوارها بسیار کمرنگ شده و به یک کالای لوکس تبدیل شده است و نمی‌توانند از آن استفاده کنند.




صدور مجوز یک قطعه رپ از سوی دفتر موسیقی ارشاد

سینماژورنال: یک تک‌قطعه رپ فارسی «گفتآواز» در آخرین روز کاری هفته گذشته موفق به اخذ مجوز انتشار شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “موسیقی ما” قطعه «سرباز، ناموس، وطن» با صدای «ابراهیم امیدوار» در آخرین روز کاری هفته گذشته با دریافت مجوز نشر از سوی دفتر موسیقی وزارت ارشاد، عنوان نخستین تک‌قطعه (خارج از آلبوم) مجاز رپ (گفتآواز) را به خود اختصاص داد تا پس از انتشار اخباری مبنی بر آغاز روند صدور مجوز برای رپ فارسی (گفتآواز)، این موضوع به حقیقت بپیوندد.

سال گذشته نیز انتشار آلبوم «کاوه عابدین» به عنوان «نخستین آلبوم مجاز رپ» مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و پیش از این نیز خبر دریافت مجوز اشعار آلبوم «اردلان هوشمند» بازتاب‌های زیادی را در فضای موسیقی در پی داشت.

پیروز ارجمند مدیر کل سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد پیشتر ضمن تائید روند اعطای مجوز به موسیقی رپ در قالب عنوان «گفتآواز»، عنوان کرده بود: فرهنگ غنی نواها در ایران پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد. ما این نوع خوانش را سالها قبل در فرهنگ کشورمان با عنوان «ترتیل خوانی» داشتیم که جوامع اروپایی و آمریکایی آنرا به شکل مدرن شده‌اش، «رپ» نامگذاری کرده اند و این سبک از موسیقی طرفداران خاص خود را دارد. این گونه موسیقی در کشور ما به شکلی دگرگون نشده باقی مانده . ما هنوز هم «ترتیل خوانی» را به شکل فرهنگ کهن ایرانی در کشور داریم و اگر قرار باشد این نوع خوانش را با درون مایه و بن مایه موسیقی ایرانی یاد کنیم که چیزی آمیخته از گفتار و آواز باشد، باید یک نوع «گفتآواز ملی» تولید کنیم که مختصات موسیقی ایرانی در آن وجود دارد و از طرفی منطبق بر فرهنگ ملی و اجتماعی ایران باشد. این تئوری کلی ماست.

این تک‌قطعه رپ فارسی در حالی این هفته موفق به اخذ مجوز انتشار شده است که پیش از این برخی اخبار از آغاز بررسی آثار خوانندگان شناخته شده رپ فارسی در دفتر موسیقی وزارت ارشاد برای اعطای مجوز انتشار به آنها خبر می‌دهند.

این در حالی ست که در سال گذشته «یاس» به عنوان خواننده در چند تیتراژ فیلم سینمایی آثاری را اجرا کرد که مورد توجه دوستدارانش نیز قرار گفت.

مجوز انتشار قطعه رپ «سرباز، ناموس، وطن» با صدای «ابراهیم امیدوار» تحت امتیار موسسه «آوای سوته دلان» به مدیریت «مهدی میرزاباقریان» صادر شده است که پیش از این نیز شاهد اخذ مجوز اشعار آلبوم «اردلان هوشمند» تحت امتیاز این شرکت بودیم.

مهدی میرزاباقریان درباره زمان انتشار این اثر گفت: «خوشبختانه همکاری خوبی از سوی دفتر موسیقی وزارت ارشاد شد و پس از اخذ مجوز این قطعه در حال بررسی و تصمیم گیری برای انتخاب یک چهره سرشناس برای خواندن «ورس» این قطعه هستیم تا کار در بهترین حالت ممکن منتشر شود.»




خواننده “گل یخ” به دفتر موسیقی ارشاد رفت و حتی یک نفر او را نشناخت!

سینماژورنال: در هنر ایران به دلیل نقصانهای مدیریتی بارها اتفاقاتی افتاده که شاید باور آنها برای مخاطبان عادی سخت باشد.

به گزارش سینماژورنال البته که تغییر و تحولات مدیریتی نیز چنان که باید باعث رفع این اتفاقات نشده و فقط کیفیت آنها را تغییر داده است.

از جمله این اتفاقات عجیب برای کوروش یغمایی خواننده پیشکسوت موسیقی پاپ-راک ایرانی و خالق “گل یخ” افتاده است.

آن طور که “تماشاگران امروز” گزارش کرده کوروش یغمایی حدودا یک سال قبل و برای پیگیری وضعیت آخرین آلبومش “ملک جمشید” و دیدار با پیروز ارجمند مدیر وقت دفتر موسیقی به دفتر موسیقی ارشاد می رود.

اما در اتفاقی عجیب هیچ کدام از کارمندان دفتر موسیقی و مسئولان آنجا یغمایی را نمی شناسند و برخورد بدی با او می شود.

یغمایی البته چند باری خود را معرفی می کند ولی باز هم کسی او را نمی شناسد تا اوضاع به جایی برسد که رفتار کارکنان دفتر موسیقی باعث دلخوری وی و ترک آنجا شود.

اینجاست که یکی از مراجعه کنندگان به دفتر موسیقی به سراغ یکی از مسئولین دفتر رفته و رزومه ای کوتاه از یغمایی را به وی می دهد تا او نیز بلافاصله تا جلوی درب تالار وحدت دنبال وی رفته و او را برگرداند.

علیرغم بازگشتن یغمایی و تقاضای تعیین تکلیف آلبوم “ملک جمشید” بعد از گذشت یک سال هنوز هم مجوز آلبوم صادر نشده است.




آهنگساز “آرایش غلیظ”: يک رپر كه در صفحه شخصي خود مي‌گويد «بغ‌بغو كنيد» ٣٦ هزار لايك دريافت می‌کند!/بزرگ‌ترين تهاجم فرهنگي همان نشان ندادن ساز است!

سینماژورنال: نشست رونمايي آلبوم «شبگرد كولي باد» تازه ترین کار سهراب پورناظری در حالی در تالار وحدت برگزار شد که در اين مراسم صدرالدين حسين خاني تهيه‌كننده اين اثر نيز حضور داشت.

به گزارش سینماژورنال سهراب پورناظري درابتداي اين نشست با اشاره به اينكه به زودي راهي يك مسافرت طولاني است گفت: خواستم به بهانه رونمايي از اين آلبوم صحبت‌هايي را با شما مطرح كنم. وي در اين نشست كه اهالي رسانه در آن حضور داشتند به برخي سوال‌ها جواب داد و از مسائلي هم پرده برداشت.

اگر مسائل‌مان را در خانواده موسيقي حل نكنيم شاهد سودجويي عده‌اي كه ربطي به موسيقي ندارندخواهيم بود

خانه موسيقي و جنجال‌ها و حاشيه‌هايش نخستين موضوعي بود كه وي درباره آن اظهارنظر كرد. اين آهنگساز موسيقي ايراني با اشاره به اينكه خانه موسيقي هيچگاه نتوانسته به وظايفش عمل كند، تاكيد كرد كه اين مسائل نبايد اين گونه مطرح و رسانه‌اي شوند. وی گفت: «به عنوان كسي كه دو، سه سال است با خانه موسيقي مراوده داشتم و از اعضاي شوراي مشورتي آن هستم، مي‌گويم تمام نقدهايي كه در اين روزها نسبت به خانه موسيقي مطرح مي‌شود را سه سال پيش در جلسه‌اي خصوصي با اين خانه مطرح كردم. من معتقدم كه خانه موسيقي هيچگاه نتوانسته به وظايف خود درست عمل كند كه البته بخشي از آن ناشي از محدوديت‌ها و شرايط صنف‌ها در ايران است. اما مساله‌اي كه در ميان نقدها به نظر من مي‌رسد؛ اين است كه ما نبايد نقد به خانه موسيقي را در محلي بيرون از اين خانه مطرح كنيم؛ چراكه در نهايت مي‌بينيم كساني كه هيچ كمكي به موسيقي نكرده‌اند با سوء‌استفاده صرفا تصميم به تضعيف اين نوع موسيقي گرفته‌اند.»

او البته گريزي هم به داستان اختلاس‌ها زد: «اگر ما هنرمندان مسائل‌مان را در خانواده موسيقي حل نكنيم؛ درنهايت شاهد سودجويي عده‌اي كه ربطي به موسيقي ندارند؛ خواهيم بود. من مي‌بينم اين روزها بحث تعاوني‌هاي خانه موسيقي مطرح شده يا خانه موسيقي كلاهبرداري مي‌كند درحالي كه ما در جامعه با كساني مواجه شديم كه در دوره آنها هزاران ميليارد پول مردم به غارت برده شد.»

پیروز ارجمند آهنگهای مرا به نام خود نامگذاری کرد

اما پورناظري كه پيش‌ترها نامه‌اي تند خطاب به پيروز ارجمند نوشته بود كه واكنش‌هايي را در پي داشت درباره علت اين اقدام خود توضيح داد. توضيحي كه از يك رفتار غيرحرفه‌اي و غيراخلاقي هم پرده برداشت. وی بیان داشت: «در زمان رياست پيروز ارجمند در مسند رياست موسيقي در حوزه هنري تله‌فيلمي از تلويزيون پخش شد كه موسيقي آن از موسيقي‌هاي ساخته شده من بود كه هنوز منتشر نشده بود. من اين آلبوم را در استوديويي ضبط كردم كه بسياري از بزرگان ديگر موسيقي نيز در آنجا فعاليت داشتند اما نمي‌دانم كه به چه شكل اين موسيقي از استوديو بيرون رفته بود اما نكته‌اي كه در ارتباط با آن سريال وجود دارد، اين است كه آهنگساز موسيقي سريال در تیتراژ پيروز ارجمند بود درحالي كه آهنگساز اصلي آن من بودم.»

او با اشاره به اينكه در آن زمان سكوت كرده گفت: «طي تماسي كه با آقاي ارجمند هم داشتم مسووليت‌ها را به گردن دستيارشان گذاشتند البته من متوجه نشدم دقيقا منظورشان چيست زيرا نام ايشان به عنوان آهنگساز در تيتراژ فيلم آمده بود به هر حال زماني كه متوجه شدم آقاي ارجمند قرار است در مسند رياست دفتر موسيقي بنشيند؛ اين مساله را با آقاي مرادخاني مطرح كردم كه منجر به تعويق سه‌ماهه حكم ايشان شد. بسياري در زماني كه من چنين نامه‌اي را به آقاي ارجمند نوشتم جوياي علت آن شدند و من در آن زمان علت آن را نگفتم چراكه معتقد بودم جريان كلي موسيقي در ايران ضعيف است و سمت و سويي كه وزارت ارشاد انتخاب كرده به طور كلي درست است.»

ا اگر تصميم به فعاليت در زمينه موسيقي راك داشته باشم با هنرمنداني كه در اين سبك صاحبنام هستند، همكاري مي‌كنم

“آرايش غليظ” هم موضوع حرف‌هاي بعد او بود. پورناظري كه موسيقي فيلمي به همين نام از حميد نعمت‌الله را باخوانندگي همايون شجريان ساخته بود مورد اين نقد قرار داشت كه اين موسيقي راك نيست و چرا از آن به عنوان راك نام برده مي‌شود. « آلبوم «آرايش غليظ» يك تجربه شخصي بود كه من هيچ ادعايي نسبت به آن ندارم. بسيار ديدم كه هنرمندان عرصه موسيقي راك نسبت به اين آلبوم اعتراض كردند و گفتند كه آلبوم المان‌هاي موسيقي راك را ندارد. واقعيت اين است كه اين آلبوم تنها برداشت شخصي من از تصاوير فيلم آرايش غليظ بود و قطعا اگر تصميم به فعاليت در زمينه موسيقي راك داشته باشم با هنرمنداني كه در اين سبك صاحبنام هستند؛ همكاري مي‌كنم.»

بزرگ‌ترين تهاجم فرهنگي همان نشان ندادن ساز است

اما آخرين حرف‌هاي او كه جملاتي از آن در ابتدا آمد، حرف‌هايي شنيدني بود كه شايد ضرورت امروز جامعه ما باشد. پورناظري در مقابل سوال “اعتماد” كه آيا ادعاي ظرفيت محدود موسيقي ايراني براي جهاني شدن واقعي است يا به موزيسين‌ها و آهنگسازها برمي‌گردد؟ مساله را از اين دو مورد فراتر دانست و مدعي شد اين اتفاق به دليل سياستگذاري‌هاي اشتباه فرهنگي است.

وی گفت: «موزيسين‌هاي ما امكاناتش را ندارند. ما كه اينقدر داعيه تهاجم فرهنگي داريم براي اين موضوع چه كار كرده‌ايم؟! اگر از تلويزيون ما اين سازها پخش شوند من همين‌جا تضمين مي‌دهم در زمينه موسيقي به هيچ‌وجه تهاجم فرهنگي نخواهيم داشت. به شرطي كه موسيقي آن را به دست موزيسين‌ها بسپارند. در دنيا هم جهاني خواهد شد. چطور شعر حافظ و خيام و مولوي در جهان فراگير شود، آن وقت موسيقي نشود؟ اينها همه يكپارچه‌اند؟ من بارها به دوستاني كه در دولت هستند گفته‌ام بزرگ‌ترين تهاجم فرهنگي همان نشان ندادن ساز است. مسوولان بايد پاسخ بدهند كه چه شد موسيقي‌اي كه فكر و تعقل و انديشه و عرفان را ترويج مي‌كرد اينقدر پنهان شده و موسيقي‌هاي ديگري جاي آن را گرفته است.»

 يك رپر كه در صفحه شخصي خود مي‌گويد «بغ‌بغو كنيد» ٣٦ هزار لايك دريافت میكند

سهراب پورناظري با اشاره به ماجراي مطلبي كه امير تتلو در اينستاگرام خود منتشر كرد و واكنش هوادارانش نسبت به آن گفت: «مردم ما اين روزها سازهاي غربي را از طريق ماهواره مي‌شناسند درحالي كه ما ترويج موسيقي كشور خودمان را سركوب مي‌كنيم. سياست‌هاي ما حاصلش ثبت شدن ساز تار به نام آذربايجان است. همين سياست‌ها باعث شده تا يك رپر كه در صفحه شخصي خود مي‌گويد «بغ‌بغو كنيد» ٣٦ هزار لايك دريافت كند.»

اين نوازنده كمانچه البته شاهد مثال ديگري نيز براي حرف‌هاي خود داشت. «اين روزها يك نوع انيميشن‌ مدام در همه جا ديده مي‌شود و به عنوان اتفاق هنري و فرهنگي بررسي مي‌شود سرجاي خودش مهم است، اما ما از معماري شيخ لطف‌الله رسيديم به اينجا و بحث فرهنگي جامعه چنين چيز‌هايي شده است. دولت بايد ورود كند و زيرساخت‌ها را درست كند و به نظرم به سادگي مي‌توان اين كار را انجام داد.»

فرزند كيخسرو پورناظري نقدش را از فرهنگ حتي فراتر نيز برد و بیان داشت: «نگاه كنيد چقدر غرب در ترويج سياست‌ها و شيوه زندگي خود موفق بوده ما لباس‌هاي‌مان تغيير كرده به فست‌فود روي آورده‌ايم و هنرمنداني نظير آنچه گفتم جايگزين حافظ و سعدي شده‌اند. حتي معماري خانه‌هاي‌مان نيز ديگر با اصالت‌هاي‌مان همخواني ندارد. اگر عزمي براي بهبود اين شرايط وجود داشته باشد به راحتي مي‌توان در طول پنج سال با يك انقلاب فرهنگي اوضاع را سامان داد. اما در حال حاضر ما تنها از هويت‌ها و اصالت‌هاي‌مان دور شده‌ايم.»




مدیر مستعفی دفتر موسیقی ارشاد: در جاهایی با دلواپسان همذات‌پنداری می‌کردم/ ٩ ماه بود شورای شعر و موسیقی حقوق خود را دریافت نکرده بود

سینماژورنال: یک‌روز بعد از آنکه پیروز ارجمند، مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد، در یک نشست موسیقی شرکت کرد، استعفا داد. خبر استعفای او درحالی صبح یکشنبه، ١٤ تیر منتشر شد که او در توضیح دلیل این کار به خبرگزاری‌ها گفت که قصد دارد، بار دیگر به مجامع دانشگاهی بازگردد.

به گزارش سینماژورنال اما بررسی فعالیت‌های او از دی‌ماه ٩٢ که به این سمت منصوب شد، حاکی از مسائل دیگری است. برگزارنشدن کنسرت‌های شهرستان‌ها در پی ممانعت گروه‌های دلواپس، جلوگیری از روی‌صحنه‌رفتن نوازندگان زن در شهرستان‌ها، حساسیت در کنسرت‌هایی که همخوان زن داشتند و فشارهایی از این دست، موجب شد موسیقی در دو،سه سال اخیر به بحث خبری تبدیل شود.

دراین‌میان بی‌اطلاعی ارجمند از برخی مباحث موسیقی و مشارکت‌نداشتن او در جلسه‌ مشورتی جشنواره فجر در کنار استعفای نابهنگام او، این موضوع را پیش آورده است که او به‌تدریج کنار گذاشته شده است.

ارجمند ساعاتی پس از استعفایش در گفتگویی با سحر آزاد در “شرق” شرکت کرده و کوشیده درباره وضعیت حاکم بر دفتر موسیقی به هنگام حضورش در مدیریت این دفتر سخن گوید.

سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می دهد:

 در روزهایی که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک فعالیت خود را از سر گرفته‌اند، وعده دولت محقق شده و شما روز شنبه، ١٣ تیر در نشستی در مورد لغو کنسرت‌ها صحبت کرده بودید، درحالی‌که یک روز بعد از آن خبر استعفای شما منتشر شد و به نظر می‌رسد این استعفا در چنین شرایطی معنادار است. چه شد که استعفا دادید؟
در این مدت سعی کردم مدیریت بحران کنم. بخشی از مشکلات موسیقی، کنسرت‌ها هستند و مهم‌تر از آن امنیت شغلی و حرفه‌ای هنرمندان است. موسیقی دچار شرایط بحرانی بود مخصوصا که بعد از سال‌ها موسیقی ‌روبه‌تعطیلی بار دیگر فعال شد و به همین دلیل، خیلی از مشکلات پیش آمد… .
 یعنی فکر می‌کنید چون بوی بهبود از اوضاع شنیده می‌شد، مشکلاتی برای موسیقی پیش آمد؟
تعدادی از کسانی بودند که موسیقی به شکل متعالی و روبه‌رشد برایشان خیلی خوشایند نبود، آنها دغدغه‌هایی در بطن خود دارند و برای اینکه نظرشان را حاکم کنند، دست به هر کاری می‌زنند، اما ما در وزارت ارشاد اعتقاد داشتیم کار مصمم و قاطع انجام دهیم، ارکسترهای سمفونیک و ملی بازگشایی شد، بخش تکریم ارباب‌رجوع شکل گرفت، استانداردسازی سالن‌ها، تأسیس مکتب‌خانه موسیقی سنتی و نواحی در کل کشور و طرح‌های زیرساختی دیگر تدوین و برنامه‌ریزی شد…
 با این شرایط چرا تصمیم گرفتید استعفا دهید؟
برای پریدن در ارتفاع بلندتر نیاز به عزم و امکانات بیشتری دارید، یک‌موتوره نمی‌شود اوج گرفت. در شرایط موجود نمی‌شد، البته عزم در وزارت ارشاد وجود داشت، اما از نظر سخت‌افزاری با کمبود مالی و منابع انسانی روبه‌رو بودیم و در این موقعیت نمی‌توان آن‌طور که بایدوشاید با سرعت، کارها را پیش برد. در نتیجه ترجیح دادم فرصت به شخص دیگری داده شود.
 می‌توان این‌طور از حرف‌های شما نتیجه گرفت که از شرایط موجود و فشارهایی که وجود داشت، خسته شده‌اید؟
به‌هرحال هر انسانی ظرفیتی دارد. عشق به ‌کار در من بود، اما قبل از اینکه یک مدیر باشم، هنرمند بودم و روحیه من با مدیری که مشی سیاسی داشته باشد، متفاوت است. گاهی برخی از مواضعم به مذاق خیلی از هنرمندان و جامعه خوش نمی‌آمد و در مقام کارشناسی، نقطه‌نظراتی داشتم که بیان آن، نیازمند هماهنگی با دستگاه‌ها بود بنابراین احساس کردم در این شرایط به دانشگاه بازگردم.
 در روزهایی که شاهد صحبت‌هایی از سوی مسئولان مختلف مانند وزیر کشور در مورد لغو کنسرت‌ها هستیم و گفته می‌شود تعداد لغو کنسرت‌ها زیاد نبوده است و از طرف دیگر شاهد ممانعت از برگزاری کنسرت از سوی گروه‌های دلواپس در برخی شهرستان‌ها هستیم، فکر نمی‌کنید استعفای شما به‌نوعی عقب‌نشینی از  فعالیت این رشته باشد؟
نه. حقیقت این است که من خودم را از بدنه جامعه جدا نمی‌دانم حتی شاید در جاهایی با دلواپسان همذات‌پنداری می‌کردم چون آنها با خلوص‌نیت صحبت می‌کردند و در مناظره‌ها متوجه شدم که در بسیاری از موارد، ما درد مشترک داریم، اما راه‌حل درمان موضوع، متفاوت است. در دوره من بالاترین تعامل وزارت ارشاد با نیروی انتظامی وجود داشت و این تعامل، نکته مثبتی بوده است. اگر دو هزار کنسرت در سال ٩٣ برگزار شده، بدون همکاری با نیروی انتظامی نبوده و این نشان می‌دهد ما وارد دور جدیدی از همراهی شده‌ایم. وقتی وزیر ارشاد هم در مورد موسیقی صحبت می‌کند، یعنی موسیقی دارد ظرفیت‌های خود را نشان می‌دهد.
 این تعامل با نیروی انتظامی  که به آن اشاره کردید، در زمان شما بوده است، اما چه ضمانتی وجود دارد که مدیر بعدی هم این موارد را اجرا کند؟
این موضوع به سیاست‌های وزارت ارشاد برمی‌گردد که بخواهد چنین مسیری را طی کند یا نه. زیرساخت‌هایی که اکنون ایجاد شده با خط‌مشی وزارت ارشاد همسو است و شیوه‌نامه‌ای نیز با نیروی انتظامی تنظیم کرده‌ایم که باعث تفکیک وظایف، شورای صیانت و شورای راهبردی است.
 مدیران بالاتر به‌ویژه علی مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد چقدر در این مدت از شما حمایت کردند؟ در برخی از موارد همچون همراهی مدیرعامل انجمن موسیقی با مرادخانی در سفر به آمریکا که شما از آن بی‌اطلاع بودید، این تصور را به‌وجود آورد که شکافی میان دفتر موسیقی و معاونت هنری وجود دارد.
در بعضی از موارد کوچک دچار مشکلاتی بودیم البته این مشکلات در کل معاونت وجود داشت مثلا در سال ٩٢ در بحث بودجه باید سیاست ریاضت اقتصادی را تحمل می‌کردیم و معاونت هنری سعی داشت بودجه را به‌صورت متناسب تقسیم کند، بالطبع هر مدیری تلاش کرد برای گرفتن بودجه بیشتر چانه بزند و عموما چون تئاتر هنر وابسته‌تری به بودجه دولتی است، در بخش موسیقی ما به‌غیر از موسیقی نواحی و رفع امورات دفتر موسیقی، خیلی به بودجه وابسته نبودیم. بااین‌حال ارتباط ما با انجمن موسیقی قطع شده بود…
 چرا؟
چون من به‌عنوان عضو هیأت امنای انجمن موسیقی انتخاب نشدم و انجمن موسیقی، بازوی دفتر موسیقی به خصوص در شهرستان‌هاست. در تمام دوره‌ها مدیر دفتر موسیقی، مدیر هیأت امنا می‌شد و به همین دلیل ارتباط خیلی کمرنگی میان ما و آنها وجود داشت. تقریبا ارتباط دفتر موسیقی و انجمن موسیقی به صفر رسیده بود. در بخش‌های منابع انسانی هم کل بدنه وزارت ارشاد خالی از متخصص است و باید این مسئله، آسیب‌شناسی شود. در بدنه دفتر موسیقی یک کارشناس برای بررسی پرونده کنسرت‌ها داشتیم و بعضی مواقع من و او تا نیمه‌های شب کار می‌کردیم که بتوانیم پرونده‌ها را به موقع به نتیجه برسانیم و این سیستم، فرسایشی است.
 آیا با علی مرادخانی و معاونت هنری اختلافی پیش آمده بود که هماهنگی میان دفتر موسیقی و این معاونت کم‌رنگ‌تر شود؟
ارتباط شخصی من با او پیش از اینکه مدیر دفتر موسیقی شوم، به‌عنوان یک دوست و همراه بود و آقای مرادخانی به دلیل همین اعتمادی که داشت کل کار را به خودم واگذار کرده بود. من هم سعی کردم بیشتر مشکلات را خودم حل کنم و بعد از حل موضوع به او گزارش می‌دادم، به همین دلیل در خیلی از مواقع خودم این ارتباط را کم می‌کردم. آقای مرادخانی و وزیر ارشاد همیشه من را همراهی می‌کردند اما مشکل در سیستم اداری است که چابک نبود و بوروکراسی اداری حاکم بود مثلا ٩ ماه بود شورای شعر و موسیقی حقوق خود را دریافت نکرده بود و با وجود دستور مرادخانی، سیستم اداری آنقدر قدرتمند نبود که این کار را عملی کند. بوروکراسی حاکم، باعث می‌شد بسیاری از ایده‌ها اجرا نشود.
 همان‌طور که در نشست ١٣ تیر هم از سوی برخی از هنرمندان مطرح شد، وقتی کنسرتی برگزار نمی‌شود، عملکرد وزارت ارشاد زیر سؤال می‌رود. مشکل اصلی که در این زمینه باید برطرف شود، چیست؟
خلأهای قانونی برطرف شود. ما در این مورد قوانینی را برای تخلفات شرکت‌ها، خوانندگان و گروه‌ها نداریم. آیین‌نامه و اعضای شورای صیانت از حقوق هنرمندان در دفتر موسیقی مشخص شده است و اگر آغاز به‌کار کند در زمینه حقوقی جلو می‌افتیم. همچنین قراردادهای تیپ مربوط به قیمت دستمزدها، سالن‌ها و محصولات موسیقی باید تعیین شود؛ چون برخی از کنسرت‌ها به‌دلیل همخوان‌نبودن قیمت بلیت با دستمزد نوازندگان به‌هم می‌خورد و بحث بعدی، نظارت بیشتر بر اجراها و رصد کنسرت‌هاست.
 شما شهریور سال گذشته در مورد رپ ایرانی صحبت کردید. این موضوع بحث‌های زیادی را به‌وجود آورد و هربار شایعاتی مبنی‌بر صدور مجوز برای یک اثر رپ منتشر می‌شد اما تاکنون هیچ مجوزی در این زمینه صادر نشده است. آیا اثری که با فرهنگ ما مطابق باشد، هنوز تولید نشده یا فشارهایی برای صادرنشدن مجوز وجود داشته است؟
مخالفت با موسیقی رپ وجود داشته است، اما ما اعتقاد داریم به موسیقی رپ غربی نیاز نداریم و باید موسیقی رپی داشته باشیم که رفع‌کننده معضلات اجتماعی باشد. حتی در بسیاری از رپرهای ایرانی، علاقه‌مندی به فرهنگ ایرانی دیدم و کارهای خوبی داشتند که باید حمایت می‌شد.
 چقدر این حمایت در بدنه وزارت ارشاد وجود دارد؟
ما به‌عنوان دفتر موسیقی، موافق رپ ایرانی بودیم اما فشارهای زیادی داشتیم که به موسیقی رپ و راک مجوز داده نشود و حتی تهمت‌های زیادی به خوانندگان رپ زده شد.
 این فشارها از سوی چه کسانی بود؟
در بحث فرهنگ، دستگاه‌های سیاست‌گذار دیگری هم هستند که درباره موسیقی رپ و راک به صحبت با آنها پرداختیم اما به هیچ توافقی نرسیدیم.




مدیر دفتر موسیقی ارشاد استعفاء کرد یا برکنار شد؟!

سینماژورنال: دولت یازدهم شاید اگر می‌خواست در حوزه فرهنگ و هنر کار جدی انجام دهد باید جنس آدم‌هایش را طور دیگری انتخاب می‌کرد. در معاونت هنری هر چقدر مرادخانی آشنا با فن و فنون مدیریتی بود؛ مدیرکل هنرهای نمایشی او و مدیر کل دفتر موسیقی‌اش کار مدیریت را بلد نبودند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “هنرنیوز” اولی استعفایش را در همان ماه‌های نخست نوشت اما دومی به دلیل تجربه کم؛ ماند تا بخت خودش را آزمایش کند. او در کنار کارهای معمول دفتر موسیقی، فعالیت‌هایی کرد که برای مدیرش هزینه داشت؛ از نام بردن چهره‌های مطرح موسیقی و ادعای اینکه آن‌ها به ایران می‌آید و با آن ها رایزنی شده تا برگزاری کنسرت یانی (که معلوم نشد متولی بخش خصوصی بود یا دفتر موسیقی) و حاشیه‌های مالی کنسرت.
موضوع اما به اینجا ختم نمی‌شد؛ او پیاپی در مورد ارکسترهای «سمفونیک» و «ملی» اظهار نظر می‌کرد و بدون هماهنگی کارهایی انجام می‌داد که فقط روی خط خبری رسانه‌ها باشد؛ این رفتارهای او البته نشان از ذکاوت نبود بلکه تلاشی بود برای اینکه دفتر موسیقی را بیش از آنی نشان دهد که وظایف قانونی این نهاد حکومتی اجازه می‌دهد!

موضع‌گیری رئیس قوه قضائیه
مدیر حوزه فرهنگ و هنر باید متناسب با جایگاهش حرف بزند؛ اگر بخواهی وارد موضوعاتی شوی که نه ربطی به جایگاهت دارد و نه قانون این اجازه را به تو می دهد حتما در مقابل موضع گیری هایی را شاهد خواهی بود.
حرف های پر از هیجان مدیر دفتر موسیقی، چندین بار وزیر ارشاد و سخنگوی وزارتخانه را مجبور به پاسخگویی کرد؛ پاسخگویی‌ای که در نهایت به نفع موسیقی نبود؛ گاهی اتفاق این است که موسیقی در کشور می‌خواهد بالنده شود و نیاز است همه پاسخگو باشند و وزیر و معاونش فرقی نمی‌کند؛ اما یک زمانی شما موضوع را در چاله‌ای می‌اندازید که برخی دیگر باید بیایند و آن ‌را در بیاورند؛ قضیه موسیقی اینگونه شده بود. او در مقابل رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم دیگر موضع گیری کرد؛ در صورتی که نه در حوزه وظایف سازمانی اش بود و نه به عنوان نهاد بالادستی می توانست به شهرداری دستور بدهد؛ به علاوه طرح موضوع با لحنی هم نبود که بوی دلسوزی از آن بیاید.

گلایه های رییس دستگاه قضا

به هر حال مساله اینقدر بیخ پیدا کرد که رئیس قوه قضاییه هم صدایش در آمد و در مورد لغو کنسرت ها گفت: «در مورد کنسرت‌ها کاری رسانه‌ای برای تشدید وضعیت شکل گرفت چرا که بر حسب گزارشی که در شورای عالی امنیت ملی ارائه شد از میان بیش از ۳۰۰ کنسرت تنها ۹ عدد از آن لغو شده است که برای آن این حجم سر و صدای رسانه‌ای ایجاد شد.
رئیس دستگاه قضا در ادامه گفته است: در ذهن برخی مقامات اجرایی فکر نادرستی شکل گرفته است که چنانچه ما مجوزی صادر کردیم این مجوز نباید لغو شود. در حالی که هر کس برای خود وظیفه‌ای دارد و دستگاه قضا در بحث امنیتی و تظاهر به حرام باید به وظایف خود عمل کند.
آیت ا.. صادق آملی لاریجانی افزوده است: چنانچه یک مقام اجرایی برای مثال وزارت ارشاد مجوز برگزاری کنسرتی را بدهد و نیروی انتظامی احتمال انفجار بمبی در آنجا را اعلام کند آیا قوه قضائیه نمی‌تواند آن کنسرت را لغو کند یا اگر زمینه رقص مشترک جوان‌ها بر کنسرتی وجود داشته باشد آیا این موضوع حرام نیست.
آیت ا.. آملی لاریجانی تاکید کرده است: در برخی شهرها فضا طوری است که احتمال برخی اتفاقات وجود دارد که باید از آن پیشگیری شود و گاهی لغو این کنسرت‌ها با توصیه شورای تأمین استان بوده است.
این‌ها همه برای مدیریت فرهنگی هنری کشور هزینه دارد؛ حالا اگر موضوع بر اساس اسناد و واقعیت‌ها بود مساله‌ای نبود و نشان از جسارت و توانمندی مدیر داشت که تلاش می کرد حرف حق را بزند حتی اگر علیه‌اش باشد. اما در اینجا مساله فقط شلوغ‌کاری رسانه‌ای بود و این برای وزارت فرهنگ هزینه داشت.
زمان گذشت؛ موضوع اختلافات ریشه پیدا کرده بود؛ اگر چه ارجمند چندین بار تاکید کرد که با مرادخانی مشکلی ندارد اما خبرها و گزارش‌ها و موضع‌گیری‌ها و دیدارها خبر از چیز دیگری می‌داد! تا اینکه به هر حال این سر و صداها اسباب این را فراهم آورد که پیروز ارجمند از سمت‌اش …

«استعفا» اسم «مودبانه» برکناری است!

در نظام اداری کشور وقتی فردی کاربرد لازم را ندارد اگر بخواهد احترامش حفظ شود باید خودش استعفا کند و کنار برود وگرنه اعلام برکناری‌اش باعث این خواهد شد که او در پست‌های بعدی به مشکلاتی برخورد کند.

یادم می‌آید این موضوعی بود که پیروز ارجمند در مورد حوزه هنری و خروجش از آن نهاد فرهنگی اعلام کرد. او با فضاسازی رسانه‌ای اعلام کرد که از حوزه هنری استعفا کرده است اما واقعیت این بود که قرارداد او تمام شده بود و حتی تقاضای کتبی برای تمدید قرار داد هم به حوزه هنری داده بود اما به هر حال سیاست حوزه بر نگهداشتن ارجمند در سمت مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری نبود. در همین فقره اخیر هم موضوع این چنین است!

او از طرفی در گفتگو با “فارس” اعلام کرده من تا زمانی که تکلیف از من ساقط نشود در دفتر موسیقی خواهم ماند و وظیفه قانونی خودم را با تمام فشارهایی که هست،‌انجام خواهم داد و از طرف دیگر می‌گوید استعفا کرده‌ام می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که «استعفا» اسم «مودبانه» برکناری است! مگر آدم ‌می‌تواند همزمان هم استعفا کند هم با در دفتر موسیقی بماند. بهتر است مراجعه کنید به اخبار هنرنیوز در مورد عملکرد ارجمند در حوزه هنری و مساله استعفایش!

استعفا بعد از 20 ماه
در پایان لازم به ذکر است که پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد صبح امروز پس از نزدیک به ۲۰ ماه فعالیت در دفتر موسیقی استعفا داد.
از روزهای گذشته اخباری مبنی بر برکناری پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی به گوش می‌رسید که صبح امروز این مدیر پس از ۲۰ ماه فعالیت در دفتر موسیقی با استعفا از این سمت، با دفتر موسیقی رسما خداحافظی کرد.